مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت

مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت
مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت

سبد خرید

بانک فایل پژوهشی معلمان

سوالات متداول

ما را از طریق کانال تلگرام دنبال کنید

قیمت : 4, ریال

مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت

قیمت : 4, ریال

قیمت : 8, ریال

قیمت : 4, ریال

قیمت : 4, ریال

فایل مورد نظر خود را درخواست نمایید

همکار گرامی و دانش آموزان عزیز با ورود به هر یک از دسته بندی های زیر میتوانید فایل های موجود در هر دسته بندی را ملاحظه نمایید. و فایل مورد نظرتان را انتخاب کرده و دانلود کنید

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مرکز دانلود فروشگاه فایل معلم می باشد.

هرگونه سواستفاده از مطالب سایت طبق قانون کپی رایت قابل پیگیری میباشد. copyright © all right reserved

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقالۀ پژوهشی با عنوان

مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت

 

پیشگیری از گرایش به خشونت

 

 

نگارش

 

 

 

آذر ماه 1395

 

 

 

 

 

 

 

تقدیم به

پدر و مادر عزیز و مهربانم

که در سختی‌ها و دشوار‌ی‌های زندگی همواره یاوری دلسوز و فداکار

و پشتیبانی محکم و مطمئن برایم بوده‌اند.

       

 

 

پیشگفتار

 بررسی وضعیّت خشونت و خشونت در خانواده در مقاله  بر آن است كه تنگناهاي زندگي زنان فراوان و متنوع است اما برخي از آنها از اهميت بيشتري برخوردار است مهمترين اين مشكلات شامل موانع مربوط به اشتغال و آموزش محدوديتهاي ارتباطي، عدم حمايتهاي قانوني، بالاخره خشونت و بد رفتاري با زنان است كه از پديده هاي رايج در جامعه است كه به صورت فيزيكي و كلامي و ساير اشكال انجام مي گيرد. در مقابل خشونتهاي فيزيكي مرد تنها كاري  كه زن مي تواند انجام دهد اين است كه در صورت بروز ضرب وجرح به پزشكي قانوني مراجعه و طول درمان دريافت كند در آن صورت مرد تعهد مي كند كه همسر خود را نزند و در صورت تكرار جريمه اي به او تعلق مي گيرد اما طي اين مسير طولاني با چند مشكل اساسي از جمله ترس از شكايت كردن، عدم اطلاح زنان از حق قانوني خود و نحوه انجام آن، عدم مجازات لازم براي شوهر در قبال بد رفتاري با زنان مواجه است اما خشونت كلامي كه هيچ مرز وحدي ندارد و چون آثاري از خود بر جاي نمي گذارد قابل شكايت هم نيست در نتيجه به صورت فراوان در خانواده هاي ما رواج دارد در كشورهاي خارجي از دهه هفتاد خشونت خانوادگي به عنوان يك مسئله اجتماعي مطرح و مورد پژوهش قرار گرفت به همين علت تحقيقات خارجي انجام شده درباره خشونت خانوادگي به ويژه خشونت همسران عليه زنان در خانواده فراوان است كه هر چند هر پژوهشي به جنبه خاصي از اين مسئله و از زاويه اي خاص به آن نگريسته است اما به طور كلي تمام ابعاد و جنبه هاي مختلف آن مورد پژوهش قرار گرفته است كه مروري بر آن خواهيم داشت .

 

 

چکیده:

خشونت رفتار است که منجر به صدمه زدن به طرف مقابل صورت می گیرد . خشونت خانوادگی ریشه در تاریخ و فرهنگ غلط ما دارد. خشونت جسمی و فیزیکی نسبت به گذشته کاهش یافته، اما حالت روانی و تحقیر کردن آن در حال گسترش است. مهم ترین زمینه های گرایش به خشونت در جامعه ما زمینه های اجتماعی و زمینه های فرهنگی می باشند. در بعد اجتماعی، محرومیت های ساختاری عمده ترین نقش را در گرایش افراد به خشونت های  فردی و به ویژه خشونت های گروهی و شورش های اجتماعی دارد. در بعد فرهنگی، تحقیقات فراوانی بر روی تاثیر رسانه های جمعی بر گسترش خشونت در سرتاسر جهان انجام شده است. نتیاج این تحقیقات نشان از وجود همبستگی مثبت میان میزان استفاده از رسانه های جمعی و گسترش خشونت دارد. زمینه های روانی در میان زمینه های گرایش به خشونت به طور عمده داریا نقش واسطه ای بوده و در مواقع بسیاری معلول زمینه های اجتماعی. مهم ترین کارهای مقابله با زمینه های گرایش به خشونت در جامعه در بعد اجتماعی، راهکارهایی هستند که هدف آنها کاهش سطح محرومیت های ساختاری است. این راهکارها به طور عمده در دو شاخه ی سیاسی و اقتصادی جای می گیرند.

روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و فرا تحلیل نظری می باشد که از نتایج آخرین تحقیقات درباره موضوع مذکور استفاده شده است.

هدف این پژوهش بررسی عوامل (فردی، تعادل بین فردی و اجتماعی، اقتصادی)، ابعاد و میزان خشونت، پیامدهای خشونت (روانی، ذهنی، جسمی، اخلال درآمدی خانواده و روابط اجتماعی) وشیوع این پدیده است.

 

 

 

 

مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت

فهرست مطالب

پیشگفتار.. .. ت

چکیده ث

مقدمه .1

روش تحقیق.. ..1

تعاریف .. .1

نتیجه گیری . ..4

اظهار نظر 4

فهرست منابع .. .5

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                                      

 

 

مقدمه:

 

خشونت را باید موضوعی مبهم تلقی کرد که برخلاف اجماع نظری در رد و انکار آن، در حیات اجتماعی انسان، گستره ای بسی وسیع دارد. انسان ها طی سالیان طولانی از خشونت، آسیب دیده و متضرر شده اند، با این وجود بشر همواره خشونت را تحمل یا اعمال نکرده است. لحظاتی ممتاز در تاریخ به چشم می خورد که آدمی به خشونت خود نسبت به همنوعش اطلاع یافته و در صدد پیدا کردن راهی برای غلبه  بر آن برآمده است. آنچه امروزه نگرانی جوامع مختلف را باعث شده است، همانا وسعت و گسترش روز افزون خشونت است، کمتر روزی پیش می آید که رسانه ها ستون های چندی از صفحات خود و یا بخش هایی از اخبار خود را به شرح اعمال خشونت آمیز اختصاص ندهند. همه روزه شاهد ارتکاب رفتارهای خشونت آمیز در سطح فردی و اجتماعی هستیم. افزای نرخ قتل، ضرب و جرح و تجاوز، نزاع، گسترس جنگ ها و نزاع های داخلی، درگیری های قومی و مذهبی، و شورش های اجتماعی همگی نشان دهنده این واقعیت است که سطح گرایش به خشونت همه روزه در حال افزایش و تغییر الگو است. تا یک دهه پیش، زمانی که درباره خشونت صحبت می شد، ذهن افراد عمدتا معطوف به برخی گونه های خاصی از خشونت، نظیر خشونت علیه زنان و یا خشونت علیه کودکان می گشت، اما امروزه دیگر صحبت از یک یا چند گونه ی خاص از خشونت معنادار نیست. آنچه امروز توجه همگان را به خو معطوف نموده گسترش خشونت در تمامی اشکال و مظاهر آن است. حال این سوالات به ذهن خطور می کند که اصولا خشونت چیست؟ چه عواملی در شکل گیری خشونت دخیل اند؟ راهکارهای مقابله با خشونت کدامند؟ این پرسش ها تنها بخشی از سوالاتی است که در نگاه نخست ممکن است در ذهن ما پیرامون مسئله خشونت شکل بگیرد؛ پاسخ به این سوالات می تواند مسیری را ترسیم نماید که حرکت در آن مسیر، در نهایت ما را به جایگاهی می رساند که با شناخت صحیح عوامل موثر در گرایش به خشونت، قادریم راهکارهایی را برای مقابله با آن ارائه کنیم.  

 

روش تحقیق

 

شیوه تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی می باشد . جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است ، منابع اصلی شامل : پایان ه ها،  کتب و مقالات می باشد و منابع فرعی شامل : روزه ها، مجلات موجود در کتابخانه ها و اینترنت بوده که مورد  بررسی و استفاده قرار گرفته اند.

 

خشونت

 

در واقع رفتاری است که در همه ی کشورها مشاهده می شود و بر قربانیان فراوان آن همه روزه افزوده و موجب اضطراب مردم و احساس ناامنی آنها و به ویژه گروههای ضعیف تر و آسیب پذیرتری می شود.(سروستانی، 114:1386). در کل به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال آسیب و رنج می باشد . به عبارت دیگر رفتاری است که به قصد صدمه رساندن جسمانی یا روانی به فرد دیگر است.(آزاد ارمکی، 1377: 77-76).  مگزواشتروس : از دید این دو محقق خشونت رفتاری با قصد و نیت آشکار یا رفتاری با قصد و نیت پنهان اما قابل درک برای وارد کردن آسیب فیزیکی به فرد دیگر می باشد. محقق دیگر یلو در سال 1983 خشونت را چنین تعریف کرده است : خشونت رفتاری آگاهانه در نظر گرفته می شود که نتایج احتمالی آن، ایجاد آسیب فیزیکی یا درد در فرد دیگر است . همچنین خشونت را می توان از نظر مفهومی کنشی در نظر گرفت که از جانب فرد یا افرادی و از روی اراده و آگاهی به منظور آسیب رساندن فیزیکی یا روحی – روانی به دیگری انجام می پذیرد.

 

عوامل گرایش به خشونت:

 

الف: تاثیر عوامل محیطی در برانگیختن خشونت

 

از جمله عواملی که می توانند در زمینه های گرایش به خشونت موثر قلمداد شوند، عوامل محیطی هستند. پژوهش های بسیاری ارتباط میان عوامل محیطی مانند سطوح صوتی و ویژگی های آب و هوایی با پرخاشگری انسانی را تایید کرده اند. برخی از این عوامل مانند:

1-    رابطه میان متغیرهای آب و هوایی و خشونت

2-    رابطه ی میان محیط خانوادگی و گرایش به خشونت

 

ب) زمینه های فرهنگی

 

رفتارهای جمعی افراد جامعه متاثیر از فرهنگ  آن جامعه است، یعنی فرهنگ یک جامعه می تواند هنجاری را تقویت و یا تضعیف نماید، و آرامش طلبی نیز در بطن فرهنگ قرار دارد. به هر حال آنچه مستفاد می گردد آن است که ریشه پرخاشگری و خشونت را می توان در میان اجزای  فرهنگی یک جامعه جستجو کرد. چندان جای تردید نیست که پیشه ی فرهنگی می تواند تاثیر بسیار مهمی بر رفتار و تفکر افراد داشته باشد. در حقیقت کیفیت زندگی ما تحت تاثیر پشینه ی فرهنگی ما قرار دارد؛ قطعا این کیفیت می تواند تحت تاثیر احساس هویت ما و درکی که  از وابستگی به گروه هایی که خود را یکی از اعضای آنها می دانیم نیز قرار بگیرد. (سن، 1387 :396)

 

ج) تاثیر رسانه های جمعی در گرایش به خشونت:

 

نگرانی ها در رابطه با رسانه های جمعی، تاریخی طولانی دارد. افلاطون پیشنهاد کرده بود که در جامعه ی آرمانی او شعر باید ممنوع باشد، چرا که او می ترسید محتوای غیر اخلاقی اشعار، ذهن جوانان را فاسد سازد. تحقیقات بسیاری در رابطه با تاثیر رسانه های جمعی بر روی خشونت در سطح جهان انجام شده است؛ با نگهای به کلیت این مطالعات، نکاتی به دست می آید که لازم است در ابتدای این گفتار به آن اشاره شود. نخست آنکه، خیلی دشوار است که خشونت رسانه ای را تعریف واندازه گیری کنیم، برخی کارشناسان که تاثیر خشونت را در بره های تلویزیونی دنبال می کردند، خشونت را به عنوان اقدام به کشتن یا مجروح کردن کسی، مستقل از روش استفاده شده یا شرایط پیرامونی تعریف کرده اند. دوم آنکه، محققان بر سر نوع ارتباطی که داده ها اثبات می کنند، با هم اختلاف نظر  دارند، برخی استدلال می کنند که نمایش خشونت در رسانه ها باعث پرخاشگری است. دیگران می گویند، این دو باهم مرتبطند؛ اما ارتباط علی و معلولی بین آنها وجود ندارد، وعده ای نیز می گویند که کلا ارتباطی بین این دو وجود ندارد. سوم آنکه، حتی آن هایی که به ارتباط بین خشونت رسانه ای و بروز رفتارهای پرخاشگرانه نظر دارند، درباره آن که چگونه یکی بر دیگری اثر می گذارد، با هم اختلاف نظر دارند، بعضی اع تقاد دارند که ساز و کار روان شناختی در راه و رسمی که ما یاد می گیریم ریشه وانده است، برخی دیگر از محققان استدلال می کنند که این اثرات فیزیولوژیکی خشونت رسانه ای است که رفتار پرخاشگرایانه را ایجاد می کند، نمایش تصاویر خشن با افزایش ضربان قلب، تنفس سریع تر و فشار خون بالا ارتباط دارد، برخی فکر می کنند که این عکس العمل ها، مردم را مستعد می کند تا در دنیای واقعی به طور پرخاشگرانه عمل کنند.

 

راهبردهای مقابله ای وپیشگیرانه خشونت:

روشهای زیر می تواند به زوجین کمک نماید تا از بروز خشونت پیشگیری کنند ودر خانواه آرامش برقرار نمایند: گسترش مراکز مشاوره دولتی و تشویق افراد برای مراجعه، آموزش مهارتهای زندگی به زوجین، تشویق افراد به استفاده از روشها ی مؤثر جهت کاهش عصبانیت و کسب آرامش روانی، تدارک بره های آموزشی در محل کار یا مراکز بهداشتی-درمانی جهت آشنایی جوانان با الگوی همسرگزینی. با تقسیم نقشها یر اساس تعاون و همکاری بین زن و مرد و حرکت از الگوی مرد سالاری به سمت تعاونگرایی، مشاوره گروهی.

ارتقا وبهبود آگاهی افراد جامعه بخصوص آموزش مهارتهای قبل از ازدواج، بالا بردن فرهنگ زناشویی و احترام متقابل به یکدیگر، ایجاد سیستم های پیگیری عوامل ایجاد کننده خشونت و اجرای قوانین حمایت از زنان در معرض خطر و اصلاح ساختارهای ناسالم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می تواند در کاهش این پدیده هولناک و پنهان اجتماعی کمک نماید(معاشری،1391: 139)

 

راهکارهای مبارزه با خشونت:

 

جملات زاییده اندیشه های ما هستند. در هنگام خشم از جملاتی که بار احساسی شدید دارند استفاده نکنید. مثلاً نگویید از تو متنفرم یا این یک فاجعه بود. بلکه بگوئید ناراحتم می کنی. میزان خشم تان را ارزیابی کنید. دانستن اینکه آیا دیوانه وار خشمگین هستید یا تنها ناراحتید می تواند در نوع واکنش تان مؤثر باشد. هر گاه به حد انفجار خشمگین شدید، پیش از هر عملی ده نفس عمیق بکشید. این زمان چند ثانیه ای، نه تنها فرصت تفکر منطقی را به شما می دهد بلکه موجب تخلیه هیجانی و حواس پرتی تان از موضوع نیز می شود.به خود بگوئید چرا مردم نباید بد رانندگی کرده یا حتی به من خیانت کنند؟ دیگران در طرز رفتارشان آزادند. این ما هستیم که باید رفتارمان را برحسب شرایط تغییر دهیم.کمی فکر کنید. آیا این موضوع ارزش این همه ناراحتی را دارد یا دارید مسأله را بزرگ می کنید.به جای شعله ور ساختن آتش ماجرا، به دنبال راهی جهت خاموش کردن آن باشید و در این میان هر کاری که از دستتان برمی آید انجام دهید.بدترین کار این است که همه چیز را در خودتان بریزید این کار می تواند موجب طغیان احساسی و خرابکاری شود. با صراحت به او بگوئید که ناراحتتان کرده است. اما متهمش نکنید. به او هم فرصت صحبت کردن بدهید.با انجام فعالیت های بدنی مانند ورزش، تمرین های ذهنی مانند یوگا یا ریلاکسیشن انرژی حاصل از خشم را تخلیه نمائید.منطقی باشید. قسمت بزرگی از خشم و ناراحتی به این خاطر است که ما نمی خواهیم کوتاه بیائیم. این بایدها و نبایدها هستند که ما را دچار خشم می کنند.اگر نمی توانید جلوی خشمتان را بگیرد، لااقل میزان آن را برآورد کرده و براساس آن به دیگران هشدار دهید یا محیط را ترک کنید.از دید دیگران هم به موضوع نگاه کنید. شاید طرف مقابل کار دیگری از دستش برنمی آمده تا شما خشمگین نشوید.بخشنده باشید. این کار به معنای فراموش کردن ماجرا نیست بلکه بزرگ منشی شما را می رساند. فراموش نکنید که شهامت کسی که می بخشد از کسی که انتقام می گیرد است.در هنگام خشم همیشه سعی کنید که آهسته تصمیم گیری کنید. چرا که هر تصمیم احیاناً احساسی می توانید اوضاع را خراب تر نمائید.مواظب رفتارتان باشید. هتک حرمت، فحاشی، کت ک کاری دور از شأن شماست و از سوی دیگر پل های پشت سر شما را هم خراب می کند و جای بازگشتی باقی نمی گذارد.اعتماد به نفس داشته باشید چرا که کمبود احساس اعتماد به نفس اغلب ما را به سوی رفتارهای غیرمنطقی مانند پرخاشگری های شدید سوق می دهد.یادداشت بردارید. وجدان شما بهترین مرجع جهت بررسی رفتارتان است. این کار رفتارهای عقول و معقول را به شما نشان می دهد. برای رفتارهای معقول به خود پاداش داده و جلوی رفتارهای عقول را بگیرید.بچه بازی در آورید. اگر نتوانستید جلوی خشم تان را بگیرید، بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید یعنی به جای آسیب رساندن به دیگران یا به خطر انداختن موقعیتتان به چیزی لگد بزنید یا در خلوت فریاد بکشید تا آرام شوید.فراموش کنید. چه بخواهید و چه نخواهید این اتفاق رخ داده و پس این قیافه را به خود نگیرید.ایده آل گرا نباشید. هیچ کس بهترین نیست. اگر بخواهید نقش بهترین را بازی کنید، چون نیستید عصبانی می شوید.نسبت به خشم و رفتارهای پرخاشگرایانه تان هوشیار باشید. این شما هستید که باید رفتارتان را تحت کنترل درآورید در غیر اینصورت رفتارهایی از شما سرخواهد زد که پشیمان کننده هستند. به منظور مقابله  با اثرات منفی رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون در گرایش به خشونت راهکارهای زیر پیشنهاد می شود:

الف- گسترش نظارت بر تولید و ساخت بره ها

ب- گسترش نظارت خانواده ها بر دسترسی فرزندان به رسان های جمعی

 

نتیجه گیری:

 

در این مقاله با بیان عوامل گوناگون موثر درگرایش افراد به خشونت، آشکار شد که خشونت موضوعی پیچیده است که با وجود اجماع نظری در رد و انکار آن، در حیات اجتماعی انسان گستره ای بس وسیع را در بر می گیرد. افراد به دنبال آن هستند که از طریق وسایل و امکانات مشروع به اهداف مشروع خویش دست یابند و زمانی که نتواند میان این دور ارتباطی منطقی برقرار سازند، به دنبال منبع بی تعادلی می گردند. اگر میزان نارضایتی افراد بالا رود و افراد نتوانند منبع مسئول وضع حاضر را در محیط اجتماع بیابند، به شدت مستعد رفتارهای پرخاشگرانه و خشونت آمیز خواهند شد، این امر در رابطه با خشونت های فردی و به خصوص در ارتباط با خشونت های اجتماعی صادق است. در حقیقت در سطح جامعه میان اهداف و وسایل دست یابی به آنها تناسبی وجود ندارد از سویی دائما تلاش می شود سطح انتظارات ارزشی افراد بالا نگه داشته شود. این اقدامات به تدریج باعث بالا رفتن سطح انتظارات ارزشی افراد می شود؛ اما افراد در عمل ملاحظه می کنند که اقدامات موثری در راستای پاسخگویی به این انتظارات صورت نمی گیرد، به تدریج افراد به دنبال منبع وضع موجود می گردند و تمام تلاش خود را می نمایندتا به هر طریق ممکن با آن مقابله کنند، خشونت محصول این تقابل است.

 

اظهار نظر

مسئله دیگری که در رابطه با پیشگیری از خشونت دارای اهمیت فراوانی است و متاسفانه کمتر مورد توجه واقع شده، بحث آموزش است. یکی از معروف ترین جملاتی که در زمینه پیشگیری وجود دارد، آن است که «همواره پیشگیری بهتر از درمان است» . آموزش مهارت های زندگی به ویزه مهارت های مرتبط با کتنرل و مهار خشم می تواند گامی اساسی در راستای مقابله کنترل و مقابله با خشونت باشد. واقعیت مسلم آن است که کودکان و نوجوانان ما از مهارت های لازم جهت کنترل و مقابله با فشارهای روانی و موقعیت های تنش زا برخودار نیستند. تقریبا در هیچ یک از مراحل آموزشی، از دبستان تا دانشگاه، مهارت های زندگی آموخته نمی شود، کودکان و نوجوانان آموزش های لازم را در این باره دریافت نمی کنند؛ حتی در زمینه مدرس و کارشناسان آموزشی در این زمینه کمبودهای اساسی وجود دارد، به همین دلیل کودکان و نوجوانان ما از توانایی تحلیلی مناسب برای درک شرایط و اوضاع تنش زا و نیز تصمیم گیری منا سب در موقعیت های حساس برخودار نبوده و به علت این ناتوانی ها دست به ارتکاب  خشونت می زنند، بنابراین توجه به مباحث آموزشی در این باره، گامی اساسی در جهت مقابله با خشونت است.

 

فهرست منابع:

http://tahqigh.blogfa.com/

 

كار.مهرانگيز، پژوهش درباره ي خشونت عليه زنان در ايران، تهران، چاپ سوم، نشر: روشنگران و مطالعات زنان .

ارمکی. آزاد و بهار.مهری (1377)، بررسی مسائل اجتماعی ایران، تهران،موسسه نشر جهاد،چاپ اول.

بگرضايي . پرويز، (1382)، « بررسي عوامل موثر بر خشونت مردان نسبت به زنان در خانواده (موردي شهر ايلام) »، پايان ه كارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، گروه مطالعات زنان .

پورافکاری، نصرالله(1378)، پرخاشگری و فرهنگ، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان، شماره1

 

متداول‌ترین مداخله‌های ضدخشونت‌ جوانان، مداخله‌هایی است که در راستای افزایش سطح عوامل حفاظتی طراحی می‌شود و با مهارت‌های فردی، عقاید، باورها و نگرش‌های افراد ارتباط دارد. شواهدی وجود دارد که بر تاثیر بره‌های توسعه اجتماعی در کاهش خشونت جوانان و ارتقای مهارت‌های اجتماعی آنها تاکید می‌کند.

بره‌هایی که روی صلاحیت‌ها و مهار‌ت‌های فردی و اجتماعی کودکان تاکید دارند، در پیشگیری از خشونت جوانان تاثیر می‌گذارند. آغاز چنین آموزش‌هایی در مقطع پیش دبستان و ابتدایی موثرتر از مدارس راهنمایی است. این بره‌ها به کودکان مهارت‌های لازم برای موفقیت در مدرسه را می‌آموزد و از این طریق احتمال موفقیت آتی آنها در مراحل تحصیل را بالا می‌برد. چنین بره‌هایی پیوند کودک و مدرسه را تقویت کرده و عزت نفس، اعتماد به نفس و قدرت خودکارآیی را در آنها بالا می‌برد در نتیجه از مشارکت آنها در خشونت و سایر رفتارهای مخاطره‌آمیز می‌کاهد. اغلب این بره‌ها روی یک یا چند مورد از این موارد متمرکز می‌شوند: کنترل خشم، اصلاح رفتار، پذیرش هویت اجتماعی، پرورش اخلاقی، پرورش مهارت‌های اجتماعی، حل مسایل، حل و فصل درگیری‌ها.

نمونه‌های موفق مداخلات موثر بر عملکرد فردی که با هدف پیشگیری از خشونت جوانان در انگلستان، آلمان و آمریکا با تاثیرات مشابهی صورت گرفته، شامل بره‌های پیشگیری از حاملگی ناخواسته برای کاهش آثار سوء استفاده از کودکان و نیز کاهش‌ خطر مشارکت بعدی قربانی در رفتار خشونت‌آمیز، بره‌های افزایش دسترسی قربانیان خشونت به مراقبت‌های پیش و پس از بارداری ناخواسته، بره‌های غنی‌سازی منابع درسی در مقاطع گوناگون تحصیلی، ایجاد انگیزه در نوجوانان در معرض خشونت برای تکمیل تحصیلات متوسطه و ادامه تحصیلات عالی او آموزش حرفه‌ای برای نوجوانان و جوانان محروم است.بررسی‌ها نشان می‌دهد که نگهداری کودکان بزه‌کار در اردوگاه‌‌های تربیتی با آموزش‌های سربازخانه‌ای موجب تداوم بزه در آنان می‌شود. یکی دیگر از روش‌های مقابله با خشونت جوانان، تلاش برای تاثیر مثبت در روابط بین فردی جوانان است. در این بره‌ها، روابط بین فردی جوانان در سه حیطه اصلاح می‌شود: روابط بین فردی میان والدین و کودکان، فشار شدید هم‌سالان برای شرکت در خشونت و نبود روابط قوی با یک فرد بزرگسال مراقب.

بسیاری از مردم اغلب گمان می کنند خشونت مشکل کوچکی است که دیگران را تهدید می کند و برای ایشان خطری محسوب نمی شود. اهمیت این مساله زمانی روشن می شود که بدانیم در ایالات متحده خشونت از افرادی که در فعالیت های مجرمانه شرکت دارند، برای افراد بی گناه اتفاق می افتد. خشونت خطری است که همگی ما را تهدید می کند و همگان باید در جلوگیری از آن بکوشند. خشونت بین سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۱ ، ۴۷ درصد افزایش داشته است.( برآورد ملی وقوع جرم، ۲۰۰۴) تنها در سال ۱۹۹۰ حدود ۷/۱ میلیون فقره خشونت شدید رخ داده است و آمار قتل در سال ۱۹۹۱ به اوج میزان خود یعنی بیش از ۲۴ هزار مورد رسید. ضرورت این نکته روشن شده است که برای جلوگیری از روند رو به رشد خشونت باید کاری صورت بگیرد. مسلماً رشد آماری بروز خشونت باعث شکل گیری یک رشته اقدامات ضدخشونت شد که تاکنون ادامه یافته است. جرائم خشونت بار از سال ۱۹۹۴ به این سو، به طور پیوسته در حال کاهش بوده و در سال ۲۰۰۲ به پایین ترین حد ممکن رسیده است.

مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت

● پیشگیری از خشونت جوانان و کودکان

به موضوع پیشگیری از خشونت توسط جوانان و پیشگیری از خشونت علیه جوانان بسیار پرداخته شده است و چنین نیز باید باشد. جوانان نه تنها در معرض خشونت قرار می گیرند، بلکه افراد در ۱۲ تا ۲۴سالگی نسبت به سایر جمعیت تمایل بیشتری به خشونت دارند (تحقیق ملی جرم، سال ۲۰۰۲) مرکز ملی کنترل و پیشگیری از آسیب(۲۰۰۴) خودکشی را عامل اصلی مرگ آفریقایی – امریکایی های بین ۱۰ تا ۲۴ ساله معرفی کرده است. بیش از ۷۵۰ هزار جوان در این محدوده سنی در سال ۲۰۰۴ به دلیل صدمات ناشی از خشونت در اورژانس بیمارستان ها بستری شده اند. به دلیل بروز چنین وقایع هشداردهنده یی طرح های ملی و محلی بسیاری طی سالیان ایجاد شده اند. افرادی که به درستی روش کار این بره ها را درک نکرده اند، ناعادلانه برخی از آنان را نقد می کنند. اینکه بره یی موفق به تحقق یک یا چندین هدف اصلی خود نشده است، دلیل عدم موفقیت آن نیست.

از هر که بره جدیدی به کمک بودجه دولتی طرح کرده است، بپرسید احتمالاً به شما خواهد گفت اغلب بره هایی که برای هدف خاصی طرح ریزی می شوند سهواً منجر به رسیدن به نتیجه یی کاملاً غیرمنتظره ولی همان قدر ارزشمند خواهند شد. این درست همان اتفاقی است که در بره آموزشی مبارزه علیه مواد مخدر (DARE) رخ داد. محققان قادر نیستند موضوعی غیرواقعی را اثبات کنند – که از آن پیشگیری شده و هرگز اتفاق نیفتاده است – ولی هنگام ارزیابی این بره ها باید همه نتایج را بررسی کرد. به طور مثال از بره DARE می توان چنین استنباط کرد که نتیجه پیش بینی شده یی که به دست آمد این بود که احتمال تاثیر پذیری و اعتماد دانش آموزان به ماموران پلیس و افزایش میزان اطلاعات ایشان نسبت به مضرات مواد مخدر از طریق پلیس، است. بره های پیشگیری از جرم جوانان دارای جنبه های مختلفی بوده و اغلب، اساس آنها آموزش است. در این بخش تلاش می کنیم چندین مرحله را که هنگام طرح ریزی بره های پیشگیری از جرم در نظر گرفته می شود، به طور کلی بررسی کنیم. یکی از ابتدایی ترین مراحل هنگام طرح ریزی یک بره پیشگیری، شناسایی عوامل خطری است که جوانان با آن مواجه هستند. باید بدانیم که جوانان به دلایل مختلفی خشونت بار رفتار کرده یا مورد خشونت قرار می گیرند. برخی از این دلایل نداشتن مهارت های اجتماعی، شیوه های تربیتی والدین، محیط خانواده، وضعیت اقتصادی خانواده یا استفاده از مواد مخدر است. جالب توجه است که هم گذشت زمان و هم بررسی محققان ثابت کرده است عوامل خطری که سبب بروز خشونت در جوانان می شوند، همان عوامل خطری هستند که باعث می شوند گروهی دیگر به صورت طولانی مدت قربانی خشونت شوند. در واقع بدون انجام تحلیلی عمیق از نظریه های پیرامون جرم و تخلف باید بدانیم در حقیقت بین عوامل خطر و موارد خشونت رابطه یی وجود دارد و در نتیجه این عوامل بخش کلیدی هر بره پیشگیری از جرم هستند، به همین دلیل مشارکت از اهمیت ویژه یی در یک بره موفق برخوردار است. مکان هایی چون موسسه های جوانان در امریکا، مدارس محلی و بره های توسعه در جامعه، عوامل خطر مختلف را از راه های مختلفی هدف قرار می دهند.

راه های برخورد با خشونت باید آموزش داده شده، سرمشق واقع شده و تقویت شوند، مطمئناً عوامل اجرایی قانون به تنهایی برای کنترل این امر به اندازه کافی توانمند نیستند. ماموران پلیس می توانند به عنوان یک کاتالیزور عمل کنند ولی عوامل بسیاری وجود دارند که می توانند در موفقیت یک بره پیشگیری از خشونت جوانان موثر باشند. برخی از این بره ها نقش هدایتی و الگوسازی از رفتارهای مثبت دارند و برخی دیگر مهارت های حل اختلاف را آموزش می دهند و بقیه مسوول ایجاد محیط امن و مثبتی هستند تا جوانان بتوانند خارج از خانه اوقات خود را بگذرانند. مشارکت تمامی این قسمت ها لازم است. نقش مسوولان پلیس پیشگیری از جرم هماهنگ سازی این تلاش ها و تسهیل شرکت جوانان در سن خطر، در شرکت در چنین بره هایی از طریق ارتباط با دادگاه یا سایر روش ها است. مسوولان با فراهم ساختن اطلاعات ارزشمند برای جوانان و والدین و آموزش مهارت های حل اختلاف در جهت تغییر رفتارهایی که منجر به خشونت، قلدرمنشی، خشونت به صورت دسته های خرابکاران، اعتیاد، جرائم اینترنتی و سایر موارد مربوط به خشونت می شوند، در جنبه آموزشی شرکت دارند. نقش بسیار مهم دیگر مسوولان برقراری امنیت در محیط آموزشی و بازرسی های امنیتی است. چنین بازرسی هایی توسط افرادی انجام می شود که در زمینه پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی (CPTED) آموزش دیده اند تا موارد مکانی و محیطی که محیط آموزشی و اطراف آن را مستعد بروز خشونت می کنند، شناسایی کنند. سپس مامور آموزش دیده پیشنهادهای مناسبی را مطرح می کند تا تغییراتی صورت بگیرد که عوامل مستعدکننده را کاهش می دهد. هر ایالت و نظام آموزشی آن نیازمند تغییرات متفاوتی است، ممکن است متفاوت از یکدیگر باشند.

فهرستی از نکاتی را که مسوولان ممکن است در ارائه طرح ها یا توسعه بره های خود برای مولفان نیاز داشته باشند، گردآوری کرده ام.

▪ به کودکان اسم کامل، آدرس و شماره تلفن خود را بدهید.

▪ به کودکان آموزش بدهید تا بتوانند شماره ۱۱۰ را در صورت نیاز شماره گیری کنند.

▪ به کودکان بیاموزید هنگامی که در یک فروشگاه یا مرکز خرید از والدین جدا می شوند، نزد کارمند فروشگاه یا مامور امنیتی یا یک افسر پلیس بروند.

▪ به همه کودکان بیاموزید نباید با افراد غریبه صحبت کنند یا از آنها هدیه یی قبول کنند، حتی اگر رفتار خیلی خوبی با آنان داشته باشند.

▪ به والدین آموزش دهید کلمه رمزی برای کودکان خود داشته باشند که شخصی که دنبال کودکان می رود آن کلمه را بداند. به کودکان بیاموزید اگر آن شخص کلمه رمز را نداند، نباید به او نزدیک شوند یا با او بروند، حتی اگر اسم او را بدانند، بعد از استفاده باید کلمه رمز را تغییر داد.

▪ به کودکان بیاموزید فاصله خود را با ماشین هایی که به آنها نزدیک می شوند، حفظ کنند. اگر بره سیستم فضای امنیتی برای خانه دارید به کودکان بیاموزید برای کمک، با مرکز آن بره تماس بگیرند.

▪ به کودکان بیاموزید بعد از ورود به یک خانه خالی به سرعت درها را قفل کرده و با والدین خود یا افرادی که والدین به آنها مسوولیت داده اند، تماس بگیرند و بگویند در خانه هستند. والدین و کودکان باید بره ریزی کنند در صورتی که کودک وارد خانه شد و در باز بود و چیزی مشکوک به نظر می رسید، باید کجا برود.

▪ به کودکان بیاموزید هرگز پشت تلفن، روی شبکه اینترنت یا پشت در خانه به کسی نگویند در خانه تنها هستند و در را به روی کسی که نمی شناسند، باز نکنند. روش هایی را تمرین کنید که وانمود کند کودک در خانه تنها نیست، مثلاً پشت تلفن بگوید؛ «مادر در حمام است، گفت شما بعداً تماس بگیرید.»

▪ با مدرسه هماهنگ کنید آیا بره خارج از مدرسه دارد یا خیر، تا چنین کودکانی بتوانند به جای رفتن به خانه تا زمانی که کسی به دنبال شان می رود، در مدرسه بمانند. این روش بسیار خوبی برای پرداختن به مسائل اجتماعی است که احتمالاً به تمایل به بروز خشونت و جرم در آینده مربوط می شود.

▪ هنگام بازی بیرون از خانه حتی در حیاط خانه، کودکان نباید قوانین امنیتی را نادیده بگیرند.

▪ به کودکان بیاموزید به احساسات خود اعتماد کنند. اگر احساس می کنند چیزی نادرست یا ناامن است باید از آنجا دور شده و به یک مسوول اطلاع بدهند. به فرزندان خود بیاموزید اگر شخصی سعی در ربودن آنان کرد یا آنان را طوری لمس کرد که احساس ناامنی کردند یا سعی کرد به زور آنها را وارد ماشین کند، می توانند جیغ بکشند و فرار کنند.

▪ اگر والدین برای انجام کار کوتاهی در فروشگاهی کودک را در ماشین می گذارند، باید درها را قفل کنند، کلید را خارج کرده و آن را با خود ببرند. به کودکان بگویید نباید در را برای هیچ کس به غیر از والدین خود یا همراه والدین خود باز کنند.

▪ به والدین اهمیت بررسی معرفان پرستاران بچه، بررسی فعالیت های روزانه پرستار با بچه و آشنایی آنها با معلمان و قوانین مدرسه را آموزش دهید.

▪ والدین باید همیشه جدیدترین و به روزترین عکس های فرزندان خود را داشته باشند و مشخصه های کودک خود را از قبیل خال یا علائم مادرزادی، جای زخم و گروه خونی آنها بدانند.

▪ به کودکان بیاموزید حق دارند هنگام عوض کردن لباس یا استفاده از توالت تنها باشند.

▪ به والدین تاکید کنید اگر به سوءاستفاده از فرزندشان مشکوک هستند، حتی اگر مطمئن نیستند «چیزی وجود دارد»، باید به پلیس، مدرسه یا به صورت بی به سرویس های حفاظتی کودکان اطلاع دهند.

● متجاوزان جنسی روی شبکه اینترنت

متجاوزان جنسی دیگر در سایه های پارک ها و زمین های بازی کمین نمی کنند، امروزه والدین و بچه ها آنها را به خانه دعوت می کنند. متجاوزان با ایجاد یک نقاب دیجیتالی آزادانه و بی ارتباط برقرار می کنند. شخصی که میل جنسی به کودکان دارد روی شبکه اینترنت به زور یا تهدید متوسل نمی شود. او به راحتی رابطه یی ایجاد کرده و با صرف مدتی زمان، کودکان را می فریبد. برخی تحقیقات نشان داده است از هر پنج کودک، یک کودک روی اینترنت فعالیت ناسب جنسی شده است. (فینکلهر، ۲۰۰۴) بدتر اینکه بسیاری از اوقات والدین نسبت به چیزی که در حال وقوع است، بی توجه اند. اغلب کامپیوتر در اتاق کودکان است بدون اینکه والدین کنترلی روی آن داشته باشند و بدون اینکه از نرم افزارهای فیلترینگ استفاده کنند، حتی اگر این نرم افزارها به صورت رایگان در دسترس باشد. توصیه هایی که برای این نوع جرائم فریبکارانه داده می شود، در واقع همان هایی است که برای متجاوزان در زمین های بازی داده می شود. برخی از نکاتی که برای استفاده مسوولان جهت جلوگیری از اینکه اینترنت دری باشد به اتاق یک کودک عبارتند از؛

▪ به فرزندان خود اجازه ندهید هنگام ورود به سایت های اینترنتی و چت روم ها (اتاق های گفت وگو) مشخصات شخصی پر کنند. افرادی که میل جنسی به کودکان دارند، می توانند با دسترسی به این اطلاعات و شناسایی جنس، سن و علائق فرزندان تان مشخصاتی مشابه آن برای خود ایجاد کرده و از این طریق به آنها نزدیک شوند.

▪ کامپیوتری را که به شبکه اینترنت متصل است، در اتاق نشیمن یا آشپزخانه یا مکانی بگذارید که استفاده خصوصی از آن محدود باشد. ما به عنوان یک همراه بر فیلمی که فرزندان مان نگاه می کنند یا موسیقی که گوش می کنند، نظارت می کنیم. همچنین باید بر سایت ها و چت روم هایی که وارد می شوند، نظارت داشته باشیم.

▪ از امکان کنترل والدین که سرویس خدمات اینترنتی ارائه می دهد، استفاده کنید. اگر طرز کار آن را بلد نیستید با خدمات اینترنت تماس گرفته و دستورالعمل را از آنها بپرسید. اگر فرزند شما واقعاً برای انجام فعالیت های درسی خود نیاز به دسترسی به سایتی دارد، کلمه عبور را برایش باز کرده و اجازه بدهید تحقیق خود را در خانه و تحت نظارت شما انجام دهد.

▪ نرم افزارهای فیلترینگی خریداری کنید که سایت ها و الفاظ خاصی را مسدود می کند. والدین می توانند روی شبکه اینترنت فهرستی از انواع مختلف نرم افزارهای فیلترینگ و قیمت های مربوط به آنها را بیابند. برخی از این نرم افزارها از طریق یک سرور دیگر فیلترینگ را انجام می دهند و بقیه سایت ها را مسدود می کنند. نرم افزارهای «ضدجاسوسی» نیز به والدین این امکان را می دهند که سایت هایی را که فرزندشان وارد آنها می شود، بدون اینکه خود او متوجه باشد کنترل کرده و ردپای دیجیتالی او را تعقیب کنند.

▪ یک ابزار عالی پیشگیری، آشنایی والدین با زبان مخفف ها است که بچه ها و کاربران اینترنت آن را به کار می برند. به طور مثال اگر یکی از والدین از کنار فرزندش که در حال چت کردن است عبور کند، خوب است بداند کلمه «Pos» یعنی پدر یا مادرم بالای سرم ایستاده است. اینکه چیزی را مخفی می کنند، ممکن است رفتار طبیعی یک نوجوان باشد ولی حداقل این ایده را به شما می دهد تا بعد موضوع را بررسی کنید.

▪ به فرزندان تان بیاموزید مردم چطور می توانند روی اینترنت وانمود کنند فردی دیگر هستند و چیزها همیشه آن طور نیست که به نظر می رسد.

▪ به فرزندان تان بیاموزید هرگز ، شماره تلفن، آدرس، مدرسه یا اطلاعات راجع به والدین خود را به کسی که رودررو با او صحبت نکرده اند، ندهند.

▪ فرزندتان را از فرستادن عکس خود به دوستانش روی اینترنت منع کنید، مگر اینکه والدین اجازه داده باشند.

 

در برة پیشگیری از خشونت خانگی، خانواده‌ها و اعضای جوامع مورد خطاب قرار می‌گیرند؛ چرا که آنان نقش مهمی در این فرایند به عهده دارند. دلیل این توجه به شرح زیر است:

1)بررسی‌ها نشان می‌دهند که زنان آزار‌دیده در مرحلة اول به نزدیک‌ترین افراد مانند اعضای خانوادة گسترده (خویشاوندان)، دوستان و همسایگان مراجعه می‌کنند و تعداد کمی از آنان به سازمان‌ها یا مراکز خدمات تخصصی و مراکز دولتی مانند پلیس و دادگاه مراجعه می‌کنند؛

2)معمولاً خانواده‌هایی که دچار خشونت شده‌اند، از مراکز خدمات درمانی و اجتماعی دورند و حتی از خدماتی که مجاور آنها ارائه می‌شود، منفک گردیده‌اند؛

مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت

3)اعضای جوامع غالباً آگاه‌اند که کدام خانواده‌ها نیازمند کمک‌اند و چه کمک‌هایی می‌تواند وضعیت زندگی آنها را تغییر دهد؛

4)اعضای جوامع می‌دانند که کدام ارزش‌های فرهنگی، سنن و اقدامات از خشونت حمایت می‌کند و کدام برای توقف و مداخله در آن می‌تواند سودمند باشد؛

5)جوامع از مردان، زنان و جوانانی تشکیل شده که رابطة میان خشونت در خانه و در خیابان را درک می‌کنند و خشونت خانگی را مانع اساسی تحول و سلامت جامعه می‌دانند؛

6)مردم و رهبران جوامع خواست و توانایی آن را دارند که مهارت‌هایی را پرورش دهند که در فعالیت‌های پیشگیرانه و مداخله در خشونت به آنها نیاز است.بنابراین مردم یک جامعه، مهم‌ترین زمینه برای صحبت و بحث دربارة پیشگیری از خشونت خانگی و توقف آن‌اند. هنوز در باب نحوة درگیر کردن مردم و رهبران گروه‌های اجتماعی، کاری جدی صورت نگرفته است. راهبرد بره‌ها این است که منابع، درک و مهارت مردم را افزایش دهند تا فعالیت‌ها و توان جمعی را برای ایجاد تغییرات اجتماعی دربارة کاهش خشونت خانگی به‌کار گیرند. یکی از مؤسسات، انجام کارهای زیر را برای پیشگیری از خشونت خانگی در جوامع، پیشنهاد کرده است:

1)افزایش آگاهی عمومی

ارتقای آگاهی از مشکل خشونت خانگی و تثبیت هنجارهای اجتماعی که خشونت را قبول می‌سازد، نخستین گام در کوشش اجتماعی برای ایجاد تغییر، در این زمینه است. اگر مردم ندانند خشونت خانگی در جامعة آنها وجود دارد؛ اگر پیامدهای آن را نشناسند و ندانند در چه موقعیت‌هایی کمک لازم است، خود را درگیر این فعالیت نخواهند کرد؛ و از‌ این‌ روی، نمی‌توان عدم مقبولیت خشونت را به آنها تفهیم کرد. خشونت اغلب موضوعی خصوصی تلقی می‌شود که خانواده‌ها به صحبت دربارة آن تمایلی ندارند. با وجود این، روشن شده است خانواده‌هایی که فضای سالم و فرصت‌های مناسبی برای گفت‌وگوی آزاد دارند، از صحبت دربارة خشونت خودداری نمی‌کنند. ارتقای آگاهی موجب می‌شود مردم دربارة مشکل خشونت به‌گونه‌ای متفاوت اندیشیده، برخورد با آن را در حد توان خویش ببینند.یکی از شیوه‌های ارتقای آگاهی، توزیع بروشورها و نوشته‌‌های کوچک و مختصر دربارة خشونت، در رستوران‌ها، مراکز اجتماعی و غذاخوری‌ کارخانه‌ها و دیگر مراکز است. استفاده از روزه‌ها، تابلوهای بزرگ در خیابان‌ها، زیرنویس در فیلم‌ها و بره‌های تلویزیونی، راه‌های دیگری برای ارتقای آگاهی عمومی در این باره است. 

در این فرایند لازم است آگاهی عمومی در زمینة چگونگی، علل و آثار خشونت خانگی افزایش یابد. بدین منظور باید به مصادیق و نمونه‌های خشونت خانگی و انواع آن پرداخت. همچنین می‌باید نحوة پیشگیری از خشونت خانگی در مجامع عمومی بیان شود. گفت‌وگوهای خانگی دربارة خشونت نیز می‌تواند به‌گونه‌ای  وجدان عمومی را دربارة این مشکل برانگیزد.

 

ـ لازم است مدارس در زمینة آگاهی دادن به دانش‌آموزان که گاه عضو خانوادة قربانیان خشونت هستند، فعال شوند. 

2)آموزش خانواد‌ه‌ها 

آموزش مسائل خانوادگی به زن و شوهرها از اقدامات مهم پیشگیرانه است. مسائلی مانند راه‌های حل مسئله و شیوه‌های مذاکره، استفاده از روش‌های تفاهم‌آمیز، چگونگی برخورد با همسر، روش مناسب نقد با حفظ احترام متقابل و توجه به نیازهای همسران می‌تواند از موضوعات مهم برای آموزش خانواده‌ها باشد. در مجموع، اگر سطح فرهنگ زناشویی از آغاز یا اوایل ازدواج ارتقا داده شود، مشکلات بعدی کمتر خواهد بود. موضوع خشونت‌های خانوادگی به‌منزلة بخشی از مسائل در آموزش زندگی خانوادگی و روش‌های حل مسالمت‌آمیز اختلافات باید کانون توجه قرار گیرد و این کار از تعارض پیشگیری می‌کند. ولی اگر رفتار زن مطابق تصورات مرد نیست، یا انتظارات آنان از یکدیگر شخص یا زیاده‌طلبانه باشد، بروز تعارض اجتناب‌ناپذیر است. در این اوضاع معمولاً مرد به علل مختلف به رفتار خشونت‌آمیز دست می‌یازد. 

3)رشد و پرورش همدلی در خانواده‌ها

خانواده‌ها می‌توانند با پرورش همدلی در کودکان خود به پیشگیری از خشونت کمک کنند. همان‌‌گونه که در تبیین خشونت بیان شد، تجربة خشونت در کودکی در خانواده و یادگیری آن، از عوامل مهم بروز خشونت خانگی در بزرگسالی است. پرورش همدلی می‌تواند حالتی مخالف خشونت را در کودکی و بزرگسالی پدید آورد. همدلی فرایندی است که شخص، احساس دیگران را در موقعیت‌های آنها درک می‌کند و سپس قادر می‌شود به شیوه‌ای دلسوزانه به آن پاسخ دهد. همدلی نیازمند آن است که عواطف و احساسات را بشناسیم و بفهمیم که چگونه احساسات، برداشت فرد را از تجربه‌هایش نشان می‌دهد. سپس به‌گونه‌ای عمل کنیم که از مواجهة مناسب فرد با موقعیت‌های زندگی حمایت کنیم. کودکان، نیازمند تجربه‌های فراوان در زمینة دوست داشته شدن و مهار هیجان‌ها و کنترل واکنش‌ها به موقعیت‌های زندگی‌اند.اگر به کودکان اهمیت داده نشود، احساسات خود را کشف نخواهند کرد و این فرصت را ‌ از دست می‌دهند که افراد دلسوز و با‌محبتی شوند. افزون بر این، آنان باید از نحوة احساسات بی‌مانند دیگران دربارة مسائل زندگی آگاه شوند تا بتوانند ابراز همدلی کنند، و بدون همدلی نیز بنیادی برای عشق و محبت ورزیدن به دیگران پی ریخته نمی‌شود. برای نمونه، کودکانی که دربارة نحوة تأثیر رفتار خود بر دیگران، تأمل کنند، برداشت جدیدی از روابط دلسوزانه می‌یابند. هر‌چه روابط دلسوزانة کودک گسترش یابد، همدلی او در ابعاد مختلف رفتاری نیز توسعه می‌یابد.در پرورش مهارت‌ها و تجربه‌های همدلانه، آغوش محبت‌آمیز خانواده نقش مهمی دارد. افرادی که در کودکی در کانون عشق و محبت بوده و به خوبی نگهداری شده‌اند، در بزرگ‌سالی به دیگران عشق می‌ورزند و برای آنان دلسوزی می‌کنند. احساس عشق والدین و دیگر مراقبان در سراسر کودکی، امری حیاتی است. این توجه اولیه، نه‌تنها به کودکان کمک می‌کند که پاسخ‌گوی نیازهای دیگران باشند، آنان را از گرایش‌های پرخاشگرانه نیز حفظ می‌کند. تشویق کودکان به همدلی با ناراحتی دیگران، آنان را همدل‌تر می‌سازد. همچنین وقتی مشاهده کنند چگونه به دیگران کمک می‌شود، همدلی عمیق‌تر را در خود پرورش می‌دهند. در رابطة پویای والدین و خانواده سه عنصر در رشد همدلی در کودک به هم پیوسته‌اند: 1. الگوگیری از والدین؛ 2. روابط والدین با کودک؛ 3. درگیری خانواده در رفتار دلسوزانه. مثلاً جشن تولدها و تعطیلات، احساس ارزشمندی در کودک پدید می‌آورند. افزون بر این، کمک به دیگران و حضور در فعالیت‌های اجتماعی دینی، اعمال همدلانه را در کودکان گسترش می‌دهد. به‌طور خلاصه پرورش همدلی در کودک، مهارت‌های اجتماعی و میل کمک به دیگران را در او افزایش می‌دهد و او را از رفتار‌های ضد‌اجتماعی باز می‌دارد.

4)تغییر اوضاع جامعه

تغییر و اصلاح اوضاعی که به خشونت می‌انجامد، یکی از راه‌های مهم پیشگیری از آن است. اوضاع اقتصادی ناسب مانند بیکاری، فقر و درآمد کم، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، مشکلات روانی و فشار‌‌های زیاد در زندگی شهری و مسائل فرهنگی مانند پایین بودن سطح تحصیلات، از زمینه‌های تأثیرگذار در خشونت خانگی است. اصلاح این وضعیت مستلزم تلاش نهادهای دولتی، خصوصی و همة مردم است. بدین منظور، توجه به نیاز مهم جامعه به ثبات، سلامت، رفاه و عدالت ضروری است. همان‌گونه که در تبیین خشونت بیان شد، مسائل اقتصادی و اعتیاد از مهم‌ترین عوامل خشونت خانگی در ایران‌اند. تغییر این اوضاع به پیشگیری از خشونت خانگی کمک می‌کند. بی‌تردید بدون فراهم شدن زمینة مناسب اقتصادی، مانند اشتغال و درآمد کافی در خانواده، رفع خشونت دشوار است. ایجاد اشتغال، بیمة بیکاری و رفع زمینه‌های فقر از مسئولیت‌های مهم حکومت‌هاست. افزون بر این، اعطای کمک‌های ویژه به خانواده‌ها در موقعیت‌های دشوار اقتصادی، امری اساسی است؛ زیرا کاهش دستمزدها و اِعمال سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها، خانواده‌های پرشماری را دچار بحران اقتصادی می‌سازد. همة نهادهای دولتی و سازمان‌های غیر‌دولتی باید راه‌های نوی را برای تأمین کمک‌های مؤثرتر به خانواده‌ها در پیش گیرند تا فقر شدید، بیکاری مزمن، تأمین هزینه، جهیزیه و هر‌گونه اعتیاد، به خشونت در خانواده نینجامد.

5)ارائة خدمات اجتماعی

پس از ارتقای آگاهی، گام بعد کمک به خانواده‌هایی است که نیاز‌مند یاری‌اند. نهادهای سنتی و نیز بره‌های جدیدی که خود مردم ابداع کرده‌اند این کمک‌ها را می‌توانند ارائه دهند. باید در همة محله‌های شهرها، به‌ویژه مناطق کم‌درآمد، فعالیت‌هایی انجام شود تا خانواده‌های نیازمند به کمک مشخص شوند. بدین منظور لازم است به مشکلاتی از خانواده‌ها توجه کرد که هنوز آنان را به طلب مداخلة مراکز رسمی نکشانده است. مثلاً باید به مشکلات ناشی از پیچیدگی‌های ادارة خانه توجه کرد. با حل مشکلاتی که به خشونت خانگی می‌انجامد، می‌توان از این پدیده پیشگیری کرد. همچنین لازم است احساس مسئولیت همسایگان را در قبال هم تقویت کرد. آنان می‌توانند در موضوعات بهداشتی و سلامت روانی، حمایت‌کنندگان غیر‌رسمی خوبی برای هم باشند.برای اتصال خانواده‌ها به مراکز بهداشتی و خدماتی، لازم است اطلاعات خوبی از مراکز حمایت‌کننده و راهنمایی‌کنندة دولتی و غیر‌دولتی در اختیار آنها گذاشته شود. از طریقِ بره‌هایی، مؤسسات و موقعیت‌های در دسترس به مردم معرفی ‌شود تا آنها به آسانی بتوانند از مراکز خدماتی استفاده کنند. گسترش مراکز مشاوره و فراهم کردن امکاناتی برای مراجعة خانواده‌ها به این مراکز از جمله تأمین هزینه‌های اقتصادی آنها، می‌تواند به حل مشکلاتی از خانواده‌ها که زمینة بروز خشونت‌اند، کمک کند.هدایت و سازمان‌دهی خدمات اجتماعی از طریق سازمان‌دهی رهبران فکری و اجرایی در درون جامعه صورت می‌گیرد. این رهبران مردم را به فعالیت‌های جدید برای پیشگیری برمی‌انگیزند. آنان با سازمان‌دهی مناسب، لازم است به همة مراکز و اقشار جامعه مراجعه کرده، دربارة مسائل رفاهی و سلامت با مردم صحبت کنند. رهبران باید گروه‌هایی را هدایت کنند که گفت‌وگو و روش‌های حل مشکل را در بین مردم ترویج کنند و به‌دنبال تغییر هنجارهای خشونت‌زا بروند. از ‌این‌ روی، رهبران و مراقبان اجتماعی، لازم است از خشونت خانگی و مهارت‌های لازم برای رویارویی با آن، به حد کافی آگاه باشند. در چنین زمینه‌ای مردم می‌توانند به وارسی واقعیات زندگی خود و سپس تفکر نقدی و طرح‌ریزی برای انجام فعالیت پیشگیرانه بپردازند. گسترش خدمات و مؤسساتی که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، از عوامل مهم پیشگیری است. در این زمینه لازم است مؤسسات و مراکزی را رسماً به حمایت از خانواده‌ها اختصاص داد. دولت و مراکز اداری محلی اکنون پی برده‌اند که با درگیر کردن جامعه در این موضوع، خانواده‌های سالم‌تری خواهند داشت. اکنون در غرب مؤسسات خصوصی‌ای وجود دارند که در راستای حل مشکل خشونت خانگی، داوطلبانه خدماتی را ارائه می‌دهند. با چنین جنبشی، موج قدرتمندی برای تغییر اجتماعی ایجاد شده که مستقیماً بر بدرفتاری با زنان تأثیر می‌گذارد.

6)ارتقای پایگاه اجتماعی زنان

توانمندسازی زنان که به ارتقای موقعیت اجتماعی آنان می‌انجامد، یکی از راه‌های پیشگیری از خشونت خانگی شمرده شده است. «توانمند‌سازی به تدارک و تسلط بر منافع و کسب منافع برای زنان اطلاق می‌شود». توانمند‌سازی فرایندی است که طی آن افراد، برای غلبه بر موانع پیشرفت، فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند که موجب تسلط ‌آنان بر تعیین سرنوشت خود می‌شود. این واژه به مفهوم غلبه بر نابرابری‌های بنیادی است. توانمند‌سازی یک زن به این معناست که او برای انجام برخی کارها توانایی جمعی پیدا می‌کند و این امر به رفع تبعیض میان زنان و مردان می‌انجامد یا در رویارویی با تبعیض‌های جنسیتی در جامعه مؤثر می‌افتد. معیارهای توانمند‌سازی زنان از این قرار‌ند: 1. رفاه؛ 2. دسترسی به منابع؛ 3. آگاهی؛ 4. مشارکت؛ 5. کنترل. رفاه به‌منزلة نخستین مرحله، مسائل رفاه مادی زنان مانند تغذیه و در‌آمد خانوار را در مقایسه با مردان کانون توجه قرار می‌دهد. مثلاً همسر یک مرد معتاد، با به‌ دست آوردن یک منبع مالی مستقل به درجه‌ای از توانمندی می‌رسد که با تکیه بر رفاه مادی از همسر اصلاح ناپذیرش جدا می‌شود و زندگی مستقلی را آغاز می‌کند. برخی صاحب‌نظران، به‌ویژه فمینیست‌ها بر اشتغال زنان در بیرون منزل و دسترسی به منابع اقتصادی به‌منزلة عامل مهمی برای پیشگیری از خشونت خانگی با زنان تأکید کرده‌اند. همان‌گونه که در تبیین تاریخی خشونت گفته آمد،‌ برخی محققان، ریشه‌های اصلی خشونت علیه زنان را در کسب قدرت اقتصادی برای مردان می‌دانند. نظریة منابع بر این علت اصرار می‌ورزد. هایز، قدرت زنان در بیرون خانه را از پیش‌بینی‌کننده‌های خشونت کم‌ در یک جامعه می‌داند. به اعتقاد وی، دسترسی به امتیازات، عزت نفس زنان را افزایش می‌دهد و در پیشگیری از غالب موارد آسیب زنان بر اثر خشونت خانگی، بسیار مؤثر‌تر از مداخلات مستقیم بخش بهداشت و درمان عمل می‌کند. اعظم آزاده در یک بررسی در شهر تهران دریافت که متغیر درآمد ماهانة زنان، با خشونت در خانواده رابطة منفی دارد؛ یعنی هر‌چه درآمد زن باشد، خشونت کمتر است. بدین ترتیب در‌آمد ماهانه یا استقلال مالی زن به‌منزلة یک منبع قدرت می‌تواند مانع خشونت شوهر علیه وی شود. دسترسی به منابع در مرحلة دوم، کسب جایگاه‌های قدرت در جامعه را در نظر دارد. به اعتقاد برخی، کسب جایگاه‌های سیاسی، مانند پست‌هایی در شوراهای شهر، مجلس قانون‌گذاری، مناصب اجرایی و هیئت دولت، راهی برای دفاع از حقوق زنان در جایگاه‌های تصمیم‌گیری در هر جامعه است. در مرحلة سوم، آگاهی برای توانمند‌سازی زنان مطرح شده است. افزایش آگاهی زنان و گسترش پوشش تحصیلی آنان، به‌ویژه در مقاطع عمومی (ابتدایی و راهنمایی)، و به‌خصوص در مناطق محروم، عاملی برای پیشگیری از خشونت خانگی با زنان خوانده شده است. همین‌طور آموزش در مقاطع بالاتر دانشگاهی، کانونِ توجهِ بسیار است. پژوهشی در تهران نیز نشان داد میانگین خشونت در زنان بی‌سواد از همه بیشتر، و در میان افراد دارای سطح تحصیلات کارشناسی‌ از همه کمتر است. برابری در مشارکت در مرحلة چهارم به معنای شرکت دادن زنان در طرح‌هایی است که زنان به نوعی در آن ذی‌نفع‌اند. به‌طور کلی، افزایش حضور زنان در جامعه عامل بالقوة مشارکت و افزایش سطح توانا‌سازی زنان است. کنترل نیز در مرحلة پنجم به معنای افزایش سهم زنان در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی و اجتماعی است.ادعا می‌شود که خشونت علیه زنان محصول وابستگی آنان است، و بر این اساس، برای رفع مشکل، زنان را به سوی استقلال مالی و حقوقی سوق می‌دهند، و اینکه، آنان تفوق مرد را در روابط نزدیک نپذیرند. برخی نیز در همین باره‌ راه‌‌حل‌ را تغییر بنیادی در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تثبیت‌کننده تبعیت و وابستگی زنان در روابط و در کل جامعه می‌دانند.دیدگاه‌های فمینیستی نیز در ‌پی تقویت قدرت زنان در خانواده‌اند تا بدین طریق از خشونت با آنها پیشگیری کنند.

سفارش دربارة پیشگیری از خشونت خانگی

ـ به مردم کمک کنیم که حل مشکل خشونت خانگی را دارای اولویت بدانند.

ـ به مردم و مسئولان محلی توجه دهیم که خشونت خانگی را مانند لکة ننگ نسازند و مردم بدرفتار و مورد بدرفتاری قرار گرفته را برچسب نزنند.

ـ مردان را به جامعه فراخوانیم، احساسات دفاعی و سرزنش را در آنان تشدید نکنیم. زبان ارتباطی درستی در برخورد با آنان انتخاب کنیم. اگر مردانی را درست در این زمینه بسیج کنیم، بهتر می‌توانند پیام‌های ضد‌خشونت را به پسران و مردان دیگر منتقل کنند.

ـ به خاطر داشته باشید که فعالیت برای بسیج و آمادگی جامعه در زمینة فرهنگی آن جامعه روی می‌دهد. باید متناسب با فرهنگ هر جامعه اهداف و شیوه‌های برة مقابله با خشونت را تعیین کرد.

ـ به مردم کمک کنید راه‌های جدید و قابل پذیرش را برای پایان دادن به بدرفتاری دنبال کنند. هدایت مشکلات به سمت مراکز قضایی و جنایی، ممکن است مقاومت و حتی تنفر مردم را برانگیزد. اطلاع دادن مشکلات به پلیس برای بسیاری از خانواده‌ها خوشایند نیست.

ـ فعالیت‌های پیشگیرانه را در قالب کلاس‌ها، مدرسه و در زندگی عادی و روزانة مردم جای دهید.

ـ ظرفیت افراد را برای مداخله و حل مشکلات دوستان و خویشان آنها تقویت کنید.

ـ شکاف میان ارائه‌کنندگان خدمات و مردم را کم کنید.

ـ بدانید که مردم، سخن کسانی را که به آنها اعتماد کنند، گوش می‌دهند و می‌پذیرند.

ملاحظاتی در باب راه‌های پیشگیری از خشونت 

همان‌گونه که در بحث تبیین خشونت گفته شد، این پدیده بر اثر تعامل فرایند‌های متعدد فردی و اجتماعی پدید می‌آید، و در پیشگیری از آن باید همة جنبه‌ها کانون توجه قرار گیرد. مشکل برخی شیوه‌ها که در جوامع غربی بر آنها تأکید کرده‌اند، نگاه تک‌بعدی به موضوع خشونت است. در این باره ملاحظات زیر را باید در نظر آورد:1. در این راه‌ها معمولاً فقط مردان هدف آموزش و تغییر قرار می‌گیرند؛ در حالی‌ که زنان با توجه به جنبه‌های عاطفی مثبت، از جمله همدلی قوی، می‌توانند نقش مهم‌تری در پیشگیری داشته باشند؛2. در بسیاری از این شیوه‌ها، هدف «کمک به زنان است؛ در حالی ‌که هدف را باید اصلاح ساختار و روابط در خانواده در نظر گرفت. با پیشگیری از خشونت خانگی، باید زن بتواند در بستر خانواده و روابط سالم زناشویی، زندگی آرام و رضایت‌بخشی داشته باشد. زندگی مجردانة زن نمی‌تواند راه مناسبی برای حل مشکل خانوادگی او به شمار آید؛3. تدوین قوانین جدید به نفع زنان و تقویت استقلال اجتماعی و اقتصادی زنان، ممکن است آنان را از برخی خشونت‌ها در خانه برهاند، ولی پیامد‌های طلوبی دارد که گاه از خشونت‌های خانگی بدتر است. افزایش تعارض‌های زناشویی، و سرانجام، افزایش طلاق، تنهایی زنان، عدم ارضای نیازهای عاطفی آنان و فشار اقتصادی بر زنان و متحمل شدن بار زندگی، برخی از این پیامد‌های طلوب‌اند. در مجموع به نظر می‌رسد برخی از این شیوه‌ها به جای جلو‌گیری از خشونت، زمینه‌ساز آن در خانواده می‌شوند. در شعله‌ور‌شدن خشونت در خانواده نیز بر پایة پژوهش‌ها، زنان هستند که آسیب‌های بدنی و روانی شدید‌تری متحمل می‌شود.



تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پیشگیری از گرایش به خشونت و آدرس khshont.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.


خبره وب سایت:

مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت

خشونت بیماری آزاردهنده ای است که روح جامعه را زخمی می کند. رواج آن وحشت و ناامنی را گسترش می دهد. شرایط سیاسی ، اقتصادی، باید و نبایدهای اجباری و تحمیل سلیقه های شخصی برجامعه، رواج خشونت را در پی دارد. بدترین صورت خشونت را می توان در میزان آمار جنایات و تبهکاریها دید. اعمال خشونت آمیز در جامعه ناشی از فقدان عدالت اجتماعی استسست بودن بنیان خانواده، عامل اصلی ناهنجاریهای اجتماع است .خشونت بیماری آزاردهنده ای است که روح جامعه را زخمی می کند. رواج آن وحشت و ناامنی را گسترش می دهد. شرایط سیاسی ، اقتصادی، باید و نبایدهای اجباری و تحمیل سلیقه های شخصی برجامعه، رواج خشونت را در پی دارد. بدترین صورت خشونت را می توان در میزان آمار جنایات و تبهکاریها دید. وقتی تیتر رسانه ها را تبهکاریهایی نظیر زورگیری، اخاذی و قتل شکل می دهند، یعنی این که آفت خشونت رو به گسترش است ومشغول از بین بردن روح پرهیزکاری و سلامت جامعه است .آفتی که بدبختانه طی سال های اخیر به سرعت در حال پیشروی در جامعه کنونی ما است. تقریباً همه کس کم و بیش از علل رشد خشونت در جامعه با خبر است، اما شاید کمتر کسی از عواقب سهمگین و ویرانگر آن مطلع باشد. چون با وجود پیدایش آشکار خشونت در جامعه، حساسیت های لازم برای جلوگیری از آن به چشم نمی آید.برخوردهای قهری و به عبارتی خشونت در مقابل خشونت، تنها راه علاج نیست اعمال خشونت آمیز در جامعه ناشی از فقدان عدالت اجتماعی است.احساس عدم امنیت اخلاقی در جوانان به صورت ناخودآگاه باعث گسترش خشونت در خانواده و جامعه شده است. همچنین کمرنگ شدن روابط فکری و عاطفی فرزندان با خانواده، جوانان را به سمت خشونت گرایی سرگردانی معطوف می کند و این امر باعث ناامنی اخلاقی و انتقادی جوان می شود.برخورد با جوانان از طرف مسؤولان باید به گونه ای باشد که جوان را ملزم به رعایت مقررات اجتماعی کند. همچنین با ایجاد مراکز آموزش برای جوانان می توان فرهنگ اجتماعی را بالا برد و قانون پذیری و نظم را در جامعه افزایش داد. خانواده، مدرسه، مراکز آموزشی و جامعه از عوامل مؤثر در پرورش وجوانان وجوانان هستند.بیشترین وقت کودکان طی ورود به مدرسه تادانشگاه صرف می شود، بنا بر این مراکز آموزشی ارتباط حساس وتأثیر گذار در مسائل اخلاقی فرزندان دارد .یکی از راهکارهای جلوگیری از افزایش خشونت در سطح جامعه برقراری پیوند عاطفی ومعنوی است و آموزش و پرورش و مراکز فرهنگی نیز در تربیت صحیح نوجوانان و جوانان سهیم هستند همچنین مسؤولان و دست اندرکاران مملکتی باید در برقراری عدالت اجتماعی کوشش کنند، چرا که بسیاری از تنش ها و اعمال خشونت آمیز در جامعه ناشی از فقدان عدالت اجتماعی است.یکی از غریزه های وجودی انسان، وجود پرخاشگری است و همه جامعه شناسان و روانشناسان بر این باورند که پرخاشگری مبنای زیستی ـ محیطی دارد.بسیاری از جوامع و دست اندرکاران جوامع برای بروز و ظهور غریزی فعالیتهای مثبت اجتماعی بره ریزی می کنند، چنانچه طی سالهای گذشته شاهد افزایش گرایش جوانان به سمت ورزشهای رزمی هستیم.به طور معمول زمانی پرخاشگری به صورت منفی صورت می گیرد که فرد در جهت رسیدن به اهدافی که مدنظرش است، دچار ناکامی و سرخوردگی شود. شدت و ضعف رفتار پرخاشگرایانه بستگی به انسجام شخصیت فرد دارد. متأسفانه در جوامعی مانند جامعه ما روند رشد طبیعی فرد در خانواده به طوریکه فرد پس از ناکامی در کار، توانایی گزیش راهکار سازنده تری را ندارد.و این مسأله ، ناشی از مشاهدات و الگو برداریهای شخصی از خانواده ها، مدرسه و جامعه است.هرچه روحیه اضطراب و افسردگی در فرد افزایش یابد، آستانه تحریک پذیری در آن فرد بالاتر خواهد رفت.بازنگری در اصول فرهنگی ، تربیتی و اجتماعی را در کاهش سطح خشونت در جامعه مؤثر می باشد و با نگاه اصولی و علمی به فعالیتهای تربیتی و ایجاد زمینه های فعالیت اجتماعی، می توان شاهد کاهش غیرمستقیم پرخاشگری بود.هرچه از میزان تضاد، تعارض در میان افراد و گروههای سیاسی اجتماعی جامعه کاسته شود، شاهد ایجاد فضای آرام تری در جامعه خواهیم بود.جامعه ایران در حال گذار است جامعه فعلی ایران، جامعه ای درحال گذار از سنت به مدرنیزم است ، بنابراین بخشی از این خشونت ها امری معمول است. برای ارزیابی جامعه، بایستی جوانان را مورد آسیب شناسی ویژه قرار داد و بدانیم که جوانان تا چه حدی در خانواده و جامعه مورد توجه قرار گرفته اند. درخصوص ماهیت و چگونگی پیدایش خشونت باید به سطح مطالبات ونیازهای جوانان توجه بیشتری کرد. هرچه به سمت بهبود وضعیت معیشت آنان پیش برویم؛ درک جوانان از مسائل بالاتر خواهد رفت و جامعه به لحاظ سطح خشونت و پرخاشگری روندی منطقی را طی خواهد کرد.سست بودن بنیان خانواده، عامل اصلی ناهنجاریهای اجتماع است. خانواده پایه و مبنای رشد جوانان است و مقدار قابل توجهی از مشکلات و آسیب های اجتماعی ناشی از سست بودن بنیان خانواده است.خانواده هسته مرکزی اجتماع است و والدین نقش بسیار مهمی را در تربیت فرزندان دارا هستند، اما به علت مشکلات مالی و کارکردن پدر و مادر خانواده، اعضای خانواده کمتر به یکدیگر می پردازند.به طور کلی از عوامل مؤثر در بسترسازی خشونت در میان نسل جوان، خانواده، محیط تحصیلی، سطح جامعه، رسانه های اجتماعی هستند.افزایش سطح خشونت در جامعه به ساختار کلی اجتماع و خانواده ارتباط مستقیم دارد. ضعیف بودن بنیان خانواده علت اصلی گرایش کودکان و نوجوانان به خشونت است.با توجه به اینکه در عصر ارتباط زندگی می کنیم، خانواده ها همچنان بافت سنتی تربیت فرزندان خویش را ادامه می دهند، دیده می شود، در برخی خانواده ها برای تربیت و تنبیه فرزندان هنوز از روشهای خشونت آمیز و فحاشی استفاده می شود.اگر جنبه های عاطفی تربیتی در جامعه مطرح نباشد و والدین برای تربیت فرزندان دست بر اعمال خشونت آمیز بزنند، انعکاس این رفتار خشونت آمیز در سالهای نوجوانی کودک در اجتماع مشهود خواهد شد.تربیت غلط خانواده ها و ناهنجاریهای جامعه، باعث گرایش جوانان به سمت اعمال خشونت آمیز، جرم و جنایت و اعتیاد خواهد شد. متأسفانه اگر آمار جرم و جنایت و فساد، طبق روال جاری ادامه یابد، جامعه جوان ما به سمت قهقرا پیش خواهد رفت.یکی از راهکارهای جلوگیری از افزایش بروز خشونت در جامعه را توجه مسؤولین امر به جوانان دانست و گفت: مسؤولین، باید کارگزاران را آموزش دهند تا با جوانان برخوردهای منطقی و صحیح داشته باشند. همچنین کانون حمایت از کودکان را توسعه دهند، به طوری که اگر کودکی از سوی خانواده اش مورد تعرض یا بی مهری قرار گرفت به چنین اماکنی تحویل داده شوند.

%PDF-1.7
%
8 obj
> /Annots [ 7 R ] /PZ 1 >>
endobj
9 obj
> stream
x[KoFYcEF|H8z%I”@|57″>



مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت
مقاله راه های پیشگیری از گرایش به خشونت
9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *