مزاج سودا و بلغم

خواص دارویی و گیاهی

مزاج سودا و بلغم
مزاج سودا و بلغم

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در رساله ذهبیه فرموده‌اند: خداوند متعال انسان را بر چهار طبیعت بنا کرده است که آن ها عبارتند از : صفرا، سودا، خون و بلغم.

دو تای آن ها گرم و دو تای دیگر سرد است و میان هر دو تای آن ها از لحاظ های دیگر نیز اختلاف است.

دکتر غیاث الدین جزایری متخصص علم غذاشناسی می گوید:

پزشکان قدیم معتقد بودند که وقتی شخصی غذا می خورد، آن غذا پس از معده به کبد می رود و به چهار جزء تقسیم می شود:

جزء اول که مایعی زرد رنگ و از سه جزء دیگر سبک تر است که در روده توقف می کند موسوم به صفراء است.

مزاج سودا و بلغم

جزء دوم کمی سنگین تر است و بعد از صفرا واقع می شود و آن خون است.

جزء سوم مایع سفید لزجی است که آن را بلغم می نامند.

جزء چهارم که از همه این ها سنگین تر است، مانند گل و لای می ماند سودا نام دارد.

طبیعت صفرا، سرد و خشک است، طبیعت خون، گرم و تر، طبیعت سواد سرد و خشک و طبیعت بلغم گرم و تر است.

پس از آن طبایع را بر چهار جزء بدن تقسیم می کنند که سر، سینه ، پهلو و شکم هستند.

خون بر سر، صورت، چشمها، گوش ها، بینی و دهان مسلط است، بلغم بر سینه با نیروی باد استیلا می کند، صفرا بر دنده های پهلو غالب است و سودا را می توان بر شکم، امشا و احشا سیطره داد.

هر کدام از این ها بر بدن غلبه کند آثارش در جاهایی که بالا ذکر شد بیشتر مشهود است؛ به عنوان مثال، وقتی خون غلبه کند رنگ رخساره، زبان و چشم ها سرخ می شوند و بیمار بسیار خمیازه می کشد، بزاق دهان شیرین، رگهای گردن متورم می شود، پیشانی چروک بر می دارد و پوستش کلفت می شود و حواس پنجگانه تضعیف می شوند.

پیدایش انواع جوش ها و جریان خون از دندان ها و لثه ها نیز دلیل بر غلبه خون است.

وقتی صفرا غلبه می کند نیز دارای علائم بسیاری است که آشکارترینشان، عطش زیاد، درد پهلو و معده و احساس سوزش است.

وقتی سودا غلبه کند احساس گرسنگی زیادی به بیمار دست می دهد و هنگامی که بلغم چیره می شود شخص بسیار دچار باد گلو شده، به تنگی نفس دچار می شود.

بیمار بلغمی بسیار به سنگینی سینه مبتلا می شود، چنان چه که گاهی از تخیل جسمی را درون سینش احساس می کند که از آن به بختک تعبیر می کنند.

منبع:قدس آنلاین

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

.

خِلط‌های چهارگانه یا اخلاط اربعه یا گشن‌های چهارگانه عبارتند از دم، زردآب، سودا و بلغم.[۱]

مقدار و نسبت ترکیب این اخلاط در بدن هر شخصی و در اندامهای هر فردی، یکی از چهار طبع (nature) یا مزاج (temperament) گرم، سرد،[۲] تر و خشک را بوجود می‌آورد[۳]؛ این نظریه ریشه و اساس طب اخلاطی است. یعنی اگر کسی سوخت و ساز بدنش بالا باشد مزاجش گرم است. اگر شخصی رطوبت بدنش زیاد باشد مزاجش مرطوب است و افرادی هم دارای مزاج سرد یا مزاج گرم هستند، البته مزاج افراد معمولاً ترکیبی از دو مزاج است مانند کسی که بدنش در هنگام لمس گرم و مرطوب است دارای مزاج گرم و مرطوب می‌باشد، و افرای هم داری مزاج گرم و خشک، سرد و مرطوب یا سرد و خشک باشند. مزاج‌شناسی (temperamentology) یک نوع تخصص در طب سنتی ایران است.[۲]

اخلاط جمع واژه خلط است، به همین دلیل به طب سنتی ایران طب اخلاطی هم گفته می‌شود.[۴] و نیز از هر کدام از خلط‌های فوق طبایع و مزاجهای چهارگانه به وجود می‌آید و به همین منوال هر کدام از طبایع مثال جهان بیرون و نماینده فصل‌ها و عناصر چهار گانه موجود در طبیعت هستند به ترتیب :خون یا دم گرم و تراست، فصل بهار وهوا نیر گرم و تر هستند، صفرا گرم و خشک است، تابستان و آتش هم گرم و خشک اند، سودا سرد و خشک است، پاییز و خاک هم سرد و خشک می‌باشند، بلغم سرد و تر است، زمستان و آب هم سرد و تر هستند.

عناصر در پزشکی سنتی عبارتند از:آب، خاک، هوا و آتش است. استادان فلسفه می‌گویند که طب اخلاطی بخشی ار فلسفه بوده و بنابراین طب سنتی برگرفته از طبیعیات فلسفه‌است.[۵] تاریخ طب سنتی ایران نشان می‌دهد که بیشتر پزشکان سنتی فیلسوف بوده‌اند (مانند ابن سینا ورازی).[۶][۷]

مزاج سودا و بلغم

طب اخلاطی مکتب طبی است که بر اساس طبایع چهارگانه که آن هم بر اساس اخلاط چهارگانه بنا شده‌است.[۸] مکتب اخلاطی به نوعی شاخه‌ای از فلسفه (طبیعیات فلسفه) است.[۹][۱۰]

در پزشکی نیاکان (طب سنتی) مراحل گوارش (هضم) خوراک (غذا) به چهار مرحله تقسیم می‌گردد که آن را گوارش چهارگانه (هضم‌های اربعه) می‌نامند، در اثر این فرایند خوراک خورده شده به خلط (چهار مایه (ماده یا مایع روان: خون، زرد آب، بلغم و سودا) می‌شود که این مواد به آرامی جذب بافت‌ها و یاخته (سلول)ها می‌شوند.

مواد زائد گوارش اول (مدفوع) از روده، مواد زائد گوارش دوم (ادرار) از نفرون (کلیه)ها . مواد زائد گوارش سوم و چهارم (عرق، چرک، مو، ناخن، ترشّحات گوش و بینی وغیره) از راه‌های مختلف از بدن بیرون می‌روند. اختلال در هریک از این مراحل چهارگانه سبب بروز بیماری می‌شود.

برای تولید خلط‌های خوب (خلط جید) دو شرط وجود دارد: ۱- سالم بودن جگر .۲- کشکاب مناسب. کشکاب سالم نیز در اثر خوردن خوراک سالم و مناسب سن و سال و مزاج و سالم بودن شکم (معده) به وجود می‌آید.

به زبان طب جدید اگر تعادل مواد موجود درخون مثل: چربی‌ها (لیپیدها)، قندها، (اوریک‌اسید) به هم بخورد بیماری چربی خون (هایپرلیپیدمی)، مرض قند (هایپرگلایسمی) و نقرس به وجود می‌آید. اگر عملکرد طبیعی هریک از اندام‌های بدن مختل شود آن اندام دچار سوء مزاج می‌شود و مثل سوء مزاج معده یا جگر. اختلال در تولید اخلاط یا مربوط به غذای مصرفی است، یا اختلال در عملکرد کبد یا معده یا چند مورد با هم. اختلال در عملکرد طبیعی هرکدام از اعضا را سوء مزاج ویژه آن عضو گویند؛ شناخت سوء مزاج‌ها و راه حل درمان آن‌ها در مراحل ابتدایی راهگشای بسیاری از مشکلات بهداشت عمومی و بیماری‌های امروزی است.[۱۱]

سوء مزاج دو گونه است ساده و مادی. روی هم رفته ۱۲ نوع سوء مزاج وجود دارد: ۱- گرم ساده ۲- گرم خشک بدون ماده ۳- گرم و تر ۴- گرم مادی صفراوی ۵- گرم و تر با ماده بلغمی بدون ماده ۶- سرد ساده ۷- سرد خشک ساده ۸- سرد و تر ساده ۹- سرد خشک مادی سوداوی ۱۰- سرد تر با مادی بلغمی لزج ۱۱ – مرطوب ساده ۱۲- خشک ساده.[۱۲]

خلط رطوبتی است اندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی آن رگهاست و اندامهایی که میان تهی باشند چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد و بعضی خلطها خوبند و بعضی بد. آنچه نیک باشد، آنست که اندر تن مردم اندرفزاید و به بدل آن تریها که خرج می‌شود، بایستد و آنکه بد باشد، آنست که به این کار نشاید و آن، آن خلط باشد که تن از او پاک باید کرد به داروها؛ و خلطها چهارگونه است: خون است و بلغم و صفراء و سوداء. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی): میخواره را گاه گاه قی افتد و گاه اسهال نگذارد که خلط بد در معده گرد آید. تبها و بیماری که از خلطهای لزج و فاسد تولد کند. (نوروزنامه).[۱۳]

مکتب طب اخلاطی (Humorisme) که واضع آن را بقراط طبیب معروف یونانی می‌دانند، مدت ۱۶ قرن در سراسر کشورهای جهان حاکم بر اصول علم طب بوده و کلیه پزشکان دنیا کم و بیش از آن پیروی می‌کرده‌اند، در چند قرن اخیر، دانشمندان اروپا همان مکتب را که بر اساس مایعات درونی بدن استوار بوده پذیرفته و ضمن تغییرات نامحسوس و تدریجی، به صورت قابل بیان‌تر درآوردند.

طب اخلاطی مسلماً پیش از بقراط نیز وجود داشته و بقراط اصول آن را از پیشینیان اقتباس کرده‌است. بقراط، انباذقلس (Empedocle) و دیگران به چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) و چهار خاصیت این عناصر (گرمی، سردی، تری و خشکی) معتقد بوده و به وجود چهار مایع اصلی در بدن انسان و حیوانات قائل بودند که آن‌ها عبارتند از: خون (گرم و تر)، بلغم (سرد و تر)، صفرا (گرم و خشک) و سودا (سرد و خشک)،[۱۴] و دخالت این چهار مایع را در کلیه حالات بدنی اعم از تغییرات فیزیولوژیک و پیدایش بیماری‌ها و بهبود حال بیماران مؤثر دانسته و می‌گفتند: هر گاه این چهار مایع به نسبت طبیعی و متعادل با یکدیگر در بدن وجود داشته باشد بدن سالم است، ولی اگر یکی از این مایعات یا چند تا از آن‌ها از نظر کمی (نسبت به سایر اخلاط) یا از نظر کیفی متحمل تغییراتی شوند (خواه این تغییرات بعلت سوء تغذیه یا تنفس هوای فاسد یا بواسطه شدت گرمای هوا باشد که در این صورت آنچه از بدن دفع می‌شود افزایش پیدا نموده یا بالعکس فضولات دربدن متراکم می‌گردند) تعادل این مایعات برهم خورده، و در این حال ساختمان طبیعی بدن تغییر کرده و مواد مختلفی بوجود می‌آید که طعم آن‌ها تلخ، شور، شیرین، ترش یا بی طعم می‌باشد و بر حسب کم و بیشی مقدار یا کیفیت آن‌ها کم و بیش زیان‌آور می‌گردند، و باین ترتیب لاغری شدید بروز می‌کند.[۱۵]

نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند:

عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی بنام بحران می‌شود که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضرّی در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیم که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد.

اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها امتلاء(Plethore) را بوجود می‌آورد؛ هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود.

در نظر قدما نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند: یکی از آن‌ها تغییراتی است که در اثر عکس‌العمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدفش این است که بدن را بحالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهایی که برای انجام این منظور بکار می‌بردند محلل می‌نامیدند، در حالت دوم طبیعت به ترتیب دیگری عمل می‌کند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع می‌نماید، و این عمل را نضج اخلاط می‌گفتند[۱۸] و معتقد بودند این عمل بعلت دخالت قوه مدبره بدنی که آن را طبیعت می‌نامیدند انجام می‌گیرد و آن را به قوه‌ای نسبت می‌دادند موسوم به نیروی حیاتی. عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی می‌شود بنام بحران که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضری در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیمی که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد. اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها حالت پر شدگی و افزایش حجم را ایجاد می‌کند که به زبان تازی آن را امتلاء می‌گویند (امتلاء به زبان تازی یعنی پر شدن، مانند امتلای معده). واژه امتلا را در زبان لاتین لوکاس پلتور می‌گویند گه آنهم به معنی پرشدن است. در اصطلاح پزشکی سنتی اروپا کسی را که دچار پرخونی باشد و به این سبب رنگ چهره اش گلگون (florid complexion) شده با شد می‌گویند که دچار (پلوترا) شده‌است.[۱۹] در هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود. در بعضی از مقالات طب سنتی اعلام شده‌است که:همانطورکه پزشکان امروزی بیماری کم‌کاری غده سپری(Thyroid gland)را تشخیص می‌دهند، پزشکان نیاکان (اطبا سنتی) نیز بی‌کفایتی‌های خفیف غده درقی (سپری) را تشخیص می‌دادند. زیرا همانطورکه در پزشکی دوران نو (طب عصر جدید) بالا بودن سوخت و ساز پایه(Basal metabolism) را از نشانه‌های این بیماری می‌شناسند، پزشکان نیکان نیز گرمی مزاج بیمار را تشخیص داده و به درمان این بیماری اقدام می‌کردند، می‌توان چنین گفت که طبقه‌بندی امراض براساس مزاج، گرمی و سردی با نظریه سوخت و ساز پایه مشابهت دارد. به عنوان مثال در کتاب کامل الصناعه (تألیف علی ابن‌عباس مجوسی اهوازی، که هزار و صد سال پیش) نیز چنین نوشته شده‌است:” فمن علامات البدن الحار ان یکون صاحبه ذکیاً فطناً و متی کان البدن بارد فان صاحبه یکون بلیداً قلیل‌الفهم (اهوازی).” یعنی: کسی که مزاجش گرم است، ذکی (با هوش) و فطن (تیزبین) می‌باشد، و کسی که مزاجش سرداست بلید (کند ذهن) و قلیل‌الفهم (کم فهم) است. مشابه این مطلب در پزشکی جدید: کم‌کاری غده تیروئید در کودکان با علائمی مانند اختلال رشد، کاهش تمرکز و اختلالات هوش همراه است. هورمون تیروکسین که از این غده ترشح می‌شود نقش مهمی در سوخت و ساز بدن دارد. رشد و تمایز یاخته‌ها (سلول‌ها) به ویژه یاخته‌ها ی مغزی، استخوانی و ماهیچه ایی و تمام سلول‌های بدن وابسته به هورمون‌های غده سپری است.[۲۰]

.

خِلط‌های چهارگانه یا اخلاط اربعه یا گشن‌های چهارگانه عبارتند از دم، زردآب، سودا و بلغم.[۱]

مقدار و نسبت ترکیب این اخلاط در بدن هر شخصی و در اندامهای هر فردی، یکی از چهار طبع (nature) یا مزاج (temperament) گرم، سرد،[۲] تر و خشک را بوجود می‌آورد[۳]؛ این نظریه ریشه و اساس طب اخلاطی است. یعنی اگر کسی سوخت و ساز بدنش بالا باشد مزاجش گرم است. اگر شخصی رطوبت بدنش زیاد باشد مزاجش مرطوب است و افرادی هم دارای مزاج سرد یا مزاج گرم هستند، البته مزاج افراد معمولاً ترکیبی از دو مزاج است مانند کسی که بدنش در هنگام لمس گرم و مرطوب است دارای مزاج گرم و مرطوب می‌باشد، و افرای هم داری مزاج گرم و خشک، سرد و مرطوب یا سرد و خشک باشند. مزاج‌شناسی (temperamentology) یک نوع تخصص در طب سنتی ایران است.[۲]

اخلاط جمع واژه خلط است، به همین دلیل به طب سنتی ایران طب اخلاطی هم گفته می‌شود.[۴] و نیز از هر کدام از خلط‌های فوق طبایع و مزاجهای چهارگانه به وجود می‌آید و به همین منوال هر کدام از طبایع مثال جهان بیرون و نماینده فصل‌ها و عناصر چهار گانه موجود در طبیعت هستند به ترتیب :خون یا دم گرم و تراست، فصل بهار وهوا نیر گرم و تر هستند، صفرا گرم و خشک است، تابستان و آتش هم گرم و خشک اند، سودا سرد و خشک است، پاییز و خاک هم سرد و خشک می‌باشند، بلغم سرد و تر است، زمستان و آب هم سرد و تر هستند.

عناصر در پزشکی سنتی عبارتند از:آب، خاک، هوا و آتش است. استادان فلسفه می‌گویند که طب اخلاطی بخشی ار فلسفه بوده و بنابراین طب سنتی برگرفته از طبیعیات فلسفه‌است.[۵] تاریخ طب سنتی ایران نشان می‌دهد که بیشتر پزشکان سنتی فیلسوف بوده‌اند (مانند ابن سینا ورازی).[۶][۷]

مزاج سودا و بلغم

طب اخلاطی مکتب طبی است که بر اساس طبایع چهارگانه که آن هم بر اساس اخلاط چهارگانه بنا شده‌است.[۸] مکتب اخلاطی به نوعی شاخه‌ای از فلسفه (طبیعیات فلسفه) است.[۹][۱۰]

در پزشکی نیاکان (طب سنتی) مراحل گوارش (هضم) خوراک (غذا) به چهار مرحله تقسیم می‌گردد که آن را گوارش چهارگانه (هضم‌های اربعه) می‌نامند، در اثر این فرایند خوراک خورده شده به خلط (چهار مایه (ماده یا مایع روان: خون، زرد آب، بلغم و سودا) می‌شود که این مواد به آرامی جذب بافت‌ها و یاخته (سلول)ها می‌شوند.

مواد زائد گوارش اول (مدفوع) از روده، مواد زائد گوارش دوم (ادرار) از نفرون (کلیه)ها . مواد زائد گوارش سوم و چهارم (عرق، چرک، مو، ناخن، ترشّحات گوش و بینی وغیره) از راه‌های مختلف از بدن بیرون می‌روند. اختلال در هریک از این مراحل چهارگانه سبب بروز بیماری می‌شود.

برای تولید خلط‌های خوب (خلط جید) دو شرط وجود دارد: ۱- سالم بودن جگر .۲- کشکاب مناسب. کشکاب سالم نیز در اثر خوردن خوراک سالم و مناسب سن و سال و مزاج و سالم بودن شکم (معده) به وجود می‌آید.

به زبان طب جدید اگر تعادل مواد موجود درخون مثل: چربی‌ها (لیپیدها)، قندها، (اوریک‌اسید) به هم بخورد بیماری چربی خون (هایپرلیپیدمی)، مرض قند (هایپرگلایسمی) و نقرس به وجود می‌آید. اگر عملکرد طبیعی هریک از اندام‌های بدن مختل شود آن اندام دچار سوء مزاج می‌شود و مثل سوء مزاج معده یا جگر. اختلال در تولید اخلاط یا مربوط به غذای مصرفی است، یا اختلال در عملکرد کبد یا معده یا چند مورد با هم. اختلال در عملکرد طبیعی هرکدام از اعضا را سوء مزاج ویژه آن عضو گویند؛ شناخت سوء مزاج‌ها و راه حل درمان آن‌ها در مراحل ابتدایی راهگشای بسیاری از مشکلات بهداشت عمومی و بیماری‌های امروزی است.[۱۱]

سوء مزاج دو گونه است ساده و مادی. روی هم رفته ۱۲ نوع سوء مزاج وجود دارد: ۱- گرم ساده ۲- گرم خشک بدون ماده ۳- گرم و تر ۴- گرم مادی صفراوی ۵- گرم و تر با ماده بلغمی بدون ماده ۶- سرد ساده ۷- سرد خشک ساده ۸- سرد و تر ساده ۹- سرد خشک مادی سوداوی ۱۰- سرد تر با مادی بلغمی لزج ۱۱ – مرطوب ساده ۱۲- خشک ساده.[۱۲]

خلط رطوبتی است اندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی آن رگهاست و اندامهایی که میان تهی باشند چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد و بعضی خلطها خوبند و بعضی بد. آنچه نیک باشد، آنست که اندر تن مردم اندرفزاید و به بدل آن تریها که خرج می‌شود، بایستد و آنکه بد باشد، آنست که به این کار نشاید و آن، آن خلط باشد که تن از او پاک باید کرد به داروها؛ و خلطها چهارگونه است: خون است و بلغم و صفراء و سوداء. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی): میخواره را گاه گاه قی افتد و گاه اسهال نگذارد که خلط بد در معده گرد آید. تبها و بیماری که از خلطهای لزج و فاسد تولد کند. (نوروزنامه).[۱۳]

مکتب طب اخلاطی (Humorisme) که واضع آن را بقراط طبیب معروف یونانی می‌دانند، مدت ۱۶ قرن در سراسر کشورهای جهان حاکم بر اصول علم طب بوده و کلیه پزشکان دنیا کم و بیش از آن پیروی می‌کرده‌اند، در چند قرن اخیر، دانشمندان اروپا همان مکتب را که بر اساس مایعات درونی بدن استوار بوده پذیرفته و ضمن تغییرات نامحسوس و تدریجی، به صورت قابل بیان‌تر درآوردند.

طب اخلاطی مسلماً پیش از بقراط نیز وجود داشته و بقراط اصول آن را از پیشینیان اقتباس کرده‌است. بقراط، انباذقلس (Empedocle) و دیگران به چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) و چهار خاصیت این عناصر (گرمی، سردی، تری و خشکی) معتقد بوده و به وجود چهار مایع اصلی در بدن انسان و حیوانات قائل بودند که آن‌ها عبارتند از: خون (گرم و تر)، بلغم (سرد و تر)، صفرا (گرم و خشک) و سودا (سرد و خشک)،[۱۴] و دخالت این چهار مایع را در کلیه حالات بدنی اعم از تغییرات فیزیولوژیک و پیدایش بیماری‌ها و بهبود حال بیماران مؤثر دانسته و می‌گفتند: هر گاه این چهار مایع به نسبت طبیعی و متعادل با یکدیگر در بدن وجود داشته باشد بدن سالم است، ولی اگر یکی از این مایعات یا چند تا از آن‌ها از نظر کمی (نسبت به سایر اخلاط) یا از نظر کیفی متحمل تغییراتی شوند (خواه این تغییرات بعلت سوء تغذیه یا تنفس هوای فاسد یا بواسطه شدت گرمای هوا باشد که در این صورت آنچه از بدن دفع می‌شود افزایش پیدا نموده یا بالعکس فضولات دربدن متراکم می‌گردند) تعادل این مایعات برهم خورده، و در این حال ساختمان طبیعی بدن تغییر کرده و مواد مختلفی بوجود می‌آید که طعم آن‌ها تلخ، شور، شیرین، ترش یا بی طعم می‌باشد و بر حسب کم و بیشی مقدار یا کیفیت آن‌ها کم و بیش زیان‌آور می‌گردند، و باین ترتیب لاغری شدید بروز می‌کند.[۱۵]

نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند:

عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی بنام بحران می‌شود که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضرّی در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیم که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد.

اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها امتلاء(Plethore) را بوجود می‌آورد؛ هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود.

در نظر قدما نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند: یکی از آن‌ها تغییراتی است که در اثر عکس‌العمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدفش این است که بدن را بحالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهایی که برای انجام این منظور بکار می‌بردند محلل می‌نامیدند، در حالت دوم طبیعت به ترتیب دیگری عمل می‌کند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع می‌نماید، و این عمل را نضج اخلاط می‌گفتند[۱۸] و معتقد بودند این عمل بعلت دخالت قوه مدبره بدنی که آن را طبیعت می‌نامیدند انجام می‌گیرد و آن را به قوه‌ای نسبت می‌دادند موسوم به نیروی حیاتی. عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی می‌شود بنام بحران که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضری در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیمی که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد. اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها حالت پر شدگی و افزایش حجم را ایجاد می‌کند که به زبان تازی آن را امتلاء می‌گویند (امتلاء به زبان تازی یعنی پر شدن، مانند امتلای معده). واژه امتلا را در زبان لاتین لوکاس پلتور می‌گویند گه آنهم به معنی پرشدن است. در اصطلاح پزشکی سنتی اروپا کسی را که دچار پرخونی باشد و به این سبب رنگ چهره اش گلگون (florid complexion) شده با شد می‌گویند که دچار (پلوترا) شده‌است.[۱۹] در هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود. در بعضی از مقالات طب سنتی اعلام شده‌است که:همانطورکه پزشکان امروزی بیماری کم‌کاری غده سپری(Thyroid gland)را تشخیص می‌دهند، پزشکان نیاکان (اطبا سنتی) نیز بی‌کفایتی‌های خفیف غده درقی (سپری) را تشخیص می‌دادند. زیرا همانطورکه در پزشکی دوران نو (طب عصر جدید) بالا بودن سوخت و ساز پایه(Basal metabolism) را از نشانه‌های این بیماری می‌شناسند، پزشکان نیکان نیز گرمی مزاج بیمار را تشخیص داده و به درمان این بیماری اقدام می‌کردند، می‌توان چنین گفت که طبقه‌بندی امراض براساس مزاج، گرمی و سردی با نظریه سوخت و ساز پایه مشابهت دارد. به عنوان مثال در کتاب کامل الصناعه (تألیف علی ابن‌عباس مجوسی اهوازی، که هزار و صد سال پیش) نیز چنین نوشته شده‌است:” فمن علامات البدن الحار ان یکون صاحبه ذکیاً فطناً و متی کان البدن بارد فان صاحبه یکون بلیداً قلیل‌الفهم (اهوازی).” یعنی: کسی که مزاجش گرم است، ذکی (با هوش) و فطن (تیزبین) می‌باشد، و کسی که مزاجش سرداست بلید (کند ذهن) و قلیل‌الفهم (کم فهم) است. مشابه این مطلب در پزشکی جدید: کم‌کاری غده تیروئید در کودکان با علائمی مانند اختلال رشد، کاهش تمرکز و اختلالات هوش همراه است. هورمون تیروکسین که از این غده ترشح می‌شود نقش مهمی در سوخت و ساز بدن دارد. رشد و تمایز یاخته‌ها (سلول‌ها) به ویژه یاخته‌ها ی مغزی، استخوانی و ماهیچه ایی و تمام سلول‌های بدن وابسته به هورمون‌های غده سپری است.[۲۰]

.

خِلط‌های چهارگانه یا اخلاط اربعه یا گشن‌های چهارگانه عبارتند از دم، زردآب، سودا و بلغم.[۱]

مقدار و نسبت ترکیب این اخلاط در بدن هر شخصی و در اندامهای هر فردی، یکی از چهار طبع (nature) یا مزاج (temperament) گرم، سرد،[۲] تر و خشک را بوجود می‌آورد[۳]؛ این نظریه ریشه و اساس طب اخلاطی است. یعنی اگر کسی سوخت و ساز بدنش بالا باشد مزاجش گرم است. اگر شخصی رطوبت بدنش زیاد باشد مزاجش مرطوب است و افرادی هم دارای مزاج سرد یا مزاج گرم هستند، البته مزاج افراد معمولاً ترکیبی از دو مزاج است مانند کسی که بدنش در هنگام لمس گرم و مرطوب است دارای مزاج گرم و مرطوب می‌باشد، و افرای هم داری مزاج گرم و خشک، سرد و مرطوب یا سرد و خشک باشند. مزاج‌شناسی (temperamentology) یک نوع تخصص در طب سنتی ایران است.[۲]

اخلاط جمع واژه خلط است، به همین دلیل به طب سنتی ایران طب اخلاطی هم گفته می‌شود.[۴] و نیز از هر کدام از خلط‌های فوق طبایع و مزاجهای چهارگانه به وجود می‌آید و به همین منوال هر کدام از طبایع مثال جهان بیرون و نماینده فصل‌ها و عناصر چهار گانه موجود در طبیعت هستند به ترتیب :خون یا دم گرم و تراست، فصل بهار وهوا نیر گرم و تر هستند، صفرا گرم و خشک است، تابستان و آتش هم گرم و خشک اند، سودا سرد و خشک است، پاییز و خاک هم سرد و خشک می‌باشند، بلغم سرد و تر است، زمستان و آب هم سرد و تر هستند.

عناصر در پزشکی سنتی عبارتند از:آب، خاک، هوا و آتش است. استادان فلسفه می‌گویند که طب اخلاطی بخشی ار فلسفه بوده و بنابراین طب سنتی برگرفته از طبیعیات فلسفه‌است.[۵] تاریخ طب سنتی ایران نشان می‌دهد که بیشتر پزشکان سنتی فیلسوف بوده‌اند (مانند ابن سینا ورازی).[۶][۷]

مزاج سودا و بلغم

طب اخلاطی مکتب طبی است که بر اساس طبایع چهارگانه که آن هم بر اساس اخلاط چهارگانه بنا شده‌است.[۸] مکتب اخلاطی به نوعی شاخه‌ای از فلسفه (طبیعیات فلسفه) است.[۹][۱۰]

در پزشکی نیاکان (طب سنتی) مراحل گوارش (هضم) خوراک (غذا) به چهار مرحله تقسیم می‌گردد که آن را گوارش چهارگانه (هضم‌های اربعه) می‌نامند، در اثر این فرایند خوراک خورده شده به خلط (چهار مایه (ماده یا مایع روان: خون، زرد آب، بلغم و سودا) می‌شود که این مواد به آرامی جذب بافت‌ها و یاخته (سلول)ها می‌شوند.

مواد زائد گوارش اول (مدفوع) از روده، مواد زائد گوارش دوم (ادرار) از نفرون (کلیه)ها . مواد زائد گوارش سوم و چهارم (عرق، چرک، مو، ناخن، ترشّحات گوش و بینی وغیره) از راه‌های مختلف از بدن بیرون می‌روند. اختلال در هریک از این مراحل چهارگانه سبب بروز بیماری می‌شود.

برای تولید خلط‌های خوب (خلط جید) دو شرط وجود دارد: ۱- سالم بودن جگر .۲- کشکاب مناسب. کشکاب سالم نیز در اثر خوردن خوراک سالم و مناسب سن و سال و مزاج و سالم بودن شکم (معده) به وجود می‌آید.

به زبان طب جدید اگر تعادل مواد موجود درخون مثل: چربی‌ها (لیپیدها)، قندها، (اوریک‌اسید) به هم بخورد بیماری چربی خون (هایپرلیپیدمی)، مرض قند (هایپرگلایسمی) و نقرس به وجود می‌آید. اگر عملکرد طبیعی هریک از اندام‌های بدن مختل شود آن اندام دچار سوء مزاج می‌شود و مثل سوء مزاج معده یا جگر. اختلال در تولید اخلاط یا مربوط به غذای مصرفی است، یا اختلال در عملکرد کبد یا معده یا چند مورد با هم. اختلال در عملکرد طبیعی هرکدام از اعضا را سوء مزاج ویژه آن عضو گویند؛ شناخت سوء مزاج‌ها و راه حل درمان آن‌ها در مراحل ابتدایی راهگشای بسیاری از مشکلات بهداشت عمومی و بیماری‌های امروزی است.[۱۱]

سوء مزاج دو گونه است ساده و مادی. روی هم رفته ۱۲ نوع سوء مزاج وجود دارد: ۱- گرم ساده ۲- گرم خشک بدون ماده ۳- گرم و تر ۴- گرم مادی صفراوی ۵- گرم و تر با ماده بلغمی بدون ماده ۶- سرد ساده ۷- سرد خشک ساده ۸- سرد و تر ساده ۹- سرد خشک مادی سوداوی ۱۰- سرد تر با مادی بلغمی لزج ۱۱ – مرطوب ساده ۱۲- خشک ساده.[۱۲]

خلط رطوبتی است اندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی آن رگهاست و اندامهایی که میان تهی باشند چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد و بعضی خلطها خوبند و بعضی بد. آنچه نیک باشد، آنست که اندر تن مردم اندرفزاید و به بدل آن تریها که خرج می‌شود، بایستد و آنکه بد باشد، آنست که به این کار نشاید و آن، آن خلط باشد که تن از او پاک باید کرد به داروها؛ و خلطها چهارگونه است: خون است و بلغم و صفراء و سوداء. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی): میخواره را گاه گاه قی افتد و گاه اسهال نگذارد که خلط بد در معده گرد آید. تبها و بیماری که از خلطهای لزج و فاسد تولد کند. (نوروزنامه).[۱۳]

مکتب طب اخلاطی (Humorisme) که واضع آن را بقراط طبیب معروف یونانی می‌دانند، مدت ۱۶ قرن در سراسر کشورهای جهان حاکم بر اصول علم طب بوده و کلیه پزشکان دنیا کم و بیش از آن پیروی می‌کرده‌اند، در چند قرن اخیر، دانشمندان اروپا همان مکتب را که بر اساس مایعات درونی بدن استوار بوده پذیرفته و ضمن تغییرات نامحسوس و تدریجی، به صورت قابل بیان‌تر درآوردند.

طب اخلاطی مسلماً پیش از بقراط نیز وجود داشته و بقراط اصول آن را از پیشینیان اقتباس کرده‌است. بقراط، انباذقلس (Empedocle) و دیگران به چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) و چهار خاصیت این عناصر (گرمی، سردی، تری و خشکی) معتقد بوده و به وجود چهار مایع اصلی در بدن انسان و حیوانات قائل بودند که آن‌ها عبارتند از: خون (گرم و تر)، بلغم (سرد و تر)، صفرا (گرم و خشک) و سودا (سرد و خشک)،[۱۴] و دخالت این چهار مایع را در کلیه حالات بدنی اعم از تغییرات فیزیولوژیک و پیدایش بیماری‌ها و بهبود حال بیماران مؤثر دانسته و می‌گفتند: هر گاه این چهار مایع به نسبت طبیعی و متعادل با یکدیگر در بدن وجود داشته باشد بدن سالم است، ولی اگر یکی از این مایعات یا چند تا از آن‌ها از نظر کمی (نسبت به سایر اخلاط) یا از نظر کیفی متحمل تغییراتی شوند (خواه این تغییرات بعلت سوء تغذیه یا تنفس هوای فاسد یا بواسطه شدت گرمای هوا باشد که در این صورت آنچه از بدن دفع می‌شود افزایش پیدا نموده یا بالعکس فضولات دربدن متراکم می‌گردند) تعادل این مایعات برهم خورده، و در این حال ساختمان طبیعی بدن تغییر کرده و مواد مختلفی بوجود می‌آید که طعم آن‌ها تلخ، شور، شیرین، ترش یا بی طعم می‌باشد و بر حسب کم و بیشی مقدار یا کیفیت آن‌ها کم و بیش زیان‌آور می‌گردند، و باین ترتیب لاغری شدید بروز می‌کند.[۱۵]

نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند:

عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی بنام بحران می‌شود که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضرّی در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیم که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد.

اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها امتلاء(Plethore) را بوجود می‌آورد؛ هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود.

در نظر قدما نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند: یکی از آن‌ها تغییراتی است که در اثر عکس‌العمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدفش این است که بدن را بحالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهایی که برای انجام این منظور بکار می‌بردند محلل می‌نامیدند، در حالت دوم طبیعت به ترتیب دیگری عمل می‌کند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع می‌نماید، و این عمل را نضج اخلاط می‌گفتند[۱۸] و معتقد بودند این عمل بعلت دخالت قوه مدبره بدنی که آن را طبیعت می‌نامیدند انجام می‌گیرد و آن را به قوه‌ای نسبت می‌دادند موسوم به نیروی حیاتی. عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی می‌شود بنام بحران که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضری در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیمی که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد. اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها حالت پر شدگی و افزایش حجم را ایجاد می‌کند که به زبان تازی آن را امتلاء می‌گویند (امتلاء به زبان تازی یعنی پر شدن، مانند امتلای معده). واژه امتلا را در زبان لاتین لوکاس پلتور می‌گویند گه آنهم به معنی پرشدن است. در اصطلاح پزشکی سنتی اروپا کسی را که دچار پرخونی باشد و به این سبب رنگ چهره اش گلگون (florid complexion) شده با شد می‌گویند که دچار (پلوترا) شده‌است.[۱۹] در هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود. در بعضی از مقالات طب سنتی اعلام شده‌است که:همانطورکه پزشکان امروزی بیماری کم‌کاری غده سپری(Thyroid gland)را تشخیص می‌دهند، پزشکان نیاکان (اطبا سنتی) نیز بی‌کفایتی‌های خفیف غده درقی (سپری) را تشخیص می‌دادند. زیرا همانطورکه در پزشکی دوران نو (طب عصر جدید) بالا بودن سوخت و ساز پایه(Basal metabolism) را از نشانه‌های این بیماری می‌شناسند، پزشکان نیکان نیز گرمی مزاج بیمار را تشخیص داده و به درمان این بیماری اقدام می‌کردند، می‌توان چنین گفت که طبقه‌بندی امراض براساس مزاج، گرمی و سردی با نظریه سوخت و ساز پایه مشابهت دارد. به عنوان مثال در کتاب کامل الصناعه (تألیف علی ابن‌عباس مجوسی اهوازی، که هزار و صد سال پیش) نیز چنین نوشته شده‌است:” فمن علامات البدن الحار ان یکون صاحبه ذکیاً فطناً و متی کان البدن بارد فان صاحبه یکون بلیداً قلیل‌الفهم (اهوازی).” یعنی: کسی که مزاجش گرم است، ذکی (با هوش) و فطن (تیزبین) می‌باشد، و کسی که مزاجش سرداست بلید (کند ذهن) و قلیل‌الفهم (کم فهم) است. مشابه این مطلب در پزشکی جدید: کم‌کاری غده تیروئید در کودکان با علائمی مانند اختلال رشد، کاهش تمرکز و اختلالات هوش همراه است. هورمون تیروکسین که از این غده ترشح می‌شود نقش مهمی در سوخت و ساز بدن دارد. رشد و تمایز یاخته‌ها (سلول‌ها) به ویژه یاخته‌ها ی مغزی، استخوانی و ماهیچه ایی و تمام سلول‌های بدن وابسته به هورمون‌های غده سپری است.[۲۰]

.

خِلط‌های چهارگانه یا اخلاط اربعه یا گشن‌های چهارگانه عبارتند از دم، زردآب، سودا و بلغم.[۱]

مقدار و نسبت ترکیب این اخلاط در بدن هر شخصی و در اندامهای هر فردی، یکی از چهار طبع (nature) یا مزاج (temperament) گرم، سرد،[۲] تر و خشک را بوجود می‌آورد[۳]؛ این نظریه ریشه و اساس طب اخلاطی است. یعنی اگر کسی سوخت و ساز بدنش بالا باشد مزاجش گرم است. اگر شخصی رطوبت بدنش زیاد باشد مزاجش مرطوب است و افرادی هم دارای مزاج سرد یا مزاج گرم هستند، البته مزاج افراد معمولاً ترکیبی از دو مزاج است مانند کسی که بدنش در هنگام لمس گرم و مرطوب است دارای مزاج گرم و مرطوب می‌باشد، و افرای هم داری مزاج گرم و خشک، سرد و مرطوب یا سرد و خشک باشند. مزاج‌شناسی (temperamentology) یک نوع تخصص در طب سنتی ایران است.[۲]

اخلاط جمع واژه خلط است، به همین دلیل به طب سنتی ایران طب اخلاطی هم گفته می‌شود.[۴] و نیز از هر کدام از خلط‌های فوق طبایع و مزاجهای چهارگانه به وجود می‌آید و به همین منوال هر کدام از طبایع مثال جهان بیرون و نماینده فصل‌ها و عناصر چهار گانه موجود در طبیعت هستند به ترتیب :خون یا دم گرم و تراست، فصل بهار وهوا نیر گرم و تر هستند، صفرا گرم و خشک است، تابستان و آتش هم گرم و خشک اند، سودا سرد و خشک است، پاییز و خاک هم سرد و خشک می‌باشند، بلغم سرد و تر است، زمستان و آب هم سرد و تر هستند.

عناصر در پزشکی سنتی عبارتند از:آب، خاک، هوا و آتش است. استادان فلسفه می‌گویند که طب اخلاطی بخشی ار فلسفه بوده و بنابراین طب سنتی برگرفته از طبیعیات فلسفه‌است.[۵] تاریخ طب سنتی ایران نشان می‌دهد که بیشتر پزشکان سنتی فیلسوف بوده‌اند (مانند ابن سینا ورازی).[۶][۷]

مزاج سودا و بلغم

طب اخلاطی مکتب طبی است که بر اساس طبایع چهارگانه که آن هم بر اساس اخلاط چهارگانه بنا شده‌است.[۸] مکتب اخلاطی به نوعی شاخه‌ای از فلسفه (طبیعیات فلسفه) است.[۹][۱۰]

در پزشکی نیاکان (طب سنتی) مراحل گوارش (هضم) خوراک (غذا) به چهار مرحله تقسیم می‌گردد که آن را گوارش چهارگانه (هضم‌های اربعه) می‌نامند، در اثر این فرایند خوراک خورده شده به خلط (چهار مایه (ماده یا مایع روان: خون، زرد آب، بلغم و سودا) می‌شود که این مواد به آرامی جذب بافت‌ها و یاخته (سلول)ها می‌شوند.

مواد زائد گوارش اول (مدفوع) از روده، مواد زائد گوارش دوم (ادرار) از نفرون (کلیه)ها . مواد زائد گوارش سوم و چهارم (عرق، چرک، مو، ناخن، ترشّحات گوش و بینی وغیره) از راه‌های مختلف از بدن بیرون می‌روند. اختلال در هریک از این مراحل چهارگانه سبب بروز بیماری می‌شود.

برای تولید خلط‌های خوب (خلط جید) دو شرط وجود دارد: ۱- سالم بودن جگر .۲- کشکاب مناسب. کشکاب سالم نیز در اثر خوردن خوراک سالم و مناسب سن و سال و مزاج و سالم بودن شکم (معده) به وجود می‌آید.

به زبان طب جدید اگر تعادل مواد موجود درخون مثل: چربی‌ها (لیپیدها)، قندها، (اوریک‌اسید) به هم بخورد بیماری چربی خون (هایپرلیپیدمی)، مرض قند (هایپرگلایسمی) و نقرس به وجود می‌آید. اگر عملکرد طبیعی هریک از اندام‌های بدن مختل شود آن اندام دچار سوء مزاج می‌شود و مثل سوء مزاج معده یا جگر. اختلال در تولید اخلاط یا مربوط به غذای مصرفی است، یا اختلال در عملکرد کبد یا معده یا چند مورد با هم. اختلال در عملکرد طبیعی هرکدام از اعضا را سوء مزاج ویژه آن عضو گویند؛ شناخت سوء مزاج‌ها و راه حل درمان آن‌ها در مراحل ابتدایی راهگشای بسیاری از مشکلات بهداشت عمومی و بیماری‌های امروزی است.[۱۱]

سوء مزاج دو گونه است ساده و مادی. روی هم رفته ۱۲ نوع سوء مزاج وجود دارد: ۱- گرم ساده ۲- گرم خشک بدون ماده ۳- گرم و تر ۴- گرم مادی صفراوی ۵- گرم و تر با ماده بلغمی بدون ماده ۶- سرد ساده ۷- سرد خشک ساده ۸- سرد و تر ساده ۹- سرد خشک مادی سوداوی ۱۰- سرد تر با مادی بلغمی لزج ۱۱ – مرطوب ساده ۱۲- خشک ساده.[۱۲]

خلط رطوبتی است اندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی آن رگهاست و اندامهایی که میان تهی باشند چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد و بعضی خلطها خوبند و بعضی بد. آنچه نیک باشد، آنست که اندر تن مردم اندرفزاید و به بدل آن تریها که خرج می‌شود، بایستد و آنکه بد باشد، آنست که به این کار نشاید و آن، آن خلط باشد که تن از او پاک باید کرد به داروها؛ و خلطها چهارگونه است: خون است و بلغم و صفراء و سوداء. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی): میخواره را گاه گاه قی افتد و گاه اسهال نگذارد که خلط بد در معده گرد آید. تبها و بیماری که از خلطهای لزج و فاسد تولد کند. (نوروزنامه).[۱۳]

مکتب طب اخلاطی (Humorisme) که واضع آن را بقراط طبیب معروف یونانی می‌دانند، مدت ۱۶ قرن در سراسر کشورهای جهان حاکم بر اصول علم طب بوده و کلیه پزشکان دنیا کم و بیش از آن پیروی می‌کرده‌اند، در چند قرن اخیر، دانشمندان اروپا همان مکتب را که بر اساس مایعات درونی بدن استوار بوده پذیرفته و ضمن تغییرات نامحسوس و تدریجی، به صورت قابل بیان‌تر درآوردند.

طب اخلاطی مسلماً پیش از بقراط نیز وجود داشته و بقراط اصول آن را از پیشینیان اقتباس کرده‌است. بقراط، انباذقلس (Empedocle) و دیگران به چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) و چهار خاصیت این عناصر (گرمی، سردی، تری و خشکی) معتقد بوده و به وجود چهار مایع اصلی در بدن انسان و حیوانات قائل بودند که آن‌ها عبارتند از: خون (گرم و تر)، بلغم (سرد و تر)، صفرا (گرم و خشک) و سودا (سرد و خشک)،[۱۴] و دخالت این چهار مایع را در کلیه حالات بدنی اعم از تغییرات فیزیولوژیک و پیدایش بیماری‌ها و بهبود حال بیماران مؤثر دانسته و می‌گفتند: هر گاه این چهار مایع به نسبت طبیعی و متعادل با یکدیگر در بدن وجود داشته باشد بدن سالم است، ولی اگر یکی از این مایعات یا چند تا از آن‌ها از نظر کمی (نسبت به سایر اخلاط) یا از نظر کیفی متحمل تغییراتی شوند (خواه این تغییرات بعلت سوء تغذیه یا تنفس هوای فاسد یا بواسطه شدت گرمای هوا باشد که در این صورت آنچه از بدن دفع می‌شود افزایش پیدا نموده یا بالعکس فضولات دربدن متراکم می‌گردند) تعادل این مایعات برهم خورده، و در این حال ساختمان طبیعی بدن تغییر کرده و مواد مختلفی بوجود می‌آید که طعم آن‌ها تلخ، شور، شیرین، ترش یا بی طعم می‌باشد و بر حسب کم و بیشی مقدار یا کیفیت آن‌ها کم و بیش زیان‌آور می‌گردند، و باین ترتیب لاغری شدید بروز می‌کند.[۱۵]

نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند:

عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی بنام بحران می‌شود که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضرّی در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیم که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد.

اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها امتلاء(Plethore) را بوجود می‌آورد؛ هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود.

در نظر قدما نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند: یکی از آن‌ها تغییراتی است که در اثر عکس‌العمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدفش این است که بدن را بحالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهایی که برای انجام این منظور بکار می‌بردند محلل می‌نامیدند، در حالت دوم طبیعت به ترتیب دیگری عمل می‌کند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع می‌نماید، و این عمل را نضج اخلاط می‌گفتند[۱۸] و معتقد بودند این عمل بعلت دخالت قوه مدبره بدنی که آن را طبیعت می‌نامیدند انجام می‌گیرد و آن را به قوه‌ای نسبت می‌دادند موسوم به نیروی حیاتی. عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی می‌شود بنام بحران که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضری در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیمی که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد. اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها حالت پر شدگی و افزایش حجم را ایجاد می‌کند که به زبان تازی آن را امتلاء می‌گویند (امتلاء به زبان تازی یعنی پر شدن، مانند امتلای معده). واژه امتلا را در زبان لاتین لوکاس پلتور می‌گویند گه آنهم به معنی پرشدن است. در اصطلاح پزشکی سنتی اروپا کسی را که دچار پرخونی باشد و به این سبب رنگ چهره اش گلگون (florid complexion) شده با شد می‌گویند که دچار (پلوترا) شده‌است.[۱۹] در هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود. در بعضی از مقالات طب سنتی اعلام شده‌است که:همانطورکه پزشکان امروزی بیماری کم‌کاری غده سپری(Thyroid gland)را تشخیص می‌دهند، پزشکان نیاکان (اطبا سنتی) نیز بی‌کفایتی‌های خفیف غده درقی (سپری) را تشخیص می‌دادند. زیرا همانطورکه در پزشکی دوران نو (طب عصر جدید) بالا بودن سوخت و ساز پایه(Basal metabolism) را از نشانه‌های این بیماری می‌شناسند، پزشکان نیکان نیز گرمی مزاج بیمار را تشخیص داده و به درمان این بیماری اقدام می‌کردند، می‌توان چنین گفت که طبقه‌بندی امراض براساس مزاج، گرمی و سردی با نظریه سوخت و ساز پایه مشابهت دارد. به عنوان مثال در کتاب کامل الصناعه (تألیف علی ابن‌عباس مجوسی اهوازی، که هزار و صد سال پیش) نیز چنین نوشته شده‌است:” فمن علامات البدن الحار ان یکون صاحبه ذکیاً فطناً و متی کان البدن بارد فان صاحبه یکون بلیداً قلیل‌الفهم (اهوازی).” یعنی: کسی که مزاجش گرم است، ذکی (با هوش) و فطن (تیزبین) می‌باشد، و کسی که مزاجش سرداست بلید (کند ذهن) و قلیل‌الفهم (کم فهم) است. مشابه این مطلب در پزشکی جدید: کم‌کاری غده تیروئید در کودکان با علائمی مانند اختلال رشد، کاهش تمرکز و اختلالات هوش همراه است. هورمون تیروکسین که از این غده ترشح می‌شود نقش مهمی در سوخت و ساز بدن دارد. رشد و تمایز یاخته‌ها (سلول‌ها) به ویژه یاخته‌ها ی مغزی، استخوانی و ماهیچه ایی و تمام سلول‌های بدن وابسته به هورمون‌های غده سپری است.[۲۰]

.

خِلط‌های چهارگانه یا اخلاط اربعه یا گشن‌های چهارگانه عبارتند از دم، زردآب، سودا و بلغم.[۱]

مقدار و نسبت ترکیب این اخلاط در بدن هر شخصی و در اندامهای هر فردی، یکی از چهار طبع (nature) یا مزاج (temperament) گرم، سرد،[۲] تر و خشک را بوجود می‌آورد[۳]؛ این نظریه ریشه و اساس طب اخلاطی است. یعنی اگر کسی سوخت و ساز بدنش بالا باشد مزاجش گرم است. اگر شخصی رطوبت بدنش زیاد باشد مزاجش مرطوب است و افرادی هم دارای مزاج سرد یا مزاج گرم هستند، البته مزاج افراد معمولاً ترکیبی از دو مزاج است مانند کسی که بدنش در هنگام لمس گرم و مرطوب است دارای مزاج گرم و مرطوب می‌باشد، و افرای هم داری مزاج گرم و خشک، سرد و مرطوب یا سرد و خشک باشند. مزاج‌شناسی (temperamentology) یک نوع تخصص در طب سنتی ایران است.[۲]

اخلاط جمع واژه خلط است، به همین دلیل به طب سنتی ایران طب اخلاطی هم گفته می‌شود.[۴] و نیز از هر کدام از خلط‌های فوق طبایع و مزاجهای چهارگانه به وجود می‌آید و به همین منوال هر کدام از طبایع مثال جهان بیرون و نماینده فصل‌ها و عناصر چهار گانه موجود در طبیعت هستند به ترتیب :خون یا دم گرم و تراست، فصل بهار وهوا نیر گرم و تر هستند، صفرا گرم و خشک است، تابستان و آتش هم گرم و خشک اند، سودا سرد و خشک است، پاییز و خاک هم سرد و خشک می‌باشند، بلغم سرد و تر است، زمستان و آب هم سرد و تر هستند.

عناصر در پزشکی سنتی عبارتند از:آب، خاک، هوا و آتش است. استادان فلسفه می‌گویند که طب اخلاطی بخشی ار فلسفه بوده و بنابراین طب سنتی برگرفته از طبیعیات فلسفه‌است.[۵] تاریخ طب سنتی ایران نشان می‌دهد که بیشتر پزشکان سنتی فیلسوف بوده‌اند (مانند ابن سینا ورازی).[۶][۷]

مزاج سودا و بلغم

طب اخلاطی مکتب طبی است که بر اساس طبایع چهارگانه که آن هم بر اساس اخلاط چهارگانه بنا شده‌است.[۸] مکتب اخلاطی به نوعی شاخه‌ای از فلسفه (طبیعیات فلسفه) است.[۹][۱۰]

در پزشکی نیاکان (طب سنتی) مراحل گوارش (هضم) خوراک (غذا) به چهار مرحله تقسیم می‌گردد که آن را گوارش چهارگانه (هضم‌های اربعه) می‌نامند، در اثر این فرایند خوراک خورده شده به خلط (چهار مایه (ماده یا مایع روان: خون، زرد آب، بلغم و سودا) می‌شود که این مواد به آرامی جذب بافت‌ها و یاخته (سلول)ها می‌شوند.

مواد زائد گوارش اول (مدفوع) از روده، مواد زائد گوارش دوم (ادرار) از نفرون (کلیه)ها . مواد زائد گوارش سوم و چهارم (عرق، چرک، مو، ناخن، ترشّحات گوش و بینی وغیره) از راه‌های مختلف از بدن بیرون می‌روند. اختلال در هریک از این مراحل چهارگانه سبب بروز بیماری می‌شود.

برای تولید خلط‌های خوب (خلط جید) دو شرط وجود دارد: ۱- سالم بودن جگر .۲- کشکاب مناسب. کشکاب سالم نیز در اثر خوردن خوراک سالم و مناسب سن و سال و مزاج و سالم بودن شکم (معده) به وجود می‌آید.

به زبان طب جدید اگر تعادل مواد موجود درخون مثل: چربی‌ها (لیپیدها)، قندها، (اوریک‌اسید) به هم بخورد بیماری چربی خون (هایپرلیپیدمی)، مرض قند (هایپرگلایسمی) و نقرس به وجود می‌آید. اگر عملکرد طبیعی هریک از اندام‌های بدن مختل شود آن اندام دچار سوء مزاج می‌شود و مثل سوء مزاج معده یا جگر. اختلال در تولید اخلاط یا مربوط به غذای مصرفی است، یا اختلال در عملکرد کبد یا معده یا چند مورد با هم. اختلال در عملکرد طبیعی هرکدام از اعضا را سوء مزاج ویژه آن عضو گویند؛ شناخت سوء مزاج‌ها و راه حل درمان آن‌ها در مراحل ابتدایی راهگشای بسیاری از مشکلات بهداشت عمومی و بیماری‌های امروزی است.[۱۱]

سوء مزاج دو گونه است ساده و مادی. روی هم رفته ۱۲ نوع سوء مزاج وجود دارد: ۱- گرم ساده ۲- گرم خشک بدون ماده ۳- گرم و تر ۴- گرم مادی صفراوی ۵- گرم و تر با ماده بلغمی بدون ماده ۶- سرد ساده ۷- سرد خشک ساده ۸- سرد و تر ساده ۹- سرد خشک مادی سوداوی ۱۰- سرد تر با مادی بلغمی لزج ۱۱ – مرطوب ساده ۱۲- خشک ساده.[۱۲]

خلط رطوبتی است اندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی آن رگهاست و اندامهایی که میان تهی باشند چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد و بعضی خلطها خوبند و بعضی بد. آنچه نیک باشد، آنست که اندر تن مردم اندرفزاید و به بدل آن تریها که خرج می‌شود، بایستد و آنکه بد باشد، آنست که به این کار نشاید و آن، آن خلط باشد که تن از او پاک باید کرد به داروها؛ و خلطها چهارگونه است: خون است و بلغم و صفراء و سوداء. (ذخیرهٔ خوارزمشاهی): میخواره را گاه گاه قی افتد و گاه اسهال نگذارد که خلط بد در معده گرد آید. تبها و بیماری که از خلطهای لزج و فاسد تولد کند. (نوروزنامه).[۱۳]

مکتب طب اخلاطی (Humorisme) که واضع آن را بقراط طبیب معروف یونانی می‌دانند، مدت ۱۶ قرن در سراسر کشورهای جهان حاکم بر اصول علم طب بوده و کلیه پزشکان دنیا کم و بیش از آن پیروی می‌کرده‌اند، در چند قرن اخیر، دانشمندان اروپا همان مکتب را که بر اساس مایعات درونی بدن استوار بوده پذیرفته و ضمن تغییرات نامحسوس و تدریجی، به صورت قابل بیان‌تر درآوردند.

طب اخلاطی مسلماً پیش از بقراط نیز وجود داشته و بقراط اصول آن را از پیشینیان اقتباس کرده‌است. بقراط، انباذقلس (Empedocle) و دیگران به چهار عنصر (خاک، آب، هوا و آتش) و چهار خاصیت این عناصر (گرمی، سردی، تری و خشکی) معتقد بوده و به وجود چهار مایع اصلی در بدن انسان و حیوانات قائل بودند که آن‌ها عبارتند از: خون (گرم و تر)، بلغم (سرد و تر)، صفرا (گرم و خشک) و سودا (سرد و خشک)،[۱۴] و دخالت این چهار مایع را در کلیه حالات بدنی اعم از تغییرات فیزیولوژیک و پیدایش بیماری‌ها و بهبود حال بیماران مؤثر دانسته و می‌گفتند: هر گاه این چهار مایع به نسبت طبیعی و متعادل با یکدیگر در بدن وجود داشته باشد بدن سالم است، ولی اگر یکی از این مایعات یا چند تا از آن‌ها از نظر کمی (نسبت به سایر اخلاط) یا از نظر کیفی متحمل تغییراتی شوند (خواه این تغییرات بعلت سوء تغذیه یا تنفس هوای فاسد یا بواسطه شدت گرمای هوا باشد که در این صورت آنچه از بدن دفع می‌شود افزایش پیدا نموده یا بالعکس فضولات دربدن متراکم می‌گردند) تعادل این مایعات برهم خورده، و در این حال ساختمان طبیعی بدن تغییر کرده و مواد مختلفی بوجود می‌آید که طعم آن‌ها تلخ، شور، شیرین، ترش یا بی طعم می‌باشد و بر حسب کم و بیشی مقدار یا کیفیت آن‌ها کم و بیش زیان‌آور می‌گردند، و باین ترتیب لاغری شدید بروز می‌کند.[۱۵]

نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند:

عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی بنام بحران می‌شود که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضرّی در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیم که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد.

اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها امتلاء(Plethore) را بوجود می‌آورد؛ هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود.

در نظر قدما نه تنها با غلبه یک، دو یا سه نوع از اخلاط بیماری بروز می‌کند، بلکه در سنین مختلف نیز بر حسب وضعیت جسمانی غلبه یکی از اخلاط محرز است. بدین سبب ما می‌توانیم بر حسب سن بیمار، نوع خلط غالب را در خصوص تشخیص بیماری فعلی در نظر آوریم. البته درمان بیماری‌های عارض شده را نیز، از این طریق می‌توان بسهولت انجام داد.

قدما معتقد بودند که طبیعت برای اصلاح حال بدن چند راه را انتخاب می‌کند: یکی از آن‌ها تغییراتی است که در اثر عکس‌العمل طبیعت در داخل بدن انجام گرفته و هدفش این است که بدن را بحالت و طبیعت اصلی خود برگرداند و این عمل را تعدیل نامیده و داروهایی که برای انجام این منظور بکار می‌بردند محلل می‌نامیدند، در حالت دوم طبیعت به ترتیب دیگری عمل می‌کند و آن این است که خلط را اگر غلیظ شده باشد رقیق و اگر رقیق شده باشد غلیظ کرده و از بدن دفع می‌نماید، و این عمل را نضج اخلاط می‌گفتند[۱۸] و معتقد بودند این عمل بعلت دخالت قوه مدبره بدنی که آن را طبیعت می‌نامیدند انجام می‌گیرد و آن را به قوه‌ای نسبت می‌دادند موسوم به نیروی حیاتی. عمل نضج مواد توأم با حالاتی کم و بیش خطرناک در بدن بوده و منتهی به حالتی می‌شود بنام بحران که گاهی سرانجام آن به نفع بدن و زمانی وخیم و خطرناک می‌باشد و در این بحران مواد زائد از بدن دفع شده و اگر منجر به سلامت بیمار گردد، مواد زائد از راه مدفوع و عرق و ادرار یا قی دفع می‌شود، اگر طبیعت قادر به دفع اخلاط فاسد نباشد، این مواد به جای این که از بدن دفع شوند متوجه اعضاء و احشاء داخلی بدن شده و تولید رسوب مضری در اعضاء مزبور می‌نمایند، ولی غالباً کلیه اجزاء بدن بعلت ارتباط عملی صمیمی که با یکدیگر دارند مانند عامل واحدی اثر کرده و در عمل نضج یا بحران شرکت می‌نمایند و اگر بحران مساعد باشد بیمار بهبود می‌یابد. اکثر امراض در اثر غلبه یا ضعف اخلاط اربعه بروز می‌نماید. غلبه مقدار آن‌ها حالت پر شدگی و افزایش حجم را ایجاد می‌کند که به زبان تازی آن را امتلاء می‌گویند (امتلاء به زبان تازی یعنی پر شدن، مانند امتلای معده). واژه امتلا را در زبان لاتین لوکاس پلتور می‌گویند گه آنهم به معنی پرشدن است. در اصطلاح پزشکی سنتی اروپا کسی را که دچار پرخونی باشد و به این سبب رنگ چهره اش گلگون (florid complexion) شده با شد می‌گویند که دچار (پلوترا) شده‌است.[۱۹] در هر یک از این اخلاط ممکن است عفونت پیدا کرده و آثار آن در تمام بدن ظاهر شود، همچنین تحت تأثیر بعضی عوامل اخلاط بدن ممکن است گرمتر، سردتر، خشک‌تر، ترتر، شیرین تر، شورتر، عفص تر، ترش تر از آنچه در حال طبیعی هستند بشود. در بعضی از مقالات طب سنتی اعلام شده‌است که:همانطورکه پزشکان امروزی بیماری کم‌کاری غده سپری(Thyroid gland)را تشخیص می‌دهند، پزشکان نیاکان (اطبا سنتی) نیز بی‌کفایتی‌های خفیف غده درقی (سپری) را تشخیص می‌دادند. زیرا همانطورکه در پزشکی دوران نو (طب عصر جدید) بالا بودن سوخت و ساز پایه(Basal metabolism) را از نشانه‌های این بیماری می‌شناسند، پزشکان نیکان نیز گرمی مزاج بیمار را تشخیص داده و به درمان این بیماری اقدام می‌کردند، می‌توان چنین گفت که طبقه‌بندی امراض براساس مزاج، گرمی و سردی با نظریه سوخت و ساز پایه مشابهت دارد. به عنوان مثال در کتاب کامل الصناعه (تألیف علی ابن‌عباس مجوسی اهوازی، که هزار و صد سال پیش) نیز چنین نوشته شده‌است:” فمن علامات البدن الحار ان یکون صاحبه ذکیاً فطناً و متی کان البدن بارد فان صاحبه یکون بلیداً قلیل‌الفهم (اهوازی).” یعنی: کسی که مزاجش گرم است، ذکی (با هوش) و فطن (تیزبین) می‌باشد، و کسی که مزاجش سرداست بلید (کند ذهن) و قلیل‌الفهم (کم فهم) است. مشابه این مطلب در پزشکی جدید: کم‌کاری غده تیروئید در کودکان با علائمی مانند اختلال رشد، کاهش تمرکز و اختلالات هوش همراه است. هورمون تیروکسین که از این غده ترشح می‌شود نقش مهمی در سوخت و ساز بدن دارد. رشد و تمایز یاخته‌ها (سلول‌ها) به ویژه یاخته‌ها ی مغزی، استخوانی و ماهیچه ایی و تمام سلول‌های بدن وابسته به هورمون‌های غده سپری است.[۲۰]

طب سنتی و مکمل ۱۱۷ دیدگاه 229,115 بازدید

کسانی که دچار مزاج سودا می شوند اکثرا به یاس و نا امیدی و ناراحتی های فکری و روحی مبتلا هستند , مدام در خود فرو می روند , خود خوری می کنند و برای آرامش خود گریه می کنند.

این افراد (مثلا کسانی که احساس گزگز دست و پا می کنند) باید از خوردن غذاهای چرب , شور , مانده و بیات به خصوص گوشت , ماهی دودی , شیرینی جات مصنوعی , ادویه جات و به خصوص چای و نیز خوردن قرص جلوگیری , خودداری نمایند و در عوض بیشتر از مسهل های گیاهی مانند قدومه شیرازی , بارهنگ , تخم ریحان و مرو استفاده کنند .

مصرف پنیر همراه با چای شیرین به عنوان صبحانه برای این گون افراد فوق العاده زیان اور است زیرا رسوبات خون در این نوع افراد افزایش می یابد و اکثرا دچار یبوست مزاج می شوند .

مزاج سودا و بلغم

استفاده از غذاهای گیاهی مانند آلو اسفناج , کدو تنبل و هویج فرنگی پخته نیز بسیار مفید است و همچنین استفاده از سالاد های فصل با مقداری جوانه گندم قبل از غذا و نیز مصرف آش جو اثرات مفیدی برای افراد دارد.تنقیه ی دم کرده جو یا روغن زیتون در اخراج سودا از مرکز تجمع ان یعنی روده ها نقش موثری خواهد داشت . اگر چنین افرادی به فکر اصلاح طبع خود نباشند شدیدا دچار افسردگی و پژمردگی روحی خواهند شد و روز به روز لاغر تر و تکیده تر می شوند و چهره شان گرفته تر می شود.

کلیه غذاهای گرمی بخش مانند گوشت گوسفند , شتر , کبوتر برای سوداوی ها خوب است . در صورت مصرف برنج , حتما شوید و زیره سیاه استفاده شود .

سبزی جات گرم مانند نعناع , ترخون , ریحان , جعفری , تره , انواع کلم و… مصرف شود کشمش , انجیر , خرما , زعفران , زیره , آفتیمون و بذرهای ملین مانند خاکشیر , تخم شربتی , قدومه شیرازی برای افراد سوداوی مزاج بسیار مفید است

بادمجان و غذاهای نمک سود مانند ماهی دودی ماهی شور خیار شور و گوشت گاو و گوساله و ماست پنیر , چای شیرین , ترشی جات , شیرینی جات قنادی , سرکه , چای , دوغ , برای افراد سوداوی مزاج مناسب نیست.

در بین غذاها از نوشیدن مایعات به خصوص آب یخ و نوشابه های گاز دار و دوغ خودداری کنند .

این افراد باید از مصرف کشک و ماست نیز پرهیز کنند .

به امید روزی که همه ی انسان ها در وهله ی اول در مورد طبع و مزاج خود , شناختی جامع و در وهله ی بعد نسبت به غذاهای مناسب ان اطلاعات کافی داشته باشند تا اخلاط اربعه را در بدن خود به حال تعادل نگه دارند و از هر گونه کسالت و بیماری نجات پیدا کنند . مثلا فرض کنید که طبع کسی در ابتدا متعادل و اخلاط او متناسب و از نظر جسمی کاملا سالم است حال مدتی است که شروع به خوردن مرتب ماست و دوغ کرده است , نتیجه این کار ان می شود که دچار پار ستزی و گزگز و خواب رفتگی پا و دستهایش می شود و هر چه به پزشکان مختلف مراجعه می کند علت ان را تشخیص نمی دهند. در طب سنتی کافی است شما بدانید پارستزی اندام ها در اکثر اوقات مربوط به رسوب سودا در اطراف و گلوگاههای اعصاب محیطی شما می باشد و خوردن دائمی ماست , سودای محیط را زیاد کرده و باعث کم خونی موضعی در اطراف اعصاب محیطی شما شده و غذا رسانی و اکسیژن رسانی به اعصاب را نختل می کند و در نتیجه شخص دچار گزگز اندام هایش می شود , و پرهیز دادن بیمار از خوردن ماست و فصد خون مکرر و کم از اندام درگیر یا زالو درمانی به فوریت , سودا را از بدن بیرون کرده و بیمار در زیر فصد احساس سبکی و بهبودی اش را فی الحال حس می کند.

و در کل انسان ها معمولا به طور ارثی و مادرزادی یا بلغمی هستند و یا دموی یا صفراوی یا سودایی و در موارد بسیار نادر دارای اعتدال مزاج .

و گرایش به یک مزاج نشان از مریضی نیست بلکه تمامی این مزاج ها باید به وسیله  تغذیه مناسب با مزاجشان و رعایت تقوای الهی و ترک گناه و انجام واجبات به تعادل نسبی برسند.

تعادل نسبی یعنی بلغمی معتدل , صفراوی معتدل , دموی معتدل , سودایی معتدل .

مثلا شما بلغمی هستید و موهایتان بور است و رنگ پوستتان خیلی سفید و قوای جنسیتان ضعیف و … حال اگر شما مصرف سردی جات را کاسته و یا همراه با مصلح بخورید و … می بینید که به اعتدال می رسید یعنی اعتدال بلغمی , و در این اعتدال ضعف قوای جنسیتان برطرف می شود کسلی و سفیدی مفرط چهره نیز رفع می شود ولیکن انتظار این که چهره شما گندمی یا گلگون شود یا موی سرتان سیاه خالص شود دور از دسترس می باشد زیرا شما مزاج ژنتیکی خود را عوض نمی توانید بکنید بلکه فقط متعادل می کنید و رعایت و پرهیز باید در تمام طول عمرتان انجام شود و صرفا تغذیه در رسیدن به اعتدال مطرح نیست بلکه حتی خواب و بیداری, پوشش , اعتقادات و .. بر مزاج تاثیر دارند .و نتیجه این می شود که بعضا شما فردی را می شناسید با علائم صفراوی ولیکن حتی یکبار هم او را خشمگین و یا پرخاشگر ندیدید (در حالی که در غلبه صفرا افراد زود خشمگین می شوند که البته زود نیز آرام می شوند) که علت آن تقوای الهی و تعادل است و حال انکه هیکل او شاید در حد اعتدال نباشد.

برای حفظ سلامت و درمان بیماری ها لازم است ما گرمی ها و سردی ها را بشناسیم تا با بهره گیری درست و به جا از آنها بدن خود را درحال تعادل نگهداری کنیم و در صورت بروز بی تعادلی و بیماری از آنها برای درمان بهره بگیریم .

دانستن گرمی ها و سردی ها موجب توان تطبیق ما با مزاج تن و روان انسان شده و از عوارض جانبی مصرف غذاها و داروها می کاهد , نیز هر چقدر میزان اطلاعات انسان از این ویژگی ها بیشتر باشد و توانایی فهم دقیق تری از مزاج داشته باشد بر شتاب درمان بیماری ها افزوده می شود.

تنظیم: پارسی طب

با همکاری: www.zaloo.ir

برچسبخاک سودا طب طب سنتی طبع مزاج

۱۳۹۸-۰۲-۰۵

۱۳۹۷-۱۲-۱۹

۱۳۹۷-۱۱-۲۳

دوست عزیز اگر قراره جواب کامنتهارو فقط به دادن شماره خلاصه کنید پس کامنتهارو کلا ببندید وتو سایت اعلام بفرمایید جهت پاسخ به سوالات با این شماره تماس حاصل شود 😐😐😐

تشخیص بیماری و درمان اون پروسه بسیار مهم و در عین حال زمان بری هست که حتما باید به صورت مفصل و البته خصوصی انجام بشه. شما هم اگه سوالی دارید میتونید پیغام بذارید و منتظر جواب همکاران باشید.

سلام من غلبه سودا دارم موخوره دارم همیشه میخوام درمان کنم ولی لاغریمو دوس دارم میگن تاثیر میزاره رو وزن درسته؟

سلام این شماره و ادرس کانالتون غیر فعاله راه دیگه ای نیست؟

سلام. به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ (شماره تلگرام مشاوره پارسی طب) پیام دهید و سوالتون رو مطرح کنید..

با سلام و خسته نباشید . با بررسی هایی که کردم دیدم که همزمان دارای دو مزاج دم و صفرا هستم و این طور که فهمیدم چند مزاجه شدن اصلا خوب نیست. لطفا راهنمایی ام کنید که چجوری یک مزاجه شوم و فقط به همان مزاج دم برگردم

سلام. جهت اصلاح مزاج، به تلگرام مشاوره پارسی طب به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ پیام دهید تا جهت ویزیت توسط پزشک راهنمایی شوید.

سلام من ۱۸ سالمه و فک میکنم دچار غلبه ی سودا یا صفرا شدم ی مدت هر صبح اب زرد بالا میاوردم و خیلی لاغر شدم در حالی ک قبلا چاق تر بودم وهر کار میکنم نمیتونم چاق شم و پوستم هم خیلیییی جوش میزنه باید چه کار کنم

سلام. نیاز به بررسی بیشتری است. به تلگرام مشاوره پارسی طب به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ پیام دهید تا راهنمایی شوید.

سلام خانمی ۳۷ساله هستم دو ماه پیش بر اثر مصرف قرصهای انتی بیوتیک برای عمل جراحی که داشتم دچار یبوست شدید شدم و دچار شقاق به چن دکتر مراجعه کردم و بعد تقریبا دوماه بعد از درد زیاد خیلی بهتر شدم و رژیم غذاییم رو خیلی رعایت میکردم ولی متاسفانه دو روز پیش با خوردن یک عدد شیرینی دچار یبوست شدید شدم و دوباره دچار شقاق شدم با اینکه رژیم غذاییم رو خیلی رعایت میکنم چرا دچار یبوست شدم من فکر میکنم سودایی هستم و اینکه تا دو ماه قبل من مشکلی نداشتم فقط تو تابستون دچار یبوست شدید شدم چون اب و فیبر نمیخوردم خواهش میکنم راهنمایی کنید

این آدرس @moshaverparsiteb که برای سوالات میگین تو تلگرتم پیام بدیم کانال تلگرامه و نمیشه چت کرد یا سوال پرسید لطفا آیدی تلگرام بدین

سلام. به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ (شماره تلگرام مشاوره پارسی طب) پیام دهید و مشکلتون رو مطرح کنید.

سلام خسته نباشد من دچار مشکل واریکوسل هستم خواستم بدونم ایا واریکوسل به سودایی بودن ربط داره؟ من به خاطر سودایی بودن دچار این مشکل هستم؟

باید مزاجتون کاملا بررسی بشه تا علت یابی بشه

با تشکر از سایت عالیتون خدایا انسان هر چقدر بیشتر به راز خلقت پی میبرد ایمانش به خدا بیشتر میشود من در تعجبم چرا دولتها این همه هزینه کلان برای درمان بیماریها میکنند در صورتی که با هزینه های خیلی پایینی میشود جلوی خیلی از بیماریها را گرفت چرا فضای زندگیمان اینقدر دگرگون شده چرا غم ناراحتی بیماری اینقدر زیاد شده خدایا به دادمون برس

سلام…وقت بخیر طبع سوداوی با رژیم غذایی مناسب قابل درمانه؟ واینکه بیماری مزوفونیا به این طبع ربطی داره یانه؟

مزاج سودا و بلغم

سلام. بله می تونه از عوارضش باشه. به تلگرام مشاوره به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ پیام بدید و بیشتر شرح مشکل کنید.

سلام من مشکل طبع سوادیی راشتم دارو خوردم خوب شدم ولی نمی دانم الان اضافه وزنم مربوط به همین هست یا نه میشه را هنمایی کنید

سلام. می بایستی شرح دقیق تری از وضعیت شما گرفته بشه. به تلگرام مشاوره پارسی طب به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ پیام بدید تا بررسی بشید.

سلام چه دارویی مصرف کردین؟ علاوه بر این که از این طبع رنج میبرم لاغری که دارم هم اذیتم میکنه.

سلام. جهت بررسی وضعیتتون، به تلگرام مشاوره پارسی طب به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ پیام بدید تا راهنمایی بشید.

منهم سودایی هستم و هر وقت پنیر مصرف میکنم واقعا حالم بد میشه

سلام.من سودایی هستم و شربت متادون میخورم مزاجم کامل ریخته بهم کمکم کنید؟

ملین مصرف کن، غذا هایی که ملین هستن

با سلام لطفا پذشک حاذق براى مشکلات فوق معرفی فرمایید

سلام. به تلگرام مشاوره پارسی طب به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ پیام بدید و شرح مشکل کنید.

سلام مشاور پارسی طب بنده شدیدا از مزاج سودایی رنج میبرم به یک برنامه غذایی نیاز دارم مثلا صبحانه ناهار و شام چی بخورم تو سایتها زیاد گشتم اونجور که تو سایتها نوشتند اصولا باید هیچی نخورم . ممنون از راهنمایی هاتون

سلام. جهت تعدیل وضعیت مزاجیتون، به تلگرام مشاوره به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ پیام بدید تا به صورت ریشه ای بررسی و درمان بشید.

با سلام و خسته نباشید میخواستم بدونم در طب سنتی کسی که مزاجش سودایی هست یا سودایی میشه دچار موی زائد میشه؟من تا دوسال پیش هیچ موی زائدی توی بدن و صورتم نداشتم به حدی کم مو بودم که حتی نیازی به اصلاح صورتم نداشتم و بدنم هم فقط پاهام تا قسمت زیر زانو تعدا کمی مو داشت ولی توی این دوسال اخیر تمهای زائد تمام بدنم را گرفتن خیلی افسرده شدم خیلی دکتر رفتم ولی نه مشکل هورمونی دارم نه کیست در واقع بی دلیل دچار این مشکل شدم لطفا را هنمایی کنید.با تشکر

سلام. بله. در کنار درمان، بایستی موارد تغذیه ای هم رعایت بشه. به تلگرام مشاوره پارسی طب به شماره ۰۹۱۲۹۱۷۵۳۴۰ پیام بدید تا به طور کامل بررسی بشید.

سلام من خانم ۲۳ ساله هستم تازه نامزد کردم و با توجه به خصوصیاتی ک راجع به سوداوی فرمودید متوجه شدم مزاج همسرم سوداوی است تمام ویژگی های این مزاج را دارد و متاسفانه برنامه غذایی ناصحیحی هم دارد میشه بگید چجوری این مسایل رو براش تفهیم کنم ک براحتی بپذیره؟؟؟ با توجه به اینکه خیلی سخت عقایدشونو عوض میکنن. و یه رژیم کامل و همه جانبه اگ ممکنه بهم معرفی کنید

واسم عجیبه من گروه خونیم A+ طبق یه جستجوی ساده توی همه سایتا نوشته طبع من سودا یعنی خاکه ولی خصوصیات من کاملا با خصوصیات مطرح شده در مورد طبع سودا متفاوته ، پس چطور متوجه بشم طبعم چیه؟

سلام. امروزه مزاج ها به دلیل شرایط زندگی (غذا، تحرک، وضعیت خواب و بیداری و…) دچار به هم ریختگی هایی شده. جهت بررسی وضعیت مزاجیتون، به تلگرام مشاوره پارسی طب به شماره ۵۳۴۰ ۹۱۷ ۰۹۱۲ پیام بدید تا بررسی بشید.

سلام من سی سالمه و متاهلم ادم سرحال و شوخی هستم اما وقتایی که تنهام خیلی فکرای بدی تو ذهنم میاد و خیلی حساسم و خیلی هم زود گریم میگیره تو یه تستی گفتن من مزاجم سوداوی حاده ولی من نه پوستم خشک و تیرست و نه لاغرم برعکس حدود ۳۰ کیلو اضافه وزن دارم که سه هفتست رژیم شروع کردم و ۴ کیلو کم کردم میخواستم بدونم من واقعا با این تفاوت ها سوداوی حادم؟ البته من سه سال پیش عمل لاپراسکوپی کردم و کیسه صفری رو دراوردم

سلام. دوست عزیز. به تلگرام پارسی طب به شماره ۵۳۴۰ ۹۱۷ ۰۹۱۲ پیام بدید تا بررسی بشید.

بسم الله الرحمن الرحیم افتیمون برای روده ها ضرر دارد

با سلام اگه میشه بفرمائید بیماری چربی خون با تشدید وضعیت مزاج سوداوی ارتباطی دارد یا خیر

سلام. دوست عزیز نیاز به بررسی دارید. برای ویزیت و درمان، به تلگرام پارسی طب به آدرس moshavereparsiteb@ پیام بدید .. سالم باشید..

سلام.من ۲۹ساله ام.حدودا دو سالی هست که دچار وسواس فکری شدید شدم.دائما تو فکر اینم که انگار قراره اتفاقات بدی برای من یا اطرافیانم بیفته.دائما به بیماری های خطرناک فکر میکنم.الانم ۷ ماهی هست که دچار مشکلات گوارشی شدم،به غذا بی میلم،وزنم کم شده،عضلات شکمم گهگداری منقبض میشه،دردهایی زیر دنده ها و بیشتر سمت چپ شکم دارم.گاهی دچار درد کتف و سمت چپ سر میشم.هر وقتی سرگیجه خفیف و سوت کشیدن گوش ها رو هم دارم.با یک پزشک طب سنتی مشوزت کردم به من گفتند سودای شدید دارم.همین دردها باعث تشدید حالات افسردگی در من شده.اضطراب و استرس فراوان دارم.کف دست و پاهام یخ میکنه و گاهی هم خارش دارم.لطفا راهنمایی بفرمایید.متشکرم.

سلام. بله علایم غلبه شدید سودا هست. بایستی موارد دیگه ای هم کنارش بررسی بشه. لطفا به تلگرام مشاوره پارسی طب به آدرس moshaverparsiteb@ پیام بدید تا بیشتر بررسی بشید و یا با دفتر مشاوره پارسی طب به شماره ۰۲۱۸۸۳۲۲۵۶۴تماس بگیرید.

سلام من غلبه بر سودا حاد دارم با با مشاور شما صحبت کردم متوجه شدم سودام واقعااا کلافه ام کرده تاقتممم خیلی کمه عصبی ام زود رنج تنهایی خیلی دوست دارم عجلوم هستم این داروی که معرفی کردید ۹ گیاه ضد سودا واقعا گرونه اصلا به صرفه نیست حداقل چند چیز بگید که ارزون باشه از عطاری بگیرم نه اینکه هی محصولات خودتون معرفی کنید

سلام. مقطرها کاملا گیاهی هستن، هیچ گونه ماده ی طعم دهنده و یا اسانسی به محصولات اضافه نمی شه و ارگانیک هستند.

خانوم رقیه من هم عینه,شما سوداوی هستم. توصیه میکنم از هیچ شربتی استفاده نکنین مثل من مقدار مناسبی گل گاو زبان اسطوخدوس بادرنجبویه سنبلالطیف عناب افتیمون و چوب ریشه یا پودر شیرین بیان بگیرین بجوشونین به عنوان منضج روزی چند بار بخورین. صبح و شب از همه بهتره و زیاد هم بخورین. دو لیوان سه لیوان. از سنا و گل سرخ هم به عنوان مسهل استفاده کنین و رژیم غذایی تون رو هم رعایت کنین. احساس بهتری خواهید داشت.

بسم الله الرحمن الرحیم بررسی کنید که افتیمون برای روده ها ضرر نداشته باشد

سلام من خانمی۲۸ ساله هستم که نمیدونم مزاجم چیه؟یکی بهم گفت چون پوست سفید داری بلغمی هستی و سرد، ازطرفی چون چند سالی هست که دچار وسواس فکری بسیار شدی شده ام و همه اش درون خودم توی تخیلات الکی هستمو بعدشم با ناراحتی و گریه و اعصاب خوردی شاید از فکر بتونم فارغ بشم دیگران گفتن که سوداوی و صفراوی هستی،پزشک اعصاب رفتم یکسال داروهای ضد استرس خوردم تاثیری نداشت،طب سوزنی هم رفتم بازم تاثیر نداشت،اکثر اوقات دست و مخصوصا کف پاهام یخ هستش حتی وسط تابستون،واقعا نمیدونم چیکار کنم،گاهی اونقدر غرق افکارم میشم ویا حرفها و اتفاقاتی که بهم زده شده یاب رام افتاده که با خودم حرف میزنم و تیکهای عصبی گرفتم،از بچگی تیکهای عصبی داشتم ولی هیچ وقت درگیری فکری و باخود حرف زدن نداشتم،لطفا راهنماییم کنید که چطور از این وضعیت نجات پیدا کنم؟

سلام ذوست عزیز لطفا به تلگرام مشاوره پارسی طب (moshaverparsiteb@) پیام بدید.

امکانش هست بهترین دکتر برلی رفع سودا و صفرا به من معرفی کنید لطافا ایمیل بزنید

وبسایت جالبی دارید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وب‌سایت

“پارسی طب” یک وبگاه عمومی با موضوع سلامتی و پزشکی است. این وبگاه به شدت به طب سنتی و گیاهی اعتقاد داشته و از این موضوع حمایت میکنند. ما همواره در تلاشیم که اطلاعات مفیدی در اختیار بینندگان خود قرار داده و اسباب رضایت ایشان را جلب نماییم.

چکیده

مقدمه

سودا چیست؟

مزاج سودا و بلغم

جنس سودا

علل پیدایش سودا

آثار سودا بر سیستم بدن

تذکر

نتیجه گیری

پی‌نوشت‌ها:

1.شناخت طبایع، ص36، دکتر سید علی ابوالحبیب
2.المرجزفی الطب، ابن النفیس
3.رساله ذهبیّه، امام صادق (ع)
4.درآمدی بر طب سنتی ایران، دکتر محسن ناصری و…
5.طب سینا، ص53، م. حیدریان
6.هاشمی، سید علی اکبر، سبک جدیدی از زندگی
7.سید علی ابوالحبیب، شناخت طبایع، جلد3، ص36
8.خیراندیش، دکترحسین، مزاج شناسی2، ص7
9.ابوالحبیب، سیدعلی، شناخت طبایع، ج2، ص102
10.خیراندیش، دکترحسین، مزاج شناسی
11.خیراندیش، دکترحسین، مزاج شناسی
12.خیراندیش، دکترحسین، مزاج شناسی



 

سودا یکی از اخلاط چهارگانه بدن و سرد و خشک است و افرادی که مزاج سودایی دارند، معمولا افراد لاغری هستند(قطعی نیست). افزایش اخلاط ممکن است در  قسمت خاصی از بدن ایجاد شود؛ برای مثال افزایش سودا در مغز منجر به فراموشی و وسواس می شود.

🔹محیط سرد و خشک
🔹غذای سرد و خشک
🔹چغندر و شکر و قند چغندر – لبو
🔹زمینه غم
🔹ترس
🔹غم
🔹کینه
🔹حسد
🔹حرص
🔹بوی تعفن
🔹تنهایی
🔹گوشت گاو
🔹گوشت بز
🔹خوابیدن بین الطلوعین
🔹مرغ
🔹ماهی
🔹غذای فریزری
🔹دوست منفی
🔹بیداری زیاد و دیر خوابیدن
🔹امواج موبایل و وای فای
🔹زیاد گوش دادن موسیقی

✔هرگاه سودا در پوست زیاد شود بیماری کک و مک، لکه های قهوه ای و خال سیاه به وجود می آید.
✔افزایش سودا موجب موی زائد و ضمختی مو نیز می شود.

مزاج سودا و بلغم

✔باعث بوی بد بدن و دهان بخاطر سردی و یبوست
✔پوست خشک
✔خشکی دست و پا
✔بد خوابیدن و کابوس
✔تیرگی چهره و سیاهی دور چشم
✔اذیت شدن در سرما
✔دوستدار گرما
✔سردرد
✔کمر درد
✔واریس
✔بواسیر

✔باعث خشکی و در نتیجه آرتروز می شود. و آرتروز گردن نیز بروز می کند.

✔باعث رسوب و تنگی کانال نخاع

✔وسواس فکری (افکار منفی)
✔وسواس عملی
✔فکر و خیال زیاد
✔افسردگی
✔استرس و اضطراب زیاد
✔کابوس
✔دائم با خود حرف زدن

✔سردرد سوداوی
✔با خوردن یا بو کشیدن گرمیجات آرام ترمی شوند
✔تاری و ماتی چشم
✔شب کوری
✔وزوز گوش

✔اشتها زیاد می شود اما کاذب است و توان خوردن کم
✔بوی بد دهان

✔باعث یبوست و خشکی و در نتیجه آن بیماریهایی از قبیل بواسیر می‌شود.
✔نفخ شکم زیاد می‌شود.

امام صادق (ع ) می فرمایند: بادمجان، برای مرٌه سوداء خوب و مفید است.(أمالی الطوسی : ۶۶۶)

توضیح اینکه چگونه نوره میتواند موجب درمان سودا می گردد این است که طبق روایات، وقتی موها رشد می کنند و از سوراخ های ریز پوست بیرون می زنند، و یا خارج شدن ناخن ها از سر انگشتان، می تواند منجر به خروج درد نیز شود. به همین خاطر است که استفاده از نوره و تراشیدن سر و نیز گرفتن ناخن ها امر شده است تا رشد افزایش یافته و دردها خارج گردند.

 

داروی شافیه اگر یازده ماهه شود، برای درمان سودا حاد که منجر به وسواس و ترس شدید می گردد، موثر است. کافی است به میزان یک نخود از شافیه یازده ماهه مصرف شود.

 

 

در طب اسلامی، عسل، برای درمان سودا و صفراء توصیه شده است.
هر که ناشتا و به میزان یک قاشق مرباخوری عسل بخورد، بلغم را قطع کرده، صفرا را می شکند و سودا را قطع می کند.(فقه الرضا ع : ۴۷)

هر که اراده بر آن دارد تا سودا را بسوزاند، بر او باد کثرت قی کردن و فصد کردن عروق و استعمال نوره(طب الإمام الرضا ع (الرساله الذهبیه)، النص، ص:۴۲)

امام صادق (ع): تفکر کن در این دواها و داروها و آنچه که هر یک از آنها در بردارد، این یکی در مفاصل نفوذ می کند و فضولات غلیظ را خارج می سازد، مثل گیاه «شیطرج» و یکی دیگر غلبه سودا را پاکسازی می کند مثل گیاه «افتیمون» (توحید المفضل : ۱۰۶)

 

↵مزاج چیست؟،  ↵دموی مزاج ها،  ↵صفراوی مزاج ها،  ↵بلغمی مزاج ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وبسایت

درمان شدگان طب اسلامی

مزاج سودا و بلغم

راهنمای خرید محصولات طب اسلامی

مشاوره تخصصی طب اسلامی مرکزی (09113542821)-پاسخگویی 8 الی 22


کلمه کاربری یا ایمیل *


رمز عبور *


ورود

مزاج سودا و بلغم
مزاج سودا و بلغم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *