قرض الحسنه در قرآن و احادیث

خواص دارویی و گیاهی

امام حسن مجتبی عليه السلام : :

صاحِبِ النّاسَ مِثلَ ما تُحِبُّ أن يُصاحِبوكَ بهِ؛

با مردم آن گونه رفتار كن كه دوست دارى با تو رفتار كنند.

أعلام الدين ، ٢٩٧

قرض الحسنه در قرآن و احادیث

اصلاح نیکان و بدان

ربا، زشت‌ترین کسب

تــعــداد كــتــابــهــا
: 111

تــعــداد احــاديــث
: 45456

تــعــداد تــصــاویــر
: 685

تــعــداد حــدیــث
روز : 646

تــعــداد کــلــیــد
واژه هــا : 68

تــعــداد اعــضــاء
: 3454



یکی از کارهای خداپسندانه ای که می توان با آن، گره ای را گشود، غبار غمی را از چهره گرفته ای
سِتُرد، دلی را شاد کرد و اسباب خرسندی خداوند سبحان را به ارمغان آورد، قرض دادن است.
اهتمام بدین مهم به گونه ای است که خداوند، وام دادن به غیر را قرض دادن به خود به حساب
آورده است، چنان که می فرماید: کیست که به خدا قرض دهد تا خدا بر او چندین برابر بیفزاید؟!(1)

در این مقاله به ابعاد مختلف موضوع قرض الحسنه می پردازیم.

واژه «قرض» در لغت به معنی بریدن با دندان است و در اصطلاح فقهی یکی از عقدهای شرعی
است که به واسطه آن کسی مدیون و وامدار دیگری می شود. تحقق شرعی قرض دادن به دیگری
منوط به ایجاب و قبول است، البته به شرطی که دهنده وام شرط زیاده در بازپرداخت مال
نداشته و گیرنده مال قصد بازپرداخت وام را داشته باشد.

در این صورت به محض واگذاری مال به گیرنده وام، وی حق تصرف در آن مال را دارد، و مال
مفروض در زمره دیون وی قرار می گیرد که در صورت شرط زمان در بازپرداخت وام، وی ملزم به
بازپرداخت آن در زمان مشخص است وگرنه به محض طلب قرض دهنده، ملزم به بازپرداخت مال
است.قرض الحسنه در قرآن و احادیث

فقیهان آیات زیر را بیانگر مشروعیت قرض دانسته اند:

«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرةً واللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ وَ
إِلَیْهِ تُرْجَعُونْ»(2)

«کیست که خدا را وام (یعنی قرض الحسنه) دهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟
و خداست که گیرد و می دهد و خلق همه به سوی او بازمی گردند.»

«مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ اَجْرٌ کَریمٌ»(3)

«آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد (یعنی قرض الحسنه و صدقه و احسان به
فقیران کند) تا خدا بر او چندین برابر گرداند و پاداشی با لطف و کرامت (تناهی)
اورا عطا نماید.»

«إِنْ تُقِْرضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ وَ اللّهُ شَکُورٌ حَلیمٌ»(4)

«اگر به خدا (یعنی بندگان محتاج خدا) قرض نیکو (یعنی قرض الحسنه یا صدقه)
دهید خدا برای شما چندین برابر گرداند و هم از گناه شما درگذرد و خدا بر شکر
واحسان خلق، نیکو پاداش دهنده است و بر گناهشان بسیار بردبار است.»

« وَ أَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضَاً حَسَناً »(5)

« و به خدا قرض نیکو دهید (یعنی برای خدا به محتاجان احسان کنید
وقرض الحسنه دهید).»

در تعریف دَیْن گفته اند که عبارت از هر حق مالی یا غیرمالی است که در عهده کسی برای
دیگری باشد.(6) از این رو اقسام گوناگونی از معاملات همچون بیع نسیه، بیع سلم و سلف، قرض،
رهن و ضمان موجب دین می گردند.

در قرآن کریم دو آیه به بررسی مطلق دین پرداخته است:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی أَجَلٍ مُسَمَّیً فَاکْتُبُوهُ »(7)

در این آیه مفصل احکام زیر مورد توجه قرار گرفته است:

1ـ دین یا مؤجّل است ـ یعنی دارای مهلت معینی برای بازپرداخت است ـ یا غیرمؤجل که
در صورت اخیر با درخواست داین، مدیون ملزم به پرداخت است، و در صورت اول تاریخ دقیق
پرداخت دین باید مشخص شود؛ زیرا در آیه آمده است:

«إِلی أجلٍ مسمّیً»

2ـ به جهت حرمت حفظ مال مؤمن، حکم به نوشتن دین شده است:

«فَاکْتُبُوهُ»

3ـ نویسنده دین باید شخص عادلی باشد:

«وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ»

4ـ نویسنده دین، نباید از نوشتن خودداری کند:

«وَلا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ»

از این رو، اگر کاتب منحصر به فرد باشد بنا به نظر برخی از فقیهان نوشتن بر او واجب عینی
است.

5ـ نویسنده دین باید دین ه را بر میزان شرع بنویسد:

«کَما عَلَّمَهُ اللّهُ»

بنابراین که عبارت اخیر متعلق به «لا یأب» باشد نویسنده نباید در ازای نوشتن عوضی
مطالبه کند؛ چه نوشتن بی عوض ادای شکر الهی بر او خواهد بود.

6ـ شخص مدیون باید متن دین ه را املا کند؛ چه بیان اثبات حقی در ذمه او و شهادتی
علیه اوست، ودر این راستا نباید از مطلبی فروگذاری شود؛ چه ممکن است بستانکار، واقف بر
اصول اهل قلم نباشد:

«وَلْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَقِّ اللّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً»

7ـ اگر شخص مدیون، سفیه یا ضعیف العقل و یا ناتوان از املا باشد، ولیّ او با رعایت عدل
املا کند:

«فَإِنْ کَانَ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفیهاً أَوْ ضَعیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلیُّهُ
بِالْعَدْلِ»

8ـ برای دین ه دو شاهد مرد یا یک مرد و دو زن گرفته شود، تا اگر یکی از زنان مسأله را
فراموش کرد دیگری یادآوری کند و این شاهدان باید عادل و مورد اطمینان باشند:

«وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتانِ مِمَّنْ
تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحداهُما فَتُذَکِّرَ إِحَداهُما الأُخْری»

9ـ نباید شاهدان به هنگام درخواست شهادت از آن سرباز زنند:

«وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا»

1ـ نباید از نوشتن دَیْن کوچک و بزرگ مقید به مدت دلتنگ شد، زیرا دین ه مکتوب
نزد خدا عادلانه تر است و جهت شهادت استوارتر و جهت عدم بدگمانی و شک نزدیک ترین راه
است:قرض الحسنه در قرآن و احادیث

«وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً اِلی أَجَلِه ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَاللّهِ وَ أَقْوَمُ
لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنی أَلاّ تَرْتابُوا»

11ـ اگر معامله نقدی باشد؛ می توان آن را ننوشت، اگرچه نوشتن آن نیز جایز است:

«إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدیرونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاّ تَکْتُبُوها»

12ـ هرگاه معامله نقدی شود می توان بر آن شاهد گرفت:

«وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبَایَعْتُمْ»

13ـ نباید بر نویسنده و شاهد دین ه ضرری وارد آورد، زیرا این عمل فسق است:

«وَ لا یُضارُّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ»

بنابر آن که «لایضار» فعل معلوم باشد نویسنده و شاهد نباید ضرری وارد آورند.

«وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»(8)

این آیه ناظر به عدم تعهد مدیون است در صورتی که تنگدست باشد، از این رو باید به او تا
زمان گشاده دستی مهلت داد و حتی در صورت توان نیز به او کمک کرد.

در این باره ـ یعنی مهلت دادن به بدهکار و مدارا با او و ارزش و پاداش این کارِ کریمانه ـ به
روایاتی گرانسنگ از ائمه معصومان علیهم السلام تمسک می جوییم:

از بُرَیده نقل است که گفت:

«از رسول خدا شنیدم که می فرمود: کسی که به تنگدست مهلت دهد قبل از رسیدن
موعد پرداخت، در مقابل هر روز به اندازه آن مال برای او صدقه محسوب می شود و
وقتی که موعد پرداخت رسید در قبال هر روز مهلت، دو چندان صدقه برایش به
حساب می آید.»(9)


رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«کسی که می خواهد در (قیامت) روزی که هیچ سایه ای جز سایه عرش الهی نیست
خداوند او را در سایه چتر حمایت خود قرار دهد باید به بدهکار تنگدست مهلت دهد
یا این که به نفع او از حق خود بگذرد.»(1)

«کسی که با انسان مؤمن تهیدستی مدارا کند، خداوند نیازهای دنیا و آخرت او را به
آسانی برآورده کند.»(11)

«کسی که به بدهکارش مهلت دهد یا از طلب خود صرف نظر کند، در قیامت در سایه
عرش (رحمت الهی) قرار گیرد.»(12)


امام صادق علیه السلام فرمودند:

«خداوند عز و جل، مهلت دادن به تنگدست را دوست دارد، و کسی که بدهکارش
تهیدست است باید به او مهلت دهد تا راه چاره ای یابد.»(13)

در روایاتی که از امامان پاک علیهم السلام بر جای مانده، قرض دادن، کار بسیار مثبتی ارزیابی شده است؛
هر چند که از قرض گرفتن ـ حتی الامکان ـ منع شده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«کسی که به برادر مسلمان خود قرض دهد
در برابر هر درهمی که قرض داده به اندازه
کوه های احد، رضوان و سینا پاداش خواهد
داشت و اگر برای وصول طلب خود با
بدهکار مدارا کند از پل صراط همانند برق
جهنده، بدون حساب و عذاب عبور
خواهد کرد.»(14)

امام علی علیه السلام در وصیتی به امام
حسن علیه السلام فرمودند:

«غنیمت بدان کسی را که در زمان
توانگریت از تو قرض می خواهد تا در روز
تنگدستی ات آن را به تو بازپس دهد.»(15)


امام صادق علیه السلام فرمودند:

«هیچ مسلمانی نیست که به مسلمان دیگری به خاطر خدا قرض دهد جز آن که هر
روز خداوند ثواب صدقه را به حساب او به شمار آورد، تا زمانی که بدهکار، مالی را که
از او قرض گرفته بازپس دهد.»(16)

از این روایت می توان استفاده کرد که قرض دهنده بدون این که مالی را از کف دهد از تمام
آثار و برکات صدقه بهره مند می گردد و تا زمانی که مدیون دینش را به او ادا نکرده هر روز معادل
مالی که قرض داده گویا صدقه می دهد!

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«هر کس به مؤمنی وام دهد و منتظر بماند تا وام گیرنده از عهده پرداختن وام برآید
مالش در زمره زکات است و درود فرشتگان ـ تا زمانی که وام گیرنده قرضش را ادا کند
ـ نثار اوست.»(17)

«کسی که برادر مسلمان و نیازمندش از او درخواست قرض کند و با این که توانایی
دارد به او قرض ندهد خداوند او را از شمیم بهشت محروم گرداند.»(18)

از آن جا که اسلام مخالف هرگونه گداپروری است و پیامبر رحمتش صلی الله علیه و آله وسلم بر دست کارگری که با
کد یمین و عرق جبین به تأمین معیشت خویش می پردازد، بوسه می زند، با مرور روایاتی که
درباره قرض و صدقه آمده است برتری قرض از صدقه کاملاً آشکار می شود. مضمون برخی از آن
روایات را مرور می کنیم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«شبی که به معراج رفتم بر در بهشت دیدم که نوشته شده بود: صدقه ده برابر و قرض،
هیجده برابر پاداش دارد! به جبرئیل گفتم چرا قرض الحسنه برتر از صدقه است؟
گفت: چون قرض گیرنده همیشه به خاطر نیازش قرض می کند ولی سائل درخواست
کمک می کند هر چند بی نیاز باشد.»(19)

در فقه الرضا به نقل از امام رضا علیه السلام نقل شده است که حضرت فرمود:

«پاداش وام دادن هیجده برابر بیش از صدقه است؛ زیرا با فراهم شدن شرایط
استقراض، شخص ناگزیر به گرفتن صدقه نمی شود.»(2)


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«اگر هزار درهم را دو بار قرض دهم دوست دارم تا این که آن را یک بار تصدق
دهم.»(21)


امام صادق علیه السلام فرمودند:

«اگر مالی را قرض دهم پیش من محبوب تر است تا همانند آن را صله دهم.»(22)


رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«هیچ مسلمانی نیست که به مسلمانی یک بار قرض دهد جز این که گویی آن مال را دو
بار صدقه داده است.»(23)

«هر قرضی (افزون بر پاداش های زیادی که دارد (در حکم) صدقه است.»(24)

نکوهش استقراض و کوتاهی در پرداختن آن

با این که در روایات به افراد متمکن توصیه و تأکید شده که به افراد نیازمند و گرفتار که ناچار به
استقراض می شوند، وام پرداخت کنند ولی مضمون پاره ای از روایات حاکی از نکوهش قرض
گرفتن است و آن را پدیده ای منفی می شمارد: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«از وام خواستن (و بدهی داشتن) حذر کنید که آن غم شب و ذلت روز است.»(25)

«از کفر و بدهی به خدا پناه می برم! گفته شد: ای پیام آور خدا! آیا بدهی با کفر معادل
است؟! فرمود: آری.»(26)

«هیچ دردی همچون درد چشم و هیچ اندوهی چون اندوه بدهی داشتن نیست.»(27)


از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود:

«شهادت در راه خدا کفاره و پوشاننده هر گناهی است جز دَین که در آن هیچ کفاره ای
نیست جز پرداختن آن، یا این که صاحبش آن را قضا و تدارک کند، یا این که طلب کار
و صاحب حق از آن درگذرد.»(28)

نقل شده که معاویة بن وهب از امام صادق علیه السلام پرسید به ما رسیده که مردی از انصار را مرگ
در رسید که دینی بر عهده داشت؛ از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر (جنازه) او نماز نگذارد و به حاضران
فرمود: بر این دوستتان نماز نگذارید تا دَین او پرداخت شود. امام علیه السلام در توضیح این روایت
فرمود:

«پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بدان جهت این کار را انجام داد تامردم مسأله دَین را سبک نشمارند.»(29)


امام صادق علیه السلام فرمودند:

«از دَین بکاهید که در کاستن دَین فزونی عمر است.»(3)

«دزدان سه گونه اند: کسی که زکات نپردازد، کسی که مهر زنان را حلال شمارد، و کسی
که قرض کند و نیت پرداختن آن را نداشته باشد.»(31)


رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«هر که قادر باشد بر ادای صاحب حقی؛ ولی با این وجود او را معطل کند (کوتاهی کرده
و امروز و فردا کند) گناه هر روز او (که معطل می کند و تأخیر روا می دارد) گناه و خطای
باج ستان است.»(32)


رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«از قرض گرفتن پرهیز کنید که ننگ دین است.»(33)

«تأخیر انداختن غنی (از پرداخت به موقع بدهی خود) ستم به حساب می آید.»(34)

با مرور روایاتی که درباره قرض وارد شده است به احادیثی برمی خوریم که خود می تواند قدری از
غم جانکاه قرض داران بکاهد، برخی از این گوهرهای تابناک را که حاکی از سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
و زندگی زاهدانه معصومان علیهم السلام است چنین اند:

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که دَین بر عهده داشت رحلت فرمود.»(35)

«حضرتش مدیون بود و زره اش در مقابل بیست صاع در گرو یک یهودی بود.»(36)


ابن عباس گوید که حضرتش فرمود:

«خداوند مرا به نبوت برتری داد، و علی را به امامت و امر فرمود تا دخترم را به او
تزویج کنم، او پدر فرزندانم، غسل دهنده جثه ام و ادا کننده دَین من است، دوستدار
او دوست من و دشمن او دشمن من است.»(37)


امام صادق علیه السلام فرمود:

«امام حسن علیه السلام به هنگام رحلت بدهکار بود، امام حسین علیه السلام نیز هنگام شهادت
دَین بر عهده داشت.»(38)


امام باقر علیه السلام فرمود:

«امام حسین علیه السلام هنگام شهادت بدهکار بود که امام سجاد علیه السلام زمینی از آن حضرت
را فروخت تا دینش را ادا کند.»(39)

قرض دو قسم است: مدت دار؛ یعنی هنگام قرض دادن مشخص شده است که قرض گیرنده چه
موقع بدهی را بپردازد. قسم دیگر، قرض بدون مدت است که زمان پرداخت در آن مشخص نشده
است.

1ـ اگر قرض مدت دار باشد طلب کار نمی تواند پیش از تمام شدن آن مدت، طلب خود را
درخواست کند. اگر مدت دار نباشد، طلب کار هر وقت بخواهد می تواند طلب خود را درخواست
کند.(4)

2ـ اگر طلب کار طلب خود را درخواست کند، چنانچه بدهکار بتواند بدهی خود را بدهد، باید
فوراً بپردازد و اگر تأخیر بیندازد گناهکار است.(41)

3ـ اگر مقداری پول به کسی بدهد و شرط کند که پس از مدتی مثلاً یک سالِ دیگر زیادتر
بگیرد ربا و حرام است؛ مثلاً یکصد هزار تومان بدهد و شرط کند که پس از یک سال یکصد و
بیست هزار تومان بگیرد.(42)

4ـ ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است و کسی که قرض ربایی گرفته اگرچه کار حرامی کرده
ولی اصل قرض صحیح است و می تواند در آن تصرف کند.(43)

5ـ اگر بدهکار بدون شرط قبلی چیزی اضافه به طلبکار بدهد اشکال ندارد، بلکه مستحب
است.(44)

6ـ اگر بدهکار غیر از خانه ای که در آن نشسته و اثاثیه منزل و چیزهای دیگری که به آن ها
احتیاج دارد چیزی نداشته باشد طلبکار نمی تواند طلب خود را از او مطالبه کند، بلکه باید صبر
کند تا بتواند بدهی خود را بدهد.(45)

7ـ اگر شخصی مبلغی به عنوان قرض از دیگری گرفته و بعد از آن دیگر او را ندیده است
وخیلی هم دنبالش گشته و از زنده بودن وی هم اطلاعی ندارد باید چنانچه طلبکار را می شناسد
تحقیق کند تا حق او را به خودش یا به ورثه اش بپردازد و اگر از پیدا کردن صاحب پول ناامید باشد،
باید از طرف او به فقیران صدقه بدهد.(46)

8ـ بدهکار می تواند مقداری از مال خود را نزد طلبکار به گرو بگذارد تا اگر طلب او را نداد از
آن مال طلب خود را به دست آورد.(47)

9ـ استفاده چیزی که گرو (رهن) می گذارند مال کسی است که آن را گرو گذاشته است.
بنابراین گروگیرنده، بدون اجازه صاحب مال نمی تواند از آن استفاده کند.(48)

1ـ طلب کار (گروگیرنده) و بدهکار (گرودهنده) نمی توانند مالی را که در رهن است بدون
اجازه یکدیگر ملک کسی کنند. مثلاً بفروشند یا ببخشند، ولی اگر یکی از آنان آن را بفروشد یا
ببخشد و بعد دیگری بگوید راضی هستم، اشکال ندارد.(49)

11ـ اگر مالی را که بدهکار گرو گذاشته خانه و اثاثیه منزل هم باشد طلب کار می تواند
بفروشد و طلب خود را بردارد.(5)

12ـ چنانچه طلب کار قبول کند، بدهکار می تواند بدهی خود را بر عهده دیگری گذاشته و به
او حواله دهد.(51)

13ـ طلبکار می تواند حواله را نپذیرد، اگرچه فردی که به او حواله شده فقیر نباشد و در
پرداختن حواله هم کوتاهی نکند.(52)

14ـ بعد از آن که حواله درست شد، حواله دهنده و کسی که به او حواله شده نمی توانند
حواله را به هم بزنند مگر آن که یکی از آنان برای خود حق به هم زدن حواله را قرار دهند که در این
صورت مطابق قراری که گذاشته اند می توانند حواله را به هم بزنند.(53)

15ـ چنانچه طلبکار قبول کند انسان می تواند متعهد شود بدهی کسی را بپردازد که به این
تعهد، ضمان می گویند.(54)

16ـ اگر طلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد ضامن نمی تواند از بدهکار چیزی بگیرد و اگر
مقداری از آن را ببخشد نمی تواند آن مقدار را مطالبه کند.(55)

17ـ اگر انسان ضامن شود که بدهی کسی را بدهد نمی تواند از ضامن شدن خود برگردد.(56)

18ـ ضامن و طلبکار می توانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضمانت ضامن را به هم
بزنند.(57)

19ـ اگر شخصی بدون اجازه بدهکار، ضامن شود که بدهی او را بدهد نمی تواند چیزی از او
بگیرد.(58)

2ـ انسان می تواند متعهد و ملتزم شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست او را احضار
کند که به این تعهد و التزام، کفالت می گویند.(59)

1- سوره بقره (2) آیه 245. نص آیه در ادامه مقاله آورده شده است.

2- سوره بقره (2) آیه 245.

3- سوره حدید (57) آیه 11.

4- سوره تغابن (64) آیه 17.

5- سوره مزمل (73) آیه 2.

6- احکام قرآن، ص 268.

7- سوره بقره (2) آیه 282.

8- سوره بقره (2) آیه 28.

9- الترغیب و الترهیب، ج 2، ص 44.

1- بحارالانوار، ج 13، ص 15.

11- همان، ص 152.

12- میزان الحکمة، ج 8، ص 126.

13- همان، ص 153.

14- ثواب الاعمال و عقابها، ص 414.

15- نهج البلاغه، ه 31.

16- «ما مِنْ مُسلمٍ أقرض مسلماً یرید وَجْهَ اللّه إِلاّ اُحْتُسِبَ لَهُ اَجْرُها بحساب الصدقة حتی ترجع الیه.»
بحارالانوار، ج 13، ص 139.

17- «مَنْ أقْرَض مؤمناً قَرْضاً یَنْتَظِرْ بِه مَیْسُورَهُ کانَ مالَهُ فی زکاةٍ و کان هو فی صلاةٍ من الملائکة حتی
یودّیه اِلیه.» همان، ص 139.

18- «مَنْ احتاجَ اِلیه اَخوه المُسْلِمُ فی قرضٍ و هو یَقْدِرُ علیه فلم یَفْعَلْ حَرَّمَ اللّهَ علیه ریحَ الجَنَّةِ.»
همان، ص 138.

19- میزان الحکمة، ج 8، ص 123.

2- بحارالانوار، ج 13، ص 14.

21- همان، ص 139.

22- همان.

23- همان، ص 139.

24- همان.

25- سفینة البحار.

26- همان.

27- همان.

28- همان.

29- همان.

3- همان.

31- وسائل الشیعه، ج 13، ص 77.

32- همان.

33- همان.

34- همان، ص 9.

35- سفینة البحار.

36- همان.

37- همان.

38- همان.

39- همان.

4- توضیح المسائل، امام خمینی، مسأله 236. این بخش (احکام قرض) از کتاب «آموزش فقه» نگاشته
حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمدحسین فلاح زاده ـ دام عزه ـ اقتباس شده است.

41- توضیح المسائل، مسأله 2276.

42- توضیح المسائل، مسأله 2288.

43- توضیح المسائل، مسأله 2284.

44- تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الدین و القرض، ص 654.

45- توضیح المسائل، مسأله 2277.

46- استفتائات، ج 2، ص 285، نقل به تلفیق.

47- ر.ک: توضیح المسائل، مسأله 23.

48- توضیح المسائل، مسأله 236.

49- همان، مسأله 235.

5- همان، مسأله 239.

51- همان، مسأله 2289.

52- همان، مسأله 2295.

53- همان، مسأله 2297 و 2299.

54- تحریر الوسیله، کتاب الضمان، ج 2،ص 25..

55- توضیح المسائل، مسأله 2315.

56- همان، مسأله 2316.

57- همان، مسأله 2317.

58- همان، مسأله 232.

59- ر.ک: تحریرالوسیله، ج 2، ص 34.

این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.

پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی

3

773335
7738743
773335
payam-zan_man@aalulbayt.org

قم، صندوق پستی 371

پرسمان
فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی

مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
سید محمدرضا فقیهی
محمد باقر پور امینی
138
3

774724
7735473
7743816
info@porseman.net
www.porseman.n

مبلغان
فرهنگی – تبلیغی
حوزه

1385/6/1
3
mbl

گنجینه عظیم کتابهای علوم اسلامی و انسانی در موبایل شما

رهروان ولایت ـ رفتم خانه یکی از دوستانم تا اینکه منو دید با شدت و گرمی جواب سلام من را داد و خیلی زود سر بحث را باز کرد و گفت خیلی خوب می‌شود من هم برنده شوم ، دعا کن برای من که اگر برنده شدم یک جایزه ویژه پیش من دارید ، با خودم گفتم شما برنده شوید من نمی‌خواهم مال خودت ، گفت نه اگر بنده شدم حتما قول خودم را ادا می‌کنم . به او گفتم حالا جایزه اش چه چیزی است که این قدر ذوق و شوق دارید ، گفت ؛ بانکی که حساب قرض الحسنه باز کردم جایزه می‌دهد جایزه اش ماشین چند میلیونی است ، من هم هر چه داشتم و همه پولهای را یک جا جمع کردم و در بانک گذاشتم تا امتیاز بیشتری کسب کنم تا بهترین جایزه اش را ببرم .من هم به او گفتم ، ان شاء الله برنده جایزه می‌شوید ، و در اسلام درباره قرض الحسنه سفارش های زیادی شده است در قران کریم می‌خوانیم « وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ؛ و قرض الحسنه به خدا بدهید، گناهان شما را محو می‌كنم و شما را در باغ هایی از بهشت كه نهرها از زیر درختانش جاری است وارد می‌كنم.»[ مائده ایه 12] از اهمیت این مسئله است که خداوند به کسی که قرض می‌دهد گناهانش را می‌بخشد و می‌فرماید جای او در بهشت است و از این بالاتر خدا این قرض را به خودش نسبت می‌دهد .در روایت از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله وسلم ) که می‌فرماید : « كسی که به برادر مسلمان خود قرض دهد، در برابر هر درهمی كه قرض داده هم وزن كوه احد و كوه رضوان و کوه سینا، حسنات خواهد داشت و اگر برای وصول آن مدارا كند، از پل صراط همچون برق جهنده بدون حساب و عذاب خواهد گذشت.»[1]چه خوب است که انسان از انچه نعمت های که خدا به او داده برای رفع نیاز نیازمندان به انها قرض دهد که اجر زیادی هم دارد و از همه فضیلت ها و ثواب ان بهره می‌برد در این کار هم اطاعت خداوند را انجام داده است هم اطاعت رسول خدا و هم خشنودی بندگان خدا . امام صادق ( علیه السلام ) می‌فرماید « کسی صدقه می دهد ثوابش ده برابر است و کسی که قرض می دهد ثوابش هیجده برابر» [2]، در قران کریم می خوانیم « وَ فِي أمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ؛  خوشا به حال آنان كه عامل به اين سنّت قرآني‌اند و برخوردار از صفات عالي انساني،»؛[ذاريات/19]چه خوب است که  همه ما از این سنت پسندیده عمل کنیم و به همنوعان خود کمک کنیم تا به این صفات عالی انسانی برسیم.

س : جوایزی به سپرده‏ های قرض ‏الحسنه تعلّق می‏ گیرد، گرفتن آنها چه حکمی دارد؟ و بر فرض جواز آیا خمس به آنها تعلّق می‏ گیرد؟ج : پس‏ اندازهای قرض‏ الحسنه و جايزه‏ های آن اشکال ندارد و در جايزه، خمس واجب نيست. [3]—————–پی نوشت :1- ثواب العمال  و عقابها ص 414 (وَمَـنْ اَقْرَضَ اَخاهُ الْمُـؤْمِنَ بِـكُلِّ دِرْهَمٍ اَقْرَضَهُ وَزْنَ جَبَلِ اُحُدٍ وَجَـبَلَ رِضْـوانٍ وَطُورِ سَيْـناءَ حَسَنـاتٍ. فَاِنْ رَفَقَ بِهِ فِـى طَلَبِهِ يَعْبَـرُبِهِ عَلَى الصِّراطِ كَالْبَرْقِ الْخـاطِفِ الّـلامِعِ بِغِيْـرِ حِسابٍ وَلاعَذابٍ.)2- فیض کاشانی، محسن؛ ترجمه الشریعه3- سایت رهبری

 

اطلاعات در مورد فرمت‌های متنی

قرض الحسنه در قرآن و احادیث

 


بسمه تعالي

 

قرض الحسنه در قرآن و احادیث

وَ فِي أمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ؛(ذاريات/19)

 

 خوشا به حال آنان كه عامل به اين سنّت قرآني‌اند و برخوردار از صفات عالي انساني

 ________________________________________________________________

  روايات و احاديثي زيادي در خصوص قرض و حرمت ربا براي سعادت و كمال انسانها وارد شده است كه  گزيده اي از آنها به شرح ذيل تقديم مي گردد:

 بيان قرض در قرآن و روايات

 رسول خدا – صلي الله عليه و آله – فرمود: كسي كه به برادر مومن خود قرض بدهد، در برابر هر درهمي كه قرض داده هم وزن كوه اُحد، رضوان و طور سينا، حسنات خواهد داشت و اگر براي باز پس گيري آن مدارا كند، از پلِ صراط همچون برق جهنده، بدون حساب و عذاب خواهد گذشت. (ثواب الاعمال، ص 414)

 امام صادق – عليه السّلام – فرمود: بر روي درب بهشت اين گونه نوشته شده است: قرض دادن هيجده برابر پاداش دارد و صدقه ده برابر. (بحار الانوار، ج 13، ص 138)

 رسول خدا – صلي الله عليه و آله – فرمود: پاداش صدقه ده برابر، پاداش قرض هيجده برابر، پاداش پيوند و ارتباط با برادران ديني بيست برابر و پاداش صلة رحم و پيوند با خويشاوندان، بيست و چهار برابر مي باشد.  (الكافي، ج 4، ص 1)

 امام صادق – عليه السّلام – فرمود: قرض دادن مال را، بيشتر دوست دارم تا آن كه آن را ببخشم. (بحار الانوار، ج 13، ص 139)

 امام علي – عليه السّلام – در وصيت به فرزندشان امام حسن – عليه السّلام – فرمود: اگر كسي در حال بي نيازي ات از تو قرض خواست، آن را غنيمت بشمار تا اينكه در روز تنگدستي و احتياج، او نيز قرض تو را جبران نمايد. (نهج البلاغه، ه 31)

 امام صادق – عليه السّلام – فرمود: هيچ مومني نيست كه به خاطر خدا به مؤمن ديگر قرض دهد، جز آنكه خداوند هر روز ثواب صدقه دادن آنرا به حساب وي ثبت كند تا زماني كه آن مال به او باز گردد.   (الكافي، ج 4، ص 34)

 امام رضا – عليه السّلام – فرمود: پاداش قرض دادن هيجده برابر اجر صدقه است، زيرا قرض به کسي مي رسد که خود را براي گرفتن صدقه، ضايع (و کوچک) نمي کند.  (بحار الانوار، ج 13، ص 14)

 امام باقر – عليه السّلام – فرمود: هر گناهي با شهادت در راه خدا بخشيده و پاك مي شود، مگر قرض كه كفّاره اي ندارد جز اينكه توسط شخص بدهكار يا شخص ديگري پرداخت شود و يا اينكه طلب كار گذشت نمايد.    (وسائل الشيعه، ج 13، ص 83)

 پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – فرمود: كسي كه قادر به پرداخت حق ديگران است، اگر طلبكار را معطل كند، در مقابل هر روز تاخير، گناه شخص باج گير در ه علمش ثبت خواهد شد.    (بحار الانوار، ج 13، ص 146)

 امام رضا – عليه السّلام – فرمود: كسي كه قرض بگيرد در صورتي كه تصميم داشته باشد آن را پس دهد، در امانِ خداست تا آن را اداء كند، ولي اگر تصميم نداشته باشد آنرا به صاحبش برگرداند، پس او دزد محسوب مي شود. (بحار الانوار، ج 13، ص 15)

پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله – فرمود: تاخير در پرداخت قرض توسط انسان توانمند و غني، ظلم است.  (وسائل الشيعه، ج 13، ص 9)

رسول خدا – صلي الله عليه و آله – فرمود: شبي كه به معراج برده شدم ديدم كه روي درب بهشت اين چنين نوشته بود: صدقه ده برابر پاداش دارد و قرض هيجده برابر. به جبرئيل گفتم: چرا قرض برتر از صدقه است؟ گفت: چون قرض گيرنده فقط به خاطر نيازش قرض مي گيرد ولي سائل تقاضاي كمك مي كند، اگر چه بي نياز باشد.   (كنز العمّال، ح 15374)

امام موسی بن جعفر فرموده اند: مبادا از خرج کردن دارایی خود (مالی، جانی، آبرویی) در راه دریغ کنی که اگر چنین کردی بدان که دو برابر آن مال را از روی ناچاری در راه باطل و معصیت خدا خرج خواهی کرد.( تحف العقول/ 432)

من ذي الذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له اضعافاً کثيره و الله يقبض و یبصط و اليه ترجعون. (245 – بقره(

 کيست که به خدا قرض دهد, قرض نيکو را, تا آن را براي او مضاعف سازد به اضعاف بسيار و خداست که تنگ مي گيرد و يا مي بخشد و بازگشت همه شما به سوي اوست.
مراد از قرض دادن به خدا, خرج کردن در راه خداست, نظير تمام کارهاي خيري است که انجام مي شود, هر نوع کمک به بندگان خدا براي رضاي خدا نوعي وام دادن به خدا به حساب مي آيد.
ساختن بناهايي که سود آن در کوتاه مدت يا دراز مدت عايد همه مردم مي شود همچون مؤسسات خيريه, خانه سازي واحدهاي آموزشي, بيمارستانها, مراکز علمي و تربيتي, دستگيري از بينوايان, اعطاء هزينه تحصيل جوانان با استعداد, خشنود کردن مردم ستمديده, رسيدگي به حال ضعيفان, يتيم نوازي, اطعام مساکين, فراهم کردن وسيله ازدواج جوانان که قرض دادن در آن مندرج و در سرلوحه ي همه آنها قرار دارد. زيرا تمام آنها به علاوه آنچه که به عنوان وجوهات پرداخته مي شود, صدقه به حساب مي آيد و رسول خدا عليه صلوات الله فرموده در شب معراج ديدم که در بهشت نوشته است : الصدقه بعشر امثالها و القرض بثمانيه عشر «السنن» کسي که در راه خدا صدقه مي دهد ده برابرش پاداش به او عطا مي شود و کسي که قرض مي دهد, ثواب آن هيجده برابر است.
پرسيدم اي جبرئيل علت اينکه ثواب قرض بيشتر از پاداش صدقه است چيست؟ گفت : صدقه ممکن است به غير مستحق برسد, ولي وام گيرنده واقعي, تا محتاج نباشد براي دريافت وام اقدام نمي کند. 

واقرضوا الله قرضاً حسناً « سوره مزمل» به خدا قرض نيکو دهيد.
فعل امر «واقرضوا الله» خطاب به همه مسلمانان است و هر کس به اندازه توانايي خود مي تواند اين دستور مؤکد خداوند تبارک و تعالي را عمل کند, هيچکس نمي تواند به بهانه نداشتن از اين دستور سرپيچي کند, زيرا او مي تواند مقداري از پول خود را ولو ناچيز در مؤسساتي که صادقانه وام مي پردازند, قرار دهد و لذا «واقرضوا», فعل امر است و لذا همه ي ما به عنوان يک دستور مي توانيم به اجراي آن بپردازيم. اگر همه ي ما طبق دستور قرآن نماز مي خوانيم يا روزه مي گيريم يا به حج مي رويم بايد طبق همين آيه از قرآن به پرداخت وام به ديگران نيز قيام کنيم .
صدقه ، مطلق کار نيک و محبتي است که شما مي توانيد به فقير و غني, به آشنا و بيگانه کوچک و بزرگ وزن ومرد از هر گروه و دسته اي داشته باشيد.
براي مثال, وقتي سنگ کوچکي را از مسير راه در کوچه و خيابان برمي داريد که پاي مردم به آن برخورد نکند, يا به کودکي لبخند مي زنيد که شاداب تر شود يا با هديه ي يک قطعه شيريني کودک گرياني را آرام مي کنيد,دست نوازش به سر يتيم مي کشيد, همه از نوع صدقه است. (به شرطي که با نهايت صداقت و صافي دل اين عبادت را انجام دهيد.) زيرا از کلمه صدقه ، صداقت و اخلاص برمي خيزد. حال بررسي کنيد از ميان تمام صدقات کداميک برتر است؟ به طور مسلم, صدقه اي که پايداريش, زندگي سازتر, اساسي تر و بنيادي تر باشد, برتري بيشتري دارد. اگر بتوانيد با پول خود تمام خويشاوندان خود را به صرف يک وعده غذا دعوت کنيد, کار خوبي انجام داده ايد اما اگر همين پول را تنها به عنوان قرض آنهم به طور مستقيم يا غيرمستقيم بدون منت و به طوري که اسباب شرمندگي و خجالت وام گيرنده نشود. در اختيار يکي از ضعيف ترين خويشان خود قرار دهيد تا بتواند به راحتي براي دختر خود جهيزيه تهيه کند و او را به خانه شوهر بفرستد و سپس پول شما ر با خاطري آسوده و به تدريج بپردازد, بهتر نيست ؟ به نظر شماکداميک پاداش بيشتري دارد؟ کداميک مهم تر, اساسي تر و بنيادي تر است؟ کداميک نيز خدا ورسول خدا(ص) و ائمه اطهار (ع( را خوشحال مي کند؟
يا اگر همين پول در اختيار يکي از جوانان تهيدست فاميل قرار دهيد تا بتواند کسب و کاري را براي خود دست و پا کند, مثلاً ابزار مورد نياز شغل خود را خريداري کند و به طور مستقل به کار توليدي بپردازد و به يک زندگي شرافتمندانه برسد و سپس به تدريج پول شما را پس دهد و يک بار ديگر پول شما را قرض بگيرد و ازدواج کند و باز پول شما را در زمان مناسب پس دهد آيا شما خوشحال نمي شويد؟ آيا انبياء و اولياء خدا از اين عمل که افضل صدقات است خرسند نمي شوند؟ مسلماً چرا! پس توجه داشته باشيم که مهم ترين صدقه يا برترين صدقات, وام دادن به افراد آبرومند, آبرودوست و نيازمند است.

– تعاونوا علي البر و التقوي و لا تعاونوا علي الاثم والعدوان وا تقوا الله ان الله شديد العقاب (سوره مائده(

 يکديگر را درکارهاي نيک و احسان و پرهيزگاري ياري کنيد و برگناه و ستم و تعدي همدست نشويد و از خدا بترسيد که عقوبت او شديد است.

 اين آيه  کريمه زندگي ساز،  همه مسلمانان را بطور مطلق به کمک و ياري کردن يکديگر – از جمله قرض دادن – و برآوردن آرزوها و نيازهاي مشروع و رفع نگراني ها و نارحتي ها و مسرور ساختن يکديگر دعوت و از هم دستي براي وقوع گناه و ظلم و ستم و ايجاد نگراني به طور شديد نهي کرده است.
وام دادن به طور مستقيم و غيرمستقيم در تمام آياتي که مردم را به کارهاي خير دعوت مي کند لحاظ شده است. زيرا وام دادن, در گره گشايي از دشواريها, مسرور ساختن, برطرف ساختن ناراحتي ها و رفع مشکلات مادي وروحي دخالت تمام دارد.

 امام صادق (ع( فرمود :

 بر در بهشت نوشته ده است که ثواب صدقه ده برابر و ثواب قرض الحسنه هيجده برابر است. و نيز فرمود وقتي به کسي قرض مي دهيد، مال شما در هر لحظه در صدقه است تا پول شما برگردد. زيرا در هر لحظه مي توانيد پول خود را مطالبه کنيد و چون به برادر خود فرصت مي دهيد، لذا مانند اين است که پول شما در صدقه است.

 حاديث وارده در حرمت ربا:

 تحريم عمل زشت ربا،در روايات بسيار زياد و گسترده اى مطرح شده است. اين روايات به قدرى زياد است كه شايد به سر حد تواتر برسد، در اين روايات تعبيرات بسيار تكان دهنده اى در مورد اين كار اقتصادى ظالمانه و غير انسانى وارد شده است كه درباره كمتر گناهى ديده مى شود. در برخی روايات رباخوارى با عمل زشت منافى عفت مقايسه شده و از آن بدتر شمرده شده است.
از جمله در حديثى آمده است كه پيغمبر اكرم (ص) به على (ع) فرمود: «يا على درهم ربا اعظم عندالله من سبعين زنية؛ اى على! يك درهم از ربا از نظر گناه و معصيت بدتر از هفتاد بار زناست».
حتى تعبيراتى بسيار تندتر و شديدتر از اين هم موجود است. اين تعبير در روايات متعدد ديگرى وارد شده است ولى با اعداد و ارقام مختلف، در بعضى از روايات معادل 33 بار (وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا)
و در روايت ديگر معادل 3 بار (مستدرك الوسايل، جلد 13، ابواب الربا، باب 1، حديث 14) و در بعضى معادل 2 بار (وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 5) و در بعضى معادل يك بار (وسايل الشيعه، جلد 12، ابواب الربا، باب 1، حديث 6 و 22) عمل منافى عفت شمرده شده است.
همه مى دانند اسلام به شدت با اعمال منافى عفت برخورد مى كند، حال بايد حساب كرد كه زيان و زشتى رباخوارى چقدر زياد است كه درباره آن چنين مى گويد و اين از صريحترين دلايل بر حرمت ربا در اسلام است.
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه چرا عددها در روايات مزبور تا اين حد متفاوت و مختلف است؟ در پاسخ اين سؤال مى توان گفت كه رباها مختلف است همه انواع ربا بد، ظالمانه و زشت است، ولى بعضى از بعضى بدتر و زشت تر مى باشد و اين تفاوت اعداد، مربوط به تفاوت انواع رباست؛ مثلا رباى اضعاف مضاعف كه شرح آن گذشت با رباى معمولى متفاوت است، و قبح و زشتى آنها يكسان نيست.
و ربا گرفتن از يك انسان بسيار ضعيف كه مثلا براى درمان فرزندش مختصرى وام مى گيرد با ربا گرفتن از افرادى كه در چنين شرايط اضطرارى قرار ندارند فرق مى كند و اولى به مراتب زشت تر و ظالمانه تر است.

 امام رضا (عليه السلام )  فرموده اند :‌

 )) عله تحريم الربا لما فى ذلك من الفساد و الظلم علت تحريم ربا وجود فساد و شيوع ظلم در آن است)). (همان) .15 امام باقر(ع): ((انما حرم الله الربا لئلا يذهب المعروف خدا ربا را از آن جهت حرام كرد كه نيكوكارى از ميان نرود)). (همان, ص 618)

  يمحق الله الربا (بقره (2): 276. خدا مال ربا را نابود مى كند.

  امام على(عليه السلام ) فرموده اند :

 ((اذا ارادالله بقريه هلاكا, ظهر فيهم الربا چون خدا هلاك ] مردم] آبادى را بخواهد, در ميان ايشان رباخوارى رايج مى شود)). (ترجمه الحياه ج 5, ص 62)

 پيامبرگرامي اسلامي فرموده اند :

(( ان القوم سيفتنون بعدى بإموالهم, و يستحلون حرام الله بالشبهات الكاذبه و الاهوإ الساهيه, فيستحلون الربا بالبيع پس از من اين قوم[ مسلمان] با اموالشان آزموده مى شوند و با شبهه هاى كاذب و هواهاى اغفال كننده, حرام خدا را حلال شمارند پس ربا را با] كلاه شرعى در] معامله برخود حلال كنند)). (ترجمه الحياه, ج 5, ص 69)قرض الحسنه در قرآن و احادیث

 امام صادق (ع) می فرماید:

 «اذا اراد الله بقوم هلاكا ظهر فيهم الربا»: «هنگامى كه خداوند اراده هلاكت قومى را كند ربا در ميان آنها ظاهر مى گردد». معناى اين روايت اين است كه ربا مجازات دنيوى نيز دارد و به هلاكت ربا خواران منهى مى شود.

 ربا در سنّت‏

  به دلیل بزرگي گناه ربا و آثار آن بر فرد و جامعه، گذشته از آيات قرآن، روايات فراوانی از رسول خدا(ص) و ائمة اطهار(ع) در مورد اين موضوع مهم نقل شده است.

  1. ربا از گناهان كبيره است‏

  عن فقه الرضا(ع):

  «اعلم يرحمك اللَّه أنّ الرّبا حرام سخت من الكبائر و ممّا قد وعد اللَّه عليه النار فنعوذ بااللَّه منها و هو محرّم علي لسان كلّ نبي و في كلّ كتاب‏»؛

 بدان كه خدا تو را رحمت كند، به درستي كه ربا حرام و پليد و از گناهان كبيره و از جمله جرايمي است كه خداوند بر آن وعدة عذاب داده است. پس، از آن به خدا پناه مي‏بريم. ربا در كلام همة پيامبران و در همة كتاب‏هاي آسماني حرام شده است.

 عن جعفربن محمد(ع) عن آبائه عن‏النبي(‏ص) في وصيته لعلي(‏ع) قال:

              «يا علي! الرّبا سبعون جزء فايسرها مثل أن ينكح الرّجل أمّه في بيت‏اللَّه الحرام‏».

  امام صادق(‏ع) از پدرانش، از رسول خدا(ص) نقل مي‏كند كه آن حضرت(‏ص) در وصيتش به حضرت علي(‏ع) فرمود:

  يا علي! (گناه) ربا هفتاد بخش است كه ناچيزترين آنها مانند اين است كه مردي با مادر خود در مسجدالحرام زنا كند. يا علي! گناه يك درهم ربا پيش خداوند، بزرگ‏تر از هفتاد مرتبه زناست كه همة آنها با محارم و در مسجدالحرام باشد.

  نظير اين تعبير در روايات فراوانی از طريق شيعه و اهل سنّت نقل شده است.

  2. رباخواري، بدترين شغل‏

  عن رسول اللَّه(‏ص): «شرّ المكاسب كسب الرّبا»؛ بدترين كسب‏ها رباخواري است.

  عن أبي عبداللَّه‏(ع): «اذا أراداللَّه بقوم هلاكاً ظهر فيهم الرّبا»؛ يعني: هرگاه خداوند هلاك قومي را اراده كند، ربا در بين آنان آشكار مي‏شود.

  3. ربا امري پيچيده‏

  قال النبي(‏ص):

  «يأتي علي الناس زمان لا يبقي أحد الاّ أكل الرّبا فاِن لم يأكله أصابه من غباره‏» يعني: روزگاري خواهد آمد كه كسي نمي‏ماند مگر اين‌كه ربا مي‏خورد و اگر ربا نخورد، غبارش بر او مي‏نشيند.

  عن علي(‏ع):

 «معاشر الناس! الفقه ثم الْمَتْجَرْ و اللَّه الرّبا في هذه الاُمّة أخفي من دَبيبِ النمل علي الصّفا»؛

 اي مردم! اول فقه بياموزيد، بعد تجارت كنيد. قسم به خدا! ربا در ميان اين امّت پنهان‏تر از حركت مورچه بر سنگ سياه است.

   4. حيله براي رباخواري‏

 قال النبي‏(ص):

  «يأتي علي النّاس زمان يَستَحَلُّ فيه الرّبا بالبيع و الخمر بالنبیذ و السّحت بالهديّة»؛

 روزگاري براين مردم خواهد آمد كه ربا را به اسم خريد و فروش، شراب را به اسم کشمش و رشوه را به اسم هديه، حلال بشمرند.

  5. عقوبت رباخوار

  دربارة كيفر دنيوي رباخوار وارد شده است:

  عن ابن بكير قال: بلغ اباعبداللَّه(‏ع) عن رجل انه كان يأكل الربا و يسميه اللباء، فقال: لئن امكنني اللَّه منه لاضربن عُنقُه‏َ»

 ابن بكير نقل مي‏كند: به امام صادق(‏ع) رسيد كه مردي ربا مي‏خورد و آن را لباء (آغوز) مي‏د، حضرت فرمود: اگر خداوند مرا به او مسلط كند، گردنش را مي‏زنم.

  دربارة كيفر اخروي رباخوار وارد شده است:

  عن النبي(‏ص) قال: «و من أكل الرّبا املاء اللَّه بطنه من نار جهنم بقدر ما أكل و ان اكتسب منه مالاً لم يقبل اللَّه منه شيئاً من عمله و لم يزل في لعنةاللَّه و الملائكة ماكان عنده منه قيراط واحد»؛

  هركس ربا بخورد، خداوند شكمش را به اندازه‏اي كه ربا خورده است، از آتش جهنم پر مي‏سازد و اگر از طريق ربا مالي به دست آورده، هيچ عمل نيكي را از او نپذيرد و تا موقعي كه به اندازة يك قيراط از مال ربا پيش اوست، پيوسته خدا و فرشتگان او را لعنت كنند.

  6. حرمت شهادت و كتابت ربا

  گذشته از حرمت ربا دادن و ربا ستاندن، حضور در جلسة ربا به عنوان نويسندة سند و شاهد نيز حرام است. اين مطلب در روايات فراوانی از طريق شيعه و سنّي وارد شده است:

  عن علي‏(ع): قال: «لعن رسول اللَّه(‏ص) الرّبا و آكله و بايعه و مشتريه و كاتبه و شاهديه‏» رسول خدا(ص) ربا و خورنده و فروشنده و مشتري ربا و نويسنده و دو شاهد آن را لعنت كرد.

  عن ابي جعفر(ع) قال:

  «قال اميرالمؤمنين(‏ع): آكل الرّبا و مُؤَکَلِهُ و كتابه و شاهداه في الوزريه سواء»

 ربا گيرنده و ربا دهنده و نويسنده و دو شاهد آن در گناه ربا مساوي‌اند.

  7. علت تحريم ربا

 «عن هشام بن‏الحكم أنّه سأل أبا عبداللَّه عن علّة تحريم الرّبا، فقال: انّه لوكان الرّبا حلالاً لترك النّاس التّجارات و مايحتاجون اليه فحرّم اللَّه الّربا لتنفّر النّاس من الحرام الي الحلال و الي التجارات من البيع و الشّراء»؛ هشام‏بن حكم از امام صادق‏(ع) درباره علت تحريم ربا پرسيد، امام‏(ع) فرمود: اگر ربا حلال بود، مردم تجارات و معاملات را كه به آن احتياج دارند، ترك مي‏كردند، پس خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از حرام به سوي حلال و از ربا به سوي تجارات و داد و ستد روي آورند.

 امام رضا(ع) در پاسخ ة محمدبن سنان كه از آن حضرت‏عليه السلام سؤال‌هايي را پرسيده بود، نوشت:

  و علّت تحريم ربا اين است كه خداوند عزّوجل از ربا نهي كرد، چون ماية تباهي اموال است، زيرا انسان اگر يك درهم را به دو درهم بخرد، بهاي يك درهم، يك درهم است و بهاي درهم ديگر باطل (و ناحق) است. پس خريد و فروش ربوي، در هر حال براي فروشنده و خريدار موجب خسارت است. خداوند عزّوجل ربا را بر بندگان حرام كرد، زيرا باعث نابودي است و علّت تحريم ربا در نسيه، از بين‏رفتن كارهاي نيك و نابودي اموال و گرايش مردم به سودجويي و رهاكردن قرض است و حال آن‌كه قرض از كارهاي نيك است و نيز ربا سبب فساد و ظلم و از دست رفتن ثروت‏هاست.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صندوق قرض الحسنه توسعه عصر شمال
می باشد
طراحی شده به وسیله : شرکت نرم افزاری ترز
www.valiyeasr.com 
© 29

ظاهرا چیزی درست کار نمی کند. ما تاثیرات این خطا را لاگ کرده ایم.

تا در کوتاه ترین زمان ممکن مشکل را برطرف سازیم.


رفتن به صفحه اصلی

9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *