قرص ضد افسردگی بدون عوارض
یافتههای یک تحقیق گسترده نشان میدهد که قرصهای ضد افسردگی کارا و نتیجهبخش است. دانشمندان میگویند که این یافته یکی از بزرگترین مباحث دارویی را حل و فصل کرده است.
مطالعه ۵۲۲ آزمایش که در آن ۱۱۶ هزار و ۴۷۷ نفر شرکت کرده بودند دریافت که ۲۱ نوع معمول قرصهای ضد افسردگی از دارونماها (قرصهای ساختگی) در کاهش علایم افسردگی حاد در بزرگسالان موثر بوده است. در این مطالعه همچنین تفاوتهای زیادی در تاثیر انواع داروها مشخص شده است.
نویسندگان این گزارش که در مجله پزشکی لنست منتشر شده، میگویند این نشان میدهد که افراد بیشتری میتوانند از این داروها بهره ببرند.
در سال ۲۰۱۷ در انگلستان بیش از ۶۴.۷ میلیون نسخه از این داروها تجویز شده است که این دو برابر موارد تجویز (۳۱ میلیون) ۲۰۱۶ است. اما مباحثی درباره تاثیر آنها وجود داشت و برخی آزمایشها نشان دهنده این بود که این داروها از پلاسیبوها (دارونما) تاثیر ندارند.
کالج سلطنتی روانشناسان در بریتانیا میگوید “بالاخره جنجال درباره قرصهای ضد افسردگی پایان یافت”.
این مطالعه همچنین دریافته که میزان تاثیر قرصهای ضد افسردگی نسبت به دارونماهای پلاسیبو از بیش از یک سوم تا بیش از دو برابر بوده است.
دکتر آندریا کیپرانی، پژوهشگر ارشد در دانشگاه آکسفورد به بیبیسی گفت:”این تحقیق پاسخ نهایی به یکی از مباحث طولانی درباره نتیجهبخش بودن قرصهای ضد افسردگی است.”
او میگوید:”ما دریافتیم که معمولترین قرصهای ضد افسردگی برای افسردگی متوسط تا حاد نتیجهبخش است و فکر میکنم این خبر خوشی برای بیماران و پزشکان است.”
کریستین تالبوت، کمدین بریتانیایی میگوید که او اولین بار سه و نیم سال پیش بعد از این که “صحبت درمانی” را بیتاثیر یافت، شروع به استفاده قرصهای افسردگی کرد.
دکتر به او گفته بود که افسردگیاش به خاطر کمبود میزان سروتونین است که تصور میشود در کنترل خلق و خو، عواطف و خواب تاثیر دارد.
کریستین میگوید که او در اول برای استفاده قرصهای ضد افسردگی میلی نداشت به دلیل این که نگران بود که مبادا این داروها حواس او را “بیحس” و یا کند بسازد.
اما او میگوید زمانی که شروع به گرفتن این دارو کرد، نتیجهاش “به طور آنی سودمند” بود.
او میگوید: “آنطور نبود که احساس کنم تغییر بزرگی در من به وجود آمده ولی واقعا احساس کردم که باری از دوشم کم شده. اضطراب کمتری داشتم و احساس آرامش میکردم.”
او میگوید که احساس کرده که “داغ ننگی” در گرفتن این داروها در میان مردم وجود دارد.
او میافزاید:”نمیدانم چرا مردم از آن میترسند و یا درباره آن احساس شرمساری میکنند، چرا که این دارویی مثل دیگر داروهاست، تفاوتش فقط این است که این داروها برای سلامتی روان است نه برای مشکلات فیزیکی.”
قرصهای ضد افسردگی – با بیشترین و کمترین میزان تاثیر
موثرترین:
با کمترین میزان تاثیر:
نویسندگان این تحقیق میگویند یافتههای آنها میتواند برای تجویز داروی درست به پزشکان کمک کند اما به این معنا نیست که داروی همه باید تغییر کند.
به این دلیل که در این مطالعه کارایی آن در افراد مختلف با سنین و یا جنسیت متفاوت و یا شدت علایم و دیگر مشخصات نه بلکه اوسط اثر داروها در نظر گرفته شده است.
دلیل آن است که این تحقیق، بر تاثیر دارو بر افراد به طور متوسط تمرکز داشت و گروه سنی آنها یا جنسیتشان، شدت علائم بیماری و عوامل دیگر را در نظر نمیگرفت.
محققان میافزایند که اطلاعات حاصل از این مطالعه، دوره زمانی هشت هفتهای درمان را در نظر گرفته است، به همین دلیل ممکن است این یافتهها برای استفاده درازمدت از قرصهای افسردگی صدق نکند.
آنها میگویند این یافته به این معنا هم نیست که داروهای ضد افسردگی همیشه باید نخستین گزینه درمان باشد.
دکتر کیپرانی میگوید:”درمان دارویی همیشه باید در کنار گزینههای دیگر مثل رواندرمانی – اگر میسر باشد – در نظر گرفته شود.”
مطالب مرتبط به افسردگی:
پروفسور کارمینه پریانته از کالج سلطنتی روانشناسان میگوید:”این مطالعه بالاخره جنجال قرصهای ضد افسردگی را حل کرد و به طور واضح نشان داد که این داروها در بهتر کردن خلق و خو و کمک به افراد دارای افسردگی نتیجهبخش است.”
او میگوید:”به خصوص این مطالعه، اطلاعات منتشر نشدهای را بررسی کرده که در اختیار شرکتهای دارویی است، و نشان میدهد که موضوع تامین بودجه تحقیقات توسط این شرکتها، در نتیجه تحقیقات دخیل نبوده، و کارآمدی بالینی داروها، تحت تاثیر حامیان مالی آنها نیست.”
گلیان لوئیس استاد اپیدمیولوژی روانپزشکی در دانشگاه کالج لندن میگوید که این تحقیق “عالی” “شواهدی قانعکننده” برای تاثیر قرصهای ضد افسردگی ارایه کرده است.
او میافزاید:”درباره داروهای ضد افسردگی غالبا تبلیغات بدی شده است اما این مطالعه نشان میدهد که این داروها در مهار افسردگی افراد نقش دارد.”
نشانههای سجاوندی
عجب سازنده ی این علامت عرب دولاب است
این تصویر بخش بیماران مبتلی به سل میباشد،
در اواخر صده ی ۱هجدهم که این تصویر گرفته شد،
یک نفر از هر هفت نفر
به دلیل بیماری سل فوت کردند.
ما از دلیل بروز این بیماری اطلاعی نداشتیم.
در واقع فرضیه این بود که
قانون اساسی شما را مبتلی به بیماری می کند.
در ترسیم این بیماری بسیار مبالغه شده بود.
این بیماری مصرف نیز یده می شد،
و اختلال مختص شاعران
هنرمندان و روشنفکران بود.
و برخی بر این باور بودند که باعث افزایش
حساسیت می باشد و نبوغ خلاق اعطا می کند.
در ده ی ۱۹۵۰ فهمیدیم که
دلیل بروز بیماری سل
عفونت باکتریایی بسیار مسری است،
که کمی خوشایندتر میباشد.
اما این بیماری این مزیت را داشت که ما شاید
بتوانیم دارویی برای درمان آن تولید کنیم.
پس دکتر ها دارویی جدید،ايبرونيازيد،کشف کردند
که امید داشتند می تواند سل را درمان کند،
و آن را به بیماران دادند،
و بیماران بسیار شادمان شدند.
آنها اجتماعی تر و پر انرژی تر بودند.
طبق یک گزارش پزشکی: “آنها در سالن میرقصیدند”
و متاسفانه،
به این دلیل نبود که آنها درحال بهبود بودند
هنوز تعداد زیادی از آنها داشتند میمردند.
طبق گزارشی دیگربه صورت”ناسبی شاد” بودند
و این گونه اولین داروی ضد افسردگی کشف شد.
پس کشف اتفاقی در علم غیرمعمول نیست.
اما از یک تصادف خوشایند نیاز است.
باید بتوانید آن را تشخیص دهید تا کشف شود.
می خواهم به عنوان دانشمند اعصاب دربارهی
تجربه ی دست اولام
در رابطه با متضاد چیزی که شما شانس گنگ
تلقی می کنید صحبت کنم.
بیاید آنرا شانس هوشمنده تقلی کنیم.
اما اول، پیش زمینه ی بیشتری نیاز داریم.
خوشبختانه، از ده ی ۱۹۵۰ به بعد
داروهای دیگری تولید کرده ایم
و صراحتا می توانیم سل را درمان کنیم.
حداقل در ایالات متحده این چنین است
اما مسلما در سایر کشور ها نه،
آسایشگاه ها را تعطیل کردهایم
و به احتمال زیاد شما
دیگر نگران بیماری سل نیستید.
اما چیز هایی که در اوایل ده ی ۱۹۰۰
درباره ی بیماری های مسری صادق بود
امروزه می توانیم بگوییم
درباره اختلالهای روانی صادق است
قرص ضد افسردگی بدون عوارض
ما در میانه ی دوره ی همگیری
اختلال های خلقی مانند افسردگی و
استرس پس از سانحه یا PTSD می باشیم.
یک نفر از هر ۴ نفر در ایالات متحده آمریکا
مبتلی به بیماری روانی میباشند،
به این معنی است که اگر خودتان یا
عضوی از خانواده شما آن را تجربه نکرده،
احتمال دارد یکی از آشنایان شما تجربه کرده،
با این که درباره آن صحبت نمیکنند.
افسردگی امروزه در مقایسه با
ایدز، مالاریا، دیابت و جنگ
به عنوان علت اصلی ناتوانی در سراسر
جهان پیشی گرفته است.
و همچنین، همانند سل در دهه ی ۱۹۵۰
ما دلیل آن را نمیدانیم.
وقتی در فردی بروز پیدا کند، مزمن میباشد
و برای مدت طولانی باقی میماند،
و هیچ گونه درمانی برای آن وجود ندارد.
دومین دسته داروی ضد افسردگی که دوباره
به صورت اتفاقی در دهه ی ۱۹۵۰ کشف کردیم
با استفاده از یک آنتی هیستامین که تاثیرات
جنونی بر مردم داشت به
ایمی پرامین.
در مورد بخش بیماران سل و آنتی هیستامین،
شخصی میبایست تشخیص دهد
که دارویی که با هدف درمان سل یا
جلوگیری از آلرژی ها طراحی شده را
می توان برای کاری دیگر،
درمان افسردگی استفاده شود
و یافتن کاربردی جدید برای آنها بسیار
چالش برانگیز می باشد.
پزشکان وقتی برای اولین بارتاثیر بهبوددهنده
خلق و خو ضد افسردگی را مشاهده کردند،
ماهیت چیزی که داشتند را تشخیص نداند.
آنچنان آنها بر چارچوب تولید
داروی سل متمرکز بودند که
تاثیر بهبود دهنده خلق و خو را
به عنوان عوارض و اثر جانبی ثبت نمودند.
همین طور که می بینید،
بسیاری از این بیماران در سال ۱۹۵۴
دچار سرخوشی شدید می باشند.
و آنها نگران این بودند که شاید این دارو
با درمان سل آنها تداخل داشته باشد.
پس توصیه کردند که داروی ايبرونيازيد تنها در موارد
سل شدید استفاده شود.
و برای بیمارانی که از لحاظ روحی و
عاطفی بسیار پایدار بودند،
که دقیقا برعکس هدف کاربردی داروی
ضد افسرگی است.
آنها آنچنان عادت به نگاه کردن به دارو
تنها از منظر یک بیماری کرده بودند،
که کاربردهای وسیع تر آن برای بیماری های
دیگر را نمی دیدند.
اگر بخواهیم منصف باشیم،
کاملا تقصیر آنها نمی باشد.
پایبندی به هدف کاربردی خاص
تعصبی است که شامل همه می شود.
معمولا می توانیم تنها در زمینه استفاده و
کاربرد اصلی یک پدیده فکر کنیم.
و روند فکری نیز مشکلی است برای خود.
یک طرز فکر از قبل تعیین شده وجود دارد که
برای حل مشکلات از آن استفاده میکنیم.
و این باعث می شود که یافتن کاربردی جدید
برای ما کاری سخت میشود.
شاید به همین دلیل سریالی ساختند
درباره فردی که در یافتن کاربردی جدید
برای اجسام بسیار ماهر بود.
(خنده ی حضار)
تاثیرات ايبرونيازيد و ایمی پرامین در
هر دو مورد به حدی قوی بود که
باعث ایجاد شیدایی و رقصیدن بیماران شد.
آنقدر هم تعجب آور نیست که کاربرد جدید آنها
را تشخیص دادند.
اما این قضیه شما را به فکر می اندازد که چه
فرصت دیگری را از دست داده ایم.
پس ایپرونیازید و ایمی پرامین،
فقط یک مطالعه موردی نمی باشند.
آنها دو شباهت دیگر نیز با هم دارند،
که هر دو با اهمیت می باشند.
مورد یک اینکه عوارض جانبی فاجعه ای دارند.
که شامل سمیت کبدی،
افزایش وزن بالای ۲۰ کیلوگرم و
میزان خودکشی می باشد.
و مورد دوم این که هر دو میزان سروتونین که
سیگنال شیمیایی مغزی یا
انتقال دهنده عصبی می باشد
را افزایش می دهند.
و این دو مورد شاید جداگانه
آنقدر اهمیت نداشته باشند، اما
وجود هر دو مورد با هم به این معنی بود که
ما باید داروهای امن تری را تولید کنیم،
و سروتونین مورد خوبی برای شروع آن بود.
پس دارو هایی را تولید کردیم که
برسروتونین تمرکز کنند،
بازدارندههای بازجذب سروتونین یا همان SSRI
که معروف ترین آنها داروی پروزاک می باشد.
و این مربوط به ۳۰ سال پیش میباشد،
و از آن موقع ما بر بهینه سازی این دارو ها
کار کرده ایم.
و داروهای SSRI بهتر از دارو هایی هستند که،
قبل از آنها وجود داشت،
اما آنها نیز عوارض جانبی زیادی دارند،
شامل افزایش وزن، بیخوابی،
خودکشی
و مدت زیادی طول می کشد تا تاثیرگذار باشند،
برای بیماران تقریبا چهار تا شش هفته.
و این درباره بیمارانی می باشد
دارو بر آنها اثر کرده است.
بیماران بسیاری وجود دارند که
داروها بر آنها اثر نکرده است.
و به این معنی میباشد که در سال ۲۰۱۶
ما هنوز درمانی برای اختلالات خلقی نداریم.
تنها داروهایی که علائم را سرکوب می کنند،
که مانند تفاوت استفاده از
آرام بخش برای عفونت به جای
استفاده از آنتی بیوتیک است.
آرام بخش حال شما را بهتر می کند،
اما تاثیری بر درمان بيماری زمينهای ندارد
و این انعطاف پذیری فکری باعث شد که ما
تشخیص دهیم که ایپرونازاید و امی پرامین را
می توان این گونه نیز استفاده کرد،
که ما را به فرضیه سروتونین رساند،
که از قضا ما دوباره بر آن متمرکز شدیم.
این تصویری از یک تبلیغ SSRI درباره ی
سروتونین و پیام رسانی مغز است.
اگر برای شما واضح نیست این تصویر
کمی اغراق شده می باشد.
در علم ما تلاش می کنیم تا بی طرف باشیم،
به این منظور از آزمایش های دو سو کور
استفاده کرده یا برداشت آماری اگنوستیک نسبت
به نتایج به دست آمده.
اما تعصب در زمینه انجام مطالعه و
موضوع مطالعه
به شیوه ای زیرکانه وارد کار می شود.
۳۰ سال می شود که بر سروتونین تمرکز کردیم،
اکثر مواقع با عدم توجه به چیز های دیگر.
هنوز هم درمانی نداریم،
و اگر سروتونین تنها عامل افسردگی نباشد چه؟
اگر عضو اساسی آن نباشد چه؟
به این معنی می باشد که هر مقدار زمان و
پول و تلاش صرف آن شود،
هیچگاه به درمانی نمی رسد.
در چند سال گذشته دکترها
که شاید اولین دارو ضد افسردگی
جدید پس از SSRI ها می باشد را
به کالیپسول کشف کردند،
و این دارو به سرعت در عرض چند ساعت یا
یک روز اثر می کند،
و از سروتونین استفاده نمیکند.
با استفاده از گلوتامیت کار میکند، که نوعی
دیگر از انتقال دهنده عصبی میباشد.
که آن نیز نتیجه بازکاربردی است.
در ابتدا از آن به عنوان داروی بیهوشی در
جراحی استفاده می کردند.
اما بر خلاف آن داروهای دیگر که
به سرعت تشخیص داده شدند،
۲۰ سال طول کشید تا ما
تشخیص دهیم که کالیپسول یک
داروی ضد افسردگی می باشد،
به رغم این نکته که نسبت به آن داروهای دیگر
داروی ضد افسردگی بهتری می باشد.
و به احتمال زیاد این امر باعث شد که تشخیص
آن به عنوان داروی ضد افسردگی
برای ما سخت باشد.
شیدایی خاصی نبود که به تاثیر آن اشاره کند.
در سال ۲۰۱۳ دردانشگاه کلمبیا،
من و همکارم دکتر کریستین ان دنی،
مشغول به کار و
مطالعه کلیپسول به عنوان داروی ضد
افسردگی در موش ها بودیم.
و کالیپسول نیمه عمر بسیار کوتاهی دارد،
به این معنی است که پس از چند ساعت
تاثیراش از بدنتان خارج می شود.
ما یک مطالعه آزمایشی انجام دادیم.
ازاین رو یک تزریق بر موش ها انجام می دادیم
و سپس یک هفته صبر می کردیم،
سپس یک آزمایش دیگر را برای صرفه جویی
پول انجام میدادیم،
و یکی از آزمایش هایی که من اجرا کردم،
در موش ها استرس ایجاد می کریدم،
و ما ازآن به عنوان الگوی
افسردگی استفاده کردیم
در ابتدا این گونه به نظر می آمد که اصلا
تاثیری نداشت،
پس ما می توانستیم آزمایش را متوقف کنیم.
اما من این مدل افسردگی را سال ها
است که اجرا کرده ام،
و اطلاعات به دست آمده کمی عجیب بود.
به نظرم درست نبود.
پس دوباره برگشتم و
ما آن را دوباره در زمینه این که
آیا تزریق کالیپسول را یک هفته پیش نیز
دریافت کردهاند یا نه.
و نتیجه ی آن این چنین بود.
اگر به سمت چپ نگاه کنید،
اگر یک موش را در محیطی جدید بگذارید،
به عنوان مثال این جعبه ی مهیج،
موش شروع حرکت و اکتساف میکند،
و این خط صورتی میزان حرکت کردن آنها میباشد
و یک موش دیگر در لیوان به او اضافه میکنیم
که میتواند با او ارتباط برقرار کند.
اگر واضح نبود این نیز نمایشی میباشد.
یک موش معمولی محیط اش را کشف میکند.
و اجتماعی خواهد بود.
نگاه کنید چه اتفاقی میافتد.
اگر به یک موش در این مدل افسردگی
استرس وارد کنید
،که جعبه وسط میباشد،
آنها اجتماعی نیستند و جعبه را
نیز کشف نمی کنند.
آنها به احتمال زیاد در آن گوشه
پشت لیوان پنهان میشوند.
اما موش هایی که تزریق کالیپول را
دریافت کرده بودند،
که در سمت راست میبینید،
مشغول اکتشاف بودند، اجتماعی نیز بودند.
انگار که اصلا دچار استرس نشده بودند،
که غیر ممکن می باشد.
ما می توانستیم همان جا توقف کنیم،
اما کریستین قبلا از کلیپسول به عنوان
داروی بیهوشی استفاده کرده بود،
و چند سال قبل دیده بود که تاثیر
عجیبی بر سلول ها داشت و
یک رفتار دیگری که پس از
مصرف دارو به مدت طولانی ادامه داشت،
حتی به مدت چند هفته.
واکنش ما این بود که شاید
کاملا هم غیرممکن نباشد،
اما شک و تردید بسیاری داشتیم.
پس ما کاری را که وقتی در علم
شک و تردید دارید انجام دادیم،
و آزمایش را دوباره اجرا کردیم.
به یاد دارم که در اتاق حیوانات بودم،
و موش ها را برای آزمایش از جعبه ای به
جعبه ای دیگر انتقال می دادم،
و کریستین هم روی زمین با لپتاپ نشسته بود
تا موش ها او را نبینند،
و به صورت زنده داده ها را بررسی میکرد.
و یادم میاد داد میزدیم
چون که درست بود با این که
نباید در اتاق حیواناتی که
در آن آزمایش می کنید داد بزنید.
گویا این موش ها در مقابل استرس
محافظت شده بودند،
یا به میزان نا مناسبی شاد بودند، هرکدام
را میخواهید درنظر بگیرید.
ما بسیار هیجان زده بودیم.
و سپس بسیار شکاک شدیم زیرا باورش
بسیار سخت بود.
دوباره آزمایش را انجام دادیم.
و دوباره در یک مدل PTSD اجرا کریدم،
و باری دیگر درمدل فیزیولوژیکی اجرا کردیم،
که تمام وقت هرمون های استرس می دادیم.
و دانشجوهایمان آن را اجرا می کردند.
و همکارانمان در آن سر دنیا در فرانسه آن
را نیز اجرا می کردند.
و هر با کسی آزمایش را اجرا می کرد،
آنها نیزهمان نتایج را تایید می کردند.
به نظر می آمد که یک تزریق کلیپسول
آنها را برای هفته ها در مقابل
استرس محافظت میکرد.
ما این مطالعه را سال پیش منتشر کردیم،
ولی از آن زمان آزمایشگاههای دیگری نیز
به صورت مستقل این اثر را تایید کردند.
پس ما دلیل افسردگی را نمیدانیم،
اما این را می دانیم که استرس عامل اولیهی
آن در ۸۰ درصد موارد میباشد،
و افسردگی و PTSD دو بیماری متفاوت میباشند،
اما این یکی از شباهت های آنها میباشد.
استرس پس از سانحه، موافق نیستید؟
مانند موارد پس از جنگ یا حوادث طبیعی
یا خشونت جامعه یا تجاوز جنسی
که باعث استرس پس از سانحه میشود،
و هر فردی که در معرض استرس قرار گرفته است
دچار اختلال خلقی نمیشود.
و قابلیت این که استرس را تجربه کرده و در
مقابل آن مقاوت کرده
و دوباره حالت اولیه برگشته و دچار افسردگی
یا PTSD نشوید
معروف است به مقاومت در مقابل استرس،
و در بین افراد متفاوت است.
و ما همیشه آنرا به عنوان یک
عاملی غیر فعال در نظر میگرفتیم.
در حالی که عامل عدم وجود عوامل حساسیت و
عوامل خطر در این بیماری ها میباشد.
اما اگر فعال بود چه؟
شاید بتوانیم آن را بهبود دهیم،
به نحوی مانند پوشیدن یک زره.
ما به صورت تصادفی اولین داروی افزایش دهنده
مقاوت را کشف کردیم.
و همان طور که گفتم ما مقدارکمی از
دارو را استفاده کریدم
و هفته ها دوام داشت،
و این اثر در دارو های ضد افسردگی
اصلا مشاهده نمی شود.
اما تقریبا مشابه اثری میباشد که در
واکسن های ایمنی بدن وجود دارد.
پس در واکسن های ایمنی بدن،
شما واکسن را می زنید و
سپس هفته ها، ماه ها، سال ها بعد،
که در معرض باکتری قرار گرفتید،
واکسن نیست که از شما محافظت میکند.
سیستم ایمنی بدن خودتان است
که در مقابل باکتری با آن می جنگد
مقاوت وانعطاف پذیری ایجاد کرده است،
و شما هیچگاه خود بیماری را دریافت نمیکنید
که بسیار با روش درمان ما متفاوت میباشد.
این طور نیست؟
در آن مورد شما بیماری را میگیرید و در معرض
باکتری قرار می گیرید، مریض می شوید
و سپس یک آنتی بیوتیک مصرف می کنید که آن
را درمان می کند،
و هدف آن داروها این است که
باکتری را نابود کنند.
یا مشابه چیزی که قبلا گفتم
درباره این مسکن،
شما چیزی را مصرف می کنید که علائم بیماری
را سرکوب می کند،
اما عفونت زمینه ای را درمان نمی کند،
و تنها در زمانی که آن را مصرف می کنید
حالتان بهتر است،
که دلیل می شود از آن مداوم استفاده کنید.
و در زمینه افسردگی و PTSD —
این جا معرض استرس را می بینید —
در این جا ما تنها درمان مسکنی داریم.
داروهای ضد افسردگی تنها علائم
بیماری را سرکوب میکنند.
و این دلیل مصرف دائمی آنها میشود
به مدت عمر بیماری،
که در اکثر مواقع به میزان عمر خودتان است.
ما اسم داروهای افزایش دهنده مقاومتان را
«پاراواکسین» گذاشتهایم
که معنی همانند واکسن میباشد،
زیرا به نظر می رسد که این پتانسیل را دارند
که درمقابل استرس محافظت کند و
از ایجاد افسردگی و استرس پس از سانحه در
«موش ها» جلوگیری کنند.
همچنین تمامی داروهای ضد افسردگی
پاراواکسین نیستند.
ما پروزک را نیز امتحان کردیم،
و آن هیچ تاثیری نداشت.
پس اگر آن نتیجه را برای انسان ها
در نظر بگیریم
ما شاید بتوانیم از افرادی که
به احتمال زیاد در معرض اختلال های ناشی
از استرس مانند افسردگی و PTSD میباشند،
محافظت کنیم.
پس یعنی امدادگرهایی که اول به صحنه میرسند
و آتش نشان ها،
پناهندگان، زندانیان و نگهبانان زندان،
سربازها و هرکه به ذهنتان می رسد.
و برای این که با میزان شیوع این
بیماری شوید،
بار جهانی بیماری در سال ۲۰۱۰
معادل 2۲/۵ تریلیون دلار برآورد شده بود،
و از آنجایی که مزمن نیز هستند،
هزینه آن در حال افزایش است و احتمال داده
می شود تا شش تریلیون دلار
در ۱۵ سال آینده افزایش یابد.
همانطور که قبلا گفتم،
پیدا کردن کاربردی جدید برای چیزی به دلیل
تعصبات قبلیمان کار سختی می باشد.
کالیپسول دیگری نیز دارد،
کتامین،
که به دیگری نیز شناخته است،
اسپشال کی،
که یک مواد مخدر در کلاب ها می باشد.
همچنان از آن سراسر دنیا به عنوان داروی
بیهوشی استفاده می کنند.
برای کودکان و در میدان جنگ از آن
استفاده می کنیم.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه داروی
مصرف شده میباشد،
زیرا تاثیری بر تنفس ندارد،
در لیست ضروری ترین دارو های سازمان
بهداشت جهانی قرار دارد.
اگر ما کتامین را به عنوان پاراواکسین ابتدا
کشف کرده بودیم،
تولید آن برایمان بسیار ساده می بود،
اما در حال حاضر باید با تمرکز کاربردی و
طرز فکرمان که تداخل دارند مقابله کنیم.
خوشبختانه این تنها ترکیبی نیست
که ما پیدا کرده ایم
که این ویژگی های پیشگیری کننده و
پاراواکسینی را دارند،
اما تمامی داروها یا ترکیب هایی
که ما پیدا کرده ایم، کاملا نوین می باشند.
اما باید روند تصویب FDA را طی کنند —
که اگر موفقیت آمیز بود می توان برای
انسان ها نیز استفاده شود.
و این روند سال ها طول می کشد.
پس اگر نتیجه سریع تر مد نظر داریم،
کتامین در حال حاضر تائیدیه FDA را دارد.
آن عمومی و در دسترس هم می باشد.
ما می توانیم آن را در مدت زمان و با هزینه
کمتر تولید کنیم.
اما فراتر از تمرکز کاربردی و طرز تفکر،
چالش بزرگ دیگری در تولید دوباره
داروها وجود دارد،
که خط مشی می باشد.
هیچ انگیزه ای برای شرکت ها داروسازی
وجود ندارد
که یک دارو عمومی و بدون حق ثبت باشد و
دیگر منحصر بفرد نباشد
را تولید کنند،
زیرا برای آنها سودی ندارد.
و این تنها در زمینه کتامین نیست و برای
همه ی داروها صحیح است.
به هر حال، خود این ایده
در زیمنه روانپزشکی کاملا نوین است،
استفاده از داروها برای جلوگیری از
بیماری های روانی
به جای درمان کردن آنها.
این امکان وجود دارد که ۲۰ ، ۵۰ یا
۱۰۰ سال دیگر،
به یاد وضیعت فعلی افسردگی و PTSD
می افتیم
همان گونه که به یاد آسایشگاه سل می افتیم
به عنوان اتفاقی در گذشته،
امکان دارد این ابتدای پایان
اپیدمی سلامت روان باشد.
اما همان طور یک دانشمند بزرگ گفت،
« فقط یک نادان از همه چیز مطمئن می باشد
یک عاقل همیشه حدس می زند.»
خیلی ممنون از همگی.
(تشویق حضار)
TED.com translations are made possible by volunteer
translators. Learn more about the
Open Translation Project.
© TED Conferences, LLC. All rights reserved.
امروزه با افزايش شيوع افسردگي در جوامع، محققان توجه بيش تري نسبت به اثرات ناشي از استفاده طولاني مدت داروهاي ضد افسردگي بر روي باروري و عملکرد جنسي معطوف داشته اند. مطالعه در محيط آزمايشگاه نشان داده است که داروهاي ضد افسردگي سه حلقه اي مانند ايميپرامين و نورتريپتيلين، تحرک اسپرم را مهار مي کنند. داروهاي ضد افسردگي سروتونرژيک مانند فلوکسيتين و وينلافاکسين نيز به صورت غيرمستقيم، با تاثير بر ميل جنسي، قابليت نعوظ و ظرفيت پرتاب مني، بارور مردان را کاهش مي دهند. البته مکانيسم داروهاي ضد افسردگي در تغيير عملکرد اسپرم شناسايي نشده است. فقط عوامل هورمون درون ريز عصبي با تنظيم فعاليت واسطه هاي شيميايي مي توانند نقش موثري در عملکرد جنسي مردانه داشته باشند. بسياري از واسطه هاي شيميايي بر محور هيپوتالاموسي- هيپوفيزي- گنادي اثر مي کنند و بدين طريق بر اسپرماتوژنز مردان تاثير مي گذارند. اين داروها با کنترل سمپاتيک و پاراسمپاتيک، بر تحريک جنسي، نعوظ، انزال، ارگاسم و حتي به واسطه اثرات جانبي داروها بر گيرنده هاي کولينرژيک و آدرنرژيک مي توانند بر باروري نيز تاثير داشته باشند. در اين مطالعه ارتباط بين استفاده از داروهاي ضد افسردگي و توانايي توليد مثل مردانه، تاثير داروهاي ضد افسردگي بر عملکرد جنسي مردانه و تاثير داروهاي ضد افسردگي بر سطح اندروژن بررسي خواهد شد.
تهران، بزرگراه اشرفی اصفهانی، نرسیده به پل بزرگراه شهید همت، خیابان شهید قموشی، خیابان بهار، نبش کوچه چهارم، پلاک 1
کدپستی: 1461965381
قرص ضد افسردگی بدون عوارض
تلفن و 442651 (9821+)
کارگاه های آموزشی
اخبار
JCR
خبرگزاری سیناپرس
پیوندهای مرتبط
9