خواص دارویی و گیاهی
علی پیشدار
آبان ۲۹, ۱۳۹۶
پیام بگذارید
512 بازدید
ترس و استرس از سخنرانی – در افراد مضطرب، میزان بعضی از هورمونهای موجود در خون غیرعادی است. بنابراین هر آنچه که باعث اختلال در سیستم هورمونی شود، برای بدن خطر محسوب میشود. بارداری، کمکاری یا پرکاری تیروئید، پایین بودن قند خون، وجود غدهای در غدد فوق کلیوی که هورموناپی نفرین تولید میکند و بینظمی ضربانهای قلب از این عوامل هستند.
ترس و استرس از سخنرانی – یکی از مهمترین عوامل اضطراب ژنتیک است و احتمال اضطراب در فرزندان افراد مضطرب بسیار بالا است. البته الگو قرار دادن رفتار پدر و مادر و یادگیری و تکرار کارهای آنان نقش مهمی در اضطراب فرزندان دارد (عامل اجتماعی)، ولی تحقیقات و بررسیهای انجامشده بر روی حیوانات و دوقلوهایی که با هم یا جدا از هم زندگی میکنند و از والدین مضطرب به دنیا آمدهاند، نشان میدهند که عوامل ژنتیکی نیز بسیار مؤثرند. با این وجود باور نمیرود که ژن به خصوصی در این مورد نقش داشته باشد، بلکه ترکیب بعضی از ژنها چنین پیامدی را به دنبال دارد. طبق آخرین تحقیقات به نظر میرسد که عوامل ژنتیکی در بعضی انواع اضطراب مانند اختلال هراس و ترس از مکانهای باز نقش زیادی دارد.
عوامل اجتماعی و ارتباطی بسیاری باعث بهوجود آمدن استرس و اضطراب در افراد جامعه میشود، مانند؛ سخنرانی کردن، صحبت کردن در جمع، ملاقات با شخصیت های مهم و مقامات ارشد، ارائه کنفرانس ها و پایان ه دانشجویی، امتحان رانندگی، امتحان دروس، مشکلات خانوادگی، احساس جدایی و طردشدگی، و از عوامل محیطی میتوان تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره همچون، جابجایی منزل،مهاجرت، زلزله، بیماری، مرگ یکی از نزدیکان، را برد.
ترس و استرس از سخنرانی – بنابر توضیحات بالا؛ صحبت کردن در جمع، سخنرانی، کنفرانس و ملاقات با یک شخصیت مهم و مقام بالاتر، مصاحبه های شغلی و یازمان امتحان دادن جزء عوامل محیطی و ارتباطی ایجاد استرس و اضطراب می باشند و برای اینکه علت این ترس را کشف کنیم، باید عملکرد مغز را در این رابطه مورد بررسی قراردهیم. بدن انسان طوری آفریده شده است که برای حفظ بقای خود به خطرات احتمالی و آنچه که جدید است و هنوز برای انسان بهصورت عادت در نیامده، واکنش نشان دهد. این عکسالمعل بهواسطهی نقش مغز در حفظ گونه انسانی است. وقتی که میترسیم مغز انسان از طریق هورمونهایی که ترشح میکند ضربان قلب را بالا میبرد، جریان خون به سمت اعضاء درگیرشونده مثل ماهیچهها جاری میشود. در سطوح دیگر بدن این جریان خون کند میشود و تنفس شدیدتر میگردد. انرژی زیادی در بدن تولید شده و انسان را آماده فرار یا مبارزه با آن چیز تهدیدکننده میکند.
بنابراین هر کسی هم که میخواهد سخنرانی کند و یا یکی ار موارد فوق را انجام دهد، دچار ترس و اضطراب میشود و در این جا هم مغز از همان فرمولی که برای رویارویی با هر تهدیدی استفاده میکند، پیروی مینماید. قسمتی از مغز که مسئول حفظ بقای بشر است در مواقع فرار یا مقابله، سریعاً عملکرده، قبل از اینکه، قسمت خودآگاه مغز بتواند آن مسئله را تجزیه و تحلیل کند. در نتیجه فیزیولوژی بدن در مسیر دور شدن از تهدید عمل میکند؛ ضربان قلب تند میشود، عرق میکنیم و دچار انبساط مثانه میشویم.
سؤال این جاست که چرا بعضیها در مقابل این موضوع ترس چندانی ندارند؟ جواب این است که مغز آنها در اثر بارها سخنرانی و تمرین نسبت به صحبت کردن در جمع بیحس شده است و سخنرانی کردن در جمع را تهدیدی برای خود نمیداند.
سؤال دیگری که، در این جا مطرح میشود این است که چه عواملی باعث ایجاد این ترس میشود؟
ترس و استرس از سخنرانی – برخی از افراد برای رفع این ترس ها و استرس های ناشی از عوامل اجتماعی و محیطی که سخنرانی کردن و صحبت کردن در جمع از این جمله هستند رو به دارو های ضداضطراب می آورند.داروهای ضد اضطراب، علاوه بر ایجاد احساس بر طرف شدن تنش عضلانی، احساس آرامش و آسودگی را نیز به همراه میآورند.
داروهای ضد استرس و اضطراب مانند :دیازپام ، اکسازپام، آلپرازام(زاناکس) (Xanax)و پروپانول فعالیت سمپاتیک مغز را به اندازهای کاهش میدهند که پاسخهای اضطراب کاهش یابند یا بازداری میشوند.
شاید برای افرادی که اختلالات روانی دارند از طرف پزشک تجویز شود. اما دلایلی که ما این داروها را برای کسانی که استرس و اضطراب ناشی از عوامل محیطی و اجتماعی دارند و اشاره داشتیم که سخنرانی و صحبت کردن در جمع نیز از این جمله هستند که به نظر می رسد با مصرف این داروها در شروع کار و در وهله اول یک سخنران به نتیجه مورد نظر خود دست پیدا کند؛ اما به مرور و با مصرف بلند مدت این قرص ها و داروهای ضد استرس که به شکل های گوناگون وجود دارند انسان دچار؛ افت قوای ذهنی؛ خوابآلودگی شدید؛ تکلم فهوم؛ ضربان قلب کند؛ تنگینفس؛ عدم تعادل؛ گلودرد؛ تب؛ لرز؛ کبودی یا خونریزی غیرعادی؛ زخمهای دهانی؛ زردی پوست یا چشمان؛ از دست رفتن حافظه؛ بیخوابی؛ اضطراب؛ یا تحریکپذیری می شود.
همین عوارض به خودی خود کافیست که عملکرد یک سخنران را به شدت تحت تأثیر قرار دهند بنابراین ما هیچ گونه توصیه ای برای مصرف این قبیل داروها و قرص های ضد استرس برای سخنرانان و کسانی که نیازمند ارتباطات اجتماعی هستند، نداریم.
افرادی که در کلاس های فن بیان و سخنرانی در بندرعباس مجموعه آموزشی گنج نهان ایرانیان شرکت می کنند، اغلب از این که در جمع صحبت می کنند هراس دارند و دلایل آن، از لهجه، احتمال طردشدن، کانون توجه قرار گرفتن، ناتوان و کسل کننده جلوه دادن، گرفته تا موارد کلی مانند؛ نداشتن اعتمادبه نفس و ترس از مخاطبان و عملکرد ناسب متغیراست.
با شرکت در کلاس های فن بیان و سخنرانی در بندرعباس ، مجموعه آموزشی گنج نهان ایرانیان، راهکارهایی که میتوان با آنها این ترسها را تقلیل داد و مدیریت کرد، ارائه می شود و در واقع با شرکت در این کلاس ها به نوعی قرص قوی ضد استرس برای سخنرانی، صحبت کردن در جمع، شرکت در کنفرانس ها، شرکت در مصاحبه های شغلی، ملاقات با شخصیت های مهم و مقامات بالای جامع و شرکت در امتحانات و در هنگام ارائه پایان ه ها توسط استادپیشدار تجویز می شود!
پیشنهاد می کنیم برای رهایی از ترسی که مدت هاست گریبانگیر شماست این قرص را تهیه و مصرف نمایید! تا برای همیشه اعتماد به نفس کامل را بدست آورده و با شجاعت مثال زدنی فعالیت های خود را انجام دهید.
برای دریافت توضیحات بیشتر در خصوص شرکت در دوره جامع آموزش سخنرانی، فن بیان و اعتمادبه نفس مجموعه آموزشی گنج نهان ایرانیان که توسط استاد پیشدار برگزار و اجرا می گردد، روی کلید زیر کلیک نمایید.
توضیحات بیشتر
برچسبآموزش سخنرانی و فن بیان بندرعباس اعتمادبه نفس ترس از سخنرانی ترس و استرس از سخنرانی سخنرانی بدون استرس علی پیشدار گنج نهان
بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
مرا از نظرات بعدی از طریق آگاه کن.
وب سایت گنج نهان تحت قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت می کند و پرداخت های آنلاین آن توسط درگاه های بانک ملت (به پرداخت ملت) و ایران کیش صورت می پذیرد.
مربی، پژوهشگر و مدرس آموزش تخصصی سخنرانی، فن بیان و مهارت های ارتباطی
کارشناس ارشد آموزش و بره ریزی با 27 سال سابقه فعالیت
بخشی از تجربیات و فعالیت ها:
مؤلف کتاب پرفروش«سخنرانی به سبک شما»
برگزارکننده ی سمینارها و همایش های داخل و خارج از کشور
مدرس دوره های آموزشی سازمان مدیریت دولتی
مشاور سخنرانی مدیران شرکت ها و سازمان ها، کاندیداها، نمایندگان و اعضاء شوراها
شروع موضوع توسط fatemeh76 6 مارس 213 در انجمن پزشکی، بهداشت و سلامت
های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.
پایتخت ایران چه دارد ؟
Forum Rules
بزرگترین عاملی که باعث می شود خیلی ها نسبت به سخنرانی و صحبت در جمع رغبت نداشته باشند وجود ترس است.ترس از شکست! ترس از اینکه نتوانند بخوبی در مقابل جمع صحبت کنند. ترس های یک سحنران را بطور کلی به دو دسته می توان تقسیم کرد: 1)عصبیت ناشی از انجام دادن یک کار پر هیجان برای بار اول. مثل پریدن یا شیرجه از یک مکان.این عصبیت تدوام چندانی ندارد و با تکرار از بین می رود.در مورد این ترس ها این تکنیک قدیمی را از یاد نبرید :برای غلبه بر ترس ها ،بهترین کار انجام دادن همان کاری است که از آن می ترسید. 2)ترس و تنش دائمی از انجام دادن یک کار.شاید جالب باشد که بدانید بسیاری از هنرپیشگان کار کشته هم هنوز وقتی روی صحنه می روند ترس دارند.این ترس خودش را بصورت افزایش ضربان قلب،نفس کم آوردن ،ضعف جسمانی ،لرزش دستان و غیره نشان می دهد.بروز یک همچین علائمی تا حدودی عادی است و همه دچار آن می شوند ولی نکته مهم غلبه بر آن ها و مسلط شدن برخود است. نکته مهمی که با تجربه دریافتم این است که اگر این استرس را نداشته باشید به احتمال زیاد سخنرانی خوبی ارائه نخواهید داد!!! از احساس عصبیت نگران نشوید بلکه از این احساس را ندارید باید نگران شوید! اما چگونه بر ترس ناشی از سخنرانی غلبه کنیم؟ 1)چند نفس عمیق می تواند به شما کمک کند تا بتوانید روی خود تسلط بیشتری پیدا کنید.بهتر است دو برابر زمان دم،نفس خود را حبس کنید و سپس آن را به آرامی از طریق دهان بیرون بدهید. 2)بهتر است زودتر از زمان سخنرانی در مکان مورد نظر حاضر شوید تا بتوانید روی جمع تسلط بیشتری پیدا کنید.دیر رسیدن و حتی به موقع رسیدن!می تواند تنش شما را افزایش دهد. 3)از قبل متن سخنرانی خود را آماده کنید و آن را همراه خود داشته باشید.در مطالب آینده به تفصیل در ارتباط با شیوه آماده کردن متن برایتان می نویسم. 4)تا جایی که می توانید روی موضوع سخنرانی خود تسلط بیشتری پیدا کنید.تسلط باعث اعتماد به نفس بالاتر می شود. 5)تمرین!تمرین!تمرین! متن سخنرانی را بار ها و بارها بخوانید.سعی کنید آن را بدون استفاده از متن برای حضار فرضی!توضیح دهید.می توانید از دوست نزیک خود کمک بگیرید و متن سخنرانی خود را برای او ارائه دهید. 6)از تریبون استفاده کنید.دست هایتان را به تریبون بگیرید.بدین وسیله می توانید لرزش احتمالی دستتان را کنترل کنید. 7)استفاده از قرص پروپرانولول (1 یا 2) نیم ساعت قبل از سخنرانی می تواند استرس شما را کاهش دهد.(با پزشک مشورت کنید.)
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد تا برای گروهی از مخاطبان درباره موضوعی سخنرانی کنید. صحبت کردن در چنین جلساتی خود یک هنر و توانایی است و نیازمند یادگیری و تجربه آموزی می باشد. اگر فکر می کنید که با انتقال حجم انبوهی از اطلاعات می توانید سخنران موفقی باشید، اشتباه می کنید.
فضای جلسات سخنرانی فراتر از فضای مقالات و کتاب ها می باشند. حجم بالای اطلاعات را می توانید در وب سایت خود نیز قرار دهید. تفاوت اصلی میان نوشتار و ویدئو و علت تاثیرگذاری بالای ویدئوها نیز همین است. شما در جلسات سخنرانی نه فقط اطلاعات، بلکه حس خود را منتقل می کنید.
به ویدئو چگونگی ایجاد یک جنبش دقت کنید. موارد زیر از نقاط قوت سخنرانان حرفه ای مانند Drek Sivers میباشد.
1. هیجان و شور داشته باشیدتظاهر نکنید. شنوندگان هوشمند هستند. اگر مطلبی را دوست ندارید اصلا درباره آن سخنرانی نکنید. وقتی شور دارید فقط لب و دهانتان حرکت نمی کند، دست و ماهیچه های صورتتان به کمک شما می آیند تا مطلب را تاثیرگذار تر مطرح کنید.
2. کمتر از کلمات استفاده کنیددر یک جلسه سخنرانی، نیل به یک هدف تاثیرگذار بهتر از بدست آوردن ۱۰ هدف کم عمق و بی تاثیر است. سعی کنید یک مطلب را تاثیرگذار مطرح کنید. برای این منظور ویدئو های سایت Ted نمونه های گرانبهایی برای ارائه مفاهیم بزرگ در کمترین زمان می باشند.
3. پر بار باشیدمطلب را از زاویه دید مخاطبان مورد بررسی قرار دهید و بسنجید. سعی کنید آن چیزی را بگویید که مخاطب هم اکنون به آن می اندیشد. شیوه هایی را پیدا کنید که مخاطب مطلب شما را بهتر درک کند. مثال، داستان، ارائه های تصویری و یا ویدئویی و در درک مطلب موثر است.
4. مخاطبان را به مشارکت دعوت کنیدمنتظر زمان پرسش و پاسخ در انتهای جلسه نشوید. از همان ابتدا مخاطبان را در بحث شرکت دهید. از آنها بخواهید بجای دست بالا بردن از جایشان بلند شوند.
از برخی بخواهید که درباره مشکلات و راه حل هایشان صحبت کنند. برای این منظور ویدئو های توماج فریدونی(سخنران و نویسنده در زمینه بازاریابی) آموزنده اند.
5. محل سخنرانی را تجربه کنیدیک روز قبل در محل سخنرانی آماده شوید و همه چیز را تست و تجربه کنید. روی صندلی بنشینید و در Stage حرکت کنید، صدا را چک کنید. حتی اگر محل سخنرانی در جایی خارج از محل زندگی شما می باشد سعی کنید یک شب زودتر در آنجا حاضر شوید تا از لحاظ فیزیکی و روحی با محیط آشناتر باشید.
6. از دلهره و اضطراب برای ارائه بهتر استفاده کنیددر ابتدای سخنرانی (البته اگر حرفه ای نباشید) نفس شما بالا نمی آید، دهانتان خشک می شود و از همه بدتر آن است که خودتان متوجه می شوید که خدای من، من مضطرب هستم و دارم خراب می کنم!
Nan Crawford (مربی خانم ها برای ارائه سخنرانی های بزرگ و حرفه ای) به شاگردان خود توصیه می کند که در زمان دلهره به این فکر کنند که “این اضطرابی که هم اکنون در من است بعد از اتمام سخنرانی در دل تمام شنوندگان من برای تغییر بوجود خواهد آمد”
همچنین سعی کنید زمانی که به مخاطبان خود نگاه می کنید، مقداری عمیق تر نگاه کنید. بدین معنا که پیاپی زاویه نگاه خود را تغییر ندهید. هنگامی که به آن گروه از مخاطب نگاه می کنید وضعیت چهره و پوشش آنها را بررسی کنید و چیزی برای خندیدن پیدا کنید. مطمئنا اضطراب شما کاهش می یابد. همچنین اگر از سخنرانی شما فیلم برداری شود، این نگاه های عمیق خیلی جذاب می باشند.
بزرگترین عاملی که باعث می شود خیلی ها نسبت به سخنرانی و صحبت در جمع رغبت نداشته باشند وجود ترس است.ترس از شکست! ترس از اینکه نتوانند بخوبی در مقابل جمع صحبت کنند. ترس های یک سحنران را بطور کلی به دو دسته می توان تقسیم کرد: 1)عصبیت ناشی از انجام دادن یک کار پر هیجان برای بار اول. مثل پریدن یا شیرجه از یک مکان.این عصبیت تدوام چندانی ندارد و با تکرار از بین می رود.در مورد این ترس ها این تکنیک قدیمی را از یاد نبرید :برای غلبه بر ترس ها ،بهترین کار انجام دادن همان کاری است که از آن می ترسید. 2)ترس و تنش دائمی از انجام دادن یک کار.شاید جالب باشد که بدانید بسیاری از هنرپیشگان کار کشته هم هنوز وقتی روی صحنه می روند ترس دارند.این ترس خودش را بصورت افزایش ضربان قلب،نفس کم آوردن ،ضعف جسمانی ،لرزش دستان و غیره نشان می دهد.بروز یک همچین علائمی تا حدودی عادی است و همه دچار آن می شوند ولی نکته مهم غلبه بر آن ها و مسلط شدن برخود است. نکته مهمی که با تجربه دریافتم این است که اگر این استرس را نداشته باشید به احتمال زیاد سخنرانی خوبی ارائه نخواهید داد!!! از احساس عصبیت نگران نشوید بلکه از این احساس را ندارید باید نگران شوید! اما چگونه بر ترس ناشی از سخنرانی غلبه کنیم؟ 1)چند نفس عمیق می تواند به شما کمک کند تا بتوانید روی خود تسلط بیشتری پیدا کنید.بهتر است دو برابر زمان دم،نفس خود را حبس کنید و سپس آن را به آرامی از طریق دهان بیرون بدهید. 2)بهتر است زودتر از زمان سخنرانی در مکان مورد نظر حاضر شوید تا بتوانید روی جمع تسلط بیشتری پیدا کنید.دیر رسیدن و حتی به موقع رسیدن!می تواند تنش شما را افزایش دهد. 3)از قبل متن سخنرانی خود را آماده کنید و آن را همراه خود داشته باشید.در مطالب آینده به تفصیل در ارتباط با شیوه آماده کردن متن برایتان می نویسم. 4)تا جایی که می توانید روی موضوع سخنرانی خود تسلط بیشتری پیدا کنید.تسلط باعث اعتماد به نفس بالاتر می شود. 5)تمرین!تمرین!تمرین! متن سخنرانی را بار ها و بارها بخوانید.سعی کنید آن را بدون استفاده از متن برای حضار فرضی!توضیح دهید.می توانید از دوست نزیک خود کمک بگیرید و متن سخنرانی خود را برای او ارائه دهید. 6)از تریبون استفاده کنید.دست هایتان را به تریبون بگیرید.بدین وسیله می توانید لرزش احتمالی دستتان را کنترل کنید. 7)استفاده از قرص پروپرانولول (1 یا 2) نیم ساعت قبل از سخنرانی می تواند استرس شما را کاهش دهد.(با پزشک مشورت کنید.)
منبع :
http://www.bebinim.com/posts/424
مقدمهراز خوشبختي چيست؟ ديگران هم زياد در جستجوي اين كيميا بوده و آنهايي كه قدرت داشتهاند نتيجه مطالعات و افكار خود را نوشته اند و از همه آنها چنين نتيجه گرفته ميشود كه پس از تأمين سلامتي بهترين وسيله خوشبختي داشتن رفيق خوب و طرف علاقه بودن است.مطالب كتاب “رمز نفوذ در ديگران” را ميتوان به سه قسمت تقسيم نمود:اول: تعليم و طرز بيان در مقابل جمعيتدوم: تعليم طرز تهيه گفتارسوم: تمرينات براي خوب و خوش آهنگ شدن صدامن وقتي كه در مقابل عده زيادي ايستاده ميخواهم حرف بزنم به قدري دست و پاي خود را گم ميكنم و حواسم پرت ميشود كه ديگر نميتوانم درست فكر كرده و آنچه را كه ميخواستم بگويم بخاطر بياورم و آرزويم اين است كه بوسيله تعاليمي كه در اين كلاس ميگيرم در موقع نطق اعتماد به نفس داشته به راحتي و بدون تشويش بايستم و افكارم بخوبي بتواند كلامم را هدايت كند و بالاخره بتوانم مقصود خود را بطور مؤثر در مقابل شنوندگان بيان كرده و آنها را متقاعد سازم.توليد اعتماد به نفس و جرأت براي نطق كردن حتي به قدر يك دهم آنچه همه فرض ميكنند اشكال ندارد و نبايد تصور كرد كه طبيعت استعداد اين كار را فقط در عده كمي از مردم به وديعه گذاشته و سايرين از آن بي بهرهاند بلكه هر كس با تمرين ميتواند خود را نطاق خوبي بكند با اين شرط كه ميل زيادي به اين كار داشته و با علاقه و جديت آن را تعقيب كند. هيچ علت ندارد كه يك نفر در موقع عادي بتواند مدتي نشسته يا ايستاده با دو يا چند نفر صحبت كند ولي نتواند در مقابل عدهاي كه به منظور شنيدن سخنراني او جمع شدهاند حرف بزند در حاليكه قاعدتا بايد قضيه به عكس باشد و حضور جمعيت انسان را وادار به اصلاح وضعيت بدن و لباس خود بكند. عده زيادي از ناطقين همين عقيده داشته و ميگويند حضور شنوندگان آنها را تحريك نموده و باعث ميشود كه فكرشان بهتر و دقيقتر كار كند.هانري واردپيچر- ميگويد: اگر انسان در نطق كردن ورزيده باشد در موقع سخنراني مقداري از حقايق و افكاري كه فراموش كرده به خاطرش ميرسد زيرا كه تمرين زياد ترس او را از جمعيت به كلي از بين برده و جرأت و اعتماد به نفس جاي آن را ميگيرد در نتيجه از حضور شنوندگان تشويق شده و بهتر از تنهايي فكر ميكند پس شما هم اگر مايليد نطاق خوبي شويد اول يأس را از خود دور كرده و تصور نكنيد كه شما از اين اصل كي مستثني هستيد تا بتوانيد نطق كنيد و مسلما بدانيد كه بزرگترين ناطقين دنيا هم در اولين سخنرانيهاي خود دچار همين ترس بوده و دست و پاي خود را گم ميكردهاند. جان برايت- مرد سياسي معروف انگليسي كه در مدت جنگ داخلي براي آزادي و اتحاد شديدا مبارزه ميكرد اولين نطق خود را در مقابل جمعيتي كه در يك مدرسه جمع شده بودند ايراد نمود و قبل از شروع به صحبت به قدري ميترسيد كه از دوستان خود خواهش كرد هر وقت در ضمن صحبت اشاره ميكند برايش دست بزنند تا بدين وسيله كمكم بر ترس خود غلبه كند.ايراد نطق در مقابل جمعيت حتي اگر فقط بيست نفر باشند براي انسان مسئوليت ايجاد ميكند كه در نتيجه اجبارا تا حدي عصباني و مضطرب ميگردد. سيسرون در دو هزار سال قبل گفته است “لازمه نطق خوب اين است كه با عصبانيت توأم باشد” حتي كساني كه در پشت دستگاه راديو سخنراني ميكنند از اين اضطراب و ترس مصون نيستند و اين قاعده به قدري كلي و صحيح است كه برايش مخصوص گذاشته و آن را (ترس از ميكروفون) ميند.به طور كلي براي تمرين سخنراني بايد چهار نكته زير را در نظر گرفت:1. ميل به سخنراني و خوب حرف زدن: اين موضوع به قدري اهميت دارد و به قدري صحيح است كه اگر معلم سخنراني بتواند در قلب شما نفوذ كرده و درجه ميلتان را به سخنراني معلوم و معين كند حتما ميتواند بگويد تا چه درجه در اين كار پيشرفت خواهيد كرد زيرا درجه پيشرفت شاگرد در سخنراني تناسب مستقيم با درجه علاقه او دارد بنابراين اگر شما با ميل و استقامت زياد دنبال سخنراني برويد هيچ چيز نخواهد توانست از پيشرفت سريعتان جلوگيري كند. 2. آنچه را كه ميخواهيد بگوييد قبلا براي خود واضح و معلوم نماييد: شرط اينكه در موقع سخنراني ناطق راحت و بدون اضطراب باشد اين است كه آنچه ميخواهد بگويد برايش واضح و روشن باشد والا مثل كوري خواهد بود كه در موقع راه رفتن بايد تمام هم خود را براي پيدا كردن راه صرف نمايد و البته چنين شخصي نبايد منتظر باشد كه در موقع سخنراني شرمسار و پشيمان نشود.3. با اعتماد و جرأت كامل سخنراني كنيد: پرفسور ويليام جيمس كه مشهورترين عالم روانشناس آمريكاست نوشته است”ظاهرا چنين به نظر ميرسد كه هر عمل پس از يك فكر يا احساس به ظهور ميرسد و به عبارت ديگر اعمال تابع افكار و احساسات هستند در صورتي كه در حقيقت اينطور نبوده و فكر يا احساس با عمل توأم هستند و هر يك از آنها ممكن است در اثر ديگري بوجود آيد. از طرف ديگر ميدانيم كه كنترل افكار و احساسات خيلي مشكل بوده و كاملا در دست ما نيست ولي به راحتي ميتوانيم اعمال خود را تنظيم و كنترل نماييم بنابراين به جاي اينكه سعي كنيم كه مثلا غصه خود را به زور فكر مرتفع نماييم(كه البته كار بسيار مشكلي است) بهتر است وضعيت بدن و اعمال خود را مثل اشخاص خوشحال بكنيم تا احساساتمان از اعمالمان پيروي كرده و غصه ما خود به خود برطرف شده خوشحال شويم همچنين براي اينكه در خود جرأت و جسارت توليد كنيم بايد وضعيت بدن و رفتار خود را مثل شخص شجاع كرده و با جرأت كامل حرف زده و عمل نماييم”.4. تمرين! تمرين! تمرين: آخرين نكتهاي كه اتفاقا مهمترين نكات براي سخنراني است موضوع تمرين است. به نظر من اگر بنا باشد شما قسمت عمده اين فصل را فراموش كنيد ارزش دارد كه كليه آنچه كه تا بحال خواندهايد از يادتان برود ولي هميشه به خاطر داشته باشيد كه اولين و آخرين و مطمئنترين راه توليد اعتماد و جلوگيري از ترس در سخنراني اين است كه زياد در مقابل جمعيت حرف بزنيد و تمرين كنيد. اين عاملي است كه بدون آن بايد به كلي از سخنراني صرف نظر كرد باز هم روزولت مينويسد” شخص مبتدي اولين دفعه در سخنرانيهاي خود مبتلا به حالت عصباني ميشود كه به كلي غير از خجالت است و اين حالت شبيه به حال كسي است كه براي اولين دفعه به ميدان جنگ ميرود. يك چنين مردي بايد سعي كند اعصاب خود را شديدا تحت كنترل درآورده و به كلي خونسرد باشد و خونسرد بودن مربوط به عادت است و عادت فقط به تمرين و تكرار توليد ميشود البته نبايد انكار كرد كه بعضيها بيشتر استعداد داشته و زودتر به مقصود ميرسند و بعضي كم استعدادترند ولي به هر حال همه كس دير يا زود قادر به ايجاد اين عادت در خود ميباشد”.هر شب قبل از خواب و هر صبح قبل از برخاستن مدت پنج دقيقه اينطور تنفس كنيد اثر آن قبل از خواب اين است كه اعصابتان راحت ميشود. اثر تنفس صبحانه اين است كه در تمام روز خوشحال و تر و تازه خواهيد بود و اگر اين عمل ساده را مرتب انجام دهيد نه تنها صداي شما به مقدار زياد بهتر خواهد شد بلكه مسلما چند سال هم بر عمرتان افزوده ميشود به همين جهت است كه ميگويند خوانندگان اپرا و معلمين آواز عمرشان طويل است. مانوئل كاريكاي معروف، صد و يك سال عمر كرد خودش اين عمر دراز را مديون تنفس عميق هر روزه ميدانست. اگر آنچه ميخواهيد بگوييد حس كنيد و حقيقتا افكار خودتان باشد مسلما در سخنراني موفق خواهيد شد مثل زير اين مطلب را روشن ميكند:يكي از شاگردان در موقع سخنراني خواست از روي مقالهاي كه در روزه خوانده بود شهر واشنگتن را تنقيد كند گفتارش به قدري سست و بيمزه بود كه به هيچ وجه نميشد از آن نتيجه گرفت ولي همين آقا چند روز بعد اتومبيلش را دزديدند و به پليس شكايت كرد و اداره پليس كه يك هفته قبل خود او را به جرم اينكه در غير موقع اتومبيلراني كرده جريمه نموده بود نتوانست دزد را پيدا كرده اتومبيل او را پس بگيرد اين مطلب او را عصباني كرده و دوباره نطقي درباره بدي وضع شهر ايراد نموده با اين تفاوت كه اين دفعه مطالب را از ته قلب خود ميگفت و از روزهاي اقتباس نكرده بود به همين جهت سخنرانياش بسيار شيرين و جالب توجه شد.دوايت ل. مودي رمز اين را كه چطور ميتواند اين همه گفتار خوب تهيه كند به شرح زير بيان كرده است:”من عنوانهاي زيادي براي سخنراني فكر كرده و هر عنوان را براي يك پاكت نوشتهام و هر وقت موضوع جديدي به دستم افتاد براي آن هم پاكت جديدي ترتيب ميدهم از يك طرف ديگر به مرور مطالب و نكاتي را كه ميخوانم و ميشنوم يا به فكرم ميرسد فورا در روي تكه كاغذي يادداشت كرده در پاكت مربوط به خودش ميگذارم به اين ترتيب هميشه براي موضوعهاي زيادي كه روي پاكتها نوشتم يادداشتهاي خيلي زيادي دارم كه در موقع احتياج آنها را مرتب كرده و مورد استفاده سخنراني قرار ميدهم و چون روش بايگاني خود را مرتبا ادامه ميدهم هميشه مطالب تازه براي سخنراني دارم.دستور حكيمانه دكتر برون: اول آنچه ميخواهيد بگوييد پيش خود مجسم كنيد اگر اين كار را به خوبي انجام دهيد همان طور كه يك سلول زنده در محيط مساعد به مرور نمو ميكند اين فكر اوليه هم در داخل مغز شما مشغول به كار ميشود ضمنا خود شما هم بايد به آن كمك كنيد يعني تا روز قبل از سخنراني هميشه درباره آن فكر كنيد و در رختخواب مدتي را كه بيدار هستيد و در ترن و اتومبيل و در اتاق انتظار و بالاخره در هرجا كه مجبوريد بيكار بنشينيد فكر خود را متوجه موضوع سخنراني خود بنماييد حتي در كنار رختخواب خود يك مداد و كاغذ بگذاريد تا اگر مطالبي به خاطرتان رسيد فورا يادداشت كنيد. اگر راجع به اين موضوع كتاب ميخوانيد كليه نكات قابل توجه آن را استخراج كرده بنويسيد ولي بايد دانست تا آنجا كه ممكن است بهتر است از افكار و اطلاعات خود استفاده كنيد تا از كتاب. ولي چون از فكر خودتان فورا نميتوانيد مطالب خيلي زيادي به دست آوريد مدتي براي تهيه سخنراني به خود وقت بدهيد به اين ترتيب به مرور فكرتان پرورش يافته تقويت ميشود و خواهيد ديد كه كمكم ميتوانيد در مدت كمي فقط به كمك فكر خود يك گفتار خوب و جامع تهيه نماييد بعلاوه نطقي كه از روي فكر و احساسات خود گوينده ادا شود به مراتب اثرش بيش از آن است كه از روي كتاب بگويند.براي سخنراني هميشه مطالب كافي ذخيره داشته باشيد:براي هر سخنراني بايد عده زيادي مطالب و نكات قابل گفتن را در نظر آورده و از بين آنها بهترينشان يعني فقط ده درصد را انتخاب كرد. اين كار دو فايده دارد اولا بهترين و قابل توجهترين مطالب در سخنراني گفته ميشود. ثانيا سخنران زيادتر از آنچه ميخواهد بگويد اطلاعات درباره موضوع سخنراني دارد و با اطمينانتر و بدون ترس پشت ميز خطابه يا به حضور شخصي كه بايد حرفهايش را بشنود ميرود و به عبارتي ديگر ميتوان گفت اين كار يك قوه ذخيره در انسان توليد ميكند كه در سخنراني به دادش ميرسد.روش ناطقين معروف در تهيه گفتار: هربرت سپنسر گفته است كسي كه افكار و اطلاعاتش مرتب نباشد هر چه بيشتر بداند بيشتر اشتباه ميكند و اين گفته صد در صد درباره ناطق ما صدق ميكرد. هيچ احمقي وقتي ميخواهد خانهاي بسازد بدون نقشه شروع به كار نميكند پس چرا ما نبايد در سخنراني اين پيشبيني را بكنيم سخنران مثل مسافري است كه از رفتن آن منظوري دارد پس بايد آن را از روي نقشه انجام دهد.ناپلئون گفته است:” جنگ يك علمي است و در آن هيچ وقت موفقيت بدست نميآيد مگر در قسمتهايي كه با نقشه و حساب عمل شده باشد” كاش ميتوانستم اين گفته ناپلئون را با خطوط آتشين در بالاي تمام مدارس سخنراني دنيا بنويسم زيرا اين گفته آنقدر كه در جنگ صادق است در سخنراني هم صدق ميكند ولي متاسفانه اغلب ناطقين آن را عمل نميكنند و به همين جهت سخنراني آنها چيز مزخرفي از آب در ميآيد براي چگونگي تهيه گفتار نميتوان قوانيني كاملا قطعي اظهار نمود و فقط با ذكر مثالهايي از سخنرانيهايي كه خوب تهيه شدهاند ميتوان منظور را به خوبي فهماند.دكتر روسل. هـ . كانول- نويسنده معروف فرمولي دارد كه براي ما شرح داده و گفتارهاي خود را بوسيله آن تهيه ميكنند و آن اين است كه جواب سؤالات زير را از خود بكنيد:1. حقايق و نكات اصلي موضوع گفتار چيست؟2. هر يك از نكات اصلي برده را بحث كن.3. نتايج عملي كه از بحث اين نكات به دست ميآيد كدام است؟عده زيادي از شاگردان سخنراني فرمول زير را به كار برده و از آن خيلي راضي هستند.1. يك مشكل را نشان بده.2. راه علاج آن را معلوم نما.3. شنوندگان را براي همكاري در به كار بردن راه علاج كه يافتهاي دعوت كن.شنوندگان را ميتوان به اين طريق دعوت به قبول منظور خود كرد.1. وضعيتي كه بايد اصلاح شود اين است.2. بايد به اين طريق آن را اصلاح نمود.3. شما بايد در اين امر كمك كنيد.يك ناطق خوب بايد پس از خاتمه سخنراني سعي نمايد كه چهار وجه زير را در نطق خود معلوم كند:1. آنچه خود او تهيه كرده است چه بوده.2. آنچه در موقع نطق توانسته است ادا كند.3. آنچه روزهها درباره سخنراني او نوشتهاند.4. آنچه در موقع برگشتن از جلسه سخنراني در دلش ميخواست كه گفته باشد.به هيچ وجه لازم نيست در موقع سخنراني سعي كنيد كه لغات را شمرده ادا كنيد زيرا قسمت عمده فكر و حافظه شما صرف مرتب كردن لغات و جملهها شده و از اصل مطلب كه عبارت از گفتن مطالب مفيد و جالب توجه است پرت ميشود و از منظور خود نتيجه نميگيريد.خود دوگلاس فربنكس- در ضمن شرح حالش نوشته كه او و چارلي چاپلين و ماري پيكفرد- هر روز مدتي از وقت خود را صرف بازي به شرح زير ميكنند:چندين تكه كاغذ تهيه كرده و روي هر يك، يك كلمه مينويسند و همه آنها را لوله كرده و در ظرفي مياندازند بعد هر يك مثل قرعه كشي يكي از آنها را برداشته و موظفند يك دقيقه تمام راجع به آن صحبت كنند.
تقويت قوه حافظه:تئودر روزولت- حافظهاش به قدري قوي بود كه همه كس از آن از آن تعجب ميكرد علت حافظه زياد او اين بود كه هميشه فكر خود را روي چيزي كه ميخواست حفظ كند متمركز مينمود مثلا موقعي كه به شيكاگو رفته بود مردم زيادي در اطراف خانه محل سكونت او آمده و فرياد ميزدند و هورا ميكشيدند و صداي موزيك از اطراف بلند بود و او در ميان اين ازدحام روي نيمكتي لميده كتاب ميخواند و حواسش غير از به مطالب كتاب متوجه چيز ديگري نبود. مسلما پنج دقيقه تمركز كامل حواس بر روي موضوعي از يك روز مطالعه سطحي بيشتر نتيجه دارد. به طور كلي مغز از راه چشم بيشتر از گوش مطالب را درك ميكند و تعداد اعصابي كه چشمها را به مغز مربوط ميكنند بيست برابر تعداد اعصابي است كه از گوشها به مغز ميروند. يك مثل چيني ميگويد” يك ديدن به قدر هزار شنيدن موثر است”.با در نظر گرفتن آنچه راجع به طرز كمك ناطقين مهم به حافظه خود ذكر شد يك طريقه بسيار سهل در اينجا براي حفظ كردن ترتيب نكات مختلف كه در سخنراني بايد گفته شود به شرح زير ذكر ميكنيم.براي هر يك از اعداد يك كلمهاي كه تلفظ آن شبيه به تلفظ آن عدد باشد انتخاب و آن را حفظ كنيد مثلا ممكن است جدول زير را براي اين منظور به كار بريد:1. چك2. دو( شخص در حال دويدن)3. زه4. مهار5. نسج6. كش7. رفت8. طشتبراي اينكه بتوانيد نكاتي را كه بايد در گفتار خود بگنجانيد به هم مربوط سازيد ممكن است از دادن جواب به سوالهاي زير استفاده كنيد:1. چرا اين موضوع اينطور است.2. چطور اين موصوع اينطور شده.3. چه وقت اين موضوع اينطور ميشود.4. كجا اين موضوع اينطور است.5. كسي گفت كه اين موضوع اينطور است.در طي اين فصل معلوم شد كه به وسيله درك مطلب و تمرين و تسلسل افكار ميتوان قوه حافظه را تقويت نمود ولي اگر كسي بخواهد بوسيله ديگري مثلا حفظ كردن شروع به تقويت حافظه خود نمايد نبايد متوقع باشد كه در تمام قسمتها و براي همه چيز حافظهاش خوب شود مثلا اگر روزي يك قطعه شعر حفظ كنيد مسلم است كه به مرور حافظه شما براي قسمتهاي ادبي زياد ميشود ولي اين بهبودي حافظه از نظر مطالب اقتصادي يا عملي خيلي ناچيز خواهد بود. پس به جاي اينكه سعي كنيد كه به طور كلي قوه حافظه شما تقويت شود بهتر است براي هر موضوع بخصوص روشي را كه در طي اين فصل تعليم داديم به كار بريد.دگلي- كه از بزرگترين صاحبان كارخانه است سي سال پيش با كمتر از پنجاه دلار پول به شيكاگو وارد شد و حالا فقط سالي سي ميليون دلار سقز ميفروشد اين شخص رمز موفقيت خود را كه عبارتست از يكي از كلمات امرسون قاب كرده و به ديوار اتاق كار خود زده و اين كلام عبارتست از:”هيچ كار بزرگي در دنيا انجام نميشود مگر در نتيجه توليد ميل و هيجان”آقاي براين- ميگويد: سخنراني موثر آن است كه از قلب گوينده سرچشمه گرفته و به قلب شنونده نفوذ كند نه اينكه از عقل گوينده درآمده و فقط به عقل شنونده اثر نمايد.اگر شنوندگان به خواب رفتند چه ميكنيد؟يك واعظ دهاتي از هانري وارد پيچر- پرسيد كه اگر شنوندگان در موقع خطابه به خواب رفتند چه بايد كرد؟ جواب داد بايد يك نفر يك چوب تيز به دست گرفته و دائم به واعظ سيخ بزند زيرا اگر واعظ كاملا بيدار باشد و با انرژي حرف بزند شنونده به خواب نميرود.رمز اصلي موفقيت در سخنرانيامروز كه اين راز را به رشته تحرير درميآورم پنجم ژانويه و روز وفات مرحوم شاكلتن است كه به قطب جنوب مسافرت كرده و روي كشتي خود اشعار زيبايي را نوشته بود:” اگر ميتواني تخيل كن ولي مغلوب خيالات خود نشوي”” اگر ميتواني فكر كن و به فكر كردن تنها قناعت نكني”” اگر ميتواني هم با بدبختي هم با پيروزي مقابل شو و هر دو برايت يكسان باشد”” اگر ميتواني قوا و اعصاب خود را وارد به خدمتگذاري خود كن حتي پس از آنكه از پا در آمده باشي”و در موقعي كه غير از اراده چيزي در تو باقي نمانده خود و اراده خود را حفظ كني آنوقت تمام زمين و آنچه در آن هست متعلق به تو خواهد بود و اي پسر من در اين صورت ميتوان تو را مرد يد.وقتي كه انسان ميخواهد چيزي ياد بگيرد خواه زبان خارجي باشد خواه بازي گلف و خواه فن سخنراني ترقي او مرتب نبوده و قاعده بر اين است كه اول مقداري پيشرفت ميكند بعد مدتي ديگر پيشرفت نكرده توقف مينمايد حتي ممكن است كمي پس برود و اين يك قاعده معروفالروحي است. در اينجا لازم ميدانم گفتههاي قيمتي آلبرت هوبارد كه در يك انسان معمولي مقدار زيادي روح و زندگي تلقين كرده و او را خوشحال و اميدوار و خوشبين ميكند تكرار كنم:”هر وقت براي انجام كاري از خانه خارج ميشويد از قدم اول چانه را تو داده و سر را بلند نگه داريد ريهها را پر از هوا كرده و از اشعه خورشيد حداكثر استفاده را بنماييد در برخورد با آشنايان و دوستان يك لبخند شيرين نثارشان بنماييد. اصلا ترس از عدم موفقيت را به خود راه نداده و جزئيترين فكر را هم درباره دشمنان خود نكنيد فقط به منظور اصلي خود متوجه بوده راست به طرف هدف خود برويد و قواي فكري خود را براي منظورهاي عالي خود مصرف نماييد. اگر چند روز به اين ترتيب رفتار نماييد خواهيد ديد همانطور كه مرجان كار خود را كرده و به مرور مواد لازم خود را از آب گرفته خانه خود را ميسازد و طبيعتا كاري به ساير مواد موجود در آب ندارد در شما هم كمكم اين استعداد پيدا ميشود كه افكارتان متمركز بر روي چيزي كه ميخواهيد شده و موضوعهاي ديگر نتوانند عليرغم ميل شما آن را منحرف كنند. هميشه در خاطر خود، خود را آنطور كه دلتان ميخواهد باشيد مجسم كنيد و كمكم همانطور شويد. فكر عاليترين اثرات را در گرفتن هر گونه نتيجه دارد. هميشه در روحيه خود شجاعت و صداقت و خوشبيني را به زور فكر تقويت كنيد. اختراع نتيجه مستقيم صحيح فكر كردن است. همه چيز در اثر ميل زياد به دست ميآيد و هر كس صميمانه بپرسد به جواب صحيح خواهد رسيد. هر چه را كه قلب ما بخواهد همانطور خواهد شد بنابراين هميشه چانه را تو داده سر را بلند نگه داريد و بدانيد كه هر انسان خدايي است كه هنوز در پيله ميباشد بايد آن را سوراخ كرده و خارج شود تا به مرحله خدايي برسد.”عملياتي كه در موقع بيان بايد اجرا گردد:اولا: محكم و با تكيه ادا كردن كلمات مهم ثانيا: درجه بلندي و كوتاهي( يعني كوك صدا را تغيير دهيد)ثالثا: سرعت بيان را در كلمات كم و زياد كنيد.رابعا: بعد از بيان يك نكته مهم كمي تأمل كنيد.شخصيت انسان بيش از هر چيز تابع عوامل ارثي است و قبل از تولد در وجود او به وديعه گذاشته شده است و پس از تولد فقط ممكن است تغييرات مختصري در آن رخ دهد و به هر حال بايد آن را يك عامل غير متغيري دانست. با وجود اينكه اين خاصيت انسان را كمتر ميتوان تغيير داد مع هذا همان تغيير مختصري كه در آن قابل اجراست براي ما خيلي مفيد است. اگر ميخواهيد حداكثر استفاده از شخصيت خود در موقع سخنراني بكنيد بايد كاملا استراحت كرده و بدون خستگي پشت ميز خطابه برويد يك آدم خسته هيچ وقت نميتواند كسي را به خود جلب كند و محبوب واقع شود بنابراين همانطور كه در مطالب قبل گفته شد تهيه گفتار خود را براي آخرين ساعت فرصت نگه داريد و الا خستگي و سمومي كه در نتيجه آن در بدن شما تهيه ميشود قوه حياتي شما را كم كرده و مغز و اعصابتان را خسته ميكند.چيزي كه گرانت را براي هميشه متاسف ساخت:گرانت در يادداشتهاي خود نوشته است در ملاقاتي كه با ژنرال لي كرد ژنرال لباس انيفرم بسيار شيك و پاك پوشيده بود در صورتي كه لباس او بسيار ساده و نازيبا بود به همين جهت اين ملاقات به نفع ژنرال و به ضرر او تمام شد و براي هميشه او را متاثر ساخت.اما راجع به دستها به كلي آن را فراموش نماييد و خيال كنيد وجود ندارد و بدانيد كه شنوندگان جزئيترين توجهي به دستهاي ناطق نخواهند داشت بنابراين با دل راحت آن را به طرفين آويزان كنيد و فقط در موقع خيلي لازم بگذاريد با حركات خيلي عادي آنها به بيان شما كمك داده شود. اگر جنسا خيلي عصباني هستيد مانعي ندارد كه دستها را در جيب بگذاريد من خيلي از ناطقين مشهور را ديدهام كه اين كار را كردهاند و به نظرم بد نيامده است.سخنراني را با ذكر نكات قابل تجسم شروع كنيدبراي شنوندگان شنيدن مقدار زيادي مطالب كلي و معنوي خيلي سخت است و شنيدن مطالب قابل تجسم را بيشتر دوست دارند و خوب است شروع سخنراني با ذكر يك چنين مطلبي باشد ولي متاسفانه اجراي اين دستور براي ناطق سخت است و هر ناطقي خيال ميكند در اول صحبت خود بايد يك مطلب كلي را بگويد ولي بايد در مقابل اين حس خود مقاومت كند.با ذكر كلام يكي از بزرگان سخنراني را شروع كنيدذكر كلام بزرگان اثر زيادي در جلب توجه شنوندگان دارد مثلا اگر ميخواهيد راجع به راستي سخنراني كنيد ممكن است سخن خود را اينگونه شروع كنيد: ” سعدي ميگويد: راستي موجب رضاي خداست، كسي نديدم كه گمشده از ره راست”عنوان سخنراني خود را از كلماتي كه متناسب با منافع مستقيم شنوندگان است انتخاب كنيد.مسلم است كه تمام شنوندگان بيش از هر چيز به منافع خود علاقهمند هستند بنابراين وقتي بيشتر به موضوع سخنراني علاقهمند شده و آن را با دقت بيشتري گوش ميدهند كه حس كنند شنيدن آن را در بهبودي و ازدياد منافع شخصي آنها موثر است.گفتن مطالب موثر زياد جلب توجه ميكندخواندن و شنيدن مطالب موثر روحيه انسان را از حالت يكنواخت روز در ميآورد. بنابراين اگر ميخواهيد مقدمه نطقتان خوب شود آن را با ذكر يك نكته موثر شروع كنيد.افراد ملت آمريكا بيش از تمام ملل ديگر جرم ميكنند در اهيو تنها به اندازه تمام شهر لندن قتل واقع ميشود به تناسب جمعيت در آنجا يك صد و هفتاد مرتبه بيشتر دزدي ميشود. در كلولند بيش از تمام انگلستان و اسكاتلند اقدام به دزدي ميشود. عده مقتولين در شهر نيويورك بيش از انگليس يا فرانسه و يا آلمان است. علت اين امر اين است كه در آمريكا مجرمين تنبيه نميشوند، براي هر جرم فقط يك درصد احتمال تنبيه شدن است به طوري كه اشخاص قاتل بيشتر احتمال ميدهند كه از مرض سرطان بميرند تا اينكه اعدام شوند.از قديم ميگويند يك قطره عسل بيش از يك خروار سركه مگس به خود جمع ميكند از اين حيث آدم هم مثل مگس است. اگر ميخواهيد كسي را با خود همعقيده كنيد اول به او ثابت كنيد كه دوست صميمي او هستيد اين عمل شما مثل همان قطره عسل در او كارگر شده و او را به طرف شما جلب ميكند و اگر توانستيد اين كار را انجام دهيد به مقصود خود خواهيد رسيد.هر وقت ميخواهيد با كسي راجع به مطلبي مباحثه كنيد بيفايدهترين و مضرترين طريقه اين است كه با جديت تمام سعي كنيد به او حالي كنيد آنچه او تا به حال راجع به اين مطلب تصور ميكرده غلط بوده و حرف صحيح آن است كه شما ميگوييد، زيرا واضح است طرف هم با اصرار مخالفت ميكند” به عكس آنچه من ميگويم و اين مطلب را الان به تو ثابت ميكنم” البته تا اين كار را نكند آرام نخواهد نشست. منظور از سخنراني گرفتن نتيجه است و نتيجه صحيح موقعي به دست ميآيد كه شنوندگان حاضر و متقاعد به اجراي عملي شوند در اين صورت ناطق ميتواند در خاتمه سخنراني اجراي آن عمل را از شنوندگان بخواهد.سخنراني را با ذكر يك كلام مقدس خاتمه دهيداگر ناطق بتواند يك آيه قرآن يا چيزي نظير آن را در آخر بيانات خود گفته و با آن سخنان خود را ختم كنيد بسيار مفيد و موثر خواهد بود.خوب شدن صدا سه عامل اصلي دارد: تنفس صحيح- استراحت بدن- تقويت طنين صداطنين صدا:همانطور كه بدن توخالي ويلن و تار صداي ضعيف سيم را گرفته و آن را بزرگ و قشنگ ميكند صداي انسان هم كه از حنجره خارج ميشود در دهان و بيني و كليه حفرههاي صورت طنين انداز شده و آنچه را كه ما ميشنويم بوجود ميآورد. براي تقويت طنين صدا تمرينات زير را بنماييد:زبان و گلو و لبها و چانه را كاملا آزاد و راحت نموده و يك تصنيفي را زمزمه كنيد و كف دست را روي سر خود گذاشته و سعي كنيد در آنجا ارتعاشات صداي خود را حس كنيد البته اين حركت و ساير حركات را با تنفس عميق توأم نماييد. يك دفعه ديگر همان تصنيف را زمزمه كنيد و كف دست را پشت گردن گذاشته سعي كنيد ارتعاشات را در آنجا حس نماييد. اين دفعه بوسيله لمس استخوان وسط بيني با سبابه سعي كنيد ارتعاشات را در بيني حس نماييد البته بايد توي دماغي زمزمه كنيد. دفعه چهارم سبابه را بر روي لبها گذاشته و زمزمه كنيد بطوري كه لبهايتان مرتعش شود حال هر چه ممكن است آهسته زمزمه نموده و بوسيله گذاشتن كف دست روي سينه ارتعاشات را در آنجا حس كنيد. بالاخره تمام تمرينات برده را يكجا عمل نماييد به اين ترتيب يك دست را روي سينه گذاشته و مشغول زمزمه شويد و دست ديگر را به نقاط مختلف سر حركت دهيد به طوري كه هم در سينه و هم در ساير نقاط در آن واحد ارتعاشات حس شود. اين نكته را هم بايد تذكر دهم كه در تمام اين تمرينات بايد وقتي نفس را بيرون دهيد آن را حس نكنيد و مثل اين باشد كه به داخل نفس ميكشيد يك تمرين مفيد و آسان براي خوب شدن طنين صدا آواز خواندن است بنابراين هر چه ميتوانيد آواز بخوانيد ضمنا سعي نماييد كليه نكات تمرين بالا را هم رعايت كنيد.
منبع :
http://www.modiryar.com/index-management/mba/executive-management/186-1388-4-2-3-32-1.html
1- اطلاعات پایه را درباره کل سخنرانی خود بدست آورید حقایق و تجارب را به صورت شفاف و دقیق برای مخاطبان خود توضیح دهید. 2- سرفصل ها را شفاف سازی کنید سعی نکنید مانند کسی که متنی را ازبر کرده به سرعت و بدون توضیح کافی سرفصل ها را بخوانید و از موضوع بگذرید سعی کنید درباره هر نکته و موضوعی جزئیات را بیان کنید و شنونده را با خود به عمق مطلب ببرید مفهوم آنچه درباره آن صحبت می کند با ترکیبی متناسب از مثال ها و توضیحات بهتر نمایان می شود. البته برای این منظور باید به اندازه کافی مطالعه کنید. 3- اطلاعات را قالب بندی کنید قبل از صحبت درباره هر موضوعی مقدمه ای بیان کنید تا ذهن شنونده را آماده کنید. پس از آن که درباره موضوع صحبت های شما تمام شد یک خلاصه از کل مطالب مربوطه به آن را ارائه دهید. 4- از موضوعی به موضوع دیگر به صورت سازمان دهی شده پیش بروید 5-از ابزارهای بصری مانند تخته سیاه، اسلایدها، کامپیوتر، تصاویر و استفاده کنید تا بتوانید نکات مهم را لیست کنید. 6- از تخته سیاه یا ابزارهای مشابه استفاده کنید. تا مطالب شما شفاف تر عرضه شود و یادداشت برداری از آنها ساده تر باشد. اگر مطلبی را می نویسید باید به اندازه کافی بزرگ باشد و همینطور واضح و اگر لازم است از رنگ های مختلف استفاده کنید. اگر قرار است نموداری پیچیده بکشید بهتر است آن را مرحله به مرحله بکشید و توضیح دهید تا اینکه یک دفعه مخاطبان خود را با نموداری پیچیده گیج کنید. 7- سوالات خود را به شایستگی پاسخ دهید سوالاتی را که ممکن است پرسیده شود پیش بینی کنید و برای آنها پاسخ مناسب و درخور را آماده کنید. سوالات بی جا را با طفره رفتن کنار بگذارید. یا می توانید از انها بخواهید اگر در ادامه ارائه مطلب متوجه پاسخ خود نشدند بعد از اتمام سخنرانی پیش شما بیایند و پاسخ خود را دریافت کنند. طوری صحبت نکنید که به مخاطبین بی احترامی شود. مطمئن شوید همه شنوندگان هم سوال هم پاسخ را به خوبی می شنوند. 8- از اصطلاحات تخصصی به طور مناسب استفاده کنید. اصطلاحاتی را که ممکن است برای مخاطبین قابل فهم نباشد برای آنها به سادگی توضیح دهید از اصطلاحات فنی و تخصصی غیر ضروری استفاده نکنید. بعضی گمان می کنند اگر از اصطلاحات فنی کمتر استفاده کنند از اعتبارشان کاسته می شود. ولی هنر آنست که وقتی سخنرانی می کنید همه مخاطبین حرف شما را در کنند. 9- علاقه شنوندگان را حفظ کنید و جو را زنده نگه دارید. حالت های صحبت کردن و تن صدای خود را از هر چند گاهی تغییر دهید. با پرسیدن سوال از مخاطبین جو را عوض کنید برای این منظور می توانید از جوک یا ضرب المثل مناسب استفاده کنید یا حکایتی تعریف کنید اگر تجربیات جالبی در زمینه موضوع سخنرانی دارید بد نیست آنها را مطرح کنید. با کلاس خود حرف بزنید نه اینکه از روی یک متن روخوانی کنید. هر موضوع را به گونه ای مطرح کنید که گویی می خواهید درباره موضوعی شگفت انگیز صحبت کنید. 1- مطلب خود را در سطحی مناسب بیان کنید. مطالبی که ارائه می کنید نباید خیلی پیش و پا افتاده یا خیلی پیچیده باشد. بلکه باید در سطح درک متوسط مخاطبین ارائه شود. شما هنگام سخنرانی احتمالاً مطالب و نظریات جدیدی ارائه خواهید داد بنابراین آنچه می گویید باید آنقدر قابل فهم باشد که مورد قبول مخاطبان قرار گیرد. منبع :
http://persiandc.ir/
” فوبي اجتماعي” اساسا ترس از مورد نظاره ديگران، واقع شدن است. اين ترس تا حدودي ذاتي است. وقتي نگاه خيره ديگران چه به عمد ( واقعي) و چه با تصور فرد ( خيالي) در موقعيتهاي خاص ناراحتي فوق العاده ايجاد كند، نتيجه آن فوبي اجتماعي است . اجتماعي به اين معني كه نگاه دقيق ديگران هميشه به نوعي وجود دارد. مورد مضحكه واقع شدن، به صورت پنهان وجود دارد. پشت اين ترس ” ترس از عملكرد” يعني ترس از اينكه فرد قادر به انجام وظيفه يا نقش خود نباشد و يا كنترل خود را درمقابل نگاه ديگران از دست بدهد، وجود دارد. اين ترس ازعملكرد، غالبا موجب همان چيزي ميشود كه شخص بيش از همه از وقوع آن مي ترسد، يعني عملكرد معيوب. بسياري از سخنرانان، خوانندهها و بازيگران تئاتر و سينما معتقدند وجود اندكي از اين نوع ترس باعث بهتر شدن عملكرد ميشود. پس اگر قبل از سخنراني در جمع و يا ارائه كنفرانس و يا حتي طرح سئوالي دركلاس درس، كمي اضطراب داريد اين مقدار كم طبيعي است چون همين دلنگراني باعث ميشود استحكام مطلبي كه بيان ميشود بيشتر شود. اما هنگامي كه فرد دچار وحشت شديد از جمع شود به طوري كه باعث ترس فرد از مكانهاي باز وعمومي شود و همين امر منجر به انزواي فرد شده ، در اين صورت ممكن است اين افراد شانسهاي خود را در زندگي از دست بدهند مثلا فردي كه ميتواند خواننده پرقريحه و خوش آواز شود هرگز لب به آواز خواني نميگشايد، يا فردي كه معلمي به قامت او دوخته شده هرگز درس نميدهد دانش آموزي كه هرگز به ارائه كنفرانس در كلاس حاضر نميشود يا هنگامي كه معلم ازاو سئوال ميپرسد با اينكه دانش آموز توانايي پاسخ به سئوال او را دارد ولي از گفتن پاسخ اجتناب ميكند. ترس از سخنراني در جمع ممكن است والدين را از حضور در جلسات اولياي مدرسه و دانش آموز باز دارد زيرا شايد ازآنان خواسته شود كه چيزي بگويند. در اينجا است كه اين ترس باعث ايجاد اختلال در فعاليت هاي روزمره زندگي ميشود و فرد بايد در پي درمان آن باشد. معمولا ترس از اجتماع دراواسط نوجواني شروع ميشود البته امكان بروز آن در كودكي هم وجود دارد. به ندرت ممكن است شروع اين اختلال در بزرگسالي باشد . اين مشكل هم مثل بسياري از مشكلات ديگر در اثر تلفيقي از علل محيطي و ژنتيكي بهوجود ميآيد. براي رفع اين مشكل دو روش درماني وجود دارد كه بسيار موثر ميباشد، يكي دارو درماني است كه معمولا از قرص ضد افسردگي و ضد اضطراب استفاده ميشود تا علائمي مثل تپش قلب ، لرزش ، فشار خون بالا و برطرف شود. از روشهاي روان درماني مختلفي براي درمان فوبي اجتماعي استفاده ميشود. اما يكي از روشهايي كه كاربرد زيادي دارد، اين است كه فرد را با موقعيتهاي ترس انگيز مواجهه ميكند، اين روش تنها زماني نتايج مثبت در بردارد كه فرد، به خوبي براي مقابله با آن برانگيخته شده و مايل باشد كه خود را در معرض موقعيت هايي كه از آنها ميترسد قرار ميدهد. مواجه با شرايط ترس انگيز ميتواند به صورت عيني ( در موقعيت واقعي قرار گرفتن) و تخيلي( انديشيدن درباره قرار گرفتن در موقعيت معين ) باشد . هرچند مواجهه عيني معمولا به بهترين وجه كار ساز است. شرح خلاصه اين دو روش به اين صورت است: مهارت ذهني مقابله با ترس از سخن گفتن در جمع : شما ميتوانيد در ذهن خود نتيجه خوشايند را هنگامي كه براي گروهي از افراد سخنراني ميكنيد، تجسم نموده و بدين ترتيب خود را براي مقابله با اين ترس آماده كنيد. اگرهنگام مرور ذهني دچار ترس و اضطراب شديد از مهارتهاي خود آرام سازي براي آرام كردن خودتان استفاده كنيد. خود آرام سازي مهارتي است كه ميتوانيد با استفاده از آن كارهاي خوبي براي خودتان انجام دهيد. مثلا هنگامي كه احساس كرديد تعداد نفسهايتان زياد شده است آهسته و عميق نفس بكشيد ، نگه داريد و بيرون دهيد، اين فرايند را ميتوانيد هر روز تمرين كنيد چون باعث ميشود اكسيژن با كارايي فزايندهاي وارد بدنتان شود و بدين ترتيب احساس آرامش بيشتري به شما دست ميدهد، و به قول هربرت بنسون كه پيشنهاد ميكند در هنگام انجام تمرين آرام سازي، كلمهاي را با خود تكرار كنيد مثلا وقتي مشغول تنفس عميق و شل كردن عضلات هستيد ، خودتان را در جاي خاصي مانندكناريك آبشار سرد،ساحلي گرم نزديك اقيانوس يا يك علفزار فرح بخش تصوركنيدو با خود اين عبارت را تكرار كنيد” آرام باش آرام باش”. مهارت مواجه شدن عيني: وقتي ميخواهيدبا شرايط ترس انگيز مواجه شويد، آن قدر خود را از نظررواني تقويت كنيد تااحساس كنيد كه از عملكرد خود راضي خواهيد شد وبه خود بگوييد كه شما مانند يك مبارزهجو هستيد وميدانيد كه ميتوانيد ازعهده اين موقعيت برآييد. به هنگام مواجهه ميتوانيد عبارتهاي زير را با خود تكرار كنيد: “كم كم نگران ميشوم، ولي الان وقت آرامش است” “بايد آرام باشم، و برآنچه كه بايد انجام بدهم تمركز داشته باشم” ” نميگذارم اضطراب وترس بر من مسلط شود” با توجه به مطالب گفته شده ، روش ديگر، روش رفتار درماني شناختي است كه بسيار موثرعمل ميكند. اساس كار اين روش به اين صورت ميباشد: فرد اول بايد افكار خود را بررسي كند. آن گروه افكار منفي را كه موجب بدترشدن وضع ميگردند، شناسايي نمايد. چون يكي از علت هاي مهم اضطراب و ترس از شركت در برههاي جمعي، داشتن افكار منفي است و چون زيربناي احساسات انسان ، افكار او است واحساسات از افكار سرچشمه ميگيرد ، اگر اين افكار منفي باشد احساسات او نيز منفي خواهد بود. در صورتي كه اين افكار منفي شناسايي شود وتبديل به افكار مثبت شود ترس شما از بين ميرود. چند نمونه از افكار منفي كه باعث ترس از سخن گفتن در جمع ميشود عبارت است از: ” اگر صحبت كنم، ميترسم عصبي ومضطرب شوم ونتوانم نظراتم را به روشني بيان كنم” ” اين اتفاق نشان ميدهد كه من فرد ضعيفي هستم” و . هنگامي كه اين افكار منفي به سراغتان آمد آنها را تبديل به افكار مثبت كنيد چون اين امر باعث كاهش ترس شما ميشود. يعني اين گونه فكر كنيد:” اگر من صحبت كنم ممكن است ابتدا عصبي ومضطرب شوم اما اين طبيعي است وقتي شروع كنم به صحبت كردن آرامش بيشتري پيدا ميكنم. من ميتوانم نقطه نظرهايم را به ديگران ارائه دهم” ،” همه ما در اين مواقع چنين احساسي داريم”. شايد برايتان اين سئوال پيش بيايد كه چرا بايد افكار منفي خود را به افكار مثبت تبديل كنيم؟ چون افكار منفي باعث كاهش اعتماد به نفس فرد شده و اين خود منجر به اين ميشود كه فرد خود را فردي شايسته نداند و داراي احساسات نادرستي كه برخاسته ازافكار منفي است شود وبه شدت از انجام عملكرد معيوب بترسد اين امر باعث ميشود كه فرد مشكل يا ترس خود را بزرگ نمايي كند و اين وضعيت را بدتر ميكند. هنگامي كه اين افكار منفي كه شما انسان ضعيف و حقيري هستيد به سراغتان آمد با خود بگوييد ” هيچ رابطهاي بين خوب حرف زدن در جمع و اينكه من يك انسان ضعيف و حقير باشم وجود ندارد” ، ” لازم نيست همه مردم دنيا مرا قبول داشته باشند چون من انسان كاملي نيستم پس طبيعي است مورد تمسخر عدهاي باشم”. موضوع مهمي را كه هيچ وقت نبايد فراموش كنيد اين است ؛ هنگام برخورد با كسي كه از شما انتقاد ميكند بهترين ومناسبترين شيوه را انتخاب كنيد وكاري كنيدكه انتقاد او از حالت خصمانه به حالتي دوستانه تبديل شود. شما با اين كار هم انتقاد او را سازنده ميكنيد وهم او را خلع سلاح مينماييد و از اضطراب خود نيز ميكاهيد. براي اين كار لازم است هيچ عكس العمل متضاد و پرخاشگرانه بروز ندهيد و اگر انتقادهاي او داراي نكته مثبتي است آن را بپذيريد پس با پيدا كردن نكته مثبت درانتقاد فرد و پذيرش آن و توضيح خواستن بيشتر درباره سخنانش ميتوانيد او را خلع سلاح كنيد واز حالت تهاجمي به حالت سازنده تبديلش كنيد. زيرا اين خود باعث ميشود كه هم شما را راضي كند وهم فرد منتقد را قانع سازد واو را آماده كند كه به سخن شما گوش دهد و به شما احترام گذارد. البته بايد مهارت شوخ طبعي را نيز به عنوان نوعي مهارت مقابلهاي با فوبي اجتماعي بدانيد. فرويد شوخ طبعي را بهترين مكانيسم دفاعي ميداند. از نظر فرويد ” شوخ طبعي يك استعداد استثنايي ونادر” است كه به ما اجازه ميدهد در مواجهه با تنش به خودمان بگوييم ” نگاه كن اين است معني دنيايي كه ظاهرا خطرناك يده ميشود، مثل بازي بچهها است كه خيلي خندهدار است . پس شوخي ميتواند يك ويژگي منحصر براي شما باشد كه از طريق جدا كردن شما از دردها و ناراحتيهايتان موجب نوعي احساس انتخاب و كنترل در مشكلي كه با آن روبه رو هستيد شود وشوخ طبعي به شما ياد آوري ميكند تا اين مشكلي را كه با آن روبه رو هستيد از جنبههاي مختلف بررسي كنيد و سرانجام شوخ طبعي نوعي تائيد خويشتن است وقتي به خود ميخنديد يعني به خود ميگوييد ” من خودم را دوست دارم وخود را به عنوان شخص جايزالخطا ميپذيرم.”
منبع :
http://www.resalat-news.com/Fa/?code55458
تمرین: واکنش به سخنرانی عمومی با آرامش، نه ترس مکان ساکتی را پیدا کنید که بتوانید 1 تا 15 دقیقه بدون مزاحم در آنجا باشید. چشمانتان را ببندید و حواستان را روی دستانتان متمرکز کنید. احساس آنها را به هنگام آرمش (ریلکس بودن) در ذهنتان تصوّر کنید. با گسترس آرمش، اجازه دهید ذهنتان کمکم به زمانی که شما کاملاً در آن احساس راحتی و آرامش میکردید برسد. مثلاً زمانی که در وان حمام خوابیده بودید یا موسیقی گوش میدادید یا حتی بعدازظهری با دوستان که میگفتید و میخندیدید و زمان خوشی داشتید. اکنون سعی کنید حس واقعی آن لحظه را درک کنید. به رنگها، اشیاء، صداها، و حتی بوها و مزههای مربوط به آن لحظه توجه کنید. سعی کنید آن حسها را در خودتان زنده کنید و بازگردانید، انگار دوباره همانجا هستید. هنگامی که آن حس در شما به وجود آمد، تصوّر کنید دارید تلویزیون تماشا میکنید و خود را بر صحنه تلویزیون ببینید که آن سخنرانی را ارائه میکند. با آرامش و سر فرصت به آن گوش کنید. دقت کنید که «بر صفحه تلویزیون بودن» است که باعث میشود احساس آرامش و راحتی کنید. اکنون توجه خود را معطوف صفحه تلویزیون کنید و حس سخنرانی کردن به آن شکل را همراه با احساسات خوش قبلی تجربه کنید. چند لحظه این کار را ادامه دهید، انگار که دارید خواب میبینید. هنگامی که چند دقیقه از این حالت لذت بردید، چشمانتان را باز کنید و سرحالی و هوشیاری را در خود حس کنید. این متن را چند بار بخوانید تا مطمئن شوید تمام مراحل آن را به ذهن سپردهاید. این تمرین را چند بار تکرار کنید و به تفاوتهای آن در هر بار توجه کنید. برای بعضی از افراد این تمرین آسانتر از بقیه است. اگر شما با انجام دادن آن مشکل دارید میتوانید از یک مشاور یا روانشناس برای بالا بردن حس اعتماد به نفستان استفاده کنید. در این رابطه غالباً استفاده از هیپنوتیزم نیز موثر است. اجتناب از اشتباهات عمده در سخنرانی عمومی هنگامی که من برای نخستین بار شروع به سخنرانی در جمع کردم به نحوه نگاه کردن حضار بسیار حسّاس بودم. در خلال سخنرانی سعی میکردم ذهن آنها را بخوانم. •آیا چهره درهم فرو برودهاند؟ •آیا چهرهشان بیحالت است؟ •آیا این به معنی مخالفت آنهاست؟
منبع :
http://www.rahgoshacenter.ir/articles.php?article_id74
ترس از گفتار و همچنين ترس از صحبت كردن . يا logophobie گذاري شده است – وبه ترس از اجتماع تعلق دارد. وقتي كه شما تا كنون فكر مي كرديد . اين مشكل را خواهيد داشت سپس خودتان را اشتباهي نيرومند مي دانستيد. اين ترس اصلا” بندرت نيست .حدود4% درصد تما م انسانها اين ترس و يا حتي وحشت شديد را دارند. كه جلوي يك گروهي صحبت كنند.
ترس ازآشكار حرف زدن مي تواند در خيلي از روابط بروز كند. حالا اين نبايستي يك سخن بزرگ در جلوي صدها نفر انسان يا ورود در تلويزيون باشد . بعضي وقتها در جشنهاي خانوادگي يا صحبت با دوستان. در محل كار در كنفرانس يا جلسه هم مشكل مي شود . در جلسه شبانه مدرسه وجلسه صنفي بدين صورت ميتواند يك مبارزه طلبي باشد. همچنين سخنراني علمي در مدرسه ويا دانشكاه هم اغلب در موضوع ترس باشد.
ترس از گفتار صدمه ميرساند ، زيرا او راه ارتباط مارا قطع مي كند. ما وحشت ازترس داريم كه مارا رسوا ويا مورد تمسخر قرار بدهند. ما ترس حيواني داريم كه نتوا نيم درست وحسابي صحبت را تمام بيان كنيم ما لغتي پيدا نمي كنيم ما فهوم و بريده بريده و با لكنت صحبت مي كنيم و ديگر نمي خواهيم بدانيم چه چيز ميخواهيم بگوييم. با وجودي كه شركت كرديم و ميخواهيم بگوييم كه اينطوري هم نيست ما احمق و بدون اطلاع نيستيم.
چيزي كه مي خواهيم نطق و ترس از اين داريم كه روسوا شويم. براي ما خيلي مشكل و غير ممكن ميشود كه آگاهي مان را به آقا و يا خانم ارائه بدهيم. ما از درك مان اينطور مي دانيم كه در يك جريان خطرمرك نيستيم بااين وجود ما تصورمي كنيم و انجام مي دهيم گويي كه زندگي ما به اين نطق وابسته است. ما اين احساس را داريم اگر صحبت بكنيم جان و چيزهاي ديگر زندگي مان رو به خطر مي رود.
اين نشانه ترس از گفتار است : او نا مناسب و اغراق آميز از ترس است ، جلوي ديگران صحبت بكنيد . اين هيجان شديد نيست بلكه يك وحشت خاص است.
براساس اين آشفتگي از ترس ما روزها و يا هفته ها رنج ميبريم و در سخنراني هم ما را تا حد مرگ آزار ميدهد. هرزماني كه سخنراني انجام ميشود ما اجتناب ميكنيم ما پي ضرر كار را هم به جان خريديم. وقتي كه به ما فشار بياورد ما از آن متنفر مي شويم و اينگونه متنفر از ترس هستيم و فقط يك بد بياري بزرك از چيزي داريم كه ديگران هم مي توانند چنين داشته باشند.چگونه بين ترس از گفتار وهيجان شديد تشخيص داده ميشود؟
در مقايسه ترس از گفتار مانند اين است كه يك سرايت بيماري گريپ سخت كه ما را مثل تيرخوردن از پاي در مي آورد ، هيجان شديد يك نوع سرماخوردگي سطحي ميبا شد كه قابل تحمل است. پيش هيجان شديد ما احساس عصبا نيت سطحي و نا آرامي مي كنيم . يك واكنش دروني ، هيجان زده ، در شكم پروانه داشتن و داشتن شايد دستهاي خيس و سرد.
درحالي كه ترس از گفتار راه ارتباط ما را كاملا” قطع مي كند و صدمه ميرساند. هيجان شديد ولي كاملا” كمك رسان است. او تمركز و فكر ما را بهتر مي كند. او يك برخورد با Adernalin كه فعال و تحريك كننده است و به ما كمك ميكند. و بما بهترينها را ميدهد.در هيجان شديد انرژي مثبت است كه ما مي توانيم از آن استفاده كنيم. هيجان شديد مفيد است.
از چه چيزي انسانها هراس ترس از گفتار دارند ؟
زماني كه ما گفتارمان را نگهداريم ،سپس چشهايمان و گوشهايمان در جهتي قرار ميگيرند. وما كاملا” جلوي امتحان مي ايستيم. و سوال به اينصورت است : پيروزي يا شكست . در اين ميان براي ما يك چيز وجود دارد درك ، كه ما ترس داريم براي اينكه درهمه ي اتفاقات احساس خطر ميكنيم. كه ما نعه از پيروزي ما خواهد شد ، و ما مورد انتقاد قرار خواهيم گرفت.
از عهده اش بر نيامدن – ما را مسخره كنند – هيچ صدايي بيرون نيايد – تاريكي ناگهاني در صحنه سخنراني داشتن – به ما نقطه ضعف دادن – مسخره شدن – ما را رسوا كنند. بعنوان يك عكس العمل ضعيف نشان مي دهد . ريزش عرق – لرزيدن- لكنت زبان – ويا سرخ شدن چهره بطور خلاصه ما در خطر و قدر نبودن و امتناع خواهيم رفت. ما ترس و وحشت در مقابل امتناع و انتقاد داريم. ترس از اين داريم كه نتوانيم انتظارات شنوندگان را برآورده كنيم.
چگونه ترس از گفتار بوجود مي آيد؟
ترس از گفتار آموخته ورابطه نزديك با تجربيات تخيلي درگذشته دارد ، اكثردر زمان جواني . بدين صورت تمام انسانها انجام مي دهند. آنهايي كه از ترس گفتار رنج مي كشند. در جوانيشان ويا بطور مكرراز تجربه اشان. جلوي كلاس در سخنراني رسوا شوند و خودشان را تنها و عاجز احساس كنند. اين احساس درد آور است . كه در ما نفوذ دارد. وقتي كه ما بزرگ هستيم تا حدي جوانان آسيب ديده و دختران آسيب ديده را تحمل مي كنيم .
در كنار چنين تجربيات تخيلي در زمان دوران مدرسه عوامل موجود ترس از گفتارترجيح مي دهيم ،حق زيادي به خودمان ميدهيم . ما از خود ما ن مي خواهيم شايد همه چيز را بايستي كامل انجام بدهيم. ما اجازه اشتباه كردن را نداريم. با ادعامان ترس بالا مي رود كه اشتباه كنيم و مارا رسوا و مورد انتقاد قرار بدهند. يك مبتلا يكبار گفت : بخاطر مقدار انتظارات زياد از خودم ، بدين خاطر ترس زياد دارم كه اشتباه بكنم.
كوشش در حد كامل، اكثر بيانگر از دست دادن مقدار احساس كم به ارزش خودمان است. مقدار احساس كم به ارزش خودمان باعث ميشود كه ما بيشتر فكر بكنيم . ولي شرايط عادي نمي باشد . يعني اينكه ما ترس از امتناع و انتقاد داريم. يك روش ديگركه با ترس و انتقاد ميشود برخورد كنيم اين است كه كوشش درحد كامل براي مسلط شدن بكنيم . وقتي من خودم بطور كامل انجام بدهم و نشانه ضعف نشان ندهم كسي هم نمي تواند از من انتقاد بكند.
كمبود احساس ارزشي منجر به احتياج شديد شده و در پي آن منجر به شناخت يك ترس بزرگ از امتناع ميشود. كه ما ازخودمان مي خواهيم. همه چيز را بايستي بطور كامل انجام بدهيم.وقتي كه ما باور داريم به تشخيص دادن ديگران وابسته هستيم و اجازه نداريم اشتباه بكنيم. سپس جلوي گفتار را توسط افكار زياد و شايدغير واقعي مسدود ميكنيم.اينطور بنظر ميرسد. من بايستي بدون هيچ قيد وشرطي ازعهده اش برآيم – من بايستي با زيركي و جذاب انجام بدهم.- من بايستي شنوندگان را متقاعد بكنم – من بايستي روان صحبت بكنم ومقداري جذاب بيان كنم و متفكر باشم. – من اجازه ندارم به هيچ عنوان به لرزم ، سرخ ، لكنت زبان بگيرم و عصبي شوم – من به هيچ عنوان اجازه ندارم نشان بدهم ، كه من متزلزل و مضطرب هستم.
ما از خودمان چيزي نمي خواهيم بلكه مقداري از شنونده گانمان : شنونده گان اجازه ندارند مرا امتناع كنند.- تماشا گران بايستي مرا دوستانه بدانند. شنونده گان بايستي چيز مثبتي با خود به منزل ببرند. دراينجا افكار غلط و تصورات بد اينطور مشاهده ميشود.حتما” صدايي از من بيرون نمي آيد.من از مطلب پرت ميشوم – من ضايع مي شوم – من قرمز ميشوم . ديگران متزلزل شدن مرا متوجه ميشوند و راجع آن مي خندند. ديگران مرا مورد تمسخر قرار مي دهند. براي ناتواني و امتناع بايستي مقاومت بكنم و همچنين براي در ماندگي مان .
با توجه به چنين افكار و منظره مصيبت زا حيرت نمي كند. وقتي ما از سخنراني وحشت بكنيم .مگرنه؟ اين چنين افكاري حيرت آور نيست ،وقتي كه اعتماد به نفس ما ديگراز بين برود ، اين هم حيرت آور نيست مگرنه؟چگونه ترس از گفتار در يك تراپي معالجه مي شود؟چنانچه مي خواهيد بر ترس از گفتارغلبه كنيد. سپس به اين معنا ست كه درعلت بوجود آمدن ترس از گفتارتان تلاش كنيد- يعني چگونه پديد آمدن ترس درافكارتان.
براي آن يك روش بهتري اختصاص داده شده است درك كردن رفتار تراپي ميباشد.تمام روشها يك هدف دارند. كه شما را از ترس و امتنا ع مورد برسي و انتقاد قرارميدهد. گاهش بدهند. اعتماد بنفس شما را از نو ميسازند.با سنگهاي بناي تراپي متفاوت ميشود به اين هدف دست يافت. درقسمت اول آن كنترل كردن افكار است. در اينجا ياد ميگيريد و ميشناسيد وابستگي بين افكار و احساستان را ، چگونه ترسناك بودن افكار وضربه روحي بر روي ترس شما اثر مي گذارد. در اينجا شما ياد مي گيريد صحبتهاي منفي براي مثال ، شما جلوي گفتار را سد و فلج خواهيد كرد و من اجازه ندارم خودم را جلوي شما روسوا بكنم.
از طريق باخود صحبت كردن آن را جانشين بكنيد. دراين حدي كه شما ياد ميگيريد. افكارتان را آزاد و كنترل بكنيد و از طريق كمك رساندن، افكارتان را تعويض كنيد. در اين حد ميتوانيد منتظره يك گفتار موثر باشيد. و همچنين در برداشت شخصي خودتان ، كارايي خودتان وعكس العمل ديگرانِ مورد آزمايش قرار مي گيرد. شما ياد مي گيريد ، براي مثال ادعا هاي زياد كه براي خودتان داريد و تلاشي كه براي آن كرديد گاهش بدهيد.
شايد پزشك معالج شما را تنها به رفتار آزمايشي تحريك كند ، كه درآن دانستن انتظارتان را امتحان كنيد. براي مثال توجه كنيد به عكس العمل شنونده گان و يا عكس العمل خودتان . احتمالا” او به شما نوارويدئو نشان خواهد داد. كه اين امكان را به شما بدهد خودتان به بيرون توجه كنيد وعيبهاي خودتان را برطرف بكنيد.
تا كنون احتمالا” اينطور بوده ، كه شما خودتان قسمتهاي اول تمام گفتار را بطوربد تصورمي كرديد كه چگونه مانند يك آدم ساده لوح جلوي شنونده گان به ايستيد، لكنت زبان يا اصلا” صدايي بيرون نمي آيد. قطع شدن موقت وغيره
درتمرين رواني شما مخا لف آن انجام مي دهيد . بدين معني كه شما تصور ميكنيد. چگونه گفتار شما موفق آميز است. شما از نيروي فكر براي رابطه گفتاراستفاده ميكنيد.
وقتي كه شما خودتان افكار و ضربه روحي را با سعي وگوشش بدست مي آوريد سپس اعتبار براي شما دارد . شما خودتان با آگاهي شرايط گفتار را مقايسه و تمرين كنيد. ميتواند در شروع اين نقش را بازي كنيد. بعدا” اما در واقع شرايط رفتارروخ ميدهد. دراينجا از رفتار اعتمادتان صرف نظر مي كنيد ريسك ميكنيد. اين كامل نمي باشد مورد تمسخر قرار بگيريد وغيره..بيشتر لحظه ها اينطور است كه شما خودتان به راه تان اعتماد نداريد .شما اعتماد نداريد و به گفتارتان توجه نميكنيد. شما خودتان راعاجز و بي ارزش مي بينيد.
درتراپي ياد ميگيريد شما براي مثال خوب گفتار كنيد . گفتار كوتاه بسازيد. شما بر روي بها دادن به افكار وارزش احساستان كار ميكنيد بجاي افكار ناپسند. به اين معني براي مثال ، شما بيشتر خودتان را قبول ميكنيد.يك سنگ بناي ديگر اين است كه تراپي ترس از گفتار بازانديشي يك تجربه ضربه روحي در جوانان است. وقتي كه در جواني يك حادثه ضربه روحي در سخنراني داشتند. سپس اين شرايط وحشتناك دوباره امروز صورت مي گيرد . اگر شما به يك سخنراني توجه كنيد دوباره متزلزل بودن خودتان را احساس مي كنيد. عاجزبودنتان و شرم حيا يتان. هدف اين است كه دسترسي پيداكنيد و شرايط را خنثي و بعنوان گذشته ببينيد. همينطورغلبه كردن بر گفتار از ترس خيلي كمك -رسا ن است . ياد گرفتن يك رفتارتمدد اعصاب و يا يك تكنيك تنفس .
همچنين بعد از يك تراپي هنوز شما هيجان وترس داريد ، اين معمولي است چيزي كه شما در تراپي ياد مي گيريد . وحشت و ترس از حرف زدن و با ترس احساس فلجي و عكس العمل بدن به هم متحد ميشوند.
منبع :
http://psychology.harferooz.com/thread2147.html
iranhalls.com
وقتی می خواهیم با رسانه ها مصاحبه کنیم
چند سال پیش، بعد از یکی از مصاحبه هایم با یکی از خبرگزاری ها، تعدادی از دوستانم در خبرهها طی تماسهای تلفنی متعدد از من پرسيدند كه براي داشتن يك مصاحبه موفق با رسانهها، چه نكاتي را بايد مدنظر داشته باشيم. فكر كردم كه اين سوال را در وبلاگ و نيز خبره پاسخ دهم شايد پاسخي براي سوال شما نيز باشد و بتواند شما را هم در اين زمينه راهنمايي كند.
در آلمان، شرط اول براي شركت در مصاحبه با رسانهها را برخورداري از اعتماد به نفس ميدانند و آنها اين موضوع را به افرادي كه ميدانند به زودي مورد توجه رسانهها قرار ميگيرند مثل مديران شركتها يا حتي خوانندگان موسيقيهاي پاپ، هنرپيشهها و نويسندگان و در دورههايي آموزش ميدهند. وقتي رسانهاي از شما دعوت به شركت در مصاحبهاي ميكند ابتدا بايد خودتان را از هر لحاظ خصوصا از لحاظ روحي آماده كنيد. سوالهاي مختلفي ممكن است از شما پرسيده شود و شما بايد اين آمادگي را داشته باشيد كه بتوانيد اين سوالات را جوابي درست و منطقي بدهيد. بسياري از افراد (منابع) مطلع و آگاه، يا مشاهير و دانشمندان از اينكه مبادا از صحبتهايشان برداشتهايي اشتباه شود، يا روايات و نقل قولهايي نادرستي از ايشان در مطبوعات يا رسانهها – مثلا در راديو و تلويزيون – منعكس شود از شركت در مصاحبهها ميترسند يا سر باز ميزنند، درصورتي كه با ايجاد يك آمادگي پيش از مصاحبه، اين ترس از بين ميرود و ميتوانند از اين فرصت نهايت استفاده را ببرند. در اينجا سعي ميكنم برخي از نكات مهم را براي ايجاد اين آمادگي يادآوري كنم: 1- با ترس رو به رو شويد و پيش برويد و سعي كنيد اين را پيش خودتان بگوييد كه با اين مصاحبه آنها آمدهاند به من فرصتي بدهند و من از اين فرصت به بهترين نحو استفاده خواهم كرد تا دانش و ديدگاههايم را به بهترين نحو منتقل كنم پس از اين فرصت استفاده ميكنم، اين اعتماد به نفس را دارم كه هدايت اين مصاحبه را از همين ابتدا به دست بگيريم پس 2- درخواستهاي رسانهها براي شركت در مصاحبه را عاقلانه انتخاب ميكنيم. اين را بايد دقت كنيم كه چارچوب مصاحبه دقيقا در حيطهي دانش و حرفه يا وظيفهي ما قرار دارد يا نه. درخواستهاي خارج از حيطه دانش يا وظيفه را بسادگي ميتوانيد رد كنيد، پوزش بخواهيد و صراحتا بگويد كه اين از حيطه دانش يا وظيفهي شما خارج است. هيچ مشكلي پيش نميايد، بلكه اين اعتبار شما را در نزد آن رسانه و رسانه هاي ديگر وقتي چنين نقل قولي را از شما ببينند يا بشنوند و بخوانند بالاتر ميبرد. 3- پيش از مصاحبه (با رسانهها) از مصاحبهكننده بخواهيد كه دقيقا به شما بگويد كه در مورد چه موضوع يا موضوعاتي ميخواهد از شما بپرسد. اگر امكانش باشد، فرصتي بگيريد براي اينكه افكار خودتان را در آن زمينه متمركز كنيد. اينجاست كه ميتوانيد تصميم بگيريد كه از چه سخن بگوييد و از چه چيزهايي يا چه كساني سخني به ميان نياوريد. مثلا ميتوانيد به مصاحبه كننده بگوييد كه بسيار خوب، من الان بايد مطلبي را براي نيم ساعت ديگر آماده كنم و تحويل بدهم و سرم كمي شلوغ است، نيم ساعت ديگر با شما تماس ميگيرم و در خدمتتان هستم! دروغ هم نگفتهايد، شما بايد خودتان را براي مصاحبهاي كه نيم ساعت ديگر داريد آماده كنيد! 4- نكات كليدي و مهم دادههاي خود را در رابطه با موضوع مصاحبه آماده كنيد و آنها را با سوالاتي كه در طي مصاحبه احيانا از شما پرسيده ميشوند هماهنگ سازيد. ميتوانيد اين مطالب را بنويسيد و كمي هم روي آنها تمرين كنيد، با صداي بلند بگوييد تا خودتان هم صدايتان را بشنويد. اين ميتواند مثل تهيهي يك Outline باشد براي مصاحبه. اول نتايجح و يافتههايتان را بگوييد و بعد ان را همراه كنيد با مقدمهاي كوتاه و صحبت خودتان را با حمايت و ارائه اسناد و مدارك لازم يا دلايل يا آمارهاي به دست آمده تكميل كنيد. 5- به هنگام مصاحبه تا حد امكان، شمرده، واضح، مختصر و البته با كمي صداي بلندتر (اگر اين مصاحبه از پشت تلفن انجام ميشود) صحبت كنيد چون شايد بخواهند صدايتان را ضبط كنند. هر چقدر كه توضيحات خودتان را طولانيتر و پيچيدهتر ارائه دهيد امكان اينكه مصاحبهكننده را به اشتباه بياندازيد بيشتر ميشود و او ممكن است مطالبي را جا به جا يا غلط متوجه شود و همين موجب ثبت و نشر نقل قولهاي اشتباهي در رسانه ميشود. 6- فرازها، عبارتها يا جملاتي انتقالي يا براي تغيير حالت كه اصطلاحا به آن Transitional Phrases ميگويند را از قبل تهيه كنيد و براي خودتان بنويسيد. ممكن است از شما سوالاتي بكنند كه جواب آنها را در آن لحظه نميدانيد يا اينكه توجيه علمي يا مثلا اجتماعي و اقتصادي و سياسي و غيره براي آن نداريد (: در اين مواقع صراحتا بگوييد كه اطلاعات زيادي مثلا در مورد اين موضوع در حال حاضر نداريد، ميتوانيد در جايي كه از شما سوالي ميشود كه نميدانيد از اين جملات استفاده كنيد و موضوع را به موضوع مهمتري از سوال سوق دهيد كه درباره آن اطلاعات خوبي داريد. 7- تا حد امكان در فضايي آرام و ساكت مصاحبه را انجام دهيد و اگر ميتوانيد برخي مطالب اضافي و مود نياز را در دسترس داشته باشيد، مثلا متني از بيوگراي خودتان، يا فهرستي از مقالاتي كه نوشتهايد و يا مرتبط با موضوع، اخيرا خواندهايد يا تاريخچهي شركت و محصولاتي (كالا و خدمات) كه شركتتان در دهه اخير ارائه كرده است
منبع :
http://www.webfaqt.com/wml/pa_item.asp?ID88
با قدرتمندترين كلمه هاست كه پيروز مي شويم
هر جا كه باشيم، در همين دنياي واقعي و يا اين دنياي مجازي، اينترنت، «كلمه ها» قدرتمندترين ابزار براي پيروزي و موفقيت ما به حساب مي آيند. سايت هاي اينترنتي بسياري – مخصوصاً در همين ايران خودمان- فراموش كرده اند كه مخاطبين اصلي سايت ها، انسان هستند ما براي ماشين ها و كامپيوترها سايت روي اينترنت نمي بريم
يادتان هست؟ آن اوايل كه اينترنت گسترش و نفوذ خود را در ميان جوامع مختلف بشري آغاز كرده بود؟ يادتان هست كه يك بنده خدايي – طراح يا گرافيست – آمده بود و كاريكاتوري كشيده بود درباره اينترنت؟ او تصويري را رسم كرده بود كه سگي را پشت كامپيوتر نشان مي داد در حالي كه دستش را روي صفحه كليد گذاشته است و به اينترنت متصل شده، دارد با آن كار مي كند، كمي آن طرفتر، كاريكاتوريست در گوشه اي از تصوير نوشته بود «در اينترنت، هيچ كسي نمي فهمد كه تو يك سگي!» پشت اين كامپيوترهاي متصل به اينترنت، انسانهايي نشسته اند، انسانهايي با تمايلات و احساسات انساني، آنها سرشارند از مجموعه اي از تجارب خوب يا بد انساني، آنها عاطفه دارند، روح دارند و روح و روانشان متاثر مي شود وقتي ببينند كه «آدم» به حساب نيامده اند. اينترنت امروز فضايي مجازي است كه دنياي تعاملات و محاوره هاست. سايت هاي وب را كه نگاه كنيم متوجه يك وجه اشتراك خيلي قوي در ميان همه آنها مي شويم. همگي رو به سمتي پيش مي روند كه تعاملات و محاوره و گفتگو را -با مشتري بالقوه يا بالفعل و يا بازديد كننده و كاربر معمولي سايت افزايش دهند. آري، تصاوير گوياي هزاران واژه اند، اما واژه ها هستند كه مي توانند اين ارتباط قوي را ايجاد كنند، گسترش و يا ادامه دهند و در نهايت حفظ كنند. بايد مواظب واژه ها باشيم، آنها به راستي اثر مي گذارند و مي توانند از كاهي، كوه بسازند. استفاده از «واژه هاي مناسب» كاري حرفه اي است، هر كسي مي تواند ادعا كند كه «راه اندازي يك سايت اينترنتي» كه كاري ندارد، يك نرم افزار FrontPage يا Dreamweaver مي گيريم، چند تا تصوير، يك مقداري «متن» و ده دقيقه اي مي توانيم برايتان سايت اينترنتي درست كنيم. چند تا صفحه HTML كفايت مي كند. نه، به اين راحتي ها هم كه مي گوييد نيست. انتخاب واژه ها، عبارت هايي كه بكار مي بريد، كاري حرفه اي است، آنهايي پيروز مي شوند، كه «واژه هاي قدرتمند» و عبارت هاي «نو»، «خلاقانه» و «استادانه» بكار برده باشند. حال چه در دنياي واقعي و چه در دنياي مجازي. هر جا كه باشيم، در همين دنياي واقعي و يا اين دنياي مجازي، اينترنت، «واژه ها» قدرتمندترين ابزار براي پيروزي و موفقيت ما به حساب مي آيند. سايت هاي اينترنتي بسياري – مخصوصاً در همين ايران خودمان- فراموش كرده اند كه مخاطبين اصلي سايت ها، انسان هستند ما براي ماشين ها و كامپيوترها سايت روي اينترنت نمي بريم، متن نمي نويسيم، مقاله نمي نويسيم. انسانها شديداً تحت تاثير آن چيزي كه مي بينند و يا مي خوانند قرار مي گيرند. ايجاد حس اعتماد در بازديد كنندگان و مشتريان و كسب «اعتبار» و جلب «اعتماد» بر روي اينترنت، كار ساده اي نيست. وقت مي گيرد، فكر مي برد و كار حرفه اي. روي صفحات وب، بايد «مخاطب» يا «مشتري» را شناخت و با او به «شيوه اي انساني» ارتباط برقرار كرد. «واژه ها» و انتخاب مناسب ترين آنها نمي تواند به خودي خود و به تنهايي كارايي داشته باشد، بايستي عبارت هاي «قوي» و «هدف دار» نوشت. از بهترين و خلاقانه ترين «صفات» استفاده كرد، آنها را در كنار هم گذاشت و بر روي مخاطب «تاثير»ي گذاشت كه از پيش تعيين شده است. براي تحت تاثير قرار دادن مخاطبتان، روي اينترنت، فرصت زيادي نداريد. در واقع شما فقط «چند ثانيه» فرصت داريد و اگر نتوانيد از آن چند ثانيه استفاده كنيد، بازديد كننده تان را از دست داده ايد، شايد براي هميشه. ارتباط برقرار كردن با مخاطبين از طريق سايت و صفحات وب شما، كاري است كه شما بواسطه «متن وب» (Web Copy) انجام مي دهيد. در «متن وب» خودتان از واژه هاي قدرتمند و از قدرت «واژه ها» استفاده كنيد. فروش بيشتري مي خواهيد؟ مي خواهيد با شما تماس گرفته شود؟ مي خواهيد ترافيك سايتتان افزايش يابد؟ با «گرد و خاكي» كه به راه انداخته ايم ببينيد كه WEBFAQT با چه «سرعتي» به پيش مي رود! ما كارها را خيلي سريعتر و حرفه اي تر انجام مي دهيم و براي همين است كه حرفه اي «گرد و خاك» به پا مي كنيم.
منبع :
http://www.webfaqt.com/wml/pa_item.asp?ID19
در ادبیات فارسی، آرایههای ادبی یا صناعات ادبی یا صنایع ادبی بکار بردن فنونی است که رعایت آنها بر جلوهها و جنبههای زیبایی و هنری سخن میافزاید. از جمله تناسبهایی آوایی یا معنایی.
به آن دسته از آرایههای ادبی که از تناسبهای آوایی و لفظی میان واژهها پدید میآید میگویند.
واجآرایی (نغمه حروف)
به تکرار یک واج صامت یا مصوت در یک بیت یا عبارت گفته میشود به گونهای که طنین آن در گوش بر جای بماند و باعث پیدایش موسیقی آوایی در آن بخش از سخن شود.
مثال
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود
(واج آرایی با تکرار صامت /س/)
مثال
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است
(واج آرایی با تکرار صامتهای /خ/ و /ز/)
این دو حرف به زیبایی بیانگر خزان میباشند.
قابل ذکر است که واج تکرار شونده میتواند صامت یا مصوت باشد. برای مثال:
مثال
خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل بازدارد پیاده را ز سبیل
که همان طور که مشاهده میکنید تکرار مصوت کوتاه «اِ» در این مصراع تکامل بخش موسیقی درونی است.
مثال
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز
مثال
قیامت قامت و قامت قیامت قیامت میکند این قد و قامت
مثال
بر او راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخواست
مثال
شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی غنیمتست چنین شب که دوستان بینی
سجع
سجع در لغت به معنای آواز کبوتر است. در ادبیات هر گاه واژههای پایانی دو قرینه کلام در واج یا واجهای آخر مشترک باشند آرایه سجع پدید میآید و آن دو جمله را مسجع میخوانند. معمولاً هر قرینه از یک جمله تشکیل میشود. اما گاهی نیز یک قرینه از دو یا چند جمله کوتاه پدید آمدهاست. همچنین در اغلب نمونههای نثر مسجع واژههای پایانی دو جمله در بیش از یک حرف مشترکند و در واقع هم قافیه میباشند.
در گلستان سعدی نمونههای فراوانی از ارایه سجع به وضوح دیده میشود.
مثال
هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات
(سجع در بین حیات و ذات است)
ترصیع
هر گاه اجرای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر، هم وزن و در حرف آخر مشترک باشند.
ای منور به تو نجوم جلال وی مقرر به تو رسوم کمال
جناس
آرایه جناس را باید به دو نوع اصلی تقسیم کرد
جناس تام
هر گاه واژهای دو بار در یک بیت یا عبارت به کار رود و هر بار معنایی متفاوت از آن برداشت شود.
خرامان بشد سوی آب روان چنان چون شده باز یابد روان
(روان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)
جناس غیر تام (ناقص)
هر گاه دو واژه در یکی از موارد آوایی زیر با هم اختلافی جزیی داشته باشند و در یک بیت یا عبارت به کار روند. که انواع آن جناس ناقص، جناس زاید، جناس مذیّل، جناس مرکّب، جناس مفروق، جناس مقرون، جناس متشابه، جناس مطرّف، جناس خط، جناس لفظ و جناس مکرّر هستند که در مرور زمان به دلیل تقسیم بندی زیاد در حال کنار گذاشته شدن هستند.
اختلاف دو واژه در صداهایی کوتاه
کند (به کسر م ِ، به ضم م ُ)
که به آن جناس ناقص به حرکت یا جناس محرف نیز میگویند فتاده اهلِ مِنی در پی مُنی و آرزو (تفاوت کسره در کلمهٔ اولی با ضمه در کلمه دومی.)
جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف
هر گاه دو رکن جناس در یکی از حروف با هم اختلاف داشته باشند به آن جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف میگویند.. کمند/سمند.. آزاد/آزار.. زحمت/رحمت..
یک واژه، یک حرف، بیش از دیگری دارد.
خاص و خلاص کام کامل
یک واژه از ترکیب دو واژه دیگر به دست میآید.
دل خلوت خاص دلبر آمد دلبر ز کرم به دل بر آمد
دو واژه از نظر آوایی یکسان اما از نظر املایی متفاوت اند
هر گاه دو رکن جناس در تلفظ و خواندن با یکدیگر یکسان باشند اما در نوشتار با هم متفاوت باشند به آن جناس لفظی میگویند.. صبا/سبا.. خوان/خان.. حیاط/حیات.. خیش/خویش
اختلاف دو واژه در جابه جایی حروف است
بنات، نبات
آرایههای معنوی
به ان دسته از آرایههایی که بر پایه تناسبهای معنایی واژهها شکل میگیرند آرایه معنوی گویند
مراعات نظیر
آوردن دو یا چند واژه در یک بیت یا عبارت که در خارج از آن بیت یا عبارت نیز رابطهای آشنا و خاص میان آنها برقرار باشد
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
(ابر و باد و مه و خورشید و فلک همگی جز عناصر و پدیدههای طبیعت هستند.)
تضاد
هر گاه دو واژه با معنای متضاد در یک بیت یا عبارت به کار رود آرایه تضاد پدید میآید.
در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است
واژههای /نومیدی/ با /امید/ و همچنین واژگان /سیه/ با /سپید/ متضاد و مخالف هستند.
متناقضنما ([۱]Paradox)
هر گاه دو مفهوم متضاد رابه هم نسبت دهیم یا آن دو را در یک چیز جمع کنیم آرایه متناقضنما شکل میگیرد و معمولاً معنایی عمیق و پر مغز در پس آن نهفتهاست.
«جامهاش شولای عریانی است»
(عریانی به شولا نسبت داده شده اما شولا نوعی جامهاست و ضد عریانی)
هر گاه در یک بیت یا عبارت بین دو مورد (مثل «الف» و «ب»)رابطهای برقرار کنیم و مثلاً بگوییم«الف»، «ب» است یا «الف»، «ب» را آورد و آن را در بخش دیگری از همان بیت یا عبارت بین آن در مورد همان رابطه را برقرار کرده اما جای ان دو را با هم عوض کنیم آرایه عکس شکل میگیرد.
بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
لفونشر
هر گاه دو یا چند جزء از کلام بدون توضیحی در پی هم بیایند (لف) و آن گاه توضیحات مربوط به هر یک در پی هم آورده شوند (نشر)، آرایه لفّونشر شکل میگیرند.
پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت افروختن و سوختن و جامه دریدن
(پروانه از من افروختن را، شمع از من سوختن را و گل از من جامه دریدن را آموخت.)
تلمیح (اشاره)
هر گاه با شنیدن بیت یه عبارتی به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیثی بیفتیم، بدون آنکه آن موضوع مستقیماً تعریف شده باشد، آن بیت یا عبارت دارای آرایه تلمیح است.
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم
(اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم.)
تضمین
هر گاه شاعر یا نویسندهای، بخشی از نوشته فردی دیگر را در میان اثر خود جای دهد، آن شعر یا نوشته راتضمین نمودهاست.
چه خوش گفت فردوسی پاک زاد که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است که جان داردو جان شیرین خوش است
این دو بیت بخشی از بوستان سعدی است و سعدی بیتی معروف از فردوسی را در میان شعر خود عیناً نقل کردهاست.
اغراق
هنگامی که شاعر یا نویسنده، صفتی را در فرد یا پدیدهای آنچنان برجسته نشان دهد که در عالم واقع امکان دستیابی به آن صفت در آن حد و اندازه وجود نداشته باشد، آرایه اغراق آفریده میشود. البته این ادعای غیر ممکن باید به گونهای بیان شده باشد که باعث افزایش گیرایی سخن گردد وشعار گونه وغیر واقعی جلوه نکند.
بخواهد هم از تو پدر کین من چو بیند که خشت است بالین من
(اغراق در ممکن نبودن رهایی از انتقام پدر)
شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود افراسیاب
حسن تعلیل
هر گاه شاعر و نویسنده برای موضوعی، دلیلی غیر واقعی وتخیلی، اما دلپذیر و قانع کننده ارایه دهد به حسن تعلیل دست مییابد.
تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند
(شاعر علت ابر پوش بودن قله دماوند را برای ندیدن او بیان کردهاست.)
مثل
هر گاه شاعر یا نویسنده درسخن خود از «ضرب المثلی» استفاده کند و یا بخشی از سخن او آنقدر معروف باشد که به عنوان ضرب المثل به کار رود، آن بخش از کلام دارای آرایه مثل است.
بی گمان دیوار طبع پست خاکآلود ماست گر بود کوتاهتر دیواری از دیوار ما
تمثیل
هر گاه برای تاًیید یا روشن شدن مطلبی (معمولاً پیچیده) آن را به موضوعی ساده تر تشبیه کنیم یا برای اثبات موضوعی نمونهای بیاوریم آرایه تمثیل را به کار گرفته اییم
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
(حافظ خطاب به زاهدان و واعظان میگوید که من اگر خوب یا بد هستم ربطی به شما ندارد و شما همان بهتر که مراقب اعمال خود باشید، همچنان که هر کسی هنگام درو آنچه را که خود کاشتهاست برداشت میکند. شاعر برای درستی گفته خود در مصراع نخست، در مصراع دوم موضوعی ساده را که درستی آن بر همه آشکار است به عنوان نمونهای برای ان ذکر میکند.)
اسلوب معادله
هرگاه شاعر بیتی بسراید که با عوض کردن جای مصراع اول و مصراع دوم خللی در مفهوم بیت ایجاد نشود و بیت دوم مصداقی برای بیت اول باشد، به آن آرایهٔ اسلوب معادله گویند. صائب تبریزی از جمله شاعرانی است که اسلوب معادله را به عنوان یک عنصر اصلی در اشعار خویش قرار دادهاست.
مثال
دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست//جای چشم، ابرو نگیرد، گرچه او بالاتر است
ایهام
هر گاه واژه یا ترکیبی که دارای دو معنی است به گونهای در کلام به کار رود که هر دو معنا از ان قابل برداشت باشد آرایه ایهام شکل میگیرد. گاهی منظور اصلی تنها یکی از ان دو معنا است و گاهی هیچ یک بر دیگری برتری ندارد.
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد گفتم افسانه شیرین و به خوابش کردم
شیرین: زیبا و دلنشین، معشوقه فرهاد
ای دمت عیسی دم از دوری مزن من غلام آن که دوراندیش نیست(دوراندیش:عاقبت نگر/آنکه به دوری وجدایی بیندیشد.)
ایهام تناسب
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد در این نمونه از واژه هوا تنها یک معنا برداشت میشود که آن هم آرزو است.
تشبیه
در تشبیه دو مورد پر پایه اشتراکی که در صفتی دارند به هم مانند میشوند مورد اصلی را مشبه و موردی که مشبه به ان تشبیه میشود مشبه به میند. صفت مشترک میان مشبه و مشبه به دلیل شباهت یا وجه شبه یده میشود. یا گاهی از واژههای از قبیل «مثل»،«مانند» استفاده میشود. که به آنها ادات تشبیه گویند.
مجاز
به کار رفتن واژهای به جای واژه دیگر مجاز دارد. هیچ گاه چنین امری ممکن نیست مگرآنکه میان آن دو واژه در خارج از کلام رابطهای بر قرار باشد.
آن قدر گرسنهام که میتوانم تمام ظرف را بخورم. رابطهای میان دو واژهای ظرف و غذا در این عبارت است.
استعاره
هر گاه واژهای به دلیل شباهتی که با واژه دیگر دارد به جای آن به کار رود استعاره پدید میآید.(همچنین بیان امری نا شناخته بر حسب امر شناخته شده.)
بر کشتههای ما جز باران رحمت خود مبار.(کشتهها به کسر«ک») در این عبارت رحمت خدا به باران مانند شدهاست. روشن است که در این عبارت، منظور از کشتهها معنایی لفظی آن نیست بلکه مقصود اعمال بندگان است.
مثال جعفر و رضا:
هرچه خواهی در سوادش رنج برد تیغ صرصر خواهش حالی سترد——–> تیغ صرصر استعاره از باد
کنایه
جملات و عباراتی که منظور نویسنده یا گوینده از بیان آنها، چیزی غیر از معنای ظاهری و لفظی آن عبارات یا جملات است. که به آنها کنایه گوییم.
آب از دستهایش نمیچکد.
معنایی لفظی:نمی گذارد قطرهای آب از دستهاییش به روی زمین بچکد. معنایی کنایی:هیچ چیزی از او به دیگران نمیرسد، خیلی خسیس است.
تشخیص(انسان نمایی)
هر گاه با نسبت دادن عمل، حالت یا صفتی انسانی به یک غیر انسان، به آن جلوه انسانی ببخشیم، آدم نمایی شکل میگیرد.
طعنه بر طوفان مزن، ایراد بر دریا مگیر بوسه بگرفتن ز ساحل موج را دیوانه کرد
دیوانگی و بوسه گرفتن به موج نسبت داده شدهاست و طبیعتاً بوسه گرفتن موج، بوسه دادن ساحل را به همراه دارد. پس در مصراع دوم به ساحل و موج حالت و رفتاری انسانی نسبت داده شدهاست.
حس آمیزی
هر گاه موضوعی را که مربوط به یکی از حواس است. به چیزی نسبت دهیم که با ان حس قابل احساس نباشد، آرایه حس آمیزی آفریده میشود که در زبان روزمره نیز کم کاربرد نیست.
مزه پیروزی را چشید.
در این عبارت «مزه» که مربوط به حس چشایی است به پیروزی نسبت داده شدهاست. اما پیروزی با حس چشایی قابل احساس نیست.
منابع
بیان در شعر فارسی، دکتر بهروز ثروتیان
راهنمای اموزش زبان فارسی، دکتر حسین ذوالفقاری و محمد غلام
اجازه دهيد من اين مطلب را از اينجا شروع كنم كه ميگويند ترس از مرگ دومين ترس بزرگ بشر است، خوب دقت كنيد نگفتم اولين ترس، بلكه گفتم دومين ترس. پس اولين ترس كدام است؟ همين ترس از صحبت كردن در يك جمع. اين ترس به اشكال مختلف خودش را نشان ميدهد: ضربان قلب بالا ميرود، دست و پا ها به لرزه ميافتند، كف دست عرق ميكند، در بعضي ها صورت و گوشها قرمز ميشوند و ترس، مانع بزرگي است برای پيش رفتن اصلاً بوجود ميآيد كه ما را متوقف كند تا ببيند آيا توان مقابله با آن را داريم يا نه. يك جور امتحان است و ما بايد خودمان را براي اين امتحان آماده كنيم. ترس درست مثل هواي خيلي خيلي سردي است كه ميوزد. روستائيان ايراني كه در كوه و كمر و برف و كولاك سرگرم كار ميشوند وقتي صحبت از تاريكي و سرما ميشود ميگويند وقتي ترسيدي و سرما به تو هجوم آورد، سينه هايت را سپر كن و برو جلو و آنها را هل بده به عقب، اگر بلرزي و كز كني يك گوشهاي، سرما و ترس تو را از پاي در ميآورند. (كه هر جا هست سلامت باشد سيد موسي، دهقاني كه اينها را به من آموخت.) ترس مانع بزرگي است در راه رسيدن به موفقيت. اگر به ترس فكر كنيد كارتان تمام است، راه حل اين است كه او را عقب بزنيد. هر وقت ترس به سراغتان آمد ياد داستان سيد موسي كه برايتان نوشتم بيافتيد و كارتان را ادامه دهيد. ترس ميخواهد كه شما به او فكر كنيد و براي همين از خودش علائمي بروز ميدهد: دست هايتان عرق ميكنند و دهانتان خشك ميشود و گاهي اوقات بعضي مردم، آنها كه از ترس هراسي ندارند، از ترس شما سوء استفاده ميكنند تا شما را ضعيف جلوه دهند و موقعيت شما را تصاحب كنند. وقتي اين را بدانيد پس كاري ميكنيد كه ترس از ترساندن شما و رقيب از سوء استفاده از شما مايوس شود.صحبت كردن در جمع، سخنراني كردن و بخصوصو ارائه جلسات Presentation براي آنها كه در صنعت تبليغات يا نت وورك ماركتينگ هستند به عنوان موثرترين روش براي شناساندن كالا و خدماتي كه براي عرضه و فروش داريد شناخته شده است. اگر بترسيد ميدانيد كه هيچگاه اين موفقيت و فرصتها را به دست نخواهيد آورد. پس آن زماني كه ترس هجوم آورد تا دل شما را تسخير كند، به جاي فكر كردن به ترس، به نكات مثبتي بيانديشيد كه ميدانيد بعد از سخنراني يا ارائه Presentation خود به دست خواهيد آورد: يك فروش ديگر، يك رابطه خوب كاري، يك اعتبار بيشتر، جلب اطمينان مشتري و به جاي فكر كردن به اينكه چرا دست هايم مي لرزد؟ چرا زبانم بند آمده؟ خودتان را روي اين موضوعات متمركز كنيد كه هدف من براي اين جلسه اين است كه شما (مشتري) متقاعد شويد طرحي كه برايتان داده ايم بهترين طرح است براي دستيابي به موفقيت، هم براي شما و هم براي من. ديديد؟ با چند بار گفتن اين جملات در دل، اصلاً يادتان ميرود كه چيزي به عنوان ترس هم وجود دارد. ترس از مرگ هم همينطور است، درست وقتي كه به آن فكر مي كنيد دچارش ميشويد، اما وقتي شش دانگ حواستان به زندگي و لذتهاي زندگي است، ترس از مرگ هم فراموش ميشود.
براي رهايي از دام ترس، بايد تمرين كنيد. صبح ها پيش از رفتن به سر كار مي توانيد خودتان را براي مقابله با ترس گرم كنيد. درست مثل بازيكن تيم فوتبالي كه قرار است به در مقابل تيم ترس فوتبال بازي كند. ببينيد كه همه ی ما در يك صحنه زندگي مي كنيم، در صحنه ی تئاتر هم همينطور است، بازيگران خودشان را گرم ميكنند مثل يك جور مديتيشن برای رهايي از دام ترس در ميان تماشاگران.روي يك پا بايستيد و پاي ديگرتان را كه روي هوا نگاه داشتيد شروع كنيد به تكان دادن به سمت بيرون، انگار ميخواهيد عنكبوتي را كه روی پايتان افتاده است را از روي پاي تان پرت كنيد به كناري تا از شرش خلاص شويد. وقتي كه اين كار را ميكنيد در خودتان اين را بگوييد كه : هرچي ترس بود در دلم انداختم بيرون و ديگر اثري از آن نيست. بعد همين كار را با پاي ديگرتان انجام دهيد. بعد نوبت به دستانتان ميرسد، درست مثل حالتي كه آب روي آنها ريخته و شما ميخواهيد آب را از روي دستتان بتكانيد، شروع كنيد به تكان دادن دستهايتان در هوا و اطراف و بگوييد كه : هرچي ترس بود در دل و ستم انداختم بيرون و ديگر اثري از آن نيست. بعد دستهايتان به كمر بزنيد و سينهها را جلو بياوريد و بگوييد امروز خودم را برای انجام كارهايم آماده كردهام. چند جمله آماده كنيد و به سر كار برويد، ميتوانيد روي جمع دوستان تان تمرين كنيد، آنها را دور خودتان جمع كنيد و يك سخنرانی كوتاه و جالب برايشان ترتيب دهيد وقتي صحبت ميكنيد تجسم كنيد كه آن دوستان، مشترياني هستند كه قرار است يك ساعت بعد با آنها جلسه داشته باشيد.هر وقت ترس با علائمي خودي نشان داد، بر عكس از ده به يك بشماريد و در ضمن شمردن به اين فكر كنيد كه اگر اين جلسه را درست انجام دهيد، قرار داد را بسته ايد و موفق خواهيد شد و در جمع دوستان و آشنايان و رئيستان اعتبار بيشتري كسب خواهيد كرد. اگر زبانتان بند آمد و دهانتان خشك شد، آگاهانه گوشهاي از انتهاي زبان تان را آرام گاز بگيريد تا دهانتان تر شود و بتوانيد كار را ادامه دهيد.
منبع :
http://www.webfaqt.com
چگونه خشم خود را مهار کنیم؟
همه ما در لحظاتی احساس خشم و عصبانیت میکنیم و همه ما آدمهای عصبانی و تندخویی را میشناسیم که زندگی کردن با آنها بسیار سخت و دشوار است. خشم به طور کلّی احساس خوشایندی نیست امّا یک هیجان طبیعی و سالم است. ما معمولاً پس از آن که احساس ناراحتی یا آسیبپذیری میکنیم خشمگین میشویم. خشم به ما قدرت میدهد تا مقابله کنیم. معمولاً وقتی ناراحتی و آسیبپذیری به خشم تبدیل میشود ما احساس نومیدی و بیپناهی نمیکنیم. خشم به ما کمک میکند تا به تهدیدها واکنش نشان دهیم. به ما امکان میدهد که در مقابل حملات از خودمان دفاع کنیم. امّا خشم هنگامی مشکلزا میشود که ما در حال عصبانیت عملی انجام دهیم که به دیگران آسیب رساند (روحی یا جسمی). بنابراین با وجودی که واکنش نشان دادن به هنگام خشم و عصبانیت، عملی طبیعی است امّا باید مراقب بود که این واکنش به دیگران آسیب نرساند. به این فرایند، مهار یا مدیریت خشم میگویند. روش مختلفی برای مدیریت خشم وجود دارد که از آن جمله میتوان به روشهای زیر اشاره کرد: الف- روشهای آرامش (Relaxation Techniques) با آرام کردن دستگاه عصبی خودمختار میتوان به فرونشاندن خشم کمک کرد. برخی از روشهای این کار عبارتند از: • تنفس عمیق تنفس عمیق روشی است که میتوان برای به آرامش رسیدن سریع مورد استفاده قرار داد. در صورتی که به طور مرتب آن را انجام داده باشید اثر آن است. ۱- از طریق بینی نفس بکشید. مدتی که هوا را به داخل میکشید باید به اندازه شمارش آهسته یک تا سه باشد. ۲-هنگامی که هوا را به داخل میکشید معده خود را به طرف بیرون فشار دهید. ٣-هوا را از طریق دهان خود بیرون دهید. این کار باید به اندازه شمارش آهسته یک تا شش طول بکشد. ۴- این کار را دوبار دیگر تکرار کنید توجه: اگر احساس گیجی داشتید، آهستهتر نفس بکشید.
• مدیتیشن * پاسخ آرامش (Relaxation Response)، شکل سادهای از مدیتیشن است که هر کس میتواند آن را انجام دهد. به کارگیری روزانه این روش میتواند به کاهش استرس و افزایش تمرکز کمک کند.
1 – موضوع تمرکز را انتخاب کنید. یک کلمه یا عبارت کوتاه یا تصویر و یا دعایی که میخواهید روی آن تمرکز کنید را انتخاب کنید. در بعضی از انواع مدیتیشن به این «مانترا» میگویند. آنچه انتخاب کردهاید میتواند ریشه در نظام اعتقادی شخصی شما داشته باشد. مثلاً یک فرد مسیحی ممکن است بر روی عبارت «یا عیسی مسیح» تمرکز کند و یک فرد مسلمان روی کلمه «الله». حتی میشود واژههای خنثی و عمومی مانند «صلح» یا «آرامش» را در نظر گرفت و یا بر روی حرکت تنفسی (دم و بازدم) خود تمرکز کرد.
2 – آرام بنشینید. مکان آرامی را انتخاب کنید و راحت بنشینید. زنگ ساعت را تنظیم نکنید ولی جایی بنشینید که اگر خواستید بتوانید ساعت را ببینید. چشمانتان را ببندید و عضلاتتان را شل کنید.
3 – به طور طبیعی و آرام تنفس کنید. به طور طبیعی و آرام تنفس کنید. موضوعی که برای تمرکز انتخاب کردهاید را با هر بار بازدم (بیرون دادن نفس) تکرار کنید.
4 – بازگشت به موضوع تمرکز در ابتدا حواس شما پرت میشود. اشکالی ندارد. دقت کنید به کجا میرود و آن را به تنفس و موضوع تمرکزتان بازگردانید.
آنچه اهمیت دارد این است نباید در این حالت از خودتان انتقاد کنید. پرت شدن حواس شما چیز بدی نیست. این چیزی است که اتفاق میافتد. به آن توجه کنید و آن را دوباره به کاری که در دست دارید بازگردانید. با این کار، توجه و تمرکز شما هم میشود.
5 – ده تا بیست دقیقه ادامه دهید. این کار را برای 1 تا 2 دقیقه ادامه دهید. اگر خواستید هر از گاهی به ساعت نگاهی بیاندازید. هر گاه افکار دیگری به ذهنتان آمد، آنها را بیرون برانید و به کار تمرکزتان بازگردید.
برای این که بهترین نتیجه را کسب کنید روزی یک تا دوبار این فرایند را تکرار کنید. هر چه تجربهتان شود، راحتتر تمرکز خواهید کرد و رفتهرفته متوجه میشوید که پراکندگی و آشفتگی ذهنی شما برطرف میشود. * مراقبه (Mindfulness Meditation) نوع دیگری از مدیتیشن است که بسیار ساده است امّا انجام دادن آن آسان نیست. مراحل آن به قرار زیر است: • ◦آرام بنشینید یا دراز بکشید و به دم و بازدم تنفسی خود توجه کنید. ◦به هر چیز دیگری که در بدن خود حس میکنید توجه کنید. ◦هرگاه افکار دیگری به ذهنتان آمد آنها را از ذهنتان بیرون کنید. ◦آگاه باشید که در لحظه حال بسر میبرید. ◦این کار را روزانه 15 الی 2 دقیقه انجام دهید. ◦با برطرف شدن آشفتگی ذهنی، به احساس آرامش خوبی دست خواهید یافت.
توجه: روزی چند بار کارتان را متوقف کنید و به تنفس کردن خود توجه کنید. حس «بودن» را در خودتان پرورش دهید، به جای آن که همیشه حس کنید که وظیفه شما در این دنیا این است که باید کاری را انجام دهید. • شمارش سادهترین کاری که میتوان کرد این است که قبل از نشان دادن هرگونه عکسالعملی به هنگام خشم و عصبانیت، از یک تا 1 بشمارید. این کار باعث میشود که واکنش شما کمتر پرخاشگرانه باشد. ب- روشهای شناختی (Cognitive Techniques) این روشها به شما کمک میکنند تا باورها و انتظارات خود را تغییر دهید. هنگامی که عصبانی هستید، تفکرات شما میتواند افراطی و مبالغهآمیز گردد. سعی کنید افکار افراطی را با افکار معقولتری جایگزین نمائید. به جای فکر کردن به این که «این وضعیت، بسیار بد و افتضاح است» به خودتان بگوئید «این وضعیت ناراحتکننده است و این که من از این بابت ناراحتم قابل درک است امّا من میدانم چگونه در حالت خشم، عکسالعمل نشان دهم.» از مهمترین روشهای شناختی، روشهایی است که برای افسردگی و اضطراب به کار میرود. • شناخت درمانی برای افسردگی و اضطراب رویکردهای متفاوتی به روان درمانی وجود دارد. برخی از رواندرمانگران گرایشهای خاصی دارند. در حالی که برخی دیگر بازتر عمل میکنند و روشهای متنوعی را به کار میگیرند. بسیاری از روان درمانگران، در بعضی مواقع از شناخت درمانی یا شناخت-رفتار درمانی استفاده میکنند.
شناخت درمانی سعی در تغییر نحوه تفکر آدمها نسبت به چیزهای مختلف دارد. روش درمانی آلبرت الیس یک نمونه خوب است. الیس معتقد است که هیجانات قوی، از تعامل بین رویدادهای محیطی و اعتقادات و انتظاراتی که ما داریم نتیجه میشوند. برخی از این اعتقادات بسیار قوی یا محکم هستند. (مثل اعتقاد به این که «همه باید مرا دوست داشته باشند.») در روش الیس، بیماران یاد میگیرند که اعتقاداتشان را اصلاح کنند به نحوی که از شدّت کمتری برخوردار شود. (مثل این که «من دوست دارم که مردم مرا دوست داشته باشند، امّا میدانم که همه این جور نیستند.») آرون بِک، روشی برای درمان اضطراب و افسردگی بر پایه نظریه شناخت به وجود آورده است. در این روش، بیمارانی که دچار افسردگی هستند یاد میگیرند که چگونه از طریق گفتگوهای درونی، اختلالاتی که در الگوهای فکری و انتظارات و عقایدشان وجود دارد را تغییر دهند. جان کوک، روش درمانی بِک برای اضطراب را چنین توضیح میدهد: «این نظریه، نقش تفکر نادرست در ایجاد اضطراب را تشریح میکند و روشی را برای بازسازی آن از طریق تجدید ساختار شناختی فرد ارائه مینماید. به گفته بِک، روشی که ما اطلاعات را پردازش میکنیم توسط ساختاری به «طرحواره» اداره میشود. این طرحوارهها متشکل از قوانینی برای تشریح اطلاعات ورودی و نیز قوانینی برای بازیابی آنچه تاکنون یادگرفتهایم هستند و قادرند تاثیرات قوی و مهمی بر روی چگونگی ارتباط ما با دنیا بگذارند. برای مثال، طرحواره فردی که دارای ترس از اجتماع است باعث میشود که او از طریق تشریح اطلاعات ورودی و خاطراتی که از تهدیدهای اجتماعی دارد، مضطرب و دوری گزین گردد. روش درمانی، شامل تصحیح تفکر نادرست و غیرمنطقی از طریق مواجه ساختن مکرّر طرحواره شناختی با اطلاعات مغایر و متضاد آن طی تمرینات خانگی است.» اضطراب و افسردگی را میتوان از طریق دارو درمانی یا روان درمانی و یا هر دو درمان کرد. برخی پژوهشها نشان دادهاند که ترکیب این دو میتواند تأثیر بسیار بیشتری داشته باشد. البته دارو درمانی برای اضطراب گاهی به وابستگی شخص منجر میشود امّا این مسأله به ندرت در مورد داروهای ضدافسردگی پیش میآید. ما والدین باید به كودكان خود متذكر شویم حتى اگر در زندگى خصوصى مان به موفقیتى دست نیافته ایم اما مى توانیم هنوز والدین خوبى بوده و به خوبى مراقب شان باشیم. روى هم رفته وظیفه ما فراهم كردن محیطى كامل و بى عیب براى كودكان نیست بلكه موظف هستیم به آنها كمك كنیم تا براى كسب موفقیت در دنیایى پر از نقص، مهارتهاى لازم را به دست آورند. نتیجهگیری خشم فروخورده میتواند مشکلزا باشد امّا این بدان معنی نیست که راه چاره، بیرون ریختن خشم و عصبانیت است. رویکرد متعادلی شامل قبول خشم و انتخاب واکنش مناسب، میتواند برای بسیاری راهگشا باشد. خشم هم میتواند انگیزه کمکی برای انجام دادن کاری باشد و هم ممکن است مشکلزا گردد و شما را به دردسر بیاندازد. هرگاه عصبانی شدید به یاد بیاورید که برای واکنش نشان دادن به این احساس، حق انتخاب دارید.
منبع :
http://www.rahgoshacenter.ir/articles.php?article_id39
مدیریت استرس
مدیریت استرس روش موثر برای فرو نشاندن استرس 1ده روشهای زیادی برای کاهش تنش tension ) ) و رسیدن به آرامش وجود دارد. در این جا درخلال خواندن همین مقاله شما را با 1 روش موثر از این روشها كه قابل یادگیری و به کاربستن میباشند و برخی دیگر از آنها به تمرین بیشتری نیاز دارند آشنا مي نماييم. 1) تنفس عمیق تنفس عمیق، روش سادهای برای فرو نشاندن استرس است و مزایای زیادی برای بدن انسان دارد که از آن جمله میتوان به اکسیژنرسانی به خون اشاره کرد که این امر به نوبه خود باعث «بیدار کردن» مغز، شل کردن عضلات و آرام کردن فعالیتهای ذهنی میگردد. تنفس عمیق از این جهت مفید است که میتوان آن را همه جا و همه وقت انجام داد و اثربخشی آن نیز سریع و فوری است. در زیر، چگونگی انجام این کار توضیح داده شده است: 1 – در وضعیت راحتی بنشینید یا بایستید. 2 – به آرامی از طریق بینی نفس بکشید و در مغزتان تا 5 بشمارید. 3- هوا را از دهانتان بیرون دهید و در مغزتان تا 8 بشمارید. 4- این کار را چند بار تکرار کنید. در هنگام تنفس به نکات زیر توجه کنید: • هنگام تنفس، به جای آن که شانههای خود را بالا دهید، شکمتان را به سمت بیرون بدهید. این روشِ راحتتر و طبیعیتری برای تنفس است و به ریهها کمک میکند که از هوای تازه پر شوند و هوای «کهنه» بیشتری را تخلیه کنند. • شما میتوانید این کار را چند بار انجام دهید تا استرس خود را کاهش دهید و یا به شکل مدیتیشن آن را چند دقیقه تکرار کنید. • اگر بخواهید میتوانید به هنگام بازدم (بیرون دادن هوا)، حلق خود را کمی سفت کنید تا هوا با صدایی شبیه پچپچ و نجوا خارج شود. این روشِ تنفس گاهی در یوگا نیز استفاده میشود و میتواند باعث فرو نشاندن استرس شود. 2) – مدیتیشن مدیتیشن بر پایه تنفس عمیق استوار است ولی یک گام از آن جلوتر میرود. هنگامی که شما مشغول مدیتیشن هستید، مغزتان از نظر عملکرد وارد محدودهای میشود که مشابه با خواب است ولی مزایای افزودهای به همراه دارد که در حالتهای دیگر نمیتوانید به آنها دست یابید، مانند آزاد کردن هورمونهای خاصی که باعث ارتقاء سلامت میگردند. همچنین، تمرکز ذهنی بر روی «هیچ»، ذهن شما را از کار کردن زیاد و بالا بردن سطح استرس باز میدارد. 3) – تصویرسازی ذهنی یادگیری تصویرسازی ذهنی به زمان بیشتری نیاز دارد امّا این روشی عالی برای مدتی رها شدن از استرس و آرامش بخشیدن به بدن است. برای بعضیها این کار آسانتر از مدیتیشن است زیرا معمولاً تمرکز کردن بر روی «یک چیز» راحتتر از تمرکز کردن بر روی «هیچ چیز» است. پخش کردن صداهای طبیعت (مثل صدای آب، صدای پرندگان و ) به صورت ملایم به هنگام تمرین، به غوطهوری شما در این تجربه کمک میکند. در زیر، چگونگی انجام این کار توضیح داده شده است: 1 – در وضعیت راحتی قرار بگیرید. اگر وضعیت خوابیده باعث به خواب رفتن شما میشود، چهارزانو بنشینید یا روی صندلی راحتی لم دهید. 2- تنفس شکمی عمیق بکنید و چشمان خود را ببندید. تمرکز خود را بر روی تنفس خود قرار دهید. 3- هنگامی که احساس آرامش پیدا کردید، شروع کنید خود را در آرامترین محیطی که میتوانید تجسّم کنید، تصوّر نمائید. برای بعضیها، این ممکن است شناور شدن در آب تمیز و خنک یک ساحل استوایی باشد و برای بعضی دیگر، نشستن در کنار آتش در عمق یک جنگل سرد و ساکت. 4- وقتی صحنه را تصوّر کردید، سعی کنید تمام حواس خود را درگیر کنید. چه شکلی است؟ چه بویی میآید؟ صدای جزجز آتش، ریزش آبشار یا پرندگان را میشنوید؟ تصوّر آن را آنقدر واقعی کنید که بتوانید آن را لمس کنید! 5- هر چقدر که میخواهید آنجا بمانید. از محیط لذت ببرید و خود را از چیزهای استرسزا دور نگهدارید. هنگامی که آماده بازگشت به دنیای واقعی شدید از بیست یا ده شمارش معکوس کنید و به خودتان بگوئید که وقتی به یک رسیدید، احساس شادابی و سرزندگی خواهید کرد و از بقیه روزتان لذت خواهید برد. وقتی بازگشتید احساس آرامش بیشتری خواهید کرد، درست مثل این که از یک تعطیلات کوتاه بازگشته باشید. در هنگام تصویرسازی ذهنی به نکات زیر توجه کنید: • پخش موسیقی آرامشبخش مثل صداهای طبیعت میتواند مکمّل کار شما باشد و باعث شود که خود را عمیقتر در محیط جدید حس کنید. • اگر نگران از دست رفتن زمان یا به خواب رفتن هستید میتوانید از ساعت شماطهدار استفاده کنید. بدین ترتیب این نگرانی مانع آرامش شما نخواهد شد. تصویرسازی به طور معمول 1 تا 15 دقیقه طول میکشد. • هر چه تجربهتان شود، سریعتر و عمیقتر این کار را خواهید کرد. 4) – تجسّم یک گام فراتر از تصویرسازی ذهنی است. شما میتوانید بر پایه تصویرسازی ذهنی، خود را در شرایط دستیابی به هدفهایی نظیر سالمتر و با آرامش بودن، موفقیت در کار، رفع مشکلات به شیوههایی بهتر و نیز تجسّم کنید. نکته قابل توجه این است که تجسّم خود در حال انجام موفق وظایفی که بر عهده دارید، در واقع مشابه یک تجربه فیزیکی عمل میکند و بنابراین شما از طریق تجسّم میتوانید عملکرد واقعی خود را نیز بهبود بخشید! در زیر، یک جلسه برای نمونه آورده شده است: بنشینید یا دراز بکشید، چشمانتان را ببنیدید و نفس عمیق بکشید. ماهیچههای بدن خود را یک به یک در نظر بگیرید و سعی کنید همه آنها را در آرامش (شل و رها شده) قرار دهید. این کار ممکن است مدتی طول بکشد. وقتی بدنتان احساس آرامش کامل کرد، به مکان دلخواهتان بروید مکانی آرام و امن که در آن هیچ نگرانی ندارید. به اطراف نگاه کنید و همه جا را ببینید. از آنجا بودن چه احساسی میکنید؟ چه صداهایی میشنوید؟ چه بوهایی میآید؟ کمی جلوتر بروید. به بالا و پائین و همه اطراف نگاه کنید. به چیزهایی که میبینید و احساسی که در شما به وجود میآید دقت کنید. به خودتان بگوئید: «من در آرامشم نگرانیها برطرف شدهاند استرسها از بدن من خارج شدهاند.» تمام منظرهها، صداها، رایحهها و حسهای این مکان را به خاطر بسپارید. شما هر وقت که خواستید میتوانید به اینجا بازگردید. برای خودتان این حرف را تکرار کنید: «من اینجا در آرامشم این جا مکان مطلوب من است». هنگامی که کاملاً مکان مورد نظرتان را تجسّم کردید، چشمانتان را باز کنید ولی در همان وضعیت راحت که قرار داشتید بمانید. به تنفس آرام و منظم خود ادامه دهید و برای چند لحظه از آرامشتان لذت ببرید. مطمئن باشید که مکان مطلوبتان هرگاه که بخواهید به آنجا روید آماده است. 5) – خود-هیپنوتیزم خود- هیپنوتیزم برخی از جنبههای تصویرسازی ذهنی و تجسّم را به خدمت میگیرد و این مزیت را دارد که شما را قادر میسازد تا مستقیماً با ذهن ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کنید و بتوانید توانائیهای خود را افزایش دهید، عادتهای بد خود را آسانتر رها کنید، درد کمتری احساس کنید، عادتهای سالمتر را به نحو موثرتری در خود به وجود آورید، و حتی پاسخ پرسشهایی را بیابید که به هنگام بیداری ذهن، آشکار و روشن نبودند! خود-هیپنوتیزم به تمرین و آموزش نیاز دارد ولی ارزشش را دارد. یاد بگیرید که با استفاده از هیپنوتیزم، استرسهای زندگی را مدیریت کنید. ( 6 – ورزش بسیاری از مردم به خاطر کنترل وزن و به دست آوردن شرایط فیزیکی بهتر برای سالمتر یا جذابتر شدن ورزش میکنند، امّا ورزش و مدیریت استرس وابستگی زیادی به یکدیگر دارند. ورزش وسیلهای برای انحرف ذهن از شرایط پراسترس و راه فراری از ناکامیهاست و همچنین به دلیل بالا بردن سطح اندورفین و کاهش هورمونهای استرس نظیر کورتیزول باعث نشاط و سرخوشی میگردد. فعالتر شدن در زندگی روزمره از دیگر مزایای ورزش است. ( 7 – شل کردن عضلات با سفتکردن و سپس شل کردن عضلات بدن، میتوان در چند دقیقه تنشها را کاهش داد و احساس آرامش بیشتری کرد. این کار به آموزش یا تجهیزات خاصی نیاز ندارد. از عضلات صورت خود شروع کنید. اخم کنید. به مدّت 1 ثانیه این حالت را نگه دارید و سپس برای 1 ثانیه آن عضلات را کاملاً شل کنید. حال، همین کار را با گردن، سپس با شانهها و تکرار کنید. این کار را میتوان همه جا انجام داد و شما با انجام این کار در خواهید یافت که سریعتر و راحتتر از قبل میتوانید به آرامش دست یابید و رفته رفته به جایی خواهید رسید که درست همزمان با شروع این کار، تنشها در شما کاهش خواهد یافت. ( 8 – رابطه جنسی برقراری رابطه جنسی روش موثری برای فرو نشاندن تنش و استرس است. مزایای فیزیکی رابطه جنسی بسیار زیاد است و اغلب آنها بر روی فرو نشاندن استرس نیز تاثیر گذارند. امّا متاسفانه بسیاری از مردم هنگامی که سطح استرسشان بالاست کمتر به برقراری رابطه جنسی میپردازند. 9) – موسیقی ثابت شده است که موسیقی درمانی دارای مزایای زیادی از نظر سلامتی برای افرادی با شرایط خفیف (مثل استرس) تا حاد (مثل سرطان) است. برای مقابله با استرس، موسیقی مناسب میتواند فشارخون شما را پائین بیاورد، بدن شما را آرامش بخشد و ذهنتان را آرام سازد. یکی از مهمترین مزایای موسیقی به عنوان فرونشاننده استرس این است که میتواند به همراه فعالیتهای عادی روزانه صورت گیرد و وقت خاصی را از شما نمیگیرد. برخی از مواقعی که میتوانید از مزایای موسیقی بهرهمند شوید عبارتند از: برای بیدار شدن از خواب، به هنگام رانندگی، به هنگام آشپزی و غذاخوردن و قبل از رفتن به رختخواب (1- یوگا یوگا یکی از قدیمیترین روشهای بهبود حال خود است که تاریخچه آن به 5 سال پیش باز میگردد. یوگا چند تکنیک مدیریت استرس نظیر تنفس عمیق، مدیتیشن و تصویرسازی ذهنی را ترکیب کرده و با توجه به میزان زمان و انرژی مورد نیاز، مزایای بسیاری به ارمغان میآورد.
www.ravanyar.com
یک سخنرانی خوب ( speaking good )
( مهمترین ترس اکثر مردم صحبت کردن در ملاء عام ( جمع ) است . این مطلب چند روش برای بهبود مهارت صحبت کردن شما و همچنین چیره شدن به ترس از صحبت کردن با یک گروه ، معرفی می کند .اول باید چند نکته را در مورد سخنرانی بدانید :1ـ انتخاب یک موضوع جالب2ـ یاد دادن یک مطلب جدید به مخاطبین3ـ کوتاه سخنرانی کنید4ـ برقراری ارتباط چشمی ( به مخاطبین خود به هر یک چند لحظه نگاه کنید )5- گفتن لطیفه ، خاطره و داستانهای خنده دار با ارتباط با موضوع6- سوال و جواب از مخاطبین ( شرکت دادن آنها در گفت وگو )
حالا به اصل موضوع می پردازیمچه برای یک مخاطب پنج نفره یا یک مخاطب یک نفری ، ترس و خجالت از صحبت کردن برای مردم می تواند کنترل شود . سخنرانی برای جمع مهارتی است که هر کس می تواند با تمرین آن را فرابگیرد . اول یاد بگیرید که چطور با اعتماد به نفس صحبت کنید و سخنرانی خود را با استفاده از ابزار قدرت ارتباطی زیر جالب کنید .ارتباط چشمیارتباط چشمی خوب به مخاطبین شما کمک می کند تا احساس آرامش بیشتری کنند و اعتماد به نفس ( اطمینان ) را در مهارت صحبت کردن شما ایجاد می کند . ارتباط چشمی خود را حفظ کنید به نحوی که ( مطالب ) سخنرانی خود را آن قدر خوب بدانید که لازم باشد فقط گاه گاهی یک نگاه سریع به یادداشت های خود داشته باشید . در میان مخاطبین ، تعدای چهره صمیمی پیدا کنید که نسبت به پیام شما عکس العمل نشان می دهند و به سخنرانی کردن برای آنها تمرکز کنید . هر بار چهار تا پنج ثانیه ارتباط چشمی خود را حفظ کنید و سپس ارتباط چشمی ( تماس چشمی ) را به سمت شخص دیگری تغییر دهید .طرز ایستادن و حرکت بدنژست خوب ( حالت درست ایستادن ) نشانگر اعتماد به نفس است . محکم بایستید . حرکت بیش از حد می تواند حواس شنوندگان شما را پرت کند . شما در حالت عادی دستهایتان را در طرفین بدنتان قرار می دهید . برای تأکید کردن نکات اصلی ، شما از حرکاتی استفاده می کنید که آهسته و دقیق هستند اما طبیعی به نظر می رسند . مواظب عادت های احتمالی خود مانند دست به سینه ایستادن ، تکیه دادن به دیوار یا ضربه زدن با خودکار باشید . این (مسأله) نیز ممکن است باعث حواس پرتی مخاطبین شما شود یا گویای این باشد که شما بی علاقه هستید و اعتماد به نفس ندارید . سخنرانی خود را در مقابل یک آیینه تمرین کنید تا نحوه ی ارائه سخنرانی و حرکات بدن خود را کنترل نمایید ودر صورت نیاز آنها را تغییر دهید . برای دست یافتن به یک هماهنگی مطلوب حرکات بدن که در مقابل مخاطبین به کار می برید ، روش های گوناگونی را امتحان کنید . حالات صمیمی چهره کمک می کند تا رابطه ی گرم و مثبتی با مخاطبین خود ایجاد کنید . یک لبخند بر روی چهره شما این را آگاه می سازد که شما انسان و قابل اطمینان هستید و دلایل بیشتری برای قبول عقایدتان به آنها می دهد . حالات چهره ی شما نشان دهنده ی وضعیت ( شور وحال ) سخنرانی شماست و مخاطبین را درگیر ( سخنرانی ) می کند .انتخاب لباس مناسب به شما کمک می کند تا برای مخاطبین خود احترام قائل شوید . قبل از رسیدن ( به محا مورد نظر ) برای سخنرانی ، نظر دیگران را در مورد انتخاب پوشش خود و این که چقدر مناسب آن موقعیت است جویا شوید .گاهی اوقات لحن صدا می تواند تأثیر قوی تری نشبت به پیام داشته باشد . با تمرین کردن احساس و انرژی را به صدای خود اضافه کنید . می توانید با استفاده از ( موارد زیر ) به سخنرانی خود تنوع دهید :1ـ بالا بردن یا پایین آوردن صدایتان2ـ تغییر دادن سرعت کلمات برای به هیجان آوردن مخاطبین3ـ استفاده کردن از مکث و سکوت به جای گفتن « آم » ، « اوم »4ـ بالا بردن و کم کردن صدا برای تأکید روی نکات اصلی و درگیرکردن شنوندگان ( در بحث )5ـ افزودن انرژی ( به صدا ) به منظور این که صدایتان هیچ وقت کسالت آور یا بی احساس نباشد6ـ تمرین کردن روزانه و ضبط صدایتان برای این که ببینید تغییرات کجا ممکن است لازم باشد .مخاطبین خود را از طریق شوال پرسیدن ، مستقیما صحبت کردن با آنها و علاقه مند کردن آنها در بحث شرکت دهید . این ( مسأله ) به ایجاد یک ارتباط راحت با مخاطبین کمک می کند . مخاطبین را با استفاده از جملات آغازین جذاب ، عکس ، نقشه ، و بخشهایی از فیلم ها و یا تقاضای کمک کردن از آنها در بحث شرکت دهید . در سخنرانی هدف از شوخ طبعی کمدین بودن نیست بلکه به وجود آوردن محیطی راحت و آرام و مزاح با شنوندگان است . شوخ طبعی می تواند بین یک سخنرانی متوسط و عالی تفاوت ایجاد کند . کمی شوخ طبعی در سخنرانی تان به شنونده این آگاهی را می دهد که شما انسان هستید و در واقع افراد در صورت شوخی و تفریح مطالب را یاد می گیرند . سعی کنید داستان های شخصی یا رویدادهای اخیر را در سخنرانی خود بگنجانید تا به گرمی و شور و حال آن بیفزایید .کنترل اضطراباکثر مردم از صحبت کردن در جمع می ترسند . آنها از این ( مسأله ) حتی بیش از مرگ وحشت دارند . هر کس به هنگام صحبت با یک گروه به اندازه ی معینی حالت عصبی دارد ، اما نکته مهم این نیست که آن را خاتمه دهید ؛ یاد بگیرید که آن را کنترل کنید . درست قبل از سخنرانی خود چند تمرین عمیق تنفسی را جهت آرام شدن انجام دهید . از حالت عصبی خود برای افزودن هیجان به سخنرانی تان استفاده کنید . به خاطر داشته باشید که از شما خواسته شده که صحبت کنید زیرا شما مطلب مهمی برای گفتن دارید . سخنرانی در جمع مهارتی است که می توانید با تمرین یاد بگیرید . کنترل ترس تان و تمرینِ مهارتهای فوق در سخنرانی در جمع می تواند برای شما موفقیت به همراه داشته باشد .
منبع :
http://suncold.parsiblog.com/
جمع بندى و نتيجه گيرى
جمعبندى و نتيجهگيرى آخرين مرحلهٔ روش سخنران است. وقتى که سخنران تمام مىشود، معلم مىتواند:
الف- از شاگردان بخواهد که بعضى از نکات مهم درس را به خاطر بياورند يا نظر خود را دربارهٔ آنها بگويند؛
ب- به سؤالهاى شاگردان پاسخ دهد؛
ج- نکات مهم و اساسى درس را گوشزد و مرور کند.
براى مثال، معلم مىتواند از اينکه به آن کلاس درس داده است ابزار خوشبختى کند و براى شاگردان آرزوى موفقيت نمايد؛ مىتواند براى آخرين بار سعى در افزايش درک مطلب کند و از شاگردان بخواهد که نکات خاصى را از درس به ياد بياورند يا بعضى از تعاريف، مثالها يا کاربرد نکات را ابزار دارند؛ مىتواند ذهن شاگردان را با پاسخ دادن به سؤالات آنها و شرح بيشتر بعضى از مطالب يا مطرح کردن همان مطالب از زواياى ديگر يا خواهش کردن از بعضى شاگردان براى پاسخ به سؤالات ديگران و يا بحث کردن دربارهٔ کاربرد نکات درسى در مسائل و موقعيتهاى جديد، روشنتر نمايد؛ مىتواند دقيقاً نکاتى را که اهميت بيشترى دارند روشن سازد تا شاگردان بدانند که چه مواردى اهميت دارد. بهمنظور تقويت يادگيري، معلم بر آن نکات تأکيد مىکند، آنها را تکرار مىکند و دوباره آنها را از شاگردان مىپرسد.
شوتز ۱۹۶۹ (Shutes) در مطالعه موارد مذکور نتيجه گرفت که آن دسته از معلمان تازه کار که موفقيت بيشترى در تدريس بدست مىآورند، درصد بيشترى از نکات مورد بحث را در انتهاى درس خود مورد استفاده قرار مىدهند. موفقيت آنان بويژه مديون استفاده از راههاى مختلفى بود که براى صميمىتر شدن رابطهٔ معلم و شاگرد و روشنتر کردن نکات مهم درس بکار مىبردند. اين معلمان موارد ديگر را نيز بيشتر از ساير معلمان مورد استفاده قرار مىدادند، اما نه به حدى که تفاوت معنادارى وجود داشته باشد. راز موفقيت اين معلمان، بيشتر به اين سبب بود که:
۱. ايدهها و نکات درسى را به موقعيتهاى جديد تعميم مىدادند؛
۲. در مرور آخر درس، نکات مهم را تأکيد و تکرار مىکردند؛
۳. وجود آزمون بعد از درس را به آگاهى شاگردان مىرساندند؛
۴. از فراگيران مىخواستند که اطلاعات بخصوصى را به ياد بياورند؛
۵. در مورد نکات مهم و تاريک، از فراگيران نظرخواهى و آنان را تشويق به طرح سؤال مىکردند.
از آنجا که شوتز فقط به گزارش همبستگى بين مسائل اکتفا کرده است، نمىتوانيم دربارهٔ علت رفتار اينگونه معلمان اطمينان حاصل کنيم؛ با وجود اين، تحليل يافتههاى وى دربارهٔ آثار مفيد جمعبندى و نتيجهگيرى مىتواند در خصوص طراحى سخنرانىها به معلم کمک کند.
نکته ديگرى که در بخش پايانى نبايد فراموش کنيم، سازماندهى روابط بين سخنرانىها است. در انتهاى يک سخنرانى بايد اشاراتى دال بر محتواى سخنرانى بعدى داشته باشيم. سخنرانىها يک زنجيره را تشکيل مىدهند. ارتباطى که بين حلقهها وجود دارد بايد روشن شود؛ براى مثال، مىتوانيم چنين بگوييم: همانطور که به خاطر داريد، اين پنجمين سخنرانى اين درس است و به اکولوژى مربوط مىشود. من در جلسهٔ قبلى دربارهٔ مفهوم زيست اکولوژيک صحبت کردم و به مطالبى رسيدم که امروز دربارهٔ آنها بحث کردم. در جلسهٔ بعدي، تأثيرات انسانها را بر اين محيطزيست بررسى خواهم کرد و اين موضوع در نتيجهگيرى جلسه امروز، يعنى مسائلى که دربارهٔ آسيبپذيرى محيط زيست بيشتر موجودات زنده گفته شد، بطور ضمنى مطرح گرديد.
چنين سازماندهى بين درسي، سبب هدايت شاگردان و ايجاد ارتباط بين سخنرانىها در ذهن آنان خواهد شد. نکته آخر اينکه در پايان هر جلسه سخنراني، معلم بايد با شاگردان وارد مسائل غيردرسى شود تا خشکى و يکنواختى درس کاهش يابد و شاگردان در جلسات ديگر با رغبت بيشترى شرکت کنند.
متن و محتواى سخنرانى
بعد از اينکه مشخص شد سخنرانى از کجا بايد آغاز شود و بعد از اينکه محرکهاى لازم براى جلب توجه به سخنرانى بکار برده شد، معلم بايد توجه خود را به متن سخنرانى معطوف کند. متن سخنرانى قسمت اصلى و بسيار مهم سخنرانى را تشکيل مىدهد. سخنران در اين مرحله نيز بايد به نکاتى توجه کند تا بتواند سخنرانى مؤثرى ارائه دهد. اين نکات عبارتند از:
◊ استمرار توجه شاگردان در طول ارائه محتوا
◊ جامع بودن محتوی
◊ سازماندهی منطقی محتوا
جامع بودن محتوى
منظور از جامع بودن محتوا اين است که متن سخنرانى بايد تمام هدفهاى آموزشى را در بر داشته باشد؛ بهعبارت ديگر، محتواى سخنرانى بايد تمام حقايق، مفاهيم و اصولى را که معلم مىخواهد شاگردانش بياموزند، در برداشته باشد. اين مسأله بويژه زمانى اهميت دارد که شاگردان به منابع ديگرى غير از سخنرانى دسترسى نداشته باشند. اگر محتواى سخنرانى در کتابها يا منابع ديگر موجود باشد، لزومى ندارد سخنرانى تمام عناصر و جوانب موضوع را در بر داشته باشد. آزمايشهاى بسيارى نشان داده است شاگردانى که سخنرانى معلمان آنها جامعيت بيشترى داشته است، بهتر ياد گرفتهاند.
منبع :
مقدمه سخنرانى
از مقدمه مىتوان بهمنظور ايجاد رابطه بين معلم و شاگرد، جلب توجه شاگردان، نشان دادن مندرجات و مضامين اساسى و به فعاليت و جنبش درآوردن اطلاعات و تجربيات شاگردان استفاده کرد.
ايجاد رابطه بين معلم و شاگرد
نقش ارتباطى مقدمه ممکن است هنگامى آشکار شود که معلمى خود را به شاگردان معرفى مىکند، آنان را مىپرسد، صحبتهاى گرم و صميمانهاى دربارهٔ وقت کلاس به ميان مىآورد، لطيفه يا حکايت کوتاهى مىگويد يا قسمتى از مراحل کار را معين مىکند.
جلب توجه شاگردان
شيوههاى جلبتوجه شاگردان به سخنرانى متعدد است. فعاليتهاى همچون طرح سؤال، بحث و گفتگو، استفاده از وسايل بصرى يا گفتن اين نکته که از درس امتحان گرفته مىشود ممکن است موجب جلبتوجه شاگردان به محتواى سخنرانى بشود.
شناخت علايق و خواستههاى شاگردان
شناخت علايق و خواستههاى شاگردان از عوامل مهم جلبتوجه است. براى شناخت علايق و رغبت شاگردان، معلم بايد به عوامل متعددى مانند سن، جنس، وضعيت اجتماعى – اقتصادي، سطح توانايىها، موفقيتها و سوابق آموزشى توجه کند و بر اساس شناخت آنها، سخنرانى خود ر
ايجاد انگيزش
گفتن عبارتهايى مانند:
– مسائلى که مطرح مىشوند مهم است.
– سؤالات امتحانى از اين مبحث طرح خواهند شد.
از موضوعاتى هستند که ايجاد انگيزه مىکنند. گيج در کتاب روانشناسى تربيتى مىگويد: آليسون و اش (Allison) ۱۹۵۱در آزمايش نشان دادند که گفتن اين مطلب که: مضمون يک فيلم مهم و مشکل است، يادگيرى را بهبود مىبخشد. (.p. 45 ؛.Ibid) به احتمال قوي، بهتر خواهد بود اگر در هنگام سخنرانى يا موقعيتهاى آموزشى ديگر، به فراگيران گفته شود: مطالب مشکل اما قابل فهم است يا مسائل بيشتر از آنکه ساده باشند قابل حل هستند. در چنين حالتي، اگر آنان در درک مطلب يا حل مسأله موفقيت بدست آورند، اعتماد بهنفس و خودساختگىشان بيشتر خواهد شد، در حالى که اگر در درک مطالبى که به آنان گفته شده آسان است موفق شوند، تقويت و خودساختگىشان کمتر خواهد بود و اگر موفق نشود، ميزان از دست دادن اعتمادبهنفسشان افزايش خواهد يافت؛ بنابراين، بهتر است در فرايند تدريس، به شاگرد گفته شود: موضوع مشکل ولى قابل فهم و حل است.
بيان صريح هدفها و نکات مهم سخنرانى
معلم بايد کليه هدفهاى اجرايى مورد نظر در سخنرانى را با جملاتى صريح و روشن بيان کند يا روى تختهگچى بنويسد. در دو مطالعهاى که بلگارد (Belgard)، روزنشاين (Rosenshine) و گيج (۱۹۷۱) انجام دادهاند، ضريب همبستگى بين ميزان وضوح هدفها براى شاگردان و ميزان يادگيرى آنان را ۳۹/۰ اعلام کردهاند. (.pp. 45-451 ؛.Ibid)
استفاده از پيش سازماندهنده
اگرچه ميزان تأثير پيش سازماندهنده در روش سخنرانى چندان معلوم نشده است و حتى گاهى عين و تا حدودى متناقص است، اما به اعتقاد آزوبل، اگر مفاهيم ارائه شده در سخنرانى با ساخت شناختى شاگردان به وسيله پيش سازماندهنده ارتباط داده شود، درک و يادگيرى مفاهيم بسيار بالا خواهد رفت. با ارائه پيش سازماندهنده، شاگردان قادر مىشوند اطلاعاتى را که به آنها داده شده است دستهبندي، حفظ و دوباره يادآورى کنند.
پيشآزمون و فعال کردن آگاهى و اطلاعات شاگردان
آزوبل بر لزوم پيشآزمون تأکيد مىکند و معتقد است که يادگرفتههاى قبلى فراگيران مهمترين عامل در يادگيرى آنهاست. براى شناخت زمينههاى قبلى شاگردان، معلم مىتواند سؤالاتى را بصورت کتبى يا شفاهى مطرح کند. اين سؤالات اولاً، به شاگردان آگاهى مىدهد که چه موضوعاتى مهم است و ثانياً، اطلاعات لازم را در مورد زمينههاى علمى شاگردان در اختيار معلم قرار مىدهد. اين اطلاعات مىتواند براى تنظيم سخنرانى بسيار مفيد باشد.
آمادگى براى سخنرانى
کميت و کيفيت يک سخنرانى تعيينکنندهٔ نوع آمادگى معلم براى سخنرانى است. در سخنرانىهاى کوتاه، فورى و غيررسمى معمولاً کسب آمادگى چندان امکانپذير نيست، اما براى سخنرانىهاى طولانى و نسبتاً رسمي، همچون کلاس درس، معلم بايد آمادگى کافى داشته باشد. براى فرد سخنران آمادگى بايد از سه نظر کسب شده باشد:
◊ آمادگی از نظر تجهیزات
◊ آمادگی از نظر زمان
◊ آمادگی عاطفی
آمادگى از نظر تجهيزات
وسايل آموزشى بسيارى مانند فيلم، تلويزيون، اسلايد و نوارهاى ضبط شده وجود دارند که مىتوانند معلم را در يافتن مطالب مناسب و ايراد سخنرانى کمک کنند. معلم بايد آنها را با توجه به هزينههاى موجود، مورد بررسى قرار دهد و آنهايى را که مىتوانند سخنرانى او را تقويت کنند انتخاب نمايد.
آمادگى عاطفى
بسيارى از مردم هنگام سخنرانى دچار نوعى ترس ناگهانى مىشوند. اين ترس به هنگام ارائه سخنرانى موجب کاهش توانايى ارتباط مىشود. ترس از سخنرانى را مىتوان با روشهاى مختلف کاهش داد. يکى از روشهاى بسيار مؤثر کاهش ترس، روش از بينبردن منظم حساسيت است. اين روش به انسان ياد مىدهد چگونه راحت و آسوده باشد. پس از اينکه فرد آسوده و راحت شد، تعدادى عوامل درجهبندى شده که ايجاد اضطراب مىکنند، به موقعيت اضافه مىشوند. اگر فرد بتواند در موقعيت ايجاد شده آسودهخاطر بماند، مىتواند مطمئن شود که موقعيتهاى اضطرابانگيز خنثى شدهاند و ديگر اثر نخواهند داشت. چنين آموزشى مىتواند توانايى روبهرو شدن بدون ترس با شنوندگان را به سخنران عطا کند. .Gege) (.p. 448 ؛N.L. and David Berliner – 1979
آمادگى از نظر زمان
سازماندهى خوب يک سخنرانى و طى مراحلى مانند جمعآورى اطلاعات، تنظيم مطالب، تعيين موارد تأکيد (مهم) و فراهم ساختن مثالهاى نافذ و ناب مستلزم وجود زمان مناسب است. سخنراني، در واقع، تجديد بنايى در مقياس کوچک از ساختمان دانش و اطلاعات سخنران است. چنين تجديد بنايى نياز به زمان مناسب دارد و اگر چنين فرصتى در اختيار سخنران نباشد، نمىتوان از او انتظار داشت که سخنرانى مطلوبى ارائه دهد.
منبع :
سخنرانی ، عامل موفقیت در بازاریابی
بازاريابي از طريق ارسال متن سخنراني به صورت نوار بسيار موثر است
مطــابق يافــته هــاي يــك شركت مشـــاور در لـــوس آنـــجلس موسوم به ترنوتراكرز 2، ترس از سخن گفتن در برابر جمع، دومين فـوبـياي ( ترس در اصطلاح روانپزشكي ) رايج ميان افرادي است كه در دنياي كسب و كار مشغول هستند. اين نكته، برخلاف نتايج تحقيقي است كه نشان مي دهد افراد شاغل در بخش ارائه خدمات مشاوره اي در ارتباطات، سال پيش بيش از 15 ميليون دلار درآمد كسب كرده اند. مطلب فوق مي تواند براي آن دسته از شاغلان در كسب و كارها كه از سخن گفتن در برابر عموم هراسي به دل راه نمي دهند خبر خوبي باشد. كساني كه خوب سخنراني مي كنند، از نظر شنوندگان، افراد متخصصي در زمينه فعاليت خود به شمار مي روند و لذا، مشتريان را آسانتر به سوي خود جلب مي كنند. به علاوه، سخنرانان، سالانه در حدود 5 دلار علاوه بر درآمد حاصل از كسب و كار عادي خود، از راه سخن گفتن به دست مي آورند. سرانجام اينكه، سخنگويي يكي از ارزانترين و در عين حال موثرترين روشهاي بازاريابي است كه مي توانيد به كار گيريد. اگر براي 25 نفر از افراد علاقه مند، يك ميني – سمينار برگزار كنيد، پيشرفت بسيار بيشتري نسبت به ملاقات تك تك آنها خواهيد داشت. در ، برخي رهنمودها را براي سخنراني موفقيت آميز ارائه مي دهيم. اولين رهنمود براي كساني است كه حتي تصور حرف زدن در برابر جمع، آنان را به وحشت مي اندازد:
1- براي علاقه مندان، سمينارهاي صوتي بگذاريد
اگر براي شما سخنراني خيلي مشكل است و در صورت اجبار، احساس بي قراري آزارتان مي دهد يا پول خردها را در جيب كت خود زير و رو مي كنيد، موهايتان را لاي انگشت مي پيچانيد يا با پايتان ضرب مي گيريد، بهترين راه آن است كه يك نوار كاست صوتي را با مطالب مورد نظرتان پر كنيد و سپس اين ميني – سمينار را براي علاقه مندان بفرستيد. لطفاً در اين مورد فكر كنيد. همه ما گاهي براي بازاريابي، آگهي و ه ارسال مي كنيم، و اكثر اوقات، دريافت كنندگان، آن ه ها را به دور مي اندازند، اما كمتر پيش مي آيد كه كسي يك پاكت حاوي نوار كاست را به دور افكند. حداقل به خاطر كنجكاوي هم شده، مي خواهد بداند مطالب درون آن چيست؟ حتي اگر ساير مطالب چاپي شما را پس از مروري كنار بگذارند، به احتمال 6% نوار كاست را گوش خواهند داد. شما مي توانيد از روي مقاله اي كه قبلاً حاضر كرده ايد بخوانيد يا اگر كتابي نوشته، گزارش يا بولتن خبري تهيه كرده ايد، آن را هم بيان كنيد. هر كاري مي كنيد، مطمئن شويد كه حداقل 98% مطالب شما حاوي اطلاعات مفيدي است وگرنه مردم تمام نوارها را گوش نخواهند داد. اگر شما يك سري كاست صوتي ( به تعداد 5 عدد يا بيشتر ) تهيه كنيد و علاقه مندان مايل به شنيدن آن باشند، مي توانيد از فروش آنها درآمدي كسب كنيد.
2- با شركت هايي كه سمينارها را اداره مي كنند تماس بگيريد و در آنها عضو شويد
اگر شما فكر جالبي براي برگزاري يك سمينار داريد ولي نمي خواهيد خرج آن را خودتان متقبل شويد، بايد در يك شركت برگزاري سمينار، عضو شويد. در اين حالت، شما فقط پشت تريبون قرار مي گيريد و تخصص خود را ارائه مي دهيد، در حالي كه شركت، وظيفه تبليغ، ثبت ، مسافرتها و غيره را به عهده دارد. ممكن است از شما خواسته شود كه سمينارهاي خود را فقط توسط اين شركت ارائه دهيد و قراردادي در اين رابطه تنظيم كنيد يا اينكه درخواست شود به مسافرتهاي زيادي برويد ولي بايد بدانيد كه اكثر سخنرانان حدود 1 الي 5 دلار در سال درآمد دارند كه ميزان آن به موضوع سخنراني بستگي دارد
3- براي اتاقهاي بازرگاني به رايگان سخنراني كنيد
اكثر اتاقهاي بازرگاني جلسات متعدد، نمايشگاهها و سخنراني هايي را در طول سال برگزار مي كنند؛ هر چند که بسياري از آنان از لحاظ سخنرانان خوب در مضيقه اند. اگر شما قبلاً عضو چنين نهادي باشيد كه چه بهتر، ولي در هر حال هنوز هم مي توانيد بدون عضويت در آنها، مطالب خود را بيان كنيد. امتياز عضو شدن آن است كه شما يك فهرست راهنماي اعضا را دريافت خواهيد داشت كه كليه اسامي اعضا، شركتها، نشاني ها و غيره در آن ذكر شده است. اين كتابچه، براي تهيه يك فهرست پستي و ارسال مطالب اضافي پس از سخنراني اصلي براي علاقه مندان، بسيار مفيد است. 4- سمينارهاي رايگان برپا كنيد
مردم از حضور در سمينارها لذت مي برند، به خصوص اگر اين سمينارها، مجاني باشند، ارائه يك سمينار مجاني مي تواند يك دروازه كاملاً باز براي فروش محصولات و خدمات شما ايجاد كند. اكثر سمينارهاي رايگان، يك الي دو ساعت به درازا مي كشند و اگر خوراكيهاي سبك مثل كلوچه را با قهوه سرو كنيد، بسيار بهتر نتيجه مي دهد. شما مي توانيد سمينار خود را در يك هتل محلي يا در محل دفتر خود برگزار يا اتاق كنفرانس را به صورت ساعتي كرايه كنيد. بسياري از مجتمعهاي مسكوني، داراي چنين مراكزي هستند. براي شركت كنندگان در سمينار يك هديه كوچك در نظر بگيريد. اين هديه کوچک مي تواند به صورت خلاصه اي از مطالب گفته شده به علاوه اطلاعات تبليغاتي در مورد شركت و موسسه شما باشد. در ضمن پس از سمينار، مدت كوتاهي را به گفت و گوي غير رسمي با حضار بگذرانيد. مردم معمولاً پرسشهايي دارند كه نمي خواهند در حضور جمع مطرح كنند.
5- در يك كلاس، درس بدهيد
در هر جامعه اي، هميشه يكي – دو كالج عمومي يافت مي شود و در شهرهاي بزرگ، مراكز آموزش بزرگسالان و اكابر، مانند موسسه Learning Annex وجود دارد كه امتياز ايجاد شعبات خود را واگذار مي كند. اين مراكز آموزشي همواره در جست و جوي معلمان كار آزموده اند. فقط كافي است با آنها تماس بگيريد و يك بروشور از كلاسهاي موجود را درخواست كنيد تا معلوم شود آيا موضوع مورد علاقه شما در آن محل تدريس مي شود يا خير. اگر چه اين شغل درآمد چنداني ندارد، اما شما را به خوبي در معرض ديد عموم قرار مي دهد. در بروشور مورد بحث، علاوه بر شرح موضوع كلاس، يك زندگيه مختصر از معلم نيز درج مي شود. در اين قسمت، شما مي توانيد موسسه، دستاوردهاي اخير، مراجعان مهم، كتابها يا ساير مطالب منتشر شده و غيره را بريد. گاه مي شود افرادي كه به كلاس شما دسترسي ندارند، صرفاً بر اساس مطالعه زندگي ه فوق، با شما تماس بگيرند و بخواهند از خدمات شما استفاده كنند. احتمالاً كسب و كار ناشي از اين زندگي ه بيش از درآمد تدريس در كلاس خواهد بود! هر چند افراد دست اندر كار در كسب و كارها معمولاً معتقدند فقط، پول است كه پول مي آورد، اما شما با استفاده از مهارتهاي كلامي خود مي توانيد تلاشهاي بازاريابي را بهبود بخشيد و به سهولت و بدون سرقت از بانك، سودآوري بيشتري را تجربه كنيد!
اسرار یک سخنران حرفه ای
در کسب و کار های امروزی خواه ناخواه موقعیت های مختلفی پیش می آید که لازم است در میان جمع به صحبت بپردازیم.در صورتی که بتوانیم به خوبی صحبت کنیم ،به احتمال زیاد می توانیم موقعیت ها شغلی بهتری را بدست بیاوریم و در کار خود پیشرفت کنیم.سخنرانی هم مثل هر کاری فوت و فن خاص خودش را دارد.
در این مطلب سعی می کنم به یک سری از فنون سخنرانی و صحبت در جمع اشاره کنم.با رعایت کردن این نکات مطمئنا می توانید به نحو چشمگیری توانایی و قدرت بیان خود را افزایش دهید.
بزرگترین عاملی که باعث می شود خیلی ها نسبت به سخنرانی و صحبت در جمع رغبت نداشته باشند وجود ترس است.ترس از شکست! ترس از اینکه نتوانند بخوبی در مقابل جمع صحبت کنند.
ترس های یک سخنران را بطور کلی به دو دسته می توان تقسیم کرد:
1)عصبیت ناشی از انجام دادن یک کار پر هیجان برای بار اول.
مثل پریدن یا شیرجه از یک مکان.این عصبیت تدوام چندانی ندارد و با تکرار از بین می رود.در مورد این ترس ها این تکنیک قدیمی را از یاد نبرید :برای غلبه بر ترس ها ،بهترین کار انجام دادن همان کاری است که از آن می ترسید.
2)ترس و تنش دائمی از انجام دادن یک کار.شاید جالب باشد که بدانید بسیاری از هنرپیشگان کار کشته هم هنوز وقتی روی صحنه می روند ترس دارند.این ترس خودش را بصورت افزایش ضربان قلب،نفس کم آوردن ،ضعف جسمانی ،لرزش دستان و غیره نشان می دهد.بروز یک همچین علائمی تا حدودی عادی است و همه دچار آن می شوند ولی نکته مهم غلبه بر آن ها و مسلط شدن برخود است.
نکته مهمی که با تجربه دریافتم این است که اگر این استرس را نداشته باشید به احتمال زیاد سخنرانی خوبی ارائه نخواهید داد!!!
از احساس عصبیت نگران نشوید بلکه اگر این احساس را ندارید باید نگران شوید!
اما چگونه بر ترس ناشی از سخنرانی غلبه کنیم؟
1)چند نفس عمیق می تواند به شما کمک کند تا بتوانید روی خود تسلط بیشتری پیدا کنید.بهتر است دو برابر زمان دم،نفس خود را حبس کنید و سپس آن را به آرامی از طریق دهان بیرون بدهید.
2)بهتر است زودتر از زمان سخنرانی در مکان مورد نظر حاضر شوید تا بتوانید روی جمع تسلط بیشتری پیدا کنید.دیر رسیدن و حتی به موقع رسیدن!می تواند تنش شما را افزایش دهد.
3)از قبل متن سخنرانی خود را آماده کنید و آن را همراه خود داشته باشید.در مطالب آینده به تفصیل در ارتباط با شیوه آماده کردن متن برایتان می نویسم.
4)تا جایی که می توانید روی موضوع سخنرانی خود تسلط بیشتری پیدا کنید.تسلط باعث اعتماد به نفس بالاتر می شود.
5)تمرین!تمرین!تمرین! متن سخنرانی را بار ها و بارها بخوانید.سعی کنید آن را بدون استفاده از متن برای حضار فرضی!توضیح دهید.می توانید از دوست نزیک خود کمک بگیرید و متن سخنرانی خود را برای او ارائه دهید.
6)از تریبون استفاده کنید.دست هایتان را به تریبون بگیرید.بدین وسیله می توانید لرزش احتمالی دستتان را کنترل کنید.
7)استفاده از قرص پروپرانولول (1 یا 2) نیم ساعت قبل از سخنرانی می تواند استرس شما را کاهش دهد.(با پزشک مشورت کنید.)
8)از تصویر ذهنی مثبت استفاده کنید.قبل از سخنرانی بارها و بارها خود را تصور کنید که با موفقیت کامل در حال سخنرانی هستید.از تمام حواس خودکمک بگیرید و این تصاویر را با وضوح و بصورت رنگی در ذهن خود به تصویر بکشید.
9)اگر تازه کار هستید،ابتدا برای گروه ها و جمع های کوچک صحبت کنید تا مهارت های سخنرانی خود را تقویت کنید.
در نهایت باید این نکته را بدانید که تقریبا تمامی سخنران برجسته دنیا،شکست های بزرگی را تجربه کرده اند.و از این شکست ها تجربه کسب کرده اند.بقول برایان تریسی برای رسیدن به موفقیت سرعت شکست خوردن خود را دو برابر کنید.
منبع :
برای صاف شدن صدای گرفته و بم چکار لازم است؟ چه تغذیه ای مفید است؟ من این سوال را برای مادرم پرسیدم. پاسخ : سلام ، دوست عزیز بر اساس مطالب کتب خواص میوه ها و سبزی ها باید بگویم خوردن کلم صدا را صاف می کند. میوه ها و سبزی هایی که گرفتگی صدا را بر طرف می کنند شامل موارد زیر است :1- آب هویج با شیر2- سوپ یا شربت تره3- دم کرده چند شاخه جعفری با یک فنجان آب4- خورن سیب5- جوشانده 2 تا 5 گرم گل یا برگ تمشک در یک لیتر آب6- جوشانده 3 گرم به دانه در نیم لیتر آب7- جوشانده 4 تا 12 گرم انجیر در یک لیتر آب
کارشناس تغذیه تبیان
روش آمورش سخنرانی
چگونگی ارزشیابی روش کار گروهی
درنهایت معلم وظیفه دارد با تنظیم یک گزارش نهایی آن را در اختیار اولیاء دانشآموزان قرار دهد . آیا روش تدریس کار گروهی فقط مختص به یک دوره تحصیلی است؟ خیر : ما هیچ دوره تحصیلی را نمیتوانیم شروع آموزش این روش تدریس قرار دهیم، اما برای تأثیر این روش و عادت کردن دانشآموزان به این سبک از تدریس بهتر از پایهها پایینتر این روش تدریس را شروع کنیم . نکته بعدی این است که فقط برای بعضی از موضوعات جغرافیایی با روش کار گروهی قابل ارائه هستند و فضای کلاس نیز تحمل این کار را ندارد. حال سؤال این است معایب و محاسن این روش تحقیق چه میباشد؟ محاسن: 1. به وجود آوردن روحیه همکاری و مشارکت بین دانشآموزان . 2. ایجاد رقابت بین گروههای دانشآموزان . 3. مورد توجه قرار گرفتن افراد ضعیف در گروه توسط افراد قویتر . 4. تقویت مهارتهای گفتاری . 5. مهارت ارائه و بیان کردن مطلب . معایب : باتوجه به شرکت همه دانشآموزان در کلاس و فرصت برای نشان دادن مهارتهای خود معایبی به نظر نمیرسد. باتوجه به شیوههای سنتی آمورش و ارزشیابی، بین دو شیوه ارزشیابی در کار گروهی و ارزشیابی در وضع موجود مطالبی ارائه میشود. در ابتدا باید بدانیم که کار گروهی را باید در هر سه دوره ابتدایی، راهنمائی و دبیرستان انجام دهیم و روحیه همکاری و تعاون را در میان دانشآموزان تقویت کنیم . ارزشیابی موجود پاسخگوی نیاز کار نمیباشد، ما میتوانیم در ارزشیابی یک نفر یا تمام گروه را مورد ارزیابی قرار دهیم . روحیه کار گروهی به شکل فردی وقتی اندازهگیری میشود که اگر یک نفر در داخل گروه قرار گیرد تا چه اندازه قابلیت انجام کار اجتماعی را دارا میباشد. وظایف محول شده به یک فرد تا چه اندازه در داخل گروه انجام میپذیرد. نکته : 1. مطالب فراهم شده از نظر علمی میتواند مورد ارزشیابی قرارگیرد. 2. چگونه ارائه یافتهها مورد ارزیابی قرار میگیرد. 3. پاسخگویی گروهها به سؤالات در زمینه مطالب گردآوری
روش آمورش سخنرانی
“سخنرانی” حالتی غیرفعال و پویا را در ذهن تداعی میکند اما در روشهای فعال آموزش جغرافیا ما از سخنرانی استفاده میکنیم مشخصات این روش را توضیح میدهیم : روش سخنرانی یکی از متداولترین روشهای تدریس در بسیاری از علوم از جمله جغرافیا میباش، علت اینکه انتخاب این روش به عنوان یکی از بهترین روشهای آموزش است به دو جهت میباشد. 1. بیان مشخصات روش تدریس 2. سخنرانی شاخصی برای تأثیر روشهای فعال میباشد. ما با قیاس یک روش غیرفعال مشخص میکنیم چرا بین روشهای فعال و غیرفعال فرق گذاشته میشود؟
چگونه می توان یک روش غیرفعال را به روش فعال تبدیل کرد
روش سخنرانی آشناترین روش تدریس برای معلمان میباشد. یونانیان از جمله کسانی هستند که ازاین روش استفاده کردند، این روش سادهترین و کم هزینهترین روش تدریس برای هر موضوعی و در هر زمانی میباشد. این روش با شیوههای مختلف مورد استفاده کسانی که روشهای فعال را میشناسند قرار میگیرد و با استفاده از این بخشهایی از روشهای فعال تدریس را انجام میدهند.
معلمان در بهترین شرایط بین 4 تا 6 سال میتوانند به مسائل حرفهای علمی آشنا شوند یا روشهای تدریش و فنون معلمی را بیامورند اما باید توجه داشت که این افراد 12 تا 18 سال از معلمان خود الگو گرفتهاند و سعی میکنند مانند معلمان خود تدریس کنند، به همین خاطر روشهای نوین تدریس ، تحول لازم را پیدا نکرده است .
از دیگر دلایل ترجیح روش سخنرانی به روشهای فعال، تشویق اولیای مدارس میباشد. در این روش نظم بیشتری ارائه میگرد، کلاسها بیسر و صداتر و مدرسه آرامتر میباشد. مواقعی پیش میآید که چارهای جز استفاده از روش سخنرانی نیست. امکانات در حدی نیست که ما را یاری دهد و امکان استفاده ار روشهای دیگر وجود ندارد. در کلاسهای 4، 5 و 6 نفر و معلم ناچار به استفاده از روش سخنرانی میباشد و مجبور است با روش سخنرانی درس را در کلاس پیش ببرد. ممکن است معلم بتواند از روشهای فعال آموزش در چنین کلاسهایی استفاده کند اما اکثر معلمان روش سخنرانی را برای پیش برد کلاس ترجیح میدهند. یکی از مزایای روش سخنرانی در تمام مقاطع تحصیلی،کم هزینه بودن این روش آموزش است، البته طبیعی است که در این روش در مقاطع تحصیلی پایینتر ترجیح داشته باشد اما در مقاطع تحصیلی بالاتر قابل تحملتر میباشد . یکی از سؤالهای مهم در آموزش دروس به روش سخنرانی این است که آیا میتوان این روش غیرفعال را به روش فعال تبدیل کرد؟ اگر معلم بتواند روش سخنرانی را به روش پرسش و پاسخ تبدیل کند تا حدودی از مشکلات روش غیر فعال سخنرانی می کاهد نکته: اگر معلم تسلط کافی بر موضوعات درسی نداشته باشد قادر به طرح پرسش و پاسخ هدایت دانشآموزان در پاسخهای دریافتی نخواهد بود. از دیگر موارد استفاده از این روش انتقال نقش سخنران به مخاطبین میباشد در این صورت برای یکی از دانشآموزان داوطلب شده نقش سخنران را آموزش داده و به او یاد میدهیم که چگونه سخنرانی نماید. با این عمل تا حدودی این روش غیرفعال را به سوی فعال شدن سوق دادهایم . آیا روش سخنرانی مانند دیگر روشهای تدریس ار مقررات خاصی پیروی میکند؟ در این روش قوانین پیچیدهای وجود ندارد بطوریکه کافی است که سکوت در فضای آموزشی حاکم باشد، مزاحمتی برای سخنان ایجاد نشود، زبان گویا و گوش شنوایی وجود داشته باشد تا روش سخنرانی بکار گرفته شود. البته به دو روش میتوان مقرراتی را وضع نمود : الف) روش سخنرانی سنتی که در این روش هیچ پرسش و پاسخی در خلال سخنرانی انجام نخواهد شد. ب) همزمان کردن پرسش و پاسخ و سخنرانی . آیا طرح سؤال از سوی مستعمین منجر به انتهای سخنرانی میشود؟ اگر سؤالی از سوی شنونده مطرح شود در همان لحظه باید به آن پاسخ داده شود و جواب دادن در آخر کلاس امری غیرممکن بنظر میرسد
منبع :
http://geographyclass.persianblog.ir/post/139/
هراس چیست؟
هنگامی که از مردم پرسیده میشود که از چه میترسند، معمولاً از چیزهایی مانند مار، عنکبوت، صاعقه یا مرگ میبرند. وقتی که ترس آن قدر جدّی شود که زندگی روزمره را مختل سازد، به عنوان هراس (فوبیا) شناخته میشود. طبق تعریف انجمن روانپزشکی آمریکا، هراس عبارت است از یک ترس عقول و افراطی از یک شیء یا یک وضعیت. در اغلب موارد، هراس مستلزم حس به خطر افتادن یا ترس از آسیبدیدن است. برای نمونه، کسانی که دارای هراس از مکانهای باز هستند (اگورا فوبیا)، از گرفتار شدن و به دام افتادن در یک مکان یا وضعیت غیرقابل فرار میترسند. نشانههای هراس نشانههای هراس یا هنگامی که شخص در معرض شیء یا وضعیتی که از آن میترسد قرار میگیرد و یا گاهی حتی هنگامی که به آن فکر میکند، بروز مینماید. نشانههای متداول هراسها عبارتند از: · سرگیجه · نفس تنگی · تهوّع · ترس از مرگ · حس ناواقعی بودن در برخی موارد، این نشانهها ممکن است آنقدر تشدید شود که به یک حمله تمام و کمال اضطراب بیانجامد. در نتیجه این نشانهها، برخی افراد به انزوا و گوشهگیری روی میآورند که این خود به مشکلات جدّی در زندگی روزمره میانجامد. در موارد دیگر، فرد ممکن است به خاطر توجه مداوم به مرگ قریبالوقوع یا بیماریهای خیالی به مراقبت پزشکی نیاز پیدا کند. انواع هراسها هراسها به 3 رده کلّی تقسیم میشوند: · هراس اجتماعي: ترس از وضعیتهای اجتماعی · هراس از مکانهای باز: ترس از گرفتار شدن در یک مکان یا موقعیت غیرقابل فرار · هراسهای خاص : ترس از یک چیز خاص (مثلاً مار) هراسهای خاص دارای 4 نوع عمده هستند: · محیط طبیعیت: ترس از صاعقه، آب، طوفان و غیره · حیوانات: ترس از مار، عنکبوت، جوندگان و غیره · پزشکی: ترس از دیدن خون، آمپول، ملاقات دکتر و غیره · موقعیتی: ترس از پل، تنها ماندن در خانه، رانندگی و غیره رواج هراسها هراسها بسیار شایعند. برای نمونه، در آمریکا بیش از 1٪ کلّ جمعیت، حداقل از یک چیز هراس دارند و در این کشور، هراس شایعترین اختلال ذهنی است. معمولاً تعداد زنانی که گرفتار هراس هستند بسیار از مردان است. در بسیاری از موارد، مردم میتوانند تشخیص دهند که ترسشان غیرمعقول است و در نتیجه، برای فائق آمدن بر هراس خود اقدام میکنند. بر طبق «راهنمای آماری اختلالات ذهنی»، تنها در حدود 1 درصد هراسها در تمام طول عمر باقی میمانند. درمان هراسها چند رویکرد مختلف برای درمان هراسها وجود دارد. اثربخشی هر درمان به خود فرد و نوع هراس بستگی دارد. در زیر، برخی از روشهای درمان آورده شدهاند: در درمانهای مواجههای، به منظور کمک به بیمار برای غلبه بر ترسش، او را در معرض چیزی که از آن میترسد قرار میدهند. یک نوع از درمان مواجههای، غرقهسازی (flooding) است که در آن، بیمار برای مدتی طولانی، بدون فرصت یا امکان فرار، با چیزی که از آن میترسد مواجهه داده میشود. هدف از این روش، کمک به فرد در روبرو شدن با آنچه از آن هراس دارد و درک این واقعیت است که آسیبی از آن به او نمیرسد. روش دیگری که غالباً برای درمان هراس به کار گرفته میشود، شرطیسازی تقابلی (counter-conditioning) دارد. در این روش به بیمار یاد داده میشود که واکنش متفاوت و تازهای نسبت به چیزی که از آن میترسد نشان دهد. بیمار یاد میگیرد که به جای وحشتزدگی در صورت مواجهه با شیء مورد نظر چگونه از روشهای آرامش درمانی استفاده کند و آن را جایگزین اضطراب و ترس نماید. این رفتار جدید با واکنش وحشتزده قبلی ناسازگار است و در نتیجه، واکنش هراس به تدریج از بین میرود. شرطیسازی تقابلی معمولاً در مورد بیمارانی به کار گرفته میشود که قادر نیستند درمانهای مواجههای را تحمّل کنند. منبع : www.ravanyar.com
ترس های سخنرانی عمومی
سخنرانی عمومي ساعت 9 صبح روز شنبه است و شما به تنها چیزی که فکر نمیکنید سخنرانی کردن در جلوی جمع است. ناگهان مدیرتان شما را صدا میکند و به شما میگوید که باید هفته آینده برای 5 نفر از همکارانتان درباره وضعیت پروژه سخنرانی کنید. واکنش شما چه خواهد بود؟ •آیا احساس میکنید که سخنرانی عمومی نیز بخشی از وظایف عادی شماست؟ •آیا به این فکر میافتید که چگونه از این فرصت برای بهتر نشان دادن خود به مدیرتان استفاده کنید و سعی میکنید اطلاعات کامل و جامع و جذابی را برای سخنرانی خود فراهم کنید؟ و یا مثل اغلب مردم، از جلوی دیگران ایستادن و سخنرانی کردن و مورد قضاوت آنها قرار گرفتن احساس ترس و وحشت میکنید؟ •آیا میتوان یک سخنران معمولی بود و با یادگیری مهارتهایی یک سخنران مجذوب کننده و الهام بخش شد؟ •آیا میتوان از سخنرانی عمومی به شدّت هراسان و وحشتزده بود امّا با یادگیری مهارتهایی به آرامش دست یافت و حتی از سخنرانی کردن لذت برد؟ پاسخ این دو سوال بدون تردید «بله» است. بارها شنیدهاید که ما امروز در عصر اطلاعات زندگی میکنیم. هرگز پیش از این، اینهمه اطلاعات در دسترس بشر قرار نداشته است. آهنگ تغییر و توسعه به قدری سریع است که باید به طور ثابت کار کنیم تا از دور خارج نیفتیم. مردم بیش از همیشه، به عنوان بخشی از این به هنگام بودن دائمی، مجبور به ارائه اطلاعات به دیگران هستند و باید اطلاعاتشان را در اختیار همکارانشان قرار دهند. دو زمینه مهارتی عمده وجود دارد: 1. مهارتهای ارائه موثر، استفاده از ابزارهای آموزشی، استفاده از فن بیان، سازماندهی به مطالب و غیره. 2. مدیریت خود، توانایی حفظ آرامش و خونسردی در جلوی جمع یادگیری این مهارتها نه تنها تفاوت چشمگیری در کیفیت ارائه شما به وجود میآورد بلکه باعث میشود تا از این کار لذت ببرید. سخنرانان مسحور کننده و جذاب بسیار نادرند امّا تنها دلیلش این است که اغلب مردم زمان کافی برای یادگیری مهارتهای سخنرانی صرف نمیکنند. سخنران خوب بودن، باعث بهبود موقعیت شغلی، زندگی اجتماعی و به طور کلی رضایت کاری شما خواهد شد. یک سخنران خوب میتواند تقریباً هر موضوعی را به یک موضوع مورد علاقه برای شنوندگان تبدیل کند. یادم میآید که یکی از دوستانم میگفت جالبترین و تفکر برانگیزترین سخنرانیای که تا کنون در آن شرکت داشته درباره «فرایند چاپ» بوده است! ترسهای سخنرانی عمومی مردم دقیقاً از چه چیز سخنرانی عمومی میترسند؟ لیست چیزهایی که زیاد میشنویم به قرار زیرست: •گلویم خشک میشود و قادر به حرف زدن نمیباشم. •یادم میرود که درباره چه چیزی حرف میزدم و ذهنم کاملاً پاک میشود. •از سوالات حاضران میترسم. اگر نتوانم پاسخ دهم چه میشود؟ •وجود یک نفر در جمع که بیش از من در این باره میداند. •توجه مردم به دستپاچه بودن و عصبی بودنم. •ترک سالن در میان سخنرانی توسط برخی از حاضران و یا صحبت کردن آنها با هم. •ارائه من آنقدر بد باشد که ارتباطات شغلی و اجتماعیم را به خطر اندازد. •میترسم یکنفر وسط سخنرانی من بلند شود و با صدای بلند به ایرادگیری و برهمزدن سخنرانی بپردازد. •از ایستادن جلوی جمع دچار اضطراب و ترس میشوم. راههای مقابله نخست، بپذیریم که ما انسانها به ترس نیاز داریم. بدون توانایی «ترسیدن»، امروز ما وجود خارجی نداشتیم. پیشینیان ما با اتکاء به «ترس»، خود را در مقابل موجودات بزرگتر، قویتر و سریعتر حفظ کردهاند. هنگامی که ما میترسیم، ذهن ناهشیار (ناخودآگاه) ما کنترل را به دست میگیرد و ما را برای اقدام فیزیکی و جسمی آماده میکند. ما به منظور نجات از یک تهدید فیزیکی، به طور خودکار با یک واکنش سریع، عکسالعمل نشان میدهیم. در برخی مواقع، این واکنش میتواند به نجات جان ما بینجامد. در خلال این واکنش «ستیز یا گریز»، تنفسمان تندتر میشود تا برای کار بدنی سخت آماده شویم، عرق میکنیم تا بدنمان خنکتر شود، و حس میکنیم که قادر به فکر کردن نیستیم. باید به یاد داشته باشیم که بقا در شرایط اولیه و بدوی اساساً نیازمند اقدام است تا تفکر. ما به هنگام سخنرانی به مقدار کمی اضطراب نیاز داریم. این باعث میشود که قدرت ما در به یادآوری مطالب افزایش یابد، سطح انرژی ما بالاتر رود و تمرکز ما برای ارائه مطالب شود. مردم از یک سخنران بیحال و بیخیال به سرعت خسته میشوند! بنابراین، ما نه اضطراب زیاد میخواهیم و نه آرامش زیاد. ما به تنش کافی نیاز داریم تا به ما انرژی و آرامش کافی برای تفکر و به یادآوری دهد. ما نیاز به تعادل مناسب بین این دو داریم. بنابراین، ما نه اضطراب زیاد میخواهیم و نه آرامش زیاد. ما به تنش کافی نیاز داریم تا به ما انرژی و آرامش کافی برای تفکر و به یادآوری دهد. ما نیاز به تعادل مناسب بین این دو داریم. اغلب سخنرانان وحشتزدهای که ما آموزش دادهایم، «الگوی ترس» نسبتاً ثابتی داشتند: 1. شما ارائه مطلبی را در پیش دارید. 2. دربارهاش فکر میکنید، تصوًر میکنید کارها خراب میشود و احساس اضطراب میکنید. 3. به طور غیرارادی، بین «فکر سخنرانی» و «احساس ترس» در ذهن شما تداعی برقرار میشود. 4. هنگامی که در شرایط واقعی «جلسه سخنرانی» قرار گرفتید، دچار ترس و اضطراب شدید میشوید! این «مرور ذهنی منفی» برای یک رویداد دارد. و تعجبآور نیست که با وابستگی و تداعی نزدیکی که بین این دو در ذهن شما به وجود میآید، هنگامی که در موقعیت واقعی قرار گرفتید احساس ترس و وحشت کنید. پاولوف نشان داد که وقتی به طور مکرّر هنگام غذا دادن به سگها، یک زنگ را به صدا در میآوردند، بعداً فقط با شنیدن صدای زنگ، بزاق دهانشان ترشح میکرد. انسانها نیز همین گونهاند. چنانچه به طور مکرّر با تصوّر چیزی احساس ترس کنند، هنگامی که در آن شرایط قرار گیرند هم احساس ترس خواهند کرد. امّا انسانها میتوانند یاد بگیرند که بندبازی، جنگیدن یا خنثی کردن بمب را در ذهن خود با آرامش روانشناختی، وابسته (متداعی) سازند. ما میتوانیم یاد بگیریم که یک تداعی را در ذهنمان تغییر دهیم.
تمرین: واکنش به سخنرانی عمومی با آرامش، نه ترس مکان ساکتی را پیدا کنید که بتوانید 1 تا 15 دقیقه بدون مزاحم در آنجا باشید. چشمانتان را ببندید و حواستان را روی دستانتان متمرکز کنید. احساس آنها را به هنگام آرمش (ریلکس بودن) در ذهنتان تصوّر کنید. با گسترس آرمش، اجازه دهید ذهنتان کمکم به زمانی که شما کاملاً در آن احساس راحتی و آرامش میکردید برسد. مثلاً زمانی که در وان حمام خوابیده بودید یا موسیقی گوش میدادید یا حتی بعدازظهری با دوستان که میگفتید و میخندیدید و زمان خوشی داشتید. اکنون سعی کنید حس واقعی آن لحظه را درک کنید. به رنگها، اشیاء، صداها، و حتی بوها و مزههای مربوط به آن لحظه توجه کنید. سعی کنید آن حسها را در خودتان زنده کنید و بازگردانید، انگار دوباره همانجا هستید. هنگامی که آن حس در شما به وجود آمد، تصوّر کنید دارید تلویزیون تماشا میکنید و خود را بر صحنه تلویزیون ببینید که آن سخنرانی را ارائه میکند. با آرامش و سر فرصت به آن گوش کنید. دقت کنید که «بر صفحه تلویزیون بودن» است که باعث میشود احساس آرامش و راحتی کنید. اکنون توجه خود را معطوف صفحه تلویزیون کنید و حس سخنرانی کردن به آن شکل را همراه با احساسات خوش قبلی تجربه کنید. چند لحظه این کار را ادامه دهید، انگار که دارید خواب میبینید. هنگامی که چند دقیقه از این حالت لذت بردید، چشمانتان را باز کنید و سرحالی و هوشیاری را در خود حس کنید. این متن را چند بار بخوانید تا مطمئن شوید تمام مراحل آن را به ذهن سپردهاید. این تمرین را چند بار تکرار کنید و به تفاوتهای آن در هر بار توجه کنید. برای بعضی از افراد این تمرین آسانتر از بقیه است. اگر شما با انجام دادن آن مشکل دارید میتوانید از یک مشاور یا روانشناس برای بالا بردن حس اعتماد به نفستان استفاده کنید. در این رابطه غالباً استفاده از هیپنوتیزم نیز موثر است. اجتناب از اشتباهات عمده در سخنرانی عمومی هنگامی که من برای نخستین بار شروع به سخنرانی در جمع کردم به نحوه نگاه کردن حضار بسیار حسّاس بودم. در خلال سخنرانی سعی میکردم ذهن آنها را بخوانم. •آیا چهره درهم فرو برودهاند؟ •آیا چهرهشان بیحالت است؟ •آیا این به معنی مخالفت آنهاست؟
منبع :
http://www.rahgoshacenter.ir/articles.php?article_id74
نترسید
اعظم بزار پور- كارشناس روانشناسي
” فوبي اجتماعي” اساسا ترس از مورد نظاره ديگران، واقع شدن است. اين ترس تا حدودي ذاتي است. وقتي نگاه خيره ديگران چه به عمد ( واقعي) و چه با تصور فرد ( خيالي) در موقعيتهاي خاص ناراحتي فوق العاده ايجاد كند، نتيجه آن فوبي اجتماعي است . اجتماعي به اين معني كه نگاه دقيق ديگران هميشه به نوعي وجود دارد. مورد مضحكه واقع شدن، به صورت پنهان وجود دارد. پشت اين ترس ” ترس از عملكرد” يعني ترس از اينكه فرد قادر به انجام وظيفه يا نقش خود نباشد و يا كنترل خود را درمقابل نگاه ديگران از دست بدهد، وجود دارد. اين ترس ازعملكرد، غالبا موجب همان چيزي ميشود كه شخص بيش از همه از وقوع آن مي ترسد، يعني عملكرد معيوب. بسياري از سخنرانان، خوانندهها و بازيگران تئاتر و سينما معتقدند وجود اندكي از اين نوع ترس باعث بهتر شدن عملكرد ميشود. پس اگر قبل از سخنراني در جمع و يا ارائه كنفرانس و يا حتي طرح سئوالي دركلاس درس، كمي اضطراب داريد اين مقدار كم طبيعي است چون همين دلنگراني باعث ميشود استحكام مطلبي كه بيان ميشود بيشتر شود. اما هنگامي كه فرد دچار وحشت شديد از جمع شود به طوري كه باعث ترس فرد از مكانهاي باز وعمومي شود و همين امر منجر به انزواي فرد شده ، در اين صورت ممكن است اين افراد شانسهاي خود را در زندگي از دست بدهند مثلا فردي كه ميتواند خواننده پرقريحه و خوش آواز شود هرگز لب به آواز خواني نميگشايد، يا فردي كه معلمي به قامت او دوخته شده هرگز درس نميدهد دانش آموزي كه هرگز به ارائه كنفرانس در كلاس حاضر نميشود يا هنگامي كه معلم ازاو سئوال ميپرسد با اينكه دانش آموز توانايي پاسخ به سئوال او را دارد ولي از گفتن پاسخ اجتناب ميكند. ترس از سخنراني در جمع ممكن است والدين را از حضور در جلسات اولياي مدرسه و دانش آموز باز دارد زيرا شايد ازآنان خواسته شود كه چيزي بگويند. در اينجا است كه اين ترس باعث ايجاد اختلال در فعاليت هاي روزمره زندگي ميشود و فرد بايد در پي درمان آن باشد. معمولا ترس از اجتماع دراواسط نوجواني شروع ميشود البته امكان بروز آن در كودكي هم وجود دارد. به ندرت ممكن است شروع اين اختلال در بزرگسالي باشد . اين مشكل هم مثل بسياري از مشكلات ديگر در اثر تلفيقي از علل محيطي و ژنتيكي بهوجود ميآيد. براي رفع اين مشكل دو روش درماني وجود دارد كه بسيار موثر ميباشد، يكي دارو درماني است كه معمولا از قرص ضد افسردگي و ضد اضطراب استفاده ميشود تا علائمي مثل تپش قلب ، لرزش ، فشار خون بالا و برطرف شود. از روشهاي روان درماني مختلفي براي درمان فوبي اجتماعي استفاده ميشود. اما يكي از روشهايي كه كاربرد زيادي دارد، اين است كه فرد را با موقعيتهاي ترس انگيز مواجهه ميكند، اين روش تنها زماني نتايج مثبت در بردارد كه فرد، به خوبي براي مقابله با آن برانگيخته شده و مايل باشد كه خود را در معرض موقعيت هايي كه از آنها ميترسد قرار ميدهد. مواجه با شرايط ترس انگيز ميتواند به صورت عيني ( در موقعيت واقعي قرار گرفتن) و تخيلي( انديشيدن درباره قرار گرفتن در موقعيت معين ) باشد . هرچند مواجهه عيني معمولا به بهترين وجه كار ساز است. شرح خلاصه اين دو روش به اين صورت است: مهارت ذهني مقابله با ترس از سخن گفتن در جمع : شما ميتوانيد در ذهن خود نتيجه خوشايند را هنگامي كه براي گروهي از افراد سخنراني ميكنيد، تجسم نموده و بدين ترتيب خود را براي مقابله با اين ترس آماده كنيد. اگرهنگام مرور ذهني دچار ترس و اضطراب شديد از مهارتهاي خود آرام سازي براي آرام كردن خودتان استفاده كنيد. خود آرام سازي مهارتي است كه ميتوانيد با استفاده از آن كارهاي خوبي براي خودتان انجام دهيد. مثلا هنگامي كه احساس كرديد تعداد نفسهايتان زياد شده است آهسته و عميق نفس بكشيد ، نگه داريد و بيرون دهيد، اين فرايند را ميتوانيد هر روز تمرين كنيد چون باعث ميشود اكسيژن با كارايي فزايندهاي وارد بدنتان شود و بدين ترتيب احساس آرامش بيشتري به شما دست ميدهد، و به قول هربرت بنسون كه پيشنهاد ميكند در هنگام انجام تمرين آرام سازي، كلمهاي را با خود تكرار كنيد مثلا وقتي مشغول تنفس عميق و شل كردن عضلات هستيد ، خودتان را در جاي خاصي مانندكناريك آبشار سرد،ساحلي گرم نزديك اقيانوس يا يك علفزار فرح بخش تصوركنيدو با خود اين عبارت را تكرار كنيد” آرام باش آرام باش”. مهارت مواجه شدن عيني: وقتي ميخواهيدبا شرايط ترس انگيز مواجه شويد، آن قدر خود را از نظررواني تقويت كنيد تااحساس كنيد كه از عملكرد خود راضي خواهيد شد وبه خود بگوييد كه شما مانند يك مبارزهجو هستيد وميدانيد كه ميتوانيد ازعهده اين موقعيت برآييد. به هنگام مواجهه ميتوانيد عبارتهاي زير را با خود تكرار كنيد: “كم كم نگران ميشوم، ولي الان وقت آرامش است” “بايد آرام باشم، و برآنچه كه بايد انجام بدهم تمركز داشته باشم” ” نميگذارم اضطراب وترس بر من مسلط شود” با توجه به مطالب گفته شده ، روش ديگر، روش رفتار درماني شناختي است كه بسيار موثرعمل ميكند. اساس كار اين روش به اين صورت ميباشد: فرد اول بايد افكار خود را بررسي كند. آن گروه افكار منفي را كه موجب بدترشدن وضع ميگردند، شناسايي نمايد. چون يكي از علت هاي مهم اضطراب و ترس از شركت در برههاي جمعي، داشتن افكار منفي است و چون زيربناي احساسات انسان ، افكار او است واحساسات از افكار سرچشمه ميگيرد ، اگر اين افكار منفي باشد احساسات او نيز منفي خواهد بود. در صورتي كه اين افكار منفي شناسايي شود وتبديل به افكار مثبت شود ترس شما از بين ميرود. چند نمونه از افكار منفي كه باعث ترس از سخن گفتن در جمع ميشود عبارت است از: ” اگر صحبت كنم، ميترسم عصبي ومضطرب شوم ونتوانم نظراتم را به روشني بيان كنم” ” اين اتفاق نشان ميدهد كه من فرد ضعيفي هستم” و . هنگامي كه اين افكار منفي به سراغتان آمد آنها را تبديل به افكار مثبت كنيد چون اين امر باعث كاهش ترس شما ميشود. يعني اين گونه فكر كنيد:” اگر من صحبت كنم ممكن است ابتدا عصبي ومضطرب شوم اما اين طبيعي است وقتي شروع كنم به صحبت كردن آرامش بيشتري پيدا ميكنم. من ميتوانم نقطه نظرهايم را به ديگران ارائه دهم” ،” همه ما در اين مواقع چنين احساسي داريم”. شايد برايتان اين سئوال پيش بيايد كه چرا بايد افكار منفي خود را به افكار مثبت تبديل كنيم؟ چون افكار منفي باعث كاهش اعتماد به نفس فرد شده و اين خود منجر به اين ميشود كه فرد خود را فردي شايسته نداند و داراي احساسات نادرستي كه برخاسته ازافكار منفي است شود وبه شدت از انجام عملكرد معيوب بترسد اين امر باعث ميشود كه فرد مشكل يا ترس خود را بزرگ نمايي كند و اين وضعيت را بدتر ميكند. هنگامي كه اين افكار منفي كه شما انسان ضعيف و حقيري هستيد به سراغتان آمد با خود بگوييد ” هيچ رابطهاي بين خوب حرف زدن در جمع و اينكه من يك انسان ضعيف و حقير باشم وجود ندارد” ، ” لازم نيست همه مردم دنيا مرا قبول داشته باشند چون من انسان كاملي نيستم پس طبيعي است مورد تمسخر عدهاي باشم”. موضوع مهمي را كه هيچ وقت نبايد فراموش كنيد اين است ؛ هنگام برخورد با كسي كه از شما انتقاد ميكند بهترين ومناسبترين شيوه را انتخاب كنيد وكاري كنيدكه انتقاد او از حالت خصمانه به حالتي دوستانه تبديل شود. شما با اين كار هم انتقاد او را سازنده ميكنيد وهم او را خلع سلاح مينماييد و از اضطراب خود نيز ميكاهيد. براي اين كار لازم است هيچ عكس العمل متضاد و پرخاشگرانه بروز ندهيد و اگر انتقادهاي او داراي نكته مثبتي است آن را بپذيريد پس با پيدا كردن نكته مثبت درانتقاد فرد و پذيرش آن و توضيح خواستن بيشتر درباره سخنانش ميتوانيد او را خلع سلاح كنيد واز حالت تهاجمي به حالت سازنده تبديلش كنيد. زيرا اين خود باعث ميشود كه هم شما را راضي كند وهم فرد منتقد را قانع سازد واو را آماده كند كه به سخن شما گوش دهد و به شما احترام گذارد. البته بايد مهارت شوخ طبعي را نيز به عنوان نوعي مهارت مقابلهاي با فوبي اجتماعي بدانيد. فرويد شوخ طبعي را بهترين مكانيسم دفاعي ميداند. از نظر فرويد ” شوخ طبعي يك استعداد استثنايي ونادر” است كه به ما اجازه ميدهد در مواجهه با تنش به خودمان بگوييم ” نگاه كن اين است معني دنيايي كه ظاهرا خطرناك يده ميشود، مثل بازي بچهها است كه خيلي خندهدار است . پس شوخي ميتواند يك ويژگي منحصر براي شما باشد كه از طريق جدا كردن شما از دردها و ناراحتيهايتان موجب نوعي احساس انتخاب و كنترل در مشكلي كه با آن روبه رو هستيد شود وشوخ طبعي به شما ياد آوري ميكند تا اين مشكلي را كه با آن روبه رو هستيد از جنبههاي مختلف بررسي كنيد و سرانجام شوخ طبعي نوعي تائيد خويشتن است وقتي به خود ميخنديد يعني به خود ميگوييد ” من خودم را دوست دارم وخود را به عنوان شخص جايزالخطا ميپذيرم.”
منبع :
http://www.resalat-news.com/Fa/?code55458
8 سخنرانی معروف جهان
1- مارتین لوتر کینگ، آزادیخواه آمریکایی با جمله : «من یک رویا در سر دارم» معروفترین سخنرانی دنیا را انجام داده است. تلاش برای برطرف کردن تبعیض نژادی از جامعه امریکا ، هدف اصلی او بوده است.
2- سخنرانی فرانکلین روزولت رئیس جمهور امریکا در روز حمله به ژاپنی ها به پول هاربر و اعلام ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم ،بعد از این سخنرانی چرچیل که کشورش بریتانیا درگیر جنگ بود ادعا کرد خوشبخت ترین مرد روی زمین است.
3- سخنرانی مالکوم ایکس سیاهپوست مسلمان آمریکایی که سخنرانی اش به «رای یا گلوله» معروف شد.او در سخنرانیهایش اسلام را دین جدید خود معرفی می کرد.لحن دوستانه اش و کلمات بجای اوباعث معروفیت او شد.
4- جان اف کندی،رئیس جمهور آمریکا دو سخنرانی معروف دارد. در یکی از آنها می گوید : « نگویید کشورتان چه کاری برای شما کرده است بگویید شما چه میتوانید برای کشورتان انجام دهید؟» و سخنرانی دیگر که در زمان جنگ سرد در آلمان انجام داد. او با هوشمندی خواست که مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار دهد که با اشتباهی کوچک وترجمه آن به آلمانی سخنرانی او معروف شد. او می خواست به آلمانی بگوید «من یک برلینی هستم».اما یک اشتباه کوچک باعث شد تااو بگوید« من یک پیراشکی دونات هستم.»!!
5- سخنرانی چرچیل در مجلس عوام انگلیس در آخرین سال های جنگ جهانی دوم: او با حرارت داد میزد «باید در ساحل با آنها بجنگیم» بعد از این سخنرانی نقشه حمله به فرانسه و نیرو های آسمان توسط متفقین انجام شد.
6- سخنرانی مارک تواین نویسنده و طنز پرداز با عنوان روستای وحشی من. سخنرانی طنزآمیز او راجع به جزایر هاوایی و هونولولو به قدری معروف شد که در همان روز ها بیش از 1بار پخش شد و هم اکنون به عنوان یک الگوی سخنرانی در دانشگاه ها تدریس میشود.
7- سخنرانی روزولت رئیس جمهور آمریکا در سازمان ملل متحد در مورد پذیرفتن قوانین حقوق بشر توسط آمریکا هم جز سخنرانی های برتر قرار گرفته است.
8- آبراهام لینکلن رئیس جمهور آمریکا سخنرانی گتسبورگ در سال 1863 .این قدیمی ترین سخنرانی دز لیست مشهور ترین سخنرانی هاست.آبراهام لینکلن در جریان جنگ های داخلی آمریکا در کنار یادبود کشته شدگان گتسبورگ با این سخنرانی باعث تغییر نتیجه جنگ شد.این سخنرانی فقط2 دقیقه طول کشید.
همهی ما اثرات جانبی یک دوست یا همکار منفی را تجربه کردهایم. شاید با کسی کار میکنید که همیشه درحال غر زدن و شکایت کردن است و هیچوقت راه حلی پیشنهاد نمیدهد، یا دوستی دارید که در جمع درمورد دیگران بدگویی میکند.
این افراد منفی بطور قابلتوجهی بدبین هستند و دیگران را خسته میکنند. انرژی مخرب و منفی همه جا با آنها هست. اگر مراقب نباشید، ممکن است شما را هم درون آشفتگی خود فرو ببرند، تمرکزتان را برهم بزنند و اهدافتان را متزلزل کنند.
از این ۷ استراتژی بهره بگیرید تا بهتر بتوانید با افراد منفی در زندگی مقابله کنید.
۱- مرز تعیین کنید.
با نشستن و گوش دادن به حرفهای یک شخص منفی به خودتان فشار نیاورید. انرژی منفی آنها به زندگی شماهم نفوذ کرده و رفتارتان را تحت تاثیر قرار میدهد. بین خودتان و این افراد محدودیت بگذارید و فاصله را رعایت کنید. اگر مجبورید نزدیک چنین فردی باشید، تعاملاتتان را کم کنید. شما نمیتوانید رفتار منفی را کنترل کنید، اما میتوانید مشارکت خود را کنترل نمایید.
۲- از کسانی که مدام شکایت میکنند دوری کنید.
افرادی که از همه چیز شکایت میکنند هیچوقت زندگیتان را بهبود نمیدهند. راه حلی پیشنهاد نمیدهند و تنها مشکلات را گوشزد میکنند. آنها ایدههایتان را کوچک میشمارند و شما را به غم و افسوس خود راه میدهند. اگر یکی از اعضای خانواده ، یک دوست یا همکار چنین علائمی را از خود نشان داد، از ارتباط زیاد با او پرهیز کنید. فقط درصورت اجبار، با او سر و کار داشته باشید.
۳- افراد منفی را حذف کنید.
فرهنگ سازمان شما بخش اصلی برند شماست. یک کارمند ناکارآمد ممکن است کل سازمان را تحت تاثیر قرار دهد، کارکنانی که قبلا مثبت بودند علائمی از نارضایتی نشان دهند و یا حتی بدتر، ممکن است عادات رفتاری همکار منفیشان فرابگیرند. هرچه زودتر با کارمندان منفی مقابله کنید، سریعتر میتوانید موقعیت را حل و فصل نمایید. با فرد مورد نظر جلسه بگذارید، نگرانیتان را ابراز کرده و فرصتی برای تغییر به او بدهید. اگر رفتار ناخوشایند وی ادامه داشت، احتمالا وقت رفتن اوست.
۴- جبههی خود را مشخص کنید.
هرزمان که کسی شما را خشمگین کرد خود را درگیر نکنید. نه تنها اهل بحث و جدل جلوه خواهید کرد، بلکه انرژی منفی او را به زندگی خود راه خواهید داد. بجای بحث، سعی کنید نظرات منفی را نادیده بگیرید. احساسات خود را کنترل کنید و اجازه ندهید موقعیت تشدید گردد. از نزاع غیرضروری بپرهیزید. مطمئنا بخاطر روشی که پیش گرفته اید مورد احترام واقع میشوید.
۵- موقعیت را تحلیل نکنید.
ممکن است گاهی انسانهای منفی غیرمعقول رفتار کنند. اگر بخواهید اعمالشان را درک کنید، انرژی و زمان باارزش خود را هدر دادهاید. هرکاری میتوانید انجام دهید تا احساساتتان را خرج مشکلات آنها نکنید.
۶- یک سیستم حمایتی ایجاد کنید.
گروهی از دوستان و آشنایان مثبت تشکیل دهید. اگر کسی هست که دقیقا میداند چطور شما را عصبانی کند، ممکن است خودتان به تنهایی نتوانید شرایط را کنترل کنید. هوش عاطفی داشته باشید تا تشخیص دهید چه وقت به کمک احتیاج دارید. وقتی بیش از اندازه احساساتی میشوید، به یک دوست یا مشاور زنگ بزنید و به آرامی شرایط را توضیح دهید. اغلب افراد بیطرف میتوانند و رویکردی جدید به شما نشان دهند.
۷- تجسم مثبت داشته باشید.
خوب بودن و خوشحالی شما آنقدر مهم هست که نگذارید نظرات منفی و گستاخانهی دیگران شما را غمگین کند یا نحوهی نگرش نسبت به خودتان را تغییر دهد. مثبت بمانید و زمان محدودی را با افراد منفی سپری کنید. مثبت اندیشی شما برای اینگونه افراد زننده خواهد بود و آنها کم کم خودشان از شما فاصله میگیرند.
برگرفته از: www.entrepreneur.com
همه افراد به اصطلاح منفی باف بد نیستند بلکه مثلا در یک گروه ۵ نفری حتما به چنین فردی برای برسی موقعیت از زاویه دید این افراد برای تصمیم گیری نیاز داریم
@sirmagid این منفی باف با اون منفی بافی که توی ذهن شماست فرق داره9