راه درمان وسواس فکری از نظر اسلام

وسواس از  ديدگاه اسلام وقرآن

 

   دراسلام كه بيش از هردين ديگرتكليف وامر ونهي دارد، يك رشته اصول يا قواعد عملي وضع شده است كه حوزه عمل وحتي فكرافراد رادر قالب معقول، قابل فهم وقابل عمل تعيين مي‌كند وآنها را از غلتيدن دروساوس فكري وعملي دست را يي باز مي‌دارد. وسواس درعمل از قبيل شك درطهارت، نماز، وضو، غسل، حلال وحرام بودن خوردني‌ها، انجام گرفتن يا نگرفتن كاري. درست بودن آن، پاك ومبرا بودن ديگران از گناه وخطور افكارزشت وناپسند دردل، ازجمله مواردي است كه عالمان دين ومراجع تقليد با استنباط از قرآن مجيد واجاديث همواره درتبيين آن كوشيده‌اند. لفظ وسوسه كه ذ كرآن درقران مجيد نيز آمده است از ديدگاه علماي مذهبي به معني“ بسيار وسوسه كننده است. درزبان‌هاي عربي وفارسي نيز به نوعي انديشه و محتواي ذهني ناخواسته و طلوب دلالت مي‌كند. در قران كريم كلمه وسواس و كلماتي از اين ريشه در پنج جا آمده‌است. در سوره اعراف، آيه ۲۰، سوره طه، آيه ۱۲۰ (به صورت افسوس)، ودر همين سوره آيه ۴ به صورت ( الوسواس ) آمده است و معني ظاهري آن در قران “ خيال يا فكر ناشايستي است كه شيطان در قلب انسان مي‌افكند .

   ديدگاه مراجع تقليد در مورد وسواس و چگونگي مبارزه با آن :

   ديدگاه علماي مذهبي ومراجع بزرگ تقليد در اين مورد منبعث از ديدگاه قران كه كاملترين و بزرگترين گفتارهاست مي‌باشد. در كتاب معراج السعاده آمده است : “ بعد از اينكه ضررهاي ناشي از اين بيماري را كه باعث ايجاد مشكلات عديده‌اي درزندگي فرد مي‌شود را دانستي، لازم است در صدد معالجه آن برايي ونفس خودرا از چنگ آن برهاني .راه درمان وسواس فکری از نظر اسلام

امام خميني در كتاب معروف چهل حديث، شرح حديث بيست و پنجم را اختصاص به وسواس داده است. در ادامه اشاره به حديثي مي‌نمايد “ عبدا،،بن سنان گويد ذكر كردم براي حضرت صادق، مردي را كه مبتلا به وسواس در وضو ونماز وگفتم : “ او مرد عاقلي است حضرت فرمود كه چه عقلي براي اوست وحال آنكه پيروي شيطان مي‌كند ؟ “ گفتم به آن حضرت ، چگونه پيروي شيطان مي‌كند ؟ فرمود “ از او سوال كن اينكه مي آيد اورا چه چيز است آن ، پس همانا مي‌گويد ، از عمل شيطان است. ا. امام خميني در ادامه مي‌گويد : “ بدان كه وسوسه و شك وتزلزل از خطرات شيطان و القائات ابليس است كه در قلوب مردم مي‌افكند، چنانچه آرامش و يقين و ثبات از افاضات رحمانيه و القائات ملكيه است .

   دركتاب وسائل الاشيعه ، ج از امام صادق نقل شده است ، “ به خدا سوگند وضوي پيامبر جز آن نبود كه به هر عضوي يك بار آب مي‌ريخت .هم چنين آن حضرت مي‌فرمايد؛ يك بار شستن واجب، دوبار شستن كاري است بي پاداش و سه بار شستن بدعت ونوآوري است . در تأييد اين گفته دركتاب اصول كافي از قول پيامبر،اكرم مي‌فرمايد “ هربدعتي گمراهي است وهر گمراهي درآتش دوزخ جاي دارد.امام خميني در دربيان اين‌گونه افراد وسواسي مي‌فرمايد : “ دراين صورت، اين شخص جاهل وسواسي كه بيشتر از ده مرتبه غسل ومحل وضو را مي‌شويد، ودرهرمرتبه با دقت آب را به تمام اعضائ مي راند، به نحوي كه اول محل را خوب تر وخيس مي‌نمايد كه آب جريان تام پيدا كند با غسل شرعي حاصل شود وبارها اين عمل را تكرار مي‌كند، بايد پرسيد برچه اساس اين كار را انحام مي‌دهد به، ايا اين نوع وضو گرفتن و غسل كردن مطابق كلام حديث يا فتواي فقيه دين است؟ بايد پرسيد اين نوع وضو گرفتن، غسل كردن و استحمام نمودن از كجا آمده است كه بايد چنين وچنان باشد. معلوم است فقها ومراجع تقليد چگونگي آداب مذهبي را از كتاب قران، سنت و اجماع بدست مي آاورنند. پس وقتي كه ما به كتب فقها مراجعه مي‌كنيم، اين گونه اعمال ورفتار وسواسي كه باعث اسراف مي‌گردد، مردود وتكذيب شده است. حتي بعضي از اين اعمال وسواسي باطل محسوب شده است. پس چگونه شده كه بيست سال يا بيشتر اين بدعت باهم چون وض

وي باطل نمازكرده است درحالي كه دراين مدت طولاني شيطان با اوبازي كرده ونفس اماره بالسوء اوراگول زده است.در سوره مائده آيه ۶: خداوند طي بشارتي به اهل ايمان چگونگي وضوگرفتن را توضيح مي‌دهد، سپس مي فرمايد:      اگر آب نيابيد يا دراستعمال آب ضرري ببينيد دراين صورت به خاك پاك وپاكيزه تيمم كنيد وسپس چگونگي انجام تيمم را شرح مي‌دهد ودر پايان آيه مي‌فرمايد: خدا هيچ گونه سختي براي شما قرار نخواهد داد. . . .

   مكارم شيرازي درتفسير نمونه درتوضيح قسمت پاياني آيه اشاره مي‌فرمايد كه: براي اينكه روشن شود هيچگونه سختگيري دردستوران گذشته ( وضو، غسل، تيمم ) دركار نبوده، بلكه همه آنها به خاطر مصالح قابل توجهي تسريع شده است مي‌فرمايد: خداوند نمي‌خواهد شمارا به زحمت افكند، بلكه مي خواهد شمارا پاكيزه سازد و نعمت خود را بر شما تمام كند تا لباس شكر اورا بگوئيد.

   طرق مبارزه باوسواس از ديدگاه مذهت ومراجع تقليد:

   امام خميني در اين رابطه به نقل از يكي از معصومين، مي‌فرمايد: وقتي كه براي قضاي حاجت مي‌رفتند، با دست مبارك به رانهاي مبارك آب مي پاشيدند كه اگر ترشحي ايجاد شد، معلوم نگردد. درحالي كه اين افراد وسواسي كه خود را مقلد او پيرو اين امام معصوم مي‌دانند و دانسته‌هاي احكام دين خود را از آن بزرگوار مي‌پندارند، در وقت تصرف درامول از هيچ چيز پرهيز نمي‌كنند يا درمورد اموري كه احتياط، لازم يا رايج است احتياط نمي‌كنند؟ ودرادامه مي‌گويد: تاكنون كدام فرد وسواسي عوض يك مربته زكات يا خمس چند مرتبه داده است، وبه‌جاي يك مرتبه حج، چند مرتبه رفته باشد؟ يا از غذاي شبه‌ناك پرهيز كرده باشد؟ امام خميني در اشاره مي‌فرمايد “ واگر درمورد رفتار وسواسي‌اش پرسيده شود ، جواب مي‌دهد مي خواهم باطهارت واقعي نماز تخوابم، بايد گفت: اگر اهل طهارت واقعي هستي، چرا اهل اهليت واقعي نيستي. اگر فرضأ كه طهارت واقعي مي‌خواهي كسب كني، آيا ده مرتبه درآب كر وجاري شستشو كردن چيست؟

با آنكه درآب جاري يك مرتبه ودرآب كر، در غير بول يا بعضي نجاسات ديگر ، يك مرتبه ودر بول علي‌المشهود يك مرتبه كفايت مي‌كند ودومرتبه اجماعأ كافي استٍ، پس چندين مرتبه شستن چيزي جز وسوسه شيطان نيست.هم چنين امام خميني درادامه مي‌فرمايد: پس اي عزيز، اكنون كه معلوم شد عقلأ و نقلأ اين وساوس شيطاني است واين خطرات از عمل ابليس است كه اعمال مارا باطل وبه شكل دين، شمارا از دين خدا خارج مي‌كند و بالاخره بيم آن است كه با عقايد شما بازي مي‌كند، پس بايد هر طورشده است درصدد معالجه آن برآيي

   درادامه امام خميني، مي‌فرمايد: يك راه آن است كه فرد با مراجعه به علما و فقها وسواس از آنها اطمينان پيدانمايد كه آيا اين گونه رفتارها ناشي از وسواس است يا از دين ومذهب، زيرا دربسياري از مواقع فرد وسواسي از حالت بيماري خود بي خبر است واعمال خودرا از سر دينداري وحتي ديگران را بي مبالات مي‌داند. درحالي كه اين گونه اعمال از القاءات شيطان است. زيرا كه علماو فقهايي كه فرد وسواسي درامور دين از آنها تقليد مي‌نمايد، اين گونه رفتارها را مقاير با دين مي‌پندارند. بنابر اين نمي‌توان گفت كه علما وبزرگان دين نسبت به دين خدا بي مبالات هستند و تنها اين شخص وسواسي است كه مقيد به ديانت است. بنابر اين پس از اين كه فرد وسواسي علماء فهميد كه رفتار‌هاي او نه از سر دينداري است بلكه ناشي از نوعي بيماري و القائات شيطاني است لام است جهت اصلاح وارد عمل شود. كار مهم دراين خصوص بي اعتنايي و تقرب ودعا ونيايش دردرگاه خداوند است. مثلأ اگر فرد، مبتلا به وسواس دروضواست بايد به رغم وسوسه شيطان كه اورا وادار به اسراف درآب مي‌كند فقط يك غرفه آب استعمال كند. لابد شيطان اورا وسوسه مي‌كند و به او ميگويد كه اين عمل ( يعني يك بار شستن ) كافي نيست! پس جواب اورا به همه كه اگر عمل من درست نيست، پس بايد عمل ورسول خدا وائمه معصومين كه قريب سيصد سال وضو به اين شكل ساختند نيز باطل باشد. بگذاري عمل من نيز باطل باشد.خداوند از من مواخذه نمي فرمايد وبرخي بيش از اين حجتي نيست. امام خميني “

مي فرمايد: البته وقتي فرد مدتي با اين وسوسه‌ها  مضايدت ومخالفت وبي‌اعتنايي كرد حالت ثبات طمانينه پيدا مي‌شود وشيطان از او بريده مي‌شود.

   نقش اصول شش گانه فقهي دركنترل و پيشگيري از وسوسه‌هاي فكري وعملي دراسلامٍ، اصول  فقهي از جمله اصولي هستند كه مجتهدين اعلم مبنا وپايه اصلي آنها را ازآيات قرآن وسايراحاديث وارده از ائمه معصومين گرفته ودر صورت نياز، جهت جامعه مسلمين از آن استفاده مي‌شود. اين اصول در زمينه‌هاي زيادي از جمله در اعمال عبادي و غيره قابل استفاده است و تنها محدود به موارد خاص نظير نماز، روز.آداب شستسو، وضو و غسل،،،، نمي‌گردد.

۱)  اصل عدم حرج: اين اصل بيان مي‌دارد كه فرد دراجراي احكام اين در حد توانش مكلف مي‌باشد. زيرا صاحب دين كه ندارند مهربان است كسي را به رنج و مشقت نمي‌افكند.به عنوان مثال اگر فردي نياز به غسل داشته باشد و تنها آب سرد در اختيار داشته باشد. با توجه به اين اصل، از غسل كردن درآب سرد كه ممكن است باعث مشكلاتي براي او گردد، مصاف خواهد شد. لذا با استفاده از اصل عدم حرج بيمار وسواسي نيازي ندارد كه ساعت‌ها در حمام جهت غسل خودرا به زحمت بياندازد.

۲)   اصل برائت: با كمك اين اصل افراد تنها موظف به اجراي احكام الهي آن طوركه از قرآن، احاديث يا مراجع تقليد ديده يا شنيده‌اند، مي‌باشند و بيش از اين، انتظاري برآنان نيست.بنابر اين بيمار وسواس پس از يك بار وضوگرفتن مي‌تواند تعيين پيدا كند كه وضويش صحيح است ومي‌تواند نمازش را بدون دغدغه بخوانه ولازم نيست بارها و بارها وضو بگيرد، زيرا طبق اصول شرع پس از يك بار وضو گرفتن مي‌توان نماز را خواند.

۳)   اصل حساسيت، اين اصل بيان مي‌دارد مسلمين مي‌توانند به هرچيزي وهركاري با چشم مجاز، مباح، بلامانع و آسوده نگاه كنند مگرآنكه حرام بودن آن دراين محرز شده باشد. لذا بيمار وسواس مي‌تواند خودرا در انجام هر كاري در ارتباط با امر نماز، شستشو ووضو را كه از طرف مرجع تقليد حرام محسوب نگرديده است، مجاز بداند.

۴)   اصل طهارت : طبق اين اصل هر چيز كه درتجش بودن آن شكي است ، تا زماني كه نجاست آن ثابت نشده پاك است. امام صادق فرمود: هر چيز پاك است تازماني كه ناپاكي آن برتوثابت گردد.

۵)   اصل استحصاب: اين اصل بيان مي‌دارد هرگاه درامر فرايض دين دچار شك وترديد گرديد.لازم است شك را ناديده بگيريد. حضرت علي مي‌فرمايد“ خواب درتعيين بهتر از نماز درشكي است يا وضو داشته، داشت چرتم مي‌برد نمي دانم به حدي رسيد كه خوابم برده باشد و وضويم باطل شده باشد يا نه، با كمك اين اصول مي‌توان شك را ناديده گرفت و نماز را خواند “. فلان نقطه از زمين يا لباس پاك بود، خون يا ادرار يا آب نجس ترشح كرد، نمي‌دانم به آن نقطه رسيد و آنجا نجس شد يا نه، دراينجا نيز اصل برناديده گرفتن شك خواهد بود

۶)   اصالت صحت عمل غير: با كمك اين اصل جامعه مسلمين مي‌‌تواند با ديگران به آساني داد وستد ومعاشرت داشته باشند. زيرا همه اعمال و رفتار فردي و اجتماعي آنها را از تهيه اطعام، خريد و فروش، قرار داده، و غيره را مي‌توان سراسر پاك ودرست پنداشت مگر آنكه دليل برخلاف آن وجود داشته باشد. مثلأ مي‌توان لباسي را كه ديگران شسته‌اند پاك دانست. مي‌توان را كه بريده‌اند، حلال تلقي نمود، از غذايي كه ديگران فراهم كرده اند، استفاده كد يا  عقدي را         كه خوانده‌اندٍ، صحيح دانست.

 

 

برای دانلود وسواس از اسلام کلیک کنید



به جز معصومین برخی از انسانها ممکن است در برهه ای از زمان، در افکار و عقاید خود دچار نوسانات و فراز و نشیب هایی شوند و در وجود خدا شک کنند، یا در درستی حکمی از احکام الهی دچار تردید هایی شوند، یا در رفتارهای عملی آنان اختلالاتی ایجاد شود، ولی با استعانت از خداوند متعال و با صبر و مقاومت با آن مبارزه کرده و به حالت عادی خود بر می گردند. اولین گام در مبارزه با وسوسه ها ریشه یابی آنها و شناخت منشأ آنهاست. منشأ بعضی از وسوسه در ضعف اطلاعات یا خطاء و اشتباه در دریافت و تجزیه و تحلیل آنها و آگاهی های دینی است که در این صورت باید با مطالعات بیشتر، پرسش از افراد آگاه و بحث و گفتگو با آنان این ضعف ها و اشتباهات را بر طرف نمود.


 

در بعضی از موارد گناه و معصیت موجب سست شدن اعتقادات و در نتیجه وسوسه در آنها می شود که باید با توبه به درگاه خداوند و جبران گناهان زمینه و آثار وسوسه را از بین ببریم. در بعضی از موارد ضعف ایمان و عدم اعتماد به نفس موجب وسواس می شود که باید برای مبارزه با آن در صدد تقویت ایمان و اعتماد به نفس باشیم.


 

راه درمان وسواس فکری از نظر اسلام

با توجه به آنچه در رابطه با خودتان و وسوسه هایی خود بیان داشته اید وسوسه های شما بسیار جزیی و خفیف است و جای هیچ گونه نگرانی نیست و با توکل بر خدا و اعتماد به نفس می توانید این وسوسه های جزیی را از راه هایی که بیان کردیم بر طرف نمائید.

وسواس از دسیسه ها و دام های شیطان است ولی در عین حال امری طبیعی است که با برخورد صحیح با آن به راحتی قابل حل می باشند. البته باید توجه داشت که درمان و رهایی از آن نیازمند زمان است و باید به آرامی و تدریج صورت پذیرد.


 

به جز معصومین بخش عظیمی انسانها ممکن است در مواردی، در افکار، عقاید و اعمال خود دچار نوسانات و فراز و نشیب هایی شوند، در وجود خدا شک کنند، یا در درستی حکمی از احکام الهی دچار تردید هایی شوند. ولی با استعانت از خداوند متعال و با صبر و مقاومت با آن مبارزه کرده و به حالت عادی خود بر می گردند.


 

اولین گام در مبارزه با وسوسه ها ریشه یابی آنها و شناخت منشأ آنهاست. منشأ بعضی از وسوسه در ضعف یا خطاء و اشتباه در دریافت و تجزیه و تحلیل اطلاعات و آگاهی های دینی است که در این صورت باید با مطالعات بیشتر، پرسش از افراد آگاه و بحث و گفتگو با آنان این ضعف ها و اشتباهات را بر طرف نمود.


 

در بعضی از مواقع شک و تردید هایی برای انسان حاصل می شود که نه تنها مضر نیستند بلکه بسیار سودمند و عین ایمان هستند.


 

شک و تردید در اعتقادات دو گونه است. یکی ابتدایی و موقت که زمینه یقین است؛ دوم شک دائمی و همیشگی. شک های دائمی از مرض های روحی است و سلامت روحی و جسمی، فرد و جامعه را در معرض خطر می اندازد. بنابراین، باید با دقت معالجه گردد. توضیح این که همان گونه یقین و علم باعث آرامش روح و موجب تکامل انسان است؛ در مقابل شک و تردید موجب اضطراب و سلب آرامش و مانع حرکت و تکامل است. به همین جهت در اسلام شک با شرک برابری می کند.

[1]

 چنان که فلیسوفان اسلامی نیز رد شکاکیت را در رأس کارهای فلسفی و علمی خود قرار می دهند و با ابزار فکر و اندیشه به مبارزه با این بیماری می پردازند تا جامعه را از این خطر نجات دهند.

[2]


 

اما شک و تردید ابتدایی که زمینه یقین است مذموم نیست، بلکه نشانه آغاز بلوغ عقلی و فکری است. توضیح این که انسان همان گونه که از نظر جسمی دارای بلوغ است ، از نطر فکری و عقلی نیز دارای بلوغ است که از زمان بلوغ جسمانی ( سالگی9)آغاز و تقریباً در سن چهل سالگی کامل می شود. ملاصدرا معتقد است در انسان ابتدا ویژگی های مادی و جسمی پدید می آیند و تقویت می شوند، اما ویژگی های روحی و عقلی پس از تقویت و تکمیل ویژگی های جسمی پدید می آیند و تقویت می گردند.

[3]


 

به نظر می رسد یکی از دلایلی که بسیاری از جوانان در سن بلوغ جسمی دچار شک و تردید در مسائل اعتقادی می شوند، همین نکته است؛ یعنی در سن بلوغ، عقل آغاز به فعالیت می کند، اما آنچه تا به حال به آن انس داشته مسائل مادی بوده است و نسبت به مسائل ماورای مادی یا انس نداشته یا نمی توانسته به عمق آن پی ببرد. زمان بلوغ که آغاز حرکت تکاملی عقل است، می خواهد به عمق اعتقادات و باورهای خود برسد و حقیقت آن را درک کند، قهراً با سؤالات متعددی روبرو خواهد شد. البته این بدان معنا نیست که این نوع شک مریضی نیست و نباید درمان شود، بلکه به این معنا است که نباید از آن هراس و واهمه داشت و باید با دقت و بدون نگرانی به درمان آن پرداخت.


 

در هر صورت به نظر می رسد این نوع شک مذموم نیست، بلکه اگر درست مدیریت شود زمینه خوبی برای رسیدن به یقین است. بهترین مدیریت ارتباط داشتن با مربیان آگاه و دلسوز و دانشمندان دینی است.


 

نکته مهم قابل تذکر این است که احساس نگرانی از پدید آمدن حالت شک و تردید نشانه خوبی از سلامت روح است، بلکه براساس روایات این احساس نگرانی علامت ایمان خالص شخص است. شخصی خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت: ای رسول خدا (ص) هلاک شدم. “رسول خدا فرمود شیطان به سراغت آمد و به تو گفت چه کسی تو را خلق کرد و تو گفتی خدا، پس او گفت خدا را چه کسی خلق نمود. مرد گفت: درست است یا رسول الله. سپس پیامبر فرمود: این ایمان محض است”.

[4]

[5]


 

در بعضی از موارد گناه و معصیت موجب سست شدن اعتقادات و وسوسه در آنها می شود که باید با توبه به درگاه خداوند و جبران گناهان زمینه و آثار وسوسه را از بین ببریم.


 

در بعضی از موارد ضعف ایمان و عدم اعتماد به نفس موجب وسواس می شود که باید برای مبارزه با آن در صدد تقویت ایمان و اعتماد به نفس باشیم.


 

با توجه به آنچه در رابطه با خودتان و وسوسه هایی خود بیان داشته اید، وسوسه های شما بسیار جزیی و خفیف است و جای هیچ گونه نگرانی نیست و با توکل بر خداو اعتماد به نفس می توانید این وسوسه های جزیی را از راه هایی که بیان کردیم بر طرف نمائید.


 

برای آگاهی به مقالات “چگونه وسواس را درمان کنم؟” و

وسواس و درمان آن


 
مراجعه فرمائید.


 

[1]

کلینی، کافی، ج 2، ص 129، “عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یَقُولُ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شَکٌّ أَوْ شِرْکٌ فَهُوَ سَاقِطٌ”.

[2]

حسن زاده آملی، حسن،
معرفت نفس، ج 1، ص
5

 –

 12
،
مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362هـ ش، بی جا.

[3]

ملا صدرا، اسفار، ج 9، ص 93، اول صفت که در نفس آدمی حادث می شود و سر بر می آورد صفت چهارپایگی است که در کودک، شهوت و شکمبارگی غلبه دارد. آن گاه صفت درندگی که باعث غلبه، دشمنی و مناقشه است به وجود می آید و بعد از آن صفت شیطانی پیدا می شود که ابتداء مکر و نیرنگ در او غلبه می یابد. و بعد از اینها صفت عقل که ظاهر کننده نور ایمان و از حزب الله تبارک و تعالی و لشکر فرشتگان است در او خلق می شود. نیروی عقل از ابتدای بلوغ شروع به رشد می کند و در چهل سالگی به حد کمال می رسد، اما لشکر شیاطین قبل از بلوغ در قلب جای می گیرند و بر او مسلط می شوند و نفس با آنها الفت می گیرد و به تبعیت آنها در شهوت، آزاد و رها است. اما از زمان بلوغ که لشکر عقل در قلب شروع به رشد می کند، جنگ و مبارزه در میدان قلب شروع می شود، پس اگر عقل ضعیف باشد، شیطان بر او مسلط می شود؛ و این شخص در نهایت از لشکر شیطان خواهد بود و در قیامت با آنها محشور خواهد شد و اگر عقل به واسطه نور علم و ایمان قوی گردد همه قوا را در تحت تسلط خود در می آورد و شخص در ردیف ملائکه و با آنها محشور خواهد شد.

[4]

 

 کلینی، کافی، ج 2، ص 425، چاپ چهارم دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‏1365 هـ ش، “ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَکْتُ فَقَالَ لَهُ ع أَتَاکَ الْخَبِیثُ فَقَالَ لَکَ مَنْ خَلَقَکَ فَقُلْتَ اللَّهُ فَقَالَ لَکَ اللَّهُ مَنْ خَلَقَهُ فَقَالَ إِی وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ لَکَانَ کَذَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاکَ وَ اللَّهِ مَحْضُ الْإِیمَانِ”.

[5]

 
.برگرفته از پاسخ

4895 (سایت: 5356)

؛
نمایه: شک و تردید در اعتقادات.


 

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در خود مطالعه کنید.


راه درمان وسواس فکری از نظر اسلام

حاضرین در سایت :

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.


218 – All Rights Reserved

١ – وسواس اعتقادی

سؤال: وسواس در امور اعتقادی چگونه است و راه درمان آن چیست؟

جواب: گاهی افراد تصور می کنند به دلیل بعضی حالات دچار ارتداد و از دین خارج شده اند، در پاسخ به آنها می گوییم: «نگرانی از ارتداد، نشان دهنده وجود ایمان است. توصیه می کنیم ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» را بسیار تکرار کنند. علاوه بر آن به این افکار اعتنایی نکنند».

٢ – راهکاری برای درمان وسواس

راه درمان وسواس فکری از نظر اسلام

سؤال: آیا وسواس، درمانی به جز دارو دارد؟

جواب: سرچشمه وسواس در عبادات عدم آگاهی از مسائل شرعی به خصوص دو مساله است و نیازی به دارو ندارد.

اول باید بدانیم شک فرد وسواسی اعتباری ندارد یعنی اگر شک پیدا کرد عبادتش باطل شده یا نه، نباید به شک خود اعتنا کند و عباداتش صحیح است.

دوم علم او هم معتبر نیست یعنی لازم نیست علم پیدا کند وضو یا غسل او صحیح انجام شده، بلکه باید به همان صورت که دیگران انجام می دهند عمل نماید و عملش صحیح است و بارها گفته ایم ما در قیامت مسئولیت اعمال آنها را می پذیریم.

همچنین عدم اطلاع از احکام جزئی شرع؛ مثلا نمی داند آبی که از لوله کشی خارج می شود هرچند به عین نجاست برخورد کند، اگر در ترشحاتش نجاست نباشد پاک است و اگر شک به وجود نجاست هم داشته باشد پاک خواهد بود.

راه درمان وسواس بعد از آنچه گفته شد، بی اعتنایی است. همان طور که در روایات آمده که هرگاه شیطان به سراغ شما آمد او را دور کنید والا عادت می کند.

راه حل دیگر، زمان بندی است. مثلا برای وضو سه دقیقه کافی است و نباید شود و برای غسل ده دقیقه کافی است و نباید بیش از این طولانی شود و عمل صحیح است.

٣ – افکاری که سبب تحریک جنسی می شود

سؤال: سلام علیکم، اینجانب روانپزشک هستم و در شیراز طبابت می کنم خانمی به من مراجعه کرده و می گوید گاهی اوقات افکار مزاحمی دارد که سبب تحریک جنسی او می گردد (فقط تحریک) گویا با دفتر حضرتعالی تماس تلفنی برقرار کرده و به او گفته اند که با تحریک شدن غسل بر ایشان واجب می گردد آیا صحیح است؟

جواب: چنانچه همزمان با رسیدن به اوج لذت جنسی رطوبتی از وی خارج شود حکم منی را دارد و غسل واجب می شود و اگر خدا نکرده با خود کاری کند که چنین حالتی ایجاد شود استمناء است و حرام است.

ولی اینگونه افراد ممکن است گرفتار وسوسه باشند، افراد وسواسی، نه علم آنها معتبر است و نه شک آنها، یعنی نباید اعتنا به علم و شک خود کنند.

٤ – راههای مقابله با افسردگی و افکار وسواسی

سؤال: مدت چند سال است که دچار ا فسردگی و افکار وسواسی می باشم می خواستم بدانم از منظر قرآن و احادیث راه علاجی برای این درد آمده است؟

جواب: در مورد افسردگی مطالعه و عمل کردن به دستورالعمل های کتاب (راه غلبه بر نگرانیها) را به شما توصیه می کنیم و در مورد وسواس عامل اصلی آن عدم آگاهی به مسائل و احکام شرعی است وظیفه شما آن است که همانند مردم عادی متدین عمل کنید و بیش از آن وظیفه ای ندارید هر چند به نظر خودتان صحیح نباشد.

٥ – راههای درمان وسواس

سؤال: فردی هستم که مدت بسار زیادی است که مبتلا به وسواس در وضو، نماز، غسل و می باشم بطوری که انجام هر کدام از این اعمال مستلزم صرف وقت زیادی برایم می باشد که باعث عقب ماندن از سایر امور و همچنین ایجاد فشار عصبی زیادی برایم می شود با توجه به اینکه در زمینه روانشناسی دارای تحصیلات عالیه می باشم راههای ممکن را حتی المقدور امتحان کرده ام و نتیجه ای برایم نداشته اند لطفا خواهشمندم حضرت آیت ا.. (که بنده از مقلدان ایشان می باشم) مرا راهنمایی فرمایند.

جواب: مشکل شما مشکل روانی نیست بلکه مشکل ندانستن مسائل شرعی است اگر حکم شرعی خود را بدانید وسواس برچیده می شود ما وظیفه شرعی شما را بیان می کنیم اگر با دقت به آن عمل کنید حتماً نجات پیدا می کنید وظیفه الهی و شرعی شما این است که در مسائلی که مبتلا به وسواس هستید مطابق افراد عادی متدین عمل کنید و به علم و یقین خود اصلاً توجّهی نکنید.

و مسئولیت شرعی آن را ما بر عهده می گیریم و هرگاه عمل دلچسب شما نبود و حتی خیال می کردید باطل است اعتنا نکنید وظیفه شرعی شما همین است و بس مثلاً ما در سه دقیقه وضو می گیریم، شما بیش از این معطل نشوید هر چند دلچسبتان نباشد و با عمل کردن به این دستور العمل ظرف یک هفته ان شاء الله وسواس شما برطرف می شود.

٦ – رهایی از گرفتاریهای وسواس

سؤال: منزل ما از نظر طهارت مشکل دارد؛ فرشها، دربها، دیوارهاى اطاقها، پنجره ها، پرده ها، بخارى زمینى، بخارى دیوارى، جاروبرقى، کمدها، بعضى از کتاب ها، بالشت ها، رختخواب و تشک ها، قاب عکس ها و خلاصه تمام زندگى ما نجس است، گفتم ه اى براى شما بنویسم تا بلکه در مورد من فتواى خاص (اجازه مخصوص) بدهید و اینجانب را از معافیّت مخصوصى در مورد چیزهایى که تا به حال نجس شده برخوردار سازید، تا همه چیز و همه کس براى من طاهر باشد.

جواب: شما گرفتار وسواس هستید و تنها درمان آن بى اعتنایى است. فتواى ما براى شما این است که ببینید مؤمنان دیگر چه اندازه به این امور اعتنا مى کنند، به همان اندازه اعتنا کنید بقیّه براى شما پاک است.

٧ – درمان وسواس

سؤال: این جانب مبتلا به بیمارى وسواس هستم و متأسّفانه بسیار شدید و غیر قابل تحمّل است مثلا در مورد تطهیر و غسل وسواس من خیلى شدید است به گونه اى که گاهى اوقات وقتى شب به حمّام مى روم نزدیک طلوع آفتاب موفق به تطهیر مى شوم و از حمّام بیرون مى آیم. باور کنید در طول این چند سال به اندازه بیست سال آب مصرف کرده ام، براى درمان به نزد بعضى از علماى شهرمان و یکى از مراجع قم رفتم و اذکارى را به من گفتند ولى مؤثّر واقع نشد. به خدمت حضرت على بن موسى الرّضا(علیه السلام) در مشهد رفتم با چه گرفتاریهایى که در سفر و هنگام تشرف داشتم و دعا و تضرّع بسیار کردم ولى متأسّفانه شفا نیافتم. این بیمارى نزدیک است مرا از پاى درآورد نه تنها خود که خانواده را نیز نگران و در زحمت انداخته ام بلکه باعث شده است عبادتهایم را نتوانم انجام دهم و براى این جهت ماه رمضان را سفر مى کنم تا مشکل روزه گرفتن نداشته باشم اگر چه در سفر هم هیچ چیز نمى خورم. لطفاً مرا راهنمایى کنید تا از این وضع غمبار نجات یابم و از زخم زبانهاى اطرافیان آسوده گردم؟

جواب: مشکل شما در واقع از خود شماست و مقصّر اصلى خودتان هستید و به همین دلیل دعاى شما هم مستجاب نمى شود و علّت اصلى آن ندانستن مسأله است. مسأله اصلى این است که بر شما واجب نیست یقین به طهارت و غسل و مانند آن پیدا کنید، آنچه بر شما به عنوان یک وظیفه شرعى لازم است این که به مقدار سایر مردم آب بریزید و به همان قناعت کنید هرچند شک در غسل و طهارت داشته باشید و ما مسؤولیت شرعى این کار را مى پذیریم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بریزید و قناعت کنید و با بدن نجس و حال جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانید و هیچ اشکالى هم ندارد و نماز و روزه شما کاملا صحیح است و ما به این وسیله بر شما و تمام افراد وسواسى اتمام حجّت مى کنیم و مخالفت با آن گناه است. ما از خداوند مى خواهیم که به شما توفیق توجّه به این مسأله را عنایت کند و از دام شیطانى نجات پیدا کنید.

فید سایت

امیدواری به رحمت خدا

عن ابى ذرالغفارى (رضى اللّه عنه) قال: قال النبى (صلى اللّه عليه و آله‏ و سلّم): قال اللّه تبارك و تعالى:

يابن آدم ما دعوتنى و رجوتنى اغفرلك على ما كان فيك و ان اتيتنى بقرار الارض خطيئة اتيتك بقرارها مغفرة ما لم تشرك بى و ان اخطات حتى بلغ خطاياك عنان السماء ثم استغفرتنى غفرت لك.

اى فرزند آدم هر زمان كه مرا بخوانى و به من اميد داشته باشى تمام آنچه كه بر گردن توست مى‏بخشم و اگر به وسعت زمين همراه با گناه به پيش من آئى، من به وسعت زمين همراه با مغفرت به نزد تو مى‏آيم، مادامى كه شرك نورزى. و اگر مرتكب گناه شوى بنحوى كه گناهت به مرز آسمان برسد سپس استغفار كنى، ترا خواهم بخشيد.

کلیه حقوق مادی
و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی
خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی:
FARTECH/فرتک – فکور رایانه توسعه کویر –

این مقاله به مطالعه درباره رویکرد «شناخت رفتار درمانگری اسلامی» و مقایسه آن با رویکرد «شناخت رفتار درمانگری سنّتی» در زمینه علایم پیش گیری و درمان اختلال وسواس فکری عملی می پردازد. اختلال وسواس فکری عملی (OCD)(3) یکی از اختلالات اضطرابی است که با تفکر وسواسی، رفتار اجباری و درجات متفاوت اضطراب مشخص می شود. اولین و جامع ترین مطالعه در مورد این اختلال را ژانه (Johane) در سال 193 انجام داد و پس از آن، رویکردهای روان تحلیلگری، زیست شناختی، رفتاری، شناختی و شناختی رفتاری به بررسی این اختلال پرداختند. در این میان، شناخت رفتار درمانگری بر پردازش های شناختی نادرست در شکل گیری و تداوم این اختلال تأکید کرده، با ایجاد دگرگونی و تغییر نظام شناختی فرد و بهره گیری از فنون و اصول شناختی و رفتاری، به درمان این اختلال می پردازد.(4)

از سوی دیگر، در متون اسلامی به نکات ظریف و کاربردی در ارتباط با این اختلال برمی خوریم. در این رویکرد، علاوه بر نقش عوامل فیزیولوژیک و عوامل عاطفی و هیجانی، بر نقش فرایندهای شناختی و عقلانی تأکید شده است. همچنین راهبردهای پیشگیرانه و درمانی اسلامی بر تمام جنبه های درمانی، به ویژه فنون شناختی، رفتاری، معنوی، ارتباطی و دارویی، تأکید دارند.

مقاله حاضر درصدد مقایسه رویکرد «شناخت رفتار درمانگری سنّتی» با «شناخت رفتار درمانگری اسلامی» برگرفته از متون و منابع اسلامی در زمینه علایم، محتوا، سبب شناسی، پیش گیری و درمان اختلال وسواس فکری عملی و شناخت وجود تشابه و تمایز این دو رویکرد در ارتباط با موارد مذکور است.

«وسواس فکری عملی» یکی از اختلالات اضطرابی است که ویژگی های بارز آن شامل افکار وسواسی،(5) تصورات وسواسی،(6) نشخوارهای وسواسی،(7) شک های وسواسی،(8) تکانه های وسواسی(9) و آیین های وسواسی(1) است که عامل مهمی در ایجاد آشفتگی در افراد مبتلا به آن می باشد و غالبا در عملکرد و سازگاری اجتماعی این افراد اختلال ایجاد می کند. افکار وسواسی پیوسته موجب پریشانی بیمار می شوند و فرد مبتلا با تلاش وفق، درصدد مقابله با آن ها برمی آید. اعمال یا آیین های وسواسی به صورت رفتارهایی کلیشه ای درمی آیند که بیمار مدام آن ها را تکرار می کند. این اعمال ماهیتا لذتبخش نبوده و مفید نیستند. علایم خودکار اضطراب غالبا وجود دارند.راه درمان وسواس فکری از نظر اسلام

ارتباط تنگاتنگی میان علایم وسواسی، به ویژه افکار وسواسی، و افسردگی وجود دارد. این اختلال در زنان و مردان به طور مساوی وجود دارد و به عنوان اختلالی نهفته مطرح شده است که قریب یک درصد از نوجوانان و دو درصد از بزرگ سالان از آن رنج می برند. شروع اختلال معمولاً در کودکی یا اوایل بزرگ سالی است. سیر آن متغیر بوده و احتمالاً بدون علایم عمده افسردگی به سوی مزمن شدن پیش می رود.(11)

این اختلال در طول تاریخ، دامنگیر تعدادی از انسان ها بوده است. جان بانیان (Bunyan) و چارلز داروین (Darwin) از جمله افراد مشهوری به شمار می روند که در گذشته مبتلا به این اختلال فلج کننده بوده اند.(12)

در بسیاری از توصیف های اولیه از این اختلال، محتوای مذهبی آن مورد تأکید قرار گرفته است. این نوع محتوا راهنمای مهمی در درک ماهیت این اختلال به شمار می رود. محتوای وسواس ها منعکس کننده نگرانی عمده هرعصر به شمار می روند، خواه این محتوا مربوط به کار شیاطین و آلودگی به وسیله میکروب باشد، خواه مربوط به تشعشع یا خطر ابتلا به ایدز. اگرچه اولین و جامع ترین مطالعه در مورد این اختلال را ژانه در سال 193 انجام داد، اما تا زمانی که فروید راهی به سوی درک عمیق تر این اختلال نگشود و توصیف بالینی خوبی از آن به دست نداد، این اختلال به خوبی شناخته نشده بود. با این حال، ناتوانی و ضعف رویکرد روان تحلیلگری در درمان منجر به شکل گیری رویکردهای دیگری همچون رویکردهای زیست شناختی، رفتاری، شناختی و شناختی رفتاری در ارتباط با علایم، پدیده شناسی، سبب شناسی و درمان این اختلال گردیده است.

عوامل زمینه ساز اختلال (OCD) شناخته نشده اند، اما سه علت احتمالی شامل علل عضوی، ژنتیک و تجربیات اولیه بررسی شده اند.(13) مطالعات درمانی در مورد این اختلال به طور کلی در سه زمینه دارو درمانی، رفتار درمانی، شناخت درمانی و ترکیب درمان های شناختی رفتاری با دارو درمانی بوده است.

شناخت رفتار درمانگری از جمله رویکردهایی است که بر نقش پردازش های شناختی نادرست در شکل گیری و تدام این اختلال تأکید کرده است. در رویکرد «شناخت رفتار درمانگری سنّتی»، وسواس به عنوان افکار، تصاویر ذهنی و تکانه های ناخواسته و مزاحم تعریف شده است و محتوای آن می تواند شامل وسواس آلودگی با نجاست، آسیب رسانی به خود و دیگران، رفتارهای غیرقابل پذیرش از نظر اجتماعی، وسواس های جنسی و وسواس نظم و ترتیب یا شمارش باشد. همچنین پیش گیری از وسواس به میزان شناخت فرد از خود و تعیین در موقعیت های زندگی او وابسته است. مهم ترین تدابیر درمانی ذکر شده در این رویکرد شامل رویارویی و جلوگیری از پاسخ است که طی آن، درمانگر به شناسایی افکار خودکار منفی فرد پرداخته و با ایجاد تغییر در نظام شناختی و اعتقادی او و استفاده از فنون شناختی و رفتاری به درمان وی می پردازد.(14)

در متون و منابع اسلامی نیز به نکات کاربردی قابل اعتمادی در عرصه وسواس و چگونگی درمان آن برمی خوریم؛ در آیات متعددی، واژه «وسواس» در قرآن کریم آمده (سوره های مبارکه ناس، اعراف و طه) و منظور از آن نوعی اختلال روانی و فکری است که مترادف با ذهاب عقل بوده، باعث می شود افراد به سوی افکار ناخواسته کشیده شوند و در نتیجه، دست به رفتارهای نادرست یا ناپسند بزنند.

پیامبراکرم نیز وسواس را به صورت تصورات و افکاری تعریف می کند که شخص را تحت تأثیر قرار داده، او را به قهقرا می برد و از انجام اعمال طبیعی باز می دارد.

بر اساس متون و منابع اسلامی، محتوای وسواس بیش تر در ارتباط با اعمال و رفتارهای عبادی و مذهبی همچون نماز، غسل، طهارت و نجاست است و علامت مشخصه آن وجود اضطراب می باشد، به گونه ای که اضطراب، آسایش و راحتی را از فرد سلب می کند و همراه با شک و تردید است. افراد وسواسی دایم در مورد امور اعتقادی مانند وضو و طهارت دچار شک و تردید می شوند و احساس الزام و اجبار به اعمال و رفتارهای تکراری دارند.

با مراجعه به آیات، روایات و متون اسلامی می توان مشاهده کرد که وسواس انواع متفاوتی دارد که عبارتند از: وسواس فکری (ترس از بیماری و تفکر افراطی در مورد سلامتی)، وسواس اعتقادی (اندیشه های بیهوده درباره مرگ، قبر، برزخ و معاد)، وسواس افراطی (داشتن افکاری که به هیچ وجه عاقلانه نمی باشند)، و وسواس عملی (تکرار رکعات نماز، طهارت یا غسل.)

در مورد سبب شناسی وسواس، نظریه پردازان اسلامی با استنباط از آیات و احادیث، معتقدند: وجود اضطراب (حالات شدید روحی)، اختلالات جسمی (مانند سوء هاضمه)، توجه افراطی به غرایز (شهوت و امیال کاذب)، عدم رشد عقلی، ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و برخی عوامل دیگر می توانند سرچشمه ایجاد این اختلال گردند. همچنین پرورش صحیح ذهنی، رشد عقلانی، به کارگیری شیوه های تربیتی درست، پیش گیری از تشدید اضطراب و ترس و پرخاشگری، برقراری نظم و انضباط منطقی در زندگی، آگاهی از وظایف شرعی و زدودن ابهام در این زمینه از جمله راهبردهای پیش گیرانه ای هستند که در متون اسلامی بر آن ها تأکید شده است.

در احادیث و روایات، به روش ها و فنون شناختی، معنوی، ارتباطی، رفتاری و دارویی برای درمان این اختلال اشاره شده است که برخی از آن ها عبارتند از: پرورش عزّت فرد مبتلا به وسواس، تشریح کامل وظایف شرعی در مورد افکار و اعمال وسواسی، تکیه به خداوند و توکّل به او و استعانت از او، اکتفا به واجبات و ترک مستحبات، مراقبت مستمر از وسواس و کنترل پیوسته افکار و اعمال خود در فرایند درمان، نظارت مشاوری معتبر و متخصص بر اجرای راهبردهای درمانی مذکور، درمان از طریق خوردن انار شیرین، روغن زیتون، خرما، سیب، کندر و سبزیجات، شست وشوی سر با آب سدر، دود کردن اسپند و خضاب و رنگ کردن مو.

«وسواس» یکی از نکاتی است که مکرّر در کتب آسمانی و به ویژه در قرآن کریم به آن اشاره شده است. وسواس در زبان عربی و فارسی در اصل، بر نوعی اندیشه و محتوای ناخواسته و طلوب دلالت می کند.(15)

«وسواس» از ماده «وسوسه» مشتق شده که بیانگر رابطه شیطان با قلب انسان است. بهتر است بگوییم: القائات و تصورات قدّس و باطل بر قلب انسان را در مکتب اسلام «وسواس» می گویند. وسواس دو جنبه فکری و عملی دارد و نوعی بیماری روانی است. کسی که به «وسوسه» مبتلا شده است «وسواس» و «موسوس» دارد.

در لغت، «وسوسه» و «وسواس» یکی دانسته شده و «وسوسه» کلامی پنهانی است که در آن اختلاط صورت گرفته و در هم و بر هم و بی نظم است. همچنین «وسواس» در جایی گفته می شود که کسی وحشت کرده، کلامش در اثر وحشت، بی نظم شده باشد و همانند دیوانگان عمل کند.

زمخشری گفته است: «الوسواس» اسمی است به معنای «وسوسه» و مراد از آن شیطان است.(16)

در قرآن کریم نیز آمده است که «فوسوَس لهُما الشیطان»؛ (اعراف: 3) پس شیطان آنان را وسوسه کرد. بنابراین، «وسواس» با (فتح واو) هم به معنای شیطان و هم به معنای گفته وسوسه آمیز است.

از سوی دیگر، در علم کلام نیز برای وسواس و وسوسه تعاریفی بیان شده است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:

دو دلی، تردید و شکی که در ضمیر انسان پدید می آید؛

شک و شبهه در عبادات و احکام مذهبی، بخصوص در طهارت و نجاست؛

آنچه شیطان در دل انسان افکند و او را به کار بد برانگیزاند؛

ایجاد امری بی نفع یا ضرر در ضمیر کسی توسط نفس شخص یا توسط شیطان که نیروی محرّک انسان به انجام بدی هاست.(17)

نکته قابل ذکر در مورد وسواس این است که طبق متون و منابع اسلامی، وسواس فقط در اعمال انسان تجلّی پیدا نمی کند، بلکه به اندیشه او نیز راه می یابد. مرحوم علّامه مجلسی ضمن شرح یک روایت می گوید: «وسوسه سخن بیهوده و بی سودی است که نفس و شیطان در روح انسان پدید می آورند.»(18)

همچنین از شیخ مفید نیز نقل گردیده که «وسوسه» عبارت است از تحریک افعال و اعمال و نیات باطل انسانی به وسیله عوامل شیطانی.(19)

میر سید شریف جرجانی، مؤلف ترجمان القرآن، «وسوسه» را چنین تعریف کرده است: «اندیشه بد در دل کرده» و در تعریف «وسواس» چنین می گوید: «دیو وسوسه کننده یعنی اندیشه بد در دل افکننده». نسبت دادن این وسوسه ها یا اندیشه های بد به دیو یا شیطان از غایت اجباری بودن افکار وسواسی حکایت می کند.(2)

به طور کلی، از روایات می توان نتیجه گرفت که:

اولاً، وسوسه یا وسواس نوعی اختلال روانی است.

ثانیا، با اضطراب و ترس همراه است.

راه درمان وسواس فکری از نظر اسلام

ثالثا، وسوسه و ذهاب عقل و کثرة التخلیط در اختلال روانی باهم مشترکند.

رابعا، مراد از وسوسه، وسوسه فکری است و از این رو، از آن به «شیطان الوسوسة» تعبیر شده است؛ زیرا شیطان کارش این است که افراد را به افکار ناخواسته و مذموم بکشاند تا به وسیله آن، رفتاری ناپسند از آن ها صادر شود.(21)

وسوسه و وسواس در فرهنگ عرفانی، همان «هواجس و خواطر» نفسانی و به معنای انگیزش های نفس آدمی است. نفس، آدمی را به انجام کارهایی ترغیب می کند و بر آن اصرار می ورزد. این خاطره های نفسانی اگر طبق موازین شرع باشند، به سمت نعمت های خداوند و انجام اعمال مشروع گرایش پیدا می کنند، اما وسوسه های شیطانی همواره آدمی را به سوی گناه و معصیت می برند و تنها با توکّل به ذات اقدس خداوند و ذکر حضرت او از میان می روند و بی اثر می شوند. وسواس مرضی است که اغلب، اشخاص متدیّن به آن مبتلا می شوند؛ گاه در نیت و گاه در مخارج حروف و گاه در صحّت وضو و غسل و گاه در عدد رکعات نماز و گاه در طهارت و نجاست. به همین دلیل، در علم فقه، بابی تحت عنوان «کثیرالشک» یا «وسواس» وجود دارد و طبق دلایل فقهی، شک وسواسی ارزش مذهبی ندارد و احکام شک شامل افراد وسواسی نمی شود. به طور کلی، محتوای متداول و رایج وسواس، شک و شبهه در عبادات و در امور مذهبی، به ویژه طهارت و نجاست، است.

مرحوم دهخدا در یادداشت های خود درباره این کلمه آورده است: «در تداول، حالتی است که به بعضی مقدّسین دست می دهد که متنجّس را مثلاً صد بار می شویند و گمان می برند هنوز پاک نشده، یا کلمه ای از نماز را صدبار می گویند و تصور می کنند درست نبوده، یا بارها در آب غوطه می خورند و فکر می کنند ارتماس لازم بجا نیامده است.»(22)

حضرت امام خمینی قدس سره نیز در این باره مواردی از ابتلا به وسواس را ذکر می کنند؛ از جمله درباره طهارت و نجاست، نیت و تکبیرة الاحرام، قرائت به واسطه تکرار آن و تغلیظ در ادای حروف آن و خروج از قواعد تجوید و وسواس در وضو و غسل.(23)

یحیی سیدمحمدی انواع متفاوت وسواس را این گونه ذکر کرده است:(24)

وسواس فکری: درباره سلامتی بدن بسیار فکر کردن و ترس از بیماری، به طوری که فرد وسواسی ممکن است بدون هیچ کسالت و دردی، به پزشک مراجعه کند و دارو مصرف نماید.

وسواس اعتقادی: اندیشه های بیهوده درباره مردن، قبر، برزخ، معاد، خیر و شرّ، خوبی و بدی و

وسواس افراطی: وجود افکاری که به هیچ وجه عاقلانه نیست؛ مثلاً، گاه فرد وسواسی عقیده دارد که داروی بخصوصی طول عمر می آورد و حال آن که ممکن است مضر باشد.

وسواس عملی: فرد وسواسی دست به کارهایی می زند که کاملاً بی مورد و حتی مخالف عرف و خلاف شرع و احکام الهی است و شاید بدعت محسوب گردد. در صورت همراه شدن وسواس عملی و فکری، فرد با مشکلات بیش تری مواجه می شود.

آثار وسواس عملی فراوانند؛ از جمله تکرار شستن، رفتارهای انحرافی (مثل دزدی بدون نیاز مادی)؛ شمارش بی فایده اشیا، به صورت خاصی راه رفتن (مثلاً، با فاصله 3 سانتی) و ترس از آلودگی و مرگ. به طور کلی، افراد مبتلا به وسواس ممکن است به امراضی مانند افسردگی، کم خونی، بی محبت شدن، احساس های بیجا که جنبه افراط و تفریط دارند و پندارهای موهوم دچار شوند.

از آیات و روایات نیز می توان انواعی از وسواس را استخراج کرد که عبارتند از:

1. وسواس جدال و کشمکش

یکی از نمونه های بارز و روشن وسوسه های شیطانی، جدال و کشمکش و گفت وگوهای زننده و پرخاش جویی و ستیز است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «به تحقیق، شیاطین دوست خود را وسوسه می کنند تا با شما به جدال و کشمکش برخیزند.» (انعام: 121)

2. وسواس در نیت

وسواس در نیّت نوعی از کارهای عجیب و غریب و بیهوده برخی افراد مبتلا به وسواس است؛ مانند این که در نیت برای نماز تعلّل می کند و از نماز جماعت باز می ماند.

ابوحامد غزّالی معتقد است وسوسه در نیت نماز، یا به سبب کمبود عقل است یا به دلیل آشنا نبودن به شرع؛ زیرا فرمان برداری و تعظیم و اجرای دستورات در قصد و نیت، مثل فرمان برداری و تعظیم دستورات دیگران است.

3. وسواس های اعتقادی

وسوسه های شیطان گاه به مراحل خطرناک تری می رسند و تا پای اعتقادات مؤمنان پیش می روند. شیطان می کوشد مؤمنان را در اعتقادات و مبانی فکری وسوسه کند و پایه های ایمانی آن ها را سست سازد؛ از جمله در مسائلی همچون حج، نماز، روزه، صدقه، صله رحم، خوش زبانی، تقدّم در سلام و مانند آن.

4. وسواس در زمان عبادات

برخی از افراد متدیّن در تعیین و فرا رسیدن زمان عبادات دچار وسواس هستند، به گونه ای که یقینی عادی مثل سایر افراد برای آن ها حاصل نمی شود و در نتیجه، از فضیلت عبادت محروم می شوند.

5. وسواس در وضو

این نوع وسواس یکی از وسواس های بسیار شایع و متداول بین افراد مبتلا به این بیماری است. مبتلایان این کار را آن قدر تکرار می کنند که وقت فضیلت عبادت می گذرد و در آب نیز اسراف می شود.

6. وسواس بروز حَدَث

کار شیطان همواره وسوسه های آزاردهنده و شکنجه کننده است؛ از قبیل این که پس از فراغ از غسل و وضو فرد بیهوده احساس می کند که حدث هایی از او خارج می شوند، که البته نباید به آن ها توجه کند.

به طور کلی، در کلیه مسائل عبادی و اعتقادی، با تسلط شیطان، فرد دچار وسوسه می شود و با تکرار یا اجتناب از آن اعمال یا افکار، موجبات محرومیت خویش را از پاداش و ثواب فراهم می سازد. سایر اعمال عبارتند از: وسواس در غسل، قبله، نماز، عدالت امام جماعت، عدم استجابت دعا، وسوسه ریا، ثروت، دنیاخواهی و مانند آن.

از احادیث مربوط به علایم وسواس، می توان نتیجه گرفت:

اولاً، وسواسی کسی است که برای دوری از افکار ناخواسته (مذموم، رنجش آور یا ناشدنی) به افعالی مانند خوردن خاک، خرد کردن کلوخ، کندن ناخن ها با دندان و به دندان گرفتن ریش پناه می برد.

ثانیا، تمنّا و به فکر آرزوهای غیرممکن بودن از مصادیق وسواس است.

ثالثا، مراد از «وسواس» در این روایات، وسواس فکری است؛ زیرا علایم ذکر شده مانند خوردن خاک ربطی به وسواس عملی ندارد.

از سوی دیگر، بر اساس احادیث مربوط به وسواس، وسواس با شک و تردید همراه است و وسواسی در امور اعتقادی، وضو، طهارت و مانند آن زیاد دچار تردید می شود.(25)

وسواسی به صحّت و درستی عملی که انجام می دهد اطمینان ندارد و از این رو، آن را تکرار می کند و در آخر هم رضایتی از عمل خود ندارد. احادیثی که از اعاده و تکرار عمل منع می کنند، بر این موضوع دلالت دارند.(26)

احساس الزام و اجبار به عمل و رفتار و دخالت نداشتن اراده وسواسی در آن، به گونه ای که گویا عمل خود را ناشی از شیطان می داند، از ویژگی های دیگر افراد مبتلا به وسواس است.(27) احساس به بن بست رسیدن و این که خود قادر به انجام عمل به صورت عادی نیست و از این رو، از فرد دیگری مثل امام علی علیه السلام کمک می خواهد یا به خداوند التجا می کند، از ویژگی های دیگر وسواسی در روایات است.(28)

نظریه پردازان اسلامی با استنباط از روایات و احادیث معصومان علیهم السلام معتقدند: وجود اضطراب (حالات شدید روحی)، اختلالات جسمی (مانند سوء هاضمه)، توجه افراطی و غرق بودن در غرایز (شهوات و امیال کاذب) عدم رشد عقلی، ضعف در اراده (تسلیم شدن در برابر افکار شیطانی)، شک و تردید در اعمال، عدم اعتماد به نفس و مواردی مانند آن می توانند سرچشمه اختلال وسواس فکری عملی گردند.

از احادیث گوناگون به دست می آید که بین معده و دستگاه گوارش با وسواس (فکری) رابطه وجود دارد:(29)

امام موسی کاظم علیه السلام می فرماید: «چه بسا شخصی که دچار سوءهاضمه است و در هضم غذا با مشکل روبه روست یا پرخوری زیاد می کند، به اختلال وسواس دچار می شود.»(3)

همچنین بین امیال کاذب و وسواس فکری رابطه وجود دارد. در روایت دیگری می فرماید: «هرچه شهوتِ غیر واقع بینانه بیش تر باشد، احتمال مبتلا شدن به وسواس نیز بیش تر است.»(31)

بین رشد عقلی و وسواس فکری نیز رابطه منفی وجود دارد و از این رو، ملائکه به وسواس فکری مبتلا نمی شوند.(32) ریشه وسواس عملی هم در وسواس فکری است و از این رو، اگر از کسی که به وسواس (مثلاً، وضو یا نماز) مبتلا شده است، سؤال شود که چرا این گونه عمل می کنی، در پاسخ می گوید: افکار شیطانی باعث می شوند.(33)

پیش گیری از وسواس

از نظر اسلام، راهکارهایی که از ابتلا به وسواس پیش گیری می کنند، همان شیوه های تربیتی هستند که سلامت روانی فرد را ارتقا می دهند و مانع بروز بیماری های روانی می گردند. در ادامه، به تعدادی از این روش ها اشاره می شود:

1. پرورش صحیح ذهنی و رشد عقلانی و پرهیز از تقویت بیش از اندازه قوّه خیال در مراحل رشد؛

2. عدم به کارگیری شیوه های نادرست تربیتی از قبیل سخت گیری بیجا، تهدید، تنبیه بدنی، تحقیر، ملامت و خرده گیری افراطی؛ زیرا این شیوه ها امنیت روانی کودک و نوجوان را مختل می سازند.

3. پیش گیری از تشدید اضطراب، ترس، پرخاشگری و مانند آن که زمینه ساز ابتلا به وسواس هستند.

4. برقراری نظم و انضباط منطقی در زندگی و بره ریزی صحیح در اشتغالات، استراحت و عبادت، به گونه ای که فرد اوقات خود را به بیکاری و بطالت نگذراند و زمینه را برای اشتغال به امور خیالی فراهم نسازد.

5. کسب آگاهی صحیح و کافی نسبت به وظایف شرعی و زدودن هرگونه ابهام در این زمینه و توجه به اصول برائت در همه امور و تعیین قلمرو و اصل احتیاط؛(34)

6. استحمام و شست وشوی سر با آب و برگ سدر که در جلوگیری از ابتلا به اختلالات مغزی مؤثر است.(35)

7. ایجاد اشتغال ذهنی با ذکر و قرائت قرآن به ویژه سوره «یس».(36)

و. درمان وسواس

درمان این مرض قلبی، که احتمال دارد افراد را به هلاکت ابدی و شقاوت سرمدی برساند، همچون سایر بیماری های روانی، با علم و عمل بسیار آسان است، ولی انسان باید ابتدا خود را مریض بداند و پس از آن درصدد علاج برآید. مشکل در اینجاست که شیطان طوری مقدّمات را برای این بیماری آماده می کند که فرد خود را مریض نمی داند، بلکه دیگران را منحرف و سهل انگار می پندارد. هرکسی که در خود شائبه این امر را یافت، باید به مردم معمولی مراجعه کند و عمل خود را بر علما و فقها عرضه دارد و از آن ها بپرسد که آیا مبتلا به وسواس است یا نه. پس از آن که دریافت مبتلا به وسواس است، لازم است به اصلاح خود بپردازد.

راه عمده برای معالجه وسواس، بی اعتنایی به وسوسه های شیطانی و خیالاتی است که شیطان به فرد القا می کند. بدون شک، پس از چندین مرتبه بی اعتنایی و عمل بر خلاف رأی شیطان، او از انسان مأیوس می شود و قطعا بیماری اش معالجه خواهد شد.(37)

در احادیث و روایات معصومان علیهم السلام به روش ها و فنون شناختی، معنوی، ارتباطی، عملی و دارویی برای درمان اختلال وسواس فکری عملی اشاره شده است.(38) این روش ها به شرح ذیل می باشند:

1. آگاه سازی فرد وسواسی از وضع نابهنجار خود و موقعیتی که در ارتباط با خداوند دارد و ایجاد آمادگی روانی برای درمان؛ از جمله زنده کردن امید به درمان در وی؛(39)

2. پرورش عزّت نفس و تبیین منافات آن با وسواس و بندگی شیطان و تقویت اراده و اعتماد به نفس در فرد.(4)

3. تشریح کامل وظایف شرعی در مورد افکار و اعمال وسواسی و تقویت اراده و تعهد عملی به ضوابط و احکام شرعی و عدم تخلّف از آن.(41)

در این زمینه، امام علی علیه السلام نیز می فرمایند: «هرکس یقین و اعتقادش درست باشد، رغبتی به جدال و کشمکش نشان نمی دهد.»(42)

از برهان خُلف سخن حضرت علی علیه السلام چنین استنباط می شود که اهل شک و تردید و وسوسه، افرادی هستند که در مباحثه و گفت وگوی روزمرّه و عملی جدل می کنند و از سرکوب کردن مخاطب خود احساس غرور می نمایند.(43)

وضو گرفتن قبل از غذا و بعد از غذا و ذکر خداوند، از جمله شیوه های مهم مقابله با وسوسه شیطان است.(44) امام صادق علیه السلام فرمودند: «زمانی که کسی وضو بگیرد و بسم اللّه نگوید، شیطان در آن وضو شریک خواهد بود و در خوردن و آشامیدن و هر کار دیگری سزاوار است که بسم اللّه گفته شود و در غیر این صورت، شیطان در آن شرکت خواهد داشت.»(45)

4. تغییر موقعیت در مورد عمل وسواسی؛ برای مثال، در مورد لباسی که پس از شستن، رنگ خون در آن هنوز باقی است و زمینه وسواس را در فرد فراهم می کند، پیشنهاد می شود که آن لباس را رنگ آمیزی کند یا از لباس تیره، که پس از شستن، رنگ خون در آن مشخص نیست، استفاده نماید؛

5. به خدا تکیه کردن و به وی پناه بردن، استعانت و توجه قلبی و زبانی به پروردگار که وسوسه های نفس و شیطان را دور می کند و به تدریج، از بروز افکار ناخواسته جلوگیری می نماید و فرد با اعتماد به خداوند، می تواند خود را کنترل نماید و از وسواس دوری کند.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «هنگامی که شیطان کسی را وسوسه کرد، باید به خدا پناه ببرد و بگوید: “آمنتُ بالله و برسوله مخلصا له الدین”.»(46)

از ظاهر روایت مزبور معلوم می شود که وسواس اعتقادی و فکری منظور است که درمان آن شامل دو چیز می باشد: توکّل به خداوند و خود را در پناه وی احساس نمودن؛ و دیگر این که با زبان تکرار کند تا فکر ناخواسته و انحرافی در ذهن او نیاید.

6. درمان از طریق خوردن انار، به ویژه انار شیرین و همچنین خوردن روغن زیتون، خرما، سیب، کندر، سبزیجات و دود کردن اسپند؛

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «هرکس انار بخورد، قلبش نورانی می گردد و وسوسه تا چهل روز از او دور می شود.»(47)

در مورد فواید سیب نیز روایاتی آمده است؛ چنان که جعفری نقل می کند: امام کاظم علیه السلام فرمودند: «سیب شفا و درمان چندین مرض است: زهر و جادو و وسوسه هایی که از ساکنان زمین پدیدار می شوند و بلغمی که غالب شده است، و هیچ چیز نیست که زودتر از سیب سود ببخشد.»(48)

در زمینه استفاده از کندر و اسپند نیز امام صادق علیه السلام فرموده اند: «استفاده از کندر فراری دهنده شیطان ها و برطرف کننده دردهاست و هر خانه ای که در آن اسپند دود کنند، شیطان از آن خانه تا هفتاد خانه می گریزد.»(49)

همچنین پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «سفره های خود را با سبزیجات مزیّن کنید؛ زیرا خوردن آن ها همراه با گفتن “بسم الله الرحمن الرحیم” سبب گریز شیطان خواهد بود.»(5)

در کتاب های معتبر دینی و فقهی، بیش از ده روایت درباره روغن زیتون آمده است. برای نمونه، امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند: «از جمله سفارش های پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام آن است که روغن زیتون را بخور و به بدنت بمال! بدون تردید، هرکسی از آن بخورد و آن را به بدن بمالد تا چهل روز شیطان به او نزدیک نخواهد شد.»(51)

در سخنان معصومان علیهم السلام فواید بسیاری برای خوردن خرما بیان شده است؛ از جمله پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «جبرئیل به من خبر می دهد که در خرما نُه خصلت است: از بین بردن توانایی شیطان و قوّت تفکر و ازدیاد حس شنوایی و بینایی و خوش بویی و سلامتی دهان و معده و برطرف کردن دردها و مؤثر در هضم غذا و موجب تقرّب به درگاه حضرت احدیت و دوری از شیطان.»(52)

همچنین روزه داری و پرهیز از پرخوری از فنون مهم درمان وسواس است و به دو دلیل در ارتباط با وسواس بر روزه داری تأکید شده است: یکی معنوی؛ زیرا انسان روزه دار توجهش به خدا زیاد است و از این رو، افکار شیطانی به او هجوم نمی آورند، و دوم آن که لازمه روزه داری پرهیز از پر بودن دایمی معده می باشد و این در کاهش افکار و امیال وسواسی مؤثر است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «حقیقتا هیچ راحتی برای مؤمن جز ارتباط و لقای پروردگار وجود ندارد. البته چهار چیز است که راحتی را فراهم می سازد؛ از جمله گرسنگی و روزه داری برای خدا که دارای دو تأثیر مهم است: 1. امیال و هواهای نفسانی را تحت کنترل قرار داده، مانع تبلور افراطی آن می شود. 2. فرد را از وسوسه های شیطانی و اوهام و افکار مزاحم باز می دارد.»(53)

مطالعات اخیر حاکی از آن است که میزان ابتلا به وسواس درافراد طبقات مرفّه جامعه بیش از بقیه افراد جامعه می باشد.(54)

7. خضاب و رنگ کردن مو و شانه کردن آن موجد شادابی و آرامش فرد می شوند و در کاهش وسواس مؤثرند؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: «لاغری و بیماری را از بین می برد و از وسوسه های شیطانی کم می کند.»(55)

8. اکتفا به واجبات و ترک مستحبات و پرداختن به ضرورت ها و پرهیز از غیر آن.

امام علی علیه السلام فرمودند: «دل های آدمیان گاهی پرنشاطند و گاهی بی نشاط؛ آن گاه که پرنشاطند، آن ها را به انجام مستحبات نیز وادار کنید و آن گاه که بی نشاطند، تنها به انجام واجبات قناعت کنید.»(56)

9. مراقبت مستمر از وسواس و کنترل پیوسته افکار و اعمال خود در فرایند درمان و نظارت مشاوره ای معتبر بر اجرای دستورات و انجام وظایف.

در این باره امام صادق علیه السلام فرمودند: «هرگز نمی توانی با شیطان و راه های چیرگی او و انواع وسوسه های وی مقابله کنی، مگر با رعایت چهار نکته:

1) مراقبت دایم از نگرش ها و افکار خود و عوامل تأثیرگذار بر آن ها؛

2) پایداری در مسیر حق و انجام وظیفه شرعی؛

3) توجه به عظمت و اعتبار زندگی اخروی یعنی مقصد متعالی و خوش بختی جاوید خود؛

4) توجه به خدا و قدرت او و توکّل بدو.»(57)

وسواس های عبارتند از: افکار، تصاویر ذهنی و تکانه های ناخواسته و مزاحم. این وسواس ها معمولاً از جانب فرد به عنوان افکار، تصاویر و تکانه های ناسازگار، بی معنا، ناپذیرفتنی و مقاومت ناپذیر، تلقّی می شوند. محرّک های برانگیزاننده زیادی وجود دارند که وسواس ها را موجب شوند. وقتی فرد دچار یک فکر وسواسی می شود، احساس ناراحتی یا اضطراب می کند و مایل است برای خنثی سازی(58) (جبران) وسواس یا پیامدهای آن اقدام کند. خنثی سازی غالبا شکل رفتار اجباری(59) (شست وشو یا وارسی کردن) به خود می گیرد. رفتارهای وسواسی معمولاً به شیوه ای قالبی یا طبق قواعد برخاسته از ویژه فردی، به وقوع می پیوندند. این رفتارها به تسکین موقّتی اضطراب منجر می شوند، به طوری که فرد تصور می کند اگر این رفتار صورت نمی گرفت، اضطرابش افزایش می یافت.

رفتارهای بی اثرساز شامل تغییراتی در فعالیت ذهنی هستند؛ مانند این که فرد در واکنش به یک فکر وسواسی بخواهد آگاهانه به چیز دیگری فکر کند. همچنین در این افراد رفتارهای اجتنابی(6) نیز مشاهده می گردد، بخصوص اجتناب از موقعیت هایی که افکار وسواسی را برمی انگیزانند.

از لحاظ بالینی، پدیده وسواس فکری عملی را معمولاً به دو دسته افکار وسواسی بدون رفتارهایی آشکار و وسواس های همراه با رفتارهای آشکار تقسیم کرده اند. (راچمن و هاجسون(61) 198، نقل از سالکوسکیس و همکاران، 1977).

محتوای افکار، تکانه ها و تصورات وسواسی معمولاً از فرد مبتلا، غیرقابل قبول و منافی با اصول است. هرقدر اندیشه مزاحم ناپذیرفتنی تر باشد، وقوعش فرد را بیش تر ناراحت می کند. شایع ترین محتوای افکار وسواسی، همراه با نمونه هایی از انواع افکار و رفتارهای اجباری مربوط به آن ها در ذیل ارائه شده است. (سالکوسکیس و کمپل، 1994)

آلودگی (افکار مربوط به آسیب دیدن بر اثر تماس با میکروب، مدفوع، خون، سم و مانند آن)؛

آسیب رساندن به خود یا دیگران؛

مرگ یا تصور مرگ عزیزان؛

ترس از رفتار غیرقابل پذیرش از لحاظ اجتماعی (مثل داد زدن، ناسزا گفتن و به زبان آوردن الفاظ رکیک)؛

امور جنسی (اشتغال ذهنی درباره اندام ها و اعمال جنسی غیرقابل پذیرش)؛

مذهب (افکار کفرآمیز و شکل های مذهبی).

نظم و ترتیب (قرار دادن اشیا در جای خود، انجام اعمال به نحو درست و بر حسب الگو و یا شمارش خاص)؛

بی معنا (جمله ها، تصورات، آهنگ ها، کلمات و رشته های بی معنای اعداد).

نمونه رفتارهای اجباری

ضد عفونی کردن تمام چیزهایی که احتمالاً دیگران با آن ها تماس داشته اند؛

پنهان کردن اشیای تیز مثل چاقو؛

وارسی کردن ماشین خود برای اطمینان از این که با کسی تصادف کرده یا کسی را کشته است؛

سعی در کنترل رفتار خود، اجتناب از موقعیت های اجتماعی و نظرخواهی از دیگران در مورد مناسب بودن رفتار خود؛

ترس از تنها بودن با جنس مخالف یا کودکان؛

دعا خواندن افراطی، نذر و نیاز زیاد در راه خداوند؛

کارها را به تعداد موردپسند تکرار کردن، تکرار یک کار تا وقتی به آرامش خیال برسد؛

شنیدن آهنگ بره ورزشی تلویزیون در ذهن هنگام مطالعه و تکرار این کار تا زمانی که بتواند پاراگراف موردنظر را بدون شنیدن آهنگ بخواند.

طبق چهارمین مجموعه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روان پزشکی امریکا (DSM- IV 1994)(62) ملاک ها و علایم تشخیصی اختلال وسواس فکری عملی عبارتند از:

1. وجود افکار وسواسی

افکار، تکانه ها یا تصاویر ذهنی که گاهی در حین اختلال روانی تجربه می شوند، ایجاد آشفتگی می کنند، مزاحم و ناسب تلقّی شده، موجب اضطراب یا نگرانی قابل ملاحظه می شوند.

این افکار، تکانه ها، یا تصورات ذهنی صرفا ناشی از نگرانی های مفرط درباره مسائل واقعی زندگی نیستند.

شخص تلاش می کند این افکار، تکانه ها یا تصاویر ذهنی را متوقف کند، از آن ها اجتناب نماید یا با فکر و عمل دیگری، آن ها را خنثی سازد.

شخص می داند که افکار، تکانه ها یا تصورات وسواسی محصول ذهن او هستند و از خارج به او تحمیل نمی شوند.

2. وجود اعمال اجباری

رفتارهای تکراری (مثل شستن دست و وارسی کردن) یا اعمال ذهنی (مثل نیایش، دعا، شمارش و تکرار لغات به صورت بی صدا) که شخص احساس می کند مجبور است در واکنش به یک فکر وسواسی انجام دهد یا مطابق اصولی که باید به دقت رعایت شوند، عمل کند.

این رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی با هدف جلوگیری از ناراحتی یا رخ دادن اتفاقات و وقایع وحشتناک طرح ریزی می شوند و در عین حال، با آنچه قرار است خنثی یا پیش گیری شود ارتباط ندارند و به وضوح افراطی اند.

به طور کلی، نظریه های شناختی بر شیوه شناخت افراد از محیط و از خودشان تأکید دارند؛ این که آنان چگونه پدیده ها را درک و ارزشیابی می کنند، چگونه یاد می گیرند و چگونه می اندیشند. اختلال وسواس فکری عملی نیز از شناختی اختلالی است که ریشه در پردازش های شناختی دارد و فرد افکار، عقاید، و تصورات و تکانه های ناخواسته مزاحمی را تجربه می کند که در او ایجاد تشویش می کنند و حذف آن ها برایش مشکل است.

از سوی دیگر، هنگام ارزیابی و درمان وسواس ها، به آسانی می توان بسیاری از تحریفات شناختی موجود در اغلب درمان جویان وسواسی را مشاهده کرد. چندین نوع از خطاهای شناختی یا عقاید غیرمنطقی که تاکنون شناخته شده اند، شامل مقوله های ذیل هستند.(63)

1. خطر، آسیب؛

2. شک، عدم یقین و تصمیم گیری؛

3. کمال گرایی؛(64)

4. احساس گناه، مسؤولیت، شرم، تعصّب و اخلاق؛(65)

بسیاری از پژوهشگران معتقدند: افراد مبتلا به اختلال OCD غالبا خطر پیامدهای منفی بسیاری از اعمال را به صورت افراطی و بیش از اندازه براورد می کنند.(66)

حال، سالکوسکیس (1985) اعتقاد دارد که مبتلایان ممکن است واقعا خطر یا آسیب را به صورت افراطی براورد نکنند، بلکه مسؤولیت خود را بیش از اندازه براورد کنند یا به خاطر فرضیات اساسی، خود را سرزنش نمایند.

ناتوانی در تصمیم گیری یکی دیگر از خصوصیات شناختی مبتلایان به OCDاست. در یک بررسی مقایسه ای، فریستون و همکاران او (1993) دریافتند که ناتوانی در تحمّل عدم قطعیت، یکی از مشخصه های مهم نگرش های شناختی وسواسی است.

یکی دیگر از باورهای نادرست مبتلایان OCD این است که انسان باید در همه زمینه ها شایستگی داشته باشد و ناکامی در جامه عمل پوشاندن به عقاید کمال گرایانه باید تنبیه گردد.

پیمتن (Pimten) (1987) معتقد است: اعمال کمال گرایانه مکرّر در مبتلایان، نشان دهنده کنترل افراطی رفتار است؛ بدین معنا که این افراد می کوشند ادراکات خود را با عطف های ذهنی ویژه ای انطباق دهند.

همچنین پژوهشگران معتقدند: احساس مسؤولیت ادراک شده و احساس گناه، پیش بینی کننده های خوبی برای محتوای فکر وسواسی و اعمال تشریفاتی افراد می باشند.(67) در مورد تعصّب و اخلاق مبتلایان به OCD اطلاعات کمی در دسترس است. یافته های گزارش شده توسط استکتی و همکاران او (1991) نشان می دهند که نوع مذهب فرد نقش نسبتا ضعیفی در نشانه شناسی روانی دارد.

راچمن (1997) نیز عوامل ذیل را در سبب شناسی OCD مؤثر می داند:

1. شناخت های نادرست که منجر به ایجاد اضطراب می شوند؛

2. میزان اهمیتی که فرد به افکار وسواسی خود می دهد

(اهمیت افراطی به افکار مزاحم)؛

3. جهت گیری و تحریفات شناختی (خود را مسؤول و مقصّر دانستن برای حوادث ناراحت کننده)؛

4. تعبیرها و تفسیرهای فاجعه آمیز و افراطی از میزان اهمیت افکار مزاحم.

به طور کلی، می توان گفت: افکار و تکانه های مزاحم زمانی می توانند منجر به اغتشاش در افراد شوند که برای فرد مهم باشند و با افکار خود کارِ منفی مرتبط گردند. بنابراین، مشکل به خود افکار مزاحم مربوط نمی شود، بلکه به ارتباط پردازشی آن ها با افکار منفیِ خودکار و باورهای مربوطه برمی گردد.(68)

از شناخت رفتار درمانگری، هرکس می تواند دارای افکار ناخواسته، تکراری یا ناخوشایند باشد، اما در حالی که بسیاری از افراد این افکار را بی معنا تلقّی می کنند و آن ها را به آسانی از قلمرو ذهنی خویش بیرون می رانند، افراد مبتلا به وسواس، خود را به خاطر داشتن چنین افکار وحشتناکی مسؤول و قابل سرزنش می دانند و می ترسند که این افکار به اعمال یا پیامدهای زیان بخشی منجر شوند و کوشش می کنند با استفاده از جلوه هایی مانند القای ارادی افکار خوب به خویشتن و وارسی کردن به خنثی سازی این افکار بپردازند. بدین سان، نارسایی در عملکرد نظام شناختی مبتلایان به وسواس، باورهای تناسبی در پی دارد که به ادراک نادرست تهدیدها، که خود نیز ایجاد کننده اضطراب هستند، منتهی می شود. بر این اساس، در رویکرد شناخت رفتار درمانگری، مسئله پیش گیری به میزان شناخت فرد از خود و تغییرات موقعیت های زندگی برمی گردد و احساس امنیت، آرامش، تعادل روانی، احساس پیشرفت و برتری و شناخت منطقی از جمله اصول مهم سلامت روان به شمار می آیند.

بنابراین، داشتن شناخت صحیح، دانستن نیازها و احتیاجات، نیروهای داخلی، نحوه ارضا و رفع آن ها از راه های منطقی و مطلوب و استفاده از واکنش روانی ناخودآگاه در هنگام مواجه شدن با مشکلات و ناکامی ها باعث تعادل روانی بیش تر می شوند و در نتیجه، شخص با اطمینان خاطر به زندگی بدون تشویش خود ادامه می دهد. تمام این مسائل مستلزم تربیت صحیح و درست و جامعه ای با زمینه مناسب برای پذیرش افراد متعادل و سازگار می باشد. در نتیجه، پیش گیری در شناختی، شامل کلیه روش هایی است که در نظام شناختی و اعتقادی فرد تغییر و دگرگونی ایجاد می کند.(69)

در شناخت رفتار درمانگری، معمولاً ارزیابی و درمان در هم ادغام می شوند، به گونه ای که جنبه بسیار مهم ارزیابی، پاسخ به رویارویی بدون خنثی سازی، چه در حین برقراری جلسه درمانی و چه در بین جلسات درمانی، از تکالیف مهم به شمار می رود؛ زیرا زمانی که حلقه های بین برانگیزاننده ها، افکار، فعالیت های خنثی ساز و اجتنابی روشن شوند، درمانگر و درمانجو به سرعت می توانند طرح درمانی را به مرحله اجرا درآورند. وقتی ارزیابی دقیق و جزء به جزء فراهم شود، درمان مبتنی بر دو اصل «رویارویی» و «جلوگیری از پاسخ»، نسبتا راحت و سر راست صورت می پذیرد.(7) برای ارزیابی و شناخت رفتار درمانگری OCD از الگوی روان شناختی اختلال وسواس فکری عملی استفاده می شود که فرض های اساسی آن عبارتند از:

1. وسواس ها افکاری هستند که با اضطراب ارتباط پیدا کرده اند (شرطی شده اند.) اگر این افکار بیش تر مورد شرطی سازی قرار نگیرند، اضطراب معمولاً کاهش می یابد، اما به دلیل وقوع رفتارهای اجباری، اضطراب در افکار وسواسی کاهش پیدا نمی کند.

2. اجبارها رفتارهایی هستند ارادی (آشکار یا ناآشکار) که به رویارویی با این افکار خاتمه می دهند و ممکن است موجب تسکین اضطراب یا ناراحتی به وجود آمده شوند. وقتی رفتار اجباری از طریق کاهش اضطراب تقویت می شود، احتمال وقوعش می گردد. بنابراین، رفتارهای اجباری کوتاه مدت از ناراحتی جلوگیری می کنند.

3. علاوه بر این، مبتلایان به OCD یاد می گیرند که رفتارهای اجتنابی می توانند مانع افکار وسواسی واضطراب شوند، به گونه ای که از رویارویی با این افکار هرچه بیش تر کاسته می شود.(71)

به طور خلاصه، اجتناب مانع رویارویی با افکار ترسناک می شود و رفتارهای اجباری آشکار و پنهان به رویارویی خاتمه می بخشند. هر دو نوع رفتار، بیمار را از مقابله و رویارویی با افکار و موقعیت های ترسناک باز می دارند. بدین سان، رفتارهای اجباری و اجتناب، مانع ارزیابی مجدّد می شوند. (اگر بیمار این رفتارها را متوقف سازد، درمی یابد که چیزهایی که او را می ترسانند در عمل اتفاق نمی افتند.)

بنابراین، درمان شامل رویارو ساختن بیمار با محرّک های ترسناک و در عین حال، تشویق او برای وقفه در هر نوع رفتاری است که مانع این رویارویی می شود یا به آن پایان می بخشد. همزمان با آن، ارزیابی مجدد ترس ها مورد تشویق قرار می گیرد، به نحوی که بیمار درمی یابدچیزهای موردترس،درواقع اتفاق نمی افتند.

چنان که ذکر شد، در شناخت رفتار درمانگری OCD، معمولاً ارزیابی و درمان در هم ادغام می شوند. ارزیابی شامل مصاحبه مفصّل بالینی، خود بازبینی، تکالیف خانگی و مشاهده مستقیم است. هدف های عمده ارزیابی عبارتند از:

1. توافق در تنظیم فهرستی از مشکلات؛

2. تدوین یک صورت بندی روان شناختی از مشکل شامل عوامل زمینه ساز، آشکارساز و عوامل نگه دارنده فعلی؛

3. ارزیابی میزان تناسب درمان روان شناختی؛

4. فراهم کردن وسیله ای برای ارزیابی پیشرفت کار.

از سوی دیگر، هدف درمان قرار دادن فرد در سطح ممکن رویارویی و در عین حال، حذف هر نوع خنثی سازی است. در غیر این صورت، خنثی سازی باعث می شود که فرد مبتلا به OCD به انتهای جلسه رویارویی برسد، بدون آن که مقابله کاملی با ترس ها صورت گرفته باشد. درمان با مشارکت بیمار و با این هدف که بیمار هرچه زودتر در فرایند درمان، مسؤولیت بره ریزی و ادامه آن را خود بپذیرد، صورت می گیرد. استفاده گسترده از تکالیف خانگی باعث می شود که نیل به هدف های درمانی زودتر و با کارایی بیش تری انجام پذیرد. در مراحل بعدی درمان، بیمار خود مسؤولیت اجرا و بره ریزی را برعهده می گیرد.

این مرحله طی مصاحبه آغازین و با استفاده از سؤال های باز، مانند «ممکن است درباره مسأله ای که این اواخر داشته اید، توضیح دهید» آغاز می شود. آن گاه مصاحبه کننده با طرح سؤالی درباره تأثیر آن مسأله در طی هفته گذشته، دامنه را کمی محدودتر می سازد. وقتی تصویری کلی از مسائل موجود بیمار فراهم آمد، نمونه هایی از وقوع مسأله در زمان های اخیر، مورد توجه قرار می گیرد. درمانگر باید سعی کند درباره پیوندهای کارکردی ممکن سرنخ هایی پیدا کند و به ویژه رویدادهایی را که احتمالاً افکار یا رفتارهای خاصی رابرمی انگیزانند، مورد توجه قرار دهد.

وقتی تصویری کلی فراهم آمد، مصاحبه وارد تحلیل تفصیلی می شود و بدین منظور، از نمونه های اختصاصی، که مسأله را مشخص می سازند، استفاده می گردد. درمانگر می تواند این کار را بر حسب نظام های پاسخی سازمان دهی کند؛ به این معنا که درباره جنبه های شناختی ذهنی، هیجانی، فیزیولوژیک و رفتاری مسأله به پرسش بپردازد و از سؤال های مستقیم استفاده کند و در هر نظام پاسخی، اطلاعاتی درباره افکار وسواسی، برانگیزاننده های آن، اجتناب و آیین مندی فراهم آورد. در هر مرحله، درستی درک ارزیابی کننده از مسأله، با ارائه خلاصه هایی از گفته های درمانجو وارسی می شود.

در ارزیابی تجربه ذهنی وسواس، توجه اصلی به شکل(72) (فکر، تصویر یا تکانه) و محتوای(73) افکار مزاحم معطوف می شود. محتوای افکار هر فرد، ویژه(74) است و باید به تفصیل مورد ارزیابی قرار گیرد. برانگیزاننده های ذهنی افکار وسواسی را نیز می توان همزمان با ارزیابی محتوای این افکار، مورد ارزیابی قرار داد. این برانگیزاننده ها ممکن است افکار، تصورات یا تکانه های غیر وسواسی باشند.

از سوی دیگر، آیین مندی های ذهنی نیز باید ارزیابی شوند و بدین منظور، از درمانجو درباره حوادث اخیری، که فکر وسواسی را برمی انگیخته اند، به دقت سؤال می شود. در این سؤال ها افکار یا تصاویری که بیمار در ذهنش شکل می دهد، یا هر نوع فعالیت ذهنی که آگاهانه پدید می آورد یا می خواهد به مرحله عمل برساند، مورد توجه قرار می گیرد.

به دلیل آن که اجتناب (رویگردانی) ممکن است به صورت شناختی یا ذهنی صورت پذیرد، بیمار سعی می کند درباره هیچ چیز فکر نکند یا سراسیمه می خواهد درباره سایر چیزها بیندیشد. این امر نه تنها از رویارویی و ارزیابی مجدّد که قبلاً به آن اشاره شد جلوگیری می کند، بلکه بر عکس، اشتغال ذهنی درباره چیزهایی را که بیمار نمی خواهد درباره آن ها فکر کند، بیش تر می سازد. بنابراین، مهم است بدانیم که آیا بیمار افکار وسواسی خود را جزو لاینفک شخصیت خود می داند یا نه. همچنین مهم است بدانیم میزان مقاومت بیمار در مورد وسواس ها و نیز آیین مندی های مربوط به آن ها چقدر و چگونه است؛ زیرا این مقاومت، در پذیرش دلیل درمانگر برای جلوگیری از واکنش بیمار مؤثر است. همچنین لازم است میزان بی معنا بودن افکار یا رفتارهای وسواسی از نظر بیمار، مورد ارزیابی قرار گیرد.

تغییرات خلقی مرتبط با وقوع وسواس، بخصوص اضطراب، ناراحتی و افسردگی، حتما باید مورد بررسی قرار گیرند. این گرایش وجود دارد که اضطراب، هیجانی مسلط فرض شود، اما بسیاری از بیماران، اثر هیجانی وسواس را ناراحتی، تنش خاص، خشم یا انزجار ذکر می کنند. باید معلوم شود که آیا تغییرات خلقی، قبل از افکار و رفتارهای وسواسی اتفاق می افتند یا به دنبال آن ها.

ارزیابی رفتارها، اهمیتی اساسی دارد. هر رفتاری که افکار وسواسی را برمی انگیزد، از رویارویی با آن ها جلوگیری می کند (اجتناب)، آن ها را پایان می بخشد یا از آن ها ممانعت به عمل می آورد، به تفصیل مورد ارزیابی قرار می گیرد و بنابراین، در مورد هر رفتاری اطلاعات دقیقی فراهم می آید.

این اطلاعات شکل واقعی رفتار، طول مدت وقوع، فراوانی و ثبات رفتار را در بر می گیرند. همچنین عواملی که شدت رفتار را کم و زیاد می کنند مورد ارزیابی قرار می گیرند. این عوامل ممکن است موقعیتی، عاطفی، شناختی و یا بین فردی و اجتماعی باشند.

زمانی که احساس های جسمی، خود منشأ ناراحتی به حساب می آیند، این قسمت از ارزیابی بخصوص ضروری است؛ زیرا احساس هاس جسمی ممکن است افکار و رفتارهای وسواسی را برانگیزانند (مثلاً، در یک مورد، بیمار هرگاه احساس می کرد بدنش عرق کرده است، تصور آلودگی پیدا می کرد و باید خود را می شست.) گاهی ممکن است تغییرات بدنی ناشی از رفتار وسواسی باشند و مثلاً بر اثر شست وشوی زیاد پوست آسیب ببیند.

ارزیابی کلی درباره تاریخچه بیماری ضروری است. شرایط مربوط به آغاز مشکل بسیار مهم است. شروع مشکل در نوجوانی، در جامعه پذیری و توانایی عمومی بیمار برای مقابله اثر می گذارد. از سوی دیگر، دخالت و نقش سایر افراد خانواده در رفتار وسواسی بیمار باید ارزیابی شود. اثر مشکل بر کار، روابط جنسی و خانوادگی فرد باید مورد بررسی قرار گیرد. آخرین بخش مهم در مصاحبه رفتاری، ارزیابی ارزش کارکردی نشانه ها و توجه دادن بیمار به سود وزیان نسبی تغییر است. در پایان مصاحبه ارزیابی، درمانگر باید درباره ماهیت و دامنه مشکل، یک صورت بندی اولیه به دست دهد و این فرمول بندی باید با بیمار در میان گذاشته شود تا به دنبال آن، بتوان منطق درمان را مطرح کرد. در این بحث، حتما باید اهمیت «خودکنترلی»(75) و همکاری در درمان مورد تأکید قرار گیرد. همچنین می توان برای روشن نمودن جزئیات مشکل، از آزمون های رفتاری، مصاحبه با بستگان و افراد خانواده، سنجش های پرسشه ای و خود بازبینی(76) به صورت یادداشت روزانه افکار و اعمال وسواسی نیز استفاده کرد. (هاوتون و همکاران، 1989، ترجمه قاسم زاده 1376)

به طور کلی، رویارویی و جلوگیری از واکنش از بهترین فنون برای درمان وسواس همراه با رفتار اجباری آشکار است و شامل روش های ذیل می شود:

1. رویارویی ارادی و عمدی با همه موقعیت های اجتنابی؛

2. رویارویی مستقیم با محرّک های ترسناک، از جمله افکار مزاحم؛

3. جلوگیری از آیین مندی های اجباری و رفتارهای خنثی ساز، از جمله رفتارهای ناآشکار.

درمان وسواس های بدون رفتار اجباری آشکار، مبتنی بر دو روش «عادت آموزی» و «ایجاد وقفه و فکر» است. «عادت آموزی» بر این فرض استوار است که تمرین های اولیه باید به طور مکرّر و پیش بینی پذیر، افکاری را طی دوره لازم برای کاهش اضطراب، برانگیزاند و در عین حال، هر نوع اجتناب نهفته و رفتارهای خنثی ساز را متوقف سازد. وقتی در بیمار نسبت به محرّک های پیش بینی پذیر عادت ایجاد شد، درمان به سوی محرّک های پیش بینی ناپذیر و ایجاد عادت سوق داده می شود و این کار در حالی صورت می گیرد که بیمار هنوز اضطراب دارد. هدف از ایجاد وقفه در فکر این است که راهبردی به منظور کنار گذاشتن افکار فراهم بیاورد و از این رهگذر، دوام آن ها را کم کند. این امر ممکن است بر افزایش احساس کنترل بیمار و درنتیجه، در کاهش ناراحتی او اثر بگذارد. در الگوی شناختی رفتاری، پیش بینی می شود که افکار وسواسی بر اثر خنثی سازی و اجتناب تداوم یابند. بنابراین، با استفاده از روش مؤثر ایجاد وقفه در فکر، سعی می شود بره ای نیز در جهت حذف خنثی سازی و از جمله، حذف کسب اطمینان و خاطر جمع شدن و نیز اجتناب تنظیم شود.(77)

به دلیل آن که در شناخت رفتار درمانگری بر اهمیت نقش فرایندهای شناختی و رفتاری در شکل گیری و تداوم اختلالات روان شناختی و کاربرد روش های تجربی مبتنی بر رفتارگرایی و شناخت گرایی، برای درمان الگوهای پاسخ دهی نادرست، تأکید می گردد و با توجه به این که تلفیق فنون شناختی با درمان های رفتاری موجود، رویکرد غالب در درمان اختلالات روانی است،(78) به سایر فنون رفتاری مؤثر در درمان OCD اشاره می شود. این فنون عبارتند از: رویارویی تجسّمی یا تخیّلی، شوخی و مزاح، تنش زدایی، نیت متناقض، تلفن زدن، درمان به روش بارداری، که خود شامل روش های خودکنترلی، آموزش هایی برای توقف تشریفات وسواسی، روش های تدریجی (به تأخیر انداختن واکنش)، نظارت شدید و روش های انزجاری می شود.

در رویکرد شناختی رفتاری، وسواس به عنوان افکار، تکانه ها یا تصورات مزاحم و ناخواسته ای تعریف می شود که فرد کنترلی بر آن ها ندارد و عملکرد اجتماعی، شغلی، خانوادگی و تحصیلی او را تحت تأثیر قرار می دهند و برای وی آشفتگی و اضطراب ایجاد می کنند. فرد برای تسکین اضطراب و آشفتگی خود، به طور موقّت، به خنثی سازی روی می آورد و این خنثی سازی، شکل رفتارهای وسواسی و اجباری به خود می گیرد.

در اسلامی، منظور از «وسوسه» یا «وسواس» به عنوان یک اختلال روانی، همان وسواس فکری است که توسط شیطان برانگیخته می شود؛ زیرا کار شیطان آن است که افراد را به سوی افکار ناخواسته، مزاحم و مذموم بکشاند تا بدین وسیله، رفتارهای ناپسند و اعمال نادرستی از آنان صادر شود. به عبارت دیگر، نسبت دادن این اندیشه ها و افکار مزاحم، ناخواسته و نادرست به شیطان، دلالت بر اجباری بودن آن ها و غیرقابل کنترل بودن این افکار توسط فرد دارد.

همچنین در متون و منابع اسلامی به اضطراب زا بودن وسواس نیز اشاره شده و «وسواس عملی» به عنوان نتیجه و پیامدی از «وسواس فکری» مطرح شده است. بنابراین، به طور کلی، می توان استنتاج نمود که در هر دو رویکرد، به تعریف مشابهی از وسواس برمی خوریم و در این زمینه، تفاوت محسوسی بین دو رویکرد موجود نیست.

اگرچه محتوای وسواس از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما شایع ترین وسواس ها عبارتند از: وسواس آلودگی، ترس از آسیب رساندن به خود یا دیگری، داشتن رفتارهای غیراجتماعی، اشتغال به امور جنسی غیرطبیعی، وسواس های مذهبی، نظم و ترتیب، وسواس های بی معنا و افکاری در مورد مرگ خود یا عزیزان و وابستگان.

در ارتباط با محتوای وسواس، اگرچه متون و منابع اسلامی بیش تر به وسواس هایی در ارتباط با انجام اعمال و فرایض مذهبی و دینی نظیر شک در تعداد رکعات نماز، وضو، غسل، نیت نماز، تکبیرة الاحرام، قرائت، وسواس در طهارت و نجاست (شست وشو) اشاره شده است، با این حال، به انواع دیگر وسواس همچون وسواس در مورد سلامتی و ترس از بیماری، داشتن اندیشه های بیهوده (وسواس اعتقادی)، وسواس در ارتباط با مرگ، برزخ، قبر، دوزخ و معاد، وسواس های افراطی مانند داشتن افکار و عقاید غیرمنطقی و ناعاقلانه و وسواس جدال و کشمکش نیز اشاره شده است. به طور کلی، در رویکردهای گوناگون، علایم و نوع افکار و حرکات اجباری تقریبا مشابه هستند و بر علایم خاصی مثل تشریفات و آیین مندی های رفتاری، نشخوارهای ذهنی و فکری و اجتناب تأکید شده است.

مشهورترین اشکال بالینی تشریفات «شست وشو و پاکیزگی» است و تظاهر دیگر وسواس تشریفات «وارسی» است که با هدف جلوگیری از فاجعه های ویژه ای همچون آتش سوزی، دزدی و مانند آن طراحی می شوند. اَشکال دیگر تشریفات به صورت «نظم و ترتیب» و «احتکار» مشاهده می شود. تشریفات یا نشخوارهای ذهنی، که برای کاهش تشویش و ناراحتی برانگیخته می شوند، توسط ترس های وسواسی طراحی می گردند و شامل شمارش و وردخوانی و مانند آن هستند.

در متون و منابع اسلامی نیز به هر سه مورد مزبور یعنی «اعمال و آیین مندی های وسواسی»، «افکار وسواسی یا نشخوارهای ذهنی و فکری» و «اجتناب» اشاره شده است. در احادیث و روایات تأکید شده است که فرد مبتلا به وسواس برای اجتناب از افکار ناخواسته و مزاحم، به رفتارهای اجباری پناه می برد (اجتناب). در متون اسلامی، به این موضوع نیز اشاره شده است که اعمال و رفتارهای اجباری ناشی از افکار و اندیشه های ناخواسته و مزاحم هستند که فرد کنترلی بر آن ها ندارد و ناشی از وسوسه شیطان هستند.

در ارتباط با سبب شناسی وسواس، رویکردهای شناختی رفتاری بر چگونگی ادراک و ارزیابی پدیده ها توسط فرد تأکید دارند و این اختلال را ناشی از پردازش شناختی نادرست و غیر منطقی افراد مبتلا می دانند. افراد مبتلا به وسواس نه تنها دارای احساس مسؤولیت و احساس گناه افراطی و شدید برای رخ دادن حوادث و وقایع می باشند، بلکه باورهای نادرستی در مورد شایستگی ها و لیاقت های خود دارند که ناشی از کمال گرایی افراطی یا اخلاق گرایی متعالی آن هاست. همچنین این افراد به طور افراطی و شدیدی به افکار مزاحم و ناخواسته ای که تجربه می کنند اهمیت می دهند و تعبیر و تفسیرهای فاجعه آمیزی از این افکار دارند.

در متون و منابع اسلامی، در زمینه سبب شناسی وسواس، هم به نقش فرایندهای شناختی و عقلانی مانند «عدم رشد عقلی»، «ضعف در اراده و تسلیم شدن در برابر افکار شیطانی»، «عدم اعتماد به نفس»، «توجه افراطی به غرق بودن در برابر غرایز و شهوات» و «امیال کاذب» و نیز به نقش عوامل فیزیولوژیک همچون «سوء هاضمه» و هم به نقش عوامل عاطفی و هیجانی مانند «اضطراب» اشاره شده است.

یکی از نکات اساسی که در هر دو رویکرد بر آن تأکید بسیار می شود، مسأله پیش گیری و درمان است. درباره پیش گیری، نظریه پردازان شناختی بر شناخت منطقی تأکید می کنند و اعتقاد دارند که ایجاد احساس امنیت، آرامش و تعادل روانی و شناخت منطقی می توانند عوامل مؤثری در پیش گیری از اختلالات روانی باشند واین تحقق نمی یابد، مگر در پرتو تربیت صحیح و درست افراد و جامعه ای با زمینه مناسب برای پذیرش افراد سازگار و متعادل.

به دلیل این که نظریه های رفتارگرایی بر یادگیری و ارائه الگوهای رفتاری صحیح و منطقی تأکید می ورزند، پیش گیری طبق رویکرد «شناخت رفتار درمانگری» شامل ارائه الگوهای صحیح رفتاری از طریق تقویت و پاداش و روش حذف یا تنبیه و شرطی سازی می باشد. البته باید متذکر شد که کارایی این روش ها بیش تر در حیطه پیش گیری ثانویه به اثبات رسیده است. در اسلامی، راهکارهایی که از ابتلا به اختلالات روانی، از جمله وسواس فکری عملی، پیش گیری می کنند، شامل روش های ذکر شده در رویکردهای روان کاوی، زیست شناختی، شناختی و رفتاری می باشند. برخی از این راهکارها عبارتند از: پرورش صحیح ذهنی و رشد عقلانی، عدم به کارگیری شیوه های سلبی در تربیت مانند تنبیه و تهدید، جلوگیری از بروز عوامل زمینه ساز اختلالات روانی، همچون اضطراب و ترس، ایجاد تعادل و نظم در کلیه بره های زندگی، دادن آگاهی صحیح یعنی ایجاد شناخت منطقی در افراد نسبت به وظایف شرعی و اجتماعی، استفاده از گیاهان دارویی مانند سدر و ایجاد اشتغال ذهنی (قرائت قرآن و ذکر).

در زمینه درمان اختلال وسواس فکری عملی، رویکرد «شناخت رفتار درمانگری» متأثر از نظریه سالکوسکیس (1989) تأکید می کند که اگرچه «مواجهه طولانی مدت با جلوگیری از پاسخ» در درمان بعضی از انواع وسواس موفقیت آمیز می باشد، اما برای سایر افراد مبتلا به اختلال، مانند افرادی که دارای افسردگی شدید و یا عقاید بیش بها داده شده هستند، سودمند نمی باشد. بنابراین، در این رویکرد، بر شناسایی و اصلاح ارزیابی های منفی و افکار مداخله گر، اصلاح نگرش های مربوط به احساس مسؤولیت و جلوگیری از خنثی سازی، که در پی ارزیابی متأثر از احساس مسؤولیت پدید می آید، تأکید می شود.

این در حالی است که بر اساس متون و منابع اسلامی (آیات، احادیث و روایات)، می توان از روش ها و فنون گوناگون شناختی، معنوی، ارتباطی، عملی و دارویی برای درمان این اختلال استفاده کرد. در واقع، در رویکرد اسلامی، بر تمام ابعاد و جنبه های این اختلال تأکید شده و درمان های گوناگونی از این قبیل در آن به چشم می خورند. آگاه سازی فرد وسواسی از وضع نابهنجار خود و موقعیتی که در ارتباط با خداوند دارد، پرورش عزّت نفس و تبیین منافات آن با وسواس و بندگی شیطان، تغییر موقعیت در مورد اعمال وسواسی، پناه بردن به خداوند (توکّل به خداوند) و توجه قلبی و زبانی (ذکر خدا و ذکر اهل بیت علیهم السلام )، اکتفا به واجبات و ترک مستحبات و پرداختن به ضرورت ها و پرهیز از اعمال غیرضروری، توجه دادن به الگوها و اسوه ها در اعمال دینی و تشریح رفتار معصومان علیهم السلام ، غرقه سازی در امور معنوی، حسّاسیت زدایی و زدودن اشکال از ذهن فرد وسواسی، تأکید بر روزه داری و پرهیز از پرخوری و درمان های دارویی مانند مصرف بعضی از مواد غذایی، به ویژه انار، خرما، سیب و روغن زیتون و انجام اعمالی که موجب موقعیت روانی ویژه و شادابی و آرامش فرد می گردد، مانند خضاب و رنگ کردن مو، بی اعتنایی به شک و تردید و مراقبت مستمر از فرد مبتلا به وسواس و کنترل پیوسته افکار و اعمال وی.

بنابراین، فنون درمانی برگرفته از متون اسلامی شامل فنون درمان شناختی، رفتاری و دارویی است. همچنین نتایج پژوهش ها نشان دهنده تأثیر و کارامدی بیش تر این فنون به صورت ترکیبی است، تا به کارگیری این فنون به تنهایی؛ زیرا به کارگیری فنون مزبور به صورت ترکیبی، اثر تعاملی ویا دست کم اثر تجمعی دارد و به بهبودی سریع تر، بیش تر و پایدار این اختلال منجر می شود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که شیوه های پیش گیرانه و درمانی رویکرد اسلامی به وسواس، کلی تر، کامل تر و کارامدتر می باشند.

* دانشیار علوم تربیتی دانشگاه قم و رئیس مؤسسه مطالعاتی مشاوره اسلامی (دکترای علوم تربیتی)

** پژوهشگر در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و مؤسسه مطالعاتی مشاوره اسلامی (کارشناش ارشد روان شناسی)

1. Obsessive – Compulsive Disorder (OCD).

2. J. Piacentini (2), Cognitive Behavioral Therapy of Childhood OCD. Child and Adolescent Psychiatric Clinics of North America, 8(3), 599 – 616.

3. obsessive thoughts.

4. obsessive images.

5. obsessive yuminations.

6. obsessive doubts.

7. obsessive impulses.

8. obsessive rituals.

9 نصرت الله پورافکاری، افسردگی واکنش یا بیماری، تهران، آزاده، 1371.

1 کیت هاوتون، کرک پاتریک، سالکوسکیس و کلارک (1989)، رفتار درمانی شناختی: راهنمای کاربردی در درمان اختلال های روانی، ترجمه قاسم زاده، تهران، ارجمند، 1376.

11 مایکل گلدز، دنیس گات و ریچارد می یر، مبانی روان پزشکی آکسفورد، ترجمه کیانوش هاشمیان و ابوحمزه الهام، تهران، تبیان، 1377.

12. J. Piacentini, Opcit.

13 علی نقی فقیهی، شناخت مشاوره از اسلامی (چکیده مقالات دومین همایش)، تهران، سپهر، 1379، ص 97.

14 اثیرالدین محمد بن یوسف بن ابی حیان اندلسی، تفسیر البحر المحیط، ج 1، ص 579.

15 محمود ارگانی بهبهانی، شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام، قم، مجمع ذخائر اسلامی، 1379، ص 2 19.

16 محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 122.

17 محمود ارگانی بهبهانی، پیشین، ص 21.

18 ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 15، ص 293.

14

19 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 66، ص 163، ح 2، 4 تا 43 و ج 82، ص 83، ح 3.

2 علی اکبر دهخدا، فرهنگ دهخدا، ج 14، حرف واو.

21 امام خمینی، چهل حدیث، تهران، رجاء، 1368، ص 42.

22 ر.ک.به: یحیی سیدمحمدی، وسوسه و وسواس در اسلام.

23 کنزالعمّال، ح 1266.

24 شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 1، ص 231، ج 5 و 6.

25 همان، ج 1، ص 46 / محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 11.

26 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 2، ص 424، ح 2.

27 علی نقی فقیهی، پیشین، ص 98.

28 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 66، ص 163.

29 همان، ج 72، ص 69.

3 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 1، ص 11.

31 همان، ج 1، ص 11 / شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج 1، ص 46.

32 محمدبن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج 3، ص 4، ح 7.

33 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 76، ص 87 / شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص 19.

34 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 92، ص 29.

35 امام خمینی، پیشین، ص 45 46.

36 علی نقی فقیهی، پیشین، ص 11.

37 محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 424 / همو، فروع کافی، ج 3، ص 14.

38 نهج البلاغه، خ 91.

39 محمدبن یعقوب کلینی، فروغ کافی، ج 3، ص 14 و ص 36.

4 آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج 5، ص 352.

41 یحیی سید محمدی، پیشین، ص 76.

42 محمود ارگانی بهبهانی، شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام، ص 121.

43 محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 424.

44 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 1، ص 12.

45 همان، ج 66، ص 162، ح 36 تا 42.

46 ابی جعفر احمدبن محمدبن خالد البرقی، المحاسن، ق. المجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام ، 1413، ج 2، ص 553.

47 شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج 5، ص 96، باب 97، ح 625.

48 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 62، ص 3.

49 ابی جعفراحمدبن محمدبن خالدالبرقی،پیشین،ج2، ص 485.

5 همان، ج 21، ص 789 / محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 66، ص 126.

51 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 69، ص 69.

52 ر.ک: جمشیداحمدی، وسواس ودرمان آن، شیراز،نوید،1368.

53 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 76، ص 97.

54 نهج البلاغه، حکمت 312.

55 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 72، ص 124، روایت 2.

56. Neutralization.

57. Compulsive Behavior.

58. Avoidance Behavior.

6. Diagnostic and Statistical ManuaI of Menta Disorder (DSM- IV).

61 گیل اس استکتی، درمان رفتاری وسواس، ترجمه عباس بخشی پور، تبریز، مؤسسه انتشاراتی روان پویا، 1376.

62. Perfectibility.

63. Morality.

65 وسواس، برداشت ها و درمان رفتاری، گیل اس استکتی و همکاران، ترجمه امیر هوشنگ مهریار، تهران، پویا، 1373.

67 بهروز میلانی فر، بهداشت روانی،تهران،قومس،1372،ص53

69 ر.ک.به: کیت هاوتون و همکاران، پیشین.

7. form.

71. Content.

72. Idiosyncratic.

73. Self ontrol.

74. Self – monitoring.

75. P.M. Salkovskis, P. Cambell (1994), Thought Suppression in Naturally.

1. The Etiology of Obsessive – Compulsive Disorder Behavior and Research, 35 (3), 211- 219.

2. Occuring negative In Trusive Thoughts: Behavior Research and Therapy, 32, 1-8.

3. American Psychiatric Association (1994), Diagnostic, and Statistical “Manual of Mental Disorders”, Fourth Edition.

4. P.M. Salkovskis (1985), Obsessional – Compulsive Problems: Acognitive – Behavioral analysis Behavior Research and Therapy, 23, 571 – 583.

5. I.M. Marks (1986), Fears, Phobias and Rizuals (New York: Oxford University Press).

6. S. Rachman (1996), Obsessions, Responsibility, and Guilt: Behavior Research and Therapy, 31, 149 – 254.

8. A.E. Bergin (1991), “Values and Religious lssues in Psycho Therapy and Mental Health”. American Psychologist, 45, 394- 43.

11. S. Rachman (1997), A Cognitive Theory of Obsessions: Behavior Research and Therapy, 35, 793- 82.

بصیرت، بینشی برآمده از شناخت صحیح و دقیق، همراه با ایمان و باور یقینی است؛ به شرط آنکه هیجان ها، غرایز حیوانی و وسوسه های نفسانی و شیطانی در آن اثری نداشته باشند و مصداق حق را درست تشخیص دهد. اهمیت و

علل ابتلا و درمان هم جنس گراییسایت پرسمان دانشجویی/نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه هامقدمه

نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی

روشن ترین مراتب عبادت، انجام مراسم تقدیس و تنزیه است که اگر برای غیر خدا واقع شود مستلزم خروج کلی از جرگه ی اهل توحید و از حوزه ی اسلام است. ولی از نظر اسلام پرستش منحصر به این مرتبه نیست؛ هر نوع جهت

انسانیت و کمال انسانی انسان این اقتضا را دارد تا به جستجوی حقایق و درک آنها بپردازد و اگر در این کار کوتاهی کند در واقع به انسانیت او لطمه خورده است و تا حدّ حیوانیت و پایین تر، سقوط خواهد کرد. بنابرا

قرآن درمانی در بوته نقدپژوهش های قرآنی، سال 1381، شماره 61حسن رهبری

رابطة روح و جسم

روح انسانی با پیوند به مبدأ خویش که همان نفخة رحمانی است، قالب تن را در سیطرة خود گرفته و بدان سوی می راند که

آگاهی و بصیرت در اصطلاح، عبارت است از قوه ای در قلب شخص، که به نور قدسی منوّر بوده، به وسیله آن حقایق اشیا و امور را درک می کند؛ همان گونه که شخص به وسیله چشم، صُوَر و ظواهر اشیا را می بیند. از جمله آ

امام خینی (ره): من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول داردای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند

ام البنین علیها السلام مادر حضرت عباس علیه السلام، یکی از مادران برجسته تاریخ است که زندگی او مالامال از عشق به ولایت و امامت بود. این بانوی با فضیلت و آگاه به زمان خویش، از جمله کسانی بود که از حریم

به مناسبت چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و ورود جمهوری اسلامی به فصل جدیدی از زندگی، حضرت آیت الله خامنه‌ای در بیانیه‌ای مهم و راهبردی با تشکر از حضور سرافرازانه و دشمن‌شکن مردم در راهپیمایی ۲۲ به

خطاب‌هاي قرآني در قالب جمع، اداء شده است كه مردم را به اجتماع فرا مي‌خواند و جامعه را مسئول مي‌شمارد، در برخورد‌هاي اجتماعي آداب و سنني را تعليم مي‌دهد كه با كرامت انسان هماهنگ بوده و با احسن تقويم بو

حوادث حماسه ساز و پندآموز تاریخی را بازگفتن و درست تحلیل کردن، کاری سهل و ساده نیست و دارای مشکل و بلکه مشکلاتی پیچیده است! مشکلی به تفاوت «دیدن» و «شنیدن»! بازگویی شنیده ها و خوانده های متون تاریخی ب

انقلاب اسلامی مجدد نیاز به جوانان دارد چون جوانان محل بُروز این دو واقعیت هستند: «استقامت» و «قیام». جوانان کسانی هستند که بر بستر انقلاب پرورده و تربیت شده اند و انقلاب اول، هر آنچه داشته در وجود آن

زندگیه شهید مصطفی احمدی روشنگردآوری توسط پایگاه حوزهشهید مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور سال 1358 در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر گذراند. خانواده وی د

آداب و اعمال روز عید غدیردر تاریخ اسلام دو حادثه بسیار مهمّ و بزرگ اتفاق افتاده است که از یکی رسالت و از دیگری امامت به وجود آمده است. نخستین حادثه، نزول وحی بود که رسالت پیامبر گرامی اسلام(ص) را د

ای انسان، تمام اعمال و رفتار تو نه تنها در زندگی شخصی ات بلکه در طبیعت و محیط پیرامون تو نیز اثر می گذارد. دین اسلام قبل از هر چیز انسان را به پی آمدهای مثبت و منفی دنیوی کارهایش متوجه ساخته و هشدارها

 

مطالب داغ

مشاوره خانواده و سبک زندگی:

ضرورت دوران زدی

راه درمان وسواس فکری از نظر اسلام

جواب منفی دختر مورد علاقه

دوستی قبل ازدواج به بهانه پختگی برای بعد از ازدواج

زنان جذب چه مردانی میشوند

چرا برخی از دختران ازدواج نمی کنند

خانواده و ازدواج از نگاه رهبری/استحکام خانواده در جامعه اسلامی

پشیمان شدن خواستگار بخاطر دوست پسر سابق

خدمت به خانواده

توصیه برای مطالعه شما:

حدیث درباره لجاجت

آیا استمنا به تعداد دفعات کم و نرمال اشکال دارد

آداب زيارت به نيابت در امامزاده ها و حرم ائمه معصومين

دلایل تحریف انجیل

آیا کمک خواستن از غیر خدا شرک است

خدا از وهابیت

دستور مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای برای دفاع از سامرا به روایت امام جمعه بغداد

فايده صلوات بر خاندان پيامبر چيست؟

مطالب تصادفی احکام:

پدر از آنچه به فرزند بخشیده برگردد و مطالبه کند

احکام ازدواج موقت از نظر آیت الله بهجت

حکم تظاهر به خواندن نماز برای حائض

حکم انجام معامله تجاری با شرایط توافقی

حکم دهانشویه الکل‌ دار

آیا خواندن نماز بر روی فرشی که دارای تصویر است نیز کراهت دارد

اعاده نماز فرادا به جماعت

آیا می توان نماز مستحبی را نشسته خواند

| فارسی | العربیة | اردو | English |

| تمامی حقوق شرعاً و قانوناً برای تیم هدانا محفوظ می باشد و نقل مطالب با ذكر منبع سبب امتنان است. © کپی رایت – هدانا HADANA.IR |

1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *