نشانههای سجاوندی
عجب سازنده ی این علامت عرب دولاب است
ما برای بهبود خدمات خود از کوکیها استفاده میکنیم. جزئیات بیشتر را در صفحه “حفظ حریم خصوصی کاربران” در وبسایت دویچه وله بخوانید.
در همایشی که برای بررسی وضعیت آب در شرق ایران برگزار شد تصویری از بحران کمآبی در این منطقه ارائه شده که هولناک است. یکی از سخنرانان میگوید ایران تا بروز فاجعه عمومی آب فاصله زیادی ندارد.
خشک شدن بخش بزرگی از دریاچه هامون صدها هزار نفر را در شرق ایران بیکار و آواره کرده است
همایش ملی مدیریت آب در شرق ایران شب گذشته، چهارشنبه ۱۲ دیماه (دوم ژانویه) در اتاق بازرگانی، صنایع و معادن استان خراسان رضوی برگزار شد. یکی از سخنرانان این همایش محمد حسین شریعتمدار، سرپرست مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران بود.راه حل مشکل کمبود آب در ایران
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، شریعتمدار در این همایش در مورد بحران کمآبی در این منطقه هشدار داد و گفت: «فقط پنج سال تا بروز فاجعه عمومی آب در کشور فاصله داریم که ناشی از ۵۰ سال سوء تدبیر در این زمینه است.»
او ساماندهی، ترمیم و احیای منابع آب در ایران را امکانپذیر دانست در عین حال تاکید کرد: «هنوز به اراده کافی برای حل این مشکل نرسیدهایم و فاقد یک راهبرد جامع، فراگیر و ملی با زمانبندی مناسب و مورد وفاق حاکمیت و بخش خصوصی در این زمینه هستیم.»
ایران مانند اغلب کشورهای منطقه از سالیان دور با معضل خشکسالی بلند مدت، کاهش بارندگی و پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی دست به گریبان است، با این همه مسئولان ارشد جمهوری اسلامی نیز اذعان دارند که نقش سوءتدبیر، ناکارآمدی مدیریت و سیاستهای نادرست در بحرانی شدن این وضعیت بسیار تعیین کننده بوده است.
اعتراف به نقش سوءمدیریت و سیاستهای نادرست
عیسی کلانتری، معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست خرداد ماه امسال “یکجانبهنگری” در سیاستهای زیستمحیطی چهار دهه گذشته را عامل در معرض بیآبی قرار گرفتن ۷۰ درصد جمعیت ایران عنوان کرد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا کلانتری میگوید از ابتدای تاسیس حکومت جمهوری اسلامی “به علت جهل و ناآگاهی” همواره توسعه در برابر محیط زیست قرار گرفته و به توسعه پایدار توجهی نشده است.
معاون رئیس جمهوری با اشاره به استفاده بیرویه از منابع آب تجدیدپذیر میگوید بر اساس استاندارد جهانی این میزان نباید بیش از ۴۰ درصد باشد در صورتی که در ایران به طور میانگین به ۱۱۰ درصد میرسد.
دبیر طرح احیا و تعادلبخشی آبهای زیرزمینی در همایش یادشده با انتقاد از برداشت بیرویه از آبهای زیر زمینی یادآور شد که خراسان رضوی ۲۱ درصد کسری مخزن آبهای زیرزمینی کشور را به خود اختصاص داده است.
برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی
عبدالله فاضلی در تشریح این وضعیت خاطر نشان کرد که در استانهای سه گانه خراسان و سیستان و بلوچستان سالانه هشت و نیم میلیارد متر مکعب از سفرههای آب زیرزمینی برداشت میشود که این رقم باید حداکثر پنج میلیارد متر مکعب باشد.
فاضلی با بیان این که سالانه شاهد نیم متر افت در آبخوانهای این چهار استان شرقی هستیم گفت: «دولت و سایر قوا به تنهایی نمیتوانند مشکل کمبود آب کشور را حل کنند و راهی جز مشارکت ذینفعان برای تحقق این امر وجود ندارد.»
در سالها و ماههای گذشته کشاورزان و ساکنان برخی شهرها که “ذینفعان” مصرف بهینه آب محسوب میشوند، مانند کشاورزان اطراف اصفهان، به طرحهای انتقال بین حوضهای آب و رعایت نکردن حقآبه خود اعتراض کرده و میکنند اما دولت به جای مشارکت، نیروی انتظامی را برای سرکوب و مقابله با آنها اعزام کرده است.
برخی مسئولان دولتی ادعا میکنند که با راهاندازی تاسیسات آبشیرینکن در کنارههای خلیج فارس و دریای عمان و انتقال آب به استانهایی مانند خراسان میتوان با بحران کمآبی مقابله کرد و جلوی تبدیل شدن آن به فاجعه را گرفت.
ادامه طرحها و سیاستهای ناکارآمد
محمد حسین پاپلی یزدی، استاد دانشگاه تربیت مدرس تهران در همایش چهارشنبه شب ضمن انتقاد از طرحهایی مانند طرح انتقال آب دریای عمان به خراسان رضوی گفت: «شما یک کشور را نشان دهید که آب را شیرین کرده باشد و برای مصرف آن را به هزار کیلومتر آن طرفتر انتقال داده باشد آن وقت این کار را انجام دهید، حداکثر انتقال آب شیرین در دنیا تا ۱۰۰ کیلومتری بوده است.»
به رغم اعتراف مسئولان و هشدار کارشناسان درباره پیامدهای سوءمدیریت و بیتوجهی به محیط زیست در طرحهای توسعه، این وضعیت ادامه دارد و سیاستهایی که صاحبنظران نادرست میدانند همچنان در دستور کار قرار میگیرند.
غلامحسین شافعی، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی با اشاره به همین وضعیت گفت: «ما برنامه نداریم و تمام حرکتهایمان با چشمهای بسته انجام میشود؛ به عنوان مثال در استان خراسان رضوی در اکثر روستاهایی که آب آشامیدنی آنها با تانکر تامین میشود صنایعی را توسعه میدهیم که آینده خطرناکی در پیش داریم.»
گام به گام به سوی فاجعه
عیسی کلانتری نیز خرداد ماه با انتقاد از بیتوجهی ادامهدار به “آمایش سرزمینی”، اصفهان را مثال میزند که به گفته او چند میلیون ساکن آن با مشکل کمبود آب آشامیدنی روبرو هستند، حال آن که آببرترین صنایع ایران در آنجا ایجاد شده است.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
بسیاری از کارشناسان معتقدند سیاستهای نادرستی مانند سدسازی بیرویه، بیتوجهی به مصرف بهینه آب در کشاورزی و استفاده بیش از حد از آبهای تجدیدپذیر و منابع آبهای زیر زمینی، که از جمله فرونشست دشتها و خشکی دریاچهها و تالابها را در پی داشته، در سالهای آینده به گسترش موج آوارگان آب و جنگ و نزاع بر سر آب خواهد انجامید.
مناطق شرقی ایران از مدتها پیش شاهد خالی شدن روستاهای سیستان و بلوچستان و آواره شدن دهها و بلکه صدها هزار نفر از ساکنان آنها به حاشیه شهرهای دیگر بوده است؛ شهرهایی که اگر در حال حاضر هم با کمبود جدی آب روبرو نباشند با افزایش جمعیت و مصرف، به زودی دچار آن خواهند شد و “فاجعه عمومی آب” رخ خواهد داد.
هرمزگان، سیستان و بلوچستان و کرمان در صدر ۲۱ استان ایران هستند که بارندگی منفی دارند. نماینده زابل عمق خشکسالی سیستان و بلوچستان را فراتر از یک زلزله خوانده و هلال احمر کمپین نذر آب در سیستان به راه انداخته است. (03.09.2018)
طی ده سال گذشته، بخش اعظم مساحت ایران با پدیده خشکسالی انباشته و بلندمدت روبهرو بوده است. بر اساس آمار منتشرشده و رسمی مرکز ملی خشکسالی، تهران و ۲۰ استان دیگر از خشکسالی شدید رنج میبرند. (30.07.2018)
از وزیر کشاورزی دوران رفسنجانی تا وزیر نیروی دولت روحانی همه امروز از “سدسازی بیرویه” در سالهای گذشته انتقاد میکنند. در سه دهه گذشته بیشترین سدها را شرکتهای وابسته به سپاه و با حمایت و تائید دولتهای وقت ساختهاند. (07.02.2018)
خشکسالی بسیاری از نقاط جهان، کره خاکی را به سرزمینهای هرز بدل کرده.افزایش شدید دما، جان بسیاری را گرفته، محصولات کشاورزی را نابود کرده و به کمبود آب انجامیده. پیامدهای این خشکسالی از آمریکای جنوبی تا قطب شمال حس میشود. (19.10.2018)
احمد علی موهبتی گلایه میکند که به خشکسالی حاکم بر سیستان و بلوچستان به رغم خسارت سنگین، کمتر از زلزله توجه میشود. به تازگی در همایشی اعلام شد که ایران تا “فاجعه عمومی آب” پنج سال بیشتر فاصله ندارد.
رئیس سازمان حفاظت محیطزیست میگوید در چهل سال گذشته وضعیت محیطزیست ایران بحرانی شده است. عیسی کلانتری در آستانه سالگرد انقلاب ۵۷ گفت که در مورد وضعیت محیطزیست کشور نمیتوانیم به مردم دروغ بگوییم.
نماینده سمنان از موافقت دولت با انتقال آب دریای خزر به سمنان خبر داد. نمایندگان استانهای شمالی گیلان، مازندران و گلستان ولی با انتقال آب خزر به “استان زادگاه رئیس جمهور” مخالفت کرده و آن را “غیرمسئولانه” دانستهاند.
بانک بریتانیایی استاندارد چارترد پذیرفت، برای همکاری خود با جمهوری اسلامی بیش از یک میلیارد دلار جریمه بپردازد.
سیل در ایران تا کنون مطابق آمار رسمی جان ۷۰ نفر را گرفته است. سازمان هواشناسی این کشور میگوید سامانه بارشی جدیدی از شنبه فعال خواهد شد. تصاویر منتشرشده در منابع رسمی و شبکههای احتماعی عمق فاجعه را نشان میدهند.
سالانه کوهنوردهای زیادی به قصد فتح مرتفعترین قله جهان راهی نپال میشوند. دو زن نیز امسال برای صعود این قله، سخت در حال تمرین هستند. شوهران این زنان شرپا بودند و جان خود را در جریان کمک به صعودگران خارجی از دست دادند. قصد این دو زن بیوه از صعود، نه تنها بزرگداشت یاد همسرانشان، بلکه مبارزه با تبعیض جنسیتی بوده که قرنها در این جامعه محافظهکار علیه زنان بیوه رواج داشته است.
© 2019 Deutsche Welle |
حریم خصوصی کاربران |
شناسنامه |
تماس
| نسخه موبایل
همرسانی در
ایمیل
فیسبوک
Messenger
Messenger
راه حل مشکل کمبود آب در ایران
توییتر
بالاترین
واتساپ
لینک را کپی کنید
این لینکها خارج از بیبیسی است و در یک پنجره جدید باز میشود
خبر کوتاه بود و نگران کننده؛ امسال “با کاهش ۷۸ درصدی حجم آب معادل برف نسبت به سال گذشته مواجهایم.”
کاهش بارش برف و کمبود ذخایر برفی به معنای نبود منابع لازم برای تامین آب بیشتر رودخانهها در تابستان است. منبع رودخانههای بزرگ در آذربایجان غربی و شرقی، کردستان، گیلان، فارس، لرستان، چهار محال و بختیاری، خوزستان و أصفهان همین ذخیرههای برفی است.
با این حال، وقوع بارندگیهای تند و سیلاب، برای بسیاری از شهروندان امیدوار کننده، اما مدیران آشنا به مدیریت منابع آب، چندان تحت تاثیر قرار نگرفتهاند، چرا که تنها بخش ناچیزی از بارشهای بهاری مهار و ذخیره شده است. پیشبینی بروز تنشهایی میان شهروندان در سالی که تنش آبی بر آن سایه افکنده، کار سختی نیست. بر پایه گزارشهایی و “براساس ترکیب جمعیتی در حال حاضر ۱۶۵ شهر با ]مجموع[ جمعیت ۵/۱۰ میلیون نفر در وضعیت زرد، ۶۲ شهر با [مجموع] جمعیت ۸/۶ میلیون نفر در وضعیت نارنجی و ۱۰۷ شهر با [مجموع] جمعیت ۲/۱۷ میلیون نفر در وضعیت قرمز تنش آبی قرار دارند.”
در چند دهه اخیر، توجه عمده مدیران آب کشور، جمعآوری سیلاب در مخازن سدها بوده است، نه در آبخوانها. بخش قابل توجهی از بارندگیها و روانآبهای فصلی در مناطق میان کوه و دشت رخ میدهد و به واسطه سرعت بسیار زیاد سیلاب، میزان جذب طبیعی به حداقل میرسد. مدیران حوزه آب، حجم بزرگی از سیلابهای بهاری و موسمی را جزو “منابع آب تجدیدپذیر” بهحساب نمیآورند، چرا که به دنبال مهار و بهرهبرداری از این آبها نیستند.
تجربه و دانش قدیمی ایرانیان در مهار سیلاب برای تغذیه آبرفتها در مخروطهای افکنه، منتهی به افزایش میزان آب قناتها میشده است. ایجاد سدهای زیرزمینی برای ذخیره آب در زمستانها جهت بهرهبرداری مناسب از آب سفرههای زیرزمینی به هنگام نیاز، نشان از شناخت کارکرد آبرفتهای درشتدانه و آبخوانها دارد. ایرانیان عهد قدیم، با استفاده از روشهایی طبیعت محور به جنگ خشکسالی میرفتند، اما مدیریت سازهای و به دور از توسعه پایدار در چند دهه اخیر، داشتهها را نادیده گرفته است.
سازمان زمینشناسی آمریکا، آب ذخیره شده در دل آبرفت را پول ذخیره شده در بانک مقایسه میکند. اگر ارزش واقعی آب را بشناسیم، به این فکر میافتیم که هر آنچه ممکن است، برای استفاده در هنگام بیآبی، جمعآوری و ذخیره کنیم. منطق سیستمهای سطوح آبگیر باران بر این امر استوار شده که آبهایی که برنامهای برای مهارشان وجود ندارد را برای استفاده شرب، و یا کشاورزی و دامداری و …جمعآوری شوند.
شاید رویکرد مناسب به جای نقد و ایراد گرفتن، ارائه راه حلی عملی و تجربه شده در مناطق خشک و نیمهبیابانی کشور باشد. راه حلی که اجرای آن به شکل گسترده میتواند بخش بزرگی از کمبود منابع آب را جبران کند.
در هنگامه خشکسالی و نبود ذخایر کافی آب، با بارانهای سیلآسا و ناگهانی چه میتوان کرد؟ آیا باید کاسه کاسه آب جمع کرد و در تانکر ریخت؟ آیا باید زیر ناودان سطل گذاشت و منتظر پر شدنش ماند؟ آیا باید روی پشت بام قابلمههای متعدد گذاشت و آب باران را جمعآوری کرد؟ این راهحلهای محدود را میتوان صرف نیازهای خانگی کرد. اما مناسبترین ذخیرهگاه مناسب آب، در دل کوهپایهها و دشتهای وسیع کشور قرار دارد: در “مخروطهای افکنه”.
جذب سطحی آب به هنگام بارش بر سطح خاک در مناطق آبرفتی، چندان راحت نیست، چرا که خیس شدن کانیهای رسی منتهی به ایجاد سطحی چسبنده و تقریباً نفوذ ناپذیر میشود. هر چه سرعت سیلاب جاری شده بر سطح دشت بیشتر باشد، قدرت جذب کاهش مییابد و افزایش میزان فرسایش خاک تبدیل به یک مشکل بزرگ خواهد شد.
آبرفت، تشکیل شده از رسوباتی با اندازهها و دانهبندیهای مختلف. میان دانهها، فضایی خالی است که یا با هوا و یا با آب پر میشود. ساز و کار ذخیره آب در رسوبات دانه درشت بسیار مناسب که در زیر بیش از ۱۴۹،۰۰۰ کیلومتر مربع قرار دارد و میتواند آبی معادل چند برابر میزان بارندگی سالانه در کشور را در خود جای دهد، چندان پیچیده نیست. ذخیرهسازی آب به این شکل، نوعی تغذيه مصنوعي است، اما بدون پمپاژ آب به درون آبخوان. با این حال این تنها بخشی از ۴۲۰،۰۰۰ کیلومتر مربع آبرفتی ایران است. به عبارت دیگر، در نزدیک به یک چهارم مساحت کل ایران امکان ذخیره آب در آبرفتها وجود دارد. این آبرفتها در کل، پتانسیل ذخیره ۱۲ برابر بارندگی متوسط سالانه کشور را دارا هستند. باید پرسید چرا با وجود این فضای بالقوه، این همه کمبود آب داریم؟
برای افزایش میزان جذب آب، باید از سرعت سیلاب کاست. بعد از بارانی تند در محدوده کوهستان و در شیب مخروط افکنه، که رسوباتی دانه درشت دارد، روانآب تبدیل به سیلاب میشود. این سیلاب وارد آبریز یا مسیل میشود. اگر از سرعت این روانآب کاسته نشود، به خاطر حجم رس و لای و ماسه، قدرت تخریبی بسیار بالای آن به مانند سمباده عمل میکند و سطح خاک را فرسایش خواهد داد، اما اگر با ساخت یک دیوار سنگی یا بتونی مقاوم عمود بر مسیر اصلی سیلاب، سرعت آب گرفته شود، و آب در کانالی کم عمق که همه نقاط آن هم ارتفاع است (روی خط تراز)منحرف شود، سیلاب به آرامی مسیر جدید را طی خواهد کرد و کانال که به حوضچه آرامش معروف است، تدریجاً پر خواهد شد.
بخشی از آب از طریق کف همین کانال یا حوضچه آرامش که شکافی کم عمق در سطح زمین است، جذب خواهد شد. ارتفاع کف این کانال در تمام نقاط باید یکسان باشد تا سرعت آب تدریجاً گرفته شود. در این مرحله، با سر ریز شدن آب و حرکت طبیعی در مسیر جاذبه، بخشی از مواد معلق به خاطر کاهش سرعت بر سطح خاک رسوب میکند. اگر یک لیوان آب گلآلود را چند ساعت تکان ندهیم، میبینیم که لایهای نازک خاک در کف لیوان جمع شده است. همین منطق در مورد سیلاب گلآلود هم صدق میکند و زمانی که سرعت آب کاسته میشود، دانههای معلق، به شکل رسوب باقی میمانند. با این حال، همه مواد معلق در همان اول کار از آب جدا نمیشوند و دانههای ریزتر به همراه روانآب آرام شده، به سمت پایین حرکت میکنند.
یشتر بخوانید:
روانآب بعد از برخورد با پشتههایی، نهایتاً از دروازهها وارد کانال کم عمق بعدی میشود، که تمام نقط کف کانال، هم ارتفاع است. تدریجاً کانال از آب پر شده و سر ریز شدن همانا، تکرار رسوبگذاری و جذب بخشی از آب هم همانا. این کانالها گرچه محلهایی برای آرامش سیلاب هستند، اما بهسان شیارهایی بر سطح زمین، به جذب بیشتر آب کمک میکنند. بعد از سر ریز شدن مجدد آب، و رفتن به سمت پشتهها و کانالهای بعدی، باز همان روند ادامه مییابد و تدریجاً بخش عمدهای از طریق کانالها و محدوده میان این کانالها جذب میشود و نهایتاً، مازاد آب که بخش بزرگی از مواد معلقش را به خاطر رسوبگذاری از دست داده، با سرعتی بسیار کم که دیگر قدرت تخریب هم ندارد، به مسیل باز میگردد. نکته مهم این است که کاهش سرعت آب، منتهی به از دست رفتن بخش عمده موارد معلق شده است و این کاهش، قدرت تخریب سیلاب را هم تا حد زیادی میگیرد. به عبارتی، اگر ساختار مهار سیلاب یک مسیل، پیش از رسیدن به یک روستا یا شهر ایجاد شده باشد، از میزان تخریب مناطق مسکونی تا حد زیادی کاسته خواهد شد.
یک عامل مهم افزایش میزان جذب در مناطق خشک، سختپوست کوچکی به نام “خر خاکی” است که بسیاری آنرا حشره میپندارند. این موجود ریز که در بیابانها بسیار فراوان است، برای رسیدن به آب و رطوبت در دل زمین، سطح خاک را سوراخ میکند و در عمل، لولههای باریک به شکل عمودی حفر میکند و وجود همین لولههای بسیار ریز، به جذب بیشتر آب در دل زمین میانجامد.
بهرهبرداری از این خصلت خر خاکی، میتواند در چارچوب بهرهگیری از راه حلهای طبیعت-محور مورد بررسی قرار گیرد.
کانالهای محدوده پخش سیلاب، خود ذخیرهگاههایی محدود برای آب و شکافهایی برای جذب آب در دل زمین هستند و ممکن است تا چند روز بعد از پایان بارندگی، آبی در کف کانالها باقی بماند.
روستاییان مناطقی که متکی به برداشت آب از قنات چاه بودهاند و هر سال با سیلابهای فصلی مخرب روبهرو هستند، قاعدتاً بر روی آبخوانها و رسوبات دانه درشت زندگی میکنند. اگر بتوانند با همیاری و گرفتن نظر کارشناسی، بخشی از همان سیلابهای اندک را جذب کنند، از منظر مصرف و ذخیره آب، هم حساب جاری را پر کردهاند و هم حساب پساندازشان را.
کسانی که از این حساب پسانداز آب بهرهای میبرند، باید بدانند که میزان مصرف نباید از میزان آب ذخیره شده فراتر رود، و اگر اندازه مصرف، بسیار کمتر از میزان جذب آب باشد، میتوانند آب را برای نسلهای بعدی هم ذخیره کنند. اگر ایرانیان امروزی به اندازه پیشینیانشان قدر و منزلت آب را میدانستند، طبیعتاً مانند پول، ذخیرهاش میکردند تا در روز مبادا، بلاتکلیف نمانند.
برای حل مشکل آب در ایران، بسته به نوع منطقه، روشهایی وجود دارد که میتوانند با شرایط منطقه سازگار باشند. مهم این است که بتوان با تشخیص مناسبترین و سازگارترین راهها، شرایط را برای زمان حال و آینده بهتر کرد، و گرنه، خرابتر کردن وضعیت همان چیزی است که تا الان اتفاق افتاده و کسی هم پاسخگو نیست.
در طول بیش از سه دهه تجربه و کار علمی روی مدیریت و پخش سیلاب بر آبخوان که به آبخوانداری نیز معروف شده، با تغییر شرایط اقلیمی در محدودهای کوچک، از طریق کاشت درخت و گسترش مرتع، گام مهمی در تثبیت خاک برداشته شده است. در سدسازی، بخش عمده مواد معدنی و آلی که باید به دشتها و اکوسیستمهای مختلف برسد، پشت دیواره سد رسوب میکند و متوقف میشود، در حالیکه در این روش “طبیعت-محور” مواد آلی و معدنی با پخش روی سطح رسوبات به باروری زمین کمک خواهد کرد.
همچنین، به خاطر کاهش سرعت سیلاب در بخشهای ابتدایی مهار سیلاب و در نزدیکی حوضچه آرامش، رسوب بیشتری بر سطح منطقه مینشیند و به عبارتی، لایهای خاک بر روی رسوبات دانهدرشتتر شکل میگیرد. این مساله دقیقاً بر خلاف بیابانزایی است. کاهش سرعت سیلاب و مواد معلق آن، به معنای کاهش خسارت به مناطق مسکونی، مزارع، جادهها و باغهای کشاورزان هم هست.
بهجز افزایش نسبی ذخایر آب زیرزمینی و تشکیل لایهای خاک بر روی زمین و ایجاد فضایی سبز، حیات جانوری نیز در محدوده دچار تغییر میشود. نمونهاش را میتوان در مناطقی در فارس مشاهده کرد که با بازگشت هوبره، گرگ و گراز همراه بوده و ساکنان این مناطق شاهد تنوع زیستی گستردهتری هستند.
تعداد زیادی از روستاهای کشور که به خاطر مدیریت بد آب و خالی شدن آبخوانها، از سکنه خالی شدهاند اما هنوز به آخر خط نرسیدهاند. اگر آبخوانها هنوز پتانسیل ذخیره آب خود را دارا باشند، و اگر بتوان از همین سیلابهای محدود برای تغذیه آبخوانها استفاده کرد، میتوان روند مهاجرت را تغییر داد. میلیونها کشاورز و خانوادههایشان به خاطر بیآبی در حاشیه شهرها ساکن شدهاند و روزگار را به سختی میگذرانند.
با زنده کردن آبخوانهایی که هنوز قابل احیا هستند و مهار بخش قابل توجهی از آبهایی که وزارت نیرو و شرکایش از ذخیرهسازی آنها دوری کرده و یا ناتوان بودهاند، بتوان از شدیدتر شدن بحران کاست. با حساب پسانداز خالی آب، نمیتوان از بحران عبور کرد.
پایان پست یوتیوب شماره از Abangan Iran
همرسانی در
ایمیل
فیسبوک
Messenger
Messenger
راه حل مشکل کمبود آب در ایران
توییتر
بالاترین
واتساپ
لینک را کپی کنید
این لینکها خارج از بیبیسی است و در یک پنجره جدید باز میشود
از بازگشت عیسی کلانتری به کابینه، چند روزی میگذرد. رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست ایران در نخستین حضور تلویزیونیاش به مناسبت هفته دولت، مهمترین چالش دولت را مسئله آب دانست و گفت: “کمبود آب و مصرف بیرویه آب مهمترین تهدیدات زیستمحیطی کشور به شمار میآیند، از آنجا که وزارت نیرو در کشور ما مسئولیت توزیع منابع آب را بر عهده دارد، محیط زیست کمتر به این موضوع ورود و توجه کرده است. در حالی که باید بحران آب در اولویت محیط زیست کشور قرار گیرد”.
سازمانی که آقای کلانتری ریاستش را بر عهده دارد، از بودجهای محدود برخوردار است که به زور کفاف هزینههای جاری را میدهد، اما او خود با چند چالش بزرگ روبهرو است که بدون حل آنها، نمیتواند کار زیادی از پیش ببرد.
بیشتر بخوانید:
+ نماینده مجلس ایران: بحران آب به یک مساله امنیتی تبدیل شده است
+ بحران آب؛ ایران چقدر با آستانه تغییر فاصله دارد؟
چالش نخست، رویارویی عیسی کلانتری با سخنان و سیاستهای خودش در دولتهای سازندگی و اصلاحات است. این عبور از خود، کار راحتی نیست. آن زمان، بزرگترین افتخار وزیر وقت کشاورزی، بالا بردن تولید محصولات استراتژیک و تلاش برای رسیدن به خودکفایی بود. اما برنامه این خودکفایی بدون توجه به شاخصههایی همچون “آب مجازی” تدوین شده بود. بسیاری از کارشناسان حوزههای کشاورزی و دامداری بعد از دوران وزارت عیسی کلانتری با این مقوله آشنا شدند. آب مجازی، میزان آبی است که برای تولید یک محصول (چه در صنعت و چه در کشاورزی) مصرف میشود. به عنوان مثال، برای تولید یک کیلو گندم، ۱۴۰۰ لیتر یا برای تولید یک کیلو گوشت قرمز گاو، بیش از ۱۵ هزار لیتر آب مصرف میشود. بر همین پایه، سیاستهای وقت برای تأمین علوفه و تولید بیشتر دام هم به مصرف بیش از پیش آب منتهی شد. فقدان نگاه علمی در آن دوران و بیتوجهی به منابع آب تجدیدپذیر سطحی و منابع آب زیرزمینی و عدم تغییر بهموقع روشهای آبیاری باعث شد که بعد از جنگ، بخش عمدهای از منابع آبی کشور عملاً فنا شود.
کلانتری در باره روشهای تولید و نگاه خطای بهرهبرداری بدون حساب و کتاب در دهههای ۶۰ و ۷۰ به بروز خطاهایی اعتراف میکند. اما مساله بزرگتر این است که آیا به شکلی تفکیک شده خطاها را بررسی کرده و راه جبران را هم ارائه میکند یا نه؟
کلانتری در گفتگوی خود در شبکه خبر به استفاده بیرویه از منابع طبیعی ایران در اوایل انقلاب اشاره کرد و گفت که این عمل باعث از بین رفتن آب، خاک و پوشش گیاهی شد. “اتخاذ سیاستهای غلط و برخورد احساسی در مورد تولید جو و گندم و رسیدن به خودکفایی باعث شد که سالانه دو میلیون هکتار خاک از بین برود”.
طبق قانون اساسی ایران، مسئول حفظ و نگهداری از منابع طبیعی حکومت است که قاعدتاً باید مسوولیت وارد آوردن چنین خسارتهای بزرگی به ایرانزمین را بر عهده بگیرد.
اعتراف به خطا، جرئتی میخواهد که کلانتری بر عکس بسیاری از مسئولان کشور، دارد. اما بررسی میزان خرابی، نیاز به کارشناسانی مستقل و متخصصانی دارد که با ارزیابی دقیقتر خسارت وارد شده، راهکارها را به زبانی قابل درک برای همگان تنظیم و ارائه کنند.
برخی فعالان اجتماعی منتقد در شبکههای اجتماعی میگویند که رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست باید ثابت کند که انتقادهای اخیرش، فقط حرف نیست و به سخنانش در ارتباط با خطاهای گذشته، ایمان دارد. به عنوان مثال، کلانتری زمانی منتقدان توسعه نیشکر در خوزستان را از “دشمن” بدتر میدانست. اما اکنون روشن شده که از منظر محیط زیستی، گسترش و توسعه طرحهای نیشکر در خوزستان، خسارتهای بسیار بزرگی به این استان وارد کرده است. او در این باره چندان حرفی نمی زند.
توسعه باغداری و کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه در دوران وزارت کلانتری و کاهش حقآبه این دریاچه از مجموعه عوامل خشک شدن تدریجی آن بوده است. اما تلاشهای این وزیر سابق در احیای دریاچه ارومیه، نظر برخی از منتقدان را جلب کرده است.
مانع بزرگ دیگر مقابل کلانتری، ساختار مدیریت منابع آب است. گفته میشود که بعضی مدیران ارشد وزارت نیرو و حتی کارشناسانی که در پروژههای بزرگ حوزه آب مشغول به کارند و از آن نفع میبرند، خواهان مهار روند اولویت یافتن دغدغههای محیطزیستی در دولت شدهاند. افشای نقش دولتهای مختلف در مکانیابی سد گتوند و اجرای آن با مشارکت بازوی عمرانی سپاه پاسداران، یعنی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، باعث ناراحتی بسیاری از مدیران میانی و ارشد وزارت نیرو و شرکتهای مرتبط شده است. برخی منتقدان حتی گفتهاند که وزیر نیروی آینده باید تمامی پروژههای سدسازی و انتقال آب را مدتی متوقف کنند تا بعد از بررسی مجدد معلوم شود که کدام را میتوان ادامه داد.
شاید تا چند سال پیش، بحث آب تا این حد باعث بروز حساسیتهای عمومی نمیشد و اعتراضهای مردمی در استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری به مدیران منطقهای بر سر انتقال آب، رأی و نظر مدیران ارشد کشور و نمایندگان مجلس را تغییر نمیداد؛ اما آگاهیبخشیهای سالیان اخیر و طرح آسیبهای وارد شده از سوی دولتهای بعد از انقلاب به منابع آب از سوی برخی سیاسیون و نویسندگان و بحرانی شدن شرایط دریاچه ارومیه و فزونی ریزگردها، باعث شد که حسن روحانی با یکی از شکستهای غیر منتظره در روزهای آغاز فعالیت دولت دوازدهم مواجه شود و حبیبالله بیطرف، وزیر پیشنهادیش برای وزارت نیرو از مجلس رأی اعتماد نگرفت. تعدادی از نمایندگان استانهای آسیب دیده از سیاستهای حوزه آب وزارت نیرو در دوران هشت ساله وزارت بیطرف در دولت خاتمی، مقابل او ایستادند و بر اساس خواست و فشار رأی دهندگان و گروههای فعال محیط زیستی، به تعهد خود عمل کردند و نهایتاً سازنده سدهای بزرگ بر کارون و حامی انتقال آب زاگرس به یزد، تنها مردودی جلسه رأی اعتماد از کار در آمد.
بیطرف به وزارت نرسید، اما بعید است نامزد بعدی وزارت نیرو، نگاه چندان متفاوتی با بیطرف داشته باشد، چرا که اکثر مدیران ارشد وزارت نیرو و شرکتهای تابعه، مهار آبهای سطحی را تنها در سدسازی جستجو میکنند و با روشهای آبخیزداری و مدیریت منابع آبهای زیرزمینی از طریق مهار سیلاب بر پهنههای آبرفتی، میانهای ندارند. وجود بیش از ۴۰ میلیون هکتار پهنههای آبرفتی درشتدانه در ایران، امکان مهار سیلاب و تغذیه مصنوعی در آبخوانها را فراهم میکند و به گفته گروهی از کارشناسان حفاظت خاک و آبخیزداری، آبخوانهای مرتبط با ۱۴ میلیون هکتار از آبرفتهای درشتدانه که قابلیت بسیار بالایی در ذخیره آب دارند را میتوان تبدیل به بانک آب کشور کرد.
عدهای از منتقدان میگویند که مقامهای وزارت نیرو، دل خوشی از روشهای ذخیره آب در دل زمین ندارند، احتمالا چون نمیتوانند از روی سطح زمین آب ذخیره شده را به نمایش بگذارند و با آن عکس یادگاری بگیرند. سد، فتوژنیک است. افتتاح یک سد همراه با دهها میلیارد تومان تبلیغات و گفتگو و آگهی مطبوعاتی است. اما اگر در آبخوانی، آبی معادل یک سد جمع شد و فقط از طریق چاههای منطقه بتوان آنرا به سطح زمین آورد، کدام مسئولی حاضر میشود رنج سفر به خود هموار کند تا به مردم بگوید که چه کار بزرگی انجام شده؟ به یاد آورید تبلیغات تلویزیونی دولتی هنگام افتتاح سدهای کرخه و گتوند را. دو سد که آسیبشان به خوزستان به خوبی عیان شده است. سد کرخه، مانع رسیدن حقآبه هورالهویزه شده بود و سد گتوند، اینک بلای جان کارون و خوزستان است. متاسفانه، رسانهها در دوران ساخت این سدها، انتقاد کارشناسان را بدرستی منعکس نکردند و خبرنگاران حوزههای مرتبط از کنارشان به سادگی گذشتند. اما امروز چنین نیست و وقتی معلوم میشود که قرار است سدی روی رودخانه هراز در محل دپوی زبالههای شهر آمل ساخته شود، خبرنگاران به سراغ منابع و مطالعات و گزارشهایی میروند که پیش از این نادیده گرفته میشدند.
کلانتری در سالهای اخیر به عنوان یک منتقد، به صدای مخالفان نحوه مدیریت آب تبدیل شده بود. میگویند راه حل او برای رفع مشکل در بسیاری از مناطق، تکیه بر پروژههای زهکشی است، اما او نیک میداند که مشکل پیچیده آب ایران، راه حل آسانی ندارد و به قول یکی از کارشناسان، مهمترین کار در قدم اول، رسیدن به زبانی مشترک در مورد مشکل آب است تا حتی بزرگترین طرفداران سدسازی افراطی، متوجه این نکته شوند که زیادهروی در تغییر ساختار طبیعی کشور، چه اثر مخرب و جبران نشدنیای بر ایرانزمین گذاشته است. او باید بتواند وزارتخانههای مختلف از جمله جهاد کشاورزی، نیرو، نفت، صنایع و دفاع را به سمتی بکشاند که منابع آب را پاس بدارند و برای عملی شدن پروژههایشان، وضع را بحرانیتر نکنند.
رهبر جمهوری اسلامی، خواستار افزایش جمعیت کشور به ۱۵۰ میلیون نفر شده است. این خواسته رهبری بدون توجه به میزان منابع آب بوده است. اما عیسی کلانتری بارها افزایش جمعیت را به عنوان یکی از عوامل کاهش منابع آب برشمرده است. کلانتری این هفته اعلام کرد: “این سرزمین برای بیست سال دیگر آبی نخواهد داشت، فقط استان کرمانشاه و چند استان شمالی آب دارند و قطعا کشاورزی نخواهد داشت و چیزی معادل ۸۰ درصد وسعت کشور در بیست سال آینده آب نخواهند داشت… تا مردم بخواهند در مورد آب توجیه شوند آب تمام شده، الان با درختان مشهد عکس یادگاری بگیرید چون بیست سال دیگر این درختان را نخواهیم داشت. ایران در اثر بی آبی دارد میمیرد”.
کلانتری اهل عدد و رقم است و میداند که فراتر رفتن جمعیت از ۸۰ میلیون نفر فعلی، عمر منابع آب را کمتر هم خواهد کرد. مسئله آب، اینک امنیتی شده و کاهش منابع آب به مهاجرات فزونتر کشاورزان و روستاییان به حاشیه شهرهای بزرگ منتهی خواهد شد. اتفاقی که در سوریه هم افتاد و جنگ داخلی نتیجهاش شد، چیزی که برخی از کارشناسان حوزههای آب و جامعهشناسی نگران تکرارش در ایران هستند.
افزایش جمعیت یعنی کاهش سهم آب شهروندان ایران.
اگر کلانتری از پس قانع کردن حکمرانان آب و دستگاههای دولتی و نهایتاً شخص رهبری بر نیاید، پیشبینی خودش که گفته بود “با این مدیریت آب، ۵۰ میلیون ایرانی ناچار به مهاجرت خواهند شد” به حقیقت خواهد پیوست.9