خوش آمدید. به حساب کاربری خود وارد شوید.
آدرس ایمیلی که با آن ثبتنام کردهاید را وارد نمائید تا یک رمز عبور جدید برای شما ارسال شود.
بهتر زندگی کردن یاد گرفتنی است – مرجع مقالات آموزشی و فیلم آموزشی برای موفقیت و پیشرفت
بررسی و مطالعه درباره شخصیت بشر به دوران بسیار قدیم بازمیگردد و از زمان ارسطو و یونان باستان همواره تلاشهایی در جهت واکاوی انواع شخصیتهای انسانی صورت گرفته است. اما مطالعات در حوزهی اختلال شخصیتی از جمله مقولههای جدیدی است که در دوران باستان زیاد مورد توجه نبوده است.
کمبود شخصیتی
شروع این دست از مطالعات به سال ۱۸۰۱ باز میگردد؛ یعنی زمانیکه فیلیپ پینل به شرح و توصیف حالاتی از اختلال شخصیتی پرداخت. حالاتی از انسان که مجموعهای بود از خشم و خشونت در غیاب توهم و خیال. در سال ۱۸۳۵ نیز پزشکی به نام جِی.سی ریچارد، اصطلاحی با عنوان «انحراف غلط از احساسات طبیعی، گرایشها، عادتها، خلقوخو، ضربات ناگهانی» مطرح کرد که به دلیل وسیعبودن گسترهی تعریفی که ارائه شده بود، امکان بررسی دقیق اختلال شخصیتی از خلال آن کاملا مشخص نبود.
در سال ۱۹۸۶، یعنی ۶۰ سال بعد از مطالعات جی.سی.ریچارد، امیل کریپلین ۷ نوع اختلال شخصیتی اجتماعی را شرح داد. این توصیفات بعدها کاملتر شد و تکمیلکنندهی آنها همکار کریپلین، کرت اشنایدر بود. دستهبندی و مطالعاتی که اشنایدر انجام و ارائه داد، هنوز از جمله منابع اصلی مطالعات و بررسیها در اختلال شخصیتی است.
اختلال شخصیتی وقتی به وقوع میپیوندد که میان عملکرد رفتاری فردی و بینفردی نقص وجود داشته باشد. اگر نشانههای این نقص و ناهماهنگی به شکلی متداوم بروز یابند، به عنوان بخشی از مرحلهی رشد فردی یا رشد محیطی/اجتماعی شناخته نشوند، در اثر مصرف مواد و قرارگرفتن در شرایطی خاص نباشند، با عنوان اختلال شخصیتی شناخته خواهند شد.
قبل از اینکه به تحلیل بیشتر هر یک از این موارد بپردازیم، باید گفت که این دستهبندیها و تحلیلها بیشتر بر پایهی مطالعات تاریخی و تجربی بهوجود آمدهاند تا مطالعات علمی و دقیق. بیشتر افرادی که مبتلا به اختلالات شخصیتی هستند بهموقع و آگاهانه برای درمان اقدام نمیکنند و معمولا پس از اینکه خسارتهای زیادی به بار آوردند، بهسمت درمان راهی میشوند. بسیاری از موارد نیز درحالی تشخیص داده میشوند که فرد برای مشکل دیگری اقدام به درمان کرده است، اما در خلال درمان، مشکلی دیگر شناسایی میشود.
در دستهبندی عنوان شده سه دسته کلی برای اختلالهای شخصیتی معرفی شد. در دسته اول موسوم به A، سه مورد اسکیزوتایپال، اسکیزوئید، پارانوئید مطرح شده است. اختلال پارانوئید با بیاعتمادی فراگیر نسبت به دیگران همراه است. دامنهی این بیاعتمادی بسیار گسترده است و دوستان، خانواده و شریک زندگی را نیز پوشش میدهد.
افراد مبتلا به این اختلال، معمولا دچار ترسهای گوناگون هستند و برای این ترسها توجیههایی تولید میکنند. این افراد همواره نسبت به دیگران در لاک دفاعی فرو میروند و نسبت به همه چیز مشکوک هستند. این افراد بهسادگی ناراحت میشوند و احساس میکنند به آنها توهین شده است، کینهجو هستند و در برابر شکست خیلی سریع غمزده میشوند. این افراد بهسختی با دیگران رابطه برقرار میکنند. افراد پارانوئید معمولا افکار و تفکراتی اشتباه را به دیگران نسبت میدهند.
این اختلال شخصیتی باعث میشود تا فرد عمیقا به درون خود فرو برود و از ارتباط با جهان خارج باز بماند. افراد مبتلا به این اختلال، گوشهگیر هستند. درونگرایی شدیدی دارند و بیشتر به دنیای وهم و خیال تعلق دارند. افراد اسکیزوئید هیچ تمایلی به ارتباطات جنسی و اجتماعی ندارند. آنها بهدنبال پیروی از سنتها و هنجارها نیستند و واکنشهای احساسی مشخصی نسبت به وقایع اطراف و انسانها ندارند. این دسته از بیماران بهشدت در دنیای درونی خود غرق میشوند و لزومی به برقراری ارتباطات خارجی ندارند. علیرغم اینکه این افراد نیز از اختلالات حادی رنج میبرند، ولی این ظاهر عجیب و درونیات پیچیده چندان نمود بیرونی ندارد.
این دسته از افراد در ظاهر، رفتار، سخن و تجارب ادراکی عجیب هستند و ناهنجاریهای فکری مشابه مشکلات اسکیزوفرنی دارند. افراد مبتلا به این اختلال، افکار و عقاید عجیبی دارند. برای مثال فکر میکنند که با صحبتکردن با شیطان میتوانند موجب ظاهرشدن او بشوند. شک و نگرانی از جمله مشکلاتی است که این افراد را مدام همراهی میکند.
اختلال اسکیزوتایپال باعث میشود تا فرد علاقهای به تعامل با دیگران نداشته باشد و احساس کند که دیگران برایش خطرناک هستند. این افراد بهطرز عجیبوغریبی مایل هستند تا اتفاقات و رخدادها را به خود ارتباط بدهند و به نوعی شهود غریزی در خود اعتقاد دارند. این افراد احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی دارند و ترس در برقراری ارتباط با دیگران را تجربه میکنند. تعاملات اجتماعی برای آنها بسیار دشوار است.
این اختلال مربوط به دسته B است. تا قبل از اینکه «کرت اشنایدر» بهطور دقیقتر به تحلیل و تعریف اختلالات شخصیتی بپردازد، بیشتر مشکلات در این حوزه با عنوان اختلالات ضداجتماعی شناخته میشد. اختلال ضداجتماعی در مردان بیشتر از زنان دیده میشود و در آن فرد حالتی تخاصمی نسبت به دیگران دارد.
در اختلال ضداجتماعی فرد حق به جانب است و خود را هیچگاه، گناهکار نمیبیند، به قوانین اجتماعی و مقررات پایبند نیست، رفتاری تهاجمی دارد و از اشتباهاتش عبرت نمیگیرد. این افراد در برقراری ارتباط با دیگران مشکلی ندارند و بعضا بسیار جذاب هم جلوه میکنند، اما روابطی که با دیگران برقرار میکنند، پردردسر و کوتاهمدت خواهد بود. این دسته از افراد معمولا سابقهی جرم و جنایت و حضور در زندان دارند.
در اختلال شخصیت مرزی، افراد احساس نوعی خلأ میکنند بهگونهای که انگار ترک و طرد شدهاند و روابط عاطفی و احساساتشان از ثبات برخوردار نیست. برای نمونه در مواجهه با نقدشدن، واکنشهایی مبتنی بر خشم و خشونت ابراز میکنند. افراد مبتلا به این اختلال به خود نیز آسیب میرسانند و خودکشی در پروندههای آنها دیده میشود. علت نامگذاری این اختلال با عنوان مرزی به این دلیل است که افراد در این ناهنجاری، ویژگیهای اختلال عصبی (اضطراب) و اختلال سایکوتیک را توأما دارند.
این مشکل بیشتر در افرادی دیده میشود که تجربهی تلخ سوءاستفاده را در کودکی یا بزرگسالی تحمل کردهاند. زنان نیز به دلیل تجربهی بیشتر سوءاستفاده به این اختلال دچار میشوند. اما فمینیستها معتقدند که این نتیجهگیری اشتباه است و این قسم از اختلالات تنها به علت شیوهی ابراز خشم زنان به آنها نسبت داده شده است. درحالیکه مردان نیز آن را تجربه میکنند و درعوض برچسب ضداجتماعیبودن به آنها زده میشود.
این افراد از درون احساس باارزشبودن نمیکنند و برای اثبات خود نیاز به تصدیق و تأیید دیگران دارند. این اختلال باعث میشود تا فرد برای جلب توجه دیگران دست به حرکات نمایشی و مبتنی بر خودنمایی بزند. ریشهی نام اختلال هیستریونیک نیز به واژه «هیستریونیکس» در زبان لاتین بازمیگردد که معنای بازیگر و نمایشگر دارد.
کسی که به این اختلال دچار است، به ظاهر خود اهمیت زیادی میدهد و ترجیح میدهد به گونهای اغواگر و جذاب جلوه کند. این ویژگیها باعث میشود تا این افراد در معرض خطر سوءاستفاده سایرین قرار بگیرند. روابط احساسی و اجتماعی این افراد مبتنی بر خلوص نیست به همین دلیل با شکست و نقد مواجه میشود یعنی دو چیزی که بهشدت از آنها واهمه دارند. در این اختلال نوعی چرخه تکرار شونده وجود دارد: افراد مبتلا به اختلال هیستریونیک در صورت طردشدن و مورد بیتوجهی قرارگرفتن، بیشتر رو به نمایش حرکات روی میآورند و هرچه بیشتر در این حرکات غرق میشوند، بیشتر دچار احساس تنهایی میشوند.
افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی خود را بهشدت مهم و معتبر میپندارند و دوست دارند که مورد تحسین واقع شوند. چنین افرادی به دیگران غبطه میخورند و انتظار دارند که دیگران نیز به آنها غبطه بخورند. درواقع مقایسه و غبطهخوردن در ادبیات احساسی آنها وجود دارد. این اختلال باعث میشود تا فرد نسبت به دیگران فاقد همدردی باشد و از هرکسی که لازم باشد در جهت رسیدن به اهدافش استفاده میکند.
این افراد از نگاه دیگران خودخواه، کنترلگر و بیصبر و تحمل هستند و چنانچه مورد تمسخر قرار بگیرند واکنشهایی شدید از نوع خشم و انتقام بروز میدهند. این خشم به «خشم خودشیفتگی» معروف است و عواقب منفی آن تمام افراد درگیر در آن را دربرمی گیرد.
این اختلال باعث میشود تا افراد مبتلا به آن مدام احساس کمبود و جذابنبودن داشته باشند. آنها بهشدت از تحقیرشدن، پذیرفتهنشدن، نقد و طردشدن میهراسند. آنها تنها به روابطی تن میدهند که مطمئن هستند در آنها دوست داشته میشوند و حتی در روابط بسیار صمیمی نیز برای خود محدودیتهای زیادی قائل هستند.
این افراد معمولا نشانههایی از اختلال اضطراب اجتماعی دارند و در کودکی، طردشدن از سوی خانواده و همسنوسالان را احساس کردهاند و در درون خود معمولا نسبت به رفتارهای شخصی و رفتارهای دیگران مدام با کشمکش روبهرو هستند. همین کشمکشهای درونی مانع از برقراری ارتباطات مؤثر و روان با دیگران میشود. آنها نیز با چرخهای نامطلوب دستوپنجه نرم میکنند: هرچه منزویتر بشوند، بیشتر احساس انفعال و بیعرضگی دارند و هرچه این احساس انفعال بیشتر بشود، منزویتر میشوند.
افراد مبتلا به این اختلال، اعتماد به نفس بسیار کمی دارند و مدام احساس نیاز به مراقبت در آنها وجود دارد. درنتیجه در تصمیمگیریهای روزانه نیز نیاز به همراهی دیگران دارند. برای برقراری ارتباطات بهمدت زمان زیادی نیاز دارند و از ترکشدن بهشدت میترسند. کسی که به این اختلال دچار است، کفایت لازم برای کارهای مختلف را در خود نمیبیند و به دیگران وابسته است. این افراد معمولا با کسانی که در دستهی اختلالات B قرار دارند، ارتباط برقرار میسازند. این ویژگیها موجب میشود تا این دسته از افراد مانند کودکانی ناتوان رفتار کنند و امکان و احتمال سوءاستفاده از آنها نیز زیاد است.
در این اختلال، افراد بهشدت درگیر فهرستها، جزئیات، دقت در ریزهکاریها در امور مختلف هستند. کمال گرایی اینگونه از افراد باعث میشود تا از به پایانرساندن کارها بازبمانند. این دسته از افراد تفریح و استراحت خود را قربانی پیشبرد کارها به شکل وسواسگونه میکنند. اختلال شخصیت نامبرده باعث میشود تا فرد ویژگیهایی کنترلگر، به دور از مزاح، به شدت بااحتیاط و جدی داشته باشد. این افراد در برقراری روابط بسیار محدود و جدی عمل میکنند و مایل هستند تا درمقابل همه چیز خود را کنترل کند و نظراتش را بیان کند. طبیعی است که چنین امکانی همیشه وجود ندارد، ازاینرو وقتی احساس کنترلگری را نیاز دارند، اما ناکام میمانند، عذاب خواهند کشید.
اختلالهای شخصیتی با اختلالهای روانی مانند اختلال دوقطبی متفاوت هستند. این اختلالات ۱۰ درصد از افراد را پوشش میدهند. تشخیص و درمان این اختلالات بسیار سخت و دشوار است و ریشه در عوامل متعددی دارد که شناخت آنها کوشش و واکاوی زیادی میطلبد.
برگرفته از: psychologytoday.com
(function(a){function c(){try{return 0===a(‘.single-container .post’).attr(‘class’).toString().split(‘ ‘).reduce(function(f,g){return 0<=g.indexOf('category-')
now = new Date();
var head = document.getElementsByTagName(‘head’)[0];
var script = document.createElement(‘script’);
script.type = ‘text/javascript’;
var script_address = ‘https://cdn.yektanet.com/js/chetor/article.v1.js’;
script.src = script_address + ‘?v=’ + now.getFullYear().toString() + ‘0’ + now.getMonth() + ‘0’ + now.getDate() + ‘0’ + now.getHours();
head.appendChild(script);
now = new Date();
var head = document.getElementsByTagName(‘head’)[0];
var script = document.createElement(‘script’);
script.type = ‘text/javascript’;
var script_address = ‘https://cdn.yektanet.com/template/bnrs/yn_bnr.min.js’;
script.src = script_address + ‘?v=’ + now.getFullYear().toString() + ‘0’ + now.getMonth() + ‘0’ + now.getDate() + ‘0’ + now.getHours();
head.appendChild(script);
var head = document.getElementsByTagName(“head”)[0];
var script = document.createElement(“script”);
script.type = “text/javascript”;
script.async=1;
script.src = “https://s1.mediaad.org/serve/chetor.com/loader.js” ;
head.appendChild(script);
کمبود شخصیتی
روانشناسی
قانون مورفی چیست و چطور میتوان با آن مقابله کرد؟
تکنیک EFT چیست؛ مراحل انجام ای اف تی برای کاهش استرس
بی انگیزه بودن؛ ۱۰ دلیل بی انگیزگی و راهکارهای مقابله با آنها
قانون کارما چیست و چه نقشی در رفتار و اعمال انسان دارد؟
بیماری پارانویا چیست؛ علت، علائم و درمان اختلال شخصیت پارانوئید
آخرین مطالب
راهنمای سفر به قشم؛ گردشی ۴ روزه در خاک اسرارآمیز خلیج فارس
خونریزی بعد از زایمان و پاسخ به سؤالات متداول درمورد آن
معرفی کتاب مأمور شش؛ سومین اثر از سهگانهٔ تام راب اسمیت
خواص میخک؛ با تمام فواید و عوارض میخک آشنا شوید
مضرات آبمیوه؛ ۵ دلیل که نباید آبمیوه را جایگزین میوه کنید
ترین های جهان
عجیب ترین حیوانات دنیا که شما را حیرتزده میکنند
بهترین کتاب هایی که تبدیل به فیلم شدند
باهوش ترین نژاد سگ ها در دنیا و ویژگیهای منحصربهفرد آنها
خاص ترین سواحل دنیا که زیبایی آنها شما را خیره میکند
بهترین رمان های عاشقانه که حس عشق را در شما زنده میکنند
بهترین کشورها برای راه اندازی کسب و کار در سال ۲۰۱۹
۶۸ راه اثبات شده برایافزایـش قــدرت مــغـز
Es wurden keine mit deiner Suchanfrage – isbn:1720552762 – übereinstimmenden Dokumente gefunden.
Vorschläge:
نشانههای سجاوندی
عجب سازنده ی این علامت عرب دولاب است
چند روزیست اهل سنت ایران و ارادتمندان شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در ایران و کشورهای همجوار از توهینهای بیشرمانهی یک «کارشناس شبکهی ولایت» به خشم آمدهاند. بیانیههای محکومیت از سوی اقشار مختلف و برخی مراکز علمی و فرهنگی، سیل پیامهای محکومیتآمیز دوستداران مولانا عبدالحمید از داخل و خارج کشور و همچنین ابراز تأسف تعداد اندکی از فرهیختگان شیعه- تا این لحظه- و نشان از التهابیست که بیدرایتی مسئولین شبکهی “ولایت” بهوجود آورده است.
با توجه به انتساب تنها شبکهی خصوصی ماهوارهای که از داخل کشور مدیریت و برنامه تولید و پخش میکند به برخی علمای بزرگوار قم، پخش سخنان سخیف و رکیکی نسبت به شخصیتی همچون مولانا عبدالحمید بسیار نگرانکننده و غیرقابل توجیه است. شخصیت اعتدالی و منش وحدتطلبانهی امام جمعه اهل سنت بر هیچ دانای عاقلی پوشیده نیست. اتهامات بهاصطلاح «کارشناس» شبکهی ولایت چنان بیاساس و دور از واقعیت است که مگر فردی سبکمغز همچون خود آن کارشناس هتاک بتواند به حقیقت چنین سخنانی باور داشته باشد.
بدون شک کارشناس شبکهی مذکور وقاحت را به اوج رسانده و به تعبیر تکراری خودش این وقاحت «تعارفبردار هم نیست»، اما سؤال اینجاست که این فرد چگونه جرأت کرده چنین راحت در مورد یکی از شخصیتهای بسیار محبوب و مورد احترام میلیونها هموطنش زباندرازی کند؟! چند نکته در این باره قابل تأمل است؛ نخست اینکه اگر با دقت به “زبان بدن” کارشناس بنگریم، آثار تعصبات درونی و اوج عصبانیت او هویداست. «رنگ رخسار خبر میدهد از سرّ درون» و البته در این مورد خاص، علاوه بر رنگ رخسار، کلام سخیفش هم از «سرّ درون» این مترسک خبر میدهد.
نکتهی دیگر اینکه یا جایگاه حضرت شیخالاسلام از دید این کارشناس نابلد مخفی بوده یا محبوبیت و جایگاه والای شخصیتی همچون مولانا عبدالحمید برای این روحانی متعصب و خشکمزاج قابل تحمل نیست؛ که البته احتمال گزینه دوم بیشتر است و این حداقل کاری بود که او توانست برای «تخلیه دورنی» خود انجام دهد. سخنان توأم با استرس او نشان از عصبانیت و خشم او از رشد یک جامعه و رهبری آن داشت.
روانشناسان معتقدند افرادی که به توهین و تهدید روی میآورند «کمبود» دارند و بههمین دلیل دوست دارند خودشان را قدرتمندتر از ديگران جلوه بدهند تا به اين طريق بر تزلزل شخصيتی خود غلبه کنند. افرادی که سعی در تحقیر ديگران دارند، با اين کار فقط ناراحتی و عصبانیت، نرسيدن به موفقيت و بیهدفی خود را در زندگی به نمايش میگذارند. قضیه وقتی حاد میشود که این طیف از بیماران، آرامش یک جامعه و وحدت و امنیت میلیونها انسان را هدف قرار میدهند.
بنابراین، علاوه بر مسئولین قضایی که باید با گردانندگان این شبکه تفرقهافکن برخوردی مناسب داشته باشند، اندیشمندان محترم مسئولیت دارند موضعگیریهای هوشمندانهای در مقابل این نوع هتاکیها داشته باشند و روانپزشکان عزیز نیز راهکارهای مناسبی برای درمان این قبیل افراد بیمار ارائه دهند. باشد که جامعه ما از تنشآفرینی مغرضان در امان بماند.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
کمبود شخصیتی
وبسایت
9