چند نوع حدیث داریم

خواص دارویی و گیاهی

چند نوع حدیث داریم
چند نوع حدیث داریم

اقسام حدیث تقسیم بندی‌هایی در علوم حدیث است که برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار می‌رود.

این تقسیمات عبارتند از:

تقسیم بر اساس تعدد سند: خبر واحد، مُسْتَفیض، غریب، عزیز و خبر متواتر

تقسیم بر اساس اعتبار سند: صحیح (و اقسام آن: صحیح مُضاف، متفق‌ٌعلیه، اعلا، اوسط، ادنی)، حَسَن، موثوق، قوی، ضعیف (و اقسام آن: مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف،…)

تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند: مُسنَد، مُتَّصِل، مَرفوع، موقوف، مَقطوع، مُرْسَل، مُنْقَطِع، مُعْضَل یا مشکل، مُضْمَر، مُعَلَّق، مُعَنْعَن، مُهْمَل.

چند نوع حدیث داریم

تقسیم بر اساس متن: نَصّ، ظاهر، مُؤَوَّل، مُطلَق و مُقَید، عام و خاص، مُجْمَل و مُبَین، مُکاتَب و مکاتِبه، مشهور، متروک، مطروح، حدیث قدسی، شاذ، مقلوب، متشابه.

تقسیم بر اساس عمل به روایت: حجت و لاحجت، مقبول، ناسخ و منسوخ.

خبر یا حدیث مُسنَد یعنی خبری که دارای سند بوده و در سند آن اسامی همه راویان از زمان معصوم تا زمان مکتوب شدن در کتابهای معتبر و مشهور معلوم باشد. اصالت داشتن کتاب‌های مشهوری مانند کتب اربعه از جهت تاریخی و کتابشناسی کاملا قابل اثبات است.

حدیث مسند اقسامی دارد:

حدیث معنعن حدیثی است که بدون ذکر الفاظِ «أخبَرَنی» «حَدَّثَنی» یا «سَمعتُ» در سلسله سند آن، واژه «عَن» تکرار شده باشد،[۱] مانند: «احمد بن ادریس، عن محمد بن حسّان، عن أبی محمد الرازی، عن سیف بن عمیره، عن اسحاق بن عمار، قال: قال ابو عبدالله علیه‌السلام…».[۲]

عالی خبری است که در مقایسه با اخبار دیگر دارای واسطه کمتری باشد، و راوی با واسطه‌های کمتری حدیث را از معصوم نقل کرده باشد.

نازل، خبری است که برعکس عالی، تعداد راویان و واسطه‌ها بیشتر باشد.[۳]

برخی محدثان امامیه نیز مجموعه‌هایی به منظور گردآوری احادیث عالی السند با اسانید کوتاه تا ائمه(ع) با عنوان مشترک «قُرب الاسناد» تألیف کرده‌اند؛ از جمله: قرب الاسناد عبدالله بن جعفر حمیری.

روایتی است که به جای ذکر نام معصوم در آن از ضمیر استفاده شده است، مثل آنجایی که راوی بگوید: «سألته علیه‌السلام…» که نشان می‌دهد راوی از معصوم روایت کرده، ولی نمی‌دانیم نام آن معصوم چه بوده است.

خبری است که در یک جا محدِّث آن را با تمام سند نقل می‌کند و در جای دیگر همه یا بخشی از ابتدای سند را حذف می‌کند و در حقیقت سند آن را معلق بر نقل پیشین می‌نماید.

خبر مُرسَل حدیثی است که یا سند ندارد یا در سند آن، نام همه راویان ذکر نشده باشد. اقسام خبر مرسل عبارتند از:

خبری است که نام برخی از راویان ابتدای سند ذکر شده و راوی آخر بدون ذکر نام واسطه‌های خود تا معصوم، نقل حدیث کند: «رفعه إلی المعصوم».

حدیث مرفوع نزد اهل سنت حدیثی که منتسب به پیامبر اکرم(ص) باشد نه صحابه (حدیث موقوف) یا تابعین (حدیث مقطوع).[۴]

موقوف دو اصطلاح دارد:

الف: خبری که سلسله سند آن به معصوم برسد ولی نام معصوم برده نشده باشد و معروف باشد که راوی آن خبر از غیر معصوم نقل حدیث نمی‌کند.

ب: روایتی که سلسله سند آن به صحابی پیامبر(ص) یا مصاحب امام(ع) منتهی شود. روایت موقوف به دلیل اعتبار صحابه در بسیاری از موارد از نگاه اهل سنت حجت است، اما محدثان شیعه روایت موقوف را تنها زمانی که صدور آن از طریق شواهدی از معصوم ثابت شود، معتبر می‌دانند.

حدیثی را مقطوع گویند که بعض راویان آن ناشناخته باشند یا اتصال اسناد آن به معصوم معلوم نباشد. در اصطلاح اهل سنت حدیث مقطوع به هر حدیثی که بیانگر گفتار یا کردار تابعین باشد، گفته می‌شود. حدیث مقطوع مانند موقوف به رغم اتصال سند، از نظر محدثان شیعه فاقد حجیت است.[۵]

خبر متواتر روایتی است که راویان آن در هر طبقه پُرشمار باشند(تعدد سند)، به حدی که تبانی آنها بر دروغ‌بافی ممکن نباشد، به همین دلیل اطمینان داریم این احادیث از معصوم صادر شده است. اینگونه روایات هم در اعتقادات و هم در فقه معتبر هستند.

اگر روایتی ویژگی بالا را نداشته باشد خبر واحد حساب می‌شود.

اگر در خبر واحد، در هر طبقه از سند حداقل سه راوی وجود داشته باشد، به آن خبر مستفیض گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبقه از سند حداقل دو راوی وجود داشته باشد، خبر عزیز گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبق از سند تنها یک راوی وجود داشته باشد، خبر غَریب گفته می‌شود.

محدثان اهل سنت از دیر زمان، حدیث را به سه نوع اصلی تقسیم می‌کردند: صحیح، حَسَن و ضعیف.

محدثان شیعه، احادیث را بر اساس اعتبار سند آنها به پنج دسته تقسیم می‌کنند. البته این تقسیم‌بندی در دوره‌های گذشته متفاوت بوده است. عالمان شیعه در قرن‌های آغازین، روایات را به دو دسته صحیح و غیرصحیح تقسیم کرده[۶] و برای صحیح شرایطی قرار داده بودند: روایتی را که افراد مورد اطمینان (ثقه) نقل کنند یا قرینه‌ای در متن حدیث یا حواشی آن باشد که با وجود آنها مطمئن می‌شدند روایت از معصوم نقل شده را صحیح می‌دانستند. این تقسیم‌بندی در قرن‌های بعدی به اضافه قسم چهارمی به نام مُوَثَّق، از زمان سید بن طاووس (۶۶۴ق)[۷] بین امامیه نیز معمول گردید و شهید ثانی و شیخ بهایی قسم پنجمی بر این اقسام افزوده‌اند و آن حدیث قوی است.

معانی این پنج اصطلاح طبق تقسیم بندی رایج چنین است:

حدیث صحیح خبری است که سلسله سند آن توسط راویانی ثقه (قابل اعتماد) و امامی مذهب به معصوم متصل گردد.

حدیث مُوَثَّق خبری است دارای سند کامل که نسبت به کلیه افراد سلسله سند در کتابهای رجال شیعه[۸] تصریح به وثاقت شده باشد، اگر چه بعضی از افراد زنجیره حدیث، غیر امامی باشند، مانند علی بن فضال و ابان بن عثمان.

گاهی از روایت موثق به قوی تعبیر شده است.

الفاظ؛ ثقه، عین، وجه، مشکور، شیخ الطائفه و حجت نشانگر وثاقت راوی‌اند.

حدیث حَسَن خبری است که سند آن متصل بوده و تمامی راویان آن امامی مذهب و ممدوح باشند. (الفاظ مفید مدح: مُتقن، حافظ، ضابط، مشکور، زاهد، قَریب الامر)

روایت حسن از آن جهت اینگونه نام‌گذاری شده که نسبت به سند آن حسن ظن داریم.

حَسَن کالصحیح، روایتی است که راجع به راویان آن مدحی که نزدیک به وثاقت است ذکر شده باشد یا راوی از اصحاب اجماع باشد.

حَسَنُ الاسناد، روایتی است که سند آن حسن باشد، ولی متن حدیث به واسطه شُذوذ یا علت، حَسَن نباشد.

حسن به اصطلاح اهل سنت خبر مُسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند یا حدیث مرسلی است که مُرْسِل آن ثقه باشد، ولی در هر حال باید خالی از شذوذ و علت باشد.[۹]

حدیث قوی به سه معنا آمده است:[۱۰]

چند نوع حدیث داریم

حدیث ضعیف روایتی که شروط یکی از اقسام «صحیح، حسن، موثق» در آن جمع نباشد. یعنی اگر حتی یک راوی (در صورتی که تنها یک راوی در آن طبقه باشد) شرایط اطمینان آور را از دست بدهد، آن روایت ضعیف خواهد بود.[۱۳] گاهی ضعیف بر روایت مجروح نیز اطلاق شده است.

ضعیف به اصطلاح اهل سنت، حدیثی است که صحیح و حسن نباشد.

باید دانست که برخی از احادیثی که قدما آنها را صحیح به شمار می‌آوردند،‌ طبق اصطلاح محدثان متأخر (عالمان قرن هفتم به بعد) ضعیف به حساب می‌آیند؛ زیرا قدما ملاک صحت را وثوق و اعتماد به صدور حدیث از معصوم می‌دانستند و برخی روایات با اینکه در سند قابل خدشه هستند ولی با وجود قرائن متنی یا خارجی اطمینان به صدور آنها از معصوم ایجاد می‌شده، چرا که قدما در زمانی می‌زیستند که به عصر معصومان نزدیکتر بوده و به کتابهای روایی اصحاب ائمه دسترسی بیشتری داشتند و یکسری قرینه‌هایی در اختیار آنها بود که از آنها اطمینان به صدور روایت از معصوم پیدا می‌کردند ولی این قرینه‌ها در اختیار عالمان قرن‌های متأخر قرار نگرفت.

رویگردانی قدما از یک حدیث هرچند سند آن اشکالی نداشته باشد از عوامل ضعف روایت محسوب می‌شود.

اقسام خبر ضعیف عبارتند از:

حدیث مجهول حدیثی است که یک یا چند راوی آن ناشناخته باشند یا در منابع رجالی (که راویان را معرفی می‌کنند) اظهار نظری که وثاقت یا ضعف او را ثابت نکند بیان نشده باشد.

حدیث مُهمَل، یک نوع از خبر مجهول است؛ یعنی خبری که حداقل یک راوی مجهول و ناشناخته دارد که نامی از او در کتابهای رجالی نیامده یا آمدو ولی بیانی از روش، عقیده و مرام او نشده باشد.[۱۴]

حدیث موضوع یا حدیث مجعول حدیثی است که راوی به دروغ مطلبی را به معصوم نسبت داده باشد.[۱۵]

خبری است که راوی یا راویان آن بین ثقه و ضعیف، مشترک باشد و ما دلیلی در دست نداشته باشیم که منظور از آن، فرد ضعیف است یا موثق. این گونه، اخبار در مقام استنباط از اعتبار برخوردار نیست.

حدیثی که راوی آن متهم به کم حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی که راوی متهم به کم حافظه بودن در پیری یا اوقات خاصی باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به کثرت خطای در نقل باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به دروغگویی یا بدعت باشد، چه این روایت را به دروغ نقل کرده باشد یا خیر.

خبری است که مضمون آن مخالف دلیل قطعی باشد و هیچ گونه تأویلی در مورد آن ممکن نباشد.

خبری است که در سند یا متن آن خدشه‌ای است که صحت خبر را زیر سؤال می‌برد.

خبری است که به دو گونه روایت شده باشد. مثلا در یک روایت، راوی با واسطه و در روایت دیگر بدون واسطه از کسی نقل حدیث کرده باشد که این اضطراب، اضطراب در سند نامیده می‌شود. گاهی اضطراب در متن حدیث است، به این گونه که راوی، حدیث را به دو شکل و با دو معنای متفاوت نقل کرده باشد که از این گونه حدیث به مختلف النسخه نیز تعبیر شده است.

خبری است که در سند یا متن آن قلبی (جابجایی) صورت گرفته باشد. قلب در سند، مانند این که محمد بن الحسین، حسین بن محمد ذکر شده باشد، و معلوم نباشد کدامیک صحیح است. قلب در متن، یعنی کلمات در دو متن جابجا نقل شده باشند.

خبری است که در عبارت متن یا سند آن نقطه‌هایی جا به جا شده باشد، ولی این جا به جایی ضرری به حدیث وارد نیاورد، که معمولا این گونه جا به جایی از تصحیف و نسخه برداری و تألیف پدید می‌آید. مانند «ابن مراجم» که در برخی نوشته‌ها «ابن مزاحم» ضبط شده است. این گونه روایات اگر مطابق موازین علم رجال و درایه دارای شرایط قبولی باشد مورد استفاده قرار می‌گیرند و گر نه نمی‌توان آنها را در مقام استنباط مورد استناد قرار دارد.[۱۶]

حدیثی که در سلسله سند آن اسم کسی نقل شود که به دو گونه ممکن است خوانده شود ولی در کتابت یکسان نوشته می‌شود. این قسم از انواع مُصحف است.

خبری است که تلاش شده عیب سند در آن مخفی شود به گونه‌ای که حدیث مقبول جلوه داده شود.

خبری است که راوی در میان روایت، کلامی را از خود افزوده باشد به طوری که معلوم نباشد کدام کلام امام است و کدام کلام راوی.[۱۷]

به دو معنا به کار می‌رود: یا حدیثی که فهم معنای آن دشوار است، و یا حدیثی که در سلسله سند آن دو راوی یا بیشتر حذف شده باشد.[۱۸]

روایتی که متن آن یک معنا بیشتر ندارد.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد و همان معنا نیز مد نظر گوینده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد ولی با وجود قرائنی معنای غیر ظاهر اراده شده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود ولی هیچیک را نمی‌توان بر بقیه ترجیح دارد و لذا مقصود گوینده از آن معلوم نیست.[۱۹]

مشهور حدیثی است که نزد محدثین شایع و مشهور و شناخته شده باشد مانند حدیث (انما الاعمال بالنیات).

خبری است که مضمون آن مخالف حدیث مشهور باشد.

اصطلاح دیگری نیز دارد و آن روایتی است که راوی آن متهم به کم‌حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی است که راوی آخرین طبقه آن را از نوشتۀ معصوم نقل کند، چه معصوم ابتداءً آن را مرقوم فرموده باشد و چه در جواب سؤال. برخی معتقدند که نگارش حدیث مکاتب باید به خط شریف معصوم(ع) باشد.[۲۰]

روایتی که مضمون آن بر معصوم وحی می‌شود و خود معصوم برای بیان آن معنا الفاظی را می‌سازد برخلاف قرآن که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند بر پیامبر(ص) وحی شده بود.

در اعتقادات دینی یقین لازم است، بنابراین تا از مجموع روایات یقین به موضوعی پیدا نشود، آن روایات ملاک اعتقاد نخواهند بود؛ ولی در بخش فروع فقهی با توجه به آیات و روایات و سنّت قطعی که به دست ما رسیده، عمل به خبر واحد اگر دارای شرایط حجیت باشد، لازم است و فقها به استناد این روایات فتوا می‌دهند، یعنی با توجه به آیات و روایات و شیوه اصحاب معصومین یقین داریم در فروع دین، وظیفه ما عمل کردن به مضمون روایاتی است که سند آنها ملاک صحت را دارد یا اطمینان به صدور آن از معصوم داریم.

امکان دارد حدیثی (گر چه از لحاظ سند صحیح باشد) به واسطه مخالفت با مضمون قرآن یا سنت قطعی یا اجماع یا به جهت رویگردانی اکثر علما از مضمون آن یا به واسطه معارضه با خبری قوی‌تر مردود گردد.

مقبول یا مقبوله به حدیثی گفته می‌شود که از لحاظ سند صحیح به حساب نمی‌آید ولی با وجود قرائنی، علما مضمون آن را قبول کرده و طبق آن عمل کرده‌اند.

حدیث منسوخ حدیثی است که حُکم آن توسط حکم حدیث ناسخ برداشته شده باشد.


اقسام حدیث تقسیم بندی‌هایی در علوم حدیث است که برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار می‌رود.

این تقسیمات عبارتند از:

تقسیم بر اساس تعدد سند: خبر واحد، مُسْتَفیض، غریب، عزیز و خبر متواتر

تقسیم بر اساس اعتبار سند: صحیح (و اقسام آن: صحیح مُضاف، متفق‌ٌعلیه، اعلا، اوسط، ادنی)، حَسَن، موثوق، قوی، ضعیف (و اقسام آن: مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف،…)

تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند: مُسنَد، مُتَّصِل، مَرفوع، موقوف، مَقطوع، مُرْسَل، مُنْقَطِع، مُعْضَل یا مشکل، مُضْمَر، مُعَلَّق، مُعَنْعَن، مُهْمَل.

چند نوع حدیث داریم

تقسیم بر اساس متن: نَصّ، ظاهر، مُؤَوَّل، مُطلَق و مُقَید، عام و خاص، مُجْمَل و مُبَین، مُکاتَب و مکاتِبه، مشهور، متروک، مطروح، حدیث قدسی، شاذ، مقلوب، متشابه.

تقسیم بر اساس عمل به روایت: حجت و لاحجت، مقبول، ناسخ و منسوخ.

خبر یا حدیث مُسنَد یعنی خبری که دارای سند بوده و در سند آن اسامی همه راویان از زمان معصوم تا زمان مکتوب شدن در کتابهای معتبر و مشهور معلوم باشد. اصالت داشتن کتاب‌های مشهوری مانند کتب اربعه از جهت تاریخی و کتابشناسی کاملا قابل اثبات است.

حدیث مسند اقسامی دارد:

حدیث معنعن حدیثی است که بدون ذکر الفاظِ «أخبَرَنی» «حَدَّثَنی» یا «سَمعتُ» در سلسله سند آن، واژه «عَن» تکرار شده باشد،[۱] مانند: «احمد بن ادریس، عن محمد بن حسّان، عن أبی محمد الرازی، عن سیف بن عمیره، عن اسحاق بن عمار، قال: قال ابو عبدالله علیه‌السلام…».[۲]

عالی خبری است که در مقایسه با اخبار دیگر دارای واسطه کمتری باشد، و راوی با واسطه‌های کمتری حدیث را از معصوم نقل کرده باشد.

نازل، خبری است که برعکس عالی، تعداد راویان و واسطه‌ها بیشتر باشد.[۳]

برخی محدثان امامیه نیز مجموعه‌هایی به منظور گردآوری احادیث عالی السند با اسانید کوتاه تا ائمه(ع) با عنوان مشترک «قُرب الاسناد» تألیف کرده‌اند؛ از جمله: قرب الاسناد عبدالله بن جعفر حمیری.

روایتی است که به جای ذکر نام معصوم در آن از ضمیر استفاده شده است، مثل آنجایی که راوی بگوید: «سألته علیه‌السلام…» که نشان می‌دهد راوی از معصوم روایت کرده، ولی نمی‌دانیم نام آن معصوم چه بوده است.

خبری است که در یک جا محدِّث آن را با تمام سند نقل می‌کند و در جای دیگر همه یا بخشی از ابتدای سند را حذف می‌کند و در حقیقت سند آن را معلق بر نقل پیشین می‌نماید.

خبر مُرسَل حدیثی است که یا سند ندارد یا در سند آن، نام همه راویان ذکر نشده باشد. اقسام خبر مرسل عبارتند از:

خبری است که نام برخی از راویان ابتدای سند ذکر شده و راوی آخر بدون ذکر نام واسطه‌های خود تا معصوم، نقل حدیث کند: «رفعه إلی المعصوم».

حدیث مرفوع نزد اهل سنت حدیثی که منتسب به پیامبر اکرم(ص) باشد نه صحابه (حدیث موقوف) یا تابعین (حدیث مقطوع).[۴]

موقوف دو اصطلاح دارد:

الف: خبری که سلسله سند آن به معصوم برسد ولی نام معصوم برده نشده باشد و معروف باشد که راوی آن خبر از غیر معصوم نقل حدیث نمی‌کند.

ب: روایتی که سلسله سند آن به صحابی پیامبر(ص) یا مصاحب امام(ع) منتهی شود. روایت موقوف به دلیل اعتبار صحابه در بسیاری از موارد از نگاه اهل سنت حجت است، اما محدثان شیعه روایت موقوف را تنها زمانی که صدور آن از طریق شواهدی از معصوم ثابت شود، معتبر می‌دانند.

حدیثی را مقطوع گویند که بعض راویان آن ناشناخته باشند یا اتصال اسناد آن به معصوم معلوم نباشد. در اصطلاح اهل سنت حدیث مقطوع به هر حدیثی که بیانگر گفتار یا کردار تابعین باشد، گفته می‌شود. حدیث مقطوع مانند موقوف به رغم اتصال سند، از نظر محدثان شیعه فاقد حجیت است.[۵]

خبر متواتر روایتی است که راویان آن در هر طبقه پُرشمار باشند(تعدد سند)، به حدی که تبانی آنها بر دروغ‌بافی ممکن نباشد، به همین دلیل اطمینان داریم این احادیث از معصوم صادر شده است. اینگونه روایات هم در اعتقادات و هم در فقه معتبر هستند.

اگر روایتی ویژگی بالا را نداشته باشد خبر واحد حساب می‌شود.

اگر در خبر واحد، در هر طبقه از سند حداقل سه راوی وجود داشته باشد، به آن خبر مستفیض گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبقه از سند حداقل دو راوی وجود داشته باشد، خبر عزیز گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبق از سند تنها یک راوی وجود داشته باشد، خبر غَریب گفته می‌شود.

محدثان اهل سنت از دیر زمان، حدیث را به سه نوع اصلی تقسیم می‌کردند: صحیح، حَسَن و ضعیف.

محدثان شیعه، احادیث را بر اساس اعتبار سند آنها به پنج دسته تقسیم می‌کنند. البته این تقسیم‌بندی در دوره‌های گذشته متفاوت بوده است. عالمان شیعه در قرن‌های آغازین، روایات را به دو دسته صحیح و غیرصحیح تقسیم کرده[۶] و برای صحیح شرایطی قرار داده بودند: روایتی را که افراد مورد اطمینان (ثقه) نقل کنند یا قرینه‌ای در متن حدیث یا حواشی آن باشد که با وجود آنها مطمئن می‌شدند روایت از معصوم نقل شده را صحیح می‌دانستند. این تقسیم‌بندی در قرن‌های بعدی به اضافه قسم چهارمی به نام مُوَثَّق، از زمان سید بن طاووس (۶۶۴ق)[۷] بین امامیه نیز معمول گردید و شهید ثانی و شیخ بهایی قسم پنجمی بر این اقسام افزوده‌اند و آن حدیث قوی است.

معانی این پنج اصطلاح طبق تقسیم بندی رایج چنین است:

حدیث صحیح خبری است که سلسله سند آن توسط راویانی ثقه (قابل اعتماد) و امامی مذهب به معصوم متصل گردد.

حدیث مُوَثَّق خبری است دارای سند کامل که نسبت به کلیه افراد سلسله سند در کتابهای رجال شیعه[۸] تصریح به وثاقت شده باشد، اگر چه بعضی از افراد زنجیره حدیث، غیر امامی باشند، مانند علی بن فضال و ابان بن عثمان.

گاهی از روایت موثق به قوی تعبیر شده است.

الفاظ؛ ثقه، عین، وجه، مشکور، شیخ الطائفه و حجت نشانگر وثاقت راوی‌اند.

حدیث حَسَن خبری است که سند آن متصل بوده و تمامی راویان آن امامی مذهب و ممدوح باشند. (الفاظ مفید مدح: مُتقن، حافظ، ضابط، مشکور، زاهد، قَریب الامر)

روایت حسن از آن جهت اینگونه نام‌گذاری شده که نسبت به سند آن حسن ظن داریم.

حَسَن کالصحیح، روایتی است که راجع به راویان آن مدحی که نزدیک به وثاقت است ذکر شده باشد یا راوی از اصحاب اجماع باشد.

حَسَنُ الاسناد، روایتی است که سند آن حسن باشد، ولی متن حدیث به واسطه شُذوذ یا علت، حَسَن نباشد.

حسن به اصطلاح اهل سنت خبر مُسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند یا حدیث مرسلی است که مُرْسِل آن ثقه باشد، ولی در هر حال باید خالی از شذوذ و علت باشد.[۹]

حدیث قوی به سه معنا آمده است:[۱۰]

چند نوع حدیث داریم

حدیث ضعیف روایتی که شروط یکی از اقسام «صحیح، حسن، موثق» در آن جمع نباشد. یعنی اگر حتی یک راوی (در صورتی که تنها یک راوی در آن طبقه باشد) شرایط اطمینان آور را از دست بدهد، آن روایت ضعیف خواهد بود.[۱۳] گاهی ضعیف بر روایت مجروح نیز اطلاق شده است.

ضعیف به اصطلاح اهل سنت، حدیثی است که صحیح و حسن نباشد.

باید دانست که برخی از احادیثی که قدما آنها را صحیح به شمار می‌آوردند،‌ طبق اصطلاح محدثان متأخر (عالمان قرن هفتم به بعد) ضعیف به حساب می‌آیند؛ زیرا قدما ملاک صحت را وثوق و اعتماد به صدور حدیث از معصوم می‌دانستند و برخی روایات با اینکه در سند قابل خدشه هستند ولی با وجود قرائن متنی یا خارجی اطمینان به صدور آنها از معصوم ایجاد می‌شده، چرا که قدما در زمانی می‌زیستند که به عصر معصومان نزدیکتر بوده و به کتابهای روایی اصحاب ائمه دسترسی بیشتری داشتند و یکسری قرینه‌هایی در اختیار آنها بود که از آنها اطمینان به صدور روایت از معصوم پیدا می‌کردند ولی این قرینه‌ها در اختیار عالمان قرن‌های متأخر قرار نگرفت.

رویگردانی قدما از یک حدیث هرچند سند آن اشکالی نداشته باشد از عوامل ضعف روایت محسوب می‌شود.

اقسام خبر ضعیف عبارتند از:

حدیث مجهول حدیثی است که یک یا چند راوی آن ناشناخته باشند یا در منابع رجالی (که راویان را معرفی می‌کنند) اظهار نظری که وثاقت یا ضعف او را ثابت نکند بیان نشده باشد.

حدیث مُهمَل، یک نوع از خبر مجهول است؛ یعنی خبری که حداقل یک راوی مجهول و ناشناخته دارد که نامی از او در کتابهای رجالی نیامده یا آمدو ولی بیانی از روش، عقیده و مرام او نشده باشد.[۱۴]

حدیث موضوع یا حدیث مجعول حدیثی است که راوی به دروغ مطلبی را به معصوم نسبت داده باشد.[۱۵]

خبری است که راوی یا راویان آن بین ثقه و ضعیف، مشترک باشد و ما دلیلی در دست نداشته باشیم که منظور از آن، فرد ضعیف است یا موثق. این گونه، اخبار در مقام استنباط از اعتبار برخوردار نیست.

حدیثی که راوی آن متهم به کم حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی که راوی متهم به کم حافظه بودن در پیری یا اوقات خاصی باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به کثرت خطای در نقل باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به دروغگویی یا بدعت باشد، چه این روایت را به دروغ نقل کرده باشد یا خیر.

خبری است که مضمون آن مخالف دلیل قطعی باشد و هیچ گونه تأویلی در مورد آن ممکن نباشد.

خبری است که در سند یا متن آن خدشه‌ای است که صحت خبر را زیر سؤال می‌برد.

خبری است که به دو گونه روایت شده باشد. مثلا در یک روایت، راوی با واسطه و در روایت دیگر بدون واسطه از کسی نقل حدیث کرده باشد که این اضطراب، اضطراب در سند نامیده می‌شود. گاهی اضطراب در متن حدیث است، به این گونه که راوی، حدیث را به دو شکل و با دو معنای متفاوت نقل کرده باشد که از این گونه حدیث به مختلف النسخه نیز تعبیر شده است.

خبری است که در سند یا متن آن قلبی (جابجایی) صورت گرفته باشد. قلب در سند، مانند این که محمد بن الحسین، حسین بن محمد ذکر شده باشد، و معلوم نباشد کدامیک صحیح است. قلب در متن، یعنی کلمات در دو متن جابجا نقل شده باشند.

خبری است که در عبارت متن یا سند آن نقطه‌هایی جا به جا شده باشد، ولی این جا به جایی ضرری به حدیث وارد نیاورد، که معمولا این گونه جا به جایی از تصحیف و نسخه برداری و تألیف پدید می‌آید. مانند «ابن مراجم» که در برخی نوشته‌ها «ابن مزاحم» ضبط شده است. این گونه روایات اگر مطابق موازین علم رجال و درایه دارای شرایط قبولی باشد مورد استفاده قرار می‌گیرند و گر نه نمی‌توان آنها را در مقام استنباط مورد استناد قرار دارد.[۱۶]

حدیثی که در سلسله سند آن اسم کسی نقل شود که به دو گونه ممکن است خوانده شود ولی در کتابت یکسان نوشته می‌شود. این قسم از انواع مُصحف است.

خبری است که تلاش شده عیب سند در آن مخفی شود به گونه‌ای که حدیث مقبول جلوه داده شود.

خبری است که راوی در میان روایت، کلامی را از خود افزوده باشد به طوری که معلوم نباشد کدام کلام امام است و کدام کلام راوی.[۱۷]

به دو معنا به کار می‌رود: یا حدیثی که فهم معنای آن دشوار است، و یا حدیثی که در سلسله سند آن دو راوی یا بیشتر حذف شده باشد.[۱۸]

روایتی که متن آن یک معنا بیشتر ندارد.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد و همان معنا نیز مد نظر گوینده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد ولی با وجود قرائنی معنای غیر ظاهر اراده شده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود ولی هیچیک را نمی‌توان بر بقیه ترجیح دارد و لذا مقصود گوینده از آن معلوم نیست.[۱۹]

مشهور حدیثی است که نزد محدثین شایع و مشهور و شناخته شده باشد مانند حدیث (انما الاعمال بالنیات).

خبری است که مضمون آن مخالف حدیث مشهور باشد.

اصطلاح دیگری نیز دارد و آن روایتی است که راوی آن متهم به کم‌حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی است که راوی آخرین طبقه آن را از نوشتۀ معصوم نقل کند، چه معصوم ابتداءً آن را مرقوم فرموده باشد و چه در جواب سؤال. برخی معتقدند که نگارش حدیث مکاتب باید به خط شریف معصوم(ع) باشد.[۲۰]

روایتی که مضمون آن بر معصوم وحی می‌شود و خود معصوم برای بیان آن معنا الفاظی را می‌سازد برخلاف قرآن که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند بر پیامبر(ص) وحی شده بود.

در اعتقادات دینی یقین لازم است، بنابراین تا از مجموع روایات یقین به موضوعی پیدا نشود، آن روایات ملاک اعتقاد نخواهند بود؛ ولی در بخش فروع فقهی با توجه به آیات و روایات و سنّت قطعی که به دست ما رسیده، عمل به خبر واحد اگر دارای شرایط حجیت باشد، لازم است و فقها به استناد این روایات فتوا می‌دهند، یعنی با توجه به آیات و روایات و شیوه اصحاب معصومین یقین داریم در فروع دین، وظیفه ما عمل کردن به مضمون روایاتی است که سند آنها ملاک صحت را دارد یا اطمینان به صدور آن از معصوم داریم.

امکان دارد حدیثی (گر چه از لحاظ سند صحیح باشد) به واسطه مخالفت با مضمون قرآن یا سنت قطعی یا اجماع یا به جهت رویگردانی اکثر علما از مضمون آن یا به واسطه معارضه با خبری قوی‌تر مردود گردد.

مقبول یا مقبوله به حدیثی گفته می‌شود که از لحاظ سند صحیح به حساب نمی‌آید ولی با وجود قرائنی، علما مضمون آن را قبول کرده و طبق آن عمل کرده‌اند.

حدیث منسوخ حدیثی است که حُکم آن توسط حکم حدیث ناسخ برداشته شده باشد.


اقسام حدیث تقسیم بندی‌هایی در علوم حدیث است که برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار می‌رود.

این تقسیمات عبارتند از:

تقسیم بر اساس تعدد سند: خبر واحد، مُسْتَفیض، غریب، عزیز و خبر متواتر

تقسیم بر اساس اعتبار سند: صحیح (و اقسام آن: صحیح مُضاف، متفق‌ٌعلیه، اعلا، اوسط، ادنی)، حَسَن، موثوق، قوی، ضعیف (و اقسام آن: مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف،…)

تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند: مُسنَد، مُتَّصِل، مَرفوع، موقوف، مَقطوع، مُرْسَل، مُنْقَطِع، مُعْضَل یا مشکل، مُضْمَر، مُعَلَّق، مُعَنْعَن، مُهْمَل.

چند نوع حدیث داریم

تقسیم بر اساس متن: نَصّ، ظاهر، مُؤَوَّل، مُطلَق و مُقَید، عام و خاص، مُجْمَل و مُبَین، مُکاتَب و مکاتِبه، مشهور، متروک، مطروح، حدیث قدسی، شاذ، مقلوب، متشابه.

تقسیم بر اساس عمل به روایت: حجت و لاحجت، مقبول، ناسخ و منسوخ.

خبر یا حدیث مُسنَد یعنی خبری که دارای سند بوده و در سند آن اسامی همه راویان از زمان معصوم تا زمان مکتوب شدن در کتابهای معتبر و مشهور معلوم باشد. اصالت داشتن کتاب‌های مشهوری مانند کتب اربعه از جهت تاریخی و کتابشناسی کاملا قابل اثبات است.

حدیث مسند اقسامی دارد:

حدیث معنعن حدیثی است که بدون ذکر الفاظِ «أخبَرَنی» «حَدَّثَنی» یا «سَمعتُ» در سلسله سند آن، واژه «عَن» تکرار شده باشد،[۱] مانند: «احمد بن ادریس، عن محمد بن حسّان، عن أبی محمد الرازی، عن سیف بن عمیره، عن اسحاق بن عمار، قال: قال ابو عبدالله علیه‌السلام…».[۲]

عالی خبری است که در مقایسه با اخبار دیگر دارای واسطه کمتری باشد، و راوی با واسطه‌های کمتری حدیث را از معصوم نقل کرده باشد.

نازل، خبری است که برعکس عالی، تعداد راویان و واسطه‌ها بیشتر باشد.[۳]

برخی محدثان امامیه نیز مجموعه‌هایی به منظور گردآوری احادیث عالی السند با اسانید کوتاه تا ائمه(ع) با عنوان مشترک «قُرب الاسناد» تألیف کرده‌اند؛ از جمله: قرب الاسناد عبدالله بن جعفر حمیری.

روایتی است که به جای ذکر نام معصوم در آن از ضمیر استفاده شده است، مثل آنجایی که راوی بگوید: «سألته علیه‌السلام…» که نشان می‌دهد راوی از معصوم روایت کرده، ولی نمی‌دانیم نام آن معصوم چه بوده است.

خبری است که در یک جا محدِّث آن را با تمام سند نقل می‌کند و در جای دیگر همه یا بخشی از ابتدای سند را حذف می‌کند و در حقیقت سند آن را معلق بر نقل پیشین می‌نماید.

خبر مُرسَل حدیثی است که یا سند ندارد یا در سند آن، نام همه راویان ذکر نشده باشد. اقسام خبر مرسل عبارتند از:

خبری است که نام برخی از راویان ابتدای سند ذکر شده و راوی آخر بدون ذکر نام واسطه‌های خود تا معصوم، نقل حدیث کند: «رفعه إلی المعصوم».

حدیث مرفوع نزد اهل سنت حدیثی که منتسب به پیامبر اکرم(ص) باشد نه صحابه (حدیث موقوف) یا تابعین (حدیث مقطوع).[۴]

موقوف دو اصطلاح دارد:

الف: خبری که سلسله سند آن به معصوم برسد ولی نام معصوم برده نشده باشد و معروف باشد که راوی آن خبر از غیر معصوم نقل حدیث نمی‌کند.

ب: روایتی که سلسله سند آن به صحابی پیامبر(ص) یا مصاحب امام(ع) منتهی شود. روایت موقوف به دلیل اعتبار صحابه در بسیاری از موارد از نگاه اهل سنت حجت است، اما محدثان شیعه روایت موقوف را تنها زمانی که صدور آن از طریق شواهدی از معصوم ثابت شود، معتبر می‌دانند.

حدیثی را مقطوع گویند که بعض راویان آن ناشناخته باشند یا اتصال اسناد آن به معصوم معلوم نباشد. در اصطلاح اهل سنت حدیث مقطوع به هر حدیثی که بیانگر گفتار یا کردار تابعین باشد، گفته می‌شود. حدیث مقطوع مانند موقوف به رغم اتصال سند، از نظر محدثان شیعه فاقد حجیت است.[۵]

خبر متواتر روایتی است که راویان آن در هر طبقه پُرشمار باشند(تعدد سند)، به حدی که تبانی آنها بر دروغ‌بافی ممکن نباشد، به همین دلیل اطمینان داریم این احادیث از معصوم صادر شده است. اینگونه روایات هم در اعتقادات و هم در فقه معتبر هستند.

اگر روایتی ویژگی بالا را نداشته باشد خبر واحد حساب می‌شود.

اگر در خبر واحد، در هر طبقه از سند حداقل سه راوی وجود داشته باشد، به آن خبر مستفیض گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبقه از سند حداقل دو راوی وجود داشته باشد، خبر عزیز گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبق از سند تنها یک راوی وجود داشته باشد، خبر غَریب گفته می‌شود.

محدثان اهل سنت از دیر زمان، حدیث را به سه نوع اصلی تقسیم می‌کردند: صحیح، حَسَن و ضعیف.

محدثان شیعه، احادیث را بر اساس اعتبار سند آنها به پنج دسته تقسیم می‌کنند. البته این تقسیم‌بندی در دوره‌های گذشته متفاوت بوده است. عالمان شیعه در قرن‌های آغازین، روایات را به دو دسته صحیح و غیرصحیح تقسیم کرده[۶] و برای صحیح شرایطی قرار داده بودند: روایتی را که افراد مورد اطمینان (ثقه) نقل کنند یا قرینه‌ای در متن حدیث یا حواشی آن باشد که با وجود آنها مطمئن می‌شدند روایت از معصوم نقل شده را صحیح می‌دانستند. این تقسیم‌بندی در قرن‌های بعدی به اضافه قسم چهارمی به نام مُوَثَّق، از زمان سید بن طاووس (۶۶۴ق)[۷] بین امامیه نیز معمول گردید و شهید ثانی و شیخ بهایی قسم پنجمی بر این اقسام افزوده‌اند و آن حدیث قوی است.

معانی این پنج اصطلاح طبق تقسیم بندی رایج چنین است:

حدیث صحیح خبری است که سلسله سند آن توسط راویانی ثقه (قابل اعتماد) و امامی مذهب به معصوم متصل گردد.

حدیث مُوَثَّق خبری است دارای سند کامل که نسبت به کلیه افراد سلسله سند در کتابهای رجال شیعه[۸] تصریح به وثاقت شده باشد، اگر چه بعضی از افراد زنجیره حدیث، غیر امامی باشند، مانند علی بن فضال و ابان بن عثمان.

گاهی از روایت موثق به قوی تعبیر شده است.

الفاظ؛ ثقه، عین، وجه، مشکور، شیخ الطائفه و حجت نشانگر وثاقت راوی‌اند.

حدیث حَسَن خبری است که سند آن متصل بوده و تمامی راویان آن امامی مذهب و ممدوح باشند. (الفاظ مفید مدح: مُتقن، حافظ، ضابط، مشکور، زاهد، قَریب الامر)

روایت حسن از آن جهت اینگونه نام‌گذاری شده که نسبت به سند آن حسن ظن داریم.

حَسَن کالصحیح، روایتی است که راجع به راویان آن مدحی که نزدیک به وثاقت است ذکر شده باشد یا راوی از اصحاب اجماع باشد.

حَسَنُ الاسناد، روایتی است که سند آن حسن باشد، ولی متن حدیث به واسطه شُذوذ یا علت، حَسَن نباشد.

حسن به اصطلاح اهل سنت خبر مُسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند یا حدیث مرسلی است که مُرْسِل آن ثقه باشد، ولی در هر حال باید خالی از شذوذ و علت باشد.[۹]

حدیث قوی به سه معنا آمده است:[۱۰]

چند نوع حدیث داریم

حدیث ضعیف روایتی که شروط یکی از اقسام «صحیح، حسن، موثق» در آن جمع نباشد. یعنی اگر حتی یک راوی (در صورتی که تنها یک راوی در آن طبقه باشد) شرایط اطمینان آور را از دست بدهد، آن روایت ضعیف خواهد بود.[۱۳] گاهی ضعیف بر روایت مجروح نیز اطلاق شده است.

ضعیف به اصطلاح اهل سنت، حدیثی است که صحیح و حسن نباشد.

باید دانست که برخی از احادیثی که قدما آنها را صحیح به شمار می‌آوردند،‌ طبق اصطلاح محدثان متأخر (عالمان قرن هفتم به بعد) ضعیف به حساب می‌آیند؛ زیرا قدما ملاک صحت را وثوق و اعتماد به صدور حدیث از معصوم می‌دانستند و برخی روایات با اینکه در سند قابل خدشه هستند ولی با وجود قرائن متنی یا خارجی اطمینان به صدور آنها از معصوم ایجاد می‌شده، چرا که قدما در زمانی می‌زیستند که به عصر معصومان نزدیکتر بوده و به کتابهای روایی اصحاب ائمه دسترسی بیشتری داشتند و یکسری قرینه‌هایی در اختیار آنها بود که از آنها اطمینان به صدور روایت از معصوم پیدا می‌کردند ولی این قرینه‌ها در اختیار عالمان قرن‌های متأخر قرار نگرفت.

رویگردانی قدما از یک حدیث هرچند سند آن اشکالی نداشته باشد از عوامل ضعف روایت محسوب می‌شود.

اقسام خبر ضعیف عبارتند از:

حدیث مجهول حدیثی است که یک یا چند راوی آن ناشناخته باشند یا در منابع رجالی (که راویان را معرفی می‌کنند) اظهار نظری که وثاقت یا ضعف او را ثابت نکند بیان نشده باشد.

حدیث مُهمَل، یک نوع از خبر مجهول است؛ یعنی خبری که حداقل یک راوی مجهول و ناشناخته دارد که نامی از او در کتابهای رجالی نیامده یا آمدو ولی بیانی از روش، عقیده و مرام او نشده باشد.[۱۴]

حدیث موضوع یا حدیث مجعول حدیثی است که راوی به دروغ مطلبی را به معصوم نسبت داده باشد.[۱۵]

خبری است که راوی یا راویان آن بین ثقه و ضعیف، مشترک باشد و ما دلیلی در دست نداشته باشیم که منظور از آن، فرد ضعیف است یا موثق. این گونه، اخبار در مقام استنباط از اعتبار برخوردار نیست.

حدیثی که راوی آن متهم به کم حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی که راوی متهم به کم حافظه بودن در پیری یا اوقات خاصی باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به کثرت خطای در نقل باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به دروغگویی یا بدعت باشد، چه این روایت را به دروغ نقل کرده باشد یا خیر.

خبری است که مضمون آن مخالف دلیل قطعی باشد و هیچ گونه تأویلی در مورد آن ممکن نباشد.

خبری است که در سند یا متن آن خدشه‌ای است که صحت خبر را زیر سؤال می‌برد.

خبری است که به دو گونه روایت شده باشد. مثلا در یک روایت، راوی با واسطه و در روایت دیگر بدون واسطه از کسی نقل حدیث کرده باشد که این اضطراب، اضطراب در سند نامیده می‌شود. گاهی اضطراب در متن حدیث است، به این گونه که راوی، حدیث را به دو شکل و با دو معنای متفاوت نقل کرده باشد که از این گونه حدیث به مختلف النسخه نیز تعبیر شده است.

خبری است که در سند یا متن آن قلبی (جابجایی) صورت گرفته باشد. قلب در سند، مانند این که محمد بن الحسین، حسین بن محمد ذکر شده باشد، و معلوم نباشد کدامیک صحیح است. قلب در متن، یعنی کلمات در دو متن جابجا نقل شده باشند.

خبری است که در عبارت متن یا سند آن نقطه‌هایی جا به جا شده باشد، ولی این جا به جایی ضرری به حدیث وارد نیاورد، که معمولا این گونه جا به جایی از تصحیف و نسخه برداری و تألیف پدید می‌آید. مانند «ابن مراجم» که در برخی نوشته‌ها «ابن مزاحم» ضبط شده است. این گونه روایات اگر مطابق موازین علم رجال و درایه دارای شرایط قبولی باشد مورد استفاده قرار می‌گیرند و گر نه نمی‌توان آنها را در مقام استنباط مورد استناد قرار دارد.[۱۶]

حدیثی که در سلسله سند آن اسم کسی نقل شود که به دو گونه ممکن است خوانده شود ولی در کتابت یکسان نوشته می‌شود. این قسم از انواع مُصحف است.

خبری است که تلاش شده عیب سند در آن مخفی شود به گونه‌ای که حدیث مقبول جلوه داده شود.

خبری است که راوی در میان روایت، کلامی را از خود افزوده باشد به طوری که معلوم نباشد کدام کلام امام است و کدام کلام راوی.[۱۷]

به دو معنا به کار می‌رود: یا حدیثی که فهم معنای آن دشوار است، و یا حدیثی که در سلسله سند آن دو راوی یا بیشتر حذف شده باشد.[۱۸]

روایتی که متن آن یک معنا بیشتر ندارد.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد و همان معنا نیز مد نظر گوینده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد ولی با وجود قرائنی معنای غیر ظاهر اراده شده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود ولی هیچیک را نمی‌توان بر بقیه ترجیح دارد و لذا مقصود گوینده از آن معلوم نیست.[۱۹]

مشهور حدیثی است که نزد محدثین شایع و مشهور و شناخته شده باشد مانند حدیث (انما الاعمال بالنیات).

خبری است که مضمون آن مخالف حدیث مشهور باشد.

اصطلاح دیگری نیز دارد و آن روایتی است که راوی آن متهم به کم‌حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی است که راوی آخرین طبقه آن را از نوشتۀ معصوم نقل کند، چه معصوم ابتداءً آن را مرقوم فرموده باشد و چه در جواب سؤال. برخی معتقدند که نگارش حدیث مکاتب باید به خط شریف معصوم(ع) باشد.[۲۰]

روایتی که مضمون آن بر معصوم وحی می‌شود و خود معصوم برای بیان آن معنا الفاظی را می‌سازد برخلاف قرآن که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند بر پیامبر(ص) وحی شده بود.

در اعتقادات دینی یقین لازم است، بنابراین تا از مجموع روایات یقین به موضوعی پیدا نشود، آن روایات ملاک اعتقاد نخواهند بود؛ ولی در بخش فروع فقهی با توجه به آیات و روایات و سنّت قطعی که به دست ما رسیده، عمل به خبر واحد اگر دارای شرایط حجیت باشد، لازم است و فقها به استناد این روایات فتوا می‌دهند، یعنی با توجه به آیات و روایات و شیوه اصحاب معصومین یقین داریم در فروع دین، وظیفه ما عمل کردن به مضمون روایاتی است که سند آنها ملاک صحت را دارد یا اطمینان به صدور آن از معصوم داریم.

امکان دارد حدیثی (گر چه از لحاظ سند صحیح باشد) به واسطه مخالفت با مضمون قرآن یا سنت قطعی یا اجماع یا به جهت رویگردانی اکثر علما از مضمون آن یا به واسطه معارضه با خبری قوی‌تر مردود گردد.

مقبول یا مقبوله به حدیثی گفته می‌شود که از لحاظ سند صحیح به حساب نمی‌آید ولی با وجود قرائنی، علما مضمون آن را قبول کرده و طبق آن عمل کرده‌اند.

حدیث منسوخ حدیثی است که حُکم آن توسط حکم حدیث ناسخ برداشته شده باشد.


اقسام حدیث تقسیم بندی‌هایی در علوم حدیث است که برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار می‌رود.

این تقسیمات عبارتند از:

تقسیم بر اساس تعدد سند: خبر واحد، مُسْتَفیض، غریب، عزیز و خبر متواتر

تقسیم بر اساس اعتبار سند: صحیح (و اقسام آن: صحیح مُضاف، متفق‌ٌعلیه، اعلا، اوسط، ادنی)، حَسَن، موثوق، قوی، ضعیف (و اقسام آن: مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف،…)

تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند: مُسنَد، مُتَّصِل، مَرفوع، موقوف، مَقطوع، مُرْسَل، مُنْقَطِع، مُعْضَل یا مشکل، مُضْمَر، مُعَلَّق، مُعَنْعَن، مُهْمَل.

چند نوع حدیث داریم

تقسیم بر اساس متن: نَصّ، ظاهر، مُؤَوَّل، مُطلَق و مُقَید، عام و خاص، مُجْمَل و مُبَین، مُکاتَب و مکاتِبه، مشهور، متروک، مطروح، حدیث قدسی، شاذ، مقلوب، متشابه.

تقسیم بر اساس عمل به روایت: حجت و لاحجت، مقبول، ناسخ و منسوخ.

خبر یا حدیث مُسنَد یعنی خبری که دارای سند بوده و در سند آن اسامی همه راویان از زمان معصوم تا زمان مکتوب شدن در کتابهای معتبر و مشهور معلوم باشد. اصالت داشتن کتاب‌های مشهوری مانند کتب اربعه از جهت تاریخی و کتابشناسی کاملا قابل اثبات است.

حدیث مسند اقسامی دارد:

حدیث معنعن حدیثی است که بدون ذکر الفاظِ «أخبَرَنی» «حَدَّثَنی» یا «سَمعتُ» در سلسله سند آن، واژه «عَن» تکرار شده باشد،[۱] مانند: «احمد بن ادریس، عن محمد بن حسّان، عن أبی محمد الرازی، عن سیف بن عمیره، عن اسحاق بن عمار، قال: قال ابو عبدالله علیه‌السلام…».[۲]

عالی خبری است که در مقایسه با اخبار دیگر دارای واسطه کمتری باشد، و راوی با واسطه‌های کمتری حدیث را از معصوم نقل کرده باشد.

نازل، خبری است که برعکس عالی، تعداد راویان و واسطه‌ها بیشتر باشد.[۳]

برخی محدثان امامیه نیز مجموعه‌هایی به منظور گردآوری احادیث عالی السند با اسانید کوتاه تا ائمه(ع) با عنوان مشترک «قُرب الاسناد» تألیف کرده‌اند؛ از جمله: قرب الاسناد عبدالله بن جعفر حمیری.

روایتی است که به جای ذکر نام معصوم در آن از ضمیر استفاده شده است، مثل آنجایی که راوی بگوید: «سألته علیه‌السلام…» که نشان می‌دهد راوی از معصوم روایت کرده، ولی نمی‌دانیم نام آن معصوم چه بوده است.

خبری است که در یک جا محدِّث آن را با تمام سند نقل می‌کند و در جای دیگر همه یا بخشی از ابتدای سند را حذف می‌کند و در حقیقت سند آن را معلق بر نقل پیشین می‌نماید.

خبر مُرسَل حدیثی است که یا سند ندارد یا در سند آن، نام همه راویان ذکر نشده باشد. اقسام خبر مرسل عبارتند از:

خبری است که نام برخی از راویان ابتدای سند ذکر شده و راوی آخر بدون ذکر نام واسطه‌های خود تا معصوم، نقل حدیث کند: «رفعه إلی المعصوم».

حدیث مرفوع نزد اهل سنت حدیثی که منتسب به پیامبر اکرم(ص) باشد نه صحابه (حدیث موقوف) یا تابعین (حدیث مقطوع).[۴]

موقوف دو اصطلاح دارد:

الف: خبری که سلسله سند آن به معصوم برسد ولی نام معصوم برده نشده باشد و معروف باشد که راوی آن خبر از غیر معصوم نقل حدیث نمی‌کند.

ب: روایتی که سلسله سند آن به صحابی پیامبر(ص) یا مصاحب امام(ع) منتهی شود. روایت موقوف به دلیل اعتبار صحابه در بسیاری از موارد از نگاه اهل سنت حجت است، اما محدثان شیعه روایت موقوف را تنها زمانی که صدور آن از طریق شواهدی از معصوم ثابت شود، معتبر می‌دانند.

حدیثی را مقطوع گویند که بعض راویان آن ناشناخته باشند یا اتصال اسناد آن به معصوم معلوم نباشد. در اصطلاح اهل سنت حدیث مقطوع به هر حدیثی که بیانگر گفتار یا کردار تابعین باشد، گفته می‌شود. حدیث مقطوع مانند موقوف به رغم اتصال سند، از نظر محدثان شیعه فاقد حجیت است.[۵]

خبر متواتر روایتی است که راویان آن در هر طبقه پُرشمار باشند(تعدد سند)، به حدی که تبانی آنها بر دروغ‌بافی ممکن نباشد، به همین دلیل اطمینان داریم این احادیث از معصوم صادر شده است. اینگونه روایات هم در اعتقادات و هم در فقه معتبر هستند.

اگر روایتی ویژگی بالا را نداشته باشد خبر واحد حساب می‌شود.

اگر در خبر واحد، در هر طبقه از سند حداقل سه راوی وجود داشته باشد، به آن خبر مستفیض گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبقه از سند حداقل دو راوی وجود داشته باشد، خبر عزیز گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبق از سند تنها یک راوی وجود داشته باشد، خبر غَریب گفته می‌شود.

محدثان اهل سنت از دیر زمان، حدیث را به سه نوع اصلی تقسیم می‌کردند: صحیح، حَسَن و ضعیف.

محدثان شیعه، احادیث را بر اساس اعتبار سند آنها به پنج دسته تقسیم می‌کنند. البته این تقسیم‌بندی در دوره‌های گذشته متفاوت بوده است. عالمان شیعه در قرن‌های آغازین، روایات را به دو دسته صحیح و غیرصحیح تقسیم کرده[۶] و برای صحیح شرایطی قرار داده بودند: روایتی را که افراد مورد اطمینان (ثقه) نقل کنند یا قرینه‌ای در متن حدیث یا حواشی آن باشد که با وجود آنها مطمئن می‌شدند روایت از معصوم نقل شده را صحیح می‌دانستند. این تقسیم‌بندی در قرن‌های بعدی به اضافه قسم چهارمی به نام مُوَثَّق، از زمان سید بن طاووس (۶۶۴ق)[۷] بین امامیه نیز معمول گردید و شهید ثانی و شیخ بهایی قسم پنجمی بر این اقسام افزوده‌اند و آن حدیث قوی است.

معانی این پنج اصطلاح طبق تقسیم بندی رایج چنین است:

حدیث صحیح خبری است که سلسله سند آن توسط راویانی ثقه (قابل اعتماد) و امامی مذهب به معصوم متصل گردد.

حدیث مُوَثَّق خبری است دارای سند کامل که نسبت به کلیه افراد سلسله سند در کتابهای رجال شیعه[۸] تصریح به وثاقت شده باشد، اگر چه بعضی از افراد زنجیره حدیث، غیر امامی باشند، مانند علی بن فضال و ابان بن عثمان.

گاهی از روایت موثق به قوی تعبیر شده است.

الفاظ؛ ثقه، عین، وجه، مشکور، شیخ الطائفه و حجت نشانگر وثاقت راوی‌اند.

حدیث حَسَن خبری است که سند آن متصل بوده و تمامی راویان آن امامی مذهب و ممدوح باشند. (الفاظ مفید مدح: مُتقن، حافظ، ضابط، مشکور، زاهد، قَریب الامر)

روایت حسن از آن جهت اینگونه نام‌گذاری شده که نسبت به سند آن حسن ظن داریم.

حَسَن کالصحیح، روایتی است که راجع به راویان آن مدحی که نزدیک به وثاقت است ذکر شده باشد یا راوی از اصحاب اجماع باشد.

حَسَنُ الاسناد، روایتی است که سند آن حسن باشد، ولی متن حدیث به واسطه شُذوذ یا علت، حَسَن نباشد.

حسن به اصطلاح اهل سنت خبر مُسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند یا حدیث مرسلی است که مُرْسِل آن ثقه باشد، ولی در هر حال باید خالی از شذوذ و علت باشد.[۹]

حدیث قوی به سه معنا آمده است:[۱۰]

چند نوع حدیث داریم

حدیث ضعیف روایتی که شروط یکی از اقسام «صحیح، حسن، موثق» در آن جمع نباشد. یعنی اگر حتی یک راوی (در صورتی که تنها یک راوی در آن طبقه باشد) شرایط اطمینان آور را از دست بدهد، آن روایت ضعیف خواهد بود.[۱۳] گاهی ضعیف بر روایت مجروح نیز اطلاق شده است.

ضعیف به اصطلاح اهل سنت، حدیثی است که صحیح و حسن نباشد.

باید دانست که برخی از احادیثی که قدما آنها را صحیح به شمار می‌آوردند،‌ طبق اصطلاح محدثان متأخر (عالمان قرن هفتم به بعد) ضعیف به حساب می‌آیند؛ زیرا قدما ملاک صحت را وثوق و اعتماد به صدور حدیث از معصوم می‌دانستند و برخی روایات با اینکه در سند قابل خدشه هستند ولی با وجود قرائن متنی یا خارجی اطمینان به صدور آنها از معصوم ایجاد می‌شده، چرا که قدما در زمانی می‌زیستند که به عصر معصومان نزدیکتر بوده و به کتابهای روایی اصحاب ائمه دسترسی بیشتری داشتند و یکسری قرینه‌هایی در اختیار آنها بود که از آنها اطمینان به صدور روایت از معصوم پیدا می‌کردند ولی این قرینه‌ها در اختیار عالمان قرن‌های متأخر قرار نگرفت.

رویگردانی قدما از یک حدیث هرچند سند آن اشکالی نداشته باشد از عوامل ضعف روایت محسوب می‌شود.

اقسام خبر ضعیف عبارتند از:

حدیث مجهول حدیثی است که یک یا چند راوی آن ناشناخته باشند یا در منابع رجالی (که راویان را معرفی می‌کنند) اظهار نظری که وثاقت یا ضعف او را ثابت نکند بیان نشده باشد.

حدیث مُهمَل، یک نوع از خبر مجهول است؛ یعنی خبری که حداقل یک راوی مجهول و ناشناخته دارد که نامی از او در کتابهای رجالی نیامده یا آمدو ولی بیانی از روش، عقیده و مرام او نشده باشد.[۱۴]

حدیث موضوع یا حدیث مجعول حدیثی است که راوی به دروغ مطلبی را به معصوم نسبت داده باشد.[۱۵]

خبری است که راوی یا راویان آن بین ثقه و ضعیف، مشترک باشد و ما دلیلی در دست نداشته باشیم که منظور از آن، فرد ضعیف است یا موثق. این گونه، اخبار در مقام استنباط از اعتبار برخوردار نیست.

حدیثی که راوی آن متهم به کم حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی که راوی متهم به کم حافظه بودن در پیری یا اوقات خاصی باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به کثرت خطای در نقل باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به دروغگویی یا بدعت باشد، چه این روایت را به دروغ نقل کرده باشد یا خیر.

خبری است که مضمون آن مخالف دلیل قطعی باشد و هیچ گونه تأویلی در مورد آن ممکن نباشد.

خبری است که در سند یا متن آن خدشه‌ای است که صحت خبر را زیر سؤال می‌برد.

خبری است که به دو گونه روایت شده باشد. مثلا در یک روایت، راوی با واسطه و در روایت دیگر بدون واسطه از کسی نقل حدیث کرده باشد که این اضطراب، اضطراب در سند نامیده می‌شود. گاهی اضطراب در متن حدیث است، به این گونه که راوی، حدیث را به دو شکل و با دو معنای متفاوت نقل کرده باشد که از این گونه حدیث به مختلف النسخه نیز تعبیر شده است.

خبری است که در سند یا متن آن قلبی (جابجایی) صورت گرفته باشد. قلب در سند، مانند این که محمد بن الحسین، حسین بن محمد ذکر شده باشد، و معلوم نباشد کدامیک صحیح است. قلب در متن، یعنی کلمات در دو متن جابجا نقل شده باشند.

خبری است که در عبارت متن یا سند آن نقطه‌هایی جا به جا شده باشد، ولی این جا به جایی ضرری به حدیث وارد نیاورد، که معمولا این گونه جا به جایی از تصحیف و نسخه برداری و تألیف پدید می‌آید. مانند «ابن مراجم» که در برخی نوشته‌ها «ابن مزاحم» ضبط شده است. این گونه روایات اگر مطابق موازین علم رجال و درایه دارای شرایط قبولی باشد مورد استفاده قرار می‌گیرند و گر نه نمی‌توان آنها را در مقام استنباط مورد استناد قرار دارد.[۱۶]

حدیثی که در سلسله سند آن اسم کسی نقل شود که به دو گونه ممکن است خوانده شود ولی در کتابت یکسان نوشته می‌شود. این قسم از انواع مُصحف است.

خبری است که تلاش شده عیب سند در آن مخفی شود به گونه‌ای که حدیث مقبول جلوه داده شود.

خبری است که راوی در میان روایت، کلامی را از خود افزوده باشد به طوری که معلوم نباشد کدام کلام امام است و کدام کلام راوی.[۱۷]

به دو معنا به کار می‌رود: یا حدیثی که فهم معنای آن دشوار است، و یا حدیثی که در سلسله سند آن دو راوی یا بیشتر حذف شده باشد.[۱۸]

روایتی که متن آن یک معنا بیشتر ندارد.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد و همان معنا نیز مد نظر گوینده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد ولی با وجود قرائنی معنای غیر ظاهر اراده شده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود ولی هیچیک را نمی‌توان بر بقیه ترجیح دارد و لذا مقصود گوینده از آن معلوم نیست.[۱۹]

مشهور حدیثی است که نزد محدثین شایع و مشهور و شناخته شده باشد مانند حدیث (انما الاعمال بالنیات).

خبری است که مضمون آن مخالف حدیث مشهور باشد.

اصطلاح دیگری نیز دارد و آن روایتی است که راوی آن متهم به کم‌حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی است که راوی آخرین طبقه آن را از نوشتۀ معصوم نقل کند، چه معصوم ابتداءً آن را مرقوم فرموده باشد و چه در جواب سؤال. برخی معتقدند که نگارش حدیث مکاتب باید به خط شریف معصوم(ع) باشد.[۲۰]

روایتی که مضمون آن بر معصوم وحی می‌شود و خود معصوم برای بیان آن معنا الفاظی را می‌سازد برخلاف قرآن که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند بر پیامبر(ص) وحی شده بود.

در اعتقادات دینی یقین لازم است، بنابراین تا از مجموع روایات یقین به موضوعی پیدا نشود، آن روایات ملاک اعتقاد نخواهند بود؛ ولی در بخش فروع فقهی با توجه به آیات و روایات و سنّت قطعی که به دست ما رسیده، عمل به خبر واحد اگر دارای شرایط حجیت باشد، لازم است و فقها به استناد این روایات فتوا می‌دهند، یعنی با توجه به آیات و روایات و شیوه اصحاب معصومین یقین داریم در فروع دین، وظیفه ما عمل کردن به مضمون روایاتی است که سند آنها ملاک صحت را دارد یا اطمینان به صدور آن از معصوم داریم.

امکان دارد حدیثی (گر چه از لحاظ سند صحیح باشد) به واسطه مخالفت با مضمون قرآن یا سنت قطعی یا اجماع یا به جهت رویگردانی اکثر علما از مضمون آن یا به واسطه معارضه با خبری قوی‌تر مردود گردد.

مقبول یا مقبوله به حدیثی گفته می‌شود که از لحاظ سند صحیح به حساب نمی‌آید ولی با وجود قرائنی، علما مضمون آن را قبول کرده و طبق آن عمل کرده‌اند.

حدیث منسوخ حدیثی است که حُکم آن توسط حکم حدیث ناسخ برداشته شده باشد.


اقسام حدیث تقسیم بندی‌هایی در علوم حدیث است که برای فهم بهتر سند یا متن روایات به کار می‌رود.

این تقسیمات عبارتند از:

تقسیم بر اساس تعدد سند: خبر واحد، مُسْتَفیض، غریب، عزیز و خبر متواتر

تقسیم بر اساس اعتبار سند: صحیح (و اقسام آن: صحیح مُضاف، متفق‌ٌعلیه، اعلا، اوسط، ادنی)، حَسَن، موثوق، قوی، ضعیف (و اقسام آن: مُدْرَج، مشترک، مُصَحَّف، مؤتلف و مختلف،…)

تقسیم بر اساس اتصال یا قطع سند: مُسنَد، مُتَّصِل، مَرفوع، موقوف، مَقطوع، مُرْسَل، مُنْقَطِع، مُعْضَل یا مشکل، مُضْمَر، مُعَلَّق، مُعَنْعَن، مُهْمَل.

چند نوع حدیث داریم

تقسیم بر اساس متن: نَصّ، ظاهر، مُؤَوَّل، مُطلَق و مُقَید، عام و خاص، مُجْمَل و مُبَین، مُکاتَب و مکاتِبه، مشهور، متروک، مطروح، حدیث قدسی، شاذ، مقلوب، متشابه.

تقسیم بر اساس عمل به روایت: حجت و لاحجت، مقبول، ناسخ و منسوخ.

خبر یا حدیث مُسنَد یعنی خبری که دارای سند بوده و در سند آن اسامی همه راویان از زمان معصوم تا زمان مکتوب شدن در کتابهای معتبر و مشهور معلوم باشد. اصالت داشتن کتاب‌های مشهوری مانند کتب اربعه از جهت تاریخی و کتابشناسی کاملا قابل اثبات است.

حدیث مسند اقسامی دارد:

حدیث معنعن حدیثی است که بدون ذکر الفاظِ «أخبَرَنی» «حَدَّثَنی» یا «سَمعتُ» در سلسله سند آن، واژه «عَن» تکرار شده باشد،[۱] مانند: «احمد بن ادریس، عن محمد بن حسّان، عن أبی محمد الرازی، عن سیف بن عمیره، عن اسحاق بن عمار، قال: قال ابو عبدالله علیه‌السلام…».[۲]

عالی خبری است که در مقایسه با اخبار دیگر دارای واسطه کمتری باشد، و راوی با واسطه‌های کمتری حدیث را از معصوم نقل کرده باشد.

نازل، خبری است که برعکس عالی، تعداد راویان و واسطه‌ها بیشتر باشد.[۳]

برخی محدثان امامیه نیز مجموعه‌هایی به منظور گردآوری احادیث عالی السند با اسانید کوتاه تا ائمه(ع) با عنوان مشترک «قُرب الاسناد» تألیف کرده‌اند؛ از جمله: قرب الاسناد عبدالله بن جعفر حمیری.

روایتی است که به جای ذکر نام معصوم در آن از ضمیر استفاده شده است، مثل آنجایی که راوی بگوید: «سألته علیه‌السلام…» که نشان می‌دهد راوی از معصوم روایت کرده، ولی نمی‌دانیم نام آن معصوم چه بوده است.

خبری است که در یک جا محدِّث آن را با تمام سند نقل می‌کند و در جای دیگر همه یا بخشی از ابتدای سند را حذف می‌کند و در حقیقت سند آن را معلق بر نقل پیشین می‌نماید.

خبر مُرسَل حدیثی است که یا سند ندارد یا در سند آن، نام همه راویان ذکر نشده باشد. اقسام خبر مرسل عبارتند از:

خبری است که نام برخی از راویان ابتدای سند ذکر شده و راوی آخر بدون ذکر نام واسطه‌های خود تا معصوم، نقل حدیث کند: «رفعه إلی المعصوم».

حدیث مرفوع نزد اهل سنت حدیثی که منتسب به پیامبر اکرم(ص) باشد نه صحابه (حدیث موقوف) یا تابعین (حدیث مقطوع).[۴]

موقوف دو اصطلاح دارد:

الف: خبری که سلسله سند آن به معصوم برسد ولی نام معصوم برده نشده باشد و معروف باشد که راوی آن خبر از غیر معصوم نقل حدیث نمی‌کند.

ب: روایتی که سلسله سند آن به صحابی پیامبر(ص) یا مصاحب امام(ع) منتهی شود. روایت موقوف به دلیل اعتبار صحابه در بسیاری از موارد از نگاه اهل سنت حجت است، اما محدثان شیعه روایت موقوف را تنها زمانی که صدور آن از طریق شواهدی از معصوم ثابت شود، معتبر می‌دانند.

حدیثی را مقطوع گویند که بعض راویان آن ناشناخته باشند یا اتصال اسناد آن به معصوم معلوم نباشد. در اصطلاح اهل سنت حدیث مقطوع به هر حدیثی که بیانگر گفتار یا کردار تابعین باشد، گفته می‌شود. حدیث مقطوع مانند موقوف به رغم اتصال سند، از نظر محدثان شیعه فاقد حجیت است.[۵]

خبر متواتر روایتی است که راویان آن در هر طبقه پُرشمار باشند(تعدد سند)، به حدی که تبانی آنها بر دروغ‌بافی ممکن نباشد، به همین دلیل اطمینان داریم این احادیث از معصوم صادر شده است. اینگونه روایات هم در اعتقادات و هم در فقه معتبر هستند.

اگر روایتی ویژگی بالا را نداشته باشد خبر واحد حساب می‌شود.

اگر در خبر واحد، در هر طبقه از سند حداقل سه راوی وجود داشته باشد، به آن خبر مستفیض گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبقه از سند حداقل دو راوی وجود داشته باشد، خبر عزیز گفته می‌شود.

اگر در خبر واحد در هر طبق از سند تنها یک راوی وجود داشته باشد، خبر غَریب گفته می‌شود.

محدثان اهل سنت از دیر زمان، حدیث را به سه نوع اصلی تقسیم می‌کردند: صحیح، حَسَن و ضعیف.

محدثان شیعه، احادیث را بر اساس اعتبار سند آنها به پنج دسته تقسیم می‌کنند. البته این تقسیم‌بندی در دوره‌های گذشته متفاوت بوده است. عالمان شیعه در قرن‌های آغازین، روایات را به دو دسته صحیح و غیرصحیح تقسیم کرده[۶] و برای صحیح شرایطی قرار داده بودند: روایتی را که افراد مورد اطمینان (ثقه) نقل کنند یا قرینه‌ای در متن حدیث یا حواشی آن باشد که با وجود آنها مطمئن می‌شدند روایت از معصوم نقل شده را صحیح می‌دانستند. این تقسیم‌بندی در قرن‌های بعدی به اضافه قسم چهارمی به نام مُوَثَّق، از زمان سید بن طاووس (۶۶۴ق)[۷] بین امامیه نیز معمول گردید و شهید ثانی و شیخ بهایی قسم پنجمی بر این اقسام افزوده‌اند و آن حدیث قوی است.

معانی این پنج اصطلاح طبق تقسیم بندی رایج چنین است:

حدیث صحیح خبری است که سلسله سند آن توسط راویانی ثقه (قابل اعتماد) و امامی مذهب به معصوم متصل گردد.

حدیث مُوَثَّق خبری است دارای سند کامل که نسبت به کلیه افراد سلسله سند در کتابهای رجال شیعه[۸] تصریح به وثاقت شده باشد، اگر چه بعضی از افراد زنجیره حدیث، غیر امامی باشند، مانند علی بن فضال و ابان بن عثمان.

گاهی از روایت موثق به قوی تعبیر شده است.

الفاظ؛ ثقه، عین، وجه، مشکور، شیخ الطائفه و حجت نشانگر وثاقت راوی‌اند.

حدیث حَسَن خبری است که سند آن متصل بوده و تمامی راویان آن امامی مذهب و ممدوح باشند. (الفاظ مفید مدح: مُتقن، حافظ، ضابط، مشکور، زاهد، قَریب الامر)

روایت حسن از آن جهت اینگونه نام‌گذاری شده که نسبت به سند آن حسن ظن داریم.

حَسَن کالصحیح، روایتی است که راجع به راویان آن مدحی که نزدیک به وثاقت است ذکر شده باشد یا راوی از اصحاب اجماع باشد.

حَسَنُ الاسناد، روایتی است که سند آن حسن باشد، ولی متن حدیث به واسطه شُذوذ یا علت، حَسَن نباشد.

حسن به اصطلاح اهل سنت خبر مُسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند یا حدیث مرسلی است که مُرْسِل آن ثقه باشد، ولی در هر حال باید خالی از شذوذ و علت باشد.[۹]

حدیث قوی به سه معنا آمده است:[۱۰]

چند نوع حدیث داریم

حدیث ضعیف روایتی که شروط یکی از اقسام «صحیح، حسن، موثق» در آن جمع نباشد. یعنی اگر حتی یک راوی (در صورتی که تنها یک راوی در آن طبقه باشد) شرایط اطمینان آور را از دست بدهد، آن روایت ضعیف خواهد بود.[۱۳] گاهی ضعیف بر روایت مجروح نیز اطلاق شده است.

ضعیف به اصطلاح اهل سنت، حدیثی است که صحیح و حسن نباشد.

باید دانست که برخی از احادیثی که قدما آنها را صحیح به شمار می‌آوردند،‌ طبق اصطلاح محدثان متأخر (عالمان قرن هفتم به بعد) ضعیف به حساب می‌آیند؛ زیرا قدما ملاک صحت را وثوق و اعتماد به صدور حدیث از معصوم می‌دانستند و برخی روایات با اینکه در سند قابل خدشه هستند ولی با وجود قرائن متنی یا خارجی اطمینان به صدور آنها از معصوم ایجاد می‌شده، چرا که قدما در زمانی می‌زیستند که به عصر معصومان نزدیکتر بوده و به کتابهای روایی اصحاب ائمه دسترسی بیشتری داشتند و یکسری قرینه‌هایی در اختیار آنها بود که از آنها اطمینان به صدور روایت از معصوم پیدا می‌کردند ولی این قرینه‌ها در اختیار عالمان قرن‌های متأخر قرار نگرفت.

رویگردانی قدما از یک حدیث هرچند سند آن اشکالی نداشته باشد از عوامل ضعف روایت محسوب می‌شود.

اقسام خبر ضعیف عبارتند از:

حدیث مجهول حدیثی است که یک یا چند راوی آن ناشناخته باشند یا در منابع رجالی (که راویان را معرفی می‌کنند) اظهار نظری که وثاقت یا ضعف او را ثابت نکند بیان نشده باشد.

حدیث مُهمَل، یک نوع از خبر مجهول است؛ یعنی خبری که حداقل یک راوی مجهول و ناشناخته دارد که نامی از او در کتابهای رجالی نیامده یا آمدو ولی بیانی از روش، عقیده و مرام او نشده باشد.[۱۴]

حدیث موضوع یا حدیث مجعول حدیثی است که راوی به دروغ مطلبی را به معصوم نسبت داده باشد.[۱۵]

خبری است که راوی یا راویان آن بین ثقه و ضعیف، مشترک باشد و ما دلیلی در دست نداشته باشیم که منظور از آن، فرد ضعیف است یا موثق. این گونه، اخبار در مقام استنباط از اعتبار برخوردار نیست.

حدیثی که راوی آن متهم به کم حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی که راوی متهم به کم حافظه بودن در پیری یا اوقات خاصی باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به کثرت خطای در نقل باشد.

حدیثی که یکی از راویان آن متهم به دروغگویی یا بدعت باشد، چه این روایت را به دروغ نقل کرده باشد یا خیر.

خبری است که مضمون آن مخالف دلیل قطعی باشد و هیچ گونه تأویلی در مورد آن ممکن نباشد.

خبری است که در سند یا متن آن خدشه‌ای است که صحت خبر را زیر سؤال می‌برد.

خبری است که به دو گونه روایت شده باشد. مثلا در یک روایت، راوی با واسطه و در روایت دیگر بدون واسطه از کسی نقل حدیث کرده باشد که این اضطراب، اضطراب در سند نامیده می‌شود. گاهی اضطراب در متن حدیث است، به این گونه که راوی، حدیث را به دو شکل و با دو معنای متفاوت نقل کرده باشد که از این گونه حدیث به مختلف النسخه نیز تعبیر شده است.

خبری است که در سند یا متن آن قلبی (جابجایی) صورت گرفته باشد. قلب در سند، مانند این که محمد بن الحسین، حسین بن محمد ذکر شده باشد، و معلوم نباشد کدامیک صحیح است. قلب در متن، یعنی کلمات در دو متن جابجا نقل شده باشند.

خبری است که در عبارت متن یا سند آن نقطه‌هایی جا به جا شده باشد، ولی این جا به جایی ضرری به حدیث وارد نیاورد، که معمولا این گونه جا به جایی از تصحیف و نسخه برداری و تألیف پدید می‌آید. مانند «ابن مراجم» که در برخی نوشته‌ها «ابن مزاحم» ضبط شده است. این گونه روایات اگر مطابق موازین علم رجال و درایه دارای شرایط قبولی باشد مورد استفاده قرار می‌گیرند و گر نه نمی‌توان آنها را در مقام استنباط مورد استناد قرار دارد.[۱۶]

حدیثی که در سلسله سند آن اسم کسی نقل شود که به دو گونه ممکن است خوانده شود ولی در کتابت یکسان نوشته می‌شود. این قسم از انواع مُصحف است.

خبری است که تلاش شده عیب سند در آن مخفی شود به گونه‌ای که حدیث مقبول جلوه داده شود.

خبری است که راوی در میان روایت، کلامی را از خود افزوده باشد به طوری که معلوم نباشد کدام کلام امام است و کدام کلام راوی.[۱۷]

به دو معنا به کار می‌رود: یا حدیثی که فهم معنای آن دشوار است، و یا حدیثی که در سلسله سند آن دو راوی یا بیشتر حذف شده باشد.[۱۸]

روایتی که متن آن یک معنا بیشتر ندارد.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد و همان معنا نیز مد نظر گوینده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود و یکی از معانی احتمال بیشتری دارد ولی با وجود قرائنی معنای غیر ظاهر اراده شده است.

روایتی که در معنای متن آن احتمالات مختلفی داده می‌شود ولی هیچیک را نمی‌توان بر بقیه ترجیح دارد و لذا مقصود گوینده از آن معلوم نیست.[۱۹]

مشهور حدیثی است که نزد محدثین شایع و مشهور و شناخته شده باشد مانند حدیث (انما الاعمال بالنیات).

خبری است که مضمون آن مخالف حدیث مشهور باشد.

اصطلاح دیگری نیز دارد و آن روایتی است که راوی آن متهم به کم‌حافظه بودن در سراسر عمرش باشد.

حدیثی است که راوی آخرین طبقه آن را از نوشتۀ معصوم نقل کند، چه معصوم ابتداءً آن را مرقوم فرموده باشد و چه در جواب سؤال. برخی معتقدند که نگارش حدیث مکاتب باید به خط شریف معصوم(ع) باشد.[۲۰]

روایتی که مضمون آن بر معصوم وحی می‌شود و خود معصوم برای بیان آن معنا الفاظی را می‌سازد برخلاف قرآن که لفظ و معنا هر دو از سوی خداوند بر پیامبر(ص) وحی شده بود.

در اعتقادات دینی یقین لازم است، بنابراین تا از مجموع روایات یقین به موضوعی پیدا نشود، آن روایات ملاک اعتقاد نخواهند بود؛ ولی در بخش فروع فقهی با توجه به آیات و روایات و سنّت قطعی که به دست ما رسیده، عمل به خبر واحد اگر دارای شرایط حجیت باشد، لازم است و فقها به استناد این روایات فتوا می‌دهند، یعنی با توجه به آیات و روایات و شیوه اصحاب معصومین یقین داریم در فروع دین، وظیفه ما عمل کردن به مضمون روایاتی است که سند آنها ملاک صحت را دارد یا اطمینان به صدور آن از معصوم داریم.

امکان دارد حدیثی (گر چه از لحاظ سند صحیح باشد) به واسطه مخالفت با مضمون قرآن یا سنت قطعی یا اجماع یا به جهت رویگردانی اکثر علما از مضمون آن یا به واسطه معارضه با خبری قوی‌تر مردود گردد.

مقبول یا مقبوله به حدیثی گفته می‌شود که از لحاظ سند صحیح به حساب نمی‌آید ولی با وجود قرائنی، علما مضمون آن را قبول کرده و طبق آن عمل کرده‌اند.

حدیث منسوخ حدیثی است که حُکم آن توسط حکم حدیث ناسخ برداشته شده باشد.


درگاه اسلام

حدیث، در اصطلاح مسلمانان به سخنان پیامبران گفته می‌شود. شیعیان به سخنان اهل بیت نیز حدیث می‌گویند. در اصطلاح دانشمندان علم حدیث، به کلامی که حاکی از کردار یا تقریر معصوم (محمد بن عبدالله ، پیامبر اسلام) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته می‌شود.
شیعیان معتقدند: «حدیث، به‌دلیل انتساب آن به معصوم و وحیانی بودن محتوای آن، حجت بوده و می‌تواند مبنای عمل قرار گیرد»

حدیثی از محمد بن عبدالله پیامبر اسلام: هر چیزی اساسی دارد و اساس این دین دانش است و یک دانشمند برای شیطان از هزار عابد بدتر است. (نهج‌الفصاحه)

بنابر عقیده مسلمانان، قرآن، به مثابه قانون اساسی اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده‌است، از این‌رو روایات، پس از قرآن، مهم‌ترین منبع شناخت دین اسلام به شمار می‌آید. بدین جهت، مسلمانان به فراگیری، ثبت و تدوین احادیث، به‌رغم برخی فراز و نشیبها، توجه کرده و مجموعه‌های حدیثی را شامل هزاران روایت در تمام موضوعات مورد نیاز دین‌داران، فراهم آوردند. پس از آن، دانشهای رجال، تاریخ حدیث، مصطلحات حدیث، فقه الحدیث و… برای حفظ، نشر، فهم و تبیین میراث روایی پدید آمد.

تدوین هزاران اثر حدیثی نشان می‌دهد که مسلمانان، از آغاز تاکنون، پس از قرآن، بیشتر به حدیث توجه کرده‌اند. در دوران معاصر نیز اندیشمندان مسلمان با نگاهی دوباره به میراث روایی، کوشش گسترده‌ای را برای بهره جستن هر چه بیشتر از این منبع آغاز کردند و با تأسیس دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی حدیثی و… در این راه گامهایی برداشتند.[۱]

چند نوع حدیث داریم

دانشمندان علم اصول فقه، به نقل کردن سنّت، حدیث (خبر) می‌گویند.

حدیث قول، فعل و تقریر پیامبر را گویند.

حدیث، در لغت به معنی هر چیز نو و جدید است، خبر و کلام را نیز حدیث خوانند.[۲] ابوالبقاء گوید: «حدیث، اسم مصدر از تحدیث به معنی خبر دادن است، سپس قول یا فعل یا تقریری که به محمد منسوب شود را بدان نامیده‌اند، و جمع آن احادیث بر خلاف قیاس است».[۳] در اصطلاح، حدیث عبارت است از سخنی که حاکی از قول یا فعل یا تقریر معصوم باشد. چنان‌که جمعی از علمای درایة و اصول تصریح کرده‌اند.[۴]

اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی می‌باشد.

در طول سده‌های بعد از زندگانی محمد و اهل بیت، احادیث توسط شیعه و سنی در مجموعه‌هایی گردآوری و مدون شده‌است. در میان مجموعه کتاب‌های حدیث، صحاح سته درنزد اهل سنت و اصول اربعه نزد شیعه از اهمیت بسزایی برای مسلمانان برخوردار است.

اصطلاح علم حدیث از نظر فقهای اسلامی، علمی است که توسط آن اقوال و افعال و احوال یا تقریر محمد و امامان (از نظر شیعیان) شناخته می‌شود و چون احادیث رسیده از ایشان، شامل گفته‌های آنان هم می‌شود شامل گفته و نیز نام وسائطی است که کلام مزبور را از وی روایت کرده‌اند. می‌توان گفت که اصطلاح «علم حدیث» یعنی دانستن (علم به) قوانینی که به وسیلهٔ آن احوال سند و متن حدیث شناخته می‌شود.

حدیث در پذیرش اولیه به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱. احادیثی که عقل مستقل آن‌ها می‌پذیرد. سند این دسته از احادیث اهمیت عملی ندارد.

۲. احادیثی که به جهت اعتبار انتشابشان به پیامبر یا امامان مورد قبول است. به این دسته از احادیث، احادیث تعبدی می‌گویند. سند این دسته از احادیث مهم است و حرف اول را می‌زند.[۵]

روایت الحدیث (اصول الحدیث) علمی است که از کیفیت اتصال احادیث به پیامبر اسلام و امام، از جهت احوال روات (که آیا ضابط و عادلند؟) و از لحاظ کیفیت سند (که آیا متصل است یا منقطع؟) و غیر اینها گفتگو می‌کند و خود شامل دو بخش است:

درایة الحدیث (در مقابل روایة الحدیث) علمی است که از مفاد الفاظ متن حدیث چون شرح لغات حدیث و بیان حال حدیث از لحاظ اطلاق و تقیید و عموم و خصوص و داشتن معارض و مانند اینها بحث می‌کند که مناسب است نام این قسمت را فقه الحدیث گذارند. بخش اول را اصول الحدیث نیز می‌نامند.[۶]

حدیثی متواتر است که شمار راویان آن در هر طبقه به حدی باشد که تبانی آنان بر جعل حدیث عادتاً محال باشد و افاده علم به صدور مضمون حدیث از معصوم کند. خبر متواتر به لفظی و معنوی تقسیم شده‌است. متواتر لفظی، خبری است که همه ناقلان، مضمون آن را به یک لفظ نقل کرده باشند و این به ندرت محقق شده‌است. متواتر معنوی، قدر مشترک مضمون چند خبر است و این معنا فراوان تحقق یافته‌است. هر حدیثی که خبر متواتر نباشد خبر واحد است، هر چند سلسله راویان آن بیش از یکی باشد.

از نظر قدمای شیعه به حدیثی صحیح گفته می‌شود که صدور آن از معصوم قطعی باشد ولو با قراین خارجی، ولی از نظر متأخران حدیثی صحیح است که اولاً: تمامی سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد؛ ثانیاً: راویان آن در تمام طبقات دارای دو ویژگی وثاقت و امامی بودن باشند.

«حَسَن»، حدیثی است که سلسله سند آن متصل و راویانش امامی و ممدوح‌اند به مدحی که به حدّ وثاقت نرسیده است. اگر بعضی از راویان سلسله سند چنین باشند در صورتی که مابقی صفت رجال حدیث صحیح را دارا باشند به آن نیز حسن گفته می‌شود، زیرا نتیجه تابع اخسّ رجال است. از این جهت، حدیث حسن از نظر اعتبار پس از روایت صحیح قرار دارد.

«موثَّق»، حدیثی است که، به استثنای شرط امامی بودن، راویان آن برخوردار از دو رکن پیش گفته در حدیث صحیح باشند؛ بنابراین اگر سلسله سند روایتی به معصوم متصل و راویان آن ثقه باشند در صورتی که همه یا بعضی از آن‌ها شیعه دوازده امامی نباشند، موثق خواهد بود. حدیث موثق از جهت اعتبار، پس از حدیث صحیح و حسن، درمرتبه سوم قرار دارد.

به حدیثی «ضعیف» می‌گویند که هیچ‌یک از تعریفهای اقسام پیش گفته، یعنی صحیح، حسن و موثق بر آن منطبق نباشد. به عبارت روشن‌تر، حدیثی که سلسله سند آن فاقد اتصال باشد، یا راویان آن افراد مجهول‌الحال، یا فاسق و دروغگو باشند، حدیث ضعیف خواهد بود.[۷]

حدیث کساء- حدیث ثقلین-حدیث جابر-حدیث سلسله‌الذهب-حدیث لوح فاطمه-حدیث سفینه-حدیث مردان فارسی-حدیث منزلت -حدیث غدیر

مکتب و شاخه‌ای از مسلمانان است که قرآن را تنها کتاب و مرجع مستند برای ایمان، انجام مناسک و اعمال دینی خود، قبول دارند. اینان حدیث و گاه سنت را که عموم مسلمانان و روحانیان رسمی به عنوان مرجع مورد قبول برای انجام مناسک و ملاک ایمان و اعتقاد می‌دانند، ملازم و مترادف اعتقاد دینی ندانسته و در رفتار دینی خود الزامی به رعایت آن ندارند.[۸]

نرم‌افزار رایگان مرجع احادیث برای اندروید

درگاه اسلام

حدیث، در اصطلاح مسلمانان به سخنان پیامبران گفته می‌شود. شیعیان به سخنان اهل بیت نیز حدیث می‌گویند. در اصطلاح دانشمندان علم حدیث، به کلامی که حاکی از کردار یا تقریر معصوم (محمد بن عبدالله ، پیامبر اسلام) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته می‌شود.
شیعیان معتقدند: «حدیث، به‌دلیل انتساب آن به معصوم و وحیانی بودن محتوای آن، حجت بوده و می‌تواند مبنای عمل قرار گیرد»

حدیثی از محمد بن عبدالله پیامبر اسلام: هر چیزی اساسی دارد و اساس این دین دانش است و یک دانشمند برای شیطان از هزار عابد بدتر است. (نهج‌الفصاحه)

بنابر عقیده مسلمانان، قرآن، به مثابه قانون اساسی اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده‌است، از این‌رو روایات، پس از قرآن، مهم‌ترین منبع شناخت دین اسلام به شمار می‌آید. بدین جهت، مسلمانان به فراگیری، ثبت و تدوین احادیث، به‌رغم برخی فراز و نشیبها، توجه کرده و مجموعه‌های حدیثی را شامل هزاران روایت در تمام موضوعات مورد نیاز دین‌داران، فراهم آوردند. پس از آن، دانشهای رجال، تاریخ حدیث، مصطلحات حدیث، فقه الحدیث و… برای حفظ، نشر، فهم و تبیین میراث روایی پدید آمد.

تدوین هزاران اثر حدیثی نشان می‌دهد که مسلمانان، از آغاز تاکنون، پس از قرآن، بیشتر به حدیث توجه کرده‌اند. در دوران معاصر نیز اندیشمندان مسلمان با نگاهی دوباره به میراث روایی، کوشش گسترده‌ای را برای بهره جستن هر چه بیشتر از این منبع آغاز کردند و با تأسیس دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی حدیثی و… در این راه گامهایی برداشتند.[۱]

چند نوع حدیث داریم

دانشمندان علم اصول فقه، به نقل کردن سنّت، حدیث (خبر) می‌گویند.

حدیث قول، فعل و تقریر پیامبر را گویند.

حدیث، در لغت به معنی هر چیز نو و جدید است، خبر و کلام را نیز حدیث خوانند.[۲] ابوالبقاء گوید: «حدیث، اسم مصدر از تحدیث به معنی خبر دادن است، سپس قول یا فعل یا تقریری که به محمد منسوب شود را بدان نامیده‌اند، و جمع آن احادیث بر خلاف قیاس است».[۳] در اصطلاح، حدیث عبارت است از سخنی که حاکی از قول یا فعل یا تقریر معصوم باشد. چنان‌که جمعی از علمای درایة و اصول تصریح کرده‌اند.[۴]

اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی می‌باشد.

در طول سده‌های بعد از زندگانی محمد و اهل بیت، احادیث توسط شیعه و سنی در مجموعه‌هایی گردآوری و مدون شده‌است. در میان مجموعه کتاب‌های حدیث، صحاح سته درنزد اهل سنت و اصول اربعه نزد شیعه از اهمیت بسزایی برای مسلمانان برخوردار است.

اصطلاح علم حدیث از نظر فقهای اسلامی، علمی است که توسط آن اقوال و افعال و احوال یا تقریر محمد و امامان (از نظر شیعیان) شناخته می‌شود و چون احادیث رسیده از ایشان، شامل گفته‌های آنان هم می‌شود شامل گفته و نیز نام وسائطی است که کلام مزبور را از وی روایت کرده‌اند. می‌توان گفت که اصطلاح «علم حدیث» یعنی دانستن (علم به) قوانینی که به وسیلهٔ آن احوال سند و متن حدیث شناخته می‌شود.

حدیث در پذیرش اولیه به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱. احادیثی که عقل مستقل آن‌ها می‌پذیرد. سند این دسته از احادیث اهمیت عملی ندارد.

۲. احادیثی که به جهت اعتبار انتشابشان به پیامبر یا امامان مورد قبول است. به این دسته از احادیث، احادیث تعبدی می‌گویند. سند این دسته از احادیث مهم است و حرف اول را می‌زند.[۵]

روایت الحدیث (اصول الحدیث) علمی است که از کیفیت اتصال احادیث به پیامبر اسلام و امام، از جهت احوال روات (که آیا ضابط و عادلند؟) و از لحاظ کیفیت سند (که آیا متصل است یا منقطع؟) و غیر اینها گفتگو می‌کند و خود شامل دو بخش است:

درایة الحدیث (در مقابل روایة الحدیث) علمی است که از مفاد الفاظ متن حدیث چون شرح لغات حدیث و بیان حال حدیث از لحاظ اطلاق و تقیید و عموم و خصوص و داشتن معارض و مانند اینها بحث می‌کند که مناسب است نام این قسمت را فقه الحدیث گذارند. بخش اول را اصول الحدیث نیز می‌نامند.[۶]

حدیثی متواتر است که شمار راویان آن در هر طبقه به حدی باشد که تبانی آنان بر جعل حدیث عادتاً محال باشد و افاده علم به صدور مضمون حدیث از معصوم کند. خبر متواتر به لفظی و معنوی تقسیم شده‌است. متواتر لفظی، خبری است که همه ناقلان، مضمون آن را به یک لفظ نقل کرده باشند و این به ندرت محقق شده‌است. متواتر معنوی، قدر مشترک مضمون چند خبر است و این معنا فراوان تحقق یافته‌است. هر حدیثی که خبر متواتر نباشد خبر واحد است، هر چند سلسله راویان آن بیش از یکی باشد.

از نظر قدمای شیعه به حدیثی صحیح گفته می‌شود که صدور آن از معصوم قطعی باشد ولو با قراین خارجی، ولی از نظر متأخران حدیثی صحیح است که اولاً: تمامی سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد؛ ثانیاً: راویان آن در تمام طبقات دارای دو ویژگی وثاقت و امامی بودن باشند.

«حَسَن»، حدیثی است که سلسله سند آن متصل و راویانش امامی و ممدوح‌اند به مدحی که به حدّ وثاقت نرسیده است. اگر بعضی از راویان سلسله سند چنین باشند در صورتی که مابقی صفت رجال حدیث صحیح را دارا باشند به آن نیز حسن گفته می‌شود، زیرا نتیجه تابع اخسّ رجال است. از این جهت، حدیث حسن از نظر اعتبار پس از روایت صحیح قرار دارد.

«موثَّق»، حدیثی است که، به استثنای شرط امامی بودن، راویان آن برخوردار از دو رکن پیش گفته در حدیث صحیح باشند؛ بنابراین اگر سلسله سند روایتی به معصوم متصل و راویان آن ثقه باشند در صورتی که همه یا بعضی از آن‌ها شیعه دوازده امامی نباشند، موثق خواهد بود. حدیث موثق از جهت اعتبار، پس از حدیث صحیح و حسن، درمرتبه سوم قرار دارد.

به حدیثی «ضعیف» می‌گویند که هیچ‌یک از تعریفهای اقسام پیش گفته، یعنی صحیح، حسن و موثق بر آن منطبق نباشد. به عبارت روشن‌تر، حدیثی که سلسله سند آن فاقد اتصال باشد، یا راویان آن افراد مجهول‌الحال، یا فاسق و دروغگو باشند، حدیث ضعیف خواهد بود.[۷]

حدیث کساء- حدیث ثقلین-حدیث جابر-حدیث سلسله‌الذهب-حدیث لوح فاطمه-حدیث سفینه-حدیث مردان فارسی-حدیث منزلت -حدیث غدیر

مکتب و شاخه‌ای از مسلمانان است که قرآن را تنها کتاب و مرجع مستند برای ایمان، انجام مناسک و اعمال دینی خود، قبول دارند. اینان حدیث و گاه سنت را که عموم مسلمانان و روحانیان رسمی به عنوان مرجع مورد قبول برای انجام مناسک و ملاک ایمان و اعتقاد می‌دانند، ملازم و مترادف اعتقاد دینی ندانسته و در رفتار دینی خود الزامی به رعایت آن ندارند.[۸]

نرم‌افزار رایگان مرجع احادیث برای اندروید

درگاه اسلام

حدیث، در اصطلاح مسلمانان به سخنان پیامبران گفته می‌شود. شیعیان به سخنان اهل بیت نیز حدیث می‌گویند. در اصطلاح دانشمندان علم حدیث، به کلامی که حاکی از کردار یا تقریر معصوم (محمد بن عبدالله ، پیامبر اسلام) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته می‌شود.
شیعیان معتقدند: «حدیث، به‌دلیل انتساب آن به معصوم و وحیانی بودن محتوای آن، حجت بوده و می‌تواند مبنای عمل قرار گیرد»

حدیثی از محمد بن عبدالله پیامبر اسلام: هر چیزی اساسی دارد و اساس این دین دانش است و یک دانشمند برای شیطان از هزار عابد بدتر است. (نهج‌الفصاحه)

بنابر عقیده مسلمانان، قرآن، به مثابه قانون اساسی اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده‌است، از این‌رو روایات، پس از قرآن، مهم‌ترین منبع شناخت دین اسلام به شمار می‌آید. بدین جهت، مسلمانان به فراگیری، ثبت و تدوین احادیث، به‌رغم برخی فراز و نشیبها، توجه کرده و مجموعه‌های حدیثی را شامل هزاران روایت در تمام موضوعات مورد نیاز دین‌داران، فراهم آوردند. پس از آن، دانشهای رجال، تاریخ حدیث، مصطلحات حدیث، فقه الحدیث و… برای حفظ، نشر، فهم و تبیین میراث روایی پدید آمد.

تدوین هزاران اثر حدیثی نشان می‌دهد که مسلمانان، از آغاز تاکنون، پس از قرآن، بیشتر به حدیث توجه کرده‌اند. در دوران معاصر نیز اندیشمندان مسلمان با نگاهی دوباره به میراث روایی، کوشش گسترده‌ای را برای بهره جستن هر چه بیشتر از این منبع آغاز کردند و با تأسیس دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی حدیثی و… در این راه گامهایی برداشتند.[۱]

چند نوع حدیث داریم

دانشمندان علم اصول فقه، به نقل کردن سنّت، حدیث (خبر) می‌گویند.

حدیث قول، فعل و تقریر پیامبر را گویند.

حدیث، در لغت به معنی هر چیز نو و جدید است، خبر و کلام را نیز حدیث خوانند.[۲] ابوالبقاء گوید: «حدیث، اسم مصدر از تحدیث به معنی خبر دادن است، سپس قول یا فعل یا تقریری که به محمد منسوب شود را بدان نامیده‌اند، و جمع آن احادیث بر خلاف قیاس است».[۳] در اصطلاح، حدیث عبارت است از سخنی که حاکی از قول یا فعل یا تقریر معصوم باشد. چنان‌که جمعی از علمای درایة و اصول تصریح کرده‌اند.[۴]

اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی می‌باشد.

در طول سده‌های بعد از زندگانی محمد و اهل بیت، احادیث توسط شیعه و سنی در مجموعه‌هایی گردآوری و مدون شده‌است. در میان مجموعه کتاب‌های حدیث، صحاح سته درنزد اهل سنت و اصول اربعه نزد شیعه از اهمیت بسزایی برای مسلمانان برخوردار است.

اصطلاح علم حدیث از نظر فقهای اسلامی، علمی است که توسط آن اقوال و افعال و احوال یا تقریر محمد و امامان (از نظر شیعیان) شناخته می‌شود و چون احادیث رسیده از ایشان، شامل گفته‌های آنان هم می‌شود شامل گفته و نیز نام وسائطی است که کلام مزبور را از وی روایت کرده‌اند. می‌توان گفت که اصطلاح «علم حدیث» یعنی دانستن (علم به) قوانینی که به وسیلهٔ آن احوال سند و متن حدیث شناخته می‌شود.

حدیث در پذیرش اولیه به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱. احادیثی که عقل مستقل آن‌ها می‌پذیرد. سند این دسته از احادیث اهمیت عملی ندارد.

۲. احادیثی که به جهت اعتبار انتشابشان به پیامبر یا امامان مورد قبول است. به این دسته از احادیث، احادیث تعبدی می‌گویند. سند این دسته از احادیث مهم است و حرف اول را می‌زند.[۵]

روایت الحدیث (اصول الحدیث) علمی است که از کیفیت اتصال احادیث به پیامبر اسلام و امام، از جهت احوال روات (که آیا ضابط و عادلند؟) و از لحاظ کیفیت سند (که آیا متصل است یا منقطع؟) و غیر اینها گفتگو می‌کند و خود شامل دو بخش است:

درایة الحدیث (در مقابل روایة الحدیث) علمی است که از مفاد الفاظ متن حدیث چون شرح لغات حدیث و بیان حال حدیث از لحاظ اطلاق و تقیید و عموم و خصوص و داشتن معارض و مانند اینها بحث می‌کند که مناسب است نام این قسمت را فقه الحدیث گذارند. بخش اول را اصول الحدیث نیز می‌نامند.[۶]

حدیثی متواتر است که شمار راویان آن در هر طبقه به حدی باشد که تبانی آنان بر جعل حدیث عادتاً محال باشد و افاده علم به صدور مضمون حدیث از معصوم کند. خبر متواتر به لفظی و معنوی تقسیم شده‌است. متواتر لفظی، خبری است که همه ناقلان، مضمون آن را به یک لفظ نقل کرده باشند و این به ندرت محقق شده‌است. متواتر معنوی، قدر مشترک مضمون چند خبر است و این معنا فراوان تحقق یافته‌است. هر حدیثی که خبر متواتر نباشد خبر واحد است، هر چند سلسله راویان آن بیش از یکی باشد.

از نظر قدمای شیعه به حدیثی صحیح گفته می‌شود که صدور آن از معصوم قطعی باشد ولو با قراین خارجی، ولی از نظر متأخران حدیثی صحیح است که اولاً: تمامی سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد؛ ثانیاً: راویان آن در تمام طبقات دارای دو ویژگی وثاقت و امامی بودن باشند.

«حَسَن»، حدیثی است که سلسله سند آن متصل و راویانش امامی و ممدوح‌اند به مدحی که به حدّ وثاقت نرسیده است. اگر بعضی از راویان سلسله سند چنین باشند در صورتی که مابقی صفت رجال حدیث صحیح را دارا باشند به آن نیز حسن گفته می‌شود، زیرا نتیجه تابع اخسّ رجال است. از این جهت، حدیث حسن از نظر اعتبار پس از روایت صحیح قرار دارد.

«موثَّق»، حدیثی است که، به استثنای شرط امامی بودن، راویان آن برخوردار از دو رکن پیش گفته در حدیث صحیح باشند؛ بنابراین اگر سلسله سند روایتی به معصوم متصل و راویان آن ثقه باشند در صورتی که همه یا بعضی از آن‌ها شیعه دوازده امامی نباشند، موثق خواهد بود. حدیث موثق از جهت اعتبار، پس از حدیث صحیح و حسن، درمرتبه سوم قرار دارد.

به حدیثی «ضعیف» می‌گویند که هیچ‌یک از تعریفهای اقسام پیش گفته، یعنی صحیح، حسن و موثق بر آن منطبق نباشد. به عبارت روشن‌تر، حدیثی که سلسله سند آن فاقد اتصال باشد، یا راویان آن افراد مجهول‌الحال، یا فاسق و دروغگو باشند، حدیث ضعیف خواهد بود.[۷]

حدیث کساء- حدیث ثقلین-حدیث جابر-حدیث سلسله‌الذهب-حدیث لوح فاطمه-حدیث سفینه-حدیث مردان فارسی-حدیث منزلت -حدیث غدیر

مکتب و شاخه‌ای از مسلمانان است که قرآن را تنها کتاب و مرجع مستند برای ایمان، انجام مناسک و اعمال دینی خود، قبول دارند. اینان حدیث و گاه سنت را که عموم مسلمانان و روحانیان رسمی به عنوان مرجع مورد قبول برای انجام مناسک و ملاک ایمان و اعتقاد می‌دانند، ملازم و مترادف اعتقاد دینی ندانسته و در رفتار دینی خود الزامی به رعایت آن ندارند.[۸]

نرم‌افزار رایگان مرجع احادیث برای اندروید

درگاه اسلام

حدیث، در اصطلاح مسلمانان به سخنان پیامبران گفته می‌شود. شیعیان به سخنان اهل بیت نیز حدیث می‌گویند. در اصطلاح دانشمندان علم حدیث، به کلامی که حاکی از کردار یا تقریر معصوم (محمد بن عبدالله ، پیامبر اسلام) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته می‌شود.
شیعیان معتقدند: «حدیث، به‌دلیل انتساب آن به معصوم و وحیانی بودن محتوای آن، حجت بوده و می‌تواند مبنای عمل قرار گیرد»

حدیثی از محمد بن عبدالله پیامبر اسلام: هر چیزی اساسی دارد و اساس این دین دانش است و یک دانشمند برای شیطان از هزار عابد بدتر است. (نهج‌الفصاحه)

بنابر عقیده مسلمانان، قرآن، به مثابه قانون اساسی اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده‌است، از این‌رو روایات، پس از قرآن، مهم‌ترین منبع شناخت دین اسلام به شمار می‌آید. بدین جهت، مسلمانان به فراگیری، ثبت و تدوین احادیث، به‌رغم برخی فراز و نشیبها، توجه کرده و مجموعه‌های حدیثی را شامل هزاران روایت در تمام موضوعات مورد نیاز دین‌داران، فراهم آوردند. پس از آن، دانشهای رجال، تاریخ حدیث، مصطلحات حدیث، فقه الحدیث و… برای حفظ، نشر، فهم و تبیین میراث روایی پدید آمد.

تدوین هزاران اثر حدیثی نشان می‌دهد که مسلمانان، از آغاز تاکنون، پس از قرآن، بیشتر به حدیث توجه کرده‌اند. در دوران معاصر نیز اندیشمندان مسلمان با نگاهی دوباره به میراث روایی، کوشش گسترده‌ای را برای بهره جستن هر چه بیشتر از این منبع آغاز کردند و با تأسیس دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی حدیثی و… در این راه گامهایی برداشتند.[۱]

چند نوع حدیث داریم

دانشمندان علم اصول فقه، به نقل کردن سنّت، حدیث (خبر) می‌گویند.

حدیث قول، فعل و تقریر پیامبر را گویند.

حدیث، در لغت به معنی هر چیز نو و جدید است، خبر و کلام را نیز حدیث خوانند.[۲] ابوالبقاء گوید: «حدیث، اسم مصدر از تحدیث به معنی خبر دادن است، سپس قول یا فعل یا تقریری که به محمد منسوب شود را بدان نامیده‌اند، و جمع آن احادیث بر خلاف قیاس است».[۳] در اصطلاح، حدیث عبارت است از سخنی که حاکی از قول یا فعل یا تقریر معصوم باشد. چنان‌که جمعی از علمای درایة و اصول تصریح کرده‌اند.[۴]

اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی می‌باشد.

در طول سده‌های بعد از زندگانی محمد و اهل بیت، احادیث توسط شیعه و سنی در مجموعه‌هایی گردآوری و مدون شده‌است. در میان مجموعه کتاب‌های حدیث، صحاح سته درنزد اهل سنت و اصول اربعه نزد شیعه از اهمیت بسزایی برای مسلمانان برخوردار است.

اصطلاح علم حدیث از نظر فقهای اسلامی، علمی است که توسط آن اقوال و افعال و احوال یا تقریر محمد و امامان (از نظر شیعیان) شناخته می‌شود و چون احادیث رسیده از ایشان، شامل گفته‌های آنان هم می‌شود شامل گفته و نیز نام وسائطی است که کلام مزبور را از وی روایت کرده‌اند. می‌توان گفت که اصطلاح «علم حدیث» یعنی دانستن (علم به) قوانینی که به وسیلهٔ آن احوال سند و متن حدیث شناخته می‌شود.

حدیث در پذیرش اولیه به دو دسته تقسیم می‌شود:

۱. احادیثی که عقل مستقل آن‌ها می‌پذیرد. سند این دسته از احادیث اهمیت عملی ندارد.

۲. احادیثی که به جهت اعتبار انتشابشان به پیامبر یا امامان مورد قبول است. به این دسته از احادیث، احادیث تعبدی می‌گویند. سند این دسته از احادیث مهم است و حرف اول را می‌زند.[۵]

روایت الحدیث (اصول الحدیث) علمی است که از کیفیت اتصال احادیث به پیامبر اسلام و امام، از جهت احوال روات (که آیا ضابط و عادلند؟) و از لحاظ کیفیت سند (که آیا متصل است یا منقطع؟) و غیر اینها گفتگو می‌کند و خود شامل دو بخش است:

درایة الحدیث (در مقابل روایة الحدیث) علمی است که از مفاد الفاظ متن حدیث چون شرح لغات حدیث و بیان حال حدیث از لحاظ اطلاق و تقیید و عموم و خصوص و داشتن معارض و مانند اینها بحث می‌کند که مناسب است نام این قسمت را فقه الحدیث گذارند. بخش اول را اصول الحدیث نیز می‌نامند.[۶]

حدیثی متواتر است که شمار راویان آن در هر طبقه به حدی باشد که تبانی آنان بر جعل حدیث عادتاً محال باشد و افاده علم به صدور مضمون حدیث از معصوم کند. خبر متواتر به لفظی و معنوی تقسیم شده‌است. متواتر لفظی، خبری است که همه ناقلان، مضمون آن را به یک لفظ نقل کرده باشند و این به ندرت محقق شده‌است. متواتر معنوی، قدر مشترک مضمون چند خبر است و این معنا فراوان تحقق یافته‌است. هر حدیثی که خبر متواتر نباشد خبر واحد است، هر چند سلسله راویان آن بیش از یکی باشد.

از نظر قدمای شیعه به حدیثی صحیح گفته می‌شود که صدور آن از معصوم قطعی باشد ولو با قراین خارجی، ولی از نظر متأخران حدیثی صحیح است که اولاً: تمامی سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد؛ ثانیاً: راویان آن در تمام طبقات دارای دو ویژگی وثاقت و امامی بودن باشند.

«حَسَن»، حدیثی است که سلسله سند آن متصل و راویانش امامی و ممدوح‌اند به مدحی که به حدّ وثاقت نرسیده است. اگر بعضی از راویان سلسله سند چنین باشند در صورتی که مابقی صفت رجال حدیث صحیح را دارا باشند به آن نیز حسن گفته می‌شود، زیرا نتیجه تابع اخسّ رجال است. از این جهت، حدیث حسن از نظر اعتبار پس از روایت صحیح قرار دارد.

«موثَّق»، حدیثی است که، به استثنای شرط امامی بودن، راویان آن برخوردار از دو رکن پیش گفته در حدیث صحیح باشند؛ بنابراین اگر سلسله سند روایتی به معصوم متصل و راویان آن ثقه باشند در صورتی که همه یا بعضی از آن‌ها شیعه دوازده امامی نباشند، موثق خواهد بود. حدیث موثق از جهت اعتبار، پس از حدیث صحیح و حسن، درمرتبه سوم قرار دارد.

به حدیثی «ضعیف» می‌گویند که هیچ‌یک از تعریفهای اقسام پیش گفته، یعنی صحیح، حسن و موثق بر آن منطبق نباشد. به عبارت روشن‌تر، حدیثی که سلسله سند آن فاقد اتصال باشد، یا راویان آن افراد مجهول‌الحال، یا فاسق و دروغگو باشند، حدیث ضعیف خواهد بود.[۷]

حدیث کساء- حدیث ثقلین-حدیث جابر-حدیث سلسله‌الذهب-حدیث لوح فاطمه-حدیث سفینه-حدیث مردان فارسی-حدیث منزلت -حدیث غدیر

مکتب و شاخه‌ای از مسلمانان است که قرآن را تنها کتاب و مرجع مستند برای ایمان، انجام مناسک و اعمال دینی خود، قبول دارند. اینان حدیث و گاه سنت را که عموم مسلمانان و روحانیان رسمی به عنوان مرجع مورد قبول برای انجام مناسک و ملاک ایمان و اعتقاد می‌دانند، ملازم و مترادف اعتقاد دینی ندانسته و در رفتار دینی خود الزامی به رعایت آن ندارند.[۸]

نرم‌افزار رایگان مرجع احادیث برای اندروید

قدمای امامیه، خبر را به صحیح و غیر آن تقسیم می کردند و برای صحیح نزد آنان شرایطی بوده است و اجمالا خبری را که افراد مورد اطمینان و وثوق نقل کنند یا مقارن و معتضد به جهاتی باشد که موجب وثوق گردد، صحیح می دانستند، ولی محدثین اهل سنت از دیر زمان حدیث را به سه نوع اصلی منقسم می کردند: صحیح و حسن و ضعیف.

اصطلاح مزبور، با اضافه قسم چهارمی به نام موثق، از زمان سید بن طاووس (1) به نقل صاحب معالم در منتقی الجمان) یا علامه حلی (2)

(به نقل شیخ بهایی در مشرق الشمسین) بین امامیه نیز معمول گردید.

شهید ثانی و شیخ بهایی قسم پنجمی بر این اقسام افزوده اند و آن حدیث قوی است.

خبری است که تمامی افراد زنجیره حدیث، امامی مذهب باشند، گر چه نسبت به بعضی از آنان مدح و ذمی نرسیده باشد، مانند نوح بن دراج. (3)

چند نوع حدیث داریم

خبری است که سلسله سند توسط رجالی موثق (4) و امامی مذهب به معصوم متصل گردد. (5)

الف) اهل سنت و جمعی از امامیه، مانند والد شیخ بهایی، قید عدم شذوذ و عدم علت را در تعریف، اضافه کرده اند.مراد از شذوذ آن است که با حدیث مشهور معارض نباشد و منظور از علت، عبارت است از عیب غیر آشکاری که موجب ضعیف حدیث شود، چون ارسال سند که به حسب ظاهر مسند باشد.

ب) بعضی چون بخاری در صحیح، ملاقات راوی را با مروی عنه نیز شرط صحت دانسته اند، ولی این شرط نزد مسلم و دیگران از اهل سنت و نیز نزد امامیه معتبر نیست، منتهای روایت شخصی از دیگری، ظهور در ملاقات و اخذ از وی دارد و وجود واسطه بین راوی و مروی عنه خلاف ظاهر است.

ج) شافعی و سخاوی و به تبع آنان جمع دیگری از پیشوایان اهل سنت، مذهب خاصی را شرط قبول روایت ندانسته و روایات ثقات مذاهب را قبول دارند (ر.ک: قواعد التحدیث ص 164) خطیب بغدادی از علی بن مدینی (از پیشوایان حدیث اهل سنت است) نقل می کند که می گفت: اگر حدیث اهل کوفه را به جهت تشیع رد کنیم، کتابهای حدیث از بین می رود. (الکفایه خطیب ص 129) .

تبصره 1.در توثیق راوی چنانچه علت آن ذکر نشود، همان کافی است، ولی اگر علت یاد شود، باید در آن دقت و بررسی کرد و چه بسیاری از جهات که برای تعدیل و توثیق راوی ذکر شده که برای این منظور کافی نیست، مانند وکالت از امام یا داشتن کتاب (له اصل او کتاب) و مانند اینها. (رجوع کنید به مقدمه رجال آیت الله خویی) .

تبصره 2.صحیح گاهی به حدیثی که سلسله راویان آن مذموم نباشند، اطلاق گردیده، اگر چه مرسل یا منقطع باشد.

تبصره 3.صحیح مضاف، حدیثی است که روات آن تا شخصی که حدیث از وی نقل می شود، صحیح باشد، گر چه سلسله سند از آن شخص تا معصوم، صحیح نباشد، چه مرسل باشد یا منقطع یا غیر آن دو، مثلا گفته شود: صحیحة ابن ابی عمیر عن رجل عن ابیعبد الله.

تبصره 4.گاهی نیز صحیح بر حدیثی که سالم از طعن باشد، اطلاق شده گر چه مرسل یا مقطوع باشد یا بعضی روات آن غیر امامی باشند، مثلا می گویند صحیحة ابن ابی عمیر با اینکه روایت مزبور مرسل است، یا اینکه علامه در خلاصة الاقوال فرموده: طریق صدوق در من لا یحضره الفقیه به معاویة بن میسره…صحیح است با اینکه وی توثیق نشده.و همچنین نقل اجماع نموده اند بر صحت حدیثی که با شرایط صحت از ابان بن عثمان یا دیگر اصحاب اجماع (ر.ک: اصحاب اجماع) نقل شود، با اینکه ابان خود فتحی مذهب است.

تبصره 5.صحیح، به اعتبار مراتب بر سه قسم است: 1.اعلی که اتصاف تمامی راویان به وثاقت، به علم یا به شهادت دو عادل باشد.2. اوسط: در صورتی است که اتصاف به وثاقت یک نفر یا همه راویان زنجیره حدیث، به قول یک عادل صورت گیرد 3.ادنی: درجایی است که اتصاف مزبور به ظن اجتهادی تحقق یابد (6)

تبصره 6.مراتب صحیح نزد اهل سنت بدین قرار است:

الف) حدیثی است که با وجود شرایط صحت در هر دو صحیح (بخاری و مسلم) آمده باشد و معمولا چنین حدیثی را متفق علیه و صحیح اعلی می نامند.

ب) حدیثی است که فقط در صحیح بخاری ذکر شده باشد.

ج) حدیثی است که تنها در صحیح مسلم آمده باشد.

د) حدیثی است که واجد شرایط شیخین (بخاری و مسلم) باشد، ولی در صحیحین ذکر نشده باشد.

تبصره 7.چنانچه حدیث به یکی از جهات ذیل تایید شود، نزد کلیه علماء مقبول است.امور مزبور، عبارت است از تایید و اعتضاد حدیث به دلیل قطعی مانند عموم کتاب الله یا فحوای حکمی که در قرآن آمده یا خبر متواتر.

تبصره 8.حدیث (گر چه از لحاظ سند صحیح باشد) به واسطه مخالفت با مضمون کتاب یا سنت یا اجماع یا به جهت اعراض اکثر علماء از مضمون آن یا به واسطه معارضه با خبر قوی تر مردود می گردد. (7)
(8)

خبر متصلی است که تمامی سلسله سند امامی مذهب و ممدوح باشند، (10) ولی تنصیص بر عدالت هر یک نشده باشد یا بعضی ممدوح و بقیه ثقه باشند. (11)

گاهی حسن بر روایتی که روات آن تا یک نفر معین، متصف به وصف مزبور باشد اطلاق شده است. (12)

روایتی است که راجع به راویان آن مدحی که تالی وثاقت است ذکر شده باشد یا راوی از اصحاب اجماع باشد. (راجع به اصحاب اجماع، رجوع کنید به علم الحدیث پاورقی ص 119)

در اصطلاح اهل سنت روایتی است که سند آن حسن باشد، ولی متن حدیث به واسطه شذوذ یا علت، حسن نباشد.

موثق خبری است که نسبت به کلیه افراد سلسله سند در کتب رجال شیعه (13) تصریح به وثاقت شده باشد، اگر چه بعضی از افراد زنجیره حدیث غیر امامی باشند، مانند علی بن فضال و ابان بن عثمان.

گاهی از روایت موثق به قوی تعبیر شده است. (14)

خبری است که شروط یکی از اقسام نامبرده (صحیح، حسن، موثق، قوی) در آن جمع نباشد، (15) ولی گاهی ضعیف بر روایت مجروح، اطلاق شده. (16)
(17)

انواع ضعیف بدین قرار است:

موقوف، مقطوع و منقطع، معضل، شاذ، منکر، متروک، معلل، مضطرب، مقلوب، مدلس، مرسل (قواعد التحدیث، ص 40 و 120) .

تبصره 1.ضعیف به اصطلاح اهل سنت، حدیثی است که صحیح و حسن نباشد.در بیقونیه آمده (و کل ما عن رتبة الحسن قصر فهو الضعیف و هو اقساما کثر) .هر حدیثی که در مرتبه نازلتر از حسن باشد، ضعیف است و اقسام ضعیف زیاد می باشد.

تبصره 2.در شرح بیقونیه فرماید: فاقد شروط قبول را ضعیف نامند و شروط قبول شش امر است: 1.اتصال سند، 2.عدالت، 3.ضبط، 4.فقدان شذوذ، 5.فقدان علت، 6.فقدان روایت معارض.آنگاه اقسام ضعیف را به اعتبار فقدان هر یک از شروط نامبرده بازگو می نماید.

تبصره 3.موجبات ضعف حدیث به قرار ذیل است:

1.کذب راوی در حدیث که موسوم است به (موضوع)، 2.اتهام وی به کذب که موسوم است به (متروک)، 3.کثرت خطای وی که موسوم است به (منکر)، (18) 4.غفلت راوی از اتقان در نقل که موسوم است به (منکر)، 5.فسق راوی، که چون بیشتر موجب جعل حدیث می شود موسوم است به (موضوع)، 6.روایت راوی بر سبیل توهم (19) که موسوم است به (معلل)، 7.مخالفت در نقل روایت به اثقات که اگر به واسطه تغییر سند باشد موسوم است به (مدرج)، 8.مجهول بودن راوی که موسوم است به (مجهول)، 9.بودن راوی از اهل بدعتی که ناشی از شبهه باشد که موسوم است به (متروک)، 10.کم حافظگی راوی که اگر همیشگی باشد، موسوم است به (شاذ) و اگر به واسطه پیری و عوارض دیگر باشد، موسوم است به (مختلط) . (20)

باید دانست که بسیاری از احادیث ضعیف، طبق اصطلاح متاخرین، در شمار احادیث صحیح به عقیده قدمای امامیه است، زیرا آنان ملاک صحت را وثوق و اعتماد به صدور حدیث از معصوم می دانستند و چنان که گفتیم، پاره ای از احادیث ضعیف (قسم چهارم) مورد اعتماد پیشوایان علم حدیث بوده، همان طور که اعراض قدماء، خود از موجبات ضعیف حدیث بوده است، اگر چه در آن جهات ضعیف مشهود نباشد، زیرا اصطلاح متاخرین به اغمض عین و ندیده گرفتن قراین و ضمایم خارجیه است، از این رو، چون احادیث موثوق الصدور به واسطه قراینی مورد اعتماد و وثوق متقدمین بوده، صحت آنها بی ملاک نیست. (21)

پی نوشتها:

1.قواعد التحدیث، ص 79.تدریب الراوی، ص 14.

2.محدثین اهل سنت حدیث را به سه نوع اصلی منقسم می دانند: صحیح و حسن و ضعیف، بنابر این، موثق نزد آنان در شمار مصطلحات نیست. (ر.ک: شرح زرقانی بر بیقوینیه، ص 14) .

3.فان بلغت سلاسله فی کل طبقه حدا یؤمن معه تواطئهم علی الکذب فمتواتر و یرسم بانه خبر جماعه یفید بنفسه القطع بصدقه (وجیزه) .

الخبر اما ان یکون له طرق بلا عدد فمتواتر و هو المفید للعلم الیقینی بشروط (شرح نخبه) .

چند نوع حدیث داریم

نزد محققین، عدد معینی در بلوغ به حد تواتر شرط نیست.ابن حجر در شرح نخبه فرماید: لا معنی لتعیین العدد علی الصحیح و منهم من عینه فی الاربعة قیل فی الخمسة و قیل فی العشرة و قیل فی الاثنی عشر و قیل فی الاربعین و قیل فی السبعین.

4.شهید ثانی در درایه و پسرش در معالم الاصول.

5.مانند ابن قبه و سید مرتضی که اولی حتی عمل به آن را مخالف عقل می شمارد. (ر.ک: معارج محقق و به رسائل شیخ انصاری، اوائل باب حجیت ظن) این نسبت به جمعی مانند شیخ طوسی و محقق حلی داده شده است. (ر.ک: به همین مدرک) .شیخ بهایی در وجیزه فرماید و قد عمل بها المتاخرون وردها المرتضی و ابن زهره و ابن البراج و ابن ادریس و اکثر قدمائنا…و لعل کلام المتاخرین عند التامل اقرب.ایضا فرماید: و الشیخ علی ان خبر المتواتر ان اعتضد بقرینة، الحق بالمتواتر فی ایجاب العلم و وجوب العمل، و الا فیسمیه خبر آحاد و یجیز العمل به تارة و منعه اخری.

شهید ثانی در درایه خود می فرماید: تمام کسانی که خبر واحد را حجت می دانند، به خبر صحیح، مشروط بر این که شاذ یا معارض با خبر صحیح دیگری نباشد، عمل می کنند، منتها بعضی مانند شیخ، خبر حسن، و جمعی چون محقق در معتبر و شهید در ذکری، خبر موثق را نیز حجت می دانند.بعضی نیز به خبر ضعیف – اگر مورد عمل مشهور اصحاب بوده باشد – عمل نموده و حتی بر خبر صحیحی که شهرت عملی نداشته مقدم می دارند، سپس ضمن تحقیقی می فرماید: شهرت عملی بین اصحاب ممکن نیست، چه اینکه قبل از شیخ طوسی، جمعی چون سید مرتضی عمل به خبر واحد را منع می کنند و جمعی بدون در نظر گرفتن شرایط صحت حدیث، هر گونه حدیثی را جمع و تدوین نموده اند و پیدا نمودن فتوای عالمان فقه بدون در نظر گرفتن حال این دو فریق، ممکن نیست، منتها شیخ، چون در کتب فقهی خود به بعضی اخبار ضعیف عمل نموده و دیگران نیز از وی پیروی کرده اند، گمان شده که عمل به چنین احادیثی، مشهور است.در صورتی که اصل عمل، به شیخ طوسی برگشت می کند. (درایه شهید، ص 29)

6.اول کسی که راجع به حجیت خبر واحد سخن گفته، شافعی در (الرساله) است و از علمای پیشین امامیه سید مرتضی در الذریعه و شیخ طوسی در عدة الاصول و از متاخران شیخ انصاری در فرائد الاصول به تفصیل در این زمینه بحث نموده اند.از اهل سنت ابن حجر نیز به تفصیل در فتح الباری (ضمن شرح باب ما جاء فی اجازة خبر الواحد) سخن گفته است.

7.حتی شهید ثانی تواتر را در هیچ حدیثی ثابت نمی داند و فقط حدیث (من کذب علی متعمدا فلیتبوا مقعده من النار) را ممکن التواتر می شمارد.والد شیخ بهایی نیز حدیث غدیر را متواتر می داند، ولی جمعی احادیث متواتر را فزون تر از این می دانند و در مورد عده ای از اخبار قایل به تواتر شده اند.

اما حدیث (من کذب) را 62 نفر از صحابه از پیغمبر نقل نموده اند و در طبقات بعدی بر عده ناقلین افزوده شده. (ر.ک: درایه شهید ثانی، ص 16، وصول الاخبار، ص 77، علوم الحدیث، ص 150) .

8.محقق قمی برای متواتر معنوی اقسامی تصویر کرده که در (مقیاس الدرایه) از وی بازگو شده است.

9.سید بن طاووس، جمال الدین احمد بن موسی بن جعفر بن طاووس (متوفای 637 ه.) که در فقه و رجال صاحب تالیفاتی است. وی برادر رضی الدین علی است که در کتب دعا معمولا از وی به سید بن طاووی تعبیر شده است.

10.حسن بن یوسف بن مطهر حلی معروف به علامه و ملقب به آیت الله از بزرگان امامیه و شاگرد محقق حلی (صاحب شرایع) است که کتب گرانمایه ای در فقه و اصول و رجال تالیف فرموده وفاتش در سال 726 ه.در سن 77 سالگی واقع شد.در نخبة المقال فرموده:

و آیة الله ابن یوسف الحسن سبط مطهر فریدة الزمن علامة الدهر جلیل قدره ولد رحمة (648) و عز (77) عمره

11.و قد یطلق القوی علی ما یروی الامامی غیر الممدوح و لا المذموم (درایه شهید، ص 26…) : او مسکوت عن مدحهم و ذمهم فقوی (وجیزه) :

12.الفاظی که مفید توثیق راوی است، عبارت است از: ثقه، عین، وجه، مشکور، شیخ الطائفه، حجة.

عین: به معنی میزان است جنان که حضرت صادق از ابو الصباح کنان به میزان تعبیر فرمود.وجه: به اعتبار توجه مردم به وی برای اخذ حدیث و معالم دین استعمال می شود (شعب المقال نراقی 10) .خطیب در کفایه فرموده: بهترین الفاظ مدح عبارت است از حجة، ثقة.

13.سلسله السند امام امامیون ممدوحون به التعدیل، فصحیح و ان شذ (وجیزه) .اهل سنت عدم شذوذ و عدم علت را نیز در صحت حدیث شرط می دانند.

ابن حجر (در شرح نخبه الفکر، ص 12) فرماید: خبر الاحاد بنقل عدل تام الضبط متصل السند غبر معلل و لا شاذ، هو الصحیح، نووی در تقریب فرماید: هو ما اتصل سنده بالعدول الضابطین من غیر شذوذ و لا علة، ص 14.بیقونی فرماید:

(اولها الصحیح و هو ما اتصل اسناده و لم یشذو لم یعل) (یرویه عدل ضابط عن مثله معتمد فی ضیطه و نقله) .

14.منظور از ظن اجتهادی، احتمال راجحی است که از استصحاب عدالت یا اصالة عدم الفسق یا ظاهر الحال، حاصل شود.

15.وصول الاخیار، ص 80.

16.راجع به تعارض دو خبر رجوع کنید به (علم الحدیث) تالیف نگارنده.

17.روایت حسن از آن جهت بدین نام مسمی شده است که نسبت به اسناد آن حسن ظن داریم.

18.حسن به اصطلاح اهل سنت خبر مسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند یا حدیث مرسلی است که مرسل آن ثقه باشد، ولی در هر حال باید خالی از شذوذ و علت باشد، (قواعد التحدیث، ص 102) قال الخطابی: هو ما عرف مخرجه و اشتهر رجاله و علیه مدار اکثر الحدیث و یقبله اکثر العماء و استعمله عامة الفقهاء، (مقدمه ابن صلاح، ص 15.تقریب النواوی، ص 87) . سیوطی در شرح عبارتی که از خطابی نقل گردیده، می گوید: فاخرج بمعرفة المخرج، المنقطع و حدیث المدلس قبل بیانه (تدریب الراوی، ص 87) .

زرقانی روایت حسن را دو قسم نموده: حسن لذاته و حسن لغیره.و اولی را چنین تعریف نموده: «هو ما اشتهر رواته بالصدق و الامانة و لم تصل فی الحفظ و الاتقان رتبة رجال الصحیح » (شرح بیقونیه، ص 24)، بنابر این می توان گفت: حدیث حسن به اصطلاح فریقین حدیث نازل تر از صحیح است، لذا در مقدمه ابن صلاح آمده: چنانچه راوی حدیث از درجه اهل حفظ و اتقان پایین تر باشد، ولی مشهور به صدق و ستر باشد، حدیث مزبور حسن است.

19.الفاظ مفید مدح: متقن، حافظ، ظابط، مشکور، زاهد، قریب الامر، (ر.ک:

رواشیح السماویه، ص 59- رجال کنی – مقدمات رجال بو علی، ص 12- درایة مروج) .

20.چنان که علامه، طریق صدوق را در من لا یحضره الفقیه به سماعة بن مهران حسن شمرده.با این که سماعه واقفی مذهب است. (درایه شهید، ص 25)

21.قید مزبور (تصریح به وثاقت در کتب شیعه) از این لحاظ است که نسبت به بعض راویان حدیث در کتب رجال اهل سنت تصریح به وثاقت شده است، ولی از این رو که آنان کلیه صحابه را عادل می دانند و به جهات دیگر، این تعدیل از نظر امامیه معتبر نیست.

در کتاب تاریخ قم، که در سال 378 ه‍ ق به قلم حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن مالک اشعری قمی تصنیف شده است، حدیثی از امام کاظم(ع) وجود دارد که برخی فقیهان و حدیث شناسان معاصر، آن را بر نهضت امام خمینی و ا…

بحث از واقعة شگفت انگیز و محیرالعقول معراج پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله از جمله مباحث جنجال برانگیزی به شمار می اید که از دیرباز تاکنون، بر سر زبان و قلم دوست و دشمن جریان داشته است. برخی از اندیشم…

برخی از مورخان، روش مسلمانان را به دو جریان اصحاب حدیث با مشخصه عقل ستیزی، و متکلمین با مشخصه عقلانیت، تقسیم بندی می کنند. این تقسیم که از جریانات فکری غیر امامی گرفته شده است، به امامیه نیز بسط داده …

شیخ صدوق و شیخ مفید به عنوان اعاظم متکلمین شیعه علی رغم تفاوتهای قابل توجه در آثار خویش در طرح مسایل عقیدتی در مبانی که خود ارائه داده اند قرابت های زیادی دارند. اگرچه شیخ صدوق به عنوان یکی از محدثین …

روش طبقه بندی احادیث متأثر از نظام طبقه بندی در هر دوره ای است که مؤلفان کتب با در نظر گرفتن روشهای مرسوم در عصر خویش به طبقه بندی احادیث میپردازند. کلینی جزء محدثانی است که در طبقه بندی احادیث کتاب ش…

کتاب الکافی یکی از کتب متقدم و معتبر حدیثی شیعه است که با استفاده از تألیفات و مصنَّفات پیش از خود تدوین شده است. احادیث الکافی غالباً از منابع اصول (اربع مائة) و دیگر مصادر اطمینان بخش برگرفته شده که…

گفته ‌اند که فطریه قوت غالب است؛ آن چیزی که در هر جایی غالبا به عنوان قوت و غذا مصرف می شود؛ ولو قوت منحصر نباشد. مثلاً در اغلب جاهای کشور ما نان گندم مصرف می شود، ولی مردم به نان گندمِ فقط اکتفا نمی …

زمان کنار گذاشتن فطره و پرداخت آنچه موقع است؟ جواب: بعد از اثبات حلول ماه شوال می‌تواند آن را کنار بگذارد و اگر نماز عید فطر می‌خواند، بنابر احتیاط واجب باید پیش از نماز پرداخت کند یا کنار بگذارد و اگ…

وهابی ها که بدعت گزاری در دین را از بنیانگزار بدعت در دین یعنی معاویه به ارث برده اند. همان کسی که پیامبراعظم(ص) در باره او فرمودند: «لتَتَخِذَنَّ یا مُعاوِیه اَلبِدعَهُ سُنَّهً وَالقُبحُ حَسناً أکلُک…

به طور کلی در هر محدوده جغرافیایی، گروه هایی که تشابه فرهنگی و ساختاری دارند، از حیث تاریخ و آداب و سنن و زبان مشترک هستند و در یک سرزمین زندگی می کنند، ملّت نامیده می شوند. برخی بر این باورند که میان…

دین از جانب خداوند متعال آمده است و ساختمان وجودی ما، قسمتی از آن، یعنی مسائل اعتقادی را درک می کند. و قسمت عمده ای از آن را که درک نمی کند توسط عقل حکم می شود که تحت لوای الله قرار بگیریم؛ بنابراین خ…

اگر اخلاق را که صفات نفسانی و اعمال و رفتار عالی انسانی است، در جهت صحیح و ‎مثبت لحاظ کنیم، تربیت را مهم ترین ثمرۀ آن می یابیم، بر این اساس، تربیت، فعلی است ‎که اخلاق حاصل آن است، اگر چه تمامی آن نیست…

احکام روزه ‏(استفتائات روزه بر اساس فتوای مقام معظم رهبری)سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ایس 731: دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی توانایی روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه…

ای انسان، تمام اعمال و رفتار تو نه تنها در زندگی شخصی ات بلکه در طبیعت و محیط پیرامون تو نیز اثر می گذارد. دین اسلام قبل از هر چیز انسان را به پی آمدهای مثبت و منفی دنیوی کارهایش متوجه ساخته و هشدارها…

زندگی نامه حضرت شاه چراغاختصاصی پایگاه حوزهشناسنامه
نام: احمد
لقب: شاهچراغ، سید‌السادات
کنیه: ابوعبدالله
پدر: امام موسی کاظم علیه السلام
مادر: امّ احمد
تاریخ ولادت: نامشخص
تاریخ شهادت: بین…

انواع حدیث

۱۳۹۱/۶/۲۱


۱۰۲ بازدید

انتشار اینترنتی مطالب یا چاپ در نشریات دانشجویی با ذکر منبع موجب امتنان است.
نقل مطالب در دیگر نشریات با اطلاع این مجموعه و ذکر منبع بلامانع است.
برای چاپ در کتب، کسب اجازه کتبی الزامی است.
اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

انواع حدیث – قوی – ضعیف

۱۳۹۰/۱۲/۲۷


۲۱۵ بازدید

انتشار اینترنتی مطالب یا چاپ در نشریات دانشجویی با ذکر منبع موجب امتنان است.
نقل مطالب در دیگر نشریات با اطلاع این مجموعه و ذکر منبع بلامانع است.
برای چاپ در کتب، کسب اجازه کتبی الزامی است.
اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

۱- مسند: روایتی است که سندش کامل بوده و مرفوعاً به نبی ص می‌پیوندد. به سخنی دیگر: حدیثی است که هیچ کدام از واسطه‌ها از سندش حذف نشده‌اند.

۲- مرسل: آن است که راوی پس از اینکه یک یا چند واسطه را از میان بر می‌دارد، آن را به پیامبر ص نسبت می‌دهد. (این قسمت خود به اعتبار تعداد واسطه‌های محذوف و مقاطع حذف، به انواع متعددی منشعب می‌گردد).

دانستن اصطلاحات متعارفه علم الحدیث از ضروریات شمرده می شود[1] .

انواع حدیث (به حسب این اصطلاحات) طبق تبویب سیوطی در تدریب الراوی 65 قسم است. شهید ثانی در شرح بدایه، سی قسم را ذکر فرموده. و سبب این اختلاف بیشتر به واسطه به حساب آوردن اقسام فرعی یک مصطلح است.

تواتر و آحاد

حدیث یا متواتر است یا احاد. متواتر در لغت آمدن یکی پس از دیگری بلافاصله است که آیه شریفه ثم ارسلنا رسلنا، به همین معنی آمده. و در اصطلاح علم الحدیث منظور: خبر جماعتی است که (فی حد نفسه نه بضمیمه قرائن) اتفاق آنان بر کذب، محال و در نتیجه موجب علم به مضمون خبر باشد.

تواتر نیز به لفظی و معنوی و اجمالی تقسیم شده. تواتر لفظی خبری است که مفاد آن در روایات کثیره با الفاظ مخصوص و همسان هم نقل شود.و این معنی بندرت در اخبار وجود می یابد[2] .

چند نوع حدیث داریم

زیرا ناقلین صدر اول معدود بوده، و تواتر در طبقات بعد حاصل گشته. البته روایاتی، مورد این ادعا است که شاید حدیث (من کذب علی متعمدا فلیتبوء مقعده من النار) از اظهر مصادیق مزبور باشد زیرا 62 تن از صحابه این حدیث را از پیغمبر نقل نموده اند[3] که در طبقات بعدی بر عده ناقلین افزوده شده.

اما معنوی آنست که مورد تواتر، مفاد مشترک چند حدیث باشد و بعبارت دیگر معنی التزامی قضیه، متواتر باشد مثل شجاعت امیر المؤمنین که از منقولات تاریخ (غزوات و سرایای رسول اکرم (ص) و جنگهای خود آنجناب) بتواتر رسیده.

تواتر اجمالی، عبارت است از علم بصحت یکی از چند حدیثی که در یک موضوع وارد شده باشد، مانند حجیت خبر عادل، که در کتب اربعه آمده باشد. زیرا از رجوع دادن امام (ع) بعض شیعه را به جمعی از اصحاب خود و یا سؤال شیعه از وثاقت بعض اصحاب ائمه تا بتوانند از او اخذ احکام نمایند، علم اجمالی حاصل می گردد.

خبر آحاد: خبری است که فقط یک یا چند نفر (که فی حد نفسه و بدون ضمیمه و قرینه از گفته آنان علم بمضمون خبر حاصل نشود) آنرا نقل کرده باشند.

«صحیح به اصطلاح قدماء»

قدماء خبر را به صحیح و غیر آن منقسم می کردند. شرائط صحت نزد امامیه بقرار نوشته محقق کاشانی (فیض) در مقدمات وافی عبارت است از:

1 ـ وجود حدیث در چند اصل از اصول اربعماه مشهور و متداول بین اصحاب.

2 ـ تکرار حدیث در یک یا دو اصل بطرق معتبره.

3 ـ وجود حدیث در یکی از اصول راویانی که تصدیق و توثیق آنان اجماعی است مانند زراره و محمد بن مسلم و فضیل بن یسار.

4 ـ وجود حدیث در یکی از اصول اصحاب اجماع، مانند صفوان بن یحیی و بزنطی و یونس بن عبد الرحمن و عمار ساباطی.

5 ـ وجود حدیث در کتبی که توسط اصحاب ائمه نوشته شده و چون بر امام عرضه گردیده بر آن صحه گذارده اند مانند کتاب عبید الله حلبی که بر حضرت صادق (ع) عرضه گردید و کتاب یونس بن عبد الرحمن و فضل بن شاذان که بر حضرت عسکری ارائه گردید.

6 ـ اخذ حدیث از کتبی که نزد پیشینیان امامیه شهرت داشته و مورد اعتماد بوده چه مؤلف آن امامی باشد مانند کتاب صلات حریز بن عبد الله سجستانی و کتب بنی سعد و علی بن مهزیار یا غیر امامی نوشته باشد مانند کتاب حفص بن غیاث قاضی و حسین بن عبد الله السعدی و کتاب قبله علی بن حسن طاطری.

شیخ حر عاملی در فوائد خاتمه (هدایه الامامه) به نقل از مشرق الشمسین شیخ بهائی باختصار عناوین مزبور را (بجز عنوان ششم) قرائن صحت حدیث می شمارد.

تقسیمات حدیث به اصول اربعه

از زمان سید بن طاووس[4] یا علامه حلی[5] بنقل شیخ بهائی در مشرق الشمسین) تقسیم به اصول اربعه معمول گردید.

اصول اربعه: محدثین شیعه حدیث را به چهار قسم بدین قرار (صحیح، حسن، موثق، ضعیف) تقسیم کرده اند که هم اکنون این اصطلاح متداول و معمول است[6] و سایر اصطلاحات در این چهار قسم مندرج می باشد.

1 ـ صحیح: و آن خبریست که سلسله سند توسط رجالی موثق[7] و امامی مذهب بمعصوم منتقل گردد[8] .

2 ـ حسن: خبریست که رجال سند تماما و در هر طبقه امامی مذهب و ممدوح[9] باشند ولی تنصیص بر عدالت هر یک نشده باشد ولی حسن باصطلاح اهل سنت حدیثی است که سلسله سند در وثاقت نزدیک بدرجه صحت بوده و یا روایت مرسلی است که مرسل آن ثقه باشد و در هر صورت سالم از شذوذ و علت باشد [10] .

وجه تسمیه حسن بدین نام از آن جهت است که نسبت براویان آن حسن ظن داریم.

3 ـ موثق: خبریست که نسبت بکلیه افراد ناقلین، تنصیص بتوثیق شده باشد.گرچه بعضی از رجال سلسله سند غیر امامی باشند.

4 ـ ضعیف: خبریست که شروط یکی از اقسام نامبرده در آن جمع نباشد.

علامه قاسمی گوید: بزرگان حدیث ضعیف را از آنرو نقل کرده اند که شاهد باشد نه بتنهائی ملاک عمل واقع شود.

باید دانست که بسیاری از احادیث ضعیف طبق این اصطلاح، در شمار احادیث صحیح، بعقیده قدمای شیعه است.

زیرا آنان ملاک صحت را وثوق و اعتماد بصدور حدیث از امام می دانستند [11] و چنانکه می دانیم پاره ای از احادیث قسم چهارم، مورد اعتماد پیشوایان علم الحدیث بوده زیرا اصطلاح متأخرین با غمض عین و چشم پوشی از قرائن و ضمائم خارجیه است. از اینرو چون احادیث مزبور بواسطه قرائنی مورد وثوق و اعتماد متقدمین بوده صحت آنها بی ملاک نیست [12] .

مطلب دیگر اینکه خبر مستفیض که بتوسط جماعتی نقل، ولی بحد تواتر نرسیده، جزو اقسام خبر واحد شمرده شده.

منتهی خود کثرت ناقلین، جزو قرائنی است که ممکن است موجب اطمینان بصدور آن از معصوم گردد.

 

 

سایر اصطلاحات

1 ـ غریب: غریب بر سه گونه است: (غریب الالفاظ) و (غریب المتن) و (غریب السند) .

غریب الالفاظ: آنست که در متن حدیث، لفظ مشکلی بکار رفته باشد و در این فن کتبی تدوین شده (که الفاظ مشکله حدیث یا بتعبیر دیگر لغات احادیث، در آن معنی شده) .

 

نام کتب غریب الحدیث

شاید اول کسی که در این باره بتألیف کتاب سبقت جست (ابو عبیده معمر بن مثنی تیمی [13] و [14] یا نضر بن شمیل مازنی باشد سپس اصمعی [15] و ابو عبید قاسم بن سلام [16] ، سپس قطرب، محمد بن مستنیر و پس از اینان ابن قتیبه [17] و آنگاه ابو سلیمان خطابی [18] و هروی، احمد بن محمد صاحب ازهری لغوی که در زمان خطابی میزیست، کتاب غریب القرآن و الحدیث خود را بترتیب حروف معجم تدوین نمود گرچه با روی کار آمدن زمخشری و تألیف ارزنده وی در غریب الحدیث بنام (الفائق) کتاب هروی به کنار ماند ولی کتاب هروی چون سهل التناول تر از فائق می باشد از این رو حافظ ابو موسی محمد بن ابی بکر اصفهانی (581) مستدرکی بر کتاب هروی نوشت. ابو الفرج بن جوزی نیز کتابی در غریب الحدیث پرداخت ولی همزمان وی ابن اثیر نهایه را بر مبنی جمع بین کتاب ابو عبیده و هروی تألیف نمود و از این رو کتب سابقین را تحت الشعاع قرار داد (ملخص از شرح نخبه الفکر ص 36 و کشف الظنون ج 2 قائمه 1203) .

همزمان ائمه این فن که یاد کردیم، الامام ابراهیم بن اسحق حربی کتاب مبسوطی ضمن چند جلد در غریب الحدیث پرداخت ولی چون بواسطه استقصاء طرق اسانید و آوردن تمام متن احادیث، مطول شده بود متروک ماند سپس جمعی چون معمر بن حمدویه و ابو العباس احمد بن یحیی لغوی (تغلب) و مبرد، محمد بن یزید ثمالی و ابو بکر انباری، محمد بن قاسم و احمد بن حسن کندی و محمد بن عبد الواحد زاهد صاحب تغلب و دیگران کتابهای نافعی در این باره نگاشتند که شاید بهترین آنها (فائق) زمخشری [19] و (نهایه) ابن اثیر [20] و از همه جامعتر (مجمع البحرین) تألیف شیخ اجل (طریحی نجفی) است.که علاوه بر لغات احادیث نبوی، شامل لغات و مشکلات اخبار وارده از ناحیه ائمه هدی می باشد.گرچه بدقت فائق و نهایه نیست.

چند نوع حدیث داریم

غریب المتن: حدیثی است که در طبقه اول، فقط یک تن آنرا نقل نموده باشد.و چنانچه همین متن، بطریق دیگر معروف باشد آنرا غریب السند نامند.

2 ـ مسند: حدیثی است که سلسله سند آن در جمیع مراتب تا به معصوم مذکور باشد و متصل.که قهرا حدیث مرسل و معلق و معضل و موقوف را شامل نیست. (توضیح مرسل و معلق… .بعدا ذکر خواهد شد) .

3 ـ متصل و موصول: حدیثی است که هر یک از روات از راوی طبقه بالاتر نقل کرده باشند.ولی در این نوع، رسیدن سلسله، بامام شرط نیست.از اینرو موقوف و مرفوع را شامل می باشد.

4 ـ مرفوع: حدیثی است که از وسط سلسله یا آخر، یک تن یا بیشتر افتاده باشد و لکن تصریح برفع نموده باشند مثلا (عن کلینی عن علی بن ابراهیم عن ابیه رفعه عن الصادق (ع) قال..) ..

در مرفوع اصطلاح دیگری نیز می باشد و آن حدیثی است که در آخر بمعصوم اضافه و انتساب یابد اعم از اینکه سند حدیث مقطوع یا مرسل باشد.

5 ـ معنعن: حدیثی است که در تمام سلسله سند تصریح بلفظ عن فلان شده باشد.

6 ـ معلق: حدیثی است که از اول سلسله یک تن یا بیشتر اسقاط گردد که احادیث کتاب من لا یحضره الفقیه و قسمتی از تهذیبین در بادی نظر چنین است.

ولی مؤلفین کتب مزبور (شیخ صدوق و شیخ طوسی) در آخر کتاب (من لا یحضره الفقیه) و کتاب (فهرست) ، رجال غیر مذکور سلسله را طبق ضابطه و قاعده ای تعیین فرموده اند [21] .

7 و 8 ـ مفرد و شاذ: مفرد بر دو قسم آمده اول حدیثی است که راوی آن از تمام روات بنقل حدیث منفرد باشد [22] .

دوم اینکه انفراد مزبور نسبی بوده چون انفراد اهل شهری در نقل حدیث خاصی.

چنین حدیثی اگر در مقابل حدیث مشهور و در قبال آن واقع گردد شاذ و نادر نامیده می شود و عکس شاذ را محفوظ نامند.

تفرد اهل شهری در نقل حدیث: (قال، کان علی رضی الله عنه یضحی بکبشین بکبش عن النبی (ص) و کبش عن نفسه) که روات آن از اول سند تا بآخر منحصرا از اهل کوفه اند.عن ابی سعید قال: امرنا رسول الله (ص) ان نقرأ فاتحه الکتاب و ما تیسر) که روات آن در طبقات سلسله سند تماما از اهل بصره اند.حاکم انواعی از افراد:

1 ـ افراد احادیثی که یکتن از روات از یکی از پیشوایان حدیث نقل کرده.

2 ـ افراد در احادیث شهری که اهل شهر دیگر بنقل آن اختصاص دارند را با امثله ای ذکر کرده. (معرفه علوم الحدیث ص 97) .

9 ـ مدرج: حدیثی است که راوی، کلام خود یا کلام بعضی از راویان را داخل در متن نماید [23] که موجب اشتباه کلام وی بسخن معصوم شود.چه این عمل بعنوان شرح و توضیح حدیثی باشد، و چه بعنوان استشهاد به آن [24] .

10 ـ مشهور.شاذ.نادر: مشهور حدیثی است که نزد محدثین شایع و مشتهر باشد [25] .مانند حدیث (انما الاعمال بالنیات) .خبر مخالف مشهور را شاذ گویند و شاذ و نادر یک معنی دارد.

11 ـ مصحف: حدیثی است که بعضی از سند یا متن آن بمشابه خود تغییر یافته باشد چون تصحیف (برید به یرید [26] ) و (حریز بن عبد الله سجستانی به جریر بن عبد الله بجلی) و چون حدیث: (ان النبی (ص) احتجر بالمسجد) ای اتخذ حجره من حصیر، که به (احتجم) تصحیف شده.

گاهی تصحیف در معنی و مفاد حدیث است مثل این حدیث: (نحن قوم من عنزه.صلی الینا رسول الله) که ناقل حدیث: (صلی رسول الله الی عنزه) را که منظور از عنزه (بفتح نون) ، عصای کوتاه است، بنام قبیله خود «عنزه» تصحیف نموده [27] .

12 و 13 ـ عالی و نازل: که اولی حدیث قلیل الوسائط و دومی بعکس آنست.

گروهی در قسمت اول تتبعاتی نموده.و نتیجه آنرا در کتبی بنام (قرب الاسناد) جمع و ضبط فرموده اند که از آنجمله (قرب الاسناد حمیری است) [28] .

14 و 15 ـ معروف و منکر: معروف حدیثی است که مضمون آن بین روات اشتهار داشته باشد.

و منکر بعکس آنست یعنی خبریست که یکتن غیر ثقه آنرا نقل کرده باشد.

از منکر گاهی تعبیر بمردود شده و این دو (معروف و منکر) با (مشهور و شاذ) یک معنی دارد.گرچه نوعا مراد بمعروف.حدیثی است که در مقابل و معارض با حدیث منکری آمده باشد.ولی در مشهور اعم است.

16 ـ مسلسل: حدیثی است که کلیه افراد سلسله تا بمعصوم هنگام روایت، دارای خصوصیت قولی یا فعلی باشند.مثل: اخبرنی فلان (و الله) که کلمه (و الله) در نقل از یکان یکان افراد سلسله سند آمده باشد.و از همین نوع است، تسلسل در اسامی (که تمام افراد سلسله بیک نام مسمی باشند) .

17 ـ مزید: روایتی است که در متن یا سند آن زیادئی که در حدیث همسان آن نیست وجود داشته باشد.مانند حدیث (جعلت لی الارض مسجدا و ترابها طهورا) که بسند دیگری با حذف لفظ (و ترابها) ذکر شده.

18 و 19 ـ ناسخ و منسوخ: که اولی حدیثی است که رفع حکم ثابت در قرآن یا حدیث دیگر نماید [29] .

ولی اینگونه حدیث اختصاص باحادیث نبوی دارد.زیرا بعداز آنحضرت نسخ نیست [30] و [31] در حدیث آمده: امر النبی مثل القرآن ناسخ و منسوخ (مجمع البحرین) .

20 ـ مقبول: حدیثی است که علماء مضمون آنرا قبول فرموده و طبق آن عمل نموده باشند.

نوعا این اصطلاح در احادیثی که بصحت اصطلاحی موصوف نیست، استعمال می شود چون مقبوله عمر بن حنظله که در رسائل شیخ انصاری بدان استشهاد شده [32] .

21 ـ مشترک: و آن حدیثی است که نام یکی از رجال آن بین ثقه و غیر ثقه، مشترک باشد.که تمیز آن احتیاج مبرمی بعلم رجال دارد.و خود یکی از شعب مهمه آن علم (رجال) است و دانشمندان کتب ممتعی در این باره نوشته اند.که از آنجمله (مشترکات) کاظمی [33] و (مشترکات) طریحی است [34] . و 25 ـ مؤتلف و مختلف: و آن حدیثی است که در سلسله سند اسم کسی نقل شود که بدو گونه ممکن است خواند.

ولی در کتابت یکسان نوشته می شود و اینموضوع در واقع یکی از شعب تصحیف است منتهی در سلسله سند نه متن.چون حنان و حیان، جریر و حریز، خیثم و خثیم، همدانی (بسکون میم) و همدانی (بفتح میم) ، حناط و خیاط [35] .

گاهی نیز مختلف باحادیث متعارضه اطلاق شده [36] .

26 ـ مطروح: و آن حدیثی است که مخالف دلیل قطعی، و غیر قابل تأویل باشد.

27 ـ متروک: و آن حدیثی است که در سلسله سند کسی که متهم بکذب بوده موجود باشد بعلاوه، حدیث هم مخالف قواعد باشد.

28 ـ مشکل: بر حدیثی اطلاق می شود که شامل الفاظ یا معانی مشکله باشد و در این باره کتاب مصابیح الانوار سید شبر بسیار مورد استفاده است [37] .

29 ـ مؤول: و آن حدیثی است که بواسطه شواهد عقلی یا نقلی بر خلاف ظاهر حمل شده باشد.

30 ـ مبین و مجمل: اول حدیثی است که الفاظ متن آن ظاهر الدلاله باشد و دوم بر خلاف آن.

31 ـ موقوف: حدیثی است که از مصاحب معصوم نقل شود [38] چه سلسله سند بصحابی متصل باشد، چه منفصل.

32 ـ مقطوع و منقطع: حدیثی است که از تابعین معصوم نقل شده و شامل اقوال آنان باشد.

33 و 34 ـ معضل و مرسل: اول حدیثی است که از سلسله سند دو تن یا بیشتر پشت سر هم حذف گردیده باشد و اگر یکتن حذف شود از اقسام مرسل یا معلق خواهد بود.گرچه مرسل گاهی بر حدیثی که کلیه افراد سلسله حذف گردیده باشد، اطلاق شده ولی مرسل بمعنی خاص، حدیثی است که یکتن از کسانی که خود حدیث را از پیغمبر و یا امام نشنیده بدون وساطت صحابی از معصوم نقل نماید.

 

 

«حجیت مرسلات»

در مرسل اختلاف شده که آیا حجت است؟ یا نه.سیوطی در تدریب الراوی (ص 123) ده قول در این زمینه نقل کرده است.مشهورامامیه نسبت بمراسیل جماعتی از بزرگان که معمولا جز از ثقات، نقل حدیث نمی کرده اند (چون ابن ابی عمیر و بزنطی و صفوان بن یحیی) [39] قائل به حجیت شده اند و شیخ کشی در رجال خود جماعتی را نام می برد و می فرماید: قد اجمعت الصحابه علی تصحیح ما یصح عنهم. [40] افراد مزبوره سه طبقه اند که علامه بحر العلوم نام آنان را ضبط فرموده [41] .

تنبیه: سیوطی از حاکم نقل کرده که: اکثر احادیث مرسله اهل مدینه از سعید بن مسیب است و از اهل مکه بیشتر عطاء بن ابی رباح بنقل مرسلات پرداخته و از اهل بصره، حسن بصری و از اهل کوفه، ابراهیم نخعی و از اهل مصر، سعید بن ابی هلال و از اهل شام، مکحول (تدریب الراوی ص 123) .

35 ـ معلل: حدیثی است که مشتمل بر علت حکم باشد [42] و گاهی اطلاق بر حدیثی که در آن ضعف و قدحی است که در ظاهر مشهود نباشد، شده که مأخوذ از علت بمعنی مرض و بیماری است.

36 ـ مدلس: حدیثی است که در آن عملی که باعث اعتبار گردد انجام شود (از ماده تدلیس بمعنی تخلیط و خدعه آمده) و مدلس گاهی از جهت سند [43] (44) و زمانی از جهت متن است.

37 ـ مضطرب: و آن حدیثی است که از لحاظ متن یا سند مختلف نقل شده باشد.که اگر این اختلاف در معنی یا وثاقت سلسله سند، خدشه رساند، از درجه صحت، ساقط و گرنه مورد عمل است.

38 ـ مهمل: حدیثی است که بعضی از رجال سند در کتب رجالیه ذکر نشده باشد.یا ذکر گردیده ولی وصفی از وی نشده.

39 ـ مجهول: و آن حدیثی است که افراد زنجیره حدیث گرچه در کتب رجال آورده شده ولی نسبت بعقیده و وثاقت و مذهب وی ذکری نشده باشد. ـ موضوع: و آن حدیثی است که راوی آنرا از خود ساخته باشد.اینگونه احادیث گاهی باقرار خود واضع و هنگامی از قرائن تشخیص داده می شود و ما علائم وضع و جهات و علل آنرا در سابق بیان نمودیم.

پی نوشت

[1] . اصطلاحات مزبور جز معدودی راجع بسند حدیث است اما در متن حدیث (که مقصود بالذات نیز همانست) فقط بنص و مجمل و ظاهر و مأول تقسیم شده.نیز مضمون حدیث گاهی مطلق و هنگامی عام و زمانی مقید و یا خاص است. (قواعد التحدیث ص 79) .

[2] . حتی شهید ثانی، تواتر را در هیچ حدیثی ثابت نمی‏داند و فقط حدیث من کذب الخ را ممکن التواتر می‏شمرد.والد شیخ بهائی حدیث غدیر را نیز متواتر می‏داند.

[3] . درایه شهید ص 16، درایه شیخ حسین (وصول الاخیار) ص 77، علوم الحدیث ص 150 در مدرک اخیر ذیل صفحه می‏نویسد: بعضی، ناقلین این حدیث را از صحابه بالغ بر یکصد تن شمرده‏اند.

ولی ظاهرا عین این متن نباشد و آنچه خاص این متن است هفتاد و چند تن‏اند که سیوطی نام آنانرا در (التدریب ص 190 چاپ قاهره بسال 1307) یاد کرده.

[4] . جمال الدین احمد بن موسی بن طاووس متوفای 673 ه است که کتاب بشری در اصول و حل الاشکال فی معرفه الرجال از تألیفات وی است.

کتاب اخیر شامل مطالب کتب اربعه رجال (رجال کشی، رجال نجاشی، فهرست شیخ، رجال شیخ) و بخش (ضعفاء) از کتاب (رجال غضائری) است که پس از وی صاحب معالم (شیخ حسن پسر شهید ثانی) این کتاب را مرتب ساخته و بنام تحریر طاووسی نامیده.

[5] . آیه الله جمال الدین ابو منصور حسن بن یوسف معروف به (علامه حلی) از بزرگترین علمای شیعه در قرن هفتم هجری است که تألیفاتی در منطق و کلام و فلسفه و فقه و اصول و رجال دارد.

[6] . صحیح و حسن و ضعیف در نزد محدثین اهل سنت نیز متداول است.منتهی با تغییری در مفاد که ما در محل خود بدان اشاره خواهیم کرد.ولی اصطلاح موثق نزد آنان معمول نیست.

[7] . راجع بالفاظی که مفید توثیق است کتاب رواشح السماویه میرداماد ص 12 و رجال کنی (توضیح المقال که در آخر رجال بوعلی طبع شده) ص 36 و مقدمات رجال بوعلی (منتهی المقال) ص 13 را ببینید.نیز در درایه الحدیث تألیف اینجانب ص 112 ملاحظه فرمائید.

[8] . عامه صحت حدیث را مقید بعدم شذوذ نموده‏اند ولی خاصه (شیعه) این قید را شرط صحت نمی‏دانند.

ابن حجر در شرح نخبه الفکر فرموده: خبر الاحاد بنقل عدل تام الضبط، متصل الاسناد.غیر معلل و لا شاذ، هو الصحیح (شرح نخبه ص 12) .

[9] . راجع بالفاظی که دلالت بر مدح راوی دارد بکتب درایه (مصطلح الحدیث) مانند وصول الاخیار ص 188 و مقدمات رجال بوعلی مراجعه فرمائید.

[10] . قواعد التحدیث ص.102

[11] . ابو علی در مقدمات کتاب رجال خود فرموده: قولهم (صحیح الحدیث) عند القدماء هو ما وثقوا بکونه من المعصوم اعم من ان یکون الراوی ثقه اولا.لامارات آخر یقطعون او یظنون بها صدوره عنه.

[12] . رأی اهل سنت درباره حدیث ضعیف:

بعضی مانند یحیی بن معین بحدیث ضعیف عمل نمی‏کنند.و بعضی چون ابن حنبل و ابو داود آنرا بر رأی ترجیح می‏دهند.همچنین ابن جوزی در کتاب موضوعات این عقیده را پذیرفته.

علامه قاسمی به تبع جمعی چون ابن عبد البر، حدیث ضعیف را در فضائل (مستحبات تواریخ، تفاسیر) مورد عمل می‏داند.و این رأی ابن صلاح و نووی است.

ابن حجر برای عمل بحدیث ضعیف سه شرط لازم دانسته: اولا اینکه راوی دروغگو یا متهم بکذب یا فاحش الغلط نباشد.2 ـ حدیث تحت اصلی از اصول معمول به واقع باشد.3 ـ بعنوان احتیاط عمل گردد، قواعد التحدیث ص 118 ـ.116

[13] . معمر بر وزن جعفر، و مثنی بتشدید نون (الاعلام زرکلی) .

[14] . وی از بزرگان علوم ادب مخصوصا (نحو و لغت) بوده و از شاگردان ابان بن عثمان الاحمر البجلی کوفی صحابی حضرت صادق (ع) بشمار میرفته.ولادتش در بصره در سالی که حسن بصری در گذشت، اتفاق افتاد. وفاتش در 210 هجری رخ داد.وی بمذهب خوارج تمایل داشته (هدیه الاحباب ابن خلکان) .

[15] . عبد الملک بن قریب (بر وزن رجیل) از بزرگان ادب و آیتی در حافظه بوده.نقل شده که دوازده هزار ارجوزه از برداشت.قاضی نور الله ویرا از نواصب (جمع ناصبی دشمنان خاندان رسالت) شمرده فوتش بسال 213 یا 217 اتفاق افتاد.و کان فی عصر ابی عبیده و تأخر عنه و زاد علی کتابه (شرح نخبه) .

[16] . وی بسال 150 در هرات متولد و نزد ابو زید و کسائی و اصمعی شاگردی کرد و مدتی قاضی طرطوس (یکی از شهرهای سرحدی شام) بود.

ابو عبید پس از فراغت از تصنیف کتاب (غریب الحدیث) خود که طی چهل سال تدوین نموده بود.آنرا نزد عبد الله بن طاهر (امیر خراسان از سلسله طاهریان) فرستاد.

[17] . ابن قتیبه (مصغرا) : عبد الله بن مسلم (دینودی) از بزرگان ادب و تاریخ است که کتابهای ادب الکاتب، عیون الاخبار، المعارف، الامامه و السیاسه، شاهدی بر فضل و کمال و تبحر وی در علوم اسلامی است.

[18] . خطابی: (احمد بن محمد بستی) متوفای 383 یا 388 نسبش بزید بن خطاب برادر عمر (خلیفه دوم) می‏رسد.

وی از بزرگان ادب و نظیر ابو عبید در جامعیت بوده.از تألیفاتش شرح صحیح بخاری و شرح سنن ابی داود سجستانی است.

[19] . زمخشری: جار الله محمود بن عمر خوارزمی معتزلی، استاد بلاغت و امام مفسرین است که اساس البلاغه وفائق و تفسیر کشاف نموداری از دانش وی است.وفاتش در 538 ه بوده (وی را از آن جهت که مدتی مجاور مکه بوده جار الله می‏گفتند) .

[20] . ابن اثیر: مجد الدین، ابو السعادات، مبارک بن محمد جزری اربلی، صاحب غریب الحدیث و کتاب الانصاف در جمع بین دو تفسیر کشف (ثعلبی) و کشاف (زمخشری) و نیز صاحب جامع الاصول (شامل کتب صحاح ششگانه اهل سنت) است که بسال 606 در موصل در گذشت.

کاظم مدیر شانچی – با تلخیص از کتاب علم الحدیث، ص 144

[21] . صاحب معالم در کتاب شریف منتقی الجمان ص 21 فرماید: باید دانست که حال مشایخ ثلاثه (صاحبان کتب اربعه حدیث شیعه) در ذکر اسانید مختلف است.شیخ کلینی سند حدیث را تماما نقل می‏نماید یا بسند حدیثی که قریبا گذشته ارجاع میدهد صدوق بیشتر، سند حدیث را ترک کرده ولی طرق متروکه را در آخر کتاب بتفصیل آورده.

[22] . اینگونه حدیث را (غریب) نیز می‏نامند.و اگر دو تن آنرا نقل نموده باشند (عزیز) نامیده می‏شود.

[23] . یا دو متن که بدو اسناد بوی رسیده در یک اسناد ذکر کند.

[24] . در این فن، خطیب بغدادی کتابی نوشته، و ابن حجر آنرا تلخیص نموده و مطالبی بر آن اضافه کرده (شرح نخبه الفکر) .

ok

[خنده]

سلام دوست عزیز

مطالب بسیار زیبایی دارید تشکر استفاده کردم .



در میان علمای قدیم شیعه؛ یعنی تا قبل از احمد بن موسی بن طاووس حلی(قرن هفتم) معاصر محقق حلی و صاحب کتاب «حل الاشکال فی معرفة الرجال» یک اصطلاح بیشتر رایج نبود، و آن هم تقسیم حدیث به صحیح و غیر صحیح است؛ یعنی یا یک حدیث را قبول داشته و در کتاب‌هایشان وارد می‌کردند و یا آن‌که قبول نداشته و ردّ می‌کردند. حدیث در اصطلاح متأخرین به صحیح و حسن و موثّق و ضعیف تقسیم می‌شود. حدیثی که شرایط حدیث صحیح یا حسن یا موثق را نداشته باشد، ضعیف شمرده می‌شود. مشخصات انواع حدیث در پاسخ تفصیلی آمده است.
فقها با شرایطی که در برخی از احادیث ضعیف وجود دارد، آنها را قبول کرده‌اند از جمله آن‌که در طول تاریخ، اگر فقها به مضمون روایت و حدیثی عمل کرده باشند، می‌توان به آن حدیث عمل کرد، از این قاعده به عنوان شهرت عملی یاد می‌شود.

حدیث بعد از قرآن کریم، به عنوان دومین منبع دینی شناخته می‌شود. در میان علمای قدیم شیعه، یعنی تا قبل از احمد بن موسی بن طاووس حلی(قرن هفتم) معاصر محقق حلی و صاحب کتاب «حل الاشکال فی معرفة الرجال» یک اصطلاح بیشتر رایج نبود، و آن هم تقسیم حدیث به صحیح و غیر صحیح است؛[1] یعنی یا یک حدیث را قبول داشته و در کتاب‌هایشان وارد می‌کردند و یا آن‌که قبول نداشته و ردّ می‌کردند. پس اصطلاح صحیح و غیر صحیح در نزد آنان به معنای قبول و یا عدم قبول یک روایت بود، نه به عنوان یک تقسیم چند درجه ای برای احادیث. لذا در کتاب‌هایی مانند  «کافی» و  «من لا یحضره الفقیه» اثر شیخ کلینی(ره) و شیخ صدوق(ره)، نویسندگانشان بیان می‌کنند که احادیث مورد قبول‌شان را که حجت بین خود و خداوند است، جمع‌آوری نموده‌اند.[2]
عناصر حدیث (متن و سند)
حدیث؛ کلامی است که بیانگر قول، فعل یا تقریر و تأیید معصوم است،[3] و از دو قسمت متن و سند تشکیل شده است. متن حدیث؛ متنی است که بیانگر کلام، فعل و یا تقریر معصوم(ع) باشد، ولی سند حدیث آن چیزی است که به مرور زمان ایجاد می شود؛ زیرا محدثان و راویان، احادیث را برای یکدیگر نقل می‌کردند، نقل این افراد موجب پدید آمدن ضلع دیگری برای حدیث به عنوان سند شد؛ مثلاً وقتی به کتاب کافی نگاه می‌کنیم در روایتی چنین آمده است: محمد بن یعقوب از علی بن ابراهیم از پدرش از نوفلی از سکونی و او از امام صادق(ع) روایت می‌کند که حضرت فرمود:… . به این قسمت از حدیث که اسامی راویان حدیث است و در واقع جزو تعریف اصطلاحی حدیث نیست بلکه از لوازم حدیث می‌باشد، سند گفته می شود.
تقسیم حدیث
تقسیمات حدیث بر اساس دو محور است: محور اول؛ سند و محور دوم؛ بر اساس متن حدیث؛ یعنی برخی از تقسیمات مرتبط با سند و برخی مرتبط با متن حدیث است. البته برخی تقسیمات سندی، اثر مستقیم‌تری در ارزش‌یابی متن حدیث دارند؛ مانند تقسیم حدیث به صحیح و حسن و موثّق و ضعیف که اگر چه بر اساس راویان حدیث است، اما احیاناً به مجموعه حدیث(متن و سند) اطلاق می‌شود.
حدیث از جهت سندی بر دو قسم خبر متواتر و خبر واحد است. متواتر به حدیثی گفته می‌شود که تعداد زیادی آن را نقل کرده‌اند به طوری که بسیار بعید است بر کذب و دروغ با هم تبانی کرده باشند.[4] البته حدیث متواتر به دو قسمت متواتر لفظی و متواتر معنوی تقسیم می‌شود.[5] و واحد؛ به خبری گفته می‌شود که به حدّ تواتر نرسیده است حال چه راویان آن یک نفر باشند یا چند نفر.[6]
بحث اصلی ما درباره‌ی سند حدیث و آن هم سند خبر واحد است که تقسیمات گوناگون و احیاناً متداخلی برای آن ذکر شده است. اهل سنت این تقسیمات را بسیار پر و بال داده و به آن افزوده‌اند، اما در حدیث شیعه این تقسیمات این‌گونه نیست که در اینجا به برخی موارد اشاره می‌شود.
ابتدا به مباحث تقسیم خبر واحد، پرداخته می‌شود؛
خبر واحد دارای تقسیمات زیر است:
1. خبر مرسل: مرسل به خبری گفته می‌شود که برخی از راویان در سلسله سند نیامده باشند و به اصطلاح، سند ما تا معصوم(ع) به خاطر نبودن برخی از راویان، قطع شده است.[7] گاهی در این سند، یک و گاهی چند راوی ذکر نشده است. البته اگر راویان حدیث به طریقی شناخته شده باشند و فقط در حدیث ذکر نشده‌اند؛ مانند آنچه در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و کتاب‌های «تهذیب و استبصار» وجود دارد که در آخر کتاب سلسله راویان را ذکر کرده‌اند. در چنین روشی، سند از ارسال خارج شده و مسند می‌شود.[8]
2. خبر مسند: به خبری گفته می‌شود که تمام راویان سلسه سند ذکر شده‌اند؛[9] مانند این روایت: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع)..  .[10]
خبر مسند دارای تقسیماتی است:
1– 2. به اعتبار وجود اسم معصوم(ع) در سند یا عدم آن؛ بر «مضمر» و «مصرح» تقسیم می‌شود، مضمر؛ جایی است که راویِ متصل به معصوم(ع)، اسم امام را صراحتاً بیان نکرده و به آوردن ضمیر بسنده می‌کند و می‌گوید: «سألته» یا «قال» یا «عنه»؛ به این معنا که، «از او پرسیدم» یا «گفت» یا «از امام» و از این تعابیر که نام معصوم نیامده است؛[11]مانند: الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ‏ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَدْخَلَ … .[12] و به روایاتی که اسم معصوم در آن تصریح شده است، مصرح می‌گویند، که اکثر روایات ما چنین است؛ مانند: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع‏)… .[13]
2– 2. به اعتبار تعداد راویان به مستفیض و مشهور تقسیم می‌شوند. مستفیض؛ به حدیثی گفته می‌شود که راویان آن در هر طبقه بیش از دو تن یا به قولی زیادتر از سه نفر باشد، ولی به اندازه حدیث متواتر نرسیده باشد (یعنی بیش از یک نفر و کمتر از حد تواتر).[14]
در تعریف حدیث مشهور؛ اختلاف نظر شده است، برخی بین این نوع از حدیث و مستفیض فرقی نگذاشته‌اند و عده‌ای در فرق مشهور با مستفیض گفته‌اند در مشهور لازم نیست که تعداد راویان در هر طبقه به تعداد مستفیض باشد و چه بسا امکان دارد در طبقه‌ای فقط یک نفر حدیث را نقل کرده باشد اگر چه در طبقات دیگر چندین نفر نقل کرده‌اند؛ برای نمونه می‌گویند: حدیث «إنما الأعمال بالنیات» که در طبقه اول، یک نفر آن را روایت کرده است، به عبارت دیگر؛ تنها یک نفر این روایت را از معصوم(ع) به‌طور مستقیم و بی‌واسطه نقل کرده و اگر چه در رتبه‌های بعد کسانی که آن را نقل کرده‌اند زیادتر  شده‌اند.[15]
3– 2. به اعتبار ارزشیابی راویان: کسانی که در سلسله سند واقع شده‌اند همگی دارای صفات مشترک و شبیه به هم نیستند، برخی از آنان شیعه امامی‌اند و برخی از دیگر فرقه‌های شیعه یا اهل سنت هستند، از طرفی عده‌ای انسان‌های ثقه و مورد اطمینان و برخی انسان‌های کذّاب و دروغگو، برخی دیگر انسان‌های کم حافظه و برخی دارای حافظه قوی، و … .
به علت همین تفاوت‌ها که در راویان حدیث وجود دارد، احادیثی که نقل شده به چندین دسته تقسیم می‌شود.
1– 3 – 2. صحیح؛ یعنی حدیثی که سند آن تا معصوم(ع) متصل باشد و تمام راویان در سند و در تمام طبقات، شیعۀ امامی و عادل باشند.[16]
2– 3 – 2. حسن؛ روایتی که در سند آن تا معصوم(ع) راوی امامی و ممدوح (بدون تصریح بر عدالتش) وجود دارد.[17]
3– 3 – 2. موثّق؛ به روایتی گفته می‌شود که در سند آن راویانی وجود دارند که هرچند انسان‌های موثّق و مورد اعتمادی هستند (در حدیث و نقل آن مورد اعتماد‌ند) ولی دارای فساد عقیده‌اند؛ مانند واقفیه، فطحیه و.. به چنین حدیثی احیاناً قوی هم گفته می‌شود.[18]
4– 3 – 2. ضعیف؛ یعنی روایتی که دارای هیچ کدام از صفات راویان انواع سه گانه گذشته نیست.[19]
همان‌طور که در نمودار آمده، خبر ضعیف نیز به دو قسمت مقبول و مردود تقسیم می‌شود. خبر ضعیف مقبول؛ حدیثی است که فقها و محدثان در عین ضعفش، آن را پذیرفته‌اند و به محتوای آن عمل می‌کنند و احیاناً به‌صورت اختصار به آن «مقبوله» گفته می‌شود؛ مانند مقبوله‌ی عمر بن حنظله[20] که در سند این روایت آمده است: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا… .[21] در این روایت؛ محمد بن عیسی و داود را برخی ضعیف شمرده‌اند و از طرفی برای عمر بن حنظله نیز مدح یا مذمتی نرسیده است،[22] ولی این روایت از طرف فقها مورد قبول واقع شده است.
خبر ضعیف مردود: خبر ضعیفی که از طرف علماء رد شده و عمل به آن را جایز ندانسته اند.[23]
با توضیحاتی که داده شد به خوبی روشن می‌شود که با توجه به شرایطی می‌توان به خبر ضعیف عمل کرد، همان‌طور که فقها به خبر ضعیف مقبول عمل می‌کنند.
علاوه بر این؛ در کتاب‌های فقهی استدلالی عباراتی است مبنی بر این‌که ضعف خبر با عمل اصحاب جبران می‌شود. یا گفته شده است: «شهرت، ضعف روایت را جبران می کند».[24] منظور از شهرت در این فقرات، شهرت عملی است. در شهرت عملی، فقها بر طبق روایتی که دارای مشکلاتی از جمله ضعف سند است، عمل کرده‌اند، تا این‌که عمل به این روایت بین فقها مشهور شده است.[25]
بنابراین به خبر ضعیف مقبول و خبر ضعیف مُنجَبر می‌توان عمل کرد.

[1]. سیفی مازندارانی، علی اکبر، مقیاس الرّوایه فی علم الدرایة، ص 44، مؤسسه انتشارات اسلامی، قم، 1421ق.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 8، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 3، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.

چند نوع حدیث داریم

[3]. حریری، محمد یوسف، فرهنگ اصطلاحات حدیث، ص 38، انتشارات هجرت، قم، 1381ش.

[4]. الفضلی، عبدالهادی، اصول الحدیث، ص 72، مؤسسه ام القری، بیروت، 1420ق.

[5]. ر.ک: نمایه «ملاک حدیث متواتر لفظی، معنوی و اجمالی»، سؤال 2412.


[6]. اصول الحدیث، ص 82.


[7]. فرهنگ اصطلاحات حدیث، ص 121.


[8]. اصول الحدیث، ص 175.


[9]. همان، ص 97.


[10]. کافی، ج 3، ص 411.


[11]. اصول الحدیث، ص 100.

[12] . شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب ‏الأحکام، ج 10، ص 49، تحقیق: خرسان، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق.


[13]. کافی، ج 3، ص 412.


[14]. فرهنگ اصطلاحات حدیث، ص 123.


[15]. اصول الحدیث، ص 99 و 100.

[16]. جبل عاملی، جمال الدین حسن (فرزند شهید ثانی)، منتقی الجمان، ج 1، ص 4، مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1362ش.


[17]. همان، ص 4.


[18]. همان، ص 4.


[19]. اصول الحدیث، ص 108.

[20]. ر.ک: «ترجمه و شرح مقبوله عمر بن حنظله»، سؤال 22636.


[21]. کافی، ج1، ص 67.


[22]. اصول الحدیث، ص 131.


[23]. همان، ص 131.

[24]. برای نمونه نک: نجفی،محمد حسن، جواهر  الکلام،ج43، ص 273، دار احیاء الثراث  العربی،بیروت،بی تا.

[25]. برگرفته از سؤال «شهرت جابر ضعف سند»، سؤال 8574.


 

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید.


حاضرین در سایت :

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.


Copyright 2018 – All Rights Reserved



من میخوام بدونم چند نوع حدیث داریم؟؟؟ غیر از احادیث قدسی و نبوی … چند مورد حدیث دیگه هم هست اما از اونجا که ذهن آدمی هر وقت نیازش داری کار نمیکنه اینها رو هم فراموش کردم. و دیگه اینکه من خیلی عجله دارم یه لطفی کنین زود جوابمو بدین. ممنونم

به نام خدا
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني

در علم حدیث، حدیث ها از نظر اعتبار به چهار دسته کلی تقسیم می شوند. البته تقسیم بندی های دیگری هم وجود دارد که تقریبا فروعات همان تقسیم بندی کلی اول است.
احادیث از یک نظر به دو دسته تقسیم می شوند: متواتر و غیر متواتر(خبر واحد)
حدیث متواتر حدیثی است که صدور آن از معصوم قطعی است . البته خود متواتر تقسیم هایی دارد ، ولی احادیث متواتر محدود و کم هستند و غالب احادیث غیر متواتر و به اصطلاح “خبر واحد” می باشند.
احادیث غیر متواتر که بیش تر و اکثریت قریب به اتفاق احادیث هستند ، خود به چهار دسته کلی تقسیم می شوند:
1. خبر صحیح که راویان آن تا معصوم افراد شناخته شده، متصل به هم و عادل و شیعه دوازده امامی می باشند. این نوع حدیث، بهترین نوع بعد از متواتر است و در احکام فرعی حجت می باشد.
2. خبر موثق به احادیثی گفته می شود که راویان آن تا معصوم متصل و شناخته شده اند. همگی مورد اطمینان و در درجه بالای تقوا و راستگویی و…هستند ،گر چه بعضی از آنان شیعه دوازده امامی نیستند.
این روایات از لحاظ اعتبار در درجه بعد از خبر صحیح هستند.
3. خبر حسن، که راویان شناخته شده و متصل و شیعه هستند و گر چه مدح هم شده اند، ولی وثاقت آنان یقینی نیست . از لحاظ ایمان و تقوا و راستگویی و حافظه و تقید بر درستگویی و… مورد یقین و اطمینان نمی باشند. این روایات که تعدادشان بیش تر از انواع قبل است، در درجه اعتبار پایین تری از روایات قبل می باشند.
4. روایات ضعیف که در سند یا دلالت آن ها ضعف و ایرادی هست ، مثلا راویان تا معصوم متصل نیست و یا اصلا راویان ذکر نشده اند یا راوی بین چند نفر که ثقه و غیر ثقه اند، مشترک می باشد یا از راوی هیچ مدح و تاییدی نرسیده و…
این روایات که از لحاظ تعداد بیش ترین هستند، از لحاظ درجه اعتبار از همه پایین ترند.
برای اطلاع بیش تر به کتاب های درایه الحدیث، مدیر شانه چی و درایه و رجال،علی صدرایی خویی مراجعه کنید.

چند نوع حدیث داریم

با توجه به عدم امکان پاسخگویی در بخش نظرات لطفا سوالات خود را در سامانه «ارسال پرسش» یا بخش «پاسخگویی آنلاین» مطرح نمائید

درباره ما

کلیه حقوق متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی می باشد ©

چند نوع حدیث داریم
چند نوع حدیث داریم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *