%PDF-1.7
%
8 obj
> /Annots [ 7 R ] /PZ 1 >>
endobj
9 obj
> stream
xZoGSQ=~c qh@[5gj XTE[JԪ@R+
I !>.äo~3GXy~kmZ. 8fpLamwZu:GV4b}-vTa/>g.G[Zqs=, XCR`p4:l▸MWw^3ϷwY`9ͶMVQc”# EZĴyٶKv߳@8n17pdArEDsP/k3♘AAìpHbp$)5ₘxs(m?U]Kx|Ą8,%İzRl璽T-ϋQ#P,Fъ691zFF’5yHbq2bR̠#O`rVi=sm
lkd؆kĻ)
SaL^nbCrX6#L
مقالۀ
نگارش
سید ناصر حسینی
مقاله پیشگیری از خشونت در نوجوانان
تقدیم به مادرم:
مادرم، آنکه آفتاب مهرش در آستانه قلبم، همچنان پابرجاست و هرگز غروب نخواهد کرد.
پیش گفتار
رفتارهای پرخاشگرایانه یکی از مشکلات مهم و اساسی در هر جامعه ای است و به دلیل اهمیت آن به اینگونه رفتار در دوران کودکی و به خصوص دوران نوجوانی توجه می شود. نکته عمده در در قلمرو پرخاشگری، از مفهوم آن ناشی می شود. مفهومی که در عین حال ساختارهای خصومت، خشم، پرخاشگری را در بر می گیرد. هاولز و رایت 1987 کوشش کردند تا تمایز بین اصطلاحات را بر اساس توصیف خشم، به عنوان یک حالت برانگیختگی هیجانی، خصومت، به عنوان یک بازخورد به همراه یک ارزیابی منفی بلند مدت از دیگران و وریدادها و پرخاشگری را به عنوان رفتاری آشکار، درگیر شدن وآسیب رساندن به دیگران مشخص کنند، اما آنها اصطلاحاتی را تعریف می کنند که به یکدیگر وابسته هستند. هر چند واژه خشونت را به معانی مختلف تعریف می کنند، اما تعاریف اکثر محققان به کارگیری نیروی بدنی، برای اسیب رساندن به دیگران را در بر می گیرد.
فهرست مطالب
پیشگفتار.. .. .. ت
چکیده .. 1
مقاله پیشگیری از خشونت در نوجوانان
مقدمه .2
روش تحقیق.. ..2
ادبیات و پیشینه .2
نتیجه گیری . ..4
اظهار نظر 4
فهرست منابع .. .4
چکیده
پرخاشگری وخشونت ممکن است به شکل های مختلفی ، مانند آزار و اذیت دیگران، کتک زدن، دش دادن و جلوه گر شود و هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگری است.
فیندلر و همکارانش دریافتند که کنترل خشم به عنوان یک رویکرد شناختی – رفتاری رفتار مخرب را کاهش می دهد و خود کنترلی را در نوجوانان پرخاشگر در موقعیت های مختلف بهبود می بخشد.
پژوهشگران عوامل ایجاد رفتارهای فرد را به سه دسته تقسیم می کنند.
1- عوامل درودنی یا انگیزشی. این عوامل باعث ایجاد انگیزه و تمایل در فرد شده و او را به سوی رفتار پرخاشگرایانه سوق می دهد.
2- عوامل بازدارنده حضور این عوامل. در شخصیت فرد از ابراز خشونت جلوگیری می کند
3- عوامل موقعیتی یا محیطی. رفتار فرد نه تنها تحت تاثیر شخصیت وی قرار می گیرد بلکه متاثر از موقعیت و شرایطی است که فرد در آن قرار دارد. بدین ترتیب برای انجام یک عمل خشونت آمیز یا پرخاشگرایانه لازم است عوامل انگیزشی بر عوامل بازدارنده غلبه نماید.
مقدمه
دلایل و عوامل مختلفی در تحلیل گرایش نوجوانان به خشونت دخالت دارند و نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که بین پرخاشگری، خشم و خشونت مرزی قائل شویم.
تحلیل گرایش نوجوانان به خشونت در متون و ادبیات نظری حوزه های روانشناسی، جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی، روانپزشکی، جرم شناسی، آسیب شناسی اجتماعی و حوزههای مشابه دیگر با رویکردهای مختلف به این موضوع نگاه می کنند. این عوامل را بطور خلاصه میتوان در چند محور دسته بندی کرد: عوامل روانی – عاطفی از قبیل افسردگی، اضطراب، استرس، پرخاشگری، شکست های عاطفی، سوگ ناشی از طلاق والدین، ناکامیها، کم توجهی و کمبود عاطفی، تحقیر شدن. عوامل خانوادگی از قبیل بدسرپرستی، جدایی والدین، سابقه خشونت و بزهکاری در خانواده. عوامل تحصیلی از قبیل افت تحصیلی، تکرار پایه، سابقه فرار از مدرسه. عوامل محیطی و اجتماعی از قبیل دوستی با افراد بزهکار، زندگی در محیط های پرخطر، یادگیری و همانندجویی خشونت. عوامل نوپدید از قبیل تاثیرپذیری از رسانهها، همانندجویی با قهرمانهای رسانهای و بویژه فیلمها، انیمیشنها، بازیهای رایانهای و مجازی و عوامل ناشی از تجربه خشونت از قبیل خشونت فیزیکی ( مانند کتک خوردن و مورد خشونت قرار گرفتن ). همه این عوامل به اندازه ای در هم تنیده شده اند که تفکیک کردن آنها و تعیین وزن و ضریب آنها بصورت جداگانه کار بسیار دشواری است. اما نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که بین پرخاشگری، خشم و خشونت مرزی قائل شویم. در آن صورت، فرد ممکن است، پرخاشگر و در مواردی حتی ستیزه جو باشد، اما این پرخاشگری او منجر به خشونت نشود و آسیبی به کسی وارد نکند.
روش تحقیق:
روش تحقیق مورد استفاده ، روش اسنادی یا کتابخانه ای است .لذا محقق سعی کرده با مطالعه و بهره گیری از منابع و تحقیقات انجام شده در ارتباط با موضوع و واقعیت های موجود اقدام به جمع آوری و تنظیم مجموعه حاضر بنماید.
تعریف خشونت
در تبیین چیستی خشونت، تعریف مورد وفاق وجود ندارد. این بدان سبب است كه هر كسی از پایگاه فكری، فرهنگی و اجتماعی خاص به خشونت نگریسته است و یا در مقام تعریف، گونه و یا عرصه ویژه ای از خشونت را در نظر داشته است و یا حتی آنان كه خشونت در ساحت معین ـ خشونت اجتماعی ـ را به تعریف نشسته اند به دلیل هم زیستی خشونت با زور، قدرت و نیرو، چه بسا داد و ستدهای مفهومی میان آنها صورت پذیرفته و از همین رو در تعریف خشونت گفته شده است، خشونت یعنی: «استفاده از زور»9 و یا «سوء استفاده از قدرت»
خشونت نوجوان رفتارهای مضر است که می تواند در اوایل نوجوانی شروع و تا بزرگسالی ادامه دارد.فرد جوان می تواند یک قربانی، مجرم، و یا شاهد خشونت باشد.اعمال خشونت آمیز می تواند شامل قلدری,بارزه، از جمله مشت زدن، لگد زدن، سیلی زدن، و یا هدف قرار دادن,استفاده از سلاح هایی مانند اسلحه یا چاقو.
نوجوانان خشونت گرا معمولاٌ قدرت کنترل رفتار خود را ندارند و ، رسوم و اخلاقیات جامعه ای را که در آن زندگی می کنند ، زیر پا می گذارند . تحقیقات نشان می دهد که پسران بیش از دختران در رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه خود از نیروی بدنی استفاده می کنند . اما دختران متوسل به جدال های لفظی می شوند . این گونه افراد معمولاً در میان گروه به عنوان افرادی گستاخ ، بی تربیت و بی رحم نسبت به اطرافیان و همسالان ، شناخته می شوند .
علل
۱) خشونت در قالب پرخاشگری فیزیکی یا لفظی ممکن است ناشی از ناکامی های اساسی باشد یا به دلیل وجود مدل های پرخاشگرانه در محیط زندگی ( خانه یا مدرسه ) نوجوان ایجاد شود .
۲) نوجوانان خشن معمولاٌ والدینی پرخاشگر دارند که روش های تربیتی آنها مبتنی بر سخت گیری ، خشونت و تنبیه بدنی است .
۳) عامل وراثت هم می تواند در رفتار خشن یک نوجوان نقش داشته باشد که رفتاری اکتسابی و آموخته شده است . تحقیقات نشان می دهد که در اغلب مواقع ، تربیت های کارآمد و قوی می تواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد .
۴) نوجوانی که پرتوقع و نازپرورده بار آمده است و انتظار دارد که همگان به خواست های او احترام بگذارند ، هنگام برآورده نشدن انتظاراتش ، عصبانی می شود و ، به خشونت و پرخاشگری متوسل می گردد .
۵) نابسامانی های خانواده می تواند از عوامل دیگر ایجاد خشونت در قالب پرخاشگری باشد. مانند غیبت های طولانی پدر یا مادر ، درگیری و اختلاف ، جدایی و متارکه و محیط های زندگی دور از تفاهم و مسالمت .
پیشگیری و درمان
۱) در دوران بلوغ که بحران روحی و عاطفی نوجوان را در بر می گیرد ، بهترین راه برای پیشگیری از خشونت ، مسامحه و سازگاری است. اغماض ، گذشت و نادیده گرفتن رفتارهای او همراه با آرامش ، در اغلب مواقع از استمرار و پیشروی خشونت در قالب پرخاشگری های فیزیکی و لفظی جلوگیری می کند .
۲) راهنمایی و مشاوره با دانش آموز در خصوص عواقب خشونت و آثار اجتماعی آن و همچنین مشاوره با خانواده دانش آموز درباره کاهش رفتارهایی که منجر به خشونت نوجوان می شود ، بسیار مؤثر خواهد بود.
۳) ایجاد زمینه ی فعالیت های مؤثر در خانه و مدرسه برای اشتغال نوجوان و تخلیه انرژی های جسمی و روانی او در کاهش خشونت و رفتارهای پرخاشگرانه بسیار تأثیرگذار است .
۴) خودداری مدرسه از به کاربردن روش های انضباطی غلط و ایجاد فضای صمیمی تر میان معلمان و دانش آموزانِ نوجوانِ خشونت گرا ، به کاهش رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه می انجامد .
اظهار نظر
اما مهمترین بخش در توضیح همه موارد بالا چگونگی کنترل خشم و پرخاشگری است. پیشنهاد محققان در درجه اول این است که سطح استرس خود را کاهش دهید. اما چگونه؟ با پیادهروی، دویدن، شنا، یوگا، تمرینات مدیتیشن یا هرگونه فعالیت ورزشی و تمدد اعصاب. تمرینات تنفسی برای کاهش سطح استرس شما مفیدند. به یاد داشته باشید شما بهطور خودکار زمانیکه احساس خشم میکنید، بیشتر تنفس میکنید و نفس کشیدن، خود ترفندی مناسب برای کنترل خشم است. توصیه ما به شما این است که در هنگام تنفس و استراحت، طولانیتر و عمیقتر نفس بکشید. چند نکته هم برای کنترل خشم داریم. اول اینکه برای کاهش تنش، خلاق باشید. نوشتن، موسیقی و نقاشی همه برای از بین بردن استرس عالی هستند. پیشنهاد دیگر این است که خواب کافی داشته باشید. راهکار دیگر اینکه در مورد احساسات خود با یک دوست صحبت کنید. همچنین در جهت رهایی از افکاری که شما را عصبانی میکنند، تلاش کنید.
تیجه گیری
با توجه به ضرروت شناخت منشاء رفتارهای خشونت آمیز باید بخش عمده ای از این رفتارها را در دوران کودکی و نوجوانی ریشه یابی کرد.
توهین و تحقیر شخصیت کودکان، بی مهری نسبت به نیازهای فرزندان، مقایسههای بی جا و تحقیر توانمندی های کودکان نسبت به کودکان دیگر، تقویت خود کم بینی، از میان بردن عزت نفس در فرزندان به وسیله القاب زننده و وجود برخی خاطرات و رویدادهای تلخ در کودکی و حتی رفتارهای خشونت آمیز والدین میتواند منشاء رفتارهای خشونت آمیز در دوران جوانی باشد.
این کودکان هیچگاه دوران کودکی را لمس نمیکنند و زودتر از سن خود به بلوغ میرسند و رفتارهای خشونت آمیز را در خود پرورش میدهند و گاهی انتقام ناکامیها و نداشتههای خود را در قالب این رفتارهای خشونت آمیز می گنجانند.
ر مواردی نیز اعتیاد و سرخوردگیهای جنسی نیز نقش موثری در رفتارهای خشونت آمیز دارد که در این باره باید در جهت درمان بیماری اعتیاد و رفع ریشههای روان شناختی مشکلات جنسی گام برداشت تا آثار سوء آن در قالب رفتارهای خشونت آمیز از میان برود.
منابع :
www.asriran.com
www.hidoctor.ir
mehr.blogfa.com
سبد خرید
بانک فایل پژوهشی معلمان
سوالات متداول
ما را از طریق کانال تلگرام دنبال کنید
قیمت : 4, ریال
مقاله پیشگیری از خشونت در نوجوانان
قیمت : 4, ریال
قیمت : 8, ریال
قیمت : 4, ریال
قیمت : 4, ریال
فایل مورد نظر خود را درخواست نمایید
همکار گرامی و دانش آموزان عزیز با ورود به هر یک از دسته بندی های زیر میتوانید فایل های موجود در هر دسته بندی را ملاحظه نمایید. و فایل مورد نظرتان را انتخاب کرده و دانلود کنید
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مرکز دانلود فروشگاه فایل معلم می باشد.
هرگونه سواستفاده از مطالب سایت طبق قانون کپی رایت قابل پیگیری میباشد. copyright © all right reserved
متداولترین مداخلههای ضدخشونت جوانان، مداخلههایی است که در راستای افزایش سطح عوامل حفاظتی طراحی میشود و با مهارتهای فردی، عقاید، باورها و نگرشهای افراد ارتباط دارد. شواهدی وجود دارد که بر تاثیر برههای توسعه اجتماعی در کاهش خشونت جوانان و ارتقای مهارتهای اجتماعی آنها تاکید میکند.
برههایی که روی صلاحیتها و مهارتهای فردی و اجتماعی کودکان تاکید دارند، در پیشگیری از خشونت جوانان تاثیر میگذارند. آغاز چنین آموزشهایی در مقطع پیش دبستان و ابتدایی موثرتر از مدارس راهنمایی است. این برهها به کودکان مهارتهای لازم برای موفقیت در مدرسه را میآموزد و از این طریق احتمال موفقیت آتی آنها در مراحل تحصیل را بالا میبرد. چنین برههایی پیوند کودک و مدرسه را تقویت کرده و عزت نفس، اعتماد به نفس و قدرت خودکارآیی را در آنها بالا میبرد در نتیجه از مشارکت آنها در خشونت و سایر رفتارهای مخاطرهآمیز میکاهد. اغلب این برهها روی یک یا چند مورد از این موارد متمرکز میشوند: کنترل خشم، اصلاح رفتار، پذیرش هویت اجتماعی، پرورش اخلاقی، پرورش مهارتهای اجتماعی، حل مسایل، حل و فصل درگیریها.
نمونههای موفق مداخلات موثر بر عملکرد فردی که با هدف پیشگیری از خشونت جوانان در انگلستان، آلمان و آمریکا با تاثیرات مشابهی صورت گرفته، شامل برههای پیشگیری از حاملگی ناخواسته برای کاهش آثار سوء استفاده از کودکان و نیز کاهش خطر مشارکت بعدی قربانی در رفتار خشونتآمیز، برههای افزایش دسترسی قربانیان خشونت به مراقبتهای پیش و پس از بارداری ناخواسته، برههای غنیسازی منابع درسی در مقاطع گوناگون تحصیلی، ایجاد انگیزه در نوجوانان در معرض خشونت برای تکمیل تحصیلات متوسطه و ادامه تحصیلات عالی او آموزش حرفهای برای نوجوانان و جوانان محروم است.بررسیها نشان میدهد که نگهداری کودکان بزهکار در اردوگاههای تربیتی با آموزشهای سربازخانهای موجب تداوم بزه در آنان میشود. یکی دیگر از روشهای مقابله با خشونت جوانان، تلاش برای تاثیر مثبت در روابط بین فردی جوانان است. در این برهها، روابط بین فردی جوانان در سه حیطه اصلاح میشود: روابط بین فردی میان والدین و کودکان، فشار شدید همسالان برای شرکت در خشونت و نبود روابط قوی با یک فرد بزرگسال مراقب.
بسیاری از مردم اغلب گمان می کنند خشونت مشکل کوچکی است که دیگران را تهدید می کند و برای ایشان خطری محسوب نمی شود. اهمیت این مساله زمانی روشن می شود که بدانیم در ایالات متحده خشونت از افرادی که در فعالیت های مجرمانه شرکت دارند، برای افراد بی گناه اتفاق می افتد. خشونت خطری است که همگی ما را تهدید می کند و همگان باید در جلوگیری از آن بکوشند. خشونت بین سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۱ ، ۴۷ درصد افزایش داشته است.( برآورد ملی وقوع جرم، ۲۰۰۴) تنها در سال ۱۹۹۰ حدود ۷/۱ میلیون فقره خشونت شدید رخ داده است و آمار قتل در سال ۱۹۹۱ به اوج میزان خود یعنی بیش از ۲۴ هزار مورد رسید. ضرورت این نکته روشن شده است که برای جلوگیری از روند رو به رشد خشونت باید کاری صورت بگیرد. مسلماً رشد آماری بروز خشونت باعث شکل گیری یک رشته اقدامات ضدخشونت شد که تاکنون ادامه یافته است. جرائم خشونت بار از سال ۱۹۹۴ به این سو، به طور پیوسته در حال کاهش بوده و در سال ۲۰۰۲ به پایین ترین حد ممکن رسیده است.
مقاله پیشگیری از خشونت در نوجوانان
● پیشگیری از خشونت جوانان و کودکان
به موضوع پیشگیری از خشونت توسط جوانان و پیشگیری از خشونت علیه جوانان بسیار پرداخته شده است و چنین نیز باید باشد. جوانان نه تنها در معرض خشونت قرار می گیرند، بلکه افراد در ۱۲ تا ۲۴سالگی نسبت به سایر جمعیت تمایل بیشتری به خشونت دارند (تحقیق ملی جرم، سال ۲۰۰۲) مرکز ملی کنترل و پیشگیری از آسیب(۲۰۰۴) خودکشی را عامل اصلی مرگ آفریقایی – امریکایی های بین ۱۰ تا ۲۴ ساله معرفی کرده است. بیش از ۷۵۰ هزار جوان در این محدوده سنی در سال ۲۰۰۴ به دلیل صدمات ناشی از خشونت در اورژانس بیمارستان ها بستری شده اند. به دلیل بروز چنین وقایع هشداردهنده یی طرح های ملی و محلی بسیاری طی سالیان ایجاد شده اند. افرادی که به درستی روش کار این بره ها را درک نکرده اند، ناعادلانه برخی از آنان را نقد می کنند. اینکه بره یی موفق به تحقق یک یا چندین هدف اصلی خود نشده است، دلیل عدم موفقیت آن نیست.
از هر که بره جدیدی به کمک بودجه دولتی طرح کرده است، بپرسید احتمالاً به شما خواهد گفت اغلب بره هایی که برای هدف خاصی طرح ریزی می شوند سهواً منجر به رسیدن به نتیجه یی کاملاً غیرمنتظره ولی همان قدر ارزشمند خواهند شد. این درست همان اتفاقی است که در بره آموزشی مبارزه علیه مواد مخدر (DARE) رخ داد. محققان قادر نیستند موضوعی غیرواقعی را اثبات کنند – که از آن پیشگیری شده و هرگز اتفاق نیفتاده است – ولی هنگام ارزیابی این بره ها باید همه نتایج را بررسی کرد. به طور مثال از بره DARE می توان چنین استنباط کرد که نتیجه پیش بینی شده یی که به دست آمد این بود که احتمال تاثیر پذیری و اعتماد دانش آموزان به ماموران پلیس و افزایش میزان اطلاعات ایشان نسبت به مضرات مواد مخدر از طریق پلیس، است. بره های پیشگیری از جرم جوانان دارای جنبه های مختلفی بوده و اغلب، اساس آنها آموزش است. در این بخش تلاش می کنیم چندین مرحله را که هنگام طرح ریزی بره های پیشگیری از جرم در نظر گرفته می شود، به طور کلی بررسی کنیم. یکی از ابتدایی ترین مراحل هنگام طرح ریزی یک بره پیشگیری، شناسایی عوامل خطری است که جوانان با آن مواجه هستند. باید بدانیم که جوانان به دلایل مختلفی خشونت بار رفتار کرده یا مورد خشونت قرار می گیرند. برخی از این دلایل نداشتن مهارت های اجتماعی، شیوه های تربیتی والدین، محیط خانواده، وضعیت اقتصادی خانواده یا استفاده از مواد مخدر است. جالب توجه است که هم گذشت زمان و هم بررسی محققان ثابت کرده است عوامل خطری که سبب بروز خشونت در جوانان می شوند، همان عوامل خطری هستند که باعث می شوند گروهی دیگر به صورت طولانی مدت قربانی خشونت شوند. در واقع بدون انجام تحلیلی عمیق از نظریه های پیرامون جرم و تخلف باید بدانیم در حقیقت بین عوامل خطر و موارد خشونت رابطه یی وجود دارد و در نتیجه این عوامل بخش کلیدی هر بره پیشگیری از جرم هستند، به همین دلیل مشارکت از اهمیت ویژه یی در یک بره موفق برخوردار است. مکان هایی چون موسسه های جوانان در امریکا، مدارس محلی و بره های توسعه در جامعه، عوامل خطر مختلف را از راه های مختلفی هدف قرار می دهند.
راه های برخورد با خشونت باید آموزش داده شده، سرمشق واقع شده و تقویت شوند، مطمئناً عوامل اجرایی قانون به تنهایی برای کنترل این امر به اندازه کافی توانمند نیستند. ماموران پلیس می توانند به عنوان یک کاتالیزور عمل کنند ولی عوامل بسیاری وجود دارند که می توانند در موفقیت یک بره پیشگیری از خشونت جوانان موثر باشند. برخی از این بره ها نقش هدایتی و الگوسازی از رفتارهای مثبت دارند و برخی دیگر مهارت های حل اختلاف را آموزش می دهند و بقیه مسوول ایجاد محیط امن و مثبتی هستند تا جوانان بتوانند خارج از خانه اوقات خود را بگذرانند. مشارکت تمامی این قسمت ها لازم است. نقش مسوولان پلیس پیشگیری از جرم هماهنگ سازی این تلاش ها و تسهیل شرکت جوانان در سن خطر، در شرکت در چنین بره هایی از طریق ارتباط با دادگاه یا سایر روش ها است. مسوولان با فراهم ساختن اطلاعات ارزشمند برای جوانان و والدین و آموزش مهارت های حل اختلاف در جهت تغییر رفتارهایی که منجر به خشونت، قلدرمنشی، خشونت به صورت دسته های خرابکاران، اعتیاد، جرائم اینترنتی و سایر موارد مربوط به خشونت می شوند، در جنبه آموزشی شرکت دارند. نقش بسیار مهم دیگر مسوولان برقراری امنیت در محیط آموزشی و بازرسی های امنیتی است. چنین بازرسی هایی توسط افرادی انجام می شود که در زمینه پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی (CPTED) آموزش دیده اند تا موارد مکانی و محیطی که محیط آموزشی و اطراف آن را مستعد بروز خشونت می کنند، شناسایی کنند. سپس مامور آموزش دیده پیشنهادهای مناسبی را مطرح می کند تا تغییراتی صورت بگیرد که عوامل مستعدکننده را کاهش می دهد. هر ایالت و نظام آموزشی آن نیازمند تغییرات متفاوتی است، ممکن است متفاوت از یکدیگر باشند.
فهرستی از نکاتی را که مسوولان ممکن است در ارائه طرح ها یا توسعه بره های خود برای مولفان نیاز داشته باشند، گردآوری کرده ام.
▪ به کودکان اسم کامل، آدرس و شماره تلفن خود را بدهید.
▪ به کودکان آموزش بدهید تا بتوانند شماره ۱۱۰ را در صورت نیاز شماره گیری کنند.
▪ به کودکان بیاموزید هنگامی که در یک فروشگاه یا مرکز خرید از والدین جدا می شوند، نزد کارمند فروشگاه یا مامور امنیتی یا یک افسر پلیس بروند.
▪ به همه کودکان بیاموزید نباید با افراد غریبه صحبت کنند یا از آنها هدیه یی قبول کنند، حتی اگر رفتار خیلی خوبی با آنان داشته باشند.
▪ به والدین آموزش دهید کلمه رمزی برای کودکان خود داشته باشند که شخصی که دنبال کودکان می رود آن کلمه را بداند. به کودکان بیاموزید اگر آن شخص کلمه رمز را نداند، نباید به او نزدیک شوند یا با او بروند، حتی اگر اسم او را بدانند، بعد از استفاده باید کلمه رمز را تغییر داد.
▪ به کودکان بیاموزید فاصله خود را با ماشین هایی که به آنها نزدیک می شوند، حفظ کنند. اگر بره سیستم فضای امنیتی برای خانه دارید به کودکان بیاموزید برای کمک، با مرکز آن بره تماس بگیرند.
▪ به کودکان بیاموزید بعد از ورود به یک خانه خالی به سرعت درها را قفل کرده و با والدین خود یا افرادی که والدین به آنها مسوولیت داده اند، تماس بگیرند و بگویند در خانه هستند. والدین و کودکان باید بره ریزی کنند در صورتی که کودک وارد خانه شد و در باز بود و چیزی مشکوک به نظر می رسید، باید کجا برود.
▪ به کودکان بیاموزید هرگز پشت تلفن، روی شبکه اینترنت یا پشت در خانه به کسی نگویند در خانه تنها هستند و در را به روی کسی که نمی شناسند، باز نکنند. روش هایی را تمرین کنید که وانمود کند کودک در خانه تنها نیست، مثلاً پشت تلفن بگوید؛ «مادر در حمام است، گفت شما بعداً تماس بگیرید.»
▪ با مدرسه هماهنگ کنید آیا بره خارج از مدرسه دارد یا خیر، تا چنین کودکانی بتوانند به جای رفتن به خانه تا زمانی که کسی به دنبال شان می رود، در مدرسه بمانند. این روش بسیار خوبی برای پرداختن به مسائل اجتماعی است که احتمالاً به تمایل به بروز خشونت و جرم در آینده مربوط می شود.
▪ هنگام بازی بیرون از خانه حتی در حیاط خانه، کودکان نباید قوانین امنیتی را نادیده بگیرند.
▪ به کودکان بیاموزید به احساسات خود اعتماد کنند. اگر احساس می کنند چیزی نادرست یا ناامن است باید از آنجا دور شده و به یک مسوول اطلاع بدهند. به فرزندان خود بیاموزید اگر شخصی سعی در ربودن آنان کرد یا آنان را طوری لمس کرد که احساس ناامنی کردند یا سعی کرد به زور آنها را وارد ماشین کند، می توانند جیغ بکشند و فرار کنند.
▪ اگر والدین برای انجام کار کوتاهی در فروشگاهی کودک را در ماشین می گذارند، باید درها را قفل کنند، کلید را خارج کرده و آن را با خود ببرند. به کودکان بگویید نباید در را برای هیچ کس به غیر از والدین خود یا همراه والدین خود باز کنند.
▪ به والدین اهمیت بررسی معرفان پرستاران بچه، بررسی فعالیت های روزانه پرستار با بچه و آشنایی آنها با معلمان و قوانین مدرسه را آموزش دهید.
▪ والدین باید همیشه جدیدترین و به روزترین عکس های فرزندان خود را داشته باشند و مشخصه های کودک خود را از قبیل خال یا علائم مادرزادی، جای زخم و گروه خونی آنها بدانند.
▪ به کودکان بیاموزید حق دارند هنگام عوض کردن لباس یا استفاده از توالت تنها باشند.
▪ به والدین تاکید کنید اگر به سوءاستفاده از فرزندشان مشکوک هستند، حتی اگر مطمئن نیستند «چیزی وجود دارد»، باید به پلیس، مدرسه یا به صورت بی به سرویس های حفاظتی کودکان اطلاع دهند.
● متجاوزان جنسی روی شبکه اینترنت
متجاوزان جنسی دیگر در سایه های پارک ها و زمین های بازی کمین نمی کنند، امروزه والدین و بچه ها آنها را به خانه دعوت می کنند. متجاوزان با ایجاد یک نقاب دیجیتالی آزادانه و بی ارتباط برقرار می کنند. شخصی که میل جنسی به کودکان دارد روی شبکه اینترنت به زور یا تهدید متوسل نمی شود. او به راحتی رابطه یی ایجاد کرده و با صرف مدتی زمان، کودکان را می فریبد. برخی تحقیقات نشان داده است از هر پنج کودک، یک کودک روی اینترنت فعالیت ناسب جنسی شده است. (فینکلهر، ۲۰۰۴) بدتر اینکه بسیاری از اوقات والدین نسبت به چیزی که در حال وقوع است، بی توجه اند. اغلب کامپیوتر در اتاق کودکان است بدون اینکه والدین کنترلی روی آن داشته باشند و بدون اینکه از نرم افزارهای فیلترینگ استفاده کنند، حتی اگر این نرم افزارها به صورت رایگان در دسترس باشد. توصیه هایی که برای این نوع جرائم فریبکارانه داده می شود، در واقع همان هایی است که برای متجاوزان در زمین های بازی داده می شود. برخی از نکاتی که برای استفاده مسوولان جهت جلوگیری از اینکه اینترنت دری باشد به اتاق یک کودک عبارتند از؛
▪ به فرزندان خود اجازه ندهید هنگام ورود به سایت های اینترنتی و چت روم ها (اتاق های گفت وگو) مشخصات شخصی پر کنند. افرادی که میل جنسی به کودکان دارند، می توانند با دسترسی به این اطلاعات و شناسایی جنس، سن و علائق فرزندان تان مشخصاتی مشابه آن برای خود ایجاد کرده و از این طریق به آنها نزدیک شوند.
▪ کامپیوتری را که به شبکه اینترنت متصل است، در اتاق نشیمن یا آشپزخانه یا مکانی بگذارید که استفاده خصوصی از آن محدود باشد. ما به عنوان یک همراه بر فیلمی که فرزندان مان نگاه می کنند یا موسیقی که گوش می کنند، نظارت می کنیم. همچنین باید بر سایت ها و چت روم هایی که وارد می شوند، نظارت داشته باشیم.
▪ از امکان کنترل والدین که سرویس خدمات اینترنتی ارائه می دهد، استفاده کنید. اگر طرز کار آن را بلد نیستید با خدمات اینترنت تماس گرفته و دستورالعمل را از آنها بپرسید. اگر فرزند شما واقعاً برای انجام فعالیت های درسی خود نیاز به دسترسی به سایتی دارد، کلمه عبور را برایش باز کرده و اجازه بدهید تحقیق خود را در خانه و تحت نظارت شما انجام دهد.
▪ نرم افزارهای فیلترینگی خریداری کنید که سایت ها و الفاظ خاصی را مسدود می کند. والدین می توانند روی شبکه اینترنت فهرستی از انواع مختلف نرم افزارهای فیلترینگ و قیمت های مربوط به آنها را بیابند. برخی از این نرم افزارها از طریق یک سرور دیگر فیلترینگ را انجام می دهند و بقیه سایت ها را مسدود می کنند. نرم افزارهای «ضدجاسوسی» نیز به والدین این امکان را می دهند که سایت هایی را که فرزندشان وارد آنها می شود، بدون اینکه خود او متوجه باشد کنترل کرده و ردپای دیجیتالی او را تعقیب کنند.
▪ یک ابزار عالی پیشگیری، آشنایی والدین با زبان مخفف ها است که بچه ها و کاربران اینترنت آن را به کار می برند. به طور مثال اگر یکی از والدین از کنار فرزندش که در حال چت کردن است عبور کند، خوب است بداند کلمه «Pos» یعنی پدر یا مادرم بالای سرم ایستاده است. اینکه چیزی را مخفی می کنند، ممکن است رفتار طبیعی یک نوجوان باشد ولی حداقل این ایده را به شما می دهد تا بعد موضوع را بررسی کنید.
▪ به فرزندان تان بیاموزید مردم چطور می توانند روی اینترنت وانمود کنند فردی دیگر هستند و چیزها همیشه آن طور نیست که به نظر می رسد.
▪ به فرزندان تان بیاموزید هرگز ، شماره تلفن، آدرس، مدرسه یا اطلاعات راجع به والدین خود را به کسی که رودررو با او صحبت نکرده اند، ندهند.
▪ فرزندتان را از فرستادن عکس خود به دوستانش روی اینترنت منع کنید، مگر اینکه والدین اجازه داده باشند.
در برة پیشگیری از خشونت خانگی، خانوادهها و اعضای جوامع مورد خطاب قرار میگیرند؛ چرا که آنان نقش مهمی در این فرایند به عهده دارند. دلیل این توجه به شرح زیر است:
1)بررسیها نشان میدهند که زنان آزاردیده در مرحلة اول به نزدیکترین افراد مانند اعضای خانوادة گسترده (خویشاوندان)، دوستان و همسایگان مراجعه میکنند و تعداد کمی از آنان به سازمانها یا مراکز خدمات تخصصی و مراکز دولتی مانند پلیس و دادگاه مراجعه میکنند؛
2)معمولاً خانوادههایی که دچار خشونت شدهاند، از مراکز خدمات درمانی و اجتماعی دورند و حتی از خدماتی که مجاور آنها ارائه میشود، منفک گردیدهاند؛
مقاله پیشگیری از خشونت در نوجوانان
3)اعضای جوامع غالباً آگاهاند که کدام خانوادهها نیازمند کمکاند و چه کمکهایی میتواند وضعیت زندگی آنها را تغییر دهد؛
4)اعضای جوامع میدانند که کدام ارزشهای فرهنگی، سنن و اقدامات از خشونت حمایت میکند و کدام برای توقف و مداخله در آن میتواند سودمند باشد؛
5)جوامع از مردان، زنان و جوانانی تشکیل شده که رابطة میان خشونت در خانه و در خیابان را درک میکنند و خشونت خانگی را مانع اساسی تحول و سلامت جامعه میدانند؛
6)مردم و رهبران جوامع خواست و توانایی آن را دارند که مهارتهایی را پرورش دهند که در فعالیتهای پیشگیرانه و مداخله در خشونت به آنها نیاز است.بنابراین مردم یک جامعه، مهمترین زمینه برای صحبت و بحث دربارة پیشگیری از خشونت خانگی و توقف آناند. هنوز در باب نحوة درگیر کردن مردم و رهبران گروههای اجتماعی، کاری جدی صورت نگرفته است. راهبرد برهها این است که منابع، درک و مهارت مردم را افزایش دهند تا فعالیتها و توان جمعی را برای ایجاد تغییرات اجتماعی دربارة کاهش خشونت خانگی بهکار گیرند. یکی از مؤسسات، انجام کارهای زیر را برای پیشگیری از خشونت خانگی در جوامع، پیشنهاد کرده است:
1)افزایش آگاهی عمومی
ارتقای آگاهی از مشکل خشونت خانگی و تثبیت هنجارهای اجتماعی که خشونت را قبول میسازد، نخستین گام در کوشش اجتماعی برای ایجاد تغییر، در این زمینه است. اگر مردم ندانند خشونت خانگی در جامعة آنها وجود دارد؛ اگر پیامدهای آن را نشناسند و ندانند در چه موقعیتهایی کمک لازم است، خود را درگیر این فعالیت نخواهند کرد؛ و از این روی، نمیتوان عدم مقبولیت خشونت را به آنها تفهیم کرد. خشونت اغلب موضوعی خصوصی تلقی میشود که خانوادهها به صحبت دربارة آن تمایلی ندارند. با وجود این، روشن شده است خانوادههایی که فضای سالم و فرصتهای مناسبی برای گفتوگوی آزاد دارند، از صحبت دربارة خشونت خودداری نمیکنند. ارتقای آگاهی موجب میشود مردم دربارة مشکل خشونت بهگونهای متفاوت اندیشیده، برخورد با آن را در حد توان خویش ببینند.یکی از شیوههای ارتقای آگاهی، توزیع بروشورها و نوشتههای کوچک و مختصر دربارة خشونت، در رستورانها، مراکز اجتماعی و غذاخوری کارخانهها و دیگر مراکز است. استفاده از روزهها، تابلوهای بزرگ در خیابانها، زیرنویس در فیلمها و برههای تلویزیونی، راههای دیگری برای ارتقای آگاهی عمومی در این باره است.
در این فرایند لازم است آگاهی عمومی در زمینة چگونگی، علل و آثار خشونت خانگی افزایش یابد. بدین منظور باید به مصادیق و نمونههای خشونت خانگی و انواع آن پرداخت. همچنین میباید نحوة پیشگیری از خشونت خانگی در مجامع عمومی بیان شود. گفتوگوهای خانگی دربارة خشونت نیز میتواند بهگونهای وجدان عمومی را دربارة این مشکل برانگیزد.
ـ لازم است مدارس در زمینة آگاهی دادن به دانشآموزان که گاه عضو خانوادة قربانیان خشونت هستند، فعال شوند.
2)آموزش خانوادهها
آموزش مسائل خانوادگی به زن و شوهرها از اقدامات مهم پیشگیرانه است. مسائلی مانند راههای حل مسئله و شیوههای مذاکره، استفاده از روشهای تفاهمآمیز، چگونگی برخورد با همسر، روش مناسب نقد با حفظ احترام متقابل و توجه به نیازهای همسران میتواند از موضوعات مهم برای آموزش خانوادهها باشد. در مجموع، اگر سطح فرهنگ زناشویی از آغاز یا اوایل ازدواج ارتقا داده شود، مشکلات بعدی کمتر خواهد بود. موضوع خشونتهای خانوادگی بهمنزلة بخشی از مسائل در آموزش زندگی خانوادگی و روشهای حل مسالمتآمیز اختلافات باید کانون توجه قرار گیرد و این کار از تعارض پیشگیری میکند. ولی اگر رفتار زن مطابق تصورات مرد نیست، یا انتظارات آنان از یکدیگر شخص یا زیادهطلبانه باشد، بروز تعارض اجتنابناپذیر است. در این اوضاع معمولاً مرد به علل مختلف به رفتار خشونتآمیز دست مییازد.
3)رشد و پرورش همدلی در خانوادهها
خانوادهها میتوانند با پرورش همدلی در کودکان خود به پیشگیری از خشونت کمک کنند. همانگونه که در تبیین خشونت بیان شد، تجربة خشونت در کودکی در خانواده و یادگیری آن، از عوامل مهم بروز خشونت خانگی در بزرگسالی است. پرورش همدلی میتواند حالتی مخالف خشونت را در کودکی و بزرگسالی پدید آورد. همدلی فرایندی است که شخص، احساس دیگران را در موقعیتهای آنها درک میکند و سپس قادر میشود به شیوهای دلسوزانه به آن پاسخ دهد. همدلی نیازمند آن است که عواطف و احساسات را بشناسیم و بفهمیم که چگونه احساسات، برداشت فرد را از تجربههایش نشان میدهد. سپس بهگونهای عمل کنیم که از مواجهة مناسب فرد با موقعیتهای زندگی حمایت کنیم. کودکان، نیازمند تجربههای فراوان در زمینة دوست داشته شدن و مهار هیجانها و کنترل واکنشها به موقعیتهای زندگیاند.اگر به کودکان اهمیت داده نشود، احساسات خود را کشف نخواهند کرد و این فرصت را از دست میدهند که افراد دلسوز و بامحبتی شوند. افزون بر این، آنان باید از نحوة احساسات بیمانند دیگران دربارة مسائل زندگی آگاه شوند تا بتوانند ابراز همدلی کنند، و بدون همدلی نیز بنیادی برای عشق و محبت ورزیدن به دیگران پی ریخته نمیشود. برای نمونه، کودکانی که دربارة نحوة تأثیر رفتار خود بر دیگران، تأمل کنند، برداشت جدیدی از روابط دلسوزانه مییابند. هرچه روابط دلسوزانة کودک گسترش یابد، همدلی او در ابعاد مختلف رفتاری نیز توسعه مییابد.در پرورش مهارتها و تجربههای همدلانه، آغوش محبتآمیز خانواده نقش مهمی دارد. افرادی که در کودکی در کانون عشق و محبت بوده و به خوبی نگهداری شدهاند، در بزرگسالی به دیگران عشق میورزند و برای آنان دلسوزی میکنند. احساس عشق والدین و دیگر مراقبان در سراسر کودکی، امری حیاتی است. این توجه اولیه، نهتنها به کودکان کمک میکند که پاسخگوی نیازهای دیگران باشند، آنان را از گرایشهای پرخاشگرانه نیز حفظ میکند. تشویق کودکان به همدلی با ناراحتی دیگران، آنان را همدلتر میسازد. همچنین وقتی مشاهده کنند چگونه به دیگران کمک میشود، همدلی عمیقتر را در خود پرورش میدهند. در رابطة پویای والدین و خانواده سه عنصر در رشد همدلی در کودک به هم پیوستهاند: 1. الگوگیری از والدین؛ 2. روابط والدین با کودک؛ 3. درگیری خانواده در رفتار دلسوزانه. مثلاً جشن تولدها و تعطیلات، احساس ارزشمندی در کودک پدید میآورند. افزون بر این، کمک به دیگران و حضور در فعالیتهای اجتماعی دینی، اعمال همدلانه را در کودکان گسترش میدهد. بهطور خلاصه پرورش همدلی در کودک، مهارتهای اجتماعی و میل کمک به دیگران را در او افزایش میدهد و او را از رفتارهای ضداجتماعی باز میدارد.
4)تغییر اوضاع جامعه
تغییر و اصلاح اوضاعی که به خشونت میانجامد، یکی از راههای مهم پیشگیری از آن است. اوضاع اقتصادی ناسب مانند بیکاری، فقر و درآمد کم، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، مشکلات روانی و فشارهای زیاد در زندگی شهری و مسائل فرهنگی مانند پایین بودن سطح تحصیلات، از زمینههای تأثیرگذار در خشونت خانگی است. اصلاح این وضعیت مستلزم تلاش نهادهای دولتی، خصوصی و همة مردم است. بدین منظور، توجه به نیاز مهم جامعه به ثبات، سلامت، رفاه و عدالت ضروری است. همانگونه که در تبیین خشونت بیان شد، مسائل اقتصادی و اعتیاد از مهمترین عوامل خشونت خانگی در ایراناند. تغییر این اوضاع به پیشگیری از خشونت خانگی کمک میکند. بیتردید بدون فراهم شدن زمینة مناسب اقتصادی، مانند اشتغال و درآمد کافی در خانواده، رفع خشونت دشوار است. ایجاد اشتغال، بیمة بیکاری و رفع زمینههای فقر از مسئولیتهای مهم حکومتهاست. افزون بر این، اعطای کمکهای ویژه به خانوادهها در موقعیتهای دشوار اقتصادی، امری اساسی است؛ زیرا کاهش دستمزدها و اِعمال سیاستهای اقتصادی دولتها، خانوادههای پرشماری را دچار بحران اقتصادی میسازد. همة نهادهای دولتی و سازمانهای غیردولتی باید راههای نوی را برای تأمین کمکهای مؤثرتر به خانوادهها در پیش گیرند تا فقر شدید، بیکاری مزمن، تأمین هزینه، جهیزیه و هرگونه اعتیاد، به خشونت در خانواده نینجامد.
5)ارائة خدمات اجتماعی
پس از ارتقای آگاهی، گام بعد کمک به خانوادههایی است که نیازمند یاریاند. نهادهای سنتی و نیز برههای جدیدی که خود مردم ابداع کردهاند این کمکها را میتوانند ارائه دهند. باید در همة محلههای شهرها، بهویژه مناطق کمدرآمد، فعالیتهایی انجام شود تا خانوادههای نیازمند به کمک مشخص شوند. بدین منظور لازم است به مشکلاتی از خانوادهها توجه کرد که هنوز آنان را به طلب مداخلة مراکز رسمی نکشانده است. مثلاً باید به مشکلات ناشی از پیچیدگیهای ادارة خانه توجه کرد. با حل مشکلاتی که به خشونت خانگی میانجامد، میتوان از این پدیده پیشگیری کرد. همچنین لازم است احساس مسئولیت همسایگان را در قبال هم تقویت کرد. آنان میتوانند در موضوعات بهداشتی و سلامت روانی، حمایتکنندگان غیررسمی خوبی برای هم باشند.برای اتصال خانوادهها به مراکز بهداشتی و خدماتی، لازم است اطلاعات خوبی از مراکز حمایتکننده و راهنماییکنندة دولتی و غیردولتی در اختیار آنها گذاشته شود. از طریقِ برههایی، مؤسسات و موقعیتهای در دسترس به مردم معرفی شود تا آنها به آسانی بتوانند از مراکز خدماتی استفاده کنند. گسترش مراکز مشاوره و فراهم کردن امکاناتی برای مراجعة خانوادهها به این مراکز از جمله تأمین هزینههای اقتصادی آنها، میتواند به حل مشکلاتی از خانوادهها که زمینة بروز خشونتاند، کمک کند.هدایت و سازماندهی خدمات اجتماعی از طریق سازماندهی رهبران فکری و اجرایی در درون جامعه صورت میگیرد. این رهبران مردم را به فعالیتهای جدید برای پیشگیری برمیانگیزند. آنان با سازماندهی مناسب، لازم است به همة مراکز و اقشار جامعه مراجعه کرده، دربارة مسائل رفاهی و سلامت با مردم صحبت کنند. رهبران باید گروههایی را هدایت کنند که گفتوگو و روشهای حل مشکل را در بین مردم ترویج کنند و بهدنبال تغییر هنجارهای خشونتزا بروند. از این روی، رهبران و مراقبان اجتماعی، لازم است از خشونت خانگی و مهارتهای لازم برای رویارویی با آن، به حد کافی آگاه باشند. در چنین زمینهای مردم میتوانند به وارسی واقعیات زندگی خود و سپس تفکر نقدی و طرحریزی برای انجام فعالیت پیشگیرانه بپردازند. گسترش خدمات و مؤسساتی که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، از عوامل مهم پیشگیری است. در این زمینه لازم است مؤسسات و مراکزی را رسماً به حمایت از خانوادهها اختصاص داد. دولت و مراکز اداری محلی اکنون پی بردهاند که با درگیر کردن جامعه در این موضوع، خانوادههای سالمتری خواهند داشت. اکنون در غرب مؤسسات خصوصیای وجود دارند که در راستای حل مشکل خشونت خانگی، داوطلبانه خدماتی را ارائه میدهند. با چنین جنبشی، موج قدرتمندی برای تغییر اجتماعی ایجاد شده که مستقیماً بر بدرفتاری با زنان تأثیر میگذارد.
6)ارتقای پایگاه اجتماعی زنان
توانمندسازی زنان که به ارتقای موقعیت اجتماعی آنان میانجامد، یکی از راههای پیشگیری از خشونت خانگی شمرده شده است. «توانمندسازی به تدارک و تسلط بر منافع و کسب منافع برای زنان اطلاق میشود». توانمندسازی فرایندی است که طی آن افراد، برای غلبه بر موانع پیشرفت، فعالیتهایی را انجام میدهند که موجب تسلط آنان بر تعیین سرنوشت خود میشود. این واژه به مفهوم غلبه بر نابرابریهای بنیادی است. توانمندسازی یک زن به این معناست که او برای انجام برخی کارها توانایی جمعی پیدا میکند و این امر به رفع تبعیض میان زنان و مردان میانجامد یا در رویارویی با تبعیضهای جنسیتی در جامعه مؤثر میافتد. معیارهای توانمندسازی زنان از این قرارند: 1. رفاه؛ 2. دسترسی به منابع؛ 3. آگاهی؛ 4. مشارکت؛ 5. کنترل. رفاه بهمنزلة نخستین مرحله، مسائل رفاه مادی زنان مانند تغذیه و درآمد خانوار را در مقایسه با مردان کانون توجه قرار میدهد. مثلاً همسر یک مرد معتاد، با به دست آوردن یک منبع مالی مستقل به درجهای از توانمندی میرسد که با تکیه بر رفاه مادی از همسر اصلاح ناپذیرش جدا میشود و زندگی مستقلی را آغاز میکند. برخی صاحبنظران، بهویژه فمینیستها بر اشتغال زنان در بیرون منزل و دسترسی به منابع اقتصادی بهمنزلة عامل مهمی برای پیشگیری از خشونت خانگی با زنان تأکید کردهاند. همانگونه که در تبیین تاریخی خشونت گفته آمد، برخی محققان، ریشههای اصلی خشونت علیه زنان را در کسب قدرت اقتصادی برای مردان میدانند. نظریة منابع بر این علت اصرار میورزد. هایز، قدرت زنان در بیرون خانه را از پیشبینیکنندههای خشونت کم در یک جامعه میداند. به اعتقاد وی، دسترسی به امتیازات، عزت نفس زنان را افزایش میدهد و در پیشگیری از غالب موارد آسیب زنان بر اثر خشونت خانگی، بسیار مؤثرتر از مداخلات مستقیم بخش بهداشت و درمان عمل میکند. اعظم آزاده در یک بررسی در شهر تهران دریافت که متغیر درآمد ماهانة زنان، با خشونت در خانواده رابطة منفی دارد؛ یعنی هرچه درآمد زن باشد، خشونت کمتر است. بدین ترتیب درآمد ماهانه یا استقلال مالی زن بهمنزلة یک منبع قدرت میتواند مانع خشونت شوهر علیه وی شود. دسترسی به منابع در مرحلة دوم، کسب جایگاههای قدرت در جامعه را در نظر دارد. به اعتقاد برخی، کسب جایگاههای سیاسی، مانند پستهایی در شوراهای شهر، مجلس قانونگذاری، مناصب اجرایی و هیئت دولت، راهی برای دفاع از حقوق زنان در جایگاههای تصمیمگیری در هر جامعه است. در مرحلة سوم، آگاهی برای توانمندسازی زنان مطرح شده است. افزایش آگاهی زنان و گسترش پوشش تحصیلی آنان، بهویژه در مقاطع عمومی (ابتدایی و راهنمایی)، و بهخصوص در مناطق محروم، عاملی برای پیشگیری از خشونت خانگی با زنان خوانده شده است. همینطور آموزش در مقاطع بالاتر دانشگاهی، کانونِ توجهِ بسیار است. پژوهشی در تهران نیز نشان داد میانگین خشونت در زنان بیسواد از همه بیشتر، و در میان افراد دارای سطح تحصیلات کارشناسی از همه کمتر است. برابری در مشارکت در مرحلة چهارم به معنای شرکت دادن زنان در طرحهایی است که زنان به نوعی در آن ذینفعاند. بهطور کلی، افزایش حضور زنان در جامعه عامل بالقوة مشارکت و افزایش سطح تواناسازی زنان است. کنترل نیز در مرحلة پنجم به معنای افزایش سهم زنان در تصمیمگیریهای خانوادگی و اجتماعی است.ادعا میشود که خشونت علیه زنان محصول وابستگی آنان است، و بر این اساس، برای رفع مشکل، زنان را به سوی استقلال مالی و حقوقی سوق میدهند، و اینکه، آنان تفوق مرد را در روابط نزدیک نپذیرند. برخی نیز در همین باره راهحل را تغییر بنیادی در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تثبیتکننده تبعیت و وابستگی زنان در روابط و در کل جامعه میدانند.دیدگاههای فمینیستی نیز در پی تقویت قدرت زنان در خانوادهاند تا بدین طریق از خشونت با آنها پیشگیری کنند.
سفارش دربارة پیشگیری از خشونت خانگی
ـ به مردم کمک کنیم که حل مشکل خشونت خانگی را دارای اولویت بدانند.
ـ به مردم و مسئولان محلی توجه دهیم که خشونت خانگی را مانند لکة ننگ نسازند و مردم بدرفتار و مورد بدرفتاری قرار گرفته را برچسب نزنند.
ـ مردان را به جامعه فراخوانیم، احساسات دفاعی و سرزنش را در آنان تشدید نکنیم. زبان ارتباطی درستی در برخورد با آنان انتخاب کنیم. اگر مردانی را درست در این زمینه بسیج کنیم، بهتر میتوانند پیامهای ضدخشونت را به پسران و مردان دیگر منتقل کنند.
ـ به خاطر داشته باشید که فعالیت برای بسیج و آمادگی جامعه در زمینة فرهنگی آن جامعه روی میدهد. باید متناسب با فرهنگ هر جامعه اهداف و شیوههای برة مقابله با خشونت را تعیین کرد.
ـ به مردم کمک کنید راههای جدید و قابل پذیرش را برای پایان دادن به بدرفتاری دنبال کنند. هدایت مشکلات به سمت مراکز قضایی و جنایی، ممکن است مقاومت و حتی تنفر مردم را برانگیزد. اطلاع دادن مشکلات به پلیس برای بسیاری از خانوادهها خوشایند نیست.
ـ فعالیتهای پیشگیرانه را در قالب کلاسها، مدرسه و در زندگی عادی و روزانة مردم جای دهید.
ـ ظرفیت افراد را برای مداخله و حل مشکلات دوستان و خویشان آنها تقویت کنید.
ـ شکاف میان ارائهکنندگان خدمات و مردم را کم کنید.
ـ بدانید که مردم، سخن کسانی را که به آنها اعتماد کنند، گوش میدهند و میپذیرند.
ملاحظاتی در باب راههای پیشگیری از خشونت
همانگونه که در بحث تبیین خشونت گفته شد، این پدیده بر اثر تعامل فرایندهای متعدد فردی و اجتماعی پدید میآید، و در پیشگیری از آن باید همة جنبهها کانون توجه قرار گیرد. مشکل برخی شیوهها که در جوامع غربی بر آنها تأکید کردهاند، نگاه تکبعدی به موضوع خشونت است. در این باره ملاحظات زیر را باید در نظر آورد:1. در این راهها معمولاً فقط مردان هدف آموزش و تغییر قرار میگیرند؛ در حالی که زنان با توجه به جنبههای عاطفی مثبت، از جمله همدلی قوی، میتوانند نقش مهمتری در پیشگیری داشته باشند؛2. در بسیاری از این شیوهها، هدف «کمک به زنان است؛ در حالی که هدف را باید اصلاح ساختار و روابط در خانواده در نظر گرفت. با پیشگیری از خشونت خانگی، باید زن بتواند در بستر خانواده و روابط سالم زناشویی، زندگی آرام و رضایتبخشی داشته باشد. زندگی مجردانة زن نمیتواند راه مناسبی برای حل مشکل خانوادگی او به شمار آید؛3. تدوین قوانین جدید به نفع زنان و تقویت استقلال اجتماعی و اقتصادی زنان، ممکن است آنان را از برخی خشونتها در خانه برهاند، ولی پیامدهای طلوبی دارد که گاه از خشونتهای خانگی بدتر است. افزایش تعارضهای زناشویی، و سرانجام، افزایش طلاق، تنهایی زنان، عدم ارضای نیازهای عاطفی آنان و فشار اقتصادی بر زنان و متحمل شدن بار زندگی، برخی از این پیامدهای طلوباند. در مجموع به نظر میرسد برخی از این شیوهها به جای جلوگیری از خشونت، زمینهساز آن در خانواده میشوند. در شعلهورشدن خشونت در خانواده نیز بر پایة پژوهشها، زنان هستند که آسیبهای بدنی و روانی شدیدتری متحمل میشود.
1