مجازات مسلمانی که مسیحی شود

خواص دارویی و گیاهی

مجازات مسلمانی که مسیحی شود
مجازات مسلمانی که مسیحی شود

درگاه اسلام

ارتداد، یک اصطلاح فقهی و به معنی خروج مسلمان از دین اسلام است. ارتداد در لغت را به معنی رجوع و بازگشتن دانسته‌اند و در قرآن هم، بارها این مفهوم، به کار رفته است.[۱] اصطلاح عربی (رده، ارتداد) در قرآن به کار نرفته است، ولی وعده ترسناکی در آخرت برای کسانی که «بر می‌گردند» یا «انکار می‌کنند» (یَرتَدو؛ ۲:۲۱۷؛ ۵:۵۴) و «کسانی که کافر می‌شوند بعد از آنکه ایمان آوردند»(۳:۸۱؛۵:۶۱؛۹:۶۶؛۴:۱۳۷؛۱۶:۱۰۶) وعده داده شده‌است. ولی مجازات دنیایی بران آن در نظر گرفته نشده است. عبدالعلی بازرگان حکم ارتداد را یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی می داند که هیچ ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد.[۲]

در مقابل در برخی احادیث، مجازات ارتداد گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید معرفی شده است. برخی روایات سنتی اجازه می‌دهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام (به‌طور سنتی توسط (شمشیر) برای مرتد مذکر که به طور علنی و به قصد تصعیف اسلام، آنرا انکار می‌کند، هستند. علاوه بر این، ارتداد مشمول جرائمی است که قانون‌شکنی (حد، جمع آن حدود) محسوب می‌شود. برخی از مکتب‌های اسلامی اجازه می‌دهند تا مرتدان مونث را به جای اعدام، زندانی کنند. مکتب دربارهٔ این سؤال که آیا مرتدین اجازه، تشویق یا مجاز به انکار هستند، همان طور که دربارهٔ وضعیت دارایی مرتد بعد از مرگ یا تبعید آن چه می‌شود، نظر مختلفی دارند، ولی همگی متفق‌القول هستند که ازدواج فرد مرتد را باید باطل کرد. بر پایه منع قرآنی اجباری اعتقاد به دین (۲:۲۵۷)، خیلی از متفکران جدید قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیدند و امروزه کمتر از این قانون استناد می‌شود.[۳][۴]
در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۵]

ارتداد به معنی “بازگشتن از دین اسلام” در چند آیه از قرآن مطرح شده، از آن میان در سوره مائده (۵:۵۴) و محمد (۴۷:۲۵) ارتداد مورد نکوهش قرار گرفته‌است. در سوره بقره (۲:۲۱۷) با تفضیل بیشتری به موضوع پرداخته شده، و مجازات مرتد در آخرت، حبط اعمال و عذاب جاودان دانسته شده‌است.[۱]
قرآن مورد واضحی برای ارتداد از دین بعد از مسلمان شدن نگفته است. با این حال، این کتاب گروهی از مردم مدینه که مخفیانه بی اعتقاد بودند را منافق نامیده است. در سوره ۶۳ و همچنین ۲:۸تا۲۰ و ۳:۱۱۸ و ۹:۶۴تا۶۸ منافقین به عنوان باورمندان ظاهری و کافرهای باطنی توصیف شده‌اند. هیچ جریمه‌ای برای منافق تجویز نشده‌است تا زمانی که دست به شورش نزنند ولی در آخرت مجازات خشنی در انتظارشان است. قرآن در ۴»۸۸-۹۱ از مسلمانان خواسته که در صورت شورش منافقین، با آن‌ها بجنگند و آن‌ها را بکشند. ناباور به خودی خود، در قرآن هیچ مجازاتی برایش تعیین نگشته است.[۶]
در آیات مدینه‌ای، قرآن بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تمایز قائل شده‌است. در قرآن ۴۹:۱۴، گروهی از بدویان را به عنوان مسلمان ولی نه مومن، توصیف کرده‌است. هر مومنی مسلمان است اما هر مسلمانی ممکن است مومن نباشد. این تمایز منجر به تقسیم بندی شرعی بین ایمان و اسلام یا تفاوت شرعی بین مسلمان (عضو جامعه اسلامی) در یک سو و مومن (کسی که به رستگاری آخرت عقیده دارد) در سوی دیگر شده‌است. مسلمان اگر مومن هم نباشد، حق دارد که وارث مسلمان دیگری شود، با زن مسلمان ازدواج کند، در غنایم جنگی سهیم شود، و در مراسم تدفین، بر سر جنازه اش نماز خوانده شود. اصطلاح مومن، که به ندرت نشانگر وضعیت حقوقی بود، موضوع مشاجره‌های جدلی بود و ممکن است به تحریم‌های اجتماعی مرتبط باشد، یعنی، این واقعیت که دیگران ممکن است از نماز خواندن پشت سر کسی که مظنون به پناه دادن کافر است، سرباز زنند.[۶]

در منابع روایی، اعم از کتب حدیث شیعه و اهل سنت احادیثی چند از قول و فعل پیامبر و دیگر بزرگان دینی دربارهٔ مجازات مرتد نقل شده‌است.[۱]
مجازات مسلمانی که مسیحی شود

به اعتقاد جوادی آملی ارتداد آن است که کسی دین را از روی منطق و تحقیق می پذیرد، با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.[۷]
بنابراین شخص مرتد به صرفِ شک و تردید اعدام نمی‌شود بلکه در صورتی که با قول یا عملکرد کفرآمیز، ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج‌روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید. ولی کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند، کسی حق تعرض به او را ندارد.[۸] [۹]بنا به نظر اسلام، احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود. بعلاوه اینکه از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است.[۱۰]
پیشینه حکم ارتداد – به نظر برخی مفسران- به آیه 52 سوره آل عمران بر میگردد که گروهی از اهل کتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایه‌ های نظام اسلامی، به هم کیشان خود سفارش می‌کردند که مسلمان شوند و پس از مدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند.[۱۱]
به اعتقاد مارسل بوازار-استاد حقوق دانشگاه ژنو-: «علت سخت‌گیری اسلام درباره مرتد شاید بدان جهت باشد که در نظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفا جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه‌های حکومت است، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی می‌شود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل تحمل باشد.»[۱۲]


به عقیده بازرگان ارتداد یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی است و ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد. و مدعی است حتی یک آیه در قرآن یافت نمی شود که به ارتداد حکم داده باشد. و معتقد است حکم ارتداد مورد نظر قرآن عملی است نه نظری. ارتداد عملی از نظر بازرگان پشت کردن به خودی و پیوستن به دشمن است، نه تغییر مذهب و انکار زبانی آن. بعلاوه اینکه در ارتداد عملی هم گفته قرآن دستور داده مرتد را آزاد بگذارید و کاری به کارشان نداشته باشید.

در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۱۴] با این وجود حکم ارتداد اشخاصی مثل سلمان رشدی و احمد کسروی از درون همین جامعه صادر شده است.
به عقیده منتقدین قوانینی که تغییر دین را محدود یا غیرقانونی می‌دانند در تناقض صریح با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر است.[۱۵]

هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده‌بانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.

عبدالکریم سروش در یک سخنرانی با ذکر این مسئله که توهین و ناسزا از مقوله آزادی بیان نیست و در واقع نوعی عمل است، دربارهٔ کتاب سلمان رشدی گفته است:[۱۶]

در قصه سلمان رشدی، فارغ از هرگونه داوری، عده‌ای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است، ولی واقعاً این‌طور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.

از نظر فقهی، در مجموع سه نوع ارتداد قابل فرض است: تحقق ارتداد با نیت و عزم صرف، ارتداد قولی و ارتداد فعلی؛ «تردد در کفر» نیز به صورت نخست ملحق شده‌است. از آنجایی که فقها مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح می‌سازند، اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم، یا شهادت شاهد می‌دانند.[۱]
انکار امر ضروری دین موجب ارتداد شناخته شده‌است، اما تحقق ارتداد به انکار ضروری مذهب مورد اختلاف است. شهید ثانی مخالفت با اجماع را مصداق انکار ضروریات نمی‌داند، مگر مخالفت با اجماع بر سر مسئله‌ای که از ضروریات دین به شمار آید، و نیز اجماع مورد نظر می‌باید توسط اهل حل و عقد از مسلمانان تحقق یافته باشد. از طرف دیگر، صاحب جواهر نظریه صاحب کشف اللثام را مبنی بر اینکه مسئله مورد انکار بر طبق اعتقاد منکر باید از ضروریات دین محسوب گردد و سپس انکار نماید و الا انکار به حساب نمی‌آید، مورد نقد قرار داده‌است و اعتقاد منکر را دخیل در تحقق عنوان ضروری دین نمی‌داند.[۱]

به گفتهٔ محقق داماد، به‌طور کلی از مجموع کلمات فقها چنین استنباط می‌شود که منزلت نزد فقیهان، خصوصاً فقهای امامیه، مقامی است برزخ بین اسلام و کفر که وی را بالاتر از کافر و فروتر از مسلمان می‌شمارند و از این رو چنین تعبیر می‌کنند که مرتد «فوق الکافر و دون المسلم» است.[۱]

از نظر فقهای امامیه دو نوع مرتد وجود دارد: فطری و ملی. اگر مسلمان زاده‌ای از دین خود روگردان شده، کفر ورزد، از نوع نخست به شمار می‌آید و اگر کافری پس از گرویدن به اسلام به کفر بازگردد، به عنوان مرتد ملی شناخته می‌شود. این تقسیم بندی نزد فقهای شیعه از آنجاست که بین دو نوع مرتد از نظر مجازات تفاوت قائل شده‌اند، اما فقهای اهل سنت برای هر دو مجازات یکسانی مطرح کرده‌اند.[۱]

معیار فقهای امامیه برای تشخیص فطری بودن مرتد یکی از این عناصر است: انعقاد نطفه در خانواده مسلمان، ولادت از والدین مسلمان، بلوغ در دامان پدر و مادر مسلمان، صاحب جواهر مشروحاً به نقد نظریات مختلف پرداخته و عنصر «انعقاد نطفه» را ترجیح داده‌است؛ بر این پایه، اگر والدین طفل پس از انعقاد مرتد گردند، وی همچنان فطرتاً مسلمان خوانده می‌شود.[۱]

به عقیده بازرگان حکم قتل کسی که از دین یا ملتش برمی‌گشت، درهمه مذاهب و ملتها بدیهی به‌نظر می‌رسیده و یک پیش‌فرض غلط آدمیان در طول تاریخ بوده است و جوامع اسلامی هم از این امر مستثنی نبوده اند. از مدرنیته به بعد است که مسئله حقوق بشر رسمیّت و مقبولیت نسبی پیدا می‌کند و جوامع پیشرفته تغییر مذهب را می‌پذیرند. [۱۷]

تاریخ نگاران اسلامی، در صدر اسلام، اسم تعدادی از مرتدها را آورده‌اند. آنگونه که از متون تاریخی به دست می‌آید پس از فتح مکه، محمد دستور اعدام ۴ مرتد را صادر کرد: عبدالله بن خطل، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، مقیس بن صبابه یا حبابه، ساره.[۱۸]

در طی نیمه اول قرن هجری/ نیمه هفتم قرن میلادی، مسلمانان موافق بودند که جریمه ارتداد در اسلام، مرگ است. به نقل از پسرعموی محمد (عبدالله بن عباس؛ مرگ ۶۸ ه. ق/۶۸۷-۸ م)، محمد گفت: «کسی که دینش را عوض کرد، بکشیدش» (مَن بَدَلَ دینَهُ فَقتُلهُ) یا «گردنش را بزنید» (فَضرِبو عُنقَهُ). در حدیث دیگری، پیامبر ارتداد را یکی از سه شرط کشتن جایزی می‌داند که مسلمانی می‌تواند، مسلمانی را بکشد.[۶] به استناد حدیث دیگری از ابن‌عباس و عایشه، «کسی که دینش را ترک کرد و از جماعت جدا شد» را اجازه دارند تا خونش را بریزند؛ ولی هیچ نوع توافقی از اول با نوع اعدام صورت نگرفته‌است. از این رو عکرمه (درگذشت ۱۰۶ ه. ق/۷۲۴ م) و انس بن مالک (درگذشت ۹۱ ه. ق/ ۷۱۰ م) علی را برای سوزانیدن مرتدان سرزنش می‌کرده‌اند.[۱۹] برطبق حدیثی بر پایهٔ گفتهٔ ابن‌عباس در نقد علی خلیفه چهارم (حکمرانی ۳۵ تا ۴۰ ه. ق/۶۵۶ تا ۶۶۱ م) کسی که کافران یا مرتدان (زنادیق جمع زندیق) را می‌سوزانیده است، تأکید کرده‌است: «کسی که دینش را ترک کند، او را بکشید ولی با مجازات خدا- یعنی آتش (زدن)- کسی را مجازات نکنید.[۲۰] بر طبق حدیثی از عایشه، مرتدین باید کشته شوند، به صلیب کشیده شوند یا تبعید گردند.[۱۹] تهمت اشتباهی ارتداد همچنین قابل مجازات است. بعلاوه، در تعدادی از گزارش‌های تاریخی، مجازات اعدام برای ارتداد اصحاب پیامبر ذکر شده است.[۶]

مشاجره درباره معنی مسلمان و مومن یکی از موضوع‌هایی است که منجر به اولین جنگ داخلی (۳۵-۴۰ ه. ق/۶۵۶-۶۶۱ م) شد. یک گروه (خوارج) ادعا کردند که گناه کبیره منجر به کفر می‌شود. یک گروه افراطی خوارج، گناهکارانی که گناه‌های کبیره انجام می‌دادند را کافر شمرده و قتل خلیفه عثمان (حک: ۲۳-۳۵ ه. ق/۶۴۴-۶۵۶ م) مشروع دانستند. باقی نوشته‌های خوارج بین کافر و مرتد، هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کنند، ولی گناهکاران کبیره را هرگز مسلمان نشمرده و آنها را محروم از حمایت جامعه می‌دانند.[۶]

در کتب فقهی شرایطی برای مرتد منظور گشته که هدف از برشمردن آنها، بیان مصداق مرتد شرعی است که با فقدان هر یک از شروط، موضوع ارتداد شرعاً منتفی خواهد بود و مجازات به اجرا در نخواهد آمد. در منابع فقهی شیعه بلوغ، عقل، اختیار و قصد از شرایط اصلی ارتداد به شمار آمده‌است. از مکاتب اهل سنت، شافعیه نیز همین شرایط را منظور داشته‌اند، اما مالکیه در مورد اشتراط بلوغ اختلاف نظر دارند و حنابله و حنفیه بلوغ را شرط نمی‌دانند. در هر حال با توجه به شرایط ذکر شده، مجنون، مُکره، مضطر و امثال آن هیچ‌گاه مرتد شناخته نمی‌شوند.[۱]

فقهای امامیه علاوه بر اعدام، عقوبتهای زیر را برای مردی که مرتد فطری است در نظر گرفته‌اند: جدایی از همسر و تقسیم اموال بین ورثه. در کتب فقهی برخی جزئیات دربارهٔ این مجازات‌ها، چون مسئله قبول توبه مرتد وعده وفات همسر مورد بررسی قرار گرفته‌اند. ادله مورد تمسک در احکام این باب، علاوه بر اجماع، شماری از روایات هستند. اما چنانچه مردی مرتد ملی باشد، مهلتی برای توبه نمودن او مقرر است و تنها در صورت سرباز زدن از توبه مجازات می‌گردد. در صورت تکرار ارتداد برای بار سوم اعدام او واجب است. مرتد ملی در صورت توبه از کفر خویش، از حکم محجور شدن از تصرف در اموال و فسخ عقد نکاح برکنار خواهد بود، گرچه تجدید عقد با زوجه‌اش نیاز به انقضای مدتی برابر عده طلاق دارد. تمام احکام یاد شده مربوط به مرد مرتد است، اما زنی که مرتد گردد در مورد مجازات وی از نظر فقهای امامیه تفاوتی بین مرتد ملی و فطری وجود ندارد.[۱]

از دیدگاه بسیاری ار فقهای شیعه، شک کردن را نیز جزئی از ارتداد برشمرده‌اند.[۳۱] ابن حمزه طوسی می‌گوید: «کسی که پس از اقرار به صدق پیامبر دچار تردید شود یا بگوید نمی‌دانم پیامبر راستگوست یا دروغ گو، خونش مباح است» صاحب جواهر که یکی از برجسته‌ترین فقهای شیعه است صرف شک و تردید را موجب ارتداد دانسته. علامه حلی، کاشف‌الغطا و جمعی دیگر از علمای شیعه نیز شک را موجب ارتداد دانسته‌اند.[۳۲]

فقهای مکاتب چهارگانه اهل سنت با یکدیگر موافق هستند که فرقی میان مرتد ملی و فطری نیست. در مورد مجازات مرتد نیز نسبت به مهلت دادن برای توبه و سپس اعدام در صورت عدم توبه، تردید نموده‌اند، اما نسبت به جزئیات این احکام نظیر واجب بودن یا مستحب بودن مهلت برای توبه، چگونگی تقسیم اموال مرتد، اختلاف نظرهایی به چشم می‌خورد.[۱]

در دیدگاه حنفیه، مستحب است حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه نماید تا شبهه‌اش برطرف گردد. مهلتی که برای توبه مرتد در نظر گرفته می‌شود، ۳ روز است که این ایام را در حبس سپری می‌سازد و اگر پس از انقضای مدت توبه نکرد، مجازات خواهد شد. البته حنفیان مهلت دادن به مرتد را تنها در دو صورت مستحب شمرده‌اند: حاکم امیدوار به توبه وی باشد، یا مرتد شخصاً تقاضای مهلت کند. زن مرتد به هیچ وجه کشته نمی‌شود و مجازاتش تنها حبس است. به‌طور کلی با تحقق ارتداد مالکیت مرتد از میان می‌رود تا هنگامی که شخص توبه کند؛ اما اگر کشته شد، اموال به دست آمده در زمان اسلامش به وارثان مسلمانش تعلق می‌گیرد و اموالی که در زمان ارتداد به دست آورده، به بیت المال می‌رسد.[۱]

بین شافعیان دربارهٔ وجوب دادن مهلت توبه و استحباب آن اختلاف نظر وجود دارد. قائلان به وجوب در اکثریتند و معتقدان به استحباب اقلیت را تشکیل می‌دهند. در خصوص مدت مقرر برای توبه مرتد نیز نظریات یکسان نیست. گروهی ۳ روز را مد نظر قرار داده، و عده‌ای آن را همان نخستین زمانها در محکمه محدود نموده‌اند. با این حال، شافعیان به اتفاق آراء معتقدند که مرتد در صورت ابا کردن از توبه کشته خواهد شد و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. در مورد اموال مرتد نیز برخی با تحقق ارتداد حکم به خروج اموال از ملک مرتد داده‌اند و گروهی دیگر معتقدند که در صورت عدم توبه، چنین حکمی جاری خواهد بود؛ بر این پایه، در واقع با کشته شدن مرتد، کشف می‌گردد که اموالش از ملک وی خارج شده‌است. به هر حال اموال مرتد در صورت خلع ید وی به بیت المال سپرده می‌شود و هیچ وارثی حق ارث بردن از او را ندارد.[۱]

فقهای حنبلی نسبت به وجوب دادن مهلت یا استحباب آن اختلاف عقیده دارد، اما در هر صورت مدت مهلت را همان ۳ روز دانسته‌اند. مرتد ایام مهلت را در حبس سپری می‌سازد و توبه او می‌باید از روی میل باطنی صورت پذیرد، اما اگر وی در اثر اکراه، تن به توبه دهد، جستجو از حقیقت این توبه لازم نیست. نزد این فقیهان، مرتد در صورت نپذیرفتن توبه مجازات خواهد شد، و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. حنبلیان سلب مالکیت از مرتد را جایز نمی‌شمارند ولی با تحقق ارتداد وی را از تصرف در اموالش ممنوع می‌سازند و در صورت کشته شدنش، تمامی اموال او را به بیت المال می‌سپارند.[۱]

از دیدگاه مذهب مالکی واجب است که حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه کند و از وی بخواهد تا توبه نماید. به مرتد ۳ روز مهلت داده خواهد شد تا دست از کفر خویش بشوید. این مهلت از روز اثبات کفر در محکمه شروع می‌شود، نه از روز کفر ورزیدن. ایام مهلت را مرتد در حبس سپری خواهد کرد، اما بدون اینکه مورد خشونت یا آزار قرار گیرد. خوراک و آشامیدنی به هزینه مرتد در اختیارش قرار خواهد گرفت. در اجرای این مجازات تفاوتی بین مرد و زن نیست؛ تنها تفاوتی که مالکیان برای زن مرتد قائل شده‌اند این است که مهلت توبه وی گذشتن ایام عادت ماهانه‌است تا شبهه وجود حمل نیز بر طرف گردد.[۱]


حسین سودمند

درگاه اسلام

ارتداد، یک اصطلاح فقهی و به معنی خروج مسلمان از دین اسلام است. ارتداد در لغت را به معنی رجوع و بازگشتن دانسته‌اند و در قرآن هم، بارها این مفهوم، به کار رفته است.[۱] اصطلاح عربی (رده، ارتداد) در قرآن به کار نرفته است، ولی وعده ترسناکی در آخرت برای کسانی که «بر می‌گردند» یا «انکار می‌کنند» (یَرتَدو؛ ۲:۲۱۷؛ ۵:۵۴) و «کسانی که کافر می‌شوند بعد از آنکه ایمان آوردند»(۳:۸۱؛۵:۶۱؛۹:۶۶؛۴:۱۳۷؛۱۶:۱۰۶) وعده داده شده‌است. ولی مجازات دنیایی بران آن در نظر گرفته نشده است. عبدالعلی بازرگان حکم ارتداد را یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی می داند که هیچ ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد.[۲]

در مقابل در برخی احادیث، مجازات ارتداد گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید معرفی شده است. برخی روایات سنتی اجازه می‌دهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام (به‌طور سنتی توسط (شمشیر) برای مرتد مذکر که به طور علنی و به قصد تصعیف اسلام، آنرا انکار می‌کند، هستند. علاوه بر این، ارتداد مشمول جرائمی است که قانون‌شکنی (حد، جمع آن حدود) محسوب می‌شود. برخی از مکتب‌های اسلامی اجازه می‌دهند تا مرتدان مونث را به جای اعدام، زندانی کنند. مکتب دربارهٔ این سؤال که آیا مرتدین اجازه، تشویق یا مجاز به انکار هستند، همان طور که دربارهٔ وضعیت دارایی مرتد بعد از مرگ یا تبعید آن چه می‌شود، نظر مختلفی دارند، ولی همگی متفق‌القول هستند که ازدواج فرد مرتد را باید باطل کرد. بر پایه منع قرآنی اجباری اعتقاد به دین (۲:۲۵۷)، خیلی از متفکران جدید قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیدند و امروزه کمتر از این قانون استناد می‌شود.[۳][۴]
در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۵]

ارتداد به معنی “بازگشتن از دین اسلام” در چند آیه از قرآن مطرح شده، از آن میان در سوره مائده (۵:۵۴) و محمد (۴۷:۲۵) ارتداد مورد نکوهش قرار گرفته‌است. در سوره بقره (۲:۲۱۷) با تفضیل بیشتری به موضوع پرداخته شده، و مجازات مرتد در آخرت، حبط اعمال و عذاب جاودان دانسته شده‌است.[۱]
قرآن مورد واضحی برای ارتداد از دین بعد از مسلمان شدن نگفته است. با این حال، این کتاب گروهی از مردم مدینه که مخفیانه بی اعتقاد بودند را منافق نامیده است. در سوره ۶۳ و همچنین ۲:۸تا۲۰ و ۳:۱۱۸ و ۹:۶۴تا۶۸ منافقین به عنوان باورمندان ظاهری و کافرهای باطنی توصیف شده‌اند. هیچ جریمه‌ای برای منافق تجویز نشده‌است تا زمانی که دست به شورش نزنند ولی در آخرت مجازات خشنی در انتظارشان است. قرآن در ۴»۸۸-۹۱ از مسلمانان خواسته که در صورت شورش منافقین، با آن‌ها بجنگند و آن‌ها را بکشند. ناباور به خودی خود، در قرآن هیچ مجازاتی برایش تعیین نگشته است.[۶]
در آیات مدینه‌ای، قرآن بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تمایز قائل شده‌است. در قرآن ۴۹:۱۴، گروهی از بدویان را به عنوان مسلمان ولی نه مومن، توصیف کرده‌است. هر مومنی مسلمان است اما هر مسلمانی ممکن است مومن نباشد. این تمایز منجر به تقسیم بندی شرعی بین ایمان و اسلام یا تفاوت شرعی بین مسلمان (عضو جامعه اسلامی) در یک سو و مومن (کسی که به رستگاری آخرت عقیده دارد) در سوی دیگر شده‌است. مسلمان اگر مومن هم نباشد، حق دارد که وارث مسلمان دیگری شود، با زن مسلمان ازدواج کند، در غنایم جنگی سهیم شود، و در مراسم تدفین، بر سر جنازه اش نماز خوانده شود. اصطلاح مومن، که به ندرت نشانگر وضعیت حقوقی بود، موضوع مشاجره‌های جدلی بود و ممکن است به تحریم‌های اجتماعی مرتبط باشد، یعنی، این واقعیت که دیگران ممکن است از نماز خواندن پشت سر کسی که مظنون به پناه دادن کافر است، سرباز زنند.[۶]

در منابع روایی، اعم از کتب حدیث شیعه و اهل سنت احادیثی چند از قول و فعل پیامبر و دیگر بزرگان دینی دربارهٔ مجازات مرتد نقل شده‌است.[۱]
مجازات مسلمانی که مسیحی شود

به اعتقاد جوادی آملی ارتداد آن است که کسی دین را از روی منطق و تحقیق می پذیرد، با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.[۷]
بنابراین شخص مرتد به صرفِ شک و تردید اعدام نمی‌شود بلکه در صورتی که با قول یا عملکرد کفرآمیز، ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج‌روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید. ولی کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند، کسی حق تعرض به او را ندارد.[۸] [۹]بنا به نظر اسلام، احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود. بعلاوه اینکه از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است.[۱۰]
پیشینه حکم ارتداد – به نظر برخی مفسران- به آیه 52 سوره آل عمران بر میگردد که گروهی از اهل کتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایه‌ های نظام اسلامی، به هم کیشان خود سفارش می‌کردند که مسلمان شوند و پس از مدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند.[۱۱]
به اعتقاد مارسل بوازار-استاد حقوق دانشگاه ژنو-: «علت سخت‌گیری اسلام درباره مرتد شاید بدان جهت باشد که در نظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفا جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه‌های حکومت است، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی می‌شود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل تحمل باشد.»[۱۲]


به عقیده بازرگان ارتداد یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی است و ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد. و مدعی است حتی یک آیه در قرآن یافت نمی شود که به ارتداد حکم داده باشد. و معتقد است حکم ارتداد مورد نظر قرآن عملی است نه نظری. ارتداد عملی از نظر بازرگان پشت کردن به خودی و پیوستن به دشمن است، نه تغییر مذهب و انکار زبانی آن. بعلاوه اینکه در ارتداد عملی هم گفته قرآن دستور داده مرتد را آزاد بگذارید و کاری به کارشان نداشته باشید.

در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۱۴] با این وجود حکم ارتداد اشخاصی مثل سلمان رشدی و احمد کسروی از درون همین جامعه صادر شده است.
به عقیده منتقدین قوانینی که تغییر دین را محدود یا غیرقانونی می‌دانند در تناقض صریح با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر است.[۱۵]

هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده‌بانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.

عبدالکریم سروش در یک سخنرانی با ذکر این مسئله که توهین و ناسزا از مقوله آزادی بیان نیست و در واقع نوعی عمل است، دربارهٔ کتاب سلمان رشدی گفته است:[۱۶]

در قصه سلمان رشدی، فارغ از هرگونه داوری، عده‌ای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است، ولی واقعاً این‌طور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.

از نظر فقهی، در مجموع سه نوع ارتداد قابل فرض است: تحقق ارتداد با نیت و عزم صرف، ارتداد قولی و ارتداد فعلی؛ «تردد در کفر» نیز به صورت نخست ملحق شده‌است. از آنجایی که فقها مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح می‌سازند، اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم، یا شهادت شاهد می‌دانند.[۱]
انکار امر ضروری دین موجب ارتداد شناخته شده‌است، اما تحقق ارتداد به انکار ضروری مذهب مورد اختلاف است. شهید ثانی مخالفت با اجماع را مصداق انکار ضروریات نمی‌داند، مگر مخالفت با اجماع بر سر مسئله‌ای که از ضروریات دین به شمار آید، و نیز اجماع مورد نظر می‌باید توسط اهل حل و عقد از مسلمانان تحقق یافته باشد. از طرف دیگر، صاحب جواهر نظریه صاحب کشف اللثام را مبنی بر اینکه مسئله مورد انکار بر طبق اعتقاد منکر باید از ضروریات دین محسوب گردد و سپس انکار نماید و الا انکار به حساب نمی‌آید، مورد نقد قرار داده‌است و اعتقاد منکر را دخیل در تحقق عنوان ضروری دین نمی‌داند.[۱]

به گفتهٔ محقق داماد، به‌طور کلی از مجموع کلمات فقها چنین استنباط می‌شود که منزلت نزد فقیهان، خصوصاً فقهای امامیه، مقامی است برزخ بین اسلام و کفر که وی را بالاتر از کافر و فروتر از مسلمان می‌شمارند و از این رو چنین تعبیر می‌کنند که مرتد «فوق الکافر و دون المسلم» است.[۱]

از نظر فقهای امامیه دو نوع مرتد وجود دارد: فطری و ملی. اگر مسلمان زاده‌ای از دین خود روگردان شده، کفر ورزد، از نوع نخست به شمار می‌آید و اگر کافری پس از گرویدن به اسلام به کفر بازگردد، به عنوان مرتد ملی شناخته می‌شود. این تقسیم بندی نزد فقهای شیعه از آنجاست که بین دو نوع مرتد از نظر مجازات تفاوت قائل شده‌اند، اما فقهای اهل سنت برای هر دو مجازات یکسانی مطرح کرده‌اند.[۱]

معیار فقهای امامیه برای تشخیص فطری بودن مرتد یکی از این عناصر است: انعقاد نطفه در خانواده مسلمان، ولادت از والدین مسلمان، بلوغ در دامان پدر و مادر مسلمان، صاحب جواهر مشروحاً به نقد نظریات مختلف پرداخته و عنصر «انعقاد نطفه» را ترجیح داده‌است؛ بر این پایه، اگر والدین طفل پس از انعقاد مرتد گردند، وی همچنان فطرتاً مسلمان خوانده می‌شود.[۱]

به عقیده بازرگان حکم قتل کسی که از دین یا ملتش برمی‌گشت، درهمه مذاهب و ملتها بدیهی به‌نظر می‌رسیده و یک پیش‌فرض غلط آدمیان در طول تاریخ بوده است و جوامع اسلامی هم از این امر مستثنی نبوده اند. از مدرنیته به بعد است که مسئله حقوق بشر رسمیّت و مقبولیت نسبی پیدا می‌کند و جوامع پیشرفته تغییر مذهب را می‌پذیرند. [۱۷]

تاریخ نگاران اسلامی، در صدر اسلام، اسم تعدادی از مرتدها را آورده‌اند. آنگونه که از متون تاریخی به دست می‌آید پس از فتح مکه، محمد دستور اعدام ۴ مرتد را صادر کرد: عبدالله بن خطل، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، مقیس بن صبابه یا حبابه، ساره.[۱۸]

در طی نیمه اول قرن هجری/ نیمه هفتم قرن میلادی، مسلمانان موافق بودند که جریمه ارتداد در اسلام، مرگ است. به نقل از پسرعموی محمد (عبدالله بن عباس؛ مرگ ۶۸ ه. ق/۶۸۷-۸ م)، محمد گفت: «کسی که دینش را عوض کرد، بکشیدش» (مَن بَدَلَ دینَهُ فَقتُلهُ) یا «گردنش را بزنید» (فَضرِبو عُنقَهُ). در حدیث دیگری، پیامبر ارتداد را یکی از سه شرط کشتن جایزی می‌داند که مسلمانی می‌تواند، مسلمانی را بکشد.[۶] به استناد حدیث دیگری از ابن‌عباس و عایشه، «کسی که دینش را ترک کرد و از جماعت جدا شد» را اجازه دارند تا خونش را بریزند؛ ولی هیچ نوع توافقی از اول با نوع اعدام صورت نگرفته‌است. از این رو عکرمه (درگذشت ۱۰۶ ه. ق/۷۲۴ م) و انس بن مالک (درگذشت ۹۱ ه. ق/ ۷۱۰ م) علی را برای سوزانیدن مرتدان سرزنش می‌کرده‌اند.[۱۹] برطبق حدیثی بر پایهٔ گفتهٔ ابن‌عباس در نقد علی خلیفه چهارم (حکمرانی ۳۵ تا ۴۰ ه. ق/۶۵۶ تا ۶۶۱ م) کسی که کافران یا مرتدان (زنادیق جمع زندیق) را می‌سوزانیده است، تأکید کرده‌است: «کسی که دینش را ترک کند، او را بکشید ولی با مجازات خدا- یعنی آتش (زدن)- کسی را مجازات نکنید.[۲۰] بر طبق حدیثی از عایشه، مرتدین باید کشته شوند، به صلیب کشیده شوند یا تبعید گردند.[۱۹] تهمت اشتباهی ارتداد همچنین قابل مجازات است. بعلاوه، در تعدادی از گزارش‌های تاریخی، مجازات اعدام برای ارتداد اصحاب پیامبر ذکر شده است.[۶]

مشاجره درباره معنی مسلمان و مومن یکی از موضوع‌هایی است که منجر به اولین جنگ داخلی (۳۵-۴۰ ه. ق/۶۵۶-۶۶۱ م) شد. یک گروه (خوارج) ادعا کردند که گناه کبیره منجر به کفر می‌شود. یک گروه افراطی خوارج، گناهکارانی که گناه‌های کبیره انجام می‌دادند را کافر شمرده و قتل خلیفه عثمان (حک: ۲۳-۳۵ ه. ق/۶۴۴-۶۵۶ م) مشروع دانستند. باقی نوشته‌های خوارج بین کافر و مرتد، هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کنند، ولی گناهکاران کبیره را هرگز مسلمان نشمرده و آنها را محروم از حمایت جامعه می‌دانند.[۶]

در کتب فقهی شرایطی برای مرتد منظور گشته که هدف از برشمردن آنها، بیان مصداق مرتد شرعی است که با فقدان هر یک از شروط، موضوع ارتداد شرعاً منتفی خواهد بود و مجازات به اجرا در نخواهد آمد. در منابع فقهی شیعه بلوغ، عقل، اختیار و قصد از شرایط اصلی ارتداد به شمار آمده‌است. از مکاتب اهل سنت، شافعیه نیز همین شرایط را منظور داشته‌اند، اما مالکیه در مورد اشتراط بلوغ اختلاف نظر دارند و حنابله و حنفیه بلوغ را شرط نمی‌دانند. در هر حال با توجه به شرایط ذکر شده، مجنون، مُکره، مضطر و امثال آن هیچ‌گاه مرتد شناخته نمی‌شوند.[۱]

فقهای امامیه علاوه بر اعدام، عقوبتهای زیر را برای مردی که مرتد فطری است در نظر گرفته‌اند: جدایی از همسر و تقسیم اموال بین ورثه. در کتب فقهی برخی جزئیات دربارهٔ این مجازات‌ها، چون مسئله قبول توبه مرتد وعده وفات همسر مورد بررسی قرار گرفته‌اند. ادله مورد تمسک در احکام این باب، علاوه بر اجماع، شماری از روایات هستند. اما چنانچه مردی مرتد ملی باشد، مهلتی برای توبه نمودن او مقرر است و تنها در صورت سرباز زدن از توبه مجازات می‌گردد. در صورت تکرار ارتداد برای بار سوم اعدام او واجب است. مرتد ملی در صورت توبه از کفر خویش، از حکم محجور شدن از تصرف در اموال و فسخ عقد نکاح برکنار خواهد بود، گرچه تجدید عقد با زوجه‌اش نیاز به انقضای مدتی برابر عده طلاق دارد. تمام احکام یاد شده مربوط به مرد مرتد است، اما زنی که مرتد گردد در مورد مجازات وی از نظر فقهای امامیه تفاوتی بین مرتد ملی و فطری وجود ندارد.[۱]

از دیدگاه بسیاری ار فقهای شیعه، شک کردن را نیز جزئی از ارتداد برشمرده‌اند.[۳۱] ابن حمزه طوسی می‌گوید: «کسی که پس از اقرار به صدق پیامبر دچار تردید شود یا بگوید نمی‌دانم پیامبر راستگوست یا دروغ گو، خونش مباح است» صاحب جواهر که یکی از برجسته‌ترین فقهای شیعه است صرف شک و تردید را موجب ارتداد دانسته. علامه حلی، کاشف‌الغطا و جمعی دیگر از علمای شیعه نیز شک را موجب ارتداد دانسته‌اند.[۳۲]

فقهای مکاتب چهارگانه اهل سنت با یکدیگر موافق هستند که فرقی میان مرتد ملی و فطری نیست. در مورد مجازات مرتد نیز نسبت به مهلت دادن برای توبه و سپس اعدام در صورت عدم توبه، تردید نموده‌اند، اما نسبت به جزئیات این احکام نظیر واجب بودن یا مستحب بودن مهلت برای توبه، چگونگی تقسیم اموال مرتد، اختلاف نظرهایی به چشم می‌خورد.[۱]

در دیدگاه حنفیه، مستحب است حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه نماید تا شبهه‌اش برطرف گردد. مهلتی که برای توبه مرتد در نظر گرفته می‌شود، ۳ روز است که این ایام را در حبس سپری می‌سازد و اگر پس از انقضای مدت توبه نکرد، مجازات خواهد شد. البته حنفیان مهلت دادن به مرتد را تنها در دو صورت مستحب شمرده‌اند: حاکم امیدوار به توبه وی باشد، یا مرتد شخصاً تقاضای مهلت کند. زن مرتد به هیچ وجه کشته نمی‌شود و مجازاتش تنها حبس است. به‌طور کلی با تحقق ارتداد مالکیت مرتد از میان می‌رود تا هنگامی که شخص توبه کند؛ اما اگر کشته شد، اموال به دست آمده در زمان اسلامش به وارثان مسلمانش تعلق می‌گیرد و اموالی که در زمان ارتداد به دست آورده، به بیت المال می‌رسد.[۱]

بین شافعیان دربارهٔ وجوب دادن مهلت توبه و استحباب آن اختلاف نظر وجود دارد. قائلان به وجوب در اکثریتند و معتقدان به استحباب اقلیت را تشکیل می‌دهند. در خصوص مدت مقرر برای توبه مرتد نیز نظریات یکسان نیست. گروهی ۳ روز را مد نظر قرار داده، و عده‌ای آن را همان نخستین زمانها در محکمه محدود نموده‌اند. با این حال، شافعیان به اتفاق آراء معتقدند که مرتد در صورت ابا کردن از توبه کشته خواهد شد و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. در مورد اموال مرتد نیز برخی با تحقق ارتداد حکم به خروج اموال از ملک مرتد داده‌اند و گروهی دیگر معتقدند که در صورت عدم توبه، چنین حکمی جاری خواهد بود؛ بر این پایه، در واقع با کشته شدن مرتد، کشف می‌گردد که اموالش از ملک وی خارج شده‌است. به هر حال اموال مرتد در صورت خلع ید وی به بیت المال سپرده می‌شود و هیچ وارثی حق ارث بردن از او را ندارد.[۱]

فقهای حنبلی نسبت به وجوب دادن مهلت یا استحباب آن اختلاف عقیده دارد، اما در هر صورت مدت مهلت را همان ۳ روز دانسته‌اند. مرتد ایام مهلت را در حبس سپری می‌سازد و توبه او می‌باید از روی میل باطنی صورت پذیرد، اما اگر وی در اثر اکراه، تن به توبه دهد، جستجو از حقیقت این توبه لازم نیست. نزد این فقیهان، مرتد در صورت نپذیرفتن توبه مجازات خواهد شد، و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. حنبلیان سلب مالکیت از مرتد را جایز نمی‌شمارند ولی با تحقق ارتداد وی را از تصرف در اموالش ممنوع می‌سازند و در صورت کشته شدنش، تمامی اموال او را به بیت المال می‌سپارند.[۱]

از دیدگاه مذهب مالکی واجب است که حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه کند و از وی بخواهد تا توبه نماید. به مرتد ۳ روز مهلت داده خواهد شد تا دست از کفر خویش بشوید. این مهلت از روز اثبات کفر در محکمه شروع می‌شود، نه از روز کفر ورزیدن. ایام مهلت را مرتد در حبس سپری خواهد کرد، اما بدون اینکه مورد خشونت یا آزار قرار گیرد. خوراک و آشامیدنی به هزینه مرتد در اختیارش قرار خواهد گرفت. در اجرای این مجازات تفاوتی بین مرد و زن نیست؛ تنها تفاوتی که مالکیان برای زن مرتد قائل شده‌اند این است که مهلت توبه وی گذشتن ایام عادت ماهانه‌است تا شبهه وجود حمل نیز بر طرف گردد.[۱]


حسین سودمند

درگاه اسلام

ارتداد، یک اصطلاح فقهی و به معنی خروج مسلمان از دین اسلام است. ارتداد در لغت را به معنی رجوع و بازگشتن دانسته‌اند و در قرآن هم، بارها این مفهوم، به کار رفته است.[۱] اصطلاح عربی (رده، ارتداد) در قرآن به کار نرفته است، ولی وعده ترسناکی در آخرت برای کسانی که «بر می‌گردند» یا «انکار می‌کنند» (یَرتَدو؛ ۲:۲۱۷؛ ۵:۵۴) و «کسانی که کافر می‌شوند بعد از آنکه ایمان آوردند»(۳:۸۱؛۵:۶۱؛۹:۶۶؛۴:۱۳۷؛۱۶:۱۰۶) وعده داده شده‌است. ولی مجازات دنیایی بران آن در نظر گرفته نشده است. عبدالعلی بازرگان حکم ارتداد را یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی می داند که هیچ ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد.[۲]

در مقابل در برخی احادیث، مجازات ارتداد گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید معرفی شده است. برخی روایات سنتی اجازه می‌دهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام (به‌طور سنتی توسط (شمشیر) برای مرتد مذکر که به طور علنی و به قصد تصعیف اسلام، آنرا انکار می‌کند، هستند. علاوه بر این، ارتداد مشمول جرائمی است که قانون‌شکنی (حد، جمع آن حدود) محسوب می‌شود. برخی از مکتب‌های اسلامی اجازه می‌دهند تا مرتدان مونث را به جای اعدام، زندانی کنند. مکتب دربارهٔ این سؤال که آیا مرتدین اجازه، تشویق یا مجاز به انکار هستند، همان طور که دربارهٔ وضعیت دارایی مرتد بعد از مرگ یا تبعید آن چه می‌شود، نظر مختلفی دارند، ولی همگی متفق‌القول هستند که ازدواج فرد مرتد را باید باطل کرد. بر پایه منع قرآنی اجباری اعتقاد به دین (۲:۲۵۷)، خیلی از متفکران جدید قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیدند و امروزه کمتر از این قانون استناد می‌شود.[۳][۴]
در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۵]

ارتداد به معنی “بازگشتن از دین اسلام” در چند آیه از قرآن مطرح شده، از آن میان در سوره مائده (۵:۵۴) و محمد (۴۷:۲۵) ارتداد مورد نکوهش قرار گرفته‌است. در سوره بقره (۲:۲۱۷) با تفضیل بیشتری به موضوع پرداخته شده، و مجازات مرتد در آخرت، حبط اعمال و عذاب جاودان دانسته شده‌است.[۱]
قرآن مورد واضحی برای ارتداد از دین بعد از مسلمان شدن نگفته است. با این حال، این کتاب گروهی از مردم مدینه که مخفیانه بی اعتقاد بودند را منافق نامیده است. در سوره ۶۳ و همچنین ۲:۸تا۲۰ و ۳:۱۱۸ و ۹:۶۴تا۶۸ منافقین به عنوان باورمندان ظاهری و کافرهای باطنی توصیف شده‌اند. هیچ جریمه‌ای برای منافق تجویز نشده‌است تا زمانی که دست به شورش نزنند ولی در آخرت مجازات خشنی در انتظارشان است. قرآن در ۴»۸۸-۹۱ از مسلمانان خواسته که در صورت شورش منافقین، با آن‌ها بجنگند و آن‌ها را بکشند. ناباور به خودی خود، در قرآن هیچ مجازاتی برایش تعیین نگشته است.[۶]
در آیات مدینه‌ای، قرآن بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تمایز قائل شده‌است. در قرآن ۴۹:۱۴، گروهی از بدویان را به عنوان مسلمان ولی نه مومن، توصیف کرده‌است. هر مومنی مسلمان است اما هر مسلمانی ممکن است مومن نباشد. این تمایز منجر به تقسیم بندی شرعی بین ایمان و اسلام یا تفاوت شرعی بین مسلمان (عضو جامعه اسلامی) در یک سو و مومن (کسی که به رستگاری آخرت عقیده دارد) در سوی دیگر شده‌است. مسلمان اگر مومن هم نباشد، حق دارد که وارث مسلمان دیگری شود، با زن مسلمان ازدواج کند، در غنایم جنگی سهیم شود، و در مراسم تدفین، بر سر جنازه اش نماز خوانده شود. اصطلاح مومن، که به ندرت نشانگر وضعیت حقوقی بود، موضوع مشاجره‌های جدلی بود و ممکن است به تحریم‌های اجتماعی مرتبط باشد، یعنی، این واقعیت که دیگران ممکن است از نماز خواندن پشت سر کسی که مظنون به پناه دادن کافر است، سرباز زنند.[۶]

در منابع روایی، اعم از کتب حدیث شیعه و اهل سنت احادیثی چند از قول و فعل پیامبر و دیگر بزرگان دینی دربارهٔ مجازات مرتد نقل شده‌است.[۱]
مجازات مسلمانی که مسیحی شود

به اعتقاد جوادی آملی ارتداد آن است که کسی دین را از روی منطق و تحقیق می پذیرد، با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.[۷]
بنابراین شخص مرتد به صرفِ شک و تردید اعدام نمی‌شود بلکه در صورتی که با قول یا عملکرد کفرآمیز، ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج‌روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید. ولی کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند، کسی حق تعرض به او را ندارد.[۸] [۹]بنا به نظر اسلام، احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود. بعلاوه اینکه از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است.[۱۰]
پیشینه حکم ارتداد – به نظر برخی مفسران- به آیه 52 سوره آل عمران بر میگردد که گروهی از اهل کتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایه‌ های نظام اسلامی، به هم کیشان خود سفارش می‌کردند که مسلمان شوند و پس از مدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند.[۱۱]
به اعتقاد مارسل بوازار-استاد حقوق دانشگاه ژنو-: «علت سخت‌گیری اسلام درباره مرتد شاید بدان جهت باشد که در نظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفا جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه‌های حکومت است، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی می‌شود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل تحمل باشد.»[۱۲]


به عقیده بازرگان ارتداد یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی است و ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد. و مدعی است حتی یک آیه در قرآن یافت نمی شود که به ارتداد حکم داده باشد. و معتقد است حکم ارتداد مورد نظر قرآن عملی است نه نظری. ارتداد عملی از نظر بازرگان پشت کردن به خودی و پیوستن به دشمن است، نه تغییر مذهب و انکار زبانی آن. بعلاوه اینکه در ارتداد عملی هم گفته قرآن دستور داده مرتد را آزاد بگذارید و کاری به کارشان نداشته باشید.

در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۱۴] با این وجود حکم ارتداد اشخاصی مثل سلمان رشدی و احمد کسروی از درون همین جامعه صادر شده است.
به عقیده منتقدین قوانینی که تغییر دین را محدود یا غیرقانونی می‌دانند در تناقض صریح با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر است.[۱۵]

هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده‌بانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.

عبدالکریم سروش در یک سخنرانی با ذکر این مسئله که توهین و ناسزا از مقوله آزادی بیان نیست و در واقع نوعی عمل است، دربارهٔ کتاب سلمان رشدی گفته است:[۱۶]

در قصه سلمان رشدی، فارغ از هرگونه داوری، عده‌ای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است، ولی واقعاً این‌طور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.

از نظر فقهی، در مجموع سه نوع ارتداد قابل فرض است: تحقق ارتداد با نیت و عزم صرف، ارتداد قولی و ارتداد فعلی؛ «تردد در کفر» نیز به صورت نخست ملحق شده‌است. از آنجایی که فقها مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح می‌سازند، اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم، یا شهادت شاهد می‌دانند.[۱]
انکار امر ضروری دین موجب ارتداد شناخته شده‌است، اما تحقق ارتداد به انکار ضروری مذهب مورد اختلاف است. شهید ثانی مخالفت با اجماع را مصداق انکار ضروریات نمی‌داند، مگر مخالفت با اجماع بر سر مسئله‌ای که از ضروریات دین به شمار آید، و نیز اجماع مورد نظر می‌باید توسط اهل حل و عقد از مسلمانان تحقق یافته باشد. از طرف دیگر، صاحب جواهر نظریه صاحب کشف اللثام را مبنی بر اینکه مسئله مورد انکار بر طبق اعتقاد منکر باید از ضروریات دین محسوب گردد و سپس انکار نماید و الا انکار به حساب نمی‌آید، مورد نقد قرار داده‌است و اعتقاد منکر را دخیل در تحقق عنوان ضروری دین نمی‌داند.[۱]

به گفتهٔ محقق داماد، به‌طور کلی از مجموع کلمات فقها چنین استنباط می‌شود که منزلت نزد فقیهان، خصوصاً فقهای امامیه، مقامی است برزخ بین اسلام و کفر که وی را بالاتر از کافر و فروتر از مسلمان می‌شمارند و از این رو چنین تعبیر می‌کنند که مرتد «فوق الکافر و دون المسلم» است.[۱]

از نظر فقهای امامیه دو نوع مرتد وجود دارد: فطری و ملی. اگر مسلمان زاده‌ای از دین خود روگردان شده، کفر ورزد، از نوع نخست به شمار می‌آید و اگر کافری پس از گرویدن به اسلام به کفر بازگردد، به عنوان مرتد ملی شناخته می‌شود. این تقسیم بندی نزد فقهای شیعه از آنجاست که بین دو نوع مرتد از نظر مجازات تفاوت قائل شده‌اند، اما فقهای اهل سنت برای هر دو مجازات یکسانی مطرح کرده‌اند.[۱]

معیار فقهای امامیه برای تشخیص فطری بودن مرتد یکی از این عناصر است: انعقاد نطفه در خانواده مسلمان، ولادت از والدین مسلمان، بلوغ در دامان پدر و مادر مسلمان، صاحب جواهر مشروحاً به نقد نظریات مختلف پرداخته و عنصر «انعقاد نطفه» را ترجیح داده‌است؛ بر این پایه، اگر والدین طفل پس از انعقاد مرتد گردند، وی همچنان فطرتاً مسلمان خوانده می‌شود.[۱]

به عقیده بازرگان حکم قتل کسی که از دین یا ملتش برمی‌گشت، درهمه مذاهب و ملتها بدیهی به‌نظر می‌رسیده و یک پیش‌فرض غلط آدمیان در طول تاریخ بوده است و جوامع اسلامی هم از این امر مستثنی نبوده اند. از مدرنیته به بعد است که مسئله حقوق بشر رسمیّت و مقبولیت نسبی پیدا می‌کند و جوامع پیشرفته تغییر مذهب را می‌پذیرند. [۱۷]

تاریخ نگاران اسلامی، در صدر اسلام، اسم تعدادی از مرتدها را آورده‌اند. آنگونه که از متون تاریخی به دست می‌آید پس از فتح مکه، محمد دستور اعدام ۴ مرتد را صادر کرد: عبدالله بن خطل، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، مقیس بن صبابه یا حبابه، ساره.[۱۸]

در طی نیمه اول قرن هجری/ نیمه هفتم قرن میلادی، مسلمانان موافق بودند که جریمه ارتداد در اسلام، مرگ است. به نقل از پسرعموی محمد (عبدالله بن عباس؛ مرگ ۶۸ ه. ق/۶۸۷-۸ م)، محمد گفت: «کسی که دینش را عوض کرد، بکشیدش» (مَن بَدَلَ دینَهُ فَقتُلهُ) یا «گردنش را بزنید» (فَضرِبو عُنقَهُ). در حدیث دیگری، پیامبر ارتداد را یکی از سه شرط کشتن جایزی می‌داند که مسلمانی می‌تواند، مسلمانی را بکشد.[۶] به استناد حدیث دیگری از ابن‌عباس و عایشه، «کسی که دینش را ترک کرد و از جماعت جدا شد» را اجازه دارند تا خونش را بریزند؛ ولی هیچ نوع توافقی از اول با نوع اعدام صورت نگرفته‌است. از این رو عکرمه (درگذشت ۱۰۶ ه. ق/۷۲۴ م) و انس بن مالک (درگذشت ۹۱ ه. ق/ ۷۱۰ م) علی را برای سوزانیدن مرتدان سرزنش می‌کرده‌اند.[۱۹] برطبق حدیثی بر پایهٔ گفتهٔ ابن‌عباس در نقد علی خلیفه چهارم (حکمرانی ۳۵ تا ۴۰ ه. ق/۶۵۶ تا ۶۶۱ م) کسی که کافران یا مرتدان (زنادیق جمع زندیق) را می‌سوزانیده است، تأکید کرده‌است: «کسی که دینش را ترک کند، او را بکشید ولی با مجازات خدا- یعنی آتش (زدن)- کسی را مجازات نکنید.[۲۰] بر طبق حدیثی از عایشه، مرتدین باید کشته شوند، به صلیب کشیده شوند یا تبعید گردند.[۱۹] تهمت اشتباهی ارتداد همچنین قابل مجازات است. بعلاوه، در تعدادی از گزارش‌های تاریخی، مجازات اعدام برای ارتداد اصحاب پیامبر ذکر شده است.[۶]

مشاجره درباره معنی مسلمان و مومن یکی از موضوع‌هایی است که منجر به اولین جنگ داخلی (۳۵-۴۰ ه. ق/۶۵۶-۶۶۱ م) شد. یک گروه (خوارج) ادعا کردند که گناه کبیره منجر به کفر می‌شود. یک گروه افراطی خوارج، گناهکارانی که گناه‌های کبیره انجام می‌دادند را کافر شمرده و قتل خلیفه عثمان (حک: ۲۳-۳۵ ه. ق/۶۴۴-۶۵۶ م) مشروع دانستند. باقی نوشته‌های خوارج بین کافر و مرتد، هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کنند، ولی گناهکاران کبیره را هرگز مسلمان نشمرده و آنها را محروم از حمایت جامعه می‌دانند.[۶]

در کتب فقهی شرایطی برای مرتد منظور گشته که هدف از برشمردن آنها، بیان مصداق مرتد شرعی است که با فقدان هر یک از شروط، موضوع ارتداد شرعاً منتفی خواهد بود و مجازات به اجرا در نخواهد آمد. در منابع فقهی شیعه بلوغ، عقل، اختیار و قصد از شرایط اصلی ارتداد به شمار آمده‌است. از مکاتب اهل سنت، شافعیه نیز همین شرایط را منظور داشته‌اند، اما مالکیه در مورد اشتراط بلوغ اختلاف نظر دارند و حنابله و حنفیه بلوغ را شرط نمی‌دانند. در هر حال با توجه به شرایط ذکر شده، مجنون، مُکره، مضطر و امثال آن هیچ‌گاه مرتد شناخته نمی‌شوند.[۱]

فقهای امامیه علاوه بر اعدام، عقوبتهای زیر را برای مردی که مرتد فطری است در نظر گرفته‌اند: جدایی از همسر و تقسیم اموال بین ورثه. در کتب فقهی برخی جزئیات دربارهٔ این مجازات‌ها، چون مسئله قبول توبه مرتد وعده وفات همسر مورد بررسی قرار گرفته‌اند. ادله مورد تمسک در احکام این باب، علاوه بر اجماع، شماری از روایات هستند. اما چنانچه مردی مرتد ملی باشد، مهلتی برای توبه نمودن او مقرر است و تنها در صورت سرباز زدن از توبه مجازات می‌گردد. در صورت تکرار ارتداد برای بار سوم اعدام او واجب است. مرتد ملی در صورت توبه از کفر خویش، از حکم محجور شدن از تصرف در اموال و فسخ عقد نکاح برکنار خواهد بود، گرچه تجدید عقد با زوجه‌اش نیاز به انقضای مدتی برابر عده طلاق دارد. تمام احکام یاد شده مربوط به مرد مرتد است، اما زنی که مرتد گردد در مورد مجازات وی از نظر فقهای امامیه تفاوتی بین مرتد ملی و فطری وجود ندارد.[۱]

از دیدگاه بسیاری ار فقهای شیعه، شک کردن را نیز جزئی از ارتداد برشمرده‌اند.[۳۱] ابن حمزه طوسی می‌گوید: «کسی که پس از اقرار به صدق پیامبر دچار تردید شود یا بگوید نمی‌دانم پیامبر راستگوست یا دروغ گو، خونش مباح است» صاحب جواهر که یکی از برجسته‌ترین فقهای شیعه است صرف شک و تردید را موجب ارتداد دانسته. علامه حلی، کاشف‌الغطا و جمعی دیگر از علمای شیعه نیز شک را موجب ارتداد دانسته‌اند.[۳۲]

فقهای مکاتب چهارگانه اهل سنت با یکدیگر موافق هستند که فرقی میان مرتد ملی و فطری نیست. در مورد مجازات مرتد نیز نسبت به مهلت دادن برای توبه و سپس اعدام در صورت عدم توبه، تردید نموده‌اند، اما نسبت به جزئیات این احکام نظیر واجب بودن یا مستحب بودن مهلت برای توبه، چگونگی تقسیم اموال مرتد، اختلاف نظرهایی به چشم می‌خورد.[۱]

در دیدگاه حنفیه، مستحب است حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه نماید تا شبهه‌اش برطرف گردد. مهلتی که برای توبه مرتد در نظر گرفته می‌شود، ۳ روز است که این ایام را در حبس سپری می‌سازد و اگر پس از انقضای مدت توبه نکرد، مجازات خواهد شد. البته حنفیان مهلت دادن به مرتد را تنها در دو صورت مستحب شمرده‌اند: حاکم امیدوار به توبه وی باشد، یا مرتد شخصاً تقاضای مهلت کند. زن مرتد به هیچ وجه کشته نمی‌شود و مجازاتش تنها حبس است. به‌طور کلی با تحقق ارتداد مالکیت مرتد از میان می‌رود تا هنگامی که شخص توبه کند؛ اما اگر کشته شد، اموال به دست آمده در زمان اسلامش به وارثان مسلمانش تعلق می‌گیرد و اموالی که در زمان ارتداد به دست آورده، به بیت المال می‌رسد.[۱]

بین شافعیان دربارهٔ وجوب دادن مهلت توبه و استحباب آن اختلاف نظر وجود دارد. قائلان به وجوب در اکثریتند و معتقدان به استحباب اقلیت را تشکیل می‌دهند. در خصوص مدت مقرر برای توبه مرتد نیز نظریات یکسان نیست. گروهی ۳ روز را مد نظر قرار داده، و عده‌ای آن را همان نخستین زمانها در محکمه محدود نموده‌اند. با این حال، شافعیان به اتفاق آراء معتقدند که مرتد در صورت ابا کردن از توبه کشته خواهد شد و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. در مورد اموال مرتد نیز برخی با تحقق ارتداد حکم به خروج اموال از ملک مرتد داده‌اند و گروهی دیگر معتقدند که در صورت عدم توبه، چنین حکمی جاری خواهد بود؛ بر این پایه، در واقع با کشته شدن مرتد، کشف می‌گردد که اموالش از ملک وی خارج شده‌است. به هر حال اموال مرتد در صورت خلع ید وی به بیت المال سپرده می‌شود و هیچ وارثی حق ارث بردن از او را ندارد.[۱]

فقهای حنبلی نسبت به وجوب دادن مهلت یا استحباب آن اختلاف عقیده دارد، اما در هر صورت مدت مهلت را همان ۳ روز دانسته‌اند. مرتد ایام مهلت را در حبس سپری می‌سازد و توبه او می‌باید از روی میل باطنی صورت پذیرد، اما اگر وی در اثر اکراه، تن به توبه دهد، جستجو از حقیقت این توبه لازم نیست. نزد این فقیهان، مرتد در صورت نپذیرفتن توبه مجازات خواهد شد، و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. حنبلیان سلب مالکیت از مرتد را جایز نمی‌شمارند ولی با تحقق ارتداد وی را از تصرف در اموالش ممنوع می‌سازند و در صورت کشته شدنش، تمامی اموال او را به بیت المال می‌سپارند.[۱]

از دیدگاه مذهب مالکی واجب است که حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه کند و از وی بخواهد تا توبه نماید. به مرتد ۳ روز مهلت داده خواهد شد تا دست از کفر خویش بشوید. این مهلت از روز اثبات کفر در محکمه شروع می‌شود، نه از روز کفر ورزیدن. ایام مهلت را مرتد در حبس سپری خواهد کرد، اما بدون اینکه مورد خشونت یا آزار قرار گیرد. خوراک و آشامیدنی به هزینه مرتد در اختیارش قرار خواهد گرفت. در اجرای این مجازات تفاوتی بین مرد و زن نیست؛ تنها تفاوتی که مالکیان برای زن مرتد قائل شده‌اند این است که مهلت توبه وی گذشتن ایام عادت ماهانه‌است تا شبهه وجود حمل نیز بر طرف گردد.[۱]


حسین سودمند

درگاه اسلام

ارتداد، یک اصطلاح فقهی و به معنی خروج مسلمان از دین اسلام است. ارتداد در لغت را به معنی رجوع و بازگشتن دانسته‌اند و در قرآن هم، بارها این مفهوم، به کار رفته است.[۱] اصطلاح عربی (رده، ارتداد) در قرآن به کار نرفته است، ولی وعده ترسناکی در آخرت برای کسانی که «بر می‌گردند» یا «انکار می‌کنند» (یَرتَدو؛ ۲:۲۱۷؛ ۵:۵۴) و «کسانی که کافر می‌شوند بعد از آنکه ایمان آوردند»(۳:۸۱؛۵:۶۱؛۹:۶۶؛۴:۱۳۷؛۱۶:۱۰۶) وعده داده شده‌است. ولی مجازات دنیایی بران آن در نظر گرفته نشده است. عبدالعلی بازرگان حکم ارتداد را یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی می داند که هیچ ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد.[۲]

در مقابل در برخی احادیث، مجازات ارتداد گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید معرفی شده است. برخی روایات سنتی اجازه می‌دهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام (به‌طور سنتی توسط (شمشیر) برای مرتد مذکر که به طور علنی و به قصد تصعیف اسلام، آنرا انکار می‌کند، هستند. علاوه بر این، ارتداد مشمول جرائمی است که قانون‌شکنی (حد، جمع آن حدود) محسوب می‌شود. برخی از مکتب‌های اسلامی اجازه می‌دهند تا مرتدان مونث را به جای اعدام، زندانی کنند. مکتب دربارهٔ این سؤال که آیا مرتدین اجازه، تشویق یا مجاز به انکار هستند، همان طور که دربارهٔ وضعیت دارایی مرتد بعد از مرگ یا تبعید آن چه می‌شود، نظر مختلفی دارند، ولی همگی متفق‌القول هستند که ازدواج فرد مرتد را باید باطل کرد. بر پایه منع قرآنی اجباری اعتقاد به دین (۲:۲۵۷)، خیلی از متفکران جدید قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیدند و امروزه کمتر از این قانون استناد می‌شود.[۳][۴]
در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۵]

ارتداد به معنی “بازگشتن از دین اسلام” در چند آیه از قرآن مطرح شده، از آن میان در سوره مائده (۵:۵۴) و محمد (۴۷:۲۵) ارتداد مورد نکوهش قرار گرفته‌است. در سوره بقره (۲:۲۱۷) با تفضیل بیشتری به موضوع پرداخته شده، و مجازات مرتد در آخرت، حبط اعمال و عذاب جاودان دانسته شده‌است.[۱]
قرآن مورد واضحی برای ارتداد از دین بعد از مسلمان شدن نگفته است. با این حال، این کتاب گروهی از مردم مدینه که مخفیانه بی اعتقاد بودند را منافق نامیده است. در سوره ۶۳ و همچنین ۲:۸تا۲۰ و ۳:۱۱۸ و ۹:۶۴تا۶۸ منافقین به عنوان باورمندان ظاهری و کافرهای باطنی توصیف شده‌اند. هیچ جریمه‌ای برای منافق تجویز نشده‌است تا زمانی که دست به شورش نزنند ولی در آخرت مجازات خشنی در انتظارشان است. قرآن در ۴»۸۸-۹۱ از مسلمانان خواسته که در صورت شورش منافقین، با آن‌ها بجنگند و آن‌ها را بکشند. ناباور به خودی خود، در قرآن هیچ مجازاتی برایش تعیین نگشته است.[۶]
در آیات مدینه‌ای، قرآن بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تمایز قائل شده‌است. در قرآن ۴۹:۱۴، گروهی از بدویان را به عنوان مسلمان ولی نه مومن، توصیف کرده‌است. هر مومنی مسلمان است اما هر مسلمانی ممکن است مومن نباشد. این تمایز منجر به تقسیم بندی شرعی بین ایمان و اسلام یا تفاوت شرعی بین مسلمان (عضو جامعه اسلامی) در یک سو و مومن (کسی که به رستگاری آخرت عقیده دارد) در سوی دیگر شده‌است. مسلمان اگر مومن هم نباشد، حق دارد که وارث مسلمان دیگری شود، با زن مسلمان ازدواج کند، در غنایم جنگی سهیم شود، و در مراسم تدفین، بر سر جنازه اش نماز خوانده شود. اصطلاح مومن، که به ندرت نشانگر وضعیت حقوقی بود، موضوع مشاجره‌های جدلی بود و ممکن است به تحریم‌های اجتماعی مرتبط باشد، یعنی، این واقعیت که دیگران ممکن است از نماز خواندن پشت سر کسی که مظنون به پناه دادن کافر است، سرباز زنند.[۶]

در منابع روایی، اعم از کتب حدیث شیعه و اهل سنت احادیثی چند از قول و فعل پیامبر و دیگر بزرگان دینی دربارهٔ مجازات مرتد نقل شده‌است.[۱]
مجازات مسلمانی که مسیحی شود

به اعتقاد جوادی آملی ارتداد آن است که کسی دین را از روی منطق و تحقیق می پذیرد، با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.[۷]
بنابراین شخص مرتد به صرفِ شک و تردید اعدام نمی‌شود بلکه در صورتی که با قول یا عملکرد کفرآمیز، ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج‌روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید. ولی کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند، کسی حق تعرض به او را ندارد.[۸] [۹]بنا به نظر اسلام، احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود. بعلاوه اینکه از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است.[۱۰]
پیشینه حکم ارتداد – به نظر برخی مفسران- به آیه 52 سوره آل عمران بر میگردد که گروهی از اهل کتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایه‌ های نظام اسلامی، به هم کیشان خود سفارش می‌کردند که مسلمان شوند و پس از مدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند.[۱۱]
به اعتقاد مارسل بوازار-استاد حقوق دانشگاه ژنو-: «علت سخت‌گیری اسلام درباره مرتد شاید بدان جهت باشد که در نظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفا جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه‌های حکومت است، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی می‌شود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل تحمل باشد.»[۱۲]


به عقیده بازرگان ارتداد یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی است و ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد. و مدعی است حتی یک آیه در قرآن یافت نمی شود که به ارتداد حکم داده باشد. و معتقد است حکم ارتداد مورد نظر قرآن عملی است نه نظری. ارتداد عملی از نظر بازرگان پشت کردن به خودی و پیوستن به دشمن است، نه تغییر مذهب و انکار زبانی آن. بعلاوه اینکه در ارتداد عملی هم گفته قرآن دستور داده مرتد را آزاد بگذارید و کاری به کارشان نداشته باشید.

در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۱۴] با این وجود حکم ارتداد اشخاصی مثل سلمان رشدی و احمد کسروی از درون همین جامعه صادر شده است.
به عقیده منتقدین قوانینی که تغییر دین را محدود یا غیرقانونی می‌دانند در تناقض صریح با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر است.[۱۵]

هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده‌بانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.

عبدالکریم سروش در یک سخنرانی با ذکر این مسئله که توهین و ناسزا از مقوله آزادی بیان نیست و در واقع نوعی عمل است، دربارهٔ کتاب سلمان رشدی گفته است:[۱۶]

در قصه سلمان رشدی، فارغ از هرگونه داوری، عده‌ای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است، ولی واقعاً این‌طور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.

از نظر فقهی، در مجموع سه نوع ارتداد قابل فرض است: تحقق ارتداد با نیت و عزم صرف، ارتداد قولی و ارتداد فعلی؛ «تردد در کفر» نیز به صورت نخست ملحق شده‌است. از آنجایی که فقها مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح می‌سازند، اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم، یا شهادت شاهد می‌دانند.[۱]
انکار امر ضروری دین موجب ارتداد شناخته شده‌است، اما تحقق ارتداد به انکار ضروری مذهب مورد اختلاف است. شهید ثانی مخالفت با اجماع را مصداق انکار ضروریات نمی‌داند، مگر مخالفت با اجماع بر سر مسئله‌ای که از ضروریات دین به شمار آید، و نیز اجماع مورد نظر می‌باید توسط اهل حل و عقد از مسلمانان تحقق یافته باشد. از طرف دیگر، صاحب جواهر نظریه صاحب کشف اللثام را مبنی بر اینکه مسئله مورد انکار بر طبق اعتقاد منکر باید از ضروریات دین محسوب گردد و سپس انکار نماید و الا انکار به حساب نمی‌آید، مورد نقد قرار داده‌است و اعتقاد منکر را دخیل در تحقق عنوان ضروری دین نمی‌داند.[۱]

به گفتهٔ محقق داماد، به‌طور کلی از مجموع کلمات فقها چنین استنباط می‌شود که منزلت نزد فقیهان، خصوصاً فقهای امامیه، مقامی است برزخ بین اسلام و کفر که وی را بالاتر از کافر و فروتر از مسلمان می‌شمارند و از این رو چنین تعبیر می‌کنند که مرتد «فوق الکافر و دون المسلم» است.[۱]

از نظر فقهای امامیه دو نوع مرتد وجود دارد: فطری و ملی. اگر مسلمان زاده‌ای از دین خود روگردان شده، کفر ورزد، از نوع نخست به شمار می‌آید و اگر کافری پس از گرویدن به اسلام به کفر بازگردد، به عنوان مرتد ملی شناخته می‌شود. این تقسیم بندی نزد فقهای شیعه از آنجاست که بین دو نوع مرتد از نظر مجازات تفاوت قائل شده‌اند، اما فقهای اهل سنت برای هر دو مجازات یکسانی مطرح کرده‌اند.[۱]

معیار فقهای امامیه برای تشخیص فطری بودن مرتد یکی از این عناصر است: انعقاد نطفه در خانواده مسلمان، ولادت از والدین مسلمان، بلوغ در دامان پدر و مادر مسلمان، صاحب جواهر مشروحاً به نقد نظریات مختلف پرداخته و عنصر «انعقاد نطفه» را ترجیح داده‌است؛ بر این پایه، اگر والدین طفل پس از انعقاد مرتد گردند، وی همچنان فطرتاً مسلمان خوانده می‌شود.[۱]

به عقیده بازرگان حکم قتل کسی که از دین یا ملتش برمی‌گشت، درهمه مذاهب و ملتها بدیهی به‌نظر می‌رسیده و یک پیش‌فرض غلط آدمیان در طول تاریخ بوده است و جوامع اسلامی هم از این امر مستثنی نبوده اند. از مدرنیته به بعد است که مسئله حقوق بشر رسمیّت و مقبولیت نسبی پیدا می‌کند و جوامع پیشرفته تغییر مذهب را می‌پذیرند. [۱۷]

تاریخ نگاران اسلامی، در صدر اسلام، اسم تعدادی از مرتدها را آورده‌اند. آنگونه که از متون تاریخی به دست می‌آید پس از فتح مکه، محمد دستور اعدام ۴ مرتد را صادر کرد: عبدالله بن خطل، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، مقیس بن صبابه یا حبابه، ساره.[۱۸]

در طی نیمه اول قرن هجری/ نیمه هفتم قرن میلادی، مسلمانان موافق بودند که جریمه ارتداد در اسلام، مرگ است. به نقل از پسرعموی محمد (عبدالله بن عباس؛ مرگ ۶۸ ه. ق/۶۸۷-۸ م)، محمد گفت: «کسی که دینش را عوض کرد، بکشیدش» (مَن بَدَلَ دینَهُ فَقتُلهُ) یا «گردنش را بزنید» (فَضرِبو عُنقَهُ). در حدیث دیگری، پیامبر ارتداد را یکی از سه شرط کشتن جایزی می‌داند که مسلمانی می‌تواند، مسلمانی را بکشد.[۶] به استناد حدیث دیگری از ابن‌عباس و عایشه، «کسی که دینش را ترک کرد و از جماعت جدا شد» را اجازه دارند تا خونش را بریزند؛ ولی هیچ نوع توافقی از اول با نوع اعدام صورت نگرفته‌است. از این رو عکرمه (درگذشت ۱۰۶ ه. ق/۷۲۴ م) و انس بن مالک (درگذشت ۹۱ ه. ق/ ۷۱۰ م) علی را برای سوزانیدن مرتدان سرزنش می‌کرده‌اند.[۱۹] برطبق حدیثی بر پایهٔ گفتهٔ ابن‌عباس در نقد علی خلیفه چهارم (حکمرانی ۳۵ تا ۴۰ ه. ق/۶۵۶ تا ۶۶۱ م) کسی که کافران یا مرتدان (زنادیق جمع زندیق) را می‌سوزانیده است، تأکید کرده‌است: «کسی که دینش را ترک کند، او را بکشید ولی با مجازات خدا- یعنی آتش (زدن)- کسی را مجازات نکنید.[۲۰] بر طبق حدیثی از عایشه، مرتدین باید کشته شوند، به صلیب کشیده شوند یا تبعید گردند.[۱۹] تهمت اشتباهی ارتداد همچنین قابل مجازات است. بعلاوه، در تعدادی از گزارش‌های تاریخی، مجازات اعدام برای ارتداد اصحاب پیامبر ذکر شده است.[۶]

مشاجره درباره معنی مسلمان و مومن یکی از موضوع‌هایی است که منجر به اولین جنگ داخلی (۳۵-۴۰ ه. ق/۶۵۶-۶۶۱ م) شد. یک گروه (خوارج) ادعا کردند که گناه کبیره منجر به کفر می‌شود. یک گروه افراطی خوارج، گناهکارانی که گناه‌های کبیره انجام می‌دادند را کافر شمرده و قتل خلیفه عثمان (حک: ۲۳-۳۵ ه. ق/۶۴۴-۶۵۶ م) مشروع دانستند. باقی نوشته‌های خوارج بین کافر و مرتد، هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کنند، ولی گناهکاران کبیره را هرگز مسلمان نشمرده و آنها را محروم از حمایت جامعه می‌دانند.[۶]

در کتب فقهی شرایطی برای مرتد منظور گشته که هدف از برشمردن آنها، بیان مصداق مرتد شرعی است که با فقدان هر یک از شروط، موضوع ارتداد شرعاً منتفی خواهد بود و مجازات به اجرا در نخواهد آمد. در منابع فقهی شیعه بلوغ، عقل، اختیار و قصد از شرایط اصلی ارتداد به شمار آمده‌است. از مکاتب اهل سنت، شافعیه نیز همین شرایط را منظور داشته‌اند، اما مالکیه در مورد اشتراط بلوغ اختلاف نظر دارند و حنابله و حنفیه بلوغ را شرط نمی‌دانند. در هر حال با توجه به شرایط ذکر شده، مجنون، مُکره، مضطر و امثال آن هیچ‌گاه مرتد شناخته نمی‌شوند.[۱]

فقهای امامیه علاوه بر اعدام، عقوبتهای زیر را برای مردی که مرتد فطری است در نظر گرفته‌اند: جدایی از همسر و تقسیم اموال بین ورثه. در کتب فقهی برخی جزئیات دربارهٔ این مجازات‌ها، چون مسئله قبول توبه مرتد وعده وفات همسر مورد بررسی قرار گرفته‌اند. ادله مورد تمسک در احکام این باب، علاوه بر اجماع، شماری از روایات هستند. اما چنانچه مردی مرتد ملی باشد، مهلتی برای توبه نمودن او مقرر است و تنها در صورت سرباز زدن از توبه مجازات می‌گردد. در صورت تکرار ارتداد برای بار سوم اعدام او واجب است. مرتد ملی در صورت توبه از کفر خویش، از حکم محجور شدن از تصرف در اموال و فسخ عقد نکاح برکنار خواهد بود، گرچه تجدید عقد با زوجه‌اش نیاز به انقضای مدتی برابر عده طلاق دارد. تمام احکام یاد شده مربوط به مرد مرتد است، اما زنی که مرتد گردد در مورد مجازات وی از نظر فقهای امامیه تفاوتی بین مرتد ملی و فطری وجود ندارد.[۱]

از دیدگاه بسیاری ار فقهای شیعه، شک کردن را نیز جزئی از ارتداد برشمرده‌اند.[۳۱] ابن حمزه طوسی می‌گوید: «کسی که پس از اقرار به صدق پیامبر دچار تردید شود یا بگوید نمی‌دانم پیامبر راستگوست یا دروغ گو، خونش مباح است» صاحب جواهر که یکی از برجسته‌ترین فقهای شیعه است صرف شک و تردید را موجب ارتداد دانسته. علامه حلی، کاشف‌الغطا و جمعی دیگر از علمای شیعه نیز شک را موجب ارتداد دانسته‌اند.[۳۲]

فقهای مکاتب چهارگانه اهل سنت با یکدیگر موافق هستند که فرقی میان مرتد ملی و فطری نیست. در مورد مجازات مرتد نیز نسبت به مهلت دادن برای توبه و سپس اعدام در صورت عدم توبه، تردید نموده‌اند، اما نسبت به جزئیات این احکام نظیر واجب بودن یا مستحب بودن مهلت برای توبه، چگونگی تقسیم اموال مرتد، اختلاف نظرهایی به چشم می‌خورد.[۱]

در دیدگاه حنفیه، مستحب است حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه نماید تا شبهه‌اش برطرف گردد. مهلتی که برای توبه مرتد در نظر گرفته می‌شود، ۳ روز است که این ایام را در حبس سپری می‌سازد و اگر پس از انقضای مدت توبه نکرد، مجازات خواهد شد. البته حنفیان مهلت دادن به مرتد را تنها در دو صورت مستحب شمرده‌اند: حاکم امیدوار به توبه وی باشد، یا مرتد شخصاً تقاضای مهلت کند. زن مرتد به هیچ وجه کشته نمی‌شود و مجازاتش تنها حبس است. به‌طور کلی با تحقق ارتداد مالکیت مرتد از میان می‌رود تا هنگامی که شخص توبه کند؛ اما اگر کشته شد، اموال به دست آمده در زمان اسلامش به وارثان مسلمانش تعلق می‌گیرد و اموالی که در زمان ارتداد به دست آورده، به بیت المال می‌رسد.[۱]

بین شافعیان دربارهٔ وجوب دادن مهلت توبه و استحباب آن اختلاف نظر وجود دارد. قائلان به وجوب در اکثریتند و معتقدان به استحباب اقلیت را تشکیل می‌دهند. در خصوص مدت مقرر برای توبه مرتد نیز نظریات یکسان نیست. گروهی ۳ روز را مد نظر قرار داده، و عده‌ای آن را همان نخستین زمانها در محکمه محدود نموده‌اند. با این حال، شافعیان به اتفاق آراء معتقدند که مرتد در صورت ابا کردن از توبه کشته خواهد شد و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. در مورد اموال مرتد نیز برخی با تحقق ارتداد حکم به خروج اموال از ملک مرتد داده‌اند و گروهی دیگر معتقدند که در صورت عدم توبه، چنین حکمی جاری خواهد بود؛ بر این پایه، در واقع با کشته شدن مرتد، کشف می‌گردد که اموالش از ملک وی خارج شده‌است. به هر حال اموال مرتد در صورت خلع ید وی به بیت المال سپرده می‌شود و هیچ وارثی حق ارث بردن از او را ندارد.[۱]

فقهای حنبلی نسبت به وجوب دادن مهلت یا استحباب آن اختلاف عقیده دارد، اما در هر صورت مدت مهلت را همان ۳ روز دانسته‌اند. مرتد ایام مهلت را در حبس سپری می‌سازد و توبه او می‌باید از روی میل باطنی صورت پذیرد، اما اگر وی در اثر اکراه، تن به توبه دهد، جستجو از حقیقت این توبه لازم نیست. نزد این فقیهان، مرتد در صورت نپذیرفتن توبه مجازات خواهد شد، و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. حنبلیان سلب مالکیت از مرتد را جایز نمی‌شمارند ولی با تحقق ارتداد وی را از تصرف در اموالش ممنوع می‌سازند و در صورت کشته شدنش، تمامی اموال او را به بیت المال می‌سپارند.[۱]

از دیدگاه مذهب مالکی واجب است که حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه کند و از وی بخواهد تا توبه نماید. به مرتد ۳ روز مهلت داده خواهد شد تا دست از کفر خویش بشوید. این مهلت از روز اثبات کفر در محکمه شروع می‌شود، نه از روز کفر ورزیدن. ایام مهلت را مرتد در حبس سپری خواهد کرد، اما بدون اینکه مورد خشونت یا آزار قرار گیرد. خوراک و آشامیدنی به هزینه مرتد در اختیارش قرار خواهد گرفت. در اجرای این مجازات تفاوتی بین مرد و زن نیست؛ تنها تفاوتی که مالکیان برای زن مرتد قائل شده‌اند این است که مهلت توبه وی گذشتن ایام عادت ماهانه‌است تا شبهه وجود حمل نیز بر طرف گردد.[۱]


حسین سودمند

درگاه اسلام

ارتداد، یک اصطلاح فقهی و به معنی خروج مسلمان از دین اسلام است. ارتداد در لغت را به معنی رجوع و بازگشتن دانسته‌اند و در قرآن هم، بارها این مفهوم، به کار رفته است.[۱] اصطلاح عربی (رده، ارتداد) در قرآن به کار نرفته است، ولی وعده ترسناکی در آخرت برای کسانی که «بر می‌گردند» یا «انکار می‌کنند» (یَرتَدو؛ ۲:۲۱۷؛ ۵:۵۴) و «کسانی که کافر می‌شوند بعد از آنکه ایمان آوردند»(۳:۸۱؛۵:۶۱؛۹:۶۶؛۴:۱۳۷؛۱۶:۱۰۶) وعده داده شده‌است. ولی مجازات دنیایی بران آن در نظر گرفته نشده است. عبدالعلی بازرگان حکم ارتداد را یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی می داند که هیچ ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد.[۲]

در مقابل در برخی احادیث، مجازات ارتداد گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید معرفی شده است. برخی روایات سنتی اجازه می‌دهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام (به‌طور سنتی توسط (شمشیر) برای مرتد مذکر که به طور علنی و به قصد تصعیف اسلام، آنرا انکار می‌کند، هستند. علاوه بر این، ارتداد مشمول جرائمی است که قانون‌شکنی (حد، جمع آن حدود) محسوب می‌شود. برخی از مکتب‌های اسلامی اجازه می‌دهند تا مرتدان مونث را به جای اعدام، زندانی کنند. مکتب دربارهٔ این سؤال که آیا مرتدین اجازه، تشویق یا مجاز به انکار هستند، همان طور که دربارهٔ وضعیت دارایی مرتد بعد از مرگ یا تبعید آن چه می‌شود، نظر مختلفی دارند، ولی همگی متفق‌القول هستند که ازدواج فرد مرتد را باید باطل کرد. بر پایه منع قرآنی اجباری اعتقاد به دین (۲:۲۵۷)، خیلی از متفکران جدید قانون مجازات اعدام برای ارتداد را به چالش کشیدند و امروزه کمتر از این قانون استناد می‌شود.[۳][۴]
در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۵]

ارتداد به معنی “بازگشتن از دین اسلام” در چند آیه از قرآن مطرح شده، از آن میان در سوره مائده (۵:۵۴) و محمد (۴۷:۲۵) ارتداد مورد نکوهش قرار گرفته‌است. در سوره بقره (۲:۲۱۷) با تفضیل بیشتری به موضوع پرداخته شده، و مجازات مرتد در آخرت، حبط اعمال و عذاب جاودان دانسته شده‌است.[۱]
قرآن مورد واضحی برای ارتداد از دین بعد از مسلمان شدن نگفته است. با این حال، این کتاب گروهی از مردم مدینه که مخفیانه بی اعتقاد بودند را منافق نامیده است. در سوره ۶۳ و همچنین ۲:۸تا۲۰ و ۳:۱۱۸ و ۹:۶۴تا۶۸ منافقین به عنوان باورمندان ظاهری و کافرهای باطنی توصیف شده‌اند. هیچ جریمه‌ای برای منافق تجویز نشده‌است تا زمانی که دست به شورش نزنند ولی در آخرت مجازات خشنی در انتظارشان است. قرآن در ۴»۸۸-۹۱ از مسلمانان خواسته که در صورت شورش منافقین، با آن‌ها بجنگند و آن‌ها را بکشند. ناباور به خودی خود، در قرآن هیچ مجازاتی برایش تعیین نگشته است.[۶]
در آیات مدینه‌ای، قرآن بین ایمان آوردن و اسلام آوردن تمایز قائل شده‌است. در قرآن ۴۹:۱۴، گروهی از بدویان را به عنوان مسلمان ولی نه مومن، توصیف کرده‌است. هر مومنی مسلمان است اما هر مسلمانی ممکن است مومن نباشد. این تمایز منجر به تقسیم بندی شرعی بین ایمان و اسلام یا تفاوت شرعی بین مسلمان (عضو جامعه اسلامی) در یک سو و مومن (کسی که به رستگاری آخرت عقیده دارد) در سوی دیگر شده‌است. مسلمان اگر مومن هم نباشد، حق دارد که وارث مسلمان دیگری شود، با زن مسلمان ازدواج کند، در غنایم جنگی سهیم شود، و در مراسم تدفین، بر سر جنازه اش نماز خوانده شود. اصطلاح مومن، که به ندرت نشانگر وضعیت حقوقی بود، موضوع مشاجره‌های جدلی بود و ممکن است به تحریم‌های اجتماعی مرتبط باشد، یعنی، این واقعیت که دیگران ممکن است از نماز خواندن پشت سر کسی که مظنون به پناه دادن کافر است، سرباز زنند.[۶]

در منابع روایی، اعم از کتب حدیث شیعه و اهل سنت احادیثی چند از قول و فعل پیامبر و دیگر بزرگان دینی دربارهٔ مجازات مرتد نقل شده‌است.[۱]
مجازات مسلمانی که مسیحی شود

به اعتقاد جوادی آملی ارتداد آن است که کسی دین را از روی منطق و تحقیق می پذیرد، با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.[۷]
بنابراین شخص مرتد به صرفِ شک و تردید اعدام نمی‌شود بلکه در صورتی که با قول یا عملکرد کفرآمیز، ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج‌روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید. ولی کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند، کسی حق تعرض به او را ندارد.[۸] [۹]بنا به نظر اسلام، احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود. بعلاوه اینکه از نظر اسلام تجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیش عقاید حرام است.[۱۰]
پیشینه حکم ارتداد – به نظر برخی مفسران- به آیه 52 سوره آل عمران بر میگردد که گروهی از اهل کتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایه‌ های نظام اسلامی، به هم کیشان خود سفارش می‌کردند که مسلمان شوند و پس از مدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند.[۱۱]
به اعتقاد مارسل بوازار-استاد حقوق دانشگاه ژنو-: «علت سخت‌گیری اسلام درباره مرتد شاید بدان جهت باشد که در نظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفا جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه‌های حکومت است، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی می‌شود و مانند قتل یا فتنه و فساد است که نمی‌تواند قابل تحمل باشد.»[۱۲]


به عقیده بازرگان ارتداد یک امر صد در صد تاریخی و فقاهتی است و ربطی به قرآن و سنّت پیامبر ندارد. و مدعی است حتی یک آیه در قرآن یافت نمی شود که به ارتداد حکم داده باشد. و معتقد است حکم ارتداد مورد نظر قرآن عملی است نه نظری. ارتداد عملی از نظر بازرگان پشت کردن به خودی و پیوستن به دشمن است، نه تغییر مذهب و انکار زبانی آن. بعلاوه اینکه در ارتداد عملی هم گفته قرآن دستور داده مرتد را آزاد بگذارید و کاری به کارشان نداشته باشید.

در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران، از ارتداد به‌عنوان جرم نام برده نشده و مجازاتی هم برایش تعیین نشده است؛[۱۴] با این وجود حکم ارتداد اشخاصی مثل سلمان رشدی و احمد کسروی از درون همین جامعه صادر شده است.
به عقیده منتقدین قوانینی که تغییر دین را محدود یا غیرقانونی می‌دانند در تناقض صریح با اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر است.[۱۵]

هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده‌بانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.

عبدالکریم سروش در یک سخنرانی با ذکر این مسئله که توهین و ناسزا از مقوله آزادی بیان نیست و در واقع نوعی عمل است، دربارهٔ کتاب سلمان رشدی گفته است:[۱۶]

در قصه سلمان رشدی، فارغ از هرگونه داوری، عده‌ای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است، ولی واقعاً این‌طور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.

از نظر فقهی، در مجموع سه نوع ارتداد قابل فرض است: تحقق ارتداد با نیت و عزم صرف، ارتداد قولی و ارتداد فعلی؛ «تردد در کفر» نیز به صورت نخست ملحق شده‌است. از آنجایی که فقها مسئله ارتداد را ضمن مباحث حدود مطرح می‌سازند، اثبات این جرم را نیز منوط به اقرار مجرم، یا شهادت شاهد می‌دانند.[۱]
انکار امر ضروری دین موجب ارتداد شناخته شده‌است، اما تحقق ارتداد به انکار ضروری مذهب مورد اختلاف است. شهید ثانی مخالفت با اجماع را مصداق انکار ضروریات نمی‌داند، مگر مخالفت با اجماع بر سر مسئله‌ای که از ضروریات دین به شمار آید، و نیز اجماع مورد نظر می‌باید توسط اهل حل و عقد از مسلمانان تحقق یافته باشد. از طرف دیگر، صاحب جواهر نظریه صاحب کشف اللثام را مبنی بر اینکه مسئله مورد انکار بر طبق اعتقاد منکر باید از ضروریات دین محسوب گردد و سپس انکار نماید و الا انکار به حساب نمی‌آید، مورد نقد قرار داده‌است و اعتقاد منکر را دخیل در تحقق عنوان ضروری دین نمی‌داند.[۱]

به گفتهٔ محقق داماد، به‌طور کلی از مجموع کلمات فقها چنین استنباط می‌شود که منزلت نزد فقیهان، خصوصاً فقهای امامیه، مقامی است برزخ بین اسلام و کفر که وی را بالاتر از کافر و فروتر از مسلمان می‌شمارند و از این رو چنین تعبیر می‌کنند که مرتد «فوق الکافر و دون المسلم» است.[۱]

از نظر فقهای امامیه دو نوع مرتد وجود دارد: فطری و ملی. اگر مسلمان زاده‌ای از دین خود روگردان شده، کفر ورزد، از نوع نخست به شمار می‌آید و اگر کافری پس از گرویدن به اسلام به کفر بازگردد، به عنوان مرتد ملی شناخته می‌شود. این تقسیم بندی نزد فقهای شیعه از آنجاست که بین دو نوع مرتد از نظر مجازات تفاوت قائل شده‌اند، اما فقهای اهل سنت برای هر دو مجازات یکسانی مطرح کرده‌اند.[۱]

معیار فقهای امامیه برای تشخیص فطری بودن مرتد یکی از این عناصر است: انعقاد نطفه در خانواده مسلمان، ولادت از والدین مسلمان، بلوغ در دامان پدر و مادر مسلمان، صاحب جواهر مشروحاً به نقد نظریات مختلف پرداخته و عنصر «انعقاد نطفه» را ترجیح داده‌است؛ بر این پایه، اگر والدین طفل پس از انعقاد مرتد گردند، وی همچنان فطرتاً مسلمان خوانده می‌شود.[۱]

به عقیده بازرگان حکم قتل کسی که از دین یا ملتش برمی‌گشت، درهمه مذاهب و ملتها بدیهی به‌نظر می‌رسیده و یک پیش‌فرض غلط آدمیان در طول تاریخ بوده است و جوامع اسلامی هم از این امر مستثنی نبوده اند. از مدرنیته به بعد است که مسئله حقوق بشر رسمیّت و مقبولیت نسبی پیدا می‌کند و جوامع پیشرفته تغییر مذهب را می‌پذیرند. [۱۷]

تاریخ نگاران اسلامی، در صدر اسلام، اسم تعدادی از مرتدها را آورده‌اند. آنگونه که از متون تاریخی به دست می‌آید پس از فتح مکه، محمد دستور اعدام ۴ مرتد را صادر کرد: عبدالله بن خطل، عبدالله بن سعد بن ابی سرح، مقیس بن صبابه یا حبابه، ساره.[۱۸]

در طی نیمه اول قرن هجری/ نیمه هفتم قرن میلادی، مسلمانان موافق بودند که جریمه ارتداد در اسلام، مرگ است. به نقل از پسرعموی محمد (عبدالله بن عباس؛ مرگ ۶۸ ه. ق/۶۸۷-۸ م)، محمد گفت: «کسی که دینش را عوض کرد، بکشیدش» (مَن بَدَلَ دینَهُ فَقتُلهُ) یا «گردنش را بزنید» (فَضرِبو عُنقَهُ). در حدیث دیگری، پیامبر ارتداد را یکی از سه شرط کشتن جایزی می‌داند که مسلمانی می‌تواند، مسلمانی را بکشد.[۶] به استناد حدیث دیگری از ابن‌عباس و عایشه، «کسی که دینش را ترک کرد و از جماعت جدا شد» را اجازه دارند تا خونش را بریزند؛ ولی هیچ نوع توافقی از اول با نوع اعدام صورت نگرفته‌است. از این رو عکرمه (درگذشت ۱۰۶ ه. ق/۷۲۴ م) و انس بن مالک (درگذشت ۹۱ ه. ق/ ۷۱۰ م) علی را برای سوزانیدن مرتدان سرزنش می‌کرده‌اند.[۱۹] برطبق حدیثی بر پایهٔ گفتهٔ ابن‌عباس در نقد علی خلیفه چهارم (حکمرانی ۳۵ تا ۴۰ ه. ق/۶۵۶ تا ۶۶۱ م) کسی که کافران یا مرتدان (زنادیق جمع زندیق) را می‌سوزانیده است، تأکید کرده‌است: «کسی که دینش را ترک کند، او را بکشید ولی با مجازات خدا- یعنی آتش (زدن)- کسی را مجازات نکنید.[۲۰] بر طبق حدیثی از عایشه، مرتدین باید کشته شوند، به صلیب کشیده شوند یا تبعید گردند.[۱۹] تهمت اشتباهی ارتداد همچنین قابل مجازات است. بعلاوه، در تعدادی از گزارش‌های تاریخی، مجازات اعدام برای ارتداد اصحاب پیامبر ذکر شده است.[۶]

مشاجره درباره معنی مسلمان و مومن یکی از موضوع‌هایی است که منجر به اولین جنگ داخلی (۳۵-۴۰ ه. ق/۶۵۶-۶۶۱ م) شد. یک گروه (خوارج) ادعا کردند که گناه کبیره منجر به کفر می‌شود. یک گروه افراطی خوارج، گناهکارانی که گناه‌های کبیره انجام می‌دادند را کافر شمرده و قتل خلیفه عثمان (حک: ۲۳-۳۵ ه. ق/۶۴۴-۶۵۶ م) مشروع دانستند. باقی نوشته‌های خوارج بین کافر و مرتد، هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کنند، ولی گناهکاران کبیره را هرگز مسلمان نشمرده و آنها را محروم از حمایت جامعه می‌دانند.[۶]

در کتب فقهی شرایطی برای مرتد منظور گشته که هدف از برشمردن آنها، بیان مصداق مرتد شرعی است که با فقدان هر یک از شروط، موضوع ارتداد شرعاً منتفی خواهد بود و مجازات به اجرا در نخواهد آمد. در منابع فقهی شیعه بلوغ، عقل، اختیار و قصد از شرایط اصلی ارتداد به شمار آمده‌است. از مکاتب اهل سنت، شافعیه نیز همین شرایط را منظور داشته‌اند، اما مالکیه در مورد اشتراط بلوغ اختلاف نظر دارند و حنابله و حنفیه بلوغ را شرط نمی‌دانند. در هر حال با توجه به شرایط ذکر شده، مجنون، مُکره، مضطر و امثال آن هیچ‌گاه مرتد شناخته نمی‌شوند.[۱]

فقهای امامیه علاوه بر اعدام، عقوبتهای زیر را برای مردی که مرتد فطری است در نظر گرفته‌اند: جدایی از همسر و تقسیم اموال بین ورثه. در کتب فقهی برخی جزئیات دربارهٔ این مجازات‌ها، چون مسئله قبول توبه مرتد وعده وفات همسر مورد بررسی قرار گرفته‌اند. ادله مورد تمسک در احکام این باب، علاوه بر اجماع، شماری از روایات هستند. اما چنانچه مردی مرتد ملی باشد، مهلتی برای توبه نمودن او مقرر است و تنها در صورت سرباز زدن از توبه مجازات می‌گردد. در صورت تکرار ارتداد برای بار سوم اعدام او واجب است. مرتد ملی در صورت توبه از کفر خویش، از حکم محجور شدن از تصرف در اموال و فسخ عقد نکاح برکنار خواهد بود، گرچه تجدید عقد با زوجه‌اش نیاز به انقضای مدتی برابر عده طلاق دارد. تمام احکام یاد شده مربوط به مرد مرتد است، اما زنی که مرتد گردد در مورد مجازات وی از نظر فقهای امامیه تفاوتی بین مرتد ملی و فطری وجود ندارد.[۱]

از دیدگاه بسیاری ار فقهای شیعه، شک کردن را نیز جزئی از ارتداد برشمرده‌اند.[۳۱] ابن حمزه طوسی می‌گوید: «کسی که پس از اقرار به صدق پیامبر دچار تردید شود یا بگوید نمی‌دانم پیامبر راستگوست یا دروغ گو، خونش مباح است» صاحب جواهر که یکی از برجسته‌ترین فقهای شیعه است صرف شک و تردید را موجب ارتداد دانسته. علامه حلی، کاشف‌الغطا و جمعی دیگر از علمای شیعه نیز شک را موجب ارتداد دانسته‌اند.[۳۲]

فقهای مکاتب چهارگانه اهل سنت با یکدیگر موافق هستند که فرقی میان مرتد ملی و فطری نیست. در مورد مجازات مرتد نیز نسبت به مهلت دادن برای توبه و سپس اعدام در صورت عدم توبه، تردید نموده‌اند، اما نسبت به جزئیات این احکام نظیر واجب بودن یا مستحب بودن مهلت برای توبه، چگونگی تقسیم اموال مرتد، اختلاف نظرهایی به چشم می‌خورد.[۱]

در دیدگاه حنفیه، مستحب است حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه نماید تا شبهه‌اش برطرف گردد. مهلتی که برای توبه مرتد در نظر گرفته می‌شود، ۳ روز است که این ایام را در حبس سپری می‌سازد و اگر پس از انقضای مدت توبه نکرد، مجازات خواهد شد. البته حنفیان مهلت دادن به مرتد را تنها در دو صورت مستحب شمرده‌اند: حاکم امیدوار به توبه وی باشد، یا مرتد شخصاً تقاضای مهلت کند. زن مرتد به هیچ وجه کشته نمی‌شود و مجازاتش تنها حبس است. به‌طور کلی با تحقق ارتداد مالکیت مرتد از میان می‌رود تا هنگامی که شخص توبه کند؛ اما اگر کشته شد، اموال به دست آمده در زمان اسلامش به وارثان مسلمانش تعلق می‌گیرد و اموالی که در زمان ارتداد به دست آورده، به بیت المال می‌رسد.[۱]

بین شافعیان دربارهٔ وجوب دادن مهلت توبه و استحباب آن اختلاف نظر وجود دارد. قائلان به وجوب در اکثریتند و معتقدان به استحباب اقلیت را تشکیل می‌دهند. در خصوص مدت مقرر برای توبه مرتد نیز نظریات یکسان نیست. گروهی ۳ روز را مد نظر قرار داده، و عده‌ای آن را همان نخستین زمانها در محکمه محدود نموده‌اند. با این حال، شافعیان به اتفاق آراء معتقدند که مرتد در صورت ابا کردن از توبه کشته خواهد شد و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. در مورد اموال مرتد نیز برخی با تحقق ارتداد حکم به خروج اموال از ملک مرتد داده‌اند و گروهی دیگر معتقدند که در صورت عدم توبه، چنین حکمی جاری خواهد بود؛ بر این پایه، در واقع با کشته شدن مرتد، کشف می‌گردد که اموالش از ملک وی خارج شده‌است. به هر حال اموال مرتد در صورت خلع ید وی به بیت المال سپرده می‌شود و هیچ وارثی حق ارث بردن از او را ندارد.[۱]

فقهای حنبلی نسبت به وجوب دادن مهلت یا استحباب آن اختلاف عقیده دارد، اما در هر صورت مدت مهلت را همان ۳ روز دانسته‌اند. مرتد ایام مهلت را در حبس سپری می‌سازد و توبه او می‌باید از روی میل باطنی صورت پذیرد، اما اگر وی در اثر اکراه، تن به توبه دهد، جستجو از حقیقت این توبه لازم نیست. نزد این فقیهان، مرتد در صورت نپذیرفتن توبه مجازات خواهد شد، و در این حکم بین زن و مرد تفاوتی نیست. حنبلیان سلب مالکیت از مرتد را جایز نمی‌شمارند ولی با تحقق ارتداد وی را از تصرف در اموالش ممنوع می‌سازند و در صورت کشته شدنش، تمامی اموال او را به بیت المال می‌سپارند.[۱]

از دیدگاه مذهب مالکی واجب است که حاکم شرع، اسلام را بر مرتد عرضه کند و از وی بخواهد تا توبه نماید. به مرتد ۳ روز مهلت داده خواهد شد تا دست از کفر خویش بشوید. این مهلت از روز اثبات کفر در محکمه شروع می‌شود، نه از روز کفر ورزیدن. ایام مهلت را مرتد در حبس سپری خواهد کرد، اما بدون اینکه مورد خشونت یا آزار قرار گیرد. خوراک و آشامیدنی به هزینه مرتد در اختیارش قرار خواهد گرفت. در اجرای این مجازات تفاوتی بین مرد و زن نیست؛ تنها تفاوتی که مالکیان برای زن مرتد قائل شده‌اند این است که مهلت توبه وی گذشتن ایام عادت ماهانه‌است تا شبهه وجود حمل نیز بر طرف گردد.[۱]


حسین سودمند

مشاهده نظرات (۱۵)

چاپ

نمایش نظرات

هدانا – سيري در معارف هدايت بخش اهل البيت عليهم السلام

دینی که حضرت عیسی علیه السلام آورده دینی است که به مبعوث شدن پیامبر گرامی اسلام بشارت داده و پیروان خود را به آن فرا خوانده است.

فهرست این نوشتار:

تغییر دین یعنی ارتداد و فرو رفتن در گمراهی و مقابل فرمان الهی ایستادن است، ما باید در مسیری که خداوند دستور داده حرکت کنیم نه اینکه بر اساس هوی نفس و بدون دلیل در مسیری قرار بگیریم که انتهای آن جهنم است.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

بی شک دستور خدا یعنی اسلام و احکام آن؛ مسیحت و یهودیت امروز بجز نامی از گذشته چیز دیگری ندارند و به اذعان عالمان مسیحی، مسیحیت دست خوش تحریفات فراوان شده و نمی توان آن را دین الهی به شمار آورد!. اگر قرآن انجیل را نام می برد، آن انجیلی را می گوید که بشارت دهنده پیامبر اسلام است و جالب اینست که ده ها انجیل متعدد وجود دارد مانند: مَتّی، مَرقُس، لوقا، یوحنا و … همین تعدد یکی از دلایل واضح تحریف انجیل واقعی است.

در قرآن کریم هیچ گاه لفظ اناجیل [انجیل های متعدد] نیامده بلکه به یک کتاب انجیل اشاره می کند که ویژگی های خاصی مثل عدم تثلیث، عدم کشته شدن و مصلوب شدن عیسی ع، عدم فرزندن بودن عیسی برای خدا (العیاذبالله) و از همه مهمتر انجیل اصل بشارت دهنده پیامبر اسلام بوده است که انجیل های کنونی دست نوشته افراد عادی و محرف است و تاریخ اناجیل و نابودی کتابخانه های آنها و اعتراف خود علمای مسیحی شاهد های محکم و برهان روشن برای انسان های اندیشمند و عاقل منصف است که اناجیل کنونی تحریف شده و غیر وحیانی است و ربطی به حضرت عیسی علیه السلام ندارد و در آن انواع تهمت ها و دروغ ها به پیامبران الهی علیهم السلام داده شده است. 

آنچه که هست اینست مسیحیان هیچ سندی در دست ندارند که این کتب که اکنون به اسم اناجیل می خوانند کلام حضرت عیسی علیه السلام است.ما در بخش مسیحیت شناسی سایت به صورت جدی به نقد اناجیل پرداخته و انشاالله خواهیم پرداخت توصیه می کنیم از اینجا کلیک کنید و بخوانید.

در سرتاسر کتاب مقدس مسیحیان انواع خشونت های سنگین و سخت وجود دارد هرچند به ظاهر امروزه تبشیری های مسیحیت در مقابل ساده لوحان بی سواد؛ مسیحیت را دین محبت معرفی می کنند و اسلام را دین خشونت!، اما نمی توانند جنایت های کلیسا را فراموش کنند یا متون خود را که پر است از انواع نسبت های ناروا به خدا و پیامبران و حتی حضرت عیسی علیه السلام نادیده بگیرند. شما انواع جنگ ها و کشتارهای بزرگ در طول تاریخ مثل جنگ جهانی اول و دوم را به همراه دوران قرون وسطی که اوج قدرت و جنایات کلیسا بوده را ببینید اذعان خواهید کرد که کشورهای مسیحی با حمایت کلیسا چه مصائبی را بر کشورهای مظلوم وارد ساخته اند و در همین عصر کنونی جنگ عراق، یمن، سوریه و هزاران فساد دیگر از کشورهای مسیحی برمی خیزد و به اسم دین مسیحیت، آزادیخواهان و ظلم ستیزان را تخدیر و بی خاصیت کرده اند، آیا ثمره محبت مسیح علیه السلام این ننگ ها ست!. چرا مسیحیان جهان در مقابل دولتمردان خود نمی ایستند بلکه حمایت نیز می کنند، آیا شیطان همین رفتارها و دین داران بی خاصیت و منفعل را نمی خواهد؟

آیا دین داری به ظاهر محبتی که در مقابل ظالم ناایستد و به مظلوم کمک نکند یکی از فرقه های شیطان نیست؟.

حالا شما انواع فرقه های جهان را مقایسه کنید با منطق شیعه که جمعیت کمتری دارند و در حدود چهل سال از انقلاب می گذرد در این زمان کم با وجود انواع تحریم و فشارها به پشتوانه حرکت شجاعانه امام حسین علیه السلام به اعتراف دوست و دشمن پیشرفتهای چشمگیری داشته  و چطور مقابل ابر قدرتها مثل امریکا و اسرائیل کودک کش ایستاده و از مظلومان حمایت می کند اینست عقلانیت و محبت واقعی. محبت واقعی برای امیر المومنین علی علیه السلام و  پیروان واقعی اوست ، زمانی که شنید دشمن خلخال از پای زن یهودی در مرزهای اسلامی برده انداینطور واکنش نشان دادند « شنیده ام كه یكى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و دیگرى ، بر زنى از اهل ذمّه و، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است . و آن زن جز آنكه  از او ترحم جوید چاره اى نداشته است . آنها پیروزمندانه ، با غنایم ، بى آنكه زخمى بردارند، یا قطره اى از خونشان ریخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از این رسوایى از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش ‍ كرد بلكه مرگ را سزاوارتر است» .

جا دارد برای مثال نمونه ای از محبت مسیحی! را برای شما بیان کنیم. در جنگ های صلیبی در بیت المقدس که به دستور رسمی پاپ انجام شد ویل دورانت از جنایت مسیحیان و راهبان و عالمان مسیحی که در این جنگ شرکت داشتند بر علیه مسلمانان اینگونه گزارش می دهد:

«چیزهای بدیعی‌ از هر سو به چشم می‌خورد، جمعی از مسلمین را سر از تن جدا ساختند، زنان را با ضرب دشنه، می‌کشتند، ساق پای اطفال شیرخوار را گرفته به جبر، آنها را از پستان مادرانشان جدا می‌ساختند و به بالای دیوارها، پرتاب می‌کردند و یا با کوفتن آنها، بر ستون‌ها، گردنشان را می‌شکستند! و در نتیجه ۷۰۰۰۰ نفر مسلمان را که در شهر مانده بودند به هلاکت رساندند! یهودیانی را که جان سالم به در برده بودند، در کنیسه‌ای جمع کردند و همه را زنده زنده‌ سوزاندند».ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۱۳، ص ۱۵.

این در حالی است که رفتار مسلمانان با صلیبیان کاملاً برعکس بود. جان دیون پورت می‌نویسد: «وقتی‌که صلاح‌الدین، سلطان سوریه برای بار دوم، این‌ شهر (بیت‌المقدس) را پس گرفت، بعد از تسلیم شدن شهر حتی یک نفر کشته نشد و حداکثر ترحم‌ را نسبت به اسیران مسیحی ابراز کرد».دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص ۱۳۹.

دینی که حضرت عیسی علیه السلام آورده دینی است که به مبعوث شدن پیامبر گرامی اسلام بشارت داده و پیروان خود را به آن فرا خوانده است. با آمدن اسلام بقیه ادیان هیچ اعتباری ندارند و اگر به آنها دین گفته می شود بر اساس گذشته و سابقه آنهاست. خروج از اسلام و مسیر الهی یعنی وارد در مسیر شیطان شدن که از آن به ارتداد یاد می شود.

لازم به ذکر است ارتداد مختص به اسلام نیست و حکم آن در ادیان ماقبل هم بوده است البته یهودیان با آمدن عیسی علیه السلام موظف بوده اند به دین تکامل یافته تر از خود یعنی مسیحیت ایمان بیاورند، و یک یهودی پس از آمدن حضرت عیسی اگر به او ایمان نمی آورد عملا مقابل خدا ایستاده و مرتد از هدایت است. حال پس از آمدن پیامبرگرامی اسلام تمام یهودیان و مسیحیانی که از زمان بعثت ایشان تا آخرالزمان هستند باید به دین اسلام که کامل ترین ادیان و آخرین ادیان است ایمان بیاورند و تمام انبیاء آمدند تا این مسیر را تکامل ببخشند و بشارت دهند دین اسلام باشند و یهودی و مسیحی با ایمان کسی است که به دین اسلام ایمان بیاورد و بگوید «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول‌الله و اشهد ان علیاً ولی‌الله».

در کتاب مسیحیان حکم ارتداد اینگونه است:

اگر كسی‌ مرتدّ شود آیا بازگشت‌ نخواهد نمود؟   پس‌ چرا این‌ قوم‌ اورشلیم‌ به‌ ارتداد دایمی‌ مرتدّ شده‌اند و به‌ فریب‌ متمسّك‌ شده‌، از بازگشت‌ نمودن‌ اِبا می‌نمایند؟  من‌ گوش‌ خود را فرا داشته‌، شنیدم‌ امّا براستی‌ تكلّم‌ ننمودند و كسی‌ از شرارت‌ خویش‌ توبه‌ نكرده‌ و نگفته‌ است‌ چه‌ كرده‌ام‌ بلكه‌ هر یك‌ مثل‌ اسبی‌ كه‌ به‌ جنگ‌ می‌دود به‌ راه‌ خود رجوع‌ می‌كند. … حكیمان‌ شرمنده‌ و مدهوش‌ و گرفتار شده‌اند. اینك‌ كلام‌ خداوند را ترك‌ نموده‌اند پس‌ چه‌ نوع‌ حكمتی‌ دارند.

بنابراین‌ زنان‌ ایشان‌ را به‌ دیگران‌ خواهم‌ داد و مزرعه‌های‌ ایشان‌ را به‌ مالكان‌ دیگر. زیرا كه‌ جمیع‌ ایشان‌ چه‌ خُرد و چه‌ بزرگ‌ پر از طمع‌ می‌باشند و همگی‌ ایشان‌ چه‌ نبی‌ و چه‌ كاهن‌ به‌ فریب‌ عمل‌ می‌نمایند. کتاب مقدس، ارمييا، فصل ۸، بند ۴ الی۱۰

توماس آکویناس (متوفی ۱۲۷۴ م) که یکی از بزرگ‌ترین و صاحب نفوذترین دانشمندان مسیحی است، می‌گوید: «کلیسای کاتولیک هزاران نفر از بدعت گذاران مسیحی را سوزاندو یا گردن زد». نه تنها مجازات مرتد مرگ بود؛ بلکه مجازات نگهداری کتاب مرتدان نیز مرگ بود. و انواع دادگاه های تفتیش عقاید در تاریخ توسط عالمان کلیسا برپا می شده است.

در حالی که مسیحیان در اقدامات تبلیغی خود، کلیساها و مسیحیان را صلح ­دوست و انسان ­دوست و بدور از خشونت معرفی می­ نمایند، شکنجه ابزار عادی آنان در تغییر مذهب دیگران و تحمیل دیدگاه­های شان داشته است.شکنجه­ های بسیار فجیع که بویژه در مستعمرات بکار می بسته اند. صدور حکم اعدام برای گالیله به این دلیل که زمین را کروی معرفی کرده بود زبانزد خاص و عام می­باشد.

در طى دوره قرون وسطى و حاکمیت کلیسا کار پاپ و روحانیت مسیح تکفیر و تحریم بود و میلیون­ها انسان حق ­جو و دانشمند را اعدام و شکنجه کردند.

شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+تصاویر

آیا نجس دانستن کفار توهین به آنها نیست؟

تاثیر قرآن و پیامبر اسلام بر اروپای عصر رنسانس

پرورش يزيد در مهد مسيحيت

پاپ و روحانیت کلیسا در این دوران جان ملت­ها را به لب رساندند. آنان دستگاه گسترده تفتیش عقاید و افکار دایر کردند و کلیه مخالفان فکرى عقیدتى خود را اعدام و سر به نیست کردند.

نویسنده کتاب «علم و دین» مى­گوید: در این دوره سیاه « پنج میلیون» نفر به جرم فکر کردن و سرپیچى از فرمان پاپ به دار زده شدند، گروه بسیارى را در سیاه­چال­هاى تاریک و مرطوب روم و… زندانى کردند، از سال ۱۴۸۱ تا ۱۴۹۹ میلادى یعنى در طى ۱۸ سال به دستور دادگاه تفتیش ‍ عقاید، ۱۰۲۲۰ نفر را زنده سوزاندند، ۶۸۶۰ نفر شقه کردند و ۹۷۰۲۳ نفر را در زیر شکنجه کشتند.»

از اینجا کلیک کنید و مقاله «شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+ تصاویر» را ببینید.

لازم به ذکر است در اسلام عقاید باطنی هر کسی به خود او مربوط است (لااکراه فی الدین)، اکراه و اجباری در عقاید باطنی افراد وجود ندارد مگر اینکه بخواهد کفر و ارتداد خود را به دیگران اعلام کند و آن را تبلیغ کند. تبلیغ علنی کفر و انحراف در اسلام جرم است و بدیهی است باعث فساد جامعه است و باید مجازات بشود. و آزادی به این معنا نیست که هر کسی هر محصول فاسدی را در جامعه بفروشد و جان انسانها را به خطر بیندازد و حاکمیت با او برخورد نکند. روح انسانها جایگاه مهمتری نسبت به بدن انسان دارد لذا بخاطر حفظ جامعه با تبلیغ کنندگان راه شیطان و کفر مقابله می شود.

لااکراه به این معنا نیست که دزد بگوید من دین ندارم و چون دین ندارم دزدی برای من حرام نیست!، بلکه صدها روایت باب حدود و قوانین برای قانون مند کردن رفتارهای بشر است که به دیگران تعدی نشود، همینطور کسی حق ندارد در مقابل راه خدا راه های باطل را ترویج کند، بدیهی است خدای متعال از هر چه بگذرد از کفر و از کسی که دعوت به کفر یا تبلیغ کفر را بکند نمی گذرد.

الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ لَمَّا سَألَهُ محمّدُ بنُ مسلمٍ عَن المُرتَدِّ ـ : مَن رَغِبَ عن الإسلامِ و كَفَرَ بما أنزَلَ اللّه ُ على محمّدٍ صلى الله عليه و آله بعدَ إسلامِهِ فلا تَوبَةَ لَهُ و قد وَجَبَ قَتلُهُ و بانَت مِنهُ امرَأتُهُ و يُقَسَّمُ ما تَرَكَ على وُلْدِهِ . الكافي : ۷/۲۵۶/۱ .

امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال محمّد بن مسلم از حكم مرتدّ ـ فرمود :

هر كه از اسلام روى برتابد و پس از مسلمان شدن ، به آنچه خداوند بر محمّد صلى الله عليه و آله نازل فرموده است ، كفر ورزد، توبه اش پذيرفته نيست و بايد كشته شود ، زنش از وى جدا گردد و ميراثش ميان فرزندانش تقسيم شود . 

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

پرسش : مرتد فطری و مرتد ملّی به چه کسی گفته می شود؟

پاسخ : مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند، مرتد نامیده می شود. مرتد بر دو قسم است : مرتد فطری و مرتد ملّی. و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او یا یکی از آنها در هنگام به دنیا آمدن او مسلمان باشند و خود او نیز پس از تمیز، مسلمان باشد و سپس کافرشود؛ و مرتد ملی کافرى که از پدر و مادر غیر مسلمان متولد شده ولى پس از قبول اسلام مجدداً کافرگردیده است.

پرسش : مرتد ملی چه تفاوتی با مرتد فطری دارد؟

پاسخ : مرتد ملی چند حکم متفاوت با مرتد فطری دارد. نخست اینکه اول او را توبه می دهند اگر توبه نکرد حکم قتل اجرا می شود، دیگر اینکه اموال او میان ورثه تقسیم نمی شود مگر زمانی که بمیرد یا کشته شود، سوم اینکه زوجه اش عده طلاق نگه می دارد از همان زمان که ارتداد حاصل شد در حالیکه زوجه مرتد فطری عده وفات نگه می دارد.

پاسخ : مرتد فطری توبه اش به حسب ظاهر قبول نیست (هرچند در واقع در نزد خدا قبول می شود) ولی مرتد ملی توبه اش پذیرفته است. البته اگر یقین کنیم مرتد فطری توبه حقیقی کرده است گرچه شرعاً توبه او پذیرفته نیست و حدّ ساقط نمی شود اما در بقیه احکام (مانند پاک بودن و کفن و دفن و نماز) مانند سایر مسلمانان است.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

پرسش : اگر یک جوان مسلمان زاده خداوند را در مسیحیت پیدا کند و مسیحی شود تکلیفش چیست؟ آیا مرتد است و خونش حلال است؟

پاسخ : چنین کسی مرتد است ولی مادام که تظاهر و تبلیغ نکند جان و مالش محفوظ است.

پرسش : فردی به بنده پیشنهاد داده اگر به دین آنها رو بیاورم (غیر از اسلام) خانه و زندگی خوبی برایم فراهم می کنند. بنده از ناچاری و بدبختی می خواهم قبول کنم. نظر حضرت عالی چیست؟

پاسخ : اولا آنها به احتمال قوی دروغ می گویند و ثانیا به فرض که چنین باشد هیچ انسان با ایمانی دین خود را به خاطر دنیا تغییر نمی دهد.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی.

ویژه نامه کفار و بلاد کفر و احکام غرب نشینان

*-مدرس حوزه و بنیانگذار سایت هدانا.

**- تحصیل در محضر جمعی از مراجع عظام تقلید.

***- هدانا برآیند فعالیتی گروهی با نظارت دقیق، برای معرفی مطالب خوب دینی به شماست، امیدواریم این توفیق را داشته باشیم به عنوان یک منبع به روز و قابل اعتماد دسترسی به معارف اهل البیت(علیهم السلام) را برای شما مخاطبان عزیز و گرامی در حوزه های مختلف معرفتی ساده و کاربردی تر کنیم.

حکم فروش مردار یا گوشت ذبح شرعی نشده به غیر مسلمان

حکم تغییر دین برای دریافت پناهندگی

حکم ارتباط و معاشرت با فردی که مرتد شده

چرا مجازات ارتداد در اسلام اعدام است

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

آدرس ایمیل شما به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

لطف کنید بگویید کجای کتاب مسیحیان ازآمدن دین اسلام خبرداده که شما دیدید من ندیدم؟

سلام علیکم عزیزم شما لطف کنید بگویید کجای انجیل فعلی ارتباطی به حضرت مسیح واقعی دارد؟!… کتابی که صدها بار توسط افراد بشر دست نویسی شده! تا جایی که مسیح علیه السلام شرابخوار گشته (العیاذ بالله) و دهها تهمت دیگر به پیامبر خدا!!! و خود پدران کلیسا هم به آن اذعان می کنند که انجیل فعلی آن انجیل حضرت عیسی نیست، چطور انتظار دارید چنین کتابی اسلام که هیچ؛ یک کلمه حرف خدا در آن باشد!…

شما محبت کنید یک دوره نظرات بزرگان مسیحیت را درباره همین انجیل بخوانید. چند مقاله درباره تحریف انجیل در سایت موجود هست لطف کنید مطالعه بفرمایید.

هر زمان محبت کردید انجیل واقعی را از میان اینهمه انجیل (!) پیدا کردید و به ما نشان دادید!؛ ما هم به شما خبر دادن به دین اسلام را نشان خواهیم داد.

وفقکم الله لکل الخیر

با سلام من مطالب و نظرات و سوال و جواب های برخی از اعضا رو خوندم ی مسئله که برام پیش اومد اینه که: بنا به نظر مراجع و مطالب مطرح شده تا شخصی علنا ابراز ارتداد نکنه و بعبارتی تغییر دینشو آشکار نکنه کسی نمی تونه و نباید چیزی بگه و تعدی بهش بکنن! با این حساب اگه مسلمان زاده ای بعداز مطالعه و بررسی بنا به هر دلیلی به مسیحیت مایل ومومن بشه اساسا نباید تا وقتی ابراز نکرده کسی بشه کاری داشته باشه! از طرفی برای استخدام ها(معمولا در برگه های درخواست)از دین افراد سوال میشه که بر اساس اشتباهه والبته در خانواده های مسلمون هم با توجه به تفاوت در عبادت و رفتار بر حسب دستورات ادیان نمیشه تغییر دین رو پنهان کرد!

با توجه به مطالب بالا یا دین رحمت(اسلام) ایراد داره در بیان و عمل! یا مسلمونا حرف (ایمان)وعملشون همخوانی نداره! ویا به بیان صریح مذهب تشیع ایرانی به تصفیه جامعه و خونریزی به اسمه دین متمایل شدن! نظر حضرت عالی؟!

سلام علیکم تشکر از اینکه نظرات رو مطالعه کردید. اگر کسی همانطور که نوشته اید به هر روش باطلی گرایش پیدا کند و قلبی باشد و اعلام هم نکند بین او و خداست و بدیهی است کسی او را نمی شناسد و او در قیامت در جهنم خواهد بود. برادر عزیز دقت کنید، خود شما می فرماید استخدام، خب بدیهی است که هر دستگاه و ارگان دولتی که دولت اسلامی است باید افرادی را استخدام کند که پایبند به این اصول باشد، و عقل هم همین حکم را دارد، شما اگر کارخانه ای داشته باشید افرادی را استخدام می کنید که اولا متخصص باشند ثانیا شما را به عنوان مدیر کارخانه و راهبر قبول کنند و بخواهند تحت مدیریت شما تلاش کنند، اگر شما را قبول نداشته باشد و صرفا به فکر منافع شخصی خودش باشد، طبیعی است شما از گزینه های دیگر که در نوبت هستند و این نقایص و انحرافات را ندارند استفاده کنید. ثانیا دین رحمت با روش عقلانیت هست نه پندارهای خام. ثالثا حرف و عمل مسلمانان الان محل بحث ما نیست، شما مبانی اسلام را، دعوت به توحید، اخلاق، کرامت را ببینید، سلوک امیر المومنین علی علیه السلام را ببینید، حالا اگر ادعایی دارید مرد باشید و باشیم بجای بهانه خودمان مرد و مردانه در میدان باایستیم و نماد خوبی باشیم، چرا یاد گرفته ایم فقط به دیگران انتقاد کنیم؟!. پس شما هزاران روایت در اخلاق و کرامت اسلامی را بخوانید و از خودتان شروع کنید وحرف و عمل خودتان حداقل یکی باشد. رابعا عزیزم ظاهرا ذهن شما خیلی خشن هست، و ظاهرا مخاطب خارج از کشور هستید، چه تصفیه ای!!، بسیاری از اقلیت های مسیحی، یهودی و … در این کشور استخدام می شوند، در مجلس نماینده دارند، مسالمت آمیز زندگی می کنند، اگر اشکالاتی هم هست باید برطرف شود اما این دلیل نیست که مسیحیت کنونی حق باشد. اگر اهل مطالعه هستید و تحت تبلیغات دشمنان شیعه نیستید، لطف کنید تاریخ اناجیل، تاریخ جنایات همین کلیسا را بخوانید ببینید چه گذشته ای دارند و الان هم کشورهای مسیحی دنیا چه بلایی سر سایر کشورها وارد کرده اند، گذشته از اینها دهها کتاب در نقد مسیحیت نوشته شده که مسیحیت کنونی اصلا دین نیست، دینی دست ساز و بشری است و مسیحیت اصلی از بین رفته است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ببخشید ،سوال داشتم و میدونم خیلی ها میپرسن و سوال خیلی ها هم هست ، اینکه از ابتدای اسلام تا کنون نسبت مسلمانان به ادیان دیگر خیلی کم بوده تا به امروز که از حدود ۸میلیارد انسان کمی بیشتر از ۱میلیارد انسان مسلمانند ،و اگه بحث شیعه و سنی را کنار بذاریم ممکنه دینداری نیمی از مسلمانان هم مورد قبول خدا نباشه، تعارف نیست و واقعیته دیگه، سوالم اینه تکلیف اون همه ادم چی میشه روز قیامت؟ آیا همه به جهنم میرن ؟ ***

سلام علیکم لطفا در هر دیدگاه یک سوال مطرح کنید تا بتوانیم با توجه به حجم سوالات سایر عزیزان در بخشهای مختلف سایت سریعتر پاسخ بدهیم. ببینید، اصل اولی این هست که خدای متعال حجت را بر همه تمام می کند. اصل دوم این هست حساب و کتاب و بهشت و جهنم بر اساس حجت های اتمام شده است. بنابراین، اگر کسی اسلام به او رسیده باشد، یا فرصت داشته که درباره دین حق یعنی اسلام تحقیق کند و بدان عمل کند فردای قیامت اگر عمل کرده باشد جایگاهش بهشت است اما ار کوتاهی کرده باشد، یا عناد ورزیده باشد و به دنبال هوی نفس رفته باشد مواخذه می شود. اما جمع کثیری هستند که چه بسا اسلام بدانها نرسیده باشد و اگر می رسید قبول می کردند، اینها جزو مستضعفین فی الارض هستند، بخشی از روایات ناظر به اینهاست. حساب و کتابب آنها بر اساس عقل و رفتارهای فطری است، مثلا دزدی نکرده باشند، ظلم نکرده باشند. چنین افرادی در برزخ یک مرحله تکاملی دارند و ولایت ائمه و اسلام بر آنها عرضه می شود. اما باز تاکید می کنم افرادی که واقعا کوتاهی نکرده باشند و در راه حقیقت تلاش کرده اما اسلام به سرزمین آنها نرسید. اما اگر کسی کوتاهی کرد در راه شناخت خدا و حجت های او در زمین، بدیهی است باید پاسخ بدهد. بخش بعدی سوال شما ناظر به جمعیت مسلمانان است که به نظر شما کم است، ببینید پرونده دین اسلام تا قیامت باز است، شاید امروزه به پندار شما تعداد کم باشد اما در حال روز به روز در حال افزایش است و در عصر ظهور میلیونها نفر سالهای متمادی به اسلام گرایش پیدا می کنند و اسلام فراگیر می شود. هنوز زود است که شما کارنامه را ببندید و نتیجه گیری کنید، پس باید مجموعه دوران قبل و بعد از خودتان را هم به حساب اضافه کنید تا نتیجه صحیح را بگیرید. در سایت هدانا سرچ کنید و درباره مستضعف فی الارض بیشتر مطالعه نمایید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام. ممنون از سایت خوبتون. من یه سوال داشتم.. مگر خداوند در قرآن نگفته هیچ اجباری در دین نیست؟ پس چرا اگر یک مسلمان،مسیحی شود گناهکار است؟ مگر خدای یکتا را ستایش نمیکند؟ مگر پیامبر او را قبول ندارد؟

سلام علیکم برادر عزیز بارها این سوال را پاسخ داده ایم، ظاهرا شما فرصت مطالعه متن و نظرات سایر دوستان را نداشته اید!. در بحث لا اکراه فی الدین، لطف کنید در سایت سرچ کنید، این به این معنا نیست که افراد آزاد هستند که به هر مسلکی عمل کنند و هر جنایت یا کاری را انجام بدهند، انسان آزاد است که هر دینی را انتخاب کند یا هر روشی را داشته باشد، مثلا دزدی کند، یعنی جبر در انتخاب ندارد، اما اگر مثلا دزدی را انتخاب کرد این به این معنا نیست که دین در جنبه کیفری و حقوقی او را رها کند که به مال مردم آسیب بزند، یا در آخرت مواخذه نشود. در بحث دین هم همین است، اگر کسی در ذهن خود مسیحی، یهودی یا مشرک شد، انتخاب اوست و به خود او ربط دارد اما در قیامت مواخذه می شود، در دنیا هم تا زمانی که اعلام شرک و کفر نکرده کسی به او کاری ندارد اما اگر آمد تبلیغ کفر و انحراف کرد، بدیهی است که مجازات هایی برای او قرار داده شده است. پس لا اکراه یعنی شما آزاد در انتخاب هستید نه اینکه آزاد باشید که کفر و شرک را تبلیغ و به دیگران اعلام کنید. درباره مسیحیت، برادر عزیز مسیحیت کنونی هیچ ربطی به حضرت مسیح ندارد!، آیینی تحریف شده است که در آن دست های شیطان به خوبی دیده می شود و تهمت های سنگینی العیاذ بالله به حضرت مسیح می زنند!. دین مسیحیت واقعی دینی است که به حضرت محمد ص بشارت داده و با آمدن دین اسلام عمل به آن دین هم منسوخ شده است چه برسد به مسیحیت کنونی که انجیل های آن دست نوشته و تحریفات پس از حضرت عیسی است. انجیل واقعی از بین رفته است. لطف کنید تاریخ اناجیل را که خود بزرگان مسیحیت نوشته اند بخوانید می فهمید چه خبر است. خدای مسیحیت با خدای اسلام متفاوت است، تثلیث و سایر نسبتهایی که به خدا در مسیحیت می زنند اصلا قابل قبول نیست و نوعا شرک است!. لطف کنید یک دوره خداشناسی برهانی را بخوانید تا بهتر خدای یکتا را بشناسید. در هر حال دین مسیحیت کنونی هیچ ارتباطی به خدا و حضرت مسیح ندارد، چطور انتظار دارید که کسی از دین حق یعنی اسلام به راه انحراف و غیر خدا برود و گناهکار نباشد. ما حضرت عیسی مسیحی را قبول داریم که یکتا پرست بوده، شراب نمی خورده، و بشارت به پیامبری حضرت محمد علیه السلام داده است، نه مسیحی که کلیسای امروز از خودش ساخته و بجای آن مسیح واقعی تبلیغ می کند. توصیه می کنم بخش مسیحیت پژوهی سایت هدانا را مطالعه کنید، سطح مطالعات خود را افزایش بدهید تا حقیقت برای شما بیشتر آشکار شود. وفقکم الله لکل الخیر

امتیاز بینندگان:5 ستاره

من شدیدامذهبی هستم. یه سوال داشتم.خواستگاری دارم که بهش علاقه مندم.اماباتوجه باشرایط سخت زندگی وبیکاری ازمن خواسته که درصورت ازدواج کردیم به خارج ازکشوربریم وپناهده شویم.ومن هم چون اوبه دین مسیحیت روی بیاورم تاپناهدگی بهمون بدن؟اصلانمیتونم دین م تغییربدم .به خداواهل بیت که شیفته ش هستم پشت کنم.ازشماکمک میخام راهی جلوپام بزارید

سلام علیکم بدیهی هست که چنین مسیری بسیار خطرناک است و دنیا و آخرت شما را چه بسا نابود کند. حتی در روایات امر شده اگر شیعه ای در شهر کفر بود و برای دینداری او ضرر داشت واجب است که از کشور کفر به کشور و شهرهایی که اهل ایمان هستند هجرت کنند، حالا شما با اینکه به شدت مذهبی هستید، اصلا متوجه خطرات بعدی حضور نیستید!. آیا اینقدر وضعیت مالی شما خوب نیست که باید به کشورهای کفر پناهنده بشوید؟!. در هر حال کاملا مشخص هست چنین خواستگاری اصلا مناسب نیست وتعجب بیشتر اینکه خطر این مسئله را نمی بینید، و بدیهی است تغییر دین از اسلام کفر است. همسری که شما را وارد این جریانات تغییر دین بکند مطمئن باشید بعدا شما را به گناهان دیگر هم وادار می کند. در هر حال بدیهی هست که اگر کسی در کشور خودش عرضه نداشته باشد کاری را انجام بدهد با پناهنده شدن در کشورهای دیگر که شرایط سخت تری دارند بتواند زندگی کند. در هر حال اینطور هم نیست به صرف خروج فرش قرمز جلوی پای شما پهن بشود، و هیچ خطری شما را تهدید نکند. با دقت روی این نکات فکر کنید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.سوالی داشتم،اگر قرآن میگه لااکراه فی الدین(هیچ اجباری در دین نیست)چرا پس کسایی که نمی خواهند مسلمان شوند رو مجازات میکنه و به جهنم روانه میکنه؟!

سلام علیکم بنده از شما می پرسم کمی روی همین جمله فکر کنید،هیچ اکراهی در دین نیست، یعنی چه؟… یعنی اگر کسی آمد به منزل شما دزدی کرد، یا تعرض کرد این در دنیا مجازات ندارد!، یا حقش جهنم نیست!. خب کمی تفکر کنید منظور اینها نیست وگرنه اینهمه احکام و حدود الهی برای مجرمین نبود. پس منظور این آیه این نیست هرج و مرج بشود و هر کسی هر غلطی خواست بکند، انسانها را به فساد برساند یا قتل و غارت بکند بعد آیه بفرماید هیچ اجباری نیست! هر دین و روشی که خواستید داشته باشید!!!، خب بدیهی هست منظور این نیست.

منظور چیست؟، منظور این است که انسان تکوینا آزاد است که راه حق و درست را برود، یا راه کفر و جهنم را برود. برای مثال شخص آزاد است راه درست را مثل شما برود و به دنبال روزی حلال باشد، یا یک نفر برود دزدی کند، اما اگر دزدی کرد، به این معنا نیست که حکومت اسلامی او را تعزیر نکند. دقت کنید شما آزاد هستید که راه خدا و اسلام را بروید، یا راه شیطان و کفر، آزادید مجبور آفریده نشده اید که حتما به بهشت یا جهنم بروید، دست خود شماست، اما اگر راه حق را انتخاب کردید خب حمایت و آثار الهی هست، و اگر راه کفر را کسی رفت، باید تبعات عمل خود را بپذیرد که همانا گمراهی و جهنم است. دقت کنید: به زبان علمی لا اکراه فی الدین، شما مجبور تکوینی نیستید اما در تشریع مسئول و موظف هستید. یعنی تکوینا افراد بین راه حق و باطل آزاد هستند در انتخاب، اما در نظام تشریع و قانونگذاری اگر کسی آمد دزدی کرد و جامعه ها را بهم زد به زندان می رود. کمی درباره تشریع و تکوین تحقیق نمایید. ضمنا ادامه آیه را نیز حتما بخوانید، بحث قد تبين الرشد من الغى را نیز دقت کنید، و بحث ظلمت و نور را هم دقت داشته باشید تمام اینها شرح همین فراز است. لطف کنید در سایت سرچ کنید و درباره آیه لااکراه مطالب بیشتری عرض کرده ایم، حتما بخوانید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام مجدد خدمت شما برادر گرامی،بنده آدرس سایت شما رو به اون دوستم میدم که با هم بحث و گفتگو کنید. من با توضیحات شده باز هم مثل قبل قانع شدم.ممنونم از شما

سلام آقای یوسف وند دوست عزیزم.قبل از هر چیز خودم را معرفی کنم که من همان آلفردریک هستم که از دین مسیح به لطف و یاری شما به اسلام درآمدم هستم. ضمن عرض سلام و خسته نباشید از اینکه به سوالات دوستان پاسخ میدید و پیگیر هستید بسیار خوشحالم و آرزو میکنم که این راه را ادامه بدید. برای طرح دو سوال مزاحم شدم: ۱-بنا به تحقیق من مذهب شیعه رو انتخاب کردم و در نماز خودم از مهر استفاده نمیکنم درسته که در مکتب شیعه استفاده از مهر الزامی هست اما دوست سنی بنده گفت که شیعه میگه ۷ عضو بر روی خاک باشه چرا ۱ عضو روی خاک هست و بقیه روی فرش؟ و اینکه زمان احمد(ص) در خانه ها موزایک و فرش وجود نداشته و منابعی رو هم آورد از کتاب های خودشون که میگفتند امام هم روی حصیر و یا عبای خودشون نماز میخوندن و از مهر هم استفاده نمیکردند.با توجه به مطالبی که شنیدم از دید بنده سجده ی عادی و بدون مهر اشکالی نداره هرچند که ما نمیتونیم حکم از خودمون در بیاریم ولی بنظر شما اینکه بنده از مهر استفاده نمیکنم و هنگام سجده روی فرش سر میگذارم ایراد داره؟ ۲-من متوجه شدم که مسئله تثلیث در مسیحیت رو قرآن کاملا رد میکنه: پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است. نسا۱۷۱ حالا با توجه به اینکه اعتقاد ندارم پدر پسر روح القدوس خدا هستند اشکال نداره که در آغاز بعضی امور نام این ها رو نا خود آگاه و از روی عادت تکرار میکنم هرچند که منظورم از پدر صرفا خداست و پسر مسیح و صرفا روح القدوس که به معنای تثلیث نیست. در واقع اینطور فکر میکنم که در کنار اسم خدا اسم نجات بخش مسیح و فرشته ی روح القدوس که به نوعی تصدیق کننده ی مسیح هم هست باشه بهتره. و اینکه صلیبی که از کودکی پدر بزرگم که فوت کرده اند به من داده رو هنوز به گردن دارم اشکال نداره؟ و اینکه صلیب رو هنوز در نیاوردم اینه که اطرافیانم فکر نکنند که از ارادتم به مسیح کم شده هرچند که اعتقادات من از پایه عوض شدند اخیرا هم متوجه شدم که در کتاب اپوکریفا که حدودا مال سال ۱۵۰ میلادی هست از زبان پطرس نوشته شده: وقتی او (مسیح) این چیزها را گفت، من (پطرس) او را دیدم که ظاهراً توسط آن‌ها بازداشت شده بود؛ و گفتم: “چه می‌بینم، مولای من؟ آن شمایید که آن‌ها گرفته‌اند و همانا شما هستید که مرا چسبیده‌اید؟ یا آن کیست که شاد و خندان بر روی درخت (صلیب) است؟ و آیا او شخص دیگری است که که دست و پای او را می‌کوبند؟”

نجات دهنده (مسیح) به من گفت: “آنکه او را بر روی درخت (صلیب)، شاد و خندان می‌بینی، عیسای زنده است؛ ولی این یکی که بر دستان و پاهایش میخ می‌زنند، پوست و گوشت او است، که بدلی است تا باعث شرمندگی آن‌ها شود، کسی که شبیه او شده‌است؛ ولی به او و به من نگاه کن!” و در قرآن هم که مسئله ی مصلوب شدن مسیح رد شده اما توضیح کاملی داده نشده امکان داره صرفا جسم عیسی یا یک بدل از اون مصلوب شده باشه؟چون بالاخره یه نفر مصلوب شده. بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستم. خیلی ممنونم.

سلام علیکم برادر عزیز امیدوارم همیشه سلامت و در مسیر هدایت الهی باشید. و ما در این مسیر اگر خداوند توفیقی بدهد فقط گوینده هستیم و هدایت برای خدا و در دست اوست که بندگان پاک نهاد و تلاشگر را هدایت می کند و ان شاالله ما و شما نیز در این مسیر باشیم.

۱-از اینکه به اسلام گرویده اید خوشحالیم و جای شکر دارد و بدانید اسلام واقعی شیعه است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دو گوهر گرانبها تا قیامت برای هدایت انسانها قرار داد ، یکی قرآن کریم و یکی اهل البیت. این در روایت ثقلین آمده که مورد قبول شیعه و سنی است و اسناد فراوانی دارد. پس در هر حکم شرعی ببینید قرآن کریم و اهل البیت چه فرموده اند. ۲-همانطور که قبلا هم عرض شد سعی کنید که سوالها کوتاه و موردی باشد، و در ذیل نوشتار مرتبط سوال بفرمایید تا مناسب حال مخاطبان باشد.

۲- به دوست اهل سنت سلام برسانید و بگویید که شيعه و سني اتفاق دارند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بر زمين سجده مي كرده و مي فرموده است : أعطيت خمسا لم يعطهن أحد قبلي … وجعلت لي الأرض مسجدا وطهورا .صحيح البخاري ، البخاري ، ج ۱ ، ص ۸۶ . پنچ چيز به من داده شده است كه به هيچ كس قبل از من داده نشده است … زمين براي من محل سجده و پاك كننده قرار داده شده است . و نيز از ابو وائل نقل شده است كه مي گفت :

رأيت النبي ( ص ) إذا سجد وضع جبهته وأنفه علي الأرض .أحكام القرآن ، الجصاص ، ج ۳ ، ص ۳۶ ، و مسند احمد ، ج ۴ ، ص ۳۱۵ ، ۳۱۷ . پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله را ديدم كه وقتي سجده مي كرد ، پيشاني و بيني اش را بر زمين مي نهاد . و صحابه رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) نيز به تبعيت از آن حضرت ، جز بر زمين بر چيز ديگري سجده نمي كردند : وعن أبي عبيدة أن ابن مسعود كان لا يصلي أو لا يسجد إلا علي الأرض . رواه الطبراني في الكبير . مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج ۲ ، ص ۵۷ . ابن مسعود نماز نمي خواند و سجده نمي كرد ؛ مگر بر زمين … طبراني اين روايت را در الكبير نقل كرده است . حتي نقل شده است كه برخي از صحابه ؛ از جمله مسروق بن الأجدع ، چيزي شبيه مهر امروزي با خود حمل مي كرد و در زمان مسافرت با كشتي بر آن سجده مي كرد .

خب از دوست عزیز سنی می پرسیم اگر پیغمبر بر خاک یا زمین سجده می کرده، یک روایت بیاورید که پیامبر ص بر فرش سجده می کرده؟!!!. آنها باید جواب بدهند که چرا بر هر چیزی سجده می کنند… خب ما مسلمانیم تمام اعمال باید مستند باشد، اگر شیعه بر خاک و زمین سجده می کند، خب روایت دارد حتی از کتابهای اهل سنت که در بالا مطرح شد و این دلیل بر قدرت شیعه هست، حالا آنها جواب بدهند به چه حقی بر همه چیز سجده می کنند مگر پیامبر ص چنین کرده یا چنین اجازه ای داده است. شما نیز باید بر زمین سجده کنید یا چیزی که از جنس زمین هست نه فرش، چون نماز باطل است.

۳- در مکتب شیعه استفاده از مهر الزامی به این معنا که تخیل کرده اند نیست، آنچه در مکتب پیامبر ص و اهل البیت هست سجده بر زمین و خاک است، و صرفا خاک نیست (دقت کنید). متن رساله فقها و مجتهدین شیعه را ببینند هیچ کجا نگفته اند که حتما باید بر مهر باشد، بلکه می فرمایند سجده باید بر زمین باشد، -متن رساله فقها درباره احکام سجده در سایت هدانا موجود هست سرچ کنید- لذا سجده بر حصیر که از جنس چوب و از زمین است یا سنگ و مشابه آن اشکالی ندارد همانطور که اهل البیت بر خاک و سنگ و حصیر سجده می کردند. خود بنده در سجاده علاوه بر مهر کربلا، تکه سنگی که از سرزمین کربلا هست را دارم و سجده بر اینها جایز و بلکه مستحب و دارای ثواب زیادی است که در روایات اهل البیت سفارش زیادی در سجده بر خاک کربلا شده است، لذا شما بجای فرش که ارزشی ندارد و مبطل نماز هست، آنگونه که اهل البیت فرموده اند بر خاک کربلا سجده کنید. این برادر عزیز سنی گمان کرده که شیعیان مهر را از مواد خاصی می سازند، خیر مهر همین خاک و کمی آب است که خشک شده حالا اسم این را از باب ادب بجای گل خشک شده می گوییم مهر!، اگر توهمات ذهنی برخی از عزیزان کنار برود مسئله فهمش سخت نیست. بنابراین ملاک آنچه بر آن سجده صحیح است، خاک و آنچه از زمین می روید- غیر خوراکی- است می باشد، حالا شیعه برای اینکه مقداری راحت باشد خاک را با آب آغشته و به صورت گل خشک شده و همین مهر درآورده که اشکالی ندارد یا بر سنگ می توان نماز خواند. در سیره اصحاب پیامبر ص که در کتب اهل سنت هم آمده : مسروق صحابی ، هر وقت كه به مسافرتي مي رفت ، مقداري از خاك با خود بر مي داشت تا در كشتي بر آن سجده كند . أن النبي صلي الله عليه وآله وسلم سجد علي الحجر . پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بر سنگ سجده مي كرد . اين روايت را حاكم نيشابوري در المستدرك ، ج ۳ ، ص۴۷۳ نقل و آن را تصحيح مي كند

تمام این روایات را از کتب اهل سنت نقل کردیم، لذا پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» بر زمین سجده می کرده و شیعه هم که پیروان راستین پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» هستند فقط بر زمین سجده می کنند نه مانند برخی از اهل سنت که بر همه چیز سجده کنند!. درباره اعضا دیگر مثل سر زانو، خب بدیهی است اینها دستور داده نشده که مستقیم بر خاک نهاده شوند، و دیده نشده که پیامبر ص دستور بدهد اصحاب سر زانو را پاره کنند و مثل پیشانی بر زمین بگذارند، پس بنابر روایات تمام اعضا هفت گانه در یک سطح همتراز قرار می گیرد و پیشانی باید بر زمین مثل حصیر، خاک، سنگ، گل خشک شده(مهر) باشد، اما برادران اهل سنت برخلاف سنت رسول خدا بر همه چیز سجده می کنند که بدون دلیل هست.

امام اعظم اهل سنت ابوحنيفه فرموده اند: امام اعظم! ابو حنيفه مي فرمايند:سجده بر ادرار جايز است!! الطحاوي الحنفي، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاي۳۲۱هـ)

حالا بنده از شما می پرسم سجده بر خاک و گل خشک شده(مهر) و سنگ بر اساس سنت رسول خدا بهتر است یا سجده بر کثافات و نجاسات و اینها!. خودتان یکی از این دو مکتب را انتخاب کنید.

** لطف کنید مقاله سجده بر مهر از نظر شیعه و سنی را از اینجا یا لینک زیر کلیک کنید و بخوانید، کامل اسناد را از کتب اهل سنت آورده ایم که شیوه شیعه بر اساس سنت رسول خداست.

**لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مقاله «سجده بر مهر یا سجده بر کثافات و نجاسات بر اساس فتوای اهل سنت +اسناد» را بخوانید. ** لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مقاله «مناظره شیعه و سنی درباره سجده بر مهر» را بخوانید.

۴- یادآور می شوم حتما همیشه ملاک خود را حدیث متواتر و قوی ثقلین قرار بدهید، شیعه آماده پاسخگویی به تمام سوالات و شبهات و آماده مناظره در حقانیت امامت امام علی علیه السلام است و حاضریم انحرافات زیاد غیر شیعه را اثبات کنیم. به دوست اهل سنت سلام برسانید و اگر بنا بر فروعات احکام است خب این فرع را از اهل سنت بپرسید شما که ادعای پیروی از سنت پیامبر را دارید، یک روایت ضعیف بیاورید که پیامبر ص دست بسته نماز می خواند!.(درباره این ما در سایت داده ایم سرچ کنید وبخوانید). بپرسید چرا مردم علی علیه السلام که در غدیر منصوب پیامبر بود را کنار زدند و ابوبکر که هیچ فضیلتی نداشت را بجای او انتخاب کردند، چرا او را خلیفه می دانید با اینکه رسول خدا او را انتخاب نکرد!، و چرا ابوبکر و عمر از جیش اسامه تخلف کردند؟! با اینکه پیامبر متخلفین از جیش اسامه را لعنت کرد و لعنت پیامبر یعنی لعنت خداوند.

۵-برادر عزیز، من توصیه می کنم بخش امامت پژوهی سایت هدانا و مخصوصا سایت حضرت ولیعصر را ببینید اسناد و مطالب مختلفی بر اثبات حقانیت شیعه وجود دارد. شما فقط لطف کنید بگویید به چه حقی از ابوبکر و عمر پیروی می کنید که به سند صریح کتابهای خودتان نسبت هذیان (العیاذ بالله) به پیامبر دادند، حکم چنین افرادی چیست؟!

شما حدیث دوات و قلم را از اینجا کلیک کنید و بخوانید، اگر سوزنی حب به رسول خدا، و حتی انصاف در ایشان باشد خجالت زده خواهند شد که از چه کسانی حمایت می کند؛ حالا بماند همین افراد به در خانه دختر پیامبر ص ریختند و ایشان را به شهادت رساندند. بنده منتظر پاسخ ایشان به جریان روزهای آخر عمر پیامبر و حدیث دوات و قلم هستم. لطفا در قسمت دیدگاه های مطالب بالا اگر سوال مرتبط داشتید بپرسید.

۶- درباره صلیب خب مگر حضرت مسیح به شما گفته که صلیب نماد مذهب و آیین من است!، یا خداوند چنین دستوری داده است، اینهم یکی از آن چیزهایی است که ساخته وپرداخته برخی مسیحیان است، شما ببینید حضرت میسیح مسیرش و قولش چه بوده به همان عمل کنید، اگر خود حضرت مسیح الان بود چه می کرد؟ آیا صلیب می انداخت یا تبلیغ دین آخرین پیامبرص را انجام میداد و ملتزم به قرآن کریم بود. تمام انبیاء در مسیر دین اسلام هستند و هدف آنها اجرای کامل توحید و احکام اسلام که همان دستورات خداوند است می باشد. همه ما هم باید به دنبال همین هدف باشیم و از ساخته و پرداخته های انسانها تبعیت نکنیم. بر اساس این توضیحات اگر شما مسلمان شده اید، نیازی به صلیب نیست، صلیب را از گردن باز کنید و استفاده نکنید. ۷- در کنار اسم خداوند فقط خداوند متعال هست، خداوند نامحدود در علم و قدرت و تمام صفات کمالی است و سایر موجودات مخلوق خدا و محدود به حد وجودی هستند و هیچ چیزی با خدا العیاذ بالله همتراز نمی شود. در میان مخلوقات بالاترین و پرفضیلت ترین مخلوقات که سایر مخلوقات از نور او به عنایت خداوند بهره می برند همانا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. ایشان بالاترین و بزرگترین انبیاء الهی هست جایگاه ویژه ای دارند و ما از ایشان به عنوان بهترین و بزرگترین بنده خدا «عبدالله» یاد می کنیم، چون برترین مقام عبد محض خدا بودن هست که هیچ انسانی همانند رسول خدا و اهل البیت که از نور ایشان اند به این جایگاه رفیع دست نیافته است. پس از ایشان اهل البیت، و انبیاء عظام و فرشتگان مقرب و سایر انبیاء جایگاه بسیار ویژه ای دارند. چیزی از خودتان به عنوان بهتر یا بدتر اضافه نکنید ببینید خداوند چه دستور داده همان را بگوییم و عمل کنیم. پدر و پسر عناوینی که در مسیحیت هست، در اسلام نیست و حضرت مسیح را ما به عنوان پیامبر الوالعزم قبول داریم. سایر عناوین نسبت های ناروا و بدون دلیل به ایشان است.

۸- ارادت خود را به حضرت مسیح با اسلام واقعی به خداوند نشان بدهید، شما به دین اسلام عمل کنید این بالاترین مسیحیت واقعی است، روایات زیادی درباره حضرت مسیح در اسلام هست خب همانها را برای دوستان و اقوام محترم مسیحی بخوانید یا آیاتی که درباره حضرت مسیح و اقوال ایشان در قرآن است را برای دوستان و اطرافیان خود بخوانید، آیاتی که در باره فضیلت حضرت مریم سلام الله علیها هست را بخوانید و ببنید که حضرت مریم و تمام انبیا دارای جلالت و احترام و عفت هستند برخلاف آن نسبت های ناروایی که در کتب عهدین به ایشان زده می شود. شما عیسی واقعی را معرفی کنید تا آنها ارادت پیدا کنند، صلیب کجایش به حضرت مسیح ارتباط دارد تا ارادت به ایشان را با صلیب بخواهیم نشان بدهیم. آیا خداوند گفته صلیب بیندازید، آیا حضرت مسیح گفته صلیب بیندازید؟! آیا خود حضرت مسیح هم صلیب می انداخت که نماد مسیحیت واقعی باشد. در هر حال نگهداری صلیب برای مسلمانان و مسیحیان واقعی جایز نیست. از جهت شرعی باید شکل را تغییر بدهید که دیگر صلیب نباشد و به گردن هم نیندازید، و شکلی که نماد صلیب نباشد را به عنوان یادگاری می توانید نگه داری کنید؛ پس خود صلیب که هیچ ارتباطی به راه انبیا و خدا ندارد را حق ندارید و نداریم داشته باشیم.

در همین ایام ذی الحجه در روایات ما -روایت امام باقر علیه السلام- هست که اذکاری بسیار عالی و توحیدی از سمت جبرئیل به جناب حضرت مسیح علیه السلام عنایت شده که علمای شیعه در این دهه بدان مشغول هستند و سفارش می کنند اینجا کلیک کنید، لذا شما این اذکار را در این ایام زیاد بگویید تا حالات توحیدی شما تثبیت شود. خب ما اگر به گفتار و عمل حضرت مسیح عمل کنیم بهتر است و مسیحی واقعی هستیم یا چوب و مانند آن را جابه جه کنیم، کوه را هم جابه جا کنیم نشانه ارادت نیست، ارادت نشانه اش تبعیت است، مگر حضرت عیسی بشارت به آمدن حضرت محمد ص نداده است، اگر شما نیز مبلغ پیامبری حضرت محمد باشید مسیحی واقعی هستید و این ارادت واقعی است، مسیحی واقعی مبلغ اسلام و شیعه هست.

۹-«اناجیل» چهارگانه کنونى همگى مساله مصلوب شدن (به دار آویخته شدن) مسیح(علیه السلام)و کشته شدن او را ذکر کرده اند، و این موضوع در فصول آخر هر چهار انجیل – متى، لوقا، مرقس و یوحنا – مشروحاً بیان گردیده، و اعتقاد عمومى مسیحیان امروز نیز بر این مساله استوار است. ولی قرآن مجید در آیه۱۵۷ سوره«نساء» مى فرماید: (و مى گفتند: ما مسیح عیسى بن مریم رسول خدارا کشته ایم)؛ «وَ قَوْلِهِمْ اِنّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ». (آنها هرگز نه مسیح را کشتند و نه به دار آویختند، بلکه دیگرى را که شباهت به او داشت اشتباهاً به دار زدند)؛ «وَما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ». علاوه بر روایات و قرآن کریم شواهدی تاریخی از انجیل وجود دارد که نشان می دهد که حضرت مسیح به دار آویخته نشد بلکه شخص دیگری بوده است ما در نوشتار دیگری به این مسئله پرداخته ایم برای اینکه طولانی نشود لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مطالعه نمایید. برای مثال در «اناجیل» مى خوانیم که: شخص محکوم بر چوبه دار از خداشکایت کرد که چرا او را تنها گذارده و به دست دشمن براى قتل سپرده است! اگر مسیح(علیه السلام) براى این به دنیا آمده که به دار آویخته شود و قربانى گناهان بشر گردد، چنین سخن ناروائى از او به هیچ وجه درست نبوده است، این جمله به خوبى نشان مى دهد که شخص مصلوب آدم ضعیف، ترسو و ناتوانى بوده است که صدور چنین سخنى از او امکان پذیر بوده است، و او نمى تواند مسیح باشد. حضرت مسیح به صلیب کشیده نشد، و روایات ما در این باره مبسوط توضیح داده اند بلکه به آسمان عروج داده شد و در آخر الزمان بر می گردند و به امام زمان علیه السلام اقتدا می کنند. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.بنده بعد از ۱۲ سال اشتغال در شرکت [***] و بدلیل فشار ناشی از کار و شیفت کاری دچار مشکلات اعصاب و روان و آرتروز گردن شدم . دو سال به بنده محدودیت کمیسیون پزشکی دادند ولی از سال سوم شروع به آزار و اذیت روحی و روانی کردند ، کسانی با من اینکار رو کردند که مثل من مسلمان بودند و نماز میخواندند و روزه میگرفتند و انقدر این اذیت ها ادامه دار شد تا منجر به اخراج بنده شد . الان ۲ ماهه که خرجی ندارم و شرمنده همسر و دو فرزندم هستم . من نه از امریکا ضربه خوردم نه از اسراییل و نه انگلیس . من از مسلمانان هموطن ضربه خوردم که به گریه ها و التماس های همسرم زمانی که با فرزند شیر خواره ام جلوی درب شرکت بودند و درخواست برگشت به کارم را داشتند توجه ای نکردند . الان با توجه به وضعیت بد اقتصادی تصمیم به خروج از کشور دارم ، شاید بتوانم در کشور دیگری مشغول به کار شوم . جایی که به آدم اتهام نزنند ، پاپوش درست نکنند و نان یک خانواده رو نبرند . بنابر استدلال شخصی از اتفاقات اخیر ، تمایل شدیدی برای گرایش به دین مسیحیت پیدا کردم و به نوعی از اسلامی که به حق مظلوم تعدی میکند و به طفلان معصوم رحم نمیکند گرایشی ندارم . آیا با گرایشم به دین مسیحیت ، امنیت جانی دارم ؟ یا اینکه جانم هم مانند شغلم و زندگیم ، اینده فرزندانم و… باید تقدیم اسلامی شود که ناخواسته و به صرف تولدم در کشور اسلامی بوده. من از اسلام فعلی جز ریا و دروغ و غیبت و تهمت زدن و … چیزی ندیدم . لطفا بفرمایید با تغییر مذهب به حکم اسلام باید کشته شوم ؟ آیا مسیحیت تحریف شده بهتر است یا اسلامی که در اجرای دستورات الهی کم فروشی میکند. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید. با تشکر

سلام جناب آقای شیر افکن عزیز بنده پیام شما را با دقت خواندم و متاثر شدم. نباید با شما چنین رفتاری داشته باشند و قلب هر خواننده ای را ناراحت می کند، البته من در مقام قضاوت نیستم چه بسا شرکت ادله خاص به خود را داشته باشد، در هر حال آنچه بر شما گذشته برای حقیر سخت و متاثر کننده هست و امیدوارم خداوند پس از این همه سختی همانطور که در قرآن کریم وعده داده آسانی قرار بدهد. ببینید آنکسی که به ناحق با شما چنین کاری کند آن شخص مسلمان نیست، شما به چه حقی چنین افرادی را مسلمان می دانید؟!. آنکسی که سجاده را از زیر پای امام حسن علیه السلام کشید، یا آنکسی که به فرق امام علی علیه السلام ضربت زد اینها نیز ادعای اسلام داشتند، آیا شما اینها را مسلمان می دانید؟! قرآن کریم این منافقان را بدتر از کفار و مشرکین می داند.

شما چرا مسلمانی شمر و معاویه و یزید را می بینید؟ من تعجب می کنم!، خیلی از اسلام دور هستید، برویید خصیصه های شیعه علی را در روایات بخوانید آن شب زنده داران و متقیان روز مسلمان هستند. چرا اینها را نمی بینید!. شما ببینید امام علی چگونه مسلمانی کرد آیا شما از اسلام علی فرار می کنیید! به خودتان نهیب بزنید از کدام اسلام فرار می کنید؟ از اسلام امام حسین علیه السلام!!!!!، مشکل از اسلام نیست مشکل از احساسات و جهل ماست، ما چرا مانند علی علیه السلام نباشیم.

اگر کسی به هر اسمی با شما بدی کرد، صدها مرتبه بدتر از آن را با امامان کردند، اینها کجایشان اسلام و مسلمانی است، شما چرا مثل علی علیه السلام نمی شوید، او در این میادین چه کرد؟. برادر عزیز اسلام نه من هستم نه آنکسی که اسما مسلمان است، مسلمانی را از امام حسین علیه السلام یاد بگیرید، حق طلبی و حق گویی را از علی علیه السلام یاد بگیرید، من نمی گویم چه دینی داشته باشید، فقط بگردید یکجای عالم سر سوزنی مثل امام حسین و امام علی پیدا کردید همان دین را بروید که همان راه حقیقت است. آزاد مرد باشید، مانند بچه ها قهر نکنید ببینید خدا کجاست، اهل البیت کجا هستند همان اسلام است، هر کسی هم که اسم اسلام داشت را دور بیندازید معاویه هم ادعای اسلام می کرد. ما مفتخریم که خوبانی مثل امام حسین و اهل البیت و شهدا را داریم با زندگی های درخشان، این اسلام ماست.

فراموش نکنید اگر قرار بر ظاهر است، همان مسیحیت هم میلیونها انسان را در هیروشیما با سلاح اتمی نابود کرد، اگر زن و بچه شما کمی ناراحت شده اند این مسیحیان و یهودیان چه بلاهایی را که در همین قرن اخیر بر سر زنان و کودکان در نیاوردند که زبان از گفتنش شرم دارد!. همین کشورهای مسیحی و یهودی غربی در جنگ تحمیلی چه بلایی سر مردم ایران زمین آوردند، آیا شما عاشق اینها هستید؟!. به تعبیر شاعر: زین کلیسای که در خدمت جباران است****عیسیِ مریم از آن خود شده بیزار برو

چشمتان را باز کنید نگذارید شیطان با بهانه های واهی شما را از مسیر خدا و حقیقت دور کند، و شیطان همین را می خواهد، شما از این افراد شیطان صفت شکایت دارید و ناراحتید، حالا چرا به آغوش شیطان فرار می کنید!، چرا از شر این شیاطین به آغوش امام علی علیه السلام پناه نمی برید. با قلبی آرام به حضرت متوسل بشوید، از نو شروع کنید ان شاالله لطف خداوند را در زندگی خواهید دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام حاج آقا . ممنون از تسلی خاطر شما . قطعا اظهارات بنده تحت فشارهای موجود میباشد . بنده نمیتوانم لحظه ای دل از ائمه اطهار علیه السلام ببرم چرا که با عشق و کرامت این بزرگواران خدا رو شناختم ولی عمق فاجعه بیش از اینهاست که میفرمایید که خانواده ام کمی ناراحت شدند. در حال حاضر همسر بنده دچار مشکلات جسمی و روحی عدیده ای شدند . مدتی است که خانه ما رنگ شادی به خود ندیده . با تمام این مصائب از امامان معصوم در مقابل مصیبت هایی که کشیده اند خجالت زدم . انشالله خداوند به شما عمر با عزت بده . ممنون که با آرامش خاطر ، بنده را آگاه ساختید . خیلی به دعای خیر شما نیازمندم . دعا کنید که برگردم به کارم . ارادتمند شما حسین شیرافکن

سلام علیکم بله قطعا بنده بجای شما نیستم و حتما مشکلات زیادی را تحمل کرده اید. فطرت و روحیه خوبی دارید عاشق اهل البیت، و بخاطر مشکلات بنده به شما حق می دهم ناراحت باشید. توکلتان به خدای بزرگ باشد، من هم دعا می کنم ان شاالله به حق اهل البیت مشکلات شما یکی پس از دیگری حل بشود و خداوند روزهای بسیار شیرین و مبارکی را برای شما بزودی رقم بزند. سعی کنید با رفتن به زیارت و سفر هم حال و هوای منزل و خودتان را تغییر بدهید و هم متوسل به اهل البیت بشوید. در مشکلات سنگین روزانه تا مدتی نماز جعفر طیار بخوانید و به عدد زیاد مثل ۱۰۰۱ مرتبه در بین الطلوعین استغفار کنید بسیاری از موانع شما حل می شود. در آخر عرض می کنیم بالاترین ثروت همین معرفت و اعتقاد شما به اهل البیت هست همه دنیا را به ما و شما بدهند در مقابل حب اهل البیت هیچ است و شما به وظیفه بندگی خود در مقابل خداوند عمل کنید خود خدا روزی شما را تضمین کرده و می کند. و اینگونه در قرآن کریم قول داده است: «إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ». وفقکم الله لکل الخیر

خداوندا … به زلف یوسف زهرا ، به عطر پاک دامانش ببر از سینه ام آه و بنه دستم به دستانش که راه نیک پویان را بپیمایم به یک شب من زآخر سر کنم عشق را ، که جمله رستگارم من من الحقیر حسین شیرافکن

سلام حاج آقا . عید قربان بر شما و جامعه روحانیت مبارک باد. []*** لطفا مطالب نشر پیدا نکند.ممنون

سلام علیکم بر شما و تمام مخاطبان محترم نیز مبارک باشد. درباره آنچه نوشته اید ما کاری نمی توانیم انجام بدهیم وگرنه باعث افتخار بود. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام امیدوارم سوال های بنده را فقط در قالب شبهه تحویل بگیرید ۱.حاج آقا اگر کسی از مسیحیت به اسلام روی آورد، از منظر دین مسیح، آن شخص حکم مرتد را دارد؟ ۲.مگر خداوند همان خدا نیست؟چرا از شعبه ای ب شعبه ی دیگر رفتن حکم مرتد را دارد و به بهای جان آدمی تمام میشود؟ ۳.اینکه ۱۰۰ درصد کشور ما از وقتی که قدرت تحقیق و تصمیم گیری نداشته اند، مسلمان به جامعه تحویل داده شده اند.خیلی ها دوست نداشته اند مسلمان باشند ولی شده اند.حال این افراد از اسلام روی برگردانند چه حکمی دارند؟ ممنون از سایت عالی تان

سلام علیکم ۱- از منظر دین مسیح واقعی تمام مسیحیان باید به دین اسلام تغییر دین بدهند، با آمدن پیامبر اسلام تمام ادیان گذشته عمل به آنها نسخ می شود، و آنچه الان شما به اسم مسیحیت می شناسید مسیحیت واقعی نیست بلکه دین تحریف شده ای هست که عده ای نوشته اند و به حضرت مسیح و خداوند نسبت می دهند و شرک و انواع اشکالات را در آن می بینیم.

۲- خدای مسیحیت با خدای اسلام فرق می کند، خدای مسیحیت کنونی که قائل به تثلیث است سراسر همراه با شرک است که ما در بخش مسیحیت پژوهی سایت هدانا مطرح کرده ایم. اما خدای اسلام بر اساس عقلانیت و براهین و بدور از خرافاتی است که نسبت می دهند. اما شما باید بدانید خدای مسیحیت واقعی و اسلام یکی است و همان خداوند فرموده که مرتد حکم خاص به خود را دارد. بهای جای آدمی را به صرف ارتداد نمی گیرند، هر کسی آزاد است در عقیده هر دینی داشته باشد، البته اگر راه غلط را رفت قطعا عذاب جهنم را خواهد داشت، انتخاب دین آزاد است اما تبلیغ دینی جعلی و غیر از راه خدا این جرم است. پس حکم ارتداد بخاطر انتخاب نیست بخاطر تبلیغ است، اگر کسی آمد بهای گوهر جان آدمیان را با اعلام ارتداد خود از بین ببرد یا در معرض بزرگترن خطر یعنی شرک و کفر قرار داد بدیهی است که مجرم است و باید مجازات بشود. پس تبلیغ بر علیه راه خدا و حقیقت است که از سمت خدا احکام سنگینی دارد چون با روح معنوی جامعه سروکار دارد و روح هزاران نفر در جامعه بالاترین چیز در جامعه است که نباید دستخوش تبلیغات ضد خدا قرار بگیرد. بدیهی است مثلا وزارت بهداشت اجازه تبلیغ و ارائه محصولات غذایی غیر بهداشتی را که جان افراد را در سطح جامعه بخطر بیندازد نمی دهد و قانون اشد مجازات را برای این افراد در نظر می گیرد، حالا این شخص خودش می خواهد فلان ماده سمی یا مسموم را بخورد خودش می داند اما حق ندارد جامعه را دچار خطرات نماید و از این بالاتر تبلیغ محصولات یا همان افکار انحرافی در جامعه برای روح مردم هست و بدیهی است که قانونگذار نمی تواند در مقابل انحراف و منحرفین و مبلغین راه شیطان سکوت کند.

۳- اینکه می گویید ۱۰۰ درصد اغراق و از عینک بد بینی شماست و کمی هم نشان از بی انصافی یا همان پیش فرض های غلط. به تعبیر شاعر: پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود****زان سبب عالم کبودت می‌نمود همواره در هر جامعه ای خوبان و مومنان هستند و در مقابل هم عده ای که داعیه دار کفر می باشند، ما و شما وظیفه داریم ببینیم در چه جهتی قرار داریم هدایت یا ظلمت!. قطعا کسی که در جامعه مسلمانان به دنیا می آید این یک نعمت است، و اگر کفران نعمت بکند از این جهت احکام و آثار خود را دارد اما تا زمانی که افراد عقاید باطنی خود را دارند و بر علیه دین تبلیغ و اعلام نکنند حساب و کتابشان به قیامت است در این دنیا قانون با آنها کاری ندارد. در هر حال برادر عزیز راه تحقیق باز است و خداوند همواره دعوت به تعقل کرده که مسیر درست را افراد انتخاب کنند کتابهای زیادی در زمینه براهین خداشناسی و دین اسلام نوشته شده که حجت را بر همه تمام می کند و ما شاهدیم و در همین سایت با افراد مومن فراوانی که دینداری بالایی دارند یا شما جریان راهپیمایی اربعین را و مانند آن را ببینید و یا آمار غیر مسلمانانی که به اسلام روی می آورند. در آخر عرض می کنم مطمئن باشید آینده از آن مردان و رهروان راه خداست همانطور که خداوند وعده داده است و قطعا هم محقق می شود و اسلام عالمگیر خواهد شد، آنچه وظیفه بنده و شماست اول این است که پیام دین را به درستی بفهمیم و در مرتبه بعد بجای بهانه گیری که فلان جا چه شده خودمان عمل کنیم و الگو کنیم، پیام دین هم روشن است، توحید و ولایت در معارف و اخلاقیات (تهمت نزن، غیبت نکن، دروغ نگو و …) و عبادات و غیر از این مسیر روشن و منطقی جه می بینید مگر گمراهی. وفقکم الله لکل الخیر

سلام , خسته نباشید , می خوام سوالات و شرح حالم رو خیلی مختصر بنویسم مه وقتتون گرفته نشه ,من یک دختر جوان مسلمانی هستم که توی خانواده مذهبی بزرگ شدم , از زمان ۱۳ سالگیم تا الان بیشتر اوقات به دین اسلام و خدا شک داشتم و همیشه اعتقاد قلبی خیلی محکم نداشتم , برخلاف اینکه چادریم و نماز و روزه و ….رو هم ادا می کنم , تا الان که دیگه این شک ها برام غیر قابل انکار و تحمل شدن و هیچ حسی به دینم ندارم , هیچ حسی به حجاب و نماز ندارم و در واقع دارم زورکی می خونم , اگه فشار خانواده نبوده شاید اینی که الان هستم نبودم ,نه اینکه گارد بگیرم ,نه , فقط نمی دونم که چطور این حس ها و شک ها رو سرکوب کنم , ولی حس می کنم که خدا رو توی هر چی خوبیه و مهربونیه می بینم , واقعا حسش می کنم , حسی که توی انجام هیچ کدوم از فرایض رو ندارم , خیلی به طور نمادین نماز می خونم و هیچ اثری ازش توی زندگیم نمی بینم , از طرفی هم شجاعت عوض کردن اعقایدم رو ندارم هم از ترس آینده و هم از ترس طرد شدن از خانواده , فکر میکنم با این اوضاع جامعه که هر کسی یه جوری از دین تفسیر میکنه به دین اسلام بد بین شدم

سلام علیکم شک انواع مختلفی دارد گاهی شک مقدس است گاهی شک نامقدس و شیطانی است. شک مقدس آن شکی است که شما را وادار می کند که مطالعه کنید، آثار بزرگان در زمینه دین را بخوانید و سطح معرفتی خود را افزایش بدهید. اما شک نامقدس شکی است که فرد نوعا تنبل هست و به دنبال آزادی های نفسانی و شهوانی است عواملی مثل فیلمها یا تصاویر نامناسب روح را از پذیرش مبانی دینی دور می کند. گناه عامل مهمی است که عقل عملی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. شما باید ببینید چه سبک زندگی دارید، چقدر در زمینه دین تحقیق کرده اید. قطعا دینی که بدون پشتوانه مطالعه و تلاش باشد پس از مدتی دچار شک و بی حالی یا شبهات می شود و نوعا شاهدیم افراد دچار همین قسم هستند و با توهمات خودساخته از اسلام به مخالفت می پردازند نه با اسلام واقعی. به تعبیر مولوی: کرده ای تأویل حرف بکر را**** خویش را تأویل کنی نی ذکر را

اسلام معارفش و محتوایش تماما مطابق با فطرت است، دروغ نگویید، غیبت نکنید، عبادت در حد عالی، معرفت در بالاتری سطح و … خب کدام عاقلی می خواهد با این معارف به مخالفت برخیزد. من توصیه می کنم و مطمئن هستم که شک شما ازنوع شک مقدس است و زمینه تلاش و تعالی شماست. با یک کارشناس مذهبی خانم در ارتباط باشید درباره دین و سوالات گفتگو کنید، مطالعه داشته باشید، آثار آیت الله استاد شهید مطهری مثل انسان و ایمان را شروع کنید و بخوانید. توصیه می کنیم الگو انتخاب کنید، زندگی شهدا و علما را بخوانید که عاشقانه دینداری می کرده اند، زندگی شهید ابراهیم هادی را بخوانید، مدتی در مسیر تحقیق باشید، پس از مدتی تحولات درونی بسیار عالی را در خود خواهید دید که از دین داری لذت می برید، ضمنا سخنرانی های استاد حجت الاسلام پناهیان را از همین امروز شروع کنید و گوش کنید بسیار، بسیار تاثیر گزار است. اینکه ما از نماز و دستور خدا لذت نمی بریم هشداری است بر اینکه هنوز خدا را نشناخته ایم، مشکل اینجاست.

شاهدیم که برخی از مردم بر اساس هوی نفس عمل می کنند و دینشان اسلام نیست بلکه هوی نفس هست، شما بر اساس عقل و متن آیات و روایات حرکت کنید قطعا راه مستقیم را پیدا خواهید کرد. و اینکه خدا را در هر خوبی می بینید این خیلی خوب هست و این هم جزو آموزه های دینی هست، اما صفات خداوند فقط این نیست یعنی خدای واقعی را باید با براهین عقلی بشناسید نه عاشقانه های بدون پشتوانه واقعی که همان توهمات برخی است که شیطان در جلو چشم آنها زیبا کرده که هر کاری دلت خواست بکن و راحت باش و با این حال تو مومنی و عاشق خدا!، این روحیه همان مسیر شیطان است که پس از مدتی هم شاهدیم همین اشخاص همین خدا را هم انکار می کنند و ندای انا ربکم الاعلی که همان ندای فرعونیت نفس است را سر می دهند. شیطان به دنبالل مشرک ساختن افراد است یعنی خدا را قبول کن اما خدایی که هیچ امر و دینی ندارد، خدایی که مطابق خواسته های نفسانی انسان است.

در کتب عقاید با براهین صفات خداوند بحث شده است، و شما باید خدای واقعی را بپرستید نه خدای ساخته نفس را!، چون یکی از کارهایی که مشرکین می کردند این بود که خدا را قبول داشتند اما خدایی که نفسشان می پسندید نه خدای واقعی را. قرآن کریم می فرماید:«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‌ای افکنده است؟! با این حال چه کسی می‌تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمی‌شوید؟! مطالب بیش از این است اما فضای بحث در قسمت دیدگاه ها محدود ست، پس ان شاالله مدتی توصیه های که کرده ام را عملی کنید مطمئن باشید کسی که در مسیر خداوند قرار بگیرد، خداوند هم لذت عبادت و دین را به او می چشاند اما کسی که بر اساس هوی و اوهام ذهنی دین داری کند از همین اوهام بدون خاصیت روزی خسته خواهد شد و دچار شک می شود. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام نمی دونم چرا این مباحث رو واضح و شفاف توضیح نمیدید .این وضع حداقل ۷۰درصد جوان های امروزی ماست.وضعیتی که حتی یک روحانی نمیاد تو مجالس روضه خوانی اش دست از سر بریده امام حسین برداره و به این همه بلاتکلیفی جوان ها توجه کنه.قبول کنیدکه در کار روحانیت حداقل ۹۰درصدتون حتی نمره قبولی رو هم نمیگیرید.بد عمل می کنید برای جوان ها .خیلی بد.متاسفم برای اینکه هنوز درد جوان ها رو نمی فهمید.دین اسلام دین شیرینی هست اما نمیدونم چرا اینقدر سختش کردند.اونقدر سخت که باقواعدش …گاهی جوان ها ترجیح میدن مطالعه.این مباحث رو هم کنار بگذارند .قبول کنید که از خدا خیلی مهربون تر از شماست.

سلام علیکم خواهر گرامی پیام شما رو با دقت مطالعه کردم، ابتدا تشکر می کنم که انتقادات و پیشنهاداتی رو مطرح کردید. چند نکته را به صورت خلاصه و فشرnه عرض می کنم. منظور شما از شفافیت را متوجه نشدیم، تمام مطالب واضح و شفاف در سایت هدانا تا حد ممکن پاسخ داده شده و نوعا در قسمت دیدگاه های سایت پاسخگوی عزیزان و مخاطبان محترم هستیم. – ما به عنوان روحانی تا جایی که ممکن هست با جوانها در ارتباطیم چه در مجالس چه از طریق سایت چه روحانیون دیگر، و متوجه مشکلات هستیم و ما هم دغدغه های شما را داریم و در سایت اگر دقت کرده باشید و منابر هم تذکر می دهیم، بیش از این از دست ما خارج است و برخی از مشکلات را خود مردم هنگام رای دادن ها باید دقت کنند. نوع گرایشات سیاسی و بازی هایی که به اسم آزادی یا سایر شعارهایی که نوعا دستخوش بازی های سیاسی است که مشکلاتی را ایجاد می کند و شما و بنده از تاثیر و نتیجه رای خود غافلیم یا اشتباه خود را در نوع انتخابات قبول نمی کنیم و دچار مشکلاتی هستیم که اساسا ارتباطی به روحانیت ندارد. – درباره نمره روحانیت، خدای متعال آگاه تر هست، با این همه هجمه های رسانه ها و در دنیای امروز، روحانیت اصیل (منهای برخی افراد که با لباس دین بر علیه دین هستند) همواره گفتارش راه خدا بوده و در حد توان هم به نظرم نمره قابل قبولی می گیرد اما این حد مورد نظر نیست و من هم با شما موافق هستم که می توانیم بهتر از اینها کار کنیم.در هر حال فراموش نکنید هر حقی یک تکلیفی هم به دنبال خود دارد همانطور که در فلسفه حقوق به اثبات رسیده است، اگر امروز ما به خود حق می دهیم که از روحانی مطالبه کنیم در مقابل نسبت به این جریان هم تکلیف داریم. شما از دور نشسته اید و خبری از بسیاری از واقعیات ندارید، امروز واقعا با اینهمه هجمه ها، افراد نادان و سختی هایی که هست کسی که وارد لباس روحانیت بشود و چشم را بر بسیاری از مادیات ببندد و به فکر مردم باشد، یک نوع جهاد بزرگ است که لحظه ای اش را افراد عادی شاید نتوانند تحمل کنند. -درباره دین که می فرمایید سخت شده، من تعجب می کنم؟! شما عینک بد بینی عجیبی بر چشم دارید، خیلی از سخنرانی ها را گوش کنید، برنامه سمت خدا را ببینید، سخنرانی های حجت الاسلام پناهیان را گوش کنید، یا آقای ماندگاری، همه اینها سرشار از امید هست و امیدوارم حداقل یک ترک گوش کرده باشید!!!. در هر حال حتما توصیه می کنم از همین امروز سخنرانی های آقای پناهیان را شروع کنید گوش کنید، عینک بد بینی شما برداشته خواهد شد. و اگر همین روحانیت و آثار روحانیت نبود همان مهربانی خدا را هم شما درک نمی کردید. و همین رحمت را ما در سایت تا توانسته ایم در حال تبلیغ هستیم، چچه جوانهایی که قصد خودکشی داشته اند و در گفتگو ها و مطرح کردن روایات آنها منصرف شده اند و الان عاشقانه زندگی می کنند. در هر حال من بخشی از انتقاد شما را قبول دارم و از خداوند می خواهم که ان شاالله به بنده و همه روحانیون این توفیق را بدهد که برای خدا کار کنیم و حرف بزنیم، بنده خودم به شخصه عاشق مردم هستم که طلبه شدم، و گرنه دنبال خیلی از مادیات و درآمد ها می رفتم در هر حال هیچ چشم داشتی هم از مردم نداریم و این را وظیفه بر خود می دانیم و این را هم عرض کنم حالا شما هر برداشتی می کنید داشته باشید بنده هیچ قشر و گروهی را ندیده ام که مثل برخی روحانیون عاشق مردم باشند، به فکر مردم باشند و به دنبال حل مشکلات مردم و خانواده ها باشند. فراموش نکنید همه ما چه روحانی چه غیر روحانی همه نسبت به دین خدا موظیفیم، دینی که هزاران هزار شهید برای آن داده شده است. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام خدمت شما ، بنده سوالی داشتم ، اینکه آیا نگاه کردن به زنان نامحرم در ماهواره اشکالی دارد؟ خانواده اصرار دارند که بتده به اتاق بروم وقتی که ماهواره میبینند اما من مقاومت میکنم آیا کار من درست است؟ وبرای این است که من نمیخواهم صدا و صورت زن نامحرم ایرانی که خواننده یا … است را بشنوم و تماشا کنم نظر شما چیست ؟ بنده چکار کنم؟ مشاهده این گونه زنان که بی حجاب و ایرانی هستند چه حکمی دارد؟ البته من که نگاه نمیکنم اما خواستم مشورتی با حضرتعالی داشته باشم و خانواده بدلیل این کارهای من به من القاب متحجر و… میدهند با تشکر

سلام علیکم برای اینکه وقت مخاطبان محترم با مطالب غیر مرتبط گرفته نشود سوالات خود را در نوشتار مرتبط مثلا نگاه یا ماهواره مطرح کنید موضوع نوشتار حاضر مطلب دیگری است.

۱-آثار و مفاسد ماهواره زیاد هست مخصوصا برای اهل ایمان، برای غیر اهل ایمان هم می بینیم کارشناسان هشدار می دهند که چه تاثیرات مخربی بر خانواده ها و شخصیت افراد دارد. این آمار و تاثیرات ربطی به تحجر و غیر تحجر ندارد اگر کسی کمی تعقل کند متوجه می شود این برنامه ها برای نابود کردن خانواده و اخلاق جامعه ایران هست. پس اصل ماهواره را نهی از منکر کنید و اگر گوش نمی کنند بیش از این تکلیفی ندارید و می توانید خودتان را به کارهای دیگر مشغول کنید این کار بسیار خوبی است که اتاق را ترک می کنید. ۲- نگاه به زنان ایرانی که پوشش ندارند و نوعا مسلمان هم نیستند اگر مفسده ای برای شما نداشته باشد اشکال ندارد. چون زن مسلمان احترام نگاه دارد و برای زنهای غیر مسلمان نیست. در هر حال زنهای غیر مسلمان را هم توصیه می کنید حتی اگر مفسده ای برای شما ندارد نگاه نکنید چون به مرور زمان روی اخلاق شما تاثیر می گزارد. شما در مسیر درست خودتان باشید خداوند نیز جبران می کند و آثار خوبی را در زندگی خواهید دید، دیگرانی هم که مسخره می کنند یا طعنه می زنند آثار گناه را خواهند دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام بر شما پاسخگوی خفن و پرتلاش ببخشید فکر میکنم شما نیز متوجه وضع کنیونی جامعه شده باشد ، متاسفانه اینکه آدم میبینه در بخش ارتدود این همه سوال میاد ولی در بسیاری از بخش های مفید و جذاب دیگر احکام این سایت سوالات کم هست متوجه میشه متاسفانه دشمن واقعا در حوزه ی دین گریزی مردم موفق عمل کرده واقعا شرمسارم از نوشتن این ها ولی … سوال : ۱٫اگر کسی نداند توهین به ائمه و مقدسات اسلام موجب کفر و ارتداد است و انجام دهد باید چکار کند ؟ اگر نمیخواسته منکر خداوند و پیامبر شود ولی مثلا به ائمه توهین کرده حکمش چیست ؟ اگر مرتد شده باید بره خودش رو به مراجع قضایی تحویل بده هرچه قدر هم اسلام رو قبول داشته باشه میدونم فکر میکنید تناقض داره حرفام ولی کتابی نگاه نکنید واقعا چنین اتفاقتی در زندگی می افتد . ۲٫اگر کسی را دیدم که کفر میگفت ایا باید سریع اورا کشت؟ من دیدم که کسی تهمت بدی به خداوند زد ایا خشم ادمی را از حال خود خارج میدارد؟ چون او فردی بود که مرضی در مغزش داشت و به نظر خشمگین می آمد ؟ ۳٫ایا فرزندان مسلمانان الزاما مسلمان اند ؟ یعنی اگر قبل از بلوغ با دین دیگری متاسفانه اشنا شوند و ان را بپذیرند مرتد اند ؟ ۴٫فردی را می شناسم که برخی اعمال مرتبط شده به ائمه [****] ایا این فرد مرتد است ؟ ۵٫چطور کسی که اسلام را درست و حسابی نفهمیده و درک نکرده اصلا مسلمان محسوب می شود که بعد از ان درست کشید و روی گردانید مرتد نامندش ؟ برادر عزیزم ببخشید طولانی شده خداوند به تو قوت و توان و علم بی پایان اعطا کند تا همیشه پیرو اهل بیت و دوست دار دوست دارانشان باشی ۶٫باتوجه به اینکه ما الان در عصر هجوم شبهات هستیم اگر کسی به شبهات باورکرد و مثلا در امری شک کرد که باعث مرتد شدن است حکم او چیست ؟ همه تقصیر که برگردن او نبوده ۷٫چرا اهل سنت حکمشان با شیعیان فرق دارد حکم انان از چه منابعی اورده شده ؟ ۸٫اگر کسی حقیقت اهل بیت را نفهمیده بود و به انان توهین کرد حکم او چرا مرتد است ؟ ۹٫اگر من مرتدی را بشناسم چگونه باید با او رفتار کنم ؟ اگر فهمید اشتباه کرده و توبه کرد باید خودش را به مراجع قضایی تحویل دهد ؟

از شما ممنون ببخشد برای طویل شدن نوشته خداوند یارتان یا علی

سلام بر شما پاسخگوی خفن و پرتلاش ببخشید فکر میکنم شما نیز متوجه وضع کنیونی جامعه شده باشد ، متاسفانه اینکه آدم میبینه در بخش ارتدود این همه سوال میاد ولی در بسیاری از بخش های مفید و جذاب دیگر احکام این سایت سوالات کم هست متوجه میشه متاسفانه دشمن واقعا در حوزه ی دین گریزی مردم موفق عمل کرده واقعا شرمسارم از نوشتن این ها ولی … سوال : ۱٫اگر کسی نداند توهین به ائمه و مقدسات اسلام موجب کفر و ارتداد است و انجام دهد باید چکار کند ؟ اگر نمیخواسته منکر خداوند و پیامبر شود ولی مثلا به ائمه توهین کرده حکمش چیست ؟ اگر مرتد شده باید بره خودش رو به مراجع قضایی تحویل بده هرچه قدر هم اسلام رو قبول داشته باشه میدونم فکر میکنید تناقض داره حرفام ولی کتابی نگاه نکنید واقعا چنین اتفاقتی در زندگی می افتد . ۲٫اگر کسی را دیدم که کفر میگفت ایا باید سریع اورا کشت؟ من دیدم که کسی تهمت بدی به خداوند زد ایا خشم ادمی را از حال خود خارج میدارد؟ چون او فردی بود که مرضی در مغزش داشت و به نظر خشمگین می آمد ؟ ۳٫ایا فرزندان مسلمانان الزاما مسلمان اند ؟ یعنی اگر قبل از بلوغ با دین دیگری متاسفانه اشنا شوند و ان را بپذیرند مرتد اند ؟ ۴٫فردی را می شناسم که برخی اعمال مرتبط شده به ائمه در کتب شیعی را باور دارد مثل تهمت همجنس گرایی به دو امام معصوم و مصمون کردن امام رضا ع با شراب میگساری دروغین ایشان در دربار مامون ایا این فرد مرتد است ؟ ۵٫چطور کسی که اسلام را درست و حسابی نفهمیده و درک نکرده اصلا مسلمان محسوب می شود که بعد از ان درست کشید و روی گردانید مرتد نامندش ؟ برادر عزیزم ببخشید طولانی شده خداوند به تو قوت و توان و علم بی پایان اعطا کند تا همیشه پیرو اهل بیت و دوست دار دوست دارانشان باشی ۶٫باتوجه به اینکه ما الان در عصر هجوم شبهات هستیم اگر کسی به شبهات باورکرد و مثلا در امری شک کرد که باعث مرتد شدن است حکم او چیست ؟ همه تقصیر که برگردن او نبوده ۷٫ اگر کسی از اسلام رو گرداند من چگونه اورا کمک کنم اگر بازگشت باید خودش را به مراجع قضایی تحویل دهد ؟ ۸٫چرا اهل سنت به مرتد فرصت میدهد ؟ این حکم را از کجا اورده اند ؟ ۹٫ایا احتمال دارد حکم ارتداد در شیعه هم تغییر کند مثلا با توجه به زمانه امروز که متاسفانه مردم دین گریز شده اند یا اینکه حکم ثابت است ؟

سلام علیکم بازدید ما در سایر بخشها بیشتر هست، و اگر اینجا دوستان وال دارند گاهی بخاطر جوانب کار هست که نیاز به توضیح بیشتر دارد در نوشتارهای دیگر چه بسا توضیحات کافی هست و دوستان نیازی به سوال کردن ندارند پس اگز اینجا سوال زیاد هست نشان دهنده زیاد شدن ارتداد نیست برعکس ما خیلی ها را می بینیم که به دین گرایششان بیشتر شده است. ۲- اگر کسی به ائمه العیاذ بالله توهین کند، این گناه کبیره و در حکم ارتداد هست و باید توبه کند. نیازی به رجوع به مراکز قضایی نیست همینکه توبه کند کافی است. ۳- اگر کسی کفر بگوید شما باید نهی از منکر کنید و حق کشتن ندارید، اجرای حکم ارتداد بر عهده مراکز قضایی است نه افراد عادی. ۴-تهمت به اهل البیت که نوشته اید بله این در حکم ارتداد و کفر است. ضمنا هیچ موارد که گفته اید در کتب شیعه نیست، و تهمت هایی که زده است از نفس خبث اوست!!!. ۵- اگر کسی مرتد شد شما اول مراقب خودتان باشید که در شما تاثیر نگذارد، اگر می توانید به او یک روحانی دینی معرفی کنید و صرف کفر اگر تبلیغ ارتداد ندارد نیازی به معرفی کردن او به مراکز قضایی نیست. ۶- حکم ارتداد در شیعه مشخص است اگر کسی شبهه علمی داشته باشدباید او را راهنمایی و ارشاد کرد. افرادی مثل احسان طبری که کمونیست بودند با همین جلسات مسلمان شد و توبه کرد لذا تشخیص ارتداد و علت آن با مجتهد جامع الشرایط است. حکم ارتداد ثابت است و تغییر ناپذیر است. و خوشبختانه بسیاری هستند که به دین گرایش دارند و خوبست به آمار اسلام آوردن در غرب توجه کنید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام علیکم خدمت دوست و برادر عزیزم مهدی یوسف وند آرزوی قبولی روزه و نماز را برای شما دارم. همانطور هم که عرض کردم بنده دو هفته ای هست که مسلمان شده ام و نماز و قرآن هم میخوانم و کاملا مطابق کلام خداوند تا آنجا که بشود عمل میکنم. با توجه به آشنایی و دوستی و اعتماد یکه نسبت به شما داشتم چند سوال برایم به وجود آمده که خواستم نظر و پاسخ شما را در این مورد بشنوم. یکی راجع به صورت برگزاری نماز است در مسافرت به صورتی که در قرآن کریم ذکر شده: و چون به سفر مى‏رويد و بيم آن داريد كه كفار شما را گرفتار سازند گناهى بر شما نيست كه نماز را شكسته بخوانيد، چون كفار دشمن آشكار شمايند.نسا۱۰۱ با توجه به اینکه دیگری در ایران کفاری نیست و همه هم دل هستند و مسلمان و دشمنی هم نداریم میشود نماز را در مسافرت به صورت کامل خواند؟ چون گفته شده که گناهی بر شما نیست که نماز را شکسته بخوانید و اکنون که این شرایط وجود ندارد تکلیف چیست؟ و سوال دوم بنده راجع به امامت ۱۲ فرستاده بعد از محمد(ص) به طوری که تنها اسم علی(ع) در قرآن آمده و نام هیچ یک از امامان دیگر نیامده و تنها احادیث و روایات حاکی از امامت آنان وجود دارد. بنده به اختیار فرقه شیعه را پذیرفتم و برای توجیه و قانع شدن باز هم نزد شما آمدم،خدایی نکرده چنین فکری نکنید که دارم از اسلام ایراد میگیرم و غیره. البته در تحقیقاتی که داشتم برای شنیدم برای جلوگیری از تحریف و اینکه تشابه اسمی هرکس ادعای امامت نکند اسم امامان در قرآن نیامده. و مسئله ی بعدی این بود که آیا امامان هم مانند پیامبران مثل محمد(ص) و عیسی و موسی(ع) عصمت داشتند و پاک و دور از گناه بودند؟ بسیار بسیار از شما متشکرم چرا که شما راه حق و نجات را به من نشان دادید.ممنون از شما و سایت هدانا ارادتمند شما آلفردریک

سلام علیکم برادر عزیز جناب آقای آلفردریک عزیز ابتدا باید بابت تاخیر در پاسخ به سوال شما عذر خواهی کنم، این ایام مشغله های فراوان کاری اجازه نداد که بتوانم سر فرصت به سوال شما برسم. امیدوارم عبادات شما هم مقبول درگاه الهی باشد و خدای بزرگ در این مسیر که دین حق و حقیقت است به شما بهترین توفیقات را عنایت نماید. از اظهار لطف شما تشکر می کنم. درباب نماز مسافر در اسلام همانطور که نوشته اید یکی از شرایط شکسته شدن ترس از دشمن است، چون مسلمانان در صدر اسلام غالبا سفرشان همراه با ترس از دشمن بوده و این قید غالبی هست که در این آیه مطرح شده است و شرایط دیگری هم هست که در قرآن کریم نیامده اما در روایات شیعه و سنی اشاره شده است. اساسا باید دقت کنید که جزئیات احکام در قرآن کریم مطرح نشده بلکه در سیره رسول خدا و اهل البیت علیهم السلام آمده است.در هر حال، شک نیست که با توجه به تفسیرآیه، در روایات فراوان اسلامى نمازمسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد و به همین دلیل پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز در مسافرت هاى خود و حتى در مراسم حج(در سرزمین منى) نمازشکسته مى خواند. دقت کنید در سفر با وجود شرایط فقهی واجب است که مسافر نماز را شکسته بخواند و نمی تواند کامل بخواند.

۲- نام امامان در قرآن کریم نیامده و در روایات بدان اشاره شده است. قرآن کریم در آیات مختلف به جایگاه امیرالمومنین علی علیه السلام مثل آیه اولوالامر اشاره دارد. یا در آیه تطهیر ۵ تن آل عبا و سایر امامان را از هر گونه خطا و اشتباه معصوم می داند که بر اساس نظر شیعه و سنی این آیات و روایات دیگر تطبیق بر امیر المومنین و فرزندان ایشان دارد. ما در بخش امامت پژوهی سایت به صورت جزپی تر به اسناد و مدارک شیعه و سنی پرداخته ایم که حتما توصیه می کنیم مطالعه کنید. شیعیان بر اساس حدیث ثقلین که متواتر هست و اززبان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم گفته شده و حدیث و جریان غدیر خم و بر اساس حجیت قول رسول خدا امام علی علیه السلام و فرزندان ایشان را به عنوان امام بر گزیده است و واقعیتی تاریخی با اسناد متعدد و بر اساس دستور رسول خداست. به دستور خدای متعال در قرآن کریم: «وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمْ عَنْهُ فَٱنتَهُوا۟ ۚ » سوره حشر/۷ آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!. پس بنای قرآن کریم حجیت قول رسول خداست و تمام مسلمانان خود را موظف به رعایت و عمل به دستورات ایشان می دانند و یکی از دستورات ایشان انتخاب جانشین و امامان پس از خویش است. لذا همانطور که قرآن کریم حجت است بر ما، کلام و روایت صحیح رسول خدا نیز حجت می باشد. اینکه تشابه اسمی فرموده اید، تاریخ و اسناد تاریخی و روایات موجود هست و نام امامان بخوبی و مستند ثبت شده و جریان شیعه یک جریان اصیل می باشد که با یک یا دو ادعا اینچنین انحرافاتی در آن ایجاد نمی شود.

۳- تمام امامان بر اساس آیه تطهیر دارای عصمت هستند و از هر گونه گناه و پلیدی به دور هستند. از نظر شیعه پیامبران گذشته همانند حضرت عیسی علیه السلام، حضرت موسی علیه السلام، و حضرت آد علیه السلام و سایر انبیا همه و همه عصمت داشته اند و از گناه و فکر گناه به دور هستند.

در پایان مجدد از تاخیر عذرخواهی می کنم و از خداوند بهترین ها را برای شما می خواهم، حتما مسیر تحقیق را بیشتر و بهتر ادامه بدهید، نتایج خوبی را خواهید دید. و اگر نیازی هم به راهنمایی ما داشتید می توانید از طریق پیام رسانها ارتباط داشته باشید و هم صحبت شدن و دوستی با شما برای بنده باعث افتخار و مباهات است. وفقکم الله لکل الخیر

سلامی مجدد خدمت برادرم عزیزم،همانطور که در قبل گفتم بنده کاملا بدون تعصب برای دریافت پاسخ نزد شما آمده وگرنه اگر تعصب داشتم اصلا سراغ سایت اسلامی برای دریافت پاسخ مراجعه نمیکردم چرا که خداوند یگانه بر ما عقل داد و بر اساس همین عقل در رستاخیز سوال میشود. در مورد مسئله تحریف قرآن بنده با پدران و کشیشانی از همین ایران و تا هلند که کشیش های بسیار مطرح و بزرگی در بین پارسی زبانان هستند پرسش و پاسخ کردم با توجه به اینکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد! صرفا منظور کلام الله است نه کلام یهوه(در کتاب مقدس ترجمه عبری خداوند به معنای یهوه یا همان اَیول آمده است)پس کلام الله یعنی در قرآن نه کلام یهوه که در تورات و انجیل آمده و ادعا برای عدم تحریف تورات و انجیل ادعای اشتباهیست چرا که همانطور که با پدران کشیش صحبت کردم آنها این را به وضوح بیان داشتند که قدیمی ترین قرآن که به خط علی(ع) نوشته شده است و با قرآن امروزی هیچگونه تفاوتی ندارند.بنا براین بنده ادعای خود راجع به عدم تحریف کتاب مقدس را کاملا پس میگیرم و بیان میدارم که قرآن کریم از هرگونه تحریف و تغییر مصون و در امان بوده و خواهد بود چرا که خداوند فرمود سخن پروردگارت را تغییر دهنده ای نیست. با توجه به این سخن که قرآن تحریف نشده و لذا بیان میدارد که خداوند یکی است و خطاب به عده ای از مسیحیان میگوید آنها راهبان خود و دانشمندانشان را به پرستش گرفتند پس قطعا سخن مکتوب خدا صحیح است و آنرا انکار نمیکنم. امروز که قرآن را خواندم از سوره مبارکه میرم مقدس شروع به خواندن کردم به خود خداوند قسم که نه تورات و نه انجیل و زبور و اوستا و… هیچکدام این چنان حقایق و سخنان بزرگی را در خود ندارند. بنده با پدران کلیسا هایی از جمله پدر ورژ [***] پارسی زبانان که از دوستان عزیز و راهنمای من بوده راجع به این که دین خود را عوض کنم صحبت کردم ایشان نه مرا منع نه تشویق کرد! عین کلام ایشان است:**فرزندم خداوند عقل را برتو داد که بواسطه ی همین عقلت از تو در رستاخیر پرسش خواهد شد چنانچه اسلام از نظر تو با توجه به تحقیقاتی که انجام داده ای کامل تر است پس اگر به آن وارد نشوی باید پاسخگو باشی**،بنده کلام ایشان و شما را که مردان خدا هستید در کنار به کار گیری عقلم استفاده نموده و تصمیم گرفتم که مسلمان شوم شاید شما برایتان جالب باشد و یا سایر کاربران سایت بگویند که این هم کار خودشان است اما به همان خداوند یگانه اینگونه نیست و تصمیم بر این گرفتم که مسلمان شوم. اما باید اعتراف کنم واقعا فرقه های مسلمانان بسیار زیادند که خیلی هم اختلاف دارند و واقعا امکان اینکه بخوام پاسخ هر ۷۳ ملت را بشنوم وتحقیق کنم واقعا میسر نیست.پس لذا در این مورد که اعتبار و ارزش راستی سخن شما بر من هویدا شده فقط به پاسخ شما بسنده میکنم. و در آخر بگویم که حقیقتا که مهر و محبت عیسی و مریم مقدس از قلبم بیرون شدنی نیست و نمیتوانم دعایی را که هر روز میخواندم را نخوانم اشکال ندارد که در کنار نماز و روزه ای که به روش اسلامی انجام میدهم آن دعا ها راهم بخوانم؟چون از کودکی عیسی و مریم مقدس مرا مورد لطف قرار داده و حقیقتا امداد هایشان را حس میکردم و یا اینکه بعد از این همه سال اگر از دین عیسی روی برگردانم او از من ناراحت نخواهد شد؟چرا که در کتاب مقدس نوشته شده وای بر آنان که سخن مرا شنیده و بر آن ایمان نیاوردند و در رستاخیز از آنان روی برگردانده و گویم از من دور شوید ای بد کاران که هرگز شما را نمیشناسم! با توجه به تحریف اما واقعا انگار این کلام خود او بوده چون قرآن هم چنین دیدگاهی را دارد. آشنایی با سایت شما و پرسش در این مورد حقیقتا محبتی از طرف خداوند بود.مرا نجات دادید و از شما ممنونم دوست عزیزم

سلام علیکم برادر عزیز جناب آقای آلفردریک از اینکه بدور از تعصب گفتگو ها و مطالب را پی می گیرید بسیار خوشحالیم، و خوشحالی و افتخار بیشتر بخاطر اینکه نور هدایت را پیدا کرده اید و امیدواریم همین مسیر نورانی اسلام را پی بگیرید تا به خدای بزرگ و مهربان برسید.اینکه به دنبال حقیقت هستید و اسلام عزیز را به عنوان تنها دین الهی یافته اید، بسیار خوشحالیم و خداوند را شاکریم. قطعا مسیر تحقیق و مطالعه را در اسلام بیش از پیش پی بگیرید، در قرآن و روایات ما بسیار تاکید شده که مومنان اهل مطالعه و تحقیق باشند. همان گونه که یک انسان باید دوره هاى مختلف آموزشى و تربیتى را طى کند تا به سطح تحصیلات نهایى برسد (مانند دوره دبستان، دبیرستان و… از نظر مذهبى و آموزش دینى نیز جهان بشریّت دوره هاى مختلف تکاملى را پیموده تا به دوره نهایى که اسلام است رسیده است.

روزى در مکتب «نوح(علیه السلام)» نخستین پیامبر اولوالعزم (۱) و سپس در مکتب «ابراهیم(علیه السلام)» بعد در مکتب «موسى(علیه السلام)» و سپس در مکتب «عیسى(علیه السلام)» و در پایان در مکتب «محمّد(صلى الله علیه وآله)» پیامبر اسلام که در حقیقت دوره عالى و نهایى تربیت الهى است; پرورش مى یابد. به این ترتیب «اسلام» آخرین دین آسمانى است و قرآن مجید با صراحت به این حقیقت گواهى مى دهد:

( مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ اَبَآ اَحَد مِنّ رِّجَالِکُم وَ لَکِن رَّسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیّنَ; محمّد پدر کسى از شما نبود (او رابطه خاصّى با شما ندارد) او فرستاده خدا و آخرین پیامبران بود).دعوت اسلام همانند دعوت همه ادیان آسمانى نخست به توحید و یگانگى خدا و مبارزه با هرگونه شرک و پرستش غیر خداى یگانه است، و به همین دلیل نخستین جمله اى که یک تازه مسلمان باید بگوید لااله الاالله (شهادت به یگانگى خدا)، و اشهد اَن محمداً رسول الله (شهادت به رسالت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)) است. و هرکس، با ایمان واقعى به این دو جمله بدون نیاز به هیچ گونه تشریفات دیگر در زمره مسلمانان قرار خواهد گرفت.

شما در اسلام با چهره با شکوه و واقعی حضرت مسیح علیه السلام بهتر آشنا می شوید، عیسی مسیح در نزد ما مسلمانان یکی از پیامبران الوالعزم هست که جایگاه ویژه ای دارد، مادر ایشان یعنی حضرت مریم سلام الله علیها یکی از چند بانوی برتر بهشتی است که در قرآن کریم باعظمت از ایشان یاد شده است. با مسلمان شدن، شما به آیین مسیح واقعی وارد می شوید، باید بدانید که آنچه رویگردان هستید مسیح نیست، بلکه آیینی است که نتوانسته چهره و دستورات حضرت مسیح را بدرستی نشان بدهد و گاهی چهره ایشان را خلاف واقع نشان داده است. مسیحی واقعی کسی است که امروز آیین رسول خاتم را برگزیند، و ما معتقدیم پس از حضرت موسی یهودی واقعی کسی بود که با آمدن عیسی به او ایمان بیاورد. قطعا بدانید مسلمان شدن شما از عنایات خاص حضرت عیسی علیه السلام است و ایمان آوردن شما به دین پیامبر خاتم همانا ایمان آوردن به عیسی علیه السلام است همین نکته از زبان حضرت عیسی در سوره صف مطرح شده است. مسلمان واقعی کسی است که به تمام پیامبران گذشته ایمان داشته باشد، قرآن کریم می فرماید: ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍۢ مِّن رُّسُلِهِۦ ۚ وَقَالُوا۟ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ ٱلْمَصِيرُ سوره بقره/۲۸۵-پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن می‌باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند؛ (و می‌گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.» در باره دعایی که می خوانید، قطعا باید دعایی بخوانید که دارای سند و معتبر باشد، توصیه می کنیم که دعای شُبوّر [دعاى عطا و بخشش] را بخوانید، نام دیگر این دعا دعای سمات هست، در این دعا ارتباط بسیار خوب و قوی با انبیاء علیهم السلام برقرار می شود. یا دعا های صحیفه سجادیه را بخوانید، مناجات های بسیار بسیار زیبا و شگفت انگیز امام سجاد علیه السلام. چند توصیه، همواره مطالعه را درباره اسلام و مخصوصا اهل البیت علیهم السلام ادامه بدهید. کتب آیت الله مطهری را بخوانید. و توصیه می کنیم سه کتاب اسلام در یک نگاه،عقیده یک مسلمان،۵۰ درس اصول عقائد برای جوانان نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی را حتما بخوانید تا دورنمای کلی از اسلام پیدا کنید. از خداوند بزرگ بخواهید که در اسلام و راه تشیع شما را پایدار کند و امیدواریم با همین روحیه خوب بتوانید مسیح واقعی و اسلام را به سایر مسیحیان معرفی کنید زیرا اگر حضرت مسیح در عصر حاضر بودند قطعا بر اساس دستور خداوند منادی بزرگی برای دعوت به اسلام می شدند، لذا پیرو واقعی حضرت مسیح و حضرت مریم مقدس باشید و با جان و قلب اسلام را قبول کنید. در این مسیر هر کمکی هم از بنده خواستید، یا هر کجا نیاز به گفتگو و تحقیق بیشتر بود با کمال میل در خدمت شما هستیم. شما می توانید با آیدی که در دیدگاه قبل مطرح شد با بنده در ارتباط باشید، قطعا آشنایی و دوستی با شما لطف خداوند بزرگ و باعث افتخار بنده هست. وفقکم الله لکل الخیر

درود مجدد خدمت دوست عزیزم امیدوار هستم همیشه سالم و سلامت و شاد باشید و سایه شما از سر بنده و افرادی که به سوال هایشان پاسخ میدهید کم نشود. در پاسخ به اینکه ذکر میکنید که نمیتوانید پیامبری عیسی و موسی را بیان دارید باید بگویم که به وضوح در تورات و انجیل داریم که آنان پیامبران خداوند هستند و برای هدایت و کامل کردن ادیان های قبل از خود آمدند. و ما به این دو استناد میکنیم برای اثبات نبوت آنها حال اینکه شما آنها را تحریف شده میدانید و مستند نمیدانید تفاوت دیدگاه است. شما ذکر کردید که انجیل را عیسی(ع) ننوشته و مسیحیان در آن دست برده و نوشته پیروان ایشان میباشد و قابل استناد نیست این در حالی است که حدود۶۰۰ سال از نزول دین مسیح بر مردم گذشته و قرآن کریم هم انجیل و هم تورات را به نیکی یاد میکند و از آنها به عنوان هدایت و نور سخن به میان میاورد. لازم میدانم که بگویم در قرآن آمده: خداوند پشتیبان حواریون بوده است، زیرا آنان یاران خداوند بودند” (سوره صف آیه ۱۴). انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد. و نیز در کتاب مقدس داریم: عیسی مسیح فرمود: ” آسمان و زمین زایل خواهد شد، لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد.” (متی ۲۴: ۳۵) عیسی مسیح فرمود: ” تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.”متی ۵: ۱۸ و در مکاشفه ۲۲: ۱۸ می فرماید: ” زیرا هر کس را که کلام نبوت این کتاب را بشنود، شهادت می‌دهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید، خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود. بحث اصلی بنده که وارد جزئیات شدیم این بود که کلام خداوند بر همه چیز ارجعیت دارد و اینکه چند تن ادعا کنند که کتاب مقدس تحریف شده دقیقا الان عده بسیاری هم هستند که میگویند قرآن تحریف شده و ادعای تحدی قرآن را به قول خود شکست داده اند و گویا اولین شخصی هم که قرآن را آسمانی نخواند زکریای رازی بود و تحدی قرآن را به نقل از بقیه شکست داد.و اصلا به این پاسخ ها بسنده نمیکنیم چرا که کلام خداوند ارجعیت دارد و وقتی که خداوند بحث تحدی را مطرح میکند پس کسی نمیتواند آنرا شکست داده و یا کلامش را تغییر دهد. بنده میگویم که خداوند چه در تورات و چه در انجیل و چه در قرآن ذکر میکند که کلامش را کسی نمیتواند تغییر دهد و او همواره از کلامش محافظت میکند حال این کلام چه در تورات،انجیل،یا قران باشد خداوند از کلامش محافظت میکند و همواره این را بیان میکند. اگر بگوییم که تورات و اناجیل تحریف شده اند یعنی دقیقا این را مطرح میکنیم که خود خداوند برای کلامش ارزشی قائل نیست!همان کلامی که باعث هدایت عده ی زیادی شده پس امروزه تحریف شود و باعث گمراهی دیگران شود. به دور از هرگونه تعصب آیا خداوند راضی است که کلامش تحریف شود؟یعنی خدا برای کلامش اهمیت قائل نمیشود؟پس خدایی که نمیتواند از کلامش محافظت کند و یا اجازه دهد که آن تحریف شود پس (پاک و دور از خدا) خداوند دروغ میگوید و درنتیجه اگر تورات و انجیل تحریف شدند که کلام خدا بودند پس قرآن هم میتواند تحریف شود در واقع به نوعی بحث دو دو تا چهار تاست. و در مورد تثلیث هم درست فرمودید هر سه شخص تثلیث یک اهمیت را دارند یعنی بر زبان ریاضی میشود ۱x1x1=1 نه ۱+۱+۱=۳و یکی از آموزه های مهم در عهد جدید است و ما کماکان بر یگانگی خداوند تاکید میکنیم نه اینکه ذات خداوند قابل تقسیم باشد و در سه شخص باشد خیر میگوییم یک بار کامل ذات خدا در قالب پدر و یک بار در قالب پسر و یک بار در روح القدوس در آمده نه اینکه خداوند سه ذات قابل تقسیم و اینگونه چیزهایی داشته باشد! لطفا تحقیق کنید به سرعت نسخه های فراوانی از انجیل با ترجمه های مختلف در سراسر دنیا عرضه گردید و پدران کلیسا و حواریون که خداوند یار آنان بود از انجیل محافظت میکردند و به نوعی بوده که امروزه همگان قرآن را در اختیار دارند همگان انجیل را در اختیار داشته اند و اصلا فاصله مکانی به گونه ای بوده که هماهنگی برای تحریف وجود نداشته و اینکه بر فرض همگان تصمیم گرفته که انجیل را تحریف کنند یعنی خداوند به آنها اجازه داده است و حتی در آن زمان یک مرد خدا نبوده که با این کار مخالفت کند و آنرا آشکار کند؟ ما در طول تاریخ همین مسئله را داریم به طوری که مارتین لوتر متوجه تناقض رفتار کاتولیک ها با متن کتاب مقدس شده و فرقه پروتستان را تاسیس میکند. از نظر عقلی و با توجه به کلام خداوند نظریه تحریف توهین به شان مقدس خداوند یگانه است. بنده از شما دعوت میکنم که بدون تعصبات به تحقیق راستین این موضوع بپردازید و آنچه را که از نظر عقل خود کامل میدانید قبول کنید چرا که در رستاخیز بر واسطه همین عقل از ما پرسیده میشود. بنده معتقدم که کتاب مقدس تحریف نشده بود و پدران آنرا تایید میکردند و دیدگاهی متفاوت دیدم و میتوانستم از سایت های مسیحی کمک بگیرم اما این غیر عقلانی بود و باید نظر و دیدگاه طرف مقابل را هم از آنان شنید بنابراین دعوت میکنم از سایت های مسیحی که منکر تحریف هستند هم دیدن و دلایل آنها را ببینید و سپس همانطور که از عقل خود کمک میگیرید یا اعتقاد شما قوی تر شده و یا از دیدگاه خود تغییر نظر میدهید. بنده مشاهده میکردم که پدران کلیسا میگویند کتاب مقدس تحریف نشده و از این آیات قرآن استفاده کردند برای رد تحریف آن بنابراین بنده بدون تعصب نزد شما آمدم تا نظر شما را هم بشنوم و آنچه را که عقل میگوید صحیح است بپذیرم و برای این پاسخ صرفا به پاسخ یک طرف بسنده نکردم چرا که هرگز نمیشود از حق گذشت و چرا که در قرآن داریم مژده باد بر بندگانی که همه سخن ها را میشنوند و بهترین را بر میگزینند. و در آخر هم بگویم بنده نزد شما آمدم برای دریافت پاسخ و شما نیز با آغوش باز مرا پذیرفتید و با صبوری و دلسوزی با توجه به اینکه میدانیم در رمضان روزه میگیرید و کار دشواری است زحمت کشیدید و پاسخ مرا دادید. حقیقتا که قرآن هم کتاب آسمانیست و اگر اشتباه نکنم قرآن مسیحیان را بهترین دوستان مسلمانان میخواند.واقعا که اینطور بود و من بعنوان یک مسیحی ایماندار شما هموطنان و دوستان مسلمانم را بسیار دوست دارم و خوشحالم از اینکه به من لطف دارید چرا که ما با تفاوت از هر رنگ و زبان اعتقاد همگی انسان هستیم و یکدیگر را دوست داریم.از روح القدوس برای شما طلب سلامتی و ارزو میکنم و امیدوارم که همه ی انسان ها در فردوس نزد هم باشیم با هر دین و کتابی که داریم. شما دوستان عزیز ما به همان دیدی که به فرقه های مسیحیت نگاه میکنید همان دید را بر ما دید و بنده هم عرض کردم که هیچکدام از دیدگاه های فرقه های مسیحیت را قبول نداریم و آنها را رد میکنیم و فقط و فقط اعمال و آموزه های ما بر اساس کتاب مقدس است. در صورتی که شما تمایل داشتید که بیشتر راجع به مسیحیت بدانید بنده میتوانم پدرانی را به شما معرفی کنم که با آنان به بحث و گفتگو بنشینید و از یکدیگر کسب فیض کنیم. ما همیشه خدمت مسلمانان ارادت داشته و آنهارا دوست و برادر خود میدانیم امیدوارم که شما دوستان ما هم اینگونه باشید و ما در کلیسا در ایام خاص نذری میدهیم چنانچه تمایل داشتید میتوانید به کلیسایی بروید بدون شک آنها شما را با آغوش باز پذیرفته و از شما پذیرایی میکنند چرا که روحانیونی و پدرانی را میشناسم که چند گاهی به مسجد و یا کلیسا رفته و با این کار خود وحدت ادیان را برجسته تر میکنند. بالاخره بنده و دوستانم نمک گیر شما هستیم مخصوصا قیمه ها و سبزی های شما تحقیق هم کردم از نظر آیت الله خامنه ای رهبر معظم خوردن نذری های اقلیت های دینی برای مسلمانان بلامانع است. بسیار خرسند و شادم از آشنایی با دوست عزیزی مثل شما. شاد و پیروز باشید برادر کوچک شما آلفردریک باباخانی.

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم حالتون خوب باشه و بدون تعصب همراه با تفکر به دنبال کشف حقیقت باشید. شما راه حق را پیدا نخواهید کرد مگر اینکه مستند بر براهین عقلی به دور از احساسات و اقوال نیاکان خود تفکر کنید. ابتدا عرض می کنم این سومین پاسخ بنده به سوالات شماست که توصیه بنده به سایر مخاطبان این هست که دو پاسخ قبل را مطالعه کنند. متاسفانه شما پاسخ سوالات بنده نسبت به مسیحیت را ندادید؟! لازم است قبل از هرچیز عرض کنم که اسلام دین عقلانیت، به همراه محبت و ایستادگی دربرابر ظلم است. دینی که تنها راه نجات بشر از ظلمت و تاریکی جهل های امروزی ماست. مطمئن باشید عظمت و چهره واقعی عیسی مسیح علیه السلام تنها در اسلام قابل رویت هست. قرآن کریم مسیحیان را همواره دعوت به گفتگو بر پایه احترام و عقلانیت می نماید (سوره مبارکه آل عمران آیه ۶۴). اسلام علیه ادیان دیگر نیست. اسلام همان دینی است که وقتی بر مناطق غیر مسلمان مسلط شد، اصحاب ادیان از رحمت اسلام شکرگزاری کردند و گفتند شما بر ما از حکام قبلی خودمان مهربانتر هستید. ما به دنبال بیان واقعیت و نشان دادن چهره واقعی حضرت مسیح و حضرت موسی علیه السلام هستیم، اگر شما عاشق حضرت مسیح هستید بدانید با مطالعه آثار و روایات اسلامی عشق شما به ایشان واقعی و بیش از پیش خواهد شد و دامن ایشان را از نسبتهای ناروایی مثل شراب سازی بری خواهید دانست. با این نیم نگاه نکاتی را به ترتیب آنچه نوشته اید عرض می کنم امیدوارم با دقت و تفکر بخوانید.

۱- فرموده اید: « اینکه ذکر میکنید که نمیتوانید پیامبری عیسی و موسی را بیان دارید باید بگویم که به وضوح در تورات و انجیل داریم که آنان پیامبران خداوند هستند و برای هدایت و کامل کردن ادیان های قبل از خود آمدند. و ما به این دو استناد میکنیم برای اثبات نبوت آنها حال اینکه شما آنها را تحریف شده میدانید و مستند نمیدانید تفاوت دیدگاه است.» ببینید متاسفانه استناد شما به کتابی هایی است که به اعتراف بزرگان خود شما اصلا سندیت ندارند؛ به بیان قرآن کریم تورات و انجیلی که در دست شماست دست نوشته محرفان است و اعتبار ندارد، و تاریخ یهودیّت نیز گواهی می دهد که تنخ اصلی (عهد عتیق) به مدّت پانصد سال گم شد و بعد از این مدّت کاهنی به نام حلقیا ادّعا نمود که آن را یافته است. تنخ امروزی همان است که بعد از پانصد سال مفقودی یافته شد. در کتاب مقدّس مسیحیان به این امر که عهد عتیق پانصد سال گم شده بود، اشاره شده است.(رجوع فرمایید به کتاب مقدّس: دوم تواريخ ايّام ۳۴ :۱۵ و دوم پادشاهان ۲۲ :۸ ). خب با این توصیف طنزگونه هست که برای استناد تورات به تورات استناد کنید مثل این می ماند کسی ادعا کند من کتاب زبور حضرت داوود را دارم و در آن نوشته تمام مسیحیان کافر هستند، بعد شما به این شخص بگویید دلیلت برای اینکه این کتاب همان کتاب آسمانی است چیست او بگوید در این کتاب نوشته ، که کتاب آسمانی است!، آیا مگر هر کجا هر چه نوشته شده باشد سند است، شما این ادعا را مضحک و خنده دار می دانید که کتابی که اصل آن ثابت نشده و دلایل فراوانی بر تحریف دارد یک کتاب آسمانی بشمار بیاورید، برادر عزیز این یک اختلاف دیدگاه نیست بلکه اختلاف واقعیت با ضلالت است. توراتی و انجیلی باقی نمانده و سندی هم ندارید که این کتابها تورات و انجیل واقعی است. سند ندارد و دست نوشته افراد عادی هست و بزرگان شما هم همین را معترف هستند، حالا کسی تعصب بی جا دارد، خب بحثش جداست، فردای قیامت اگر حضرت مسیح را ببینید از شما خواهد پرسید که چرا به دست نوشته ای ایمان آوردید که برای من نبود و انواع تهمت ها را به من و خدا می زد؟!. چه جوابی می دهید. جوابی ندارید مگر به همین دست نوشته ها استناد کنید!!!آیا منطقی است.

۲- اینکه می فرمایید «حدود۶۰۰ سال از نزول دین مسیح بر مردم گذشته و قرآن کریم هم انجیل و هم تورات را به نیکی یاد میکند و از آنها به عنوان هدایت و نور سخن به میان میاورد.»، بله ما هم از انجیل و تورات به درستی و عظمت یاد می کنیم، کدام انجیل؟ آن انجیل واقعی که دعوت به پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم کرده است،ببینید همین قرآن کریم کلام حضرت عیسی را چطور نقل می کند: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ…»(آیه ۶ سوره صف). و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق‌کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] می‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!» خب برادر عزیز و بزرگوار، انصاف هم چیز خوبی است، تعصب را کنار بگذارید بدانید قرآن تورات و انجیل و حضرت مسیح واقعی را می ستاید که بشارت به پیامبر حضرت محمد مصطفی ص می دهد. لطف کنید انجیل و توراتی به ما و مخاطبان نشان بدهید که امروزه همین حرف حضرت مسیح را بزند آنگاه خواهید دید بنده چنین انجیلی را به نیکی یاد می کنم و بر دیدگان قرار می دهم، اما شما می دانید که چنین انجیلی از بین رفته است. و خداوند انجیلی را که در دستان شماست و نویسندگان آن را لعن می کند، چطور این قسمت قرآن را نمی بینید و با فرافکنی می خواهید بگویید اگر تعریفی از انجیل هست، انجیل در دستان شماست، نخیر!. این آیات را هم بخوانید: به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند نفرین و لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». « فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُون‏ ـــــ پس واى بر آنها كه نوشته‏اى با دست خود مى‏ نويسند، سپس مى‏گويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مى‏آورند» (البقرة:۷۹) در آیه توبه/ ۳۱٫ عالمان مسیحی را به شدت نکوهش می کند، و در بحث اعتقاد مسیحیت به تثلیث این اعتقاد را کفر می داند و معتقدان به این اعتقاد شرک آلود را لعنت می کند، با این توصیفات کاملا مشخص است قرآن انجیل واقعی را انجیل دیگری می داند نه آنچه شما می پندارید!، امیدوارم متوجه شده باشید که قرآن وقتی سخن از انجیل می کند منظورش انجیلی است که دعوت به پیامبری اسلام می کند.

۳-اینکه می فرمایید خداوند پشتیبان حواریون بوده است، زیرا آنان یاران خداوند بودند” (سوره صف آیه ۱۴). لازم است عرض کنم که ترجمه آیه این است « ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یاوران خدا باشید همان‌گونه که عیسی بن مریم به حواریون گفت: «چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟!» حواریون گفتند: «ما یاوران خدائیم» در این هنگام گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند؛ ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأیید کردیم و سرانجام بر آنان پیروز شدند!». دقت کنید، بله ما حواریون حضرت عیسی را انسانهای بزرگی می دانیم، و معتقدیم شما ظلم بزرگی در حق همین حواریون روا داشته اید که آنها را در انجیل و کلیسا شرابخوار معرفی می کنید، شما بیشتر پیرو پولس یهودی هستید که جزو حواریون نبود، و بعدها با مخالفت با همین حواریون برخواست و آنها را منافق خطاب کرد!، در روایات ما پولس شخصی منفور و تغییر دهنده دین حضرت عیسی معرفی شده اما شما به گونه ای دیگر او را تقدس می کنید!. ۴-آیه ۱۱۵ سوره انعام: وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًۭا وَعَدْلًۭا ۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ ۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْعَلِيمُ. و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست. و آیه ۶۴ یونس: لَهُمُ ٱلْبُشْرَىٰ فِى ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَفِى ٱلْءَاخِرَةِ ۚ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ. و آیه ۲۷ سوره کهف: وَٱتْلُ مَآ أُوحِىَ إِلَيْكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلْتَحَدًۭا دقت کنید هیچ کجای این آیات نیامده که ما انجیل و تورات را از تحریف حفظ می کنیم!، بلکه در آیات فراوان دیگر عالمان مسیحی و یهودی را سرزنش می کند که دست نوشته ها و دروغ های خود را به اسم خدا به خورد مردم می دهند. اساسا منظور از لا مبدل لکلمات از سیاق همین آیات و قبل و بعد قرآن کریم کاملا مشخص است که منظور قرآن کریم است. و توجه کنید کلمه در قرآن معنای وسیعی دارد و صرفا منظور کتابهای آسمانی نیست، گاهی منظور قرآن کریم است، گاهی حتی عیسی علیه السلام است نه کتاب آسمانی!، إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ، حالا چون آشنایی کاملی با زبان عربی ندارید این شبهه در ذهن شما شکل گرفته است. و گاهی عدم تبدیل در کلمات الله که اکثرا هم همین است منظور سنت ها و قوانین تکوینی الهی است. در هر حال شما چون آشنایی با قرآن کریم ندارید خیال می کنید منظور تمام کتب آسمانی است، نخیر!، هیچ دلیلی نداریم که کتابهای غیر از قرآن نمی توانند دستخوش تحریف شوند، درباره قران هم عرض شد که چرا قرآن کریم پیامبر اسلام را حفظ می کند چون ایشان آخرین فرستاده و خاتم انبیاء هستند و اگر این کتاب هم تحریف شود و چون امکان آمدن پیامبر دیگری نیست، عملا خلاف حکمت و ضرورت عقلانی است که در مباحث علم کلام بحث می شود است که باب هدایت بسته شود، اما درباره سایر انبیا اگر کتاب آنها تحریف می شد یا دین آنها توسط شیاطین انسانی تغییر می یافت، خداوند انبیاء دیگری را برای اصلاح روانه می کرد، همانطور که عیسی فرستاده شد تا جلو انحراف یهودیان را بگیرد. در هر حال بر فرض هم که بگوییم حق با شماست و خداوند قرآن، انجیل،تورات را از تحریف حفظ می کند، اما سوال جدی همین هست که اصلا انجیل و توراتی باقی نمانده است تا شما ادعا کنید تحریف نشده است!، امیدوارم متوجه منظور بنده شده باشید، منظور این است که تورات و انجیل اصلی به اعتراف بزرگان مسیحیت اصلا در دسترس نیست و در این سالها از بین رفته، انجیل اصلی عبری بوده و ترجمه شده و آن انجیل اصلی از بین رفته، تورات هم به هم چنین این دو کتاب قرن هااز دسترس خارج شده و از بین رفته اند، چطور شما ادعا می کنید که این چیز که دست شماست با اینهمه تاریخ آشفته همان انجیل است؟!، لطف کنید تاریخ اناجیل را مطالعه کنید.

۵-اینکه می فرمایید:«» عیسی مسیح فرمود: ” تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.”متی ۵: ۱۸ …. عرض شد اولا اثبات کنید این حرف را حضرت عیسی زده است؟!، ثانیادر کتاب مقدّس مسیحیان به این امر که عهد عتیق پانصد سال گم شده بود، اشاره شده است.(رجوع فرمایید به کتاب مقدّس: دوم تواريخ ايّام ۳۴ :۱۵ و دوم پادشاهان ۲۲ :۸ )

۶-درباره زکریای رازی فرمودید، اولا این شخص تاریخ درستی ندارد و بجز چند گزارش تاریخی از او در دسترس نیست و هیچگاه ادعا نشده که او تحدی بر قرآن کرده باشد چه تحدی کرده؟!، اصلا چنین شخصی معلوم نیست چه کسی است و چه گفته است، شما تاریخ را ببینید. درباره تحریف قرآن کریم هم عرض کنم، اینکه می گویید ه دقیقا الان عده بسیاری هم هستند که میگویند قرآن تحریف شده این ادعای بی دلیل شماست و از سمت خود نسبت می دهید، تمام مسلمانان به قاطبه چه شیعه و چه سنی معتقدند که واو به واو قرآن همان قرآن کریم عصر پیامبر است. دقت کنید برادر عزیز هم اکنون نسخه های خطی قرآن کریم با قدمت ۱۴۰۰ سال در موزه های کشور اسلامی موجود هست!، شما اگر نسخه شناس داشته باشید بروید در همین آستان قدس قرآن آن هایی با قدمت همان عصر پیامبر هست، قرآنی که منسوب به دستخط امیر المومنین علی علیه السلام است، همین قرآن ها را در موزه های عربستان، و ترکیه و سوریه ببینید، با اینکه اختلافات مذهبی فراوان داریم اما قرآن ما همان قرآن هست، حالا شما لطف کنید فقط تعداد اناجیل را بشمارید، سرتان سوت می کشد!، تاریخ مسیحیت صریحا اذعان می کند که انجیل از بین رفته، و حتی این نوشته ها منسوب به واریون هم نیست چه برسد به حضرت عیسی!، اما در اسلام تمام مسلمانان اذعان دارند که چیزی به قرآن افزوده نشده، و وجود حافظان فراوان، و گزارش های تاریخی فراوان، و اتفاق تمام فرقه های اسلامی و هزاران شاهد تاریخی دیگر مثل نسخه های خطی این یقین را به ما و شما می دهد که این قران همان قران است. و ما در تاریخ داریم که برخی حاکمان خواستند یک واو از قرآن کم کنند، که مردم با شمشیر بیرون ریختند و این اجازه را ندادند، و با اینکه گستره کشورهای اسلامی در عصر پس از پیامبر ص به پهنای یک قاره بود، اما شما در تمام این کشورها یک قرآن می بینید، اما متاسفانه از انجیل واقعی هیچ چیزی باقی نمانده که ما بخواهیم بدان توجه کنیم.

۷- اینکه می فرمایید:« اگر بگوییم که تورات و اناجیل تحریف شده اند یعنی دقیقا این را مطرح میکنیم که خود خداوند برای کلامش ارزشی قائل نیست!همان کلامی که باعث هدایت عده ی زیادی شده پس امروزه تحریف شود و باعث گمراهی دیگران شود. به دور از هرگونه تعصب آیا خداوند راضی است که کلامش تحریف شود؟یعنی خدا برای کلامش اهمیت قائل نمیشود؟پس خدایی که نمیتواند از کلامش محافظت کند و یا اجازه دهد که آن تحریف شود پس (پاک و دور از خدا) خداوند دروغ میگوید و درنتیجه اگر تورات و انجیل تحریف شدند که کلام خدا بودند پس قرآن هم میتواند تحریف شود در واقع به نوعی بحث دو دو تا چهار تاست.»

در جواب شما عرض می کنیم که این نوع استدلال کردن شما کودکانه هست، اصلا تحریف شدن کلام خدا چه ربطی به ارزش داشتن یا نداشتن آن دارد؟!، از انجیل بالاتر خود حضرت عیسی است به تعبیر شما که ذات خدا در اوست العیاذ باالله، حالا من می پرسم، آیا خدا برای حضرت عیسی ارزشی قائل نبود که او توسط یهودیان کشته شود!!!بدور از هر تعصب کمی فکر کنید آیا خدا راضی می شود پیامبرش به بدترین وضع کشته شود و به میخ و صلیب کشیده شود!!؟، آیا خدا با همین منطق دو دو تا چند تای غلط شما ارزشی برای عیسی قائل نیست!!!. خب برادر عزیز، چه ربطی دارد تحریف شدن انجیل و تورات توسط عالمان دنیازده شما به ارزش قائل شدن خدا!، خدا هم کلامش را ارزشمند می داند و هم حضرت عیسی، اما این شیاطین انسی هستند که به این دو حمله می کنند!، حالا اینکه می فرمایید زمینه گمراهی بشود!، اگر خداوند راهی برای هدایت قرار ندهد، بله حق با شماست، اما خدا راه هدایت را قرار داده و آن اسلام و عقل است. آنچه سبب گمراهی است این است که با تعصب عیسی را از ذات خدا بدانید و شرم و حیا نکنید!، آنچه باعث گمراهی است آن است که عیسی و حواریون او را شرابخور و لا ابالی معرفی کنید و از خدا حیا نکنید که کار شیطان را به پیامبر خدا نسبت بدهید، آنچه زمینه گمراهی است آنست که انجیل به خداوند سبحان نسبت تجسّم داده و مى گوید: خدا به صورت انسان مجسّم شده و …،[۱۷] و شما میدانید که عقل بر اساس براهین خدا را جسم نمی داند، موارد فراوان تر از آن است که بخواهیم اشکالات انجیل را اینجا مطرح کنیم، اما بدانید گمراهی از آنجا شروع می شود که عقل را تعطیل کنید و به قول آن کشیش مسیحی اول ایمان بیاور بعد تعقل کن، چون تعقل درباره انجیل با عقل برهانی دو دو تا چهار تا سازگار نیست. از همه اینها گذشته شما تاریخ اناجیل را ببینید بعد دو دو تا چهار تا کنیم. درباره قران هم عرض شد، اگر پیامبر اسلام آخرین پیامبر نبود، بله امکان تحریف توسط شیطانهای انسی بود، اما با خاتمیت پیامبر و اینکه اگر پیامبری ختم شود و کتاب و آیین او تحریف بشود، ضرورت هدایت و نبوت بی پاسخ می ماند و دور از حکمت بود که خدا دینی بفرستد که تحریف شود و پس از آن هم دیگر هیچ دینی را نفرستد، در این صورت خلاف حکمت بود، اما شما شاهدید پس از هر پیامبری پیامبر دیگر می آمد، پس از موسی و تحریفات یهودیان، عیسی فرستاده شد و راه هدایت با آمدن عیسی باز شد، و پس از عیسی و تحریف انجیل، یا بهتر بگویم با نابود شدن انجیل، هم اکنون راه هدایت با بودن پیامبر اسلام برای انسانهای آزاده باز است.

۸-درباره تثلیث حرف بسیار است، همین بس که قران این اعتقاد شما را سخت نکوهش می کند، و متکلمان مسیحی هم در تفسیر کیفیت تثلیث حرفهای مختلفی زده اند که آن را باور پذیر کنند که نشده و نخواهد شد، چون اساس آن اشتباه است وباید پرسید چه دلیلی هست بجز این انجیل های تحریف شده آباء کلیسا بر اینکه خدا در این سه حلول کرده و در چهار نفر نبوده یا اصلا در تمام انبیاء نبوده، شما می گویید که حضرت مسیح پدر نداشت نشان از عظمت اوست، خب برادر عزیز حضرت آدم که از پدر و از مادر زائیده نشد، چرا در حق او همین تثلیث را نمی گویید!، در هر حال اینکه می گویید « میگوییم یک بار کامل ذات خدا در قالب پدر و یک بار در قالب پسر و یک بار در روح القدوس در آمده » همین عین شرک هست (العیاذ بالله)، اصلا ذات خدا بی نهایت هست، حد بردار نیست که در قالب پدر یا پسر یا روح القدس حلول کند، اگر حلول کرد یعنی محدود شده، و اگر محدود به این معنای فلسفی شود یعنی ناقص است! و هر نقصی نشان از ضعف و عدم خدایی و واجب الوجوبی دارد!. خب عزیز من، در دیدگاه قبل توضیحاتی دادم، علاوه بر آن زمانی که ما می گوییم این اعتقادات شما خرافات است و با عقل سازگار دو دو تا چهار تا سازگار نیست همان عقلی که قبل از مسیحی بودن باید خدا را با آن اثبات کنید، بعد شما ناراحت می شوید، خیلی هم تلاش می کنید ریاضی هم بکنید که با عقل عادی و عرفی هماهنگ نیست چه رسد به عقل برهانی و ریاضی.! ۹- اینکه می فرمایید:«همگان انجیل را در اختیار داشته اند و اصلا فاصله مکانی به گونه ای بوده که هماهنگی برای تحریف وجود نداشته»…باید عرض کنم، ظاهرا شما یا مسیحی نیستید یا مسیحی هستید که کلا شناختی ندارید!، صدها انجیل وجود داشته، متن اصلی انجیل نابود شده، وقفه های ده ها ساله با انجیل اصلی بوده، خود کلیسا روم با جبر حکومت چهار انجیل را با توجه به مصالح برگزید و بعد شما با اعتماد به نفس بالا تمام این تاریخ گذشته پر آشوب را نمی بینید، وجود صدها انجیل را انکار می کنید و شادانه می فرمایید تحریف نشده! اگر تحریف نشده اینهمه کتاب به نام انجیل چه معنا می دهد! ، یعنی صدها انجیل بر عیسی نازل شده، بیشتر شبیه به طنز سال هست که شما می گویید با این تاریخ آشفته انجیل که خود علمای مسیحی نوشته اند، بعد سایتهای مسیحی ادعا کنند که تحریف نشده، به قول معروف در هنگام روز سر در برف کردن و ادعای شب نمودن است!. وجود اینهمه انجیل اگر دلیل بر تحریف نیست دلیل بر چیست؟!.

۱۰- اینکه شما در عدم تحریف انجیل به قول پدران کلیسا استناد می کنید، و برای اعتبار قول پدران کلیسا به انجیل این یعنی دور، و این استدلالی بدون دلیل و سست هست. لطف کنید به کتابهای منطقی در بحث دور رجوع کنید، چنین استدلال کردنی اعتبار عقلی ندارد بنده نیز در پایان از خداوند متعال بهترین ها را برای شما خواهانم، و امیدوارم راه هدایت را که اسلام است پیدا کنید و ایمان بیاورید. فراموش نکنید فردوس برین جای کسی است که دستورات الهی را ایمان بیاورد و عمل کند، و اگر حضرت عیسی بود قطعا مروج دین اسلام می شد، چون با آمدن قانون جدید که اتمام قانون قبل را اعلام میکند همگان موظف هستند به قانون جدید عمل کنند و اگر کسی به قانون قبل عمل کند مجرم است و خطاکار. ما همیشه مشتاق بحث و گفتگو هستیم، مباحث مسیحیت را هم دنبال می کنیم و نقد جدی داریم، امیدوارم زمینه گفتگوی مستقیم نیز با شما و پدران محترم کلیسا فراهم شود. به تعبیر امیر المومنین مردم یا برادران دینی ما هستند یا همسان در خلقت که مورد احترام، و باید با هر دو گروه با محبت برخورد کنیم. و اشعر قَلبکَ الرّحمةَ للرّعیّة، و المحبة لَهم، و اللُطف بهم، ولا تَکوننَّ عَلیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنمُ اَکلهُم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ. نهج البلاغه. گفتگوی با شما برای بنده باعث افتخار هست و خداوند بزرگ را شاکرم، توصیه می کنیم ارتباط خود را با سایت هدانا قطع نکنید، ما نیز مشتاقانه طالب استمرار گفتگو ها و حتی دیدارهای صمیمی هستیم و برای مسیحیان احترام ویژه ای قائلیم. ما در بخش مسیحیت شناسی سایت هدانا علاقه مندیم که شما مطالب را بخوانید و نظر خودتان را مطرح کنید و ما با کمال میل منتشر می کنیم. در هر حال علاوه بر راه ارتباطی سایت، شما می توانید با آیدی hadana10 با ما در پیام رسان ایتا در ارتباط باشید و بحث ها را ادامه بدهیم و حتی اگر امکان و آمادگی حضور ما به عنوان روحانی در کلیساهای شما برای بحث و گفتگو با جمع مسیحیان باشد بسیار مشتاقیم و حتما دعوت شما را با جان و دل قبول می کنیم. باز هم خدا را شاکریم که زمینه این گفتگو پیش آمد، و از صمیم قلب برای موفقیت شما دعا می کنم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام مجدد خدمت برادر عزیزم ممنون و سپاسگذارم.پوزش از اینکه در حال روزه شما را به زحمت انداخته و ممنون که برای بنده ارزش قائل شدید و به سوالم با صبوری و احترام پاسخ دادید. بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست و لذا در کتاب مقدس داریم که هنگامی که عیسی امد به مردم فرمود فکر نکنید که آمدم تا تورات و زبور را باطل سازم بلکه آمدم تا آنها را تمام سازم ما معتقد هستیم که رسالت احمد(ص) نیز همانطور هست که به ترتیب پیامبران الهی دین یکدیگر را تکمیل میکردند. ولی همین جای پرسش دارد که بر فرض مثال یک شخص کلیمی دین خود را با تفکر بر حق نمیداند و تصمیم میگیرد که تغییر دین بدهد و مثلا با تفکر دین مسیحیت یا اسلام را انتخاب میکند و مطابق دستورات و احکام آن دین عمل میکند.از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد یک موهبت از سمت خداست که هرکس مطابق میل خود آن دین را که دوست دارد برگزیند وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود. شما فرمودید که در قسمت هایی از دین اسلام دچار اشتباه شده ام و من هم میپذیرم اکنون اجازه دهید من به عنوان برادر کوچک شما توضیحاتی را در مورد تثلیث برایتان بیان کنم: منظور از اصل تثلیث این نیست که ۳ خداوند وجود دارد اساس نظر همیچن نظری کاملا باطل است چرا که یهوه(الله-خداوند) تنها آفریننده ی جهان است و اصل توحید در دین اسلام که به معنای این است که خداوند تنها یک مبدا و یک اصل دارد کاملا مورد پذیرش ما است. منظور از تثلیث این است که خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت: پدر-پسر-روح القدوس منظور از پدر آسمانی ما یک عبارت معنوی است چرا که خداوند میفرماید از روح خود در شما دمیدم بدان جهت که عیسی(ع) روح خود را مستقیم از طرف خداوند گرفته و پدر مادی ندارد اصطلاحا و به صورت معنوی میگوییم که او پدر عیسی (ع) است. منظور از پسر خود عیسی(ع) است این عبارت هم باز هم معنوی است از آن جهت که هر فرزندی ذات و خوی خود را از پدر خود میگیرد پس روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم. منور از روح القدوس هم فرشته مقرب خداوند یعنی جبرئیل اعظم است که در مکان شرقی بر مریم مقدس نازل گشته و خبر آبستن شدن وی را به او میدهد و از آن جهت که خداوند فرموده روح خود را در شما قرار دادم پس روح القدوس(جبرئیل) هم روح خدا را داراست ولی از این رو که او این خبر بشارت را به مریم مقدس داد ما او را نیز در کنار پدر و پسر و روح القدوس مورد ستایش قرار میدهیم و ما مسیحیان اعتقاد داریم که خداوند یکتاست و اصلا بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم. در کتاب مقدس ما داریم که عیسی همان خداست منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند هرچند که خداوند اصلا نیازی به جسم ندارد و در نظر گرفتن جسم برای او معنا ندارد. مثلا شما وقتی که دارید با بنده مستقیما و رو در رو صحبت میکنید اگر کسی از شما سوال بپرسد میگویید با آلفرد صحبت میکنم.همانطور هم اگر با هم تلفنی صحبت کنیم باز هم میگویید با آلفرد صحبت میکنم.مسئله تثلیث و خدا دانستن روح عیسی عین همین مسئله است در حالی که ما همواره تاکید داریم که روح عیسی(ع) همان روح خداست و جسم انسانی او همان جسم مادی و انسانی است. و این نکته را هم در آخر ذکر کنم که ما مسیحیان فارسی زبان پیرو هیچگونه فرقه کاتولیک و پروتستان و یا ارتدوکس نیستیم. دین مسیحیتی که ما برگزیدیم همواره بر اساس تعالیم کتاب مقدس بوده و همواره ما راه و زندگیمان را بر اساس کتب آسمانیمان تنظیم کرده ایم و اعتقادات کاتولیک ها مبنی بر اینکه اسقف اعظم عالی جناب پاپ فرانسیس را جانشین عیسی(ع) میدانند و بر عصمت آن اعتقاد دارند را به طور کامل رد میکنیم و اینکه پروتستان ها بیان میدارند که مریم مقدس عصمت ندارد را نمی پذیریم. ممنون از اینکه وقت ارزشمند و گرانبهای خود را در اختیار بنده قرار داده اید.

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم مطالب قبل که خدمت شما عرض شد را با دقت خوانده باشید. هرچند با مشغله فراوان و حجم کاری بالا همواره سعی در پاسخ کوتاه داریم و همیشه توصیه می کنیم سوالات به صورت مشخص و کوتاه باشد اما باتوجه به احترامی که برای شما قائلیم چند نکته را خدمت شما دوست عزیز به صورت خلاصه و فشرده عرض می کنیم. متاسفانه جواب سوالات ما را در دیدگاه قبل ندادید و همانند شیوه همیشگی مسیحیان موضوع اصلی را عوض کردید. دقت کنید، اصل بحث ما روی این پیش فرض ذهنی شماست که این کتابی که دست شماست را بدون دلیل و اثبات کتاب آسمانی می دانید؟!، در صورتی که شما و تاریخ اناجیل بهتر می دانید که این کتابها نوشته شما مسیحیان است و ربطی به حضرت مسیح ندارد!.

۱-نکته بعدی اینکه شما متاسفانه لوازم حرف و اعتقادات خود را قبول ندارید، از یک سو می گویید شما به قرآن به عنوان کتاب آسمانی ایمان دارید و از سوی دیگر مسیحی هستید؟!. ببینید اعتقاد به قرآن کریم از لوازمش این است که دستورات اسلام را بپذیرید و بدانید که با آمدن رسول خاتم یعنی حضرت محمد ص دیگر تمام ادیان گذشته نسخ و تماما باید به ایشان ایمان بیاورند و این دستور خداوند بزرگ است. به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». پس به زبان ساده اگر کسی قبول کرد که عدد ۴ هست، لوازم آن یعنی زوج بودن را باید حتما بپذیرد، از لوازم دین اسلام و قرآن کریم که کلام خداست نسخ تمام ادیان گذشته هست، حال شما چطور انتظار دارید که هم اسلام حق باشد، هم مسیحیت، هم یهودیت!، دقت کنید همانند این هست که قانونی تصویب شود، پس از چند سال قانون گذار قانون بهتری را متناسب با وضع مردم جعل کند و قانون قبلی را نسخ کند، بعد شما ادعا کنید که هم قانون قبلی و هم قانون فعلی آزادید که عمل کنید!، بدیهی است که با نسخ قانون قبل و عدم رعایت قانون فعلی چنین شخصی مجرم هست!، مثلا در اسلام هر روز خداوند واجب کرده که ۵ نوبت به کیفیت خاص نماز بخوانند، حالا شما بروید و کار دیگری را بکنید که خدا آن را نسخ کرده، چطور انتظار دارید که خدا از شما بپذیرد.

۲-اینکه می فرمایید «از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد»، این ادعای شما خیلی دور از واقع هست، تفاوت جزئی؟!، برعکس تفاوت ها از زمین تا آسمان است. خدایی که در الهیات مسیحی هست با خدایی که در اسلام است از زمین تا آسمان تفاوت دارد. احکام اسلامی که همان دستورات خداست در اسلام بسیار تکامل یافته تر و همراه با شرح و بسط بیشتر است و مضافا اینکه اناجیل اصلی و مسیحیت واقعی از بین رفته و آنچه شما اعتقاد دارید با تحقیق متوجه می شوید ارتباطی به حضرت مسیح ندارد بلکه شما به دست نوشته های پدران کلیسا ایمان دارید نه حضرت مسیح، چطور ادعا می کنید که پیرو حضرت مسیح هستید در صورتی که نمی توانید عدم تحریف انجیل را اثبات کنید؟!، بزرگان مسیحی خودشان به صراحت اعتراف می کنند که انجیل دستخوش تغییرات است و پر است از افسانه ها و اسطوره ها!!!.

۳-فراموش نکنید راه حق یکی است نمی توان چند دین را تصور کرد که همه با هم تعارض دارند و با این تعارض قائل به پلورالیسم دینی شویم و بگویم همه حق می گویند، حتی مشرکان هم حق می گویند، اگر اسلام می گوید مسیح شراب نمی خورد و خداوند لعنت کند کسانی را که به مسیح علیه السلام این نسبت گناه بزرگ شرابخواری را دادند، این حق است و معتقد به چنین عقیده ای به بهشت می رود و در مقابل شخص مسیحی براساس همین انجیل تحریف شده بگوید مسیح شراب ساخت و شراب خورد و این هم به بهشت برود!، یعنی دو دیدگاه متناقض هر دو صحیح باشند. اگر منطق خوانده باشید می گویند در تناقض محال است هر دو موضوع تناقض درست باشدیعنی هم‌ستیزی عبارت است از ناسازگاری منطقی بین دو گزاره. هرگاه قضیه‌ای صادق و درست باشد، نقیض آن کاذب و نادرست خواهد بود و برعکس.!!!، حالا برادر عزیز شما ادعا می کنید که هر کسی هر دینی را انتخاب کرد، با این همه تناقضات که با هم دارند، همه اینها راه درست را می روند، بدیهی است که چنین اعتقادی باطل هست و مضحک!. همین اعتقاد متناقض شما سرچشمه از انجیل تحریف شده دارد که خلاف عقل است. لطف کنید کمی به لوازم حرفهای خود فکر کنید، در این تناقضاتی که دامنگیر شما می شود فکر کنید، در اشکالاتی که به انجل وارد کرده ایم تعقل کنید!.

۴- انتخاب دین باید بر اساس واقعیت باشد چون یک امر واقعی است، نه یک امر ذوقی!، یعنی مانند رنگ لباس نیست که بنده سفید بپوشم، و شما مشکی، بلکه انتخاب دین بر اساس همان ضرورت نبوت می باشد که با اعجاز اثبات می باشد که الان هیچ اعجازی از حضرت مسیح وجود ندارد، و اناجیل هم نمی توانند خود را اثبات کنند تا چه رسد به اعجاز حضرت مسیح را!، یهود هم همین وضعیت را دارد، هیچ متکلم و دانشمند مسیحی ادعا نکرده که معجزه فعلی حضرت مسیح الان موجود هست، لذا هیچ دلیلی بجز گزارش تاریخی و این اناجیل فعلی برای اثبات دین مسیحیت و یهودیت ندارید. عملا هیچ دینی بجز اسلام در زمان حاضر ادعای اعجاز ندارد، و نیست و ما از طریق اسلام هست که متوجه می شویم که حضرت مسیح دین داشته، یا حضرت موسی دین داشته، نه از طریق خود مسیحیت و یهودیت تحریف شده با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل!. فراموش نکنید زمانی که از طریق اسلام آنها را اثبات کردید قبلش اسلام را پذیرفته اید که اسلام با احترامی که به آنها قائل است آنها را نسخ شده می داند و خداوند اجازه نمی دهد که با وجود اسلام شخص دلبخواهی دین دیگری برگزیند، مخصوصا دین مسیحیت فعلی و یهودیت فعلی که آثار شرک در آن فراوان است و بجز اسمی و انتسابی از حضرت مسیح در آن نیست!.

۵- اینکه می فرمایید «وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود.»، بله خداوند تمام انبیاء را امر کرده که اسلام و دین رسول خاتم را تبلیغ کنند،و اگر می بینید ادیان دیگر هم هست، بخاطر تحریف از سوی منحرفان است که خداوند در قرآن کریم آن ها را لعن کرده است. و یکی دیگر از علتهای این انحراف عدم تحقیق پیروان این ادیان است که بر اساس تقلید از پدارن بدون تحقیق دین خود را برگزیده اند. همین الان بنده از شما می پرسم چه دلیل عقلانی بر نبوت حضرت مسیح دارید؟! اگر بخواهید از انجیل مثال بزنید خب خود انجیل تحریف شده و تاریخ آشفته اید دارد و به اصطلاح اهل منطق شما دچار دور می شوید که نبوت مسیح را با انجیل و انجیل را بانبوت مسیح اثبات کنید. ثانیا میلیونها مشرک و بت پرست نیز در عالم وجود دارد، بر اساس استدلال شما اگر چون خداوند از ابتدا امر نکرده که به دین الهی بگروند اکنون اینهمه بت پرست وجود دارد!، در صورتی که خود بهتر می دانید که تمام انبیا به دین الهی دعوت کرده اند اما انسان مشرک آزاد است که راه عقل را برود یا راه هوس!، همچنین خدا الان امر به اسلام کرده حالا مسیحیت مختار است به انجیل تحریف شده و بدون دلیل ایمان بیاورد یا به اسلام بگرود. اما اگر هر مسیری غیر عقل و اسلام را طی کرد باید بداند که سرانجام آن بهشت نخواهد بود. چون بهشت برای کسانی است که دستور خدا را عمل کنند، نه دستور پدران تحریف کننده انجیل را!.

۶- این نکته مهم را هم عرض کنم اینکه می فرمایید «بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست »؛ در جواب عرض می کنم، در پاسخ قبل جواب این پندار شما را دادیم، اما متاسفانه عنایت لازم را نداشتید، خداوند هیچ کجا نفرموده که حافظ انجیل و تورات بوده، بلکه بزرگان مسیحی و یهودی را لعن کرده که کلام خدا را بخاطر دنیا تحریف کرده اند. متاسفانه شما با زیرکی آیه ای که برای حفاظت از قرآن کریم است را به انجیل نسبت می دهید، از همه اینها گذشته شما که اعتقادی به قرآن ندارید و بهتر از هر شخص دیگری می دانید که نسخه های متعدد انجیل، و تاریخ پر آشوب انجیل واقعیتی است که قابل انکار نیست!، شما در پشتوانه های مسیحیت کنونی چیزی برای ارائه ندارید تاریخ مسیحیت بهترین حاکم عادل میان بنده و شماست. تا اثبات کند حق با بنده است که انجیل کنونی کتاب آسمانی نیست بلکه آنقدر تغییر کرده که بجز اسطوره ای چیزی باقی نمانده!. بزرگان مسیحیت هم همین حرف ما را می زنند اما شما این واقعیت را نمی بینید و یا بهتر بگویم نمی خواهید ببینید و بپذیرید.

۷- درباره تثلیث فعلا بنده قصد اظهار نظر ندارم، ای کاش نگاهی به بزرگان متکلمان مسیحی می کردید و می دیدید که چه خبر است و ما در نوشتاری مستقل به شما این قول را می دهیم که تثلیث مسیحی را به نقد و بررسی خواهیم نشست در هر حال تنها به همین نقد در کلام شما بسنده می کنیم که «خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت» و اینکه می فرمایید «روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم.» این اعتقاد شرک است، ذات خداوند قابل تجزیه و اعطا نیست که حضرت عیسی دارنده آن باشد!!، این یکی از اشکالات ما به مسیحیت است. جای تعجب و خجالت است که چنین حرفهای شرک آلودی را به حضرت مسیح و خدا نسبت می دهید!.

اینکه می فرمایید «بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم»، اشکال ما سر اینکه خدا را قبول دارید نیست بلکه روی ادامه آن حرف است که تاکید شما بر وجود روح خدا در سه شخص دارای اشکال است و التزام به این حرف در عمل یعنی شرک و همتا قرار دادن برای خدا.، مشرکان هم می گویند خدا یکی است، اما برای خدا واسطه ای به عنوان بت قرار می دادند. شما در تناقضی آشکار می گویید خدا یکی است و بعد می گویید ذات خدا العیاذ بالله در سه چیز حلول کرده!!!، اصلا خلاف براهین عقلی است! و این عین کفر و شرک است، پناه بر خدا از این نسبت دروغ که به خدا می بندید. این که می فرمایید «خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روح‌القدس می‌باشند، این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می‌باشند». بحث ما سر همین حرفهاست که خلاف عقل است و خلاف ادیان الهی است. اجازه دهید حرف شما را مستند بیان کنم،

در کتاب اصول اعتقادات کاتولیک تثلیث چنین تعریف شده‌است: «تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات» [معتقد هستیم]. شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است: «پدر همانی است که پسر است، و پسر همانی است که پدر است، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی.». بدیهی است که التزام به این اعتقادات باطل است واز نظر ذات و جوهر هیچگاه این سه نمی توانند یکی باشند و با خدا یکی شوند! این عین شرک و خلاف توحید و یگانگی خداست.

خداوند بزرگ و متعال تثلیث یعنی همین اعتقاد بی پایه شما را به روشنی رد می‌کند. آنجا که خداوند در آیه ۱۷۱ سوره نساء می‌فرماید:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (۱۷۱)ای اهل کتاب، در دین خود اندازه نگه دارید، و درباره خدا جز به راستی سخن نگویید؛ در حق مسیح عیسی بن مریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست و کلمه الهی است که به مریم فرستاده و روحی از عالم الوهیت است؛ پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است.

یا اینکه می گویید «منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند »، این هم از انحرافات مسیحیت است، در مباحث فلسفی و عقلی به اثبات رسیده، همان عقلی که قبل از دین و با آن دین را اثبات باید کرد که روح خدا در زمین نازل نمی شود، و درشخصی حلول نمی یابد. و خداوند بخاطر همین اعتقادات شرک آمیز است که مسیحیت را مورد نکوهش قرار می دهد: «كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه تاست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.

برادر عزیز اینکه تاکید می کنید روح عیسی همان روح خداست این کفر است، ذات خدا قابل تجزیه و تفکیک نیست العیاذ بالله! و اصلا خداوند روح به این معنا که انسان روح دارد را ندارد. شما بر اساس چه دلیل و منطقی می گویید که روح عیسی روح خداست!!. لطف کنید دلیل بیاورید؟! به تعبیر امام رضا علیه السلام در مناظره ای که با عالم مسیحی داشتند فرمودند چرا شما درباره حضرت آدم علیه السلام همان حرف که درباره مسیح را می زنید نمی گویید، او هم از پدر و مادر زاییده نشد!، در صورتی که حضرت عیسی از مادر زایید شد و فقط پدر ندارد اما حضرت آدم هم پدر و هم مادر ندارد (و با این استلال مسیحیت باید حضرت آدم مقام بالاتری داشته باشد).

عیسی علیه السلام بنده خداست، و خدا را عبادت می کرد و اگر روح و ذات خدا در او بود نیازی نداشت به تعبیر امام رضا علیه السلام که خدا را عبادت بکند چون ذات خدا در او بود!. ما معتقدیم که عیسی بنده صالح خدا همانند سایر انبیاء هست خلقت او همانند خلقت آدم است و هیچ برتری از این جهت بر سایر انبیا ندارد و اگر بدون پدر زائیده شده برای آن است که نشانه ای باشد برای مردم زمان خودش و هر پیامبری نشانه ای برای زمان خود داشته است.

در آخر اگر نمی دانید بدانید که خود متکلمان مسیحی متوجه تناقضات عقلانی تثلیث شده اند و روی این مسئله که چگونه می‌توان هم عیسی را خدا حساب آورد و هم به واحد بودن خدا اعتقاد داشت بحث های مفصلی کرده اند که هیچ گاه به نتیجه درستی نرسیده چون از اساس اعتقاد به تثلیث با همین توضیحات شما دارای اشکال است.

شما بر اساس انجیل های تحریف شده که همچو آفتاب عالم تاب هویداست که سند و اعتبار ندارد اعتقادی را به حضرت عیسی نسبت می دهید که هم خلاف عقل است و هم خلاف ادیان آسمانی و هیچ سندی هم ندارد، در قیامت چه دلیلی و جوابی برای این اعتقاد بی اساس خواهید آورد!. همان دلیل را امروز به ما نشان بدهید؟! بجای تقلید کورکورانه از گذشتگان دعوت می کنیم که فارق از بحث ادیان یکدوره خداشناسی را عقلانی کار کنید، خدا را اثبات کنید، اوصاف خدا را با عقل اثبات کنید و بعد ضرورت نبوت را اثبات کنید، و پس از آن که فهمیدید در عصر حاضر باید پیامبری باشد که راه هدایت خدا را نشان بدهد تحقیق کنید کدام پیامبر هست و نشانه ((کارت شناسایی معتبر) یا همان معجزه ای از سمت خدابه شما نشان می دهد، قطعا مسیحیت و یهودیت الان هیچ معجزه ای ندارند که شما یقین کنید دین خدا هستند و شما را به خدا دعوت کنند. پس از تعقل خواهید دید تنها دینی که روی کره زمین الان ادعای اعجاز و توحید عقلانی را دارد اسلام است. و تنها کتابی که دستورات خدا و راه هدایت خدا وجود دارد قرآن کریم است. لذا با وجود راه راست و روشن اگر کسی خلاف این مسیر را رفت در ضلالت و گمراهی است. امیدواریم با روحیه تحقیقی که دارید بدور از پیش فرضهای غلط راه راست را که اسلام باشد انتخاب و به رسول اسلام و مسیح واقعی که درود خدا بر او باد ایمان بیاورید و از نسبتهای ناروا و شرک آلودی که پدران کلیسا به این پیامبر خدا می دهند رویگردان شوید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خدمت برادران مسلمانانم.بنده مسیحی هستم و معتقد هستم که کتاب مقدس ما تحریف نشده و شما دوستان مسلمان ما معتقد هستید که کتاب مقدس تحریف شده،پدر های کلیسای ما اینطور به این دیدگاه پاسخ میدهند: ۱-خداوند در سوره نسا آیه ۱۳۶ فرموده:ای اهل ایمانان به خداوند و پیامبرش و کتابی که پیش از این فرستاده ایمان بیاورید. ۲-خداوند خطاب به محمد(ص) در سوره یونس آیه۹۴و۹۵ فرمود:اگر از آنچه که بر تو نازل کردیم در تردیدی، از آنان پیش از تو کتاب آسمانی میخواندند بپرس تا روشن شود حق از سوی پروردگارت بر تو آمده بنابراین از تردید کنندگان مباش و هرگز از کسانی مباش که آیات ما را تکذیب کردند که از زیانکاران خواهی شد. ۳-إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ ما تورات را فرو فرستادیم که در آن هدایت و نور است. ۴-وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ ما انجیل را به او(عیسی علیه السلام) دادیم که در آن هدایت و نور است. حداقل با این آیات میتوان فهمید که تورات و انجیل در همان اول از بین نرفته وگرنه خداوند محمد (ص) را به خواندن آن توصیه نمیکرد و در صورت تحریف خداوند ذکر نمیکرد که در آن هدایت و نور است و میتوان دریافت که تورات و انجیل کلام خداوند هستند. پس خب فرض کنیم که کتاب مقدس بعد از نزول قرآن تحریف شده: اگر انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد! پس مگر تورات و انجیل هم چیزی جز کلام خداوند هستند؟ یعنی خداوند که علم به غیب دارد نمیدانست که تورات و انجیل تحریف میشوند که از آنها اینگونه سخن گفته؟یعنی موسی(ع) و عیسی(ع) همگی در پروژه ای کار میکردند که باید تحریف شده و یعنی خداوند قادر نیست کلام خود را حفظ کند و کلام خداوند بازیچه دست انسان است؟یعنی خداوند به تحریف کلام خود رضایت داد تا میلیارد ها میلیارد انسان گمراه شوند؟ پس چگونه چند تن یهودی موفق شدند کلام خدا را تغییر دهند؟ ممنون میشم که کاملا صریح و گویا به این سوال بنده پاسخ بدید.ممنون

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز از اینکه مخاطب سایت هدانا هستید تشکر می کنم و لازم می دانم خدمت شما چند نکته را به صورت کوتاه و فشرده عرض کنم و امیدواریم پدرهای محترم کلیسا بدان پاسخ بدهند. ۱- اینکه آیاتی را به صورت بخشی نگری مطرح کردید که به نفع خود شماست در ظاهر و سایر آیات را مطرح نکردید، جای تعجب هست!. ۲- اینکه شما تحریف انجیل را صرفا به مسلمانان نسبت می دهید، تام نیست قبل از ما مسلمانان ای کاش حرف های بزرگان مسیحیت را درباره تحریف انجیل می خواندید! که اذعان می کنند که کتاب‌های مقدس مختلف توسط نویسندگان مفروض نوشته نشده‌است بلکه توسط مجموعه‌ای نامتجانس از نویسندگان در یک دوره طولانی نوشته شده‌است. مثلا پل تيليش كه از متكلمان برجسته مسيحى به شمار مى رود، معتقد است: «پژوهش هاى تاريخى نشان داده اند كه عهد قديم و عهد جديد در بخش هاى نقلى خود، عناصر تاريخى، افسانه اى و اسطوره شناختى را تلفيق مى كنند و در اكثر موارد تفكيك اين عناصر از يكديگر با هر درجه اى از امكان پذيرى نامحتمل است».۱۴. پل تيليش، پويايى ايمان، ص ۱۰۳. ق : رابرت م. گرنت، ديويد تريسى؛ تاريخچه مكاتب تفسيرى و هرمنوتيكى كتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدى، ص ۲۹۴ – ۲۹۶.

در هر حال پدرهای کلیسا قبل از اینکه به قرآن استناد کنند بهتر است به خود انجیل استناد کنند و بگویند چطور به اناجیلی اعتقاد دارند که به اعتقاد آنها نوشته حضرت مسیح نیست بلکه اطرافیان و حواریون پس از مسیح نوشته اند و در طول تاریخ هم دهها و صدها انجیل بوده که از بین رفته، و مجدد در عصر های بعد بازنویسی شده است. این سؤال هنوز پاسخ معتبری نیافته است که چگونه مسیحیان توانستند دریابند از میان ده ها انجیل، این چهار کتاب زیر نظر روح القدس نگاشته شده و باید جزء کتاب مقدس قرار بگیرد؟! این مشکل در مورد سایر کتاب ها و نامه های عهد جدید به مراتب مشکل تر است. و الان هم کاتولیک‌ها و هم پروتستان‌ها برخی کتب خاص مانند «اعمال پطرس» را اسفار مشکوک می‌نامند که امری بحث‌برانگیز است. چطور با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل شما می توانید اصلا تصور عدم تحریف را داشته باشید، یا به این راحتی ادعای عدم تحریف بکنید. این ادعای بدون دلیل شما نشان از اعتماد به نفس بالای شما دارد. لطف کنید در تاریخ اناجیل و همین تعدد زیاد اناجیل تحقیق کنید، ادعای عدم تحریف از سمت شما طنز گونه هست با وجود اینهمه تغییر و تحولات، پس اول به تاریخ انجیل رجوع کنید و شما بهتر میدانید انجیل اصلی عبرانی بوده که از بین رفته و آنچه در دست شماست ترجمه های افراد مجهول الحال است!، و فرق متن اصلی و ترجمه نیز بر اهل فن مشخص است.

۳- خداوند متعال در کتاب آسمانی خود یعنی قرآن کریم اینگونه از زبان عیسی بن مریم نقل قول می کند: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ٱبْنُ مَرْيَمَ يَٰبَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ إِنِّى رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًۭا لِّمَا بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ ٱلتَّوْرَىٰةِ وَمُبَشِّرًۢا بِرَسُولٍۢ يَأْتِى مِنۢ بَعْدِى ٱسْمُهُۥٓ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلْبَيِّنَٰتِ قَالُوا۟ هَٰذَا سِحْرٌۭ مُّبِينٌۭ» سوره مبارکه صف/ آیه ۶-و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق‌کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] می‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!» هنگامی که او [= احمد] با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحری است آشکار»! صریح خداوند می فرماید که یکی از وظایف حضرت عیسی علیه السلام بشارت به نبوت و رسالت حضرت احمد صلی الله علیه و آله و سلم است، قرآن این آیات را هم دارد، نام پیامبر اسلام در تورات و انجیل سابق بوده و قرآن همین را هم گزارش می دهد، الان شما به ما نشان بدهید اگر انجیل تحریف نشده است، نام احمد ص کجای اناجیل شماست؟!!!!!!. به همین یک سوال هم پاسخ بدهید برای ما کافی است. و اگر هست چرا ایمان ندارید به این پیامبر؟! پس کاملا مشخص است که قرآن تحریف اناجیل را اصلی مسلم و قطعی میداند و حتی در آیات دیگر بزرگان مسیحی و یهودی را نکوهش می کند که بخاطر سودجویی دین مسیح علیه السلام را تغییر دادند.

۴- در نکته شماره ۱ شما آیه ۱۳۶ سوره نساء که مطرح کردید، لازم است بدانید ما به تمام کتابهای انبیاء گذشته مثل (آدم، ادريس، نوح، هود، صالح، ابراهيم، موسى، عيسى (علیهم السلام) و پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ) ایمان داریم و جزو اسلام می دانیم و اعتقاد داریم که تمام آنها موظف بوده اند رسالت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را تبلیغ کنند، اما آنچه ایمان نداریم به این کتابهای تحریف شده در دستان شماست، و با ادله فراوان اثبات می کنیم که این کتابهای مورد ادعای شما نسخه اصل کتابهای آسمانی نیست بلکه تحریف شده و تغییر یافته به دست بشر هست!. شما لطف کنید اول اثبات کنید انجیل کنونی همان انجیل اصل است تا بعد بحث ایمان بدان را با هم بحث کنیم. به تعبیر این ضرب المثل شیرین، ابتدا برادری ات را ثابت کن و پس از آن ادعای ارث و میراث داشته باش!. چطور ما به کتاب شما که تحریف شده است ایمان بیاوریم که حضرت عیسی بن مریم را شراب خوار معرفی می کند!، پناه بر خدا از این نسبت گران و سنگین، آیا از خدا خجالت نمی کشید که چنین گناهی را به این پیامبر الوالعزم نسبت می دهید، حالا مباحث دیگر مثل تثلیث یا اعتقادات شرک آمیز اناجیل کنونی را فعلا مطرح نمی کنیم.

۵-در نکته شماره ۲ شما و اشاره به آیه ۹۴ و ۹۵ سوره مبارکه یونس: اینکه قرآن کریم در این آیات می فرماید از اهل کتاب بپرس، برای این هست که با اینکه بخشهای معظم اناجیل تحریف شده اما حرفهای قابل استناد نیز موجود هست شما انجیل برنابا را ببینید، از اناجیل دیگر کمتر تحریف شده، اما به صورت سازمان یافته آباء کلیسا این انجیل را کمرنگ کرده اند، شواهد فراوانی در برنابا هست که پیامبر پس از عیسی علیه السلام حضرت محمد هست. و یا در ترجمه قدیم انجيل يوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، بحث فارقلیطا به معنای بشارت به احمد است که منظور همان پیامبر گرامی اسلام می باشد. به تعبیر یکى از دانشمندان مسیحى که اسلام را پذیرفته در کتاب خود (اَنیسُ الاَعْلام) می نویسد: «علماء نصارى قبل از ظهورپیامبر اسلام اختلافى نداشتند که فارقلیطا به معناى احمدو محمد است ولى بعد از ظهورمحمد براى بقاى ریاست خود و استفاده مادى آن را تأویل کردند و معناى دیگرى براى آن اختراع نمودند و آن معنا قطعاً منظور صاحب انجیل نبوده است». قرآن کریم از زبان حضرت عیسی بشارت به آمدن پیامبر اسلام را در سوره صف آیه ۶ می دهد.

۶- نکته ۳ که نوشته اید، بله در تورات و انجیل آسمانی هدایت و دعوت به توحید و رسالت پیامبر گرامی اسلام است، اما چه ربطی به انجیل تحریف شده فعلی شما که دعوت به شرابخواری و انواع نسبت های ناروا به حضرت مسیح است دارد!!!، آنچه در دستان شماست بجز نامی هیچ شباهتی با انجیل اصلی ندارد، اگر دارد اثبات کنید!. ما به انجیل واقعی حضرت عیسی اعتقاد داریم نه انجیلی که در دستان شماست که قرآن کریم جالب است درباره این انجیل و تورات در دستان شما اینگونه می فرماید: «فویل للّذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثمّ‌یقولون هذا من عنداللّه لیشتروا به ثمناً‌قلیلاً فویل لهم ممّا کتبت أیدیهم وویل‌لهم ممّا یکسبون؛ پس وای بر آنها که مطالبی با دست خود می‌نویسند. سپس می‌گویند:‌از طرف خداست، تا به بهای کمی آن را بفروشند. وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و وای بر آنها از آنچه از این راه به دست می‌آورند». (سوره‌بقره، آیه۷۹) یا در آیه۱۴۶ سوره بقره است، مى فرماید: «اَلَّذِینَ اَتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ اَبْنَائَهُمْ وَ اِنَّ فَریِقاً مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»: (کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده ایم، او (پیامبر) را همچون فرزندان خود مى شناسند; ولى جمعى از آنان،حق را در حالى که از آن آگاهند کتمان مى کنند. پس در کتاب آسمانی انجیل و تورات نام پیامبر آمده و در دسترس بوده است، که علمای شما تحریف کرده اند.

۷- قرآن کریم می فرماید: أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ترجمه ايه ۷۵ سوره بقره:(پس اى مؤمنان!) آيا انتظار داريد (كه يهوديان سرسخت، و اهل کتاب) به (دين) شما ايمان بياورند؟ در حالى كه عده‏ اى از آنان، سخنان خدا را مى‏شنيدند و پس از فهميدنش، آنرا تحريف مى‏كردند با آنكه (حقّ را) مى ‏دانستند.

۸- در نکته ۴ شما، دقت کنید خداوند کدام انجیل را مثال می زند، متاسفانه بر اثر عدم درک صحیح شما، فرق بین انجیل واقعی و انجیل تحریف شده را متوجه نمی شوید، اگر قرآن کریم از هدایت و نور انجیل صحبت می کند در آیات دیگر صریح بیان می کند انجیلی منظور من هست که نام پیامبر ص در آن آمده و پس از آن علمای مسیحی را به شدت مورد نکوهش قرار میدهد که چرا انجیل را تحریف و آیات الهی را کتمان می کنید و آنها را کافر می خواند که عذابی دردناک در قیامت برای آنهاست!. پس دقت کنید در همان زمان پیامبر هم به علمای شما قرآن شدیدا حمله می کند که چرا انجیل تحریف شده را برای مردم مطرح می کنید و انجیل واقعی را کتمان می کنید، اصلا شما نکوهش علمای خودتان را ببینید، علتش را در قرآن جویا شوید!، خواهید دید قرآن اصلا نمی خواهد بگوید تا آن زمان انجیل تحریف نشده، بلکه قرآن معتقد است در آن زمان نسخه های از انجیل نزد علمای مسیحی بوده که پیامبری و رسالت پیامبر اسلام را مطرح می کرده اما عالمان دنیازده شما آن را کتمان می کردند و دراختیار مردم قرار نمی دادند، این عالمان پیامبر را می شناختند اما بخاطر منافع دنیا حق را کتمان می کردند، چرا این آیات را نمی خوانید.!. و اگر خداوند می فرماید تورات و انجیل را بخوان منظور آن تورات و انجیلی است که تحریف نشده،زیرا در ادامه آیات صریحا عالمان مسیحی که اناجیل را تحریف کرده اند مورد لعنت قرار می دهد و ما معتقدیم تورات و انجیل اصلی نزد رسول گرامی اسلام بوده و شواهد فراوانی در روایات ما هست که نه تنها تورات و انجیل بلکه سایر کتب آسمانی مثل زبور و … نزد پیامبر ص بوده و پس از ایشان به اهل البیت علیهم السلام منتقل شده و در برخی از روایات متن این کتب اشاره شده که هم اکنون این کتابها در دستان امام زمان عج می باشد و در عصر ظهور همراه ایشان خواهد بود.

۹- کجای قرآن آمده که هیچ کسی نمی تواند کتابهای انبیاء پیشین را تغییر بدهد!، در صورتی که به صراحت علمای یهود و نصاری را مورد لعنت قرار می دهد که انجیل و تورات را تحریف کرده اند. بزرگوار عزیز، خداوند فرموده اسلام آخرین دین است، و چون پس از پیامبر اسلام حضرت محمد ص پیامبر دیگری نمی آید کتاب آسمانی او یعنی قرآن کریم را از تحریف حفظ می کنیم. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون، آیه ۹ سوره حجر/ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!.

۱۰-متاسفانه به علت پیش فرضهای غلط شما و اینکه شما خیال می کنید اگر انجیل یا تورات تحریف شود، راه هدایت بسته می شود!، این حرف را زده اید، خب اگر اینطور بود که شما می پندارید کتب انبیاء قبل از حضرت مسیح نیز از بین نمی رفت و نیازی هم به آمدن حضرت مسیح نبود!، آنچه محل اشکال است این است که خدا راه هدایت را پس از تحریف بر بندگان ببندد و هیچ پیامبری را نفرستتد!، یا اگر قرار است پیامبری را پس از پیامبر دیگر نفرستد و خاتمیت باشد از حکمت خدا به دور است که کتاب او تحریف شود، و این خلاف عقل است نه آنکه اگر خدا پیامبری مثل حضرت موسی را فرستاد و یهودیان آن را تحریف کردند، دیگر حضرت عیسی را نفرستد، یا اگر مسیحیان حضرت مسیح را تحریف کردند، دیگر هیچ پیامبری نمی تواند پس از ایشان بیاید. و دقت کنید کجا خدا فرموده که مسیح آخرین پیامبر است و کتابش تحریف نمی شود؟!. جالب است بدانید اصل نبوت حضرت مسیح هم با قرآن اثبات می شود نه با این اناجیل تحریف شده!. و هرگز فراموش نکنید هرگز دلیل معتبری از سوی مسیحیان بر اعتبار انجیل ها ارائه نشده است و صرفا یک ادعا است. و حتی نبوت حضرت مسیح را بجز از طریق اسلام نمی توانید اثبات کنید، چون هیچ دلیل و معجزه ای الان برای ارائه ندارید و آنچه که دارید اناجیل هست که آنهم تحریف شده است و تاریخ یقینی ثابتی هم ندارد!. کمی به این نکته تفکر کنید. از همه اینها گذشته حواریون مطرح شده در همین اناجیل که نویسندگان اناجیل هستند همدیگر را منافق خطاب می کردند:پولس کار را به جایی رسانید که پطرس را به نفاق و دورویی نیز متهم نمود!؛ نامه ی پولس به غلاطیان باب ۲ آیه ی ۱۳.

در هر حال راه هدایت هم اکنون باز و آن هم اسلام است. خداوند به میلیاردها انسان عقل داده و بر اساس همین عقل هم از آنها حساب و کتاب خواهد کرد که چطور به دینی ایمان آوردید که درآن تثلیث هست، یا هزار نسبت ناروا به پیامبر خدا حضرت مسیح هست!، خداوند در قیامت می پرسد چرا ابتدا خدا و صفات خدا را با عقل اثبات نکردید، و اگر اثبات کردید کجای مسیحیت کنونی خدایش با خدای عقلانی تناسب دارد؟!. اینکه چطور چند یهودی توانستند انجیل را تغییر بدهند را در تاریخ مسیحیت بخوانید، خیلی ساده هست، آتش سوزی کتابخانه ها و بازنویسی اناجیل با فاصله چند صد سال و همین تعدد اناجیل همه و همه نشانگر تحریف هست، مضافا اعتراف علمای خود شما!. بله اگر خداوند راه هدایت را می بست، و هیچ پیامبر دیگری را ارسال نمی کرد و هزاران انسان گمراه می شدند، اشکال شما وارد بود، اما الان دلیلی بر گمراهی نیست، تمام انسانها موظف هستند ابتدا توحید عقلانی را داشته باشند و پس از آن مباحث نبوت شناسی را پی بگیرند. دقت کنید عقل و براهین عقلی می گوید خدا یکی است و تثلیث نیست و عیسی بن مریم هم فرزند خدا نیست. و خداوند متعال در قرآن کریم هم درباره همین مسیحیت تحریف شده می گوید: قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۳۰ توبه﴾ يهود گفتند: «عزير» پسر خدا است! و نصاري گفتند مسيح پسر خدا است! اين سخني است كه با زبان خود مي‏گويند كه همانند گفتار كافران پيشين است، لعنت خدا بر آنها باد، چگونه دروغ مي‏گويند؟!. لذا خداوند در همان عصر پیامبر اشاره به تحریف انجیل می کند، افکار مسیحیت کنونی را خلاف مسیح واقعی میداند، افکار مسیحیانی که انجیل را تحریف کرده اند و مسیح را پسر خدا می دانند کفر آمیز می داند (قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ ) و افرادی که یه این افکار آلوده هستند را لعنت می کند که چطور به خداوند مشرک هستند. یا این اعتقاد تثلیث که خلاف عقل هست را خداوند اینگونه نکوهش می کند «لَّقَدْ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓا۟ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٍۢ ۘ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٌۭ وَٰحِدٌۭ ۚ وَإِن لَّمْ يَنتَهُوا۟ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» مائده/۷۳٫ آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید. در هر حال توصیه می کنیم حتما یکدور مباحث اعتقادی و توحیدی را با عقل برهانی داشته باشید، همین عقل قیامت حجت است و خواهیت دید که مسیحیت کنونی آن مسیحیت حضرت مسیح نیست، پس از آن درباره ضرورت نبوت تحقیق کنید و خواهید یافت که اسلام تنها دین واقعی است که اگر خود حضرت مسیح علیه السلام هم می بود برای آن تبلیغ می کرد و بدان ایمان می آورد. همه ما همانطور که انبیاء پیشین هم بشارت داده اند موظف هستیم که به اسلام و رسول ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم ایمان بیاوریم.و توصیه می کنم کتاب بشارات عهدین آقای محمد صادقی تهرانی را حتما بخوانید. آنچه توضیح داده شد، بنابر اختصار بود، شما می توانید بخش مسیحیت پژوهی سایت را پیگیر باشید. ضمنا این نکته مهم را عرض کنم که هیچ دلیلی بر نبوت حضرت مسیح علیه السلام بجز از طریق اسلام در دسترس نیست، و شما هیچ معجزه ای که اکنون بتوان بدان استناد کنید در دست ندارید بجز یک گزارش تاریخی از انجیل، که آنهم تحریف شده و بی اعتبار هست. در مورد اعتبار انجیل ها بازهم تاکید می کنیم که هرگز دلیل معتبری از سوی مسیحیان بر اعتبار انجیل ها ارائه نشده است و فقط یک ادعا هست!. اما معجزه فعلی پیامبر اسلام و اسناد تاریخی معتبر و براهین عقلی هم اکنون هست و ما از طریق گزارش پیامبر یقین می کنیم که حضرت مسیح بوده که اوصاف خاصی داشته است، نه از طریق انجیلهای دست نوشته تحریف شده بدون سند و اعتبار شما!. در هر حال بنده قصد آن را ندارم که به صورت تفصیلی بنیادهای متزلزل مسیحیت کنونی را بیش از این نقد کنم، اما اگر اهل تفکر هستید به تعبیر عمان سامانی «تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل»!.

وفقکم الله لکل الخیر

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم مطالب قبل که خدمت شما عرض شد را با دقت خوانده باشید. هرچند با مشغله فراوان و حجم کاری بالا همواره سعی در پاسخ کوتاه داریم و همیشه توصیه می کنیم سوالات به صورت مشخص و کوتاه باشد اما باتوجه به احترامی که برای شما قائلیم چند نکته را خدمت شما دوست عزیز به صورت خلاصه و فشرده عرض می کنیم. متاسفانه جواب سوالات ما را در دیدگاه قبل ندادید و همانند شیوه همیشگی مسیحیان موضوع اصلی را عوض کردید. دقت کنید، اصل بحث ما روی این پیش فرض ذهنی شماست که این کتابی که دست شماست را بدون دلیل و اثبات کتاب آسمانی می دانید؟!، در صورتی که شما و تاریخ اناجیل بهتر می دانید که این کتابها نوشته شما مسیحیان است و ربطی به حضرت مسیح ندارد!.

۱-نکته بعدی اینکه شما متاسفانه لوازم حرف و اعتقادات خود را قبول ندارید، از یک سو می گویید شما به قرآن به عنوان کتاب آسمانی ایمان دارید و از سوی دیگر مسیحی هستید؟!. ببینید اعتقاد به قرآن کریم از لوازمش این است که دستورات اسلام را بپذیرید و بدانید که با آمدن رسول خاتم یعنی حضرت محمد ص دیگر تمام ادیان گذشته نسخ و تماما باید به ایشان ایمان بیاورند و این دستور خداوند بزرگ است. به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». پس به زبان ساده اگر کسی قبول کرد که عدد ۴ هست، لوازم آن یعنی زوج بودن را باید حتما بپذیرد، از لوازم دین اسلام و قرآن کریم که کلام خداست نسخ تمام ادیان گذشته هست، حال شما چطور انتظار دارید که هم اسلام حق باشد، هم مسیحیت، هم یهودیت!، دقت کنید همانند این هست که قانونی تصویب شود، پس از چند سال قانون گذار قانون بهتری را متناسب با وضع مردم جعل کند و قانون قبلی را نسخ کند، بعد شما ادعا کنید که هم قانون قبلی و هم قانون فعلی آزادید که عمل کنید!، بدیهی است که با نسخ قانون قبل و عدم رعایت قانون فعلی چنین شخصی مجرم هست!، مثلا در اسلام هر روز خداوند واجب کرده که ۵ نوبت به کیفیت خاص نماز بخوانند، حالا شما بروید و کار دیگری را بکنید که خدا آن را نسخ کرده، چطور انتظار دارید که خدا از شما بپذیرد.

۲-اینکه می فرمایید «از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد»، این ادعای شما خیلی دور از واقع هست، تفاوت جزئی؟!، برعکس تفاوت ها از زمین تا آسمان است. خدایی که در الهیات مسیحی هست با خدایی که در اسلام است از زمین تا آسمان تفاوت دارد. احکام اسلامی که همان دستورات خداست در اسلام بسیار تکامل یافته تر و همراه با شرح و بسط بیشتر است و مضافا اینکه اناجیل اصلی و مسیحیت واقعی از بین رفته و آنچه شما اعتقاد دارید با تحقیق متوجه می شوید ارتباطی به حضرت مسیح ندارد بلکه شما به دست نوشته های پدران کلیسا ایمان دارید نه حضرت مسیح، چطور ادعا می کنید که پیرو حضرت مسیح هستید در صورتی که نمی توانید عدم تحریف انجیل را اثبات کنید؟!، بزرگان مسیحی خودشان به صراحت اعتراف می کنند که انجیل دستخوش تغییرات است و پر است از افسانه ها و اسطوره ها!!!.

۳-فراموش نکنید راه حق یکی است نمی توان چند دین را تصور کرد که همه با هم تعارض دارند و با این تعارض قائل به پلورالیسم دینی شویم و بگویم همه حق می گویند، حتی مشرکان هم حق می گویند، اگر اسلام می گوید مسیح شراب نمی خورد و خداوند لعنت کند کسانی را که به مسیح علیه السلام این نسبت گناه بزرگ شرابخواری را دادند، این حق است و معتقد به چنین عقیده ای به بهشت می رود و در مقابل شخص مسیحی براساس همین انجیل تحریف شده بگوید مسیح شراب ساخت و شراب خورد و این هم به بهشت برود!، یعنی دو دیدگاه متناقض هر دو صحیح باشند. اگر منطق خوانده باشید می گویند در تناقض محال است هر دو موضوع تناقض درست باشدیعنی هم‌ستیزی عبارت است از ناسازگاری منطقی بین دو گزاره. هرگاه قضیه‌ای صادق و درست باشد، نقیض آن کاذب و نادرست خواهد بود و برعکس.!!!، حالا برادر عزیز شما ادعا می کنید که هر کسی هر دینی را انتخاب کرد، با این همه تناقضات که با هم دارند، همه اینها راه درست را می روند، بدیهی است که چنین اعتقادی باطل هست و مضحک!. همین اعتقاد متناقض شما سرچشمه از انجیل تحریف شده دارد که خلاف عقل است. لطف کنید کمی به لوازم حرفهای خود فکر کنید، در این تناقضاتی که دامنگیر شما می شود فکر کنید، در اشکالاتی که به انجل وارد کرده ایم تعقل کنید!.

۴- انتخاب دین باید بر اساس واقعیت باشد چون یک امر واقعی است، نه یک امر ذوقی!، یعنی مانند رنگ لباس نیست که بنده سفید بپوشم، و شما مشکی، بلکه انتخاب دین بر اساس همان ضرورت نبوت می باشد که با اعجاز اثبات می باشد که الان هیچ اعجازی از حضرت مسیح وجود ندارد، و اناجیل هم نمی توانند خود را اثبات کنند تا چه رسد به اعجاز حضرت مسیح را!، یهود هم همین وضعیت را دارد، هیچ متکلم و دانشمند مسیحی ادعا نکرده که معجزه فعلی حضرت مسیح الان موجود هست، لذا هیچ دلیلی بجز گزارش تاریخی و این اناجیل فعلی برای اثبات دین مسیحیت و یهودیت ندارید. عملا هیچ دینی بجز اسلام در زمان حاضر ادعای اعجاز ندارد، و نیست و ما از طریق اسلام هست که متوجه می شویم که حضرت مسیح دین داشته، یا حضرت موسی دین داشته، نه از طریق خود مسیحیت و یهودیت تحریف شده با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل!. فراموش نکنید زمانی که از طریق اسلام آنها را اثبات کردید قبلش اسلام را پذیرفته اید که اسلام با احترامی که به آنها قائل است آنها را نسخ شده می داند و خداوند اجازه نمی دهد که با وجود اسلام شخص دلبخواهی دین دیگری برگزیند، مخصوصا دین مسیحیت فعلی و یهودیت فعلی که آثار شرک در آن فراوان است و بجز اسمی و انتسابی از حضرت مسیح در آن نیست!.

۵- اینکه می فرمایید «وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود.»، بله خداوند تمام انبیاء را امر کرده که اسلام و دین رسول خاتم را تبلیغ کنند،و اگر می بینید ادیان دیگر هم هست، بخاطر تحریف از سوی منحرفان است که خداوند در قرآن کریم آن ها را لعن کرده است. و یکی دیگر از علتهای این انحراف عدم تحقیق پیروان این ادیان است که بر اساس تقلید از پدارن بدون تحقیق دین خود را برگزیده اند. همین الان بنده از شما می پرسم چه دلیل عقلانی بر نبوت حضرت مسیح دارید؟! اگر بخواهید از انجیل مثال بزنید خب خود انجیل تحریف شده و تاریخ آشفته اید دارد و به اصطلاح اهل منطق شما دچار دور می شوید که نبوت مسیح را با انجیل و انجیل را بانبوت مسیح اثبات کنید. ثانیا میلیونها مشرک و بت پرست نیز در عالم وجود دارد، بر اساس استدلال شما اگر چون خداوند از ابتدا امر نکرده که به دین الهی بگروند اکنون اینهمه بت پرست وجود دارد!، در صورتی که خود بهتر می دانید که تمام انبیا به دین الهی دعوت کرده اند اما انسان مشرک آزاد است که راه عقل را برود یا راه هوس!، همچنین خدا الان امر به اسلام کرده حالا مسیحیت مختار است به انجیل تحریف شده و بدون دلیل ایمان بیاورد یا به اسلام بگرود. اما اگر هر مسیری غیر عقل و اسلام را طی کرد باید بداند که سرانجام آن بهشت نخواهد بود. چون بهشت برای کسانی است که دستور خدا را عمل کنند، نه دستور پدران تحریف کننده انجیل را!.

۶- این نکته مهم را هم عرض کنم اینکه می فرمایید «بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست »؛ در جواب عرض می کنم، در پاسخ قبل جواب این پندار شما را دادیم، اما متاسفانه عنایت لازم را نداشتید، خداوند هیچ کجا نفرموده که حافظ انجیل و تورات بوده، بلکه بزرگان مسیحی و یهودی را لعن کرده که کلام خدا را بخاطر دنیا تحریف کرده اند. متاسفانه شما با زیرکی آیه ای که برای حفاظت از قرآن کریم است را به انجیل نسبت می دهید، از همه اینها گذشته شما که اعتقادی به قرآن ندارید و بهتر از هر شخص دیگری می دانید که نسخه های متعدد انجیل، و تاریخ پر آشوب انجیل واقعیتی است که قابل انکار نیست!، شما در پشتوانه های مسیحیت کنونی چیزی برای ارائه ندارید تاریخ مسیحیت بهترین حاکم عادل میان بنده و شماست. تا اثبات کند حق با بنده است که انجیل کنونی کتاب آسمانی نیست بلکه آنقدر تغییر کرده که بجز اسطوره ای چیزی باقی نمانده!. بزرگان مسیحیت هم همین حرف ما را می زنند اما شما این واقعیت را نمی بینید و یا بهتر بگویم نمی خواهید ببینید و بپذیرید.

۷- درباره تثلیث فعلا بنده قصد اظهار نظر ندارم، ای کاش نگاهی به بزرگان متکلمان مسیحی می کردید و می دیدید که چه خبر است و ما در نوشتاری مستقل به شما این قول را می دهیم که تثلیث مسیحی را به نقد و بررسی خواهیم نشست در هر حال تنها به همین نقد در کلام شما بسنده می کنیم که «خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت» و اینکه می فرمایید «روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم.» این اعتقاد شرک است، ذات خداوند قابل تجزیه و اعطا نیست که حضرت عیسی دارنده آن باشد!!، این یکی از اشکالات ما به مسیحیت است. جای تعجب و خجالت است که چنین حرفهای شرک آلودی را به حضرت مسیح و خدا نسبت می دهید!.

اینکه می فرمایید «بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم»، اشکال ما سر اینکه خدا را قبول دارید نیست بلکه روی ادامه آن حرف است که تاکید شما بر وجود روح خدا در سه شخص دارای اشکال است و التزام به این حرف در عمل یعنی شرک و همتا قرار دادن برای خدا.، مشرکان هم می گویند خدا یکی است، اما برای خدا واسطه ای به عنوان بت قرار می دادند. شما در تناقضی آشکار می گویید خدا یکی است و بعد می گویید ذات خدا العیاذ بالله در سه چیز حلول کرده!!!، اصلا خلاف براهین عقلی است! و این عین کفر و شرک است، پناه بر خدا از این نسبت دروغ که به خدا می بندید. این که می فرمایید «خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روح‌القدس می‌باشند، این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می‌باشند». بحث ما سر همین حرفهاست که خلاف عقل است و خلاف ادیان الهی است. اجازه دهید حرف شما را مستند بیان کنم،

در کتاب اصول اعتقادات کاتولیک تثلیث چنین تعریف شده‌است: «تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات» [معتقد هستیم]. شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است: «پدر همانی است که پسر است، و پسر همانی است که پدر است، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی.». بدیهی است که التزام به این اعتقادات باطل است واز نظر ذات و جوهر هیچگاه این سه نمی توانند یکی باشند و با خدا یکی شوند! این عین شرک و خلاف توحید و یگانگی خداست.

خداوند بزرگ و متعال تثلیث یعنی همین اعتقاد بی پایه شما را به روشنی رد می‌کند. آنجا که خداوند در آیه ۱۷۱ سوره نساء می‌فرماید:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (۱۷۱)ای اهل کتاب، در دین خود اندازه نگه دارید، و درباره خدا جز به راستی سخن نگویید؛ در حق مسیح عیسی بن مریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست و کلمه الهی است که به مریم فرستاده و روحی از عالم الوهیت است؛ پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است.

یا اینکه می گویید «منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند »، این هم از انحرافات مسیحیت است، در مباحث فلسفی و عقلی به اثبات رسیده، همان عقلی که قبل از دین و با آن دین را اثبات باید کرد که روح خدا در زمین نازل نمی شود، و درشخصی حلول نمی یابد. و خداوند بخاطر همین اعتقادات شرک آمیز است که مسیحیت را مورد نکوهش قرار می دهد: «كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه تاست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.

برادر عزیز اینکه تاکید می کنید روح عیسی همان روح خداست این کفر است، ذات خدا قابل تجزیه و تفکیک نیست العیاذ بالله! و اصلا خداوند روح به این معنا که انسان روح دارد را ندارد. شما بر اساس چه دلیل و منطقی می گویید که روح عیسی روح خداست!!. لطف کنید دلیل بیاورید؟! به تعبیر امام رضا علیه السلام در مناظره ای که با عالم مسیحی داشتند فرمودند چرا شما درباره حضرت آدم علیه السلام همان حرف که درباره مسیح را می زنید نمی گویید، او هم از پدر و مادر زاییده نشد!، در صورتی که حضرت عیسی از مادر زایید شد و فقط پدر ندارد اما حضرت آدم هم پدر و هم مادر ندارد (و با این استلال مسیحیت باید حضرت آدم مقام بالاتری داشته باشد).

عیسی علیه السلام بنده خداست، و خدا را عبادت می کرد و اگر روح و ذات خدا در او بود نیازی نداشت به تعبیر امام رضا علیه السلام که خدا را عبادت بکند چون ذات خدا در او بود!. ما معتقدیم که عیسی بنده صالح خدا همانند سایر انبیاء هست خلقت او همانند خلقت آدم است و هیچ برتری از این جهت بر سایر انبیا ندارد و اگر بدون پدر زائیده شده برای آن است که نشانه ای باشد برای مردم زمان خودش و هر پیامبری نشانه ای برای زمان خود داشته است.

در آخر اگر نمی دانید بدانید که خود متکلمان مسیحی متوجه تناقضات عقلانی تثلیث شده اند و روی این مسئله که چگونه می‌توان هم عیسی را خدا حساب آورد و هم به واحد بودن خدا اعتقاد داشت بحث های مفصلی کرده اند که هیچ گاه به نتیجه درستی نرسیده چون از اساس اعتقاد به تثلیث با همین توضیحات شما دارای اشکال است.

شما بر اساس انجیل های تحریف شده که همچو آفتاب عالم تاب هویداست که سند و اعتبار ندارد اعتقادی را به حضرت عیسی نسبت می دهید که هم خلاف عقل است و هم خلاف ادیان آسمانی و هیچ سندی هم ندارد، در قیامت چه دلیلی و جوابی برای این اعتقاد بی اساس خواهید آورد!. همان دلیل را امروز به ما نشان بدهید؟! بجای تقلید کورکورانه از گذشتگان دعوت می کنیم که فارق از بحث ادیان یکدوره خداشناسی را عقلانی کار کنید، خدا را اثبات کنید، اوصاف خدا را با عقل اثبات کنید و بعد ضرورت نبوت را اثبات کنید، و پس از آن که فهمیدید در عصر حاضر باید پیامبری باشد که راه هدایت خدا را نشان بدهد تحقیق کنید کدام پیامبر هست و نشانه ((کارت شناسایی معتبر) یا همان معجزه ای از سمت خدابه شما نشان می دهد، قطعا مسیحیت و یهودیت الان هیچ معجزه ای ندارند که شما یقین کنید دین خدا هستند و شما را به خدا دعوت کنند. پس از تعقل خواهید دید تنها دینی که روی کره زمین الان ادعای اعجاز و توحید عقلانی را دارد اسلام است. و تنها کتابی که دستورات خدا و راه هدایت خدا وجود دارد قرآن کریم است. لذا با وجود راه راست و روشن اگر کسی خلاف این مسیر را رفت در ضلالت و گمراهی است. امیدواریم با روحیه تحقیقی که دارید بدور از پیش فرضهای غلط راه راست را که اسلام باشد انتخاب و به رسول اسلام و مسیح واقعی که درود خدا بر او باد ایمان بیاورید و از نسبتهای ناروا و شرک آلودی که پدران کلیسا به این پیامبر خدا می دهند رویگردان شوید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خسته نباشید بابت مطلبی که نوشته اید. ولی من یک سوالی داشتم… به نظر شما آیا این که به دینی که بیشتر مردم جهان پیرو آن هستند اهانت کنیم کار درستی است؟ اگر شما در کشوری به دنیا می آمدید و پدر و مادرتان مسیحی بودند هم به فکر خودتان و نظر خودتان مسیحیت را از همه دین ها بهتر میدانستید، یهودی هم همینطور و حتی بودایی. این کار از نظر انسانی واقعا درست نیست. چرا اسلام اگر دین کاملی است اجازه نمیدهد مردم خودشان تصمیم بگیرند؟ شما در مطلبتان اهانت بزرگی کردید. مسیحیت الهی نیست؟؟؟ من تماما کتاب مقدس را مطالعه کرده ام و در هیچ جای آن اسمی از محمد نبرده است. اگه امکانش هست به سوال من پاسخ بدید چون من سوال های زیادی دارم که اگه جواب بدید از شما خواهم پرسید. ممنون از شما

سلام علیکم هیچ کجا به هیچ دینی اهانت نکرده ایم. اینکه واقعیت را مطرح کنیم کجا اهانت هست، زمانی که خود علمای مسیحی قائل به تحریف انجیل هستند، یا اعتقاد به تثلیث قابل دفاع نیست و نوعی شرک هست و از آفتاب در آسمان هم روشن تر هست شما چرا به تعبیری کاتولیک تر از پاپ می شوید و این اشکالات مسیحیان را اهانت حساب می کنید!. در ثانی باید از شما بپرسیم شما چه اصراری دارید که از اهانت کنندگان به حضرت مسیح دفاع کنید؟!. اگر بنده یا شما در هر کشوری باشیم، وظیفه داریم درباره دین خود تحقیق کنیم و فردای قیامت هم از ما می پرسند بر چه اساس اسلام،مسیحیت،بودیزم و … را انتخاب کرده اید. اگر دقت کرده باشید در روایات آمده اولین سوال شب اول قبر این هست، «من ربک»؟، خدای تو کیست، چه خدایی را انتخاب کرده ای؟، شما آنجا نمی توانی بگویی من بت پرستم یا مسیحی هستم و قائل به تثلیث و بعد انتظار داشته باشی به بهشت بروید؟!. اسلام این اجازه را به شما داده که آزادانه دین خود را انتخاب کنید، اما اگر کسی آزادانه راه کفر و شرک را انتخاب کرد قطعا تبعات آن را نیز باید بپذیرد. همانطور که افراد در جامعه آزاد هستند که راه درست را انتخاب کنند یا راه دزدی و شرارت را؟!، اما اگر راه شرارت در جامعه را کسی رفت قانون با او برخورد می کند.

بارها عرض شده است، مسیح علیه السلام از انبیاء الهی است و هیچگاه دعوت به تثلیث و شراب (العیاذ بالله) نگرده است و هیچ پیامبری هم دعوت به این گناه نکرده است. رسالت حضرت مسیح علیه السلام تبلیغ دین اسلام و نبوت پیامبر گرامی اسلام است. آنچه مورد نقد ماست اناجیل فعلی و اعتقادات خلاف عقلی است که به حضرت مسیح نسبت می دهند!، این مسیحیت نیست این تحریف انبیاء هست. مسیحیت الهی است اما مسیحیت کنونی با آن مسیحیت اصلی از زمین تا آسمان تفاوت دارد!، مسیحیت کنونی کتبش دست نوشته صاحبان کلیساست نه حضرت مسیح!، لطف کنید تاریخ اناجیل را بخوانید، با این توضیح که اربابان کلیسا این کتابها را نوشته اند شما چه اصراری دارید این کتابها را به خدا نسبت بدهید؟!!!. آیا این مسیحیت الهی می شود!. آن کتابهایی را که شما مطالعه کرده اید اول تقدسش را و تاریخ تحریفش را نگاه کنید، بعد بفرمایید اسم پیامبر اسلام بوده یا نبوده؟!، بدیهی است شما کتاب تحریف شده ای که هیچ نسبتی با حضرت مسیح ندارد را خوانده اید و ادعا می کنید نام پیامبر ما در آن نیست!، خب اساس مطالعه شما دارای اشکال هست و اول تقدس آن کتب را اثبات کنید بعد دنبال موارد دیگر در آن باشید. از همه اینها گذشته شما ابتدا مسائل توحیدی را و براهین شناخت خدا را کار کنید، ببینید که اوصاف خدا چیست، و پس از آن این کتابها را نگاه کنید شرک را به عینه در برخی از این کتابها خواهید دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام حاجی الان که به اسم مسلمانیت قشنگه تو ایران که همه مسلمان هستن همه دزد شدن دادگستری ایران که میری شده پارتی و پارتی بازی هر کسی که اشنا داشته و پول حرف اول رو میزنه حاجی که لباس پیغمبر رو تن کرده دروغ میگه پارتی میگیره من که واقعا خجالت میکشم اینا رو میبینم بگم من مسلمانم خدا شاهده اینجا مسیحی مسلمان رو میبینه به خاطر انسان بودنش کمک میکنه اما ایران رو ندیدم من یک مسلمانم

سلام علیکم اینکه در جامعه اشکالاتی هست بحثی نیست، اما نباید تمام مردم را بد دید و با بدبینی به مردم نگاه کرد. میلیونها نفر هستند در همین ایران زمین مومنانه با اعتقاد به خدا و عشق اهل البیت علیهم السلام زندگی می کنند وواقعا به نظر بنده بی نظیر هستند.

اما راه اصلاح جامعه چیست؟، راه این هست که ما و شما خوب باشیم و تا می توانیم خودمان را اصلاح کنیم. اگر فقط به دیگران اشکال کنیم که جامعه چه شده و چه شده، این یعنی به دنبال بهانه هستیم تا خود ما نیز اشتباهات خود را نبینیم و توجیه کنیم. خب فلان روحانی بد، اما شما چقدر از روحانیون خوب مثل آیت الله بهجت تبعیت کرده اید؟!. حالا یک پزشک خطای پزشکی کرد یا رشوه گرفت؛ تمام پزشکان را که بد نمی دانند. من و شما چقدر خود را به این روایت شبیه کرده ایم تا انتظار داشته باشیم جامعه اصلاح شود: امام باقر عليه السلام فرمود: سوگند به خدا! شيعه ما نيست مگر كسى كه تقواى الهى داشته باشد و از او اطاعت كند. اى جابر! شيعيان، شناخته نيستند مگر به تواضع و فروتنى و امانتدارى و زياد ياد خدا كردن و روزه و نماز و نيكى به پدر و مادر و تعهد نسبت به همسايگان فقير و زمينگير و مقروض و يتيمان و راستگويى و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از گفت و گوى در مورد مردم، جز نيكى آنها. آنان، در همه كارها، امين اطرافيان شان هستند.كافى ۲/۷۴/۳٫ و دهها توصیف شیعه در روایات… .

ضمنا شما تاریخ قرون وسطی و جنایات مسیحیت رو ببینید!، در همین زمان ما کشورهای با مردم مسیحی همواره منادیان جنگ و غارت سایر کشورها آسیایی و افریقایی و … بوده اند و همین مردم مهربان به اسم دموکراسی هزاران نفر را به قتل رسانده و هزاران نفر دیگر را آواره کرده اند و دریغ از یک اخم بر حاکمان خود!. و بدتر از همه اینها نسبتهای دروغ و شرکی هست که در اناجیل مسیحی به خداوند متعال و حضرت مسیح نسبت می دهند!.(پناه بر خدا) وفقکم الله لکل الخیر

اخه بدبختی اینه که همونا که از همه خوب تر بودند و جا نماز اب کش تر بودند اینهمه فساد کردند.وگرنه والا ما که نماز و روزه و حداقل ۸۰درصد تکالیف دین خودمون رو انجام میدیم و راه خودمون رو می ریم.اما درد اینه که اونا که چهار تار موی ما رو گناه کبیره می دونستند اینهمه فساد کردند و اعتماد رو از بین بردند.

سلام علیکم اینکه برخی با لباس روحانیت به دین خدا خیانت کنند که ما بیشتر از شما ناراحت هستیم اما واقعا این تعداد معدود و کم هست، شما چرا هزاران انسان خوب و فاضل ودرسخوانده را نمی بینید. چرا ما امثال آیت الله بهجت را نبینیم. خواهرگرامی در درگاه خداوند هم با وجود جبرئیل و میکائیل یک شیطان هم پیدا می شود حالا ما این همه فرشته را نبینیم و به دنبال شیطان حرکت کنیم، بهانه خوبی نیست!. البته منظور شما این نیست اما بنده کلی عرض کردم. پس واقع بین باشیم تا بوده بد و خوب بوده، اصلا ذات دنیا همین است، و اگر ما قواعد زندگی در دنیا را یاد نگیریم قطعا دچار بحران می شویم، اما واقعا خوبان روحانی انسانهای بسیار عالی هستند که تعدادشان هم کم نیست من بارها همین روحانیون را دیده ام که ساعتها برای مشاوره و حل مشکلات مردم وقت گذاشته اند، شما حتی با حساب و کتاب دنیایی یا ساعت مشاوره ها هم بسنجید که غیر روحانیون از مردم پول می گیرند باز می بینید روحانیون زیادی دلسوزانه برای مردم کار می کنند حتی بدون اینکه گاهی مردم یک تشکر خشک و خالی هم بکنند!. بنده وسایر روحانیون عاشق مردم هستیم، عاشق به تمام معنی، شده از وقت خودم بگذارم و غصه مشکلات برخی مخاطبان را داشته باشم یا در مکاتبات ایمیلی یا تلفنی حداقل گوش شنوایی برای مردم خوب باشم و اگر هم شد مشکلات را رفع کنیم با اینکه برای مثل منی درآمدهای بهتر بدون لباس روحانیت مهیاست، اما من در آن ها عشق نمی بینم. این لباس پیغمبر است که برای بنده و هزاران روحانی دیگر از هر گنجی پر ارزش تر است. امیدوارم در آینده بیشتر با روحانیون اصیل آشنا بشوید، آثارشان را بخوانید. حتما سخنرانی های استاد پناهیان را گوش کنید. در باره یک تار و دو تار مو، بحث سر این نیست بحث اصلی این هست که ما باید به دستورات خدا عمل کنیم و خداوند خیر و صلاح ما و شما را می خواهد، خدا می داند چقدر نامه ها و ایمیلها در سایت هست بخاطر همین ساده انگاری ها که خود خانمها آسیب دیده اند، شما هیچگاه اگر بخواهید به مسافرت بروید با یک ماشینی که اندازه سر سوزن سوراخ است یا اشکال فنی دارد به سفر نمی روید، گناه خطرش برای حیات معنوی ما و شما بالاتر از اینهاست. حرف ما این هست که چرا خواسته های زنان مومن ما باید اینقدر پایین بیاید که اگر چهار تار مو داخل بود احساس کنند که خدا نامهربان است و سطح خواسته ها را در این مباحث پایین بیاورند!… خدا می داند انسان چقدر می تواند در همین دنیا به کمالات و مقامات و کرامات معنوی برسد و با خدا باشد، اما همه را رها کرده و به چهار گناه کوچک، یا مد و پز های توخالی دلخوش کرده!، حرف ما این هست که چشم خود را به افق بیندازید، ما برای ابد خلق ششده ایم، در این مدت کم دنیا آمده ایم خیلی رشد کنیم شما ببینید که در این مسیر چه خواسته ها و چه کسانی به شما کمک خواهند کرد. به دنبال این مسائل مهم باشید. از خداوند بهترین ها را برای شما و سایر خوانندگان محترم آرزومند هستم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ببخشید من چند روز پیش ازتون سوال پرسیدم که میخوام با یک اقای مسیحی ایتالیایی ازدواج کنم…من حرف های شمارو براش توضیح دادم و این اقا قبول کردن که قلبا مسلمان شوند،میشه بگید باید چیکار کنه که مسلمان شه؟روش خاصی داره؟

سلام علیکم خبر بسیار خوبی هست، قطعا کار بسیار بزرگی انجام داده اید که زمینه هدایت ایشان را فراهم نموده اید، توصیه می کنیم مطالعات اسلامی خودتان را هم بالاتر ببرید تا انشاالله بتوانید موثر تر اسلام را نشان بدهید و قطعا زمینه توفیقات شما در دنیا و آخرت هست. اگر بتوانید خوب مطالعه و معرفی کنید نوعا شاهدیم همین افراد تازه مسلمان شده بهتر از سایر مسلمانان مبلغ اسلام هستند و اطرافیان خودشان را هم به اسلام دعوت می کنند. برای ورود به اسلام ابتدا اعتقاد قلبی و گفتن شهادتین بر زبان هست. یعنی این جملات را بگوید: «اشْهَدُ انْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» شهادت می دهم که خدایی جز خدای یگانه (الله) نیست و شهادت می دهم که محمد (ص) پیامبر وفرستاده خداست. بهتر است شهادت بر ولایت امیر المومنین علی علیه السلام نیز گفته شود (واشهد ان عليا و الائمة من ولده حجج الله) که نشان تشیع هست. توصیه کنید در ایتالیا یا نزدیک ترین شهر در اروپا که مراکز شیعه هست حضور یابند و می توانند آنجا نیز شهادتین را بگویند، کتابها و راهنمایی هایی در زمینه تشیع به ایشان به صورت دقیق تر داده می شود و هستند روحانیونی که به سوالات ایشان درباره اسلام دقیق تر پاسخ بدهند. بهترین ها و لحظات زیبایی را برای شما و ایشان و تمام مومنین از خداوند خواهانیم. وفقکم الله لکل الخیر.

سلام خیلی ممنونم از کمکایی که بمن کردید چشم حتما به توصیه هاتون گوش میکنم،خدا خیرتون بده برامون دعا کنید?

سلام من میخواستم با یه اقای مسیحی ازدواج کنم،من خدا و معصومین رو دوست دارم و واقعا هم قبولشون دارم،ایا میتونم واسه ازدواج فقط زبونی دینم رو تغییر بدم ولی قلباً مسلمان باشم؟ایا روش خاصی داره؟ایا باز هم جهنمی میشم؟این اقا حضرت محمد رو خیلی قبول دارن،چرا ازدواج با یک مرد مسیحی حرام ولی با زن مسیحی نشکلی نیست؟

سلام علیکم ازدواج زن مسلمان با مرد مسیحی باطل هست. و اجازه بدهید صریح بگویم اصلا ازدواج نیست بلکه رابطه ای … . تغییر دین بدهید زبانی و بعد ازدواج کنید!!!، واضح هست که چنین کاری باطل در باطل هست. تغییر دین یعنی ارتداد. شما چه اصراری دارید مسیر اشتباه را بروید، بجای این کارها آیا بهتر نیست بجای اینکه شما خودتان را تغییر بدهید(و وارد مسیر کفر بشوید)؛ طرف مقابل خودش را بخاطر شما تغییر بدهد. شما می توانید با توضیحات و تحقیقات زمینه مسلمان شدن طرف مقابل را ایجاد کنید، چرا از این ظرفیت استفاده نمی کنید!. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ممنون از توضیحاتتون،اقایی که قراره باهاشون ازدواج کنم ایتالیا زندگی میکنن من واسه ازدواج تو کشور اونا لازم نیست دینمو عوض کنم درسته که از نظر دین ما ازدواج محسوب نمشه ولی واسه اقامت لازم است، ولی من شرعی بودن رابطه برام مهمه،اگر این اقا زبانن مسلمان بشه ولی جایی ثبت نشه فقط واسه اینکه ازدواجمون درست باشه،ایا این ازدواج هم باطله؟

سلام علیکم اینکه سوال می کنید نشان از روحیه دینی بسیار خوب شماست. دقت کنید دو بحث هست یک بحث ازدواج شما یک بحث اعلام دین برای اقامت. در بحث اول شرعا شوهر شما باید مسلمان باشد. صرفا اسلام آوردن زبانی کافی نیست، بلکه ایشان باید مسلمان شود و اعتقاد به اسلام داشته باشد. نیازی هم به ثبت شدن ندارد. هر زمان که ایشان پذیرفت قلبا مسلمان بشوند و اعتقاد به اسلام داشته باشند شما می توانید با او ازدواج کنید برای ازدواج شرعی هم نیاز به ثبت در هیچ جایی ندارید. و اگر ازدواج کنید و بعد مسیحی شود، خب بدیهی است که ازدواج شما خود به خود باطل می شود. پس مسئله اسلام و پذیرفتن اسلام به صورت دین؛ رکن ازدواج شماست که بدون آن ازدواج صورت نمی پذیرد. وفقکم الله لکل الخیر,

سلام واقعا ممنونم از راهنمایی هاتون الان کاملا متوجه شدم،کمک بزرگی بهم کردید?

سلام عليكم، ببخشيد با توجه به فرمايش ذكر شده در مورد تغيير دين، و اين نكته كه تا زمانى كه تبليغ و تشويقى صورت نگيريد جان و مال فرد مرتد محفوظ است، آيا تغيير دين از طرف مراجع قانونى قابل قبول است يا خير؟ اين سوال را از آن جهت ميپرسم كه يكى از دوستان ميخواهد با يك خانم غير ايرانى مسيحى در خارج از كشور ازدواج كند، حال ميخواستم بدانم كه اگر ايشان تغيير دين به مسيحيت انجام دهند و مادامى كه تبليغ نكنند آيا اين تغيير دين پذيرفته است؟ و ازدواج ايشان قانونى و مورد تاييد سفارت واقع ميشود يا خير؟

سلام علیکم تغییر دین از نظر هیچ کدام از مراجع قابل قبول و مورد تایید نیست. تغییر دین به مسیحیت کنونی که تحریف شده هست یعنی تغییر دین از دین خدا به کفر!. کاملا مشخص است چنین فردی زمینه های دینی و شخصیتی ضعیفی دارد، بهتر است در زمینه دین مطالعه کند و طرف مقابل را به اسلام دعوت کند نه اینکه مرتد شود. ضمنا برخی از مراجع اجازه ازدواج با زن مسیحی را می دهند یعنی مسلمان بودن خود را حفظ کند و ازدواج کند هرچند برخی از مراجع چنین اجازه ای را هم نمی دهند. دقت کنید باز تاکید می کنم تغییر دین پذیرفته شده نیست چه تبلیغ کند و چه نکند، چنین کاری یعنی جهنمی شدن!، کدام عقل سالمی مخالف فرمان خدا که اسلام است می ایستد و مخالفت می کند و به کفر گرایش پیدا می کند!. در هر حال برای اقامت و غیره اگر ضرورتی هست می توانند زبانی اقدام کنند و قلبا و در رفتار مسلمان باشند که در استفتائات توضیح داده شده است. وفقکم الله لکل الخیر

اقا الان تو ایران کی دین داره؟ اسلام واقعا دین خوبیه ولی نه فقط حرفشو بزنیم. مسیحیت تحریف شده ولی شما ببین چقدر اسایش دارن تو مملکتشون. دین راه و روش درست زندگی کردنه که ما تو ایران داریم به سختی زندگی میکنیم. اشتباه میگم؟

سلام علیکم تا حدودی با حرف های شما موافقیم اما شما خیلی بد بین هستی به کشور خودت و متوهمانه درباره غرب نگاه می کنی!، فقط کافی هست که یک نگاهی به آمار تجاوز به زنان در سوئد و اتریش و یا آمار سرقت در انگلیس و یا آمار فقر در امریکا که ۴۰ میلیون فقیر دارد بیندازید!. ثانیا تاریخ اونها رو نگاه کنید همین مسیحیت چقدر از غرب تا شرق عالم را استثمار کرد! و قرنهاست دارند خون سایر کشورهای آسیایی و افریقایی رو می مکند. در کشور ما نزدیک به ۴۰ سال هست حکومت دست دین مداران با این همه خائن به کشور افتاده، ثابت هم کرده که میشه با دین عزتمندانه زندگی کرد . قبل از این کشور دست یک سری نوکر غربی بود، حدودا ۴۰ درصد همین کشور در دویست یا سیصد سال اخیر از کشور جدا شده و ایران شده این، آخرین بخش جدا شده هم که بحرین بود!، خب با تفکر امام و شهدا این مملکت حفظ شد و الان در دنیا عزت دارد. انصاف داشته باشیم، و تلاش کنیم نقصها رو برطرف کنیم. با تلاش بنده و شما و امید به خدا می توان این کشور رو خیلی بالاتر از این هم برد، اینهمه کشتار در ویتنام و هیروشیما و … را ببینید اینها همان ثمره مسیحیت تحریف شده و بی خاصیت هست که مردمش دربرابر ظلم حاکمان صبر کره اند و بدان راضی بودند که قطعا حضرت مسیح (ع) از چنین کارهایی مبرا و اگر بودند یاری از یاران پیامبر اسلام می شدند و اسلام ناب را ترویج می کردند. وفقکم الله لکل الخیر

حاج آقا خداروشکر که فقر فساد و تجاوز همش تو دین مسیحیت خیالمون از بابت دین اسلام راحت شد من از فردا میخوام بشم مسلمان

سلام علیکم برادر عزیز

مسیحیت واقعی دعوت کننده به آیین رسول خاتم هست. اما درباب خیال شما، ببینید درباب دین محتوا را بدور از خیال پردازی ببینید، روایات ما دستورات دین همه و همه واضح و روشن است، اینکه دروغ نگو، ظلم نکن، فکر گناه نکن، خیر خواه همه باش و… سیر امیر المومنین علی علیه السلام گواه و یزرگترین سند ماست. اما مشکل کجاست که با داشتن این تراث عظیم مشکلاتی داریم؟

مشکل وجود افراد نق زنی هست که همواره انتظار دارند دیگران خوب باشند و خودشان هیچ گامی بر نمی دارند. اگر ما هم مثل شهید باکری بودیم، یا مثل حاج همت یا شهید چمران بدیهی است خیال شما بیش از اینها راضی می شد. تجربه من به من می گوید انسانهای تنبل زمانی که نمی توانند راه بزرگان و راه خدا را بروند، دیگران را تخطئه می کنند تا گناه و تنبلی خود را توجیه کنند و مسئولیت را از خود باز کنند. بزرگ همت باشید اگر مشکلاتی هست و الگویی نیست شما جلو بیفتید و الگو شوید بر اساس سیره امیر المومنین علی علیه السلام و این مسلمانی واقعی است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.خواستم بگم وقتی شما ادیان مسیحیت و یهودیت رو دین گمراهی میخوانید،در اصل دارید به پیامبران خدا توهین میکنید.همون انجیل و توارت سخنان خدا هستن،کاری با تحریف این کتب ندارم،[****].

سلام علیکم برادر عزیز ظاهرا شما دچار مغلطه اسمی شده اید. برادر عزیزم ما هیچگاه مسیحیت و یهودیت را دین گمراهی نمی دانیم، حضرت مسیح و حضرت موسی از انبیاء اولوالعزم هستند که نامشان و یادشان در قرآن کریم آمده است. آنچه ما قبول نداریم همان قسمت دوم هست که شما به راحتی از کنار آن گذشته اید!. ما مسیحیت و یهودیتی که دعوت به شراب و زنا کند یا یهودیتی که با خدا العیاذبالله کشتی بگیرد را گمراه و تحریف شده توسط شیاطین می دانیم و اصلا دین نیست این تحریفات!. دو بحث شد. انجیل اصلی کامل از بین رفته و این انجیل هیچ شباهتی بجز نام با انجیل حضرت عیسی ندارد.(اینجا کلیک کنید و دلایل تحریف انجیل را بخوانید). مسیحیت اصلی دعوت به پیامبر اسلام می کند مسیحیت گمراه دعوت به تثلیث و منیت و دور شدن از دستورات خداوند می کند. دستورات خداوند در قرآن هست و مسیر مستقیم الهی همین است و بقیه راهها به ضلالت است.خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» (آل عمران، ۱۹) . دین یگانه نزد خداوند فقط اسلام است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام…اشتباه یا شبهه ای ک شما درباره یهودیت متوجه شدید ترجمه کاملا اشتباه این داستانه ..کشتی گرفتن یعقوب با الوهیم هست . کلمه الوهیم ب معنی فقط خدا نیست بلکه معنی فرشته,ریئس,داور,قاضی و.. نیز هست . چرا ک همین کلمه در دیگر قسمت های تورات نیز بگونه دیگر معنی شده و در اینجا عمدا و اشتباها خدا ترجمه شده در صورتی ک در آیات قبل گفته شده فرشته بعد مترجمان مینویسند خدا ک این ترجمه اصلا مورد تایید یهودیت و یهودیان نیست و از دید یهودیت قرار دادن جسمیت برای قدوسیت خداست ..در کتاب هوشع نبی نیز دوباره این داستان ذکر شده و حتی گفته شده فرشته.. کلمه الوهیم را حتی موجودات الهی نه خدا نیز معنی میکنند. کلمه خدا در یهودیت مانند اسلام ی اسم دارد. ی.ه.و.ه= الله ک این نام از بودن می اید ..تفسیر اسم : بوده, هست و خواهد بود..معنی ازلی بودن.

* ب امید صلح ادیان فارغ از تعصب

سلام علیکم از توضیحات خوب شما تشکر می کنیم، چند نکته را محضر شما عرض می کنیم. ۱- بین ادیان الهی جنگی نبوده و نیست تا بخواهد صلحی باشد. آنچه هست جریان جنگ حق و باطل هست، بدیهی است که دین حق اسلام است و بر اساس ادله فراوان عقلی و نقلی تمام ادیان و پیامبران مبلغ و بشارت دهنده دین پیامبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند. مشکل از آنجایی شروع شده که عده ای سودجو کتب انبیاء پیشین را تحریف کرده و عده ای ساده لوح هم پذیرفته اند. در هر حال خود یهودیان و مسیحیان نیز اذعان دارند که این متون دستخوش تحریف بوده و حتی سالها پس از ایشان به دست بشر نگاشته شده است.

۲-آنچه شما نوشته اید که کشتی با خدا نبوده و با الوهیم هست، حرف تازه ای نیست شما همان ادعای مرکز کلیمیان تهران را مطرح می کنید، اگر شما در موارد مختلف تورات نگاه کنید الوهیم به معنای خداوند نیز در همین تورات محرف مطرح شده است. در سایت رسمی کلیمیان تهران عینا این جمله هم نقل شده است «کلمه الوهیم به مفهوم فرد یا شخصی که دارای قدرت می باشد. از صفات و کنیه های خداواند نیز می باشد و به معنای خدایی که همه نیروها از او منشا گرفته، بکار می رود» ، حالا یا شما این جمله را ندیده اید یا نخواسته اید ببینید!. لذا دقت کنید اینکه می گویید کلمه خدا در یهودیت مانند اسلام فقط یک اسم دارد، غلط هست و خود یهودیان چیز دیگری می گویند!. و اینکه در اسلام خدا فقط یک اسم دارد؟!، این حرف را مجدد فکر کنید خیلی مبهم هست، ظاهرا خود شم هما متوجه این حرف نیستید.

۳- آنچه در ادامه می آید عینا متن تورات ترجمه شده انجمن کلیمیان هست که از (تورات، سفر برشیت، فصل ۳۲، آیات ۲۵ تا ۳۳) کپی می شود:«۲۵٫ يَعقُوو (یعقوب) تنها باقي ماند، مردي تا سپيده‌دم با او كشتي گرفت.۲۶٫ (آن مرد) ديد عهده‌اش نمي‌آيد به مفصل ران او صدمه زد. درحالي‌كه با او كشتي مي‌گرفت، مفصل ران يَعقُوو (یعقوب) از جا در رفت. ۲۷٫ (به يَعقُوو (یعقوب)) گفت نظر به اينكه سپيده دميده است روانه‌ام كن. گفت: روانه‌ات نخواهم كرد مگر اينكه دعايم كني. ۲۸٫ به او گفت نامت چيست؟ گفت يَعقُوو (یعقوب). ۲۹٫ گفت نظر به اينكه با فرشته و با انسان‌ها كشمكش داشتي و پيروز گشتي ديگر نامت يَعقُوو (یعقوب) گفته نشود مگر ييسرائل (اسرائیل). ۳۰٫ يَعقُوو (یعقوب) پرسيده گفت: تقاضا دارم نامت را بگويي. گفت: براي چه نام مرا مي‌پرسي؟ او را آنجا دعا نمود.۳۱٫ يَعقُوو (یعقوب) نام آن محل را پِني‌اِل گذاشت زيرا (باخود گفت) فرشته‌اي را رو در رو ديدم و جانم رهايي يافت.۳۲٫ موقعي كه از پِنوئِل رد شد. آفتاب (شفا) براي او طلوع نمود و از رانش مي‌لنگيد.»

انجمن کلیمیان برای فرار از اشکال هرچند که قبول دارند الوهیم صفت خداست و در جای جای تورات منظور خداست، در آیه ۲۹ که الوهیم آمده فرشته ترجمه می کنند!؛ اما اگر به متون و تفاسیر تورات رجوع کنید متوجه می شوید که مترجمان تورات درست ترجمه کرده و این جدیدی ها هستند که بخاطر برخی اشکالات بر یهود آن را انکار می کنند. رجوع کنید به واژه‌نامه عبری به عبری، کتاب «המליון העברי המרוכז» تألیف آوراهام اون‌شوشان در ذیل واژه الوهیم، در این کتاب صفحه ۲۵ ذیل مدخل به هیچ وجه نامی از מלאך (فرشته) نیامده است و به معنی خداست. و باید دقت داشت مترجمان تورات که مسلمان نبوده اند!، بلکه یهودی الاصل و آشنا به مفاهیم تورات، لفظ الوهیم را خدا ترجمه کرده اند لذا این ادعا که به عبری آشنایی نداشته یا یهودیت را نمیشناخته اند، ادعای هست که به این راحتی قابل پذیرش نیست. از همه اینها گذشته خود یهودیان اذعان دارند که این کتاب دارای تحریفات هست و به دست بعدی ها در سالها و قرن های پس از حضرت موسی نوشته شده است، این را بدون تعصب چه می کنید!. لذا با تعقل متوجه می شوید یهودیت فعلی دین الهی نیست که امیدی به صلح با آن بسته باشید. وفقکم الله لکل الخیر

حاج اقا اگر فردی از دین اسلام خارج شود باختیار حود و به دین مسبح یا بهود بپیوندد حکمش چیست؟ مکر انتخاب دین ارادانه نیست . در ضمن اگر تغییر دین بدهد قطعا دوستان و اشنایان و همکاران بدون شک مطلع میشوند . به نظر شما انصاف و عدالت است که چنین فردی مرتد و اعدام شود . مگر هر شخصی اختیار عقاید شخصی خود را ندارد؟

سلام علیکم اولا مسیحیت یا یهودیت فعلی دین نیست!، و اگر با پیروان آنها به عنوان دین نگاه می شود بخاطر جهات خاص دیگری است وگرنه اگر شخص مسلمان مرتد شود جایگاهش جهنم است و همانند مشرکین محشور می شود. -شما در سایر انتخابها هم آزاد هستید اما این به این معنا نیست که بی قانونی حاکم باشد، مثلا کسی که دزدی را در زندگی انتخاب می کند به این معنی نیست که قانون هم برخورد می کند. انسان تکوینا آزاد است نسبت به رفتارش اما این به این معنی نیست که تشریعا هم آزاد باشد، همان دزد اگر دزدی کند قانون و شرع مجازات می کند. هیچ کشوری اجازه نمی دهد سلامت غذایی یک کشور مثلا با مواد غذایی فاسد شده به خطر بیفتد مثلا شخص نادانی بخواهد مواد غذایی را به داخل کشورقاچاق کند یا بفروشد، درست است که آزادانه می تواند این کار را بکند اما قطعا قانون برخورد می کند و آزادی هایی که زمینه آسیب به دیگران است را محدود می کند. ارتداد آسیب روانی به جامعه است، لذا برای اعلام کردن علنی آن به نحوی که دیگران بفهمند جرم سنگین الهی است. مجازات مرتد یک دستور الهی است و قطعا مطابق عدالت است، عدل و انصاف که بر اساس میل شما نیست!. خدای متعال شرک را بزرگترین گناه دانسته که هیچگاه نمی بخشد، ترویج بزرگترین گناه و نابود کردن اعتقادات مردم نیز بزرگترین گناه است و این کمترین مجازات است که اگر مرتد کفر خود را علنی کند خداوند به مجازات آن دستور داده است، مجازات اخروی قطعا سخت تر است. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام آیا دولت اسلامی حق خرج مالیات مردم رو برای خارج از کشور بدون درمیان گذاشتن آن با مردم دارد؟ و هرکس که مسلمان زاده باشد و بخواهد از اسلام برگردد باید طبق قانون کشته بشه؟ با تشکر از سایت خوبتون و التماس دعا

سلام علیکم دولت اسلامی بر اساس نظر کارشناسان می تواند در اموری که به نفع مردم و منافع ملی است در داخل و خارج از کشور بیت المال را مصرف کند. از اسلام برگشتن حکمش اعدام نیست بلکه اعلام آن که نوعی دعوت به کفر و الحاد است مجازات سنگین اعدام را خواهد داشت. وفقکم الله لکل الخیر

ایا روش حقوقی هم باید رعایت شود ؟؟؟؟؟ منظور این است که ایا اقداماتی هم چون اقدامات تغییر نام و… دارد ؟؟؟؟؟؟

سلام علیکم فقط به سوالات شرعی پاسخ می دهیم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خسته نباشید سوالی در کلاس درس برای من پیش آمد و هم اکنون با وجود منابع گوناگون مربوطه نمیتوانم پاسخ خود را بیابم. یکی از شاگردان سوال کرد حکم تغییر دین به دین الهی غیر اسلامی (مسیحیت و…) اعدام است؟ معلم و دیگر شاگردان پاسخ مثبت دادند و گفتند اگر شخصی مسلمان زاده باشد و به هر دین دیگری ایمان آورد حکم ان اعدام است. و شما نیز می گویید ادیان دیگر دستخوش انحرافات فراوان شده و دینی الهی محسوب نمی شود و گرایش به هر دینی غیر از اسلام پا گذاشتن در مسیر شیطان است. اما مگر نه این است که بعضی افراد با وجود مسلمان بودن،به تکالیف واجب در دین خود نمی پردازند؟ بحث من در رابطه با افراد معدود که پای خود را بسیار فراتر گذاشته اند نیست امروزه بیشتر مسلمانان از خواندن نماز،گرفتن روزه و رعایت حجاب و غیره امتنا می کنند؟ و همچنین مسیحیانی نیز هستند که چه بسا حق خود را نسبت به دینشان بهتر از یک مسلمان ادا می کنند. هر شخصی در هر دینی که باشد کاری را که بخاهد انجام دهد،انجام خواهد داد حتی با وجود محدودیت های دینی. در حقانیت اسلام و برتری ان نسبت به سایر ادیان هیچ شکی نیست اما هنگامی که این سوال در کلاس درس پرسیده شد، پاسخ آن با آموخته های ما تعارض داشت و تعدادی از شاگردان که از این مطلب اگاهی نداشتند اندوهگین شدند و همچنین عقل خود پاسخگوی این سوال نیست همانگونه که همه چیز را همگان دانند. بسیار سپاسگزار خواهم شد اگر با استدلال و پاسخ های منطقی و عقلانی جواب من را بدهید و مطلب بنده را صرفا از زاویه یک سوال بنگرید. با تشکر

سلام علیکم چند بحث هست، صرف اینکه کسی مرتد بشود اعدام نمی شود، بلکه اگر آمد و تبلیغ ارتداد را کرد، یا اعلام کرد من مرتد شده ام، بخاطر تبلیغ راه کفر خداوند او را مستحق عقاب در دنیا و آخرت می داند و برای اینکه دیگران را وادار به کفر و انحراف نکند چنین حکم سنگینی قرار داده شده است. نکته دوم،اگر کسی اصل دین را و خدا را قبول داشت اما نماز نخواند، کافر نیست و مسلمان است، اما مسلمانی است که ضعیف است و در عبادات کوتاهی می کند. اینکه می فرمایید مسیحیانی هستند که حق خود را نسبت به دینشان بهتر از یک مسلمان ادا می کنند، توجه کنید آنچه عمل می کنند حق نیست! یک دین تحریف شده است و خدایی هم که قبول دارند اصلا خدا نیست و نوعی شرک است!، ما تثلیث را قبول نداریم. اما مسلمانی که خدا را بر اساس اسلام قبول کرد مسلمان است و احکام اسلام بر او بار می شود. دقت کنید هر دینی واقعی نیست!، غیر از اسلام سایر ادیان راه گمراهی و شیطان است و تنها دین واقعی دنیا اسلام است. دین اسلام تنها راه سعادت است، حالا کسی این راه را قبول کرد و نرفت خودش ضرر کرده، اما کافری که راه کفر را، راه تثلیث و مسیحیت و یهودیت را انتخاب کرد باید توجه کند که کتب آنها پر است از اعتقادات ضد خدا و گاهی شیطانی، مثلا در برخی از این کتب آمده که فلان پیامبر با خدا کُشتی گرفت!!! شما نمی توانید بگویید مسلمانان به راه خود بروند و مسیحیان به راه خود، کشتی گرفتن خداوند عین گمراهی است. پس اول توجه کنید در میان هزاران راه، یک راه به سمت بهشت و بقیه فرقه ها به سمت گمراهی هستند. حالا اگر کسی راه درست را فهمید و ایمان آورد و مسلمان شد، احکام مسلمان را دارد، جان و مالش ارزش دارد، در قبرستان مسلمین دفن می شود، می توان با او ازدواج کرد، اما اگر همین مسلمان در مسیر خدا با اینکه می دانست راه درست است حرکت نکرد، در قیامت مورد سوال واقع و عقاب می شود. سایر فرقه ها حتی اگر با اعتقاد اعمال خود را انجام بدهند، چون اصل آن اعتقاد انحراف است اعمال آنها پوچ و بی ارزش است، مثل اینکه العیاذ باالله کسی خدا را شبیه یک انسان زیبا بداند، هزار سال هم این خدا را عبادت کند هیچگاه مستحق بهشت نمی شود، چون اصلا خدا و دین خدا را نشناخته است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ(آل عمران/۹). همانا دین راستین و حق نزد خداوند فقط اسلام است نه سایر ادیان. وفقکم الله لکل الخیر

اگر یک مسلمان زاده مسیحی شود اما اعتقادش نزد خودش محفوظ باشد مرتد است و در اخرت گناهکار شمرده میشود؟

سلام علیکم کدام اعتقاد! دین حق اسلام هست و دین واقعی که قیامت از آن سوال می شود، اسلام هست… مسیحیت کنونی تحریف شده، و ارتباطی با حضرت مسیح ندارد. اناجیل کنونی به اعتراف خود کلیسا نوشته دست بشر است نه کلام خدای متعال!. در هر حال ارتداد از مسیر حق از بزرگترین گناهان کبیره هست. اگر منظور شما تغییر دین صوری و اسمی برای دریافت پناهندگی هست، بحث دیگری است. در هر حال دین الهی که قیامت از آن سوال می شود همین اسلام هست و باید بر اساس آن اعتقاد داشت و عمل کرد. وفقکم الله لکل الخیر

اگر برای گرفتن پناهندگی و صورت صوری باشد و اعتقاد در دل همان اسلام باشد باز هم ایراد دارد؟

سلام علیکم چنانچه تغییر دین صرفا زبانی بوده و قلبا از اسلام برنگشته اید در حکم مرتد نیستید اما تا ضرورتی نباشد نباید این کار بکنید ولی در صورت ضرورت به صورت ظاهری مانعی ندارد ولی باید قلبا به اعتقادات اسلامی پایبند باشید. وفقکم الله لکل الخیر

ویژه روز:

شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+تصاویر

تخریب بقیع توسط وهابیت

ازدواج‌های عاشقانه و زیان‌های آن

دریافت بهترین اخبار ومقالات هدانا

حکم فروش مردار یا گوشت ذبح شرعی نشده به غیر مسلمان

مشاوره خانواده و سبک زندگی:

تشخیص اعتیاد خواستگار

ماندن به پای خواستگاری که فعلا شرایط مناسبی ندارد

حفظ خانواده از گناه در قرآن

عدم تمایل به رابطه زناشویی

تقاضای رابطه جنسی در دوستی

آیا خود ارضایی از نظر پزشکی مشکل دارد یا نه؟

توصیه امام علی علیه السلام به پدر و مادرها هنگام توبیخ جوان ها

عدالت و همسان دیدن در سبک زندگی دینی

توصیه برای مطالعه شما:

دلیل عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها

چگونه وابستگی شوهرم به مادرش را کم کنم

سوگند به قلم

Love for the Holy Prophet (s.w.a.): a point of unity and a way forward

آيا پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نمازشان قنوت مى خواندند؟

علي خليل الله و خليل رسوله

واکنش آیت الله سبحانی به درخواست سیاستمداران فرانسوی برای حذف آیاتی از قرآن درباره یهود!

درسهای نمادین از سفره عقد

مطالب تصادفی احکام:

احکام اعتکاف آیت الله شبیری زنجانی

اگر در جایی باشیم که فتوای مرجع تقلید را نتوانیم بپرسیم یا بدست آوریم

کفاره دست زدن به زن با شهوت و بدون انزال در احرام

حکم تعلیم و تعلم کتب فلسفه چیست

غسل برای رفتن به سفر

ذکر برای درمان وسواس از آیت الله بهجت

حکم اصلاح و دستکاری ژنتیک انسان

تولیت چیست

| فارسی | العربیة | اردو | English |

| تمامی حقوق شرعاً و قانوناً برای تیم هدانا محفوظ می باشد و نقل مطالب با ذكر منبع سبب امتنان است. © کپی رایت – هدانا HADANA.IR |

هدانا – سيري در معارف هدايت بخش اهل البيت عليهم السلام

دینی که حضرت عیسی علیه السلام آورده دینی است که به مبعوث شدن پیامبر گرامی اسلام بشارت داده و پیروان خود را به آن فرا خوانده است.

فهرست این نوشتار:

تغییر دین یعنی ارتداد و فرو رفتن در گمراهی و مقابل فرمان الهی ایستادن است، ما باید در مسیری که خداوند دستور داده حرکت کنیم نه اینکه بر اساس هوی نفس و بدون دلیل در مسیری قرار بگیریم که انتهای آن جهنم است.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

بی شک دستور خدا یعنی اسلام و احکام آن؛ مسیحت و یهودیت امروز بجز نامی از گذشته چیز دیگری ندارند و به اذعان عالمان مسیحی، مسیحیت دست خوش تحریفات فراوان شده و نمی توان آن را دین الهی به شمار آورد!. اگر قرآن انجیل را نام می برد، آن انجیلی را می گوید که بشارت دهنده پیامبر اسلام است و جالب اینست که ده ها انجیل متعدد وجود دارد مانند: مَتّی، مَرقُس، لوقا، یوحنا و … همین تعدد یکی از دلایل واضح تحریف انجیل واقعی است.

در قرآن کریم هیچ گاه لفظ اناجیل [انجیل های متعدد] نیامده بلکه به یک کتاب انجیل اشاره می کند که ویژگی های خاصی مثل عدم تثلیث، عدم کشته شدن و مصلوب شدن عیسی ع، عدم فرزندن بودن عیسی برای خدا (العیاذبالله) و از همه مهمتر انجیل اصل بشارت دهنده پیامبر اسلام بوده است که انجیل های کنونی دست نوشته افراد عادی و محرف است و تاریخ اناجیل و نابودی کتابخانه های آنها و اعتراف خود علمای مسیحی شاهد های محکم و برهان روشن برای انسان های اندیشمند و عاقل منصف است که اناجیل کنونی تحریف شده و غیر وحیانی است و ربطی به حضرت عیسی علیه السلام ندارد و در آن انواع تهمت ها و دروغ ها به پیامبران الهی علیهم السلام داده شده است. 

آنچه که هست اینست مسیحیان هیچ سندی در دست ندارند که این کتب که اکنون به اسم اناجیل می خوانند کلام حضرت عیسی علیه السلام است.ما در بخش مسیحیت شناسی سایت به صورت جدی به نقد اناجیل پرداخته و انشاالله خواهیم پرداخت توصیه می کنیم از اینجا کلیک کنید و بخوانید.

در سرتاسر کتاب مقدس مسیحیان انواع خشونت های سنگین و سخت وجود دارد هرچند به ظاهر امروزه تبشیری های مسیحیت در مقابل ساده لوحان بی سواد؛ مسیحیت را دین محبت معرفی می کنند و اسلام را دین خشونت!، اما نمی توانند جنایت های کلیسا را فراموش کنند یا متون خود را که پر است از انواع نسبت های ناروا به خدا و پیامبران و حتی حضرت عیسی علیه السلام نادیده بگیرند. شما انواع جنگ ها و کشتارهای بزرگ در طول تاریخ مثل جنگ جهانی اول و دوم را به همراه دوران قرون وسطی که اوج قدرت و جنایات کلیسا بوده را ببینید اذعان خواهید کرد که کشورهای مسیحی با حمایت کلیسا چه مصائبی را بر کشورهای مظلوم وارد ساخته اند و در همین عصر کنونی جنگ عراق، یمن، سوریه و هزاران فساد دیگر از کشورهای مسیحی برمی خیزد و به اسم دین مسیحیت، آزادیخواهان و ظلم ستیزان را تخدیر و بی خاصیت کرده اند، آیا ثمره محبت مسیح علیه السلام این ننگ ها ست!. چرا مسیحیان جهان در مقابل دولتمردان خود نمی ایستند بلکه حمایت نیز می کنند، آیا شیطان همین رفتارها و دین داران بی خاصیت و منفعل را نمی خواهد؟

آیا دین داری به ظاهر محبتی که در مقابل ظالم ناایستد و به مظلوم کمک نکند یکی از فرقه های شیطان نیست؟.

حالا شما انواع فرقه های جهان را مقایسه کنید با منطق شیعه که جمعیت کمتری دارند و در حدود چهل سال از انقلاب می گذرد در این زمان کم با وجود انواع تحریم و فشارها به پشتوانه حرکت شجاعانه امام حسین علیه السلام به اعتراف دوست و دشمن پیشرفتهای چشمگیری داشته  و چطور مقابل ابر قدرتها مثل امریکا و اسرائیل کودک کش ایستاده و از مظلومان حمایت می کند اینست عقلانیت و محبت واقعی. محبت واقعی برای امیر المومنین علی علیه السلام و  پیروان واقعی اوست ، زمانی که شنید دشمن خلخال از پای زن یهودی در مرزهای اسلامی برده انداینطور واکنش نشان دادند « شنیده ام كه یكى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و دیگرى ، بر زنى از اهل ذمّه و، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است . و آن زن جز آنكه  از او ترحم جوید چاره اى نداشته است . آنها پیروزمندانه ، با غنایم ، بى آنكه زخمى بردارند، یا قطره اى از خونشان ریخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از این رسوایى از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش ‍ كرد بلكه مرگ را سزاوارتر است» .

جا دارد برای مثال نمونه ای از محبت مسیحی! را برای شما بیان کنیم. در جنگ های صلیبی در بیت المقدس که به دستور رسمی پاپ انجام شد ویل دورانت از جنایت مسیحیان و راهبان و عالمان مسیحی که در این جنگ شرکت داشتند بر علیه مسلمانان اینگونه گزارش می دهد:

«چیزهای بدیعی‌ از هر سو به چشم می‌خورد، جمعی از مسلمین را سر از تن جدا ساختند، زنان را با ضرب دشنه، می‌کشتند، ساق پای اطفال شیرخوار را گرفته به جبر، آنها را از پستان مادرانشان جدا می‌ساختند و به بالای دیوارها، پرتاب می‌کردند و یا با کوفتن آنها، بر ستون‌ها، گردنشان را می‌شکستند! و در نتیجه ۷۰۰۰۰ نفر مسلمان را که در شهر مانده بودند به هلاکت رساندند! یهودیانی را که جان سالم به در برده بودند، در کنیسه‌ای جمع کردند و همه را زنده زنده‌ سوزاندند».ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۱۳، ص ۱۵.

این در حالی است که رفتار مسلمانان با صلیبیان کاملاً برعکس بود. جان دیون پورت می‌نویسد: «وقتی‌که صلاح‌الدین، سلطان سوریه برای بار دوم، این‌ شهر (بیت‌المقدس) را پس گرفت، بعد از تسلیم شدن شهر حتی یک نفر کشته نشد و حداکثر ترحم‌ را نسبت به اسیران مسیحی ابراز کرد».دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص ۱۳۹.

دینی که حضرت عیسی علیه السلام آورده دینی است که به مبعوث شدن پیامبر گرامی اسلام بشارت داده و پیروان خود را به آن فرا خوانده است. با آمدن اسلام بقیه ادیان هیچ اعتباری ندارند و اگر به آنها دین گفته می شود بر اساس گذشته و سابقه آنهاست. خروج از اسلام و مسیر الهی یعنی وارد در مسیر شیطان شدن که از آن به ارتداد یاد می شود.

لازم به ذکر است ارتداد مختص به اسلام نیست و حکم آن در ادیان ماقبل هم بوده است البته یهودیان با آمدن عیسی علیه السلام موظف بوده اند به دین تکامل یافته تر از خود یعنی مسیحیت ایمان بیاورند، و یک یهودی پس از آمدن حضرت عیسی اگر به او ایمان نمی آورد عملا مقابل خدا ایستاده و مرتد از هدایت است. حال پس از آمدن پیامبرگرامی اسلام تمام یهودیان و مسیحیانی که از زمان بعثت ایشان تا آخرالزمان هستند باید به دین اسلام که کامل ترین ادیان و آخرین ادیان است ایمان بیاورند و تمام انبیاء آمدند تا این مسیر را تکامل ببخشند و بشارت دهند دین اسلام باشند و یهودی و مسیحی با ایمان کسی است که به دین اسلام ایمان بیاورد و بگوید «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول‌الله و اشهد ان علیاً ولی‌الله».

در کتاب مسیحیان حکم ارتداد اینگونه است:

اگر كسی‌ مرتدّ شود آیا بازگشت‌ نخواهد نمود؟   پس‌ چرا این‌ قوم‌ اورشلیم‌ به‌ ارتداد دایمی‌ مرتدّ شده‌اند و به‌ فریب‌ متمسّك‌ شده‌، از بازگشت‌ نمودن‌ اِبا می‌نمایند؟  من‌ گوش‌ خود را فرا داشته‌، شنیدم‌ امّا براستی‌ تكلّم‌ ننمودند و كسی‌ از شرارت‌ خویش‌ توبه‌ نكرده‌ و نگفته‌ است‌ چه‌ كرده‌ام‌ بلكه‌ هر یك‌ مثل‌ اسبی‌ كه‌ به‌ جنگ‌ می‌دود به‌ راه‌ خود رجوع‌ می‌كند. … حكیمان‌ شرمنده‌ و مدهوش‌ و گرفتار شده‌اند. اینك‌ كلام‌ خداوند را ترك‌ نموده‌اند پس‌ چه‌ نوع‌ حكمتی‌ دارند.

بنابراین‌ زنان‌ ایشان‌ را به‌ دیگران‌ خواهم‌ داد و مزرعه‌های‌ ایشان‌ را به‌ مالكان‌ دیگر. زیرا كه‌ جمیع‌ ایشان‌ چه‌ خُرد و چه‌ بزرگ‌ پر از طمع‌ می‌باشند و همگی‌ ایشان‌ چه‌ نبی‌ و چه‌ كاهن‌ به‌ فریب‌ عمل‌ می‌نمایند. کتاب مقدس، ارمييا، فصل ۸، بند ۴ الی۱۰

توماس آکویناس (متوفی ۱۲۷۴ م) که یکی از بزرگ‌ترین و صاحب نفوذترین دانشمندان مسیحی است، می‌گوید: «کلیسای کاتولیک هزاران نفر از بدعت گذاران مسیحی را سوزاندو یا گردن زد». نه تنها مجازات مرتد مرگ بود؛ بلکه مجازات نگهداری کتاب مرتدان نیز مرگ بود. و انواع دادگاه های تفتیش عقاید در تاریخ توسط عالمان کلیسا برپا می شده است.

در حالی که مسیحیان در اقدامات تبلیغی خود، کلیساها و مسیحیان را صلح ­دوست و انسان ­دوست و بدور از خشونت معرفی می­ نمایند، شکنجه ابزار عادی آنان در تغییر مذهب دیگران و تحمیل دیدگاه­های شان داشته است.شکنجه­ های بسیار فجیع که بویژه در مستعمرات بکار می بسته اند. صدور حکم اعدام برای گالیله به این دلیل که زمین را کروی معرفی کرده بود زبانزد خاص و عام می­باشد.

در طى دوره قرون وسطى و حاکمیت کلیسا کار پاپ و روحانیت مسیح تکفیر و تحریم بود و میلیون­ها انسان حق ­جو و دانشمند را اعدام و شکنجه کردند.

شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+تصاویر

آیا نجس دانستن کفار توهین به آنها نیست؟

تاثیر قرآن و پیامبر اسلام بر اروپای عصر رنسانس

پرورش يزيد در مهد مسيحيت

پاپ و روحانیت کلیسا در این دوران جان ملت­ها را به لب رساندند. آنان دستگاه گسترده تفتیش عقاید و افکار دایر کردند و کلیه مخالفان فکرى عقیدتى خود را اعدام و سر به نیست کردند.

نویسنده کتاب «علم و دین» مى­گوید: در این دوره سیاه « پنج میلیون» نفر به جرم فکر کردن و سرپیچى از فرمان پاپ به دار زده شدند، گروه بسیارى را در سیاه­چال­هاى تاریک و مرطوب روم و… زندانى کردند، از سال ۱۴۸۱ تا ۱۴۹۹ میلادى یعنى در طى ۱۸ سال به دستور دادگاه تفتیش ‍ عقاید، ۱۰۲۲۰ نفر را زنده سوزاندند، ۶۸۶۰ نفر شقه کردند و ۹۷۰۲۳ نفر را در زیر شکنجه کشتند.»

از اینجا کلیک کنید و مقاله «شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+ تصاویر» را ببینید.

لازم به ذکر است در اسلام عقاید باطنی هر کسی به خود او مربوط است (لااکراه فی الدین)، اکراه و اجباری در عقاید باطنی افراد وجود ندارد مگر اینکه بخواهد کفر و ارتداد خود را به دیگران اعلام کند و آن را تبلیغ کند. تبلیغ علنی کفر و انحراف در اسلام جرم است و بدیهی است باعث فساد جامعه است و باید مجازات بشود. و آزادی به این معنا نیست که هر کسی هر محصول فاسدی را در جامعه بفروشد و جان انسانها را به خطر بیندازد و حاکمیت با او برخورد نکند. روح انسانها جایگاه مهمتری نسبت به بدن انسان دارد لذا بخاطر حفظ جامعه با تبلیغ کنندگان راه شیطان و کفر مقابله می شود.

لااکراه به این معنا نیست که دزد بگوید من دین ندارم و چون دین ندارم دزدی برای من حرام نیست!، بلکه صدها روایت باب حدود و قوانین برای قانون مند کردن رفتارهای بشر است که به دیگران تعدی نشود، همینطور کسی حق ندارد در مقابل راه خدا راه های باطل را ترویج کند، بدیهی است خدای متعال از هر چه بگذرد از کفر و از کسی که دعوت به کفر یا تبلیغ کفر را بکند نمی گذرد.

الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ لَمَّا سَألَهُ محمّدُ بنُ مسلمٍ عَن المُرتَدِّ ـ : مَن رَغِبَ عن الإسلامِ و كَفَرَ بما أنزَلَ اللّه ُ على محمّدٍ صلى الله عليه و آله بعدَ إسلامِهِ فلا تَوبَةَ لَهُ و قد وَجَبَ قَتلُهُ و بانَت مِنهُ امرَأتُهُ و يُقَسَّمُ ما تَرَكَ على وُلْدِهِ . الكافي : ۷/۲۵۶/۱ .

امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال محمّد بن مسلم از حكم مرتدّ ـ فرمود :

هر كه از اسلام روى برتابد و پس از مسلمان شدن ، به آنچه خداوند بر محمّد صلى الله عليه و آله نازل فرموده است ، كفر ورزد، توبه اش پذيرفته نيست و بايد كشته شود ، زنش از وى جدا گردد و ميراثش ميان فرزندانش تقسيم شود . 

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

پرسش : مرتد فطری و مرتد ملّی به چه کسی گفته می شود؟

پاسخ : مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند، مرتد نامیده می شود. مرتد بر دو قسم است : مرتد فطری و مرتد ملّی. و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او یا یکی از آنها در هنگام به دنیا آمدن او مسلمان باشند و خود او نیز پس از تمیز، مسلمان باشد و سپس کافرشود؛ و مرتد ملی کافرى که از پدر و مادر غیر مسلمان متولد شده ولى پس از قبول اسلام مجدداً کافرگردیده است.

پرسش : مرتد ملی چه تفاوتی با مرتد فطری دارد؟

پاسخ : مرتد ملی چند حکم متفاوت با مرتد فطری دارد. نخست اینکه اول او را توبه می دهند اگر توبه نکرد حکم قتل اجرا می شود، دیگر اینکه اموال او میان ورثه تقسیم نمی شود مگر زمانی که بمیرد یا کشته شود، سوم اینکه زوجه اش عده طلاق نگه می دارد از همان زمان که ارتداد حاصل شد در حالیکه زوجه مرتد فطری عده وفات نگه می دارد.

پاسخ : مرتد فطری توبه اش به حسب ظاهر قبول نیست (هرچند در واقع در نزد خدا قبول می شود) ولی مرتد ملی توبه اش پذیرفته است. البته اگر یقین کنیم مرتد فطری توبه حقیقی کرده است گرچه شرعاً توبه او پذیرفته نیست و حدّ ساقط نمی شود اما در بقیه احکام (مانند پاک بودن و کفن و دفن و نماز) مانند سایر مسلمانان است.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

پرسش : اگر یک جوان مسلمان زاده خداوند را در مسیحیت پیدا کند و مسیحی شود تکلیفش چیست؟ آیا مرتد است و خونش حلال است؟

پاسخ : چنین کسی مرتد است ولی مادام که تظاهر و تبلیغ نکند جان و مالش محفوظ است.

پرسش : فردی به بنده پیشنهاد داده اگر به دین آنها رو بیاورم (غیر از اسلام) خانه و زندگی خوبی برایم فراهم می کنند. بنده از ناچاری و بدبختی می خواهم قبول کنم. نظر حضرت عالی چیست؟

پاسخ : اولا آنها به احتمال قوی دروغ می گویند و ثانیا به فرض که چنین باشد هیچ انسان با ایمانی دین خود را به خاطر دنیا تغییر نمی دهد.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی.

ویژه نامه کفار و بلاد کفر و احکام غرب نشینان

*-مدرس حوزه و بنیانگذار سایت هدانا.

**- تحصیل در محضر جمعی از مراجع عظام تقلید.

***- هدانا برآیند فعالیتی گروهی با نظارت دقیق، برای معرفی مطالب خوب دینی به شماست، امیدواریم این توفیق را داشته باشیم به عنوان یک منبع به روز و قابل اعتماد دسترسی به معارف اهل البیت(علیهم السلام) را برای شما مخاطبان عزیز و گرامی در حوزه های مختلف معرفتی ساده و کاربردی تر کنیم.

حکم فروش مردار یا گوشت ذبح شرعی نشده به غیر مسلمان

حکم تغییر دین برای دریافت پناهندگی

حکم ارتباط و معاشرت با فردی که مرتد شده

چرا مجازات ارتداد در اسلام اعدام است

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

آدرس ایمیل شما به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

لطف کنید بگویید کجای کتاب مسیحیان ازآمدن دین اسلام خبرداده که شما دیدید من ندیدم؟

سلام علیکم عزیزم شما لطف کنید بگویید کجای انجیل فعلی ارتباطی به حضرت مسیح واقعی دارد؟!… کتابی که صدها بار توسط افراد بشر دست نویسی شده! تا جایی که مسیح علیه السلام شرابخوار گشته (العیاذ بالله) و دهها تهمت دیگر به پیامبر خدا!!! و خود پدران کلیسا هم به آن اذعان می کنند که انجیل فعلی آن انجیل حضرت عیسی نیست، چطور انتظار دارید چنین کتابی اسلام که هیچ؛ یک کلمه حرف خدا در آن باشد!…

شما محبت کنید یک دوره نظرات بزرگان مسیحیت را درباره همین انجیل بخوانید. چند مقاله درباره تحریف انجیل در سایت موجود هست لطف کنید مطالعه بفرمایید.

هر زمان محبت کردید انجیل واقعی را از میان اینهمه انجیل (!) پیدا کردید و به ما نشان دادید!؛ ما هم به شما خبر دادن به دین اسلام را نشان خواهیم داد.

وفقکم الله لکل الخیر

با سلام من مطالب و نظرات و سوال و جواب های برخی از اعضا رو خوندم ی مسئله که برام پیش اومد اینه که: بنا به نظر مراجع و مطالب مطرح شده تا شخصی علنا ابراز ارتداد نکنه و بعبارتی تغییر دینشو آشکار نکنه کسی نمی تونه و نباید چیزی بگه و تعدی بهش بکنن! با این حساب اگه مسلمان زاده ای بعداز مطالعه و بررسی بنا به هر دلیلی به مسیحیت مایل ومومن بشه اساسا نباید تا وقتی ابراز نکرده کسی بشه کاری داشته باشه! از طرفی برای استخدام ها(معمولا در برگه های درخواست)از دین افراد سوال میشه که بر اساس اشتباهه والبته در خانواده های مسلمون هم با توجه به تفاوت در عبادت و رفتار بر حسب دستورات ادیان نمیشه تغییر دین رو پنهان کرد!

با توجه به مطالب بالا یا دین رحمت(اسلام) ایراد داره در بیان و عمل! یا مسلمونا حرف (ایمان)وعملشون همخوانی نداره! ویا به بیان صریح مذهب تشیع ایرانی به تصفیه جامعه و خونریزی به اسمه دین متمایل شدن! نظر حضرت عالی؟!

سلام علیکم تشکر از اینکه نظرات رو مطالعه کردید. اگر کسی همانطور که نوشته اید به هر روش باطلی گرایش پیدا کند و قلبی باشد و اعلام هم نکند بین او و خداست و بدیهی است کسی او را نمی شناسد و او در قیامت در جهنم خواهد بود. برادر عزیز دقت کنید، خود شما می فرماید استخدام، خب بدیهی است که هر دستگاه و ارگان دولتی که دولت اسلامی است باید افرادی را استخدام کند که پایبند به این اصول باشد، و عقل هم همین حکم را دارد، شما اگر کارخانه ای داشته باشید افرادی را استخدام می کنید که اولا متخصص باشند ثانیا شما را به عنوان مدیر کارخانه و راهبر قبول کنند و بخواهند تحت مدیریت شما تلاش کنند، اگر شما را قبول نداشته باشد و صرفا به فکر منافع شخصی خودش باشد، طبیعی است شما از گزینه های دیگر که در نوبت هستند و این نقایص و انحرافات را ندارند استفاده کنید. ثانیا دین رحمت با روش عقلانیت هست نه پندارهای خام. ثالثا حرف و عمل مسلمانان الان محل بحث ما نیست، شما مبانی اسلام را، دعوت به توحید، اخلاق، کرامت را ببینید، سلوک امیر المومنین علی علیه السلام را ببینید، حالا اگر ادعایی دارید مرد باشید و باشیم بجای بهانه خودمان مرد و مردانه در میدان باایستیم و نماد خوبی باشیم، چرا یاد گرفته ایم فقط به دیگران انتقاد کنیم؟!. پس شما هزاران روایت در اخلاق و کرامت اسلامی را بخوانید و از خودتان شروع کنید وحرف و عمل خودتان حداقل یکی باشد. رابعا عزیزم ظاهرا ذهن شما خیلی خشن هست، و ظاهرا مخاطب خارج از کشور هستید، چه تصفیه ای!!، بسیاری از اقلیت های مسیحی، یهودی و … در این کشور استخدام می شوند، در مجلس نماینده دارند، مسالمت آمیز زندگی می کنند، اگر اشکالاتی هم هست باید برطرف شود اما این دلیل نیست که مسیحیت کنونی حق باشد. اگر اهل مطالعه هستید و تحت تبلیغات دشمنان شیعه نیستید، لطف کنید تاریخ اناجیل، تاریخ جنایات همین کلیسا را بخوانید ببینید چه گذشته ای دارند و الان هم کشورهای مسیحی دنیا چه بلایی سر سایر کشورها وارد کرده اند، گذشته از اینها دهها کتاب در نقد مسیحیت نوشته شده که مسیحیت کنونی اصلا دین نیست، دینی دست ساز و بشری است و مسیحیت اصلی از بین رفته است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ببخشید ،سوال داشتم و میدونم خیلی ها میپرسن و سوال خیلی ها هم هست ، اینکه از ابتدای اسلام تا کنون نسبت مسلمانان به ادیان دیگر خیلی کم بوده تا به امروز که از حدود ۸میلیارد انسان کمی بیشتر از ۱میلیارد انسان مسلمانند ،و اگه بحث شیعه و سنی را کنار بذاریم ممکنه دینداری نیمی از مسلمانان هم مورد قبول خدا نباشه، تعارف نیست و واقعیته دیگه، سوالم اینه تکلیف اون همه ادم چی میشه روز قیامت؟ آیا همه به جهنم میرن ؟ ***

سلام علیکم لطفا در هر دیدگاه یک سوال مطرح کنید تا بتوانیم با توجه به حجم سوالات سایر عزیزان در بخشهای مختلف سایت سریعتر پاسخ بدهیم. ببینید، اصل اولی این هست که خدای متعال حجت را بر همه تمام می کند. اصل دوم این هست حساب و کتاب و بهشت و جهنم بر اساس حجت های اتمام شده است. بنابراین، اگر کسی اسلام به او رسیده باشد، یا فرصت داشته که درباره دین حق یعنی اسلام تحقیق کند و بدان عمل کند فردای قیامت اگر عمل کرده باشد جایگاهش بهشت است اما ار کوتاهی کرده باشد، یا عناد ورزیده باشد و به دنبال هوی نفس رفته باشد مواخذه می شود. اما جمع کثیری هستند که چه بسا اسلام بدانها نرسیده باشد و اگر می رسید قبول می کردند، اینها جزو مستضعفین فی الارض هستند، بخشی از روایات ناظر به اینهاست. حساب و کتابب آنها بر اساس عقل و رفتارهای فطری است، مثلا دزدی نکرده باشند، ظلم نکرده باشند. چنین افرادی در برزخ یک مرحله تکاملی دارند و ولایت ائمه و اسلام بر آنها عرضه می شود. اما باز تاکید می کنم افرادی که واقعا کوتاهی نکرده باشند و در راه حقیقت تلاش کرده اما اسلام به سرزمین آنها نرسید. اما اگر کسی کوتاهی کرد در راه شناخت خدا و حجت های او در زمین، بدیهی است باید پاسخ بدهد. بخش بعدی سوال شما ناظر به جمعیت مسلمانان است که به نظر شما کم است، ببینید پرونده دین اسلام تا قیامت باز است، شاید امروزه به پندار شما تعداد کم باشد اما در حال روز به روز در حال افزایش است و در عصر ظهور میلیونها نفر سالهای متمادی به اسلام گرایش پیدا می کنند و اسلام فراگیر می شود. هنوز زود است که شما کارنامه را ببندید و نتیجه گیری کنید، پس باید مجموعه دوران قبل و بعد از خودتان را هم به حساب اضافه کنید تا نتیجه صحیح را بگیرید. در سایت هدانا سرچ کنید و درباره مستضعف فی الارض بیشتر مطالعه نمایید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام. ممنون از سایت خوبتون. من یه سوال داشتم.. مگر خداوند در قرآن نگفته هیچ اجباری در دین نیست؟ پس چرا اگر یک مسلمان،مسیحی شود گناهکار است؟ مگر خدای یکتا را ستایش نمیکند؟ مگر پیامبر او را قبول ندارد؟

سلام علیکم برادر عزیز بارها این سوال را پاسخ داده ایم، ظاهرا شما فرصت مطالعه متن و نظرات سایر دوستان را نداشته اید!. در بحث لا اکراه فی الدین، لطف کنید در سایت سرچ کنید، این به این معنا نیست که افراد آزاد هستند که به هر مسلکی عمل کنند و هر جنایت یا کاری را انجام بدهند، انسان آزاد است که هر دینی را انتخاب کند یا هر روشی را داشته باشد، مثلا دزدی کند، یعنی جبر در انتخاب ندارد، اما اگر مثلا دزدی را انتخاب کرد این به این معنا نیست که دین در جنبه کیفری و حقوقی او را رها کند که به مال مردم آسیب بزند، یا در آخرت مواخذه نشود. در بحث دین هم همین است، اگر کسی در ذهن خود مسیحی، یهودی یا مشرک شد، انتخاب اوست و به خود او ربط دارد اما در قیامت مواخذه می شود، در دنیا هم تا زمانی که اعلام شرک و کفر نکرده کسی به او کاری ندارد اما اگر آمد تبلیغ کفر و انحراف کرد، بدیهی است که مجازات هایی برای او قرار داده شده است. پس لا اکراه یعنی شما آزاد در انتخاب هستید نه اینکه آزاد باشید که کفر و شرک را تبلیغ و به دیگران اعلام کنید. درباره مسیحیت، برادر عزیز مسیحیت کنونی هیچ ربطی به حضرت مسیح ندارد!، آیینی تحریف شده است که در آن دست های شیطان به خوبی دیده می شود و تهمت های سنگینی العیاذ بالله به حضرت مسیح می زنند!. دین مسیحیت واقعی دینی است که به حضرت محمد ص بشارت داده و با آمدن دین اسلام عمل به آن دین هم منسوخ شده است چه برسد به مسیحیت کنونی که انجیل های آن دست نوشته و تحریفات پس از حضرت عیسی است. انجیل واقعی از بین رفته است. لطف کنید تاریخ اناجیل را که خود بزرگان مسیحیت نوشته اند بخوانید می فهمید چه خبر است. خدای مسیحیت با خدای اسلام متفاوت است، تثلیث و سایر نسبتهایی که به خدا در مسیحیت می زنند اصلا قابل قبول نیست و نوعا شرک است!. لطف کنید یک دوره خداشناسی برهانی را بخوانید تا بهتر خدای یکتا را بشناسید. در هر حال دین مسیحیت کنونی هیچ ارتباطی به خدا و حضرت مسیح ندارد، چطور انتظار دارید که کسی از دین حق یعنی اسلام به راه انحراف و غیر خدا برود و گناهکار نباشد. ما حضرت عیسی مسیحی را قبول داریم که یکتا پرست بوده، شراب نمی خورده، و بشارت به پیامبری حضرت محمد علیه السلام داده است، نه مسیحی که کلیسای امروز از خودش ساخته و بجای آن مسیح واقعی تبلیغ می کند. توصیه می کنم بخش مسیحیت پژوهی سایت هدانا را مطالعه کنید، سطح مطالعات خود را افزایش بدهید تا حقیقت برای شما بیشتر آشکار شود. وفقکم الله لکل الخیر

امتیاز بینندگان:5 ستاره

من شدیدامذهبی هستم. یه سوال داشتم.خواستگاری دارم که بهش علاقه مندم.اماباتوجه باشرایط سخت زندگی وبیکاری ازمن خواسته که درصورت ازدواج کردیم به خارج ازکشوربریم وپناهده شویم.ومن هم چون اوبه دین مسیحیت روی بیاورم تاپناهدگی بهمون بدن؟اصلانمیتونم دین م تغییربدم .به خداواهل بیت که شیفته ش هستم پشت کنم.ازشماکمک میخام راهی جلوپام بزارید

سلام علیکم بدیهی هست که چنین مسیری بسیار خطرناک است و دنیا و آخرت شما را چه بسا نابود کند. حتی در روایات امر شده اگر شیعه ای در شهر کفر بود و برای دینداری او ضرر داشت واجب است که از کشور کفر به کشور و شهرهایی که اهل ایمان هستند هجرت کنند، حالا شما با اینکه به شدت مذهبی هستید، اصلا متوجه خطرات بعدی حضور نیستید!. آیا اینقدر وضعیت مالی شما خوب نیست که باید به کشورهای کفر پناهنده بشوید؟!. در هر حال کاملا مشخص هست چنین خواستگاری اصلا مناسب نیست وتعجب بیشتر اینکه خطر این مسئله را نمی بینید، و بدیهی است تغییر دین از اسلام کفر است. همسری که شما را وارد این جریانات تغییر دین بکند مطمئن باشید بعدا شما را به گناهان دیگر هم وادار می کند. در هر حال بدیهی هست که اگر کسی در کشور خودش عرضه نداشته باشد کاری را انجام بدهد با پناهنده شدن در کشورهای دیگر که شرایط سخت تری دارند بتواند زندگی کند. در هر حال اینطور هم نیست به صرف خروج فرش قرمز جلوی پای شما پهن بشود، و هیچ خطری شما را تهدید نکند. با دقت روی این نکات فکر کنید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.سوالی داشتم،اگر قرآن میگه لااکراه فی الدین(هیچ اجباری در دین نیست)چرا پس کسایی که نمی خواهند مسلمان شوند رو مجازات میکنه و به جهنم روانه میکنه؟!

سلام علیکم بنده از شما می پرسم کمی روی همین جمله فکر کنید،هیچ اکراهی در دین نیست، یعنی چه؟… یعنی اگر کسی آمد به منزل شما دزدی کرد، یا تعرض کرد این در دنیا مجازات ندارد!، یا حقش جهنم نیست!. خب کمی تفکر کنید منظور اینها نیست وگرنه اینهمه احکام و حدود الهی برای مجرمین نبود. پس منظور این آیه این نیست هرج و مرج بشود و هر کسی هر غلطی خواست بکند، انسانها را به فساد برساند یا قتل و غارت بکند بعد آیه بفرماید هیچ اجباری نیست! هر دین و روشی که خواستید داشته باشید!!!، خب بدیهی هست منظور این نیست.

منظور چیست؟، منظور این است که انسان تکوینا آزاد است که راه حق و درست را برود، یا راه کفر و جهنم را برود. برای مثال شخص آزاد است راه درست را مثل شما برود و به دنبال روزی حلال باشد، یا یک نفر برود دزدی کند، اما اگر دزدی کرد، به این معنا نیست که حکومت اسلامی او را تعزیر نکند. دقت کنید شما آزاد هستید که راه خدا و اسلام را بروید، یا راه شیطان و کفر، آزادید مجبور آفریده نشده اید که حتما به بهشت یا جهنم بروید، دست خود شماست، اما اگر راه حق را انتخاب کردید خب حمایت و آثار الهی هست، و اگر راه کفر را کسی رفت، باید تبعات عمل خود را بپذیرد که همانا گمراهی و جهنم است. دقت کنید: به زبان علمی لا اکراه فی الدین، شما مجبور تکوینی نیستید اما در تشریع مسئول و موظف هستید. یعنی تکوینا افراد بین راه حق و باطل آزاد هستند در انتخاب، اما در نظام تشریع و قانونگذاری اگر کسی آمد دزدی کرد و جامعه ها را بهم زد به زندان می رود. کمی درباره تشریع و تکوین تحقیق نمایید. ضمنا ادامه آیه را نیز حتما بخوانید، بحث قد تبين الرشد من الغى را نیز دقت کنید، و بحث ظلمت و نور را هم دقت داشته باشید تمام اینها شرح همین فراز است. لطف کنید در سایت سرچ کنید و درباره آیه لااکراه مطالب بیشتری عرض کرده ایم، حتما بخوانید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام مجدد خدمت شما برادر گرامی،بنده آدرس سایت شما رو به اون دوستم میدم که با هم بحث و گفتگو کنید. من با توضیحات شده باز هم مثل قبل قانع شدم.ممنونم از شما

سلام آقای یوسف وند دوست عزیزم.قبل از هر چیز خودم را معرفی کنم که من همان آلفردریک هستم که از دین مسیح به لطف و یاری شما به اسلام درآمدم هستم. ضمن عرض سلام و خسته نباشید از اینکه به سوالات دوستان پاسخ میدید و پیگیر هستید بسیار خوشحالم و آرزو میکنم که این راه را ادامه بدید. برای طرح دو سوال مزاحم شدم: ۱-بنا به تحقیق من مذهب شیعه رو انتخاب کردم و در نماز خودم از مهر استفاده نمیکنم درسته که در مکتب شیعه استفاده از مهر الزامی هست اما دوست سنی بنده گفت که شیعه میگه ۷ عضو بر روی خاک باشه چرا ۱ عضو روی خاک هست و بقیه روی فرش؟ و اینکه زمان احمد(ص) در خانه ها موزایک و فرش وجود نداشته و منابعی رو هم آورد از کتاب های خودشون که میگفتند امام هم روی حصیر و یا عبای خودشون نماز میخوندن و از مهر هم استفاده نمیکردند.با توجه به مطالبی که شنیدم از دید بنده سجده ی عادی و بدون مهر اشکالی نداره هرچند که ما نمیتونیم حکم از خودمون در بیاریم ولی بنظر شما اینکه بنده از مهر استفاده نمیکنم و هنگام سجده روی فرش سر میگذارم ایراد داره؟ ۲-من متوجه شدم که مسئله تثلیث در مسیحیت رو قرآن کاملا رد میکنه: پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است. نسا۱۷۱ حالا با توجه به اینکه اعتقاد ندارم پدر پسر روح القدوس خدا هستند اشکال نداره که در آغاز بعضی امور نام این ها رو نا خود آگاه و از روی عادت تکرار میکنم هرچند که منظورم از پدر صرفا خداست و پسر مسیح و صرفا روح القدوس که به معنای تثلیث نیست. در واقع اینطور فکر میکنم که در کنار اسم خدا اسم نجات بخش مسیح و فرشته ی روح القدوس که به نوعی تصدیق کننده ی مسیح هم هست باشه بهتره. و اینکه صلیبی که از کودکی پدر بزرگم که فوت کرده اند به من داده رو هنوز به گردن دارم اشکال نداره؟ و اینکه صلیب رو هنوز در نیاوردم اینه که اطرافیانم فکر نکنند که از ارادتم به مسیح کم شده هرچند که اعتقادات من از پایه عوض شدند اخیرا هم متوجه شدم که در کتاب اپوکریفا که حدودا مال سال ۱۵۰ میلادی هست از زبان پطرس نوشته شده: وقتی او (مسیح) این چیزها را گفت، من (پطرس) او را دیدم که ظاهراً توسط آن‌ها بازداشت شده بود؛ و گفتم: “چه می‌بینم، مولای من؟ آن شمایید که آن‌ها گرفته‌اند و همانا شما هستید که مرا چسبیده‌اید؟ یا آن کیست که شاد و خندان بر روی درخت (صلیب) است؟ و آیا او شخص دیگری است که که دست و پای او را می‌کوبند؟”

نجات دهنده (مسیح) به من گفت: “آنکه او را بر روی درخت (صلیب)، شاد و خندان می‌بینی، عیسای زنده است؛ ولی این یکی که بر دستان و پاهایش میخ می‌زنند، پوست و گوشت او است، که بدلی است تا باعث شرمندگی آن‌ها شود، کسی که شبیه او شده‌است؛ ولی به او و به من نگاه کن!” و در قرآن هم که مسئله ی مصلوب شدن مسیح رد شده اما توضیح کاملی داده نشده امکان داره صرفا جسم عیسی یا یک بدل از اون مصلوب شده باشه؟چون بالاخره یه نفر مصلوب شده. بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستم. خیلی ممنونم.

سلام علیکم برادر عزیز امیدوارم همیشه سلامت و در مسیر هدایت الهی باشید. و ما در این مسیر اگر خداوند توفیقی بدهد فقط گوینده هستیم و هدایت برای خدا و در دست اوست که بندگان پاک نهاد و تلاشگر را هدایت می کند و ان شاالله ما و شما نیز در این مسیر باشیم.

۱-از اینکه به اسلام گرویده اید خوشحالیم و جای شکر دارد و بدانید اسلام واقعی شیعه است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دو گوهر گرانبها تا قیامت برای هدایت انسانها قرار داد ، یکی قرآن کریم و یکی اهل البیت. این در روایت ثقلین آمده که مورد قبول شیعه و سنی است و اسناد فراوانی دارد. پس در هر حکم شرعی ببینید قرآن کریم و اهل البیت چه فرموده اند. ۲-همانطور که قبلا هم عرض شد سعی کنید که سوالها کوتاه و موردی باشد، و در ذیل نوشتار مرتبط سوال بفرمایید تا مناسب حال مخاطبان باشد.

۲- به دوست اهل سنت سلام برسانید و بگویید که شيعه و سني اتفاق دارند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بر زمين سجده مي كرده و مي فرموده است : أعطيت خمسا لم يعطهن أحد قبلي … وجعلت لي الأرض مسجدا وطهورا .صحيح البخاري ، البخاري ، ج ۱ ، ص ۸۶ . پنچ چيز به من داده شده است كه به هيچ كس قبل از من داده نشده است … زمين براي من محل سجده و پاك كننده قرار داده شده است . و نيز از ابو وائل نقل شده است كه مي گفت :

رأيت النبي ( ص ) إذا سجد وضع جبهته وأنفه علي الأرض .أحكام القرآن ، الجصاص ، ج ۳ ، ص ۳۶ ، و مسند احمد ، ج ۴ ، ص ۳۱۵ ، ۳۱۷ . پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله را ديدم كه وقتي سجده مي كرد ، پيشاني و بيني اش را بر زمين مي نهاد . و صحابه رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) نيز به تبعيت از آن حضرت ، جز بر زمين بر چيز ديگري سجده نمي كردند : وعن أبي عبيدة أن ابن مسعود كان لا يصلي أو لا يسجد إلا علي الأرض . رواه الطبراني في الكبير . مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج ۲ ، ص ۵۷ . ابن مسعود نماز نمي خواند و سجده نمي كرد ؛ مگر بر زمين … طبراني اين روايت را در الكبير نقل كرده است . حتي نقل شده است كه برخي از صحابه ؛ از جمله مسروق بن الأجدع ، چيزي شبيه مهر امروزي با خود حمل مي كرد و در زمان مسافرت با كشتي بر آن سجده مي كرد .

خب از دوست عزیز سنی می پرسیم اگر پیغمبر بر خاک یا زمین سجده می کرده، یک روایت بیاورید که پیامبر ص بر فرش سجده می کرده؟!!!. آنها باید جواب بدهند که چرا بر هر چیزی سجده می کنند… خب ما مسلمانیم تمام اعمال باید مستند باشد، اگر شیعه بر خاک و زمین سجده می کند، خب روایت دارد حتی از کتابهای اهل سنت که در بالا مطرح شد و این دلیل بر قدرت شیعه هست، حالا آنها جواب بدهند به چه حقی بر همه چیز سجده می کنند مگر پیامبر ص چنین کرده یا چنین اجازه ای داده است. شما نیز باید بر زمین سجده کنید یا چیزی که از جنس زمین هست نه فرش، چون نماز باطل است.

۳- در مکتب شیعه استفاده از مهر الزامی به این معنا که تخیل کرده اند نیست، آنچه در مکتب پیامبر ص و اهل البیت هست سجده بر زمین و خاک است، و صرفا خاک نیست (دقت کنید). متن رساله فقها و مجتهدین شیعه را ببینند هیچ کجا نگفته اند که حتما باید بر مهر باشد، بلکه می فرمایند سجده باید بر زمین باشد، -متن رساله فقها درباره احکام سجده در سایت هدانا موجود هست سرچ کنید- لذا سجده بر حصیر که از جنس چوب و از زمین است یا سنگ و مشابه آن اشکالی ندارد همانطور که اهل البیت بر خاک و سنگ و حصیر سجده می کردند. خود بنده در سجاده علاوه بر مهر کربلا، تکه سنگی که از سرزمین کربلا هست را دارم و سجده بر اینها جایز و بلکه مستحب و دارای ثواب زیادی است که در روایات اهل البیت سفارش زیادی در سجده بر خاک کربلا شده است، لذا شما بجای فرش که ارزشی ندارد و مبطل نماز هست، آنگونه که اهل البیت فرموده اند بر خاک کربلا سجده کنید. این برادر عزیز سنی گمان کرده که شیعیان مهر را از مواد خاصی می سازند، خیر مهر همین خاک و کمی آب است که خشک شده حالا اسم این را از باب ادب بجای گل خشک شده می گوییم مهر!، اگر توهمات ذهنی برخی از عزیزان کنار برود مسئله فهمش سخت نیست. بنابراین ملاک آنچه بر آن سجده صحیح است، خاک و آنچه از زمین می روید- غیر خوراکی- است می باشد، حالا شیعه برای اینکه مقداری راحت باشد خاک را با آب آغشته و به صورت گل خشک شده و همین مهر درآورده که اشکالی ندارد یا بر سنگ می توان نماز خواند. در سیره اصحاب پیامبر ص که در کتب اهل سنت هم آمده : مسروق صحابی ، هر وقت كه به مسافرتي مي رفت ، مقداري از خاك با خود بر مي داشت تا در كشتي بر آن سجده كند . أن النبي صلي الله عليه وآله وسلم سجد علي الحجر . پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بر سنگ سجده مي كرد . اين روايت را حاكم نيشابوري در المستدرك ، ج ۳ ، ص۴۷۳ نقل و آن را تصحيح مي كند

تمام این روایات را از کتب اهل سنت نقل کردیم، لذا پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» بر زمین سجده می کرده و شیعه هم که پیروان راستین پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» هستند فقط بر زمین سجده می کنند نه مانند برخی از اهل سنت که بر همه چیز سجده کنند!. درباره اعضا دیگر مثل سر زانو، خب بدیهی است اینها دستور داده نشده که مستقیم بر خاک نهاده شوند، و دیده نشده که پیامبر ص دستور بدهد اصحاب سر زانو را پاره کنند و مثل پیشانی بر زمین بگذارند، پس بنابر روایات تمام اعضا هفت گانه در یک سطح همتراز قرار می گیرد و پیشانی باید بر زمین مثل حصیر، خاک، سنگ، گل خشک شده(مهر) باشد، اما برادران اهل سنت برخلاف سنت رسول خدا بر همه چیز سجده می کنند که بدون دلیل هست.

امام اعظم اهل سنت ابوحنيفه فرموده اند: امام اعظم! ابو حنيفه مي فرمايند:سجده بر ادرار جايز است!! الطحاوي الحنفي، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاي۳۲۱هـ)

حالا بنده از شما می پرسم سجده بر خاک و گل خشک شده(مهر) و سنگ بر اساس سنت رسول خدا بهتر است یا سجده بر کثافات و نجاسات و اینها!. خودتان یکی از این دو مکتب را انتخاب کنید.

** لطف کنید مقاله سجده بر مهر از نظر شیعه و سنی را از اینجا یا لینک زیر کلیک کنید و بخوانید، کامل اسناد را از کتب اهل سنت آورده ایم که شیوه شیعه بر اساس سنت رسول خداست.

**لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مقاله «سجده بر مهر یا سجده بر کثافات و نجاسات بر اساس فتوای اهل سنت +اسناد» را بخوانید. ** لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مقاله «مناظره شیعه و سنی درباره سجده بر مهر» را بخوانید.

۴- یادآور می شوم حتما همیشه ملاک خود را حدیث متواتر و قوی ثقلین قرار بدهید، شیعه آماده پاسخگویی به تمام سوالات و شبهات و آماده مناظره در حقانیت امامت امام علی علیه السلام است و حاضریم انحرافات زیاد غیر شیعه را اثبات کنیم. به دوست اهل سنت سلام برسانید و اگر بنا بر فروعات احکام است خب این فرع را از اهل سنت بپرسید شما که ادعای پیروی از سنت پیامبر را دارید، یک روایت ضعیف بیاورید که پیامبر ص دست بسته نماز می خواند!.(درباره این ما در سایت داده ایم سرچ کنید وبخوانید). بپرسید چرا مردم علی علیه السلام که در غدیر منصوب پیامبر بود را کنار زدند و ابوبکر که هیچ فضیلتی نداشت را بجای او انتخاب کردند، چرا او را خلیفه می دانید با اینکه رسول خدا او را انتخاب نکرد!، و چرا ابوبکر و عمر از جیش اسامه تخلف کردند؟! با اینکه پیامبر متخلفین از جیش اسامه را لعنت کرد و لعنت پیامبر یعنی لعنت خداوند.

۵-برادر عزیز، من توصیه می کنم بخش امامت پژوهی سایت هدانا و مخصوصا سایت حضرت ولیعصر را ببینید اسناد و مطالب مختلفی بر اثبات حقانیت شیعه وجود دارد. شما فقط لطف کنید بگویید به چه حقی از ابوبکر و عمر پیروی می کنید که به سند صریح کتابهای خودتان نسبت هذیان (العیاذ بالله) به پیامبر دادند، حکم چنین افرادی چیست؟!

شما حدیث دوات و قلم را از اینجا کلیک کنید و بخوانید، اگر سوزنی حب به رسول خدا، و حتی انصاف در ایشان باشد خجالت زده خواهند شد که از چه کسانی حمایت می کند؛ حالا بماند همین افراد به در خانه دختر پیامبر ص ریختند و ایشان را به شهادت رساندند. بنده منتظر پاسخ ایشان به جریان روزهای آخر عمر پیامبر و حدیث دوات و قلم هستم. لطفا در قسمت دیدگاه های مطالب بالا اگر سوال مرتبط داشتید بپرسید.

۶- درباره صلیب خب مگر حضرت مسیح به شما گفته که صلیب نماد مذهب و آیین من است!، یا خداوند چنین دستوری داده است، اینهم یکی از آن چیزهایی است که ساخته وپرداخته برخی مسیحیان است، شما ببینید حضرت میسیح مسیرش و قولش چه بوده به همان عمل کنید، اگر خود حضرت مسیح الان بود چه می کرد؟ آیا صلیب می انداخت یا تبلیغ دین آخرین پیامبرص را انجام میداد و ملتزم به قرآن کریم بود. تمام انبیاء در مسیر دین اسلام هستند و هدف آنها اجرای کامل توحید و احکام اسلام که همان دستورات خداوند است می باشد. همه ما هم باید به دنبال همین هدف باشیم و از ساخته و پرداخته های انسانها تبعیت نکنیم. بر اساس این توضیحات اگر شما مسلمان شده اید، نیازی به صلیب نیست، صلیب را از گردن باز کنید و استفاده نکنید. ۷- در کنار اسم خداوند فقط خداوند متعال هست، خداوند نامحدود در علم و قدرت و تمام صفات کمالی است و سایر موجودات مخلوق خدا و محدود به حد وجودی هستند و هیچ چیزی با خدا العیاذ بالله همتراز نمی شود. در میان مخلوقات بالاترین و پرفضیلت ترین مخلوقات که سایر مخلوقات از نور او به عنایت خداوند بهره می برند همانا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. ایشان بالاترین و بزرگترین انبیاء الهی هست جایگاه ویژه ای دارند و ما از ایشان به عنوان بهترین و بزرگترین بنده خدا «عبدالله» یاد می کنیم، چون برترین مقام عبد محض خدا بودن هست که هیچ انسانی همانند رسول خدا و اهل البیت که از نور ایشان اند به این جایگاه رفیع دست نیافته است. پس از ایشان اهل البیت، و انبیاء عظام و فرشتگان مقرب و سایر انبیاء جایگاه بسیار ویژه ای دارند. چیزی از خودتان به عنوان بهتر یا بدتر اضافه نکنید ببینید خداوند چه دستور داده همان را بگوییم و عمل کنیم. پدر و پسر عناوینی که در مسیحیت هست، در اسلام نیست و حضرت مسیح را ما به عنوان پیامبر الوالعزم قبول داریم. سایر عناوین نسبت های ناروا و بدون دلیل به ایشان است.

۸- ارادت خود را به حضرت مسیح با اسلام واقعی به خداوند نشان بدهید، شما به دین اسلام عمل کنید این بالاترین مسیحیت واقعی است، روایات زیادی درباره حضرت مسیح در اسلام هست خب همانها را برای دوستان و اقوام محترم مسیحی بخوانید یا آیاتی که درباره حضرت مسیح و اقوال ایشان در قرآن است را برای دوستان و اطرافیان خود بخوانید، آیاتی که در باره فضیلت حضرت مریم سلام الله علیها هست را بخوانید و ببنید که حضرت مریم و تمام انبیا دارای جلالت و احترام و عفت هستند برخلاف آن نسبت های ناروایی که در کتب عهدین به ایشان زده می شود. شما عیسی واقعی را معرفی کنید تا آنها ارادت پیدا کنند، صلیب کجایش به حضرت مسیح ارتباط دارد تا ارادت به ایشان را با صلیب بخواهیم نشان بدهیم. آیا خداوند گفته صلیب بیندازید، آیا حضرت مسیح گفته صلیب بیندازید؟! آیا خود حضرت مسیح هم صلیب می انداخت که نماد مسیحیت واقعی باشد. در هر حال نگهداری صلیب برای مسلمانان و مسیحیان واقعی جایز نیست. از جهت شرعی باید شکل را تغییر بدهید که دیگر صلیب نباشد و به گردن هم نیندازید، و شکلی که نماد صلیب نباشد را به عنوان یادگاری می توانید نگه داری کنید؛ پس خود صلیب که هیچ ارتباطی به راه انبیا و خدا ندارد را حق ندارید و نداریم داشته باشیم.

در همین ایام ذی الحجه در روایات ما -روایت امام باقر علیه السلام- هست که اذکاری بسیار عالی و توحیدی از سمت جبرئیل به جناب حضرت مسیح علیه السلام عنایت شده که علمای شیعه در این دهه بدان مشغول هستند و سفارش می کنند اینجا کلیک کنید، لذا شما این اذکار را در این ایام زیاد بگویید تا حالات توحیدی شما تثبیت شود. خب ما اگر به گفتار و عمل حضرت مسیح عمل کنیم بهتر است و مسیحی واقعی هستیم یا چوب و مانند آن را جابه جه کنیم، کوه را هم جابه جا کنیم نشانه ارادت نیست، ارادت نشانه اش تبعیت است، مگر حضرت عیسی بشارت به آمدن حضرت محمد ص نداده است، اگر شما نیز مبلغ پیامبری حضرت محمد باشید مسیحی واقعی هستید و این ارادت واقعی است، مسیحی واقعی مبلغ اسلام و شیعه هست.

۹-«اناجیل» چهارگانه کنونى همگى مساله مصلوب شدن (به دار آویخته شدن) مسیح(علیه السلام)و کشته شدن او را ذکر کرده اند، و این موضوع در فصول آخر هر چهار انجیل – متى، لوقا، مرقس و یوحنا – مشروحاً بیان گردیده، و اعتقاد عمومى مسیحیان امروز نیز بر این مساله استوار است. ولی قرآن مجید در آیه۱۵۷ سوره«نساء» مى فرماید: (و مى گفتند: ما مسیح عیسى بن مریم رسول خدارا کشته ایم)؛ «وَ قَوْلِهِمْ اِنّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ». (آنها هرگز نه مسیح را کشتند و نه به دار آویختند، بلکه دیگرى را که شباهت به او داشت اشتباهاً به دار زدند)؛ «وَما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ». علاوه بر روایات و قرآن کریم شواهدی تاریخی از انجیل وجود دارد که نشان می دهد که حضرت مسیح به دار آویخته نشد بلکه شخص دیگری بوده است ما در نوشتار دیگری به این مسئله پرداخته ایم برای اینکه طولانی نشود لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مطالعه نمایید. برای مثال در «اناجیل» مى خوانیم که: شخص محکوم بر چوبه دار از خداشکایت کرد که چرا او را تنها گذارده و به دست دشمن براى قتل سپرده است! اگر مسیح(علیه السلام) براى این به دنیا آمده که به دار آویخته شود و قربانى گناهان بشر گردد، چنین سخن ناروائى از او به هیچ وجه درست نبوده است، این جمله به خوبى نشان مى دهد که شخص مصلوب آدم ضعیف، ترسو و ناتوانى بوده است که صدور چنین سخنى از او امکان پذیر بوده است، و او نمى تواند مسیح باشد. حضرت مسیح به صلیب کشیده نشد، و روایات ما در این باره مبسوط توضیح داده اند بلکه به آسمان عروج داده شد و در آخر الزمان بر می گردند و به امام زمان علیه السلام اقتدا می کنند. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.بنده بعد از ۱۲ سال اشتغال در شرکت [***] و بدلیل فشار ناشی از کار و شیفت کاری دچار مشکلات اعصاب و روان و آرتروز گردن شدم . دو سال به بنده محدودیت کمیسیون پزشکی دادند ولی از سال سوم شروع به آزار و اذیت روحی و روانی کردند ، کسانی با من اینکار رو کردند که مثل من مسلمان بودند و نماز میخواندند و روزه میگرفتند و انقدر این اذیت ها ادامه دار شد تا منجر به اخراج بنده شد . الان ۲ ماهه که خرجی ندارم و شرمنده همسر و دو فرزندم هستم . من نه از امریکا ضربه خوردم نه از اسراییل و نه انگلیس . من از مسلمانان هموطن ضربه خوردم که به گریه ها و التماس های همسرم زمانی که با فرزند شیر خواره ام جلوی درب شرکت بودند و درخواست برگشت به کارم را داشتند توجه ای نکردند . الان با توجه به وضعیت بد اقتصادی تصمیم به خروج از کشور دارم ، شاید بتوانم در کشور دیگری مشغول به کار شوم . جایی که به آدم اتهام نزنند ، پاپوش درست نکنند و نان یک خانواده رو نبرند . بنابر استدلال شخصی از اتفاقات اخیر ، تمایل شدیدی برای گرایش به دین مسیحیت پیدا کردم و به نوعی از اسلامی که به حق مظلوم تعدی میکند و به طفلان معصوم رحم نمیکند گرایشی ندارم . آیا با گرایشم به دین مسیحیت ، امنیت جانی دارم ؟ یا اینکه جانم هم مانند شغلم و زندگیم ، اینده فرزندانم و… باید تقدیم اسلامی شود که ناخواسته و به صرف تولدم در کشور اسلامی بوده. من از اسلام فعلی جز ریا و دروغ و غیبت و تهمت زدن و … چیزی ندیدم . لطفا بفرمایید با تغییر مذهب به حکم اسلام باید کشته شوم ؟ آیا مسیحیت تحریف شده بهتر است یا اسلامی که در اجرای دستورات الهی کم فروشی میکند. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید. با تشکر

سلام جناب آقای شیر افکن عزیز بنده پیام شما را با دقت خواندم و متاثر شدم. نباید با شما چنین رفتاری داشته باشند و قلب هر خواننده ای را ناراحت می کند، البته من در مقام قضاوت نیستم چه بسا شرکت ادله خاص به خود را داشته باشد، در هر حال آنچه بر شما گذشته برای حقیر سخت و متاثر کننده هست و امیدوارم خداوند پس از این همه سختی همانطور که در قرآن کریم وعده داده آسانی قرار بدهد. ببینید آنکسی که به ناحق با شما چنین کاری کند آن شخص مسلمان نیست، شما به چه حقی چنین افرادی را مسلمان می دانید؟!. آنکسی که سجاده را از زیر پای امام حسن علیه السلام کشید، یا آنکسی که به فرق امام علی علیه السلام ضربت زد اینها نیز ادعای اسلام داشتند، آیا شما اینها را مسلمان می دانید؟! قرآن کریم این منافقان را بدتر از کفار و مشرکین می داند.

شما چرا مسلمانی شمر و معاویه و یزید را می بینید؟ من تعجب می کنم!، خیلی از اسلام دور هستید، برویید خصیصه های شیعه علی را در روایات بخوانید آن شب زنده داران و متقیان روز مسلمان هستند. چرا اینها را نمی بینید!. شما ببینید امام علی چگونه مسلمانی کرد آیا شما از اسلام علی فرار می کنیید! به خودتان نهیب بزنید از کدام اسلام فرار می کنید؟ از اسلام امام حسین علیه السلام!!!!!، مشکل از اسلام نیست مشکل از احساسات و جهل ماست، ما چرا مانند علی علیه السلام نباشیم.

اگر کسی به هر اسمی با شما بدی کرد، صدها مرتبه بدتر از آن را با امامان کردند، اینها کجایشان اسلام و مسلمانی است، شما چرا مثل علی علیه السلام نمی شوید، او در این میادین چه کرد؟. برادر عزیز اسلام نه من هستم نه آنکسی که اسما مسلمان است، مسلمانی را از امام حسین علیه السلام یاد بگیرید، حق طلبی و حق گویی را از علی علیه السلام یاد بگیرید، من نمی گویم چه دینی داشته باشید، فقط بگردید یکجای عالم سر سوزنی مثل امام حسین و امام علی پیدا کردید همان دین را بروید که همان راه حقیقت است. آزاد مرد باشید، مانند بچه ها قهر نکنید ببینید خدا کجاست، اهل البیت کجا هستند همان اسلام است، هر کسی هم که اسم اسلام داشت را دور بیندازید معاویه هم ادعای اسلام می کرد. ما مفتخریم که خوبانی مثل امام حسین و اهل البیت و شهدا را داریم با زندگی های درخشان، این اسلام ماست.

فراموش نکنید اگر قرار بر ظاهر است، همان مسیحیت هم میلیونها انسان را در هیروشیما با سلاح اتمی نابود کرد، اگر زن و بچه شما کمی ناراحت شده اند این مسیحیان و یهودیان چه بلاهایی را که در همین قرن اخیر بر سر زنان و کودکان در نیاوردند که زبان از گفتنش شرم دارد!. همین کشورهای مسیحی و یهودی غربی در جنگ تحمیلی چه بلایی سر مردم ایران زمین آوردند، آیا شما عاشق اینها هستید؟!. به تعبیر شاعر: زین کلیسای که در خدمت جباران است****عیسیِ مریم از آن خود شده بیزار برو

چشمتان را باز کنید نگذارید شیطان با بهانه های واهی شما را از مسیر خدا و حقیقت دور کند، و شیطان همین را می خواهد، شما از این افراد شیطان صفت شکایت دارید و ناراحتید، حالا چرا به آغوش شیطان فرار می کنید!، چرا از شر این شیاطین به آغوش امام علی علیه السلام پناه نمی برید. با قلبی آرام به حضرت متوسل بشوید، از نو شروع کنید ان شاالله لطف خداوند را در زندگی خواهید دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام حاج آقا . ممنون از تسلی خاطر شما . قطعا اظهارات بنده تحت فشارهای موجود میباشد . بنده نمیتوانم لحظه ای دل از ائمه اطهار علیه السلام ببرم چرا که با عشق و کرامت این بزرگواران خدا رو شناختم ولی عمق فاجعه بیش از اینهاست که میفرمایید که خانواده ام کمی ناراحت شدند. در حال حاضر همسر بنده دچار مشکلات جسمی و روحی عدیده ای شدند . مدتی است که خانه ما رنگ شادی به خود ندیده . با تمام این مصائب از امامان معصوم در مقابل مصیبت هایی که کشیده اند خجالت زدم . انشالله خداوند به شما عمر با عزت بده . ممنون که با آرامش خاطر ، بنده را آگاه ساختید . خیلی به دعای خیر شما نیازمندم . دعا کنید که برگردم به کارم . ارادتمند شما حسین شیرافکن

سلام علیکم بله قطعا بنده بجای شما نیستم و حتما مشکلات زیادی را تحمل کرده اید. فطرت و روحیه خوبی دارید عاشق اهل البیت، و بخاطر مشکلات بنده به شما حق می دهم ناراحت باشید. توکلتان به خدای بزرگ باشد، من هم دعا می کنم ان شاالله به حق اهل البیت مشکلات شما یکی پس از دیگری حل بشود و خداوند روزهای بسیار شیرین و مبارکی را برای شما بزودی رقم بزند. سعی کنید با رفتن به زیارت و سفر هم حال و هوای منزل و خودتان را تغییر بدهید و هم متوسل به اهل البیت بشوید. در مشکلات سنگین روزانه تا مدتی نماز جعفر طیار بخوانید و به عدد زیاد مثل ۱۰۰۱ مرتبه در بین الطلوعین استغفار کنید بسیاری از موانع شما حل می شود. در آخر عرض می کنیم بالاترین ثروت همین معرفت و اعتقاد شما به اهل البیت هست همه دنیا را به ما و شما بدهند در مقابل حب اهل البیت هیچ است و شما به وظیفه بندگی خود در مقابل خداوند عمل کنید خود خدا روزی شما را تضمین کرده و می کند. و اینگونه در قرآن کریم قول داده است: «إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ». وفقکم الله لکل الخیر

خداوندا … به زلف یوسف زهرا ، به عطر پاک دامانش ببر از سینه ام آه و بنه دستم به دستانش که راه نیک پویان را بپیمایم به یک شب من زآخر سر کنم عشق را ، که جمله رستگارم من من الحقیر حسین شیرافکن

سلام حاج آقا . عید قربان بر شما و جامعه روحانیت مبارک باد. []*** لطفا مطالب نشر پیدا نکند.ممنون

سلام علیکم بر شما و تمام مخاطبان محترم نیز مبارک باشد. درباره آنچه نوشته اید ما کاری نمی توانیم انجام بدهیم وگرنه باعث افتخار بود. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام امیدوارم سوال های بنده را فقط در قالب شبهه تحویل بگیرید ۱.حاج آقا اگر کسی از مسیحیت به اسلام روی آورد، از منظر دین مسیح، آن شخص حکم مرتد را دارد؟ ۲.مگر خداوند همان خدا نیست؟چرا از شعبه ای ب شعبه ی دیگر رفتن حکم مرتد را دارد و به بهای جان آدمی تمام میشود؟ ۳.اینکه ۱۰۰ درصد کشور ما از وقتی که قدرت تحقیق و تصمیم گیری نداشته اند، مسلمان به جامعه تحویل داده شده اند.خیلی ها دوست نداشته اند مسلمان باشند ولی شده اند.حال این افراد از اسلام روی برگردانند چه حکمی دارند؟ ممنون از سایت عالی تان

سلام علیکم ۱- از منظر دین مسیح واقعی تمام مسیحیان باید به دین اسلام تغییر دین بدهند، با آمدن پیامبر اسلام تمام ادیان گذشته عمل به آنها نسخ می شود، و آنچه الان شما به اسم مسیحیت می شناسید مسیحیت واقعی نیست بلکه دین تحریف شده ای هست که عده ای نوشته اند و به حضرت مسیح و خداوند نسبت می دهند و شرک و انواع اشکالات را در آن می بینیم.

۲- خدای مسیحیت با خدای اسلام فرق می کند، خدای مسیحیت کنونی که قائل به تثلیث است سراسر همراه با شرک است که ما در بخش مسیحیت پژوهی سایت هدانا مطرح کرده ایم. اما خدای اسلام بر اساس عقلانیت و براهین و بدور از خرافاتی است که نسبت می دهند. اما شما باید بدانید خدای مسیحیت واقعی و اسلام یکی است و همان خداوند فرموده که مرتد حکم خاص به خود را دارد. بهای جای آدمی را به صرف ارتداد نمی گیرند، هر کسی آزاد است در عقیده هر دینی داشته باشد، البته اگر راه غلط را رفت قطعا عذاب جهنم را خواهد داشت، انتخاب دین آزاد است اما تبلیغ دینی جعلی و غیر از راه خدا این جرم است. پس حکم ارتداد بخاطر انتخاب نیست بخاطر تبلیغ است، اگر کسی آمد بهای گوهر جان آدمیان را با اعلام ارتداد خود از بین ببرد یا در معرض بزرگترن خطر یعنی شرک و کفر قرار داد بدیهی است که مجرم است و باید مجازات بشود. پس تبلیغ بر علیه راه خدا و حقیقت است که از سمت خدا احکام سنگینی دارد چون با روح معنوی جامعه سروکار دارد و روح هزاران نفر در جامعه بالاترین چیز در جامعه است که نباید دستخوش تبلیغات ضد خدا قرار بگیرد. بدیهی است مثلا وزارت بهداشت اجازه تبلیغ و ارائه محصولات غذایی غیر بهداشتی را که جان افراد را در سطح جامعه بخطر بیندازد نمی دهد و قانون اشد مجازات را برای این افراد در نظر می گیرد، حالا این شخص خودش می خواهد فلان ماده سمی یا مسموم را بخورد خودش می داند اما حق ندارد جامعه را دچار خطرات نماید و از این بالاتر تبلیغ محصولات یا همان افکار انحرافی در جامعه برای روح مردم هست و بدیهی است که قانونگذار نمی تواند در مقابل انحراف و منحرفین و مبلغین راه شیطان سکوت کند.

۳- اینکه می گویید ۱۰۰ درصد اغراق و از عینک بد بینی شماست و کمی هم نشان از بی انصافی یا همان پیش فرض های غلط. به تعبیر شاعر: پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود****زان سبب عالم کبودت می‌نمود همواره در هر جامعه ای خوبان و مومنان هستند و در مقابل هم عده ای که داعیه دار کفر می باشند، ما و شما وظیفه داریم ببینیم در چه جهتی قرار داریم هدایت یا ظلمت!. قطعا کسی که در جامعه مسلمانان به دنیا می آید این یک نعمت است، و اگر کفران نعمت بکند از این جهت احکام و آثار خود را دارد اما تا زمانی که افراد عقاید باطنی خود را دارند و بر علیه دین تبلیغ و اعلام نکنند حساب و کتابشان به قیامت است در این دنیا قانون با آنها کاری ندارد. در هر حال برادر عزیز راه تحقیق باز است و خداوند همواره دعوت به تعقل کرده که مسیر درست را افراد انتخاب کنند کتابهای زیادی در زمینه براهین خداشناسی و دین اسلام نوشته شده که حجت را بر همه تمام می کند و ما شاهدیم و در همین سایت با افراد مومن فراوانی که دینداری بالایی دارند یا شما جریان راهپیمایی اربعین را و مانند آن را ببینید و یا آمار غیر مسلمانانی که به اسلام روی می آورند. در آخر عرض می کنم مطمئن باشید آینده از آن مردان و رهروان راه خداست همانطور که خداوند وعده داده است و قطعا هم محقق می شود و اسلام عالمگیر خواهد شد، آنچه وظیفه بنده و شماست اول این است که پیام دین را به درستی بفهمیم و در مرتبه بعد بجای بهانه گیری که فلان جا چه شده خودمان عمل کنیم و الگو کنیم، پیام دین هم روشن است، توحید و ولایت در معارف و اخلاقیات (تهمت نزن، غیبت نکن، دروغ نگو و …) و عبادات و غیر از این مسیر روشن و منطقی جه می بینید مگر گمراهی. وفقکم الله لکل الخیر

سلام , خسته نباشید , می خوام سوالات و شرح حالم رو خیلی مختصر بنویسم مه وقتتون گرفته نشه ,من یک دختر جوان مسلمانی هستم که توی خانواده مذهبی بزرگ شدم , از زمان ۱۳ سالگیم تا الان بیشتر اوقات به دین اسلام و خدا شک داشتم و همیشه اعتقاد قلبی خیلی محکم نداشتم , برخلاف اینکه چادریم و نماز و روزه و ….رو هم ادا می کنم , تا الان که دیگه این شک ها برام غیر قابل انکار و تحمل شدن و هیچ حسی به دینم ندارم , هیچ حسی به حجاب و نماز ندارم و در واقع دارم زورکی می خونم , اگه فشار خانواده نبوده شاید اینی که الان هستم نبودم ,نه اینکه گارد بگیرم ,نه , فقط نمی دونم که چطور این حس ها و شک ها رو سرکوب کنم , ولی حس می کنم که خدا رو توی هر چی خوبیه و مهربونیه می بینم , واقعا حسش می کنم , حسی که توی انجام هیچ کدوم از فرایض رو ندارم , خیلی به طور نمادین نماز می خونم و هیچ اثری ازش توی زندگیم نمی بینم , از طرفی هم شجاعت عوض کردن اعقایدم رو ندارم هم از ترس آینده و هم از ترس طرد شدن از خانواده , فکر میکنم با این اوضاع جامعه که هر کسی یه جوری از دین تفسیر میکنه به دین اسلام بد بین شدم

سلام علیکم شک انواع مختلفی دارد گاهی شک مقدس است گاهی شک نامقدس و شیطانی است. شک مقدس آن شکی است که شما را وادار می کند که مطالعه کنید، آثار بزرگان در زمینه دین را بخوانید و سطح معرفتی خود را افزایش بدهید. اما شک نامقدس شکی است که فرد نوعا تنبل هست و به دنبال آزادی های نفسانی و شهوانی است عواملی مثل فیلمها یا تصاویر نامناسب روح را از پذیرش مبانی دینی دور می کند. گناه عامل مهمی است که عقل عملی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. شما باید ببینید چه سبک زندگی دارید، چقدر در زمینه دین تحقیق کرده اید. قطعا دینی که بدون پشتوانه مطالعه و تلاش باشد پس از مدتی دچار شک و بی حالی یا شبهات می شود و نوعا شاهدیم افراد دچار همین قسم هستند و با توهمات خودساخته از اسلام به مخالفت می پردازند نه با اسلام واقعی. به تعبیر مولوی: کرده ای تأویل حرف بکر را**** خویش را تأویل کنی نی ذکر را

اسلام معارفش و محتوایش تماما مطابق با فطرت است، دروغ نگویید، غیبت نکنید، عبادت در حد عالی، معرفت در بالاتری سطح و … خب کدام عاقلی می خواهد با این معارف به مخالفت برخیزد. من توصیه می کنم و مطمئن هستم که شک شما ازنوع شک مقدس است و زمینه تلاش و تعالی شماست. با یک کارشناس مذهبی خانم در ارتباط باشید درباره دین و سوالات گفتگو کنید، مطالعه داشته باشید، آثار آیت الله استاد شهید مطهری مثل انسان و ایمان را شروع کنید و بخوانید. توصیه می کنیم الگو انتخاب کنید، زندگی شهدا و علما را بخوانید که عاشقانه دینداری می کرده اند، زندگی شهید ابراهیم هادی را بخوانید، مدتی در مسیر تحقیق باشید، پس از مدتی تحولات درونی بسیار عالی را در خود خواهید دید که از دین داری لذت می برید، ضمنا سخنرانی های استاد حجت الاسلام پناهیان را از همین امروز شروع کنید و گوش کنید بسیار، بسیار تاثیر گزار است. اینکه ما از نماز و دستور خدا لذت نمی بریم هشداری است بر اینکه هنوز خدا را نشناخته ایم، مشکل اینجاست.

شاهدیم که برخی از مردم بر اساس هوی نفس عمل می کنند و دینشان اسلام نیست بلکه هوی نفس هست، شما بر اساس عقل و متن آیات و روایات حرکت کنید قطعا راه مستقیم را پیدا خواهید کرد. و اینکه خدا را در هر خوبی می بینید این خیلی خوب هست و این هم جزو آموزه های دینی هست، اما صفات خداوند فقط این نیست یعنی خدای واقعی را باید با براهین عقلی بشناسید نه عاشقانه های بدون پشتوانه واقعی که همان توهمات برخی است که شیطان در جلو چشم آنها زیبا کرده که هر کاری دلت خواست بکن و راحت باش و با این حال تو مومنی و عاشق خدا!، این روحیه همان مسیر شیطان است که پس از مدتی هم شاهدیم همین اشخاص همین خدا را هم انکار می کنند و ندای انا ربکم الاعلی که همان ندای فرعونیت نفس است را سر می دهند. شیطان به دنبالل مشرک ساختن افراد است یعنی خدا را قبول کن اما خدایی که هیچ امر و دینی ندارد، خدایی که مطابق خواسته های نفسانی انسان است.

در کتب عقاید با براهین صفات خداوند بحث شده است، و شما باید خدای واقعی را بپرستید نه خدای ساخته نفس را!، چون یکی از کارهایی که مشرکین می کردند این بود که خدا را قبول داشتند اما خدایی که نفسشان می پسندید نه خدای واقعی را. قرآن کریم می فرماید:«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‌ای افکنده است؟! با این حال چه کسی می‌تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمی‌شوید؟! مطالب بیش از این است اما فضای بحث در قسمت دیدگاه ها محدود ست، پس ان شاالله مدتی توصیه های که کرده ام را عملی کنید مطمئن باشید کسی که در مسیر خداوند قرار بگیرد، خداوند هم لذت عبادت و دین را به او می چشاند اما کسی که بر اساس هوی و اوهام ذهنی دین داری کند از همین اوهام بدون خاصیت روزی خسته خواهد شد و دچار شک می شود. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام نمی دونم چرا این مباحث رو واضح و شفاف توضیح نمیدید .این وضع حداقل ۷۰درصد جوان های امروزی ماست.وضعیتی که حتی یک روحانی نمیاد تو مجالس روضه خوانی اش دست از سر بریده امام حسین برداره و به این همه بلاتکلیفی جوان ها توجه کنه.قبول کنیدکه در کار روحانیت حداقل ۹۰درصدتون حتی نمره قبولی رو هم نمیگیرید.بد عمل می کنید برای جوان ها .خیلی بد.متاسفم برای اینکه هنوز درد جوان ها رو نمی فهمید.دین اسلام دین شیرینی هست اما نمیدونم چرا اینقدر سختش کردند.اونقدر سخت که باقواعدش …گاهی جوان ها ترجیح میدن مطالعه.این مباحث رو هم کنار بگذارند .قبول کنید که از خدا خیلی مهربون تر از شماست.

سلام علیکم خواهر گرامی پیام شما رو با دقت مطالعه کردم، ابتدا تشکر می کنم که انتقادات و پیشنهاداتی رو مطرح کردید. چند نکته را به صورت خلاصه و فشرnه عرض می کنم. منظور شما از شفافیت را متوجه نشدیم، تمام مطالب واضح و شفاف در سایت هدانا تا حد ممکن پاسخ داده شده و نوعا در قسمت دیدگاه های سایت پاسخگوی عزیزان و مخاطبان محترم هستیم. – ما به عنوان روحانی تا جایی که ممکن هست با جوانها در ارتباطیم چه در مجالس چه از طریق سایت چه روحانیون دیگر، و متوجه مشکلات هستیم و ما هم دغدغه های شما را داریم و در سایت اگر دقت کرده باشید و منابر هم تذکر می دهیم، بیش از این از دست ما خارج است و برخی از مشکلات را خود مردم هنگام رای دادن ها باید دقت کنند. نوع گرایشات سیاسی و بازی هایی که به اسم آزادی یا سایر شعارهایی که نوعا دستخوش بازی های سیاسی است که مشکلاتی را ایجاد می کند و شما و بنده از تاثیر و نتیجه رای خود غافلیم یا اشتباه خود را در نوع انتخابات قبول نمی کنیم و دچار مشکلاتی هستیم که اساسا ارتباطی به روحانیت ندارد. – درباره نمره روحانیت، خدای متعال آگاه تر هست، با این همه هجمه های رسانه ها و در دنیای امروز، روحانیت اصیل (منهای برخی افراد که با لباس دین بر علیه دین هستند) همواره گفتارش راه خدا بوده و در حد توان هم به نظرم نمره قابل قبولی می گیرد اما این حد مورد نظر نیست و من هم با شما موافق هستم که می توانیم بهتر از اینها کار کنیم.در هر حال فراموش نکنید هر حقی یک تکلیفی هم به دنبال خود دارد همانطور که در فلسفه حقوق به اثبات رسیده است، اگر امروز ما به خود حق می دهیم که از روحانی مطالبه کنیم در مقابل نسبت به این جریان هم تکلیف داریم. شما از دور نشسته اید و خبری از بسیاری از واقعیات ندارید، امروز واقعا با اینهمه هجمه ها، افراد نادان و سختی هایی که هست کسی که وارد لباس روحانیت بشود و چشم را بر بسیاری از مادیات ببندد و به فکر مردم باشد، یک نوع جهاد بزرگ است که لحظه ای اش را افراد عادی شاید نتوانند تحمل کنند. -درباره دین که می فرمایید سخت شده، من تعجب می کنم؟! شما عینک بد بینی عجیبی بر چشم دارید، خیلی از سخنرانی ها را گوش کنید، برنامه سمت خدا را ببینید، سخنرانی های حجت الاسلام پناهیان را گوش کنید، یا آقای ماندگاری، همه اینها سرشار از امید هست و امیدوارم حداقل یک ترک گوش کرده باشید!!!. در هر حال حتما توصیه می کنم از همین امروز سخنرانی های آقای پناهیان را شروع کنید گوش کنید، عینک بد بینی شما برداشته خواهد شد. و اگر همین روحانیت و آثار روحانیت نبود همان مهربانی خدا را هم شما درک نمی کردید. و همین رحمت را ما در سایت تا توانسته ایم در حال تبلیغ هستیم، چچه جوانهایی که قصد خودکشی داشته اند و در گفتگو ها و مطرح کردن روایات آنها منصرف شده اند و الان عاشقانه زندگی می کنند. در هر حال من بخشی از انتقاد شما را قبول دارم و از خداوند می خواهم که ان شاالله به بنده و همه روحانیون این توفیق را بدهد که برای خدا کار کنیم و حرف بزنیم، بنده خودم به شخصه عاشق مردم هستم که طلبه شدم، و گرنه دنبال خیلی از مادیات و درآمد ها می رفتم در هر حال هیچ چشم داشتی هم از مردم نداریم و این را وظیفه بر خود می دانیم و این را هم عرض کنم حالا شما هر برداشتی می کنید داشته باشید بنده هیچ قشر و گروهی را ندیده ام که مثل برخی روحانیون عاشق مردم باشند، به فکر مردم باشند و به دنبال حل مشکلات مردم و خانواده ها باشند. فراموش نکنید همه ما چه روحانی چه غیر روحانی همه نسبت به دین خدا موظیفیم، دینی که هزاران هزار شهید برای آن داده شده است. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام خدمت شما ، بنده سوالی داشتم ، اینکه آیا نگاه کردن به زنان نامحرم در ماهواره اشکالی دارد؟ خانواده اصرار دارند که بتده به اتاق بروم وقتی که ماهواره میبینند اما من مقاومت میکنم آیا کار من درست است؟ وبرای این است که من نمیخواهم صدا و صورت زن نامحرم ایرانی که خواننده یا … است را بشنوم و تماشا کنم نظر شما چیست ؟ بنده چکار کنم؟ مشاهده این گونه زنان که بی حجاب و ایرانی هستند چه حکمی دارد؟ البته من که نگاه نمیکنم اما خواستم مشورتی با حضرتعالی داشته باشم و خانواده بدلیل این کارهای من به من القاب متحجر و… میدهند با تشکر

سلام علیکم برای اینکه وقت مخاطبان محترم با مطالب غیر مرتبط گرفته نشود سوالات خود را در نوشتار مرتبط مثلا نگاه یا ماهواره مطرح کنید موضوع نوشتار حاضر مطلب دیگری است.

۱-آثار و مفاسد ماهواره زیاد هست مخصوصا برای اهل ایمان، برای غیر اهل ایمان هم می بینیم کارشناسان هشدار می دهند که چه تاثیرات مخربی بر خانواده ها و شخصیت افراد دارد. این آمار و تاثیرات ربطی به تحجر و غیر تحجر ندارد اگر کسی کمی تعقل کند متوجه می شود این برنامه ها برای نابود کردن خانواده و اخلاق جامعه ایران هست. پس اصل ماهواره را نهی از منکر کنید و اگر گوش نمی کنند بیش از این تکلیفی ندارید و می توانید خودتان را به کارهای دیگر مشغول کنید این کار بسیار خوبی است که اتاق را ترک می کنید. ۲- نگاه به زنان ایرانی که پوشش ندارند و نوعا مسلمان هم نیستند اگر مفسده ای برای شما نداشته باشد اشکال ندارد. چون زن مسلمان احترام نگاه دارد و برای زنهای غیر مسلمان نیست. در هر حال زنهای غیر مسلمان را هم توصیه می کنید حتی اگر مفسده ای برای شما ندارد نگاه نکنید چون به مرور زمان روی اخلاق شما تاثیر می گزارد. شما در مسیر درست خودتان باشید خداوند نیز جبران می کند و آثار خوبی را در زندگی خواهید دید، دیگرانی هم که مسخره می کنند یا طعنه می زنند آثار گناه را خواهند دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام بر شما پاسخگوی خفن و پرتلاش ببخشید فکر میکنم شما نیز متوجه وضع کنیونی جامعه شده باشد ، متاسفانه اینکه آدم میبینه در بخش ارتدود این همه سوال میاد ولی در بسیاری از بخش های مفید و جذاب دیگر احکام این سایت سوالات کم هست متوجه میشه متاسفانه دشمن واقعا در حوزه ی دین گریزی مردم موفق عمل کرده واقعا شرمسارم از نوشتن این ها ولی … سوال : ۱٫اگر کسی نداند توهین به ائمه و مقدسات اسلام موجب کفر و ارتداد است و انجام دهد باید چکار کند ؟ اگر نمیخواسته منکر خداوند و پیامبر شود ولی مثلا به ائمه توهین کرده حکمش چیست ؟ اگر مرتد شده باید بره خودش رو به مراجع قضایی تحویل بده هرچه قدر هم اسلام رو قبول داشته باشه میدونم فکر میکنید تناقض داره حرفام ولی کتابی نگاه نکنید واقعا چنین اتفاقتی در زندگی می افتد . ۲٫اگر کسی را دیدم که کفر میگفت ایا باید سریع اورا کشت؟ من دیدم که کسی تهمت بدی به خداوند زد ایا خشم ادمی را از حال خود خارج میدارد؟ چون او فردی بود که مرضی در مغزش داشت و به نظر خشمگین می آمد ؟ ۳٫ایا فرزندان مسلمانان الزاما مسلمان اند ؟ یعنی اگر قبل از بلوغ با دین دیگری متاسفانه اشنا شوند و ان را بپذیرند مرتد اند ؟ ۴٫فردی را می شناسم که برخی اعمال مرتبط شده به ائمه [****] ایا این فرد مرتد است ؟ ۵٫چطور کسی که اسلام را درست و حسابی نفهمیده و درک نکرده اصلا مسلمان محسوب می شود که بعد از ان درست کشید و روی گردانید مرتد نامندش ؟ برادر عزیزم ببخشید طولانی شده خداوند به تو قوت و توان و علم بی پایان اعطا کند تا همیشه پیرو اهل بیت و دوست دار دوست دارانشان باشی ۶٫باتوجه به اینکه ما الان در عصر هجوم شبهات هستیم اگر کسی به شبهات باورکرد و مثلا در امری شک کرد که باعث مرتد شدن است حکم او چیست ؟ همه تقصیر که برگردن او نبوده ۷٫چرا اهل سنت حکمشان با شیعیان فرق دارد حکم انان از چه منابعی اورده شده ؟ ۸٫اگر کسی حقیقت اهل بیت را نفهمیده بود و به انان توهین کرد حکم او چرا مرتد است ؟ ۹٫اگر من مرتدی را بشناسم چگونه باید با او رفتار کنم ؟ اگر فهمید اشتباه کرده و توبه کرد باید خودش را به مراجع قضایی تحویل دهد ؟

از شما ممنون ببخشد برای طویل شدن نوشته خداوند یارتان یا علی

سلام بر شما پاسخگوی خفن و پرتلاش ببخشید فکر میکنم شما نیز متوجه وضع کنیونی جامعه شده باشد ، متاسفانه اینکه آدم میبینه در بخش ارتدود این همه سوال میاد ولی در بسیاری از بخش های مفید و جذاب دیگر احکام این سایت سوالات کم هست متوجه میشه متاسفانه دشمن واقعا در حوزه ی دین گریزی مردم موفق عمل کرده واقعا شرمسارم از نوشتن این ها ولی … سوال : ۱٫اگر کسی نداند توهین به ائمه و مقدسات اسلام موجب کفر و ارتداد است و انجام دهد باید چکار کند ؟ اگر نمیخواسته منکر خداوند و پیامبر شود ولی مثلا به ائمه توهین کرده حکمش چیست ؟ اگر مرتد شده باید بره خودش رو به مراجع قضایی تحویل بده هرچه قدر هم اسلام رو قبول داشته باشه میدونم فکر میکنید تناقض داره حرفام ولی کتابی نگاه نکنید واقعا چنین اتفاقتی در زندگی می افتد . ۲٫اگر کسی را دیدم که کفر میگفت ایا باید سریع اورا کشت؟ من دیدم که کسی تهمت بدی به خداوند زد ایا خشم ادمی را از حال خود خارج میدارد؟ چون او فردی بود که مرضی در مغزش داشت و به نظر خشمگین می آمد ؟ ۳٫ایا فرزندان مسلمانان الزاما مسلمان اند ؟ یعنی اگر قبل از بلوغ با دین دیگری متاسفانه اشنا شوند و ان را بپذیرند مرتد اند ؟ ۴٫فردی را می شناسم که برخی اعمال مرتبط شده به ائمه در کتب شیعی را باور دارد مثل تهمت همجنس گرایی به دو امام معصوم و مصمون کردن امام رضا ع با شراب میگساری دروغین ایشان در دربار مامون ایا این فرد مرتد است ؟ ۵٫چطور کسی که اسلام را درست و حسابی نفهمیده و درک نکرده اصلا مسلمان محسوب می شود که بعد از ان درست کشید و روی گردانید مرتد نامندش ؟ برادر عزیزم ببخشید طولانی شده خداوند به تو قوت و توان و علم بی پایان اعطا کند تا همیشه پیرو اهل بیت و دوست دار دوست دارانشان باشی ۶٫باتوجه به اینکه ما الان در عصر هجوم شبهات هستیم اگر کسی به شبهات باورکرد و مثلا در امری شک کرد که باعث مرتد شدن است حکم او چیست ؟ همه تقصیر که برگردن او نبوده ۷٫ اگر کسی از اسلام رو گرداند من چگونه اورا کمک کنم اگر بازگشت باید خودش را به مراجع قضایی تحویل دهد ؟ ۸٫چرا اهل سنت به مرتد فرصت میدهد ؟ این حکم را از کجا اورده اند ؟ ۹٫ایا احتمال دارد حکم ارتداد در شیعه هم تغییر کند مثلا با توجه به زمانه امروز که متاسفانه مردم دین گریز شده اند یا اینکه حکم ثابت است ؟

سلام علیکم بازدید ما در سایر بخشها بیشتر هست، و اگر اینجا دوستان وال دارند گاهی بخاطر جوانب کار هست که نیاز به توضیح بیشتر دارد در نوشتارهای دیگر چه بسا توضیحات کافی هست و دوستان نیازی به سوال کردن ندارند پس اگز اینجا سوال زیاد هست نشان دهنده زیاد شدن ارتداد نیست برعکس ما خیلی ها را می بینیم که به دین گرایششان بیشتر شده است. ۲- اگر کسی به ائمه العیاذ بالله توهین کند، این گناه کبیره و در حکم ارتداد هست و باید توبه کند. نیازی به رجوع به مراکز قضایی نیست همینکه توبه کند کافی است. ۳- اگر کسی کفر بگوید شما باید نهی از منکر کنید و حق کشتن ندارید، اجرای حکم ارتداد بر عهده مراکز قضایی است نه افراد عادی. ۴-تهمت به اهل البیت که نوشته اید بله این در حکم ارتداد و کفر است. ضمنا هیچ موارد که گفته اید در کتب شیعه نیست، و تهمت هایی که زده است از نفس خبث اوست!!!. ۵- اگر کسی مرتد شد شما اول مراقب خودتان باشید که در شما تاثیر نگذارد، اگر می توانید به او یک روحانی دینی معرفی کنید و صرف کفر اگر تبلیغ ارتداد ندارد نیازی به معرفی کردن او به مراکز قضایی نیست. ۶- حکم ارتداد در شیعه مشخص است اگر کسی شبهه علمی داشته باشدباید او را راهنمایی و ارشاد کرد. افرادی مثل احسان طبری که کمونیست بودند با همین جلسات مسلمان شد و توبه کرد لذا تشخیص ارتداد و علت آن با مجتهد جامع الشرایط است. حکم ارتداد ثابت است و تغییر ناپذیر است. و خوشبختانه بسیاری هستند که به دین گرایش دارند و خوبست به آمار اسلام آوردن در غرب توجه کنید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام علیکم خدمت دوست و برادر عزیزم مهدی یوسف وند آرزوی قبولی روزه و نماز را برای شما دارم. همانطور هم که عرض کردم بنده دو هفته ای هست که مسلمان شده ام و نماز و قرآن هم میخوانم و کاملا مطابق کلام خداوند تا آنجا که بشود عمل میکنم. با توجه به آشنایی و دوستی و اعتماد یکه نسبت به شما داشتم چند سوال برایم به وجود آمده که خواستم نظر و پاسخ شما را در این مورد بشنوم. یکی راجع به صورت برگزاری نماز است در مسافرت به صورتی که در قرآن کریم ذکر شده: و چون به سفر مى‏رويد و بيم آن داريد كه كفار شما را گرفتار سازند گناهى بر شما نيست كه نماز را شكسته بخوانيد، چون كفار دشمن آشكار شمايند.نسا۱۰۱ با توجه به اینکه دیگری در ایران کفاری نیست و همه هم دل هستند و مسلمان و دشمنی هم نداریم میشود نماز را در مسافرت به صورت کامل خواند؟ چون گفته شده که گناهی بر شما نیست که نماز را شکسته بخوانید و اکنون که این شرایط وجود ندارد تکلیف چیست؟ و سوال دوم بنده راجع به امامت ۱۲ فرستاده بعد از محمد(ص) به طوری که تنها اسم علی(ع) در قرآن آمده و نام هیچ یک از امامان دیگر نیامده و تنها احادیث و روایات حاکی از امامت آنان وجود دارد. بنده به اختیار فرقه شیعه را پذیرفتم و برای توجیه و قانع شدن باز هم نزد شما آمدم،خدایی نکرده چنین فکری نکنید که دارم از اسلام ایراد میگیرم و غیره. البته در تحقیقاتی که داشتم برای شنیدم برای جلوگیری از تحریف و اینکه تشابه اسمی هرکس ادعای امامت نکند اسم امامان در قرآن نیامده. و مسئله ی بعدی این بود که آیا امامان هم مانند پیامبران مثل محمد(ص) و عیسی و موسی(ع) عصمت داشتند و پاک و دور از گناه بودند؟ بسیار بسیار از شما متشکرم چرا که شما راه حق و نجات را به من نشان دادید.ممنون از شما و سایت هدانا ارادتمند شما آلفردریک

سلام علیکم برادر عزیز جناب آقای آلفردریک عزیز ابتدا باید بابت تاخیر در پاسخ به سوال شما عذر خواهی کنم، این ایام مشغله های فراوان کاری اجازه نداد که بتوانم سر فرصت به سوال شما برسم. امیدوارم عبادات شما هم مقبول درگاه الهی باشد و خدای بزرگ در این مسیر که دین حق و حقیقت است به شما بهترین توفیقات را عنایت نماید. از اظهار لطف شما تشکر می کنم. درباب نماز مسافر در اسلام همانطور که نوشته اید یکی از شرایط شکسته شدن ترس از دشمن است، چون مسلمانان در صدر اسلام غالبا سفرشان همراه با ترس از دشمن بوده و این قید غالبی هست که در این آیه مطرح شده است و شرایط دیگری هم هست که در قرآن کریم نیامده اما در روایات شیعه و سنی اشاره شده است. اساسا باید دقت کنید که جزئیات احکام در قرآن کریم مطرح نشده بلکه در سیره رسول خدا و اهل البیت علیهم السلام آمده است.در هر حال، شک نیست که با توجه به تفسیرآیه، در روایات فراوان اسلامى نمازمسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد و به همین دلیل پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز در مسافرت هاى خود و حتى در مراسم حج(در سرزمین منى) نمازشکسته مى خواند. دقت کنید در سفر با وجود شرایط فقهی واجب است که مسافر نماز را شکسته بخواند و نمی تواند کامل بخواند.

۲- نام امامان در قرآن کریم نیامده و در روایات بدان اشاره شده است. قرآن کریم در آیات مختلف به جایگاه امیرالمومنین علی علیه السلام مثل آیه اولوالامر اشاره دارد. یا در آیه تطهیر ۵ تن آل عبا و سایر امامان را از هر گونه خطا و اشتباه معصوم می داند که بر اساس نظر شیعه و سنی این آیات و روایات دیگر تطبیق بر امیر المومنین و فرزندان ایشان دارد. ما در بخش امامت پژوهی سایت به صورت جزپی تر به اسناد و مدارک شیعه و سنی پرداخته ایم که حتما توصیه می کنیم مطالعه کنید. شیعیان بر اساس حدیث ثقلین که متواتر هست و اززبان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم گفته شده و حدیث و جریان غدیر خم و بر اساس حجیت قول رسول خدا امام علی علیه السلام و فرزندان ایشان را به عنوان امام بر گزیده است و واقعیتی تاریخی با اسناد متعدد و بر اساس دستور رسول خداست. به دستور خدای متعال در قرآن کریم: «وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمْ عَنْهُ فَٱنتَهُوا۟ ۚ » سوره حشر/۷ آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!. پس بنای قرآن کریم حجیت قول رسول خداست و تمام مسلمانان خود را موظف به رعایت و عمل به دستورات ایشان می دانند و یکی از دستورات ایشان انتخاب جانشین و امامان پس از خویش است. لذا همانطور که قرآن کریم حجت است بر ما، کلام و روایت صحیح رسول خدا نیز حجت می باشد. اینکه تشابه اسمی فرموده اید، تاریخ و اسناد تاریخی و روایات موجود هست و نام امامان بخوبی و مستند ثبت شده و جریان شیعه یک جریان اصیل می باشد که با یک یا دو ادعا اینچنین انحرافاتی در آن ایجاد نمی شود.

۳- تمام امامان بر اساس آیه تطهیر دارای عصمت هستند و از هر گونه گناه و پلیدی به دور هستند. از نظر شیعه پیامبران گذشته همانند حضرت عیسی علیه السلام، حضرت موسی علیه السلام، و حضرت آد علیه السلام و سایر انبیا همه و همه عصمت داشته اند و از گناه و فکر گناه به دور هستند.

در پایان مجدد از تاخیر عذرخواهی می کنم و از خداوند بهترین ها را برای شما می خواهم، حتما مسیر تحقیق را بیشتر و بهتر ادامه بدهید، نتایج خوبی را خواهید دید. و اگر نیازی هم به راهنمایی ما داشتید می توانید از طریق پیام رسانها ارتباط داشته باشید و هم صحبت شدن و دوستی با شما برای بنده باعث افتخار و مباهات است. وفقکم الله لکل الخیر

سلامی مجدد خدمت برادرم عزیزم،همانطور که در قبل گفتم بنده کاملا بدون تعصب برای دریافت پاسخ نزد شما آمده وگرنه اگر تعصب داشتم اصلا سراغ سایت اسلامی برای دریافت پاسخ مراجعه نمیکردم چرا که خداوند یگانه بر ما عقل داد و بر اساس همین عقل در رستاخیز سوال میشود. در مورد مسئله تحریف قرآن بنده با پدران و کشیشانی از همین ایران و تا هلند که کشیش های بسیار مطرح و بزرگی در بین پارسی زبانان هستند پرسش و پاسخ کردم با توجه به اینکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد! صرفا منظور کلام الله است نه کلام یهوه(در کتاب مقدس ترجمه عبری خداوند به معنای یهوه یا همان اَیول آمده است)پس کلام الله یعنی در قرآن نه کلام یهوه که در تورات و انجیل آمده و ادعا برای عدم تحریف تورات و انجیل ادعای اشتباهیست چرا که همانطور که با پدران کشیش صحبت کردم آنها این را به وضوح بیان داشتند که قدیمی ترین قرآن که به خط علی(ع) نوشته شده است و با قرآن امروزی هیچگونه تفاوتی ندارند.بنا براین بنده ادعای خود راجع به عدم تحریف کتاب مقدس را کاملا پس میگیرم و بیان میدارم که قرآن کریم از هرگونه تحریف و تغییر مصون و در امان بوده و خواهد بود چرا که خداوند فرمود سخن پروردگارت را تغییر دهنده ای نیست. با توجه به این سخن که قرآن تحریف نشده و لذا بیان میدارد که خداوند یکی است و خطاب به عده ای از مسیحیان میگوید آنها راهبان خود و دانشمندانشان را به پرستش گرفتند پس قطعا سخن مکتوب خدا صحیح است و آنرا انکار نمیکنم. امروز که قرآن را خواندم از سوره مبارکه میرم مقدس شروع به خواندن کردم به خود خداوند قسم که نه تورات و نه انجیل و زبور و اوستا و… هیچکدام این چنان حقایق و سخنان بزرگی را در خود ندارند. بنده با پدران کلیسا هایی از جمله پدر ورژ [***] پارسی زبانان که از دوستان عزیز و راهنمای من بوده راجع به این که دین خود را عوض کنم صحبت کردم ایشان نه مرا منع نه تشویق کرد! عین کلام ایشان است:**فرزندم خداوند عقل را برتو داد که بواسطه ی همین عقلت از تو در رستاخیر پرسش خواهد شد چنانچه اسلام از نظر تو با توجه به تحقیقاتی که انجام داده ای کامل تر است پس اگر به آن وارد نشوی باید پاسخگو باشی**،بنده کلام ایشان و شما را که مردان خدا هستید در کنار به کار گیری عقلم استفاده نموده و تصمیم گرفتم که مسلمان شوم شاید شما برایتان جالب باشد و یا سایر کاربران سایت بگویند که این هم کار خودشان است اما به همان خداوند یگانه اینگونه نیست و تصمیم بر این گرفتم که مسلمان شوم. اما باید اعتراف کنم واقعا فرقه های مسلمانان بسیار زیادند که خیلی هم اختلاف دارند و واقعا امکان اینکه بخوام پاسخ هر ۷۳ ملت را بشنوم وتحقیق کنم واقعا میسر نیست.پس لذا در این مورد که اعتبار و ارزش راستی سخن شما بر من هویدا شده فقط به پاسخ شما بسنده میکنم. و در آخر بگویم که حقیقتا که مهر و محبت عیسی و مریم مقدس از قلبم بیرون شدنی نیست و نمیتوانم دعایی را که هر روز میخواندم را نخوانم اشکال ندارد که در کنار نماز و روزه ای که به روش اسلامی انجام میدهم آن دعا ها راهم بخوانم؟چون از کودکی عیسی و مریم مقدس مرا مورد لطف قرار داده و حقیقتا امداد هایشان را حس میکردم و یا اینکه بعد از این همه سال اگر از دین عیسی روی برگردانم او از من ناراحت نخواهد شد؟چرا که در کتاب مقدس نوشته شده وای بر آنان که سخن مرا شنیده و بر آن ایمان نیاوردند و در رستاخیز از آنان روی برگردانده و گویم از من دور شوید ای بد کاران که هرگز شما را نمیشناسم! با توجه به تحریف اما واقعا انگار این کلام خود او بوده چون قرآن هم چنین دیدگاهی را دارد. آشنایی با سایت شما و پرسش در این مورد حقیقتا محبتی از طرف خداوند بود.مرا نجات دادید و از شما ممنونم دوست عزیزم

سلام علیکم برادر عزیز جناب آقای آلفردریک از اینکه بدور از تعصب گفتگو ها و مطالب را پی می گیرید بسیار خوشحالیم، و خوشحالی و افتخار بیشتر بخاطر اینکه نور هدایت را پیدا کرده اید و امیدواریم همین مسیر نورانی اسلام را پی بگیرید تا به خدای بزرگ و مهربان برسید.اینکه به دنبال حقیقت هستید و اسلام عزیز را به عنوان تنها دین الهی یافته اید، بسیار خوشحالیم و خداوند را شاکریم. قطعا مسیر تحقیق و مطالعه را در اسلام بیش از پیش پی بگیرید، در قرآن و روایات ما بسیار تاکید شده که مومنان اهل مطالعه و تحقیق باشند. همان گونه که یک انسان باید دوره هاى مختلف آموزشى و تربیتى را طى کند تا به سطح تحصیلات نهایى برسد (مانند دوره دبستان، دبیرستان و… از نظر مذهبى و آموزش دینى نیز جهان بشریّت دوره هاى مختلف تکاملى را پیموده تا به دوره نهایى که اسلام است رسیده است.

روزى در مکتب «نوح(علیه السلام)» نخستین پیامبر اولوالعزم (۱) و سپس در مکتب «ابراهیم(علیه السلام)» بعد در مکتب «موسى(علیه السلام)» و سپس در مکتب «عیسى(علیه السلام)» و در پایان در مکتب «محمّد(صلى الله علیه وآله)» پیامبر اسلام که در حقیقت دوره عالى و نهایى تربیت الهى است; پرورش مى یابد. به این ترتیب «اسلام» آخرین دین آسمانى است و قرآن مجید با صراحت به این حقیقت گواهى مى دهد:

( مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ اَبَآ اَحَد مِنّ رِّجَالِکُم وَ لَکِن رَّسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیّنَ; محمّد پدر کسى از شما نبود (او رابطه خاصّى با شما ندارد) او فرستاده خدا و آخرین پیامبران بود).دعوت اسلام همانند دعوت همه ادیان آسمانى نخست به توحید و یگانگى خدا و مبارزه با هرگونه شرک و پرستش غیر خداى یگانه است، و به همین دلیل نخستین جمله اى که یک تازه مسلمان باید بگوید لااله الاالله (شهادت به یگانگى خدا)، و اشهد اَن محمداً رسول الله (شهادت به رسالت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)) است. و هرکس، با ایمان واقعى به این دو جمله بدون نیاز به هیچ گونه تشریفات دیگر در زمره مسلمانان قرار خواهد گرفت.

شما در اسلام با چهره با شکوه و واقعی حضرت مسیح علیه السلام بهتر آشنا می شوید، عیسی مسیح در نزد ما مسلمانان یکی از پیامبران الوالعزم هست که جایگاه ویژه ای دارد، مادر ایشان یعنی حضرت مریم سلام الله علیها یکی از چند بانوی برتر بهشتی است که در قرآن کریم باعظمت از ایشان یاد شده است. با مسلمان شدن، شما به آیین مسیح واقعی وارد می شوید، باید بدانید که آنچه رویگردان هستید مسیح نیست، بلکه آیینی است که نتوانسته چهره و دستورات حضرت مسیح را بدرستی نشان بدهد و گاهی چهره ایشان را خلاف واقع نشان داده است. مسیحی واقعی کسی است که امروز آیین رسول خاتم را برگزیند، و ما معتقدیم پس از حضرت موسی یهودی واقعی کسی بود که با آمدن عیسی به او ایمان بیاورد. قطعا بدانید مسلمان شدن شما از عنایات خاص حضرت عیسی علیه السلام است و ایمان آوردن شما به دین پیامبر خاتم همانا ایمان آوردن به عیسی علیه السلام است همین نکته از زبان حضرت عیسی در سوره صف مطرح شده است. مسلمان واقعی کسی است که به تمام پیامبران گذشته ایمان داشته باشد، قرآن کریم می فرماید: ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍۢ مِّن رُّسُلِهِۦ ۚ وَقَالُوا۟ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ ٱلْمَصِيرُ سوره بقره/۲۸۵-پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن می‌باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند؛ (و می‌گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.» در باره دعایی که می خوانید، قطعا باید دعایی بخوانید که دارای سند و معتبر باشد، توصیه می کنیم که دعای شُبوّر [دعاى عطا و بخشش] را بخوانید، نام دیگر این دعا دعای سمات هست، در این دعا ارتباط بسیار خوب و قوی با انبیاء علیهم السلام برقرار می شود. یا دعا های صحیفه سجادیه را بخوانید، مناجات های بسیار بسیار زیبا و شگفت انگیز امام سجاد علیه السلام. چند توصیه، همواره مطالعه را درباره اسلام و مخصوصا اهل البیت علیهم السلام ادامه بدهید. کتب آیت الله مطهری را بخوانید. و توصیه می کنیم سه کتاب اسلام در یک نگاه،عقیده یک مسلمان،۵۰ درس اصول عقائد برای جوانان نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی را حتما بخوانید تا دورنمای کلی از اسلام پیدا کنید. از خداوند بزرگ بخواهید که در اسلام و راه تشیع شما را پایدار کند و امیدواریم با همین روحیه خوب بتوانید مسیح واقعی و اسلام را به سایر مسیحیان معرفی کنید زیرا اگر حضرت مسیح در عصر حاضر بودند قطعا بر اساس دستور خداوند منادی بزرگی برای دعوت به اسلام می شدند، لذا پیرو واقعی حضرت مسیح و حضرت مریم مقدس باشید و با جان و قلب اسلام را قبول کنید. در این مسیر هر کمکی هم از بنده خواستید، یا هر کجا نیاز به گفتگو و تحقیق بیشتر بود با کمال میل در خدمت شما هستیم. شما می توانید با آیدی که در دیدگاه قبل مطرح شد با بنده در ارتباط باشید، قطعا آشنایی و دوستی با شما لطف خداوند بزرگ و باعث افتخار بنده هست. وفقکم الله لکل الخیر

درود مجدد خدمت دوست عزیزم امیدوار هستم همیشه سالم و سلامت و شاد باشید و سایه شما از سر بنده و افرادی که به سوال هایشان پاسخ میدهید کم نشود. در پاسخ به اینکه ذکر میکنید که نمیتوانید پیامبری عیسی و موسی را بیان دارید باید بگویم که به وضوح در تورات و انجیل داریم که آنان پیامبران خداوند هستند و برای هدایت و کامل کردن ادیان های قبل از خود آمدند. و ما به این دو استناد میکنیم برای اثبات نبوت آنها حال اینکه شما آنها را تحریف شده میدانید و مستند نمیدانید تفاوت دیدگاه است. شما ذکر کردید که انجیل را عیسی(ع) ننوشته و مسیحیان در آن دست برده و نوشته پیروان ایشان میباشد و قابل استناد نیست این در حالی است که حدود۶۰۰ سال از نزول دین مسیح بر مردم گذشته و قرآن کریم هم انجیل و هم تورات را به نیکی یاد میکند و از آنها به عنوان هدایت و نور سخن به میان میاورد. لازم میدانم که بگویم در قرآن آمده: خداوند پشتیبان حواریون بوده است، زیرا آنان یاران خداوند بودند” (سوره صف آیه ۱۴). انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد. و نیز در کتاب مقدس داریم: عیسی مسیح فرمود: ” آسمان و زمین زایل خواهد شد، لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد.” (متی ۲۴: ۳۵) عیسی مسیح فرمود: ” تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.”متی ۵: ۱۸ و در مکاشفه ۲۲: ۱۸ می فرماید: ” زیرا هر کس را که کلام نبوت این کتاب را بشنود، شهادت می‌دهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید، خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود. بحث اصلی بنده که وارد جزئیات شدیم این بود که کلام خداوند بر همه چیز ارجعیت دارد و اینکه چند تن ادعا کنند که کتاب مقدس تحریف شده دقیقا الان عده بسیاری هم هستند که میگویند قرآن تحریف شده و ادعای تحدی قرآن را به قول خود شکست داده اند و گویا اولین شخصی هم که قرآن را آسمانی نخواند زکریای رازی بود و تحدی قرآن را به نقل از بقیه شکست داد.و اصلا به این پاسخ ها بسنده نمیکنیم چرا که کلام خداوند ارجعیت دارد و وقتی که خداوند بحث تحدی را مطرح میکند پس کسی نمیتواند آنرا شکست داده و یا کلامش را تغییر دهد. بنده میگویم که خداوند چه در تورات و چه در انجیل و چه در قرآن ذکر میکند که کلامش را کسی نمیتواند تغییر دهد و او همواره از کلامش محافظت میکند حال این کلام چه در تورات،انجیل،یا قران باشد خداوند از کلامش محافظت میکند و همواره این را بیان میکند. اگر بگوییم که تورات و اناجیل تحریف شده اند یعنی دقیقا این را مطرح میکنیم که خود خداوند برای کلامش ارزشی قائل نیست!همان کلامی که باعث هدایت عده ی زیادی شده پس امروزه تحریف شود و باعث گمراهی دیگران شود. به دور از هرگونه تعصب آیا خداوند راضی است که کلامش تحریف شود؟یعنی خدا برای کلامش اهمیت قائل نمیشود؟پس خدایی که نمیتواند از کلامش محافظت کند و یا اجازه دهد که آن تحریف شود پس (پاک و دور از خدا) خداوند دروغ میگوید و درنتیجه اگر تورات و انجیل تحریف شدند که کلام خدا بودند پس قرآن هم میتواند تحریف شود در واقع به نوعی بحث دو دو تا چهار تاست. و در مورد تثلیث هم درست فرمودید هر سه شخص تثلیث یک اهمیت را دارند یعنی بر زبان ریاضی میشود ۱x1x1=1 نه ۱+۱+۱=۳و یکی از آموزه های مهم در عهد جدید است و ما کماکان بر یگانگی خداوند تاکید میکنیم نه اینکه ذات خداوند قابل تقسیم باشد و در سه شخص باشد خیر میگوییم یک بار کامل ذات خدا در قالب پدر و یک بار در قالب پسر و یک بار در روح القدوس در آمده نه اینکه خداوند سه ذات قابل تقسیم و اینگونه چیزهایی داشته باشد! لطفا تحقیق کنید به سرعت نسخه های فراوانی از انجیل با ترجمه های مختلف در سراسر دنیا عرضه گردید و پدران کلیسا و حواریون که خداوند یار آنان بود از انجیل محافظت میکردند و به نوعی بوده که امروزه همگان قرآن را در اختیار دارند همگان انجیل را در اختیار داشته اند و اصلا فاصله مکانی به گونه ای بوده که هماهنگی برای تحریف وجود نداشته و اینکه بر فرض همگان تصمیم گرفته که انجیل را تحریف کنند یعنی خداوند به آنها اجازه داده است و حتی در آن زمان یک مرد خدا نبوده که با این کار مخالفت کند و آنرا آشکار کند؟ ما در طول تاریخ همین مسئله را داریم به طوری که مارتین لوتر متوجه تناقض رفتار کاتولیک ها با متن کتاب مقدس شده و فرقه پروتستان را تاسیس میکند. از نظر عقلی و با توجه به کلام خداوند نظریه تحریف توهین به شان مقدس خداوند یگانه است. بنده از شما دعوت میکنم که بدون تعصبات به تحقیق راستین این موضوع بپردازید و آنچه را که از نظر عقل خود کامل میدانید قبول کنید چرا که در رستاخیز بر واسطه همین عقل از ما پرسیده میشود. بنده معتقدم که کتاب مقدس تحریف نشده بود و پدران آنرا تایید میکردند و دیدگاهی متفاوت دیدم و میتوانستم از سایت های مسیحی کمک بگیرم اما این غیر عقلانی بود و باید نظر و دیدگاه طرف مقابل را هم از آنان شنید بنابراین دعوت میکنم از سایت های مسیحی که منکر تحریف هستند هم دیدن و دلایل آنها را ببینید و سپس همانطور که از عقل خود کمک میگیرید یا اعتقاد شما قوی تر شده و یا از دیدگاه خود تغییر نظر میدهید. بنده مشاهده میکردم که پدران کلیسا میگویند کتاب مقدس تحریف نشده و از این آیات قرآن استفاده کردند برای رد تحریف آن بنابراین بنده بدون تعصب نزد شما آمدم تا نظر شما را هم بشنوم و آنچه را که عقل میگوید صحیح است بپذیرم و برای این پاسخ صرفا به پاسخ یک طرف بسنده نکردم چرا که هرگز نمیشود از حق گذشت و چرا که در قرآن داریم مژده باد بر بندگانی که همه سخن ها را میشنوند و بهترین را بر میگزینند. و در آخر هم بگویم بنده نزد شما آمدم برای دریافت پاسخ و شما نیز با آغوش باز مرا پذیرفتید و با صبوری و دلسوزی با توجه به اینکه میدانیم در رمضان روزه میگیرید و کار دشواری است زحمت کشیدید و پاسخ مرا دادید. حقیقتا که قرآن هم کتاب آسمانیست و اگر اشتباه نکنم قرآن مسیحیان را بهترین دوستان مسلمانان میخواند.واقعا که اینطور بود و من بعنوان یک مسیحی ایماندار شما هموطنان و دوستان مسلمانم را بسیار دوست دارم و خوشحالم از اینکه به من لطف دارید چرا که ما با تفاوت از هر رنگ و زبان اعتقاد همگی انسان هستیم و یکدیگر را دوست داریم.از روح القدوس برای شما طلب سلامتی و ارزو میکنم و امیدوارم که همه ی انسان ها در فردوس نزد هم باشیم با هر دین و کتابی که داریم. شما دوستان عزیز ما به همان دیدی که به فرقه های مسیحیت نگاه میکنید همان دید را بر ما دید و بنده هم عرض کردم که هیچکدام از دیدگاه های فرقه های مسیحیت را قبول نداریم و آنها را رد میکنیم و فقط و فقط اعمال و آموزه های ما بر اساس کتاب مقدس است. در صورتی که شما تمایل داشتید که بیشتر راجع به مسیحیت بدانید بنده میتوانم پدرانی را به شما معرفی کنم که با آنان به بحث و گفتگو بنشینید و از یکدیگر کسب فیض کنیم. ما همیشه خدمت مسلمانان ارادت داشته و آنهارا دوست و برادر خود میدانیم امیدوارم که شما دوستان ما هم اینگونه باشید و ما در کلیسا در ایام خاص نذری میدهیم چنانچه تمایل داشتید میتوانید به کلیسایی بروید بدون شک آنها شما را با آغوش باز پذیرفته و از شما پذیرایی میکنند چرا که روحانیونی و پدرانی را میشناسم که چند گاهی به مسجد و یا کلیسا رفته و با این کار خود وحدت ادیان را برجسته تر میکنند. بالاخره بنده و دوستانم نمک گیر شما هستیم مخصوصا قیمه ها و سبزی های شما تحقیق هم کردم از نظر آیت الله خامنه ای رهبر معظم خوردن نذری های اقلیت های دینی برای مسلمانان بلامانع است. بسیار خرسند و شادم از آشنایی با دوست عزیزی مثل شما. شاد و پیروز باشید برادر کوچک شما آلفردریک باباخانی.

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم حالتون خوب باشه و بدون تعصب همراه با تفکر به دنبال کشف حقیقت باشید. شما راه حق را پیدا نخواهید کرد مگر اینکه مستند بر براهین عقلی به دور از احساسات و اقوال نیاکان خود تفکر کنید. ابتدا عرض می کنم این سومین پاسخ بنده به سوالات شماست که توصیه بنده به سایر مخاطبان این هست که دو پاسخ قبل را مطالعه کنند. متاسفانه شما پاسخ سوالات بنده نسبت به مسیحیت را ندادید؟! لازم است قبل از هرچیز عرض کنم که اسلام دین عقلانیت، به همراه محبت و ایستادگی دربرابر ظلم است. دینی که تنها راه نجات بشر از ظلمت و تاریکی جهل های امروزی ماست. مطمئن باشید عظمت و چهره واقعی عیسی مسیح علیه السلام تنها در اسلام قابل رویت هست. قرآن کریم مسیحیان را همواره دعوت به گفتگو بر پایه احترام و عقلانیت می نماید (سوره مبارکه آل عمران آیه ۶۴). اسلام علیه ادیان دیگر نیست. اسلام همان دینی است که وقتی بر مناطق غیر مسلمان مسلط شد، اصحاب ادیان از رحمت اسلام شکرگزاری کردند و گفتند شما بر ما از حکام قبلی خودمان مهربانتر هستید. ما به دنبال بیان واقعیت و نشان دادن چهره واقعی حضرت مسیح و حضرت موسی علیه السلام هستیم، اگر شما عاشق حضرت مسیح هستید بدانید با مطالعه آثار و روایات اسلامی عشق شما به ایشان واقعی و بیش از پیش خواهد شد و دامن ایشان را از نسبتهای ناروایی مثل شراب سازی بری خواهید دانست. با این نیم نگاه نکاتی را به ترتیب آنچه نوشته اید عرض می کنم امیدوارم با دقت و تفکر بخوانید.

۱- فرموده اید: « اینکه ذکر میکنید که نمیتوانید پیامبری عیسی و موسی را بیان دارید باید بگویم که به وضوح در تورات و انجیل داریم که آنان پیامبران خداوند هستند و برای هدایت و کامل کردن ادیان های قبل از خود آمدند. و ما به این دو استناد میکنیم برای اثبات نبوت آنها حال اینکه شما آنها را تحریف شده میدانید و مستند نمیدانید تفاوت دیدگاه است.» ببینید متاسفانه استناد شما به کتابی هایی است که به اعتراف بزرگان خود شما اصلا سندیت ندارند؛ به بیان قرآن کریم تورات و انجیلی که در دست شماست دست نوشته محرفان است و اعتبار ندارد، و تاریخ یهودیّت نیز گواهی می دهد که تنخ اصلی (عهد عتیق) به مدّت پانصد سال گم شد و بعد از این مدّت کاهنی به نام حلقیا ادّعا نمود که آن را یافته است. تنخ امروزی همان است که بعد از پانصد سال مفقودی یافته شد. در کتاب مقدّس مسیحیان به این امر که عهد عتیق پانصد سال گم شده بود، اشاره شده است.(رجوع فرمایید به کتاب مقدّس: دوم تواريخ ايّام ۳۴ :۱۵ و دوم پادشاهان ۲۲ :۸ ). خب با این توصیف طنزگونه هست که برای استناد تورات به تورات استناد کنید مثل این می ماند کسی ادعا کند من کتاب زبور حضرت داوود را دارم و در آن نوشته تمام مسیحیان کافر هستند، بعد شما به این شخص بگویید دلیلت برای اینکه این کتاب همان کتاب آسمانی است چیست او بگوید در این کتاب نوشته ، که کتاب آسمانی است!، آیا مگر هر کجا هر چه نوشته شده باشد سند است، شما این ادعا را مضحک و خنده دار می دانید که کتابی که اصل آن ثابت نشده و دلایل فراوانی بر تحریف دارد یک کتاب آسمانی بشمار بیاورید، برادر عزیز این یک اختلاف دیدگاه نیست بلکه اختلاف واقعیت با ضلالت است. توراتی و انجیلی باقی نمانده و سندی هم ندارید که این کتابها تورات و انجیل واقعی است. سند ندارد و دست نوشته افراد عادی هست و بزرگان شما هم همین را معترف هستند، حالا کسی تعصب بی جا دارد، خب بحثش جداست، فردای قیامت اگر حضرت مسیح را ببینید از شما خواهد پرسید که چرا به دست نوشته ای ایمان آوردید که برای من نبود و انواع تهمت ها را به من و خدا می زد؟!. چه جوابی می دهید. جوابی ندارید مگر به همین دست نوشته ها استناد کنید!!!آیا منطقی است.

۲- اینکه می فرمایید «حدود۶۰۰ سال از نزول دین مسیح بر مردم گذشته و قرآن کریم هم انجیل و هم تورات را به نیکی یاد میکند و از آنها به عنوان هدایت و نور سخن به میان میاورد.»، بله ما هم از انجیل و تورات به درستی و عظمت یاد می کنیم، کدام انجیل؟ آن انجیل واقعی که دعوت به پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم کرده است،ببینید همین قرآن کریم کلام حضرت عیسی را چطور نقل می کند: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ…»(آیه ۶ سوره صف). و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق‌کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] می‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!» خب برادر عزیز و بزرگوار، انصاف هم چیز خوبی است، تعصب را کنار بگذارید بدانید قرآن تورات و انجیل و حضرت مسیح واقعی را می ستاید که بشارت به پیامبر حضرت محمد مصطفی ص می دهد. لطف کنید انجیل و توراتی به ما و مخاطبان نشان بدهید که امروزه همین حرف حضرت مسیح را بزند آنگاه خواهید دید بنده چنین انجیلی را به نیکی یاد می کنم و بر دیدگان قرار می دهم، اما شما می دانید که چنین انجیلی از بین رفته است. و خداوند انجیلی را که در دستان شماست و نویسندگان آن را لعن می کند، چطور این قسمت قرآن را نمی بینید و با فرافکنی می خواهید بگویید اگر تعریفی از انجیل هست، انجیل در دستان شماست، نخیر!. این آیات را هم بخوانید: به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند نفرین و لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». « فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُون‏ ـــــ پس واى بر آنها كه نوشته‏اى با دست خود مى‏ نويسند، سپس مى‏گويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مى‏آورند» (البقرة:۷۹) در آیه توبه/ ۳۱٫ عالمان مسیحی را به شدت نکوهش می کند، و در بحث اعتقاد مسیحیت به تثلیث این اعتقاد را کفر می داند و معتقدان به این اعتقاد شرک آلود را لعنت می کند، با این توصیفات کاملا مشخص است قرآن انجیل واقعی را انجیل دیگری می داند نه آنچه شما می پندارید!، امیدوارم متوجه شده باشید که قرآن وقتی سخن از انجیل می کند منظورش انجیلی است که دعوت به پیامبری اسلام می کند.

۳-اینکه می فرمایید خداوند پشتیبان حواریون بوده است، زیرا آنان یاران خداوند بودند” (سوره صف آیه ۱۴). لازم است عرض کنم که ترجمه آیه این است « ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یاوران خدا باشید همان‌گونه که عیسی بن مریم به حواریون گفت: «چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟!» حواریون گفتند: «ما یاوران خدائیم» در این هنگام گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند؛ ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأیید کردیم و سرانجام بر آنان پیروز شدند!». دقت کنید، بله ما حواریون حضرت عیسی را انسانهای بزرگی می دانیم، و معتقدیم شما ظلم بزرگی در حق همین حواریون روا داشته اید که آنها را در انجیل و کلیسا شرابخوار معرفی می کنید، شما بیشتر پیرو پولس یهودی هستید که جزو حواریون نبود، و بعدها با مخالفت با همین حواریون برخواست و آنها را منافق خطاب کرد!، در روایات ما پولس شخصی منفور و تغییر دهنده دین حضرت عیسی معرفی شده اما شما به گونه ای دیگر او را تقدس می کنید!. ۴-آیه ۱۱۵ سوره انعام: وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًۭا وَعَدْلًۭا ۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ ۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْعَلِيمُ. و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست. و آیه ۶۴ یونس: لَهُمُ ٱلْبُشْرَىٰ فِى ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَفِى ٱلْءَاخِرَةِ ۚ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ. و آیه ۲۷ سوره کهف: وَٱتْلُ مَآ أُوحِىَ إِلَيْكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلْتَحَدًۭا دقت کنید هیچ کجای این آیات نیامده که ما انجیل و تورات را از تحریف حفظ می کنیم!، بلکه در آیات فراوان دیگر عالمان مسیحی و یهودی را سرزنش می کند که دست نوشته ها و دروغ های خود را به اسم خدا به خورد مردم می دهند. اساسا منظور از لا مبدل لکلمات از سیاق همین آیات و قبل و بعد قرآن کریم کاملا مشخص است که منظور قرآن کریم است. و توجه کنید کلمه در قرآن معنای وسیعی دارد و صرفا منظور کتابهای آسمانی نیست، گاهی منظور قرآن کریم است، گاهی حتی عیسی علیه السلام است نه کتاب آسمانی!، إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ، حالا چون آشنایی کاملی با زبان عربی ندارید این شبهه در ذهن شما شکل گرفته است. و گاهی عدم تبدیل در کلمات الله که اکثرا هم همین است منظور سنت ها و قوانین تکوینی الهی است. در هر حال شما چون آشنایی با قرآن کریم ندارید خیال می کنید منظور تمام کتب آسمانی است، نخیر!، هیچ دلیلی نداریم که کتابهای غیر از قرآن نمی توانند دستخوش تحریف شوند، درباره قران هم عرض شد که چرا قرآن کریم پیامبر اسلام را حفظ می کند چون ایشان آخرین فرستاده و خاتم انبیاء هستند و اگر این کتاب هم تحریف شود و چون امکان آمدن پیامبر دیگری نیست، عملا خلاف حکمت و ضرورت عقلانی است که در مباحث علم کلام بحث می شود است که باب هدایت بسته شود، اما درباره سایر انبیا اگر کتاب آنها تحریف می شد یا دین آنها توسط شیاطین انسانی تغییر می یافت، خداوند انبیاء دیگری را برای اصلاح روانه می کرد، همانطور که عیسی فرستاده شد تا جلو انحراف یهودیان را بگیرد. در هر حال بر فرض هم که بگوییم حق با شماست و خداوند قرآن، انجیل،تورات را از تحریف حفظ می کند، اما سوال جدی همین هست که اصلا انجیل و توراتی باقی نمانده است تا شما ادعا کنید تحریف نشده است!، امیدوارم متوجه منظور بنده شده باشید، منظور این است که تورات و انجیل اصلی به اعتراف بزرگان مسیحیت اصلا در دسترس نیست و در این سالها از بین رفته، انجیل اصلی عبری بوده و ترجمه شده و آن انجیل اصلی از بین رفته، تورات هم به هم چنین این دو کتاب قرن هااز دسترس خارج شده و از بین رفته اند، چطور شما ادعا می کنید که این چیز که دست شماست با اینهمه تاریخ آشفته همان انجیل است؟!، لطف کنید تاریخ اناجیل را مطالعه کنید.

۵-اینکه می فرمایید:«» عیسی مسیح فرمود: ” تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.”متی ۵: ۱۸ …. عرض شد اولا اثبات کنید این حرف را حضرت عیسی زده است؟!، ثانیادر کتاب مقدّس مسیحیان به این امر که عهد عتیق پانصد سال گم شده بود، اشاره شده است.(رجوع فرمایید به کتاب مقدّس: دوم تواريخ ايّام ۳۴ :۱۵ و دوم پادشاهان ۲۲ :۸ )

۶-درباره زکریای رازی فرمودید، اولا این شخص تاریخ درستی ندارد و بجز چند گزارش تاریخی از او در دسترس نیست و هیچگاه ادعا نشده که او تحدی بر قرآن کرده باشد چه تحدی کرده؟!، اصلا چنین شخصی معلوم نیست چه کسی است و چه گفته است، شما تاریخ را ببینید. درباره تحریف قرآن کریم هم عرض کنم، اینکه می گویید ه دقیقا الان عده بسیاری هم هستند که میگویند قرآن تحریف شده این ادعای بی دلیل شماست و از سمت خود نسبت می دهید، تمام مسلمانان به قاطبه چه شیعه و چه سنی معتقدند که واو به واو قرآن همان قرآن کریم عصر پیامبر است. دقت کنید برادر عزیز هم اکنون نسخه های خطی قرآن کریم با قدمت ۱۴۰۰ سال در موزه های کشور اسلامی موجود هست!، شما اگر نسخه شناس داشته باشید بروید در همین آستان قدس قرآن آن هایی با قدمت همان عصر پیامبر هست، قرآنی که منسوب به دستخط امیر المومنین علی علیه السلام است، همین قرآن ها را در موزه های عربستان، و ترکیه و سوریه ببینید، با اینکه اختلافات مذهبی فراوان داریم اما قرآن ما همان قرآن هست، حالا شما لطف کنید فقط تعداد اناجیل را بشمارید، سرتان سوت می کشد!، تاریخ مسیحیت صریحا اذعان می کند که انجیل از بین رفته، و حتی این نوشته ها منسوب به واریون هم نیست چه برسد به حضرت عیسی!، اما در اسلام تمام مسلمانان اذعان دارند که چیزی به قرآن افزوده نشده، و وجود حافظان فراوان، و گزارش های تاریخی فراوان، و اتفاق تمام فرقه های اسلامی و هزاران شاهد تاریخی دیگر مثل نسخه های خطی این یقین را به ما و شما می دهد که این قران همان قران است. و ما در تاریخ داریم که برخی حاکمان خواستند یک واو از قرآن کم کنند، که مردم با شمشیر بیرون ریختند و این اجازه را ندادند، و با اینکه گستره کشورهای اسلامی در عصر پس از پیامبر ص به پهنای یک قاره بود، اما شما در تمام این کشورها یک قرآن می بینید، اما متاسفانه از انجیل واقعی هیچ چیزی باقی نمانده که ما بخواهیم بدان توجه کنیم.

۷- اینکه می فرمایید:« اگر بگوییم که تورات و اناجیل تحریف شده اند یعنی دقیقا این را مطرح میکنیم که خود خداوند برای کلامش ارزشی قائل نیست!همان کلامی که باعث هدایت عده ی زیادی شده پس امروزه تحریف شود و باعث گمراهی دیگران شود. به دور از هرگونه تعصب آیا خداوند راضی است که کلامش تحریف شود؟یعنی خدا برای کلامش اهمیت قائل نمیشود؟پس خدایی که نمیتواند از کلامش محافظت کند و یا اجازه دهد که آن تحریف شود پس (پاک و دور از خدا) خداوند دروغ میگوید و درنتیجه اگر تورات و انجیل تحریف شدند که کلام خدا بودند پس قرآن هم میتواند تحریف شود در واقع به نوعی بحث دو دو تا چهار تاست.»

در جواب شما عرض می کنیم که این نوع استدلال کردن شما کودکانه هست، اصلا تحریف شدن کلام خدا چه ربطی به ارزش داشتن یا نداشتن آن دارد؟!، از انجیل بالاتر خود حضرت عیسی است به تعبیر شما که ذات خدا در اوست العیاذ باالله، حالا من می پرسم، آیا خدا برای حضرت عیسی ارزشی قائل نبود که او توسط یهودیان کشته شود!!!بدور از هر تعصب کمی فکر کنید آیا خدا راضی می شود پیامبرش به بدترین وضع کشته شود و به میخ و صلیب کشیده شود!!؟، آیا خدا با همین منطق دو دو تا چند تای غلط شما ارزشی برای عیسی قائل نیست!!!. خب برادر عزیز، چه ربطی دارد تحریف شدن انجیل و تورات توسط عالمان دنیازده شما به ارزش قائل شدن خدا!، خدا هم کلامش را ارزشمند می داند و هم حضرت عیسی، اما این شیاطین انسی هستند که به این دو حمله می کنند!، حالا اینکه می فرمایید زمینه گمراهی بشود!، اگر خداوند راهی برای هدایت قرار ندهد، بله حق با شماست، اما خدا راه هدایت را قرار داده و آن اسلام و عقل است. آنچه سبب گمراهی است این است که با تعصب عیسی را از ذات خدا بدانید و شرم و حیا نکنید!، آنچه باعث گمراهی است آن است که عیسی و حواریون او را شرابخور و لا ابالی معرفی کنید و از خدا حیا نکنید که کار شیطان را به پیامبر خدا نسبت بدهید، آنچه زمینه گمراهی است آنست که انجیل به خداوند سبحان نسبت تجسّم داده و مى گوید: خدا به صورت انسان مجسّم شده و …،[۱۷] و شما میدانید که عقل بر اساس براهین خدا را جسم نمی داند، موارد فراوان تر از آن است که بخواهیم اشکالات انجیل را اینجا مطرح کنیم، اما بدانید گمراهی از آنجا شروع می شود که عقل را تعطیل کنید و به قول آن کشیش مسیحی اول ایمان بیاور بعد تعقل کن، چون تعقل درباره انجیل با عقل برهانی دو دو تا چهار تا سازگار نیست. از همه اینها گذشته شما تاریخ اناجیل را ببینید بعد دو دو تا چهار تا کنیم. درباره قران هم عرض شد، اگر پیامبر اسلام آخرین پیامبر نبود، بله امکان تحریف توسط شیطانهای انسی بود، اما با خاتمیت پیامبر و اینکه اگر پیامبری ختم شود و کتاب و آیین او تحریف بشود، ضرورت هدایت و نبوت بی پاسخ می ماند و دور از حکمت بود که خدا دینی بفرستد که تحریف شود و پس از آن هم دیگر هیچ دینی را نفرستد، در این صورت خلاف حکمت بود، اما شما شاهدید پس از هر پیامبری پیامبر دیگر می آمد، پس از موسی و تحریفات یهودیان، عیسی فرستاده شد و راه هدایت با آمدن عیسی باز شد، و پس از عیسی و تحریف انجیل، یا بهتر بگویم با نابود شدن انجیل، هم اکنون راه هدایت با بودن پیامبر اسلام برای انسانهای آزاده باز است.

۸-درباره تثلیث حرف بسیار است، همین بس که قران این اعتقاد شما را سخت نکوهش می کند، و متکلمان مسیحی هم در تفسیر کیفیت تثلیث حرفهای مختلفی زده اند که آن را باور پذیر کنند که نشده و نخواهد شد، چون اساس آن اشتباه است وباید پرسید چه دلیلی هست بجز این انجیل های تحریف شده آباء کلیسا بر اینکه خدا در این سه حلول کرده و در چهار نفر نبوده یا اصلا در تمام انبیاء نبوده، شما می گویید که حضرت مسیح پدر نداشت نشان از عظمت اوست، خب برادر عزیز حضرت آدم که از پدر و از مادر زائیده نشد، چرا در حق او همین تثلیث را نمی گویید!، در هر حال اینکه می گویید « میگوییم یک بار کامل ذات خدا در قالب پدر و یک بار در قالب پسر و یک بار در روح القدوس در آمده » همین عین شرک هست (العیاذ بالله)، اصلا ذات خدا بی نهایت هست، حد بردار نیست که در قالب پدر یا پسر یا روح القدس حلول کند، اگر حلول کرد یعنی محدود شده، و اگر محدود به این معنای فلسفی شود یعنی ناقص است! و هر نقصی نشان از ضعف و عدم خدایی و واجب الوجوبی دارد!. خب عزیز من، در دیدگاه قبل توضیحاتی دادم، علاوه بر آن زمانی که ما می گوییم این اعتقادات شما خرافات است و با عقل سازگار دو دو تا چهار تا سازگار نیست همان عقلی که قبل از مسیحی بودن باید خدا را با آن اثبات کنید، بعد شما ناراحت می شوید، خیلی هم تلاش می کنید ریاضی هم بکنید که با عقل عادی و عرفی هماهنگ نیست چه رسد به عقل برهانی و ریاضی.! ۹- اینکه می فرمایید:«همگان انجیل را در اختیار داشته اند و اصلا فاصله مکانی به گونه ای بوده که هماهنگی برای تحریف وجود نداشته»…باید عرض کنم، ظاهرا شما یا مسیحی نیستید یا مسیحی هستید که کلا شناختی ندارید!، صدها انجیل وجود داشته، متن اصلی انجیل نابود شده، وقفه های ده ها ساله با انجیل اصلی بوده، خود کلیسا روم با جبر حکومت چهار انجیل را با توجه به مصالح برگزید و بعد شما با اعتماد به نفس بالا تمام این تاریخ گذشته پر آشوب را نمی بینید، وجود صدها انجیل را انکار می کنید و شادانه می فرمایید تحریف نشده! اگر تحریف نشده اینهمه کتاب به نام انجیل چه معنا می دهد! ، یعنی صدها انجیل بر عیسی نازل شده، بیشتر شبیه به طنز سال هست که شما می گویید با این تاریخ آشفته انجیل که خود علمای مسیحی نوشته اند، بعد سایتهای مسیحی ادعا کنند که تحریف نشده، به قول معروف در هنگام روز سر در برف کردن و ادعای شب نمودن است!. وجود اینهمه انجیل اگر دلیل بر تحریف نیست دلیل بر چیست؟!.

۱۰- اینکه شما در عدم تحریف انجیل به قول پدران کلیسا استناد می کنید، و برای اعتبار قول پدران کلیسا به انجیل این یعنی دور، و این استدلالی بدون دلیل و سست هست. لطف کنید به کتابهای منطقی در بحث دور رجوع کنید، چنین استدلال کردنی اعتبار عقلی ندارد بنده نیز در پایان از خداوند متعال بهترین ها را برای شما خواهانم، و امیدوارم راه هدایت را که اسلام است پیدا کنید و ایمان بیاورید. فراموش نکنید فردوس برین جای کسی است که دستورات الهی را ایمان بیاورد و عمل کند، و اگر حضرت عیسی بود قطعا مروج دین اسلام می شد، چون با آمدن قانون جدید که اتمام قانون قبل را اعلام میکند همگان موظف هستند به قانون جدید عمل کنند و اگر کسی به قانون قبل عمل کند مجرم است و خطاکار. ما همیشه مشتاق بحث و گفتگو هستیم، مباحث مسیحیت را هم دنبال می کنیم و نقد جدی داریم، امیدوارم زمینه گفتگوی مستقیم نیز با شما و پدران محترم کلیسا فراهم شود. به تعبیر امیر المومنین مردم یا برادران دینی ما هستند یا همسان در خلقت که مورد احترام، و باید با هر دو گروه با محبت برخورد کنیم. و اشعر قَلبکَ الرّحمةَ للرّعیّة، و المحبة لَهم، و اللُطف بهم، ولا تَکوننَّ عَلیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنمُ اَکلهُم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ. نهج البلاغه. گفتگوی با شما برای بنده باعث افتخار هست و خداوند بزرگ را شاکرم، توصیه می کنیم ارتباط خود را با سایت هدانا قطع نکنید، ما نیز مشتاقانه طالب استمرار گفتگو ها و حتی دیدارهای صمیمی هستیم و برای مسیحیان احترام ویژه ای قائلیم. ما در بخش مسیحیت شناسی سایت هدانا علاقه مندیم که شما مطالب را بخوانید و نظر خودتان را مطرح کنید و ما با کمال میل منتشر می کنیم. در هر حال علاوه بر راه ارتباطی سایت، شما می توانید با آیدی hadana10 با ما در پیام رسان ایتا در ارتباط باشید و بحث ها را ادامه بدهیم و حتی اگر امکان و آمادگی حضور ما به عنوان روحانی در کلیساهای شما برای بحث و گفتگو با جمع مسیحیان باشد بسیار مشتاقیم و حتما دعوت شما را با جان و دل قبول می کنیم. باز هم خدا را شاکریم که زمینه این گفتگو پیش آمد، و از صمیم قلب برای موفقیت شما دعا می کنم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام مجدد خدمت برادر عزیزم ممنون و سپاسگذارم.پوزش از اینکه در حال روزه شما را به زحمت انداخته و ممنون که برای بنده ارزش قائل شدید و به سوالم با صبوری و احترام پاسخ دادید. بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست و لذا در کتاب مقدس داریم که هنگامی که عیسی امد به مردم فرمود فکر نکنید که آمدم تا تورات و زبور را باطل سازم بلکه آمدم تا آنها را تمام سازم ما معتقد هستیم که رسالت احمد(ص) نیز همانطور هست که به ترتیب پیامبران الهی دین یکدیگر را تکمیل میکردند. ولی همین جای پرسش دارد که بر فرض مثال یک شخص کلیمی دین خود را با تفکر بر حق نمیداند و تصمیم میگیرد که تغییر دین بدهد و مثلا با تفکر دین مسیحیت یا اسلام را انتخاب میکند و مطابق دستورات و احکام آن دین عمل میکند.از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد یک موهبت از سمت خداست که هرکس مطابق میل خود آن دین را که دوست دارد برگزیند وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود. شما فرمودید که در قسمت هایی از دین اسلام دچار اشتباه شده ام و من هم میپذیرم اکنون اجازه دهید من به عنوان برادر کوچک شما توضیحاتی را در مورد تثلیث برایتان بیان کنم: منظور از اصل تثلیث این نیست که ۳ خداوند وجود دارد اساس نظر همیچن نظری کاملا باطل است چرا که یهوه(الله-خداوند) تنها آفریننده ی جهان است و اصل توحید در دین اسلام که به معنای این است که خداوند تنها یک مبدا و یک اصل دارد کاملا مورد پذیرش ما است. منظور از تثلیث این است که خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت: پدر-پسر-روح القدوس منظور از پدر آسمانی ما یک عبارت معنوی است چرا که خداوند میفرماید از روح خود در شما دمیدم بدان جهت که عیسی(ع) روح خود را مستقیم از طرف خداوند گرفته و پدر مادی ندارد اصطلاحا و به صورت معنوی میگوییم که او پدر عیسی (ع) است. منظور از پسر خود عیسی(ع) است این عبارت هم باز هم معنوی است از آن جهت که هر فرزندی ذات و خوی خود را از پدر خود میگیرد پس روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم. منور از روح القدوس هم فرشته مقرب خداوند یعنی جبرئیل اعظم است که در مکان شرقی بر مریم مقدس نازل گشته و خبر آبستن شدن وی را به او میدهد و از آن جهت که خداوند فرموده روح خود را در شما قرار دادم پس روح القدوس(جبرئیل) هم روح خدا را داراست ولی از این رو که او این خبر بشارت را به مریم مقدس داد ما او را نیز در کنار پدر و پسر و روح القدوس مورد ستایش قرار میدهیم و ما مسیحیان اعتقاد داریم که خداوند یکتاست و اصلا بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم. در کتاب مقدس ما داریم که عیسی همان خداست منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند هرچند که خداوند اصلا نیازی به جسم ندارد و در نظر گرفتن جسم برای او معنا ندارد. مثلا شما وقتی که دارید با بنده مستقیما و رو در رو صحبت میکنید اگر کسی از شما سوال بپرسد میگویید با آلفرد صحبت میکنم.همانطور هم اگر با هم تلفنی صحبت کنیم باز هم میگویید با آلفرد صحبت میکنم.مسئله تثلیث و خدا دانستن روح عیسی عین همین مسئله است در حالی که ما همواره تاکید داریم که روح عیسی(ع) همان روح خداست و جسم انسانی او همان جسم مادی و انسانی است. و این نکته را هم در آخر ذکر کنم که ما مسیحیان فارسی زبان پیرو هیچگونه فرقه کاتولیک و پروتستان و یا ارتدوکس نیستیم. دین مسیحیتی که ما برگزیدیم همواره بر اساس تعالیم کتاب مقدس بوده و همواره ما راه و زندگیمان را بر اساس کتب آسمانیمان تنظیم کرده ایم و اعتقادات کاتولیک ها مبنی بر اینکه اسقف اعظم عالی جناب پاپ فرانسیس را جانشین عیسی(ع) میدانند و بر عصمت آن اعتقاد دارند را به طور کامل رد میکنیم و اینکه پروتستان ها بیان میدارند که مریم مقدس عصمت ندارد را نمی پذیریم. ممنون از اینکه وقت ارزشمند و گرانبهای خود را در اختیار بنده قرار داده اید.

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم مطالب قبل که خدمت شما عرض شد را با دقت خوانده باشید. هرچند با مشغله فراوان و حجم کاری بالا همواره سعی در پاسخ کوتاه داریم و همیشه توصیه می کنیم سوالات به صورت مشخص و کوتاه باشد اما باتوجه به احترامی که برای شما قائلیم چند نکته را خدمت شما دوست عزیز به صورت خلاصه و فشرده عرض می کنیم. متاسفانه جواب سوالات ما را در دیدگاه قبل ندادید و همانند شیوه همیشگی مسیحیان موضوع اصلی را عوض کردید. دقت کنید، اصل بحث ما روی این پیش فرض ذهنی شماست که این کتابی که دست شماست را بدون دلیل و اثبات کتاب آسمانی می دانید؟!، در صورتی که شما و تاریخ اناجیل بهتر می دانید که این کتابها نوشته شما مسیحیان است و ربطی به حضرت مسیح ندارد!.

۱-نکته بعدی اینکه شما متاسفانه لوازم حرف و اعتقادات خود را قبول ندارید، از یک سو می گویید شما به قرآن به عنوان کتاب آسمانی ایمان دارید و از سوی دیگر مسیحی هستید؟!. ببینید اعتقاد به قرآن کریم از لوازمش این است که دستورات اسلام را بپذیرید و بدانید که با آمدن رسول خاتم یعنی حضرت محمد ص دیگر تمام ادیان گذشته نسخ و تماما باید به ایشان ایمان بیاورند و این دستور خداوند بزرگ است. به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». پس به زبان ساده اگر کسی قبول کرد که عدد ۴ هست، لوازم آن یعنی زوج بودن را باید حتما بپذیرد، از لوازم دین اسلام و قرآن کریم که کلام خداست نسخ تمام ادیان گذشته هست، حال شما چطور انتظار دارید که هم اسلام حق باشد، هم مسیحیت، هم یهودیت!، دقت کنید همانند این هست که قانونی تصویب شود، پس از چند سال قانون گذار قانون بهتری را متناسب با وضع مردم جعل کند و قانون قبلی را نسخ کند، بعد شما ادعا کنید که هم قانون قبلی و هم قانون فعلی آزادید که عمل کنید!، بدیهی است که با نسخ قانون قبل و عدم رعایت قانون فعلی چنین شخصی مجرم هست!، مثلا در اسلام هر روز خداوند واجب کرده که ۵ نوبت به کیفیت خاص نماز بخوانند، حالا شما بروید و کار دیگری را بکنید که خدا آن را نسخ کرده، چطور انتظار دارید که خدا از شما بپذیرد.

۲-اینکه می فرمایید «از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد»، این ادعای شما خیلی دور از واقع هست، تفاوت جزئی؟!، برعکس تفاوت ها از زمین تا آسمان است. خدایی که در الهیات مسیحی هست با خدایی که در اسلام است از زمین تا آسمان تفاوت دارد. احکام اسلامی که همان دستورات خداست در اسلام بسیار تکامل یافته تر و همراه با شرح و بسط بیشتر است و مضافا اینکه اناجیل اصلی و مسیحیت واقعی از بین رفته و آنچه شما اعتقاد دارید با تحقیق متوجه می شوید ارتباطی به حضرت مسیح ندارد بلکه شما به دست نوشته های پدران کلیسا ایمان دارید نه حضرت مسیح، چطور ادعا می کنید که پیرو حضرت مسیح هستید در صورتی که نمی توانید عدم تحریف انجیل را اثبات کنید؟!، بزرگان مسیحی خودشان به صراحت اعتراف می کنند که انجیل دستخوش تغییرات است و پر است از افسانه ها و اسطوره ها!!!.

۳-فراموش نکنید راه حق یکی است نمی توان چند دین را تصور کرد که همه با هم تعارض دارند و با این تعارض قائل به پلورالیسم دینی شویم و بگویم همه حق می گویند، حتی مشرکان هم حق می گویند، اگر اسلام می گوید مسیح شراب نمی خورد و خداوند لعنت کند کسانی را که به مسیح علیه السلام این نسبت گناه بزرگ شرابخواری را دادند، این حق است و معتقد به چنین عقیده ای به بهشت می رود و در مقابل شخص مسیحی براساس همین انجیل تحریف شده بگوید مسیح شراب ساخت و شراب خورد و این هم به بهشت برود!، یعنی دو دیدگاه متناقض هر دو صحیح باشند. اگر منطق خوانده باشید می گویند در تناقض محال است هر دو موضوع تناقض درست باشدیعنی هم‌ستیزی عبارت است از ناسازگاری منطقی بین دو گزاره. هرگاه قضیه‌ای صادق و درست باشد، نقیض آن کاذب و نادرست خواهد بود و برعکس.!!!، حالا برادر عزیز شما ادعا می کنید که هر کسی هر دینی را انتخاب کرد، با این همه تناقضات که با هم دارند، همه اینها راه درست را می روند، بدیهی است که چنین اعتقادی باطل هست و مضحک!. همین اعتقاد متناقض شما سرچشمه از انجیل تحریف شده دارد که خلاف عقل است. لطف کنید کمی به لوازم حرفهای خود فکر کنید، در این تناقضاتی که دامنگیر شما می شود فکر کنید، در اشکالاتی که به انجل وارد کرده ایم تعقل کنید!.

۴- انتخاب دین باید بر اساس واقعیت باشد چون یک امر واقعی است، نه یک امر ذوقی!، یعنی مانند رنگ لباس نیست که بنده سفید بپوشم، و شما مشکی، بلکه انتخاب دین بر اساس همان ضرورت نبوت می باشد که با اعجاز اثبات می باشد که الان هیچ اعجازی از حضرت مسیح وجود ندارد، و اناجیل هم نمی توانند خود را اثبات کنند تا چه رسد به اعجاز حضرت مسیح را!، یهود هم همین وضعیت را دارد، هیچ متکلم و دانشمند مسیحی ادعا نکرده که معجزه فعلی حضرت مسیح الان موجود هست، لذا هیچ دلیلی بجز گزارش تاریخی و این اناجیل فعلی برای اثبات دین مسیحیت و یهودیت ندارید. عملا هیچ دینی بجز اسلام در زمان حاضر ادعای اعجاز ندارد، و نیست و ما از طریق اسلام هست که متوجه می شویم که حضرت مسیح دین داشته، یا حضرت موسی دین داشته، نه از طریق خود مسیحیت و یهودیت تحریف شده با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل!. فراموش نکنید زمانی که از طریق اسلام آنها را اثبات کردید قبلش اسلام را پذیرفته اید که اسلام با احترامی که به آنها قائل است آنها را نسخ شده می داند و خداوند اجازه نمی دهد که با وجود اسلام شخص دلبخواهی دین دیگری برگزیند، مخصوصا دین مسیحیت فعلی و یهودیت فعلی که آثار شرک در آن فراوان است و بجز اسمی و انتسابی از حضرت مسیح در آن نیست!.

۵- اینکه می فرمایید «وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود.»، بله خداوند تمام انبیاء را امر کرده که اسلام و دین رسول خاتم را تبلیغ کنند،و اگر می بینید ادیان دیگر هم هست، بخاطر تحریف از سوی منحرفان است که خداوند در قرآن کریم آن ها را لعن کرده است. و یکی دیگر از علتهای این انحراف عدم تحقیق پیروان این ادیان است که بر اساس تقلید از پدارن بدون تحقیق دین خود را برگزیده اند. همین الان بنده از شما می پرسم چه دلیل عقلانی بر نبوت حضرت مسیح دارید؟! اگر بخواهید از انجیل مثال بزنید خب خود انجیل تحریف شده و تاریخ آشفته اید دارد و به اصطلاح اهل منطق شما دچار دور می شوید که نبوت مسیح را با انجیل و انجیل را بانبوت مسیح اثبات کنید. ثانیا میلیونها مشرک و بت پرست نیز در عالم وجود دارد، بر اساس استدلال شما اگر چون خداوند از ابتدا امر نکرده که به دین الهی بگروند اکنون اینهمه بت پرست وجود دارد!، در صورتی که خود بهتر می دانید که تمام انبیا به دین الهی دعوت کرده اند اما انسان مشرک آزاد است که راه عقل را برود یا راه هوس!، همچنین خدا الان امر به اسلام کرده حالا مسیحیت مختار است به انجیل تحریف شده و بدون دلیل ایمان بیاورد یا به اسلام بگرود. اما اگر هر مسیری غیر عقل و اسلام را طی کرد باید بداند که سرانجام آن بهشت نخواهد بود. چون بهشت برای کسانی است که دستور خدا را عمل کنند، نه دستور پدران تحریف کننده انجیل را!.

۶- این نکته مهم را هم عرض کنم اینکه می فرمایید «بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست »؛ در جواب عرض می کنم، در پاسخ قبل جواب این پندار شما را دادیم، اما متاسفانه عنایت لازم را نداشتید، خداوند هیچ کجا نفرموده که حافظ انجیل و تورات بوده، بلکه بزرگان مسیحی و یهودی را لعن کرده که کلام خدا را بخاطر دنیا تحریف کرده اند. متاسفانه شما با زیرکی آیه ای که برای حفاظت از قرآن کریم است را به انجیل نسبت می دهید، از همه اینها گذشته شما که اعتقادی به قرآن ندارید و بهتر از هر شخص دیگری می دانید که نسخه های متعدد انجیل، و تاریخ پر آشوب انجیل واقعیتی است که قابل انکار نیست!، شما در پشتوانه های مسیحیت کنونی چیزی برای ارائه ندارید تاریخ مسیحیت بهترین حاکم عادل میان بنده و شماست. تا اثبات کند حق با بنده است که انجیل کنونی کتاب آسمانی نیست بلکه آنقدر تغییر کرده که بجز اسطوره ای چیزی باقی نمانده!. بزرگان مسیحیت هم همین حرف ما را می زنند اما شما این واقعیت را نمی بینید و یا بهتر بگویم نمی خواهید ببینید و بپذیرید.

۷- درباره تثلیث فعلا بنده قصد اظهار نظر ندارم، ای کاش نگاهی به بزرگان متکلمان مسیحی می کردید و می دیدید که چه خبر است و ما در نوشتاری مستقل به شما این قول را می دهیم که تثلیث مسیحی را به نقد و بررسی خواهیم نشست در هر حال تنها به همین نقد در کلام شما بسنده می کنیم که «خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت» و اینکه می فرمایید «روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم.» این اعتقاد شرک است، ذات خداوند قابل تجزیه و اعطا نیست که حضرت عیسی دارنده آن باشد!!، این یکی از اشکالات ما به مسیحیت است. جای تعجب و خجالت است که چنین حرفهای شرک آلودی را به حضرت مسیح و خدا نسبت می دهید!.

اینکه می فرمایید «بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم»، اشکال ما سر اینکه خدا را قبول دارید نیست بلکه روی ادامه آن حرف است که تاکید شما بر وجود روح خدا در سه شخص دارای اشکال است و التزام به این حرف در عمل یعنی شرک و همتا قرار دادن برای خدا.، مشرکان هم می گویند خدا یکی است، اما برای خدا واسطه ای به عنوان بت قرار می دادند. شما در تناقضی آشکار می گویید خدا یکی است و بعد می گویید ذات خدا العیاذ بالله در سه چیز حلول کرده!!!، اصلا خلاف براهین عقلی است! و این عین کفر و شرک است، پناه بر خدا از این نسبت دروغ که به خدا می بندید. این که می فرمایید «خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روح‌القدس می‌باشند، این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می‌باشند». بحث ما سر همین حرفهاست که خلاف عقل است و خلاف ادیان الهی است. اجازه دهید حرف شما را مستند بیان کنم،

در کتاب اصول اعتقادات کاتولیک تثلیث چنین تعریف شده‌است: «تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات» [معتقد هستیم]. شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است: «پدر همانی است که پسر است، و پسر همانی است که پدر است، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی.». بدیهی است که التزام به این اعتقادات باطل است واز نظر ذات و جوهر هیچگاه این سه نمی توانند یکی باشند و با خدا یکی شوند! این عین شرک و خلاف توحید و یگانگی خداست.

خداوند بزرگ و متعال تثلیث یعنی همین اعتقاد بی پایه شما را به روشنی رد می‌کند. آنجا که خداوند در آیه ۱۷۱ سوره نساء می‌فرماید:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (۱۷۱)ای اهل کتاب، در دین خود اندازه نگه دارید، و درباره خدا جز به راستی سخن نگویید؛ در حق مسیح عیسی بن مریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست و کلمه الهی است که به مریم فرستاده و روحی از عالم الوهیت است؛ پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است.

یا اینکه می گویید «منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند »، این هم از انحرافات مسیحیت است، در مباحث فلسفی و عقلی به اثبات رسیده، همان عقلی که قبل از دین و با آن دین را اثبات باید کرد که روح خدا در زمین نازل نمی شود، و درشخصی حلول نمی یابد. و خداوند بخاطر همین اعتقادات شرک آمیز است که مسیحیت را مورد نکوهش قرار می دهد: «كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه تاست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.

برادر عزیز اینکه تاکید می کنید روح عیسی همان روح خداست این کفر است، ذات خدا قابل تجزیه و تفکیک نیست العیاذ بالله! و اصلا خداوند روح به این معنا که انسان روح دارد را ندارد. شما بر اساس چه دلیل و منطقی می گویید که روح عیسی روح خداست!!. لطف کنید دلیل بیاورید؟! به تعبیر امام رضا علیه السلام در مناظره ای که با عالم مسیحی داشتند فرمودند چرا شما درباره حضرت آدم علیه السلام همان حرف که درباره مسیح را می زنید نمی گویید، او هم از پدر و مادر زاییده نشد!، در صورتی که حضرت عیسی از مادر زایید شد و فقط پدر ندارد اما حضرت آدم هم پدر و هم مادر ندارد (و با این استلال مسیحیت باید حضرت آدم مقام بالاتری داشته باشد).

عیسی علیه السلام بنده خداست، و خدا را عبادت می کرد و اگر روح و ذات خدا در او بود نیازی نداشت به تعبیر امام رضا علیه السلام که خدا را عبادت بکند چون ذات خدا در او بود!. ما معتقدیم که عیسی بنده صالح خدا همانند سایر انبیاء هست خلقت او همانند خلقت آدم است و هیچ برتری از این جهت بر سایر انبیا ندارد و اگر بدون پدر زائیده شده برای آن است که نشانه ای باشد برای مردم زمان خودش و هر پیامبری نشانه ای برای زمان خود داشته است.

در آخر اگر نمی دانید بدانید که خود متکلمان مسیحی متوجه تناقضات عقلانی تثلیث شده اند و روی این مسئله که چگونه می‌توان هم عیسی را خدا حساب آورد و هم به واحد بودن خدا اعتقاد داشت بحث های مفصلی کرده اند که هیچ گاه به نتیجه درستی نرسیده چون از اساس اعتقاد به تثلیث با همین توضیحات شما دارای اشکال است.

شما بر اساس انجیل های تحریف شده که همچو آفتاب عالم تاب هویداست که سند و اعتبار ندارد اعتقادی را به حضرت عیسی نسبت می دهید که هم خلاف عقل است و هم خلاف ادیان آسمانی و هیچ سندی هم ندارد، در قیامت چه دلیلی و جوابی برای این اعتقاد بی اساس خواهید آورد!. همان دلیل را امروز به ما نشان بدهید؟! بجای تقلید کورکورانه از گذشتگان دعوت می کنیم که فارق از بحث ادیان یکدوره خداشناسی را عقلانی کار کنید، خدا را اثبات کنید، اوصاف خدا را با عقل اثبات کنید و بعد ضرورت نبوت را اثبات کنید، و پس از آن که فهمیدید در عصر حاضر باید پیامبری باشد که راه هدایت خدا را نشان بدهد تحقیق کنید کدام پیامبر هست و نشانه ((کارت شناسایی معتبر) یا همان معجزه ای از سمت خدابه شما نشان می دهد، قطعا مسیحیت و یهودیت الان هیچ معجزه ای ندارند که شما یقین کنید دین خدا هستند و شما را به خدا دعوت کنند. پس از تعقل خواهید دید تنها دینی که روی کره زمین الان ادعای اعجاز و توحید عقلانی را دارد اسلام است. و تنها کتابی که دستورات خدا و راه هدایت خدا وجود دارد قرآن کریم است. لذا با وجود راه راست و روشن اگر کسی خلاف این مسیر را رفت در ضلالت و گمراهی است. امیدواریم با روحیه تحقیقی که دارید بدور از پیش فرضهای غلط راه راست را که اسلام باشد انتخاب و به رسول اسلام و مسیح واقعی که درود خدا بر او باد ایمان بیاورید و از نسبتهای ناروا و شرک آلودی که پدران کلیسا به این پیامبر خدا می دهند رویگردان شوید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خدمت برادران مسلمانانم.بنده مسیحی هستم و معتقد هستم که کتاب مقدس ما تحریف نشده و شما دوستان مسلمان ما معتقد هستید که کتاب مقدس تحریف شده،پدر های کلیسای ما اینطور به این دیدگاه پاسخ میدهند: ۱-خداوند در سوره نسا آیه ۱۳۶ فرموده:ای اهل ایمانان به خداوند و پیامبرش و کتابی که پیش از این فرستاده ایمان بیاورید. ۲-خداوند خطاب به محمد(ص) در سوره یونس آیه۹۴و۹۵ فرمود:اگر از آنچه که بر تو نازل کردیم در تردیدی، از آنان پیش از تو کتاب آسمانی میخواندند بپرس تا روشن شود حق از سوی پروردگارت بر تو آمده بنابراین از تردید کنندگان مباش و هرگز از کسانی مباش که آیات ما را تکذیب کردند که از زیانکاران خواهی شد. ۳-إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ ما تورات را فرو فرستادیم که در آن هدایت و نور است. ۴-وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ ما انجیل را به او(عیسی علیه السلام) دادیم که در آن هدایت و نور است. حداقل با این آیات میتوان فهمید که تورات و انجیل در همان اول از بین نرفته وگرنه خداوند محمد (ص) را به خواندن آن توصیه نمیکرد و در صورت تحریف خداوند ذکر نمیکرد که در آن هدایت و نور است و میتوان دریافت که تورات و انجیل کلام خداوند هستند. پس خب فرض کنیم که کتاب مقدس بعد از نزول قرآن تحریف شده: اگر انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد! پس مگر تورات و انجیل هم چیزی جز کلام خداوند هستند؟ یعنی خداوند که علم به غیب دارد نمیدانست که تورات و انجیل تحریف میشوند که از آنها اینگونه سخن گفته؟یعنی موسی(ع) و عیسی(ع) همگی در پروژه ای کار میکردند که باید تحریف شده و یعنی خداوند قادر نیست کلام خود را حفظ کند و کلام خداوند بازیچه دست انسان است؟یعنی خداوند به تحریف کلام خود رضایت داد تا میلیارد ها میلیارد انسان گمراه شوند؟ پس چگونه چند تن یهودی موفق شدند کلام خدا را تغییر دهند؟ ممنون میشم که کاملا صریح و گویا به این سوال بنده پاسخ بدید.ممنون

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز از اینکه مخاطب سایت هدانا هستید تشکر می کنم و لازم می دانم خدمت شما چند نکته را به صورت کوتاه و فشرده عرض کنم و امیدواریم پدرهای محترم کلیسا بدان پاسخ بدهند. ۱- اینکه آیاتی را به صورت بخشی نگری مطرح کردید که به نفع خود شماست در ظاهر و سایر آیات را مطرح نکردید، جای تعجب هست!. ۲- اینکه شما تحریف انجیل را صرفا به مسلمانان نسبت می دهید، تام نیست قبل از ما مسلمانان ای کاش حرف های بزرگان مسیحیت را درباره تحریف انجیل می خواندید! که اذعان می کنند که کتاب‌های مقدس مختلف توسط نویسندگان مفروض نوشته نشده‌است بلکه توسط مجموعه‌ای نامتجانس از نویسندگان در یک دوره طولانی نوشته شده‌است. مثلا پل تيليش كه از متكلمان برجسته مسيحى به شمار مى رود، معتقد است: «پژوهش هاى تاريخى نشان داده اند كه عهد قديم و عهد جديد در بخش هاى نقلى خود، عناصر تاريخى، افسانه اى و اسطوره شناختى را تلفيق مى كنند و در اكثر موارد تفكيك اين عناصر از يكديگر با هر درجه اى از امكان پذيرى نامحتمل است».۱۴. پل تيليش، پويايى ايمان، ص ۱۰۳. ق : رابرت م. گرنت، ديويد تريسى؛ تاريخچه مكاتب تفسيرى و هرمنوتيكى كتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدى، ص ۲۹۴ – ۲۹۶.

در هر حال پدرهای کلیسا قبل از اینکه به قرآن استناد کنند بهتر است به خود انجیل استناد کنند و بگویند چطور به اناجیلی اعتقاد دارند که به اعتقاد آنها نوشته حضرت مسیح نیست بلکه اطرافیان و حواریون پس از مسیح نوشته اند و در طول تاریخ هم دهها و صدها انجیل بوده که از بین رفته، و مجدد در عصر های بعد بازنویسی شده است. این سؤال هنوز پاسخ معتبری نیافته است که چگونه مسیحیان توانستند دریابند از میان ده ها انجیل، این چهار کتاب زیر نظر روح القدس نگاشته شده و باید جزء کتاب مقدس قرار بگیرد؟! این مشکل در مورد سایر کتاب ها و نامه های عهد جدید به مراتب مشکل تر است. و الان هم کاتولیک‌ها و هم پروتستان‌ها برخی کتب خاص مانند «اعمال پطرس» را اسفار مشکوک می‌نامند که امری بحث‌برانگیز است. چطور با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل شما می توانید اصلا تصور عدم تحریف را داشته باشید، یا به این راحتی ادعای عدم تحریف بکنید. این ادعای بدون دلیل شما نشان از اعتماد به نفس بالای شما دارد. لطف کنید در تاریخ اناجیل و همین تعدد زیاد اناجیل تحقیق کنید، ادعای عدم تحریف از سمت شما طنز گونه هست با وجود اینهمه تغییر و تحولات، پس اول به تاریخ انجیل رجوع کنید و شما بهتر میدانید انجیل اصلی عبرانی بوده که از بین رفته و آنچه در دست شماست ترجمه های افراد مجهول الحال است!، و فرق متن اصلی و ترجمه نیز بر اهل فن مشخص است.

۳- خداوند متعال در کتاب آسمانی خود یعنی قرآن کریم اینگونه از زبان عیسی بن مریم نقل قول می کند: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ٱبْنُ مَرْيَمَ يَٰبَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ إِنِّى رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًۭا لِّمَا بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ ٱلتَّوْرَىٰةِ وَمُبَشِّرًۢا بِرَسُولٍۢ يَأْتِى مِنۢ بَعْدِى ٱسْمُهُۥٓ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلْبَيِّنَٰتِ قَالُوا۟ هَٰذَا سِحْرٌۭ مُّبِينٌۭ» سوره مبارکه صف/ آیه ۶-و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق‌کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] می‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!» هنگامی که او [= احمد] با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحری است آشکار»! صریح خداوند می فرماید که یکی از وظایف حضرت عیسی علیه السلام بشارت به نبوت و رسالت حضرت احمد صلی الله علیه و آله و سلم است، قرآن این آیات را هم دارد، نام پیامبر اسلام در تورات و انجیل سابق بوده و قرآن همین را هم گزارش می دهد، الان شما به ما نشان بدهید اگر انجیل تحریف نشده است، نام احمد ص کجای اناجیل شماست؟!!!!!!. به همین یک سوال هم پاسخ بدهید برای ما کافی است. و اگر هست چرا ایمان ندارید به این پیامبر؟! پس کاملا مشخص است که قرآن تحریف اناجیل را اصلی مسلم و قطعی میداند و حتی در آیات دیگر بزرگان مسیحی و یهودی را نکوهش می کند که بخاطر سودجویی دین مسیح علیه السلام را تغییر دادند.

۴- در نکته شماره ۱ شما آیه ۱۳۶ سوره نساء که مطرح کردید، لازم است بدانید ما به تمام کتابهای انبیاء گذشته مثل (آدم، ادريس، نوح، هود، صالح، ابراهيم، موسى، عيسى (علیهم السلام) و پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ) ایمان داریم و جزو اسلام می دانیم و اعتقاد داریم که تمام آنها موظف بوده اند رسالت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را تبلیغ کنند، اما آنچه ایمان نداریم به این کتابهای تحریف شده در دستان شماست، و با ادله فراوان اثبات می کنیم که این کتابهای مورد ادعای شما نسخه اصل کتابهای آسمانی نیست بلکه تحریف شده و تغییر یافته به دست بشر هست!. شما لطف کنید اول اثبات کنید انجیل کنونی همان انجیل اصل است تا بعد بحث ایمان بدان را با هم بحث کنیم. به تعبیر این ضرب المثل شیرین، ابتدا برادری ات را ثابت کن و پس از آن ادعای ارث و میراث داشته باش!. چطور ما به کتاب شما که تحریف شده است ایمان بیاوریم که حضرت عیسی بن مریم را شراب خوار معرفی می کند!، پناه بر خدا از این نسبت گران و سنگین، آیا از خدا خجالت نمی کشید که چنین گناهی را به این پیامبر الوالعزم نسبت می دهید، حالا مباحث دیگر مثل تثلیث یا اعتقادات شرک آمیز اناجیل کنونی را فعلا مطرح نمی کنیم.

۵-در نکته شماره ۲ شما و اشاره به آیه ۹۴ و ۹۵ سوره مبارکه یونس: اینکه قرآن کریم در این آیات می فرماید از اهل کتاب بپرس، برای این هست که با اینکه بخشهای معظم اناجیل تحریف شده اما حرفهای قابل استناد نیز موجود هست شما انجیل برنابا را ببینید، از اناجیل دیگر کمتر تحریف شده، اما به صورت سازمان یافته آباء کلیسا این انجیل را کمرنگ کرده اند، شواهد فراوانی در برنابا هست که پیامبر پس از عیسی علیه السلام حضرت محمد هست. و یا در ترجمه قدیم انجيل يوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، بحث فارقلیطا به معنای بشارت به احمد است که منظور همان پیامبر گرامی اسلام می باشد. به تعبیر یکى از دانشمندان مسیحى که اسلام را پذیرفته در کتاب خود (اَنیسُ الاَعْلام) می نویسد: «علماء نصارى قبل از ظهورپیامبر اسلام اختلافى نداشتند که فارقلیطا به معناى احمدو محمد است ولى بعد از ظهورمحمد براى بقاى ریاست خود و استفاده مادى آن را تأویل کردند و معناى دیگرى براى آن اختراع نمودند و آن معنا قطعاً منظور صاحب انجیل نبوده است». قرآن کریم از زبان حضرت عیسی بشارت به آمدن پیامبر اسلام را در سوره صف آیه ۶ می دهد.

۶- نکته ۳ که نوشته اید، بله در تورات و انجیل آسمانی هدایت و دعوت به توحید و رسالت پیامبر گرامی اسلام است، اما چه ربطی به انجیل تحریف شده فعلی شما که دعوت به شرابخواری و انواع نسبت های ناروا به حضرت مسیح است دارد!!!، آنچه در دستان شماست بجز نامی هیچ شباهتی با انجیل اصلی ندارد، اگر دارد اثبات کنید!. ما به انجیل واقعی حضرت عیسی اعتقاد داریم نه انجیلی که در دستان شماست که قرآن کریم جالب است درباره این انجیل و تورات در دستان شما اینگونه می فرماید: «فویل للّذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثمّ‌یقولون هذا من عنداللّه لیشتروا به ثمناً‌قلیلاً فویل لهم ممّا کتبت أیدیهم وویل‌لهم ممّا یکسبون؛ پس وای بر آنها که مطالبی با دست خود می‌نویسند. سپس می‌گویند:‌از طرف خداست، تا به بهای کمی آن را بفروشند. وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و وای بر آنها از آنچه از این راه به دست می‌آورند». (سوره‌بقره، آیه۷۹) یا در آیه۱۴۶ سوره بقره است، مى فرماید: «اَلَّذِینَ اَتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ اَبْنَائَهُمْ وَ اِنَّ فَریِقاً مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»: (کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده ایم، او (پیامبر) را همچون فرزندان خود مى شناسند; ولى جمعى از آنان،حق را در حالى که از آن آگاهند کتمان مى کنند. پس در کتاب آسمانی انجیل و تورات نام پیامبر آمده و در دسترس بوده است، که علمای شما تحریف کرده اند.

۷- قرآن کریم می فرماید: أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ترجمه ايه ۷۵ سوره بقره:(پس اى مؤمنان!) آيا انتظار داريد (كه يهوديان سرسخت، و اهل کتاب) به (دين) شما ايمان بياورند؟ در حالى كه عده‏ اى از آنان، سخنان خدا را مى‏شنيدند و پس از فهميدنش، آنرا تحريف مى‏كردند با آنكه (حقّ را) مى ‏دانستند.

۸- در نکته ۴ شما، دقت کنید خداوند کدام انجیل را مثال می زند، متاسفانه بر اثر عدم درک صحیح شما، فرق بین انجیل واقعی و انجیل تحریف شده را متوجه نمی شوید، اگر قرآن کریم از هدایت و نور انجیل صحبت می کند در آیات دیگر صریح بیان می کند انجیلی منظور من هست که نام پیامبر ص در آن آمده و پس از آن علمای مسیحی را به شدت مورد نکوهش قرار میدهد که چرا انجیل را تحریف و آیات الهی را کتمان می کنید و آنها را کافر می خواند که عذابی دردناک در قیامت برای آنهاست!. پس دقت کنید در همان زمان پیامبر هم به علمای شما قرآن شدیدا حمله می کند که چرا انجیل تحریف شده را برای مردم مطرح می کنید و انجیل واقعی را کتمان می کنید، اصلا شما نکوهش علمای خودتان را ببینید، علتش را در قرآن جویا شوید!، خواهید دید قرآن اصلا نمی خواهد بگوید تا آن زمان انجیل تحریف نشده، بلکه قرآن معتقد است در آن زمان نسخه های از انجیل نزد علمای مسیحی بوده که پیامبری و رسالت پیامبر اسلام را مطرح می کرده اما عالمان دنیازده شما آن را کتمان می کردند و دراختیار مردم قرار نمی دادند، این عالمان پیامبر را می شناختند اما بخاطر منافع دنیا حق را کتمان می کردند، چرا این آیات را نمی خوانید.!. و اگر خداوند می فرماید تورات و انجیل را بخوان منظور آن تورات و انجیلی است که تحریف نشده،زیرا در ادامه آیات صریحا عالمان مسیحی که اناجیل را تحریف کرده اند مورد لعنت قرار می دهد و ما معتقدیم تورات و انجیل اصلی نزد رسول گرامی اسلام بوده و شواهد فراوانی در روایات ما هست که نه تنها تورات و انجیل بلکه سایر کتب آسمانی مثل زبور و … نزد پیامبر ص بوده و پس از ایشان به اهل البیت علیهم السلام منتقل شده و در برخی از روایات متن این کتب اشاره شده که هم اکنون این کتابها در دستان امام زمان عج می باشد و در عصر ظهور همراه ایشان خواهد بود.

۹- کجای قرآن آمده که هیچ کسی نمی تواند کتابهای انبیاء پیشین را تغییر بدهد!، در صورتی که به صراحت علمای یهود و نصاری را مورد لعنت قرار می دهد که انجیل و تورات را تحریف کرده اند. بزرگوار عزیز، خداوند فرموده اسلام آخرین دین است، و چون پس از پیامبر اسلام حضرت محمد ص پیامبر دیگری نمی آید کتاب آسمانی او یعنی قرآن کریم را از تحریف حفظ می کنیم. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون، آیه ۹ سوره حجر/ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!.

۱۰-متاسفانه به علت پیش فرضهای غلط شما و اینکه شما خیال می کنید اگر انجیل یا تورات تحریف شود، راه هدایت بسته می شود!، این حرف را زده اید، خب اگر اینطور بود که شما می پندارید کتب انبیاء قبل از حضرت مسیح نیز از بین نمی رفت و نیازی هم به آمدن حضرت مسیح نبود!، آنچه محل اشکال است این است که خدا راه هدایت را پس از تحریف بر بندگان ببندد و هیچ پیامبری را نفرستتد!، یا اگر قرار است پیامبری را پس از پیامبر دیگر نفرستد و خاتمیت باشد از حکمت خدا به دور است که کتاب او تحریف شود، و این خلاف عقل است نه آنکه اگر خدا پیامبری مثل حضرت موسی را فرستاد و یهودیان آن را تحریف کردند، دیگر حضرت عیسی را نفرستد، یا اگر مسیحیان حضرت مسیح را تحریف کردند، دیگر هیچ پیامبری نمی تواند پس از ایشان بیاید. و دقت کنید کجا خدا فرموده که مسیح آخرین پیامبر است و کتابش تحریف نمی شود؟!. جالب است بدانید اصل نبوت حضرت مسیح هم با قرآن اثبات می شود نه با این اناجیل تحریف شده!. و هرگز فراموش نکنید هرگز دلیل معتبری از سوی مسیحیان بر اعتبار انجیل ها ارائه نشده است و صرفا یک ادعا است. و حتی نبوت حضرت مسیح را بجز از طریق اسلام نمی توانید اثبات کنید، چون هیچ دلیل و معجزه ای الان برای ارائه ندارید و آنچه که دارید اناجیل هست که آنهم تحریف شده است و تاریخ یقینی ثابتی هم ندارد!. کمی به این نکته تفکر کنید. از همه اینها گذشته حواریون مطرح شده در همین اناجیل که نویسندگان اناجیل هستند همدیگر را منافق خطاب می کردند:پولس کار را به جایی رسانید که پطرس را به نفاق و دورویی نیز متهم نمود!؛ نامه ی پولس به غلاطیان باب ۲ آیه ی ۱۳.

در هر حال راه هدایت هم اکنون باز و آن هم اسلام است. خداوند به میلیاردها انسان عقل داده و بر اساس همین عقل هم از آنها حساب و کتاب خواهد کرد که چطور به دینی ایمان آوردید که درآن تثلیث هست، یا هزار نسبت ناروا به پیامبر خدا حضرت مسیح هست!، خداوند در قیامت می پرسد چرا ابتدا خدا و صفات خدا را با عقل اثبات نکردید، و اگر اثبات کردید کجای مسیحیت کنونی خدایش با خدای عقلانی تناسب دارد؟!. اینکه چطور چند یهودی توانستند انجیل را تغییر بدهند را در تاریخ مسیحیت بخوانید، خیلی ساده هست، آتش سوزی کتابخانه ها و بازنویسی اناجیل با فاصله چند صد سال و همین تعدد اناجیل همه و همه نشانگر تحریف هست، مضافا اعتراف علمای خود شما!. بله اگر خداوند راه هدایت را می بست، و هیچ پیامبر دیگری را ارسال نمی کرد و هزاران انسان گمراه می شدند، اشکال شما وارد بود، اما الان دلیلی بر گمراهی نیست، تمام انسانها موظف هستند ابتدا توحید عقلانی را داشته باشند و پس از آن مباحث نبوت شناسی را پی بگیرند. دقت کنید عقل و براهین عقلی می گوید خدا یکی است و تثلیث نیست و عیسی بن مریم هم فرزند خدا نیست. و خداوند متعال در قرآن کریم هم درباره همین مسیحیت تحریف شده می گوید: قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۳۰ توبه﴾ يهود گفتند: «عزير» پسر خدا است! و نصاري گفتند مسيح پسر خدا است! اين سخني است كه با زبان خود مي‏گويند كه همانند گفتار كافران پيشين است، لعنت خدا بر آنها باد، چگونه دروغ مي‏گويند؟!. لذا خداوند در همان عصر پیامبر اشاره به تحریف انجیل می کند، افکار مسیحیت کنونی را خلاف مسیح واقعی میداند، افکار مسیحیانی که انجیل را تحریف کرده اند و مسیح را پسر خدا می دانند کفر آمیز می داند (قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ ) و افرادی که یه این افکار آلوده هستند را لعنت می کند که چطور به خداوند مشرک هستند. یا این اعتقاد تثلیث که خلاف عقل هست را خداوند اینگونه نکوهش می کند «لَّقَدْ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓا۟ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٍۢ ۘ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٌۭ وَٰحِدٌۭ ۚ وَإِن لَّمْ يَنتَهُوا۟ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» مائده/۷۳٫ آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید. در هر حال توصیه می کنیم حتما یکدور مباحث اعتقادی و توحیدی را با عقل برهانی داشته باشید، همین عقل قیامت حجت است و خواهیت دید که مسیحیت کنونی آن مسیحیت حضرت مسیح نیست، پس از آن درباره ضرورت نبوت تحقیق کنید و خواهید یافت که اسلام تنها دین واقعی است که اگر خود حضرت مسیح علیه السلام هم می بود برای آن تبلیغ می کرد و بدان ایمان می آورد. همه ما همانطور که انبیاء پیشین هم بشارت داده اند موظف هستیم که به اسلام و رسول ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم ایمان بیاوریم.و توصیه می کنم کتاب بشارات عهدین آقای محمد صادقی تهرانی را حتما بخوانید. آنچه توضیح داده شد، بنابر اختصار بود، شما می توانید بخش مسیحیت پژوهی سایت را پیگیر باشید. ضمنا این نکته مهم را عرض کنم که هیچ دلیلی بر نبوت حضرت مسیح علیه السلام بجز از طریق اسلام در دسترس نیست، و شما هیچ معجزه ای که اکنون بتوان بدان استناد کنید در دست ندارید بجز یک گزارش تاریخی از انجیل، که آنهم تحریف شده و بی اعتبار هست. در مورد اعتبار انجیل ها بازهم تاکید می کنیم که هرگز دلیل معتبری از سوی مسیحیان بر اعتبار انجیل ها ارائه نشده است و فقط یک ادعا هست!. اما معجزه فعلی پیامبر اسلام و اسناد تاریخی معتبر و براهین عقلی هم اکنون هست و ما از طریق گزارش پیامبر یقین می کنیم که حضرت مسیح بوده که اوصاف خاصی داشته است، نه از طریق انجیلهای دست نوشته تحریف شده بدون سند و اعتبار شما!. در هر حال بنده قصد آن را ندارم که به صورت تفصیلی بنیادهای متزلزل مسیحیت کنونی را بیش از این نقد کنم، اما اگر اهل تفکر هستید به تعبیر عمان سامانی «تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل»!.

وفقکم الله لکل الخیر

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم مطالب قبل که خدمت شما عرض شد را با دقت خوانده باشید. هرچند با مشغله فراوان و حجم کاری بالا همواره سعی در پاسخ کوتاه داریم و همیشه توصیه می کنیم سوالات به صورت مشخص و کوتاه باشد اما باتوجه به احترامی که برای شما قائلیم چند نکته را خدمت شما دوست عزیز به صورت خلاصه و فشرده عرض می کنیم. متاسفانه جواب سوالات ما را در دیدگاه قبل ندادید و همانند شیوه همیشگی مسیحیان موضوع اصلی را عوض کردید. دقت کنید، اصل بحث ما روی این پیش فرض ذهنی شماست که این کتابی که دست شماست را بدون دلیل و اثبات کتاب آسمانی می دانید؟!، در صورتی که شما و تاریخ اناجیل بهتر می دانید که این کتابها نوشته شما مسیحیان است و ربطی به حضرت مسیح ندارد!.

۱-نکته بعدی اینکه شما متاسفانه لوازم حرف و اعتقادات خود را قبول ندارید، از یک سو می گویید شما به قرآن به عنوان کتاب آسمانی ایمان دارید و از سوی دیگر مسیحی هستید؟!. ببینید اعتقاد به قرآن کریم از لوازمش این است که دستورات اسلام را بپذیرید و بدانید که با آمدن رسول خاتم یعنی حضرت محمد ص دیگر تمام ادیان گذشته نسخ و تماما باید به ایشان ایمان بیاورند و این دستور خداوند بزرگ است. به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». پس به زبان ساده اگر کسی قبول کرد که عدد ۴ هست، لوازم آن یعنی زوج بودن را باید حتما بپذیرد، از لوازم دین اسلام و قرآن کریم که کلام خداست نسخ تمام ادیان گذشته هست، حال شما چطور انتظار دارید که هم اسلام حق باشد، هم مسیحیت، هم یهودیت!، دقت کنید همانند این هست که قانونی تصویب شود، پس از چند سال قانون گذار قانون بهتری را متناسب با وضع مردم جعل کند و قانون قبلی را نسخ کند، بعد شما ادعا کنید که هم قانون قبلی و هم قانون فعلی آزادید که عمل کنید!، بدیهی است که با نسخ قانون قبل و عدم رعایت قانون فعلی چنین شخصی مجرم هست!، مثلا در اسلام هر روز خداوند واجب کرده که ۵ نوبت به کیفیت خاص نماز بخوانند، حالا شما بروید و کار دیگری را بکنید که خدا آن را نسخ کرده، چطور انتظار دارید که خدا از شما بپذیرد.

۲-اینکه می فرمایید «از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد»، این ادعای شما خیلی دور از واقع هست، تفاوت جزئی؟!، برعکس تفاوت ها از زمین تا آسمان است. خدایی که در الهیات مسیحی هست با خدایی که در اسلام است از زمین تا آسمان تفاوت دارد. احکام اسلامی که همان دستورات خداست در اسلام بسیار تکامل یافته تر و همراه با شرح و بسط بیشتر است و مضافا اینکه اناجیل اصلی و مسیحیت واقعی از بین رفته و آنچه شما اعتقاد دارید با تحقیق متوجه می شوید ارتباطی به حضرت مسیح ندارد بلکه شما به دست نوشته های پدران کلیسا ایمان دارید نه حضرت مسیح، چطور ادعا می کنید که پیرو حضرت مسیح هستید در صورتی که نمی توانید عدم تحریف انجیل را اثبات کنید؟!، بزرگان مسیحی خودشان به صراحت اعتراف می کنند که انجیل دستخوش تغییرات است و پر است از افسانه ها و اسطوره ها!!!.

۳-فراموش نکنید راه حق یکی است نمی توان چند دین را تصور کرد که همه با هم تعارض دارند و با این تعارض قائل به پلورالیسم دینی شویم و بگویم همه حق می گویند، حتی مشرکان هم حق می گویند، اگر اسلام می گوید مسیح شراب نمی خورد و خداوند لعنت کند کسانی را که به مسیح علیه السلام این نسبت گناه بزرگ شرابخواری را دادند، این حق است و معتقد به چنین عقیده ای به بهشت می رود و در مقابل شخص مسیحی براساس همین انجیل تحریف شده بگوید مسیح شراب ساخت و شراب خورد و این هم به بهشت برود!، یعنی دو دیدگاه متناقض هر دو صحیح باشند. اگر منطق خوانده باشید می گویند در تناقض محال است هر دو موضوع تناقض درست باشدیعنی هم‌ستیزی عبارت است از ناسازگاری منطقی بین دو گزاره. هرگاه قضیه‌ای صادق و درست باشد، نقیض آن کاذب و نادرست خواهد بود و برعکس.!!!، حالا برادر عزیز شما ادعا می کنید که هر کسی هر دینی را انتخاب کرد، با این همه تناقضات که با هم دارند، همه اینها راه درست را می روند، بدیهی است که چنین اعتقادی باطل هست و مضحک!. همین اعتقاد متناقض شما سرچشمه از انجیل تحریف شده دارد که خلاف عقل است. لطف کنید کمی به لوازم حرفهای خود فکر کنید، در این تناقضاتی که دامنگیر شما می شود فکر کنید، در اشکالاتی که به انجل وارد کرده ایم تعقل کنید!.

۴- انتخاب دین باید بر اساس واقعیت باشد چون یک امر واقعی است، نه یک امر ذوقی!، یعنی مانند رنگ لباس نیست که بنده سفید بپوشم، و شما مشکی، بلکه انتخاب دین بر اساس همان ضرورت نبوت می باشد که با اعجاز اثبات می باشد که الان هیچ اعجازی از حضرت مسیح وجود ندارد، و اناجیل هم نمی توانند خود را اثبات کنند تا چه رسد به اعجاز حضرت مسیح را!، یهود هم همین وضعیت را دارد، هیچ متکلم و دانشمند مسیحی ادعا نکرده که معجزه فعلی حضرت مسیح الان موجود هست، لذا هیچ دلیلی بجز گزارش تاریخی و این اناجیل فعلی برای اثبات دین مسیحیت و یهودیت ندارید. عملا هیچ دینی بجز اسلام در زمان حاضر ادعای اعجاز ندارد، و نیست و ما از طریق اسلام هست که متوجه می شویم که حضرت مسیح دین داشته، یا حضرت موسی دین داشته، نه از طریق خود مسیحیت و یهودیت تحریف شده با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل!. فراموش نکنید زمانی که از طریق اسلام آنها را اثبات کردید قبلش اسلام را پذیرفته اید که اسلام با احترامی که به آنها قائل است آنها را نسخ شده می داند و خداوند اجازه نمی دهد که با وجود اسلام شخص دلبخواهی دین دیگری برگزیند، مخصوصا دین مسیحیت فعلی و یهودیت فعلی که آثار شرک در آن فراوان است و بجز اسمی و انتسابی از حضرت مسیح در آن نیست!.

۵- اینکه می فرمایید «وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود.»، بله خداوند تمام انبیاء را امر کرده که اسلام و دین رسول خاتم را تبلیغ کنند،و اگر می بینید ادیان دیگر هم هست، بخاطر تحریف از سوی منحرفان است که خداوند در قرآن کریم آن ها را لعن کرده است. و یکی دیگر از علتهای این انحراف عدم تحقیق پیروان این ادیان است که بر اساس تقلید از پدارن بدون تحقیق دین خود را برگزیده اند. همین الان بنده از شما می پرسم چه دلیل عقلانی بر نبوت حضرت مسیح دارید؟! اگر بخواهید از انجیل مثال بزنید خب خود انجیل تحریف شده و تاریخ آشفته اید دارد و به اصطلاح اهل منطق شما دچار دور می شوید که نبوت مسیح را با انجیل و انجیل را بانبوت مسیح اثبات کنید. ثانیا میلیونها مشرک و بت پرست نیز در عالم وجود دارد، بر اساس استدلال شما اگر چون خداوند از ابتدا امر نکرده که به دین الهی بگروند اکنون اینهمه بت پرست وجود دارد!، در صورتی که خود بهتر می دانید که تمام انبیا به دین الهی دعوت کرده اند اما انسان مشرک آزاد است که راه عقل را برود یا راه هوس!، همچنین خدا الان امر به اسلام کرده حالا مسیحیت مختار است به انجیل تحریف شده و بدون دلیل ایمان بیاورد یا به اسلام بگرود. اما اگر هر مسیری غیر عقل و اسلام را طی کرد باید بداند که سرانجام آن بهشت نخواهد بود. چون بهشت برای کسانی است که دستور خدا را عمل کنند، نه دستور پدران تحریف کننده انجیل را!.

۶- این نکته مهم را هم عرض کنم اینکه می فرمایید «بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست »؛ در جواب عرض می کنم، در پاسخ قبل جواب این پندار شما را دادیم، اما متاسفانه عنایت لازم را نداشتید، خداوند هیچ کجا نفرموده که حافظ انجیل و تورات بوده، بلکه بزرگان مسیحی و یهودی را لعن کرده که کلام خدا را بخاطر دنیا تحریف کرده اند. متاسفانه شما با زیرکی آیه ای که برای حفاظت از قرآن کریم است را به انجیل نسبت می دهید، از همه اینها گذشته شما که اعتقادی به قرآن ندارید و بهتر از هر شخص دیگری می دانید که نسخه های متعدد انجیل، و تاریخ پر آشوب انجیل واقعیتی است که قابل انکار نیست!، شما در پشتوانه های مسیحیت کنونی چیزی برای ارائه ندارید تاریخ مسیحیت بهترین حاکم عادل میان بنده و شماست. تا اثبات کند حق با بنده است که انجیل کنونی کتاب آسمانی نیست بلکه آنقدر تغییر کرده که بجز اسطوره ای چیزی باقی نمانده!. بزرگان مسیحیت هم همین حرف ما را می زنند اما شما این واقعیت را نمی بینید و یا بهتر بگویم نمی خواهید ببینید و بپذیرید.

۷- درباره تثلیث فعلا بنده قصد اظهار نظر ندارم، ای کاش نگاهی به بزرگان متکلمان مسیحی می کردید و می دیدید که چه خبر است و ما در نوشتاری مستقل به شما این قول را می دهیم که تثلیث مسیحی را به نقد و بررسی خواهیم نشست در هر حال تنها به همین نقد در کلام شما بسنده می کنیم که «خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت» و اینکه می فرمایید «روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم.» این اعتقاد شرک است، ذات خداوند قابل تجزیه و اعطا نیست که حضرت عیسی دارنده آن باشد!!، این یکی از اشکالات ما به مسیحیت است. جای تعجب و خجالت است که چنین حرفهای شرک آلودی را به حضرت مسیح و خدا نسبت می دهید!.

اینکه می فرمایید «بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم»، اشکال ما سر اینکه خدا را قبول دارید نیست بلکه روی ادامه آن حرف است که تاکید شما بر وجود روح خدا در سه شخص دارای اشکال است و التزام به این حرف در عمل یعنی شرک و همتا قرار دادن برای خدا.، مشرکان هم می گویند خدا یکی است، اما برای خدا واسطه ای به عنوان بت قرار می دادند. شما در تناقضی آشکار می گویید خدا یکی است و بعد می گویید ذات خدا العیاذ بالله در سه چیز حلول کرده!!!، اصلا خلاف براهین عقلی است! و این عین کفر و شرک است، پناه بر خدا از این نسبت دروغ که به خدا می بندید. این که می فرمایید «خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روح‌القدس می‌باشند، این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می‌باشند». بحث ما سر همین حرفهاست که خلاف عقل است و خلاف ادیان الهی است. اجازه دهید حرف شما را مستند بیان کنم،

در کتاب اصول اعتقادات کاتولیک تثلیث چنین تعریف شده‌است: «تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات» [معتقد هستیم]. شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است: «پدر همانی است که پسر است، و پسر همانی است که پدر است، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی.». بدیهی است که التزام به این اعتقادات باطل است واز نظر ذات و جوهر هیچگاه این سه نمی توانند یکی باشند و با خدا یکی شوند! این عین شرک و خلاف توحید و یگانگی خداست.

خداوند بزرگ و متعال تثلیث یعنی همین اعتقاد بی پایه شما را به روشنی رد می‌کند. آنجا که خداوند در آیه ۱۷۱ سوره نساء می‌فرماید:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (۱۷۱)ای اهل کتاب، در دین خود اندازه نگه دارید، و درباره خدا جز به راستی سخن نگویید؛ در حق مسیح عیسی بن مریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست و کلمه الهی است که به مریم فرستاده و روحی از عالم الوهیت است؛ پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است.

یا اینکه می گویید «منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند »، این هم از انحرافات مسیحیت است، در مباحث فلسفی و عقلی به اثبات رسیده، همان عقلی که قبل از دین و با آن دین را اثبات باید کرد که روح خدا در زمین نازل نمی شود، و درشخصی حلول نمی یابد. و خداوند بخاطر همین اعتقادات شرک آمیز است که مسیحیت را مورد نکوهش قرار می دهد: «كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه تاست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.

برادر عزیز اینکه تاکید می کنید روح عیسی همان روح خداست این کفر است، ذات خدا قابل تجزیه و تفکیک نیست العیاذ بالله! و اصلا خداوند روح به این معنا که انسان روح دارد را ندارد. شما بر اساس چه دلیل و منطقی می گویید که روح عیسی روح خداست!!. لطف کنید دلیل بیاورید؟! به تعبیر امام رضا علیه السلام در مناظره ای که با عالم مسیحی داشتند فرمودند چرا شما درباره حضرت آدم علیه السلام همان حرف که درباره مسیح را می زنید نمی گویید، او هم از پدر و مادر زاییده نشد!، در صورتی که حضرت عیسی از مادر زایید شد و فقط پدر ندارد اما حضرت آدم هم پدر و هم مادر ندارد (و با این استلال مسیحیت باید حضرت آدم مقام بالاتری داشته باشد).

عیسی علیه السلام بنده خداست، و خدا را عبادت می کرد و اگر روح و ذات خدا در او بود نیازی نداشت به تعبیر امام رضا علیه السلام که خدا را عبادت بکند چون ذات خدا در او بود!. ما معتقدیم که عیسی بنده صالح خدا همانند سایر انبیاء هست خلقت او همانند خلقت آدم است و هیچ برتری از این جهت بر سایر انبیا ندارد و اگر بدون پدر زائیده شده برای آن است که نشانه ای باشد برای مردم زمان خودش و هر پیامبری نشانه ای برای زمان خود داشته است.

در آخر اگر نمی دانید بدانید که خود متکلمان مسیحی متوجه تناقضات عقلانی تثلیث شده اند و روی این مسئله که چگونه می‌توان هم عیسی را خدا حساب آورد و هم به واحد بودن خدا اعتقاد داشت بحث های مفصلی کرده اند که هیچ گاه به نتیجه درستی نرسیده چون از اساس اعتقاد به تثلیث با همین توضیحات شما دارای اشکال است.

شما بر اساس انجیل های تحریف شده که همچو آفتاب عالم تاب هویداست که سند و اعتبار ندارد اعتقادی را به حضرت عیسی نسبت می دهید که هم خلاف عقل است و هم خلاف ادیان آسمانی و هیچ سندی هم ندارد، در قیامت چه دلیلی و جوابی برای این اعتقاد بی اساس خواهید آورد!. همان دلیل را امروز به ما نشان بدهید؟! بجای تقلید کورکورانه از گذشتگان دعوت می کنیم که فارق از بحث ادیان یکدوره خداشناسی را عقلانی کار کنید، خدا را اثبات کنید، اوصاف خدا را با عقل اثبات کنید و بعد ضرورت نبوت را اثبات کنید، و پس از آن که فهمیدید در عصر حاضر باید پیامبری باشد که راه هدایت خدا را نشان بدهد تحقیق کنید کدام پیامبر هست و نشانه ((کارت شناسایی معتبر) یا همان معجزه ای از سمت خدابه شما نشان می دهد، قطعا مسیحیت و یهودیت الان هیچ معجزه ای ندارند که شما یقین کنید دین خدا هستند و شما را به خدا دعوت کنند. پس از تعقل خواهید دید تنها دینی که روی کره زمین الان ادعای اعجاز و توحید عقلانی را دارد اسلام است. و تنها کتابی که دستورات خدا و راه هدایت خدا وجود دارد قرآن کریم است. لذا با وجود راه راست و روشن اگر کسی خلاف این مسیر را رفت در ضلالت و گمراهی است. امیدواریم با روحیه تحقیقی که دارید بدور از پیش فرضهای غلط راه راست را که اسلام باشد انتخاب و به رسول اسلام و مسیح واقعی که درود خدا بر او باد ایمان بیاورید و از نسبتهای ناروا و شرک آلودی که پدران کلیسا به این پیامبر خدا می دهند رویگردان شوید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خسته نباشید بابت مطلبی که نوشته اید. ولی من یک سوالی داشتم… به نظر شما آیا این که به دینی که بیشتر مردم جهان پیرو آن هستند اهانت کنیم کار درستی است؟ اگر شما در کشوری به دنیا می آمدید و پدر و مادرتان مسیحی بودند هم به فکر خودتان و نظر خودتان مسیحیت را از همه دین ها بهتر میدانستید، یهودی هم همینطور و حتی بودایی. این کار از نظر انسانی واقعا درست نیست. چرا اسلام اگر دین کاملی است اجازه نمیدهد مردم خودشان تصمیم بگیرند؟ شما در مطلبتان اهانت بزرگی کردید. مسیحیت الهی نیست؟؟؟ من تماما کتاب مقدس را مطالعه کرده ام و در هیچ جای آن اسمی از محمد نبرده است. اگه امکانش هست به سوال من پاسخ بدید چون من سوال های زیادی دارم که اگه جواب بدید از شما خواهم پرسید. ممنون از شما

سلام علیکم هیچ کجا به هیچ دینی اهانت نکرده ایم. اینکه واقعیت را مطرح کنیم کجا اهانت هست، زمانی که خود علمای مسیحی قائل به تحریف انجیل هستند، یا اعتقاد به تثلیث قابل دفاع نیست و نوعی شرک هست و از آفتاب در آسمان هم روشن تر هست شما چرا به تعبیری کاتولیک تر از پاپ می شوید و این اشکالات مسیحیان را اهانت حساب می کنید!. در ثانی باید از شما بپرسیم شما چه اصراری دارید که از اهانت کنندگان به حضرت مسیح دفاع کنید؟!. اگر بنده یا شما در هر کشوری باشیم، وظیفه داریم درباره دین خود تحقیق کنیم و فردای قیامت هم از ما می پرسند بر چه اساس اسلام،مسیحیت،بودیزم و … را انتخاب کرده اید. اگر دقت کرده باشید در روایات آمده اولین سوال شب اول قبر این هست، «من ربک»؟، خدای تو کیست، چه خدایی را انتخاب کرده ای؟، شما آنجا نمی توانی بگویی من بت پرستم یا مسیحی هستم و قائل به تثلیث و بعد انتظار داشته باشی به بهشت بروید؟!. اسلام این اجازه را به شما داده که آزادانه دین خود را انتخاب کنید، اما اگر کسی آزادانه راه کفر و شرک را انتخاب کرد قطعا تبعات آن را نیز باید بپذیرد. همانطور که افراد در جامعه آزاد هستند که راه درست را انتخاب کنند یا راه دزدی و شرارت را؟!، اما اگر راه شرارت در جامعه را کسی رفت قانون با او برخورد می کند.

بارها عرض شده است، مسیح علیه السلام از انبیاء الهی است و هیچگاه دعوت به تثلیث و شراب (العیاذ بالله) نگرده است و هیچ پیامبری هم دعوت به این گناه نکرده است. رسالت حضرت مسیح علیه السلام تبلیغ دین اسلام و نبوت پیامبر گرامی اسلام است. آنچه مورد نقد ماست اناجیل فعلی و اعتقادات خلاف عقلی است که به حضرت مسیح نسبت می دهند!، این مسیحیت نیست این تحریف انبیاء هست. مسیحیت الهی است اما مسیحیت کنونی با آن مسیحیت اصلی از زمین تا آسمان تفاوت دارد!، مسیحیت کنونی کتبش دست نوشته صاحبان کلیساست نه حضرت مسیح!، لطف کنید تاریخ اناجیل را بخوانید، با این توضیح که اربابان کلیسا این کتابها را نوشته اند شما چه اصراری دارید این کتابها را به خدا نسبت بدهید؟!!!. آیا این مسیحیت الهی می شود!. آن کتابهایی را که شما مطالعه کرده اید اول تقدسش را و تاریخ تحریفش را نگاه کنید، بعد بفرمایید اسم پیامبر اسلام بوده یا نبوده؟!، بدیهی است شما کتاب تحریف شده ای که هیچ نسبتی با حضرت مسیح ندارد را خوانده اید و ادعا می کنید نام پیامبر ما در آن نیست!، خب اساس مطالعه شما دارای اشکال هست و اول تقدس آن کتب را اثبات کنید بعد دنبال موارد دیگر در آن باشید. از همه اینها گذشته شما ابتدا مسائل توحیدی را و براهین شناخت خدا را کار کنید، ببینید که اوصاف خدا چیست، و پس از آن این کتابها را نگاه کنید شرک را به عینه در برخی از این کتابها خواهید دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام حاجی الان که به اسم مسلمانیت قشنگه تو ایران که همه مسلمان هستن همه دزد شدن دادگستری ایران که میری شده پارتی و پارتی بازی هر کسی که اشنا داشته و پول حرف اول رو میزنه حاجی که لباس پیغمبر رو تن کرده دروغ میگه پارتی میگیره من که واقعا خجالت میکشم اینا رو میبینم بگم من مسلمانم خدا شاهده اینجا مسیحی مسلمان رو میبینه به خاطر انسان بودنش کمک میکنه اما ایران رو ندیدم من یک مسلمانم

سلام علیکم اینکه در جامعه اشکالاتی هست بحثی نیست، اما نباید تمام مردم را بد دید و با بدبینی به مردم نگاه کرد. میلیونها نفر هستند در همین ایران زمین مومنانه با اعتقاد به خدا و عشق اهل البیت علیهم السلام زندگی می کنند وواقعا به نظر بنده بی نظیر هستند.

اما راه اصلاح جامعه چیست؟، راه این هست که ما و شما خوب باشیم و تا می توانیم خودمان را اصلاح کنیم. اگر فقط به دیگران اشکال کنیم که جامعه چه شده و چه شده، این یعنی به دنبال بهانه هستیم تا خود ما نیز اشتباهات خود را نبینیم و توجیه کنیم. خب فلان روحانی بد، اما شما چقدر از روحانیون خوب مثل آیت الله بهجت تبعیت کرده اید؟!. حالا یک پزشک خطای پزشکی کرد یا رشوه گرفت؛ تمام پزشکان را که بد نمی دانند. من و شما چقدر خود را به این روایت شبیه کرده ایم تا انتظار داشته باشیم جامعه اصلاح شود: امام باقر عليه السلام فرمود: سوگند به خدا! شيعه ما نيست مگر كسى كه تقواى الهى داشته باشد و از او اطاعت كند. اى جابر! شيعيان، شناخته نيستند مگر به تواضع و فروتنى و امانتدارى و زياد ياد خدا كردن و روزه و نماز و نيكى به پدر و مادر و تعهد نسبت به همسايگان فقير و زمينگير و مقروض و يتيمان و راستگويى و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از گفت و گوى در مورد مردم، جز نيكى آنها. آنان، در همه كارها، امين اطرافيان شان هستند.كافى ۲/۷۴/۳٫ و دهها توصیف شیعه در روایات… .

ضمنا شما تاریخ قرون وسطی و جنایات مسیحیت رو ببینید!، در همین زمان ما کشورهای با مردم مسیحی همواره منادیان جنگ و غارت سایر کشورها آسیایی و افریقایی و … بوده اند و همین مردم مهربان به اسم دموکراسی هزاران نفر را به قتل رسانده و هزاران نفر دیگر را آواره کرده اند و دریغ از یک اخم بر حاکمان خود!. و بدتر از همه اینها نسبتهای دروغ و شرکی هست که در اناجیل مسیحی به خداوند متعال و حضرت مسیح نسبت می دهند!.(پناه بر خدا) وفقکم الله لکل الخیر

اخه بدبختی اینه که همونا که از همه خوب تر بودند و جا نماز اب کش تر بودند اینهمه فساد کردند.وگرنه والا ما که نماز و روزه و حداقل ۸۰درصد تکالیف دین خودمون رو انجام میدیم و راه خودمون رو می ریم.اما درد اینه که اونا که چهار تار موی ما رو گناه کبیره می دونستند اینهمه فساد کردند و اعتماد رو از بین بردند.

سلام علیکم اینکه برخی با لباس روحانیت به دین خدا خیانت کنند که ما بیشتر از شما ناراحت هستیم اما واقعا این تعداد معدود و کم هست، شما چرا هزاران انسان خوب و فاضل ودرسخوانده را نمی بینید. چرا ما امثال آیت الله بهجت را نبینیم. خواهرگرامی در درگاه خداوند هم با وجود جبرئیل و میکائیل یک شیطان هم پیدا می شود حالا ما این همه فرشته را نبینیم و به دنبال شیطان حرکت کنیم، بهانه خوبی نیست!. البته منظور شما این نیست اما بنده کلی عرض کردم. پس واقع بین باشیم تا بوده بد و خوب بوده، اصلا ذات دنیا همین است، و اگر ما قواعد زندگی در دنیا را یاد نگیریم قطعا دچار بحران می شویم، اما واقعا خوبان روحانی انسانهای بسیار عالی هستند که تعدادشان هم کم نیست من بارها همین روحانیون را دیده ام که ساعتها برای مشاوره و حل مشکلات مردم وقت گذاشته اند، شما حتی با حساب و کتاب دنیایی یا ساعت مشاوره ها هم بسنجید که غیر روحانیون از مردم پول می گیرند باز می بینید روحانیون زیادی دلسوزانه برای مردم کار می کنند حتی بدون اینکه گاهی مردم یک تشکر خشک و خالی هم بکنند!. بنده وسایر روحانیون عاشق مردم هستیم، عاشق به تمام معنی، شده از وقت خودم بگذارم و غصه مشکلات برخی مخاطبان را داشته باشم یا در مکاتبات ایمیلی یا تلفنی حداقل گوش شنوایی برای مردم خوب باشم و اگر هم شد مشکلات را رفع کنیم با اینکه برای مثل منی درآمدهای بهتر بدون لباس روحانیت مهیاست، اما من در آن ها عشق نمی بینم. این لباس پیغمبر است که برای بنده و هزاران روحانی دیگر از هر گنجی پر ارزش تر است. امیدوارم در آینده بیشتر با روحانیون اصیل آشنا بشوید، آثارشان را بخوانید. حتما سخنرانی های استاد پناهیان را گوش کنید. در باره یک تار و دو تار مو، بحث سر این نیست بحث اصلی این هست که ما باید به دستورات خدا عمل کنیم و خداوند خیر و صلاح ما و شما را می خواهد، خدا می داند چقدر نامه ها و ایمیلها در سایت هست بخاطر همین ساده انگاری ها که خود خانمها آسیب دیده اند، شما هیچگاه اگر بخواهید به مسافرت بروید با یک ماشینی که اندازه سر سوزن سوراخ است یا اشکال فنی دارد به سفر نمی روید، گناه خطرش برای حیات معنوی ما و شما بالاتر از اینهاست. حرف ما این هست که چرا خواسته های زنان مومن ما باید اینقدر پایین بیاید که اگر چهار تار مو داخل بود احساس کنند که خدا نامهربان است و سطح خواسته ها را در این مباحث پایین بیاورند!… خدا می داند انسان چقدر می تواند در همین دنیا به کمالات و مقامات و کرامات معنوی برسد و با خدا باشد، اما همه را رها کرده و به چهار گناه کوچک، یا مد و پز های توخالی دلخوش کرده!، حرف ما این هست که چشم خود را به افق بیندازید، ما برای ابد خلق ششده ایم، در این مدت کم دنیا آمده ایم خیلی رشد کنیم شما ببینید که در این مسیر چه خواسته ها و چه کسانی به شما کمک خواهند کرد. به دنبال این مسائل مهم باشید. از خداوند بهترین ها را برای شما و سایر خوانندگان محترم آرزومند هستم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ببخشید من چند روز پیش ازتون سوال پرسیدم که میخوام با یک اقای مسیحی ایتالیایی ازدواج کنم…من حرف های شمارو براش توضیح دادم و این اقا قبول کردن که قلبا مسلمان شوند،میشه بگید باید چیکار کنه که مسلمان شه؟روش خاصی داره؟

سلام علیکم خبر بسیار خوبی هست، قطعا کار بسیار بزرگی انجام داده اید که زمینه هدایت ایشان را فراهم نموده اید، توصیه می کنیم مطالعات اسلامی خودتان را هم بالاتر ببرید تا انشاالله بتوانید موثر تر اسلام را نشان بدهید و قطعا زمینه توفیقات شما در دنیا و آخرت هست. اگر بتوانید خوب مطالعه و معرفی کنید نوعا شاهدیم همین افراد تازه مسلمان شده بهتر از سایر مسلمانان مبلغ اسلام هستند و اطرافیان خودشان را هم به اسلام دعوت می کنند. برای ورود به اسلام ابتدا اعتقاد قلبی و گفتن شهادتین بر زبان هست. یعنی این جملات را بگوید: «اشْهَدُ انْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» شهادت می دهم که خدایی جز خدای یگانه (الله) نیست و شهادت می دهم که محمد (ص) پیامبر وفرستاده خداست. بهتر است شهادت بر ولایت امیر المومنین علی علیه السلام نیز گفته شود (واشهد ان عليا و الائمة من ولده حجج الله) که نشان تشیع هست. توصیه کنید در ایتالیا یا نزدیک ترین شهر در اروپا که مراکز شیعه هست حضور یابند و می توانند آنجا نیز شهادتین را بگویند، کتابها و راهنمایی هایی در زمینه تشیع به ایشان به صورت دقیق تر داده می شود و هستند روحانیونی که به سوالات ایشان درباره اسلام دقیق تر پاسخ بدهند. بهترین ها و لحظات زیبایی را برای شما و ایشان و تمام مومنین از خداوند خواهانیم. وفقکم الله لکل الخیر.

سلام خیلی ممنونم از کمکایی که بمن کردید چشم حتما به توصیه هاتون گوش میکنم،خدا خیرتون بده برامون دعا کنید?

سلام من میخواستم با یه اقای مسیحی ازدواج کنم،من خدا و معصومین رو دوست دارم و واقعا هم قبولشون دارم،ایا میتونم واسه ازدواج فقط زبونی دینم رو تغییر بدم ولی قلباً مسلمان باشم؟ایا روش خاصی داره؟ایا باز هم جهنمی میشم؟این اقا حضرت محمد رو خیلی قبول دارن،چرا ازدواج با یک مرد مسیحی حرام ولی با زن مسیحی نشکلی نیست؟

سلام علیکم ازدواج زن مسلمان با مرد مسیحی باطل هست. و اجازه بدهید صریح بگویم اصلا ازدواج نیست بلکه رابطه ای … . تغییر دین بدهید زبانی و بعد ازدواج کنید!!!، واضح هست که چنین کاری باطل در باطل هست. تغییر دین یعنی ارتداد. شما چه اصراری دارید مسیر اشتباه را بروید، بجای این کارها آیا بهتر نیست بجای اینکه شما خودتان را تغییر بدهید(و وارد مسیر کفر بشوید)؛ طرف مقابل خودش را بخاطر شما تغییر بدهد. شما می توانید با توضیحات و تحقیقات زمینه مسلمان شدن طرف مقابل را ایجاد کنید، چرا از این ظرفیت استفاده نمی کنید!. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ممنون از توضیحاتتون،اقایی که قراره باهاشون ازدواج کنم ایتالیا زندگی میکنن من واسه ازدواج تو کشور اونا لازم نیست دینمو عوض کنم درسته که از نظر دین ما ازدواج محسوب نمشه ولی واسه اقامت لازم است، ولی من شرعی بودن رابطه برام مهمه،اگر این اقا زبانن مسلمان بشه ولی جایی ثبت نشه فقط واسه اینکه ازدواجمون درست باشه،ایا این ازدواج هم باطله؟

سلام علیکم اینکه سوال می کنید نشان از روحیه دینی بسیار خوب شماست. دقت کنید دو بحث هست یک بحث ازدواج شما یک بحث اعلام دین برای اقامت. در بحث اول شرعا شوهر شما باید مسلمان باشد. صرفا اسلام آوردن زبانی کافی نیست، بلکه ایشان باید مسلمان شود و اعتقاد به اسلام داشته باشد. نیازی هم به ثبت شدن ندارد. هر زمان که ایشان پذیرفت قلبا مسلمان بشوند و اعتقاد به اسلام داشته باشند شما می توانید با او ازدواج کنید برای ازدواج شرعی هم نیاز به ثبت در هیچ جایی ندارید. و اگر ازدواج کنید و بعد مسیحی شود، خب بدیهی است که ازدواج شما خود به خود باطل می شود. پس مسئله اسلام و پذیرفتن اسلام به صورت دین؛ رکن ازدواج شماست که بدون آن ازدواج صورت نمی پذیرد. وفقکم الله لکل الخیر,

سلام واقعا ممنونم از راهنمایی هاتون الان کاملا متوجه شدم،کمک بزرگی بهم کردید?

سلام عليكم، ببخشيد با توجه به فرمايش ذكر شده در مورد تغيير دين، و اين نكته كه تا زمانى كه تبليغ و تشويقى صورت نگيريد جان و مال فرد مرتد محفوظ است، آيا تغيير دين از طرف مراجع قانونى قابل قبول است يا خير؟ اين سوال را از آن جهت ميپرسم كه يكى از دوستان ميخواهد با يك خانم غير ايرانى مسيحى در خارج از كشور ازدواج كند، حال ميخواستم بدانم كه اگر ايشان تغيير دين به مسيحيت انجام دهند و مادامى كه تبليغ نكنند آيا اين تغيير دين پذيرفته است؟ و ازدواج ايشان قانونى و مورد تاييد سفارت واقع ميشود يا خير؟

سلام علیکم تغییر دین از نظر هیچ کدام از مراجع قابل قبول و مورد تایید نیست. تغییر دین به مسیحیت کنونی که تحریف شده هست یعنی تغییر دین از دین خدا به کفر!. کاملا مشخص است چنین فردی زمینه های دینی و شخصیتی ضعیفی دارد، بهتر است در زمینه دین مطالعه کند و طرف مقابل را به اسلام دعوت کند نه اینکه مرتد شود. ضمنا برخی از مراجع اجازه ازدواج با زن مسیحی را می دهند یعنی مسلمان بودن خود را حفظ کند و ازدواج کند هرچند برخی از مراجع چنین اجازه ای را هم نمی دهند. دقت کنید باز تاکید می کنم تغییر دین پذیرفته شده نیست چه تبلیغ کند و چه نکند، چنین کاری یعنی جهنمی شدن!، کدام عقل سالمی مخالف فرمان خدا که اسلام است می ایستد و مخالفت می کند و به کفر گرایش پیدا می کند!. در هر حال برای اقامت و غیره اگر ضرورتی هست می توانند زبانی اقدام کنند و قلبا و در رفتار مسلمان باشند که در استفتائات توضیح داده شده است. وفقکم الله لکل الخیر

اقا الان تو ایران کی دین داره؟ اسلام واقعا دین خوبیه ولی نه فقط حرفشو بزنیم. مسیحیت تحریف شده ولی شما ببین چقدر اسایش دارن تو مملکتشون. دین راه و روش درست زندگی کردنه که ما تو ایران داریم به سختی زندگی میکنیم. اشتباه میگم؟

سلام علیکم تا حدودی با حرف های شما موافقیم اما شما خیلی بد بین هستی به کشور خودت و متوهمانه درباره غرب نگاه می کنی!، فقط کافی هست که یک نگاهی به آمار تجاوز به زنان در سوئد و اتریش و یا آمار سرقت در انگلیس و یا آمار فقر در امریکا که ۴۰ میلیون فقیر دارد بیندازید!. ثانیا تاریخ اونها رو نگاه کنید همین مسیحیت چقدر از غرب تا شرق عالم را استثمار کرد! و قرنهاست دارند خون سایر کشورهای آسیایی و افریقایی رو می مکند. در کشور ما نزدیک به ۴۰ سال هست حکومت دست دین مداران با این همه خائن به کشور افتاده، ثابت هم کرده که میشه با دین عزتمندانه زندگی کرد . قبل از این کشور دست یک سری نوکر غربی بود، حدودا ۴۰ درصد همین کشور در دویست یا سیصد سال اخیر از کشور جدا شده و ایران شده این، آخرین بخش جدا شده هم که بحرین بود!، خب با تفکر امام و شهدا این مملکت حفظ شد و الان در دنیا عزت دارد. انصاف داشته باشیم، و تلاش کنیم نقصها رو برطرف کنیم. با تلاش بنده و شما و امید به خدا می توان این کشور رو خیلی بالاتر از این هم برد، اینهمه کشتار در ویتنام و هیروشیما و … را ببینید اینها همان ثمره مسیحیت تحریف شده و بی خاصیت هست که مردمش دربرابر ظلم حاکمان صبر کره اند و بدان راضی بودند که قطعا حضرت مسیح (ع) از چنین کارهایی مبرا و اگر بودند یاری از یاران پیامبر اسلام می شدند و اسلام ناب را ترویج می کردند. وفقکم الله لکل الخیر

حاج آقا خداروشکر که فقر فساد و تجاوز همش تو دین مسیحیت خیالمون از بابت دین اسلام راحت شد من از فردا میخوام بشم مسلمان

سلام علیکم برادر عزیز

مسیحیت واقعی دعوت کننده به آیین رسول خاتم هست. اما درباب خیال شما، ببینید درباب دین محتوا را بدور از خیال پردازی ببینید، روایات ما دستورات دین همه و همه واضح و روشن است، اینکه دروغ نگو، ظلم نکن، فکر گناه نکن، خیر خواه همه باش و… سیر امیر المومنین علی علیه السلام گواه و یزرگترین سند ماست. اما مشکل کجاست که با داشتن این تراث عظیم مشکلاتی داریم؟

مشکل وجود افراد نق زنی هست که همواره انتظار دارند دیگران خوب باشند و خودشان هیچ گامی بر نمی دارند. اگر ما هم مثل شهید باکری بودیم، یا مثل حاج همت یا شهید چمران بدیهی است خیال شما بیش از اینها راضی می شد. تجربه من به من می گوید انسانهای تنبل زمانی که نمی توانند راه بزرگان و راه خدا را بروند، دیگران را تخطئه می کنند تا گناه و تنبلی خود را توجیه کنند و مسئولیت را از خود باز کنند. بزرگ همت باشید اگر مشکلاتی هست و الگویی نیست شما جلو بیفتید و الگو شوید بر اساس سیره امیر المومنین علی علیه السلام و این مسلمانی واقعی است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.خواستم بگم وقتی شما ادیان مسیحیت و یهودیت رو دین گمراهی میخوانید،در اصل دارید به پیامبران خدا توهین میکنید.همون انجیل و توارت سخنان خدا هستن،کاری با تحریف این کتب ندارم،[****].

سلام علیکم برادر عزیز ظاهرا شما دچار مغلطه اسمی شده اید. برادر عزیزم ما هیچگاه مسیحیت و یهودیت را دین گمراهی نمی دانیم، حضرت مسیح و حضرت موسی از انبیاء اولوالعزم هستند که نامشان و یادشان در قرآن کریم آمده است. آنچه ما قبول نداریم همان قسمت دوم هست که شما به راحتی از کنار آن گذشته اید!. ما مسیحیت و یهودیتی که دعوت به شراب و زنا کند یا یهودیتی که با خدا العیاذبالله کشتی بگیرد را گمراه و تحریف شده توسط شیاطین می دانیم و اصلا دین نیست این تحریفات!. دو بحث شد. انجیل اصلی کامل از بین رفته و این انجیل هیچ شباهتی بجز نام با انجیل حضرت عیسی ندارد.(اینجا کلیک کنید و دلایل تحریف انجیل را بخوانید). مسیحیت اصلی دعوت به پیامبر اسلام می کند مسیحیت گمراه دعوت به تثلیث و منیت و دور شدن از دستورات خداوند می کند. دستورات خداوند در قرآن هست و مسیر مستقیم الهی همین است و بقیه راهها به ضلالت است.خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» (آل عمران، ۱۹) . دین یگانه نزد خداوند فقط اسلام است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام…اشتباه یا شبهه ای ک شما درباره یهودیت متوجه شدید ترجمه کاملا اشتباه این داستانه ..کشتی گرفتن یعقوب با الوهیم هست . کلمه الوهیم ب معنی فقط خدا نیست بلکه معنی فرشته,ریئس,داور,قاضی و.. نیز هست . چرا ک همین کلمه در دیگر قسمت های تورات نیز بگونه دیگر معنی شده و در اینجا عمدا و اشتباها خدا ترجمه شده در صورتی ک در آیات قبل گفته شده فرشته بعد مترجمان مینویسند خدا ک این ترجمه اصلا مورد تایید یهودیت و یهودیان نیست و از دید یهودیت قرار دادن جسمیت برای قدوسیت خداست ..در کتاب هوشع نبی نیز دوباره این داستان ذکر شده و حتی گفته شده فرشته.. کلمه الوهیم را حتی موجودات الهی نه خدا نیز معنی میکنند. کلمه خدا در یهودیت مانند اسلام ی اسم دارد. ی.ه.و.ه= الله ک این نام از بودن می اید ..تفسیر اسم : بوده, هست و خواهد بود..معنی ازلی بودن.

* ب امید صلح ادیان فارغ از تعصب

سلام علیکم از توضیحات خوب شما تشکر می کنیم، چند نکته را محضر شما عرض می کنیم. ۱- بین ادیان الهی جنگی نبوده و نیست تا بخواهد صلحی باشد. آنچه هست جریان جنگ حق و باطل هست، بدیهی است که دین حق اسلام است و بر اساس ادله فراوان عقلی و نقلی تمام ادیان و پیامبران مبلغ و بشارت دهنده دین پیامبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند. مشکل از آنجایی شروع شده که عده ای سودجو کتب انبیاء پیشین را تحریف کرده و عده ای ساده لوح هم پذیرفته اند. در هر حال خود یهودیان و مسیحیان نیز اذعان دارند که این متون دستخوش تحریف بوده و حتی سالها پس از ایشان به دست بشر نگاشته شده است.

۲-آنچه شما نوشته اید که کشتی با خدا نبوده و با الوهیم هست، حرف تازه ای نیست شما همان ادعای مرکز کلیمیان تهران را مطرح می کنید، اگر شما در موارد مختلف تورات نگاه کنید الوهیم به معنای خداوند نیز در همین تورات محرف مطرح شده است. در سایت رسمی کلیمیان تهران عینا این جمله هم نقل شده است «کلمه الوهیم به مفهوم فرد یا شخصی که دارای قدرت می باشد. از صفات و کنیه های خداواند نیز می باشد و به معنای خدایی که همه نیروها از او منشا گرفته، بکار می رود» ، حالا یا شما این جمله را ندیده اید یا نخواسته اید ببینید!. لذا دقت کنید اینکه می گویید کلمه خدا در یهودیت مانند اسلام فقط یک اسم دارد، غلط هست و خود یهودیان چیز دیگری می گویند!. و اینکه در اسلام خدا فقط یک اسم دارد؟!، این حرف را مجدد فکر کنید خیلی مبهم هست، ظاهرا خود شم هما متوجه این حرف نیستید.

۳- آنچه در ادامه می آید عینا متن تورات ترجمه شده انجمن کلیمیان هست که از (تورات، سفر برشیت، فصل ۳۲، آیات ۲۵ تا ۳۳) کپی می شود:«۲۵٫ يَعقُوو (یعقوب) تنها باقي ماند، مردي تا سپيده‌دم با او كشتي گرفت.۲۶٫ (آن مرد) ديد عهده‌اش نمي‌آيد به مفصل ران او صدمه زد. درحالي‌كه با او كشتي مي‌گرفت، مفصل ران يَعقُوو (یعقوب) از جا در رفت. ۲۷٫ (به يَعقُوو (یعقوب)) گفت نظر به اينكه سپيده دميده است روانه‌ام كن. گفت: روانه‌ات نخواهم كرد مگر اينكه دعايم كني. ۲۸٫ به او گفت نامت چيست؟ گفت يَعقُوو (یعقوب). ۲۹٫ گفت نظر به اينكه با فرشته و با انسان‌ها كشمكش داشتي و پيروز گشتي ديگر نامت يَعقُوو (یعقوب) گفته نشود مگر ييسرائل (اسرائیل). ۳۰٫ يَعقُوو (یعقوب) پرسيده گفت: تقاضا دارم نامت را بگويي. گفت: براي چه نام مرا مي‌پرسي؟ او را آنجا دعا نمود.۳۱٫ يَعقُوو (یعقوب) نام آن محل را پِني‌اِل گذاشت زيرا (باخود گفت) فرشته‌اي را رو در رو ديدم و جانم رهايي يافت.۳۲٫ موقعي كه از پِنوئِل رد شد. آفتاب (شفا) براي او طلوع نمود و از رانش مي‌لنگيد.»

انجمن کلیمیان برای فرار از اشکال هرچند که قبول دارند الوهیم صفت خداست و در جای جای تورات منظور خداست، در آیه ۲۹ که الوهیم آمده فرشته ترجمه می کنند!؛ اما اگر به متون و تفاسیر تورات رجوع کنید متوجه می شوید که مترجمان تورات درست ترجمه کرده و این جدیدی ها هستند که بخاطر برخی اشکالات بر یهود آن را انکار می کنند. رجوع کنید به واژه‌نامه عبری به عبری، کتاب «המליון העברי המרוכז» تألیف آوراهام اون‌شوشان در ذیل واژه الوهیم، در این کتاب صفحه ۲۵ ذیل مدخل به هیچ وجه نامی از מלאך (فرشته) نیامده است و به معنی خداست. و باید دقت داشت مترجمان تورات که مسلمان نبوده اند!، بلکه یهودی الاصل و آشنا به مفاهیم تورات، لفظ الوهیم را خدا ترجمه کرده اند لذا این ادعا که به عبری آشنایی نداشته یا یهودیت را نمیشناخته اند، ادعای هست که به این راحتی قابل پذیرش نیست. از همه اینها گذشته خود یهودیان اذعان دارند که این کتاب دارای تحریفات هست و به دست بعدی ها در سالها و قرن های پس از حضرت موسی نوشته شده است، این را بدون تعصب چه می کنید!. لذا با تعقل متوجه می شوید یهودیت فعلی دین الهی نیست که امیدی به صلح با آن بسته باشید. وفقکم الله لکل الخیر

حاج اقا اگر فردی از دین اسلام خارج شود باختیار حود و به دین مسبح یا بهود بپیوندد حکمش چیست؟ مکر انتخاب دین ارادانه نیست . در ضمن اگر تغییر دین بدهد قطعا دوستان و اشنایان و همکاران بدون شک مطلع میشوند . به نظر شما انصاف و عدالت است که چنین فردی مرتد و اعدام شود . مگر هر شخصی اختیار عقاید شخصی خود را ندارد؟

سلام علیکم اولا مسیحیت یا یهودیت فعلی دین نیست!، و اگر با پیروان آنها به عنوان دین نگاه می شود بخاطر جهات خاص دیگری است وگرنه اگر شخص مسلمان مرتد شود جایگاهش جهنم است و همانند مشرکین محشور می شود. -شما در سایر انتخابها هم آزاد هستید اما این به این معنا نیست که بی قانونی حاکم باشد، مثلا کسی که دزدی را در زندگی انتخاب می کند به این معنی نیست که قانون هم برخورد می کند. انسان تکوینا آزاد است نسبت به رفتارش اما این به این معنی نیست که تشریعا هم آزاد باشد، همان دزد اگر دزدی کند قانون و شرع مجازات می کند. هیچ کشوری اجازه نمی دهد سلامت غذایی یک کشور مثلا با مواد غذایی فاسد شده به خطر بیفتد مثلا شخص نادانی بخواهد مواد غذایی را به داخل کشورقاچاق کند یا بفروشد، درست است که آزادانه می تواند این کار را بکند اما قطعا قانون برخورد می کند و آزادی هایی که زمینه آسیب به دیگران است را محدود می کند. ارتداد آسیب روانی به جامعه است، لذا برای اعلام کردن علنی آن به نحوی که دیگران بفهمند جرم سنگین الهی است. مجازات مرتد یک دستور الهی است و قطعا مطابق عدالت است، عدل و انصاف که بر اساس میل شما نیست!. خدای متعال شرک را بزرگترین گناه دانسته که هیچگاه نمی بخشد، ترویج بزرگترین گناه و نابود کردن اعتقادات مردم نیز بزرگترین گناه است و این کمترین مجازات است که اگر مرتد کفر خود را علنی کند خداوند به مجازات آن دستور داده است، مجازات اخروی قطعا سخت تر است. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام آیا دولت اسلامی حق خرج مالیات مردم رو برای خارج از کشور بدون درمیان گذاشتن آن با مردم دارد؟ و هرکس که مسلمان زاده باشد و بخواهد از اسلام برگردد باید طبق قانون کشته بشه؟ با تشکر از سایت خوبتون و التماس دعا

سلام علیکم دولت اسلامی بر اساس نظر کارشناسان می تواند در اموری که به نفع مردم و منافع ملی است در داخل و خارج از کشور بیت المال را مصرف کند. از اسلام برگشتن حکمش اعدام نیست بلکه اعلام آن که نوعی دعوت به کفر و الحاد است مجازات سنگین اعدام را خواهد داشت. وفقکم الله لکل الخیر

ایا روش حقوقی هم باید رعایت شود ؟؟؟؟؟ منظور این است که ایا اقداماتی هم چون اقدامات تغییر نام و… دارد ؟؟؟؟؟؟

سلام علیکم فقط به سوالات شرعی پاسخ می دهیم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خسته نباشید سوالی در کلاس درس برای من پیش آمد و هم اکنون با وجود منابع گوناگون مربوطه نمیتوانم پاسخ خود را بیابم. یکی از شاگردان سوال کرد حکم تغییر دین به دین الهی غیر اسلامی (مسیحیت و…) اعدام است؟ معلم و دیگر شاگردان پاسخ مثبت دادند و گفتند اگر شخصی مسلمان زاده باشد و به هر دین دیگری ایمان آورد حکم ان اعدام است. و شما نیز می گویید ادیان دیگر دستخوش انحرافات فراوان شده و دینی الهی محسوب نمی شود و گرایش به هر دینی غیر از اسلام پا گذاشتن در مسیر شیطان است. اما مگر نه این است که بعضی افراد با وجود مسلمان بودن،به تکالیف واجب در دین خود نمی پردازند؟ بحث من در رابطه با افراد معدود که پای خود را بسیار فراتر گذاشته اند نیست امروزه بیشتر مسلمانان از خواندن نماز،گرفتن روزه و رعایت حجاب و غیره امتنا می کنند؟ و همچنین مسیحیانی نیز هستند که چه بسا حق خود را نسبت به دینشان بهتر از یک مسلمان ادا می کنند. هر شخصی در هر دینی که باشد کاری را که بخاهد انجام دهد،انجام خواهد داد حتی با وجود محدودیت های دینی. در حقانیت اسلام و برتری ان نسبت به سایر ادیان هیچ شکی نیست اما هنگامی که این سوال در کلاس درس پرسیده شد، پاسخ آن با آموخته های ما تعارض داشت و تعدادی از شاگردان که از این مطلب اگاهی نداشتند اندوهگین شدند و همچنین عقل خود پاسخگوی این سوال نیست همانگونه که همه چیز را همگان دانند. بسیار سپاسگزار خواهم شد اگر با استدلال و پاسخ های منطقی و عقلانی جواب من را بدهید و مطلب بنده را صرفا از زاویه یک سوال بنگرید. با تشکر

سلام علیکم چند بحث هست، صرف اینکه کسی مرتد بشود اعدام نمی شود، بلکه اگر آمد و تبلیغ ارتداد را کرد، یا اعلام کرد من مرتد شده ام، بخاطر تبلیغ راه کفر خداوند او را مستحق عقاب در دنیا و آخرت می داند و برای اینکه دیگران را وادار به کفر و انحراف نکند چنین حکم سنگینی قرار داده شده است. نکته دوم،اگر کسی اصل دین را و خدا را قبول داشت اما نماز نخواند، کافر نیست و مسلمان است، اما مسلمانی است که ضعیف است و در عبادات کوتاهی می کند. اینکه می فرمایید مسیحیانی هستند که حق خود را نسبت به دینشان بهتر از یک مسلمان ادا می کنند، توجه کنید آنچه عمل می کنند حق نیست! یک دین تحریف شده است و خدایی هم که قبول دارند اصلا خدا نیست و نوعی شرک است!، ما تثلیث را قبول نداریم. اما مسلمانی که خدا را بر اساس اسلام قبول کرد مسلمان است و احکام اسلام بر او بار می شود. دقت کنید هر دینی واقعی نیست!، غیر از اسلام سایر ادیان راه گمراهی و شیطان است و تنها دین واقعی دنیا اسلام است. دین اسلام تنها راه سعادت است، حالا کسی این راه را قبول کرد و نرفت خودش ضرر کرده، اما کافری که راه کفر را، راه تثلیث و مسیحیت و یهودیت را انتخاب کرد باید توجه کند که کتب آنها پر است از اعتقادات ضد خدا و گاهی شیطانی، مثلا در برخی از این کتب آمده که فلان پیامبر با خدا کُشتی گرفت!!! شما نمی توانید بگویید مسلمانان به راه خود بروند و مسیحیان به راه خود، کشتی گرفتن خداوند عین گمراهی است. پس اول توجه کنید در میان هزاران راه، یک راه به سمت بهشت و بقیه فرقه ها به سمت گمراهی هستند. حالا اگر کسی راه درست را فهمید و ایمان آورد و مسلمان شد، احکام مسلمان را دارد، جان و مالش ارزش دارد، در قبرستان مسلمین دفن می شود، می توان با او ازدواج کرد، اما اگر همین مسلمان در مسیر خدا با اینکه می دانست راه درست است حرکت نکرد، در قیامت مورد سوال واقع و عقاب می شود. سایر فرقه ها حتی اگر با اعتقاد اعمال خود را انجام بدهند، چون اصل آن اعتقاد انحراف است اعمال آنها پوچ و بی ارزش است، مثل اینکه العیاذ باالله کسی خدا را شبیه یک انسان زیبا بداند، هزار سال هم این خدا را عبادت کند هیچگاه مستحق بهشت نمی شود، چون اصلا خدا و دین خدا را نشناخته است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ(آل عمران/۹). همانا دین راستین و حق نزد خداوند فقط اسلام است نه سایر ادیان. وفقکم الله لکل الخیر

اگر یک مسلمان زاده مسیحی شود اما اعتقادش نزد خودش محفوظ باشد مرتد است و در اخرت گناهکار شمرده میشود؟

سلام علیکم کدام اعتقاد! دین حق اسلام هست و دین واقعی که قیامت از آن سوال می شود، اسلام هست… مسیحیت کنونی تحریف شده، و ارتباطی با حضرت مسیح ندارد. اناجیل کنونی به اعتراف خود کلیسا نوشته دست بشر است نه کلام خدای متعال!. در هر حال ارتداد از مسیر حق از بزرگترین گناهان کبیره هست. اگر منظور شما تغییر دین صوری و اسمی برای دریافت پناهندگی هست، بحث دیگری است. در هر حال دین الهی که قیامت از آن سوال می شود همین اسلام هست و باید بر اساس آن اعتقاد داشت و عمل کرد. وفقکم الله لکل الخیر

اگر برای گرفتن پناهندگی و صورت صوری باشد و اعتقاد در دل همان اسلام باشد باز هم ایراد دارد؟

سلام علیکم چنانچه تغییر دین صرفا زبانی بوده و قلبا از اسلام برنگشته اید در حکم مرتد نیستید اما تا ضرورتی نباشد نباید این کار بکنید ولی در صورت ضرورت به صورت ظاهری مانعی ندارد ولی باید قلبا به اعتقادات اسلامی پایبند باشید. وفقکم الله لکل الخیر

ویژه روز:

شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+تصاویر

تخریب بقیع توسط وهابیت

ازدواج‌های عاشقانه و زیان‌های آن

دریافت بهترین اخبار ومقالات هدانا

حکم فروش مردار یا گوشت ذبح شرعی نشده به غیر مسلمان

مشاوره خانواده و سبک زندگی:

تشخیص اعتیاد خواستگار

ماندن به پای خواستگاری که فعلا شرایط مناسبی ندارد

حفظ خانواده از گناه در قرآن

عدم تمایل به رابطه زناشویی

تقاضای رابطه جنسی در دوستی

آیا خود ارضایی از نظر پزشکی مشکل دارد یا نه؟

توصیه امام علی علیه السلام به پدر و مادرها هنگام توبیخ جوان ها

عدالت و همسان دیدن در سبک زندگی دینی

توصیه برای مطالعه شما:

دلیل عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها

چگونه وابستگی شوهرم به مادرش را کم کنم

سوگند به قلم

Love for the Holy Prophet (s.w.a.): a point of unity and a way forward

آيا پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نمازشان قنوت مى خواندند؟

علي خليل الله و خليل رسوله

واکنش آیت الله سبحانی به درخواست سیاستمداران فرانسوی برای حذف آیاتی از قرآن درباره یهود!

درسهای نمادین از سفره عقد

مطالب تصادفی احکام:

احکام اعتکاف آیت الله شبیری زنجانی

اگر در جایی باشیم که فتوای مرجع تقلید را نتوانیم بپرسیم یا بدست آوریم

کفاره دست زدن به زن با شهوت و بدون انزال در احرام

حکم تعلیم و تعلم کتب فلسفه چیست

غسل برای رفتن به سفر

ذکر برای درمان وسواس از آیت الله بهجت

حکم اصلاح و دستکاری ژنتیک انسان

تولیت چیست

| فارسی | العربیة | اردو | English |

| تمامی حقوق شرعاً و قانوناً برای تیم هدانا محفوظ می باشد و نقل مطالب با ذكر منبع سبب امتنان است. © کپی رایت – هدانا HADANA.IR |

هدانا – سيري در معارف هدايت بخش اهل البيت عليهم السلام

دینی که حضرت عیسی علیه السلام آورده دینی است که به مبعوث شدن پیامبر گرامی اسلام بشارت داده و پیروان خود را به آن فرا خوانده است.

فهرست این نوشتار:

تغییر دین یعنی ارتداد و فرو رفتن در گمراهی و مقابل فرمان الهی ایستادن است، ما باید در مسیری که خداوند دستور داده حرکت کنیم نه اینکه بر اساس هوی نفس و بدون دلیل در مسیری قرار بگیریم که انتهای آن جهنم است.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

بی شک دستور خدا یعنی اسلام و احکام آن؛ مسیحت و یهودیت امروز بجز نامی از گذشته چیز دیگری ندارند و به اذعان عالمان مسیحی، مسیحیت دست خوش تحریفات فراوان شده و نمی توان آن را دین الهی به شمار آورد!. اگر قرآن انجیل را نام می برد، آن انجیلی را می گوید که بشارت دهنده پیامبر اسلام است و جالب اینست که ده ها انجیل متعدد وجود دارد مانند: مَتّی، مَرقُس، لوقا، یوحنا و … همین تعدد یکی از دلایل واضح تحریف انجیل واقعی است.

در قرآن کریم هیچ گاه لفظ اناجیل [انجیل های متعدد] نیامده بلکه به یک کتاب انجیل اشاره می کند که ویژگی های خاصی مثل عدم تثلیث، عدم کشته شدن و مصلوب شدن عیسی ع، عدم فرزندن بودن عیسی برای خدا (العیاذبالله) و از همه مهمتر انجیل اصل بشارت دهنده پیامبر اسلام بوده است که انجیل های کنونی دست نوشته افراد عادی و محرف است و تاریخ اناجیل و نابودی کتابخانه های آنها و اعتراف خود علمای مسیحی شاهد های محکم و برهان روشن برای انسان های اندیشمند و عاقل منصف است که اناجیل کنونی تحریف شده و غیر وحیانی است و ربطی به حضرت عیسی علیه السلام ندارد و در آن انواع تهمت ها و دروغ ها به پیامبران الهی علیهم السلام داده شده است. 

آنچه که هست اینست مسیحیان هیچ سندی در دست ندارند که این کتب که اکنون به اسم اناجیل می خوانند کلام حضرت عیسی علیه السلام است.ما در بخش مسیحیت شناسی سایت به صورت جدی به نقد اناجیل پرداخته و انشاالله خواهیم پرداخت توصیه می کنیم از اینجا کلیک کنید و بخوانید.

در سرتاسر کتاب مقدس مسیحیان انواع خشونت های سنگین و سخت وجود دارد هرچند به ظاهر امروزه تبشیری های مسیحیت در مقابل ساده لوحان بی سواد؛ مسیحیت را دین محبت معرفی می کنند و اسلام را دین خشونت!، اما نمی توانند جنایت های کلیسا را فراموش کنند یا متون خود را که پر است از انواع نسبت های ناروا به خدا و پیامبران و حتی حضرت عیسی علیه السلام نادیده بگیرند. شما انواع جنگ ها و کشتارهای بزرگ در طول تاریخ مثل جنگ جهانی اول و دوم را به همراه دوران قرون وسطی که اوج قدرت و جنایات کلیسا بوده را ببینید اذعان خواهید کرد که کشورهای مسیحی با حمایت کلیسا چه مصائبی را بر کشورهای مظلوم وارد ساخته اند و در همین عصر کنونی جنگ عراق، یمن، سوریه و هزاران فساد دیگر از کشورهای مسیحی برمی خیزد و به اسم دین مسیحیت، آزادیخواهان و ظلم ستیزان را تخدیر و بی خاصیت کرده اند، آیا ثمره محبت مسیح علیه السلام این ننگ ها ست!. چرا مسیحیان جهان در مقابل دولتمردان خود نمی ایستند بلکه حمایت نیز می کنند، آیا شیطان همین رفتارها و دین داران بی خاصیت و منفعل را نمی خواهد؟

آیا دین داری به ظاهر محبتی که در مقابل ظالم ناایستد و به مظلوم کمک نکند یکی از فرقه های شیطان نیست؟.

حالا شما انواع فرقه های جهان را مقایسه کنید با منطق شیعه که جمعیت کمتری دارند و در حدود چهل سال از انقلاب می گذرد در این زمان کم با وجود انواع تحریم و فشارها به پشتوانه حرکت شجاعانه امام حسین علیه السلام به اعتراف دوست و دشمن پیشرفتهای چشمگیری داشته  و چطور مقابل ابر قدرتها مثل امریکا و اسرائیل کودک کش ایستاده و از مظلومان حمایت می کند اینست عقلانیت و محبت واقعی. محبت واقعی برای امیر المومنین علی علیه السلام و  پیروان واقعی اوست ، زمانی که شنید دشمن خلخال از پای زن یهودی در مرزهای اسلامی برده انداینطور واکنش نشان دادند « شنیده ام كه یكى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و دیگرى ، بر زنى از اهل ذمّه و، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است . و آن زن جز آنكه  از او ترحم جوید چاره اى نداشته است . آنها پیروزمندانه ، با غنایم ، بى آنكه زخمى بردارند، یا قطره اى از خونشان ریخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از این رسوایى از اندوه بمیرد، نه تنها نباید ملامتش ‍ كرد بلكه مرگ را سزاوارتر است» .

جا دارد برای مثال نمونه ای از محبت مسیحی! را برای شما بیان کنیم. در جنگ های صلیبی در بیت المقدس که به دستور رسمی پاپ انجام شد ویل دورانت از جنایت مسیحیان و راهبان و عالمان مسیحی که در این جنگ شرکت داشتند بر علیه مسلمانان اینگونه گزارش می دهد:

«چیزهای بدیعی‌ از هر سو به چشم می‌خورد، جمعی از مسلمین را سر از تن جدا ساختند، زنان را با ضرب دشنه، می‌کشتند، ساق پای اطفال شیرخوار را گرفته به جبر، آنها را از پستان مادرانشان جدا می‌ساختند و به بالای دیوارها، پرتاب می‌کردند و یا با کوفتن آنها، بر ستون‌ها، گردنشان را می‌شکستند! و در نتیجه ۷۰۰۰۰ نفر مسلمان را که در شهر مانده بودند به هلاکت رساندند! یهودیانی را که جان سالم به در برده بودند، در کنیسه‌ای جمع کردند و همه را زنده زنده‌ سوزاندند».ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۱۳، ص ۱۵.

این در حالی است که رفتار مسلمانان با صلیبیان کاملاً برعکس بود. جان دیون پورت می‌نویسد: «وقتی‌که صلاح‌الدین، سلطان سوریه برای بار دوم، این‌ شهر (بیت‌المقدس) را پس گرفت، بعد از تسلیم شدن شهر حتی یک نفر کشته نشد و حداکثر ترحم‌ را نسبت به اسیران مسیحی ابراز کرد».دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ص ۱۳۹.

دینی که حضرت عیسی علیه السلام آورده دینی است که به مبعوث شدن پیامبر گرامی اسلام بشارت داده و پیروان خود را به آن فرا خوانده است. با آمدن اسلام بقیه ادیان هیچ اعتباری ندارند و اگر به آنها دین گفته می شود بر اساس گذشته و سابقه آنهاست. خروج از اسلام و مسیر الهی یعنی وارد در مسیر شیطان شدن که از آن به ارتداد یاد می شود.

لازم به ذکر است ارتداد مختص به اسلام نیست و حکم آن در ادیان ماقبل هم بوده است البته یهودیان با آمدن عیسی علیه السلام موظف بوده اند به دین تکامل یافته تر از خود یعنی مسیحیت ایمان بیاورند، و یک یهودی پس از آمدن حضرت عیسی اگر به او ایمان نمی آورد عملا مقابل خدا ایستاده و مرتد از هدایت است. حال پس از آمدن پیامبرگرامی اسلام تمام یهودیان و مسیحیانی که از زمان بعثت ایشان تا آخرالزمان هستند باید به دین اسلام که کامل ترین ادیان و آخرین ادیان است ایمان بیاورند و تمام انبیاء آمدند تا این مسیر را تکامل ببخشند و بشارت دهند دین اسلام باشند و یهودی و مسیحی با ایمان کسی است که به دین اسلام ایمان بیاورد و بگوید «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول‌الله و اشهد ان علیاً ولی‌الله».

در کتاب مسیحیان حکم ارتداد اینگونه است:

اگر كسی‌ مرتدّ شود آیا بازگشت‌ نخواهد نمود؟   پس‌ چرا این‌ قوم‌ اورشلیم‌ به‌ ارتداد دایمی‌ مرتدّ شده‌اند و به‌ فریب‌ متمسّك‌ شده‌، از بازگشت‌ نمودن‌ اِبا می‌نمایند؟  من‌ گوش‌ خود را فرا داشته‌، شنیدم‌ امّا براستی‌ تكلّم‌ ننمودند و كسی‌ از شرارت‌ خویش‌ توبه‌ نكرده‌ و نگفته‌ است‌ چه‌ كرده‌ام‌ بلكه‌ هر یك‌ مثل‌ اسبی‌ كه‌ به‌ جنگ‌ می‌دود به‌ راه‌ خود رجوع‌ می‌كند. … حكیمان‌ شرمنده‌ و مدهوش‌ و گرفتار شده‌اند. اینك‌ كلام‌ خداوند را ترك‌ نموده‌اند پس‌ چه‌ نوع‌ حكمتی‌ دارند.

بنابراین‌ زنان‌ ایشان‌ را به‌ دیگران‌ خواهم‌ داد و مزرعه‌های‌ ایشان‌ را به‌ مالكان‌ دیگر. زیرا كه‌ جمیع‌ ایشان‌ چه‌ خُرد و چه‌ بزرگ‌ پر از طمع‌ می‌باشند و همگی‌ ایشان‌ چه‌ نبی‌ و چه‌ كاهن‌ به‌ فریب‌ عمل‌ می‌نمایند. کتاب مقدس، ارمييا، فصل ۸، بند ۴ الی۱۰

توماس آکویناس (متوفی ۱۲۷۴ م) که یکی از بزرگ‌ترین و صاحب نفوذترین دانشمندان مسیحی است، می‌گوید: «کلیسای کاتولیک هزاران نفر از بدعت گذاران مسیحی را سوزاندو یا گردن زد». نه تنها مجازات مرتد مرگ بود؛ بلکه مجازات نگهداری کتاب مرتدان نیز مرگ بود. و انواع دادگاه های تفتیش عقاید در تاریخ توسط عالمان کلیسا برپا می شده است.

در حالی که مسیحیان در اقدامات تبلیغی خود، کلیساها و مسیحیان را صلح ­دوست و انسان ­دوست و بدور از خشونت معرفی می­ نمایند، شکنجه ابزار عادی آنان در تغییر مذهب دیگران و تحمیل دیدگاه­های شان داشته است.شکنجه­ های بسیار فجیع که بویژه در مستعمرات بکار می بسته اند. صدور حکم اعدام برای گالیله به این دلیل که زمین را کروی معرفی کرده بود زبانزد خاص و عام می­باشد.

در طى دوره قرون وسطى و حاکمیت کلیسا کار پاپ و روحانیت مسیح تکفیر و تحریم بود و میلیون­ها انسان حق ­جو و دانشمند را اعدام و شکنجه کردند.

شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+تصاویر

آیا نجس دانستن کفار توهین به آنها نیست؟

تاثیر قرآن و پیامبر اسلام بر اروپای عصر رنسانس

پرورش يزيد در مهد مسيحيت

پاپ و روحانیت کلیسا در این دوران جان ملت­ها را به لب رساندند. آنان دستگاه گسترده تفتیش عقاید و افکار دایر کردند و کلیه مخالفان فکرى عقیدتى خود را اعدام و سر به نیست کردند.

نویسنده کتاب «علم و دین» مى­گوید: در این دوره سیاه « پنج میلیون» نفر به جرم فکر کردن و سرپیچى از فرمان پاپ به دار زده شدند، گروه بسیارى را در سیاه­چال­هاى تاریک و مرطوب روم و… زندانى کردند، از سال ۱۴۸۱ تا ۱۴۹۹ میلادى یعنى در طى ۱۸ سال به دستور دادگاه تفتیش ‍ عقاید، ۱۰۲۲۰ نفر را زنده سوزاندند، ۶۸۶۰ نفر شقه کردند و ۹۷۰۲۳ نفر را در زیر شکنجه کشتند.»

از اینجا کلیک کنید و مقاله «شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+ تصاویر» را ببینید.

لازم به ذکر است در اسلام عقاید باطنی هر کسی به خود او مربوط است (لااکراه فی الدین)، اکراه و اجباری در عقاید باطنی افراد وجود ندارد مگر اینکه بخواهد کفر و ارتداد خود را به دیگران اعلام کند و آن را تبلیغ کند. تبلیغ علنی کفر و انحراف در اسلام جرم است و بدیهی است باعث فساد جامعه است و باید مجازات بشود. و آزادی به این معنا نیست که هر کسی هر محصول فاسدی را در جامعه بفروشد و جان انسانها را به خطر بیندازد و حاکمیت با او برخورد نکند. روح انسانها جایگاه مهمتری نسبت به بدن انسان دارد لذا بخاطر حفظ جامعه با تبلیغ کنندگان راه شیطان و کفر مقابله می شود.

لااکراه به این معنا نیست که دزد بگوید من دین ندارم و چون دین ندارم دزدی برای من حرام نیست!، بلکه صدها روایت باب حدود و قوانین برای قانون مند کردن رفتارهای بشر است که به دیگران تعدی نشود، همینطور کسی حق ندارد در مقابل راه خدا راه های باطل را ترویج کند، بدیهی است خدای متعال از هر چه بگذرد از کفر و از کسی که دعوت به کفر یا تبلیغ کفر را بکند نمی گذرد.

الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ لَمَّا سَألَهُ محمّدُ بنُ مسلمٍ عَن المُرتَدِّ ـ : مَن رَغِبَ عن الإسلامِ و كَفَرَ بما أنزَلَ اللّه ُ على محمّدٍ صلى الله عليه و آله بعدَ إسلامِهِ فلا تَوبَةَ لَهُ و قد وَجَبَ قَتلُهُ و بانَت مِنهُ امرَأتُهُ و يُقَسَّمُ ما تَرَكَ على وُلْدِهِ . الكافي : ۷/۲۵۶/۱ .

امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال محمّد بن مسلم از حكم مرتدّ ـ فرمود :

هر كه از اسلام روى برتابد و پس از مسلمان شدن ، به آنچه خداوند بر محمّد صلى الله عليه و آله نازل فرموده است ، كفر ورزد، توبه اش پذيرفته نيست و بايد كشته شود ، زنش از وى جدا گردد و ميراثش ميان فرزندانش تقسيم شود . 

حضرت آیت الله مکارم شیرازی

پرسش : مرتد فطری و مرتد ملّی به چه کسی گفته می شود؟

پاسخ : مسلمانی که از اسلام خارج شود و کفر را اختیار کند، مرتد نامیده می شود. مرتد بر دو قسم است : مرتد فطری و مرتد ملّی. و مرتد فطری کسی است که پدر و مادر او یا یکی از آنها در هنگام به دنیا آمدن او مسلمان باشند و خود او نیز پس از تمیز، مسلمان باشد و سپس کافرشود؛ و مرتد ملی کافرى که از پدر و مادر غیر مسلمان متولد شده ولى پس از قبول اسلام مجدداً کافرگردیده است.

پرسش : مرتد ملی چه تفاوتی با مرتد فطری دارد؟

پاسخ : مرتد ملی چند حکم متفاوت با مرتد فطری دارد. نخست اینکه اول او را توبه می دهند اگر توبه نکرد حکم قتل اجرا می شود، دیگر اینکه اموال او میان ورثه تقسیم نمی شود مگر زمانی که بمیرد یا کشته شود، سوم اینکه زوجه اش عده طلاق نگه می دارد از همان زمان که ارتداد حاصل شد در حالیکه زوجه مرتد فطری عده وفات نگه می دارد.

پاسخ : مرتد فطری توبه اش به حسب ظاهر قبول نیست (هرچند در واقع در نزد خدا قبول می شود) ولی مرتد ملی توبه اش پذیرفته است. البته اگر یقین کنیم مرتد فطری توبه حقیقی کرده است گرچه شرعاً توبه او پذیرفته نیست و حدّ ساقط نمی شود اما در بقیه احکام (مانند پاک بودن و کفن و دفن و نماز) مانند سایر مسلمانان است.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

پرسش : اگر یک جوان مسلمان زاده خداوند را در مسیحیت پیدا کند و مسیحی شود تکلیفش چیست؟ آیا مرتد است و خونش حلال است؟

پاسخ : چنین کسی مرتد است ولی مادام که تظاهر و تبلیغ نکند جان و مالش محفوظ است.

پرسش : فردی به بنده پیشنهاد داده اگر به دین آنها رو بیاورم (غیر از اسلام) خانه و زندگی خوبی برایم فراهم می کنند. بنده از ناچاری و بدبختی می خواهم قبول کنم. نظر حضرت عالی چیست؟

پاسخ : اولا آنها به احتمال قوی دروغ می گویند و ثانیا به فرض که چنین باشد هیچ انسان با ایمانی دین خود را به خاطر دنیا تغییر نمی دهد.

منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی مکارم شیرازی.

ویژه نامه کفار و بلاد کفر و احکام غرب نشینان

*-مدرس حوزه و بنیانگذار سایت هدانا.

**- تحصیل در محضر جمعی از مراجع عظام تقلید.

***- هدانا برآیند فعالیتی گروهی با نظارت دقیق، برای معرفی مطالب خوب دینی به شماست، امیدواریم این توفیق را داشته باشیم به عنوان یک منبع به روز و قابل اعتماد دسترسی به معارف اهل البیت(علیهم السلام) را برای شما مخاطبان عزیز و گرامی در حوزه های مختلف معرفتی ساده و کاربردی تر کنیم.

حکم فروش مردار یا گوشت ذبح شرعی نشده به غیر مسلمان

حکم تغییر دین برای دریافت پناهندگی

حکم ارتباط و معاشرت با فردی که مرتد شده

چرا مجازات ارتداد در اسلام اعدام است

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط سایت هدانا منتشر خواهد شد.

آدرس ایمیل شما به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

لطف کنید بگویید کجای کتاب مسیحیان ازآمدن دین اسلام خبرداده که شما دیدید من ندیدم؟

سلام علیکم عزیزم شما لطف کنید بگویید کجای انجیل فعلی ارتباطی به حضرت مسیح واقعی دارد؟!… کتابی که صدها بار توسط افراد بشر دست نویسی شده! تا جایی که مسیح علیه السلام شرابخوار گشته (العیاذ بالله) و دهها تهمت دیگر به پیامبر خدا!!! و خود پدران کلیسا هم به آن اذعان می کنند که انجیل فعلی آن انجیل حضرت عیسی نیست، چطور انتظار دارید چنین کتابی اسلام که هیچ؛ یک کلمه حرف خدا در آن باشد!…

شما محبت کنید یک دوره نظرات بزرگان مسیحیت را درباره همین انجیل بخوانید. چند مقاله درباره تحریف انجیل در سایت موجود هست لطف کنید مطالعه بفرمایید.

هر زمان محبت کردید انجیل واقعی را از میان اینهمه انجیل (!) پیدا کردید و به ما نشان دادید!؛ ما هم به شما خبر دادن به دین اسلام را نشان خواهیم داد.

وفقکم الله لکل الخیر

با سلام من مطالب و نظرات و سوال و جواب های برخی از اعضا رو خوندم ی مسئله که برام پیش اومد اینه که: بنا به نظر مراجع و مطالب مطرح شده تا شخصی علنا ابراز ارتداد نکنه و بعبارتی تغییر دینشو آشکار نکنه کسی نمی تونه و نباید چیزی بگه و تعدی بهش بکنن! با این حساب اگه مسلمان زاده ای بعداز مطالعه و بررسی بنا به هر دلیلی به مسیحیت مایل ومومن بشه اساسا نباید تا وقتی ابراز نکرده کسی بشه کاری داشته باشه! از طرفی برای استخدام ها(معمولا در برگه های درخواست)از دین افراد سوال میشه که بر اساس اشتباهه والبته در خانواده های مسلمون هم با توجه به تفاوت در عبادت و رفتار بر حسب دستورات ادیان نمیشه تغییر دین رو پنهان کرد!

با توجه به مطالب بالا یا دین رحمت(اسلام) ایراد داره در بیان و عمل! یا مسلمونا حرف (ایمان)وعملشون همخوانی نداره! ویا به بیان صریح مذهب تشیع ایرانی به تصفیه جامعه و خونریزی به اسمه دین متمایل شدن! نظر حضرت عالی؟!

سلام علیکم تشکر از اینکه نظرات رو مطالعه کردید. اگر کسی همانطور که نوشته اید به هر روش باطلی گرایش پیدا کند و قلبی باشد و اعلام هم نکند بین او و خداست و بدیهی است کسی او را نمی شناسد و او در قیامت در جهنم خواهد بود. برادر عزیز دقت کنید، خود شما می فرماید استخدام، خب بدیهی است که هر دستگاه و ارگان دولتی که دولت اسلامی است باید افرادی را استخدام کند که پایبند به این اصول باشد، و عقل هم همین حکم را دارد، شما اگر کارخانه ای داشته باشید افرادی را استخدام می کنید که اولا متخصص باشند ثانیا شما را به عنوان مدیر کارخانه و راهبر قبول کنند و بخواهند تحت مدیریت شما تلاش کنند، اگر شما را قبول نداشته باشد و صرفا به فکر منافع شخصی خودش باشد، طبیعی است شما از گزینه های دیگر که در نوبت هستند و این نقایص و انحرافات را ندارند استفاده کنید. ثانیا دین رحمت با روش عقلانیت هست نه پندارهای خام. ثالثا حرف و عمل مسلمانان الان محل بحث ما نیست، شما مبانی اسلام را، دعوت به توحید، اخلاق، کرامت را ببینید، سلوک امیر المومنین علی علیه السلام را ببینید، حالا اگر ادعایی دارید مرد باشید و باشیم بجای بهانه خودمان مرد و مردانه در میدان باایستیم و نماد خوبی باشیم، چرا یاد گرفته ایم فقط به دیگران انتقاد کنیم؟!. پس شما هزاران روایت در اخلاق و کرامت اسلامی را بخوانید و از خودتان شروع کنید وحرف و عمل خودتان حداقل یکی باشد. رابعا عزیزم ظاهرا ذهن شما خیلی خشن هست، و ظاهرا مخاطب خارج از کشور هستید، چه تصفیه ای!!، بسیاری از اقلیت های مسیحی، یهودی و … در این کشور استخدام می شوند، در مجلس نماینده دارند، مسالمت آمیز زندگی می کنند، اگر اشکالاتی هم هست باید برطرف شود اما این دلیل نیست که مسیحیت کنونی حق باشد. اگر اهل مطالعه هستید و تحت تبلیغات دشمنان شیعه نیستید، لطف کنید تاریخ اناجیل، تاریخ جنایات همین کلیسا را بخوانید ببینید چه گذشته ای دارند و الان هم کشورهای مسیحی دنیا چه بلایی سر سایر کشورها وارد کرده اند، گذشته از اینها دهها کتاب در نقد مسیحیت نوشته شده که مسیحیت کنونی اصلا دین نیست، دینی دست ساز و بشری است و مسیحیت اصلی از بین رفته است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ببخشید ،سوال داشتم و میدونم خیلی ها میپرسن و سوال خیلی ها هم هست ، اینکه از ابتدای اسلام تا کنون نسبت مسلمانان به ادیان دیگر خیلی کم بوده تا به امروز که از حدود ۸میلیارد انسان کمی بیشتر از ۱میلیارد انسان مسلمانند ،و اگه بحث شیعه و سنی را کنار بذاریم ممکنه دینداری نیمی از مسلمانان هم مورد قبول خدا نباشه، تعارف نیست و واقعیته دیگه، سوالم اینه تکلیف اون همه ادم چی میشه روز قیامت؟ آیا همه به جهنم میرن ؟ ***

سلام علیکم لطفا در هر دیدگاه یک سوال مطرح کنید تا بتوانیم با توجه به حجم سوالات سایر عزیزان در بخشهای مختلف سایت سریعتر پاسخ بدهیم. ببینید، اصل اولی این هست که خدای متعال حجت را بر همه تمام می کند. اصل دوم این هست حساب و کتاب و بهشت و جهنم بر اساس حجت های اتمام شده است. بنابراین، اگر کسی اسلام به او رسیده باشد، یا فرصت داشته که درباره دین حق یعنی اسلام تحقیق کند و بدان عمل کند فردای قیامت اگر عمل کرده باشد جایگاهش بهشت است اما ار کوتاهی کرده باشد، یا عناد ورزیده باشد و به دنبال هوی نفس رفته باشد مواخذه می شود. اما جمع کثیری هستند که چه بسا اسلام بدانها نرسیده باشد و اگر می رسید قبول می کردند، اینها جزو مستضعفین فی الارض هستند، بخشی از روایات ناظر به اینهاست. حساب و کتابب آنها بر اساس عقل و رفتارهای فطری است، مثلا دزدی نکرده باشند، ظلم نکرده باشند. چنین افرادی در برزخ یک مرحله تکاملی دارند و ولایت ائمه و اسلام بر آنها عرضه می شود. اما باز تاکید می کنم افرادی که واقعا کوتاهی نکرده باشند و در راه حقیقت تلاش کرده اما اسلام به سرزمین آنها نرسید. اما اگر کسی کوتاهی کرد در راه شناخت خدا و حجت های او در زمین، بدیهی است باید پاسخ بدهد. بخش بعدی سوال شما ناظر به جمعیت مسلمانان است که به نظر شما کم است، ببینید پرونده دین اسلام تا قیامت باز است، شاید امروزه به پندار شما تعداد کم باشد اما در حال روز به روز در حال افزایش است و در عصر ظهور میلیونها نفر سالهای متمادی به اسلام گرایش پیدا می کنند و اسلام فراگیر می شود. هنوز زود است که شما کارنامه را ببندید و نتیجه گیری کنید، پس باید مجموعه دوران قبل و بعد از خودتان را هم به حساب اضافه کنید تا نتیجه صحیح را بگیرید. در سایت هدانا سرچ کنید و درباره مستضعف فی الارض بیشتر مطالعه نمایید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام. ممنون از سایت خوبتون. من یه سوال داشتم.. مگر خداوند در قرآن نگفته هیچ اجباری در دین نیست؟ پس چرا اگر یک مسلمان،مسیحی شود گناهکار است؟ مگر خدای یکتا را ستایش نمیکند؟ مگر پیامبر او را قبول ندارد؟

سلام علیکم برادر عزیز بارها این سوال را پاسخ داده ایم، ظاهرا شما فرصت مطالعه متن و نظرات سایر دوستان را نداشته اید!. در بحث لا اکراه فی الدین، لطف کنید در سایت سرچ کنید، این به این معنا نیست که افراد آزاد هستند که به هر مسلکی عمل کنند و هر جنایت یا کاری را انجام بدهند، انسان آزاد است که هر دینی را انتخاب کند یا هر روشی را داشته باشد، مثلا دزدی کند، یعنی جبر در انتخاب ندارد، اما اگر مثلا دزدی را انتخاب کرد این به این معنا نیست که دین در جنبه کیفری و حقوقی او را رها کند که به مال مردم آسیب بزند، یا در آخرت مواخذه نشود. در بحث دین هم همین است، اگر کسی در ذهن خود مسیحی، یهودی یا مشرک شد، انتخاب اوست و به خود او ربط دارد اما در قیامت مواخذه می شود، در دنیا هم تا زمانی که اعلام شرک و کفر نکرده کسی به او کاری ندارد اما اگر آمد تبلیغ کفر و انحراف کرد، بدیهی است که مجازات هایی برای او قرار داده شده است. پس لا اکراه یعنی شما آزاد در انتخاب هستید نه اینکه آزاد باشید که کفر و شرک را تبلیغ و به دیگران اعلام کنید. درباره مسیحیت، برادر عزیز مسیحیت کنونی هیچ ربطی به حضرت مسیح ندارد!، آیینی تحریف شده است که در آن دست های شیطان به خوبی دیده می شود و تهمت های سنگینی العیاذ بالله به حضرت مسیح می زنند!. دین مسیحیت واقعی دینی است که به حضرت محمد ص بشارت داده و با آمدن دین اسلام عمل به آن دین هم منسوخ شده است چه برسد به مسیحیت کنونی که انجیل های آن دست نوشته و تحریفات پس از حضرت عیسی است. انجیل واقعی از بین رفته است. لطف کنید تاریخ اناجیل را که خود بزرگان مسیحیت نوشته اند بخوانید می فهمید چه خبر است. خدای مسیحیت با خدای اسلام متفاوت است، تثلیث و سایر نسبتهایی که به خدا در مسیحیت می زنند اصلا قابل قبول نیست و نوعا شرک است!. لطف کنید یک دوره خداشناسی برهانی را بخوانید تا بهتر خدای یکتا را بشناسید. در هر حال دین مسیحیت کنونی هیچ ارتباطی به خدا و حضرت مسیح ندارد، چطور انتظار دارید که کسی از دین حق یعنی اسلام به راه انحراف و غیر خدا برود و گناهکار نباشد. ما حضرت عیسی مسیحی را قبول داریم که یکتا پرست بوده، شراب نمی خورده، و بشارت به پیامبری حضرت محمد علیه السلام داده است، نه مسیحی که کلیسای امروز از خودش ساخته و بجای آن مسیح واقعی تبلیغ می کند. توصیه می کنم بخش مسیحیت پژوهی سایت هدانا را مطالعه کنید، سطح مطالعات خود را افزایش بدهید تا حقیقت برای شما بیشتر آشکار شود. وفقکم الله لکل الخیر

امتیاز بینندگان:5 ستاره

من شدیدامذهبی هستم. یه سوال داشتم.خواستگاری دارم که بهش علاقه مندم.اماباتوجه باشرایط سخت زندگی وبیکاری ازمن خواسته که درصورت ازدواج کردیم به خارج ازکشوربریم وپناهده شویم.ومن هم چون اوبه دین مسیحیت روی بیاورم تاپناهدگی بهمون بدن؟اصلانمیتونم دین م تغییربدم .به خداواهل بیت که شیفته ش هستم پشت کنم.ازشماکمک میخام راهی جلوپام بزارید

سلام علیکم بدیهی هست که چنین مسیری بسیار خطرناک است و دنیا و آخرت شما را چه بسا نابود کند. حتی در روایات امر شده اگر شیعه ای در شهر کفر بود و برای دینداری او ضرر داشت واجب است که از کشور کفر به کشور و شهرهایی که اهل ایمان هستند هجرت کنند، حالا شما با اینکه به شدت مذهبی هستید، اصلا متوجه خطرات بعدی حضور نیستید!. آیا اینقدر وضعیت مالی شما خوب نیست که باید به کشورهای کفر پناهنده بشوید؟!. در هر حال کاملا مشخص هست چنین خواستگاری اصلا مناسب نیست وتعجب بیشتر اینکه خطر این مسئله را نمی بینید، و بدیهی است تغییر دین از اسلام کفر است. همسری که شما را وارد این جریانات تغییر دین بکند مطمئن باشید بعدا شما را به گناهان دیگر هم وادار می کند. در هر حال بدیهی هست که اگر کسی در کشور خودش عرضه نداشته باشد کاری را انجام بدهد با پناهنده شدن در کشورهای دیگر که شرایط سخت تری دارند بتواند زندگی کند. در هر حال اینطور هم نیست به صرف خروج فرش قرمز جلوی پای شما پهن بشود، و هیچ خطری شما را تهدید نکند. با دقت روی این نکات فکر کنید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.سوالی داشتم،اگر قرآن میگه لااکراه فی الدین(هیچ اجباری در دین نیست)چرا پس کسایی که نمی خواهند مسلمان شوند رو مجازات میکنه و به جهنم روانه میکنه؟!

سلام علیکم بنده از شما می پرسم کمی روی همین جمله فکر کنید،هیچ اکراهی در دین نیست، یعنی چه؟… یعنی اگر کسی آمد به منزل شما دزدی کرد، یا تعرض کرد این در دنیا مجازات ندارد!، یا حقش جهنم نیست!. خب کمی تفکر کنید منظور اینها نیست وگرنه اینهمه احکام و حدود الهی برای مجرمین نبود. پس منظور این آیه این نیست هرج و مرج بشود و هر کسی هر غلطی خواست بکند، انسانها را به فساد برساند یا قتل و غارت بکند بعد آیه بفرماید هیچ اجباری نیست! هر دین و روشی که خواستید داشته باشید!!!، خب بدیهی هست منظور این نیست.

منظور چیست؟، منظور این است که انسان تکوینا آزاد است که راه حق و درست را برود، یا راه کفر و جهنم را برود. برای مثال شخص آزاد است راه درست را مثل شما برود و به دنبال روزی حلال باشد، یا یک نفر برود دزدی کند، اما اگر دزدی کرد، به این معنا نیست که حکومت اسلامی او را تعزیر نکند. دقت کنید شما آزاد هستید که راه خدا و اسلام را بروید، یا راه شیطان و کفر، آزادید مجبور آفریده نشده اید که حتما به بهشت یا جهنم بروید، دست خود شماست، اما اگر راه حق را انتخاب کردید خب حمایت و آثار الهی هست، و اگر راه کفر را کسی رفت، باید تبعات عمل خود را بپذیرد که همانا گمراهی و جهنم است. دقت کنید: به زبان علمی لا اکراه فی الدین، شما مجبور تکوینی نیستید اما در تشریع مسئول و موظف هستید. یعنی تکوینا افراد بین راه حق و باطل آزاد هستند در انتخاب، اما در نظام تشریع و قانونگذاری اگر کسی آمد دزدی کرد و جامعه ها را بهم زد به زندان می رود. کمی درباره تشریع و تکوین تحقیق نمایید. ضمنا ادامه آیه را نیز حتما بخوانید، بحث قد تبين الرشد من الغى را نیز دقت کنید، و بحث ظلمت و نور را هم دقت داشته باشید تمام اینها شرح همین فراز است. لطف کنید در سایت سرچ کنید و درباره آیه لااکراه مطالب بیشتری عرض کرده ایم، حتما بخوانید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام مجدد خدمت شما برادر گرامی،بنده آدرس سایت شما رو به اون دوستم میدم که با هم بحث و گفتگو کنید. من با توضیحات شده باز هم مثل قبل قانع شدم.ممنونم از شما

سلام آقای یوسف وند دوست عزیزم.قبل از هر چیز خودم را معرفی کنم که من همان آلفردریک هستم که از دین مسیح به لطف و یاری شما به اسلام درآمدم هستم. ضمن عرض سلام و خسته نباشید از اینکه به سوالات دوستان پاسخ میدید و پیگیر هستید بسیار خوشحالم و آرزو میکنم که این راه را ادامه بدید. برای طرح دو سوال مزاحم شدم: ۱-بنا به تحقیق من مذهب شیعه رو انتخاب کردم و در نماز خودم از مهر استفاده نمیکنم درسته که در مکتب شیعه استفاده از مهر الزامی هست اما دوست سنی بنده گفت که شیعه میگه ۷ عضو بر روی خاک باشه چرا ۱ عضو روی خاک هست و بقیه روی فرش؟ و اینکه زمان احمد(ص) در خانه ها موزایک و فرش وجود نداشته و منابعی رو هم آورد از کتاب های خودشون که میگفتند امام هم روی حصیر و یا عبای خودشون نماز میخوندن و از مهر هم استفاده نمیکردند.با توجه به مطالبی که شنیدم از دید بنده سجده ی عادی و بدون مهر اشکالی نداره هرچند که ما نمیتونیم حکم از خودمون در بیاریم ولی بنظر شما اینکه بنده از مهر استفاده نمیکنم و هنگام سجده روی فرش سر میگذارم ایراد داره؟ ۲-من متوجه شدم که مسئله تثلیث در مسیحیت رو قرآن کاملا رد میکنه: پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است. نسا۱۷۱ حالا با توجه به اینکه اعتقاد ندارم پدر پسر روح القدوس خدا هستند اشکال نداره که در آغاز بعضی امور نام این ها رو نا خود آگاه و از روی عادت تکرار میکنم هرچند که منظورم از پدر صرفا خداست و پسر مسیح و صرفا روح القدوس که به معنای تثلیث نیست. در واقع اینطور فکر میکنم که در کنار اسم خدا اسم نجات بخش مسیح و فرشته ی روح القدوس که به نوعی تصدیق کننده ی مسیح هم هست باشه بهتره. و اینکه صلیبی که از کودکی پدر بزرگم که فوت کرده اند به من داده رو هنوز به گردن دارم اشکال نداره؟ و اینکه صلیب رو هنوز در نیاوردم اینه که اطرافیانم فکر نکنند که از ارادتم به مسیح کم شده هرچند که اعتقادات من از پایه عوض شدند اخیرا هم متوجه شدم که در کتاب اپوکریفا که حدودا مال سال ۱۵۰ میلادی هست از زبان پطرس نوشته شده: وقتی او (مسیح) این چیزها را گفت، من (پطرس) او را دیدم که ظاهراً توسط آن‌ها بازداشت شده بود؛ و گفتم: “چه می‌بینم، مولای من؟ آن شمایید که آن‌ها گرفته‌اند و همانا شما هستید که مرا چسبیده‌اید؟ یا آن کیست که شاد و خندان بر روی درخت (صلیب) است؟ و آیا او شخص دیگری است که که دست و پای او را می‌کوبند؟”

نجات دهنده (مسیح) به من گفت: “آنکه او را بر روی درخت (صلیب)، شاد و خندان می‌بینی، عیسای زنده است؛ ولی این یکی که بر دستان و پاهایش میخ می‌زنند، پوست و گوشت او است، که بدلی است تا باعث شرمندگی آن‌ها شود، کسی که شبیه او شده‌است؛ ولی به او و به من نگاه کن!” و در قرآن هم که مسئله ی مصلوب شدن مسیح رد شده اما توضیح کاملی داده نشده امکان داره صرفا جسم عیسی یا یک بدل از اون مصلوب شده باشه؟چون بالاخره یه نفر مصلوب شده. بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستم. خیلی ممنونم.

سلام علیکم برادر عزیز امیدوارم همیشه سلامت و در مسیر هدایت الهی باشید. و ما در این مسیر اگر خداوند توفیقی بدهد فقط گوینده هستیم و هدایت برای خدا و در دست اوست که بندگان پاک نهاد و تلاشگر را هدایت می کند و ان شاالله ما و شما نیز در این مسیر باشیم.

۱-از اینکه به اسلام گرویده اید خوشحالیم و جای شکر دارد و بدانید اسلام واقعی شیعه است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دو گوهر گرانبها تا قیامت برای هدایت انسانها قرار داد ، یکی قرآن کریم و یکی اهل البیت. این در روایت ثقلین آمده که مورد قبول شیعه و سنی است و اسناد فراوانی دارد. پس در هر حکم شرعی ببینید قرآن کریم و اهل البیت چه فرموده اند. ۲-همانطور که قبلا هم عرض شد سعی کنید که سوالها کوتاه و موردی باشد، و در ذیل نوشتار مرتبط سوال بفرمایید تا مناسب حال مخاطبان باشد.

۲- به دوست اهل سنت سلام برسانید و بگویید که شيعه و سني اتفاق دارند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بر زمين سجده مي كرده و مي فرموده است : أعطيت خمسا لم يعطهن أحد قبلي … وجعلت لي الأرض مسجدا وطهورا .صحيح البخاري ، البخاري ، ج ۱ ، ص ۸۶ . پنچ چيز به من داده شده است كه به هيچ كس قبل از من داده نشده است … زمين براي من محل سجده و پاك كننده قرار داده شده است . و نيز از ابو وائل نقل شده است كه مي گفت :

رأيت النبي ( ص ) إذا سجد وضع جبهته وأنفه علي الأرض .أحكام القرآن ، الجصاص ، ج ۳ ، ص ۳۶ ، و مسند احمد ، ج ۴ ، ص ۳۱۵ ، ۳۱۷ . پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله را ديدم كه وقتي سجده مي كرد ، پيشاني و بيني اش را بر زمين مي نهاد . و صحابه رسول خدا (صلي الله عليه و آله ) نيز به تبعيت از آن حضرت ، جز بر زمين بر چيز ديگري سجده نمي كردند : وعن أبي عبيدة أن ابن مسعود كان لا يصلي أو لا يسجد إلا علي الأرض . رواه الطبراني في الكبير . مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج ۲ ، ص ۵۷ . ابن مسعود نماز نمي خواند و سجده نمي كرد ؛ مگر بر زمين … طبراني اين روايت را در الكبير نقل كرده است . حتي نقل شده است كه برخي از صحابه ؛ از جمله مسروق بن الأجدع ، چيزي شبيه مهر امروزي با خود حمل مي كرد و در زمان مسافرت با كشتي بر آن سجده مي كرد .

خب از دوست عزیز سنی می پرسیم اگر پیغمبر بر خاک یا زمین سجده می کرده، یک روایت بیاورید که پیامبر ص بر فرش سجده می کرده؟!!!. آنها باید جواب بدهند که چرا بر هر چیزی سجده می کنند… خب ما مسلمانیم تمام اعمال باید مستند باشد، اگر شیعه بر خاک و زمین سجده می کند، خب روایت دارد حتی از کتابهای اهل سنت که در بالا مطرح شد و این دلیل بر قدرت شیعه هست، حالا آنها جواب بدهند به چه حقی بر همه چیز سجده می کنند مگر پیامبر ص چنین کرده یا چنین اجازه ای داده است. شما نیز باید بر زمین سجده کنید یا چیزی که از جنس زمین هست نه فرش، چون نماز باطل است.

۳- در مکتب شیعه استفاده از مهر الزامی به این معنا که تخیل کرده اند نیست، آنچه در مکتب پیامبر ص و اهل البیت هست سجده بر زمین و خاک است، و صرفا خاک نیست (دقت کنید). متن رساله فقها و مجتهدین شیعه را ببینند هیچ کجا نگفته اند که حتما باید بر مهر باشد، بلکه می فرمایند سجده باید بر زمین باشد، -متن رساله فقها درباره احکام سجده در سایت هدانا موجود هست سرچ کنید- لذا سجده بر حصیر که از جنس چوب و از زمین است یا سنگ و مشابه آن اشکالی ندارد همانطور که اهل البیت بر خاک و سنگ و حصیر سجده می کردند. خود بنده در سجاده علاوه بر مهر کربلا، تکه سنگی که از سرزمین کربلا هست را دارم و سجده بر اینها جایز و بلکه مستحب و دارای ثواب زیادی است که در روایات اهل البیت سفارش زیادی در سجده بر خاک کربلا شده است، لذا شما بجای فرش که ارزشی ندارد و مبطل نماز هست، آنگونه که اهل البیت فرموده اند بر خاک کربلا سجده کنید. این برادر عزیز سنی گمان کرده که شیعیان مهر را از مواد خاصی می سازند، خیر مهر همین خاک و کمی آب است که خشک شده حالا اسم این را از باب ادب بجای گل خشک شده می گوییم مهر!، اگر توهمات ذهنی برخی از عزیزان کنار برود مسئله فهمش سخت نیست. بنابراین ملاک آنچه بر آن سجده صحیح است، خاک و آنچه از زمین می روید- غیر خوراکی- است می باشد، حالا شیعه برای اینکه مقداری راحت باشد خاک را با آب آغشته و به صورت گل خشک شده و همین مهر درآورده که اشکالی ندارد یا بر سنگ می توان نماز خواند. در سیره اصحاب پیامبر ص که در کتب اهل سنت هم آمده : مسروق صحابی ، هر وقت كه به مسافرتي مي رفت ، مقداري از خاك با خود بر مي داشت تا در كشتي بر آن سجده كند . أن النبي صلي الله عليه وآله وسلم سجد علي الحجر . پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بر سنگ سجده مي كرد . اين روايت را حاكم نيشابوري در المستدرك ، ج ۳ ، ص۴۷۳ نقل و آن را تصحيح مي كند

تمام این روایات را از کتب اهل سنت نقل کردیم، لذا پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» بر زمین سجده می کرده و شیعه هم که پیروان راستین پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» هستند فقط بر زمین سجده می کنند نه مانند برخی از اهل سنت که بر همه چیز سجده کنند!. درباره اعضا دیگر مثل سر زانو، خب بدیهی است اینها دستور داده نشده که مستقیم بر خاک نهاده شوند، و دیده نشده که پیامبر ص دستور بدهد اصحاب سر زانو را پاره کنند و مثل پیشانی بر زمین بگذارند، پس بنابر روایات تمام اعضا هفت گانه در یک سطح همتراز قرار می گیرد و پیشانی باید بر زمین مثل حصیر، خاک، سنگ، گل خشک شده(مهر) باشد، اما برادران اهل سنت برخلاف سنت رسول خدا بر همه چیز سجده می کنند که بدون دلیل هست.

امام اعظم اهل سنت ابوحنيفه فرموده اند: امام اعظم! ابو حنيفه مي فرمايند:سجده بر ادرار جايز است!! الطحاوي الحنفي، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاي۳۲۱هـ)

حالا بنده از شما می پرسم سجده بر خاک و گل خشک شده(مهر) و سنگ بر اساس سنت رسول خدا بهتر است یا سجده بر کثافات و نجاسات و اینها!. خودتان یکی از این دو مکتب را انتخاب کنید.

** لطف کنید مقاله سجده بر مهر از نظر شیعه و سنی را از اینجا یا لینک زیر کلیک کنید و بخوانید، کامل اسناد را از کتب اهل سنت آورده ایم که شیوه شیعه بر اساس سنت رسول خداست.

**لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مقاله «سجده بر مهر یا سجده بر کثافات و نجاسات بر اساس فتوای اهل سنت +اسناد» را بخوانید. ** لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مقاله «مناظره شیعه و سنی درباره سجده بر مهر» را بخوانید.

۴- یادآور می شوم حتما همیشه ملاک خود را حدیث متواتر و قوی ثقلین قرار بدهید، شیعه آماده پاسخگویی به تمام سوالات و شبهات و آماده مناظره در حقانیت امامت امام علی علیه السلام است و حاضریم انحرافات زیاد غیر شیعه را اثبات کنیم. به دوست اهل سنت سلام برسانید و اگر بنا بر فروعات احکام است خب این فرع را از اهل سنت بپرسید شما که ادعای پیروی از سنت پیامبر را دارید، یک روایت ضعیف بیاورید که پیامبر ص دست بسته نماز می خواند!.(درباره این ما در سایت داده ایم سرچ کنید وبخوانید). بپرسید چرا مردم علی علیه السلام که در غدیر منصوب پیامبر بود را کنار زدند و ابوبکر که هیچ فضیلتی نداشت را بجای او انتخاب کردند، چرا او را خلیفه می دانید با اینکه رسول خدا او را انتخاب نکرد!، و چرا ابوبکر و عمر از جیش اسامه تخلف کردند؟! با اینکه پیامبر متخلفین از جیش اسامه را لعنت کرد و لعنت پیامبر یعنی لعنت خداوند.

۵-برادر عزیز، من توصیه می کنم بخش امامت پژوهی سایت هدانا و مخصوصا سایت حضرت ولیعصر را ببینید اسناد و مطالب مختلفی بر اثبات حقانیت شیعه وجود دارد. شما فقط لطف کنید بگویید به چه حقی از ابوبکر و عمر پیروی می کنید که به سند صریح کتابهای خودتان نسبت هذیان (العیاذ بالله) به پیامبر دادند، حکم چنین افرادی چیست؟!

شما حدیث دوات و قلم را از اینجا کلیک کنید و بخوانید، اگر سوزنی حب به رسول خدا، و حتی انصاف در ایشان باشد خجالت زده خواهند شد که از چه کسانی حمایت می کند؛ حالا بماند همین افراد به در خانه دختر پیامبر ص ریختند و ایشان را به شهادت رساندند. بنده منتظر پاسخ ایشان به جریان روزهای آخر عمر پیامبر و حدیث دوات و قلم هستم. لطفا در قسمت دیدگاه های مطالب بالا اگر سوال مرتبط داشتید بپرسید.

۶- درباره صلیب خب مگر حضرت مسیح به شما گفته که صلیب نماد مذهب و آیین من است!، یا خداوند چنین دستوری داده است، اینهم یکی از آن چیزهایی است که ساخته وپرداخته برخی مسیحیان است، شما ببینید حضرت میسیح مسیرش و قولش چه بوده به همان عمل کنید، اگر خود حضرت مسیح الان بود چه می کرد؟ آیا صلیب می انداخت یا تبلیغ دین آخرین پیامبرص را انجام میداد و ملتزم به قرآن کریم بود. تمام انبیاء در مسیر دین اسلام هستند و هدف آنها اجرای کامل توحید و احکام اسلام که همان دستورات خداوند است می باشد. همه ما هم باید به دنبال همین هدف باشیم و از ساخته و پرداخته های انسانها تبعیت نکنیم. بر اساس این توضیحات اگر شما مسلمان شده اید، نیازی به صلیب نیست، صلیب را از گردن باز کنید و استفاده نکنید. ۷- در کنار اسم خداوند فقط خداوند متعال هست، خداوند نامحدود در علم و قدرت و تمام صفات کمالی است و سایر موجودات مخلوق خدا و محدود به حد وجودی هستند و هیچ چیزی با خدا العیاذ بالله همتراز نمی شود. در میان مخلوقات بالاترین و پرفضیلت ترین مخلوقات که سایر مخلوقات از نور او به عنایت خداوند بهره می برند همانا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. ایشان بالاترین و بزرگترین انبیاء الهی هست جایگاه ویژه ای دارند و ما از ایشان به عنوان بهترین و بزرگترین بنده خدا «عبدالله» یاد می کنیم، چون برترین مقام عبد محض خدا بودن هست که هیچ انسانی همانند رسول خدا و اهل البیت که از نور ایشان اند به این جایگاه رفیع دست نیافته است. پس از ایشان اهل البیت، و انبیاء عظام و فرشتگان مقرب و سایر انبیاء جایگاه بسیار ویژه ای دارند. چیزی از خودتان به عنوان بهتر یا بدتر اضافه نکنید ببینید خداوند چه دستور داده همان را بگوییم و عمل کنیم. پدر و پسر عناوینی که در مسیحیت هست، در اسلام نیست و حضرت مسیح را ما به عنوان پیامبر الوالعزم قبول داریم. سایر عناوین نسبت های ناروا و بدون دلیل به ایشان است.

۸- ارادت خود را به حضرت مسیح با اسلام واقعی به خداوند نشان بدهید، شما به دین اسلام عمل کنید این بالاترین مسیحیت واقعی است، روایات زیادی درباره حضرت مسیح در اسلام هست خب همانها را برای دوستان و اقوام محترم مسیحی بخوانید یا آیاتی که درباره حضرت مسیح و اقوال ایشان در قرآن است را برای دوستان و اطرافیان خود بخوانید، آیاتی که در باره فضیلت حضرت مریم سلام الله علیها هست را بخوانید و ببنید که حضرت مریم و تمام انبیا دارای جلالت و احترام و عفت هستند برخلاف آن نسبت های ناروایی که در کتب عهدین به ایشان زده می شود. شما عیسی واقعی را معرفی کنید تا آنها ارادت پیدا کنند، صلیب کجایش به حضرت مسیح ارتباط دارد تا ارادت به ایشان را با صلیب بخواهیم نشان بدهیم. آیا خداوند گفته صلیب بیندازید، آیا حضرت مسیح گفته صلیب بیندازید؟! آیا خود حضرت مسیح هم صلیب می انداخت که نماد مسیحیت واقعی باشد. در هر حال نگهداری صلیب برای مسلمانان و مسیحیان واقعی جایز نیست. از جهت شرعی باید شکل را تغییر بدهید که دیگر صلیب نباشد و به گردن هم نیندازید، و شکلی که نماد صلیب نباشد را به عنوان یادگاری می توانید نگه داری کنید؛ پس خود صلیب که هیچ ارتباطی به راه انبیا و خدا ندارد را حق ندارید و نداریم داشته باشیم.

در همین ایام ذی الحجه در روایات ما -روایت امام باقر علیه السلام- هست که اذکاری بسیار عالی و توحیدی از سمت جبرئیل به جناب حضرت مسیح علیه السلام عنایت شده که علمای شیعه در این دهه بدان مشغول هستند و سفارش می کنند اینجا کلیک کنید، لذا شما این اذکار را در این ایام زیاد بگویید تا حالات توحیدی شما تثبیت شود. خب ما اگر به گفتار و عمل حضرت مسیح عمل کنیم بهتر است و مسیحی واقعی هستیم یا چوب و مانند آن را جابه جه کنیم، کوه را هم جابه جا کنیم نشانه ارادت نیست، ارادت نشانه اش تبعیت است، مگر حضرت عیسی بشارت به آمدن حضرت محمد ص نداده است، اگر شما نیز مبلغ پیامبری حضرت محمد باشید مسیحی واقعی هستید و این ارادت واقعی است، مسیحی واقعی مبلغ اسلام و شیعه هست.

۹-«اناجیل» چهارگانه کنونى همگى مساله مصلوب شدن (به دار آویخته شدن) مسیح(علیه السلام)و کشته شدن او را ذکر کرده اند، و این موضوع در فصول آخر هر چهار انجیل – متى، لوقا، مرقس و یوحنا – مشروحاً بیان گردیده، و اعتقاد عمومى مسیحیان امروز نیز بر این مساله استوار است. ولی قرآن مجید در آیه۱۵۷ سوره«نساء» مى فرماید: (و مى گفتند: ما مسیح عیسى بن مریم رسول خدارا کشته ایم)؛ «وَ قَوْلِهِمْ اِنّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ». (آنها هرگز نه مسیح را کشتند و نه به دار آویختند، بلکه دیگرى را که شباهت به او داشت اشتباهاً به دار زدند)؛ «وَما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ». علاوه بر روایات و قرآن کریم شواهدی تاریخی از انجیل وجود دارد که نشان می دهد که حضرت مسیح به دار آویخته نشد بلکه شخص دیگری بوده است ما در نوشتار دیگری به این مسئله پرداخته ایم برای اینکه طولانی نشود لطف کنید از اینجا کلیک کنید و مطالعه نمایید. برای مثال در «اناجیل» مى خوانیم که: شخص محکوم بر چوبه دار از خداشکایت کرد که چرا او را تنها گذارده و به دست دشمن براى قتل سپرده است! اگر مسیح(علیه السلام) براى این به دنیا آمده که به دار آویخته شود و قربانى گناهان بشر گردد، چنین سخن ناروائى از او به هیچ وجه درست نبوده است، این جمله به خوبى نشان مى دهد که شخص مصلوب آدم ضعیف، ترسو و ناتوانى بوده است که صدور چنین سخنى از او امکان پذیر بوده است، و او نمى تواند مسیح باشد. حضرت مسیح به صلیب کشیده نشد، و روایات ما در این باره مبسوط توضیح داده اند بلکه به آسمان عروج داده شد و در آخر الزمان بر می گردند و به امام زمان علیه السلام اقتدا می کنند. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.بنده بعد از ۱۲ سال اشتغال در شرکت [***] و بدلیل فشار ناشی از کار و شیفت کاری دچار مشکلات اعصاب و روان و آرتروز گردن شدم . دو سال به بنده محدودیت کمیسیون پزشکی دادند ولی از سال سوم شروع به آزار و اذیت روحی و روانی کردند ، کسانی با من اینکار رو کردند که مثل من مسلمان بودند و نماز میخواندند و روزه میگرفتند و انقدر این اذیت ها ادامه دار شد تا منجر به اخراج بنده شد . الان ۲ ماهه که خرجی ندارم و شرمنده همسر و دو فرزندم هستم . من نه از امریکا ضربه خوردم نه از اسراییل و نه انگلیس . من از مسلمانان هموطن ضربه خوردم که به گریه ها و التماس های همسرم زمانی که با فرزند شیر خواره ام جلوی درب شرکت بودند و درخواست برگشت به کارم را داشتند توجه ای نکردند . الان با توجه به وضعیت بد اقتصادی تصمیم به خروج از کشور دارم ، شاید بتوانم در کشور دیگری مشغول به کار شوم . جایی که به آدم اتهام نزنند ، پاپوش درست نکنند و نان یک خانواده رو نبرند . بنابر استدلال شخصی از اتفاقات اخیر ، تمایل شدیدی برای گرایش به دین مسیحیت پیدا کردم و به نوعی از اسلامی که به حق مظلوم تعدی میکند و به طفلان معصوم رحم نمیکند گرایشی ندارم . آیا با گرایشم به دین مسیحیت ، امنیت جانی دارم ؟ یا اینکه جانم هم مانند شغلم و زندگیم ، اینده فرزندانم و… باید تقدیم اسلامی شود که ناخواسته و به صرف تولدم در کشور اسلامی بوده. من از اسلام فعلی جز ریا و دروغ و غیبت و تهمت زدن و … چیزی ندیدم . لطفا بفرمایید با تغییر مذهب به حکم اسلام باید کشته شوم ؟ آیا مسیحیت تحریف شده بهتر است یا اسلامی که در اجرای دستورات الهی کم فروشی میکند. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید. با تشکر

سلام جناب آقای شیر افکن عزیز بنده پیام شما را با دقت خواندم و متاثر شدم. نباید با شما چنین رفتاری داشته باشند و قلب هر خواننده ای را ناراحت می کند، البته من در مقام قضاوت نیستم چه بسا شرکت ادله خاص به خود را داشته باشد، در هر حال آنچه بر شما گذشته برای حقیر سخت و متاثر کننده هست و امیدوارم خداوند پس از این همه سختی همانطور که در قرآن کریم وعده داده آسانی قرار بدهد. ببینید آنکسی که به ناحق با شما چنین کاری کند آن شخص مسلمان نیست، شما به چه حقی چنین افرادی را مسلمان می دانید؟!. آنکسی که سجاده را از زیر پای امام حسن علیه السلام کشید، یا آنکسی که به فرق امام علی علیه السلام ضربت زد اینها نیز ادعای اسلام داشتند، آیا شما اینها را مسلمان می دانید؟! قرآن کریم این منافقان را بدتر از کفار و مشرکین می داند.

شما چرا مسلمانی شمر و معاویه و یزید را می بینید؟ من تعجب می کنم!، خیلی از اسلام دور هستید، برویید خصیصه های شیعه علی را در روایات بخوانید آن شب زنده داران و متقیان روز مسلمان هستند. چرا اینها را نمی بینید!. شما ببینید امام علی چگونه مسلمانی کرد آیا شما از اسلام علی فرار می کنیید! به خودتان نهیب بزنید از کدام اسلام فرار می کنید؟ از اسلام امام حسین علیه السلام!!!!!، مشکل از اسلام نیست مشکل از احساسات و جهل ماست، ما چرا مانند علی علیه السلام نباشیم.

اگر کسی به هر اسمی با شما بدی کرد، صدها مرتبه بدتر از آن را با امامان کردند، اینها کجایشان اسلام و مسلمانی است، شما چرا مثل علی علیه السلام نمی شوید، او در این میادین چه کرد؟. برادر عزیز اسلام نه من هستم نه آنکسی که اسما مسلمان است، مسلمانی را از امام حسین علیه السلام یاد بگیرید، حق طلبی و حق گویی را از علی علیه السلام یاد بگیرید، من نمی گویم چه دینی داشته باشید، فقط بگردید یکجای عالم سر سوزنی مثل امام حسین و امام علی پیدا کردید همان دین را بروید که همان راه حقیقت است. آزاد مرد باشید، مانند بچه ها قهر نکنید ببینید خدا کجاست، اهل البیت کجا هستند همان اسلام است، هر کسی هم که اسم اسلام داشت را دور بیندازید معاویه هم ادعای اسلام می کرد. ما مفتخریم که خوبانی مثل امام حسین و اهل البیت و شهدا را داریم با زندگی های درخشان، این اسلام ماست.

فراموش نکنید اگر قرار بر ظاهر است، همان مسیحیت هم میلیونها انسان را در هیروشیما با سلاح اتمی نابود کرد، اگر زن و بچه شما کمی ناراحت شده اند این مسیحیان و یهودیان چه بلاهایی را که در همین قرن اخیر بر سر زنان و کودکان در نیاوردند که زبان از گفتنش شرم دارد!. همین کشورهای مسیحی و یهودی غربی در جنگ تحمیلی چه بلایی سر مردم ایران زمین آوردند، آیا شما عاشق اینها هستید؟!. به تعبیر شاعر: زین کلیسای که در خدمت جباران است****عیسیِ مریم از آن خود شده بیزار برو

چشمتان را باز کنید نگذارید شیطان با بهانه های واهی شما را از مسیر خدا و حقیقت دور کند، و شیطان همین را می خواهد، شما از این افراد شیطان صفت شکایت دارید و ناراحتید، حالا چرا به آغوش شیطان فرار می کنید!، چرا از شر این شیاطین به آغوش امام علی علیه السلام پناه نمی برید. با قلبی آرام به حضرت متوسل بشوید، از نو شروع کنید ان شاالله لطف خداوند را در زندگی خواهید دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام حاج آقا . ممنون از تسلی خاطر شما . قطعا اظهارات بنده تحت فشارهای موجود میباشد . بنده نمیتوانم لحظه ای دل از ائمه اطهار علیه السلام ببرم چرا که با عشق و کرامت این بزرگواران خدا رو شناختم ولی عمق فاجعه بیش از اینهاست که میفرمایید که خانواده ام کمی ناراحت شدند. در حال حاضر همسر بنده دچار مشکلات جسمی و روحی عدیده ای شدند . مدتی است که خانه ما رنگ شادی به خود ندیده . با تمام این مصائب از امامان معصوم در مقابل مصیبت هایی که کشیده اند خجالت زدم . انشالله خداوند به شما عمر با عزت بده . ممنون که با آرامش خاطر ، بنده را آگاه ساختید . خیلی به دعای خیر شما نیازمندم . دعا کنید که برگردم به کارم . ارادتمند شما حسین شیرافکن

سلام علیکم بله قطعا بنده بجای شما نیستم و حتما مشکلات زیادی را تحمل کرده اید. فطرت و روحیه خوبی دارید عاشق اهل البیت، و بخاطر مشکلات بنده به شما حق می دهم ناراحت باشید. توکلتان به خدای بزرگ باشد، من هم دعا می کنم ان شاالله به حق اهل البیت مشکلات شما یکی پس از دیگری حل بشود و خداوند روزهای بسیار شیرین و مبارکی را برای شما بزودی رقم بزند. سعی کنید با رفتن به زیارت و سفر هم حال و هوای منزل و خودتان را تغییر بدهید و هم متوسل به اهل البیت بشوید. در مشکلات سنگین روزانه تا مدتی نماز جعفر طیار بخوانید و به عدد زیاد مثل ۱۰۰۱ مرتبه در بین الطلوعین استغفار کنید بسیاری از موانع شما حل می شود. در آخر عرض می کنیم بالاترین ثروت همین معرفت و اعتقاد شما به اهل البیت هست همه دنیا را به ما و شما بدهند در مقابل حب اهل البیت هیچ است و شما به وظیفه بندگی خود در مقابل خداوند عمل کنید خود خدا روزی شما را تضمین کرده و می کند. و اینگونه در قرآن کریم قول داده است: «إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ». وفقکم الله لکل الخیر

خداوندا … به زلف یوسف زهرا ، به عطر پاک دامانش ببر از سینه ام آه و بنه دستم به دستانش که راه نیک پویان را بپیمایم به یک شب من زآخر سر کنم عشق را ، که جمله رستگارم من من الحقیر حسین شیرافکن

سلام حاج آقا . عید قربان بر شما و جامعه روحانیت مبارک باد. []*** لطفا مطالب نشر پیدا نکند.ممنون

سلام علیکم بر شما و تمام مخاطبان محترم نیز مبارک باشد. درباره آنچه نوشته اید ما کاری نمی توانیم انجام بدهیم وگرنه باعث افتخار بود. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام امیدوارم سوال های بنده را فقط در قالب شبهه تحویل بگیرید ۱.حاج آقا اگر کسی از مسیحیت به اسلام روی آورد، از منظر دین مسیح، آن شخص حکم مرتد را دارد؟ ۲.مگر خداوند همان خدا نیست؟چرا از شعبه ای ب شعبه ی دیگر رفتن حکم مرتد را دارد و به بهای جان آدمی تمام میشود؟ ۳.اینکه ۱۰۰ درصد کشور ما از وقتی که قدرت تحقیق و تصمیم گیری نداشته اند، مسلمان به جامعه تحویل داده شده اند.خیلی ها دوست نداشته اند مسلمان باشند ولی شده اند.حال این افراد از اسلام روی برگردانند چه حکمی دارند؟ ممنون از سایت عالی تان

سلام علیکم ۱- از منظر دین مسیح واقعی تمام مسیحیان باید به دین اسلام تغییر دین بدهند، با آمدن پیامبر اسلام تمام ادیان گذشته عمل به آنها نسخ می شود، و آنچه الان شما به اسم مسیحیت می شناسید مسیحیت واقعی نیست بلکه دین تحریف شده ای هست که عده ای نوشته اند و به حضرت مسیح و خداوند نسبت می دهند و شرک و انواع اشکالات را در آن می بینیم.

۲- خدای مسیحیت با خدای اسلام فرق می کند، خدای مسیحیت کنونی که قائل به تثلیث است سراسر همراه با شرک است که ما در بخش مسیحیت پژوهی سایت هدانا مطرح کرده ایم. اما خدای اسلام بر اساس عقلانیت و براهین و بدور از خرافاتی است که نسبت می دهند. اما شما باید بدانید خدای مسیحیت واقعی و اسلام یکی است و همان خداوند فرموده که مرتد حکم خاص به خود را دارد. بهای جای آدمی را به صرف ارتداد نمی گیرند، هر کسی آزاد است در عقیده هر دینی داشته باشد، البته اگر راه غلط را رفت قطعا عذاب جهنم را خواهد داشت، انتخاب دین آزاد است اما تبلیغ دینی جعلی و غیر از راه خدا این جرم است. پس حکم ارتداد بخاطر انتخاب نیست بخاطر تبلیغ است، اگر کسی آمد بهای گوهر جان آدمیان را با اعلام ارتداد خود از بین ببرد یا در معرض بزرگترن خطر یعنی شرک و کفر قرار داد بدیهی است که مجرم است و باید مجازات بشود. پس تبلیغ بر علیه راه خدا و حقیقت است که از سمت خدا احکام سنگینی دارد چون با روح معنوی جامعه سروکار دارد و روح هزاران نفر در جامعه بالاترین چیز در جامعه است که نباید دستخوش تبلیغات ضد خدا قرار بگیرد. بدیهی است مثلا وزارت بهداشت اجازه تبلیغ و ارائه محصولات غذایی غیر بهداشتی را که جان افراد را در سطح جامعه بخطر بیندازد نمی دهد و قانون اشد مجازات را برای این افراد در نظر می گیرد، حالا این شخص خودش می خواهد فلان ماده سمی یا مسموم را بخورد خودش می داند اما حق ندارد جامعه را دچار خطرات نماید و از این بالاتر تبلیغ محصولات یا همان افکار انحرافی در جامعه برای روح مردم هست و بدیهی است که قانونگذار نمی تواند در مقابل انحراف و منحرفین و مبلغین راه شیطان سکوت کند.

۳- اینکه می گویید ۱۰۰ درصد اغراق و از عینک بد بینی شماست و کمی هم نشان از بی انصافی یا همان پیش فرض های غلط. به تعبیر شاعر: پیش چشمت داشتی شیشهٔ کبود****زان سبب عالم کبودت می‌نمود همواره در هر جامعه ای خوبان و مومنان هستند و در مقابل هم عده ای که داعیه دار کفر می باشند، ما و شما وظیفه داریم ببینیم در چه جهتی قرار داریم هدایت یا ظلمت!. قطعا کسی که در جامعه مسلمانان به دنیا می آید این یک نعمت است، و اگر کفران نعمت بکند از این جهت احکام و آثار خود را دارد اما تا زمانی که افراد عقاید باطنی خود را دارند و بر علیه دین تبلیغ و اعلام نکنند حساب و کتابشان به قیامت است در این دنیا قانون با آنها کاری ندارد. در هر حال برادر عزیز راه تحقیق باز است و خداوند همواره دعوت به تعقل کرده که مسیر درست را افراد انتخاب کنند کتابهای زیادی در زمینه براهین خداشناسی و دین اسلام نوشته شده که حجت را بر همه تمام می کند و ما شاهدیم و در همین سایت با افراد مومن فراوانی که دینداری بالایی دارند یا شما جریان راهپیمایی اربعین را و مانند آن را ببینید و یا آمار غیر مسلمانانی که به اسلام روی می آورند. در آخر عرض می کنم مطمئن باشید آینده از آن مردان و رهروان راه خداست همانطور که خداوند وعده داده است و قطعا هم محقق می شود و اسلام عالمگیر خواهد شد، آنچه وظیفه بنده و شماست اول این است که پیام دین را به درستی بفهمیم و در مرتبه بعد بجای بهانه گیری که فلان جا چه شده خودمان عمل کنیم و الگو کنیم، پیام دین هم روشن است، توحید و ولایت در معارف و اخلاقیات (تهمت نزن، غیبت نکن، دروغ نگو و …) و عبادات و غیر از این مسیر روشن و منطقی جه می بینید مگر گمراهی. وفقکم الله لکل الخیر

سلام , خسته نباشید , می خوام سوالات و شرح حالم رو خیلی مختصر بنویسم مه وقتتون گرفته نشه ,من یک دختر جوان مسلمانی هستم که توی خانواده مذهبی بزرگ شدم , از زمان ۱۳ سالگیم تا الان بیشتر اوقات به دین اسلام و خدا شک داشتم و همیشه اعتقاد قلبی خیلی محکم نداشتم , برخلاف اینکه چادریم و نماز و روزه و ….رو هم ادا می کنم , تا الان که دیگه این شک ها برام غیر قابل انکار و تحمل شدن و هیچ حسی به دینم ندارم , هیچ حسی به حجاب و نماز ندارم و در واقع دارم زورکی می خونم , اگه فشار خانواده نبوده شاید اینی که الان هستم نبودم ,نه اینکه گارد بگیرم ,نه , فقط نمی دونم که چطور این حس ها و شک ها رو سرکوب کنم , ولی حس می کنم که خدا رو توی هر چی خوبیه و مهربونیه می بینم , واقعا حسش می کنم , حسی که توی انجام هیچ کدوم از فرایض رو ندارم , خیلی به طور نمادین نماز می خونم و هیچ اثری ازش توی زندگیم نمی بینم , از طرفی هم شجاعت عوض کردن اعقایدم رو ندارم هم از ترس آینده و هم از ترس طرد شدن از خانواده , فکر میکنم با این اوضاع جامعه که هر کسی یه جوری از دین تفسیر میکنه به دین اسلام بد بین شدم

سلام علیکم شک انواع مختلفی دارد گاهی شک مقدس است گاهی شک نامقدس و شیطانی است. شک مقدس آن شکی است که شما را وادار می کند که مطالعه کنید، آثار بزرگان در زمینه دین را بخوانید و سطح معرفتی خود را افزایش بدهید. اما شک نامقدس شکی است که فرد نوعا تنبل هست و به دنبال آزادی های نفسانی و شهوانی است عواملی مثل فیلمها یا تصاویر نامناسب روح را از پذیرش مبانی دینی دور می کند. گناه عامل مهمی است که عقل عملی انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. شما باید ببینید چه سبک زندگی دارید، چقدر در زمینه دین تحقیق کرده اید. قطعا دینی که بدون پشتوانه مطالعه و تلاش باشد پس از مدتی دچار شک و بی حالی یا شبهات می شود و نوعا شاهدیم افراد دچار همین قسم هستند و با توهمات خودساخته از اسلام به مخالفت می پردازند نه با اسلام واقعی. به تعبیر مولوی: کرده ای تأویل حرف بکر را**** خویش را تأویل کنی نی ذکر را

اسلام معارفش و محتوایش تماما مطابق با فطرت است، دروغ نگویید، غیبت نکنید، عبادت در حد عالی، معرفت در بالاتری سطح و … خب کدام عاقلی می خواهد با این معارف به مخالفت برخیزد. من توصیه می کنم و مطمئن هستم که شک شما ازنوع شک مقدس است و زمینه تلاش و تعالی شماست. با یک کارشناس مذهبی خانم در ارتباط باشید درباره دین و سوالات گفتگو کنید، مطالعه داشته باشید، آثار آیت الله استاد شهید مطهری مثل انسان و ایمان را شروع کنید و بخوانید. توصیه می کنیم الگو انتخاب کنید، زندگی شهدا و علما را بخوانید که عاشقانه دینداری می کرده اند، زندگی شهید ابراهیم هادی را بخوانید، مدتی در مسیر تحقیق باشید، پس از مدتی تحولات درونی بسیار عالی را در خود خواهید دید که از دین داری لذت می برید، ضمنا سخنرانی های استاد حجت الاسلام پناهیان را از همین امروز شروع کنید و گوش کنید بسیار، بسیار تاثیر گزار است. اینکه ما از نماز و دستور خدا لذت نمی بریم هشداری است بر اینکه هنوز خدا را نشناخته ایم، مشکل اینجاست.

شاهدیم که برخی از مردم بر اساس هوی نفس عمل می کنند و دینشان اسلام نیست بلکه هوی نفس هست، شما بر اساس عقل و متن آیات و روایات حرکت کنید قطعا راه مستقیم را پیدا خواهید کرد. و اینکه خدا را در هر خوبی می بینید این خیلی خوب هست و این هم جزو آموزه های دینی هست، اما صفات خداوند فقط این نیست یعنی خدای واقعی را باید با براهین عقلی بشناسید نه عاشقانه های بدون پشتوانه واقعی که همان توهمات برخی است که شیطان در جلو چشم آنها زیبا کرده که هر کاری دلت خواست بکن و راحت باش و با این حال تو مومنی و عاشق خدا!، این روحیه همان مسیر شیطان است که پس از مدتی هم شاهدیم همین اشخاص همین خدا را هم انکار می کنند و ندای انا ربکم الاعلی که همان ندای فرعونیت نفس است را سر می دهند. شیطان به دنبالل مشرک ساختن افراد است یعنی خدا را قبول کن اما خدایی که هیچ امر و دینی ندارد، خدایی که مطابق خواسته های نفسانی انسان است.

در کتب عقاید با براهین صفات خداوند بحث شده است، و شما باید خدای واقعی را بپرستید نه خدای ساخته نفس را!، چون یکی از کارهایی که مشرکین می کردند این بود که خدا را قبول داشتند اما خدایی که نفسشان می پسندید نه خدای واقعی را. قرآن کریم می فرماید:«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‌ای افکنده است؟! با این حال چه کسی می‌تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمی‌شوید؟! مطالب بیش از این است اما فضای بحث در قسمت دیدگاه ها محدود ست، پس ان شاالله مدتی توصیه های که کرده ام را عملی کنید مطمئن باشید کسی که در مسیر خداوند قرار بگیرد، خداوند هم لذت عبادت و دین را به او می چشاند اما کسی که بر اساس هوی و اوهام ذهنی دین داری کند از همین اوهام بدون خاصیت روزی خسته خواهد شد و دچار شک می شود. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام نمی دونم چرا این مباحث رو واضح و شفاف توضیح نمیدید .این وضع حداقل ۷۰درصد جوان های امروزی ماست.وضعیتی که حتی یک روحانی نمیاد تو مجالس روضه خوانی اش دست از سر بریده امام حسین برداره و به این همه بلاتکلیفی جوان ها توجه کنه.قبول کنیدکه در کار روحانیت حداقل ۹۰درصدتون حتی نمره قبولی رو هم نمیگیرید.بد عمل می کنید برای جوان ها .خیلی بد.متاسفم برای اینکه هنوز درد جوان ها رو نمی فهمید.دین اسلام دین شیرینی هست اما نمیدونم چرا اینقدر سختش کردند.اونقدر سخت که باقواعدش …گاهی جوان ها ترجیح میدن مطالعه.این مباحث رو هم کنار بگذارند .قبول کنید که از خدا خیلی مهربون تر از شماست.

سلام علیکم خواهر گرامی پیام شما رو با دقت مطالعه کردم، ابتدا تشکر می کنم که انتقادات و پیشنهاداتی رو مطرح کردید. چند نکته را به صورت خلاصه و فشرnه عرض می کنم. منظور شما از شفافیت را متوجه نشدیم، تمام مطالب واضح و شفاف در سایت هدانا تا حد ممکن پاسخ داده شده و نوعا در قسمت دیدگاه های سایت پاسخگوی عزیزان و مخاطبان محترم هستیم. – ما به عنوان روحانی تا جایی که ممکن هست با جوانها در ارتباطیم چه در مجالس چه از طریق سایت چه روحانیون دیگر، و متوجه مشکلات هستیم و ما هم دغدغه های شما را داریم و در سایت اگر دقت کرده باشید و منابر هم تذکر می دهیم، بیش از این از دست ما خارج است و برخی از مشکلات را خود مردم هنگام رای دادن ها باید دقت کنند. نوع گرایشات سیاسی و بازی هایی که به اسم آزادی یا سایر شعارهایی که نوعا دستخوش بازی های سیاسی است که مشکلاتی را ایجاد می کند و شما و بنده از تاثیر و نتیجه رای خود غافلیم یا اشتباه خود را در نوع انتخابات قبول نمی کنیم و دچار مشکلاتی هستیم که اساسا ارتباطی به روحانیت ندارد. – درباره نمره روحانیت، خدای متعال آگاه تر هست، با این همه هجمه های رسانه ها و در دنیای امروز، روحانیت اصیل (منهای برخی افراد که با لباس دین بر علیه دین هستند) همواره گفتارش راه خدا بوده و در حد توان هم به نظرم نمره قابل قبولی می گیرد اما این حد مورد نظر نیست و من هم با شما موافق هستم که می توانیم بهتر از اینها کار کنیم.در هر حال فراموش نکنید هر حقی یک تکلیفی هم به دنبال خود دارد همانطور که در فلسفه حقوق به اثبات رسیده است، اگر امروز ما به خود حق می دهیم که از روحانی مطالبه کنیم در مقابل نسبت به این جریان هم تکلیف داریم. شما از دور نشسته اید و خبری از بسیاری از واقعیات ندارید، امروز واقعا با اینهمه هجمه ها، افراد نادان و سختی هایی که هست کسی که وارد لباس روحانیت بشود و چشم را بر بسیاری از مادیات ببندد و به فکر مردم باشد، یک نوع جهاد بزرگ است که لحظه ای اش را افراد عادی شاید نتوانند تحمل کنند. -درباره دین که می فرمایید سخت شده، من تعجب می کنم؟! شما عینک بد بینی عجیبی بر چشم دارید، خیلی از سخنرانی ها را گوش کنید، برنامه سمت خدا را ببینید، سخنرانی های حجت الاسلام پناهیان را گوش کنید، یا آقای ماندگاری، همه اینها سرشار از امید هست و امیدوارم حداقل یک ترک گوش کرده باشید!!!. در هر حال حتما توصیه می کنم از همین امروز سخنرانی های آقای پناهیان را شروع کنید گوش کنید، عینک بد بینی شما برداشته خواهد شد. و اگر همین روحانیت و آثار روحانیت نبود همان مهربانی خدا را هم شما درک نمی کردید. و همین رحمت را ما در سایت تا توانسته ایم در حال تبلیغ هستیم، چچه جوانهایی که قصد خودکشی داشته اند و در گفتگو ها و مطرح کردن روایات آنها منصرف شده اند و الان عاشقانه زندگی می کنند. در هر حال من بخشی از انتقاد شما را قبول دارم و از خداوند می خواهم که ان شاالله به بنده و همه روحانیون این توفیق را بدهد که برای خدا کار کنیم و حرف بزنیم، بنده خودم به شخصه عاشق مردم هستم که طلبه شدم، و گرنه دنبال خیلی از مادیات و درآمد ها می رفتم در هر حال هیچ چشم داشتی هم از مردم نداریم و این را وظیفه بر خود می دانیم و این را هم عرض کنم حالا شما هر برداشتی می کنید داشته باشید بنده هیچ قشر و گروهی را ندیده ام که مثل برخی روحانیون عاشق مردم باشند، به فکر مردم باشند و به دنبال حل مشکلات مردم و خانواده ها باشند. فراموش نکنید همه ما چه روحانی چه غیر روحانی همه نسبت به دین خدا موظیفیم، دینی که هزاران هزار شهید برای آن داده شده است. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام خدمت شما ، بنده سوالی داشتم ، اینکه آیا نگاه کردن به زنان نامحرم در ماهواره اشکالی دارد؟ خانواده اصرار دارند که بتده به اتاق بروم وقتی که ماهواره میبینند اما من مقاومت میکنم آیا کار من درست است؟ وبرای این است که من نمیخواهم صدا و صورت زن نامحرم ایرانی که خواننده یا … است را بشنوم و تماشا کنم نظر شما چیست ؟ بنده چکار کنم؟ مشاهده این گونه زنان که بی حجاب و ایرانی هستند چه حکمی دارد؟ البته من که نگاه نمیکنم اما خواستم مشورتی با حضرتعالی داشته باشم و خانواده بدلیل این کارهای من به من القاب متحجر و… میدهند با تشکر

سلام علیکم برای اینکه وقت مخاطبان محترم با مطالب غیر مرتبط گرفته نشود سوالات خود را در نوشتار مرتبط مثلا نگاه یا ماهواره مطرح کنید موضوع نوشتار حاضر مطلب دیگری است.

۱-آثار و مفاسد ماهواره زیاد هست مخصوصا برای اهل ایمان، برای غیر اهل ایمان هم می بینیم کارشناسان هشدار می دهند که چه تاثیرات مخربی بر خانواده ها و شخصیت افراد دارد. این آمار و تاثیرات ربطی به تحجر و غیر تحجر ندارد اگر کسی کمی تعقل کند متوجه می شود این برنامه ها برای نابود کردن خانواده و اخلاق جامعه ایران هست. پس اصل ماهواره را نهی از منکر کنید و اگر گوش نمی کنند بیش از این تکلیفی ندارید و می توانید خودتان را به کارهای دیگر مشغول کنید این کار بسیار خوبی است که اتاق را ترک می کنید. ۲- نگاه به زنان ایرانی که پوشش ندارند و نوعا مسلمان هم نیستند اگر مفسده ای برای شما نداشته باشد اشکال ندارد. چون زن مسلمان احترام نگاه دارد و برای زنهای غیر مسلمان نیست. در هر حال زنهای غیر مسلمان را هم توصیه می کنید حتی اگر مفسده ای برای شما ندارد نگاه نکنید چون به مرور زمان روی اخلاق شما تاثیر می گزارد. شما در مسیر درست خودتان باشید خداوند نیز جبران می کند و آثار خوبی را در زندگی خواهید دید، دیگرانی هم که مسخره می کنند یا طعنه می زنند آثار گناه را خواهند دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام بر شما پاسخگوی خفن و پرتلاش ببخشید فکر میکنم شما نیز متوجه وضع کنیونی جامعه شده باشد ، متاسفانه اینکه آدم میبینه در بخش ارتدود این همه سوال میاد ولی در بسیاری از بخش های مفید و جذاب دیگر احکام این سایت سوالات کم هست متوجه میشه متاسفانه دشمن واقعا در حوزه ی دین گریزی مردم موفق عمل کرده واقعا شرمسارم از نوشتن این ها ولی … سوال : ۱٫اگر کسی نداند توهین به ائمه و مقدسات اسلام موجب کفر و ارتداد است و انجام دهد باید چکار کند ؟ اگر نمیخواسته منکر خداوند و پیامبر شود ولی مثلا به ائمه توهین کرده حکمش چیست ؟ اگر مرتد شده باید بره خودش رو به مراجع قضایی تحویل بده هرچه قدر هم اسلام رو قبول داشته باشه میدونم فکر میکنید تناقض داره حرفام ولی کتابی نگاه نکنید واقعا چنین اتفاقتی در زندگی می افتد . ۲٫اگر کسی را دیدم که کفر میگفت ایا باید سریع اورا کشت؟ من دیدم که کسی تهمت بدی به خداوند زد ایا خشم ادمی را از حال خود خارج میدارد؟ چون او فردی بود که مرضی در مغزش داشت و به نظر خشمگین می آمد ؟ ۳٫ایا فرزندان مسلمانان الزاما مسلمان اند ؟ یعنی اگر قبل از بلوغ با دین دیگری متاسفانه اشنا شوند و ان را بپذیرند مرتد اند ؟ ۴٫فردی را می شناسم که برخی اعمال مرتبط شده به ائمه [****] ایا این فرد مرتد است ؟ ۵٫چطور کسی که اسلام را درست و حسابی نفهمیده و درک نکرده اصلا مسلمان محسوب می شود که بعد از ان درست کشید و روی گردانید مرتد نامندش ؟ برادر عزیزم ببخشید طولانی شده خداوند به تو قوت و توان و علم بی پایان اعطا کند تا همیشه پیرو اهل بیت و دوست دار دوست دارانشان باشی ۶٫باتوجه به اینکه ما الان در عصر هجوم شبهات هستیم اگر کسی به شبهات باورکرد و مثلا در امری شک کرد که باعث مرتد شدن است حکم او چیست ؟ همه تقصیر که برگردن او نبوده ۷٫چرا اهل سنت حکمشان با شیعیان فرق دارد حکم انان از چه منابعی اورده شده ؟ ۸٫اگر کسی حقیقت اهل بیت را نفهمیده بود و به انان توهین کرد حکم او چرا مرتد است ؟ ۹٫اگر من مرتدی را بشناسم چگونه باید با او رفتار کنم ؟ اگر فهمید اشتباه کرده و توبه کرد باید خودش را به مراجع قضایی تحویل دهد ؟

از شما ممنون ببخشد برای طویل شدن نوشته خداوند یارتان یا علی

سلام بر شما پاسخگوی خفن و پرتلاش ببخشید فکر میکنم شما نیز متوجه وضع کنیونی جامعه شده باشد ، متاسفانه اینکه آدم میبینه در بخش ارتدود این همه سوال میاد ولی در بسیاری از بخش های مفید و جذاب دیگر احکام این سایت سوالات کم هست متوجه میشه متاسفانه دشمن واقعا در حوزه ی دین گریزی مردم موفق عمل کرده واقعا شرمسارم از نوشتن این ها ولی … سوال : ۱٫اگر کسی نداند توهین به ائمه و مقدسات اسلام موجب کفر و ارتداد است و انجام دهد باید چکار کند ؟ اگر نمیخواسته منکر خداوند و پیامبر شود ولی مثلا به ائمه توهین کرده حکمش چیست ؟ اگر مرتد شده باید بره خودش رو به مراجع قضایی تحویل بده هرچه قدر هم اسلام رو قبول داشته باشه میدونم فکر میکنید تناقض داره حرفام ولی کتابی نگاه نکنید واقعا چنین اتفاقتی در زندگی می افتد . ۲٫اگر کسی را دیدم که کفر میگفت ایا باید سریع اورا کشت؟ من دیدم که کسی تهمت بدی به خداوند زد ایا خشم ادمی را از حال خود خارج میدارد؟ چون او فردی بود که مرضی در مغزش داشت و به نظر خشمگین می آمد ؟ ۳٫ایا فرزندان مسلمانان الزاما مسلمان اند ؟ یعنی اگر قبل از بلوغ با دین دیگری متاسفانه اشنا شوند و ان را بپذیرند مرتد اند ؟ ۴٫فردی را می شناسم که برخی اعمال مرتبط شده به ائمه در کتب شیعی را باور دارد مثل تهمت همجنس گرایی به دو امام معصوم و مصمون کردن امام رضا ع با شراب میگساری دروغین ایشان در دربار مامون ایا این فرد مرتد است ؟ ۵٫چطور کسی که اسلام را درست و حسابی نفهمیده و درک نکرده اصلا مسلمان محسوب می شود که بعد از ان درست کشید و روی گردانید مرتد نامندش ؟ برادر عزیزم ببخشید طولانی شده خداوند به تو قوت و توان و علم بی پایان اعطا کند تا همیشه پیرو اهل بیت و دوست دار دوست دارانشان باشی ۶٫باتوجه به اینکه ما الان در عصر هجوم شبهات هستیم اگر کسی به شبهات باورکرد و مثلا در امری شک کرد که باعث مرتد شدن است حکم او چیست ؟ همه تقصیر که برگردن او نبوده ۷٫ اگر کسی از اسلام رو گرداند من چگونه اورا کمک کنم اگر بازگشت باید خودش را به مراجع قضایی تحویل دهد ؟ ۸٫چرا اهل سنت به مرتد فرصت میدهد ؟ این حکم را از کجا اورده اند ؟ ۹٫ایا احتمال دارد حکم ارتداد در شیعه هم تغییر کند مثلا با توجه به زمانه امروز که متاسفانه مردم دین گریز شده اند یا اینکه حکم ثابت است ؟

سلام علیکم بازدید ما در سایر بخشها بیشتر هست، و اگر اینجا دوستان وال دارند گاهی بخاطر جوانب کار هست که نیاز به توضیح بیشتر دارد در نوشتارهای دیگر چه بسا توضیحات کافی هست و دوستان نیازی به سوال کردن ندارند پس اگز اینجا سوال زیاد هست نشان دهنده زیاد شدن ارتداد نیست برعکس ما خیلی ها را می بینیم که به دین گرایششان بیشتر شده است. ۲- اگر کسی به ائمه العیاذ بالله توهین کند، این گناه کبیره و در حکم ارتداد هست و باید توبه کند. نیازی به رجوع به مراکز قضایی نیست همینکه توبه کند کافی است. ۳- اگر کسی کفر بگوید شما باید نهی از منکر کنید و حق کشتن ندارید، اجرای حکم ارتداد بر عهده مراکز قضایی است نه افراد عادی. ۴-تهمت به اهل البیت که نوشته اید بله این در حکم ارتداد و کفر است. ضمنا هیچ موارد که گفته اید در کتب شیعه نیست، و تهمت هایی که زده است از نفس خبث اوست!!!. ۵- اگر کسی مرتد شد شما اول مراقب خودتان باشید که در شما تاثیر نگذارد، اگر می توانید به او یک روحانی دینی معرفی کنید و صرف کفر اگر تبلیغ ارتداد ندارد نیازی به معرفی کردن او به مراکز قضایی نیست. ۶- حکم ارتداد در شیعه مشخص است اگر کسی شبهه علمی داشته باشدباید او را راهنمایی و ارشاد کرد. افرادی مثل احسان طبری که کمونیست بودند با همین جلسات مسلمان شد و توبه کرد لذا تشخیص ارتداد و علت آن با مجتهد جامع الشرایط است. حکم ارتداد ثابت است و تغییر ناپذیر است. و خوشبختانه بسیاری هستند که به دین گرایش دارند و خوبست به آمار اسلام آوردن در غرب توجه کنید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام علیکم خدمت دوست و برادر عزیزم مهدی یوسف وند آرزوی قبولی روزه و نماز را برای شما دارم. همانطور هم که عرض کردم بنده دو هفته ای هست که مسلمان شده ام و نماز و قرآن هم میخوانم و کاملا مطابق کلام خداوند تا آنجا که بشود عمل میکنم. با توجه به آشنایی و دوستی و اعتماد یکه نسبت به شما داشتم چند سوال برایم به وجود آمده که خواستم نظر و پاسخ شما را در این مورد بشنوم. یکی راجع به صورت برگزاری نماز است در مسافرت به صورتی که در قرآن کریم ذکر شده: و چون به سفر مى‏رويد و بيم آن داريد كه كفار شما را گرفتار سازند گناهى بر شما نيست كه نماز را شكسته بخوانيد، چون كفار دشمن آشكار شمايند.نسا۱۰۱ با توجه به اینکه دیگری در ایران کفاری نیست و همه هم دل هستند و مسلمان و دشمنی هم نداریم میشود نماز را در مسافرت به صورت کامل خواند؟ چون گفته شده که گناهی بر شما نیست که نماز را شکسته بخوانید و اکنون که این شرایط وجود ندارد تکلیف چیست؟ و سوال دوم بنده راجع به امامت ۱۲ فرستاده بعد از محمد(ص) به طوری که تنها اسم علی(ع) در قرآن آمده و نام هیچ یک از امامان دیگر نیامده و تنها احادیث و روایات حاکی از امامت آنان وجود دارد. بنده به اختیار فرقه شیعه را پذیرفتم و برای توجیه و قانع شدن باز هم نزد شما آمدم،خدایی نکرده چنین فکری نکنید که دارم از اسلام ایراد میگیرم و غیره. البته در تحقیقاتی که داشتم برای شنیدم برای جلوگیری از تحریف و اینکه تشابه اسمی هرکس ادعای امامت نکند اسم امامان در قرآن نیامده. و مسئله ی بعدی این بود که آیا امامان هم مانند پیامبران مثل محمد(ص) و عیسی و موسی(ع) عصمت داشتند و پاک و دور از گناه بودند؟ بسیار بسیار از شما متشکرم چرا که شما راه حق و نجات را به من نشان دادید.ممنون از شما و سایت هدانا ارادتمند شما آلفردریک

سلام علیکم برادر عزیز جناب آقای آلفردریک عزیز ابتدا باید بابت تاخیر در پاسخ به سوال شما عذر خواهی کنم، این ایام مشغله های فراوان کاری اجازه نداد که بتوانم سر فرصت به سوال شما برسم. امیدوارم عبادات شما هم مقبول درگاه الهی باشد و خدای بزرگ در این مسیر که دین حق و حقیقت است به شما بهترین توفیقات را عنایت نماید. از اظهار لطف شما تشکر می کنم. درباب نماز مسافر در اسلام همانطور که نوشته اید یکی از شرایط شکسته شدن ترس از دشمن است، چون مسلمانان در صدر اسلام غالبا سفرشان همراه با ترس از دشمن بوده و این قید غالبی هست که در این آیه مطرح شده است و شرایط دیگری هم هست که در قرآن کریم نیامده اما در روایات شیعه و سنی اشاره شده است. اساسا باید دقت کنید که جزئیات احکام در قرآن کریم مطرح نشده بلکه در سیره رسول خدا و اهل البیت علیهم السلام آمده است.در هر حال، شک نیست که با توجه به تفسیرآیه، در روایات فراوان اسلامى نمازمسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد و به همین دلیل پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز در مسافرت هاى خود و حتى در مراسم حج(در سرزمین منى) نمازشکسته مى خواند. دقت کنید در سفر با وجود شرایط فقهی واجب است که مسافر نماز را شکسته بخواند و نمی تواند کامل بخواند.

۲- نام امامان در قرآن کریم نیامده و در روایات بدان اشاره شده است. قرآن کریم در آیات مختلف به جایگاه امیرالمومنین علی علیه السلام مثل آیه اولوالامر اشاره دارد. یا در آیه تطهیر ۵ تن آل عبا و سایر امامان را از هر گونه خطا و اشتباه معصوم می داند که بر اساس نظر شیعه و سنی این آیات و روایات دیگر تطبیق بر امیر المومنین و فرزندان ایشان دارد. ما در بخش امامت پژوهی سایت به صورت جزپی تر به اسناد و مدارک شیعه و سنی پرداخته ایم که حتما توصیه می کنیم مطالعه کنید. شیعیان بر اساس حدیث ثقلین که متواتر هست و اززبان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم گفته شده و حدیث و جریان غدیر خم و بر اساس حجیت قول رسول خدا امام علی علیه السلام و فرزندان ایشان را به عنوان امام بر گزیده است و واقعیتی تاریخی با اسناد متعدد و بر اساس دستور رسول خداست. به دستور خدای متعال در قرآن کریم: «وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمْ عَنْهُ فَٱنتَهُوا۟ ۚ » سوره حشر/۷ آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!. پس بنای قرآن کریم حجیت قول رسول خداست و تمام مسلمانان خود را موظف به رعایت و عمل به دستورات ایشان می دانند و یکی از دستورات ایشان انتخاب جانشین و امامان پس از خویش است. لذا همانطور که قرآن کریم حجت است بر ما، کلام و روایت صحیح رسول خدا نیز حجت می باشد. اینکه تشابه اسمی فرموده اید، تاریخ و اسناد تاریخی و روایات موجود هست و نام امامان بخوبی و مستند ثبت شده و جریان شیعه یک جریان اصیل می باشد که با یک یا دو ادعا اینچنین انحرافاتی در آن ایجاد نمی شود.

۳- تمام امامان بر اساس آیه تطهیر دارای عصمت هستند و از هر گونه گناه و پلیدی به دور هستند. از نظر شیعه پیامبران گذشته همانند حضرت عیسی علیه السلام، حضرت موسی علیه السلام، و حضرت آد علیه السلام و سایر انبیا همه و همه عصمت داشته اند و از گناه و فکر گناه به دور هستند.

در پایان مجدد از تاخیر عذرخواهی می کنم و از خداوند بهترین ها را برای شما می خواهم، حتما مسیر تحقیق را بیشتر و بهتر ادامه بدهید، نتایج خوبی را خواهید دید. و اگر نیازی هم به راهنمایی ما داشتید می توانید از طریق پیام رسانها ارتباط داشته باشید و هم صحبت شدن و دوستی با شما برای بنده باعث افتخار و مباهات است. وفقکم الله لکل الخیر

سلامی مجدد خدمت برادرم عزیزم،همانطور که در قبل گفتم بنده کاملا بدون تعصب برای دریافت پاسخ نزد شما آمده وگرنه اگر تعصب داشتم اصلا سراغ سایت اسلامی برای دریافت پاسخ مراجعه نمیکردم چرا که خداوند یگانه بر ما عقل داد و بر اساس همین عقل در رستاخیز سوال میشود. در مورد مسئله تحریف قرآن بنده با پدران و کشیشانی از همین ایران و تا هلند که کشیش های بسیار مطرح و بزرگی در بین پارسی زبانان هستند پرسش و پاسخ کردم با توجه به اینکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد! صرفا منظور کلام الله است نه کلام یهوه(در کتاب مقدس ترجمه عبری خداوند به معنای یهوه یا همان اَیول آمده است)پس کلام الله یعنی در قرآن نه کلام یهوه که در تورات و انجیل آمده و ادعا برای عدم تحریف تورات و انجیل ادعای اشتباهیست چرا که همانطور که با پدران کشیش صحبت کردم آنها این را به وضوح بیان داشتند که قدیمی ترین قرآن که به خط علی(ع) نوشته شده است و با قرآن امروزی هیچگونه تفاوتی ندارند.بنا براین بنده ادعای خود راجع به عدم تحریف کتاب مقدس را کاملا پس میگیرم و بیان میدارم که قرآن کریم از هرگونه تحریف و تغییر مصون و در امان بوده و خواهد بود چرا که خداوند فرمود سخن پروردگارت را تغییر دهنده ای نیست. با توجه به این سخن که قرآن تحریف نشده و لذا بیان میدارد که خداوند یکی است و خطاب به عده ای از مسیحیان میگوید آنها راهبان خود و دانشمندانشان را به پرستش گرفتند پس قطعا سخن مکتوب خدا صحیح است و آنرا انکار نمیکنم. امروز که قرآن را خواندم از سوره مبارکه میرم مقدس شروع به خواندن کردم به خود خداوند قسم که نه تورات و نه انجیل و زبور و اوستا و… هیچکدام این چنان حقایق و سخنان بزرگی را در خود ندارند. بنده با پدران کلیسا هایی از جمله پدر ورژ [***] پارسی زبانان که از دوستان عزیز و راهنمای من بوده راجع به این که دین خود را عوض کنم صحبت کردم ایشان نه مرا منع نه تشویق کرد! عین کلام ایشان است:**فرزندم خداوند عقل را برتو داد که بواسطه ی همین عقلت از تو در رستاخیر پرسش خواهد شد چنانچه اسلام از نظر تو با توجه به تحقیقاتی که انجام داده ای کامل تر است پس اگر به آن وارد نشوی باید پاسخگو باشی**،بنده کلام ایشان و شما را که مردان خدا هستید در کنار به کار گیری عقلم استفاده نموده و تصمیم گرفتم که مسلمان شوم شاید شما برایتان جالب باشد و یا سایر کاربران سایت بگویند که این هم کار خودشان است اما به همان خداوند یگانه اینگونه نیست و تصمیم بر این گرفتم که مسلمان شوم. اما باید اعتراف کنم واقعا فرقه های مسلمانان بسیار زیادند که خیلی هم اختلاف دارند و واقعا امکان اینکه بخوام پاسخ هر ۷۳ ملت را بشنوم وتحقیق کنم واقعا میسر نیست.پس لذا در این مورد که اعتبار و ارزش راستی سخن شما بر من هویدا شده فقط به پاسخ شما بسنده میکنم. و در آخر بگویم که حقیقتا که مهر و محبت عیسی و مریم مقدس از قلبم بیرون شدنی نیست و نمیتوانم دعایی را که هر روز میخواندم را نخوانم اشکال ندارد که در کنار نماز و روزه ای که به روش اسلامی انجام میدهم آن دعا ها راهم بخوانم؟چون از کودکی عیسی و مریم مقدس مرا مورد لطف قرار داده و حقیقتا امداد هایشان را حس میکردم و یا اینکه بعد از این همه سال اگر از دین عیسی روی برگردانم او از من ناراحت نخواهد شد؟چرا که در کتاب مقدس نوشته شده وای بر آنان که سخن مرا شنیده و بر آن ایمان نیاوردند و در رستاخیز از آنان روی برگردانده و گویم از من دور شوید ای بد کاران که هرگز شما را نمیشناسم! با توجه به تحریف اما واقعا انگار این کلام خود او بوده چون قرآن هم چنین دیدگاهی را دارد. آشنایی با سایت شما و پرسش در این مورد حقیقتا محبتی از طرف خداوند بود.مرا نجات دادید و از شما ممنونم دوست عزیزم

سلام علیکم برادر عزیز جناب آقای آلفردریک از اینکه بدور از تعصب گفتگو ها و مطالب را پی می گیرید بسیار خوشحالیم، و خوشحالی و افتخار بیشتر بخاطر اینکه نور هدایت را پیدا کرده اید و امیدواریم همین مسیر نورانی اسلام را پی بگیرید تا به خدای بزرگ و مهربان برسید.اینکه به دنبال حقیقت هستید و اسلام عزیز را به عنوان تنها دین الهی یافته اید، بسیار خوشحالیم و خداوند را شاکریم. قطعا مسیر تحقیق و مطالعه را در اسلام بیش از پیش پی بگیرید، در قرآن و روایات ما بسیار تاکید شده که مومنان اهل مطالعه و تحقیق باشند. همان گونه که یک انسان باید دوره هاى مختلف آموزشى و تربیتى را طى کند تا به سطح تحصیلات نهایى برسد (مانند دوره دبستان، دبیرستان و… از نظر مذهبى و آموزش دینى نیز جهان بشریّت دوره هاى مختلف تکاملى را پیموده تا به دوره نهایى که اسلام است رسیده است.

روزى در مکتب «نوح(علیه السلام)» نخستین پیامبر اولوالعزم (۱) و سپس در مکتب «ابراهیم(علیه السلام)» بعد در مکتب «موسى(علیه السلام)» و سپس در مکتب «عیسى(علیه السلام)» و در پایان در مکتب «محمّد(صلى الله علیه وآله)» پیامبر اسلام که در حقیقت دوره عالى و نهایى تربیت الهى است; پرورش مى یابد. به این ترتیب «اسلام» آخرین دین آسمانى است و قرآن مجید با صراحت به این حقیقت گواهى مى دهد:

( مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ اَبَآ اَحَد مِنّ رِّجَالِکُم وَ لَکِن رَّسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیّنَ; محمّد پدر کسى از شما نبود (او رابطه خاصّى با شما ندارد) او فرستاده خدا و آخرین پیامبران بود).دعوت اسلام همانند دعوت همه ادیان آسمانى نخست به توحید و یگانگى خدا و مبارزه با هرگونه شرک و پرستش غیر خداى یگانه است، و به همین دلیل نخستین جمله اى که یک تازه مسلمان باید بگوید لااله الاالله (شهادت به یگانگى خدا)، و اشهد اَن محمداً رسول الله (شهادت به رسالت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)) است. و هرکس، با ایمان واقعى به این دو جمله بدون نیاز به هیچ گونه تشریفات دیگر در زمره مسلمانان قرار خواهد گرفت.

شما در اسلام با چهره با شکوه و واقعی حضرت مسیح علیه السلام بهتر آشنا می شوید، عیسی مسیح در نزد ما مسلمانان یکی از پیامبران الوالعزم هست که جایگاه ویژه ای دارد، مادر ایشان یعنی حضرت مریم سلام الله علیها یکی از چند بانوی برتر بهشتی است که در قرآن کریم باعظمت از ایشان یاد شده است. با مسلمان شدن، شما به آیین مسیح واقعی وارد می شوید، باید بدانید که آنچه رویگردان هستید مسیح نیست، بلکه آیینی است که نتوانسته چهره و دستورات حضرت مسیح را بدرستی نشان بدهد و گاهی چهره ایشان را خلاف واقع نشان داده است. مسیحی واقعی کسی است که امروز آیین رسول خاتم را برگزیند، و ما معتقدیم پس از حضرت موسی یهودی واقعی کسی بود که با آمدن عیسی به او ایمان بیاورد. قطعا بدانید مسلمان شدن شما از عنایات خاص حضرت عیسی علیه السلام است و ایمان آوردن شما به دین پیامبر خاتم همانا ایمان آوردن به عیسی علیه السلام است همین نکته از زبان حضرت عیسی در سوره صف مطرح شده است. مسلمان واقعی کسی است که به تمام پیامبران گذشته ایمان داشته باشد، قرآن کریم می فرماید: ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍۢ مِّن رُّسُلِهِۦ ۚ وَقَالُوا۟ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ ٱلْمَصِيرُ سوره بقره/۲۸۵-پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن می‌باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند؛ (و می‌گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.» در باره دعایی که می خوانید، قطعا باید دعایی بخوانید که دارای سند و معتبر باشد، توصیه می کنیم که دعای شُبوّر [دعاى عطا و بخشش] را بخوانید، نام دیگر این دعا دعای سمات هست، در این دعا ارتباط بسیار خوب و قوی با انبیاء علیهم السلام برقرار می شود. یا دعا های صحیفه سجادیه را بخوانید، مناجات های بسیار بسیار زیبا و شگفت انگیز امام سجاد علیه السلام. چند توصیه، همواره مطالعه را درباره اسلام و مخصوصا اهل البیت علیهم السلام ادامه بدهید. کتب آیت الله مطهری را بخوانید. و توصیه می کنیم سه کتاب اسلام در یک نگاه،عقیده یک مسلمان،۵۰ درس اصول عقائد برای جوانان نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی را حتما بخوانید تا دورنمای کلی از اسلام پیدا کنید. از خداوند بزرگ بخواهید که در اسلام و راه تشیع شما را پایدار کند و امیدواریم با همین روحیه خوب بتوانید مسیح واقعی و اسلام را به سایر مسیحیان معرفی کنید زیرا اگر حضرت مسیح در عصر حاضر بودند قطعا بر اساس دستور خداوند منادی بزرگی برای دعوت به اسلام می شدند، لذا پیرو واقعی حضرت مسیح و حضرت مریم مقدس باشید و با جان و قلب اسلام را قبول کنید. در این مسیر هر کمکی هم از بنده خواستید، یا هر کجا نیاز به گفتگو و تحقیق بیشتر بود با کمال میل در خدمت شما هستیم. شما می توانید با آیدی که در دیدگاه قبل مطرح شد با بنده در ارتباط باشید، قطعا آشنایی و دوستی با شما لطف خداوند بزرگ و باعث افتخار بنده هست. وفقکم الله لکل الخیر

درود مجدد خدمت دوست عزیزم امیدوار هستم همیشه سالم و سلامت و شاد باشید و سایه شما از سر بنده و افرادی که به سوال هایشان پاسخ میدهید کم نشود. در پاسخ به اینکه ذکر میکنید که نمیتوانید پیامبری عیسی و موسی را بیان دارید باید بگویم که به وضوح در تورات و انجیل داریم که آنان پیامبران خداوند هستند و برای هدایت و کامل کردن ادیان های قبل از خود آمدند. و ما به این دو استناد میکنیم برای اثبات نبوت آنها حال اینکه شما آنها را تحریف شده میدانید و مستند نمیدانید تفاوت دیدگاه است. شما ذکر کردید که انجیل را عیسی(ع) ننوشته و مسیحیان در آن دست برده و نوشته پیروان ایشان میباشد و قابل استناد نیست این در حالی است که حدود۶۰۰ سال از نزول دین مسیح بر مردم گذشته و قرآن کریم هم انجیل و هم تورات را به نیکی یاد میکند و از آنها به عنوان هدایت و نور سخن به میان میاورد. لازم میدانم که بگویم در قرآن آمده: خداوند پشتیبان حواریون بوده است، زیرا آنان یاران خداوند بودند” (سوره صف آیه ۱۴). انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد. و نیز در کتاب مقدس داریم: عیسی مسیح فرمود: ” آسمان و زمین زایل خواهد شد، لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد.” (متی ۲۴: ۳۵) عیسی مسیح فرمود: ” تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.”متی ۵: ۱۸ و در مکاشفه ۲۲: ۱۸ می فرماید: ” زیرا هر کس را که کلام نبوت این کتاب را بشنود، شهادت می‌دهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید، خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود. بحث اصلی بنده که وارد جزئیات شدیم این بود که کلام خداوند بر همه چیز ارجعیت دارد و اینکه چند تن ادعا کنند که کتاب مقدس تحریف شده دقیقا الان عده بسیاری هم هستند که میگویند قرآن تحریف شده و ادعای تحدی قرآن را به قول خود شکست داده اند و گویا اولین شخصی هم که قرآن را آسمانی نخواند زکریای رازی بود و تحدی قرآن را به نقل از بقیه شکست داد.و اصلا به این پاسخ ها بسنده نمیکنیم چرا که کلام خداوند ارجعیت دارد و وقتی که خداوند بحث تحدی را مطرح میکند پس کسی نمیتواند آنرا شکست داده و یا کلامش را تغییر دهد. بنده میگویم که خداوند چه در تورات و چه در انجیل و چه در قرآن ذکر میکند که کلامش را کسی نمیتواند تغییر دهد و او همواره از کلامش محافظت میکند حال این کلام چه در تورات،انجیل،یا قران باشد خداوند از کلامش محافظت میکند و همواره این را بیان میکند. اگر بگوییم که تورات و اناجیل تحریف شده اند یعنی دقیقا این را مطرح میکنیم که خود خداوند برای کلامش ارزشی قائل نیست!همان کلامی که باعث هدایت عده ی زیادی شده پس امروزه تحریف شود و باعث گمراهی دیگران شود. به دور از هرگونه تعصب آیا خداوند راضی است که کلامش تحریف شود؟یعنی خدا برای کلامش اهمیت قائل نمیشود؟پس خدایی که نمیتواند از کلامش محافظت کند و یا اجازه دهد که آن تحریف شود پس (پاک و دور از خدا) خداوند دروغ میگوید و درنتیجه اگر تورات و انجیل تحریف شدند که کلام خدا بودند پس قرآن هم میتواند تحریف شود در واقع به نوعی بحث دو دو تا چهار تاست. و در مورد تثلیث هم درست فرمودید هر سه شخص تثلیث یک اهمیت را دارند یعنی بر زبان ریاضی میشود ۱x1x1=1 نه ۱+۱+۱=۳و یکی از آموزه های مهم در عهد جدید است و ما کماکان بر یگانگی خداوند تاکید میکنیم نه اینکه ذات خداوند قابل تقسیم باشد و در سه شخص باشد خیر میگوییم یک بار کامل ذات خدا در قالب پدر و یک بار در قالب پسر و یک بار در روح القدوس در آمده نه اینکه خداوند سه ذات قابل تقسیم و اینگونه چیزهایی داشته باشد! لطفا تحقیق کنید به سرعت نسخه های فراوانی از انجیل با ترجمه های مختلف در سراسر دنیا عرضه گردید و پدران کلیسا و حواریون که خداوند یار آنان بود از انجیل محافظت میکردند و به نوعی بوده که امروزه همگان قرآن را در اختیار دارند همگان انجیل را در اختیار داشته اند و اصلا فاصله مکانی به گونه ای بوده که هماهنگی برای تحریف وجود نداشته و اینکه بر فرض همگان تصمیم گرفته که انجیل را تحریف کنند یعنی خداوند به آنها اجازه داده است و حتی در آن زمان یک مرد خدا نبوده که با این کار مخالفت کند و آنرا آشکار کند؟ ما در طول تاریخ همین مسئله را داریم به طوری که مارتین لوتر متوجه تناقض رفتار کاتولیک ها با متن کتاب مقدس شده و فرقه پروتستان را تاسیس میکند. از نظر عقلی و با توجه به کلام خداوند نظریه تحریف توهین به شان مقدس خداوند یگانه است. بنده از شما دعوت میکنم که بدون تعصبات به تحقیق راستین این موضوع بپردازید و آنچه را که از نظر عقل خود کامل میدانید قبول کنید چرا که در رستاخیز بر واسطه همین عقل از ما پرسیده میشود. بنده معتقدم که کتاب مقدس تحریف نشده بود و پدران آنرا تایید میکردند و دیدگاهی متفاوت دیدم و میتوانستم از سایت های مسیحی کمک بگیرم اما این غیر عقلانی بود و باید نظر و دیدگاه طرف مقابل را هم از آنان شنید بنابراین دعوت میکنم از سایت های مسیحی که منکر تحریف هستند هم دیدن و دلایل آنها را ببینید و سپس همانطور که از عقل خود کمک میگیرید یا اعتقاد شما قوی تر شده و یا از دیدگاه خود تغییر نظر میدهید. بنده مشاهده میکردم که پدران کلیسا میگویند کتاب مقدس تحریف نشده و از این آیات قرآن استفاده کردند برای رد تحریف آن بنابراین بنده بدون تعصب نزد شما آمدم تا نظر شما را هم بشنوم و آنچه را که عقل میگوید صحیح است بپذیرم و برای این پاسخ صرفا به پاسخ یک طرف بسنده نکردم چرا که هرگز نمیشود از حق گذشت و چرا که در قرآن داریم مژده باد بر بندگانی که همه سخن ها را میشنوند و بهترین را بر میگزینند. و در آخر هم بگویم بنده نزد شما آمدم برای دریافت پاسخ و شما نیز با آغوش باز مرا پذیرفتید و با صبوری و دلسوزی با توجه به اینکه میدانیم در رمضان روزه میگیرید و کار دشواری است زحمت کشیدید و پاسخ مرا دادید. حقیقتا که قرآن هم کتاب آسمانیست و اگر اشتباه نکنم قرآن مسیحیان را بهترین دوستان مسلمانان میخواند.واقعا که اینطور بود و من بعنوان یک مسیحی ایماندار شما هموطنان و دوستان مسلمانم را بسیار دوست دارم و خوشحالم از اینکه به من لطف دارید چرا که ما با تفاوت از هر رنگ و زبان اعتقاد همگی انسان هستیم و یکدیگر را دوست داریم.از روح القدوس برای شما طلب سلامتی و ارزو میکنم و امیدوارم که همه ی انسان ها در فردوس نزد هم باشیم با هر دین و کتابی که داریم. شما دوستان عزیز ما به همان دیدی که به فرقه های مسیحیت نگاه میکنید همان دید را بر ما دید و بنده هم عرض کردم که هیچکدام از دیدگاه های فرقه های مسیحیت را قبول نداریم و آنها را رد میکنیم و فقط و فقط اعمال و آموزه های ما بر اساس کتاب مقدس است. در صورتی که شما تمایل داشتید که بیشتر راجع به مسیحیت بدانید بنده میتوانم پدرانی را به شما معرفی کنم که با آنان به بحث و گفتگو بنشینید و از یکدیگر کسب فیض کنیم. ما همیشه خدمت مسلمانان ارادت داشته و آنهارا دوست و برادر خود میدانیم امیدوارم که شما دوستان ما هم اینگونه باشید و ما در کلیسا در ایام خاص نذری میدهیم چنانچه تمایل داشتید میتوانید به کلیسایی بروید بدون شک آنها شما را با آغوش باز پذیرفته و از شما پذیرایی میکنند چرا که روحانیونی و پدرانی را میشناسم که چند گاهی به مسجد و یا کلیسا رفته و با این کار خود وحدت ادیان را برجسته تر میکنند. بالاخره بنده و دوستانم نمک گیر شما هستیم مخصوصا قیمه ها و سبزی های شما تحقیق هم کردم از نظر آیت الله خامنه ای رهبر معظم خوردن نذری های اقلیت های دینی برای مسلمانان بلامانع است. بسیار خرسند و شادم از آشنایی با دوست عزیزی مثل شما. شاد و پیروز باشید برادر کوچک شما آلفردریک باباخانی.

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم حالتون خوب باشه و بدون تعصب همراه با تفکر به دنبال کشف حقیقت باشید. شما راه حق را پیدا نخواهید کرد مگر اینکه مستند بر براهین عقلی به دور از احساسات و اقوال نیاکان خود تفکر کنید. ابتدا عرض می کنم این سومین پاسخ بنده به سوالات شماست که توصیه بنده به سایر مخاطبان این هست که دو پاسخ قبل را مطالعه کنند. متاسفانه شما پاسخ سوالات بنده نسبت به مسیحیت را ندادید؟! لازم است قبل از هرچیز عرض کنم که اسلام دین عقلانیت، به همراه محبت و ایستادگی دربرابر ظلم است. دینی که تنها راه نجات بشر از ظلمت و تاریکی جهل های امروزی ماست. مطمئن باشید عظمت و چهره واقعی عیسی مسیح علیه السلام تنها در اسلام قابل رویت هست. قرآن کریم مسیحیان را همواره دعوت به گفتگو بر پایه احترام و عقلانیت می نماید (سوره مبارکه آل عمران آیه ۶۴). اسلام علیه ادیان دیگر نیست. اسلام همان دینی است که وقتی بر مناطق غیر مسلمان مسلط شد، اصحاب ادیان از رحمت اسلام شکرگزاری کردند و گفتند شما بر ما از حکام قبلی خودمان مهربانتر هستید. ما به دنبال بیان واقعیت و نشان دادن چهره واقعی حضرت مسیح و حضرت موسی علیه السلام هستیم، اگر شما عاشق حضرت مسیح هستید بدانید با مطالعه آثار و روایات اسلامی عشق شما به ایشان واقعی و بیش از پیش خواهد شد و دامن ایشان را از نسبتهای ناروایی مثل شراب سازی بری خواهید دانست. با این نیم نگاه نکاتی را به ترتیب آنچه نوشته اید عرض می کنم امیدوارم با دقت و تفکر بخوانید.

۱- فرموده اید: « اینکه ذکر میکنید که نمیتوانید پیامبری عیسی و موسی را بیان دارید باید بگویم که به وضوح در تورات و انجیل داریم که آنان پیامبران خداوند هستند و برای هدایت و کامل کردن ادیان های قبل از خود آمدند. و ما به این دو استناد میکنیم برای اثبات نبوت آنها حال اینکه شما آنها را تحریف شده میدانید و مستند نمیدانید تفاوت دیدگاه است.» ببینید متاسفانه استناد شما به کتابی هایی است که به اعتراف بزرگان خود شما اصلا سندیت ندارند؛ به بیان قرآن کریم تورات و انجیلی که در دست شماست دست نوشته محرفان است و اعتبار ندارد، و تاریخ یهودیّت نیز گواهی می دهد که تنخ اصلی (عهد عتیق) به مدّت پانصد سال گم شد و بعد از این مدّت کاهنی به نام حلقیا ادّعا نمود که آن را یافته است. تنخ امروزی همان است که بعد از پانصد سال مفقودی یافته شد. در کتاب مقدّس مسیحیان به این امر که عهد عتیق پانصد سال گم شده بود، اشاره شده است.(رجوع فرمایید به کتاب مقدّس: دوم تواريخ ايّام ۳۴ :۱۵ و دوم پادشاهان ۲۲ :۸ ). خب با این توصیف طنزگونه هست که برای استناد تورات به تورات استناد کنید مثل این می ماند کسی ادعا کند من کتاب زبور حضرت داوود را دارم و در آن نوشته تمام مسیحیان کافر هستند، بعد شما به این شخص بگویید دلیلت برای اینکه این کتاب همان کتاب آسمانی است چیست او بگوید در این کتاب نوشته ، که کتاب آسمانی است!، آیا مگر هر کجا هر چه نوشته شده باشد سند است، شما این ادعا را مضحک و خنده دار می دانید که کتابی که اصل آن ثابت نشده و دلایل فراوانی بر تحریف دارد یک کتاب آسمانی بشمار بیاورید، برادر عزیز این یک اختلاف دیدگاه نیست بلکه اختلاف واقعیت با ضلالت است. توراتی و انجیلی باقی نمانده و سندی هم ندارید که این کتابها تورات و انجیل واقعی است. سند ندارد و دست نوشته افراد عادی هست و بزرگان شما هم همین را معترف هستند، حالا کسی تعصب بی جا دارد، خب بحثش جداست، فردای قیامت اگر حضرت مسیح را ببینید از شما خواهد پرسید که چرا به دست نوشته ای ایمان آوردید که برای من نبود و انواع تهمت ها را به من و خدا می زد؟!. چه جوابی می دهید. جوابی ندارید مگر به همین دست نوشته ها استناد کنید!!!آیا منطقی است.

۲- اینکه می فرمایید «حدود۶۰۰ سال از نزول دین مسیح بر مردم گذشته و قرآن کریم هم انجیل و هم تورات را به نیکی یاد میکند و از آنها به عنوان هدایت و نور سخن به میان میاورد.»، بله ما هم از انجیل و تورات به درستی و عظمت یاد می کنیم، کدام انجیل؟ آن انجیل واقعی که دعوت به پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم کرده است،ببینید همین قرآن کریم کلام حضرت عیسی را چطور نقل می کند: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ…»(آیه ۶ سوره صف). و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق‌کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] می‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!» خب برادر عزیز و بزرگوار، انصاف هم چیز خوبی است، تعصب را کنار بگذارید بدانید قرآن تورات و انجیل و حضرت مسیح واقعی را می ستاید که بشارت به پیامبر حضرت محمد مصطفی ص می دهد. لطف کنید انجیل و توراتی به ما و مخاطبان نشان بدهید که امروزه همین حرف حضرت مسیح را بزند آنگاه خواهید دید بنده چنین انجیلی را به نیکی یاد می کنم و بر دیدگان قرار می دهم، اما شما می دانید که چنین انجیلی از بین رفته است. و خداوند انجیلی را که در دستان شماست و نویسندگان آن را لعن می کند، چطور این قسمت قرآن را نمی بینید و با فرافکنی می خواهید بگویید اگر تعریفی از انجیل هست، انجیل در دستان شماست، نخیر!. این آیات را هم بخوانید: به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند نفرین و لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». « فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُون‏ ـــــ پس واى بر آنها كه نوشته‏اى با دست خود مى‏ نويسند، سپس مى‏گويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند؛ و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مى‏آورند» (البقرة:۷۹) در آیه توبه/ ۳۱٫ عالمان مسیحی را به شدت نکوهش می کند، و در بحث اعتقاد مسیحیت به تثلیث این اعتقاد را کفر می داند و معتقدان به این اعتقاد شرک آلود را لعنت می کند، با این توصیفات کاملا مشخص است قرآن انجیل واقعی را انجیل دیگری می داند نه آنچه شما می پندارید!، امیدوارم متوجه شده باشید که قرآن وقتی سخن از انجیل می کند منظورش انجیلی است که دعوت به پیامبری اسلام می کند.

۳-اینکه می فرمایید خداوند پشتیبان حواریون بوده است، زیرا آنان یاران خداوند بودند” (سوره صف آیه ۱۴). لازم است عرض کنم که ترجمه آیه این است « ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یاوران خدا باشید همان‌گونه که عیسی بن مریم به حواریون گفت: «چه کسانی در راه خدا یاوران من هستند؟!» حواریون گفتند: «ما یاوران خدائیم» در این هنگام گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند؛ ما کسانی را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تأیید کردیم و سرانجام بر آنان پیروز شدند!». دقت کنید، بله ما حواریون حضرت عیسی را انسانهای بزرگی می دانیم، و معتقدیم شما ظلم بزرگی در حق همین حواریون روا داشته اید که آنها را در انجیل و کلیسا شرابخوار معرفی می کنید، شما بیشتر پیرو پولس یهودی هستید که جزو حواریون نبود، و بعدها با مخالفت با همین حواریون برخواست و آنها را منافق خطاب کرد!، در روایات ما پولس شخصی منفور و تغییر دهنده دین حضرت عیسی معرفی شده اما شما به گونه ای دیگر او را تقدس می کنید!. ۴-آیه ۱۱۵ سوره انعام: وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًۭا وَعَدْلًۭا ۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ ۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْعَلِيمُ. و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست. و آیه ۶۴ یونس: لَهُمُ ٱلْبُشْرَىٰ فِى ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَفِى ٱلْءَاخِرَةِ ۚ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ. و آیه ۲۷ سوره کهف: وَٱتْلُ مَآ أُوحِىَ إِلَيْكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلْتَحَدًۭا دقت کنید هیچ کجای این آیات نیامده که ما انجیل و تورات را از تحریف حفظ می کنیم!، بلکه در آیات فراوان دیگر عالمان مسیحی و یهودی را سرزنش می کند که دست نوشته ها و دروغ های خود را به اسم خدا به خورد مردم می دهند. اساسا منظور از لا مبدل لکلمات از سیاق همین آیات و قبل و بعد قرآن کریم کاملا مشخص است که منظور قرآن کریم است. و توجه کنید کلمه در قرآن معنای وسیعی دارد و صرفا منظور کتابهای آسمانی نیست، گاهی منظور قرآن کریم است، گاهی حتی عیسی علیه السلام است نه کتاب آسمانی!، إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ، حالا چون آشنایی کاملی با زبان عربی ندارید این شبهه در ذهن شما شکل گرفته است. و گاهی عدم تبدیل در کلمات الله که اکثرا هم همین است منظور سنت ها و قوانین تکوینی الهی است. در هر حال شما چون آشنایی با قرآن کریم ندارید خیال می کنید منظور تمام کتب آسمانی است، نخیر!، هیچ دلیلی نداریم که کتابهای غیر از قرآن نمی توانند دستخوش تحریف شوند، درباره قران هم عرض شد که چرا قرآن کریم پیامبر اسلام را حفظ می کند چون ایشان آخرین فرستاده و خاتم انبیاء هستند و اگر این کتاب هم تحریف شود و چون امکان آمدن پیامبر دیگری نیست، عملا خلاف حکمت و ضرورت عقلانی است که در مباحث علم کلام بحث می شود است که باب هدایت بسته شود، اما درباره سایر انبیا اگر کتاب آنها تحریف می شد یا دین آنها توسط شیاطین انسانی تغییر می یافت، خداوند انبیاء دیگری را برای اصلاح روانه می کرد، همانطور که عیسی فرستاده شد تا جلو انحراف یهودیان را بگیرد. در هر حال بر فرض هم که بگوییم حق با شماست و خداوند قرآن، انجیل،تورات را از تحریف حفظ می کند، اما سوال جدی همین هست که اصلا انجیل و توراتی باقی نمانده است تا شما ادعا کنید تحریف نشده است!، امیدوارم متوجه منظور بنده شده باشید، منظور این است که تورات و انجیل اصلی به اعتراف بزرگان مسیحیت اصلا در دسترس نیست و در این سالها از بین رفته، انجیل اصلی عبری بوده و ترجمه شده و آن انجیل اصلی از بین رفته، تورات هم به هم چنین این دو کتاب قرن هااز دسترس خارج شده و از بین رفته اند، چطور شما ادعا می کنید که این چیز که دست شماست با اینهمه تاریخ آشفته همان انجیل است؟!، لطف کنید تاریخ اناجیل را مطالعه کنید.

۵-اینکه می فرمایید:«» عیسی مسیح فرمود: ” تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.”متی ۵: ۱۸ …. عرض شد اولا اثبات کنید این حرف را حضرت عیسی زده است؟!، ثانیادر کتاب مقدّس مسیحیان به این امر که عهد عتیق پانصد سال گم شده بود، اشاره شده است.(رجوع فرمایید به کتاب مقدّس: دوم تواريخ ايّام ۳۴ :۱۵ و دوم پادشاهان ۲۲ :۸ )

۶-درباره زکریای رازی فرمودید، اولا این شخص تاریخ درستی ندارد و بجز چند گزارش تاریخی از او در دسترس نیست و هیچگاه ادعا نشده که او تحدی بر قرآن کرده باشد چه تحدی کرده؟!، اصلا چنین شخصی معلوم نیست چه کسی است و چه گفته است، شما تاریخ را ببینید. درباره تحریف قرآن کریم هم عرض کنم، اینکه می گویید ه دقیقا الان عده بسیاری هم هستند که میگویند قرآن تحریف شده این ادعای بی دلیل شماست و از سمت خود نسبت می دهید، تمام مسلمانان به قاطبه چه شیعه و چه سنی معتقدند که واو به واو قرآن همان قرآن کریم عصر پیامبر است. دقت کنید برادر عزیز هم اکنون نسخه های خطی قرآن کریم با قدمت ۱۴۰۰ سال در موزه های کشور اسلامی موجود هست!، شما اگر نسخه شناس داشته باشید بروید در همین آستان قدس قرآن آن هایی با قدمت همان عصر پیامبر هست، قرآنی که منسوب به دستخط امیر المومنین علی علیه السلام است، همین قرآن ها را در موزه های عربستان، و ترکیه و سوریه ببینید، با اینکه اختلافات مذهبی فراوان داریم اما قرآن ما همان قرآن هست، حالا شما لطف کنید فقط تعداد اناجیل را بشمارید، سرتان سوت می کشد!، تاریخ مسیحیت صریحا اذعان می کند که انجیل از بین رفته، و حتی این نوشته ها منسوب به واریون هم نیست چه برسد به حضرت عیسی!، اما در اسلام تمام مسلمانان اذعان دارند که چیزی به قرآن افزوده نشده، و وجود حافظان فراوان، و گزارش های تاریخی فراوان، و اتفاق تمام فرقه های اسلامی و هزاران شاهد تاریخی دیگر مثل نسخه های خطی این یقین را به ما و شما می دهد که این قران همان قران است. و ما در تاریخ داریم که برخی حاکمان خواستند یک واو از قرآن کم کنند، که مردم با شمشیر بیرون ریختند و این اجازه را ندادند، و با اینکه گستره کشورهای اسلامی در عصر پس از پیامبر ص به پهنای یک قاره بود، اما شما در تمام این کشورها یک قرآن می بینید، اما متاسفانه از انجیل واقعی هیچ چیزی باقی نمانده که ما بخواهیم بدان توجه کنیم.

۷- اینکه می فرمایید:« اگر بگوییم که تورات و اناجیل تحریف شده اند یعنی دقیقا این را مطرح میکنیم که خود خداوند برای کلامش ارزشی قائل نیست!همان کلامی که باعث هدایت عده ی زیادی شده پس امروزه تحریف شود و باعث گمراهی دیگران شود. به دور از هرگونه تعصب آیا خداوند راضی است که کلامش تحریف شود؟یعنی خدا برای کلامش اهمیت قائل نمیشود؟پس خدایی که نمیتواند از کلامش محافظت کند و یا اجازه دهد که آن تحریف شود پس (پاک و دور از خدا) خداوند دروغ میگوید و درنتیجه اگر تورات و انجیل تحریف شدند که کلام خدا بودند پس قرآن هم میتواند تحریف شود در واقع به نوعی بحث دو دو تا چهار تاست.»

در جواب شما عرض می کنیم که این نوع استدلال کردن شما کودکانه هست، اصلا تحریف شدن کلام خدا چه ربطی به ارزش داشتن یا نداشتن آن دارد؟!، از انجیل بالاتر خود حضرت عیسی است به تعبیر شما که ذات خدا در اوست العیاذ باالله، حالا من می پرسم، آیا خدا برای حضرت عیسی ارزشی قائل نبود که او توسط یهودیان کشته شود!!!بدور از هر تعصب کمی فکر کنید آیا خدا راضی می شود پیامبرش به بدترین وضع کشته شود و به میخ و صلیب کشیده شود!!؟، آیا خدا با همین منطق دو دو تا چند تای غلط شما ارزشی برای عیسی قائل نیست!!!. خب برادر عزیز، چه ربطی دارد تحریف شدن انجیل و تورات توسط عالمان دنیازده شما به ارزش قائل شدن خدا!، خدا هم کلامش را ارزشمند می داند و هم حضرت عیسی، اما این شیاطین انسی هستند که به این دو حمله می کنند!، حالا اینکه می فرمایید زمینه گمراهی بشود!، اگر خداوند راهی برای هدایت قرار ندهد، بله حق با شماست، اما خدا راه هدایت را قرار داده و آن اسلام و عقل است. آنچه سبب گمراهی است این است که با تعصب عیسی را از ذات خدا بدانید و شرم و حیا نکنید!، آنچه باعث گمراهی است آن است که عیسی و حواریون او را شرابخور و لا ابالی معرفی کنید و از خدا حیا نکنید که کار شیطان را به پیامبر خدا نسبت بدهید، آنچه زمینه گمراهی است آنست که انجیل به خداوند سبحان نسبت تجسّم داده و مى گوید: خدا به صورت انسان مجسّم شده و …،[۱۷] و شما میدانید که عقل بر اساس براهین خدا را جسم نمی داند، موارد فراوان تر از آن است که بخواهیم اشکالات انجیل را اینجا مطرح کنیم، اما بدانید گمراهی از آنجا شروع می شود که عقل را تعطیل کنید و به قول آن کشیش مسیحی اول ایمان بیاور بعد تعقل کن، چون تعقل درباره انجیل با عقل برهانی دو دو تا چهار تا سازگار نیست. از همه اینها گذشته شما تاریخ اناجیل را ببینید بعد دو دو تا چهار تا کنیم. درباره قران هم عرض شد، اگر پیامبر اسلام آخرین پیامبر نبود، بله امکان تحریف توسط شیطانهای انسی بود، اما با خاتمیت پیامبر و اینکه اگر پیامبری ختم شود و کتاب و آیین او تحریف بشود، ضرورت هدایت و نبوت بی پاسخ می ماند و دور از حکمت بود که خدا دینی بفرستد که تحریف شود و پس از آن هم دیگر هیچ دینی را نفرستد، در این صورت خلاف حکمت بود، اما شما شاهدید پس از هر پیامبری پیامبر دیگر می آمد، پس از موسی و تحریفات یهودیان، عیسی فرستاده شد و راه هدایت با آمدن عیسی باز شد، و پس از عیسی و تحریف انجیل، یا بهتر بگویم با نابود شدن انجیل، هم اکنون راه هدایت با بودن پیامبر اسلام برای انسانهای آزاده باز است.

۸-درباره تثلیث حرف بسیار است، همین بس که قران این اعتقاد شما را سخت نکوهش می کند، و متکلمان مسیحی هم در تفسیر کیفیت تثلیث حرفهای مختلفی زده اند که آن را باور پذیر کنند که نشده و نخواهد شد، چون اساس آن اشتباه است وباید پرسید چه دلیلی هست بجز این انجیل های تحریف شده آباء کلیسا بر اینکه خدا در این سه حلول کرده و در چهار نفر نبوده یا اصلا در تمام انبیاء نبوده، شما می گویید که حضرت مسیح پدر نداشت نشان از عظمت اوست، خب برادر عزیز حضرت آدم که از پدر و از مادر زائیده نشد، چرا در حق او همین تثلیث را نمی گویید!، در هر حال اینکه می گویید « میگوییم یک بار کامل ذات خدا در قالب پدر و یک بار در قالب پسر و یک بار در روح القدوس در آمده » همین عین شرک هست (العیاذ بالله)، اصلا ذات خدا بی نهایت هست، حد بردار نیست که در قالب پدر یا پسر یا روح القدس حلول کند، اگر حلول کرد یعنی محدود شده، و اگر محدود به این معنای فلسفی شود یعنی ناقص است! و هر نقصی نشان از ضعف و عدم خدایی و واجب الوجوبی دارد!. خب عزیز من، در دیدگاه قبل توضیحاتی دادم، علاوه بر آن زمانی که ما می گوییم این اعتقادات شما خرافات است و با عقل سازگار دو دو تا چهار تا سازگار نیست همان عقلی که قبل از مسیحی بودن باید خدا را با آن اثبات کنید، بعد شما ناراحت می شوید، خیلی هم تلاش می کنید ریاضی هم بکنید که با عقل عادی و عرفی هماهنگ نیست چه رسد به عقل برهانی و ریاضی.! ۹- اینکه می فرمایید:«همگان انجیل را در اختیار داشته اند و اصلا فاصله مکانی به گونه ای بوده که هماهنگی برای تحریف وجود نداشته»…باید عرض کنم، ظاهرا شما یا مسیحی نیستید یا مسیحی هستید که کلا شناختی ندارید!، صدها انجیل وجود داشته، متن اصلی انجیل نابود شده، وقفه های ده ها ساله با انجیل اصلی بوده، خود کلیسا روم با جبر حکومت چهار انجیل را با توجه به مصالح برگزید و بعد شما با اعتماد به نفس بالا تمام این تاریخ گذشته پر آشوب را نمی بینید، وجود صدها انجیل را انکار می کنید و شادانه می فرمایید تحریف نشده! اگر تحریف نشده اینهمه کتاب به نام انجیل چه معنا می دهد! ، یعنی صدها انجیل بر عیسی نازل شده، بیشتر شبیه به طنز سال هست که شما می گویید با این تاریخ آشفته انجیل که خود علمای مسیحی نوشته اند، بعد سایتهای مسیحی ادعا کنند که تحریف نشده، به قول معروف در هنگام روز سر در برف کردن و ادعای شب نمودن است!. وجود اینهمه انجیل اگر دلیل بر تحریف نیست دلیل بر چیست؟!.

۱۰- اینکه شما در عدم تحریف انجیل به قول پدران کلیسا استناد می کنید، و برای اعتبار قول پدران کلیسا به انجیل این یعنی دور، و این استدلالی بدون دلیل و سست هست. لطف کنید به کتابهای منطقی در بحث دور رجوع کنید، چنین استدلال کردنی اعتبار عقلی ندارد بنده نیز در پایان از خداوند متعال بهترین ها را برای شما خواهانم، و امیدوارم راه هدایت را که اسلام است پیدا کنید و ایمان بیاورید. فراموش نکنید فردوس برین جای کسی است که دستورات الهی را ایمان بیاورد و عمل کند، و اگر حضرت عیسی بود قطعا مروج دین اسلام می شد، چون با آمدن قانون جدید که اتمام قانون قبل را اعلام میکند همگان موظف هستند به قانون جدید عمل کنند و اگر کسی به قانون قبل عمل کند مجرم است و خطاکار. ما همیشه مشتاق بحث و گفتگو هستیم، مباحث مسیحیت را هم دنبال می کنیم و نقد جدی داریم، امیدوارم زمینه گفتگوی مستقیم نیز با شما و پدران محترم کلیسا فراهم شود. به تعبیر امیر المومنین مردم یا برادران دینی ما هستند یا همسان در خلقت که مورد احترام، و باید با هر دو گروه با محبت برخورد کنیم. و اشعر قَلبکَ الرّحمةَ للرّعیّة، و المحبة لَهم، و اللُطف بهم، ولا تَکوننَّ عَلیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنمُ اَکلهُم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ. نهج البلاغه. گفتگوی با شما برای بنده باعث افتخار هست و خداوند بزرگ را شاکرم، توصیه می کنیم ارتباط خود را با سایت هدانا قطع نکنید، ما نیز مشتاقانه طالب استمرار گفتگو ها و حتی دیدارهای صمیمی هستیم و برای مسیحیان احترام ویژه ای قائلیم. ما در بخش مسیحیت شناسی سایت هدانا علاقه مندیم که شما مطالب را بخوانید و نظر خودتان را مطرح کنید و ما با کمال میل منتشر می کنیم. در هر حال علاوه بر راه ارتباطی سایت، شما می توانید با آیدی hadana10 با ما در پیام رسان ایتا در ارتباط باشید و بحث ها را ادامه بدهیم و حتی اگر امکان و آمادگی حضور ما به عنوان روحانی در کلیساهای شما برای بحث و گفتگو با جمع مسیحیان باشد بسیار مشتاقیم و حتما دعوت شما را با جان و دل قبول می کنیم. باز هم خدا را شاکریم که زمینه این گفتگو پیش آمد، و از صمیم قلب برای موفقیت شما دعا می کنم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام مجدد خدمت برادر عزیزم ممنون و سپاسگذارم.پوزش از اینکه در حال روزه شما را به زحمت انداخته و ممنون که برای بنده ارزش قائل شدید و به سوالم با صبوری و احترام پاسخ دادید. بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست و لذا در کتاب مقدس داریم که هنگامی که عیسی امد به مردم فرمود فکر نکنید که آمدم تا تورات و زبور را باطل سازم بلکه آمدم تا آنها را تمام سازم ما معتقد هستیم که رسالت احمد(ص) نیز همانطور هست که به ترتیب پیامبران الهی دین یکدیگر را تکمیل میکردند. ولی همین جای پرسش دارد که بر فرض مثال یک شخص کلیمی دین خود را با تفکر بر حق نمیداند و تصمیم میگیرد که تغییر دین بدهد و مثلا با تفکر دین مسیحیت یا اسلام را انتخاب میکند و مطابق دستورات و احکام آن دین عمل میکند.از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد یک موهبت از سمت خداست که هرکس مطابق میل خود آن دین را که دوست دارد برگزیند وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود. شما فرمودید که در قسمت هایی از دین اسلام دچار اشتباه شده ام و من هم میپذیرم اکنون اجازه دهید من به عنوان برادر کوچک شما توضیحاتی را در مورد تثلیث برایتان بیان کنم: منظور از اصل تثلیث این نیست که ۳ خداوند وجود دارد اساس نظر همیچن نظری کاملا باطل است چرا که یهوه(الله-خداوند) تنها آفریننده ی جهان است و اصل توحید در دین اسلام که به معنای این است که خداوند تنها یک مبدا و یک اصل دارد کاملا مورد پذیرش ما است. منظور از تثلیث این است که خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت: پدر-پسر-روح القدوس منظور از پدر آسمانی ما یک عبارت معنوی است چرا که خداوند میفرماید از روح خود در شما دمیدم بدان جهت که عیسی(ع) روح خود را مستقیم از طرف خداوند گرفته و پدر مادی ندارد اصطلاحا و به صورت معنوی میگوییم که او پدر عیسی (ع) است. منظور از پسر خود عیسی(ع) است این عبارت هم باز هم معنوی است از آن جهت که هر فرزندی ذات و خوی خود را از پدر خود میگیرد پس روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم. منور از روح القدوس هم فرشته مقرب خداوند یعنی جبرئیل اعظم است که در مکان شرقی بر مریم مقدس نازل گشته و خبر آبستن شدن وی را به او میدهد و از آن جهت که خداوند فرموده روح خود را در شما قرار دادم پس روح القدوس(جبرئیل) هم روح خدا را داراست ولی از این رو که او این خبر بشارت را به مریم مقدس داد ما او را نیز در کنار پدر و پسر و روح القدوس مورد ستایش قرار میدهیم و ما مسیحیان اعتقاد داریم که خداوند یکتاست و اصلا بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم. در کتاب مقدس ما داریم که عیسی همان خداست منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند هرچند که خداوند اصلا نیازی به جسم ندارد و در نظر گرفتن جسم برای او معنا ندارد. مثلا شما وقتی که دارید با بنده مستقیما و رو در رو صحبت میکنید اگر کسی از شما سوال بپرسد میگویید با آلفرد صحبت میکنم.همانطور هم اگر با هم تلفنی صحبت کنیم باز هم میگویید با آلفرد صحبت میکنم.مسئله تثلیث و خدا دانستن روح عیسی عین همین مسئله است در حالی که ما همواره تاکید داریم که روح عیسی(ع) همان روح خداست و جسم انسانی او همان جسم مادی و انسانی است. و این نکته را هم در آخر ذکر کنم که ما مسیحیان فارسی زبان پیرو هیچگونه فرقه کاتولیک و پروتستان و یا ارتدوکس نیستیم. دین مسیحیتی که ما برگزیدیم همواره بر اساس تعالیم کتاب مقدس بوده و همواره ما راه و زندگیمان را بر اساس کتب آسمانیمان تنظیم کرده ایم و اعتقادات کاتولیک ها مبنی بر اینکه اسقف اعظم عالی جناب پاپ فرانسیس را جانشین عیسی(ع) میدانند و بر عصمت آن اعتقاد دارند را به طور کامل رد میکنیم و اینکه پروتستان ها بیان میدارند که مریم مقدس عصمت ندارد را نمی پذیریم. ممنون از اینکه وقت ارزشمند و گرانبهای خود را در اختیار بنده قرار داده اید.

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم مطالب قبل که خدمت شما عرض شد را با دقت خوانده باشید. هرچند با مشغله فراوان و حجم کاری بالا همواره سعی در پاسخ کوتاه داریم و همیشه توصیه می کنیم سوالات به صورت مشخص و کوتاه باشد اما باتوجه به احترامی که برای شما قائلیم چند نکته را خدمت شما دوست عزیز به صورت خلاصه و فشرده عرض می کنیم. متاسفانه جواب سوالات ما را در دیدگاه قبل ندادید و همانند شیوه همیشگی مسیحیان موضوع اصلی را عوض کردید. دقت کنید، اصل بحث ما روی این پیش فرض ذهنی شماست که این کتابی که دست شماست را بدون دلیل و اثبات کتاب آسمانی می دانید؟!، در صورتی که شما و تاریخ اناجیل بهتر می دانید که این کتابها نوشته شما مسیحیان است و ربطی به حضرت مسیح ندارد!.

۱-نکته بعدی اینکه شما متاسفانه لوازم حرف و اعتقادات خود را قبول ندارید، از یک سو می گویید شما به قرآن به عنوان کتاب آسمانی ایمان دارید و از سوی دیگر مسیحی هستید؟!. ببینید اعتقاد به قرآن کریم از لوازمش این است که دستورات اسلام را بپذیرید و بدانید که با آمدن رسول خاتم یعنی حضرت محمد ص دیگر تمام ادیان گذشته نسخ و تماما باید به ایشان ایمان بیاورند و این دستور خداوند بزرگ است. به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». پس به زبان ساده اگر کسی قبول کرد که عدد ۴ هست، لوازم آن یعنی زوج بودن را باید حتما بپذیرد، از لوازم دین اسلام و قرآن کریم که کلام خداست نسخ تمام ادیان گذشته هست، حال شما چطور انتظار دارید که هم اسلام حق باشد، هم مسیحیت، هم یهودیت!، دقت کنید همانند این هست که قانونی تصویب شود، پس از چند سال قانون گذار قانون بهتری را متناسب با وضع مردم جعل کند و قانون قبلی را نسخ کند، بعد شما ادعا کنید که هم قانون قبلی و هم قانون فعلی آزادید که عمل کنید!، بدیهی است که با نسخ قانون قبل و عدم رعایت قانون فعلی چنین شخصی مجرم هست!، مثلا در اسلام هر روز خداوند واجب کرده که ۵ نوبت به کیفیت خاص نماز بخوانند، حالا شما بروید و کار دیگری را بکنید که خدا آن را نسخ کرده، چطور انتظار دارید که خدا از شما بپذیرد.

۲-اینکه می فرمایید «از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد»، این ادعای شما خیلی دور از واقع هست، تفاوت جزئی؟!، برعکس تفاوت ها از زمین تا آسمان است. خدایی که در الهیات مسیحی هست با خدایی که در اسلام است از زمین تا آسمان تفاوت دارد. احکام اسلامی که همان دستورات خداست در اسلام بسیار تکامل یافته تر و همراه با شرح و بسط بیشتر است و مضافا اینکه اناجیل اصلی و مسیحیت واقعی از بین رفته و آنچه شما اعتقاد دارید با تحقیق متوجه می شوید ارتباطی به حضرت مسیح ندارد بلکه شما به دست نوشته های پدران کلیسا ایمان دارید نه حضرت مسیح، چطور ادعا می کنید که پیرو حضرت مسیح هستید در صورتی که نمی توانید عدم تحریف انجیل را اثبات کنید؟!، بزرگان مسیحی خودشان به صراحت اعتراف می کنند که انجیل دستخوش تغییرات است و پر است از افسانه ها و اسطوره ها!!!.

۳-فراموش نکنید راه حق یکی است نمی توان چند دین را تصور کرد که همه با هم تعارض دارند و با این تعارض قائل به پلورالیسم دینی شویم و بگویم همه حق می گویند، حتی مشرکان هم حق می گویند، اگر اسلام می گوید مسیح شراب نمی خورد و خداوند لعنت کند کسانی را که به مسیح علیه السلام این نسبت گناه بزرگ شرابخواری را دادند، این حق است و معتقد به چنین عقیده ای به بهشت می رود و در مقابل شخص مسیحی براساس همین انجیل تحریف شده بگوید مسیح شراب ساخت و شراب خورد و این هم به بهشت برود!، یعنی دو دیدگاه متناقض هر دو صحیح باشند. اگر منطق خوانده باشید می گویند در تناقض محال است هر دو موضوع تناقض درست باشدیعنی هم‌ستیزی عبارت است از ناسازگاری منطقی بین دو گزاره. هرگاه قضیه‌ای صادق و درست باشد، نقیض آن کاذب و نادرست خواهد بود و برعکس.!!!، حالا برادر عزیز شما ادعا می کنید که هر کسی هر دینی را انتخاب کرد، با این همه تناقضات که با هم دارند، همه اینها راه درست را می روند، بدیهی است که چنین اعتقادی باطل هست و مضحک!. همین اعتقاد متناقض شما سرچشمه از انجیل تحریف شده دارد که خلاف عقل است. لطف کنید کمی به لوازم حرفهای خود فکر کنید، در این تناقضاتی که دامنگیر شما می شود فکر کنید، در اشکالاتی که به انجل وارد کرده ایم تعقل کنید!.

۴- انتخاب دین باید بر اساس واقعیت باشد چون یک امر واقعی است، نه یک امر ذوقی!، یعنی مانند رنگ لباس نیست که بنده سفید بپوشم، و شما مشکی، بلکه انتخاب دین بر اساس همان ضرورت نبوت می باشد که با اعجاز اثبات می باشد که الان هیچ اعجازی از حضرت مسیح وجود ندارد، و اناجیل هم نمی توانند خود را اثبات کنند تا چه رسد به اعجاز حضرت مسیح را!، یهود هم همین وضعیت را دارد، هیچ متکلم و دانشمند مسیحی ادعا نکرده که معجزه فعلی حضرت مسیح الان موجود هست، لذا هیچ دلیلی بجز گزارش تاریخی و این اناجیل فعلی برای اثبات دین مسیحیت و یهودیت ندارید. عملا هیچ دینی بجز اسلام در زمان حاضر ادعای اعجاز ندارد، و نیست و ما از طریق اسلام هست که متوجه می شویم که حضرت مسیح دین داشته، یا حضرت موسی دین داشته، نه از طریق خود مسیحیت و یهودیت تحریف شده با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل!. فراموش نکنید زمانی که از طریق اسلام آنها را اثبات کردید قبلش اسلام را پذیرفته اید که اسلام با احترامی که به آنها قائل است آنها را نسخ شده می داند و خداوند اجازه نمی دهد که با وجود اسلام شخص دلبخواهی دین دیگری برگزیند، مخصوصا دین مسیحیت فعلی و یهودیت فعلی که آثار شرک در آن فراوان است و بجز اسمی و انتسابی از حضرت مسیح در آن نیست!.

۵- اینکه می فرمایید «وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود.»، بله خداوند تمام انبیاء را امر کرده که اسلام و دین رسول خاتم را تبلیغ کنند،و اگر می بینید ادیان دیگر هم هست، بخاطر تحریف از سوی منحرفان است که خداوند در قرآن کریم آن ها را لعن کرده است. و یکی دیگر از علتهای این انحراف عدم تحقیق پیروان این ادیان است که بر اساس تقلید از پدارن بدون تحقیق دین خود را برگزیده اند. همین الان بنده از شما می پرسم چه دلیل عقلانی بر نبوت حضرت مسیح دارید؟! اگر بخواهید از انجیل مثال بزنید خب خود انجیل تحریف شده و تاریخ آشفته اید دارد و به اصطلاح اهل منطق شما دچار دور می شوید که نبوت مسیح را با انجیل و انجیل را بانبوت مسیح اثبات کنید. ثانیا میلیونها مشرک و بت پرست نیز در عالم وجود دارد، بر اساس استدلال شما اگر چون خداوند از ابتدا امر نکرده که به دین الهی بگروند اکنون اینهمه بت پرست وجود دارد!، در صورتی که خود بهتر می دانید که تمام انبیا به دین الهی دعوت کرده اند اما انسان مشرک آزاد است که راه عقل را برود یا راه هوس!، همچنین خدا الان امر به اسلام کرده حالا مسیحیت مختار است به انجیل تحریف شده و بدون دلیل ایمان بیاورد یا به اسلام بگرود. اما اگر هر مسیری غیر عقل و اسلام را طی کرد باید بداند که سرانجام آن بهشت نخواهد بود. چون بهشت برای کسانی است که دستور خدا را عمل کنند، نه دستور پدران تحریف کننده انجیل را!.

۶- این نکته مهم را هم عرض کنم اینکه می فرمایید «بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست »؛ در جواب عرض می کنم، در پاسخ قبل جواب این پندار شما را دادیم، اما متاسفانه عنایت لازم را نداشتید، خداوند هیچ کجا نفرموده که حافظ انجیل و تورات بوده، بلکه بزرگان مسیحی و یهودی را لعن کرده که کلام خدا را بخاطر دنیا تحریف کرده اند. متاسفانه شما با زیرکی آیه ای که برای حفاظت از قرآن کریم است را به انجیل نسبت می دهید، از همه اینها گذشته شما که اعتقادی به قرآن ندارید و بهتر از هر شخص دیگری می دانید که نسخه های متعدد انجیل، و تاریخ پر آشوب انجیل واقعیتی است که قابل انکار نیست!، شما در پشتوانه های مسیحیت کنونی چیزی برای ارائه ندارید تاریخ مسیحیت بهترین حاکم عادل میان بنده و شماست. تا اثبات کند حق با بنده است که انجیل کنونی کتاب آسمانی نیست بلکه آنقدر تغییر کرده که بجز اسطوره ای چیزی باقی نمانده!. بزرگان مسیحیت هم همین حرف ما را می زنند اما شما این واقعیت را نمی بینید و یا بهتر بگویم نمی خواهید ببینید و بپذیرید.

۷- درباره تثلیث فعلا بنده قصد اظهار نظر ندارم، ای کاش نگاهی به بزرگان متکلمان مسیحی می کردید و می دیدید که چه خبر است و ما در نوشتاری مستقل به شما این قول را می دهیم که تثلیث مسیحی را به نقد و بررسی خواهیم نشست در هر حال تنها به همین نقد در کلام شما بسنده می کنیم که «خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت» و اینکه می فرمایید «روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم.» این اعتقاد شرک است، ذات خداوند قابل تجزیه و اعطا نیست که حضرت عیسی دارنده آن باشد!!، این یکی از اشکالات ما به مسیحیت است. جای تعجب و خجالت است که چنین حرفهای شرک آلودی را به حضرت مسیح و خدا نسبت می دهید!.

اینکه می فرمایید «بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم»، اشکال ما سر اینکه خدا را قبول دارید نیست بلکه روی ادامه آن حرف است که تاکید شما بر وجود روح خدا در سه شخص دارای اشکال است و التزام به این حرف در عمل یعنی شرک و همتا قرار دادن برای خدا.، مشرکان هم می گویند خدا یکی است، اما برای خدا واسطه ای به عنوان بت قرار می دادند. شما در تناقضی آشکار می گویید خدا یکی است و بعد می گویید ذات خدا العیاذ بالله در سه چیز حلول کرده!!!، اصلا خلاف براهین عقلی است! و این عین کفر و شرک است، پناه بر خدا از این نسبت دروغ که به خدا می بندید. این که می فرمایید «خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روح‌القدس می‌باشند، این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می‌باشند». بحث ما سر همین حرفهاست که خلاف عقل است و خلاف ادیان الهی است. اجازه دهید حرف شما را مستند بیان کنم،

در کتاب اصول اعتقادات کاتولیک تثلیث چنین تعریف شده‌است: «تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات» [معتقد هستیم]. شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است: «پدر همانی است که پسر است، و پسر همانی است که پدر است، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی.». بدیهی است که التزام به این اعتقادات باطل است واز نظر ذات و جوهر هیچگاه این سه نمی توانند یکی باشند و با خدا یکی شوند! این عین شرک و خلاف توحید و یگانگی خداست.

خداوند بزرگ و متعال تثلیث یعنی همین اعتقاد بی پایه شما را به روشنی رد می‌کند. آنجا که خداوند در آیه ۱۷۱ سوره نساء می‌فرماید:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (۱۷۱)ای اهل کتاب، در دین خود اندازه نگه دارید، و درباره خدا جز به راستی سخن نگویید؛ در حق مسیح عیسی بن مریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست و کلمه الهی است که به مریم فرستاده و روحی از عالم الوهیت است؛ پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است.

یا اینکه می گویید «منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند »، این هم از انحرافات مسیحیت است، در مباحث فلسفی و عقلی به اثبات رسیده، همان عقلی که قبل از دین و با آن دین را اثبات باید کرد که روح خدا در زمین نازل نمی شود، و درشخصی حلول نمی یابد. و خداوند بخاطر همین اعتقادات شرک آمیز است که مسیحیت را مورد نکوهش قرار می دهد: «كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه تاست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.

برادر عزیز اینکه تاکید می کنید روح عیسی همان روح خداست این کفر است، ذات خدا قابل تجزیه و تفکیک نیست العیاذ بالله! و اصلا خداوند روح به این معنا که انسان روح دارد را ندارد. شما بر اساس چه دلیل و منطقی می گویید که روح عیسی روح خداست!!. لطف کنید دلیل بیاورید؟! به تعبیر امام رضا علیه السلام در مناظره ای که با عالم مسیحی داشتند فرمودند چرا شما درباره حضرت آدم علیه السلام همان حرف که درباره مسیح را می زنید نمی گویید، او هم از پدر و مادر زاییده نشد!، در صورتی که حضرت عیسی از مادر زایید شد و فقط پدر ندارد اما حضرت آدم هم پدر و هم مادر ندارد (و با این استلال مسیحیت باید حضرت آدم مقام بالاتری داشته باشد).

عیسی علیه السلام بنده خداست، و خدا را عبادت می کرد و اگر روح و ذات خدا در او بود نیازی نداشت به تعبیر امام رضا علیه السلام که خدا را عبادت بکند چون ذات خدا در او بود!. ما معتقدیم که عیسی بنده صالح خدا همانند سایر انبیاء هست خلقت او همانند خلقت آدم است و هیچ برتری از این جهت بر سایر انبیا ندارد و اگر بدون پدر زائیده شده برای آن است که نشانه ای باشد برای مردم زمان خودش و هر پیامبری نشانه ای برای زمان خود داشته است.

در آخر اگر نمی دانید بدانید که خود متکلمان مسیحی متوجه تناقضات عقلانی تثلیث شده اند و روی این مسئله که چگونه می‌توان هم عیسی را خدا حساب آورد و هم به واحد بودن خدا اعتقاد داشت بحث های مفصلی کرده اند که هیچ گاه به نتیجه درستی نرسیده چون از اساس اعتقاد به تثلیث با همین توضیحات شما دارای اشکال است.

شما بر اساس انجیل های تحریف شده که همچو آفتاب عالم تاب هویداست که سند و اعتبار ندارد اعتقادی را به حضرت عیسی نسبت می دهید که هم خلاف عقل است و هم خلاف ادیان آسمانی و هیچ سندی هم ندارد، در قیامت چه دلیلی و جوابی برای این اعتقاد بی اساس خواهید آورد!. همان دلیل را امروز به ما نشان بدهید؟! بجای تقلید کورکورانه از گذشتگان دعوت می کنیم که فارق از بحث ادیان یکدوره خداشناسی را عقلانی کار کنید، خدا را اثبات کنید، اوصاف خدا را با عقل اثبات کنید و بعد ضرورت نبوت را اثبات کنید، و پس از آن که فهمیدید در عصر حاضر باید پیامبری باشد که راه هدایت خدا را نشان بدهد تحقیق کنید کدام پیامبر هست و نشانه ((کارت شناسایی معتبر) یا همان معجزه ای از سمت خدابه شما نشان می دهد، قطعا مسیحیت و یهودیت الان هیچ معجزه ای ندارند که شما یقین کنید دین خدا هستند و شما را به خدا دعوت کنند. پس از تعقل خواهید دید تنها دینی که روی کره زمین الان ادعای اعجاز و توحید عقلانی را دارد اسلام است. و تنها کتابی که دستورات خدا و راه هدایت خدا وجود دارد قرآن کریم است. لذا با وجود راه راست و روشن اگر کسی خلاف این مسیر را رفت در ضلالت و گمراهی است. امیدواریم با روحیه تحقیقی که دارید بدور از پیش فرضهای غلط راه راست را که اسلام باشد انتخاب و به رسول اسلام و مسیح واقعی که درود خدا بر او باد ایمان بیاورید و از نسبتهای ناروا و شرک آلودی که پدران کلیسا به این پیامبر خدا می دهند رویگردان شوید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خدمت برادران مسلمانانم.بنده مسیحی هستم و معتقد هستم که کتاب مقدس ما تحریف نشده و شما دوستان مسلمان ما معتقد هستید که کتاب مقدس تحریف شده،پدر های کلیسای ما اینطور به این دیدگاه پاسخ میدهند: ۱-خداوند در سوره نسا آیه ۱۳۶ فرموده:ای اهل ایمانان به خداوند و پیامبرش و کتابی که پیش از این فرستاده ایمان بیاورید. ۲-خداوند خطاب به محمد(ص) در سوره یونس آیه۹۴و۹۵ فرمود:اگر از آنچه که بر تو نازل کردیم در تردیدی، از آنان پیش از تو کتاب آسمانی میخواندند بپرس تا روشن شود حق از سوی پروردگارت بر تو آمده بنابراین از تردید کنندگان مباش و هرگز از کسانی مباش که آیات ما را تکذیب کردند که از زیانکاران خواهی شد. ۳-إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ ما تورات را فرو فرستادیم که در آن هدایت و نور است. ۴-وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ ما انجیل را به او(عیسی علیه السلام) دادیم که در آن هدایت و نور است. حداقل با این آیات میتوان فهمید که تورات و انجیل در همان اول از بین نرفته وگرنه خداوند محمد (ص) را به خواندن آن توصیه نمیکرد و در صورت تحریف خداوند ذکر نمیکرد که در آن هدایت و نور است و میتوان دریافت که تورات و انجیل کلام خداوند هستند. پس خب فرض کنیم که کتاب مقدس بعد از نزول قرآن تحریف شده: اگر انعام آیه ۱۱۵، یونس آیه ۶۴ و کهف آیه ۲۷ تاکید می کنند که هیچکس کلام خدا را نمی تواند تغییر دهد! پس مگر تورات و انجیل هم چیزی جز کلام خداوند هستند؟ یعنی خداوند که علم به غیب دارد نمیدانست که تورات و انجیل تحریف میشوند که از آنها اینگونه سخن گفته؟یعنی موسی(ع) و عیسی(ع) همگی در پروژه ای کار میکردند که باید تحریف شده و یعنی خداوند قادر نیست کلام خود را حفظ کند و کلام خداوند بازیچه دست انسان است؟یعنی خداوند به تحریف کلام خود رضایت داد تا میلیارد ها میلیارد انسان گمراه شوند؟ پس چگونه چند تن یهودی موفق شدند کلام خدا را تغییر دهند؟ ممنون میشم که کاملا صریح و گویا به این سوال بنده پاسخ بدید.ممنون

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز از اینکه مخاطب سایت هدانا هستید تشکر می کنم و لازم می دانم خدمت شما چند نکته را به صورت کوتاه و فشرده عرض کنم و امیدواریم پدرهای محترم کلیسا بدان پاسخ بدهند. ۱- اینکه آیاتی را به صورت بخشی نگری مطرح کردید که به نفع خود شماست در ظاهر و سایر آیات را مطرح نکردید، جای تعجب هست!. ۲- اینکه شما تحریف انجیل را صرفا به مسلمانان نسبت می دهید، تام نیست قبل از ما مسلمانان ای کاش حرف های بزرگان مسیحیت را درباره تحریف انجیل می خواندید! که اذعان می کنند که کتاب‌های مقدس مختلف توسط نویسندگان مفروض نوشته نشده‌است بلکه توسط مجموعه‌ای نامتجانس از نویسندگان در یک دوره طولانی نوشته شده‌است. مثلا پل تيليش كه از متكلمان برجسته مسيحى به شمار مى رود، معتقد است: «پژوهش هاى تاريخى نشان داده اند كه عهد قديم و عهد جديد در بخش هاى نقلى خود، عناصر تاريخى، افسانه اى و اسطوره شناختى را تلفيق مى كنند و در اكثر موارد تفكيك اين عناصر از يكديگر با هر درجه اى از امكان پذيرى نامحتمل است».۱۴. پل تيليش، پويايى ايمان، ص ۱۰۳. ق : رابرت م. گرنت، ديويد تريسى؛ تاريخچه مكاتب تفسيرى و هرمنوتيكى كتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدى، ص ۲۹۴ – ۲۹۶.

در هر حال پدرهای کلیسا قبل از اینکه به قرآن استناد کنند بهتر است به خود انجیل استناد کنند و بگویند چطور به اناجیلی اعتقاد دارند که به اعتقاد آنها نوشته حضرت مسیح نیست بلکه اطرافیان و حواریون پس از مسیح نوشته اند و در طول تاریخ هم دهها و صدها انجیل بوده که از بین رفته، و مجدد در عصر های بعد بازنویسی شده است. این سؤال هنوز پاسخ معتبری نیافته است که چگونه مسیحیان توانستند دریابند از میان ده ها انجیل، این چهار کتاب زیر نظر روح القدس نگاشته شده و باید جزء کتاب مقدس قرار بگیرد؟! این مشکل در مورد سایر کتاب ها و نامه های عهد جدید به مراتب مشکل تر است. و الان هم کاتولیک‌ها و هم پروتستان‌ها برخی کتب خاص مانند «اعمال پطرس» را اسفار مشکوک می‌نامند که امری بحث‌برانگیز است. چطور با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل شما می توانید اصلا تصور عدم تحریف را داشته باشید، یا به این راحتی ادعای عدم تحریف بکنید. این ادعای بدون دلیل شما نشان از اعتماد به نفس بالای شما دارد. لطف کنید در تاریخ اناجیل و همین تعدد زیاد اناجیل تحقیق کنید، ادعای عدم تحریف از سمت شما طنز گونه هست با وجود اینهمه تغییر و تحولات، پس اول به تاریخ انجیل رجوع کنید و شما بهتر میدانید انجیل اصلی عبرانی بوده که از بین رفته و آنچه در دست شماست ترجمه های افراد مجهول الحال است!، و فرق متن اصلی و ترجمه نیز بر اهل فن مشخص است.

۳- خداوند متعال در کتاب آسمانی خود یعنی قرآن کریم اینگونه از زبان عیسی بن مریم نقل قول می کند: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ٱبْنُ مَرْيَمَ يَٰبَنِىٓ إِسْرَٰٓءِيلَ إِنِّى رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًۭا لِّمَا بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ ٱلتَّوْرَىٰةِ وَمُبَشِّرًۢا بِرَسُولٍۢ يَأْتِى مِنۢ بَعْدِى ٱسْمُهُۥٓ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلْبَيِّنَٰتِ قَالُوا۟ هَٰذَا سِحْرٌۭ مُّبِينٌۭ» سوره مبارکه صف/ آیه ۶-و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق‌کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] می‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!» هنگامی که او [= احمد] با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحری است آشکار»! صریح خداوند می فرماید که یکی از وظایف حضرت عیسی علیه السلام بشارت به نبوت و رسالت حضرت احمد صلی الله علیه و آله و سلم است، قرآن این آیات را هم دارد، نام پیامبر اسلام در تورات و انجیل سابق بوده و قرآن همین را هم گزارش می دهد، الان شما به ما نشان بدهید اگر انجیل تحریف نشده است، نام احمد ص کجای اناجیل شماست؟!!!!!!. به همین یک سوال هم پاسخ بدهید برای ما کافی است. و اگر هست چرا ایمان ندارید به این پیامبر؟! پس کاملا مشخص است که قرآن تحریف اناجیل را اصلی مسلم و قطعی میداند و حتی در آیات دیگر بزرگان مسیحی و یهودی را نکوهش می کند که بخاطر سودجویی دین مسیح علیه السلام را تغییر دادند.

۴- در نکته شماره ۱ شما آیه ۱۳۶ سوره نساء که مطرح کردید، لازم است بدانید ما به تمام کتابهای انبیاء گذشته مثل (آدم، ادريس، نوح، هود، صالح، ابراهيم، موسى، عيسى (علیهم السلام) و پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ) ایمان داریم و جزو اسلام می دانیم و اعتقاد داریم که تمام آنها موظف بوده اند رسالت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را تبلیغ کنند، اما آنچه ایمان نداریم به این کتابهای تحریف شده در دستان شماست، و با ادله فراوان اثبات می کنیم که این کتابهای مورد ادعای شما نسخه اصل کتابهای آسمانی نیست بلکه تحریف شده و تغییر یافته به دست بشر هست!. شما لطف کنید اول اثبات کنید انجیل کنونی همان انجیل اصل است تا بعد بحث ایمان بدان را با هم بحث کنیم. به تعبیر این ضرب المثل شیرین، ابتدا برادری ات را ثابت کن و پس از آن ادعای ارث و میراث داشته باش!. چطور ما به کتاب شما که تحریف شده است ایمان بیاوریم که حضرت عیسی بن مریم را شراب خوار معرفی می کند!، پناه بر خدا از این نسبت گران و سنگین، آیا از خدا خجالت نمی کشید که چنین گناهی را به این پیامبر الوالعزم نسبت می دهید، حالا مباحث دیگر مثل تثلیث یا اعتقادات شرک آمیز اناجیل کنونی را فعلا مطرح نمی کنیم.

۵-در نکته شماره ۲ شما و اشاره به آیه ۹۴ و ۹۵ سوره مبارکه یونس: اینکه قرآن کریم در این آیات می فرماید از اهل کتاب بپرس، برای این هست که با اینکه بخشهای معظم اناجیل تحریف شده اما حرفهای قابل استناد نیز موجود هست شما انجیل برنابا را ببینید، از اناجیل دیگر کمتر تحریف شده، اما به صورت سازمان یافته آباء کلیسا این انجیل را کمرنگ کرده اند، شواهد فراوانی در برنابا هست که پیامبر پس از عیسی علیه السلام حضرت محمد هست. و یا در ترجمه قدیم انجيل يوحنا ۱۴: ۱۶-۱۷، بحث فارقلیطا به معنای بشارت به احمد است که منظور همان پیامبر گرامی اسلام می باشد. به تعبیر یکى از دانشمندان مسیحى که اسلام را پذیرفته در کتاب خود (اَنیسُ الاَعْلام) می نویسد: «علماء نصارى قبل از ظهورپیامبر اسلام اختلافى نداشتند که فارقلیطا به معناى احمدو محمد است ولى بعد از ظهورمحمد براى بقاى ریاست خود و استفاده مادى آن را تأویل کردند و معناى دیگرى براى آن اختراع نمودند و آن معنا قطعاً منظور صاحب انجیل نبوده است». قرآن کریم از زبان حضرت عیسی بشارت به آمدن پیامبر اسلام را در سوره صف آیه ۶ می دهد.

۶- نکته ۳ که نوشته اید، بله در تورات و انجیل آسمانی هدایت و دعوت به توحید و رسالت پیامبر گرامی اسلام است، اما چه ربطی به انجیل تحریف شده فعلی شما که دعوت به شرابخواری و انواع نسبت های ناروا به حضرت مسیح است دارد!!!، آنچه در دستان شماست بجز نامی هیچ شباهتی با انجیل اصلی ندارد، اگر دارد اثبات کنید!. ما به انجیل واقعی حضرت عیسی اعتقاد داریم نه انجیلی که در دستان شماست که قرآن کریم جالب است درباره این انجیل و تورات در دستان شما اینگونه می فرماید: «فویل للّذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثمّ‌یقولون هذا من عنداللّه لیشتروا به ثمناً‌قلیلاً فویل لهم ممّا کتبت أیدیهم وویل‌لهم ممّا یکسبون؛ پس وای بر آنها که مطالبی با دست خود می‌نویسند. سپس می‌گویند:‌از طرف خداست، تا به بهای کمی آن را بفروشند. وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند، و وای بر آنها از آنچه از این راه به دست می‌آورند». (سوره‌بقره، آیه۷۹) یا در آیه۱۴۶ سوره بقره است، مى فرماید: «اَلَّذِینَ اَتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ اَبْنَائَهُمْ وَ اِنَّ فَریِقاً مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»: (کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده ایم، او (پیامبر) را همچون فرزندان خود مى شناسند; ولى جمعى از آنان،حق را در حالى که از آن آگاهند کتمان مى کنند. پس در کتاب آسمانی انجیل و تورات نام پیامبر آمده و در دسترس بوده است، که علمای شما تحریف کرده اند.

۷- قرآن کریم می فرماید: أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ترجمه ايه ۷۵ سوره بقره:(پس اى مؤمنان!) آيا انتظار داريد (كه يهوديان سرسخت، و اهل کتاب) به (دين) شما ايمان بياورند؟ در حالى كه عده‏ اى از آنان، سخنان خدا را مى‏شنيدند و پس از فهميدنش، آنرا تحريف مى‏كردند با آنكه (حقّ را) مى ‏دانستند.

۸- در نکته ۴ شما، دقت کنید خداوند کدام انجیل را مثال می زند، متاسفانه بر اثر عدم درک صحیح شما، فرق بین انجیل واقعی و انجیل تحریف شده را متوجه نمی شوید، اگر قرآن کریم از هدایت و نور انجیل صحبت می کند در آیات دیگر صریح بیان می کند انجیلی منظور من هست که نام پیامبر ص در آن آمده و پس از آن علمای مسیحی را به شدت مورد نکوهش قرار میدهد که چرا انجیل را تحریف و آیات الهی را کتمان می کنید و آنها را کافر می خواند که عذابی دردناک در قیامت برای آنهاست!. پس دقت کنید در همان زمان پیامبر هم به علمای شما قرآن شدیدا حمله می کند که چرا انجیل تحریف شده را برای مردم مطرح می کنید و انجیل واقعی را کتمان می کنید، اصلا شما نکوهش علمای خودتان را ببینید، علتش را در قرآن جویا شوید!، خواهید دید قرآن اصلا نمی خواهد بگوید تا آن زمان انجیل تحریف نشده، بلکه قرآن معتقد است در آن زمان نسخه های از انجیل نزد علمای مسیحی بوده که پیامبری و رسالت پیامبر اسلام را مطرح می کرده اما عالمان دنیازده شما آن را کتمان می کردند و دراختیار مردم قرار نمی دادند، این عالمان پیامبر را می شناختند اما بخاطر منافع دنیا حق را کتمان می کردند، چرا این آیات را نمی خوانید.!. و اگر خداوند می فرماید تورات و انجیل را بخوان منظور آن تورات و انجیلی است که تحریف نشده،زیرا در ادامه آیات صریحا عالمان مسیحی که اناجیل را تحریف کرده اند مورد لعنت قرار می دهد و ما معتقدیم تورات و انجیل اصلی نزد رسول گرامی اسلام بوده و شواهد فراوانی در روایات ما هست که نه تنها تورات و انجیل بلکه سایر کتب آسمانی مثل زبور و … نزد پیامبر ص بوده و پس از ایشان به اهل البیت علیهم السلام منتقل شده و در برخی از روایات متن این کتب اشاره شده که هم اکنون این کتابها در دستان امام زمان عج می باشد و در عصر ظهور همراه ایشان خواهد بود.

۹- کجای قرآن آمده که هیچ کسی نمی تواند کتابهای انبیاء پیشین را تغییر بدهد!، در صورتی که به صراحت علمای یهود و نصاری را مورد لعنت قرار می دهد که انجیل و تورات را تحریف کرده اند. بزرگوار عزیز، خداوند فرموده اسلام آخرین دین است، و چون پس از پیامبر اسلام حضرت محمد ص پیامبر دیگری نمی آید کتاب آسمانی او یعنی قرآن کریم را از تحریف حفظ می کنیم. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون، آیه ۹ سوره حجر/ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم!.

۱۰-متاسفانه به علت پیش فرضهای غلط شما و اینکه شما خیال می کنید اگر انجیل یا تورات تحریف شود، راه هدایت بسته می شود!، این حرف را زده اید، خب اگر اینطور بود که شما می پندارید کتب انبیاء قبل از حضرت مسیح نیز از بین نمی رفت و نیازی هم به آمدن حضرت مسیح نبود!، آنچه محل اشکال است این است که خدا راه هدایت را پس از تحریف بر بندگان ببندد و هیچ پیامبری را نفرستتد!، یا اگر قرار است پیامبری را پس از پیامبر دیگر نفرستد و خاتمیت باشد از حکمت خدا به دور است که کتاب او تحریف شود، و این خلاف عقل است نه آنکه اگر خدا پیامبری مثل حضرت موسی را فرستاد و یهودیان آن را تحریف کردند، دیگر حضرت عیسی را نفرستد، یا اگر مسیحیان حضرت مسیح را تحریف کردند، دیگر هیچ پیامبری نمی تواند پس از ایشان بیاید. و دقت کنید کجا خدا فرموده که مسیح آخرین پیامبر است و کتابش تحریف نمی شود؟!. جالب است بدانید اصل نبوت حضرت مسیح هم با قرآن اثبات می شود نه با این اناجیل تحریف شده!. و هرگز فراموش نکنید هرگز دلیل معتبری از سوی مسیحیان بر اعتبار انجیل ها ارائه نشده است و صرفا یک ادعا است. و حتی نبوت حضرت مسیح را بجز از طریق اسلام نمی توانید اثبات کنید، چون هیچ دلیل و معجزه ای الان برای ارائه ندارید و آنچه که دارید اناجیل هست که آنهم تحریف شده است و تاریخ یقینی ثابتی هم ندارد!. کمی به این نکته تفکر کنید. از همه اینها گذشته حواریون مطرح شده در همین اناجیل که نویسندگان اناجیل هستند همدیگر را منافق خطاب می کردند:پولس کار را به جایی رسانید که پطرس را به نفاق و دورویی نیز متهم نمود!؛ نامه ی پولس به غلاطیان باب ۲ آیه ی ۱۳.

در هر حال راه هدایت هم اکنون باز و آن هم اسلام است. خداوند به میلیاردها انسان عقل داده و بر اساس همین عقل هم از آنها حساب و کتاب خواهد کرد که چطور به دینی ایمان آوردید که درآن تثلیث هست، یا هزار نسبت ناروا به پیامبر خدا حضرت مسیح هست!، خداوند در قیامت می پرسد چرا ابتدا خدا و صفات خدا را با عقل اثبات نکردید، و اگر اثبات کردید کجای مسیحیت کنونی خدایش با خدای عقلانی تناسب دارد؟!. اینکه چطور چند یهودی توانستند انجیل را تغییر بدهند را در تاریخ مسیحیت بخوانید، خیلی ساده هست، آتش سوزی کتابخانه ها و بازنویسی اناجیل با فاصله چند صد سال و همین تعدد اناجیل همه و همه نشانگر تحریف هست، مضافا اعتراف علمای خود شما!. بله اگر خداوند راه هدایت را می بست، و هیچ پیامبر دیگری را ارسال نمی کرد و هزاران انسان گمراه می شدند، اشکال شما وارد بود، اما الان دلیلی بر گمراهی نیست، تمام انسانها موظف هستند ابتدا توحید عقلانی را داشته باشند و پس از آن مباحث نبوت شناسی را پی بگیرند. دقت کنید عقل و براهین عقلی می گوید خدا یکی است و تثلیث نیست و عیسی بن مریم هم فرزند خدا نیست. و خداوند متعال در قرآن کریم هم درباره همین مسیحیت تحریف شده می گوید: قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۳۰ توبه﴾ يهود گفتند: «عزير» پسر خدا است! و نصاري گفتند مسيح پسر خدا است! اين سخني است كه با زبان خود مي‏گويند كه همانند گفتار كافران پيشين است، لعنت خدا بر آنها باد، چگونه دروغ مي‏گويند؟!. لذا خداوند در همان عصر پیامبر اشاره به تحریف انجیل می کند، افکار مسیحیت کنونی را خلاف مسیح واقعی میداند، افکار مسیحیانی که انجیل را تحریف کرده اند و مسیح را پسر خدا می دانند کفر آمیز می داند (قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ ) و افرادی که یه این افکار آلوده هستند را لعنت می کند که چطور به خداوند مشرک هستند. یا این اعتقاد تثلیث که خلاف عقل هست را خداوند اینگونه نکوهش می کند «لَّقَدْ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓا۟ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٍۢ ۘ وَمَا مِنْ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٌۭ وَٰحِدٌۭ ۚ وَإِن لَّمْ يَنتَهُوا۟ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» مائده/۷۳٫ آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید. در هر حال توصیه می کنیم حتما یکدور مباحث اعتقادی و توحیدی را با عقل برهانی داشته باشید، همین عقل قیامت حجت است و خواهیت دید که مسیحیت کنونی آن مسیحیت حضرت مسیح نیست، پس از آن درباره ضرورت نبوت تحقیق کنید و خواهید یافت که اسلام تنها دین واقعی است که اگر خود حضرت مسیح علیه السلام هم می بود برای آن تبلیغ می کرد و بدان ایمان می آورد. همه ما همانطور که انبیاء پیشین هم بشارت داده اند موظف هستیم که به اسلام و رسول ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم ایمان بیاوریم.و توصیه می کنم کتاب بشارات عهدین آقای محمد صادقی تهرانی را حتما بخوانید. آنچه توضیح داده شد، بنابر اختصار بود، شما می توانید بخش مسیحیت پژوهی سایت را پیگیر باشید. ضمنا این نکته مهم را عرض کنم که هیچ دلیلی بر نبوت حضرت مسیح علیه السلام بجز از طریق اسلام در دسترس نیست، و شما هیچ معجزه ای که اکنون بتوان بدان استناد کنید در دست ندارید بجز یک گزارش تاریخی از انجیل، که آنهم تحریف شده و بی اعتبار هست. در مورد اعتبار انجیل ها بازهم تاکید می کنیم که هرگز دلیل معتبری از سوی مسیحیان بر اعتبار انجیل ها ارائه نشده است و فقط یک ادعا هست!. اما معجزه فعلی پیامبر اسلام و اسناد تاریخی معتبر و براهین عقلی هم اکنون هست و ما از طریق گزارش پیامبر یقین می کنیم که حضرت مسیح بوده که اوصاف خاصی داشته است، نه از طریق انجیلهای دست نوشته تحریف شده بدون سند و اعتبار شما!. در هر حال بنده قصد آن را ندارم که به صورت تفصیلی بنیادهای متزلزل مسیحیت کنونی را بیش از این نقد کنم، اما اگر اهل تفکر هستید به تعبیر عمان سامانی «تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل»!.

وفقکم الله لکل الخیر

سلام علیکم برادر مسیحی عزیز امیدوارم مطالب قبل که خدمت شما عرض شد را با دقت خوانده باشید. هرچند با مشغله فراوان و حجم کاری بالا همواره سعی در پاسخ کوتاه داریم و همیشه توصیه می کنیم سوالات به صورت مشخص و کوتاه باشد اما باتوجه به احترامی که برای شما قائلیم چند نکته را خدمت شما دوست عزیز به صورت خلاصه و فشرده عرض می کنیم. متاسفانه جواب سوالات ما را در دیدگاه قبل ندادید و همانند شیوه همیشگی مسیحیان موضوع اصلی را عوض کردید. دقت کنید، اصل بحث ما روی این پیش فرض ذهنی شماست که این کتابی که دست شماست را بدون دلیل و اثبات کتاب آسمانی می دانید؟!، در صورتی که شما و تاریخ اناجیل بهتر می دانید که این کتابها نوشته شما مسیحیان است و ربطی به حضرت مسیح ندارد!.

۱-نکته بعدی اینکه شما متاسفانه لوازم حرف و اعتقادات خود را قبول ندارید، از یک سو می گویید شما به قرآن به عنوان کتاب آسمانی ایمان دارید و از سوی دیگر مسیحی هستید؟!. ببینید اعتقاد به قرآن کریم از لوازمش این است که دستورات اسلام را بپذیرید و بدانید که با آمدن رسول خاتم یعنی حضرت محمد ص دیگر تمام ادیان گذشته نسخ و تماما باید به ایشان ایمان بیاورند و این دستور خداوند بزرگ است. به تعبیر قرآن کریم مسیحیانی که پیامبر را بشناسند و ایمان نیاورند و دستورات پیامبر اسلام را اجرا نکنند لعنت خداوند برای آنهاست«فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ ۚ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ». پس به زبان ساده اگر کسی قبول کرد که عدد ۴ هست، لوازم آن یعنی زوج بودن را باید حتما بپذیرد، از لوازم دین اسلام و قرآن کریم که کلام خداست نسخ تمام ادیان گذشته هست، حال شما چطور انتظار دارید که هم اسلام حق باشد، هم مسیحیت، هم یهودیت!، دقت کنید همانند این هست که قانونی تصویب شود، پس از چند سال قانون گذار قانون بهتری را متناسب با وضع مردم جعل کند و قانون قبلی را نسخ کند، بعد شما ادعا کنید که هم قانون قبلی و هم قانون فعلی آزادید که عمل کنید!، بدیهی است که با نسخ قانون قبل و عدم رعایت قانون فعلی چنین شخصی مجرم هست!، مثلا در اسلام هر روز خداوند واجب کرده که ۵ نوبت به کیفیت خاص نماز بخوانند، حالا شما بروید و کار دیگری را بکنید که خدا آن را نسخ کرده، چطور انتظار دارید که خدا از شما بپذیرد.

۲-اینکه می فرمایید «از نظر ما این که در ادیان الهی تفاوت جزئی وجود دارد»، این ادعای شما خیلی دور از واقع هست، تفاوت جزئی؟!، برعکس تفاوت ها از زمین تا آسمان است. خدایی که در الهیات مسیحی هست با خدایی که در اسلام است از زمین تا آسمان تفاوت دارد. احکام اسلامی که همان دستورات خداست در اسلام بسیار تکامل یافته تر و همراه با شرح و بسط بیشتر است و مضافا اینکه اناجیل اصلی و مسیحیت واقعی از بین رفته و آنچه شما اعتقاد دارید با تحقیق متوجه می شوید ارتباطی به حضرت مسیح ندارد بلکه شما به دست نوشته های پدران کلیسا ایمان دارید نه حضرت مسیح، چطور ادعا می کنید که پیرو حضرت مسیح هستید در صورتی که نمی توانید عدم تحریف انجیل را اثبات کنید؟!، بزرگان مسیحی خودشان به صراحت اعتراف می کنند که انجیل دستخوش تغییرات است و پر است از افسانه ها و اسطوره ها!!!.

۳-فراموش نکنید راه حق یکی است نمی توان چند دین را تصور کرد که همه با هم تعارض دارند و با این تعارض قائل به پلورالیسم دینی شویم و بگویم همه حق می گویند، حتی مشرکان هم حق می گویند، اگر اسلام می گوید مسیح شراب نمی خورد و خداوند لعنت کند کسانی را که به مسیح علیه السلام این نسبت گناه بزرگ شرابخواری را دادند، این حق است و معتقد به چنین عقیده ای به بهشت می رود و در مقابل شخص مسیحی براساس همین انجیل تحریف شده بگوید مسیح شراب ساخت و شراب خورد و این هم به بهشت برود!، یعنی دو دیدگاه متناقض هر دو صحیح باشند. اگر منطق خوانده باشید می گویند در تناقض محال است هر دو موضوع تناقض درست باشدیعنی هم‌ستیزی عبارت است از ناسازگاری منطقی بین دو گزاره. هرگاه قضیه‌ای صادق و درست باشد، نقیض آن کاذب و نادرست خواهد بود و برعکس.!!!، حالا برادر عزیز شما ادعا می کنید که هر کسی هر دینی را انتخاب کرد، با این همه تناقضات که با هم دارند، همه اینها راه درست را می روند، بدیهی است که چنین اعتقادی باطل هست و مضحک!. همین اعتقاد متناقض شما سرچشمه از انجیل تحریف شده دارد که خلاف عقل است. لطف کنید کمی به لوازم حرفهای خود فکر کنید، در این تناقضاتی که دامنگیر شما می شود فکر کنید، در اشکالاتی که به انجل وارد کرده ایم تعقل کنید!.

۴- انتخاب دین باید بر اساس واقعیت باشد چون یک امر واقعی است، نه یک امر ذوقی!، یعنی مانند رنگ لباس نیست که بنده سفید بپوشم، و شما مشکی، بلکه انتخاب دین بر اساس همان ضرورت نبوت می باشد که با اعجاز اثبات می باشد که الان هیچ اعجازی از حضرت مسیح وجود ندارد، و اناجیل هم نمی توانند خود را اثبات کنند تا چه رسد به اعجاز حضرت مسیح را!، یهود هم همین وضعیت را دارد، هیچ متکلم و دانشمند مسیحی ادعا نکرده که معجزه فعلی حضرت مسیح الان موجود هست، لذا هیچ دلیلی بجز گزارش تاریخی و این اناجیل فعلی برای اثبات دین مسیحیت و یهودیت ندارید. عملا هیچ دینی بجز اسلام در زمان حاضر ادعای اعجاز ندارد، و نیست و ما از طریق اسلام هست که متوجه می شویم که حضرت مسیح دین داشته، یا حضرت موسی دین داشته، نه از طریق خود مسیحیت و یهودیت تحریف شده با اینهمه تاریخ آشفته اناجیل!. فراموش نکنید زمانی که از طریق اسلام آنها را اثبات کردید قبلش اسلام را پذیرفته اید که اسلام با احترامی که به آنها قائل است آنها را نسخ شده می داند و خداوند اجازه نمی دهد که با وجود اسلام شخص دلبخواهی دین دیگری برگزیند، مخصوصا دین مسیحیت فعلی و یهودیت فعلی که آثار شرک در آن فراوان است و بجز اسمی و انتسابی از حضرت مسیح در آن نیست!.

۵- اینکه می فرمایید «وگرنه خداوند از همان ابتدا تمامی پیامبران را امر میفرمود که دین اسلام را بیاورند و اکنون این همه تغییر دین های متفاوت در دنیا موجود نبود.»، بله خداوند تمام انبیاء را امر کرده که اسلام و دین رسول خاتم را تبلیغ کنند،و اگر می بینید ادیان دیگر هم هست، بخاطر تحریف از سوی منحرفان است که خداوند در قرآن کریم آن ها را لعن کرده است. و یکی دیگر از علتهای این انحراف عدم تحقیق پیروان این ادیان است که بر اساس تقلید از پدارن بدون تحقیق دین خود را برگزیده اند. همین الان بنده از شما می پرسم چه دلیل عقلانی بر نبوت حضرت مسیح دارید؟! اگر بخواهید از انجیل مثال بزنید خب خود انجیل تحریف شده و تاریخ آشفته اید دارد و به اصطلاح اهل منطق شما دچار دور می شوید که نبوت مسیح را با انجیل و انجیل را بانبوت مسیح اثبات کنید. ثانیا میلیونها مشرک و بت پرست نیز در عالم وجود دارد، بر اساس استدلال شما اگر چون خداوند از ابتدا امر نکرده که به دین الهی بگروند اکنون اینهمه بت پرست وجود دارد!، در صورتی که خود بهتر می دانید که تمام انبیا به دین الهی دعوت کرده اند اما انسان مشرک آزاد است که راه عقل را برود یا راه هوس!، همچنین خدا الان امر به اسلام کرده حالا مسیحیت مختار است به انجیل تحریف شده و بدون دلیل ایمان بیاورد یا به اسلام بگرود. اما اگر هر مسیری غیر عقل و اسلام را طی کرد باید بداند که سرانجام آن بهشت نخواهد بود. چون بهشت برای کسانی است که دستور خدا را عمل کنند، نه دستور پدران تحریف کننده انجیل را!.

۶- این نکته مهم را هم عرض کنم اینکه می فرمایید «بحث اصلی من این بود که همگی کتاب ها کلام خدا هستند و در قرآن کریم گفته شده که کلام پروردگار را تغییر دهنده ای نیست »؛ در جواب عرض می کنم، در پاسخ قبل جواب این پندار شما را دادیم، اما متاسفانه عنایت لازم را نداشتید، خداوند هیچ کجا نفرموده که حافظ انجیل و تورات بوده، بلکه بزرگان مسیحی و یهودی را لعن کرده که کلام خدا را بخاطر دنیا تحریف کرده اند. متاسفانه شما با زیرکی آیه ای که برای حفاظت از قرآن کریم است را به انجیل نسبت می دهید، از همه اینها گذشته شما که اعتقادی به قرآن ندارید و بهتر از هر شخص دیگری می دانید که نسخه های متعدد انجیل، و تاریخ پر آشوب انجیل واقعیتی است که قابل انکار نیست!، شما در پشتوانه های مسیحیت کنونی چیزی برای ارائه ندارید تاریخ مسیحیت بهترین حاکم عادل میان بنده و شماست. تا اثبات کند حق با بنده است که انجیل کنونی کتاب آسمانی نیست بلکه آنقدر تغییر کرده که بجز اسطوره ای چیزی باقی نمانده!. بزرگان مسیحیت هم همین حرف ما را می زنند اما شما این واقعیت را نمی بینید و یا بهتر بگویم نمی خواهید ببینید و بپذیرید.

۷- درباره تثلیث فعلا بنده قصد اظهار نظر ندارم، ای کاش نگاهی به بزرگان متکلمان مسیحی می کردید و می دیدید که چه خبر است و ما در نوشتاری مستقل به شما این قول را می دهیم که تثلیث مسیحی را به نقد و بررسی خواهیم نشست در هر حال تنها به همین نقد در کلام شما بسنده می کنیم که «خداوند واحد خدایی که یکتاست در قالب سه شخص قرار گرفت» و اینکه می فرمایید «روح خداوند که به عیسی(ع) داده شد مستقیما دارای ذات خدایی است و از این رو ما به صورت معنوی میگوییم که چون عیسی روح خدا را بدون واسطه و پدر مادی و آمیزش جنسی دریافت کرده است پس ذات خدا را هم دارد و آن را به صورت معنوی پسر خدا میخوانیم.» این اعتقاد شرک است، ذات خداوند قابل تجزیه و اعطا نیست که حضرت عیسی دارنده آن باشد!!، این یکی از اشکالات ما به مسیحیت است. جای تعجب و خجالت است که چنین حرفهای شرک آلودی را به حضرت مسیح و خدا نسبت می دهید!.

اینکه می فرمایید «بودن سه خدا رد میکنیم بلکه بر وجود روح مطهر خدا در سه شخصیت تاکید داریم»، اشکال ما سر اینکه خدا را قبول دارید نیست بلکه روی ادامه آن حرف است که تاکید شما بر وجود روح خدا در سه شخص دارای اشکال است و التزام به این حرف در عمل یعنی شرک و همتا قرار دادن برای خدا.، مشرکان هم می گویند خدا یکی است، اما برای خدا واسطه ای به عنوان بت قرار می دادند. شما در تناقضی آشکار می گویید خدا یکی است و بعد می گویید ذات خدا العیاذ بالله در سه چیز حلول کرده!!!، اصلا خلاف براهین عقلی است! و این عین کفر و شرک است، پناه بر خدا از این نسبت دروغ که به خدا می بندید. این که می فرمایید «خدای یگانه در سه شخص خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روح‌القدس می‌باشند، این سه، ذات یکسانی داشته ولی از هم متمایز می‌باشند». بحث ما سر همین حرفهاست که خلاف عقل است و خلاف ادیان الهی است. اجازه دهید حرف شما را مستند بیان کنم،

در کتاب اصول اعتقادات کاتولیک تثلیث چنین تعریف شده‌است: «تثلیثْ واحد است. ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات» [معتقد هستیم]. شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است: «پدر همانی است که پسر است، و پسر همانی است که پدر است، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی.». بدیهی است که التزام به این اعتقادات باطل است واز نظر ذات و جوهر هیچگاه این سه نمی توانند یکی باشند و با خدا یکی شوند! این عین شرک و خلاف توحید و یگانگی خداست.

خداوند بزرگ و متعال تثلیث یعنی همین اعتقاد بی پایه شما را به روشنی رد می‌کند. آنجا که خداوند در آیه ۱۷۱ سوره نساء می‌فرماید:

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ ۚ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (۱۷۱)ای اهل کتاب، در دین خود اندازه نگه دارید، و درباره خدا جز به راستی سخن نگویید؛ در حق مسیح عیسی بن مریم جز این نشاید گفت که او رسول خداست و کلمه الهی است که به مریم فرستاده و روحی از عالم الوهیت است؛ پس به خدا و همه فرستادگانش ایمان آورید و به تثلیث قائل نشوید (پدر و پسر و روح القدس را خدا نخوانید)، از این گفتار شرک باز ایستید که برای شما بهتر است، جز خدای یکتا خدایی نیست و منزّه و برتر از آن است که او را فرزندی باشد، هر چه در آسمان و زمین است همه ملک او است و خدا تنها به نگهبانی (همه موجودات) کافی است.

یا اینکه می گویید «منظور از این عبارت آن است که عیسی خود خداست یعنی روح عیسی(ع) خداست و روح خداوند بر زمین نازل گشته در غالب جسم تا بشر را هدایت کند »، این هم از انحرافات مسیحیت است، در مباحث فلسفی و عقلی به اثبات رسیده، همان عقلی که قبل از دین و با آن دین را اثبات باید کرد که روح خدا در زمین نازل نمی شود، و درشخصی حلول نمی یابد. و خداوند بخاطر همین اعتقادات شرک آمیز است که مسیحیت را مورد نکوهش قرار می دهد: «كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه تاست» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودی جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه می‌گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید.

برادر عزیز اینکه تاکید می کنید روح عیسی همان روح خداست این کفر است، ذات خدا قابل تجزیه و تفکیک نیست العیاذ بالله! و اصلا خداوند روح به این معنا که انسان روح دارد را ندارد. شما بر اساس چه دلیل و منطقی می گویید که روح عیسی روح خداست!!. لطف کنید دلیل بیاورید؟! به تعبیر امام رضا علیه السلام در مناظره ای که با عالم مسیحی داشتند فرمودند چرا شما درباره حضرت آدم علیه السلام همان حرف که درباره مسیح را می زنید نمی گویید، او هم از پدر و مادر زاییده نشد!، در صورتی که حضرت عیسی از مادر زایید شد و فقط پدر ندارد اما حضرت آدم هم پدر و هم مادر ندارد (و با این استلال مسیحیت باید حضرت آدم مقام بالاتری داشته باشد).

عیسی علیه السلام بنده خداست، و خدا را عبادت می کرد و اگر روح و ذات خدا در او بود نیازی نداشت به تعبیر امام رضا علیه السلام که خدا را عبادت بکند چون ذات خدا در او بود!. ما معتقدیم که عیسی بنده صالح خدا همانند سایر انبیاء هست خلقت او همانند خلقت آدم است و هیچ برتری از این جهت بر سایر انبیا ندارد و اگر بدون پدر زائیده شده برای آن است که نشانه ای باشد برای مردم زمان خودش و هر پیامبری نشانه ای برای زمان خود داشته است.

در آخر اگر نمی دانید بدانید که خود متکلمان مسیحی متوجه تناقضات عقلانی تثلیث شده اند و روی این مسئله که چگونه می‌توان هم عیسی را خدا حساب آورد و هم به واحد بودن خدا اعتقاد داشت بحث های مفصلی کرده اند که هیچ گاه به نتیجه درستی نرسیده چون از اساس اعتقاد به تثلیث با همین توضیحات شما دارای اشکال است.

شما بر اساس انجیل های تحریف شده که همچو آفتاب عالم تاب هویداست که سند و اعتبار ندارد اعتقادی را به حضرت عیسی نسبت می دهید که هم خلاف عقل است و هم خلاف ادیان آسمانی و هیچ سندی هم ندارد، در قیامت چه دلیلی و جوابی برای این اعتقاد بی اساس خواهید آورد!. همان دلیل را امروز به ما نشان بدهید؟! بجای تقلید کورکورانه از گذشتگان دعوت می کنیم که فارق از بحث ادیان یکدوره خداشناسی را عقلانی کار کنید، خدا را اثبات کنید، اوصاف خدا را با عقل اثبات کنید و بعد ضرورت نبوت را اثبات کنید، و پس از آن که فهمیدید در عصر حاضر باید پیامبری باشد که راه هدایت خدا را نشان بدهد تحقیق کنید کدام پیامبر هست و نشانه ((کارت شناسایی معتبر) یا همان معجزه ای از سمت خدابه شما نشان می دهد، قطعا مسیحیت و یهودیت الان هیچ معجزه ای ندارند که شما یقین کنید دین خدا هستند و شما را به خدا دعوت کنند. پس از تعقل خواهید دید تنها دینی که روی کره زمین الان ادعای اعجاز و توحید عقلانی را دارد اسلام است. و تنها کتابی که دستورات خدا و راه هدایت خدا وجود دارد قرآن کریم است. لذا با وجود راه راست و روشن اگر کسی خلاف این مسیر را رفت در ضلالت و گمراهی است. امیدواریم با روحیه تحقیقی که دارید بدور از پیش فرضهای غلط راه راست را که اسلام باشد انتخاب و به رسول اسلام و مسیح واقعی که درود خدا بر او باد ایمان بیاورید و از نسبتهای ناروا و شرک آلودی که پدران کلیسا به این پیامبر خدا می دهند رویگردان شوید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خسته نباشید بابت مطلبی که نوشته اید. ولی من یک سوالی داشتم… به نظر شما آیا این که به دینی که بیشتر مردم جهان پیرو آن هستند اهانت کنیم کار درستی است؟ اگر شما در کشوری به دنیا می آمدید و پدر و مادرتان مسیحی بودند هم به فکر خودتان و نظر خودتان مسیحیت را از همه دین ها بهتر میدانستید، یهودی هم همینطور و حتی بودایی. این کار از نظر انسانی واقعا درست نیست. چرا اسلام اگر دین کاملی است اجازه نمیدهد مردم خودشان تصمیم بگیرند؟ شما در مطلبتان اهانت بزرگی کردید. مسیحیت الهی نیست؟؟؟ من تماما کتاب مقدس را مطالعه کرده ام و در هیچ جای آن اسمی از محمد نبرده است. اگه امکانش هست به سوال من پاسخ بدید چون من سوال های زیادی دارم که اگه جواب بدید از شما خواهم پرسید. ممنون از شما

سلام علیکم هیچ کجا به هیچ دینی اهانت نکرده ایم. اینکه واقعیت را مطرح کنیم کجا اهانت هست، زمانی که خود علمای مسیحی قائل به تحریف انجیل هستند، یا اعتقاد به تثلیث قابل دفاع نیست و نوعی شرک هست و از آفتاب در آسمان هم روشن تر هست شما چرا به تعبیری کاتولیک تر از پاپ می شوید و این اشکالات مسیحیان را اهانت حساب می کنید!. در ثانی باید از شما بپرسیم شما چه اصراری دارید که از اهانت کنندگان به حضرت مسیح دفاع کنید؟!. اگر بنده یا شما در هر کشوری باشیم، وظیفه داریم درباره دین خود تحقیق کنیم و فردای قیامت هم از ما می پرسند بر چه اساس اسلام،مسیحیت،بودیزم و … را انتخاب کرده اید. اگر دقت کرده باشید در روایات آمده اولین سوال شب اول قبر این هست، «من ربک»؟، خدای تو کیست، چه خدایی را انتخاب کرده ای؟، شما آنجا نمی توانی بگویی من بت پرستم یا مسیحی هستم و قائل به تثلیث و بعد انتظار داشته باشی به بهشت بروید؟!. اسلام این اجازه را به شما داده که آزادانه دین خود را انتخاب کنید، اما اگر کسی آزادانه راه کفر و شرک را انتخاب کرد قطعا تبعات آن را نیز باید بپذیرد. همانطور که افراد در جامعه آزاد هستند که راه درست را انتخاب کنند یا راه دزدی و شرارت را؟!، اما اگر راه شرارت در جامعه را کسی رفت قانون با او برخورد می کند.

بارها عرض شده است، مسیح علیه السلام از انبیاء الهی است و هیچگاه دعوت به تثلیث و شراب (العیاذ بالله) نگرده است و هیچ پیامبری هم دعوت به این گناه نکرده است. رسالت حضرت مسیح علیه السلام تبلیغ دین اسلام و نبوت پیامبر گرامی اسلام است. آنچه مورد نقد ماست اناجیل فعلی و اعتقادات خلاف عقلی است که به حضرت مسیح نسبت می دهند!، این مسیحیت نیست این تحریف انبیاء هست. مسیحیت الهی است اما مسیحیت کنونی با آن مسیحیت اصلی از زمین تا آسمان تفاوت دارد!، مسیحیت کنونی کتبش دست نوشته صاحبان کلیساست نه حضرت مسیح!، لطف کنید تاریخ اناجیل را بخوانید، با این توضیح که اربابان کلیسا این کتابها را نوشته اند شما چه اصراری دارید این کتابها را به خدا نسبت بدهید؟!!!. آیا این مسیحیت الهی می شود!. آن کتابهایی را که شما مطالعه کرده اید اول تقدسش را و تاریخ تحریفش را نگاه کنید، بعد بفرمایید اسم پیامبر اسلام بوده یا نبوده؟!، بدیهی است شما کتاب تحریف شده ای که هیچ نسبتی با حضرت مسیح ندارد را خوانده اید و ادعا می کنید نام پیامبر ما در آن نیست!، خب اساس مطالعه شما دارای اشکال هست و اول تقدس آن کتب را اثبات کنید بعد دنبال موارد دیگر در آن باشید. از همه اینها گذشته شما ابتدا مسائل توحیدی را و براهین شناخت خدا را کار کنید، ببینید که اوصاف خدا چیست، و پس از آن این کتابها را نگاه کنید شرک را به عینه در برخی از این کتابها خواهید دید. وفقکم الله لکل الخیر

سلام حاجی الان که به اسم مسلمانیت قشنگه تو ایران که همه مسلمان هستن همه دزد شدن دادگستری ایران که میری شده پارتی و پارتی بازی هر کسی که اشنا داشته و پول حرف اول رو میزنه حاجی که لباس پیغمبر رو تن کرده دروغ میگه پارتی میگیره من که واقعا خجالت میکشم اینا رو میبینم بگم من مسلمانم خدا شاهده اینجا مسیحی مسلمان رو میبینه به خاطر انسان بودنش کمک میکنه اما ایران رو ندیدم من یک مسلمانم

سلام علیکم اینکه در جامعه اشکالاتی هست بحثی نیست، اما نباید تمام مردم را بد دید و با بدبینی به مردم نگاه کرد. میلیونها نفر هستند در همین ایران زمین مومنانه با اعتقاد به خدا و عشق اهل البیت علیهم السلام زندگی می کنند وواقعا به نظر بنده بی نظیر هستند.

اما راه اصلاح جامعه چیست؟، راه این هست که ما و شما خوب باشیم و تا می توانیم خودمان را اصلاح کنیم. اگر فقط به دیگران اشکال کنیم که جامعه چه شده و چه شده، این یعنی به دنبال بهانه هستیم تا خود ما نیز اشتباهات خود را نبینیم و توجیه کنیم. خب فلان روحانی بد، اما شما چقدر از روحانیون خوب مثل آیت الله بهجت تبعیت کرده اید؟!. حالا یک پزشک خطای پزشکی کرد یا رشوه گرفت؛ تمام پزشکان را که بد نمی دانند. من و شما چقدر خود را به این روایت شبیه کرده ایم تا انتظار داشته باشیم جامعه اصلاح شود: امام باقر عليه السلام فرمود: سوگند به خدا! شيعه ما نيست مگر كسى كه تقواى الهى داشته باشد و از او اطاعت كند. اى جابر! شيعيان، شناخته نيستند مگر به تواضع و فروتنى و امانتدارى و زياد ياد خدا كردن و روزه و نماز و نيكى به پدر و مادر و تعهد نسبت به همسايگان فقير و زمينگير و مقروض و يتيمان و راستگويى و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از گفت و گوى در مورد مردم، جز نيكى آنها. آنان، در همه كارها، امين اطرافيان شان هستند.كافى ۲/۷۴/۳٫ و دهها توصیف شیعه در روایات… .

ضمنا شما تاریخ قرون وسطی و جنایات مسیحیت رو ببینید!، در همین زمان ما کشورهای با مردم مسیحی همواره منادیان جنگ و غارت سایر کشورها آسیایی و افریقایی و … بوده اند و همین مردم مهربان به اسم دموکراسی هزاران نفر را به قتل رسانده و هزاران نفر دیگر را آواره کرده اند و دریغ از یک اخم بر حاکمان خود!. و بدتر از همه اینها نسبتهای دروغ و شرکی هست که در اناجیل مسیحی به خداوند متعال و حضرت مسیح نسبت می دهند!.(پناه بر خدا) وفقکم الله لکل الخیر

اخه بدبختی اینه که همونا که از همه خوب تر بودند و جا نماز اب کش تر بودند اینهمه فساد کردند.وگرنه والا ما که نماز و روزه و حداقل ۸۰درصد تکالیف دین خودمون رو انجام میدیم و راه خودمون رو می ریم.اما درد اینه که اونا که چهار تار موی ما رو گناه کبیره می دونستند اینهمه فساد کردند و اعتماد رو از بین بردند.

سلام علیکم اینکه برخی با لباس روحانیت به دین خدا خیانت کنند که ما بیشتر از شما ناراحت هستیم اما واقعا این تعداد معدود و کم هست، شما چرا هزاران انسان خوب و فاضل ودرسخوانده را نمی بینید. چرا ما امثال آیت الله بهجت را نبینیم. خواهرگرامی در درگاه خداوند هم با وجود جبرئیل و میکائیل یک شیطان هم پیدا می شود حالا ما این همه فرشته را نبینیم و به دنبال شیطان حرکت کنیم، بهانه خوبی نیست!. البته منظور شما این نیست اما بنده کلی عرض کردم. پس واقع بین باشیم تا بوده بد و خوب بوده، اصلا ذات دنیا همین است، و اگر ما قواعد زندگی در دنیا را یاد نگیریم قطعا دچار بحران می شویم، اما واقعا خوبان روحانی انسانهای بسیار عالی هستند که تعدادشان هم کم نیست من بارها همین روحانیون را دیده ام که ساعتها برای مشاوره و حل مشکلات مردم وقت گذاشته اند، شما حتی با حساب و کتاب دنیایی یا ساعت مشاوره ها هم بسنجید که غیر روحانیون از مردم پول می گیرند باز می بینید روحانیون زیادی دلسوزانه برای مردم کار می کنند حتی بدون اینکه گاهی مردم یک تشکر خشک و خالی هم بکنند!. بنده وسایر روحانیون عاشق مردم هستیم، عاشق به تمام معنی، شده از وقت خودم بگذارم و غصه مشکلات برخی مخاطبان را داشته باشم یا در مکاتبات ایمیلی یا تلفنی حداقل گوش شنوایی برای مردم خوب باشم و اگر هم شد مشکلات را رفع کنیم با اینکه برای مثل منی درآمدهای بهتر بدون لباس روحانیت مهیاست، اما من در آن ها عشق نمی بینم. این لباس پیغمبر است که برای بنده و هزاران روحانی دیگر از هر گنجی پر ارزش تر است. امیدوارم در آینده بیشتر با روحانیون اصیل آشنا بشوید، آثارشان را بخوانید. حتما سخنرانی های استاد پناهیان را گوش کنید. در باره یک تار و دو تار مو، بحث سر این نیست بحث اصلی این هست که ما باید به دستورات خدا عمل کنیم و خداوند خیر و صلاح ما و شما را می خواهد، خدا می داند چقدر نامه ها و ایمیلها در سایت هست بخاطر همین ساده انگاری ها که خود خانمها آسیب دیده اند، شما هیچگاه اگر بخواهید به مسافرت بروید با یک ماشینی که اندازه سر سوزن سوراخ است یا اشکال فنی دارد به سفر نمی روید، گناه خطرش برای حیات معنوی ما و شما بالاتر از اینهاست. حرف ما این هست که چرا خواسته های زنان مومن ما باید اینقدر پایین بیاید که اگر چهار تار مو داخل بود احساس کنند که خدا نامهربان است و سطح خواسته ها را در این مباحث پایین بیاورند!… خدا می داند انسان چقدر می تواند در همین دنیا به کمالات و مقامات و کرامات معنوی برسد و با خدا باشد، اما همه را رها کرده و به چهار گناه کوچک، یا مد و پز های توخالی دلخوش کرده!، حرف ما این هست که چشم خود را به افق بیندازید، ما برای ابد خلق ششده ایم، در این مدت کم دنیا آمده ایم خیلی رشد کنیم شما ببینید که در این مسیر چه خواسته ها و چه کسانی به شما کمک خواهند کرد. به دنبال این مسائل مهم باشید. از خداوند بهترین ها را برای شما و سایر خوانندگان محترم آرزومند هستم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ببخشید من چند روز پیش ازتون سوال پرسیدم که میخوام با یک اقای مسیحی ایتالیایی ازدواج کنم…من حرف های شمارو براش توضیح دادم و این اقا قبول کردن که قلبا مسلمان شوند،میشه بگید باید چیکار کنه که مسلمان شه؟روش خاصی داره؟

سلام علیکم خبر بسیار خوبی هست، قطعا کار بسیار بزرگی انجام داده اید که زمینه هدایت ایشان را فراهم نموده اید، توصیه می کنیم مطالعات اسلامی خودتان را هم بالاتر ببرید تا انشاالله بتوانید موثر تر اسلام را نشان بدهید و قطعا زمینه توفیقات شما در دنیا و آخرت هست. اگر بتوانید خوب مطالعه و معرفی کنید نوعا شاهدیم همین افراد تازه مسلمان شده بهتر از سایر مسلمانان مبلغ اسلام هستند و اطرافیان خودشان را هم به اسلام دعوت می کنند. برای ورود به اسلام ابتدا اعتقاد قلبی و گفتن شهادتین بر زبان هست. یعنی این جملات را بگوید: «اشْهَدُ انْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّه وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» شهادت می دهم که خدایی جز خدای یگانه (الله) نیست و شهادت می دهم که محمد (ص) پیامبر وفرستاده خداست. بهتر است شهادت بر ولایت امیر المومنین علی علیه السلام نیز گفته شود (واشهد ان عليا و الائمة من ولده حجج الله) که نشان تشیع هست. توصیه کنید در ایتالیا یا نزدیک ترین شهر در اروپا که مراکز شیعه هست حضور یابند و می توانند آنجا نیز شهادتین را بگویند، کتابها و راهنمایی هایی در زمینه تشیع به ایشان به صورت دقیق تر داده می شود و هستند روحانیونی که به سوالات ایشان درباره اسلام دقیق تر پاسخ بدهند. بهترین ها و لحظات زیبایی را برای شما و ایشان و تمام مومنین از خداوند خواهانیم. وفقکم الله لکل الخیر.

سلام خیلی ممنونم از کمکایی که بمن کردید چشم حتما به توصیه هاتون گوش میکنم،خدا خیرتون بده برامون دعا کنید?

سلام من میخواستم با یه اقای مسیحی ازدواج کنم،من خدا و معصومین رو دوست دارم و واقعا هم قبولشون دارم،ایا میتونم واسه ازدواج فقط زبونی دینم رو تغییر بدم ولی قلباً مسلمان باشم؟ایا روش خاصی داره؟ایا باز هم جهنمی میشم؟این اقا حضرت محمد رو خیلی قبول دارن،چرا ازدواج با یک مرد مسیحی حرام ولی با زن مسیحی نشکلی نیست؟

سلام علیکم ازدواج زن مسلمان با مرد مسیحی باطل هست. و اجازه بدهید صریح بگویم اصلا ازدواج نیست بلکه رابطه ای … . تغییر دین بدهید زبانی و بعد ازدواج کنید!!!، واضح هست که چنین کاری باطل در باطل هست. تغییر دین یعنی ارتداد. شما چه اصراری دارید مسیر اشتباه را بروید، بجای این کارها آیا بهتر نیست بجای اینکه شما خودتان را تغییر بدهید(و وارد مسیر کفر بشوید)؛ طرف مقابل خودش را بخاطر شما تغییر بدهد. شما می توانید با توضیحات و تحقیقات زمینه مسلمان شدن طرف مقابل را ایجاد کنید، چرا از این ظرفیت استفاده نمی کنید!. وفقکم الله لکل الخیر

سلام ممنون از توضیحاتتون،اقایی که قراره باهاشون ازدواج کنم ایتالیا زندگی میکنن من واسه ازدواج تو کشور اونا لازم نیست دینمو عوض کنم درسته که از نظر دین ما ازدواج محسوب نمشه ولی واسه اقامت لازم است، ولی من شرعی بودن رابطه برام مهمه،اگر این اقا زبانن مسلمان بشه ولی جایی ثبت نشه فقط واسه اینکه ازدواجمون درست باشه،ایا این ازدواج هم باطله؟

سلام علیکم اینکه سوال می کنید نشان از روحیه دینی بسیار خوب شماست. دقت کنید دو بحث هست یک بحث ازدواج شما یک بحث اعلام دین برای اقامت. در بحث اول شرعا شوهر شما باید مسلمان باشد. صرفا اسلام آوردن زبانی کافی نیست، بلکه ایشان باید مسلمان شود و اعتقاد به اسلام داشته باشد. نیازی هم به ثبت شدن ندارد. هر زمان که ایشان پذیرفت قلبا مسلمان بشوند و اعتقاد به اسلام داشته باشند شما می توانید با او ازدواج کنید برای ازدواج شرعی هم نیاز به ثبت در هیچ جایی ندارید. و اگر ازدواج کنید و بعد مسیحی شود، خب بدیهی است که ازدواج شما خود به خود باطل می شود. پس مسئله اسلام و پذیرفتن اسلام به صورت دین؛ رکن ازدواج شماست که بدون آن ازدواج صورت نمی پذیرد. وفقکم الله لکل الخیر,

سلام واقعا ممنونم از راهنمایی هاتون الان کاملا متوجه شدم،کمک بزرگی بهم کردید?

سلام عليكم، ببخشيد با توجه به فرمايش ذكر شده در مورد تغيير دين، و اين نكته كه تا زمانى كه تبليغ و تشويقى صورت نگيريد جان و مال فرد مرتد محفوظ است، آيا تغيير دين از طرف مراجع قانونى قابل قبول است يا خير؟ اين سوال را از آن جهت ميپرسم كه يكى از دوستان ميخواهد با يك خانم غير ايرانى مسيحى در خارج از كشور ازدواج كند، حال ميخواستم بدانم كه اگر ايشان تغيير دين به مسيحيت انجام دهند و مادامى كه تبليغ نكنند آيا اين تغيير دين پذيرفته است؟ و ازدواج ايشان قانونى و مورد تاييد سفارت واقع ميشود يا خير؟

سلام علیکم تغییر دین از نظر هیچ کدام از مراجع قابل قبول و مورد تایید نیست. تغییر دین به مسیحیت کنونی که تحریف شده هست یعنی تغییر دین از دین خدا به کفر!. کاملا مشخص است چنین فردی زمینه های دینی و شخصیتی ضعیفی دارد، بهتر است در زمینه دین مطالعه کند و طرف مقابل را به اسلام دعوت کند نه اینکه مرتد شود. ضمنا برخی از مراجع اجازه ازدواج با زن مسیحی را می دهند یعنی مسلمان بودن خود را حفظ کند و ازدواج کند هرچند برخی از مراجع چنین اجازه ای را هم نمی دهند. دقت کنید باز تاکید می کنم تغییر دین پذیرفته شده نیست چه تبلیغ کند و چه نکند، چنین کاری یعنی جهنمی شدن!، کدام عقل سالمی مخالف فرمان خدا که اسلام است می ایستد و مخالفت می کند و به کفر گرایش پیدا می کند!. در هر حال برای اقامت و غیره اگر ضرورتی هست می توانند زبانی اقدام کنند و قلبا و در رفتار مسلمان باشند که در استفتائات توضیح داده شده است. وفقکم الله لکل الخیر

اقا الان تو ایران کی دین داره؟ اسلام واقعا دین خوبیه ولی نه فقط حرفشو بزنیم. مسیحیت تحریف شده ولی شما ببین چقدر اسایش دارن تو مملکتشون. دین راه و روش درست زندگی کردنه که ما تو ایران داریم به سختی زندگی میکنیم. اشتباه میگم؟

سلام علیکم تا حدودی با حرف های شما موافقیم اما شما خیلی بد بین هستی به کشور خودت و متوهمانه درباره غرب نگاه می کنی!، فقط کافی هست که یک نگاهی به آمار تجاوز به زنان در سوئد و اتریش و یا آمار سرقت در انگلیس و یا آمار فقر در امریکا که ۴۰ میلیون فقیر دارد بیندازید!. ثانیا تاریخ اونها رو نگاه کنید همین مسیحیت چقدر از غرب تا شرق عالم را استثمار کرد! و قرنهاست دارند خون سایر کشورهای آسیایی و افریقایی رو می مکند. در کشور ما نزدیک به ۴۰ سال هست حکومت دست دین مداران با این همه خائن به کشور افتاده، ثابت هم کرده که میشه با دین عزتمندانه زندگی کرد . قبل از این کشور دست یک سری نوکر غربی بود، حدودا ۴۰ درصد همین کشور در دویست یا سیصد سال اخیر از کشور جدا شده و ایران شده این، آخرین بخش جدا شده هم که بحرین بود!، خب با تفکر امام و شهدا این مملکت حفظ شد و الان در دنیا عزت دارد. انصاف داشته باشیم، و تلاش کنیم نقصها رو برطرف کنیم. با تلاش بنده و شما و امید به خدا می توان این کشور رو خیلی بالاتر از این هم برد، اینهمه کشتار در ویتنام و هیروشیما و … را ببینید اینها همان ثمره مسیحیت تحریف شده و بی خاصیت هست که مردمش دربرابر ظلم حاکمان صبر کره اند و بدان راضی بودند که قطعا حضرت مسیح (ع) از چنین کارهایی مبرا و اگر بودند یاری از یاران پیامبر اسلام می شدند و اسلام ناب را ترویج می کردند. وفقکم الله لکل الخیر

حاج آقا خداروشکر که فقر فساد و تجاوز همش تو دین مسیحیت خیالمون از بابت دین اسلام راحت شد من از فردا میخوام بشم مسلمان

سلام علیکم برادر عزیز

مسیحیت واقعی دعوت کننده به آیین رسول خاتم هست. اما درباب خیال شما، ببینید درباب دین محتوا را بدور از خیال پردازی ببینید، روایات ما دستورات دین همه و همه واضح و روشن است، اینکه دروغ نگو، ظلم نکن، فکر گناه نکن، خیر خواه همه باش و… سیر امیر المومنین علی علیه السلام گواه و یزرگترین سند ماست. اما مشکل کجاست که با داشتن این تراث عظیم مشکلاتی داریم؟

مشکل وجود افراد نق زنی هست که همواره انتظار دارند دیگران خوب باشند و خودشان هیچ گامی بر نمی دارند. اگر ما هم مثل شهید باکری بودیم، یا مثل حاج همت یا شهید چمران بدیهی است خیال شما بیش از اینها راضی می شد. تجربه من به من می گوید انسانهای تنبل زمانی که نمی توانند راه بزرگان و راه خدا را بروند، دیگران را تخطئه می کنند تا گناه و تنبلی خود را توجیه کنند و مسئولیت را از خود باز کنند. بزرگ همت باشید اگر مشکلاتی هست و الگویی نیست شما جلو بیفتید و الگو شوید بر اساس سیره امیر المومنین علی علیه السلام و این مسلمانی واقعی است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام.خواستم بگم وقتی شما ادیان مسیحیت و یهودیت رو دین گمراهی میخوانید،در اصل دارید به پیامبران خدا توهین میکنید.همون انجیل و توارت سخنان خدا هستن،کاری با تحریف این کتب ندارم،[****].

سلام علیکم برادر عزیز ظاهرا شما دچار مغلطه اسمی شده اید. برادر عزیزم ما هیچگاه مسیحیت و یهودیت را دین گمراهی نمی دانیم، حضرت مسیح و حضرت موسی از انبیاء اولوالعزم هستند که نامشان و یادشان در قرآن کریم آمده است. آنچه ما قبول نداریم همان قسمت دوم هست که شما به راحتی از کنار آن گذشته اید!. ما مسیحیت و یهودیتی که دعوت به شراب و زنا کند یا یهودیتی که با خدا العیاذبالله کشتی بگیرد را گمراه و تحریف شده توسط شیاطین می دانیم و اصلا دین نیست این تحریفات!. دو بحث شد. انجیل اصلی کامل از بین رفته و این انجیل هیچ شباهتی بجز نام با انجیل حضرت عیسی ندارد.(اینجا کلیک کنید و دلایل تحریف انجیل را بخوانید). مسیحیت اصلی دعوت به پیامبر اسلام می کند مسیحیت گمراه دعوت به تثلیث و منیت و دور شدن از دستورات خداوند می کند. دستورات خداوند در قرآن هست و مسیر مستقیم الهی همین است و بقیه راهها به ضلالت است.خداوند در قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» (آل عمران، ۱۹) . دین یگانه نزد خداوند فقط اسلام است. وفقکم الله لکل الخیر

سلام…اشتباه یا شبهه ای ک شما درباره یهودیت متوجه شدید ترجمه کاملا اشتباه این داستانه ..کشتی گرفتن یعقوب با الوهیم هست . کلمه الوهیم ب معنی فقط خدا نیست بلکه معنی فرشته,ریئس,داور,قاضی و.. نیز هست . چرا ک همین کلمه در دیگر قسمت های تورات نیز بگونه دیگر معنی شده و در اینجا عمدا و اشتباها خدا ترجمه شده در صورتی ک در آیات قبل گفته شده فرشته بعد مترجمان مینویسند خدا ک این ترجمه اصلا مورد تایید یهودیت و یهودیان نیست و از دید یهودیت قرار دادن جسمیت برای قدوسیت خداست ..در کتاب هوشع نبی نیز دوباره این داستان ذکر شده و حتی گفته شده فرشته.. کلمه الوهیم را حتی موجودات الهی نه خدا نیز معنی میکنند. کلمه خدا در یهودیت مانند اسلام ی اسم دارد. ی.ه.و.ه= الله ک این نام از بودن می اید ..تفسیر اسم : بوده, هست و خواهد بود..معنی ازلی بودن.

* ب امید صلح ادیان فارغ از تعصب

سلام علیکم از توضیحات خوب شما تشکر می کنیم، چند نکته را محضر شما عرض می کنیم. ۱- بین ادیان الهی جنگی نبوده و نیست تا بخواهد صلحی باشد. آنچه هست جریان جنگ حق و باطل هست، بدیهی است که دین حق اسلام است و بر اساس ادله فراوان عقلی و نقلی تمام ادیان و پیامبران مبلغ و بشارت دهنده دین پیامبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستند. مشکل از آنجایی شروع شده که عده ای سودجو کتب انبیاء پیشین را تحریف کرده و عده ای ساده لوح هم پذیرفته اند. در هر حال خود یهودیان و مسیحیان نیز اذعان دارند که این متون دستخوش تحریف بوده و حتی سالها پس از ایشان به دست بشر نگاشته شده است.

۲-آنچه شما نوشته اید که کشتی با خدا نبوده و با الوهیم هست، حرف تازه ای نیست شما همان ادعای مرکز کلیمیان تهران را مطرح می کنید، اگر شما در موارد مختلف تورات نگاه کنید الوهیم به معنای خداوند نیز در همین تورات محرف مطرح شده است. در سایت رسمی کلیمیان تهران عینا این جمله هم نقل شده است «کلمه الوهیم به مفهوم فرد یا شخصی که دارای قدرت می باشد. از صفات و کنیه های خداواند نیز می باشد و به معنای خدایی که همه نیروها از او منشا گرفته، بکار می رود» ، حالا یا شما این جمله را ندیده اید یا نخواسته اید ببینید!. لذا دقت کنید اینکه می گویید کلمه خدا در یهودیت مانند اسلام فقط یک اسم دارد، غلط هست و خود یهودیان چیز دیگری می گویند!. و اینکه در اسلام خدا فقط یک اسم دارد؟!، این حرف را مجدد فکر کنید خیلی مبهم هست، ظاهرا خود شم هما متوجه این حرف نیستید.

۳- آنچه در ادامه می آید عینا متن تورات ترجمه شده انجمن کلیمیان هست که از (تورات، سفر برشیت، فصل ۳۲، آیات ۲۵ تا ۳۳) کپی می شود:«۲۵٫ يَعقُوو (یعقوب) تنها باقي ماند، مردي تا سپيده‌دم با او كشتي گرفت.۲۶٫ (آن مرد) ديد عهده‌اش نمي‌آيد به مفصل ران او صدمه زد. درحالي‌كه با او كشتي مي‌گرفت، مفصل ران يَعقُوو (یعقوب) از جا در رفت. ۲۷٫ (به يَعقُوو (یعقوب)) گفت نظر به اينكه سپيده دميده است روانه‌ام كن. گفت: روانه‌ات نخواهم كرد مگر اينكه دعايم كني. ۲۸٫ به او گفت نامت چيست؟ گفت يَعقُوو (یعقوب). ۲۹٫ گفت نظر به اينكه با فرشته و با انسان‌ها كشمكش داشتي و پيروز گشتي ديگر نامت يَعقُوو (یعقوب) گفته نشود مگر ييسرائل (اسرائیل). ۳۰٫ يَعقُوو (یعقوب) پرسيده گفت: تقاضا دارم نامت را بگويي. گفت: براي چه نام مرا مي‌پرسي؟ او را آنجا دعا نمود.۳۱٫ يَعقُوو (یعقوب) نام آن محل را پِني‌اِل گذاشت زيرا (باخود گفت) فرشته‌اي را رو در رو ديدم و جانم رهايي يافت.۳۲٫ موقعي كه از پِنوئِل رد شد. آفتاب (شفا) براي او طلوع نمود و از رانش مي‌لنگيد.»

انجمن کلیمیان برای فرار از اشکال هرچند که قبول دارند الوهیم صفت خداست و در جای جای تورات منظور خداست، در آیه ۲۹ که الوهیم آمده فرشته ترجمه می کنند!؛ اما اگر به متون و تفاسیر تورات رجوع کنید متوجه می شوید که مترجمان تورات درست ترجمه کرده و این جدیدی ها هستند که بخاطر برخی اشکالات بر یهود آن را انکار می کنند. رجوع کنید به واژه‌نامه عبری به عبری، کتاب «המליון העברי המרוכז» تألیف آوراهام اون‌شوشان در ذیل واژه الوهیم، در این کتاب صفحه ۲۵ ذیل مدخل به هیچ وجه نامی از מלאך (فرشته) نیامده است و به معنی خداست. و باید دقت داشت مترجمان تورات که مسلمان نبوده اند!، بلکه یهودی الاصل و آشنا به مفاهیم تورات، لفظ الوهیم را خدا ترجمه کرده اند لذا این ادعا که به عبری آشنایی نداشته یا یهودیت را نمیشناخته اند، ادعای هست که به این راحتی قابل پذیرش نیست. از همه اینها گذشته خود یهودیان اذعان دارند که این کتاب دارای تحریفات هست و به دست بعدی ها در سالها و قرن های پس از حضرت موسی نوشته شده است، این را بدون تعصب چه می کنید!. لذا با تعقل متوجه می شوید یهودیت فعلی دین الهی نیست که امیدی به صلح با آن بسته باشید. وفقکم الله لکل الخیر

حاج اقا اگر فردی از دین اسلام خارج شود باختیار حود و به دین مسبح یا بهود بپیوندد حکمش چیست؟ مکر انتخاب دین ارادانه نیست . در ضمن اگر تغییر دین بدهد قطعا دوستان و اشنایان و همکاران بدون شک مطلع میشوند . به نظر شما انصاف و عدالت است که چنین فردی مرتد و اعدام شود . مگر هر شخصی اختیار عقاید شخصی خود را ندارد؟

سلام علیکم اولا مسیحیت یا یهودیت فعلی دین نیست!، و اگر با پیروان آنها به عنوان دین نگاه می شود بخاطر جهات خاص دیگری است وگرنه اگر شخص مسلمان مرتد شود جایگاهش جهنم است و همانند مشرکین محشور می شود. -شما در سایر انتخابها هم آزاد هستید اما این به این معنا نیست که بی قانونی حاکم باشد، مثلا کسی که دزدی را در زندگی انتخاب می کند به این معنی نیست که قانون هم برخورد می کند. انسان تکوینا آزاد است نسبت به رفتارش اما این به این معنی نیست که تشریعا هم آزاد باشد، همان دزد اگر دزدی کند قانون و شرع مجازات می کند. هیچ کشوری اجازه نمی دهد سلامت غذایی یک کشور مثلا با مواد غذایی فاسد شده به خطر بیفتد مثلا شخص نادانی بخواهد مواد غذایی را به داخل کشورقاچاق کند یا بفروشد، درست است که آزادانه می تواند این کار را بکند اما قطعا قانون برخورد می کند و آزادی هایی که زمینه آسیب به دیگران است را محدود می کند. ارتداد آسیب روانی به جامعه است، لذا برای اعلام کردن علنی آن به نحوی که دیگران بفهمند جرم سنگین الهی است. مجازات مرتد یک دستور الهی است و قطعا مطابق عدالت است، عدل و انصاف که بر اساس میل شما نیست!. خدای متعال شرک را بزرگترین گناه دانسته که هیچگاه نمی بخشد، ترویج بزرگترین گناه و نابود کردن اعتقادات مردم نیز بزرگترین گناه است و این کمترین مجازات است که اگر مرتد کفر خود را علنی کند خداوند به مجازات آن دستور داده است، مجازات اخروی قطعا سخت تر است. وفقکم الله لکل الخیر

با سلام آیا دولت اسلامی حق خرج مالیات مردم رو برای خارج از کشور بدون درمیان گذاشتن آن با مردم دارد؟ و هرکس که مسلمان زاده باشد و بخواهد از اسلام برگردد باید طبق قانون کشته بشه؟ با تشکر از سایت خوبتون و التماس دعا

سلام علیکم دولت اسلامی بر اساس نظر کارشناسان می تواند در اموری که به نفع مردم و منافع ملی است در داخل و خارج از کشور بیت المال را مصرف کند. از اسلام برگشتن حکمش اعدام نیست بلکه اعلام آن که نوعی دعوت به کفر و الحاد است مجازات سنگین اعدام را خواهد داشت. وفقکم الله لکل الخیر

ایا روش حقوقی هم باید رعایت شود ؟؟؟؟؟ منظور این است که ایا اقداماتی هم چون اقدامات تغییر نام و… دارد ؟؟؟؟؟؟

سلام علیکم فقط به سوالات شرعی پاسخ می دهیم. وفقکم الله لکل الخیر

سلام خسته نباشید سوالی در کلاس درس برای من پیش آمد و هم اکنون با وجود منابع گوناگون مربوطه نمیتوانم پاسخ خود را بیابم. یکی از شاگردان سوال کرد حکم تغییر دین به دین الهی غیر اسلامی (مسیحیت و…) اعدام است؟ معلم و دیگر شاگردان پاسخ مثبت دادند و گفتند اگر شخصی مسلمان زاده باشد و به هر دین دیگری ایمان آورد حکم ان اعدام است. و شما نیز می گویید ادیان دیگر دستخوش انحرافات فراوان شده و دینی الهی محسوب نمی شود و گرایش به هر دینی غیر از اسلام پا گذاشتن در مسیر شیطان است. اما مگر نه این است که بعضی افراد با وجود مسلمان بودن،به تکالیف واجب در دین خود نمی پردازند؟ بحث من در رابطه با افراد معدود که پای خود را بسیار فراتر گذاشته اند نیست امروزه بیشتر مسلمانان از خواندن نماز،گرفتن روزه و رعایت حجاب و غیره امتنا می کنند؟ و همچنین مسیحیانی نیز هستند که چه بسا حق خود را نسبت به دینشان بهتر از یک مسلمان ادا می کنند. هر شخصی در هر دینی که باشد کاری را که بخاهد انجام دهد،انجام خواهد داد حتی با وجود محدودیت های دینی. در حقانیت اسلام و برتری ان نسبت به سایر ادیان هیچ شکی نیست اما هنگامی که این سوال در کلاس درس پرسیده شد، پاسخ آن با آموخته های ما تعارض داشت و تعدادی از شاگردان که از این مطلب اگاهی نداشتند اندوهگین شدند و همچنین عقل خود پاسخگوی این سوال نیست همانگونه که همه چیز را همگان دانند. بسیار سپاسگزار خواهم شد اگر با استدلال و پاسخ های منطقی و عقلانی جواب من را بدهید و مطلب بنده را صرفا از زاویه یک سوال بنگرید. با تشکر

سلام علیکم چند بحث هست، صرف اینکه کسی مرتد بشود اعدام نمی شود، بلکه اگر آمد و تبلیغ ارتداد را کرد، یا اعلام کرد من مرتد شده ام، بخاطر تبلیغ راه کفر خداوند او را مستحق عقاب در دنیا و آخرت می داند و برای اینکه دیگران را وادار به کفر و انحراف نکند چنین حکم سنگینی قرار داده شده است. نکته دوم،اگر کسی اصل دین را و خدا را قبول داشت اما نماز نخواند، کافر نیست و مسلمان است، اما مسلمانی است که ضعیف است و در عبادات کوتاهی می کند. اینکه می فرمایید مسیحیانی هستند که حق خود را نسبت به دینشان بهتر از یک مسلمان ادا می کنند، توجه کنید آنچه عمل می کنند حق نیست! یک دین تحریف شده است و خدایی هم که قبول دارند اصلا خدا نیست و نوعی شرک است!، ما تثلیث را قبول نداریم. اما مسلمانی که خدا را بر اساس اسلام قبول کرد مسلمان است و احکام اسلام بر او بار می شود. دقت کنید هر دینی واقعی نیست!، غیر از اسلام سایر ادیان راه گمراهی و شیطان است و تنها دین واقعی دنیا اسلام است. دین اسلام تنها راه سعادت است، حالا کسی این راه را قبول کرد و نرفت خودش ضرر کرده، اما کافری که راه کفر را، راه تثلیث و مسیحیت و یهودیت را انتخاب کرد باید توجه کند که کتب آنها پر است از اعتقادات ضد خدا و گاهی شیطانی، مثلا در برخی از این کتب آمده که فلان پیامبر با خدا کُشتی گرفت!!! شما نمی توانید بگویید مسلمانان به راه خود بروند و مسیحیان به راه خود، کشتی گرفتن خداوند عین گمراهی است. پس اول توجه کنید در میان هزاران راه، یک راه به سمت بهشت و بقیه فرقه ها به سمت گمراهی هستند. حالا اگر کسی راه درست را فهمید و ایمان آورد و مسلمان شد، احکام مسلمان را دارد، جان و مالش ارزش دارد، در قبرستان مسلمین دفن می شود، می توان با او ازدواج کرد، اما اگر همین مسلمان در مسیر خدا با اینکه می دانست راه درست است حرکت نکرد، در قیامت مورد سوال واقع و عقاب می شود. سایر فرقه ها حتی اگر با اعتقاد اعمال خود را انجام بدهند، چون اصل آن اعتقاد انحراف است اعمال آنها پوچ و بی ارزش است، مثل اینکه العیاذ باالله کسی خدا را شبیه یک انسان زیبا بداند، هزار سال هم این خدا را عبادت کند هیچگاه مستحق بهشت نمی شود، چون اصلا خدا و دین خدا را نشناخته است. خداوند در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ(آل عمران/۹). همانا دین راستین و حق نزد خداوند فقط اسلام است نه سایر ادیان. وفقکم الله لکل الخیر

اگر یک مسلمان زاده مسیحی شود اما اعتقادش نزد خودش محفوظ باشد مرتد است و در اخرت گناهکار شمرده میشود؟

سلام علیکم کدام اعتقاد! دین حق اسلام هست و دین واقعی که قیامت از آن سوال می شود، اسلام هست… مسیحیت کنونی تحریف شده، و ارتباطی با حضرت مسیح ندارد. اناجیل کنونی به اعتراف خود کلیسا نوشته دست بشر است نه کلام خدای متعال!. در هر حال ارتداد از مسیر حق از بزرگترین گناهان کبیره هست. اگر منظور شما تغییر دین صوری و اسمی برای دریافت پناهندگی هست، بحث دیگری است. در هر حال دین الهی که قیامت از آن سوال می شود همین اسلام هست و باید بر اساس آن اعتقاد داشت و عمل کرد. وفقکم الله لکل الخیر

اگر برای گرفتن پناهندگی و صورت صوری باشد و اعتقاد در دل همان اسلام باشد باز هم ایراد دارد؟

سلام علیکم چنانچه تغییر دین صرفا زبانی بوده و قلبا از اسلام برنگشته اید در حکم مرتد نیستید اما تا ضرورتی نباشد نباید این کار بکنید ولی در صورت ضرورت به صورت ظاهری مانعی ندارد ولی باید قلبا به اعتقادات اسلامی پایبند باشید. وفقکم الله لکل الخیر

ویژه روز:

شکنجه روشی برای ترویج مسیحیت تبشیری؟!+تصاویر

تخریب بقیع توسط وهابیت

ازدواج‌های عاشقانه و زیان‌های آن

دریافت بهترین اخبار ومقالات هدانا

حکم فروش مردار یا گوشت ذبح شرعی نشده به غیر مسلمان

مشاوره خانواده و سبک زندگی:

تشخیص اعتیاد خواستگار

ماندن به پای خواستگاری که فعلا شرایط مناسبی ندارد

حفظ خانواده از گناه در قرآن

عدم تمایل به رابطه زناشویی

تقاضای رابطه جنسی در دوستی

آیا خود ارضایی از نظر پزشکی مشکل دارد یا نه؟

توصیه امام علی علیه السلام به پدر و مادرها هنگام توبیخ جوان ها

عدالت و همسان دیدن در سبک زندگی دینی

توصیه برای مطالعه شما:

دلیل عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها

چگونه وابستگی شوهرم به مادرش را کم کنم

سوگند به قلم

Love for the Holy Prophet (s.w.a.): a point of unity and a way forward

آيا پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نمازشان قنوت مى خواندند؟

علي خليل الله و خليل رسوله

واکنش آیت الله سبحانی به درخواست سیاستمداران فرانسوی برای حذف آیاتی از قرآن درباره یهود!

درسهای نمادین از سفره عقد

مطالب تصادفی احکام:

احکام اعتکاف آیت الله شبیری زنجانی

اگر در جایی باشیم که فتوای مرجع تقلید را نتوانیم بپرسیم یا بدست آوریم

کفاره دست زدن به زن با شهوت و بدون انزال در احرام

حکم تعلیم و تعلم کتب فلسفه چیست

غسل برای رفتن به سفر

ذکر برای درمان وسواس از آیت الله بهجت

حکم اصلاح و دستکاری ژنتیک انسان

تولیت چیست

| فارسی | العربیة | اردو | English |

| تمامی حقوق شرعاً و قانوناً برای تیم هدانا محفوظ می باشد و نقل مطالب با ذكر منبع سبب امتنان است. © کپی رایت – هدانا HADANA.IR |

مرتد(آیت الله العظمی مکارم)

وظیفه شخصی در مقابل کسی که قصد ارتداد دارد

سوال:یکی از دوستان من قصد جدی برای تغییر دین خود از اسلام به مسیحیت دارد.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

آیا با این کار او مرتد می شود؟آیا ریختن خون این شحص مباح است؟وظیفه شرعی من نسبت به او چیست؟

پاسخ: در صورتی که عقیده خود را ابراز و اعلان نکند مجازاتی نمی شود ولی از اسلام خارج خواهد شد و همسر او نیز باید از او جدا شود و وظیفه شما آن است که ایشان را با زبان خوش توأم با ادب و احترام نهی از منکر کنید و اگر مؤثر نشد با ایشان قطع رابطه نمایید.

مسلمانی که مسیحی شود

سوال:با سلام. اگر یک جوان مسلمان زاده خداوند را در مسیحیت پیدا کند و مسیحی شود.تکلیفش چیست؟ آیا مرتد است و خونش حلال است؟ با تشکر

پاسخ: چنین کسی مرتد است ولی مادام که تظاهر و تبلیغ نکند جان و مالش محفوظ است.

مسلمانی که به پیامبر(ص) ناسزا بگوید

سوال:شخص مسلمانى به طور مکرّر و در حال عصبانیّت به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمّه معصومین(علیهم السلام) (نعوذ بالله) توهین مى کند در حالى که به خیال خودش به حضرت ابوالفضل (سلام اللّه علیه) اعتقاد و علاقه دارد وظیفه همسر، فرزندان و بستگان او را بیان فرمایید؟

پاسخ: اگر حال او حال عادى باشد، از اسلام بیرون رفته است و همسرش باید از او جدا بشود ولى اگر از حال طبیعى خارج شده و یامشکوک است که از حال طبیعى خارج شده یا نه، محکوم به اسلام است ودر صورت اوّل اگر توبه کند و دوباره آن زن به عقد آن مرد درآید عقدش صحیح است.

به زبان آوردن کلمات کفرآمیز در ناراحتی

سوال:اگر کسى با کوچکترین ناراحتى حرفهایى بزند که از آن بوى ارتداد و خداى ناکرده اهانت به مقام خداوند متعال یا معصومین(علیهم السلام) مى آید با توجّه به این که مى دانیم لحظه اى دیگر وضو مى گیرد و نماز مى خواند و سایر عبادات را بجا مى آورد، برخورد با این گونه افراد به چه صورت باید باشد؟

پاسخ: اگر از خود بى خود مى شود و کلمات کفرآمیز مى گوید مرتد نمى شود و در غیر این صورت مرتد است.

جداشدن همسر از شوهر مرتد

سوال:اگر شوهر مرتد شود و نه فقط به دین اعتقادى نداشته باشد بلکه علیه آن نیز صحبت کند، حکم زندگى کردن همسرش با او چیست، لازم به ذکر است که امر به معروف و نهى از منکر نیز در او اثرى نداشته است؟

پاسخ: همسرش باید از او جدا شود و بر او حرام است و نیازى به طلاق ندارد.

توهین به قرآن

سوال:آیا توهین به قرآن و فحّاشى نمودن به آن (العیاذ بالله)سبب ارتداد مى شود، تکلیف کسانى که شاهد و ناظر این مسأله هستند چیست؟

پاسخ: اگر از روى علم و عمد باشد مرتد مى شود و بر دیگران لازم است که نهى از منکر کنند.

مجازات مسلمانی که مسیحی شود

اعتقاد به تحریف قرآن

سوال:اگر مسلمانى معتقد به تحریف قرآن باشد، حکمش چیست و آیا اعتقاد به تحریف، انکار ضرورى دین محسوب مى شود؟

پاسخ: نظر به این که افراد کمى از علماى مذاهب مختلف اسلامى قائل به تحریفند (هرچند محقّقان، هرگز تحریف را قبول نکرده اند) حکم ارتداد جارى نمى شود، امّا چنین کسى مرتکب اشتباه بزرگى شده است.

اعتقاد به صدور الفاظ قرآن از ناحیه پیامبر(ص)

سوال:اگر کسى معتقد باشد که معانى قرآن، بر قلب مبارک پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و آن حضرت با این کلمات آن معانى را بیان فرموده اند و کلمات فعلى صادر از ناحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) است نه خداوند، آیا این اعتقاد موجب ارتداد مى شود و وظیفه ما در مقابل چنین شخصى چیست؟

پاسخ: این عقیده خطا و اشتباه است و باید او را ارشاد کرد ولى موجب کفر نمى شود.

انتخاب دینی غیر از اسلام پس از تحقیق

سوال:جنابعالى در ابتداى رساله مرقوم فرموده اید: «عقیده مسلمان به اصول دین، باید از روى دلیل باشد.» اگر مسلمانى به دنبال تحقیق رفت، و در نتیجه دینى غیر از اسلام را برگزید، آیا حق دارد پیرو آن دین شود؟ آیا حکم مرتد بر او جارى نمى شود؟ اگر جارى مى شود، چرا؟ آیا این فتوا با فتواى به لزوم تحقیق در اصول دین، و عدم جواز تقلید در آن سازگار است؟ اصولا کسى که مى داند، اگر به نتیجه اى غیر از دین پدر و مادرش برسد کشته خواهد شد، چگونه مى تواند با فکرى آزاد در اصل دین تحقیق کند؟

پاسخ: تحقیق در دین و اعتقاد به یکى از مذاهب، غیر از تظاهر به آن است. توضیح این که: بر همه واجب است در اصول دین به اندازه توانایى خود تحقیق کنند، و اگر واقعاً بعد از تحقیق کامل و کمک گرفتن از آگاهان، به آیینى غیر از آیین اسلام معتقد شوند، معذور هستند; زیرا وظیفه عقلى و شرعى خود را انجام داده، ولى به خطا رفته اند. امّا کسى که قبلا مسلمان بوده، و به عللى دین جدید اختیار کرده، اگر تظاهر کند محکوم به احکام مرتد است; و احکام مرتد در واقع از جمله احکام سیاسى اسلام، براى جلوگیرى از نفوذ دشمنان در محیط اسلام، و اغفال و اغواى مردم است.

محرمیت شخصی که مرتد شده

سوال:آیا زن یا مرد مسلمان، با مرتد شدن به محارم خود نامحرم مى شود؟

پاسخ: نامحرم نمى شود; جز زن و شوهر که باید از هم جدا شوند.

وصیت برای سوزاندن جسد

سوال:آیات وصیت مرد مسلمان برای سوزاندن جسدش بعد از مرگ موجب ارتداد است؟

پاسخ: چنین حقی ندارد و این بر خلاف شرع و سزاوار عذاب است ولی مرتد نمی شود.

مسلمان زاده ای که به محض بلوغ مسیحی شده

سوال:مسلمان زاده ای که به محض بلوغ مسیحیت را پذیرفته (بدون اقرار به اسلام بعد از بلوغ) آیا مرتد فطری است؟

پاسخ: اگر هرگز اسلام را نپذیرفته بوده مرتد نیست ولی کافر محسوب می شود.

مرتد بودن شیطان پرستان

سوال:حکم کسی که رو به آیین شیطان پرستی آورده است چیست؟ آیا مانند مرتدین با آنها باید رفتار شود؟

پاسخ: این افراد مختلف هستند. اگر اعتقادات آنها را به طور کامل قبول کنند که یکی از آنها نفی وجود پروردگار و یا صفات مسلم اوست مرتد محسوب می شوند و اگر تنها مسائل بی بند و باری و شهوانی آنها را بپذیرند همچون حیوان هستند.

 

 

فید سایت

امیدواری به رحمت خدا

عن ابى ذرالغفارى (رضى اللّه عنه) قال: قال النبى (صلى اللّه عليه و آله‏ و سلّم): قال اللّه تبارك و تعالى:

يابن آدم ما دعوتنى و رجوتنى اغفرلك على ما كان فيك و ان اتيتنى بقرار الارض خطيئة اتيتك بقرارها مغفرة ما لم تشرك بى و ان اخطات حتى بلغ خطاياك عنان السماء ثم استغفرتنى غفرت لك.

اى فرزند آدم هر زمان كه مرا بخوانى و به من اميد داشته باشى تمام آنچه كه بر گردن توست مى‏بخشم و اگر به وسعت زمين همراه با گناه به پيش من آئى، من به وسعت زمين همراه با مغفرت به نزد تو مى‏آيم، مادامى كه شرك نورزى. و اگر مرتكب گناه شوى بنحوى كه گناهت به مرز آسمان برسد سپس استغفار كنى، ترا خواهم بخشيد.

کلیه حقوق مادی
و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی
خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی:
FARTECH/فرتک – فکور رایانه توسعه کویر –

نسخه چاپی

اختصاص ماده ای مستقل به تعريف و انواع ارتداد و مجازات مرتد در لايحه قانون مجازات عمومی، که برای تصويب به مجلس ايران پيشنهاد شده است، بار ديگر يکی از حساس ترين مسائل فقهی، حقوقی، سياسی و فرهنگی ايران گذشته و حال را به موضوع روز بدل و اين پرسش را مطرح کرده است که چه ضرورتی جمهوری اسلامی را به قانونی کردن مجازات مرگ عليه مسلمان زادگانی که از اسلام بر می گردند، وادار کرده است.

رانده شدن از جامعه يا گروه، فشارهای روانی، فرهنگی و اقتصادی، تحميل انزوا، حذف فرهنگی و سياسی و اجتماعی، سرکوب عقيدتی، تحريم اجتماعی و اقتصادی و… از مجازات های رسمی و غير رسمی است که در اکثر اديان و ايدئولوژی ها عليه کسانی که دين ، عقيده و وابستگی های فکری خود را تغيير می دهند، اعمال می شود.

دولت های کمونيست بلوک شرق سابق نيز منتقدان ايدئولوژی رسمی را به اتهام «خيانت به انقلاب يا طبقه کارگر» به مرگ محکوم می کردند، اما اسلام شايد تنها دين مهمی در جهان باشد که تغيير دين از اسلام به مذهب يا عقيده ديگری را با مرگ مجازات می کند.

مجازات ارتداد فطری، يا بازگشت مسلمان و مسلمان زاده از اسلام ، آن گاه که مرتد مرد باشد، در اغلب قريب به اتفاق متون فقهی شيعه اعدام تعيين شده است.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

حتی مجتهدان متمايل به رفرميست های مذهبی چون آيت الله منتظری و صانعی نيز، با اما و اگرها و شرايط مختلف محدود کننده، آنجا که پای تبليغ و اصرار بر عقايد جديد و خدشه دار کردن وحدت جامعه اسلامی در کار است، اين حکم را تاييد می کنند.

دادگاه های ايران نيز در سه دهه گذشته، ده ها انسان را به اتهام ارتداد به مرگ محکوم کرده اند، اما در قانون مجازات اسلامی و ديگر قوانين جزائی ايران تا کنون ماده ای مشخص و اختصاصی در مورد ارتداد وجود نداشته و دادگاه ها در صدور حکم اعدام تنها به شرع و متون فقهی استناد کرده اند.

به نظرمی رسد که نويسندگان لايحه جديد مجازات عمومی با اختصاص ماده ای مستقل به مبحث ارتداد کوشيده اند تا مشکل کمبود قانون برای اعدام مرتدان مرد را از پيش پای قاضيان بردارند و به ضرورتی مبرم پاسخ گويند که از گرايش منفی بخش هايی از جامعه نسبت به اسلام حکايت می کند.

تبعيض به سود زنان؟

ماده ۲۲۴ لايحه پيشنهادی، مجازات «سب النبی»، توهين و دشنام دادن به پيامبر اسلام و « قذف»، دشنام گويی به فاطمه زهرا و امامان شيعه، را اعدام تعيين کرده است و ماده ۲۲۵ اين لايحه، که به گفته مقامات قضايی ايران، بر اساس حدود ۶ آيه صريح قرآن در ۶ سوره مختلف، روايات، احاديث و کردار پيامبر اسلام و امامان شيعه و فتوای اکثر قريب به اتفاق مجتهدان شيعه، تدوين شده است، ارتداد را به دو مقوله «ارتداد فطری و ملی» تقسيم کرده و برای مردان مرتد فطری مجازات مرگ و برای زنان مرتد مجازات حبس دايم تعيين کرده است.

ماده ۲۲۵ لايحه پيشنهادی مرتد فطری را کسی تعريف می کند که «يکی از والدين او مسلمان بوده و او پس از بلوغ اظهار اسلام کرده اما از اسلام خارج شده است». بند ۷ اين ماده مجازات مرتد فطری مرد را اعدام تعيين کرده است.

همين ماده «مرتد ملی» را کسی تعريف می کند که «والدين او غير مسلمان بوده و ‎او پس از بلوغ به اسلام ‏گرويده، اما سپس از اسلام خارج شده است» .

در لايحه پيشنهادی کسی که «يکی از والدين او مسلمان بوده‎ ‎و او پس از بلوغ ‏تظاهر به اسلام نکرده و کافر شده است» نيز مرتد فطری محسوب می شود.

در اين لايحه مجازات هر دو نوع مرتد ملی نيز اعدام تعيين شده است، اما به مرتدان ملی ۳ روز فرصت داده می شود تا ارشاد شده و توبه کنند.

در مبحث ارتداد در فقه شيعه و در لايجه پيشنهادی زنان نسبت به مردان از اين امتياز برخوردارند که در صورت ارتداد فطری و ملی از مجازات اعدام معاف و به حبس ابد محکوم شده و «طبق‎ ‎نظر دادگاه ‏در زندان تضييقاتی عليه آنان اعمال شده، ارشاد شده و اگر توبه کنند آزاد می شوند.»

تبعيضی مثبت که نه از سر حمايت از زنان، که در مبحثی که به انديشه و عقل و خرد ارتباط دارد، به دليل اعتقاد به «ناقض العقل» بودن آنان اعمال می شود اما در کشتارهای گسترده زندانيان سياسی در سال های ۶۰ و ۵۷ جان برخی از زنان زندانی سياسی غير مسلمان را از مرگ نجات داد.زنان محارب اما در مجازات مرگ با مردان برابرند .

زمينه های سياسی و اجتماعی حکم ارتداد

مجازات مرگ برای مرتد فطری و ملی، مسلمان زادگان و مسلمانانی که از اسلام بر می گردند، تغيير عقيده را بر کسانی که در خانواده ای مسلمان به دنيا آمده اند يا کسانی که يک بار مسلمان شده اند، ممنوع می کند.به گفته اغلب مورخين، مجازات مرگ عليه مرتدان، در دوران رهبری سياسی و دينی پيامبر اسلام اغلب عليه کسانی اعمال می شد که به دلايل سياسی، اقتصادی و يا نافرمانی از دستورات پيامبر از اسلام بر می گشتند و «به وحدت مسلمين» و رهبری انحصاری سياسی و دينی پيامبر ضربه می زدند.

پس از مرگ پيامبر و اختلاف در باره جانشينی او، خطر تجزيه حکومت اسلامی در عربستان جدی شد. کسان و قبايلی از اسلام برگشتند و کسانی با ادعای نبوت پيروانی گرد آوردند.

خلفای راشدين از جمله امام اول شيعيان، برای حفظ وحدت مسلمانان و اقتدار حکومت اسلامی اجرای مجازات مرگ عليه مرتدان را شدت بخشيدند.

خلفای اموی و عباسی نيز در برابر بازگشت کنندگان از اسلام، نافرمانان و آوردندگان نظريات مغاير با مکتب رسمی و در هر موقعيتی که حکومت و وحدت امپراطوری اسلامی به خطر می افتاد، راه خلفای راشدين را پی گرفتند.

تاريخ ارتداد و اعدام منتقدان و دارندگان نظريات غير رسمی فصلی مهم و خونين از تاريخ اسلام است که با اعدام و مرگ برخی از بزرگ ترين فلاسفه، متفکران و اديبانی چون منصور حلاج، عين القضات و شيخ اشراق شهاب الدين سهره وردی و کشتار، انزوا و طرد هزاران ديگر انديش رقم می خورد.

تناقض آزادی گزينش دين و ارتداد

اعدام و مجازات مرتدان فطری و ملی اما با يکی از مهم ترين آموزه های اسلامی در تضاد است. در اغلب متون اصلی و مکاتب فقهی اسلام تاکيد شده است که اختيار و گزينش دين روندی آزادانه است که پس از تحقيق و بررسی و تفکر و پرسش رخ می دهد.

تضاد بين گزينش آزادانه و محققانه دين با ممنوعيت تغيير دين اما با اين فرض فقهای مسلمان حل می شود که هر تحقيق بی طرفانه و درست در باره اديان به ناچار و به ضرورت به گزينش اسلام منجر می شود و از اين روی نتيجه تحقيق کسانی که در خانواده ای مسلمان به دنيا آمده و بخت آشنايی با اسلام را داشته اند جز حقانيت و برتری اسلام نيست.

تاريخ اسلام گواه آن است که پيامبر و خلفای راشدين مجازات اعدام عليه مرتدان را در مواردی اجرا کرده اند که حکومت اسلامی و وحدت جامعه مسلمين به دليل طرح و رونق نظريات غير اسلامی در خطر بوده است.

اگر اين سنت تاريخی ملاک باشد، می توان نتيجه گرفت که حکومت اسلامی ايران نيز با قانونی کردن مجازات اعدام برای ارتداد در لايحه جديد مجازات عمومی ، هراس حکومت گران را از رونق گرايش های غير اسلامی در جامعه نشان داده و اين برداشت را تاييد می کند که در سه دهه گذشته بخش های مهمی از جامعه ايرانی به دليل سرخوردگی از حکومت به مذاهب و گرايش های غير مذهبی روی آورده اند.

© 2019 تمام حقوق این وب‌سایت، بر اساس مقررات کپی‌رایت، برای رادیو فردا محفوظ است.



با سلام و احترام و تبريك حلول ماه مبارك رمضان و قبولي طاعات و عبادات

شنيدم كسيكه از دين اسلام بيرون رود و به دين ديگري گرايش پيدا كند و يا نعوذبالله لائيك شود بايد كشته شود؟ آيا اين مطلب درست است و اگر درست است ممكن است بفرمائيد مطابق با كدام آيات قرآن؟
متشكرم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
با عرض پوزش به دليل تاخيري كه در ارسال پاسخ رخ داد.
ارتداد يعني برگشتن از دين اسلام ومرتد دو قسم است:
مرتد فطري: كسى است كه نطفه او در زمان مسلمان بودن پدر و مادر يا يكى از پدر و مادرش بسته شده باشد و بعد از بلوغ اسلام را قبول كرده ، سپس كافر شود.
مرتدّ ملّى: كسي است كه حين انعقاد نطفه او، پدر و مادرش كافر بود ه باشند و خودش هم بعد از بلوغ اظهار كفر كند و بعد اسلام را قبول كند و بعد از قبول اسلام از اسلام برگردد.(1)
حكم اين دو نوع مرتد در احكام فقهي از جهاتي با هم متفاوت است كه در نهايت ذكر مي شود ، اما در خصوص اصل مساله ارتداد و تغيير دين بيان مقدماتي ضروري است :
خداوند در سوره بقره آيه 256 مي فرمايد: « در دين هيچ اجباري نيست، و راه از بيراهه به خوبي آشكار شده است.» اما حقيقت آن است كه بسياري از افراد در تفسير اين آيه دچار اشتباه مي شوند .
اين آيه نه تنها بيان مي دارد كه نبايد در دين اجبار باشد ، بلكه بالاتر از آن مي گويد اجبار در دين شدني نيست . اين بيان بسيار دقيق است ؛ زيرا اصولاً دين و اعتقاد به عنوان يك امر دروني و قلبي ، قابليت اجبار كردن يا اجباري شدن را ندارد ؛ پس به اين معنا نيست كه در دين و دينداري هيچ نوع اجباري وجود ندارد و يا مي شد در دين اجبار باشد اما خدا آن را برداشته ؛ دين و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است .حوزه قلب و دل انسان اصلاً اجبار بردار نيست.
اما ارتداد اصلاً ارتباطي با حوزه اعتقاد فردي ندارد ، بلكه حقيقتي اجتماعي است.
از آن جا كه انتخاب دين و اعتقاد يافتن به يك آيين و شريعت نيازمند رسيدن به درجه خاصي از رشد فكري و عقلي است ، اين كار مهم از كودكان نابالغ ساخته نيست ، در نتيجه چون بسياري از امور شرعي و قانوني و اجتماعي بر نوع دين يك فرد مبتني است ، بايد معيار و ميزاني براي تعيين حقوقي دين اين دسته از افراد وجود داشته باشد.
در شريعت اسلام و همه اديان ديگر تبعيت از پدر و مادر معيار اين امر است . مثلا مسلمان زادگان تا زماني كه به سن رشد و بلوغ فكري دست يابند ، حكم مسلمان را دارند ، يعني از نظر فقهي بچه‏هاي پدر و مادر مسلمان به تبعيت از والدين‏شان مسلمان هستند . از نظر حقوقي مسلمان محسوب مي‏شوند. از مزاياي اجتماعي در جامعه به عنوان يك مسلمان برخوردار هستند.
اما اين موضوع، غير از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام نمي‏تواند سنتي و تقليدي باشد؛ بنا بر اين هر كسي وقتي به مرحله رشد عقلي و تكليف رسيد، پذيرش اسلام‏ بايد به سبب دليل باشد، نه از روي تبعيت. از اين رو مراجع معظم تقليد در اول توضيح‏المسائل مي‏نويسند: تقليد در اصول دين جايز نيست.
بنا بر اين فرزندان مسلمانان، دين حقيقي خود را بايد خودشان انتخاب كنند ؛ اصولا دين و ايمان به آن كه يك اعتقاد قلبي و دروني است ،ممكن نيست تحميلي باشد. از اين رو قرآن مي‏فرمايد: «در قبول دين اكراهي نيست». در حقيقت معناي اين آيه بيان يك حقيقت عقلي است. به اصطلاح اين آيه يك گزاره خبري است ،يعني در دين اكراه و اجبار ممكن نيست ؛ نه اين كه اصل اجبار در دين ممكن بود و خداوند دستور داد كه در اسلام اجبار نباشد .
در نتيجه اعتقاد حقيقي و واقعي به اسلام يا هر دين ديگر نمي‏تواند سنتي و تقليدي باشد؛ بنابراين هر كسي وقتي به مرحله رشد عقلي و تكليف رسيد، پذيرش اسلام‏ يا هر دين ديگري توسط او بايد به سبب دليل باشد، نه از روي تبعيت. از اين رو مراجع معظم تقليد در اول توضيح‏المسائل مي‏نويسند: تقليد در اصول دين جايز نيست.
البته اين بدان معنا نيست كه انسان به محض رسيدن انسان به سن تكليف، از اسلام خارج شده، بايد دين جديدي براي خود انتخاب كند. اما در عين اينكه مسلمان محسوب مي شود، وظيفه دارد مباني و دلايل عقلي و محكم حقانيت اسلام را براي خود به باور و اعتقاد تبديل نمايد يا اين كه به حقانيت دين ديگري برسد و بدان معتقد گردد .
بنا بر اين فرزندان مسلمانان، دين واقعي خود را بايد خود انتخاب كنند.
از نظر جهان بيني اسلامي همه انسان‌ها از آزادي، اختيار و قدرت بر تصميم گيري برخوردارند . خودشان سرنوشت خويش را رقم مي‌زنند ؛ اسلام از راه‌هاي گوناگون مي‌كوشد انديشه بشر را از اسارت باطل برهاند . آدمي با ديد باز و وسعت نظر بيانديشد و داوري كند . دين و آيين حق را برگزيند.بر همين اساس اسلام به شدت مدافع تحقيق و بررسي و استدلال عقلي در مسير يافتن حقيقت است ؛ اين سخن قرآن است كه مي فرمايد :«به بندگاني مژده باد كه همه سخنان را مي‌شنوند و بهترين را برمي گزينند». (2)
بالاتر از اين، اسلام اساس تقليد از دين آبا و اجدادي را محكوم مي كند. مسلم است اين تقليد مذموم در خصوص فردي است كه به سن رشد و قدرت درك عقلي لازم رسيده است: «و چون به ايشان گفته شود كه از آن چه از سوي خدا فرود آمده است، پيروي كنيد، گويند: نه، به همان راهي مي‌رويم كه پدران ما مي‌رفتند. حتي اگر پدران شان بي خرد و گمراه بوده­اند!». (3)
معناي اين كلام آن نيست كه بايد ديني غير از دين پدران انتخاب نمود ، بلكه چه بسا راه و دين پدران حق باشد، اما در هر دو صورت بايد با انتخاب و تحقيق خود انسان باشد. حال چه نتيجه اين تحقيقات منصفانه و درست اسلام باشد يا هر دين ديگري مهم نيست ؛ مهم آن است كه انسان به دور از پيش داوري و با انصاف و عقلانيت به دين و آييني معتقد گردد كه بتواند در قيامت بر گرويدن به آن در پيشگاه خداوند دليل بياورد .
پس مسلمان زاده نه تنها مي تواند. بلكه بايد دين حقيقي خود را انتخاب نمايد و حقيقت دين پدر و مادري خود يا هر دين ديگري را با تحقيق و بررسي و بررسي منصفانه و عالمانه به دست آورد و به آن پايبند باشد .
اما اين نكات را چگونه مي توان با حكم مرتد و مجازات ارتداد قابل جمع دانست ؟
چنان كه گفتيم انسان مي تواند، بلكه بايد با تحقيق و بررسي به دنبال يافتن دين حق باشد. از نظر فردي و عقل انساني نيز اين امر، صحيح و بي اشكال، بلكه لازم و ضروري است و اسلام هم به اين باور عقلاني صحه گذاشته است.
اما از نظر اجتماعي، اين مسئله نمي تواند مورد قبول باشد . همه جوامع بشري با تغيير بنيادهاي فكري خود، به مقابله برمي خيزند . تغيير دين را كه به نوعي نابسماني فكري در متن جامعه ايجاد مي نمايد، مذموم مي دانند. بر همين اساس، هر آييني براي حفظ وحدت اجتماعي و حمايت از باورهاي پيروان خود و گسترش آن در جامعه، راهكارهايي را انديشيده تا اين امر شكل اجتماعي به خود نگيرد . اگر فردي در تحقيق خود به حقانيت دين ديگري رسيد، مجال ابراز علني آن و تلاش براي تخريب باورهاي ديگران نيابد.
دليل اين امر هم مسئله اي كاملاً منطقي و عقلاني است؛ زيرا در جامعه‏اي كه بر مبناي اعتقادات و باورهاي دين معيني، قوانين، رفتارهاي اجتماعي و فردي، اميال و آرزوهاي انسان‏ها، ارزش‏هاي اخلاقي و اجتماعي و … شكل گرفته، شخص حق ندارد در برابر دين و اعتقادات موضع‏گيري نموده و درصدد تخريب آن ها باشد؛ زيرا آثار نامطلوبي در زندگي فردي و اجتماعي ايجاد خواهد كرد . باعث تزلزل اركان اجتماعي خواهد شد.
دليل روشن امر آن است كه بيش تر افراد جامعه قدرت تحليل و بررسي دقيق و درست در مورد حقيقت را ندارند. در صورتي كه باورهاي فطري و اجمالي آنان مورد ترديد و تشكيك قرار بگيرد و در مواجهه با سؤالات و شبهاتي در مورد حقانيت دين خود قرار گيرند، قدرت يافتن حقيقت را دست مي دهند؛ نه به عقيده جديد متمايل مي گردند و نه عقيده قبلي خود را همچون سابق مي توانند بپذيرند.
از نظر اسلام تغيير دين به عنوان امري شخصي و دروني، حقيقتي مورد تأييد و قابل قبول و غير قابل انكار است؛ اما از اين جهت كه افكار عمومي و ايمان مردم را متزلزل مي‏كند، اظهار آن روا و شايسته نيست. به همين دليل، اسلام با وجود يك سري شرايط، با شخص مرتد، يعني فردي كه دين خود را تغيير داده و در برابر دين قبلي خويش موضع انكاري گرفته، برخورد مي‏كند. در اين حال، اگر فرد باور خود را رواج ندهد و به امنيت فكري و فرهنگي جامعه آسيبي وارد نكند، به او كاري ندارند و حكم ارتداد نداشته و عقيده‏اش نزد خودش محترم است.
ارتداد، از ديدگاه اديان مختلف هم جرم است و مجازات آن نيز مرگ است. حتي در برخي از منابع اديان موجود، حكم آن بسيار شديدتر از اسلام است. در اين جا به اختصار به ذكر دو منبع از كتاب مقدس عهد قديم و جديد بسنده مي كنيم:
«اگر برادرت يا پسر مادرت يا پسر و يا دختر تو يا زن هم آغوش تو و يا رفيق تو كه مثل جان تو است، تو را اغوا نموده، بگويد كه برويم تا خدايان غيري كه تو و آباي تو ندانستيد، عبادت نماييم… او را قبول مكن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننمايد و او را متحمل مشو و وي را پنهان مدار. البته او را به قتل رسان. اولاً دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامي قوم و او را با سنگ سنگسار نما تا بميرد؛ به سبب اين كه جوياي اين بود كه تو را از خداوند خداي تو كه تو را از زمين مصر از خانه بندگي بيرون آورد، براند تا تمامي اسرائيليان بشنوند و بترسند و بار ديگر چنين امر شنيع را در ميان ما مرتكب نشوند…». (4)
«اگر كسي دانسته گناه بكند و گناهش هم اين باشد كه مسيح را كه نجات دهنده او است، رد كند، آن هم بعد از اين كه با خبر شده كه مسيح آمده است تا گناهان او را ببخشد، اين گناه با خون مسيح پاك نمي شود و ديگر راه فراري از شر چنين گناهي نيست. بلي، راه ديگري جز اين كه انتظار مجازات وحشتناكي باشد كه از خشم و غضب شديد خدا به او مي رسد، همان خشم و غضبي است كه تمام دشمنان خدا را مي سوزاند و هلاك مي كند. كسي كه قوانين موسي را مي شكست، اگر دو يا سه نفر به گناه او شهادت مي دادند، آن شخص… جا به جا كشته مي شد. حالا فكر مي كنيد چه مجازات وحشتناك تري در انتظار كساني است كه فرزند خدا را زير پا لگدمال كرده اند و خون او را كه براي رفع گناهان شان ريخته شد، دست كم گرفته و ناپاك به حساب آورده اند، و روح پاك خدا كه درهاي رحمت خدا را به روي عزيزان خدا باز مي كند، بد گفته و بي حرمتي كرده اند؟!». (5)
از اين دو قسمت از عهد قديم و عهد جديد، به دست مي آيد كه حكم ارتداد در دين يهود و مسيح مانند اسلام، مرگ است.
در نتيجه، اگر فردي با مطالعه و تحقيق تشخيص داد كه دين قبلي اش بر حق نيست، مي‏تواند، بلكه بايد دين ديگر را انتخاب كند. اين امر، هيچ اشكالي ندارد، به شرطي كه اين تغيير دين و كشف حقيقت، منصفانه و از روي عدم تعصب و پيش داوري و از مجراي صحيح و درست صورت پذيرفته باشد. به يقين، چنين فردي در برابر خداوند هم حجت شرعي براي اين كار دارد.
اما در عين حال، چنين فردي حق ندارد در برابر دين و اعتقادات عمومي جامعه موضع‏گيري نموده و در صدد تخريب آن ها باشد؛ زيرا آثار نامطلوبي در زندگي فردي و اجتماعي ايجاد خواهد كرد . موجب تزلزل اركان اجتماعي خواهد شد. اين عمل، به يقين و به حكم عقل و همه اديان، مذموم و غير قابل قبول خواهد بود.
البته اين حكم در مورد مردان مسلمان زاده قدري جدي تر است ، اما در هر حال همين قاعده در مورد زنان مسلمان زاده و همه افرادي كه با انتخاب و اختيار اسلام آوردند ، با قدري تفاوت وجود دارد ، يعني در همه اين افراد معيار و قاعده آن است كه در جامعه اسلامي حق به خطر اندختن امنيت رواني و فكري و عقيدتي جامعه را ندارند و عقيده خودشان پيش خودشان محترم و ارزشمند است .
حكم مرتد حقيقي تنها در برخي مواردِ خاص بسيار سخت بوده و اعدام است (6) اما نه هر انكار و تشكيكي در دين اسلام ارتداد محسوب مي شود و نه هر فردي به صرف تغيير دين و اعلان آن ،خونش مباح شده ،اعدام مي شود ؛ بلكه حكم زنان مرتد و همچنين كساني كه ابتدا مسلمان نبوده و بعد مسلمان شده اند كه مرتد ملي ناميده مي شوند ابتداءا اعدام نيست .
در نتيجه از چهار قسم مرتد ملي و فطري (كساني كه مسلمان زاده اند ) از زنان و مردان ، تنها مرتد فطري مرد به اتفاق بسياري از فقها ، آن هم در شرايط خاص و با حصول شرايط متعدد مستحق مرگ است (7) اما در خصوص ديگر گروه ها رفتار و برخوردهاي متفاوت ديگري اعمال مي شود ، يعني اگر مرتد فطرى زن باشد، حبس مى شود. در زندان به او سخت گيرى مى كنند تا توبه كند. اگر توبه كرد ،آزاد مى شود. اگر توبه نكرد، در زندان باقى مى ماند تا بميرد.
در مرتد ملي، احتياط آن است كه تا سه روز از او بخواهند كه توبه كند. اگر توبه كرد، آزاد مى شود. اگر توبه نكرد، از طرف حاكم شرع به اعدام محكوم مى گردد.
حكم مرتد ملي اگر زن باشد، حكم مرتد فطري زن مي باشد، يعني حبس مى شود . در زندان به او سخت گيرى مى كنند تا توبه كند. اگر توبه كرد، آزاد مى شود، و اگر توبه نكرد، در زندان باقى مى ماند تا بميرد.(8)
لازم به ذكر است كه اين حكم به صراحت در قرآن نيامده است ولي روايات متعدد بيان گر اين حكم فقهي هستند .

پي نوشت ها :
1. امام خميني، تحرير الوسيله، ج2،كتاب المواريث، في موانع الارث، مسئله10،ص 366 و احكام مرتد، مسئله1 ،ص494.
2. زمر (39) آيه 18.
3. مائده(5) آيه 104.
4. سفر تورية مثني، فصل 13، (مشتمل بر 18 آيه)، كتاب المقدس، ترجمه وليم گلن، دار السلطنه لندن، 1856ميلادي.
5. نامه اي به مسيحيان يهودي نژاد عبرانيان، بند 10، جمله 26-32. (انجيل عيسي مسيح، ترجمه تفسيري عهد جديد، سازمان ترجمه تفسيري كتاب مقدس، تهران، 1357،ص 305-306).
6. امام خميني، تحرير الوسيله، ج 1، ص 118.
7. عبد الكريم موسوي اردبيلي، فقه الحدود و التعزيرات، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1413 ق، ص 840.
8. محمدي، ابوالحسن، حقوق كيفري اسلام، ترجمه حدود وتعزيرات وقصاص وديات از كتاب شرايع ومسالك، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1374، ص 157.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

موفق و موید باشید

با توجه به عدم امکان پاسخگویی در بخش نظرات لطفا سوالات خود را در سامانه «ارسال پرسش» یا بخش «پاسخگویی آنلاین» مطرح نمائید

درباره ما

کلیه حقوق متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی می باشد ©



شخص مسلماني قصد دارد مسيحي شود طبق چه مسنداتي اين شخص مرتد است و حكم بايستي جاري شود و آيا اين مغايرت با ” لا اكراه في الدين ” ندارد و ابعاد تبليغاتي اين بحث مخرب تر است در سطح تبليغات و كنوني جهان . توضيح دهيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني
چنین فردی هیچ گناهی ندارد؛ بلکه به وظیفه عقلانی خود عمل نموده است و اسلام هم به هیچ وجه چنین عملی را تقبیح نمی کند؛ چنان که خود اشاره نموده اید خداوند در قرآن می فرماید : «لا اکراه فی الدین قد تبیّن الرشد من الغی؛ (1) در دین هیچ اجباری نیست، و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است.» اما حقيقت آن است كه بسیاری از افراد در تفسیر این آیه دچار اشتباه می شوند.
این آیه نه تنها بیان می دارد که نباید در دین اجبار باشد، بلکه بالاتر از آن می گوید اجبار در دین شدنی نیست. این بیان بسیار دقیق است ؛ زیرا اصولاً دین و اعتقاد به عنوان یک امر درونی و قلبی، قابلیت اجبار کردن یا اجباری شدن را ندارد ؛ پس به این معنا نیست که در دین و دینداری هیچ نوع اجباری وجود ندارد و یا می شد در دین اجبار باشد اما خدا آن را برداشته ؛ دین و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است .حوزه قلب و دل انسان اصلاً اجبار بردار نیست .
اما ارتداد اصلاً ارتباطی با حوزه اعتقاد فردی ندارد ، بلکه حقیقتی اجتماعی است . از آن جا که انتخاب دین و اعتقاد یافتن به یک آیین و شریعت نیازمند رسیدن به درجه خاصی از رشد فکری و عقلی است ، این کار مهم از کودکان نابالغ ساخته نیست، در نتیجه چون بسیاری از امور شرعی و قانونی و اجتماعی بر نوع دین یک فرد مبتنی است ، باید معیار و میزانی برای تعیین حقوقی دین این دسته از افراد وجود داشته باشد.
در شریعت اسلام و همه اديان ديگر تبعیت از پدر و مادر معیار این امر است . مثلا مسلمان زادگان تا زمانی که به سن رشد و بلوغ فکری دست یابند ، حکم مسلمان را دارند ، يعني از نظر فقهی بچه‏های پدر و مادر مسلمان به تبعیت از والدین‏شان مسلمان هستند . از نظر حقوقی مسلمان محسوب می‏شوند. از مزایای اجتماعی در جامعه به عنوان یک مسلمان برخوردار هستند .
اما این موضوع، غیر از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام نمی‏تواند سنتی و تقلیدی باشد؛ بنا بر این هر کسی وقتی به مرحله رشد عقلی و تکلیف رسید، پذیرش اسلام‏ باید به سبب دلیل باشد، نه از روی تبعیت. از این رو مراجع معظم تقلید در اول توضیح‏المسائل می‏نویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست .
بنابراین هر کسی وقتی به مرحله رشد عقلی و تکلیف رسید، پذیرش اسلام‏ یا هر دین دیگری توسط او باید به سبب دلیل باشد، نه از روی تبعیت. از این رو مراجع معظم تقلید در اول توضیح‏المسائل می‏نویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست .
البته این بدان معنا نیست که انسان به محض رسیدن انسان به سن تکلیف، از اسلام خارج شده، باید دین جدیدی برای خود انتخاب کند. اما در عین اینکه مسلمان محسوب می شود، وظیفه دارد مبانی و دلایل عقلی و محکم حقانیت اسلام را برای خود به باور و اعتقاد تبدیل نماید یا این که به حقانیت دین دیگری برسد و بدان معتقد گردد .
بنا بر این فرزندان مسلمانان، دین واقعی خود را باید خود انتخاب کنند .
از نظر جهان بینی اسلامی همه انسان‌ها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم گیری برخوردارند. خودشان سرنوشت خویش را رقم می‌زنند ؛ اسلام از راه‌های گوناگون می‌کوشد اندیشه بشر را از اسارت باطل برهاند. آدمی با دید باز و وسعت نظر بیاندیشد و داوری کند . دین و آیین حق را برگزیند.بر همین اساس اسلام به شدت مدافع تحقیق و بررسی و استدلال عقلی در مسیر یافتن حقیقت است ؛ این سخن قرآن است که می فرماید: «به بندگانی مژده باد که همه سخنان را می‌شنوند و بهترین را برمی گزینند». (2)
بالاتر از این، اسلام اساس تقلید از دین آبا و اجدادی را محکوم می کند. مسلم است این تقلید مذموم در خصوص فردی است که به سن رشد و قدرت درک عقلی لازم رسیده است: «و چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوی خدا فرود آمده است، پیروی کنید، گویند: نه، به همان راهی می‌رویم که پدران ما می‌رفتند. حتی اگر پدران شان بی خرد و گمراه بوده­اند!». (3)
معنای این کلام آن نیست که باید دینی غیر از دین پدران انتخاب نمود ، بلکه چه بسا راه و دین پدران حق باشد، اما در هر دو صورت باید با انتخاب و تحقیق خود انسان باشد. حال چه نتیجه این تحقیقات منصفانه و درست اسلام باشد یا هر دین دیگری مهم نیست؛ مهم آن است که انسان به دور از پیش داوری و با انصاف و عقلانیت به دین و آیینی معتقد گردد که بتواند در قیامت بر گرویدن به آن در پیشگاه خداوند دلیل بیاورد.
پس مسلمان زاده نه تنها مي تواند. بلكه بايد دين حقيقي خود را انتخاب نمايد و حقيقت دين پدر و مادري خود يا هر دين ديگري را با تحقيق و بررسي و بررسي منصفانه و عالمانه به دست آورد و به آن پايبند باشد.
اما اين نكات را چگونه مي توان با حكم مرتد و مجازات ارتداد قابل جمع دانست ؟
چنان كه گفتيم انسان مي تواند، بلكه بايد با تحقيق و بررسي به دنبال يافتن دين حق باشد. از نظر فردي و عقل انساني نیز اين امر، صحيح و بي اشكال، بلكه لازم و ضروري است و اسلام هم به اين باور عقلاني صحه گذاشته است.
اما از نظر اجتماعی، این مسئله نمی تواند مورد قبول باشد . همه جوامع بشري با تغيير بنيادهاي فكري خود، به مقابله برمي خيزند . تغيير دين را كه به نوعي نابسماني فكري در متن جامعه ايجاد مي نمايد، مذموم مي دانند. بر همين اساس، هر آییني برای حفظ وحدت اجتماعی و حمایت از باورهای پیروان خود و گسترش آن در جامعه، راهکارهایی را اندیشیده تا اين امر شكل اجتماعي به خود نگيرد . اگر فردي در تحقيق خود به حقانيت دين ديگري رسيد، مجال ابراز علني آن و تلاش براي تخريب باورهاي ديگران نيابد.
دليل اين امر هم مسئله اي كاملاً منطقي و عقلاني است؛ زيرا در جامعه‏ای که بر مبنای اعتقادات و باورهای دین معيني، قوانین، رفتارهای اجتماعی و فردی، امیال و آرزوهای انسان‏ها، ارزش‏های اخلاقی و اجتماعی و … شکل گرفته، شخص حق ندارد در برابر دین و اعتقادات موضع‏گیری نموده و درصدد تخریب آن ها باشد؛ زیرا آثار نامطلوبی در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد. باعث تزلزل ارکان اجتماعی خواهد شد.
دليل روشن امر آن است كه بیش تر افراد جامعه قدرت تحليل و بررسي دقيق و درست در مورد حقيقت را ندارند. در صورتي كه باورهاي فطري و اجمالي آنان مورد ترديد و تشكيك قرار بگيرد و در مواجهه با سؤالات و شبهاتي در مورد حقانيت دين خود قرار گیرند، قدرت يافتن حقيقت را دست مي دهند؛ نه به عقيده جديد متمايل مي گردند و نه عقيده قبلي خود را همچون سابق مي توانند بپذيرند.
از همين جا به نگاه سوم، يعني نگاه اديان به تغیير دين مي رسيم :
از نظر اسلام تغییر دین به عنوان امري شخصي و دروني، حقيقتي مورد تأييد و قابل قبول و غير قابل انكار است؛ اما از این جهت که افکار عمومی و ایمان مردم را متزلزل می‏کند، اظهار آن روا و شایسته نیست. به همین دلیل، اسلام با وجود یک سری شرایط، با شخص مرتد، یعنی فردي كه دين خود را تغيير داده و در برابر دين قبلي خویش موضع انکاری گرفته، برخورد می‏کند. در این حال، اگر فرد باور خود را رواج ندهد و به امنیت فکری و فرهنگی جامعه آسیبی وارد نکند، به او کاری ندارند و حکم ارتداد نداشته و عقیده‏اش نزد خودش محترم است.
اما از منظر تبلیغ جهانی بر علیه چنین حکمی باید گفت به نظر می رسد اگر تبیین صحیح و درستی از آنچه بیان شد به هر فرد غیر مسلمان ارائه شود بعید است که حکم ارتداد را حکمی نامعقول و غیر منطقی بداند بخصو که اصولا این حکم اختصاص به اسلام نداشته و ارتداد، از دیدگاه ادیان مختلف هم جرم است و مجازات آن نیز مرگ است. حتی در برخی از منابع ادیان موجود، حکم آن بسیار شدیدتر از اسلام است. در این جا به اختصار به ذکر دو منبع از کتاب مقدس عهد قدیم و جدید بسنده می کنیم :
«اگر برادرت یا پسر مادرت یا پسر و یا دختر تو یا زن هم آغوش تو و یا رفیق تو که مثل جان تو است، تو را اغوا نموده، بگوید که برویم تا خدایان غیری که تو و آبای تو ندانستید، عبادت نماییم… او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننماید و او را متحمل مشو و وی را پنهان مدار. البته او را به قتل رسان. اولاً دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامی قوم و او را با سنگ سنگسار نما تا بمیرد؛ به سبب این که جویای این بود که تو را از خداوند خدای تو که تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آورد، براند تا تمامی اسرائیلیان بشنوند و بترسند و بار دیگر چنین امر شنیع را در میان ما مرتکب نشوند…». (4)
«اگر کسی دانسته گناه بکند و گناهش هم این باشد که مسیح را که نجات دهنده او است، رد کند، آن هم بعد از این که با خبر شده که مسیح آمده است تا گناهان او را ببخشد، این گناه با خون مسیح پاک نمی شود و دیگر راه فراری از شر چنین گناهی نیست. بلی، راه دیگری جز این که انتظار مجازات وحشتناکی باشد که از خشم و غضب شدید خدا به او می رسد، همان خشم و غضبی است که تمام دشمنان خدا را می سوزاند و هلاک می کند. کسی که قوانین موسی را می شکست، اگر دو یا سه نفر به گناه او شهادت می دادند، آن شخص… جا به جا کشته می شد. حالا فکر می کنید چه مجازات وحشتناک تری در انتظار کسانی است که فرزند خدا را زیر پا لگدمال کرده اند و خون او را که برای رفع گناهان شان ریخته شد، دست کم گرفته و ناپاک به حساب آورده اند، و روح پاک خدا که درهای رحمت خدا را به روی عزیزان خدا باز می کند، بد گفته و بی حرمتی کرده اند؟!». (5)
از این دو قسمت از عهد قدیم و عهد جدید، به دست می آید که حکم ارتداد در دین یهود و مسیح مانند اسلام، مرگ است.
در نتیجه، اگر فردی با مطالعه و تحقیق تشخیص داد که دین قبلي اش بر حق نیست، می‏تواند، بلكه بايد دین دیگر را انتخاب کند. اين امر، هيچ اشكالي ندارد، به شرطي كه اين تغيير دين و كشف حقيقت، منصفانه و از روي عدم تعصب و پيش داوري و از مجراي صحيح و درست صورت پذيرفته باشد. به يقين، چنين فردي در برابر خداوند هم حجت شرعي براي اين كار دارد.
اما در عين حال، چنين فردي حق ندارد در برابر دین و اعتقادات عمومي جامعه موضع‏گیری نموده و در صدد تخریب آن ها باشد؛ زیرا آثار نامطلوبی در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد . موجب تزلزل ارکان اجتماعی خواهد شد. اين عمل، به يقين و به حكم عقل و همه اديان، مذموم و غير قابل قبول خواهد بود.
البته اين حكم در مورد مردان مسلمان زاده قدري جدي تر است ، اما در هر حال همين قاعده در مورد زنان مسلمان زاده و همه افرادي كه با انتخاب و اختيار اسلام آوردند ، با قدري تفاوت وجود دارد ، يعني در همه اين افراد معيار و قاعده آن است كه در جامعه اسلامي حق به خطر اندختن امنيت رواني و فكري و عقيدتي جامعه را ندارند و عقيده خودشان پيش خودشان محترم و ارزشمند است .
حكم مرتد حقيقي تنها در برخي مواردِ خاص بسيار سخت بوده و اعدام است (6) اما نه هر انکار و تشکیکی در دین اسلام ارتداد محسوب می شود و نه هر فردی به صرف تغییر دین و اعلان آن ،خونش مباح شده ،اعدام می شود ؛ بلکه حكم زنان مرتد و همچنين كساني كه ابتدا مسلمان نبوده و بعد مسلمان شده اند كه مرتد ملي ناميده مي شوند اعدام نيست .
در نتيجه از چهار قسم مرتد ملی و فطری (كساني كه مسلمان زاده اند ) از زنان و مردان ، تنها مرتد فطری مرد به اتفاق بسیاری از فقها ، آن هم در شرایط خاص و با حصول شرايط متعدد مستحق مرگ است . در خصوص دیگر گروه ها رفتار و برخوردهای متفاوت دیگری اعمال می شود. (7)
البته این نظرات بر اساس یک رویکرد مشهور فقهی در خصوص جرم ارتداد و ماهیت این امر است و نظرات دیگر و غیر مشهوری نیز در این خصوص وجود دارد؛ اما در هر حال در مورد مستندات جاری شدن حکم ارتداد باید گفت در این خصوص فقها هم به برخی آیات استدلال کرده اند و هم روایات عدیده این باب مرجع و مستند این حکم محسوب می شود .
آیاتی مانند : آیات 217 بقره ، 88 و91و106 سوره آل عمران ،آیه71 سوره انعام ،109 سوره نحلو65 سوره زمر و… و روایاتی که در منابع روایی در همین باب جمع آوری شده مانند : مستدرک الوسایل، ج 3، ص 242؛ المغنى، ج‏10، ص‏76 ، شیخ طوسى، تهذیب الاحکام، ج 10، ص 161، و … که البته درک و استفاده از این قبیل آیات و روایات کاری تخصصی و در حوزه تلاش های فقیهانه کارشناسان فن می باشد.
پی نوشت ها :
1. بقره (2) آیه 256.
2. زمر (39) آیه 18.
3. مائده (5) آیه 104.
4. سفر توریة مثنی، فصل 13، (مشتمل بر 18 آیه)، کتاب المقدس، ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی.
5. نامه ای به مسیحیان یهودی نژاد عبرانیان، بند 10، جمله 26-32. (انجیل عیسی مسیح، ترجمه تفسیری عهد جدید، سازمان ترجمه تفسیری کتاب مقدس، تهران، 1357،ص 305-306).
6. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، ص 118.
7. عبد الکریم موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413 ق، ص 840.

مجازات مسلمانی که مسیحی شود

با توجه به عدم امکان پاسخگویی در بخش نظرات لطفا سوالات خود را در سامانه «ارسال پرسش» یا بخش «پاسخگویی آنلاین» مطرح نمائید

درباره ما

کلیه حقوق متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی می باشد ©

ما برای بهبود خدمات خود از کوکی‌ها استفاده می‌کنیم. جزئیات بیشتر را در صفحه “حفظ حریم خصوصی کاربران” در وبسایت دویچه وله بخوانید.

يك كشيش نوكيش در غرب آلمان پذيرش پناهجويان مسيحی را پرمشكل می‌داند ولی اداره سراسری مهاجران و آوارگان این مدعا را رد مي‌كند.

كشيش مسلمان‌زاده ايرانی، پدر ويلسون (نام‌ها به خواست اشخاص مربوط مستعارند) سال‌هاست كه در آلمان زندگی می‌‌كند و عده زيادی را تعميد داده كه به خاطر آزار و پیگرد در ایران به آلمان پناهنده شده‌اند. اما كشيش ديگر ايرانی، دانيال می‌‌گويد كه حدود دو سه ماه است كه پذيرش پناهندگان مسيحی بسيار محدود شده به طوری كه حتی درخواست پناهندگی خود او را هم رد كرده‌اند.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

پدر دانيال در پاسخ اين پرسش كه چند درصد از مهاجران ايرانی به علت‌های مذهبی درخواست پناهندگی مي‌دهند مي‌گويد:

«آمار روشنی ندارم ولی دقيقا مي‌دانم كه ۹۵ درصد از كسانی كه درخواست‌شان علت مذهبی داشته، مسيحی هستند. مشكل اصلی متقاضیان اين است كه در جمهوری اسلامی به عنوان مرتد فطری شناخته می‌‌شوند. اگر كسی پدر و مادر غير مسلمان داشته باشد ولی خودش مسلمان شود و بعد باز به دين پدر و مادرش بگرود، او را در ايران كنونی مرتد ملی ميخوانند و كسانی را كه مسلمان‌زاده‌اند و به دين ديگری مي‌گروند، مرتدان فطری مي‌نامند. در كشور ما فقط مسيحي‌زادگان و كسانی كه جزو اقليت‌های قومی ارمنی و آشوری هستند مي‌توانند آزادانه در دين خود بمانند. باقی مسيحيان همه تحت آزار و پيگرد هستند.»

كشيش دانيال اشاره مي‌كند كه شايد به خاطر بهبود روابط ايران و آلمان هم اكنون تنها مسيحيان زير ۳۰ سال به عنوان پناهنده يا مهاجر به رسميت شناخته ‌شوند زيرا امكان كاريابی دارند.

اما بخش مطبوعاتی اداره سراسری مهاجران و آوارگان آلمان BAMF اين ادعاها را كاملا بی‌‌پايه می‌‌داند. سخنگوی اين بخش به دويچه وله گفت: «حدود ۱۱ هزار درخواست پناهندگی ايرانيان در سال گذشته ميلادی بررسی شده است. از اينها حدود ۷۰۰۰ نفر پاسخ مثبت گرفته‌اند و بسياری هم فرجام داده يا به دادگاه‌ها رجوع كرده‌اند كه حكم‌شان هنوز معلوم نيست.»

این سخنگو افزود: «دگركيشی به طور كلی در پذيرش درخواست پناهندگی نقش دارد ولی بازپرسان ما بايد مطمئن باشند كه درخواست‌كننده به راستی به كيش ديگری گرويده و تحت آزار و پيگرد بوده و اين آزار و پيگرد به خاطر باور مذهبی او انجام گرفته است.»

ارتداد در اسلام

عيسی ولايی كارشناس حقوقی كه پايان‌نامه كارشناسی ارشدش را درباره ارتداد در اسلام نوشته، از يكسو اثبات ارتداد را روند سنگينی می‌نامد و با آوردن نمونه‌هايی از آيات قرآنی و روايات ديگر مجازات ارتداد را با قانون‌های اسلامی سازگار نمي‌داند. ولايی مي‌نويسد كه تنها پس از وجود چهار شرط مي‌توان شخصی را به ارتداد متهم كرد:

“خروج از اسلام، انكار جاحدانه (يعنی انكار آگاهانه)، اختيار كفر و اقدام عملی بر ضد اسلام كه با فقدان هر يك از شرايط چهارگانه، حكم ارتداد منتفی است”. ولايی در همين رابطه تأكيد مي‌كند كه “در هيچ‌يك از آيات قرآن، احكام ارتداد بيان نشده و تنها سخن از وعيد عذاب آخرت است”.

اما همين نويسنده در جای ديگر كتاب خود مي‌گويد: «در ادبيات دينی ما قوام و ارزش انسان به نحوه ايمان و اعتقاد او بستگی دارد و انسان بی اعتقاد در شمار چارپايان و يا پست‌تر از آن به حساب آمده است. … گرچه در قانون مجازات اسلامي به صراحت برای كسی كه تغيير عقيده مي‌دهد و به اصطلاح “مرتد” مي‌شود مجازاتی در نظر گرفته نشده است اما بر اساس نظريه مشورتی اداره كل حقوقی و تدوين قوانين قوه قضائيه قاضی مجاز است كه بر اساس احكام شرع در مورد مرتد حكم صادر كند. بنا بر اين، قضات مأذون بر اساس مقررات ياد شده، مي‌توانند عملی را كه فاقد مجازات در قانون است لكن در شرع مجازات خاص براي آن مقرر شده، مثل ارتداد طبق مقررات شرعی مجازات نمايند.»

پيامدهای اجتماعی

مسأله دگركيشان در جمهوری اسلامی همواره يكی از معضلات سياسی و اجتماعی بوده است. درحاليكه يهوديان و مسيحيان به عنوان اهل كتاب در مجلس ايران نماينده دارند، اقليت‌های مذهبی ديگر مورد انكار و حتی آزار قرار گرفته و می‌گيرند.

بهرام دهقانی فرزند اسقف كليسای پروتستان در اصفهان در سال ۱۳۵۸ توسط افراطيان مسلمان كشته شد و مهدی ديباج از مسيحيان تبشيری پس از نُه سال حبس به علت ارتداد، به طرز نامعلومی به قتل رسيد.

مسيحيان مسلمان‌زاده نوكيشی كه به آلمان پناهنده شده‌اند همگی از برگزاری مراسم عبادی پنهان در ايران سخن می‌گويند.

از سوی ديگر يوسف ندرخانی كه در سال ۱۳۹۰ نخست به جرم ارتداد به اعدام محكوم شده بود که پس از استعلام از رهبر جمهوری اسلامی آزاد شد.

مقامات اداری و حقوقی آلمان با آگاهی به اينكه مسيحيان مسلمان‌زاده به انحا گوناگون زير فشار قرار مي‌گيرند، در مواردی كه اين فشارها از سوی فرد يادشده اثبات شوند، به درخواست پناهندگی آنها پاسخ مثبت مي‌دهند اگرچه اثبات چنين فشارهايی همواره آسان نيست.

برای نمونه حدود يك هزار آواره كه خود را ايرانی معرفی كرده‌اند در سال گذشته ميلادی يا در مرزها اجازه ورود به آلمان را نيافته و بازگردانده و يا از كشور اخراج شده‌اند. از سوی ديگر در همين بازه زمانی، بيش از سه هزار ايرانی به علت دگركيشی به عنوان پناهنده در آلمان به رسميت شناخته شده اند. هم‌زمان ۱۵۷۸ نفر به خواست خود و با دریافت کمک مالی از دولت آلمان به ایران بازگشته‌اند.

اغلب پناهجویان ایرانی دلیل تغییر دین خود به مسیحیت را “اجبار در امور دینی در ایران” می‌نامند. کلیسای پروتستان “ماتیوس” در شهر دارمشتات، یکی از کلیساهایی است که در آن نوکیشان ایرانی غسل تعمید داده می‌شوند. (24.05.2016)
 

کلیسای “یاری خدا” در محله‌ نو‌کلن برلین، هر یک‌شنبه برای ایرانیانی که قصد مسیحی شدن دارند، مراسم غسل تعمید بجا می‌‌آورد. اغلب این ایرانیان، پناه‌جویانی هستند که در سال‌های گذشته به آلمان مهاجرت کرده‌اند. (06.08.2012)
 

روحانی در نشست خبری مشترک با نخست وزیر ژاپن گفت ایران همچنان به برجام پایبند است. او گفت جمهوری اسلامی مایل به جنگ نیست اما اگر مورد حمله قرار گیرد پاسخی قاطع میدهد. ژاپن از ایران خواست نقشی سازنده در خاورمیانه ایفا کند.

دولت آمریکا در ادامه اقدامات خود علیه جمهوری اسلامی یک شرکت و دو فرد عراقی را به لیست تحریم‌های خود وارد کرد. آنها متهم هستند که در قاچاق اسلحه به سپاه پاسداران ایران کمک کرده‌اند.

رسانه‌های چاپی ایران با کمبود و گرانی بی‌سابقه کاغذ روبرو هستند.برخی از نشریات به کاستن صفحات و تیراژ خود ناچار شده‌اند. کارشناسان هشدار می‌دهند که در وضعیت کنونی نشریات را تعطیلی و روزنامه‌نگاران را بیکاری تهدید می‌کند.

روحانی در نشست خبری گفت ایران همچنان به برجام پایبند است. ژاپن از ایران خواست که نقشی سازنده در خاورمیانه ایفا کند.
 

حل شدن مشکل “گل” در تیم ملی، کودک آزاری دینی، سخنگوی یازدهم، سوررئالیسم جنایی، قتل امام جمعه کازرون، اوپک ایران، همش ۱۲۸ رای؟ و تصاویر دستچین دیگری که این روزها باید در ایران می‌دیدید.
 

امسال تیم ملی فوتبال زنان کدام کشور بر جام قهرمانی جهان بوسه خواهد زد؟ برای آمریکا، مدافع عنوان قهرمانی، ژاپن، آلمان و البته میزبان، فرانسه، بیشترین بخت پیش‌بینی می‌شود. هر چند فاکتور غافلگیری در فوتبال را نباید از نظر دور داشت.
 

© 2019 Deutsche Welle |
حریم خصوصی کاربران |
شناسنامه |
تماس
| نسخه موبایل

مسئله‌ی مهم آن است که هرگز از سؤال‌کردن دست برندارید. برای هر حس کنجکاوی، یک پاسخ وجود دارد.

نمی دانید؟! بپرسید!

می دانید؟! پاسخ دهید!

همه خبرهالیست خبرگزاری هااخبار پرسشکده

لیست کامل

مجازات مسلمانی که مسیحی شود

© Porseshkadeh.com

آشنایی با مسیحیت

“ارتداد” که از واژه ی “ردّ” گرفته شده است، در لغت به معنای بازگشت است. در فرهنگ دینی بازگشت به کفر، ارتداد و ردّ نامیده می شود.

در قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۷۰ درباره ارتداد نص صریحی وجود ندارد ولی چون اصل چهارم قانون اساسی همه ی قوانین جمهوری اسلامی ایران را در احکام شریعت اسلام مبتنی دانسته است و اصل ۱۶۷ قانون اساسی مقرر می دارد (قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوی را در قانون مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر حکم قضیه را صادر نماید و نمی تواند به بهانه سکوت یا نقض یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوی و صدورحکم امتناع ورزد) چون جرم ارتداد به دعوی مدنی اختصاص ندارد، لذا قضات بر اساس منابع فقهی و با رجوع به فتاوی صادره، مرتد را مجرم شناخته و حکم به مجازات ارتداد می دهند.

در واحدهای تدریس شده در دانشکده های حقوق علاوه بر تدریس قانون مجازات، کتب فقهی به صورت مفصل تدریس می شود که از مهمترین آنها (لمعه دمشقیه) می باشد که شیخ ابوعبداله شمس الدین محمد بن جلال الدین مکی عاملی (معروف به شهید اول) آنرا نگاشته و در فصل هفتم کتاب حدود، تعریف مفصلی از ارتداد ارائه شده که این مبحث از دروس تدریس شده متون فقه در دانشکده های حقوق می باشد.

همچنان که اشاره شد در قانون مجازات فعلی نص صریحی در مورد ارتداد وجود ندارد اما در لایحه قانون مجازات جدید که ازسوی شورای نگهبان نیز تایید گردیده به نظرمی رسد که نویسندگان و تصویب کنندگان لایحه جدید با اختصاص ماده ای مستقل به مبحث ارتداد کوشیده اند تا مشکل کمبود قانون برای اعدام مرتدان را از پیش پای قاضیان بردارند و بدین ترتیب مجازات مرگ را برای مرتد در نظرگرفته اند که در ذیل به موارد مربوط به “ارتداد” در لایحه قانون مجازات اسلامی جدید اشاره می شود.
ماده ۱-۲۲۵ : مسلمانی که به‌ طور صریح اظهار و اعلان کند که از دین اسلام خارج شده و کفر را اختیار نموده، مرتد است.
ماده ۲-۲۲۵ : در تحقق ارتداد، قصد جدی شرط است. بنابراین هرگاه متهم به ارتداد ادعا نماید که اظهارات وی از روی اکراه یا غفلت یا سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده است یا اصل مقصود او چیز دیگری بوده، مرتد محسوب نمی شود و ادعای او مسموع است.
ماده ۳-۲۲۵: مرتد بر دو نوع است: فطری و ملی.
ماده ۴-۲۲۵ : مرتد فطری کسی است که حداقل یکی از والدین او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده و بعد از بلوغش اظهار اسلام کرده و سپس از اسلام خارج شود.
ماده ۵-۲۲۵: مرتد ملی کسی است که والدین وی در حال انعقاد نطفه غیر مسلمان بوده و بعد از بلوغش به اسلام گرویده و سپس از اسلام خارج و به کفر برگردد.
ماده ۶-۲۲۵: هر گاه کسی که حداقل یکی از والدین او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده بعد از بلوغ بدون آن‌ که تظاهر به اسلام نماید، اختیار کفر کند در حکم، مرتد ملی است.
ماده ۷-۲۲۵ : حد مرتد فطری قتل است.
ماده ۸-۲۲۵ : حد مرتد ملی قتل است؛ اما بعد از قطعیت حکم تا سه روز ارشاد و توصیه به توبه می شود و چنانکه توبه ننماید، کشته می‌شود.
ماده ۹-۲۲۵: هر گاه احتمال توبه مرتد ملی داده شود، فرصت مناسب به وی داده می‌شود.
ماده ۱۰-۲۲۵: حد زنی که مرتد شده، اعم از فطری و ملی حبس دایم است و ضمن حبس طبق نظر دادگاه تضییقاتی بر وی اعمال و نیز ارشاد و توصیه به توبه می‌شود و چنانچه توبه نماید، بلافاصله آزاد می‌گردد.
تبصره- کیفیت تضییقات بر اساس آیین‌نامه تعیین می شود.
ماده ۱۱-۲۲۵ : هر کس ادعای نبوت کند، محکوم به قتل است و هر مسلمانی که بدعتی را در دین اختراع کرده و فرقه‌ای را براساس آن ایجاد کند که برخلاف ضروریات دین مبین اسلام باشد، در حکم مرتد است.
ماده ۱۲-۲۲۵ : مسلمانی که با سحر و جادو سر و کار داشته و آن را در جامعه به عنوان حرفه یا فرقه‌ای ترویج نماید، محکوم به قتل است.
ماده ۱۳-۲۲۵ : توبه مجرم قبل از اجرای حد در موضوع دو ماده مذکور چنانچه از نظر دادگاه احراز شود، موجب سقوط حد است.
در قانون فعلى براى فرد “مرتد” فرصت بازگشت در نظر گرفته شده است. اما در این لایحه ی به تصویب رسیده یکی از موارد اضافه شده اعدام افراد مرتد بدون هیچگونه امکانى براى بازگشت آنها است.مجازات مسلمانی که مسیحی شود

„اسلام شاید تنها دین مهمی در جهان باشد که تغییر دین از اسلام به مذهب یا عقیده دیگری را با مرگ مجازات می کند”.
مجازات ارتداد، یا بازگشت مسلمان و مسلمان زاده از اسلام، آن گاه که “مرتد” مرد باشد، در اغلب قریب به اتفاق متون فقهی شیعه اعدام تعیین شده است.

 

آسمان وزمین زايل خواهد شد اما سخنان من هرگز زوال نخواهدپذیرفت.
متی 33 -35

شما باید داخل شوید برای نوشتن دیدگاه.

مجازات مسلمانی که مسیحی شود
مجازات مسلمانی که مسیحی شود
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *