مجازات زن زناکار در اسلام

خواص دارویی و گیاهی

مجازات زن زناکار در اسلام
مجازات زن زناکار در اسلام

در اسلام، به رابطه جنسی مقعدی یا مهبلی با شرایط خاص حقوقی رابطه جنسی میان زن و مرد بدون وجود رابطه ازدواج میان آن‌ها زنا گفته می‌شود. مردی که مرتکب زنا شده‌است را «زانی»، و زن زناکار را «زانیه» می‌خوانند.

زنا به نزدیکی بین زن و مرد (شامل آمیزش جنسی مهبلی و مقعدی) در شرایط تأهلی برای یک یا طرفین رابطه اطلاق می‌شود. یعنی آلت مرد در آلت زن داخل گردد و دخول هم به مقدار ختنه‌گاه صورت بگیرد. اگر نزدیکی و دخول صورت نگیرد، به آن زنا نمی‌گویند؛ بنابراین هر چند لمس یا دیدن بدن دختر نامحرم، حرام است اما حکم زنا را ندارد و حد زنا جاری نمی‌شود.[۱]

در قرآن نیز آیاتی وجود دارند که‌شان نزول آن‌ها دربارهٔ تحریم زنا می‌باشد.
خداوند در قران فرموده به زنا نزدیک نشوید که خطرناک و حرام است.

زنا دارای موارد مختلفی است که برای هر کدام از آن‌ها کیفرها و حدود جداگانه‌ای در اسلام وجود دارد.

زنا با محارم به معنای آن است که مثلاً یک مرد با یکی از زنهایی که جزو محارم نَسَبی وی هستند و ازدواج کردن با آنان ممنوع (حرام) است، زنا کند. محارم نسبی مانند: مادر، خواهر، دختر، دختر خواهر، دختر برادر، عمه یا خاله.
مجازات زن زناکار در اسلام

مجازات زنای با محارم: کیفر آن بنابر نظر بعضی از فقها اعدام است، ولی مفاد بعضی از روایات این است که با شمشیر یک ضربه به گردن او بزنند و اگر زنده ماند او را در حبس نگه دارند تا بمیرد، و احوط رعایت این دستور است. حکم اعدام در زنا با زنانی که بواسطه شیر خوردن محرم شده‌اند یا به سبب ازدواج محرم شده‌اند – مانند مادر زن – محل اشکال است، ولی نسبت به زن پدر جاری است. همچنین در این حکم فرقی نمی‌کند که مرد زناکننده مجرد باشد یا متأهل.

در زنای با محارم، در صورتی که زن به انجام عمل زنا راضی بوده، آن زن نیز اعدام می‌شود.[نیازمند منبع]

زنای به عنف به معنای آن است که مثلاً زنی به عمل زنا راضی نباشد و مرد با زور و ارعاب و تهدید با او زنا کند.

مجازات زنای به عنف: کیفر آن برای مرد زناکننده «اعدام» است، هرچند احوط آن است که یک شمشیر به گردن او بزنند، گرچه نمیرد.

زنای محصنه به معنای آن است که شخص زناکننده دارای همسر دائمی باشد به گونه‌ای که هرگاه بخواهد با همسر خود نزدیکی کند مانعی در کار نباشد و با این حال تن به زنا داده باشد. به زبان ساده‌تر اگر یک زن متأهل زنا کند، به زنای آن شخص زنای محصنه گفته می‌شود و اگر زانی مرد باشد زنای محصن گفته می‌شود.

مجازات زنای محصن در مورد چه مرد و چه زن زناکاری که متأهل است، اگر پیر است ابتدا یکصد ضربه شلاق و سپس سنگسار است، و اگر جوان است فقط او را سنگسار می‌کنند و بنابر احتیاط واجب شلاق نزنند، اگر فردی که متأهل است و همسرش در او در اختیار اوست اما هنوز با او زناشویی نکرده، اگر زنا کند او را صد ضربه شلاق می‌زنند و سر او را هم می‌تراشند و به مدت یکسال او را از شهرش تبعید می‌کنند؛ ولی برای زن زنا کار حکم تراشیدن سر و تبعید جاری نمی‌شود.

به زنایی گفته می‌شود که شخص زناکار (زن یا مرد) فاقد همسر و مجرد باشد و به اختیار خود زنا کرده باشد. به زبان ساده‌تر به زنای شخص مجرد، زنای غیر محصنه گفته می‌شود.

مجازات زنای غیر محصنه در این نوع از زنا، کیفر شخص زناکار درمرتبه اول یکصد ضربه شلاق است، و اگر سه مرتبه زنا کند و در هر مرتبه حد خورده باشد، کیفر او در مرتبه چهارم اعدام است. مرد را در حالی شلاق می‌زنند که ایستاده باشد، و نباید ضربات شلاق بر سر و صورت و عورت او وارد شود. اگر مرد را هنگام زنا برهنه یافته‌اند، جز عورت بقیه بدن او باید برهنه باشد و اگر با لباس یافته‌اند بنابر احتیاط به هر نحو که او را یافته‌اند شلاق خواهد خورد. زن را در حالی شلاق می‌زنند که نشسته باشد و بدن او با لباس پوشیده باشد، و از شلاق زدن به سر و صورت او خود داری نمایند.

در اسلام به‌طور کلی دو راه برای اثبات زنا وجود دارد

اگر چنانچه زنای محصنه یک شخص به‌وسیله هر یک از راه‌های فوق ثابت شود، آنگاه مجازات سنگسار در حق شخص زنا کار، با توجه به اینکه زنای وی به‌وسیله کدامیک از راه‌های فوق ثابت شده باشد متفاوت خواهد بود.

سوره نساء’آیات ۱۵٬۱۶٬۲۲٬۲۴٬۲۵،

﴿وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۱۵)

و از زنان شما کسانی که مرتکب زنا می‌شوند چهار نفر از مسلمانان به عنوان شاهد بر آنان بطلبید پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانه‌ها (ی خود) نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی برای آنان قرار دهد.

﴿وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا ۖ فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۱۶)

و از میان شما آن دو تن را که مرتکب زشتکاری می‌شوند آزارشان دهید پس اگر توبه کردند و درستکار شدند از آنان صرفنظر کنید زیرا خداوند توبه‌پذیر مهربان است.

﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۚ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۲۲)

و با زنانی که پدرانتان به ازدواج خود درآورده‌اند نکاح مکنید مگر آنچه که پیشتر رخ داده است چرا که آن زشتکاری و [مایه] دشمنی و بد راهی بوده‌است.

﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۖ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ ۚ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۲۴)

و زنان شوهردار [نیز بر شما حرام شده است] به استثنای زنانی که مالک آنان شده‌اید [این] فریضه الهی است که بر شما مقرر گردیده است و غیر از این [زنان نامبرده] برای شما حلال است که [زنان دیگر را] به وسیله اموال خود طلب کنید در صورتی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید و زنانی را که متعه کرده‌اید مهرشان را به عنوان فریضه‌ای به آنان بدهید و بر شما گناهی نیست که پس از مقرر با یکدیگر توافق کنید مسلماً خداوند دانای حکیم است

﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ ۚ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ۚ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ ۚ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۲۵)

و هر کس از شما از نظر مالی نمی‌تواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسری [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانواده‌شان به همسری [خود] درآورید و مهرشان را به‌طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار و دوست‌گیران پنهانی نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمی از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویی با کنیزان] برای کسی از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.

سوره مائده آیه ۵،

﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾(سورهٔ مائده-آیهٔ ۵)

امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده؛ و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است؛ و طعام شما برای آن‌ها حلال؛ و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند؛ هنگامی که مهر آن‌ها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید؛ و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می‌گردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.

سوره اسراء آیه ۳۲،

﴿وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا﴾(سورهٔ اسراء-آیهٔ ۳۲)

و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است!

در تفسیر نمونه این آیه این‌طور تفسیر شده‌است: می‌گوید به این عمل نزدیک هم نشوید، و اشاره به این است که آلودگی به زنا غالباً مقدماتی دارد که انسان را تدریجاً به آن نزدیک می‌کند.[۲]

همچنین در تفسیر المیزان این‌طور آمده‌است: این آیه از زنا نهی می‌کند و در حرمت آن مبالغه کرده‌است چرا که این عمل فاحشه است، و زشتی و فحش آن صفت لا ینفک و جدایی ناپذیر آن است، به‌طوری‌که در هیچ فرضی از آن جدا نمی‌شود، و با تعلیل وَ ساءَ سَبِیلًا فهماند که این روش، روش زشتی است که به فساد جامعه، آن هم فساد همه شئون اجتماع منجر می‌شود، و به کلی نظام اجتماع را مختل می‌کند.[۳]

سوره نور آیات ۲٬۳٬۸

﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾(سورهٔ نور-آیهٔ ۲)

هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند!

﴿الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾(سورهٔ نور-آیهٔ ۳)

مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی‌کند؛ و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمی‌آورد؛ و این کار بر مؤمنان حرام شده است!

و سوره فرقان آیه ۶۸،

مجازات زن زناکار در اسلام

﴿وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا﴾(سورهٔ فرقان-آیهٔ ۶۸)

و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمی‌خوانند؛ و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمی‌کشند؛ و زنا نمی‌کنند؛ و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید!

در فرقه‌ها و مذاهب مختلف اسلامی احادیث و روایات بسیاری در باب تحریم زنا و آثار سوء زنا بر جامعه وجود دارد .

در قرآن، سوره نور، آیات ۲ الی ۹، در بارهٔ مجازات زناکار و شرایط اثبات گناه و شرایط اثبات بی گناهی، مطالبی بیان شده‌است:

به هر زن زناکار و مرد زناکاری صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید در [کار] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزی نکنید و باید گروهی از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند (۲) مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار جز مرد زناکار یا مشرک را به زنی نگیرد و بر مؤمنان این [امر] حرام گردیده‌است (۳) و کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار می‌دهند سپس چهار گواه نمی‌آورند هشتاد تازیانه به آنان بزنید و هیچگاه شهادتی از آن‌ها نپذیرید و اینانند که خود فاسقند (۴) مگر کسانی که بعد از آن [بهتان] توبه کرده و به صلاح آمده باشند که خدا البته آمرزنده مهربان است (۵) و کسانی که به همسران خود نسبت زنا می‌دهند و جز خودشان گواهانی [دیگر] ندارند هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعاً از راستگویان است (۶) و [گواهی در دفعه] پنجم این است که [شوهر بگوید] لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد (۷) و از [زن] کیفر ساقط می‌شود در صورتی که چهار بار به خدا سوگند یاد کند که [شوهر] او جدا از دروغگویان است (۸) و [گواهی] پنجم آنکه خشم خدا بر او باد اگر [شوهرش] از راستگویان باشد (۹)[۴]

پرونده زنا با محارم فریتزل

زنای مُحصِنِه به زنایی گفته می‌شود در حالی که یکی یا هر دو طرف آن متأهل باشند. البته کلمه «محصنة» به معنای زنِ شوهردار است.[۱] طبق روایاتی که از پیشوایان شیعه وارد شده‌است، حد شرعی زنای محصنة به این شرح است:

اگر زن و مرد زناکننده جوان باشند (هنوز قوه شهوت در آنها قوّت داشته باشد)، فقط سنگسار می‌شوند

اگر زن و مرد زناکننده پیر باشند (و با اینکه قوه شهوت در آنها ضعیف شده، زنا کرده‌اند)، هم صد ضربه شلاق می‌خورند و هم سنگسار می‌شوند[۲]

البته اگر یگی از زوجین در سفر باشد و یکی از زوجین زنا کند، سنگسار نمی‌شود. زیرا طبق نظر شیعه، یکی از شرایط سنگسار کردن شخص زناکار این است که همسرش در دسترس او باشد و امکان نزدیکی وجود داشته باشد.[۳]

طبق نظر شیعه، مردی که (دانسته یا ندانسته) با زن شوهرداری (شوهر دائمی یا موقت) زنا کند آن مرد تا ابد نمی‌تواند با آن زن ازدواج کند. اگرچه بعداً آن زن از شوهر خود طلاق بگیرد (خواه شوهرش به آن زن دخول کرده باشد یا نکرده باشد)[۴]
مجازات زن زناکار در اسلام

اگر زناکار پیش از ثابت شدن زنا، توبه کند؛ حد شرعی از او ساقط شده و بر او جاری نمی‌شود. اما اگر پس از ثابت شدن زنا توبه نماید، در زمان حضور پیشوا، آن پیشوا اختیار دارد که او را ببخشد یا حدّ بر او جاری کند. شیعیان احتمال می‌دهند که در زمان غیبت نیز ولی فقیه چنین اختیاری داشته باشد.[۵]

سنگسار یک نوع مجازات مرگ است که از طریق پرتاب سنگ (که به صورت گروهی انجام می‌شود) به طرف مجرم صورت می‌گیرد. جامعه بین‌المللی اعدام از طریق سنگسار را «عملی وحشیانه و سبعانه» تلقی می‌کند.[۱] مجازات سنگسار دارای پیشینه تاریخی بلندی است. در کتب تاریخی به رواج سنگسار به عنوان مجازات در یونان باستان اشاراتی شده‌است. در منابع ادیان ابراهیمی همچون یهودیت، مسیحیت و اسلام نیز به مجازات سنگسار اشاراتی شده‌است.

در سفر خروج از عهد عتیق می‌خوانیم: «و در روز سوم مهیا باشید، زیرا که در روز سوم خداوند در نظر تمامی قوم بر کوه سینا نازل شود و حدود برای قوم از هر طرف قرار ده، و بگو باحذر باشید از اینکه به فراز کوه برآیید، یا دامنهٔ آن را لمس نمایید، زیرا هر که کوه را لمس کند، هرآینه کشته شود. دست بر آن گذارده نشود بلکه یا سنگسار شود یا به تیر کشته شود، خواه بهایم باشد خواه انسان، زنده نماند. اما چون کَرِنّا نواخته شود، ایشان به کوه برآیند.». سنگسار شکل کلاسیک اعدام در عهد عتیق محسوب می‌شود. بنا به این کتاب، ارتداد، توهین به مقدسات، زنا با محارم، و شکستن بعضی تابوها با سنگسار مجازات می‌شدند: «مرد و زنی که صاحب اجنه یا جادوگر باشد البته کشته شوند، ایشان را به سنگ سنگسار کنید، خون ایشان بر خود ایشان است.» (سفر لاویان)[۲]

سنگسار در اسلام دارای شرایطی می‌باشد از جمله اینکه:چهار فرد عادل شهادت بدهند که به چشم خود دیدند که دونفر زنا کرده‌اند یا اینکه باید زنای محصنه باشد. زنای محصنه هنگامی رخ می‌دهد که فرد زناکار علاوه بر اینکه عاقل و بالغ و هوشیار باشد و با اختیار خود زنا کرده باشد دارای همسری باشد که اولا سالم باشد و دوما در دسترس او باشد.[۳] بگفته جان بورتان مجازات زناکار در قرآن[۴] با مجازات سنگسار تفاوت دارد. برخی از فقیهان قدیمی دقیقاً به همین دلیل مجازات سنگسار را رد می‌کردند اما در کل اجماعی تقریباً متفق‌القول بین فقیهان در مورد مجازات سنگسار برای زنا وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان (حتی اگر محمد باشد) بتواند جایگزین کلمات خدا بشوند وجود نداشت، و به همین دلیل اینگونه استدلال می‌کردند که حتماً می‌بایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده اما حجیت آن باقی‌مانده‌است. در تفاسیر قدیمی روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و غیره نقل شده که مضمون آنها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن تدوین شده می‌باشد.[۵] بدین سان برخی از علمای اهل سنت به صورت سنتی معتقد بودند که پیامبر اسلام تحت نظارت جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجیت خود را داشتند.[۶]

در صحیح بخاری و صحیح مسلم ابن‌عباس از عمر بن خطاب نقل می‌کند:[۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲]

خداوند رسول خدا را به حق فرستاد و بر او کتاب را نازل کرد. پس در بین آنچه بر وی نازل شده بود آیه سنگسار بود. پس ما آن را خواندیم فهمیدم و با تمام وجود درک کردیم. رسول خدا سنگسار کرد و ما هم سنگسار نمودیم. پس ترسیدم که اگر مدتی بر مردم بگذرد کسی بگوید که قسم به خدا ما این آیه را در کتاب خدا نمی‌بینیم. پس به سبب ترک یکی از واجبات الهی به گمراهی بیفتند
مجازات زن زناکار در اسلام


از عایشه نقل شده‌است:[۱۳][۱۴]

وقتی آیات مربوط به رجم (سنگسار) و «رضع کبیر» نازل شده بودند، آنها را بر روی کاغذی نوشته بودند و زیر بالین من قرار داشت. بعد از وفات پیغمبر، درحالی که ما مشغول به سوگواری برای پیغمبر بودیم یک بز آن قطعه کاغذ را خورد.

بگفته دوتان وجود حدیث فوق نشان دهنده حضور گروهی بوده که با مجازات سنگسار مخالف بوده‌اند؛ ابن حجر عسقلانی آنها را گروهی از معتزله و خوارج معرفی کرده‌است.[۱۵]

در نهج‌البلاغه علی خطاب به خوارج می‌گوید:[۱۶]

شمشیرهایتان بر دوشتان قرار دارد، بر سالم و ناسالم فرود می‌آورید، و گناهکار و بی گناه را با هم مخلوط می‌کنید، و حال اینکه می‌دانید پیامبر صلّی اللّه علیه وآله زناکار همسردار را سنگسار می‌کرد سپس بر جنازه‌اش نماز می‌خواند و ارثش را به اهلش می‌سپرد… و زناکار بی‌همسر را تازیانه می‌زد، آن گاه قسمت هر دو را از غنیمت می‌پرداخت و حق داشتند زنان مسلمان را به همسری بگیرند…

جان بورتان معتقد است که اصل ماجرای ظهور سنگسار به عنوان مجازات ممکن است به قضاوت‌های محمد دربارهٔ یهودیانی که به نزد او آورده شده‌اند بازگردد. مواردی که در آن محمد، یهودیان را به کتمان آنچه در تورات آمده متهم می‌کند. بورتان با اشاره به اینکه تفاسیر قدیمی قرآن تنها به مجازات سنگسار در آیات مربوط به بحث میان محمد و یهودیان اشاره می‌کنند، می‌گوید که ممکن است ظهور مجازات سنگسار نتیجه تلاش مفسرین برای فهم آیاتی از قرآن بوده باشد که پایه قضاوت محمد در مورد یهودیان را تشکیل می‌داده‌است.[۱۷]

جابر بن عبدالله نقل کرده‌است:[۱۸] رسول‌الله فردی از بنو اسلم و یهودی را با زنش سنگسار کرد.

عبدالله بن عمر روایت می‌کند:[۱۹]
یک یهودی زن و مردی را از میان خودشان آورد که با هم رابطه نامشروع داشتند. پیامبر اسلام دستور داد این ۲ را در نزدیک قبرستان مسجد سنگسار کنند. الشیبانی روایت می‌کند من از عبدلله ابن ابوجعفر پرسیدم «آیا رسول خدا مجازات سنگسار را انجام می‌داد؟»، پاسخ داد «بلی»، پرسیدم «قبل از نزول سوره نور، یا بعد از آن»، گفت «نمی‌دانم».[۲۰] الشعبی روایت می‌کند بعد از اینکه علی زنی را در یک روز جمعه سنگسار کرد، گفت «من او را طبق سنت رسول‌الله سنگسار کردم.»[۲۱]

سنگسار امروزه در برخی از کشورهای مسلمان که حکومت آنان اسلامی است یا احکام بر اساس اسلام است، به اجرا گذاشته می‌شود از این میان می‌توان به کشورهای ایران،[۲۲][۲۳][۲۴] افغانستان،[۲۵] نیجریه، سودان،[۲۶] عربستان سعودی و امارات متحده عربی[۲۷] اشاره نمود. در این کشورها کسی که به سنگسار محکوم می‌شود باید در پارچه‌ای سفید پوشانیده شده اگر مرد است تا لگن خاصره و اگر زن است تا کمر او را در خاک دفن می‌کنند و سپس با سنگ‌هایی که یکباره محکوم را نمی‌کشد بلکه به‌تدریج و با تحمل درد موجب مرگ وی می‌شود به پرتاب سنگ به سوی شخص قربانی می‌پردازند.[نیازمند منبع]

رخشانه نام دختر افغان بود که در ۴ آبان خبر و در ۱۲ آبان ۹۴ ویدئو سنگسار شدنش در ولایت غور افغانستان به دست طالبان در شبکه‌های اجتماعی پخش شد و مورد بازتاب و واکنش شدید مردم قرار گرفت.[۲۸][۲۹][۳۰]

مجازات سنگسار کماکان در قانون مجازات اسلامی ایران در نظر گرفته شده‌است. در سال‌های اخیر چندین مورد سنگسار گزارش شدند[۳۱] که باعث فشار به ایران برای توقف اجرای سنگسار شد. محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضاییه در ۲۰۰۳ گفته‌است: «اجرای حکم سنگسار در اختیار حاکم شرع است و در حال حاضر جمهوری اسلامی به دنبال تعیین مجازات جایگزین برای این نوع از جرایم است.»[۳۲] در عین حال غلام‌رضا رضوانی از فقهای شورای نگهبان در دسامبر ۲۰۰۲ عنوان کرده که «به جای مجازات رجم نمی‌توان مجازات دیگری را تعیین کرد، زیرا احکام اسلام تابع پسند و ناپسند جامعه نیست و ممکن است همین احکام در روزهای اول اسلام نیز برای مردم ناپسند بوده باشد.[۳۳]» عفو بین‌الملل دو مورد سنگسار در ایران در ۲۰۰۶ را گزارش کرده‌است.[۳۴] همچنین در ژوئیه ۲۰۰۷ گزارش شد که جعفر کیانی در استان قزوین سنگسار شده‌است.[۳۵] به گزارش خبرنامه امیرکبیر روز جمعه، ۶ دی ۱۳۸۷، مردی در گورستان بهشت رضا در شهر مشهد سنگسار شده‌است.[۳۶]
فعالان حقوق بشر و جنبش زنان در داخل ایران برای لغو این قانون تلاش می‌کنند، از جمله کمپین قانون بی سنگسار.[۳۷]
قانون جدید مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۰ مجازات سنگسار را حذف و به جای آن اعدام پیش بینی کرده‌است.

ایسنا، دربارهٔ اجرای مجازات سنگسار، با استفتا از شش روحانی ایران، از آنها خواسته‌است که نظر خود را دربارهٔ جایگزین کردن مجازات‌های دیگر به جای سنگسار اعلام کنند. متن سؤال ایسنا چنین است:[۳۸] “با عنایت به این‌که در حال حاضر اجرای مجازات سنگسار از سوی دشمنان اسلام و قرآن دستاویزی جهت وهن احکام شرعی قرار گرفته، خواهشمند است نظر خود را در خصوص اجرای مجازات رجم در شرایط کنونی بیان فرموده و با توجه به این که این حد مبنای ظاهری در قرآن ندارد، آیا به نظر حضرتعالی این مجازات جزء حدود لایتغیر الی الابد تلقی می‌شود یا احتمالاً می‌توان به اقتضای زمان و مکان جایگزینی برای آن قرار داد؟”

پاسخ تعدادی از مراجع به شرح زیر است:

حسین نوری همدانی: «در فرض سؤال، همان‌طور که قبلاً هم جواب داده‌ایم حکم الهی تغییرپذیر نیست و کیفیت اجرای آن بستگی به نظر حاکم شرع دارد.»[۳۸]

ناصر مکارم شیرازی: «ما قبلاً نیز گفته‌ایم که در شرایط فعلی می‌توان جایگزین کرد.»[۳۸]

جعفر سبحانی: «سؤال جنابعالی پیشینه دیرینه دارد و ما در کتاب حدود به‌طور گسترده از آن سخن گفتیم که اجمال آن این است: ۱- ثبوت زنای محصنه شرایطی دارد که غالباً امکان‌پذیر نیست یعنی چهار نفر با چشم خود ببینند که مرد بیگانه با زن در آن موضع با هم جمع شده‌اند. ۲- راه‌هایی برای تخفیف وجود دارد؛ یکی از آن راه‌ها این است که اگر از گودال گریخت، تعقیب آن حرام است. ۳- اگر حاکم شرع احساس کرد اجرای حکم به این شیوه مشکلاتی دارد می‌تواند به نحو دیگری اجرای حد کند. والله العالم»[۳۸]

علوی گرگانی: «در صورتی که حاکم شرع تشخیص دهد که اجرای این حکم موجب وهن اسلام و بی‌احترامی به آن است و موجب ضرر به اصل دین است می‌تواند آن را تغییر دهد اما اصل حکم سنگسار در فقه اسلام ثابت است، حتی اگر به‌طور صریح در قرآن ذکر نشده باشد و اصل این حکم تغییرناپذیر است.»[۳۸]

‘موسوی اردبیلی: «مجازات رجم قابل تغییر نیست ولی چنانچه اجرای آن بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین باشد فقیه جامع‌الشرایط می‌تواند حکم به عدم اجرای آن بدهد.»[۳۸]

حسینی زنجانی: «چنانچه به نظر فقیه جامع‌الشرایط اجرای حکمی در جامعه به دلیل عدم آمادگی فکری عموم مردم موجب سستی در اعتقاد و اصل اسلام می‌شود، در این صورت حفظ اسلام اهم است و اجرای حکم باید تا استحکام عقاید مسکوت بماند. مضافاً اینکه قاعده «تدرء الحدود بالشبهات» در مورد این مسئله جاری است، گرچه فقهاء مفاد قاعده را در شبهات موضوعیه گفته‌اند ولی بنا بر تسلم و قبول این قاعده که متخذ از عین روایت است شبهه اطلاق داشته و شامل شبهه حکمیه نیز می‌شود یعنی اجرای حکم در شرایطی که عدالت اجتماعی به‌طور کامل اجراء نمی‌شود محل شبهه است چون اصل حاکم عدل است که ما هنوز با آن فاصله زیادی داریم. والله العالم»[۳۸]

سید محمد جواد غروی:سنگسار کردن زانی و زانیه را از احکام بنی اسرائیل می‌داند که خود بر دین موسی افزوده‌اند و ذکری از چنین حکمی در قرآن نیامده و در عمل قطعی پیامبر نیز وارد نشده‌است. همچنین از جمله دلائلی را که مثبت نفی رجم می‌داند آیه بیست و پنج سوره نساء است. ایشان با اشاره به این که صریح آیه بر آن دلالت دارد که عذاب کنیزان نصف عذاب زنان آزاد است می‌گویند اگر رجم در شریعت باشد در حالی که قابل نصف کردن نباشد واجب می‌آمد در کتاب حد دیگری برای کنیزان زانیه معین می‌گردید.[۳۹]

از دیدگاه صادقی تهرانی، هدف از این مجازات، اعدام و به قتل رساندن فرد زناکار نیست؛ بلکه، تحقیر اوست… . هیچ مجازات جایگزینی برای سنگسار، وجود ندارد، یعنی نمی‌توان مرتکب زنای محصنه را به جای سنگسار، اعدام کرد یا مجازات دیگری برایش در نظر گرفت [بلکه باید همان حکم سنگسار را درباره‌اش اجرا کرد].[۴۰]

در سال ۱۳۶۵ هجری شمسی (۱۹۸۶ میلادی)، ثریا منوچهری در روستایی در جنوب غربی ایران سنگسار می‌شود. فریدون صاحب‌جمع، ژورنالیست ایرانی‌تبار فرانسوی داستان این زن را در کتابی به نام سنگسار ثریا م،[۴۱] در سال ۱۹۹۴ به زبان انگلیسی و فرانسوی منتشر می‌کند.[۴۲][۴۳] در سال ۲۰۰۸ میلادی فیلمی به همین نام «سنگسار ثریا م» به کارگردانی سیروس نورسته بر اساس کتاب فریدون صاحب‌جمع، ساخته شد.[۴۴][۴۵]

عده‌ای از متفکران و فقهای مسلمان با این حکم مخالفند. این مخالفت از دو ناحیه صورت می‌پذیرد مثلاً کسانی چون محمد مجتهد شبستری و محسن کدیور[۴۶] می‌پذیرند که چنین حکمی در صدر اسلام اجرا شده لکن با مطرح کردن نظریه تاریخیت احکام، شکل اجرا را واجد قدسیت ندانسته و معتقدند اگر امروزه عدالت در راه‌های دیگری باشد، مجازات سنگسار کارکرد خود را از دست داده و نسخ شده‌است و نفی چنین احکامی به اصل عقیدتی اسلام هیچ آسیبی نمی‌رساند.

اما گروهی دیگر، وجود چنین حکمی را از اساس انکار می‌کنند. آنها چنین حکمی را مخالف صریح نص قرآن کریم دانسته و احادیث وارده در این باب را هم کاذب و از مجعولات یهود و اسرائیلیات به حساب می‌آورند. در میان علما و فقهای برجسته شیعه، کسانی چون: محمد جواد غروی، محمد باقر بهبودی، رحیم ارباب، محمد ابراهیم جناتی…، از اساس منکر چنین حکمی بوده و آن را حکمی ضدقرآنی می‌دانند.[۴۷]

رحمتی، شبنم (۲۰ تیر ۱۳۸۶)، «پس از اجرای حکم سنگسار در تاکستان سخنگوی قوه قضائیه در گفتگو با شرق اعلام کرد: تابع شرع و قانون هستیم»، روزنامه شرق، سال چهارم (۹۰۳)، ص. ۱ پیوند خارجی در |نشریه= وجود دارد (کمک)

تجاوز جنسی به معنی انجام نزدیکی جنسی با فرد، بدون رضایت اوست. تجاوز جنسی تنها یک حمله فیزیکی و جنسی نیست، بلکه آسیب عمیق روحی و روانی نیز به همراه دارد. این خشونت، هرچند همیشه قتل را به همراه نداشته باشد، عموماً تهدید به قتل را به همراه دارد. به شخصی که این عمل را مرتکب می‌شود تجاوزگر یا متجاوز می‌گویند.

یکی از آسیب‌پذیرترین گروه‌های اجتماعی که در خطر «تجاوز جنسی» و خشونت‌های در پی آن قرار دارند، کارگران جنسی هستند.

نزدیکی فرد بالغ با افراد کم‌سن و سال و کودکان، حتی اگر با رضایت او باشد، تجاوز محسوب می‌شود.

تشخیص تجاوز جنسی به عهده پزشک قانونی است و این تشخیص گاه به سبب فراوانی علایم ایجاد شده پارگی و خون‌مردگی بسیار ساده و گاه به علت نبود علامت مثبت تقریباً غیرممکن است.

تجاوز نوعی خشونت جنسی است که معمولاً شامل آمیزش جنسی می‌شود و توسط فرد یا افرادی به رغم رضایت شخص انجام می‌شود. این عمل می‌تواند با اجبار فیزیکی، تهدید، سوءاستفاده از مسئولیت یا با فردی که ناتوان یا زیر سن قانونی است رخ دهد.[۱][۲][۳] این عبارت غالباً در قانون جزایی تعریف می‌شود.[۴][۵] کسی که عمل تجاوز را انجام می‌دهد تحت عنوان متجاوز شناخته می‌شود.
در سراسر دنیا، رویداد تجاوز که توسط پلیس در سال ۲۰۰۸ گزارش شد از ۰٫۱ به ازای ۱۰۰٬۰۰۰ نفر در مصر و ۹۱٫۶ به ازای ۱۰۰٬۰۰۰ در لسوتو تا ۵٫۰ به ازای هر ۱۰۰٬۰۰۰ در روسیه به عنوان حد وسط متغیر بود.[۶] طبق نظر انجمن پزشکی آمریکا (۱۹۹۵) خشونت جنسی و به خصوص تجاوز بیشترین آمار عدم گزارش را به خود اختصاص می‌دهد.[۷][۸] درصد گزارش، تعقیب قضایی و مجازات به طرز قابل ملاحظه‌ای در سیستم‌های قضایی گوناگون تفاوت دارد. دایره آمار قضایی آمریکا (۱۹۹۹) تخمین زد که ۹۱٪ از قربانیان تجاوز مؤنث، ۹٪ مذکر و ۹۹٪ متجاوزین مذکر هستند.[۹] معمولاً تجاوز توسط افراد ناشناس از تجاوز توسط افرادی که قربانی آن‌ها را می‌شناسد کمتر شایع است،[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴] و چند تحقیق عنوان کرده‌اند که تجاوز مذکر به مذکر و مؤنث به مؤنث در زندان‌ها بسیار معمول است و احتمال دارد که از بقیهٔ موارد کمترین گزارش را داشته باشد.[۱۵][۱۶][۱۷]
وقتی تجاوز و بردگی جنسی بخشی از عملی گسترده و سازمان یافته هستند تحت عنوان جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی شناخته می‌شوند. تجاوز اگر به قصد از بین بردن جزء یا کل گروهی قومی انجام می‌شود عنصری از جنایت نسل‌کشی به‌شمار می‌آید.
مجازات زن زناکار در اسلام

امکان تجاوزات جنسی در مکان‌های ناشناخته بسیار زیاد می‌باشد. طبق آمارهای ارائه شده از سوی دفتر آمار دادگاه جنایات ملی آمریکا در سال ۱۹۹۰ بیش از ۷۰ هزار مورد تجاوز جنسی در آمریکا گزارش شده‌است؛ و این تنها یک‌پنجم تعداد تجاوزات انجام شده می‌باشد، یعنی در سال ۱۹۹۰ نزدیک به ۳۵۰ هزار تجاوز جنسی در آمریکا به وقوع پیوسته است. بسیاری از تجاوزات جنسی خشونت‌آمیز در مورد دانشجویان دانشگاهی به انجام رسیده‌است که تنها ۲۰درصد آن‌ها توسط افراد ناشناس صورت گرفته‌است. بسیاری از این تجاوزات در قرار ملاقات‌ها به انجام رسیده‌است. سالانه در سراسر دنیا هزاران و شاید هم میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجوی دختر، قربانی تجاوزات جنسی پسران دانشجو یا دانش‌آموز می‌شوند بسیاری از این افراد مدعی هستند که آن‌ها به دلیل تهدید و فشار فیزیکی مردان مجبور به قبول برقراری ارتباط جنسی شده‌اند.[۱۸]

تعاریف گوناگونی برای تجاوز جنسی در اقصی نقاط دنیا و نیز برهه‌های مختلف تاریخی، ارائه شده‌است. تعریف تجاوز، در بسیاری متون قضایی، آمیزش (مقاربت) جنسی یا انواع دیگر روابط جنسی است که بدون رضایت فرد قربانی، از سوی شخص متجاوز بر او تحمیل می‌شود. سازمان ملل، آن را تحت عنوان «مقاربت جنسی بدون رضایت»، تعریف می‌کند؛ و سازمان جهانی سلامت، در سال ۲۰۰۲ تعریف «نفوذ به مقعد یا وولوا(vulva) همراه با اعمال زور و تحت اجبار، بوسیلهٔ آلت جنسی مردانه، سایر اندام‌های بدن یا یک شی» را ارائه داده‌است. از سوی دیگر، بعضی جوامع همچون آلمان، تعاریف جامع تری را بکار می‌برند که در آنها، الزامی برای مقاربت در تجاوز نیست؛ و دادگاه جنایی بین‌المللی برای رواندا ۱۹۹۸، تجاوز (rape) را «تجاوز فیزیکی با ماهیت جنسی، که به یک شخص تحت اجبار اعمال می‌شود»، تعریف می‌کند. در بعضی متون قضایی اصطلاح تجاوز (rape) با اصطلاحاتی همچون «رفتار خشونت‌آمیز جنسی» یا «رفتار جنایت آمیز جنسی»، جایگزین شده‌است. اما بسیاری از متون قضایی و کشورها، تجاوز را هم چنان آن دسته از اعمالی می‌دانند که شامل نفوذ آلت مردانه به واژن و سایر رفتارهای جنسی مرتبط، همراه با اعمال خشونت جنسی باشد. به عنوان مثال در برزیل، قانون، تجاوز جنسی را، سکس واژینال بدون رضایت فرد تعریف می‌کند؛ بنابراین، تجاوز به مرد، تجاوز مقعدی (Anal) و تجاوز دهانی (Oral)، مشمول این تعریف نمی‌شوند. FBI تعریف ذیل را برای تجاوز جنسی در گزارش جنایی سالانه خود آورده‌است: ارضای جنسی زن با اعمال زور و برخلاف میل او. در این تعریف، تجاوز، مقاربت (شامل نفوذ به واژن یا مقعد یا دهان توسط آلت تناسلی مرد یا سایر اندام‌های بدن یا یک شی)، با اجبار و عدم رضایت زن تفسیر می‌شود.

در تمام اظهارنظرات مربوط به تجاوز جنسی، عدم رضایت فرد قربانی، مورد توجه بسیار است.[۵] نیازی نیست که رضایت حتماً بیان شود بلکه می‌تواند از طریق شکل رابطهٔ طرفین یا زمینهٔ شکل‌گیری آن درک شود. اما عدم مخالفت مشخصا به معنی رضایت نیست. عدم رضایت ممکن است نتیجهٔ اجبار زیاد شخصی باشد که مرتکب تجاوز می‌شود، یا نتیجهٔ ناتوانی فرد قربانی در اعلام رضایت خود باشد (مانند زمانی که فرد خواب است، یا حالت عادی ندارد (مست) یا ناتوان ذهنی است).[۵][۱۹] قانون هم چنین ممکن است رضایت را در آمیزش‌های جنسی افراد زیر سن قانونی که قانوناً می‌توانند راضی به چنین روابطی با افراد بزرگسال‌تر از خود باشند، رد می‌کند. چنین مواردی گاهی «تجاوز قانونی» یا «آمیزش جنسی غیرقانونی یا نامشروع» خوانده می‌شوند. صرف‌نظر از اینکه آیا این روابط همراه با رضایت فرد زیر سن قانونی صورت می‌گیرد، چنین افرادی از نظر قانون در رابطه با شخص متجاوز ناتوان از اعلام رضایت برای سکس هستند. ممکن است با وجودی که فرد در ابتدا رضایت خود را برای سکس اعلام داشته، رضایتش را پس بگیرد، که در این صورت هر عمل جنسی که بعد از‍ پس گرفتن رضایت صورت گیرد، تجاوز محسوب می‌شود.

اجبار که تحت آن قربانی می‌تواند دچار فشار یا خشونت غیرقابل مقاومت شود یا به آن تهدید گردد و می‌تواند منجر به عدم مقاومت در برابر آمیزش شود، منتهی به فرض عدم رضایت می‌گردد[۱۹] اجبار می‌تواند فشار واقعی یا تهدیدی یا خشونت علیه قربانی یا کسی نزدیک به قربانی باشد. حتی باجگیری هم می‌تواند مشمول اجبار شود. سوءاستفاده از قدرت می‌تواند مشمول اجبار باشد. برای مثال در فیلیپین مردی که با زنی «به موجب دسیسه و فریب یا سوءاستفادۀ جدی از قدرت» آمیزش می‌کند، مرتکب تجاوز شده‌است.[۲۰] محکمه جنایی بین‌المللی برای رواندا در قضاوت برجسته‌اش به سال ۱۹۹۸ تعریفی از تجاوز را استفاده کرد که در آن از واژه «رضایت» استفاده نشده بود: «تعرض جسمی با ماهیت جنسی که به فردی تحت شرایط اکراه‌آمیز وارد شده‌است.»[۲۱]
تجاوز زناشویی که به عنوان تجاوز زوجی نیز شناخته می‌شود، سکس بدون رضایتی است که تجاوزگر در آن همسر قربانی است. در نتیجه نوعی از تجاوز شریک جنسی، خشونت خانگی و سوءاستفاده جنسی است. از منظر تاریخی، و هنوز هم در بعضی کشورها رضایت در عقد ازدواج پیش‌فرض بود و در نتیجه تجاوز زوجی را غیرممکن می‌کرد. با این وجود تجاوز زوجی امروزه توسط قراردادهای بین‌المللی محکوم می‌شود و به‌طور روزافزون عملی مجرمانه محسوب می‌شود. در ۲۰۰۶ تخمین زده شد که تجاوز زناشویی می‌تواند در ۱۰۴ کشور مورد تعقیب قضایی قرار گیرد. (در ۴ مورد از این کشورها، تجاوز زناشویی تنها زمانی می‌تواند مورد تعقیب قرار گیرد که زوجین از لحاظ قضایی از هم جدا شده‌اند)[۲۲]
و از سال ۲۰۰۶ چند کشور دیگر هم تجاوز زوجی را غیرقانونی کردند. در ایالات متحده، تجاوز زوجی در ۵۰ ایالت غیرقانونی است. اولین ایالتی که آن را غیرقانونی کرد داکوتای جنوبی در ۱۹۷۵[۲۳] و آخرین آن کارولینای شمالی در ۱۹۹۳ بود.[۲۴] سایر کشورهای در حال توسعه در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ آن را غیرقانونی کردند. در بسیاری از کشورها، مشخص نیست که آیا تجاوز زناشویی تحت قوانین معمول تجاوز تحت پیگرد قرار می‌گیرد یا نه. با این وجود، در نبود قانون تجاوز زوجی احتمال دارد که ممکن باشد که برای آنچه بالفعل تجاوز است با توصیف آن به عنوان آزار و اذیت آن را مورد پیگرد قرار داد.

چند نوع تجاوز وجود دارد که معمولاً با توجه به وضعیتی که در آن رخ می‌دهند، جنسیت یا ویژگی قربانی، و/یا جنسیت و ویژگی مجرم طبقه‌بندی می‌شود. انواع مختلف تجاوز شامل: تجاوز توسط آشنا، تجاوز دست جمعی، تجاوز زناشویی یا تجاوز زوجی، تجاوز به محارم، سوءاستفاده جنسی از کودکان، تجاوز در زندان، تجاوز جنگی و تجاوز از لحاظ قانونی است ولی به این موارد محدود نمی‌شود.[۲۴]

تجاوز خاکستری بنابر تعریف شکلی از درگیری جنسی است که «جایی میان رضایت و ممانعت» واقع می‌شود، زمانی که «هر دو طرف مطمئن نیستند که هر یک دقیقاً چه می‌خواهند» و میزان شیوع گستردهٔ آن نتیجه فقدان آگاهی و درک درست نسبت به مفهوم رضایت است.
بنابر تحقیقی که در انگلستان بر روی افراد ۱۴ تا ۲۵ سال انجام شده، تقریباً یک‌سوم دانش‌آموزان واقعاً چیزی در مورد رضایت در کلاس‌های توضیحات جنسی که شرکت در آن‌ها اجباری است یادنمی‌گیرند.
در واقع درصد زیادی از افراد مورد تجاوز قرار می‌گیرند چرا که آن‌ها دقیقاً نمی‌توانند به متجاوز بفهمانند که از این کار رضایت ندارند، از سوی دیگر اغلب متجاوزان فکر می‌کنند (یا ترجیح می‌دهند فکر کنند) که فردی که به او تجاوز می‌کنند مخالفتی با این کار ندارد و علی‌رغم ممانعت ظاهری، باطناً راضی است.
دکتر میشله دکر، استاد دانشگاه جانز هاپکینز در تحلیلی که بر گزارش سازمان ملل متحد در مورد تجاوز در شش کشور آسیایی نوشته می‌گوید: «تجاوز لزوماً این نیست که شخصی تفنگ را بر روی شقیقهٔ یک زن بگذارد» گزارش مزبور نشان می‌دهد مردم تمایل دارند رفتارها را با تعریف قانونی تجاوز یعنی داشتن رابطه جنسی با یک زن بدون رضایت وی هماهنگ کنند ولی از واژهٔ تجاوز استفاده نکنند. پروفسور دکر می‌گوید: مردم تمایل دارند فکر کنند تجاوز کاری‌ست که شخص دیگری انجام می‌دهد. نتایج تحقیق مزبور که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد نشان می‌داد درصد بالایی از مردان کشورهای آسیایی با انجام شکلی از تجاوز موافقت دارند.[۲۵]

اطلاعات بیشتر: علت‌های خشونت جنسی

هیچ نظریهٔ منفردی نیست که به‌طور قطعی انگیزه‌های تجاوز را توضیح دهد. انگیزه‌های متجاوزین می‌تواند چند عاملی باشد و مورد بحث هستند. چند عامل که پیشنهاد شده‌اند شامل: خشم، میل به قدرت، دیگرآزاری، ارضای جنسی[۲۶] و فشارهای تکاملی است.[۲۶]

قربانیان تجاوز می‌توانند به خاطر آزار و اذیت به شدت دچار آسیب شوند و امکان دارد که در عملکرد به همان کیفیتی پیش از تجاوز مثلاً به دلیل عدم تمرکز، الگوهای خواب و غذا خوردن دچار مشکل شوند. ممکن است که تحریکی یا عصبی باشند. پس از تجاوز، عادی است که قربانی اختلال استرس حاد را تجربه کند که شامل نشانه‌هایی مشابه نشانه‌های اختلال استرس پس از آسیب است مانند عواطف شدید و گاهی غیرقابل پیش‌بینی؛ و ممکن است در مواجهه با خاطرات آن حادثه مشکل داشته باشند.[۲۷][۲۸] در ماه‌های پس از تجاوز، این مشکلات می‌تواند شدید و ناراحت‌کننده باشند و قربانی را از آشکار کردن تجربه ناخوشایندشان نزد دوستان یا خانواده یا مراجعه به پلیس یا درخواست کمک پزشکی باز بدارند. نشانگان دیگر اختلال استرس حاد شامل این موارد می‌شود:

این افراد شدیداً بی‌حال و کسل به نظر می‌رسند.

در یک سوم تا یک دوم قربانیان این نشانه‌ها پس از ماه‌های اول ادامه پیدا می‌کند و درخور شرایط تشخیص اختلال استرس پس از آسیب می‌گردد.[۲۹][۳۰][۳۱] به‌طور کلی، تجاوز و آزار جنسی شایع‌ترین عوامل اختلال سندروم آسیب پس از حادثه در زنان هستند.[۳۰]

«مقصر دانستن قربانی» بدین معنی است که قربانی یک جرم را کاملاً یا تا حدودی در به وقوع پیوستن جرم مسئول بدانیم. در مورد تجاوز جنسی، این مفهوم اشاره دارد به تئوری دنیای عادل و این نگرش عمومی که برخی رفتارهای خاص قربانی (از قبیل لاس زدن یا پوشیدن لباس‌های تحریک‌کننده جنسی) ممکن است تجاوز جنسی را برانگیزد.[۳۲] در موارد افراطی، گفته می‌شود که قربانی فقط با متین رفتار نکردن خودش آن را فرا خوانده‌است. در بیشتر کشورهای غربی، حمایت از تحریک جنسی به عنوان یکی از علل کاهش خطرات تجاوز جنسی پذیرفته نمی‌شود.[۳۳] یک بررسی جهانی در مورد نگرش‌ها به خشونت جنسی که توسط انجمن جهانی تحقیقات بهداشت و درمان انجام شد نشان داد که مفهوم مقصر دانستن قربانی حداقل تا حدودی در اکثر کشورها پذیرفته شده‌است. در بعضی کشورها مقصر دانستن قربانی خیلی عمومی‌تر است و گاهی چنین تصور می‌شود که زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند، نامناسب رفتار کرده‌اند. معمولاً، این‌ها کشورهایی هستند که در آن‌ها شکاف اجتماعی عمیقی بین وضعیت و آزادی‌های فراهم شده زنان و مردان وجود دارد.[۳۴]

ام. بادی و آرتور جی. میلر در یک خلاصه از پژوهش‌های پیرامون باورهای نادرست در مورد تجاوز عنوان می‌کنند:
قربانیان تجاوز وقتی دیرتر در جریان تجاوز در برابر حمله مقاومت می‌کنند بیشتر سرزنش می‌شوند تا وقتی که زودتر مقاومت می‌کنند. (کوپر، ۱۹۹۶)، که به نظر می‌رسد به کلیشه‌ای اشاره می‌کند که می‌گوید این زنان مقاومت دروغین می‌کنند. (ملموث و براون، ۱۹۹۴؛ موهلنهارد و راجرز، ۱۹۹۸) یا به خاطر اینکه در تجربهٔ جنسی تا اینجا پیش رفته‌اند پس به دروغ مرد را تشویق کرده‌اند. در نهایت، این باور که وقتی قربانیان تجاوز توسط یک آشنا یا کسی که با او قرار داشته‌اند مورد تجاوز قرار می‌گیرند بیشتر سرزنش می‌شوند تا وقتی که تجاوز توسط یک ناشناس انجام می‌شود. (برای مثال. بل، کریلف، و لوتس، ۱۹۹۴؛ بریجز، ۱۹۹۱؛ بریجز و مک گریل، ۱۹۸۹؛ چک و ملموث، ۱۹۸۳؛ کانکر، شاهرولا، فرانکو، کونجو، و پینتو، ۱۹۹۱؛ لارماند و پپیتونه، ۱۹۸۲؛ تترالت و بارنت، ۱۹۸۷)، که به نظر می‌رسد از کلیشه‌ای برمی‌خیزد که از آن جایی‌که قربانیان متجاوز را می‌شناسند و شاید حتی با او سر قرار رفته‌اند واقعاً می‌خواهند سکس داشته باشند. به نظر می‌رسد پیام بنیانی این پژوهش این باشد که وقتی عناصر تجاوز کلیشه‌ای خاصی وجود داشته باشند احتمالاً قربانیان تجاوز مورد سرزنش واقع می‌شوند.

با این وجود، آن‌ها اظهار می‌کنند که «افراد ممکن است باورهای نادرست پیرامون تجاوز را بپذیرند و در عین حال اثرات منفی تجاوز را قبول داشته باشند.»[۳۵]
تعدادی از کلیشه‌ها در مورد نقش‌های جنسیتی می‌توانند در توجیه تجاوز نقش ایفا کنند. در مورد تجاوز مرد به زن، این کلیشه‌ها شامل این نظرات است که: قدرت مختص مردان است در حالی که زنان به درد سکس می‌خورند و کالایی بیش نیستند، اینکه زنان خواهان سکس اجباری و توسری خوری هستند،[۳۶] و اینکه تکانه‌ها و رفتارهای جنسی مردان غیرقابل کنترل است و باید ارضا شود.[۳۷] در مورد تجاوز زن به مرد، قربانی یا احتمالاً ضعیف فرض می‌شود یا در فرهنگ‌هایی که مردان با پیروزی‌های جنسی جایگاه کسب می‌کنند خوش شانس تصور می‌شود.

بیشتر زنانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند یا می‌خواهند این واقعه را از ذهن بیرون کنند یا مایل به آنچه که فرایند اهانت‌آمیز معاینه پزشکی، بازجویی پلیس و رسیدگی دادگاه می‌دانند، نیستند. فرایند قانونی اغلب مدت بسیار زیادی به طول خواهد انجامید؛ ممکن است قبل از این که دادگاه رأی بدهد هجده ماه از وقوع حادثه گذشته باشد. البته در ایران دادگاه رسیدگی‌کننده به جرایم منافی عفت علنی نیست مطابق ماده ۱۸۸ قانون دادرسی کیفری محاکمات دادگاه علنی است به استثنای موارد زیر به تشخیص دادگاه:

بیش از نیمی از تجاوزات جنسی، به‌طور خود به خودی اتفاق نمی‌افتند، بلکه حداقل تا اندازه‌ای از پیش برنامه‌ریزی شده‌اند. تجاوز جنسی با سلطه و قدرت مرتبط است؛ اکثر تجاوزگران جنسی تنها هنگامی می‌توانند از نظر جنسی تحریک شوند که قربانی را دچار وحشت و خفت نموده باشند؛ عمل جنسی خود اهمیت کمتری دارد. زنان و دخترانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند این واقعیت را تا به هنگام ازدواج پنهان می‌کنند و هنگام ازدواج شریک جنسیشان از پارگی پردهٔ بکارت مطلع می‌شود و گمان بر آن می‌برد که همسرش خیانت کرده‌است. درصدی از طلاق‌ها به دلیل این واقعیت تلخ می‌باشد.

خشونت جنسی خصوصاً تجاوز جنسی، جزو جرائمی در نظر گرفته می‌شود که کمتر گزارش می‌شود (انجمن پزشکی آمریکا، ۱۹۹۵).[۳۸] لذا تعداد تجاوزهای جنسی گزارش شده از میزان‌های شیوع و بروز آن کمتر است[۳۹](Walby and Allen,200۴).
ملزومات قانونی برای گزارش تجاوز جنسی بسته به صلاح‌دید دادگاه‌ها تغییر می‌کند، هر کدام از ایالات آمریکا ممکن است ملزومات متفاوتی داشته باشند [۴۲]، در حالی که سایر کشورها ممکن است محدودیت‌های سختگیرانه کمتری داشته باشند.[۴۰]

از آنجا که اکثر موارد تجاوز جنسی توسط افراد آشنا با قربانی اتفاق می‌افتد، شروع و ادامه تحقیقات در مورد تجاوز جنسی به خواست، توانایی گزارش و توصیف آن توسط قربانی بستگی دارد.
شواهد بیولوژیک از قبیل منی، خون، ترشحات واژینال، بزاق و سلول‌های اپیتلیال واژن (که معمولاً توسط کیت تجاوز جنسی جمع‌آوری می‌شود) ممکن است در آزمایشگاه جرم شناسی مشخص شده و از نظر ژنتیکی بررسی شود. اطلاعات به دست آمده از آنالیزها عموماً می‌تواند مشخص کند آیا رابطه جنسی اتفاق افتاده است، و اطلاعاتی از موقعیت حادثه به دست دهد و با نمونه‌های مرجع بیماران و مظنونین مقایسه شود.[۴۱]

در انگلستان، آمار موارد تجاوز جنسی گزارش شده یک کاهش پیش‌رونده در میزان محکومیت را نشان می‌دهد، به‌طوری‌که در سال ۲۰۰۲ به کمترین حد خود یعنی ۵٫۶٪ رسید. دولت نگرانی خود را از افزایش سالیانه موارد گزارش شده تجاوز جنسی ابراز کرده و متعهد شده به این «شکاف عدالت» رسیدگی کند (Home office, 2002a). [۷

از آن جایی‌که خشونت جنسی تمام بخش‌های جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، پاسخ به آن فراگیر است. پاسخ‌ها می‌توانند این‌گونه دسته‌بندی شوند: راه‌های فردی، پاسخ‌های درمانی، تلاش‌های مبتنی… بر جامعه و فعالیت‌هایی جهت جلوگیری از سایر انواع خشونت جنسی.
«بهبودی پس از تجاوز جنسی مفهومی پیچیده و پربحث است»[۴۲]
گروه‌های حمایتی که معمولاً از طریق سازمان‌های «مادر» قابل دسترسی هستند (لیست موسسات ضد خشونت جنسی در آمریکا را ببینید) به وفور یافت می‌شوند و شامل چند گروه آنلاین هم می‌گردند.

بزرگ‌ترین و دقیق‌ترین مطالعهٔ موجود زیر نظر وزارت داخلی بریتانیا انجام شده که برپایهٔ ۲٬۶۴۳ پروندهٔ آزار جنسی بوده‌است. (Kelly, Lovett, and Regan, 2005). در بین این پرونده‌ها ۸٪ موارد توسط ادارهٔ پلیس به عنوان گزارش دروغ طبقه‌بندی شده بودند. به هر حال متوجه شدند که بعضی از این طبقه‌بندی‌ها صرفاً براساس قضاوت شخصی بازپرسان پلیس و با تخلف از ضوابط رسمی مشخص کردن ادعای دروغین بوده‌است.
کاوش دقیق‌تر این دسته، با اعمال قوانین وزارت داخلی برای محاسبهٔ ادعای دروغین و جدا کردن پرونده‌هایی که تأیید داشتن شرایط آن‌ها مشکوک بود، باعث کاهش درصد گزارش‌های دروغین به ۳٪ شد. پژوهش‌گران نتیجه گرفتند که: «نمی‌توان ارزش اسمی تمام موارد مشخص شده توسط پلیس را تعیین کرد» و اینکه: «پیگردکنندگان و افسران پلیس در مورد ادعاهای دروغ تخمین حد بالا می‌زنند.» علاوه بر این، اضافه کردند:

مصاحبه‌های پلیس و پاسخ‌های شاکیان نشان می‌دهد که، با وجود توجه به مراقبت از قربانی، حتی در بین آن‌ها که در بازپرسی تجاوز جنسی خبره هستند، همچنان نوعی فرهنگ بدگمانی در بین نیروی پلیس وجود دارد. همچنین تمایلی برای وصل ادعاهای دروغ با مواردی که شاکی بی‌خیال شده و شکایتش را پس‌گرفته‌است، وجود دارد، انگار که در تمام این موارد هیچ آزار جنسی رخ نداده است. این فرهنگ بازپرسی‌ای را ایجاد می‌کند که در آن بر روی عواملی تأکید می‌شود که ممکن است اجازهٔ مشخص کردن یک شکایت به عنوان ادعای دروغ را بدهند، به جای اینکه تحقیق دقیقی انجام شود که در آن شواهد جمع‌آوری شده، ارزیابی شوند.[۴۳][۴۴]

گزارش‌های اف‌بی‌آی مرتباً رقم اتهام‌های تجاوز جنسی «بی‌اساس» را ۸٪ اعلام می‌کنند. رقم «بی‌اساس» برای تجاوزهای جنسی زوری از همهٔ دیگر جرم‌های شاخص بیشتر است. نرخ متوسط گزارش‌های بی‌اساس برای جرایم شاخص ۲٪ است.[۴۶] به‌هرحال «بی‌اساس» با ادعای دروغین به یک معنا نیست[۴۷] و آن‌طور که بروس گروس (Bruce Gross) از ژورنال بازپرس دادگاهی (Forensic Examiner) توضیح می‌دهد:

این آمار تقریباً بی‌معناست، چون خیلی از حوزه‌های قضایی که اف‌بی‌آی از آن‌ها داده‌های جرم‌ها را جمع‌آوری می‌کند، از تعاریف یا معیارهای مختلفی برای «بی‌اساس» استفاده می‌کنند؛ بنابراین، یک گزارش تجاوز جنسی ممکن است به عنوان «بی‌اساس» طبقه‌بندی شود (به جای تجاوز زوری) زیرا قربانی مورد نظر برای پی‌گیری شکایت از مظنون تلاش نکند، یا اگر مرتکب مورد نظر از زور فیزیکی یا اسلحه به هر نوع استفاده نکند، یا اگر قربانی مورد نظر دچار هیچ آسیب فیزیکی نشده باشد، یا اگر قربانی موردنظر پیش‌تر یک رابطهٔ جنسی داشته بوده باشد. به همین شکل، یک گزارش ممکن است بی‌اساس فرض شود، اگر هیچ مدرک فیزیکی وجود نداشته باشد، یا ناهم‌خوانی زیادی بین بیان‌های متهم‌کننده و آنچه که شواهد نشان می‌دهند وجود داشته باشد. از این‌رو، اگر چه بعضی از پروندهٔ تجاوز جنسی بی‌اساس ممکن است دروغین یا ساختگی باشند، همهٔ پرونده‌های بی‌اساس دروغین نیستند.[۴۸]

عموماً این گونه گزارش شده‌است که حدود ۲ درصد از پرونده‌های گزارش‌های تجاوز جنسی، تهمت بوده‌اند. در یک مرور آکادمیک در مجلهٔ «لویولای مرور قوانین لس‌آنجلس»، ادوارد گرییر نتوانست منابع دست‌اولی برای این رقمی که این‌قدر همه‌جا گفته می‌شود پیدا کند.[۴۹]

مروری در سال ۲۰۰۶ توسط فیلیپ رومنی در مجلهٔ حقوق کمبریج چند مطالعه را یافت که این رقم را حدود ۲٪ اعلام می‌کردند ولی فقط یک مطالعهٔ کوچک (۵۴۵ موردی) بود که می‌توانست منبع رقمِ ۲٪ باشد.[۵۰] و همچنین در مورد روش‌شناسی این مطالعه‌ها ابراز شک کرد.[۵۱]

جامعه‌شناس دانشگاه پوردو (به انگلیسی: Purdu) به نام اوگن کانین (به انگلیسی: Eugene Kanin) گزارش‌های تجاوز جنسی را در یک شهر کوچک تقریباً غربی بین سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۸۷ خلاصه کرد و دریافت که ادارهٔ پلیس ۴۱٪ از ۱۰۹ مورد گزارش‌های آزار جنسی را دروغین تشخیص داده بود. ادارهٔ پلیس به همهٔ شاکی‌های تجاوز جنسی پیشنهاد جدی استفاده از دستگاه دروغ‌سنج را داده بود. دیوید لیزاک (به انگلیسی: David Lisak) این‌گونه استدلال می‌کند(۲۰۰۷) که کار «کانین» یک مطالعهٔ پژوهشی نیست، چرا که تنها از نظرات افسرهای پلیس استفاده می‌کند، بدون این‌که هیچ جستجوی دیگری را خودش انجام دهد و این کار یک «قطعه نظر تحریک‌کننده‌است، اما پژوهش علمی مسئلهٔ گزارش دروغین تجاوز جنسی نیست» و «مطمئناً نباید از به عنوان ادعایی در مورد پایه‌های علمی برای موضوع فراوانی ادعاهای دروغین استفاده کرد.[۵۲][۵۳] همین‌طور، جان بنکرافت (به انگلیسی: John Bancroft) ادعا می‌کند که جستجویی که بر روی ادبیات مربوط به گزارش‌های دروغین تجاوز جنسی، انجام شده، مشخص می‌کند که رقم ۴۱٪ که به شکلی غیرمعمول زیاد است.[۵۴] کانین ادعا می‌کند که «شاکی باید تأیید کند که تجاوز جنسی‌ای اتفاق نیافتاده‌است. او تنها کسی است که می‌تواند ادعای تجاوز جنسی دروغین است». لیزاک (به انگلیسی: Lisak)، کانین را متهم می‌کند که نظرات ادارهٔ پلیس را بدون جستجوی بیشتر به عنوان واقعیت در نظر گرفته‌است:

کانین هیچ تلاشی را برای سیستمیزه کردن «سنجش» اش از گزارش‌های پلیس، نشان نمی‌دهد۰- مثلاً با فهرست کردن جزئیات یا فاکت‌هایی که برای «سنجش» معیارهایی استفاده کرده که پلیس از آن‌ها برای نتیجه‌گیری استفاده می‌کند. همچنین هیچ تلاشی نشان نمی‌دهد که سنجش‌اش از آن گزارش‌ها را با سنجش پژوهش مستقل دیگری مقایسه کند تا تحلیل اعتبار سنجی ایجاد کند. این قانون اصلی علم را نقض می‌کند، قانونی که که برای این طراحی شده‌است که اطمینان ایجاد کند که مشاهده‌ها صرفاً بازتاب سوگیری مشاهده‌گر نیستند. […] [دکتر کانین] صرفاً نظرات افسران پلیس را تکرار می‌کند که نتیجه گرفتند که پرونده‌های مورد نظر ادعای دروغین بودند.

لیزاک بعدتر در سال ۲۰۱۰ پژوهش خودش را در زمینهٔ خشونت علیه زنان منتشر کرد، که در آن نرخ ادعاهای دروغین را ۵٫۹٪ به دست آورد.

همچنین ببینید: تخمین‌ها از خشونت سوپرجنسی

یک گزارش ایالات متحده که توسط منابع دولتی تألیف شده‌است نشان داد که بیش از ۲۵۰٬۰۰۰ پرونده تجاوز یا اقدام به تجاوز سالانه توسط پلیس ثبت شده‌است. دادهٔ گزارش شده از ۶۵ کشور جمع‌آوری شد.[۵۵]
در ۲۰۰۷، ۴۰٪ از ۶۰٬۴۲۷ گزارش تجاوز به عنف با دستگیری یا «شرایط استثنایی» نهایی شد. شرایط استثنایی به وضعیت‌هایی اشاره می‌کند که قربانی از ارائه اطلاعات یا کمک ضروری جهت صدور حکم دستگیری امتناع می‌کند، متهم پیش از دستگیری می‌میرد، یا نمی‌توان متهم را از ایالت دیگر استرداد کرد.[۵۶]
در هر دو دقیقه یک زن در آمریکا مورد آزار جنسی قرار می‌گیرد، در هند در هر بیست و دو دقیقه به یک زن تجاوز جنسی می‌شود و در هر یک دقیقه یک نفر در کنگو مورد تجاوز قرار می‌گیرد.[۲۵]
بر خلاف باور همگانی، تجاوز در خارج از خانه‌ها بسیار نادر است. بر اساس نتایج یک تحقیق بیش از دو سوم همه موارد مربوط به تجاوز در منزل شخصی رخ می‌دهد. (در دو سوم موارد قربانی مهاجم را می‌شناسد). بر اساس نتایج این تحقیق ۳۱ درصد تجاوزها در خانه‌های متجاوزان، ۲۷ درصد در خانه‌های قربانیان، و ۱۰ درصد در خانه‌های مشترک قربانیان و متجاوزان اتفاق می‌افتند. علاوه بر خانه‌ها، ۷ درصد تجاوزها در مهمانی، ۷ درصد در وسایل نقلیه، ۴ درصد بیرون از خانه و ۲ درصد در بارها، روی می‌دهند.[۲۵]
۴۴ درصد موارد تجاوز جنسی زیر ۱۸ سال و در نهایت ۸۰ درصد کسانی که مورد هدف تجاوز جنسی قرار می‌گیرند تا زیر ۳۰ سال سن دارند.[۵۷]

نظرسنجی امنیت زنان استرالیایی که توسط دایرهٔ آمار در ۱۹۹۶ انجام شد شامل نمونه تصادفی از ۶٬۳۰۰ زن ۱۸ سال و بیش از آن بود. این نظرسنجی این یافته را بدست آورد که شیوع آزار جنسی در ۱۲ ماه گذشته ۱٫۹ درصد بوده‌است. مردان آشنا بیش از دو سوم مهاجمین را تشکیل می‌دادند. تنها ۱۵٪ از زنان آزار دیده در نمونه به پلیس گزارش کرده بودند.[۵۸]

نهادهای غیردولتی محلی و بین‌المللی تخمین می‌زنند که در کامبوج تجاوز معمول است،[۵۹] ولی تنها اقلیت بسیار کوچکی از این آزارها گزارش می‌شود که علت آن انگ اجتماعی همراه با قربانی جرم جنسی به ویژه از دست دادن باکرگی قبل از ازدواج {بدون توجه به چگونگی آن} می‌باشد.[۶۰] از نوامبر ۲۰۰۸ تا نوامبر ۲۰۰۹، پلیس ۴۶۸ مورد تجاوز، اقدام به تجاوز و مزاحمت جنسی را ثبت کرده‌است که نسبت به سال پیش از آن رشد ۲٫۴ درصدی داشته‌است.[۶۱] شکستن سکوت-خشونت جنسی در کامبوج، گزارشی است که توسط سازمان عفو بین‌الملل تهیه و در سال ۲۰۱۰ منتشر گردیده‌است و وضعیت خشونت جنسی در کامبوج را بررسی می‌کند. این گزارش دریافته‌است که در تجاوزات گزارش شده که اقلیت اندکی هستند، پاسخ بسیار معمول مسئولین ضابط قضایی که شامل پلیس و کارکنان دادگاه می‌شوند این است که یک «توافق» فراقانونی میان قربانی و مجرم (یا خانواده هایشان) تنظیم می‌کنند که در آن متجاوز مبلغی پول می‌پردازد که میان مسئولین و قربانی (و خانواده‌اش) تقسیم می‌شود و پس از آن قربانی هرگونه شکایت کیفری علیه مجرم را پس می‌گیرد و مدعی‌العموم پرونده را می‌بندد. زمانی که به یک تجاوز رسیدگی می‌شود، معمولاً از شاکی انتظار می‌رود که مبلغی بیش از حد معمول به مسئولین بپردازد تا مطمئن شود که دادگاه پرونده را پیگیری می‌کند، در غیر این صورت روند دادرسی کند است و ممکن است بیش از ۲ سال برای هر نوع نتیجه‌ای به طول انجامد. در طول دورهٔ پیش از دادرسی، همیشه این خطر وجود دارد که خانواده مجرم به جهت اینکه تبرئه یا کاهش مجازاتش را تضمین کنند، رشوه بدهند.[۶۲]

معتبرترین پژوهش در این حوزه از سوی مرکز آماری کانادا در سال ۱۹۹۲ انجام شد که شامل ۱۲٬۳۰۰ نمونهٔ تصادفی از زنان کانادایی بود (Johnson and Sacco, 1995). یافته‌های این پژوهش حاکی از این بود که از هر ۳ زن یکی از آن‌ها آزار جنسی را تجربه کرده بود [مورد شک- بحث] و تنها ۶٪ از این موارد به پلیس گزارش شده بود.[۶۳]
مجازات زن زناکار در اسلام

در کنگوی شرقی، شیوع و شدت تجاوز و دیگر اشکال خشونت جنسی به عنوان بدترین موارد در دنیا گزارش شده‌است.[۶۴] برآورد می‌شود که هم‌اکنون در جمهوری دموکرات کنگو حدود ۲۰۰٬۰۰۰ قربانی زندگی می‌کنند که از تجاوز جنسی جان سالم به در برده‌اند.[۶۵][۶۶] یک پژوهش اخیر اعلام می‌کند سالانه بیش از ۴۰۰٬۰۰۰ زن در جمهوری دموکرات کنگو مورد تجاوز جنسی واقع می‌شوند.[۶۷] تجاوز جنسی هنگام جنگ (تجاوز جنسی جنگی) در جمهوری دموکرات کنگو اغلب از سوی مفسران به عنوان «اسلحهٔ جنگ» یاد می‌شود. Louise Nzigire، مددکار اجتماعی اهل کنگو می‌گوید «هدف این خشونت نابودی جمعیت بود». او همچنین اظهار می‌کند تجاوز جنسی «یک سلاح ساده و ارزان در دست تمام گروه‌های درگیر جنگ بوده‌است، سلاحی که بسیار آسان تر از گلوله و بمب قابل دست یابی است».

آفریقای جنوبی یکی از بالاترین میزان‌های شیوع تجاوز جنسی به اطفال در جهان را دارد، به‌طوری‌که در سال ۲۰۰۰ بیشتر از ۶۷۰۰۰ مورد تجاور جنسی به کودکان گزارش شد و گروه‌های حمایتی بر این باورند که موارد گزارش نشده می‌تواند تا ۱۰ برابر بیشتر باشد.[۶۸] در سال ۲۰۰۱، یک شیرخوار ۹ ماهه مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و احتمالاً به خاطر عدم تحمل درد از هوش رفت.[۶۹] یک شیرخوار ۹ ماهه دیگر بعد از اینکه توسط مادر نوجوانش رها شد، توسط ۶ مرد ۲۴ تا ۶۶ ساله مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. یک دختر ۴ ساله بعد از تجاوز جنسی توسط پدرش مرد. یک دختر ۱۴ ماهه توسط دو عمویش مورد تجاوز جنسی قرار گرفت. در فوریه ۲۰۰۲، گزارش شد که یک شیرخوار ۸ماهه توسط ۴ مرد مورد تجاوز گروهی قرار گرفت. یک نفر متهم شد. شیرخوار به اعمال جراحی ترمیمی وسیعی نیاز پیدا کرد. جراحات این شیرخوار آنقدر وسیع بود که سبب افزایش توجه به تعقیب قانونی شد.[۷۰] یک عامل مؤثر در تشدید کودک آزاری، این باور غلط همه گیر در آفریقای جنوبی ست که ایجاد رابطه جنسی با یک باکره ایدز را درمان می‌کند.[۷۱][۷۲]
یک سوم از ۴۰۰۰ زنی که توسط انجمن اطلاعات، توانمندسازی و شفافیت مورد سؤال قرار گرفتند بیان کردند که طی سال گذشته مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند.[۷۳] در یک مطالعه جدید که توسط شورای تحقیقات پزشکی (MRC) انجام شد، بیشتر از ۲۵٪ از مردان آفریقای جنوبی که مورد سؤال قرار گرفتند اقرار کردند یک نفر و تقریباً نیمی از آن‌ها بیشتر از یک نفر را مورد تجاوز جنسی قرار داده‌اند.[۷۴][۷۵] در یک مطالعه دیگر که در سال ۲۰۱۰ توسط بنیاد تحقیقات پزشکی تحت حمایت دولت انجام شد، بیشتر از ۳۷٪ از مردان استان گوتنگ بیان کردند که زنی را مورد تجاوز قرار داده‌اند. ۷٪ از این ۴۷۸ مرد مورد بررسی گفتند که در تجاوز گروهی شرکت کرده‌اند.[۷۶] یک تحقیق بین بچه‌ها مشخص کرد که ۱۱٪ از پسرها و ۴٪ از دخترها شخصی را مجبور به رابطه جنسی با خود کرده‌اند، در حالی که در یک تحقیق دیگر در شهرستان سوتو که بین ۱۵۰۰ دانش آموز انجام شد، یک چهارم از کل پسرهای مورد مصاحبه بیان کردند از تجاوز جنسی گروهی (jackrolling) لذت برده‌اند.[۷۷][۷۸]

بر اساس یک گزارش خبری که در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۷ از شبکه بی‌بی‌سی پخش شد، ۸۵۰۰۰ زن در سال قبل از آن در انگلستان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند که این معادل ۲۳۰ مورد در روز است. بر طبق این گزارش یک دویستم زنان انگلیسی در سال ۲۰۰۶ مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. این گزارش همچنین نشان داد که تنها ۸۰۰ نفر در آن سال به خاطر تجاوز محکوم شدند.[۷۹][۸۰]

اداره آمار وزارت دادگستری آمریکا (۱۹۹۹) تخمین زد که ۹۱٪ از قربانیان تجاوز زن و ۹٪ مرد هستند و ۹۹٪ از متجاوزین مرد هستند.[۸۱] روی هم رفته بعضی از انواع تجاوز جنسی از گزارش‌های رسمی حذف می‌شوند، (برای مثال در تعریف FBI همه انواع تجاوز به جز تجاوز به زور به زنان حذف می‌شود) زیرا شمار زیادی از تجاوزهای جنسی حتی اگر جزو موارد قابل گزارش باشند گزارش نمی‌شوند و همچنین موارد زیادی از تجاوزهایی که به پلیس گزارش می‌شوند منجر به پیگرد قانونی نمی‌شوند.[۸۰] بر اساس اسناد Criminal Victimization (میزان قربانی شدن واقعی) وزارت دادگستری آمریکا، در سال ۲۰۰۵ به‌طور کلی ۱۹۱۶۷۰ تجاوز یا خشونت جنسی گزارش شده‌است.[۸۲] تنها ۱۶٪ از تجاوزهای و خشونت‌های جنسی به پلیس گزارش می‌شوند. (تجاوز جنسی در آمریکا: گزارشی به ملت. ۱۹۹۲ و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، ۲۰۰۰a)[۸۳][۸۴]] بدون در نظر گرفتن موارد گزارش نشده، تنها ۵٪ متجاوزان جنسی حداقل یک روز را در زندان می‌گذرانند.[۸۵] یک ششم زنان آمریکایی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند.[۸۶] بیشتر از یک چهارم زنان در سنین کالج تجربه مورد تجاوز قرار گرفتن از سن ۱۴ سالگی را ذکر می‌کنند.[۸۷]

وزارت دادگستری ایالات متحده، آمار جنایتهای مربوط به تجاوز جنسی را تنها میان مردمی که بر اساس سفید یا سیاه پوستی طبقه‌بندی شده‌اند، جمع‌آوری می‌کند. گزارش‌های جرم‌های همگون (Uniform Crime Reports)، اغلب اسپانیایی‌ها را در دستهٔ «سفید» طبقه‌بندی می‌کند.[۸۸]
طبق گزارش‌های اعلام شده در سال ۲۰۰۶، ۱۹۴٬۲۷۰ سفید پوست و ۱۷٬۹۲۰ سیاه پوست، قربانیان تجاوز یا حملات جنسی بوده‌اند. به گفتهٔ آنتونی والش، «داده‌های مربوط به تجاوز جنسیِ گری له‌فری(Gary LaFree’s)، برای مدت ۴۵ سال، نشان می‌داد، بطور متوسط سیاه پوستان اغلب در حدود ۲۵/۶ برابر بیشتر از سفید پوستان در جرم‌های مربوط به تجاوز جنسی دستگیر می‌شوند»[۸۸]
استفاده از مواد مخدر، به ویژه الکل، غالباً در تجاوز جنسی نقش دارد. یک تحقیق (تنها مربوط به تجاوزات جنسی که در آن‌ها قربانیانِ زن یا کسانی که از طریق تلفن در معرض تجاوز قرار گرفتند) جزئیات مربوط به روش‌های به‌کار گرفته شده را گزارش می‌داد.
در ۴۷ درصدِ اغلب تجاوزات، هم قربانی و هم مجرم، الکل مصرف کرده بودند. تنها در ۱۷ درصد موارد، فقط مجرم نوشیده بود. در ۲۹ درصد تمامی موارد، نه مجرم و نه قربانی الکل مصرف نکرده بودند.[۸۹]
بر خلاف باور همگانی، تجاوز در خارج از خانه‌ها بسیار نادر است. بیش از دو سوم همهٔ موارد مربوط به تجاوزات در خانهٔ شخصی رخ می‌دهد. ۳۱ درصد در خانه‌های متجاوزان، ۲۷ درصد در خانه‌های قربانیان، و ۱۰ درصد در خانه‌های مشترک قربانیان و متجاوزان، رخ می‌دهد. علاوه بر خانه‌ها، ۷ درصد تجاوزها در مهمانی‌ها، ۷ درصد در وسایل نقلیه، ۴ درصد بیرون از خانه و ۲ درصد در بارها، روی می‌دهند.[۸۹] ۵۹ درصدِ موارد تجاوز در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵، برای اجرای قانون، گزارش نشده‌اند.[۹۰][۹۱] در واقع، مطالعات ارقام گوناگون زیر را نشان می‌دهد: (جدول)

تا کنون بیشتر مطالعات و گزارش‌های پیرامون تجاوز جنسی محدود به نوع مرد به زن بوده‌است. تحقیق در مورد تجاوز مرد به مرد و زن به مرد به تازگی آغاز شده‌است. بر اساس اظهارات روانپزشک دکتر سارا کروم، کمتر از یک دهم موارد تجاوز مرد به مرد گزارش شده‌است. به عنوان یک گروه، قربانیان مذکر تجاوز جنسی، توسط هر کدام از دو جنس که مورد تجاوز قرار بگیرند، حمایت و خدمات کمتری دریافت می‌کنند، و سیستم‌های قضایی آمادگی لازم برای مقابله با این نوع جرم را ندارند.[۹۲] دنوو (۲۰۰۴) بیان می‌کند که واکنش‌های اجتماعی به مسئله «زنان به عنوان عامل خشونت جنسی» مبتنی بر انکار گسترده زنان به عنوان متجاوزان بالقوه جنسی می‌باشد که خود می‌تواند ابعاد واقعی این مشکل را پنهان کند.[۹۳] با توجه به این دلایل، قابل تصور است که این مسئله به مراتب کمتر گزارش شود و علت احتمالی آن همین سوگیری اجتماعی است.[۹۴] بعضی از کدهای قانونی در مورد تجاوز جنسی علیه زنانی که مردان را مورد تجاوز قرار می‌دهند کاربرد ندارند چرا که تجاوز جنسی عموماً به صورت عمل دخول متجاوز تعریف می‌شود.[۹۵] در سال ۲۰۰۷، پلیس آفریقای جنوبی مواردی از تجاوز زنان به مردان جوان را مورد بررسی قرار داد.[۹۶] در مورد تجاوز زن به زن تحقیقات اندکی انجام شده‌است.

در تاریخ باستان، تجاوز بیش از آنکه به عنوان یک نوع اذیت و آزار علیه زن تلقی شود یک جرم مالکیتی جدی علیه مردی بود که آن زن به او تعلق داشت که معمولاً پدر یا شوهرش بود. از دست دادن بکارت مخصوصاً یک مسئله جدی بود. آسیبی که به جهت از دست رفتن بکارت وارد می‌آمد، بر امیدهای کاهش‌یافتهٔ زن در پیدا کردن شوهر و در بهای عروس منعکس می‌شد. این موضوع به ویژه در مورد دوشیزه‌های نامزد دار ملموس بود که از دست رفتن پاکدامنی به عنوان وضعیتی تلقی می‌شد که ارزش او را به شدت نزد شوهر آینده‌اش می‌کاست. در چنین مواردی، قانون نامزدی را باطل می‌کرد و از متجاوز غرامت مالی طلب می‌کرد که به خانوادهٔ زن که «کالاهایش» «آسیب» دیده بودند پرداخت می‌شد.[۹۷] طبق قانون کتاب مقدس، در صورت توافق پدر دختر، به جای مجازات مدنی، ممکن بود متجاوز وادار شود با آن زن مجرد ازدواج کند. این وضع به خصوص در قوانینی که در جرم تجاوز، عدم رضایت زن را به عنوان یک عنصر ضروری به حساب نمی‌آورد متداول بود و در نتیجه این جرم را به دو دسته تقسیم می‌کرد، یکی تجاوز به معنی امروزی و دیگری به عنوان شیوه‌ای که مرد و زن به وسیلهٔ آن خانواده‌هایشان را مجبور می‌کردند تا به آن‌ها اجازهٔ ازدواج بدهند (مراجعه کنید به تثنیه. ۲۹–۲۸: ۲۲)

خود واژه rape (تجاوز) از فعل لاتین rapere ریشه گرفته‌است: گرفتن یا ستاندن به زور. این کلمه ابتدا هیچ دلالت جنسی نداشت و هنوز هم در انگلیسی به معنای عام استفاده می‌شود. تاریخچهٔ تجاوز و تغییرات معنایی آن واقعاً پیچیده‌است. در قانون روم، تجاوز به عنوان نوعی crimen vis «جرم تهاجمی» دسته‌بندی شده بود.[۹۸][۹۹] برخلاف دزدی یا سرقت، یک «خطای اجتماعی» injuria publica دربرابر «خطای شخصی» injuria privitia نامیده می‌شد.[۱۰۰] آگوستوس سزار اصلاحاتی در مورد جرم تجاوز را طبق مصوبه تهاجم Lex Iulia de vi publica قانونی کرد که نام خانوادگی اش Iulia را همراه دارد. طبق این مصوبه و نه مصوبه زنای Lex Iulia de adulteriis بود که روم این جرم را پیگرد قضایی می‌کرد.[۱۰۱] امپراتور یوستی‌نیانوس ادامهٔ استفاده از مصوبه این جرم جهت پیگرد تجاوز در قرن ۶ام در امپراتوری روم شرقی را تأیید کرد.[۱۰۲] تا اواخر دورهٔ باستان، عبارت کلی raptus به ربایش، گریختن با معشوق، سرقت یا تجاوز به معنای امروزی آن اشاره کرده بود. ابهام در مورد این عبارت منجر شد مفسرین کلیسایی قانون، میان raptus seductionis (گریختن با معشوق بدون اجازه والدینی) و raptus violentiae (هتک ناموس) تفاوت قائل شوند. هر دو نوع raptus مجازات مدنی و احتمالاً طرد اجتماعی برای خانواده و روستایی که زنان ربوده شد را می‌پذیرفت به همراه داشت، گرچه raptus violentiae منجر به مجازات‌های قطع عضو و یا مرگ هم می‌شد.[۱۰۳]

از دوران کلاسیک مصر و یونان باستان تا دوره‌های استعمار، تجاوز جنسی همراه با ایجاد عمدی حریق، خیانت و قتل، از جمله جرم‌های پایتخت بودند. «آن دسته از ارتکاب تجاوزهای جنسی که به ظاهر بی‌رحمانه، اغلب خون‌آلود، و در مواقعی نمایشی(spectacular) بودند، طیف وسیعی از مجازات‌های پایتخت را تشکیل می‌داد.» در قرن دوازده، شاهمردان قربانیان(kinsmen of the victim) این پیشنهاد را به منظور اجرای مجازات خودشان می‌دادند: «در انگلستان در اوایل قرن چهاردهم، قربانیِ تجاوز می‌تواند در ازای جرم انجام شده، درآوردن چشم یا قطع بیضهٔ مجرم را طلب کند».[۱۰۴]
The ius primae noctis («قانون شب اول») بخشی است که در حال حاضر به‌طور شایعی در توصیف ادعای حقِ قانونی اجازهٔ شاهان برای برداشتن بکارت دختر قبل از ازدواج او، بکار می‌رود. شواهد بسیار کمی (یا بدون شواهد تاریخی)، از قرون وسطی، برای حمایت از این ایده، وجود دارد، و اینچنین برمی‌آید که تا به حال چنین حقی وجود نداشته‌است.[۱۰۵][۱۰۶]
عالم الهیات قرون وسطی، توماس آکویناس استدلال می‌کرد که تجاوز جنسی، هر چند که گناه بود ولی بسیار کمتر از استمناء یا قطع مقاربت، پذیرفتنی بود، بدین علت که این جرم به ایجاد سکس می‌انجامد در حالی که سایر اعمال، هدف روابط جنسی را به خطر می‌انداخت.[۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹]
در طول استعمار آمریکا، تجاوز به زنان بومی که بت‌پرست یا غیر مسیحی بودند، تحت قوانین اسپانیا جرم محسوب نمی‌شد.[۱۱۰][۱۱۱]

شواهد بسیار کمی (یا بدون شواهد تاریخی)، از قرون وسطی تا تقریباً همین اواخر، حاکی از این است که دستگاه عدالت کیفری بسیاری از کشورها، به‌طور گسترده‌ای، برای قربانیان تجاوز جنسی، ناعادلانه بوده‌است. ترکیبی از کلیشه‌های جنسی و قوانین رایج، هردو،… تجاوز جنسی را به عنوان یک «دادرسی کیفی که در آن قربانی و رفتار او به جای عمل متهم محاکمه می‌شد» می‌ساخت.[۱۱۲] و این در حالی بود که در سایر قوانین، پرداختن به این جرم را به تمامی حذف کرده بودند.[۱۱۳]
از سال ۱۹۷۰، در میزان درک تجاوز جنسی، تغییرات بسیاری روی داد که بخش زیادی از آن به دلیل جنبش‌های فمینیسمی و بازخوردهای عمومی تجاوز به عنوان یک جرم از سر قدرت و کنترل و نه صرفاً سکس، بوده‌است. در برخی کشور، پس از جنبش رهایی زنان در سال ۱۹۷۰، اولین مراکز بحران تجاوز جنسی ایجاد شد. یکی از این دو مرکز بحران تجاوز، به نام «D.C. Rape Crisis Center» در سال ۱۹۷۲، افتتاح شد. ایجاد این دست مراکز، به منظور ترویج حساسیت و درک صحیحی از تجاوز و همچنین نشان دادن اثرات آن بر روی قربانی، بوده‌است. اجرای قانون سال ۱۹۶۰، به میزان ۲۰ درصد گزارش‌دهی غلط، اشاره می‌کرد؛ که این آمار در سال ۱۹۷۳ به ۱۵ درصد کاهش یافت.

Navanethem Pillay، قاضی دادگاه جزایی بین‌المللی رواندا در سال ۱۹۹۸ گفت:
«از دوران بسیار قدیم، تجاوز جنسی به عنوان یکی از غنیمت‌های جنگی در نظر گرفته می‌شده‌است و هم اکنون یک جنایت جنگی است. ما برآن هستیم که با پیامی محکم اعلام کنیم که، تجاوز جنسی دیگر غنیمت جنگی نیست.»[۱۱۴]

تجاوز در زمان جنگ به دورهٔ باستان برمی‌گردد و آن قدر قدیمی است که در کتاب مقدس از آن نام برده شده باشد.[۱۱۵] گزارش شده‌است که ارتش اسرائیلی‌ها، یونانی‌ها و رومی‌ها مرتکب تجاوز در جنگ می‌شدند.[۱۱۶] مغول‌ها که امپراتوری مغول را در سراسر اوراسیا تأسیس کردند، ویرانی فراوانی را در طول تاخت و تازهایشان به بار آوردند.[۱۱۷] مدارکی که در طول حکومت چنگیز خان و پس از آن نوشته شده‌است می‌گویند که پس از پیروزی، سربازان مغول دست به غارت، چپاول و تجاوز می‌زدند.[۱۱۸] راجریوس، یک راهب که از تهاجم مغول‌ها به مجارستان جان به در برده بود علاوه بر عنصر قتل‌عام در جریان آن اشغال، به‌خصوص به این اشاره کرده‌است که مغول‌ها از تحقیر زنان لذت می‌بردند.[۱۱۹]
تجاوز سازمان یافته به بیش از ۸۰٬۰۰۰ زن در طول ۶ هفته کشتار نانجینگ توسط سربازان ژاپنی مثالی از سبعیت‌هایی این چنینی است.[۱۲۰] در طول جنگ جهانی دوم تقریباً ۲۰۰٬۰۰۰ زن چینی و کره‌ای اصطلاحاً به عنوان «زنان آسودگی» مجبور به تن‌فروشی در روسپی خانه‌های ارتش ژاپن شدند.[۱۲۱] نیروهای مراکشی فرانسه که معروف به گومیرها بودند در طول نبرد مونت کاسینو مرتکب تجاوز و سایر جنایات جنگی شدند (به مروکیناته مراجعه کنید).[۱۲۲] تجاوز توسط سربازان در بسیاری از مناطقی که توسط ارتش سرخ تصرف می‌شد رایج بود.[۱۲۳]

ادعا شده‌است که در جریان جنگ استقلال بنگلادش به تقریباً ۲۰۰٬۰۰۰ زن توسط نیروی زمینی پاکستان تجاوز شد[۱۲۴] (گرچه این موضوع توسط بسیاری از جمله استاد سارمیلا باس به چالش کشیده شده‌است)[۱۲۵]، و حداقل ۲۰٬۰۰۰ زن مسلمان بوسنیایی در جنگ بوسنی توسط نیروهای صرب مورد تجاوز قرار گرفتند.[۱۲۶] تبلیغات زمان جنگ معمولاً مدعی بدرفتاری با جمعیت غیرنظامی است و در مورد آن اغراق می‌کند و ادعای تجاوز در این میان نقشی برجسته دارد. در نتیجه غالباً هم از نظر عملی و هم از جهت سیاسی بسیار دشوار است که تصویری صحیح از آنچه واقعاً رخ داده‌است، به دست آورد.
یونیسف در مورد تجاوز به زنان و کودکان در مناطق اخیر درگیر مناقشه در آفریقا عنوان کرده‌است که دیگر تنها جنگجویان مرتکب تجاوز نمی‌شوند، بلکه غیرنظامی‌ها هم دست به تجاوز می‌زنند. به عقیده یونیسف تجاوز در کشورهایی که تحت تأثیر جنگ یا بلایای طبیعی هستند معمول است که پیوند میان رویداد خشونت جنسی و ریشه کن شدن عمیق بنیان‌های جامعه و فروریختن هنجارهای اجتماعی را نشان می‌دهد. به نظر یونیسف تجاوز در مناطق درگیر مناقشه در سودان، چاد و جمهوری دموکراتیک کنگو شایع است.[۱۲۷] تخمین زده شده‌است که بیش از ۲۰۰٬۰۰۰ زن که امروزه در جمهوری دموکراتیک کنگو زندگی می‌کنند در درگیری‌های اخیر مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.[۱۲۸] بعضی تخمین می‌زنند که تقریباً ۶۰٪ از جنگجویان در کنگو آلوده به HIV هستند.[۱۲۹]

در ۱۹۹۸، دادگاه کیفری بین‌المللی مربوط به روآندا دریافت، در جریان کشتار دسته‌جمعی در این کشور، از تجاوز سازمان‌یافته‌استفاده شده‌است. این دادگاه دریافت که تجاوز جنسی در روآندا، جزء لاینفکِ فرایند نابود کردن گروه قومی «توتسی» (Tutsi) در این کشور بوده‌است، ضمن آنکه تجاوزات به شکل سازمان یافته انجام گرفته و شدت تجاوز به زنان «توتسی» به حدی گسترده بوده‌است که خود به پرونده‌ای ویژه برای رسیدگی نیاز دارد.[۱۳۰] برآورد شده‌است که ۵۰۰ هزار نفر از زنان در جریان قتل‌عام ۱۹۹۴ روآندا مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.[۱۳۱]
دادگاه کیفری بین‌المللی، تجاوز، بردگی و اسارتِ جنسی، تن‌فروشی اجباری، بارداری تحمیلی، عقیم‌سازی زوری، یا هر نوع خشونت جنسی نظیر این‌ها را، در صورتی که عمل مزبور بخشی از یک عمل گسترده یا سازمان‌یافته باشد، به عنوان جنایت علیه بشریت تشخیص داده‌است.[۱۳۲][۱۳۳]
تجاوز جنسی نخستین بار زمانی به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شد که، دادگاه کیفری بین‌المللی حکم بازداشت برخی افراد را بر مبنای قرارداد ژنو و به دلیل نقض قوانین و مقررات جنگ در کشور یوگسلاوی سابق صادر کرد. به ویژه، از آن روی چنین موضعی اتخاذ شد که زنان مسلمان در شهر فوکا (Foca، در جنوب شرقی بوسنی و هرزگوین)، بعد از اشغال شهر در آوریل ۱۹۹۲، تحت اسارت، شکنجه، و تجاوزهای دسته‌جمعی گسترده و سازمان‌یافتهٔ سربازان صربِ بوسنی و هرزگوین، مأموران پلیس و اعضای گروهای شبه‌نظامی قرار گرفته بودند.[۱۳۴]
تنظیم چنین کیفرخواستی اهمیت قانونی زیادی داشت و برای نخستین بار بود که تجاوزهای جنسی این چنینی، به عنوان جنایت علیه بشریت، مورد دادرسی و پیگرد قانونی قرار می‌گرفتند.[۱۳۴] این کیفرخواست در سال ۲۰۰۱ با رأی هیئت‌منصفهٔ دادگاه کیفری بین‌المللی در مورد یوگسلاوی سابق به تأیید رسید و بر مبنای آن، به بردگی گرفتن و تجاوز جنسی جنایت علیه بشریت اعلام شد. عفو بین‌الملل نیز اعلام داشت که این حکم، برداشت رایجی را که شکنجه و تجاوز به زنان را بخش ذاتی و اجتناب‌ناپذیر جنگ می‌داند، به چالش می‌گیرد.[۱۳۵]

در قانون جمهوری اسلامی ایران در ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی مجازات تجاوز به عنف اعدام است. متجاوزین معمولاً فقط بر اساس شهادت گواهان محکوم نمی‌شوند، بنابراین باید مدارک تأییدکننده از دیگران کسب شود. مدارک مربوط به اثبات دخول، هویت متجاوز و این واقعیت که نزدیکی بدون رضایت زن رخ داده‌است، می‌باید فراهم گردد. ولی‌الله حسینی، قاضی دادگاه کیفری استان تهران دربارهٔ وضعیت حقوقی تجاوز جنسی می‌گوید:[۱۳۶]

احکام این جرم یا برائت است یا اعدام حد وسطی ندارد. اگر اعدام نبود و به‌طور مثال ۲۰ سال حبس بود قاضی نمی‌ترسید مجازات تعیین کنداما این مجازاتها کار را مشکل کرده‌است. از یک طرف مجبوریم حکم اعدام دهیم و از سویی اگر حکمی ندهیم روان از دست رفته یک زن قربانی را در نظر نگرفته‌ایم. این در حالی است که اثبات جرایم حدی با کوچکترین شبهه‌ای سخت می‌شود. مشکل دیگر ما این است که مجرمین در پلیس آگاهی اقرار می‌کنند اما در دادگاه‌ها اقرار نمی‌کنند و حتی شاکیان را نیز تهدید می‌کنند.

ازدیاد حساسیت (حساسیت، واکنش آرتوس، بیتابی خوراکی)

نشانگان له‌شدگی/رابدومیولیز

ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/13 10:27:49 ق.ظ
 | دلیل ویرایش: key word

ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/24 02:31:16 ب.ظ
 | دلیل ویرایش: Edit

ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/21 11:21:02 ق.ظ
 | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

ویرایش بوسیله کاربر 1398/01/20 05:47:55 ب.ظ
 | دلیل ویرایش: edit


Jump to navigation

اكنون ببینیم كه قرآن كریم درباره‌ی عمل منافی عفت چه نظری دارد، و حكم زنا در قرآن چیست؟
درآخرین سالی كه پیامبر در مكه بود، یعنی چندماهی پیش از هجرت به مدینه، آیه‌ی تحریم زنا نازل گردید؛ و هشدار داده شد كه زنا «زشتكاری» و «بدروشی» است:
وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلاً [سوره‌ی الإسراء، آیه‌ی 32]
ترجمه: به زنا نزدیك مشوید كه آن همانا زشت‌كاری و بدترین راه بوده است.

اندكی پیش ازآن، دریك آیه‌ی قرآن كریم كه در وصف مؤمنین آمده بود، زناكاری در كنار بت‌پرستی و آدم‌كشی نهاده شده، هشدار داده شده بود كه هركس زنا كند گناهكارِ شایسته‌ی كیفر است:
وَالَّذِینَ لاَ یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلاَ یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلاَ یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِكَ یَلْقَ أَثَامًا [سوره‌ی الفرقان، آیه‌ی 68]
ترجمه: كسانی كه با الله هیچ خدائی را نمیخوانند، و جانی كه الله محترم داشته است را جز به‌حق نمیكشند، و زنا نمیكنند؛ و هركس چنان كند كیفر سختی [در قیامت] خواهد دید.

درسال هفتم یا هشتم هجری حكم مجازات زن و مرد زناكار در قرآن به‌روشنی بیان شده گفته شد كه مجازات زن و مرد زناكار، یكصد تازیانه در ملأ عام است. و دردنبال این آیه، آیه‌ی دیگری تصریح كرد كه ازدواج با زناكار به‌كلی حرام است و هیچ مرد یا زنی نباید با زن یا مرد زناكار ازدواج كند.
الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ. الزَّانِی لاَ یَنكِحُ إلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِیَةُ لاَ یَنكِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ [سوره‌ی النور، آیات 2- 3]
ترجمه: زن زناكار و مرد زناكار، به هركدامشان صد تازیانه بزنید، و اگر به الله و روز دیگر ایمان دارید نباید كه شما را نسبت به ایشان ترحمی بگیرد؛ و باید كه شكنجه‌شان را گروهی از مؤمنین نظاره كنند.
مرد زناكار به‌جز با زن زناكار یا زن مشرك نكاح نمیكند، و زن زناكار را جز مرد زناكار یا مشرك نكاح نمیكند؛ این برای مؤمنین حرام است.

درباره‌ی زن شوهرداری كه مرتكب عمل منافی عفت شود، در قرآن تصریح شده كه شوهرش باید چهار گواه بیاورد كه عمل را به چشم دیده‌اند، و آن‌وقت زن را درخانه نگاه دارد. و تأكید شد كه مرد و زنی كه مرتكب فحشاء میشوند باید مجازات بدنی بشوند، ولی اگر توبه كردند كسی حق ندارد مجازاتشان كند:
وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً. وَاللَّذَانِ یَأْتِیَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِیمًا [سوره‌ی النساء، آیات 15- 16]
ترجمه: آنهائی از زنانتان كه مرتكب فحشاء میشوند چهار گواه ازخودتان بر آنها بگیرید. پس اگر گواهی دادند [كه عمل را به چشم دیده‌اند] ایشان (یعنی زنان مرتكب فحشاء) را درخانه نگاه دارید تا ایشان‌را مرگ برگیرد یا الله برایشان راهی ایجاد كند. و دوتنی كه مرتكب آن میشوند آزارشان بدهید؛ ولی اگر توبه كردند و اصلاح شدند دست از آنها بدارید كه الله توبه‌پذیر و مهربان است.مجازات زن زناکار در اسلام

چنانكه می‌بینیم، درآخر این آیه گفته شده است كه كسی كه مرتكب فحشاء بشود، اگر پشیمان شود و ازكرده‌اش توبه كند، یعنی تصمیم بگیرد كه دیگر مرتكب چنان عملی نگردد، نباید مجازات بشود.

در یك آیه‌ی قرآن نیز گفته شده كه چنانچه یك زنِ طلاق‌یافته كه هنوز درخانه‌ی شوهر زندگی میكند مرتكب فحشاء شد و كسانی به چشم دیدند، شوهرش كه اورا طلاق داده حق دارد كه پیش از موعد مقررشده، ویرا از خانه‌اش بیرون كند (وَلاَ یَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ [سوره‌ی الطلاق، آیه‌ی 1])؛ ولی برای چنین زنی مجازات دیگری مقرر نشده است.

كیفر زناكار در حدیث و 
پیامبر اكرم دوماه پیش از وفاتش، درخطبه‌ی حجه الوداع- كه آخرین سخنرانی عمومی پیامبر است- مجازات زنان شوهرداری كه مرتكب عمل منافی عفت شوند را چنین مقرر كرد:
أما بعد: أیها الناس، فإن لكم على نسائكم حقاً، ولهن علیكم حقاً. لكم علیهن أن لا یوطئن فرشكم أحدا تكرهونه، وعلیهن أن لا یأتین بفاحشة مبینة. فإن فعلن فإن الله قد أذن لكم أن تهجروهن فی المضاجع وتضربوهن ضربا غیر مبرح. فإن انتهین فلهن رزقهن وكسوتهن بالمعروف.
ترجمه: ای مردم! شما را بر زنانتان حقی است و ایشان را بر شما حقی است. حق شما برآنها آنست كه بر گلیمتان كسی را كه اكراه داشته باشید راه ندهند، و برآنها است كه مرتكب فحشای قابل اثبات نشوند؛ اگر شدند الله به شما اجازه داده است كه بسترشان را ازخودتان دور كنید و بزنیدشان به نحوی كه آسیب جسمی نبینند. پس اگر دست برداشتند حق دارند كه روزی و رختشان را طبق عرف دریافت دارند.

این آخرین حكمی است كه پیامبر درباره‌ی زنان شوهرداری كه مرتكب زنا شوند صادر كرده است. پس ازاین سخنرانی، نزول وحی برای همیشه متوقف گردید؛ و دراینجا بود كه آخرین آیه‌ی قرآن نازل شده تأكید كرد كه امروز دین اسلام به پایه‌ی كمال رسیده است (الیَومِ اَكمَلتُ لَكُم دینَكُم). تنها حكمی كه برای زن شوهردارِ مرتكب خطای منافی عفت دراین سخنرانی مقرر شده آنست كه شوهرش باید به او فشار بیاورد تا دست از خطاكاری بردارد.

ما وقتی آیات قرآن و سخنان پیامبر اكرم درباره‌ی زنا و فحشاء را دركنار هم میگذاریم، و فرمان تحریم مطلق ازدواج با زناكار را یكبار دیگر ازنظر میگذرانیم، و درعین حال آن مجازاتهای خفیفی كه درباره‌ی ارتكاب به فحشای زنان شوهردار به بیان قرآن و زبان پیامبر اكرم مقرر شده است را دربرابر خودمان می‌نهیم، شاید به این نتیجه برسیم كه آن زناكارانی كه باید صد تازیانه بخورند و ازدواج كردن با آنها نیز حرام است، كسانی‌اند كه زنا را به حرفه‌شان تبدیل كرده‌اند، نه زن یا مردی كه خطائی ازاو سرزده باشد.

ولی اگر چنین است، پس حكم سنگسار كردن زناكار (رَجمِ زانی و زانیه) ازكجا آمده است؟ اكنون در همة كتابهای فقهی ما- از شیعه و سنی- تأكید میشود كه زن شوهردار یا مرد زن‌داری كه مرتكب زنا شد باید سنگسار گردد. فقهای ما میگویند كه سنگسار در زمان حیات پیامبر اكرم به دستور شخص پیامبر انجام گرفته و حكمی است كه پیامبر اكرم داده بوده و باید مثل هركدام از دیگراحكام اسلامی، تا دنیا باقی است به‌قوتِ خودش باقی باشد؛ زیرا كه یكی از «حدود الله» (خط سرخ خدائی) است و نباید ازآن گذشت. این درحالی است كه حكم سنگسار در قرآن نیامده، بلكه سخت‌ترین مجازاتی كه قرآن برای زناكار مقرر كرده یكصد تازیانه درملأ عام است. در حدیث نیز از زبان پیامبر گفته نشده كه زناكار را باید سنگسار كرد. حكم سنگسار مبتنی بر چند روایت است كه دونسل بعد از وفات پیامبر اكرم، یعنی در زمان خلافت اموی، روایت كرده‌اند.

درسیره میخوانیم كه پس ازآنكه پیامبر اكرم و مؤمنین به مدینه هجرت كردند، اتفاق افتاد كه یك زن و مرد از یهودان مدینه مرتكب زنا شدند. یهودان به نزد پیامبر رفتند و گفتند تو كه ادعا میكنی آمده‌ای تا احكام تورات را اجرا كنی، اكنون بیان كن كه حكم تورات درباره‌ی زن و مرد زناكار چیست؟ پیامبر اكرم به «بیت المدراس» (مدرسه‌ی دینی یهودان) رفت و از خاخامها خواست كه تورات را بیاورند و حكم زناكار را برایش بخوانند. ولی هركدام از خاخامها گفت حكم تورات آنست كه زن و مرد زناكار را باید وارونه بر خری سوار كنند و با روی سیاه در شهر بگردانند تا عبرت دیگران شوند. وقتی پیامبر به آنها سوگند داد كه تورات را بیاورند و حكم زناكار را بخوانند، خاخام جوانی به نام عبدالله ابن صوریا تورات را آورد و خواند و گفت: حكم زناكار در تورات آنست كه سنگسار شود. پیامبر اكرم گفت: من شایسته‌ترین كس به اجرای حكم تورات هستم كه حكم خدا است؛ و دستور داد آن زن و مرد زناكار را سنگسار كردند. [سیره ابن هشام: 2 / 206- 207. تفسیر طبری: 4 / 572- 575]
این واقعه میتواند مربوط به سال اول یا دوم هجری بوده باشد. ولی البته در هیچ‌جا گفته نشده كه آن زن و آن مرد از چه قبیله و از چه خاندانی بودند! فقط گفته شده یك زن و مرد یهودی كه مرتكب زنا شده بودند. عادت سیره‌نویسان است كه وقتی درباره‌ی رخدادی سخن میگویند همه‌ی شخصیتهای رخداد را با نام و نشان معرفی كنند؛ ولی در این داستان، هم مرد یهودی و هم زنِ یهودی، هردو مجهول الهویه مانده‌اند.
احكامی كه قرآن برای زناكاران بیان كرد چندین سال بعد از این واقعه نازل گردید، و هچ سخنی از سنگسار به میان نیاورد.

در گزارشها از دومورد دیگر سنگسار در اواخر عمرِ پیامبر سخن رفته، كه هیچكدام مربوط به‌كسی از مردم مدینه نبوده، بلكه هردو متعلق به دوتا از قبایل بدوی بیابانگرد است. یكی این دومورد را ضمن رخدادهای سال نهم هجری چنین نقل كرده‌اند:
«عبدالله ابن بریده از پدرش روایت كرده كه من نزد پیامبر نشسته بودم؛ یك زن از قبیله‌ی بنی‌غامد آمد و گفت: یا نبی الله من زنا كرده‌ام و ازتو میخواهم كه تطهیرم كنی. پیامبر به‌او گفت: به‌خانه‌ات برگرد. روز دیگر باز آمد و نزد او به‌زنا اعتراف كرده گفت: یا رسول الله من زنا كرده‌ام و میخواهم كه تطهیرم كنی. پیامبر به‌او گفت: به‌خانه‌ات برگرد. چون روز دیگر شد باز هم آمد و نزد او به‌زنا اعتراف كرده گفت: یا نبی الله مرا تطهیر كن. شاید میخواهی همانگونه كه ماعز ابن مالك را دست به‌سر كردی مرا دست به‌سر كنی. به‌خدا سوگند كه من حامله‌ام. پیامبر به‌او گفت برگرد تا وقتی كه بچه‌ات را بزایی. چون زایید پسربچه را درآغوش گرفته آمد و گفت: یا نبی الله آنك زاییده‌ام. گفت: برو به‌او شیر بده تا اورا از شیر برگیری. چون اورا از شیر برگرفت پسربچه را در حالی كه پاره‌نانی دردست داشت به‌نزد پیامبر برد و گفت: یا نبی الله آنك اورا از شیر گرفته‌ام. پس پیامبر آن پسربچه را به‌یكی از مسلمانان سپرد و دستور داد تا گودالی برای زن كندند و اورا تا سینه در گودال ایستاندند، و به‌مردم دستور داد تا اورا سنگسار كردند». [منتظم ابن الجوزی: 3 / 374]

مورد دوم كه مربوط به‌مردی از قبیله‌ی بدوی بنی‌اسلم بوده اینگونه نوشته‌اند:
«از ابوسعید [خدری] روایت شده كه مردی از اسلم به‌نام ماعز ابن مالك به‌نزد پیامبر آمد و گفت: مرتكب فحشاء شده‌ام؛ مرا كیفر بده. پیامبر چندین‌بار اورا بیرون كرد. سپس از قومش جویا شد. گفتند: فكر نمیكنیم كه او چیزیش باشد، ولی كاری كرده است و می‌بیند كه جز با كیفردیدن ازآن بیرون نخواهد شد. بازهم به‌نزد پیامبر برگشت. پس به‌ما فرمود كه سنگسارش كنیم. اورا به بقیع فَرقَد بردیم. نه دستش را بستیم و نه برایش گودال كندیم. استخوان و كلوخ و خُرده سفال به‌او افكندیم. پا به‌گریز نهاد و به‌دنبالش دودییم، تا به‌كناره‌ی حَرّه رسید و ایستاد. با سنگریزه‌های حره به‌او سنگ پراندیم، تا خاموش شد». [صحیح مسلم: حدیث 1694]

و درحدیث دیگری از روایت «بریده» چنین نوشته‌اند:
«ماعز ابن مالك به‌نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله مرا تطهیر كن. گفت: تورا چه شده است! برگرد و از الله آمرزش بطلب و به درگاهش توبه كن. او رفت و باز برگشت و گفت: یا رسول الله مرا تطهیر كن. پیامبر گفت: تورا چه شده است! برگرد و از الله آمرزش بطلب و به‌درگاهش توبه كن». باز رفت و باز برگشت و گفت: یا رسول الله مرا تطهیر كن. باز هم پیامبر مثل دفعه‌ی قبل به‌او گفت. چهارمین‌بار كه آمد و همان حرف را تكرار كرد، پیامبر گفت: برای چه تورا تطهیر كنم؟. گفت: برای زنا. پیامبر پرسید: آیا دیوانگی دارد؟. به‌او پاسخ دادند كه دیوانگی ندارد. پرسید: آیا خمر ننوشیده است؟ مردی برخاست و دهانش را بویید، و بوی خمر ازاو نَشَمید. رسول الله گفت: آیا زنا كرده‌ای؟ گفت: آری. پس فرمود اورا سنگسار كردند». [صحیح مسلم: حدیث 1695]

درباره‌ی توجه پیامبر به‌حفظ خانواده و جلوگیری از پاشیدگیش درصورت خطاكاریِ زن، دست‌كم یك مورد را ضمن سخن ازجنگ خیبر می‌بینیم. نوشته‌اند كه پیامبر درراه بازگشت پیروزمندانه‌اش ازخیبر درمنزلی نزدیك مدینه در همراهانش ندا زده گفت: پس از نماز عشاء سرزده وارد خانه‌هایتان مشوید. یكی از اصحاب پیامبر به‌این دستور عمل نكرد و شبانه سرزده وارد خانه‌اش شد و چیزی را دید كه دلش نمیخواست ببیند؛ یعنی زنش را با مردی دیگر هماغوش دید. این‌را مردم شنیدند، ولی او چونكه زنش را دوست میداشت و ازاو دارای اولاد بود، نه اورا طلاق داد و نه تنبیهش كرد. [البدایه والنهایه: 2 / 608]
همچنین در حدیثی آمده كه كسی به‌نزد پیامبر شكایت برد كه زنش را در خانه‌اش با مردی گرفته است. پیامبر گفت: گواه بیاور. مرد گفت: یا رسول الله! آیا كسی‌كه در خانه‌اش ببیند كه مردی برروی زنش خفته است باید برود و دنبال گواه بگردد؟ پیامبر گفت: یا گواه بیاور یا كمرت را برای تازیانه آماده كن. [صحیح بخاری: حدیث شماره‌ی 2671]

یك گزارش صریح و روشن در دست است كه نشان میدهد در اواخر خلافت عمر ابن خطاب برسرِ اینكه آیا باید زناكار را سنگسار كرد یا نكرد اتفاقِ نظر وجود نداشته، و كسانی معتقد بوده‌اند كه چون حكم سنگسار در قرآن نیامده، پس در اسلام سنگسار وجود ندارد.
از عبدالله ابن عباس روایت شده كه عمر در مسجد پیامبر سخنرانی كرده چنین گفت:
«اما بعد! من امروز میخواهم چیزی را به‌شما بگویم كه گفتنش برمن واجب است؛ و نمیدانم، شاید این‌را هنگامی میگویم كه مرگم نزدیك شده است. هركس آن‌را دریافت و درك كرد باید بگیرد و تا هرجا كه شترش برود آن‌را برساند. و اگر كسی آن‌را درك نكرد هیچكس حق ندارد كه پشت سر من دروغ بسازد. الله تعالی محمد را برگزید و كتاب را براو فروفرستاد، و ازجمله‌ی چیزهائی كه براو نازل شد آیه‌ی سنگسار بود. ما آن‌را خواندیم و درك كردیم. پیامبر سنگسار كرد و ما نیز بعد ازاو سنگسار كردیم. میترسم كه اگر مدتی برمردم بگذرد كسی بگوید: والله ما [حكم] سنگسار را در كتاب الله نمی‌یابیم؛ و به‌آن وسیله با ازدست نهادن یك فریضه كه الله نازل كرده بوده است گمراه گردند. [حكم] سنگسار در كتاب الله برای زنان و مردان همسرداری مقرر شده است كه زنا كرده باشند و كسانی گواهی دهند، یا خودشان اعتراف كنند، یا حاملگی پدیدار شود». [سیره ابن هشام: 4 / 309]
چنانكه می‌بینیم، عمر دراینجا، درواقع درصدد توجیه حكمی است كه خودش برای زنان و مردانِ همسردارِِ زناكار صادر كرده بوده و حتما با مخالفت كسانی از اصحاب پیامبر مواجه شده بوده است. ولی آیا به‌راستی چنین آیه‌ئی در قرآن وجود داشته و كسی جز عمر ازآن خبر نداشته است؟ این پرسش هیچگاه پاسخی نخواهد یافت.

بالاتر دیدیم كه قرآن كریم مقرر كرد كه برای اثبات وقوع زنا باید چهارنفر گواهی بدهند كه عمل را به چشم دیده‌اند. اینكه عمل را چگونه باید به چشم دیده باشند، یك داستان دیگر كه مربوط به عمر ابن خطاب است بیان میدارد:
مغیره ابن شعبه (از اصحاب پیامبر) درسال 17 هجری بعنوان فرمانده جهادگران مسلمان در محل تجمع قبایل جهادگر در جائی كه به زودی پادگانشهر بصره شد، مستقر بود. او با زنی از قبیله‌ی بنی‌هلال به نام ام جمیل رابطه‌ی نامشروع داشت. شوهر این زن مردی از ثقیف (هم‌قبیله‌ی مغیره) به نام حجاج ابن عتیك بود. چهار برادرِ جوان به نامهای شِبل و نافع و زیاد و ابوبكره (فرزندانِ نومسلمانِ یك روسپی معروف حجاز به نامِ سُمَیّه) كه همسایه‌ی مغیره بودند از این موضوع بو بردند و دركمین نشستند تا او به خانه‌ی مورد نظر- كه یك كپر بود- وارد شد. پس در حالیكه مغیره و زن هردو برهنه شده بودند و مغیره برشكم زن خفته با او درآمیخته بود به‌آنان نگریستند تا بتوانند طبق حكم قرآن برضد او گواهی بدهند. آنها موضوع را برای عمر گزارش فرستادند. ابوموسا اشعری را عمر به جای او به فرماندهی نیروهای منطقه فرستاد، و به او دستور داد كه مغیره و گواهان را به مدینه بفرستد؛ و به مغیره نوشت: «خبر بسیار بزرگی درباره‌ات شنیده‌ام؛ اینك ابوموسا را بعنوان فرمانده میفرستم؛ مسئولیتت را به او واگذار و بشتاب».
عمر درمدینه در حضور مغیره از شاهدانی كه واقعه را به او گزارش كرده بودند یكی‌یكی جداگانه تحقیق و پرسش كرد. نافع گفت: «من به چشم خود دیدم كه مغیره برشكم زن خفته بود و میل در او فرومیكرد؛ و دیدم كه میل او همچون میل سرمه‌دان كه در سرمه‌دان كنند و ازآن بر كشند فرومیرفت و خارج میشد». شبل و ابوبكره نیز چنین اقوالی را تكرار كردند. چون نوبت به شهادت برادر چهارمشان «زیاد» رسید و او از در وارد شد، عمر تا اورا دید گفت: «چهره‌ئی را مینگرم كه امیدوارم گواهیش سبب نشود یكی از اصحاب رسول الله سنگسار و بدنام گردد». و چون ازاو پرسید كه چه دیده است، زیاد گفت: «من منظر قبیحی دیدم و نفسهای تندی شنیدم ولی میل را ندیدم كه به داخل سرمه‌دان فرورود و ازآن بیرون آید».
چونكه زیاد ندیده بود كه میل در سرمه‌دان فروبرود و ازآن برآید، شرط اصلیِ گواهی زنا تحقق نیافت و مغیره از مجازات رَست. سه برادر دیگر متهم به گواهی ناحق بقصد بی‌آبرو كردن یك مسلمان شدند و عمر دستور داد به هركدامشان هشتاد تازیانه زدند. [انساب الاشراف بلاذری: 10 / 387- 388. فتوح البلدان 335- 336. وفیات الاعیان: 5 / 311- 313. همچنین بنگرید: تاریخ یعقوبی: 2 / 146. تاریخ طبری: 2 / 492- 494]

كیفر زناكار در 
از امام جعفر صادق روایت شده كه در تفسیر حكم تحریم ازدواج با زناكار كه در قرآن امده، چنین گفته است: «اگر كسی زنا كند و سپس توبه كند، هرجا دلش خواست میتواند ازدواج كند» [الكافی، جلد 5 ، باب الزانی والزانیه، حدیث 6[
درحدیث دیگری در تفسیر حكم تحریم ازدواج با زناكار از زبان امام جعفرر صادق چنین گفته شده است: «اینها مربوط به زنهای مشهور به زنا و مردان مشهور به زنا است كه زنا میكردند و شهرت داشتند و شناخته شده بودند و مردم اكنون درآن خانه هستند. هركس حدِ زنا براو اقامه شده باشد یا متهم به زنا باشد كسی نباید با او مناكحه كند تا توبه‌اش معلوم گردد.»

هرکی میخواد بکنه صیغه کنه
خیلی کار سختیه؟!!

سوره نور همه چیزو توضیح داده
فک کنم بعضی از دوستان تجاوز رو از زنا تفکیک نکردن.

شاید

آره شاید توبه کنه من الان یک سال نیمه نمیزنم پس شتید کسی که توبه میکنه واقعا توبه کنه

آقا حالتونو بکنین ولی زنا نکنین

این پسره تو عکس…دستبندو زدن کجاش؟ دماغش؟ دهنش؟ 😐

کاش همون اول اون …قطع بشه که کسی به زنا رو نیاره

البته يه شرايطى واسه اثبات زنا گذاشته شده كه خيلى سخته،تاكيد شرع به حفظ ابروى افراد و توبه قبل مجازاته،جز موردى كه زن شوهردار باشه كه كارى به شرع ندارم ولى ته نامرديه

چنانكه می‌بینیم، درآخر این آیه گفته شده است كه كسی كه مرتكب فحشاء بشود، اگر پشیمان شود و ازكرده‌اش توبه كند، یعنی تصمیم بگیرد كه دیگر مرتكب چنان عملی نگردد، نباید مجازات بشود.


نام کاربری


رمز ورود


مرا بخاطر داشته باش

   به جهت ترویج فرهنگ اسلامی و معرفتی ، استفاده از کلیه ابزارها ، قالبها ، مقالات و محتویات چندرسانه ای (صدا و تصویر) به جز برای موارد تجاری بلامانع است .

    کپی برداری  و حذف کپی رایت از آواتارها، ابزارهای وبلاگی (کد و گرافیک) و قالبهای پایگاه جامع عاشورا شرعا حرام و قابل پیگرد قضایی است.مجازات زن زناکار در اسلام

 Copyright © 2014 / 1393 Ashoora.ir

   

www.irantarikh.com 

تاريخ‌وفرهنگ‌ايرانزمين

   

 بازخواني
حكم
مجازات مرتكبان زنا و فحشاء در قرآن و
سنت
به
بهانه‌ی انتشار خبرِ اعدامِ دختر
مازندرانی
به اتهام ارتكاب عمل منافی عفت

مجازات زن زناکار در اسلام


در
خبرها آمده كه يك دختر اهل نكاي
مازندران، به جرم «عمل منافي عفت»،
محكوم به اعدام گشته و برفراز جرثقيل
به طناب دار آويخته شده و خفه كرده شده،
و گويا مجري حكم نيز شخص قاضي بوده است.
اين خبر تا چه حد ميتواند صحت داشته
باشد؟ من نميدانم. ولي باوركردنِ چنين
خبري براي ما دشوار است؛ زيرا در
نظامي كه ناظر دستگاه قضائيش شرع
اسلام باشد، يك فقيه آشنا به احكام
شرعي هيچگاه و درهيچ صورتي و تحت هيچ
فشاري حكم اعدام دختري كه يك‌بار
مرتكب خطاي «منافي عفت» شده باشد را
نخواهد داد.

پيش ازآنكه وارد مبحث شوم، شايسته است
توضيح بدهم كه مقصود از عبارت «منافي
عفت» دراينجا عملي است كه در بيانِ
قرآني، «فحشاء» و «فاحشه» و «سِفاح» و
«زنا» گفته ميشود.

حكم زناكار در قرآن
اكنون ببينيم كه قرآن كريم درباره‌ي
عمل منافي عفت چه نظري دارد، و حكم زنا
در قرآن چيست؟
درآخرين سالي كه پيامبر در مكه بود،
يعني چندماهي پيش از هجرت به مدينه،
آيه‌ي تحريم زنا نازل گرديد؛ و هشدار
داده شد كه زنا «زشتكاري» و «بدروشي»
است:
وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ
كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً [سوره‌ي
الإسراء، آيه‌ي 32]
ترجمه: به زنا نزديك مشويد كه آن همانا
زشت‌كاري و بدترين راه بوده است.

اندكي پيش ازآن، دريك آيه‌ي قرآن
كريم كه در وصف مؤمنين آمده بود،
زناكاري در كنار بت‌پرستي و آدم‌كشي
نهاده شده، هشدار داده شده بود كه
هركس زنا كند گناهكارِ شايسته‌ي كيفر
است:
وَالَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ
اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلاَ
يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي
حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ
وَلاَ يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ
ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا [سوره‌ي
الفرقان، آيه‌ي 68]
ترجمه: كساني كه با الله هيچ خدائي را
نميخوانند، و جاني كه الله محترم
داشته است را جز به‌حق نميكشند، و زنا
نميكنند؛ و هركس چنان كند كيفر سختي [در
قيامت] خواهد ديد.

درسال هفتم يا هشتم هجري حكم مجازات
زن و مرد زناكار در قرآن به‌روشني
بيان شده گفته شد كه مجازات زن و مرد
زناكار، يكصد تازيانه در ملأ عام است.
و دردنبال اين آيه، آيه‌ي ديگري
تصريح كرد كه ازدواج با زناكار به‌كلي
حرام است و هيچ مرد يا زني نبايد با زن
يا مرد زناكار ازدواج كند.
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي
فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ
مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ
تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي
دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ
الآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا
طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ.
الزَّانِي لاَ يَنكِحُ إلاَّ
زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً
وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَا إِلاَّ
زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ
عَلَى الْمُؤْمِنِينَ [سوره‌ي النور،
آيات 2- 3]
ترجمه: زن زناكار و مرد زناكار، به
هركدامشان صد تازيانه بزنيد، و اگر به
الله و روز ديگر ايمان داريد نبايد كه
شما را نسبت به ايشان ترحمي بگيرد؛ و
بايد كه شكنجه‌شان را گروهي از
مؤمنين نظاره كنند.
مرد زناكار به‌جز با زن زناكار يا زن
مشرك نكاح نميكند، و زن زناكار را جز
مرد زناكار يا مشرك نكاح نميكند؛ اين
براي مؤمنين حرام است.

درباره‌ي زن شوهرداري كه مرتكب عمل
منافي عفت شود، در قرآن تصريح شده كه
شوهرش بايد چهار گواه بياورد كه عمل
را به چشم ديده‌اند، و آن‌وقت زن را
درخانه نگاه دارد. و تأكيد شد كه مرد و
زني كه مرتكب فحشاء ميشوند بايد
مجازات بدني بشوند، ولي اگر توبه
كردند كسي حق ندارد مجازاتشان كند:
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ
مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا
عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ
فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ
فِي الْبُيُوتِ حَتَّى
يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ
يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً.
وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا
مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا
وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا
إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا
رَحِيمًا [سوره‌ي النساء، آيات 15- 16]
ترجمه: آنهائي از زنانتان كه مرتكب
فحشاء ميشوند چهار گواه ازخودتان بر
آنها بگيريد. پس اگر گواهي دادند [كه
عمل را به چشم ديده‌اند] ايشان (يعني
زنان مرتكب فحشاء) را درخانه نگاه
داريد تا ايشان‌را مرگ برگيرد يا
الله برايشان راهي ايجاد كند. و دوتني
كه مرتكب آن ميشوند آزارشان بدهيد؛
ولي اگر توبه كردند و اصلاح شدند دست
از آنها بداريد كه الله توبه‌پذير و
مهربان است.

چنانكه مي‌بينيم، درآخر اين آيه گفته
شده است كه كسي كه مرتكب فحشاء بشود،
اگر پشيمان شود و ازكرده‌اش توبه كند،
يعني تصميم بگيرد كه ديگر مرتكب چنان
عملي نگردد، نبايد مجازات بشود.

در يك آيه‌ي قرآن نيز گفته شده كه
چنانچه يك زنِ طلاق‌يافته كه هنوز
درخانه‌ي شوهر زندگي ميكند مرتكب
فحشاء شد و كساني به چشم ديدند، شوهرش
كه اورا طلاق داده حق دارد كه پيش از
موعد مقررشده، ويرا از خانه‌اش بيرون
كند (وَلاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ
يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ [سوره‌ي
الطلاق، آيه‌ي 1])؛ ولي براي چنين زني
مجازات ديگري مقرر نشده است.

كيفر زناكار در حديث
و سيره:
پيامبر اكرم دوماه پيش از وفاتش،
درخطبه‌ي حجه الوداع- كه آخرين
سخنراني عمومي پيامبر است- مجازات
زنان شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت
شوند را چنين مقرر كرد:
أما بعد: أيها الناس، فإن لكم على
نسائكم حقاً، ولهن عليكم
حقاً.
لكم عليهن أن لا يوطئن فرشكم أحدا
تكرهونه، وعليهن أن لا يأتين بفاحشة
مبينة.
فإن فعلن فإن الله قد أذن لكم أن
تهجروهن في المضاجع وتضربوهن ضربا
غير
مبرح.
فإن انتهين فلهن رزقهن وكسوتهن
بالمعروف.
ترجمه: اي مردم! شما را بر زنانتان حقي
است و ايشان را بر شما حقي است. حق شما
برآنها آنست كه بر گليمتان كسي را كه
اكراه داشته باشيد راه ندهند، و
برآنها است كه مرتكب فحشاي قابل اثبات
نشوند؛ اگر شدند الله به شما اجازه
داده است كه بسترشان را ازخودتان دور
كنيد و بزنيدشان به نحوي كه آسيب جسمي
نبينند. پس اگر دست برداشتند حق دارند
كه روزي و رختشان را طبق عرف دريافت
دارند.

اين آخرين حكمي است كه پيامبر درباره‌ي
زنان شوهرداري كه مرتكب زنا شوند صادر
كرده است. پس ازاين سخنراني، نزول وحي
براي هميشه متوقف گرديد؛ و دراينجا
بود كه آخرين آيه‌ي قرآن نازل شده
تأكيد كرد كه امروز دين اسلام به پايه‌ي
كمال رسيده است (اليَومِ اَكمَلتُ
لَكُم دينَكُم). تنها حكمي كه براي زن
شوهردارِ مرتكب خطاي منافي عفت دراين
سخنراني مقرر شده آنست كه شوهرش بايد
به او فشار بياورد تا دست از خطاكاري
بردارد.

ما وقتي آيات قرآن و سخنان پيامبر
اكرم درباره‌ي زنا و فحشاء را دركنار
هم ميگذاريم، و فرمان تحريم مطلق
ازدواج با زناكار را يكبار ديگر ازنظر
ميگذرانيم، و درعين حال آن مجازاتهاي
خفيفي كه درباره‌ي ارتكاب به فحشاي
زنان شوهردار به بيان قرآن و زبان
پيامبر اكرم مقرر شده است را دربرابر
خودمان مي‌نهيم، شايد به اين نتيجه
برسيم كه آن زناكاراني كه بايد صد
تازيانه بخورند و ازدواج كردن با آنها
نيز حرام است، كساني‌اند كه زنا را به
حرفه‌شان تبديل كرده‌اند، نه زن يا
مردي كه خطائي ازاو سرزده باشد.

ولي اگر چنين است، پس حكم سنگسار كردن
زناكار (رَجمِ زاني و زانيه) ازكجا
آمده است؟ اكنون در همة كتابهاي فقهي
ما- از شيعه و سني- تأكيد ميشود كه زن
شوهردار يا مرد زن‌داري كه مرتكب زنا
شد بايد سنگسار گردد. فقهاي ما
ميگويند كه سنگسار در زمان حيات
پيامبر اكرم به دستور شخص پيامبر
انجام گرفته و حكمي است كه پيامبر
اكرم داده بوده و بايد مثل هركدام از
ديگراحكام اسلامي، تا دنيا باقي است
به‌قوتِ خودش باقي باشد؛ زيرا كه يكي
از «حدود الله» (خط سرخ خدائي) است و
نبايد ازآن گذشت. اين درحالي است كه
حكم سنگسار در قرآن نيامده، بلكه سخت‌ترين
مجازاتي كه قرآن براي زناكار مقرر
كرده يكصد تازيانه درملأ عام است. در
حديث نيز از زبان پيامبر گفته نشده كه
زناكار را بايد سنگسار كرد. حكم
سنگسار مبتني بر چند روايت است كه
دونسل بعد از وفات پيامبر اكرم، يعني
در زمان خلافت اموي، روايت كرده‌اند.

درسيره ميخوانيم كه پس ازآنكه پيامبر
اكرم و مؤمنين به مدينه هجرت كردند،
اتفاق افتاد كه يك زن و مرد از يهودان
مدينه مرتكب زنا شدند. يهودان به نزد
پيامبر رفتند و گفتند تو كه ادعا
ميكني آمده‌اي تا احكام تورات را
اجرا كني، اكنون بيان كن كه حكم تورات
درباره‌ي زن و مرد زناكار چيست؟
پيامبر اكرم به «بيت المدراس» (مدرسه‌ي
ديني يهودان) رفت و از خاخامها خواست
كه تورات را بياورند و حكم زناكار را
برايش بخوانند. ولي هركدام از خاخامها
گفت حكم تورات آنست كه زن و مرد زناكار
را بايد وارونه بر خري سوار كنند و با
روي سياه در شهر بگردانند تا عبرت
ديگران شوند. وقتي پيامبر به آنها
سوگند داد كه تورات را بياورند و حكم
زناكار را بخوانند، خاخام جواني به
نام عبدالله ابن صوريا تورات را آورد
و خواند و گفت: حكم زناكار در تورات
آنست كه سنگسار شود. پيامبر اكرم گفت:
من شايسته‌ترين كس به اجراي حكم
تورات هستم كه حكم خدا است؛ و دستور
داد آن زن و مرد زناكار را سنگسار
كردند. [سيره ابن هشام: 2 / 206- 207. 
تفسير طبري: 4 / 572- 575]
اين واقعه ميتواند مربوط به سال اول
يا دوم هجري بوده باشد. ولي البته در
هيچ‌جا گفته نشده كه آن زن و آن مرد از
چه قبيله و از چه خانداني بودند! فقط
گفته شده يك زن و مرد يهودي كه مرتكب
زنا شده بودند. عادت سيره‌نويسان است
كه وقتي درباره‌ي رخدادي سخن ميگويند
همه‌ي شخصيتهاي رخداد را با نام و
نشان معرفي كنند؛ ولي در اين داستان،
هم مرد يهودي و هم زنِ يهودي، هردو
مجهول الهويه مانده‌اند.
احكامي كه قرآن براي زناكاران بيان
كرد چندين سال بعد از اين واقعه نازل
گرديد، و هچ سخني از سنگسار به ميان
نياورد.

در گزارشها از دومورد ديگر سنگسار در
اواخر عمرِ پيامبر سخن رفته، كه
هيچكدام مربوط به‌كسي از مردم مدينه
نبوده، بلكه هردو متعلق به دوتا از
قبايل بدوي بيابانگرد است. يكي اين
دومورد را ضمن رخدادهاي سال نهم هجري
چنين نقل كرده‌اند:
«عبدالله ابن بريده از پدرش روايت
كرده كه من نزد پيامبر نشسته بودم؛ يك
زن از قبيله‌ي بني‌غامد آمد و گفت: يا
نبي الله من زنا كرده‌ام و ازتو
ميخواهم كه تطهيرم كني. پيامبر به‌او
گفت: به‌خانه‌ات برگرد. روز ديگر باز
آمد و نزد او به‌زنا اعتراف كرده گفت:
يا رسول الله من زنا كرده‌ام و
ميخواهم كه تطهيرم كني. پيامبر به‌او
گفت: به‌خانه‌ات برگرد. چون روز ديگر
شد باز هم آمد و نزد او به‌زنا اعتراف
كرده گفت: يا نبي الله مرا تطهير كن.
شايد ميخواهي همانگونه كه ماعز ابن
مالك را دست به‌سر كردي مرا دست به‌سر
كني. به‌خدا سوگند كه من حامله‌ام.
پيامبر به‌او گفت برگرد تا وقتي كه
بچه‌ات را بزايي. چون زاييد پسربچه را
درآغوش گرفته آمد و گفت: يا نبي الله
آنك زاييده‌ام. گفت: برو به‌او شير
بده تا اورا از شير برگيري. چون اورا
از شير برگرفت پسربچه را در حالي كه
پاره‌ناني دردست داشت به‌نزد پيامبر
برد و گفت: يا نبي الله آنك اورا از شير
گرفته‌ام. پس پيامبر آن پسربچه را به‌يكي
از مسلمانان سپرد و دستور داد تا
گودالي براي زن كندند و اورا تا سينه
در گودال ايستاندند، و به‌مردم دستور
داد تا اورا سنگسار كردند». [منتظم ابن
الجوزي: 3 / 374]

مورد دوم كه مربوط به‌مردي از قبيله‌ي
بدوي بني‌اسلم بوده اينگونه نوشته‌اند:
«از ابوسعيد [خدري] روايت شده كه مردي
از اسلم به‌نام ماعز ابن مالك به‌نزد
پيامبر آمد و گفت: مرتكب فحشاء شده‌ام؛
مرا كيفر بده. پيامبر چندين‌بار اورا
بيرون كرد. سپس از قومش جويا شد. گفتند:
فكر نميكنيم كه او چيزيش باشد، ولي
كاري كرده است و مي‌بيند كه جز با
كيفرديدن ازآن بيرون نخواهد شد. بازهم
به‌نزد پيامبر برگشت. پس به‌ما فرمود
كه سنگسارش كنيم. اورا به بقيع فَرقَد
برديم. نه دستش را بستيم و نه برايش
گودال كنديم. استخوان و كلوخ و خُرده
سفال به‌او افكنديم. پا به‌گريز نهاد
و به‌دنبالش دودييم، تا به‌كناره‌ي
حَرّه رسيد و ايستاد. با سنگريزه‌هاي
حره به‌او سنگ پرانديم، تا خاموش شد».
[صحيح مسلم: حديث 1694]

و درحديث ديگري از روايت «بريده» چنين
نوشته‌اند:
«ماعز ابن مالك به‌نزد پيامبر آمد و
گفت: يا رسول الله مرا تطهير كن. گفت:
تورا چه شده است! برگرد و از الله
آمرزش بطلب و به درگاهش توبه كن. او
رفت و باز برگشت و گفت: يا رسول الله
مرا تطهير كن. پيامبر گفت: تورا چه شده
است! برگرد و از الله آمرزش بطلب و به‌درگاهش
توبه كن». باز رفت و باز برگشت و گفت:
يا رسول الله مرا تطهير كن. باز هم
پيامبر مثل دفعه‌ي قبل به‌او گفت.
چهارمين‌بار كه آمد و همان حرف را
تكرار كرد، پيامبر گفت: براي چه تورا
تطهير كنم؟. گفت: براي زنا. پيامبر
پرسيد: آيا ديوانگي دارد؟. به‌او پاسخ
دادند كه ديوانگي ندارد. پرسيد: آيا
خمر ننوشيده است؟ مردي برخاست و دهانش
را بوييد، و بوي خمر ازاو نَشَميد.
رسول الله گفت: آيا زنا كرده‌اي؟ گفت:
آري. پس فرمود اورا سنگسار كردند». [صحيح
مسلم: حديث 1695]

درباره‌ي توجه پيامبر به‌حفظ
خانواده و جلوگيري از پاشيدگيش
درصورت خطاكاريِ زن، دست‌كم يك مورد
را ضمن سخن ازجنگ خيبر مي‌بينيم.
نوشته‌اند كه پيامبر درراه بازگشت
پيروزمندانه‌اش ازخيبر درمنزلي
نزديك مدينه در همراهانش ندا زده گفت:
پس از نماز عشاء سرزده وارد خانه‌هايتان
مشويد. يكي از اصحاب پيامبر به‌اين
دستور عمل نكرد و شبانه سرزده وارد
خانه‌اش شد و چيزي را ديد كه دلش
نميخواست ببيند؛ يعني زنش را با مردي
ديگر هماغوش ديد. اين‌را مردم شنيدند،
ولي او چونكه زنش را دوست ميداشت و
ازاو داراي اولاد بود، نه اورا طلاق
داد و نه تنبيهش كرد. [البدايه
والنهايه: 2 / 608]
همچنين در حديثي آمده كه كسي به‌نزد
پيامبر شكايت برد كه زنش را در خانه‌اش
با مردي گرفته است. پيامبر گفت: گواه
بياور. مرد گفت: يا رسول الله! آيا كسي‌كه
در خانه‌اش ببيند كه مردي برروي زنش
خفته است بايد برود و دنبال گواه
بگردد؟ پيامبر گفت: يا گواه بياور يا
كمرت را براي تازيانه آماده كن. [صحيح
بخاري: حديث شماره‌ي 2671]

يك گزارش صريح و روشن در دست است كه
نشان ميدهد در اواخر خلافت عمر ابن
خطاب برسرِ اينكه آيا بايد زناكار را
سنگسار كرد يا نكرد اتفاقِ نظر وجود
نداشته، و كساني معتقد بوده‌اند كه
چون حكم سنگسار در قرآن نيامده، پس در
اسلام سنگسار وجود ندارد.
از عبدالله ابن عباس روايت شده كه عمر
در مسجد پيامبر سخنراني كرده چنين گفت:
«اما بعد! من امروز ميخواهم چيزي را به‌شما
بگويم كه گفتنش برمن واجب است؛ و
نميدانم، شايد اين‌را هنگامي ميگويم
كه مرگم نزديك شده است. هركس آن‌را
دريافت و درك كرد بايد بگيرد و تا هرجا
كه شترش برود آن‌را برساند. و اگر كسي
آن‌را درك نكرد هيچكس حق ندارد كه پشت
سر من دروغ بسازد. الله تعالي محمد را
برگزيد و كتاب را براو فروفرستاد، و
ازجمله‌ي چيزهائي كه براو نازل شد
آيه‌ي سنگسار بود. ما آن‌را خوانديم
و درك كرديم. پيامبر سنگسار كرد و ما
نيز بعد ازاو سنگسار كرديم. ميترسم كه
اگر مدتي برمردم بگذرد كسي بگويد:
والله ما [حكم] سنگسار را در كتاب الله
نمي‌يابيم؛ و به‌آن وسيله با ازدست
نهادن يك فريضه كه الله نازل كرده
بوده است گمراه گردند. [حكم] سنگسار در
كتاب الله براي زنان و مردان همسرداري
مقرر شده است كه زنا كرده باشند و
كساني گواهي دهند، يا خودشان اعتراف
كنند، يا حاملگي پديدار شود». [سيره
ابن هشام: 4 / 309]
چنانكه مي‌بينيم، عمر دراينجا،
درواقع درصدد توجيه حكمي است كه خودش
براي زنان و مردانِ همسردارِِ زناكار
صادر كرده بوده و حتما با مخالفت
كساني از اصحاب پيامبر مواجه شده بوده
است. ولي آيا به‌راستي چنين آيه‌ئي
در قرآن وجود داشته و كسي جز عمر ازآن
خبر نداشته است؟ اين پرسش هيچگاه
پاسخي نخواهد يافت.

بالاتر ديديم كه قرآن كريم مقرر كرد
كه براي اثبات وقوع زنا بايد چهارنفر
گواهي بدهند كه عمل را به چشم ديده‌اند.
اينكه عمل را چگونه بايد به چشم ديده
باشند، يك داستان ديگر كه مربوط به
عمر ابن خطاب است بيان ميدارد:
مغيره ابن شعبه (از اصحاب پيامبر)
درسال 17 هجري بعنوان فرمانده
جهادگران مسلمان در محل تجمع قبايل
جهادگر در جائي كه به زودي پادگانشهر
بصره شد، مستقر بود. او با زني از
قبيله‌ي بني‌هلال به نام ام جميل
رابطه‌ي نامشروع داشت. شوهر اين زن
مردي از ثقيف (هم‌قبيله‌ي مغيره) به
نام حجاج ابن عتيك بود. چهار برادرِ
جوان به نامهاي شِبل و نافع و زياد و
ابوبكره (فرزندانِ نومسلمانِ يك
روسپي معروف حجاز به نامِ سُمَيّه) كه
همسايه‌ي مغيره بودند از اين موضوع
بو بردند و دركمين نشستند تا او به
خانه‌ي مورد نظر- كه يك كپر بود- وارد
شد. پس در حاليكه مغيره و زن هردو
برهنه شده بودند و مغيره برشكم زن
خفته با او درآميخته بود به‌آنان
نگريستند تا بتوانند طبق حكم قرآن
برضد او گواهي بدهند. آنها موضوع را
براي عمر گزارش فرستادند. ابوموسا
اشعري  را
عمر به جاي او به فرماندهي نيروهاي
منطقه فرستاد، و به او دستور داد كه
مغيره و گواهان را به مدينه بفرستد؛ و
به مغيره نوشت: «خبر بسيار بزرگي
درباره‌ات شنيده‌ام؛ اينك ابوموسا
را بعنوان فرمانده ميفرستم؛ مسئوليتت
را به او واگذار و بشتاب».
عمر درمدينه در حضور مغيره از شاهداني
كه واقعه را به او گزارش كرده بودند
يكي‌يكي جداگانه تحقيق و پرسش كرد.
نافع گفت: «من به چشم خود ديدم كه
مغيره برشكم زن خفته بود و ميل در او
فروميكرد؛ و ديدم كه ميل او همچون ميل
سرمه‌دان كه در سرمه‌دان كنند و ازآن
بر كشند فروميرفت و خارج ميشد». شبل و
ابوبكره نيز چنين اقوالي را تكرار
كردند. چون نوبت به شهادت برادر
چهارمشان «زياد» رسيد و او از در وارد
شد، عمر تا اورا ديد گفت: «چهره‌ئي را
مينگرم كه اميدوارم گواهيش سبب نشود
يكي از اصحاب رسول الله سنگسار و
بدنام گردد». و چون ازاو پرسيد كه چه
ديده است، زياد گفت: «من منظر قبيحي
ديدم و نفسهاي تندي شنيدم ولي ميل را
نديدم كه به داخل سرمه‌دان فرورود و
ازآن بيرون آيد».
چونكه زياد نديده بود كه ميل در سرمه‌دان
فروبرود و ازآن برآيد، شرط اصليِ
گواهي زنا تحقق نيافت و مغيره از
مجازات رَست. سه برادر ديگر متهم به
گواهي ناحق بقصد بي‌آبرو كردن يك
مسلمان شدند و عمر دستور داد به
هركدامشان هشتاد تازيانه زدند. [انساب
الاشراف بلاذري: 10 / 387- 388. فتوح
البلدان 335- 336. وفيات الاعيان: 5 / 311- 313.
همچنين بنگريد: تاريخ يعقوبي: 2 / 146.
تاريخ طبري: 2 / 492- 494]

 كيفر
زناكار در نخستين منابع فقهي شيعه:
از امام جعفر صادق روايت شده كه در
تفسير حكم تحريم ازدواج با زناكار كه
در قرآن امده، چنين گفته است: «اگر كسي
زنا كند و سپس توبه كند، هرجا دلش
خواست ميتواند ازدواج كند» [الكافي،
جلد 5 ، باب الزاني والزانيه، حديث 6]
درحديث ديگري در تفسير حكم تحريم
ازدواج با زناكار از زبان امام جعفرر
صادق چنين گفته شده است: «اينها مربوط
به زنهاي مشهور به زنا و مردان مشهور
به زنا است كه زنا ميكردند و شهرت
داشتند و شناخته شده بودند و مردم
اكنون درآن خانه هستند. هركس حدِ زنا
براو اقامه شده باشد يا متهم به زنا
باشد كسي نبايد با او مناكحه كند تا
توبه‌اش معلوم گردد». [همانجا، حديث
1].

درحديثي
نيز در الكافي آمده كه «زني به نزد عمر
[ابن خطاب] آمد و گفت: من زنا كرده‌ام
مرا تطهير كن. عمر دستور داد كه
سنگسارش كنند. علي اين‌را شنيد و از
زن پرسيد: چگونه زنا كرده‌اي؟ زن گفت:
از بياباني ميگذشتم، شديدا تشنه شده
بودم، از يك عرب بيابانگرد آب خواستم،
او از دادن آب به من خودداري كرد مگر
آنكه خودم را به او تسليم كنم، و چون
تشنگي برمن زورآور شد و ترسيدم بميرم
او به من آب داد و من تنم را به او
سپردم. علي گفت: سوگند به خداي كعبه كه
اين ازدواج است.
[الكافي،
باب النوادر، حديث 8]



 همچنين
در الكافي از زبان يكي از شيعيان آمده
كه از امام جعفر صادق درباره‌ي مردي
پرسيدم كه در عراق زن دارد و در حجاز
مرتكب زنا شده است؛ امام گفت: به او صد
تازيانه ميزنند ولي نبايد سنگسار
بشود
.[الكافي، جلد 7 ، باب ما يحصن و ما لا
يحصن]


 درباره‌ي
چگونگي اثبات وقوع زنا، در روايتي از
زبان امام جعفر صادق چنين آمده است:
«چهار مرد گواهي بدهند كه اورا به چشم
خود ديده‌اند كه وارد ميكند و بيرون
مي‌آورد» [الكافي، 7 / باب ما يوجب
الرجم، حديث 1]
و در حديث ديگري از زبان امام جعفر
صادق گفته شده كه «مرد يا زن تا وقتي
كه چهار مرد گواهي نداده باشند كه
داخل و خارج كردن را به چشم ديده‌اند
نبايد سنگسار شوند» [همان: حديث 2]
و در حديث مشابهي از زبان امام جعفر
صادق گفته شده كه «زن يا مرد نبايد
سنگسار شوند مگر آنكه چهار مرد گواهي
بدهند كه جماع و داخل و خارج كردن، مثل
داخل و خارج شدنِ ميل سرمه‌دان، را به
چشم ديده‌اند» [همان، حديث 4]

دربارة
چگونگي سنگسار كردن نيز در الكافي
چنين آمده است:
ماعز
ابن مالك به نزد پيامبر آمد و گفت كه
زنا كرده است. پيامبر دستور داد اورا
سنگسار كنند. او گريخت و زبير ابن عوام
اورا گرفته باز آورد و سنگسارش كردند
تا مرد. چون موضوع را به پيامبر گفتند،
پيامبر گفت: وقتي گريخت اگر رهايش
ميكرديد كه برود بهتر بود [همان، باب
صفت رجم، حديث 5]

نتيجه‌ي
بحث:
آنچه
مسلم است آنست كه اسلام براي مردان زن‌دار
و زنانِ شوهرداري كه مرتكب عمل منافي
عفت شوند، يعني به همسرانشان خيانت
كرده با غير همسرشان همبستر شوند
كيفرهائي درنظر گرفته است. هدف از وضع
اين كيفرها حفظ نهاد خانواده و روابط
خانوادگي و پيوند زناشوئي است نه
تخريب نهاد خانواده. در كيفردهي
خطاكار همه‌ي جوانب احتياط را مراعات
كرده است تا خانواده از هم نپاشد و به
جامعه آسيب نرسد.
 همچنين آنچه
مسلم است آنست كه اسلام براي پسران و
دختراني كه ازدواج نكرده‌اند و مرتكب
عمل منافي عفت شوند مجازات سبك جسمي
درنظر گرفته كه شايد فقط تازيانه
خوردن باشد (اينكه ميگويم شايد، ازآن‌رو
است كه هيچ آيه‌ئي درقرآن و هيچ حديث
و روايتي منسوب به پيامبر يا يكي از
خلفاي پيامبر درباره‌ي پسر يا دختر
خطاكار وجود ندارد؛ و ظاهر قضيه آنست
كه چنين خطاهائي بايد با اغماض روبرو
شود نه با مجازات).

حكم صدتازيانه كه درقرآن آمده است،
چنانكه در آيه ديديم، فقط براي
زناكاران است نه همسردارانِ مرتكب
عمل منافي عفت. زناكار كسي است كه به
عمل زنا عادت دارد، ولي خطاكارِ مرتكب
فحشاء ممكن است توبه كند. كسي كه مرتكب
خطا شود و توبه كند نيز مجازاتي ندارد.
اثبات توبه نيز آنست كه اگر يكبار
خطائي كرده است نزد خودش و خدايش
تصميم بگيرد كه ديگر آن خطا را تكرار
نكند.

و سومين چيزي كه مسلم است آنست كه نه
در قرآن و نه در حديث از زبان پيامبر
اكرم گفته نشده كه زناكار بايد سنگسار
شود. رواياتي كه درباره‌ي سنگسار شدنِ
زناكار آمده بود را نيز دربالا ديديم؛
و اين‌را نيز ديديم كه درزمان خلافت
عمر ابن خطاب معلوم نبود كه آيا اسلام
با سنگسار كردن، كه يك رسم قبيله‌ئي
مربوط به قبايل بيابانگرد بود و در
مكه و مدينه رواج نداشت، موافق است يا
نيست! و عمر براي توجيه اين حكم گفت كه
آيه‌ي سنگسار درقرآن وجود داشته است.
ولي اگر اين ادعاي خليفه عمر را قبول
كنيم، آنگاه اين‌را نيز بايد قبول
كنيم كه دست‌كم يك آيه‌ي قرآن كه عمر
شنيده بوده است اكنون درقرآن نيست؛ و
اين به مفهوم گم‌شدنِ برخي از آيات
قرآن است، كه هيچ مسلماني اكنون
نميتواند قبول كند.

درباره‌ي حكم اعدام زناكار نه آيه‌ئي
در قرآن هست نه حديثي از پيامبر و نه
روايتي از خلفاي پيامبر.
درباره‌ي چگونگي سنگسار كردن نيز
ديديم كه ماعز ابن مالك را نبستند و در
فضاي باز به او سنگريزه پراندند و او
توانست بگريزد. بعد هم كه اورا گرفتند
و باز به ميدان مردم آوردند و آنقدر
سنگرزه زدند تا كشته شد، پيامبر اين
عمل را تأييد نكرد و گفت كاش
ميگذاشتند ميرفت. در دنباله‌ي همين
حديث، كه دربالا از الكافي بيان گرديد،
آمده است كه پيامبر دستور داد خونبهاي
ماعز را به خانواده‌اش پرداختند؛
يعني كشته شدن اورا قتل غير عمد تلقي
كرد نه اجراي يك حكم شرعي.
در سخنراني حج وداع نيز ديديم كه
پيامبر درباره‌ي زن شوهرداري كه
مرتكب عمل منافي عفت شود به مؤمنين
سفارش كرد كه به چنين زني بايد شوهرش
فشار بياورد و بزند تا دست از عملش
بردارد. همين؛ و اين آخرين دستور
پيامبر درباره‌ي مجازات مرتكب چنين
خطائي توسط زنان شوهردار بود.



اشاره‌ي
پاياني:
اكنون
كه اينها را گفتم، اين‌را نيز بگويم
كه مجازات كسي كه تهمت زنا و عمل منافي
عفت به زني بزند، درقرآن بسيار شديد
است:
وَالَّذِينَ
يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ
يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ
فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً
وَلاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً
أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمْ
الْفَاسِقُونَ. إِلاَّ الَّذِينَ
تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ
وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَحِيمٌ [سورة النور، آيات 4 و
5]
ترجمه: به كساني كه به زن‌هاي شوهردار
تهمت عمل منافي عفت بزنند سپس چهار
گواه نياورند هشتاد تازيانه بزنيد و
هيچگاه گواهي‌شان را قبول مكنيد؛
فاسق هم‌آنهايند. مگر كساني كه پس
ازآن توبه كنند و اصلاح شوند، زيرا كه
الله آمرزگار و مهربان است.
كدام سفارشي ازاين سخت‌تر را براي
حفظ كيان خانواده ميتوان سراغ داشت،
كه تأكيد ميكند چنين تهمتي به جز با
آوردنِ چهار گواه كه عمل را به‌چشم
ديده باشند قابل اثبات نيست؛ و هركس
تهمت بزند و نتواند چهار گواه بياورد
بايد مجازات گردد؟

و اما اگر تهمت‌زننده شوهر‍ زن باشد
نيز قرآن چنين مقرر ميدارد:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ
وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ
أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ
أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ
إِنَّهُ لَمِنْ الصَّادِقِينَ.
وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ
اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنْ
الْكَاذِبِينَ. وَيَدْرَأُ عَنْهَا
الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ
شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ
الْكَاذِبِينَ. وَالْخَامِسَةَ أَنَّ
غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ
مِنْ الصَّادِقِينَ [سوره‌ي النور،
ايات 6- 9]


اين
آيه‌ها مقرر ميدارد كه اگر مردي به
همسرش تهمت منافي عفت بزند و نتواند
چهار گواه بياورد كه عمل را به چشم
ديده باشند، بايد چهار نوبت به الله
قسم بخورد كه راست ميگويد و دروغ
نميگويد، و در نوبتِ پنجم بگويد اگر
دروغگو است لعنت خدا براو بادا. در عين
حال، درصورتي كه زن چهار نوبت به الله
قسم بخورد كه مردش دروغ ميگويد و در
نوبت پنجم بگويد كه اگر مردش راست
ميگويد او (يعني زن) به غضب خدا گرفتار
گردد، در اين‌صورت نبايد مجازاتي
متوجه زن بشود.
آيا چنين حكم شديدي جز تأكيد برضرورت
حفظ آبروي افراد و حفظ نهاد خانواده
است؟ و آيا جز براي آنست كه زني كه
مورد اتهام چنين عملي واقع شد در
جامعه‌ي قبيله‌ئي طرد نشود و بتواند
بازهم به زندگي عادي با شوهر ديگري
ادامه بدهد؟

اميرحسين خنجي


برگشت

 

 

زنا یکی از گناهانی کبیره ای است که قانون اساسی نیز مجازات های سنگینی برای آن در نظر گرفته است. این مجازات‌ها تنها در صورتی قابل اعمال هستند که اسناد محکمی برای اثبات وقوع این فعل حرام وجود داشته باشد. در این مقاله فارغ از بعد مذهبی به بررسی‌ ابعاد حقوقی زنا خواهیم پرداخت.

 

زنا به نزدیکی بین زن و مرد (شامل آمیزش جنسی مهبلی و مقعدی) بدون ازدواج اطلاق می‌شود. یعنی مرد و زن نامحرمی بی آنکه عقد دائم یا موقت بخوانند با هم از راه جلو یا پشت نزدیکی نمایند و دخول صورت بگیرد. یعنی آلت مرد در آلت زن یا مقعد داخل گردد و دخول هم به مقدار ختنه‌گاه صورت بگیرد. اگر نزدیکی و دخول صورت نگیرد، به آن زنا نمی‌گویند. بنابراین هر چند لمس و یا دیدن بدن دختر نامحرم، حرام است اما حکم زنا را ندارد و حد زنا جاری نمی‌شود.

این‌ جرم‌ زمانی‌ توسط مرد و زن‌ ارتکاب ‌می‌یابد که‌ بالغ‌ و عاقل‌ و مختار باشند و نسبت‌ به‌حکم‌ و موضوع‌ آن‌ نیز آگاه‌ باشند بنابراین‌ چنانچه‌ یک‌ طرف‌ از زن‌ و مرد از تحقق‌ آن آگاهی‌ نداشته ‌باشد و یا علم‌ به‌ حرمت‌ مباشرت‌ جنسی‌ حرام ‌نداشته‌ باشد، محکوم‌ به‌ مجازات حد نمی‌شود و تنها طرفی‌که‌ از حکم‌ و موضوع‌ آگاه‌ باشد محکوم به حد می‌شود.

باتوجه به تعریف فوق، بر حسب اینکه شرایط زانی و زانیه چگونه باشد، چهار نوع زنا در فقه و حقوق ایران تعریف شده است:مجازات زن زناکار در اسلام

محارم نَسَبی کسانی هستند که انسان به علت هم خونی با آن‌ها محرم است. برای نمونه خواهر،مادر، عمه و خاله برای مرد و برادر، پدر، دایی و عمو برای زن از محارم سببی محسوب می‌شوند. در نتیجه زنا با محارم به معنای آن است که مثلاً یک مرد با یکی از زن‌هاییی که جزو محارم نَسَبی وی هستند و ازدواج کردن با آنان ممنوع (حرام) است، مرتکب این گناه شود.

زنای به زور یا زنای به عنف، با زور و اجبار و تجاوز همراه است. مثلاً زنی به این عمل راضی نباشد و مرد با زور و ارعاب و تهدید با او نزدیکی کند. هرگاه کسی به زنی که راضی به همبستر شدن با او نباشد در حال بیهوشی، خواب یا مستی تجاوز کند رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن اگر چه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم زنای به عنف جاری است.

زنای محصنه به معنای آن است که شخص زناکننده دارای همسر دائمی باشد به گونه‌ای که هرگاه بخواهد با همسر خود نزدیکی کند مانعی در کار نباشد و با این حال تن به این گناه داده باشد. به زبان ساده‌تر اگر یک زن متاهل زنا کند، به فعل رخ داده زنای محصنه گفته می‌شود و اگر زانی مرد باشد زنای محصن گفته می‌شود. البته اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماریی که موجب خطر برای طرف مقابل می‌گردد مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج می‌کند. به عنوان مثال اگرچنانچه زنی در هنگام غیاب شوهرش (مثلا به یک مسافرت طولانی رفته است)، با فرد دیگری زنا کند، در حکم محصنه نیست.

به زنایی گفته می‌شود که شخص زناکار (زن یا مرد) فاقد همسر و مجرد باشد و به اختیار خود رابطه جنسی برقرار کرده باشد و یا شرایط احصان برای زن و مرد وجود نداشته باشد. به زبان ساده‌تر به زنای شخص مجرد، زنای غیر محصنه گفته می‌شود.

دو راه اصلی برای اثبات عبارت است از اثبات با اقرار خود فرد و اثبات با شهادت چهار نفر.

در مورد اثبات با اقرار خود شخص، علاوه بر شرایط عمومی (بلوغ، عقل، اختیار و آزاد بودن خود فرد) لازم است تا چهار بار اقرار در نزد قاضی (و نه مثلا پلیس یا هر فرد دیگری) صورت پذیرد.

راه دوم اثبات، شهادت چهار نفر شاهد مرد عادل به دیدن عمل است، و اگر سه مرد و دو زن عادل هم شهادت دهند کافی است و جرم ثابت می‌شود. دقت شود که براى حفظ آبرو و شرف دیگران، اسلام براى اثبات زنا، چهار شاهد مقرّر کرده است وگرنه مقایسه کنید با اثبات قتل که دو شاهد کافى است!
البته طبق ماده ۱۲۰ قانون مجازات اسلامی یکی از شرایط اثبات این جرم، علم قاضی است که از طریق متعارف حاصل می‌شود. بنابراین در صورتی که زنا با فیلمبرداری اثبات شود و قاضی یقین به زنا پیدا کند نیز حکم به مجازات صادر می‌شود.

بستگی به نوع زنا و همچنین شرایط اتفاق جرم، طیف گسترده‌ای از مجازات برای آن تعریف شده است. از جمله مهم‌ترین آن‌ها عبارت است از: اعدام، سنگسار و شلاق.

۱- رابطه با محارم نسبی که موجب اعدام مرد و زن می‌شود
۲- رابطه با زن پدر که موجب اعدام مرد زناکار است
۳- رابطه مرد غیرمسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام مرد زناکار است
۴- زنای به عنف و اکراه که موجب اعدام مرد زناکار است
۵- فرد زناکار که سه بار به دلیل زنا مجازات (شلاق) شده است، در مرتبه چهارم اعدام می‌شود

حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم (سنگسار) است. در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رییس قوه قضاییه، چنانچه جرم با دلیل ثابت شده باشد (مثلا شهادت چهار شاهد)، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر این صورت (اثبات به وسیله اقرار) موجب صد ضربه شلاق برای هریک می‌باشد.

حد زنا در مواردی که مرتکب غیرمحصن باشد، صد ضربه شلاق است، البته برای دفعات اول تا سوم!
همچنین مردی که همسر دائم دارد، هرگاه قبل از دخول، مرتکب این جرم شود حد وی صد ضربه شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید به مدت یک سال قمری است.
در زنا با محارم نسبی و زنای محصنه، چنانچه زانیه بالغ و زانی نابالغ باشد (در واقع زن شوهردار با پسربچه نابالغ رابطه برقرار کند) مجازات زانیه صد ضربه شلاق است.

تحت برخی از شرایط، مجازات زنا می‌تواند ساقط شود. به عنوان مثال اگر طرفین ادعای زوجیت کنند (که به اشتباه تعبیر می‌شود به زور عقدشان کردند!) و یا شخص پیش از اثبات زنا نزد حاکم توبه نماید. همچنین اگر ثابت شود که زن به زور و از روی اکراه به زنا تن داده است و یا اغفال شده است مجازات وی ساقط خواهد شد.

همچنین توجه به این نکته هم ضروری است که شرایط قانون برای شهادت‌دهندگان (شهود) نیز بسیار سخت‌گیرانه است. شهادت شهود باید روشن و بدون ابهام و مستند به مشاهده باشد و شهادت حدسی معتبر نیست. بنابراین هرگاه شهود خصوصیات مورد شهادت را بیان کنند، این خصوصیات باید از لحاظ زمان و مکان و مانند آن‌ها اختلاف نداشته باشند و در صورت اختلاف بین شهود، علاوه بر این که زنا ثابت نمی‌شود، شهود نیز به حد قذف محکوم می‌شوند، یعنی به دلیل تهمت به متهم، شلاق می‌خورند!

درنهایت نکته مهمی که در مورد زنای به عنف (تجاوز به عنف) مطرح می‌شود، موضوع اثبات زنا و از آن مهم‌تر اثبات این است که آیا زنا بدون رضایت زن و با قهر و غلبه صورت گرفته است یا خیر؟ و اثبات این موضوع نیز بر عهده قربانی است. بنابراین، اگر چنانچه زنا مورد انکار مرد باشد زن باید آن را اثبات کند و در عین حال باید ثابت کند که نزدیکی بدون رضایت وی رخ داده است! البته در صورتی که زنای به عنف از طرف زن اثبات نشود ولی اصل زنا اثبات گردد مرد به مجازات زنای غیرعنف محکوم می‌شود.

خیلی عذر میخوام این ۴ شاهد یعنی عملا قابل اثبات نیست چون چه کسی در حضور ۴ نفر دیگه اقدام به زنا میکنه؟
من میتونم اثبات کنم زنم ۵ تا ۶ سال با یه مرده غیر مسلمان بوده و سفر رفتن منزل استیجاری داشتن و مهمونی رفتن و خلاصه با هم بودن و به من خیانت کرده اما شاهدی برای اثبات زنای محصنه ندارم حالا چه جوری به اون قاضی ثابت کنم مگه میشه ۲ نفر ۵ سال با هم باشن و همه کاری کردن ولی هیچ دخولی انجام نشده باشه؟
اگه قانون حق من و نده و مجازات نکنه شخصی اقدام میکنم گناهش هم گردن اون قاضی که خودش و زده به نفهمی
اگر راهی هست لطفا راهنماییم کنید

سلام
برای اثبات رابطه نامشروع شما نیازی به ۴ شاهد ندارید اما برای اثبات زنا یکی از مهمترین دلایل شهود هست.

باسلام
اگر مرد با چشم خود ببیند که یه مرد غریبه از منزل خارج شد و وقتی به منزل مراجعه کنه،اوضاع خانه طوری باشه که مطمئن بشه مرد غریبه در خانه و پیش همسرش بوده،بعداز کلی دعوا همسرش اقرار کند که زنا کرده و با گریه میخواد که همسرش او را ببخشد،بعد از چندروز منکر بشه و بگه من کاری نکردم و اون غریبه هم نمیشناسم، همسر این زن باید به چه صورت شکایت کند و اثبات کند؟

سلام
برای اثبات ادعای خود باید از شهود یا ضبط فیلم یا موارد دیگر استفاده کنید.

ایاکشتن زن زناکارکه تهمت ان به اثبات رسیده توسط پدریابرادرحرام است یعنی زن متاهل بوده وبامردمجردرابطه نامشروع داشته

سلام
اجرای حکم بر عهده دادگاه است و هیچکس نمی تواند شخصا حکمی را اجرا کند.

واقعا ایول دستتون درد نکنه

تمامی حقوق این وب‌سایت متعلق به گروه خدمات حقوقی آی‌خدمت می‌باشد.


زنا به رابطه جنسی میان زن و مردی بدون وجود رابطه زوجیت میان آن‌ها گفته می‌شود. مردی که مرتکب زنا شده ‌است را زانی، و زن زناکار را زانیه می‌خوانند. در این نوشته قصد داریم به مجازات زنای مرد مجرد با زن شوهردار بپردازیم.

در اسلام، زنا از گناهان بزرگ است و در شریعت ممنوع گشته است. در قرآن نیز آیاتی وجود دارند که شان نزول آنها درباره تحریم زنا می‌باشد.

زنا نه فقط زنای مرد مجرد با زن شوهردار است بلکه دارای موارد مختلفی است که برای هر کدام از آنها کیفرها و حدود جداگانه‌ای در اسلام وجود دارد.

ما در این قسمت به توضیح این موارد می پردازیم:

مجازات زن زناکار در اسلام

زنای با محارم به معنای آن است که مثلاً یک مرد با یکی از زنهایی که جزو محارم نسبی وی هستند و ازدواج کردن با آنان حرام است، زنا کند. محارم نسبی مانند: مادر، خواهر، دختر، دختر خواهر، دختر برادر، عمه و یا خاله.

کیفر آن بنابر نظر بعضی از فقها اعدام است، ولی مفاد بعضی از روایات این است که با شمشیر یک ضربه به گردن او بزنند و اگر زنده ماند او را در حبس نگه دارند تا بمیرد، و احوط (احتیاط واجب)  رعایت این دستور است. حکم اعدام در زنا با زنانی که بواسطه شیر خوردن محرم شده‌اند یا به سبب ازدواج محرم شده‌اند مانند مادر زن محل اشکال است، ولی نسبت به زن پدر جاری است. همچنین در این حکم فرقی نمی‌کند که مرد زنا کننده مجرد باشد و یا متاهل.

در زنای با محارم، در صورتی که زن به انجام عمل زنا راضی بوده، آن زن نیز اعدام می‌شود.

زنای غیر محصنه به زنایی گفته می‌شود که شخص زناکار (زن یا مرد) فاقد همسر و مجرد باشد و به اختیار خود زنا کرده باشد. به زبان ساده تر به زنای شخص مجرد، زنای غیر محصنه گفته می‌شود. زنای مرد مجرد با زن شوهردار در این دسته محسوب نمی شود.

در این نوع از زنا، کیفر شخص زناکار درمرتبه اول یکصد ضربه شلاق است و اگر سه مرتبه زنا کند و در هر مرتبه حد خورده باشد، کیفر او در مرتبه چهارم اعدام است. مرد را در حالی شلاق می‌زنند که ایستاده باشد، و نباید ضربات شلاق بر سر و صورت و عورت او وارد شود.

اگر مرد را هنگام زنا برهنه یافته‌اند، جز عورت بقیه بدن او باید برهنه باشد و اگر با لباس یافته‌اند بنابراحتیاط به هر نحو که او را یافته‌اند شلاق خواهد خورد. زن را در حالی شلاق می‌زنند که نشسته باشد و بدن او با لباس پوشیده باشد، و از شلاق زدن به سر و صورت او خود داری نمایند.

زنای محصنه به شرط وجود احصان محقق می شود و احصان اصطلاحی فقهی است.

احصان  بر دو قسم است: احصان مرد و احصان زن.

اجماع سه شرط زیر است در مرد:

فقهاء شرط بلوغ و عقل را هم افزوده اند و در آن خلاف است. مردی که دارای شرایط بالا باشد محصن (بر وزن مسلم) نامیده می شود. شرط های بالا اگر در شخص بالغ جمع شود و صاحب این شرط ها زنا کند آن زنا را زنای محصنه می نامند.

عبارت است از اجتماع سه شرط زیر در زن :

چنین زنی را محصنه نامند و زنای او را در این شرایط پس از بلوغ، زنای محصنه گویند. احصان از کیفیات مشدده قانونی است.

احصان مذکور بالا در مورد زنا به کار می رود و در قانون کیفری ایران دیده نمی شود و به جای زنای محصنه عنوان «روابط نامشروع زن شوهردار و مرد زن دار» و یا زنای مرد مجرد با زن شوهردار به کار رفته است.

در مساله زنای مرد مجرد با زن شوهردار و در مورد جرم قذف، احصان از اجتماع عقل و بلوغ و حریت و اسلام و عفت در یک فرد حاصل می شود. احصان به این معنی از اصطلاحات فقهاء است و در نصوص شرعی دیده نشده است.

بنابر تعریف قانون مجازات اسلامی جدید، موارد مربوط به زنای مرد مجرد با زن شوهردار بر این قرارند:

ماده ۲۲۱ قانون مجازات اسلامی: زنا عبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آن ها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد.

ماده ۲۲۲ قانون مجازات اسلامی: جماع با میت، زنا است مگر جماع زوج با زوجه متوفای خود که زنا نیست. لکن موجب سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش می شود.

ماده ۲۲۳ قانون مجازات اسلامی: هرگاه متهم به زنا، مدعی زوجیت یا وطی به شبهه باشد ادعای وی بدون بینه یا سوگند پذیرفته می شود مگر آن که خلاف آن با حجت شرعی لازم ثابت شود.

ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی: حد زنا در موارد زیر اعدام است:

ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی درباره زنای مرد مجرد با زن شوهردار : حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم است. در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه ی قضاییه چنان چه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر این صورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک می باشد.

ماده ۲۲۶ قانون مجازات اسلامی: احصان در هر یک از مرد و زن به نحو زیر محقق می شود:

ماده ۲۲۷ قانون مجازات اسلامی: اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماری ای که موجب خطر برای طرف مقابل می گردد مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج می کند.

ماده ۲۲۸ قانون مجازات اسلامی: در زنا با محارم نسبی و زنای محصنه، چنان چه زانیه بالغ و زانی نابالغ باشد مجازات زانیه فقط صد ضربه شلاق است.

ماده ۲۲۹ قانون مجازات اسلامی: مردی که همسر دائم دارد، هرگاه قبل از دخول، مرتکب زنا شود حد وی صد ضربه شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید به مدت یک سال قمری است.

ماده ۲۳۰ قانون مجازات اسلامی: حد زنا در مواردی که مرتکب غیرمحصن باشد، صد ضربه شلاق است.

ماده ۲۳۱ قانون مجازات اسلامی: در موارد زنای به عنف و در حکم آن، در صورتی که زن باکره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می شود و در صورتی که باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می گردد.

ماده ۲۳۲ قانون مجازات اسلامی: هرگاه مرد یا زنی کمتر از چهار بار اقرار به زنا نماید به سی و یک تا هفتاد و چهارضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم می شود. حکم این ماده در مورد لواط، تفخیذ و مساحقه نیز جاری است.

عدّه زن شوهردارى که از زنا آبستن شده، سپس از شوهر خود طلاق گرفته، همچون عدّه زن غیر آبستن است.

اگر از زن شوهردارى که زنا کرده، فرزندى به دنیا آید، به شوهرش ملحق می‏شود نه به مرد زناکار؛ مگر آنکه شوهر با لعان نوزاد را از خود نفی کند. در زن شوهردار احصان با یک بار نزدیکى شوهر با او از قُبُل تحقق می‏یابد. در این صورت اگر زن زنا کند، حد رجم بر او جارى می‏شود.

در زنای مرد مجرد با زن شوهردار اگر مردى به اشتباه با زنى آمیزش کند، زن باید عدّه نگه دارد و اگر شوهر داشته باشد، شوهرش در زمان عدّه نمی‏تواند با او هم بستر شود. در جواز دیگر بهره ‏هاى جنسی اختلاف است. در هر صورت در مدت عدّه، نفقه زن بر عهده شوهر است.

آمیزش به شبهه با زن شوهردار، حکم زنا با او را ندارد؛ بدین معنا که زن بر چنین مردى حرام ابدى نمى‏شود.

کسی که تجاوز به عنف می کند و با زنی به زور و اکراه زنا نماید، محکوم به اعدام می شود.مجازات زن زناکار در اسلام

 


یاسا همان قانون است.

سلام
من یه سوال داشتمرخدمتتون اگر زنی به عقد مردی در بیاید ولی باکره باشد و با شوهرش رابطه دخول نداشته باشد و بکارت او توسط مرد دیگری برداشته شود و بعد از ان نیز باز با شوهر خود که در عقد او است رابطه جنسی نداشته باشد و جدا شود حکم جیست؟ایا به ان مرد یا کس دیگری که در طول عقد با شوهرش رابطه داشته حرام میشود؟

بعله چون رابطه زوجیت بر قرار نبوده و طبق قانون ملاک محرمیت برداشتن بکارت توسط شخصی نیست.

سلام
اگه پسری بازن شوهر دار رابطه داشته باشه ایا میتونه بعد طلاق زن با او ازدواج کنه

رابطه نامشروع بله ولی زنا خیر.

منظور از رابطه نامشروع یعنی جی و زنا منظور چیست

زنا رابطه جنسی و دخول است و رابطه نامشروع مصادیق زیادی دارد و میتواند صحبتهای عاشقانه دختر و پسری که رابطه محرمیت ندارند باشد.

سلام اگر فردی با زن شوهر داری رابطه ای داشته باشد و شوهر زن از این شخص شکایت کند اما مدرک درستی نداشته باشد باید چکار کند

در صورت نداشتن مدرک قرار منع تعقیب صادر میشود.

سلام.حکم رابطه بازن شوهردارچیست

مجازات زنا بار اول ۱۰۰ ضربه شلاق حدی است.

دوست عزیز در صورت اثبات زنان محصنه با زن شوهر دار، دادگاه نی تواند حکم اعدام زن را بدهد
صد ضربه شلاق برای موارد غیر اثباتی یا در حد لوث است.مگر اینکه شرایط خاصی پیش آید که اعدام جایز نباشد.

زنای محصنه بار اول شلاق حدی دارد.

اگر زن شوهرداری خود را صیغه مرد مجردی در بیاورد ومرد مجرد از شوهرداربودن ان خبر نداشته باشد حکم ان چیست

حسب مورد میتواند زنا و یا رابطه نامشروع اثبات شود.

سلام اگه زنی شوهرش ترکش کرده باشد و با مرد متهل رابطه بر قرار کند جرم زن چیست و جرم مرد چیست ممنون از رهانمایتان

اگر زنا اثبات شود شلاق حدی خواهد داشت. لذا در صورت ترک شوهر زن میتواند برای طلاق اقدام کند.

سلام.اگر زن شوهر داری با مرد مجردی سکس داشته باشد.مجازات مرد و زن هر کردام چیست.مدرک هم فقط چت های بین ان دو باشد.

در صورتیکه زنا اثبات شود شلاق حدی خواهند داشت.

اگرمردناآگاه باشدحسب حدیث رفع جرمی بروی نیست.

تا خود متهم اقرار نکند هیچ جرمی ندارد از نطر قاضی مگر اینکه درحال رابطه آنها را دیده باشند و شهادت بدهند وگرنه چت هیچ چیزی را ثابت قطعی نمیکند

زنا مرد شوهر دار بازن همسردار که هم زن ازهمسرش که هر۱ماه بااو نزدیکی میکند ناراضی هست وهم مردزنش درچندهفته یه بار بااو نزدیکی خیلی ساده داشته وآنچه مرد میخواهد رو درنزدیکی انجام نمیدهد و اوراراضی نمیکند که این نزدیکی بازن شوهر دار هم علت همین مشکل هست.حکم این نزدیکی چیست.ولی بازهم میگم هم زن از همسرش و هم مرد بازنش مشکل خیلی زیاددارند.ممنون میشم زود راهنماییم کنید

در صورتیکه دخول انجام شود زنا میباشد.

سلام
اگرمردمجردبازن همسردار ازمقعدرابطه داشته باشد حکمش چیست؟

زنا و ۱۰۰ ضربه شلاق حدی

منظور از حدی چیست؟

حد مجازاتی است که شرع آنرا تعیین و مشخص کرده است و تعزیر مجازاتی است که قانون آنرا تعیین کرده.

سلام.اگر با زن شوهر دار رابطه سکس داشته باشی ولی زن گفته باشد من مجردم و شوهر ندارم و گفته باشدوزن گفته باشد من مسیحی هستم و در دین من دوطرف راضی باشند مشکلی نیست حکمش چیست؟؟

اگر زنا اثبات شود شلاق حدی و اگر رابطه نامشروع اثبات شود شلاق تعزیری.

اگر شوهری نسبت به زنش بی توجه باشد و هیچ رابطه ی احساسی و جنسی(هیچگونه رابطه )نداشته باشد و خود نیز با توجه به شواهد به رابطه با دیگر زنان مشغول باشد و حاضر نباشد (ب دلیل فرض شخصی) همسرش را طلاق دهد و زنش مجبور به رابطه (سکس) با فرد دیگری شود حکم چیست ؟

اینها دلیل برای رابطه جنسی زوجه نخواهد بود و حکم دادگاه همان زنا است.

لازم به ذکر است مبلغ زیادی پول از طرف مرد به زن داده شده و چک وسفته به مرد داده است.الان از این طریق رابطه مرد را تهدید میکند لطفا راهنمایی کنید.

باید به صورت حضوری با وکیل مشورت کنید.

سلام اگ مرد مجردی به زن متاهلی تجاوز کند و ان زن را با ترساندن مجبور کرده باشد زن از او حامله شده مجازات انها چیست؟

زن مجازاتی ندارد ولی مجازات مرد اعدام است.

اگر زنی شوهر دار باشد و بیشتر از یک سال برای طلاق اقدام کرده باشه بعد از یک سال با مردی اشنا شود و به قصد ازدواج و برای اشنایی بیشتر با او فقط برای ناهار بیرون برن اگه اونارو در فضای عمومی بگیرن بدون هیچ رابطه زنا ایا جرمی متوجه خانم یا اقا میشه حکم دادگاه چیه ایا شوهر زن میتونه شکایت کنه

صرف اینکه با کسی محرم بوده اند خیر.

در مورد سوال فوق در صورت شکایت کردن شوهر زن آیا برای پسر سابقه کیفری حساب میشود؟

سلام.. رابطه با زن شوهر دار در صورت راضی بودن شوهرش حکمش چیست

زنای محصنه محسوب خواهد شد و شلاق حدی دارد.

سلام. اگه مرد مجردی با زن متهل رابطه جنسی و… داشته باشد و زن ۲سال از شوهرش دور و در حال طلاق باشد. اگر روزی این ۲را شوهرش گیر بیندازد. مجازات مرد چیست؟؟ جواب کامل میخواهم. مچکر

مجازات زنا شلاق حدی است.

سلام اولا معانی بیشتر کلمات را بلد نیستم
دوم متوجه نشدم یعنی مرد مجردی با زن کسی رابطه نامشروع داشته باشد آبرویی برای. شوهر زن نمیمونه اونوقت مجازات فقط شلاق است؟ این چه قانونی است دیگه

بله اگر زنا باشد شلاق حدی دارد و اگر صرفا رابطه نامشروع غیر زنا باشد شلاق تعزیری.

سلام من به تازگی از کشور آمریکا به ایران آمدم. من هر روز با زن دایی خودم سکس داشتم و او رو می کردم من به درستی قانون ایران رو در این مورد نمیدانم لطفا راهنمایی ام کنید

با سلام و احترام . در تمامی پاسخهای بای شما حکم زنا محصنه حد ۱۰۰ ضربه شلاق اومده . پس حکم سنگسار کجا رفت ؟؟؟؟!!!!

ن

حکم سنگسار معمولا نمیدهند مگر اینکخپه بالای سخپه بار ثابت شده باشد و یا اینکه سه نفر عاقل شهادت بدهند

متاسفانه سنگساری دیگر در کار نیست . با وضع بیحجابی و تحریک آمیز بودن بطن جامعه فکر کنم تا مدتی دیگر به زانی و زانیه پاداش و تشویقی هم بدهند .

اصلا حکم سنگسار نداریم.متاسفانه دشمنان اسلام برای بد جلوه دادن قانون اسلام این قانون الکی رو به اسلام نسبت میدن.
خداوند تو قران فرموده اگه زن توبه کرد حق ظلم و ستمی ندارید که خداوند آمرزنده و مهربان است

سلام.سکس با زنی که از شوهرش طلاق گرفته و بیوه هس و الان از مرد مجرد طرف حاملس .حکمش چیه؟درصورت شکایت؟

در صورتیکه در حال حاضر مجرد باشد و رابطه محرمیت نداشته باشند زنا محسوب خواهد شد.

اگه مردی با زن شوهر دار فقط پول داده باشد و مرد بارها از زن پرسیده باشد که شوهر داری و طلاقنامه خواسته باشه ولی زن دروغ گفته باشه حکمش چیه

در صورت زنا حتی در این حالت نیز شلاق حدی دارد.

بخدا سوگند اگه روزی من متوجه زنا بشم هردورا گردن میزنم

سلام اگر چنانچه یک جوان ۲۳ ساله با یک زن ۳۸ ساله با هم دستگیر شوند که جوان مجرد و زن متاهل ولی در حال طلاق گرفتن است منتها طلاق نگرفته هنوز جرمشان چیست

اگر رابطه نامشروعی داشته باشند مجازات شلاق دارد.

اگر رابطه نامشروعی داشته باشند مجازات شلاق خواهند داشت.

سلام،،،درسته اگه پسر مجردی با زن شوهر داری رابطه جنسی داشته باشه حتی در صورت طلاق گرفتن اون زن دیگه نمی‌تونه باهاش ازدواج کنه؟

به یکدیگر حرام ابدی خواهند شد.

سلام میشه حکم رابطه جنسی زن شوهر دار با مرد مجرد رو هم بگین که دقیقا چی حساب میشه این رابطه نامشروع هست یا زنا و حکمش چیه؟؟؟؟؟

زنا است و شلاق حدی دارد.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

وب‌سایت

۸۷۱۳۲ (۰۲۱)




در مورد زن و مردی که دارای همسر هستند و زنا کنند (با حفظ شرایطی که مطرح می شود) در صورتی که جوان باشند دو قول است: الف: هم شلاقشان می زنند و هم سنگسار می شود؛ ب: فقط سنگسار می شوند.

اما در صورتی که پیر باشند نخست بر آنها شلاق زده می شود سپس سنگسار می شوند.

مجازات زن زناکار در اسلام

اگر یگی از زوجین در سفر باشد هر کدام از آن دو اگر زنا کنند سنگسار نمی شوند اگر زناکار پیش از اقامه بیّنه توبه کند حدّ از او ساقط شده و بر او جاری نمی شود.اما اگر پس از اقامه بیّنه توبه نماید، در زمان حضور امام معصوم (ع) آن حضرت مختار است که او را ببخشد و یا حدّ بر او جاری کند این حدّ خواه رجم باشد یا غیر آن، و بعید نیست که این تخییر برای نائبان امام معصوم هم ثابت باشد.

آثار اخروی و تخفیف در عذاب اخروی این در دو صورت محقق است یا این که حدّ بر او جاری شده است و یا این که حدّ بر او جاری نشده است.

الف. در صورتی که توبه نماید مورد لطف الاهی قرار خواهد گرفت؛ زیرا از مجموع آیات و روایات چنین بر می آید که خداوند توبه کنندگان را (در صورتی که توبه واقعی و با حفظ شرایطش باشد) عذاب نمی نماید.

اما در صورتی که حد بر او جاری شود دست کم به دو دلیل در آخرت کیفر نمی بیند.

الف. بر اساس روایات حدود الاهی مطهر و پاک کننده هستند یعنی آن گناه کار را از آلودگی آن گناه پاک می نمایند.

ب. اساساً کسی که عادل باشد به موجب یک خطا دو بار مجازات نمی کند از این رو خداوند که سرسلسله عدالت پیشگان است به طریق اولی به دلیل یک گناه دو با عقوبت نمی کند.

این پرسش به چند بخش تقسیم می شود که پس از طرح آن به همان ترتیب به پاسخ آن می پردازیم.


آخرین حکم زنای محصنه در اسلام چیست؟

زن و مردی که دارای همسر هستند و زنا کنند (با حفظ شرایطی که مطرح می شود) یا جوان هستند و یا پیر که هر کدام احکام خاص خود را دارند.

طبق روایاتی که در این موضوع وارد شده و بر اساس آن فقهاء شیعه نیز فتوا دادند در صورتی که جوان باشند حق این است که فقط سنگسار می شود.

[1]

اما در صورتی که پیر باشند نخست بر آنها شلاق زده می شود سپس سنگسار می شوند.

[2]

نکته: اگر کسی (دانسته یا ندانسته) با زن شوهرداری (شوهر عقد دائمی یا موقت) زنا کند آن مرد تا ابد نمی تواند با آن زن ازدواج کند (خواه شوهرش دخول کرده باشد یا نکرده باشد) اگر چه شوهرش به نحوی از او جدا شود.

[3]

پیامبر گرامی اسلام در خطبه غدیر خم چنین می فرماید: حقی که شما بر زنانتان دارید این است که : بر فرش شما بیگانه ای را وارد نکنند، کسی را که دوست ندارید بدون اجازه شما به منزل راه ندهند و عمل زشت انجام ندهند، پس اگر چنین کنند شما می توانید در بستر از آنها دورى نمایید! و (اگر هیچ راهى جز شدت عمل، براى وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید ولی بدون آسیب جسمانی، پس اگر مطیع شدند باید خوراک و پوشاک آنان را بدهید.

[4]


خطبه پیامبر (ص) و بیان حکم زنا

پیامبر(ص) در این خطبه سه مطلب درباره حق مردان بر زنان می فرماید که هیچ کدام به معنای زنا نیست. اول آن که می فرماید: أن لا یوطئن فرشکم غیرکم =بر فرش شما بیگانه ای را وارد نکنند، عبدالقادر ملا حویش در کتاب بیان المعانی درباره این جمله می گوید: ” یعنی کسی را بدون اجازه به خانه برای صحبت کردن با او، راه ندهند؛ زیرا در جاهلیت چنین رسمی بود و اشکال نمی دانستند که زنان برای صحبت با دیگران، آنان را به خانه دعوت کنند،و این به معنای زنا نیست.”

[5]

قسمت دوم سخن پیامبر(ص) که مسلما درباره زنا نیست.

اما در باره قسمت سوم ابن عربی در کتاب “احکام القرآن” می نویسد: از این کلام پیامبر(ص) استفاده می شود که زن ناشزه، نفقه و پوشاک ندارد. و فاحشه به معنای زنا نیست.”

[6]

این مطالب با توجه به استناد پیامبر به آیه 34 سوره نساء که درباره نشوز زنان است ( نه زنای محصنه) و با توجه به این که فاحشه به مطلق ناسازگاری زن گفته می شود نه زنای محصنه

[7]

، قابل اثبات است.

مجازات زن زناکار در اسلام

حکم زنا در سفر و در نبود همسر برای زن و مرد چیست؟

یکی از شرایطی که برای سنگسار کردن شخص زناکار بیان نمودند این است که همسرش در دسترس او و امکان نزدیکی وجود داشته باشد از این رو اگر یگی از زوجین در سفر باشد هر کدام از آن دو اگر زنا کنند سنگسار نمی شوند.

امام صادق (ع) در به پاسخ به پرسش کسی که می پرسد؛ نظرتان راجع به مردی که در سفر است و زنا می کند چیست می فرماید: چنین شحصی سنگسار نمی شود.  

[8]


حکم توبه از زنای محصنه و امکان آن

اما توبه از دو جهت قابل بررسی است.از جهت آثار دنیوی و تخفیف در اجرای حدود که این بخش دو صورت دارد.


الف : یا این که پیش از اقامه بینه توبه می کند.


ب : یا بعد از اقامه بینه توبه می نماید

اگر شخص زناکار پیش از اقامه بیّنه توبه کند حدّ از او ساقط شده و بر او جاری نمی شود خواه آن حدّ سنگسار باشد یا شلّاق و همچنین اگر قبل از اقرار توبه نماید حد ساقط است.

[9]

اما شخصی که مرتکب گناهی شده و مستحق حدّ است اگر پس از اقامه بیّنه و یا پس از اقرار توبه نماید، اگر در زمان حضور امام معصوم (ع) باشد آن حضرت مختار است که او را ببخشد و یا حدّ بر او جاری کند این حدّ خواه رجم باشد یا غیر آن، بعید نیست که این تخییر برای نائبان امام معصوم هم ثابت باشد.

[10]


از جهت آثار اخروی و تخفیف در عذاب اخروی

این در دو صورت محقق است یا این که حدّ بر او جاری نشده است و یا این که حدّ بر او جاری شده است.

الف. در صورتی که توبه نماید مورد لطف الاهی قرار خواهد گرفت؛ زیرا از مجموع آیات و روایات چنین بر می آید که خداوند توبه کنندگان را (در صورتی که توبه واقعی و با حفظ شرایطش باشد) عذاب نمی نماید در این خصوص به یک روایت اشاره می کنیم:

از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: … رسول خدا (ص) بر منبر خود فرموده است: … سوگند به آن کسی که جز او کسی شایسته پرستش نیست خداوند هیچ مؤمنى را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند جز به خاطر بدگمانى او به خدا و تقصیر در امیدوارى و بدخلقى و غیبت از مؤمنین.

[11]

اما در صورتی که حد بر او جاری شود دست کم به دو دلیل در آخرت کیفر نمی بیند.

الف. بر اساس روایات، حدود الاهی مطهر و پاک کننده هستند یعنی آن گناهکار را از آلودگی آن گناه پاک می نمایند.

در روایات وارد شده که زنى خدمت امیر المؤمنین (ع) آمده و گفت: یا امیر المؤمنین من زنا کرده‏ام مرا از گناه پاک ساز خداوند شما را پاک دارد زیرا عذاب دنیا آسانتر است از عذاب آخرت که هرگز بریده نخواهد شد … .

[12]

ب. اساساً کسی که عادل باشد به موجب یک خطا دو بار مجازات نمی کند از این رو خداوند که عدل مطلق است به دلیل یک گناه دو بار عقوبت نمی کند. در روایات از علی (ع) نقل شده که آن حضرت (ع) فرمود: خداوند عالیتر و کریمتر از آن است که بنده‏اش را دو بار مجازات کند.

[13]


نمایه مربوط:

سؤال 2688
(سایت: 2914)
(حکم زنا با زن شوهر دار)

.

[1]

 

 موسوى‏ خمینى، سید روح اللَّه، تحریر الوسیلة، ج‏ 2، ص 463، مسألة دوم، ناشر: مؤسسه دار العلم‏، چاپ اول‏، قم- ایران؛ طوسی، الإستبصار، ج 4، ص 202، دار الکتب الإسلامیه تهران، 1390 هجرى قمرى، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِی الشَّیْخِ وَ الشَّیْخَةِ أَنْ یُجْلَدَا مِائَةً وَ قَضَى فِی الْمُحْصَنِ الرَّجْم‏… .‏.

[2]

 

 تحریر الوسیلة، ج ‏2، ص 463 و 464، الإستبصار، ج 4، ص 202، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِی الشَّیْخِ وَ الشَّیْخَةِ أَنْ یُجْلَدَا مِائَةً وَ قَضَى فِی الْمُحْصَنِ الرَّجْم‏… .

[3]

 
موسوى‏، شریف مرتضى، على بن حسین،
رسائل الشریف المرتضى،
سید مهدى رجائى‏،
ج‏1، ص 130،
ناشر: دار القرآن الکریم‏ ، قم- ایران‏، چاپ اول، 1405 هـ ق
؛ تحریر الوسیلة، ج‏2، ص: 281، مسألة 22 .

[4]

 

 أیها الناس! ان لنسائکم علیکم حقا و ان لکم علیهن حقا، لکم علیهن الا یوطئن فرشکم غیرکم، و لا یدخلن أحدا تکرهونه بیوتکم الا باذنکم، و لا یأتین بفاحشة، فان فعلن فان اللّه قد أذن لکم أن تعضلوهن و تهجروهن فی المضاجع و تضربوهن ضربا غیر مبرح، فان انتهین و أطعنکم فعلیکم رزقهن و کسوتهن بالمعروف ” ،
میلانی، سید علی،
 
نفحات الازهار فى خلاصه عبقات الانوار،ج2، ص 71،نشر مهر،قم، 1414.

[5]

ملا حویش، عبدالقادر، بیان المعانی،ج8، ص 188، چاپ الترقی، دمشق، 1382 هجری، “و لکم علیهن أن لا یوطئن فرشکم أحدا تکرهون، أی لا یؤذن لأحد بالدخول لیتحدث معهن (و کان هذا عند الجاهلیة لا بأس به، و لا یتصور فیه معنى آخر کالزنى مثلا، لأن فیه الحد و الرجم) یؤیده قوله (فإن فعلن ذلک فاضربوهن) (و قد أجمع العلماء على أن المراد بهذا الضرب) ضربا غیر مبرح (فلو کان المراد به الزنى لقال علیهن الحد و الرجم.

[6]

ابن العربی، محمد بن عبدالله،احکام القرآن،ج1، ص 420،بی تا، بی جا، قال: أیها الناس، إنّ لکم على نسائکم حقّا، و لنسائکم علیکم حقا لکم علیهنّ ألا یوطئن فرشکم أحدا تکرهونه، و علیهن ألّا یأتین بفاحشة مبیّنة، فإن فعلن فإنّ اللّه تعالى قد أذن لکم أن تهجروهنّ فی المضاجع و تضربوهن ضربا غیر مبرّح، فإن انتهین فلهنّ رزقهنّ و کسوتهن بالمعروف.و فی هذا دلیل على أنّ الناشز لا نفقة لها و لا کسوة، و أن الفاحشة هی البذاء لیس الزنا کما قال العلماء، ففسر النبىّ صلّى اللّه علیه و سلّم الضرب، و بیّن أنه لا یکون مبرّحا، أى لا یظهر له أثر على البدن، یعنى من جرح أو کسر.

[7]

 

 مکارم شیرازی،ناصر،تفسیر نمونه،ج3،ص 320،دار الکتب الاسلامیه، تهران،1374.

[8]

 

 عاملی، حر، وسائل‏الشیعة، ج 28، ص 74، 34242 و 34243، مؤسسه آل البیت قم، 1409 هـ ق.

[9]

 

 تحریر الوسیلة، ج‏2، ص: 462، مسألة 16

[10]

 

 تحریر الوسیلة، ج‏2، ص: 460مسألة 6 و ص: 462، مسألة 16.

[11]

 

 کلینی،
کافی ج 2، ص 71

و 72،
دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365 هـ ش
؛ اصول کافى-ترجمه کمره‏اى، ج‏4، ص: 221

[12]

 

 صدوق،
من لا یحضره الفقیه، غفارى، ج ‏5، ص 354 – 356، حدیث 5018، نشر صدوق‏، تهران‏، چاپ اول، 1367 ش‏.

[13]

 
حجازى، سید مهدى و حجازى، سید على رضا و عیدى خسروشاهى درر الأخبار، ص 95، ناشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى، ‏قم، چاپ اول‏، 1419 ق‏.

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید.


حاضرین در سایت :

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.


Copyright 2018 – All Rights Reserved

مجازات زن زناکار در اسلام
مجازات زن زناکار در اسلام
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *