ارباب و برده
ریشه مازوخیسم یا خودآزاری چیست؟
مازوخیسم جنسی یا شهوت خود آزاری و اذیت کردن جنسی چیست؟
ارباب و بردگی ( master slave ) یا ارباب و برده یک نوع رابطه جنسی است که در آن معمولاً یکی در نقش سرور فاعل و دیگر ی در نقش برده مفعول قرار میگیرد. هر دو نفر شرکتکننده در بازی یا رابطه داوطلبانه و با رضایت و اختیار و با توافق قبلی وارد بازی میشوند. این بازی جنسی در گروهی از دگر جنسگرایان و همجنسگرایان انجام میشود.
معمولاً شرکت کنندگان بر روی یک «کلمه یا جمله امن» مثل رحم کنید توافق کردهاند و هرگاه کسی که در نقش برده است این کلمه را بگوید، کل بازی متوقف میشود. این توافق برای جلوگیری از تجاوز به حدود و مانع از آسیب جسمی یا عاطفی به کسی است که در نقش برده است.
آزارگری-آزارخواهی (به انگلیسی:sadomasochism؛ گویش: سادومازوخیسم) عبارت است از: آزار دادن، تحقیر دیگران و بیاحترامی به آنها، یا آزار دیدن و یا مورد بیاحترامی و تحقیر دیگران قرار گرفتن که سبب ارضای روانی میشود. این نابِهنجاری، به تعاملاتی گفته میشود که در آن، یک شخص، با آزار دادن فرد دیگری که از درد کشیدن لذت میبرد، ارضا میشود.
مازوخیسم روانیمازوخیسم روانی حالتی است که در زندگی عادی مردم دیده میشود. بعضی افراد در زندگی، خود را از هر لحاظ در اختیار فرد محبوب خویش قرار میدهند و هر نوع خفتی را که از طرف وی به آنها تحمیل شود، میپذیرند. اگر روابط از مرز تجاوز کند و جنبه ارباب و غلامی پیدا کند و یکی از طرفین تا حدی که بردهای از اربابش اطاعت و فرمانبرداری میکند، بندهوار خواستهای طرف مقابلش را اجابت کند، میتوان گفت که به انحراف مازوخیسم روانی دچار شده است.
مبتلایان به این نوع مازوخیسم، جز دشنام و خفت و خواری چیزی نمیطلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج میرساند. مازوخیستهای روانی، تا زمانی که از کسی دشنام نشنیدهاند یا شخصی آنها را تحقیر نکرده است، ناراحت و ناآرامند. بسیاری از زنان جوان و تحصیلکرده و برومندی که با مردانی به مراتب پستتر از خود ازدواج میکنند مبتلا به مازوخیسم روانی هستند. این زنان در برابر قوی هیکل بودن مرد که صفتی به اصطلاح بارز به شمار میرود، کلیه معایب و نقایص اخلاقی و ذاتی او را بسادگی نادیده میگیرند.
به طورکلی می توان گفت که منحرف مازوخیست، یک انسان خفتطلب و اهانتجو است و به هر ترتیبی که بتواند خود را به دیگری تسلیم میکند تا تمایلات روانی خود را اقناع کند.
مازوخیسم احساساتی
بعضی از افراد مبتلا به مازوخیسم که معمولأ کمرو، نادان و بیسواد هم هستند، از آشکار شدن انحراف خویش خودداری میکنند و به درون خود پناه میبرند. این افراد می کوشند با تجسم صحنههای مختلف مازوخیسم از راه فکر و خیال، تمایلات غیر عادی خود را نشان دهند. این دسته از منحرفان را مازوخیست های احساساتی و انحراف آنها را مازوخیسم احساساتی گویند.
مازوخیسم فیزیولوژیک
مازوخیسم فیزیولوژیک که حادترین و واقعیترین وجه مازوخیسم است حالتی است که انسان را وا میدارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتیاق در معرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. برای شخصی که به انحراف مازوخیسم فیزیولوژیک مبتلاست، درد مفهوم خود را از دست داده و حتی لذت و شعف میشود. مبتلایان به این نوع مازوخیسم که تعدادشان از مبتلایان به دو نوع دیگر بیشتر است، از آزارهای بدنی مانند شکنجه، پاره شدن پوست و گوشت و یا سوختن بدنشان لذت می برند و چنانچه اقدامی برای درمان آنها صورت نگیرد، سرانجام خود را هلاک خواهند ساخت.
/انتهای پیام/
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ارباب و برده
اندرا ووارانتو، دختر جوانی بود که به امید شروع به کار در یک هتل به آمریکا رفته بود ولی قاچاقچیان انسان او را وادار به روسپیگری، بردگی جنسی، استفاده از مواد مخدر و قربانی خشونت کردند و مدت ها طول کشید تا بتواند باند قاچاقچیان انسان را به پای میز محاکمه بکشاند. شاندرا داستان زندگی خود را چنین شرح می دهد:
اولین هفته ماه ژوئن سال ۲۰۰۱ بود که وارد آمریکا شدم. برای من آمریکا سرزمین شانس و فرصت بود و به همین دلیل هنگامی که از گمرک فرودگاه جان اف کندی در نیویورک عبور می کردم از این که در این کشور جدید بودم هیجان زده شده بودم؛ اگر چه به دلیل سینما و تلویزیون این کشور به طور عجیبی برایم آشنا به نظر می آمد.
هنگامی که به سالن ورود مسافران قدم گذاشتم اسم خودم را شنیدم و وقتی رویم را برگرداندم مردی را دیدم که عکس من در دستش بود. انتظار داشتم این شخص که نامش جانی، بود مرا به هتلی که قرار بود کار کنم ببرد.
این واقعیت که هتل محل کار من در شیکاگو بود و من وارد فرودگاه جان اف کندی که بیش از هزار کیلومتر با شیکاگو فاصله دارد شده بودم، نشان می داد که تا چه حد ساده و بی تجربه بودم. من که ۲۴ سال داشتم هیچ فکر نمی کردم در چه راهی قدم گذاشته ام.
من بعد از فارغ التحصیل شدن در رشته امور مالی، مدتی را در بانکی در اندونزی کار کرده بودم ولی پس از شروع بحران مالی آسیا و نیز بی ثباتی سیاسی اندونزی، کارم را از دست دادم.
از آنجا که می بایستی هزینه نگاهداری دختر سه ساله ام را تامین کنم در جستجوی کار در خارج از کشور برآمدم. پس از دیدن یک آگهی استخدام در هتل های آمریکا، ژاپن، هنگ کنگ و سنگاپور، آمریکا را انتخاب کردم.
شرط استخدام من، دانستن اندکی زبان انگلیسی و پرداخت مبلغی معادل ۲۷۰۰ دلار بود.
حقوقی که به من پیشنهاد شده بود حدود ماهانه ۵۰۰۰ دلار بود که برای نگاهداری دخترم که قرار بود با مادرم در اندونزی بماند، کافی بود.
سادیسم
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سادیسم (به انگلیسی: Sadism) یا تمایل به آزاررسانی، در گذشته در دستهبندی موسوم به «دی.اس.ام. سه»، به عنوان اختلال، شناخته میشد؛ ولی از زمان انتشار طبقهبندی «دی.اس.ام. چهار»، از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی، نام برده میشود.[۱]
سادیسم عبارت است از علاقه به آزار دادن دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، به گونه ای که این آزار رساندن، موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود. این افراد از تحقیر و تمسخر و آزار روحی یا جسمی یا جنسی افراد به خصوص در حضور دیگران لذت زیادی میبرند و گاهی رفتارهای پرخاشگرانه یا در شکل حاد آن جنایتکارانه از خود بروز میدهند.
رواندرمانی تحلیلی و رفتاردرمانی، شرکت در گروههای خودیاری و همچنین خانواده درمانی، کاهش استرسهای محیطی و دارو برای درمان به کار میرود.
انواع سادیسم به قرار زیر است:
- الف: سادیسم ذهنی – که شخص صحنههای سادیستی را تجسم مینماید ولی اقدام به آزار دیگران نمینماید.
- ب: سادیسم احساسی – که شخص از تحقیر و آزار روحی دیگران لذت میبرد و از پایمال کردن شخصیت دیگران احساس رضایت میکند.
- ج: سادیسم بدنی – که شخص به آزار دیگران میپردازد و از ضرب و جرح ساده تا (در مواقل حاد) قتل افراد مورد نظر خود پیش میرود.[۲]
در علم روانشناسی و در فرضیهها و تئوریهای رفتارشناسی، عبارت سادومازوخیسم جایگزین هردو عبارت دیگرآزاری و خودآزاری شده و بهطور عام مورد استفاده قرار میگیرد. تعاریف علمی این رفتارها طی دهههای گذشته تغییر بنیادی یافته و با توجه به پژوهشهای تازه علمی، به روز و کارآمدتر شده و میشوند. ریچارد فریهر (Richard Freiherr von Krafft-Ebing) در قرن ۱۹ میلادی این عبارات را در علم روانکاوی مطرح ساخت و از متحول شدن مفاهیم دیگرآزاری و خودآزاری در علم پزشکی گفتگو کرد که به برداشتهای دوران اخیر از این مباحث به عنوان پرافیلیا منجر شد که در راهنمای علائم و نشانههای ناهنجاریهای ذهنی (DSM) به آن اشاره شدهاست. در همین راستا، در طبقهبندی «دی.اس.ام. سه» (DSM-III)، در سال ۱۹۸۰ میلادی دیگرآزاری به عنوان اختلال روانی دستهبندی شدهاست در حالی که از زمان انتشار طبقهبندی «دی.اس.ام. چهار» (DSM-IV) در سال ۱۹۹۴، از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برده میشود؛ بنابراین، دیگرآزاری به صرف وجود داشتن، بیماری نیست و در افراد و جوامع گوناگون مرزها و محدودیتهای متفاوتی دارد.[نیازمند منبع]
سادیسم
واژه سادیسم از نام مارکی دو ساد (۱۷۴۰–۱۸۱۴) نویسنده فرانسوی آثار اروتیک آغشته به فلسفه و خشونت برگرفته شدهاست. در سال ۱۸۳۴ میلادی اولین بار استفاده شد و در سال ۱۸۶۲ میلادی توسط یسن ۷۴ سالگی درگذشت. وی نویسنده چندین داستان از جمله «ضرر تقوی و برکت شرارت» میباشد که در آن صحنههای سادیسی و شکنجه و آزار توأم با لذت جنسی را وصف نمودهاست.[۲]
در سال ۱۸۸۶. روانشناس اتریشی، با استفاده از این واژه در پژوهشهای خود، این تعاریف را در علم روانشناسی تثبیت کرد. زیگموند فروید نیز در سه مقاله در ارتباط به تئوریهای خویش که بر نظریههای جنسی تأکید میکردند از این واژهها استفاده نمود که در علم پزشکی این لغات را گسترش داد.
آزارگری-آزارخواهی جنسی (به انگلیسی:sadomasochism؛ تلفظ: سادومازوخیسم) عبارت است از:
آزار دادن و تحقیر دیگران و بی احترامی به آنها یا آزار دیدن و مورد بی احترامی و تحقیر دیگران قرار گرفتن که سبب ارضای جنسی می شود.این ناهنجاری به تعاملاتی اطلاق می شود که در آن یک شخص با آزار دادن فرد دیگری که از درد کشیدن لذت می برد ارضا می شود.
تاریخچه ی مازوخیسم جنسی
مازوخیسم (خودآزاری یا آزارخواهی جنسی) نام خود را از فعالیتهای لئوپولد فون زاخر-مازوخ (۱۸۳۶-۱۸۹۵) رماننویس اتریشی قرن نوزدهم گرفته است که شخصیتهای داستانهایش از اینکه زنان با آنان بدرفتاری کنند و بر آنها تسلط یابند لذت جنسی میبردند.
مازوخ در معروف ترین کتابش «ونوس خزپوش» داستان مرد دانشجوی جوانی به نام سِوِرین را روایت میکند که سر و وضعی مناسب و زندگی مرفهی دارد و در زمان دانشجویی در همسایگی خود با زن جوانی به نام واندا آشنا میشود، اشرافزادهای بسیار زیبا که مرد جوان را اسیر خود میکند.
مرد که در خود تمایل به بردگی و شکنجه شدن را پیش از این آشنایی کشف کرده بود فهمید که در هیأت این زن میتواند آرزوهایش را محقق سازد. به این ترتیب رابطهی ارباب و برده بین واندا و سورین شکل میگیرد که کل روایت بر آن استوار است. واژه سادیسم (دیگرآزاری) نیز از نام مارکی دو ساد (۱۷۴۰-۱۸۱۴) نویسنده فرانسوی آثار اروتیک آغشته به فلسفه و خشونت برگرفته شده است.
دیدگاه فلاسفه و دیگر صاحب نظران درباره ی مازوخیسم جنسی
ژیل دلوز فیلسوف فرانسوی از معدود متفکرانی است که به طور جدی به آثار مازوخ از جمله رمان مشهور او «ونوس خزپوش» پرداخته.
آلبر کامو نویسنده و فیلسوف الجزایری-فرانسوی در کتاب انسان طاغی (عصیانگر) به بررسی شخصیت مارکی دو ساد میپردازد.
او مینویسد:
«منطق ساد، او را به جهانی بیقانون هدایت میکند که در آن تنها فرمانروا میل جنسی است با قدرت بیکرانش.»
«تصاحب کسی که قصد کشتنش را داریم، جفتگیری توأم با درد، این است آن لحظه آزادی کاملی که هدف تمامی تشکیلات قصرهای ساد است.»
«داشتن حق نابود کردن، ایجاب میکند که خود شخص نیز در معرض نابودی قرار گیرد.»
«لگامگسیختهترین عصیان، یعنی مطالبه کامل آزادی به بردگی اکثریت میانجامد.»
«خدا در اندیشه ساد، در هیئت خدایی جنایتکار مجسم میشود که بشر را نابود و نفی میکند. به عقیده ساد، این واقعیت را که قتل از ویژگیهای ربوبیت است، میتوان به روشنی در تاریخ مذاهب دید. در این صورت، بشر برای چه باید پرهیزگار باشد؟
نخستین حرکت ساد در مقام زندانی این است که با دست زدن به عملی افراطآمیز واکنش نشان دهد. حال که خدا انسان را میکشد و نفی میکند، هیچ چیز نمیتواند انسان را از کشتن و نفی همنوعانش بازدارد.»
ژان پل سارتر فیلسوف و نویسنده فرانسوی در کتاب هستی و نیستی در رابطه با این پدیده مینویسد:
«سادیسم دارای قدرتی جنونآسا و گستاخآمیز است به طوری که دیگری را خلع اسلحه میکند و در حالی که در صدد است از بدن دیگری یک آلت بی جان بسازد، حاضر نیست بدن خود را در اختیار لذت او بگذارد و از رنج کشیدن و پایکوبی معشوق لذتی را میبرد که عاشق از وصال معشوق بهرهمند میشود.»
«سادیسم به مفهوم کلی در تمام مدت عمل با آزادی میجنگد، یعنی در حالی که میخواهد آزادی را از دیگران بگیرد و او را به اسارت بکشد افراط در این اسارت کار را به جایی میرساند تا خودش را نیز نابود سازد.»
«مازوخیسم یک نوع کوشش و تلاش خستگی ناپذیر و تقریباً همیشگی است که سعی میکند خود را در برابر دیگری در حقیرترین وضع قرار دهد و از آن لذت ببرد.»
انحراف مازوخیسم یا شهوت خودآزاری، نقطهی مقابل انحراف جنسی سادیسم یا دیگرآزاری است.
یک فرد سادیستیک ازآزار واذیت کردن دیگـــران لذت جنسی میبرد، اما یک انسان مبتلا به «مازوخیسم» از عذاب و شکنجهأی که خودش متحمل میشود لذت جنسی کسب میکند. افرادی که به این نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمایل دارند که چه به وسیلهی خود و چه از طرف دیگران، آزار ببینند یا حتی شکنجه شوند. کامیابی روانی این بیماران، جز با زجر و آزار دیدن حاصل نمیشود.
تمامی روانشناسان در دورههای مختلف، خوی تجاوز و تعدی یا به بیان دیگر غریزهی تخریب و مرگ را یکی از غرایز طبیعی افراد بشر و منشأ انحراف سادیسم دانستهاند. انحراف مازوخیسم یا خودآزاری نیز ریشه در همین غریزه دارد. با این تفاوت که واکنشهای بیمار مبتلا به مازوخیسم با بیمار سادیست فرق میکند.
هنگامی که تمایلات قهرآمیز غریزهی مرگ در عوامل روانی انسان حادث شد، از دو حال خارج نیست، یا انسان به پیروی از این غریزه به تخریب و شکستن اشیا و آزار دیگران می پردازد و به این ترتیب غریزهی خود را ارضا میکند یا اینکه محدودیتهای طبیعی و اجتماعی به او اجازهی این کار را نمیدهند؛
برای مثال طفل به دلخواه خود نمیتواند آنچه را که در دسترسش قرار میگیرد بشکند و یا مثلاً سر گربه را از تنش جدا سازد. در این صورت غریزهی تخریب و مرگ به جای اینکه متوجه دنیای بیرون انسان شود، به درونش راه مییابد و خود انسان را هدف قرار میدهد و به این ترتیب، تمایلات قهرآمیزانسان به جای دیگران روی خود او پیاده میشود.
به بیان دیگر انحراف مازوخیسم و سادیسم هر دو از یک منبع سرچشمه میگیرند ولی در مازوخیسم غریزهی تخریب و مرگ به جای اینکه روی دیگران عمل کند، بر خود بیمار مبتلا اثر میگذارد.
گروههای زیادی از مردم مبتلا به مازوخیسم هستند؛ مثلاً مرتاضان و یا افرادی که در پارهأی موارد به استقبال مرگ میروند و یا اشخاصی که در مواقع خطر و پیشآمدهای ناگوار و مصیبتبار، به جای اینکه برای رفع مشکلات خود تدابیر منطقیای بیندیشند، خود را هلاک می کنند. بعضی از مبتلایان به مازوخیسم نیز، دراین موارد، در واقع قصد انتقامجویی و یا کشتن دیگران را دارند. این _ نوع سادیسمی ارضای غریزه _ اما به جای این کار، خود را از بین میبرند.
انواع مازوخیسم جنسی کدام است؟
انحراف مازوخیسم را از نظر شدت و ضعف به سه دسته تقسیم كرده اند:
مازوخیسم روانی، مازوخیسم احساساتی و مازوخیسم جسمی یا فیزیولوژیكی.
توجه به این نكته ضروری است كه به طور معمول، حالات مذكور تا حدودی در زندگی جنسی افراد بشر وجود دارند، و تا هنگامی كه جنبه ی عادی داشته، ازحد و مرز معمولی تجاوز نكنند، امری كاملاً طبیعی به شمار می روند اما اگر به صورت های شدید و خاص یا به عبارت دیگر انحرافی جلوه كنند و یا بتدریج به صورت عادت در آیند، وجود انحراف را محقق می سازند.
مازوخیسم روانی
مازوخیسم روانی حالتی است كه در زندگی جنسی عادی مردم دیده می شود. بعضی افراد در زندگی جنسی، خود را ازهر لحاظ در اختیار فرد محبوب خویش قرار می دهند و هر نوع خفتی را كه از طرف وی به آنها تحمیل شود، می پذیرند. چنین رابطه ی جنسی ای بین زن و مرد را می توان طبیعی و عادی دانست، اما اگر روابط از این مرز تجاوز كند و جنبه ی ارباب وغلامی پیدا كند و یكی از طرفین تا حدی كه برده ای از اربابش اطاعت و فرمان برداری می كند، بنده وار خواست های طرف مقابلش را اجابت كند، می توان گفت كه به انحراف مازوخیسم روانی دچار شده است.
مبتلایان به این نوع مازوخیسم، جز دشنام و خفت و خواری چیزی نمی طلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج لذت جنسی می رساند.
مازوخیست های روانی، تا زمانی كه از كسی دشنام نشنیده اند یا شخصی آنها را تحقیر نكرده است، ناراحت و ناآرامند. البته باید توجه داشت كه این نوع مبتلایان هنگام آمیزش جنسی، میلی به تحمل آزار ندارند بلكه از شنیدن كلمات ركیك و اهــانت آور، لذت می برند. بسیاری از زنان جوان و تحصیل كرده و برومندی كه با مردانی به مراتب پست تر از خود ازدواج می كنند و یا به مردان درشت و قوی هیكل گرایش دارند، مبتلا به مازوخیسم روانی هستند. این زنان در برابر قوی هیكل بودن مرد كه صفتی به اصطلاح بارز به شمار می رود، كلیه ی معایب و نقایص اخلاقی و ذاتی او را بسادگی نادیده می گیرند.
به طوركلی می توان گفت كه منحرف مازوخیست، یك انسان خفت طلب واهانت جو است و به هر ترتیبی كه بتواند خود را به دیگری تسلیم می كند و بدون قید و شرط در اختیار او قرار می گیرد تا تمایلات روانی و انحرافی خود را اقناع كند.
مازوخیسم احساساتی
بعضی از افراد مبتلا به مازوخیسم كه معمولأ كمرو، جاهل و بی سواد هم هستند، از آشكار شدن انحراف خویش خودداری می كنند و به درون خود پناه می برند. این افراد می كوشند با تجسم صحنه های مختلف مازوخیسم از راه فكر و خیال، تمایلات غیر عادی خود را ارضا كنند. این دسته از منحرفان مازوخیسم را مازوخیسم های احساساتی و انحراف آنها را مازوخیسم احساساتی گویند.
مازوخیسم فیزیولوژیكی
مازوخیسم فیزیولوژیكی كه حادترین و واقعی ترین وجه مازوخیسم است حالتی است كه انسان را وا می دارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتیاق درمعرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. برای شخصی كه به انحراف مازوخیسم فیزیولوژیكی مبتلاست، درد مفهوم خود را از دست داده و حتی لذت و شعف می شود. مبتلایان به این نوع مازوخیسم كه تعدادشان از مبتلایان به دو نوع دیگر بیشتر است، از آزار های بدنی مانند شكنجه، پاره شدن پوست و گوشت و یا سوختن بدن شان لذت می برند و چنانچه اقدامی برای درمان آنها صورت نگیرد، سرانجام خود را هلاك خواهند ساخت.
ارضای تمایلات مازوخیستی به وسیله حواس لامسه
شخص مبتلا به مازوخیست فیزیولوژیكی، ابتدا به وسیله ی حس بویایی و چشایی خود، لب های شریك جنسی اش را به طور عادی می بوید و با زبان آنها را لمس می كند، ولی بتدریج وارد مرز اعمال انحرافی می شود و به بوییدن مواضع جنسی و مزه كردن آنها و حتی خوردن فضولات بدن شریك جنسی خود می پردازد.
ارضای تمایلات مازوخیستی به وسیله حواس بینایی و شنوایی
شخص مازوخیست میل شدیدی به مشاهده ی اعضای لخت بدن شریك جنسی اش دارد و از شنیدن حرفهای اهانت آمیز و فحشهای ركیك در هنگام آمیزش جنسی لذت می برد. در واقع همانقدر كه مبتلا به انحراف سادیسم از ادای كلمات توهین آمیز لذت می برد، مبتلا به مازوخیسم از شنیدن این كلمات به شعف روانی می رسد.
علت بیماری مازوخیسم چیست؟
علل مازوخیسم علاوه بر تجربیات گذشته فرد خشم فرو داده شده نسبت به خود می باشد که در واقع با آسیب رساندن به خود احساس آرامش می کند. و در ارتباط با مسایل جنسی با آسیب دیدن از طرف جنس مخالف از رابطه جنسی لذت می برد.
البته شریک جنسی فرد مازوخیست حتما” باید فردی با انحراف سادیسم باشد.احتمال می رود که درصد افراد مازوخیست نسبت به سادیست کمتر باشد. این افراد دارای افسردگی نیز می باشند.
درمان مازوخیسم یا شهوت خود آزاری
درمان اختلالات و انحرافات جنسی با هیپنوتیزم درمانی(هیپنوتراپی):
تمامی اختلالاتی که منشاء روانی دارند بوسیله هیپنوتیزم یا هیپنوتراپی و مشاوره روانشناسی و روان درمانی قابل درمان میباشند. همچنین همه اختلالات و انحرافات جنسی همچون ناتوانی جنسی، زود انزالی، دیر انزالی و عدم انزال، بی میلی و سرد مزاجی جنسی ،عدم ارگاسم، ترس یا فوبی جنسی، واژنیسم یا درد جنسی، همچنین انحرافات جنسی مانند تمایلات همجنس گرایانه، وسواس جنسی، فتیشیزم جنسی، مازوخیسم جنسی، سادیسم جنسی، و غیره که منشاء روانی دارند نیز قابل درمان هستند.
سادیسم و مازوخیسم چیست؟
سادیسم
سادیسم عبارت است از وارد کردن رنج و آزار جنسی یا روانی به شخصی دیگر به منظور حصول تحریک جنسی . دیگر آزاری با احساس لذت جنسی از راه ایجاد درد در دیگران و تماشای صحنه ی ایجاد درد در دیگران همراه است . اهانت ، کتک زدن ، زخمی کردن و حتی کشتن از جمله اعمالی است که د فرد سادیسم لذت جنسی ایجاد می کند .
اولین کسی که دو اصطلاح سادیسم و مازوخیسم را مطرح کرد ، کرافت ابینگ رفتار شناس جنسی آلمانی ، در قرن ۱۹ بود . کتاب psychopathia sexualis نوشته ی او اولین کتاب پزشکی در زمینه تمایلات جنسی محسوب می شود .
سادیسم از نام شخصی به نام مارکی دو ساد گرفته شده است .
مارکی دوساد که یکی از اعیان فرانسه بوده است در سال ۱۷۷۴ با دختری از ثروتمندان فرانسه ازدواج می کند . او در سال اول ازدواجش به سبب آشوبی که در فاحشه خانه ایجاد کرد ، دستگیر و در همین سال از همسرش جدا شد . دوساد دوباره ازدواج کرد و به زودی به عنوان یک آدم عیاش و شهوت طلب شهرت یافت . او بارها به خاطر خشونت و شکنجه و زندانی کردن و حتی کشتن زنان زیادی در خانه اش دستگیر و زندانی شد ولی هر بار به خاطر موقعیت اجتماعی اش آزاد شد . اما مارکی به خاطر تکرار اعمال سادیسمی خود و قتل وحشتناک زنی که جسد تکه پاره اش را از خانه اش پیدا کردند دستگیر شد و به زندان باستیل و از آنجا به تیمارستان شارنتون اعزام شد . او بعدها کیفیت ارتکاب این جنایت را در کتابش که زن و خواهر زنش قهرمانان داستان هایش بودند تشریح کرد . او در سال ۱۸۱۴ در سن ۷۴ سالگی در یکی از بیمارستانهای روانی فرانسه بدرود حیات گفت .
سه نوع سادیسم وجود دارد که هر سه نوع آن می تواند در یک شخص وجود داشته باشد :
سادیسم ذهنی : حالتی است که شخص سادیک بجای اینکه به دیگران آزار و اذیت وارد کند ، صحنه های اعمال سادیسمی را در ذهن و تصور خود مجسم می کند و از آنها کسب لذت می کند .
سادیسم سمبولیک : یک حالت انحرافی و غیر عادی روانی است که مبتلایان آن ، به جای وارد کردن زجر و شکنجه بدنی به دیگران ، کوشش می کنند با تحمیل حالات مخرب روانی مانند توهین و تحقیر کردن و پایمال کردن شخصیت افرادی که با آنها برخورد می کنند ، برای خود یک حالت ارضاء روانی ایجاد کنند .
سادیسم بدنی : انحراف سادیسم واقعی یا سادیسم بدنی که افراد مبتلا به این نوع سادیسم ، کسب لذت و شعف جنسی را در تحمیل آزار و اذیت بدنی و ایجاد دردهای جسمی برای دیگران می بینند و این اعمال را بعضی اوقات حتی تا مرحله ی قتل و کشتار مرتکب می شوند . بعضی افراد با آزار و شکنجه و کشتن حیوانات به لذت جنسی می رسند .
در رابطه ی سادیستی_ مازوخیستی ، غالبا از وسایلی چون زنجیر ، شلاق ، وسایل لاستیکی و تجهیزات چرمی و تسمه ای و کفش های پاشنه بلند استفاده می شود شلاق زدن و بانداژ شدن هم جزئی از این روابط است . در برخی از مناطق آمریکا و اروپا که چنین نیازهایی وجود دارد ، فروشگاهها ، ابزار مناسبی برای چنین تمایلاتی تدارک می بینند و مطبوعاتی هستند که آشکارا آگهی دعوت به همکاری از فعالیت های سادیسم ومازوخیستی را چاپ می کنند .
ملاکهای تشخیصی دیگر آزاری بر اساس DSM-IV :
وجود خیالپردازی های برانگیزنده ی جنسی ، امیال جنسی یا رفتارهای برگشت کننده و شدید مربوط به اعمالی که شخص با انجام آنها از رنج روانی یا جسمی قربانی ، برانگیختگی جنسی بدست می آورد ، به مدت دست کم ۶ ماه .
خیالپردازی ها ، امیال جنسی یا رفتارها موجب پریشانی یا اختلال عمده ی بالینی در کارکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر زمینه های مهم می شوند .
مازوخیسم یا خود آزاری :
انحراف مازوخیسم یا شهوت خودآزاری نقطه ی مقابل انحراف جنسی سادیسم است . یک فرد مبتلا به سادیسم از آزارو اذیت کردن به دیگران لذت جنسی می برد ، اما یک انسان مبتلا به مازوخیسم از عذاب و شکنجه وارد شدن به خودش لذت جنسی کسب می کند .
کانون اصلی این نابهنجاری جنسی ، عمل تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن یا رنج بردن به گونه ای دیگر است اعمال آزار خواهانه ای که ممکن است از شریک جنسی خواسته شوند مشتمل بر مهار کردن ، بستن چشم، لگد مال کردن، سیلی زدن، تازیانه زدن، کتک زدن، دادن شوک الکتریکی، بریدن وتحقیر کردن است .
فروید معتقد است که، آزارخواهی، ناشی از برگشت تخیلات تخریبی به طرف خود است . اینگونه افراد ممکن است در دوران کودکی تجاربی داشته اند که آنهارا متقاعد کرده است که درد کشیدن پیش شرط لذت جنسی است .
ماهیت تخصصی فعالیتهای جنسی و تمایل برخی افراد سادومازوخیست به ملاقات کردن با کسانی که ترجیحات جنسی مشابهی دارند، آنها را به سمت پیوستن به سازمانهایی می کشاند که برای ارضا کردن نیازهای آنها تدارک دیده شده اند مثل انجمن (( تیل یولنشپیگل )) در نیویورک سیتی یا انجمن (( یانوس)) در سانفرانسیسکو . فعالیتهایی مانند بریدن، سوراخ کردن، انقیاد و شوک دهی می توانند خطرناک باشند و این خطر، احساس برانگیختگی سادومازوخیست ها را بیشتر می کند . در حالت افراطی تر، فرد ماسکی را به صورت می زند یا کیسه ی پلاستیکی روی سر می کشد ، حلقه ی طنابی را به گردن می اندازد ، یا گازنیترات استنشاق می کند که موجب خفگی می شود .
ملاکهای تشخیصی خود آزاری بر اساس DSM-IV :
وجود خیالپردازیهای برانگیزنده ی جنسی ، امیال جنسی یا رفتارهای برگشت کننده و شدید مربوط به عمل تحقیر شدن، به بند کشیده شدن یا رنج بردن به گونه ای دیگر به مدت دست کم یک دوره ۶ ماهه .
خیالپردازی ها ، امیال جنسی یا رفتارها موجب پریشانی یا اختلال عمده ی بالینی در کارکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر زمینه های مهم می شوند.
منابع:
- خلاصه ی روانپزشکی: علوم رفتاری-روانپزشکی بالینی / تالیف بنیامین سادوک، هارولد کاپلان : ترجمه نصرت ا… پورافکاری .تهران. انتشارات شهرآب : آینده سازان . ۱۳۸۲
- تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان / تالیف بهنام اوحدی ؛ اصفهان انتشارات صادق هدایت . ۱۳۸۳ .
- آسیب شناسی روانی: دیدگاههای بالینی اختلالهای روانی بر اساس DSM-IV-TR (جلد دوم ) / مولفان : ریچارد پی. هالجین و سوزان کراس ویتبورن ، مترجم : یحیی سید محمدی . تهران نشر روان . ۱۳۸۴ .
- چکیده ی روانپزشکی بالینی / تالیف بنیامین سادوک – ویرجینا سادوک . ترجمه ی دکتر نصرت ا… پورافکاری .
- روانشناسی جرائم و انحرافات جنسی / تالیف مسعود انصاری – تهران . انتشارات اشراقی . ۱۳۷۹ .
یک روانشناس بالینی گفت: مازوخیسم یک نوع خودآزاری جسمی است اما با خودآزاری در معنای کلی متفاوت است.
محمد یعقوبی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان، با اشاره به تفاوت میان مفهوم خودآزاری و مازوخیسم، اظهار کرد: خودآزاری میتواند به علل مختلفی ایجاد شود و به تنهایی بیماری نیست بلکه به دلیل اختلالات دیگر ایجاد میشود.
وی با اشاره به اینکه نباید آزاری را مازوخیسم تعریف کرد، افزود: افرادی که به انواع بیماریهای روانی مانند اسکیزوفرنی، عقبماندگی ذهنی و اوتیسم مبتلا هستند به شیوههای متفاوت اقدام به خودآزاری میکنند.
مازوخیسم چیست
این روانشناس بالینی ادامه داد: علل خودآزاری با مازوخیسم متفاوت است و مازوخیسم یک اختلال روانی و خودآزاری نشانهای از ابتلا به بیماریهای روانی است.
یعقوبی با بیان اینکه درمان مازوخیسم سختتر از خودآزاری است، گفت: اختلال مازوخیسم پایدار است اما در خودآزاری به محض اینکه بیماری فرد درمان شود خودآزاری نیز درمان میشود.
وی با اشاره به اینکه فرزندان خانوادههایی که به نوعی خودآزاری را تجربه کردهاند به این حالات مبتلا میشوند، خاطرنشان کرد: قطعاً زمانی که هر کدام از والدین این اقدامات را انجام دهند فرزندان نیز همانندسازی میکنند بنابراین افرادی که تجربه خانوادگی دارند خودآزاری را تجربه میکنند.
این روانشناس بالینی ادامه داد: خودآزاری از جنبه جسمی مطرح است اما به خودآزاری روانی، عاطفی و احساسی نیز تقسیمبندی میشود.
یعقوبی گفت: تشخیص خودآزاری روحی بسیار مشکلتر از خودآزاری جسمی است. برای نمونه فردی که رژیم غذایی را رعایت نمیکند خودآزاری جسمی دارد یا فردی که دستور پزشک را رعایت نکند به نوعی خودآزاری میکند.
وی تصریح کرد: افرادی که به تفریح و نشاط خود اهمیت نمیدهند نیز خودآزاری روحی میکنند. البته همه ما به نوعی با خودآزاری روحی مواجه هستیم زیرا آن طوری که لازم است به شرایط روحی خود توجه نمیکنیم.
این روانشناس بالینی افزود: مازوخیسم نیز یک نوع خودآزاری جسمی است اما متفاوت با خودآزاری در معنای کلی است که اغلب به صورت نادرست با یک مفهوم بکار برده میشود.
انتهای پیام
پاسخ به سوالات پزشکی و جنسی شما ، در مجله دلگرم کلیک کنید
© تمامی حقوق این سایت برای شرکت آرادپرداز محفوظ است ؛ هر گونه استفاده از مطالب دلگرم با رعایت شرایط بازنشر امکان پذیر است.مازوخیسم چیست
منبع : مازوخیسم چیست؟