عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات
عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

در مقالات

اسفند ۳, ۱۳۹۴
1,29 بازدیدها

عوامل موثر در گرایش به دخانیات

نوسینده : حسین عباسی زاده کارشناس بهداشت محیط زندان فردوس

طبق شواهد بدست آمده در سالهاي اخير، گرايش به مصرف سيگار در بين افراد جامعه و بخصوص جوانان گسترش روز افزوني داشته است اين قضيه آنگاه ابعاد فاجعه بار خود را نشان ميدهد که بدانيم ۸۴ درصدسيگاريها در کشورهاى در حال توسعه زندگي مي کنند و جالب تر آن است که بدانيم حتي در کشورهاى توسعه يافته نيز طبقات پايين جامعه بيشترين مصرف سيگار را دارند و بيشترين بار اقتصادى و بهداشتي سيگار را بر دوش مي کشند. اين آمار گوشه اى از جديدترين گزارش سازمان بهداشت جهاني است که به مناسبت ۳۱ ماه مي (روز جهاني بدون سيگار) منتشر شده است . بدين ترتيب سيگار با گسترش فقر چرخه اى را ايجاد کرده است که در دنياى جهاني شده امروز ، روز به روز مستحکم تر شده و از مرکز به پيرامون در جهان معاصر در حال تکرار است. سازمان بهداشت جهاني در گزارش سالانه خود به مناسبت روز جهاني دخانيات هشدار داد كه در هر شش ونيم ثانيه يك تن بر اثر ابتلا به امراض ناشي از مصرف دخانيات جان خود را از دست مي دهند. در اين گزارش همچنين آمده است : استفاده از دخانيات سالانه باعث مرگ ۹/۴ ميليون تن مي شود و انتطار مي رود كه طي ۲۰ سال آينده اين رقم دو برابر شود. در ادامه اين گزارش آمده است كه تعداد مصرف‌كنندگان دخانيات هنوز همچنان رو به افزايش است و احتمال مي‌رود كه از ۳/۱ ميليارد تن در حال حاضر به ‌۷/۱ ميليارد تا سال ‌۲۰۲۵ برسد. اين امرمتصديان امور را بر آن داشته تا تدابيري جهت رفع يا کاهش اين معضل بيانديشند و تحقيقاتي را در اين زمينه صورت دهند.

تاريخچه پيدايش سيگار :
قبل از هر چيز بهتر است با تاريخچه و پيشينه سيگار آشنا شويم . پيشينه مصرف دخانيات به طور تخميني درحدود ده هزار سال پيش مي رسد. در چين و يونان باستان، بر اساس نوشته هاي تاريخ نويسان و آثار حكاكي شده، از تنباكو و توتون به عنوان گياهي داروئي ياد شده است در دوران باستان بوميان آمريکا به خواص گياه تنباکو پي بردند. وقتي کريستف کلمب و همراهانش در سال ۱۴۹۲ ميلادي به جزيره اي در ميان آمريکاي شمالي و جنوبي رسيدند، ديدند بوميان آن سرزمين برگهاي يک گياه عجيب را به روي آتش ريخته و از دود آن نفس مي کشند و آن را وارد ريه خود مي کنند . کريستف کلمب تصور کرد چيزي جادويي را کشف کرده است و زماني که مراجعت مي کرد مقداري از آن برگها و دانه هاي آن گياه را با خود به اسپانيا برد و به اين ترتيب ، توتون به اروپا وارد شد و مردم آن را توباکو يدند. زماني که اسپانيائيها به آمريکا رفته و آنجا را فتح کردند طريقه استعمال توتون را از بوميان آن سرزمين فرا گرفتند . لفظ سيگار گرفته شده از اسپانيا و از توتون به زبان بومي مي باشد. توتون در سال ۱۶۰۵ ميلادي کم و بيش در عثماني ، مصر و هند شناخته شده و توسط پرتغاليها وارد ايران شد و ايرانيان توباکو را تنباکو يدند. بعضي از تاريخ نويسان ورود توتون به ايران را از سال ۱۵۹۰ ميلادي مطابق با ۹۹۹ هجري قمري دانسته اند. اما به هر حال در زمان شاه عباس استفاده از اين ماده رواج يافت.

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

استعمال دخانيات و وابستگي يا اعتياد به آنها :
پژوهشهاي انجام شده نشان مي دهد كه اكثر معتادان، سيگار مصرف مي كنند و نيز اعتياد را از سيگار شروع كرده اند. بر اساس معيارهاي تشخيصي سازمان بهداشت جهاني، سيگار در رديف مواد اعتيادآور محسوب مي شود. سيگار ، در ورودي اعتياد، و چراغ سبزي براي ساير اعتيادها است. مصرف سيگار، نخستين قدم به سوي اعتياد است. سيگار، زمينه ساز اعتياد به مواد مخدر بوده و مادر اعتياد به مواد مخدر محسوب مي شود. مصرف دخانيات مثل سيگار، پيپ، چپق و قليان نه فقط اعتياد رواني، بلكه اعتياد جسماني نيز ايجاد مي كند.
وابستگي رواني : مصرف دخانيات باعث ايجاد احساس آرامش شده و اين احساس به شكل بخشي از زندگي آنها در مي آيد. از طرفي نوعي احساس با ارزش بودن البته به شکل کاذب در افرادي که دچار کمبود اعتماد به نفس ويا نيازمند تأئيد از طرف گروه هستند ايجاد مي کند. که خود نيز مي تواند به شکل يک عامل تقويت کننده و پاداش عمل کرده و فرد را روزبروز وابسته تر کند.
وابستگي جسماني ( فيزيكي ) : به علت مصرف دخانيات، بدن براي عملكرد طبيعي خود و براي جلوگيري از پيدايش نشانه هاي قطع نيكوتين، نياز به مصرف ميزان مشخصي از دخانيات دارد.هر چند دخانيات در ميان مواد اعتياد آوري مثل هروئين، ترياك، حشيش و مشروبات الكلي، منع اجتماعي كمتري دارد، و براحتي در اختيار مردم قرار مي گيرد، اما بررسي ها نشان مي دهد كه سيگار يكي از بارزترين علل مرگ و مير ناشي از سرطان، بيماري هاي عفوني، و سكته در جهان است.طبق گفته پزشکان در دود سيگار متجاوز از چهار هزار نوع ماده سمي وجود دارد كه تعدادي از آنها سرطان زا هستند. سيگار، عامل مهم سرطان ريه بوده و يكي از عوامل مهم در بروز شمار زيادي از سرطان هاست. از هر هزار نفر كه به علت سرطان ريه فوت ميكنند بيش از نهصد نفر آنها، سيگار مي كشند. مصرف هر سيگار بيش از ۵ دقيقه از عمر انسان مي كاهد.ماده اصلي سيگار، نيكوتين است كه سبب آزاد شدن كتكول آمينها( Cathecolamines ) از جمله اپي نفرين و نوراپي نفرين مي شود. افزايش كتكول آمينها موجب افزايش ضربان قلب و فشار قلب و انقباض عروق محيطي، و در نتيجه افزايش مصرف اكسيژن قلب مي شود. نيكوتين سبب افزايش ميزان چربيهاي خون، گلوكز و بتا اندورفين شده و از سوي ديگر باعث ايجاد منواكسيد كربن، كه يك گاز سمي است مي شود و در نتيجه انتقال اكسيژن را دچار اشكال ميكند. سيگار داراي مواد سرطان زاست كه مهمترين آنها هيدروكربن هاي آلي و آمين ها هستند. سيگار باعث بيماريهاي قلب و عروق مي شود. استعمال سيگار باعث گرفتگي عروق قلب، افزايش فشار خون و افزايش انعقاد خون مي شود. سيگار روي دستگاه گوارش اثر گذاشته و سبب كاهش جريان خون، در اين قسمت شده و سرانجام باعث ايجاد زخم معده و اثني عشر مي شود. سيگار موجب افزايش سكته مغزي مي شود. در پژوهشي كه به مدت ۹ سال روي بيش از ۲۰۰۰ نفر سيگاري، انجام گرفت، مشاهده شد كه ميزان سكته مغزي در اشخاص سيگاري، چندين برابر افراد غير سيگاري است. بر اساس مطالبي كه نوشته شد، توتون و تنباكو به جز ضرر و زيان هيچگونه سود و ثمري ندارد. اما اين ماده مضر و خطرناک امروز تمام جوامع بشري را آنچنان مبتلا ساخته که معتادان آن را از نان شب واجب تر مي دانند.

عوامل مؤثر در اعتياد به سيگار و دخانيات :
از آنجا که هر رفتاري تحت تأثير عوامل مختلفي مي باشد اعتياد به سيگار نيز مي تواند عوامل مختلفي داشته باشد . بعضي از اين عوامل عبارتند از: عوامل اجتماعي ، عوامل خانوادگي ، فشار دوستان و همسالان ، عوامل فردي و غيره . . ما در اين مقاله به هر يک از اين عوامل به طور مختصر مي پردازيم :

عوامل اجتماعي :
وجود انواع سيگارها با شکلها، رنگها ، طعمها ، پاکتهاي متنوع و جذاب ، نمايش صحنه هاي جذاب از هنرپيشه هاي مورد علاقه جوانان با فيلمهاي جذاب تر از آن ، عدم وجود وسايل و تبليغات لازم براي آگاهي جوانان از خطرات و مضرات سيگار از سوي مسئولان ، شکست در تحصيل و بخصوص غول عظيم کنکوراز جمله عوامل مؤثر رد روي آوردن به سيگار مي باشند.

عوامل خانوادگي :
نقش خانواده در پي ريزي و شکل گيري شخصيت افراد واقعيت انکار ناپذير مي باشد. واضح و مبرهن است که ايجاد اعتماد به نفس ، مهر و محبت و احساس مسئوليت در سايه يک محيط خانواده شالم امکان پذير مي باشد . تحقيقات وپژوهشهاي زيادي نشان داده است که عدم توجه و حمايت کافي و يا به عبارتي احساس طرد شدگي و يا برعکس محبت يا توجه و حمايت بيش از اندازه فرد را آماده کجروي ، ناسازگاري و تجاوز به حقوق ديگران خواهد کرد . افرادي که با محروميت عاطفي و فقدان مهر مادري روبرو بوده اند، محبت و عواطف ديگران را احساس نمي کنند . اين افراد قدرت سازگاري نداشته و اين امر را باترک خانه و مدرسه ، پرخاشگري ، زير پا گذاشتن قوانين و ديگر ناسازگاريهاي رفتاري بروز مي دهند. حمايت و يا اغماض بيش از اندازه از سوي والدين نيز سبب ناسازگاريهاي رفتاري مي شود و کودک را بسيار متوقع ، لوس و ناز پرورده مي کند. در نتيجه فرد در اين حالت نيز در سازش با ديگران دچار مشکل مي شود. برقراري رابطه صحيح والدين با کودک باعث برقراري سير طبيعي رشد شخصيت کودک شده و او را از انحراف و کجروي مصون مي دارد. والدين بايد بدانند که رشد شخصيت کودک منوط به برقراري رابطه صحيح بين همه اعضاي خانواده حتي از لحظه تولد بوده و کودک را در حقيقت در برابر مشکلات رفتاري که اعتياد يکي از آنها مي باشد واکسينه مي کند. مواظبت و مراقبت مادر از کودک و ايجاد رابطه عاطفي با فرزند و رفتار خردمندانه و با محبت پدر باعث ايجاد احساس اعتماد و امنيت در کودک شده و از او فردي متعادل و با رشد شخصيت کافي مي سازد . هر اندازه والدين ، جوان را به حال خود واگذارند ، او را در برابر محيط و اجتماع آسيب پذير تر ساخته اند و بعدها براي اين تسليم بايد بهاي سنگينتري بپردازند. جوانان در يک چنين خانواده اي مضطرب ، پريشان ، افسرده و منزوي بوده ، مرتب دچار شکستهاي گوناگون تحصيلي – اجتماعي مي شوند و عزت نفس ، خويشتن داري و اعتماد به نفس شان را از دست مي دهند و به سيگار ، الکل ، مواد مخدر و غيره به عنوان مفري براي رهايي از اين مشکلات روي مي آورند. از طرف ديگر از آنجا که والدين بهترين و مؤثرترين الگوهاي رفتاري براي فرزندان خود هستند امکان سيگاري شدن کودکاني که والدين آنها هر دو سيگاري اند دو برابر بيشتر از کساني است که يکي از آنها سيگاري است.

عوامل فردي :
يکي ديگر از عوامل بسيار مؤثر در اعتياد عوامل فردي هستند . حتي اگر تمام عوامل به وجود آورنده اعتياد نيز مهيا باشد باز در نهايت اين خود فرد است که براي مصرف مواد تصميم مي گيرد . ضعف ايمان ، اخلاق ، کنجکاوي ، تمتع ، معاشرت با دوستان ناباب ، تقليد ، ضعف شخصيت و نداشتن اعتماد به نفس و غيره همه و همه از عوامل فردي گرايش افراد به مصرف مواد مي باشند . همينطورهيجان طلبي دوره جواني ، فرار از مشکلات زندگي و فشارهاي عصبي ، غرور ، کنجکاوي ، مسائل جنسي، شکستهاي عشقي و شکستهاي اجتماعي از مواردي هستند که انگيزه فرد را براي گرايش به مصرف افزايش ميدهند .

فشارهاي دوستان و همسالان :
گروهي از نوجوانان به دليل سازگاري با دوستان وهمسالان شان و يک رنگ شدن با آنها چنان موجوديت فردي وخانوادگي خود را فراموش مي کنند که در برابر هر تقاضايي سر تسليم فرود مي آوردند . هر چه روابط بين والدين و فرزندان کاهش يابد ، ارزش همسالان و روابط گروهي براي آنان بيشتر مي شود.

راههاي پيشگيري و ترک اعتياد:
از آنجا که پيشگيري بهتر و راحتتر از درمان است در ابتدا به راههاي پيشگيري مي پردازيم . همانطور که قبلاً گفته شد شخصيت افراد در ابتدا در خانواده شکل مي گيرد وخانواده بهترين و مؤثر ترين عامل در ايجاد و يا حذف يک رفتار مي باشند. در اين رابطه والدين بايد ازسيگار کشيدن د رمنزل و در حضور فرزندان خود اجتناب کنند و هچنين از معاشرت با افراد سيگاري خودداري کرده و فرزند خود را در کنار کسي که سيگار مي کشد قرار ندهند. آموزش مهارتهاي زندگي ( مهارت حل مشکل ، قدرت تصميم گيري ، توانائي نه گفتن ، هنر دوست يابي وغيره ) از عوامل حفاظت کننده مي باشد . در رابطه با ترک اعتياد نيز راههاي فراواني پيشنهاد و ارائه گرديده است که البته همه اين راهها به اراده و خواست دروني فرد باز مي گردد. اما آنچه مسلم است ريشه يابي در حل تمام مشکلات مي تواند بهترين راه حلها را به ما ارائه دهد. پس اگر ما ريشه و علل اعتياد را شناسائي کنيم دقيقتر و مؤثرتر مي توانيم آن را درمان کنيم . موارد ديگر که در زيرآمده است به عنوان راههاي مؤثر در ترک نيز کاربرد فراواني داشته است . اين راهها عبارتند از : مطالعه و آگاهي از مضرات سيگار ، آموزش افراد سيگاري و تقويت روحي و رواني آنها ، ورزش و فعاليتهاي جسمي هدفدار ، وضع قوانين در ممنوعيت استعمال دخانيات در اماکن عمومي و جديت در اجراي آن ، آموزش از راه رسانه ها با اطلاع رساني و پخش يا چاپ تصاوير از عاقبت افراد مبتلا ، مشاوره ، استفاده از روشهاي جايگزين مثل اسپري بيني ، قرص مکيدني ،استفاده از آدامسهاي ترک سيگار.

فروردین ۱, ۱۳۹۸

فروردین ۱, ۱۳۹۸

فروردین ۱, ۱۳۹۸

فروردین ۱, ۱۳۹۸

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد.لطفا فیلد های که دارای ستاره هستند را پر کنید *

دیدگاه

*

پست الکترونیک *

وب سایت

ذخیره ، و من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

نحوه ارائه خدمت اشتغال زندانیان را چگونه ارزیابی میکنید؟

View Results

نحوه ارائه خدمات قضائی را چگونه ارزیابی میکنید؟

View Results

نحوه ارائه خدمت پذیرش و نگهداری را چگونه ارزیابی میکنید؟

View Results

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

آیا اطلاع رسانی و راهنمایی به صورت شفاف و دقیق برای انجام خدمات مورد درخواست به شما ارایه شده است؟

View Results

مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش‌وپرورش ایران گفت: رفتارهای پرخطر مانند گرایش به خشونت در صدر آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان قرار دارند و براین اساس بیشترین انرژی آموزش وپرورش بر این موضوع متمرکز شده است.

به گزارش اسپوتنیک به نقل از خبرگزاری تسنیم،‌ نادر منصور کیایی در جمع خبرنگاران در خصوص آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان اظهار کرد:‌ از اقداماتی که طی سال‌های اخیر در استان‌ها اجرا شد تدوین نقشه خطرپذیری مدارس کشور ایران بود که در قالب این بره، استان‌ها به شیوه‌‌های مختلف به عنوان مثال داده‌های ثبتی دادگستری و نیروی انتظامی و مشاهدات میدانی مدارس، پیمایش‌ها و داده‌های مربوط به خطرآفرینی وضعیت خطرپذیری کودکان و نوجوانان را دائماً به روز کردند و نتیجه‌ این شد که هر استان به تفکیک شهرها و محلات خود داده‌ها را روی نقشه خطرپذیری جانمایی می‌کند.

وی افزود:‌به عنوان مثال آموزش‌وپرورش شهر تهران می‌داند که مهمترین اولویت خطرپذیری کودکان و نوجوانان چیست و مشخص است در یک شهر و محلات آن چه می‌گذرد و آسیب‌ها و رفتارهای مخاطره‌آمیز به تفکیک دوره تحصیلی چه مواردی هستند.

مدیرکل دفتر مراقبت در برابرآسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش گفت: طبق نقشه خطرپذیری مدارس رفتارهای پرخطر مانند دخانیات، مصرف مواد مخدر، خشونت و گرایش به خودکشی درصدر آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان قرار دارد اما در برخی آمارها اعلام می‌شود که یک درصد از دانش‌آموزان معتاد هستند، سوال ما به عنوان مسئولان آموزش‌وپرورش این است که اعتیاد این افراد چگونه تشخیص داده شده است؟

کیایی با اشاره به اینکه در بحث مصرف مواد مخدر چند دسته داریم به عنوان مثال سوء مصرف مواد، وابستگی به مواد و افراد در معرض خطر یعنی گروهی که دخانیات مصرف می‌کنند و در خانواده‌ یا محله‌ای زندگی می‌‌کنند که سابقه مصرف مواد وجود دارد، افزود:‌ وقتی می‌گوییم یک درصد دانش‌آموزان معتاد هستند باید بگوییم که آیا آنها یکبار مواد مصرف کرده‌اند، در معرض خطرند یا به مصرف مواد وابستگی دارند. فرض کنیم که این یک درصد مصرف کننده مواد مخدر باشند، حال سؤال این است که آنها را چگونه احراز کرده‌ایم آیا براساس شواهد بالینی مشخص شده که این افراد معتاد هستند یا نتایج پژوهش‌‌های پیمایشی این آمار را ارائه داده است.

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

وی ادامه داد: آموزش‌وپرورش در رابطه با اینکه برخی دانش‌آموزان مواد مخدر مصرف می‌کنند، حرفی ندارد اما ارقامی که اعلام می‌شود باید با تحلیل‌های متمم‌های به کار برده شود.

مدیرکل دفتر مراقبت در برابرآسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش عنوان کرد:‌ اقدامی که دائم در آموزش‌وپرورش انجام می‌شود و امسال هم در دستور کار قرار گرفته این است که به استان‌ها گفته‌ایم از ابزارهای مختلف یعنی داده‌های میدانی، ثبتی، نظرات والدین و کارشناسان  استفاده کرده و پس از جمع بندی نتایج آنها را روی نقشه خطرپذیری استان پیاده کنند.

** انرژی آموزش‌وپرورش بر رفتارهای پرخطر

کیایی با اشاره به اینکه طی سال‌های اخیر این کار صورت گرفته است و داده‌ها روی نقشه ثبت شده است، اظهار کرد: براین اساس نقشه خطرپذیری مدارس ایران تهیه شده است و به ما این تحلیل را می‌دهد که به تفکیک مناطق کشور ایران آسیب‌ها را می‌دانیم و به این نتیجه رسیدیم که انرژی آموزش‌وپرورش بر روی رفتارهای پرخطر سرمایه‌گذاری شود.

وی در پاسخ به این پرسش که نقشه خطر پذیری چه استفاده‌ای دارد؟ گفت: در تلاش هستیم تا آن را به سامانه یکپارچه کشوری تبدیل کنیم و در همکاری با سایر دستگاه‌ها و استفاده‌های داخلی به صورت روزآمد موارد را پیگیری کنیم از سوی دیگر پروژه‌ مددکاری اجتماعی یا مدیریت مورد را در مدارس ایران داریم و در قالب آن ابزارهایی به مدارس معرفی شده است از جمله سنجش خطرپذیری و استانداردهای غربالگری روانی و مشاهدات میدانی که براین اساس ادارات آموزش‌وپرورش می‌توانند با کمک این موارد و نظام مراقبت اجتماعی از دانش‌‌آموزان (نماد) مداخلات لازم را در بحث آسیب‌های اجتماعی انجام دهند.

** شناسایی و غربالگری آسیب‌های اجتماعی در مدارس

مدیرکل دفتر مراقبت در برابرآسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش با اشاره به اینکه طرح نماد سه بخش شناسایی و غربالگری، آموزش و ارجاع و مداخله را در برمی‌گیرد، ادامه داد:‌ در بخش غربالگری ابزار استاندارد ساخته شده و در اختیار استان‌ها قرار گرفته است. نقشه خطرپذیری، ابزارهای پروژه مددکاری اجتماعی و پروژه نماد قرار است آموزش و پرورش را در مسیری قرار دهند که در آینده نزدیک با برگزاری کارگاه‌های توجیهی و آموزش معلمان آنها را به این توانایی برساند که بدانند چگونه ابزار شناسایی و غربالگری را در مدرسه استفاده کنند تا مداخله به موقع در مدرسه و در صورت نیاز ارجاع به نهادهای همکار صورت بگیرد.

کیایی اظهار کرد: سال گذشته در بین نوجوانان شاهد خودکشی‌هایی بودیم، یکی از مهمترین سرمایه‌گذاری‌های آموزش‌وپرورش در بحث مددکاری اجتماعی است تا پس از شناسایی و غربالگری روانی و خطرپذیری، مداخله مختصر در مدرسه و ارجاع به نهادهای همکار مانند بهزیستی و مراکز بهداشت انجام شود. مراکز بهداشت، بهزیستی، کمیته امداد و سایر نهادها در قالب طرح نماد برای حل ریشه‌ای مشکلات غربالگری،‌ ارجاع و توانمندسازی دانش‌آموزان با ما همکاری می‌کنند و تا رسیدن این پروژه به پوشش حداکثری در ایران فعلاً طرح مددکاری مدارس را پیش می‌بریم.

** آموزش معلمان برای رصد و شناسایی آسیب‌های در کمین دانش‌آموزان

وی در پاسخ به این پرسش که مددکارهای مورد نیاز در مدارس چگونه تأمین می‌شود؟ افزود:‌ در آموزش‌وپرورش قرار است تا جایی که امکان پذیر است تمام همکارانی که ارتباط مستقیم با دانش‌آموزان و آسیب‌ها دارند را آموزش دهیم و برای پیشگیری باید از تمام ظرفیت‌های مدرسه استفاده کرد و بیشترین تأکید بر کلاس درس و معلمان بیشترین است به دلیل آنکه معلم بیشترین ارتباط را با دانش آموز دارد.

مدیرکل دفتر مراقبت در برابرآسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش ادامه داد:‌ معلم می‌تواند حالات رفتاری دانش‌آموز را در کلاس درس رصد کند، دانش‌آموزی که گوشه گیر است یا دچار تغییرات خلقی شده توسط معلم شناسایی و به مدیر مدرسه گزارش می‌شود و توصیه این است به معلمان آموزش دهیم تا علائم خطرپذیری را در دانش‌آموزان شناسایی کرده و به مربی پرورشی، مدیر مدرسه یا والدین گزارش دهند تا اقدامات تکمیلی برای دانش آموز صورت بگیرد.

کیایی تصریح کرد:‌ در رابطه با مداخلات مربوط به سلامت روان و اجتماعی، علائم خطر و نوع مداخله را به معلمان آموزش می‌دهیم و در زمینه مددکاری در مدرسه همه کارکنان و بیشتر از همه معلمان باید آموزش ببینند. این آموزش‌ها هم‌اکنون برای روسای ادارات، مدرسان واجد شرایطی که به معلمان در استان‌ها آموزش دهند و کارشناسان استان‌ها برگزار شده است و در تلاش برای برگزاری دوره آموزشی کشوری برای مدیران و معلمان طی ماه آینده هستیم و راهنماهایی در اختیار آنها قرار گرفته است که نحوه مداخله و شناسایی را آموزش می‌دهد.

اطلاعیه اسپوتنیک

ثبت و گرفتن اجازه دسترسی کاربران در های “اسپوتنیک” از طریق حساب یا حساب های کاربری در شبکه های اجتماعی حاکی از قبول این مقررات خواهد بود.

کاربران ملزم هستند قوانین ملی و بین المللی را رعایت کنند. کاربران موظف هستند با دیگر شرکت کنندگان در بحث ها و خوانندگان محترمانه صحبت کنند.

مدیریت سایت حق دارد کامنت های نوشته شده به زبان های دیگر متفاوت با زبان سایت را حذف کند.

هرگونه کامنت درج شده درسایت های sputniknews.com به هر زبانی قابل تغییر است.

کامنت های کاربران در حالات زیر حذف می شود:

مدیریت حق دارد در صورت نقض این مقررات دسترسی کاربر به صفحه را مسدود کرده یا حساب کاربری وی را بدون اطلاع دهی از قبل، حذف کند.

کاربر می تواند با برقراری تماس با ناظمان از طریق پست الکترونیکی زیر پیشنهاد احیای حساب / آزاد کردن دسترسی را مطرح کند: moderator.ir@sputniknews.com

ه باید حاوی نکات زیر باشد:

اگر ناظمان احیای حساب کاربری / آزاد کردن دسترسی را ممکن تشخیص دهند، این کار انجام خواهد شد.

در صورت نقض دوباره مقررات از جانب کاربر، دسترسی دیگر احیا نخواهد شد. برای برقراری تماس با گروه ناظمان به نشانی زیر ه بنویسید: moderator.ir@sputniknews.com

شما می توانید برای دریافت اطلاعیه های اسپوتنیک مشترک شوید

 گروهي از روان شناسان و روان پزشكان مشهور جهان معتقدند:

(( عوامل اجتماعي وابسته به فقر بشر ، در وابستگي انسان به مواد افيوني موثر هستند و ميزان بروز اعتياد در گروه هاي پايين اجتماعي/ اقتصادي ، بالاتر است. بنابراين در جامعه ، اعتياد معلول استرس و فشارهاي رواني مي باشد. دكتركاپلان و سادوك ، استفاده از هروئين را بعنوان ضد اضطراب براي پوشاندن احساس پايين بودن ، اعتماد به نفس ، درماندگي و ناتواني و جهت كنترل بر موقعيت زندگي ، قلمداد مي كنند )).

نقش گروه همسالان و فشار جمعي در محيطهاي جوان ، در گرايش آنان به مواد مخدر بسيار حائز اهميت است. افراد ، در دو جهان زندگي مي كنند: ۱- خانواده ۲- همسالان.

نوجوانان به راهنمايي و همكاري ، اعتماد ، انضباط ، درك متقابل ، دلسوزي و محبت نيازمندند. كوتاهي و كاستي در هر كدام ، باعث گرايش فرد به غير از والدين و خانواده و يافتن آن نقطه در فرد ديگري مي شود يا به نوعي به دوست و همسالان گرايش پيدا مي كند. گاهي نفوذ بسيار بالاي همسالان در زندگي جوان ، ممكن است ناشي از مورد توجه واقع نشدن در خانه يا به دليل جذابيتهاي گروه همسالان باشد و از آنجا پيوند جوانان با والدينشان به تدريج ضعيف تر شده و همسالان در رشد رواني آنها نقش حساسي مي يابند. بنابراين ، اولين عاملي كه باعث جذب جوانان به محيطهاي غير از خانواده و خانه مي گردد ، عدم رابطة صحيح والدين و افراد خانواده مي باشد ، كه در اين صورت جوانان اولين گام را به سوي گروه همسالان بر مي دارد و زمينه براي لغزيدن در جادة انحراف و كجروي فراهم مي شود.

بطور كلّي ، پيشگيري به سه نوع الف : اوليه ب : ثانويه ج : ثالث ، تقسيم مي شود. نوع اوليه ، افراد عادي را از تجربة مصرف مواد مخدر باز مي دارد يا آن را به تاخير مي اندازد. مخاطبان ثانويه ، افرادي هستند كه پس از مصرف مواد ، هنوز علايم بيمارگونه اي نشان نداده اند ، اما در معرض خطر ابتلاء به مشكل قرار دارند. پيشگيري ثالث ، براي گروه هايي متمركز است كه مشكلات ناشي از مصرف مواد مخدر به همراه مسائلي چون گريز از مدرسه يا خانه ، مشكلات يادگيري و يا جرم و جنايت را دارا مي باشند. بطور كلّي ، آشنايي زودرس با مواد مخدر ، يك عامل مخاطره آميز جهت سوء استفادة آتي از مواد است. جوانان داراي شرايط ذيل ، در معرض آسيب پذيري بيشتري قرار دارند:

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

۱- افرادي كه والد يا والدين مبتلاء به اعتياد دارند.

۲- افرادي كه در كودكي ، قرباني آزار و اذيت ديگران قرار گرفته اند.

۳- افرادي كه ترك تحصيل كرده اند.

۴- افرادي كه از مدرسه فرار كرده اند.

۵- افرادي كه اعمال خشونت بار و يا تخلّف در رفتار دارند.

۶- افرادي كه اقدام به خودكشي كرده اند.

در خصوص پيشگيري ، بديهي است كليّة متغيرهايي كه در امر تكوين و پيدايش اعتياد و قاچاق مواد مخدر دخيل هستند ، بايستي زمينه هاي تاثير گذاريشان كاهش يافته و رفته رفته خنثي گردد تا ضريب اطمينان قابل اعتمادي براي پيشگيري از اعتياد و قاچاق مواد مخدر فراهم گردد.

اصول كلان در پيشگيري عبارتند از:

۱- بره هاي پيشگيري از اعتياد ، بايد به گونه اي طراحي شود كه موجب تقويت عاملهاي بازدارنده گردد و عوامل مخاطره آميز را تضعيف كند.

۲- بره هاي پيشگيري از اعتياد ، بايد همة انواع سوءمصرف دارويي را مورد هدف قرار دهد.

۳- بره هاي پيشگيري از اعتياد ، اين مهارت را به افراد آموزش دهد كه در مقابل پيشنهاد سوءمصرف مواد ، از خود مقاومت نشان دهند.

۴- بره هاي پيشگيري ، بايد دربرگيرنده مباحثه هاي متقابل بين جوانان باشد.

۵- بره هاي پيشگيري ، بايد دربرگيرنده والدين ، مراقبان كودك و نوجوان باشد.

۶- بره هاي پيشگيري ، بايد طي دوران مدرسه نيز وجود داشته و مدت آن طولاني باشد.

۷- بره هاي پيشگيري ، بايد كودك ، نوجوان و خانواده را تواماً دربرگيرد.

۸- بره هاي پيشگيري ، بايد بره هاي اجتماعي را كه شامل يك رشته اقدامات و تغيير رويّه ها و سياستهاست ، دربرگيرد.

۹- جهت پيشگيري در همة انواع مُدلهاي پيشگيري ، به اُلگوهاي رفتاري قوي تر نياز است.

۱۰- همة دانش آموزان ، بايد توانايي رسيدن به فرصتهاي پيشنهادي مدرسه را داشته باشند.

۱۱- در يك جامعة قانون مدار ، بره ريزي هاي پيشگيري ، بايد به ماهيت خاص مسئلة سوءمصرف مواد ، اشاره كند.

۱۲- هرچه سطح احتمال خطر ابتلاء به اعتياد در جمعيت هدف ( جمعيت مورد نظر ) بيشتر و بالاتر باشد ، تلاشهاي پيشگيري بايد با شيوه اي پرقدرت در سنين پايين تر آغاز شود.

۱۳- بره هاي پيشگيري ، بايد براساس سن ، طراحي شود.

استراتژي‌هاي پيشگيري از اعتياد

براي بره ريزي راههاي موثر در پيشگيري از اعتياد، ابتدا بايد علل و عوامل موثر در شروع مصرف و اعتياد به مواد را در نوجوانان و جوانان شناخت. عوامل ژنتيكي، شخصيتي، پسيكوپاتولوژيك،فارماكولوژيك، خانوادگي، محيطي و اجتماعي همگي دراتيولوژي سوء مصرف و اعتياد موثر هستند و عوامل متعدد درمقابل بايكديگر به سوء مصرف و سپس اعتياد منجر مي‌گردند.

براي انتخاب و به كارگيري مناسب استراتژي‌ها، دانستن نيازها و مشكلات و پتانسيل‌ها و توانائي‌هاي اجتماعي ضروري است. اجراي هربرة پيشگيري به شناخت دقيق منطقه،‌بررسي كامل وضعيت بهداشتي و روان شناختي و بررسي‌هاي همه گيرشناسي بستگي دارد تا به اين وسيله عوامل موثر بر مصرف مواد آشكار شود. به عنوان مثال، بايد شايع ترين نوع مادة مصرف و گروه سني افراد در معرض خطر، موقعيت‌ها و محل‌هاي مصرف، باورهاي نادرست وعوامل مخاطره آميز، امكانات و منابع موجود را شناخت و براساس آن مدل فعاليت‌هاي پيشگيري را تعيين نمود. تحقيقات نشان داده اند كه نمي‌توان يك روش واحد را به عنوان بهترين روش براي همه افراد و گروه‌ها انتخاب نمود. بهره گيري از استراتژي‌هاي مختلف براي تاثير برشيوع اعتياد ضروري است زيرا عوامل متفاوتي در ايجاد اعتياد موثرند.

مهمترين استراتژهاي پيشگيري از اعتياد كه درجهان از آنها استفاده مي‌شود عبارتند از :

۱- آگاهسازي افراد در مورد خطرات و مضرات مواد.

۲- افزايش مهارت‌هاي زندگي مانند مهارت تصميم گيري، حل مسئله، ارتباطات اجتماعي .

۳- تقويت فعاليت‌هاي جايگزين به جاي مواد براي ارضاي نيازهاي رواني اجتماعي نوجوانان وجوانان.

۴- مشاوره و مداخلة حين بحران، دربحران‌هاي مختلف در طول زندگي .

۵- ارتقاء فرهنگي و مذهبي.

۶- تقويت قوانين و مقررات مبارزه با مواد .

۷- درمان معتادان براي جلوگيري از سرايت اعتياد.

استراتژيهاي فوق در قالب فعاليت‌هاي زير مورد بحث قرار مي‌گيرند:

۱- فعاليت‌هاي متمركز برفرد.

۲- فعاليت‌هاي متمركز برآموزش و آگاه سازي والدين .

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

۳- فعاليت‌هاي متمركز برمعلمان ومدرسه .

۴- فعاليت‌هاي پيشگيري بااستفاده از رسانه‌ها .

۵- فعاليت‌هاي پيشگيري از طريق محلهاي كار و مكان‌هاي تجمع.

۶- فعاليت‌هاي پيشگيري با استفاده از شبكة مراقبت‌هاي بهداشتي اوليه .

۷- وضع واجراي قوانين و مقررات .

 

 

امروزه مسئله اعتیاد پا را از مرزهای بهداشت و درمان فراتر نهاده و به یک بحران اجتماعی و پدیده شوم و خانمان‌سوز تبدیل شده است. سوءمصرف موادمخدر یکی از بحث‌انگیزترین مسائلی است که در حوزه روانشناسی و جامعه‌شناسی نظر متخصصان را به‌خود جلب نموده است. به‌طوری‌که به یقین می‌توان گفت امروزه استفاده روزافزون از مواداعتیادآور یکی از معضلات بزرگ و پیچیده جوامع انسانی شده است. این پیچیدگی از آنجا ناشی می‌شود که اعتیاد به موادمخدر یک معضل زیستی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و نمی‌توان اعتیاد به موادمخدر را فقط از یک دیدگاه مورد توجه قرار داد، چرا که در این صورت همان‌طور که تجربه نشان داده است، موفقیت چندانی حاصل نخواهد شد. به‌عبارت دیگر، اعتیاد به‌موادمخدر به‌عنوان یکی از چالش‌های بزرگ در جوامع بشری، دارای ابعاد و زوایای پیدا و پنهان بسیاری است. به همین دلیل این مسئله از جنبه‌های مختلفی قابل تأمل و بررسی است که هم عوامل به‌وجود آورنده زیادی و هم پیامدهای منفی زیادی در پی دارد. در این مورد گزارش سالیانه کمیته بین‌الملل کنترل موادمخدر بیانگر افزایش روزافزون قاچاق و مصرف نابه‌جای موادمخدر و مواد روانگردان است. در این زمینه دفتر پیشگیری از سوءمصرف مواد SOAP در سال ۱۹۹۰ طی مطالعات گسترده برآورد نمود که: ۴۹ درصد قتل‌ها، ۸۲ درصد تجاوزها، ۶۲ درصد دعواها و درگیری‌ها، ۶۹ درصد درگیری منجر به قتل، ۵۰ درصد مرگ‌ومیرهای ناشی از سوانح رانندگی، ۲۷ درصد خودکشی‌ها، ۳۸ درصد کودک‌آزاری‌ها و با مصرف الکل و موادمخدر در ارتباط بوده است. متأسفانه، آمارهای موجود و مقایسه آن در کشورهای مختلف، وضعیت وحشتناک‌تری را در کشور ما نشان می‌دهد.

دانلود 

دانلود کنید

 

ما معتادان به علت ناآگاهی از شرایط و وضعیت خود وانکار و خودفریبی درباره مشکلی که با آن دست به گیریبانیم یا داغی که به عنوان “معتاد بر پیشانی ما خورده است، کسانی هستیم که در سکوت رنج می بریم و کسی از رنج ما آگاه نیست. وحشت و ناآگاهی، سبب شده است تا بسیاری از ما معتادان نتوانیم برای رهائی از وضعیتی که با موفقیت می توان آنرا بهبود بخشید درخواست كمك كنيم.

 

 

اعتیاد یک مساله اخلاقی نیست کسانی که معتاد می شوند افرادی سست عنصر و بی اراده یا از لحاظ اخلاقی فاسد نیستند. چنین برداشت نادرستی سبب می شود تا بسیاری از از ما معتادان نتوانیم درخواست كمك كنيم و از اين كه معتاديم احساس شرمساری کنیم، کاری که هیچ نتیجه مثبتی به همراه ندارد. معتادان به علت احساس شرمندگی، ترس، خشم و و عذابی که می کشند به حمایت نیاز دارند نه چیز دیگری که حال آنها را نسبت به خودشان بدتر کند. واقعیت این است که اعتیاد یک عارضه و ناراحتی جسمی در مغز است که منجر به اختلال در فعالیت آن می شود معتادان و کسانی که آنها را دوست دارند به سختی حاضرند به این واقعیت تن دردهند که اعتیاد نوعی بیماری است و همین امرسبب می شود تا فرد معتاد احساس شرمساری کرده و با انکار اعتیاد خود، بخواهد ثابت کند که اوضاع را تحت کنترل دارد.

 

اعتیاد چیست ؟ اعتیاد یک بیماری اصلی، پیش رونده و كشنده است. این عارضه، نوعی ارتباط تسکین دهنده با یک مادۀ روان گردان یا تأثیر گزار بر ذهن و یا رفتاری که مارا در برابر ميل بیش از حد، ناتوان می کند می باشد. اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته می شود تعریف شده است. زمانی که که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری يا محروميت است. اعتیاد را می توان اجبار به انجام کاری تعریف کرد که فرد از پی آمدهای زیانبار آن آگاه است. حتي والدين، همسر و ديگر نزدیکان فرد معتاد به راحتي اين واقعيت را كه اعتياد نوعي بيماری است نمي پذيرند. علت اين امر آن است كه اين افراد نيز از لحاظ احساسي درفرايند بيماری فرد معتاد درگير هستند. با آنکه از واژه “اعتیاد اغلب در اشاره به وابستگی به مواد مخدر یا مشروبات الکلی استفاده شده و تحت عنوان اعتیاد به مواد نیز از آن یاد می شود ، این احتمال نیز وجود دارد که انسان به فعالیت های دیگری چون قمار، پرخوری، روابط جنسی، تماشای تصاویر مستهجن یا حتی خریدهای بی مورد و بیش از اندازه معتادشود. این گونه اعتیاد ها تحت عنوان اعتیاد های رفتار یا فرایندی برده می شوند. بنا به تعریفی که انجمن آمریکايی درمان اعتیاد از واژه اعتیاد ارائه داده است: “اعتیاد یک بیماری اصلی و مزمن می باشد که در مدارهای پاداش، انگیزه و حافظه و دیگر اجزاء مربوطۀ مغز اختلال ایجاد می نماید. این اختلال ها به ایجاد ویژگی های جسمی، روانی، اجتماعی و روحی در انسان منجر می شود. بروز چنین حالت هائی در انسان سبب می شود که وی برای دستیابی به پاداش (لذت) یا تسکین به مصرف یک مادۀ مخدر یا انجام رفتاری مخرب و ويرانگر روی آورد. علائم بارز اعتیاد، مختل شدن کنترل رفتار، ميل شديد به مصرف و ناتوانی در پاک ماندن مداوم و کاهش قدرت شناخت مشکلات جدی رفتاری و مناسبات و ارتباط بادیگران است. اعتیاد نیز همانند دیگر بیماری های مزمن ممکن است چرخه های لغزش و قطع مصرف را شامل شود. اگر اعتیاد درمان یا با فعالیت های بهبودی همراه نشود حالت پیش روندۀ آن ممکن است باعث معلولیت مغزی و یا حتی مرگ شود.

 

انواع اعتیاد اعتیاد را می توان به دو نوع کلی تقسیم کرد، اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد رفتار :

 

 

۱- اعتیاد به مواد – مانند اعتیاد به تریاک، اعتیاد به شیشه، اعتیاد به هروئین، اعتیاد به الکل اعتیاد به مواد مخدر اغلب با عوارض و نشانه های خماری، در مواقعی که مصرف مواد به طور ناگهانی و یکباره قطع می شود همراه است. اعتیاد جسمی در عین حال باسازگار شدن بدن انسان با مواد مخدر یا همان تولرانس همراه است و همین امر سبب می شود که ما برای دستیابی به نشئگی قبلی میزان مصرف خود را دائمأ افزایش دهیم. علائم رایج و متداول خماری عبارتند از لرزش، اسهال و تهوع یا دل پيچه. سرعت وابسته شدن به انواع مواد به نوع مادۀ مصرفی، دفعات و فواصل مصرف، شیوه های مصرف و ویژگی های ژنتیکی و روانی افراد بستگی دارد.

 

۲- اعتیاد های رفتار – مانند اعتیاد به غذا، اعتیاد به سکس اعتیاد به کار، اعتیاد به قمار ، هم وابستگی و خود آزاری ( قطع عضو) اعتیادهای رفتاری یا فرایندی الگوهای رفتاری هستند که چرخه ای مشابه اعتیاد به مواد دارند. نخست اینکه ما از انجام یک رفتار احساس لذت می کنیم و سپس آن رفتاررا به عنوان روشی برای بهتر نمودن تجارب زندگی خود انتخاب می کنیم و سرانجام از همان رفتار به عنوان ابزاری برای تحمل اضطراب و استرس ادامه می دهیم. فرایند تلاش برای لذت بردن از آن رفتار همواره شتاب بیشتری پیدا می کند و دفعات پرداختن به رفتار مورد نظر، بیشتر و بیشتر شده و اين حالت آئین و مراسمی خاص به خود می گیرد تا اینکه سرانجام به بخش عمده ای از زندگی روزمرۀ ما تبدیل می شود. پس از معتاد شدن به آن رفتار همواره وسوسه پیدا می کنیم تا آن رفتار رابا وجود پی آمدهای زیانبارش تکرار کنیم. این گونه اعتیادها جنبه واقعی دارند و در بسیاری از بخش های زندگی ما مشکلاتی به بار می آورند. چنین اعتیادهائی همانند اعتیاد به مواد به به روابط ما با دیگران آسیب می رسانند و فردی که رفتار معتاد گونه دارد روابط خود با دیگران را قربانی رفتار اعتیاد آور خود نموده و سبب می شود تا اعتماد اعضای خانواده اش از وی سلب شود. ایشان همچنین در زندگی اعضای خانواده، بستگان و دوستانش مشکلات جدی ایجاد می نماید. شواهد فزاینده ای وجود دارند که نشان می دهند اعتیاد رفتاری نیز همانند اعتیاد به مواد فعالیت عادی مغز را مختل می سازد اما باید برای مشخص شدن تاثیر اعتیاد رفتاری بر فعالیت و عملکرد مغز تحقیقات بیشتری صورت گیرد. خوشبختانه برای کسانی که از اعتیاد رفتاری رنج می برند بره های ۱۲قدم و انجمن هایی وجود دارند که در بهبود یافتن این معتادان بسیار موثر هستند. انجمن معتادان جنسی گم، انجمن هم وابستگان گم، انجمن قمار بازان گم، انجمن پرخوران گم و از جمله این انجمن ها هستند.

 

بسیاری از ما انسان ها به مصرف یک ماده یا پرداختن به فعالیتی خاص عادت می کنیم اما از این بابت صدمه ای به ما وارد نمی شود چون می توانیم هر زمان که اراده كنيم مصرف یک ماده اعتياد آور یا پرداختن به یک فعالیت خاص را متوقف کنیم. آنچه اعتیاد را از عادت متمایز و متفاوت می سازد این است که ما ماده مورد نظر یا رفتار خاص را با وجود پی آمدهای منفی آن که کاملا قابل پیش بینی و جدی هستند همچنان ادامه می دهیم. ١. عادت –با داشتن انتخاب همراه است. فردی که به مصرف یک ماده یا پرداختن به فعالیتی عادت کرده است می تواند هر زمان که اراده کند از عادت خود دست بردارد. ٢. اعتیاد – با مسائل روانی و جسمی همراه است . فرد به دلیل ابتلا به بیماری اعتیاد، اراده خود را از دست داده و علیرغم آگاهی از پی آمد های زیانبار مواد مخدر یا رفتار اعتیادآور، همچنان به آن ادامه می دهد.

علل گرايش به اعتياد

راه هاي پيشگيري و درمان آن

داود صفا

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

اعتياد چيست؟ اعتياد را به عادت كردن، خو گرفتن، و خود را وقف عادتي نكوهيده كردن معنا كرده اند; به عبارت ديگر تسليم به ماده مخدّر كه از نظر جسمي و يا اجتماعي زيان آور شمرده مي شود، اعتياد دارد.

در سال 195 سازمان ملل متحد تعريف زير را براي اعتياد به مواد مخدر ارائه كرد: «اعتياد به مواد مخدّر عبارت است از مسموميت تدريجي يا حادي كه به علت استعمال مداوم يك دارو اعم از طبيعي يا تركيبي ايجاد مي شود و به حال شخص و اجتماع زيان آور است.»1

اگر نيم نگاهي به پيامدها و عوارض اعتياد به مواد مخدّر بيندازيم خواهيم ديد كه پيامدهاي اعتياد جامعه، فرد و خانواده را از نظر اقتصادي، اجتماعي، رواني و جسمي در برمي گيرد. از مهم ترين عوارض جسمي اعتياد به مواد مخدّر مي توان به ناراحتي هاي عصبي، بي اشتهايي، اضطراب، ريزش مكرّر آب از بيني و چشم، ناراحتي عضلاني و فشار شديد در ستون فقرات، لاغر شدن و مانند آن اشاره كرد.

در گستره اقتصادي برخي پيامدهاي ناشي از اعتياد به مواد مخدّر عبارتند از: بيكاري، ضعف مالي در ازاي خريد و مصرف مواد، لطمه به اقتصاد و جامعه و خانواده.

اما عوارض رواني و شخصيتي ناشي از اعتياد به مواد مخدر فراوانند; از جمله: ضعف اراده، بي توجهي به مسئوليت هاي فردي، ضعف شخصيت، ضعف عاطفه، عصبي بودن، به هم خوردن تعادل رواني، شخصيت تعادل و متزلزل، و ضعف اعتماد به نفس. همچنين در زمينه اجتماعي مي توان به عوارضي مانند بي توجهي به مقرّرات جامعه، ضعف نيروي كار جامعه، بي نظمي و بي اعتمادي در جامعه، ضعف بنياد خانواده، افزايش انحرافاتي مانند: دزدي، فحشا و تكدي گري اشاره كرد.

مهم ترين هدف و محور اصلي مباحث مقاله حاضر علل گرايش به اعتياد مي باشد، كه مي توان در سه حيطه فردي، اجتماعي و خانوادگي به آن ها پرداخت.

مشكلات رواني، كنجكاوي، ضعف اراده، فرار از زندگي تكراري، انگيزه هاي درماني، و شخصيت نابهنجار فرد مهم ترين علل فردي گرايش به اعتياد مي باشند.

در قسمت علل خانوادگي مي توان به كمبود محبت در خانواده، تبعيض بين فرزندان، آزادي بي حد، محدود كردن بي حد فرزندان، رفاه بي حد اقتصادي در خانواده، فقر، و نابساماني هاي خانواده اشاره كرد. همچنين برخي از علل اجتماعي گرايش به اعتياد عبارتند از: در دسترس بودن مواد مخدّر، بيكاري، نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي، محيط جغرافيايي و محله زندگي ناسب، ضعف قوانين و ضعف اجراي آن، دوست ناباب، و ضعف دينداري در جامعه.

از آن رو كه دامنه علل گرايش به اعتياد و دامنه و گستردگي عوارض ناشي از آن بسيار وسيع و فراگير مي باشد، پيشگيري، شناسايي و از بين بردن علل گرايش به اعتياد ضروري است; زيرا همان گونه كه گذشت، پيامدهاي ناشي از اعتياد بسيار خانمانسوز و بنيان شكن هستند و درمان پس از اعتياد نسبت به پيشگيري كاري به صرفه نخواهد بود. البته اين بدان معنا نيست كه افراد معتاد را درمان نكنيم، بلكه بدان معناست كه پيش از ايجاد اعتياد در فرد، زمينه هاي گرايش به آن شناسايي شوند و با استفاده از مطالعات كارشناسانه در ابعاد و تخصص هاي گوناگون، در از بين بردن زمينه ها تلاش نماييم. اگر به بُعد اقتصادي توجه كنيم خواهيم ديد كه هزينه پيشگيري از درمان كمتر خواهد بود; چرا كه براي تهيه مواد مخدّر ارز هنگفتي از كشور خارج مي شود. همچنين براي كشف و مبارزه با آن و نيز مداواي معتادان هزينه هاي بالايي صرف مي گردد. مقاله حاضر با توجه به اهميت و مفيد بودن پيشگيري نسبت به درمان، به بررسي علل گرايش به اعتياد در سه بُعد فردي، اجتماعي و خانوادگي مي پردازد، سپس متناسب با هر كدام راهكارهايي ارائه مي دهد.

 

پيشگيري در لغت به معناي «جلوگيري» و «دفع» آمده است.2در زمينه پيشگيري سه موضوع «انسان اعتيادپذير»، «محيط اعتيادساز» و «عامل اعتياد» را بايد در نظر گرفت. در نتيجه، براي پيشگيري بايد با توجه به ريشه اعتياد در زمينه ها و موارد خاص با درايت تمام، دست كم، يكي از اين علل را حذف كرد تا زنجيره اعتياد از هم بپاشد.

پيشگيري از اعتياد بايد در دو جهت مورد توجه قرار گيرد: طرف تقاضا و طرف توزيع. هر كدام از اين دو جهت ويژگي هاي مخصوص به خود را دارند. راهكارهاي پيشگيري از عرضه كننده، مجموعه فعاليت هايي مي باشد كه از منبع توليد تا مصرف كننده را در برمي گيرد. بخش ديگر، كه مربوط به فرد معتاد (تقاضاكننده) مي باشد، جنبه وسيعي دارد. از اين رو، ضروري است كه عوامل مستعدكننده گرايش به مواد مخدّر نظير نابساماني هاي خانواده، دوستان بد، مدرسه، و محل زندگي ناسب مورد توجه قرار گيرند. پيش از پرداختن به علل گرايش به اعتياد، ابتدا به مهم ترين تبيين ها و نظريه هاي انحرافات اجتماعي (و به طور اخص گرايش به اعتياد) اشاره مي گردد:

 

تبيين هاي روان شناختي بر تفاوت هاي فردي اشخاص در شيوه تفكر و احساس درباره رفتار خويش تأكيد دارند; تفاوت هايي كه مي تواند به شكل تفاوت هايي ظريف و جزئي در رفتار برخي افراد با افراد متعارف يا حتي در قالب اختلالات وخيم شخصيتي ظاهر شود و برخي افراد را به سبب عللي مانند افزايش خشم و عصبانيت، كمي وابستگي و تعلق خاطر به يكديگر، يا تمايل به خطر كردن و لذت جويي با شدت بيشتري مستعد ارتكاب رفتارهاي كجروانه سازد.3

يكي از تبيين هاي روان شناختي كه بر نارسايي هاي شخصيتي تأكيد دارد، تبيين فرويد است. فرويد ساختار شخصيت را شامل سه لايه «نهاد»، «من» و «من برتر» مي داند. «نهاد» همان نفس اماره و سرچشمه نيروي نفساني مي باشد كه هيچ گونه قيد و بندي نمي شناسد. «من» هسته اصلي شخصيت و مبيّن آموزش و فراگيري واقعيات زندگي است. اين بخش پيونددهنده «نهاد» و «مَن برتر» و ـ به اصطلاح ـ دروازه بان شخصيت است.

«مَن برتر» شامل ارزش هاي اخلاقي و وجداني فرد است كه به تدريج با آموزش و پرورش و تأثير عوامل محيطي ايجاد مي شود. فرويد معتقد است كه عرصه زندگي انسان صحنه كشاكش دو نيروي «نهاد» و «مَن برتر» مي باشد. زماني رفتار انحراف آميز پيش مي آيد كه «نهاد» در مبارزه با «مَن برتر» پيروز گردد.4

ژان برژه معتادان را از نظر شخصيتي و رواني به معتادان با ساختار «روان نژند»، «روان پريش» و «افسرده» حال تقسيم مي كند. اما به طور كلي، تقسيم بندي ديگري وجود دارد كه بيشتر روان شناسان پاي بند آن هستند و آن تقسيم شخصيت معتاد به «نوروتيك»، «پسيكوتيك» و «سازمان نيافته» است.

معتادان «نوروتيك» خودآزار و ديگرآزارند و داراي اختلال در روابط عاطفي و خانوادگي مي باشند. از نظر رواني، اين افراد با مصاحبه و رويارويي و نيز از طريق همدلي، اعتماد و اطمينان بخشيدن به آن ها بايد تحت درمان قرار گيرند.

معتادان «پسيكوتيك»، واقعيت گريز هستند، روانكاوي اين گروه و كنترل پرخاشگري در آن ها بهترين راه درمان اين گروه محسوب مي گردد. معتاداني كه داراي رفتار «سازمان نيافته» هستند، قادر به برقراري ارتباط با واقعيت ها نيستند و ناكامي هاي خود را معلول محيط اجتماعي و خانوادگي دوران كودكي خود مي دانند و بسيار خيالپرداز هستند. اين گروه نيز از طريق روانكاوي فردي و گروهي تحت درمان قرار مي گيرند.5

مي توان نتيجه گرفت كه هرگاه رشد رواني فرد به موازات رشد جسمي او انجام نگيرد و شخصيت فرد تكامل نيابد، فرد در معرض و هجوم بيماري ها و اختلالات رواني قرار مي گيرد و به فردي بي اراده، تلقين پذير و بي عاطفه تبديل مي شود. در اين هنگام در معرض خطر كجروي و انحراف واقع مي شود، كه اعتياد به مواد مخدّر يكي از اين انحرافات مي باشد. اين گونه افراد به دليل عدم تكوين شخصيت نمي توانند ارزش هاي اخلاقي را بپذيرند و به آساني نمي توانند خود را با محيط سازش دهند. علاوه بر آن، دچار مشكلات احساسي و عاطفي مي گردند. در نتيجه، زمينه مناسبي براي اعتياد به مواد مخدّر در چنين افرادي به وجود مي آيد. براي مثال، افراد عقب مانده ذهني به دليل اينكه خطر ناشي از اعتياد را نمي دانند و شخصيت تلقين پذيري دارند، تحت تأثير تلقين ديگران و با همنشيني افراد معتاد به طرف اعتياد كشانده مي شوند.6

 

تبيين هاي زيست شناختي را مي توان به دو حيطه تبيين هاي حاكي از اختلالات بدن و تبيين هاي ژنتيك تقسيم كرد. تبيين هاي زيست شناختي، عوامل جسمي و زيستي را عامل پيدايش كجروي مي شمرند. به نظر آن ها مجرمان و تبهكاران داراي ساختمان زيستي خاص هستند و با ديگران به لحاظ زيستي متفاوت مي باشند; يعني بين نقص بدني و گرايش به انحرافات اجتماعي رابطه نزديكي وجود دارد. روان پزشكان نيز ابتلا به بيماري ها و اختلالات رواني را ناشي از ضايعات وارد بر مغز مي دانند. بر اين اساس، عواملي مانند: ارث، كروموزوم ها، ژن ها، ابتلا به بيماري ها، جنسيت، سن و نژاد به نوعي عامل رو آوردن فرد به اعتياد معرفي مي شود.7

لامبروزو، پدر نظريه زيستي، معتقد است مجرمان، خصايص انسان هاي ابتدايي و وحشي را دارا مي باشند. به عقيده وي، ويژگي هاي جسمي و ظاهري وجود دارد كه مجرمان را از بقيه انسان ها جدا مي كند.8

ديدگاه جاني زادگان در اين بخش قرار مي گيرد. آنان معتقدند برخي افراد «جاني مادرزاد» مي باشند و خواه ناخواه مرتكب انحرافات اجتماعي مي شوند. آن ها داراي علايم بدني مي باشند كه از ديگران متمايزند. علايم مزبور عبارتند از: 1. داشتن پشتي خميده، دندان هاي غيرعادي; 2. داشتن ديد بسيار قوي و علاقه مندي شديد به خونريزي; 3. عدم تغيير رنگ در مواقع هيجان و شرم; 4. داشتن خصوصيات معكوس جنسي; 5. بي تفاوت در مقابل درد; 6. احساس پيري در جواني به دليل ترشح نادرست غدد داخلي.9

برخي از اين متفكّران بر نقش وراثت و كروموزوم ها تأكيد دارند و معتقدند اغلب افراد تبهكار داراي تفاوتي در ژن ها مي باشند. (افرادي كه جنايتكار به دنيا مي آيند الگوي كروموزوم xyy دارند.)1 برخي نيز معتقدند بين تيپ جسمي افراد و گرايش آن ها به جرم رابطه وجود دارد; مثلا، در تيپ شناسي شلدون، افراد به سه دسته چاق، عضلاني و استخواني تقسيم مي شوند. وي معتقد است: افراد چاق مهربان، افراد عضلاني زورگو (و اغلب بين اين افراد جرم بيشتر به چشم مي خورد) و افراد استخواني گوشه گير و حساس مي باشند.11 پژوهش درباره رابطه انحراف آميز و الگوهاي توزيع كروموزوم ها، هنوز هم انجام مي گيرد.

 

نظريه هاي جامعه شناختي، بر نقش مهم و اساسي محيط اجتماعي در شكل دادن به پديده كجروي تأكيد دارند; و هنگام توجه به چگونگي شكل گرفتن رفتارهاي كجروانه در صحنه اجتماع اساساً به عللي توجه مي كنند كه گروه ها يا قشرهايي را از اعضاي آن، در معرض كجروي قرار مي دهد.12 اين دسته تبيين ها، شكل گيري رفتارهاي كجروانه را عمدتاً به اموري مانند ساخت اجتماعي و شرايط و موقعيت هاي اجتماعي كه فرد در آن ها قرار مي گيرد نسبت مي دهند. استدلال عمده در اين دسته تبيين ها آن است كه نهادهاي اجتماعي و مناسبات كلي اجتماعي را بايد به عنوان يك كل نگريست و بر همين اساس، كجروي را نيز در درون و در ربط و نسبت با آن بايد مطالعه كرد. معمولا اين تبيين ها پاسخ به اين پرسش را هدف خود قرار داده اند كه: چه چيزي در محيط هاي اجتماعي وجود دارد كه مردم را كجرو و بزهكار مي سازد؟13

1. نظريه مرتن: از نظر بسياري از جامعه شناسان انحراف نتيجه نارسايي هاي موجود در فرهنگ و ساختار اجتماعي يك جامعه است. هر جامعه اي نه تنها هدف هاي فرهنگي تجويزشده اي دارد، بلكه وسايل اجتماعاً پذيرفته شده اي را نيز براي دستيابي به اين هدف ها در اختيار دارد. هرگاه اين وسايل در دسترس فرد قرار نگيرد، احتمالا آن شخص به رفتار انحراف آميز دست مي زند.14

رويكرد نابساماني اجتماعي به عنوان يكي از نظريه هاي جامعه شناختي انحراف اجتماعي و بعضاً اعتياد مي باشد. مهم ترين نظريه پرداز در اين رويكرد مرتن، جامعه شناس آمريكايي، است.

رويكرد نابساماني اجتماعي، منشأ كجروي را تنها به ساخت اجتماعي و فرهنگ (نه شخص كجرو و شكست هاي او) مربوط نمي سازد، بلكه اين توجه را نيز به دست مي دهد كه چرا افراد برخي اعمال كجروانه، به ويژه جرايم مالي را مرتكب مي شوند. اين رويكرد، هم در مورد كجروي فردي و هم در مورد كجروي گروهي بحث مي كند و به گونه اي بسياري از رفتارهاي كجروانه را در برمي گيرد. بي هنجاري كه به حالت عدم هنجارمندي يا بي ريشگي اطلاق مي شود، زمينه ايجاد كجروي و انحراف اجتماعي مي باشد; زيرا حالت بي هنجاري زماني پيش مي آيد كه چشمداشت هاي فرهنگي با واقعيت هاي اجتماعي سازگاري ندارد. مرتن كوشيده است بي هنجاري را به انحراف اجتماعي ربط دهد.

وي معتقد است كه فرد در نتيجه فراگرد اجتماعي شدن، هدف هاي مهم فرهنگي و نيز راه هاي دستيابي به اين اهداف را كه از نظر فرهنگي مورد قبول باشند فرا مي گيرد. هرگاه تعارض ميان اهداف مقبول اجتماعي و وسايل مقبول و قابل دسترس در جامعه ايجاد شود، فرد به ناهنجاري و كجروي روي مي آورد. وي گونه هاي متفاوت اين كجروي ها را در چهار صورت زير تصوير كرده است:

1. كجرو در عين قبول اهداف اجتماعي، براي رسيدن به آن از وسايل غيرمقبول استفاده مي كند; براي مثال، در زمينه مواد مخدّر كسي كه از راه مشروع به ثروت و موقعيت اجتماعي دسترسي پيدا نمي كند ممكن است از راه هاي غيرمشروع و غيرقانوني، مانند توزيع مواد مخدّر، براي رسيدن به اهداف خود استفاده كند.

2. كجرو اهداف مقبول جامعه و وسايل صحيح رسيدن به اهداف را نفي مي كند. در اين مورد معمولا افراد از جامعه منزوي مي شوند. برخي از اين افراد به منظور جبران تنهايي خود، معمولا به مشروبات الكلي و يا مواد مخدّر روي مي آورند.

3. كجرو، اهداف و وسايل مقبول جامعه را رد كرده و اهداف و وسايل مقبول خويش را مطرح مي كند; در اين مورد، افراد روحيه انقلابي مي گيرند و از طريق مبارزه با نظام سعي در تغيير آن دارند.

4. كجرو، اهداف مقبول جامعه را نمي پذيرد، اما براي رسيدن به مقاصد خود از وسايل مقبول جامعه استفاده مي كند. در اين مورد، افراد كوشش مي كنند تا وارد بدنه قدرت شوند و از راه هاي قانوني به اهداف خود برسند.15

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

2. نظريه كنترل اجتماعي: نظريه كنترل اجتماعي تاريخي طولاني دارد و اين عقيده كه «شكل گيري رفتار انحرافي به وسيله جوانان» علت فقدان برخي كنترل هاي اجتماعي است، براي مدتي به طور كلي مورد قبول بوده است. اين نظريه همنوايي را حاصل وجود پيوندهاي اجتماعي بين افراد جامعه و اعمال انواع كنترل از طرف جامعه بر افراد مي داند و ناهمنوايي را ناشي از گسستن پيوندهاي شخصي بر نظم قراردادي جامعه قلمداد مي كند.16

هيرشي، يكي از نظريه پردازان معروف اين حوزه نظري و مفسّر ديدگاه دوركيم نشان داده كه چگونه در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم نقش برجسته اي در تعاريف جرم و بزهكاري داشته اند. نظريه كنترل اجتماعي بر اين پيش فرض استوار است كه اگر بخواهيم از تمايلات رفتار انحرافي جلوگيري شود بايد همه افراد، اعم از جوان و بزرگسال، كنترل شوند. طبق اين نظريه، رفتار انحرافي، عمومي و همه گير است و آن نتيجه كاركرد ضعيف سازوكارهاي كنترل اجتماعي مي باشد. اين نظريه بر دو نوع كنترل شخصي و كنترل اجتماعي تأكيد دارد. نظام هاي كنترل شخصي شامل عوامل فردي و به ويژه روان شناختي مي باشد. اعتماد به نفس به عنوان عامل اساسي روان شناختي در كنترل شخصي شناخته شده است. عوامل كنترل اجتماعي شامل وابستگي و پاي بندي به نهادهاي بنيادين اجتماعي مانند: خانواده، دين، سياست، و آموزش مي باشد.

يكي ديگر از پيش فرض هاي نظريه كنترل اجتماعي اين است كه وفاق كلي در مورد هنجارها، ارزش ها، اعتقادات و باورهاي رايج در جامعه وجود دارد و كنترل اجتماعي بر مبناي اين وفاق اجتماعي انجام مي شود.

امروزه به دلايل گوناگون، از جمله افزايش جمعيت، كنترل رسمي بيشتر و حتي جايگزين كنترل هاي غيررسمي شود. ابزار مهم كنترل اجتماعي، اجتماعي كردن افراد است كه ضعف در اين امر موجب بروز رفتارهاي نابهنجار و از جمله اعتياد مي شود.17

 

علل گرايش به اعتياد را مي توان در سه قلمرو فردي، خانوادگي و اجتماعي مطرح كرد:

 

بسياري از روان شناسان علل رفتارهاي انحرافي را بر حسب نقص شخصيت فرد كجرو توجيه مي كنند و بر اين باورند كه برخي از گونه هاي شخصيت، بيشتر از گونه هاي ديگر، گرايش به تبهكاري و ارتكاب جرم دارند. علل فردي گرايش به اعتياد بيشتر بر مبناي نظري ديدگاه هاي روان شناختي متكي مي باشند.

با دانستن عواملي كه فرد را در معرض خطر اعتياد قرار مي دهند، مي توان افراد در معرض خطر را شناسايي كرد و براي پيشگيري از ابتلاي آنان به اعتياد، بره ريزي هاي دقيق و مؤثر انجام داد.

الف. مشكلات رواني: گروهي از افراد كه بعضاً ضعيف النفس هستند، قدرت مقابله با مشكلات و ناكامي ها را ندارند و اعتياد را راه نجات خود تلقّي مي كنند; براي رهايي از ناراحتي ها، فشارهاي رواني، بي اعتمادي به خويشتن و رفع هيجانات دروني در جستوجوي پناهگاهي امن، به مواد مخدّر و يا مصرف داروهاي روان گردان پناه مي برند. اين افراد فكر مي كنند كه با مصرف مواد از گرفتاري هاي زندگي رهايي مي يابند و دنيا را به نحو ديگري مشاهده مي كنند; زيرا حالت تخديري دارو و مواد مخدّر سبب مي شود كه تا مدتي فرد معتاد نسبت به مسائل، مشكلات و واقعيت هاي زندگي بي تفاوت باشد. همين فرار از زير بار مشكلات فردي، عامل عمده براي كشش افراد به طرف مواد مخدّر است.18

يك دسته از افرادي كه بيشتر در معرض اعتياد به مواد مخدّر قرار مي گيرند افراد افسرده هستند. به عقيده برژه افسردگان بيشترين و مهم ترين بخش معتادان را تشكيل مي دهند. افراد افسرده ضعف رواني دارند و به نوعي احساس خلأ شخصيتي مي كنند. آن ها به تصور خودشان، توان لذت بردن از دنيا را ندارند، همواره احساس ناتواني و خستگي مي كنند و خود را تهي از هرگونه توان و احساس مطلوب مي دانند. به عقيده سيدني كوهن، چنين افرادي ممكن است با مصرف مواد در جستوجوي جادويي برآيند كه به دردهايشان پايان بخشد و خلأهايي را كه در خودشان احساس مي كنند رفع و نقص شخصيتشان را برطرف كنند.19

ب. كنجكاوي: عده اي با شركت در مجالس دوستانه زماني كه مي بينند ديگران از مواد مخدّر استفاده مي كنند حس كنجكاوي در آن ها تحريك شده، به مصرف مواد گرايش پيدا مي كنند. اين امر منجر به مهيا شدن زمينه اعتياد در فرد مي شود; زيرا ممكن است با اولين مرتبه استفاده در فرد احساس مثبتي ايجاد گردد و باعث تكرار اين عمل شود. البته آن ها غافل از اين هستند كه اين نوع لذت ها زودگذر و خانمانسوز مي باشند.

دسته اي از افراد نيز براي كنجكاوي و ارزيابي خودشان با تصور اينكه با يكبار مصرف معتاد نمي شوند، و گاهي حتي براي اينكه قدرت خودشان را به ديگران ابراز دارند به مصرف مواد مخدّر تن مي دهند. احتمال معتاد شدن اين افراد نيز بسيار است.

ج. ضعف اراده: اراده عامل حركت فرد مي باشد. پس بايد با منطق و شرع همسان باشد و با استفاده از تربيت و آموزش صحيح تقويت شود. فردي كه با مشاهده يك عمل خلاف شرع و موازين اجتماعي با قاطعيت تمام در مقابل آن ايستادگي مي نمايد، از خود تزلزلي نشان نمي دهد و هدف خود را در زندگي به طور قطعي انتخاب مي كند داراي اراده اي قوي مي باشد. اما اگر فرد دچار اراده ضعيف بوده و بره خاصي براي زندگي خود نداشته باشد، اولا، دچار نوعي سردرگمي و خستگي روحي مي شود و ثانياً، ممكن است در مقابل هر انحرافي پاسخ مثبت دهد. در اين صورت، نه تنها شخص نمي تواند مانع انحراف ديگران شود، بلكه خود نيز دچار انحراف مي گردد. اين مسئله در

اعتياد فرد اهميت بسزايي دارد.

د. رهايي از زندگي عادي: تقريباً انجام هر كاري بدون توجه به باورهاي ذهني و نيروهاي دروني شخص انجام دهنده غيرممكن است. زماني كه يك تبدّل به مفهوم دقيق كلمه در خاستگاه فلسفي ذهني صورت مي گيرد، باور رواني و انگيزه اي، كه از آن گرايش به مواد مخدّر تعبير مي كنيم، ايجاد مي شود. فرد دايم مشكلات و موقعيت خود را ارزيابي و داوري مي كند. اين داوري نوعاً شخصي بوده و بر اساس دانش و فرهنگ تربيتي و فكري شخص داوري كننده صورت مي پذيرد. حقيقت آن است كه اعتياد، همچنان كه از ش پيداست، اگرچه خود، صورت عادت دارد، اما براي شكستن يك عادت ديگر انجام مي گيرد.

يكي از بارزترين علل گرايش به مصرف مواد مخدّر در جوامع صنعتي پيشرفته شكستن عادت ناشي از حيات عادي فردي است كه در بستر زمان، صورت تكرار ملال آور به خود مي گيرد.

بر اساس آماري كه به دست آمده، قريب هشتصد هزار نفر از معتادان (از جمع دو ميليون نفر)، معتادان تفنّني هستند كه متأسفانه آمار سرآمدان علم و دانش در اين طبقه زياد مي باشد.2

هـ. انگيزه هاي درماني: يكي از علل مصرف مواد مخدّر جنبه هاي درماني آن است. حقيقت آن است كه در بسياري از موارد پرداختن و گرايش به مواد مخدّر، در آغاز، جنبه مداوا داشته و سپس در بستر زمان به اعتياد بدل گرديده است. شيوع مواد مخدّر در روستاها نوعاً با انگيزه درماني صورت مي پذيرد. در اين بخش استفاده از مواد مخدّر براي رسيدن به تعادل جسمي است.21 در برخي از روستاها براي تسكين درد كمر، درد دندان، درد گوش و مانند آن از ترياك استفاد مي كنند.

و. شخصيت متزلزل: آلپورت در تعريف خود از شخصيت مي گويد: «شخصيت سازماني است پويا از نظام هاي رواني ـ جسماني در درون فرد كه سبب سازگاري هاي بي همتا و بي نظير او با محيط مي شود.»22

بين شخصيت و اعتياد رابطه اي متقابل وجود دارد، به نحوي كه فرد به علت وضع خاص شخصيتي و نيازها، شكست ها، ناتواني در برخورد با مسائل و ناكامي در زندگي، عدم ثبات عاطفي و ملايمات ديگر، به اعتياد روي مي آورد. از سوي ديگر، اعتياد به نوبه خود منجر به از بين رفتن تعادل رواني و هيجاني شخص مي شود. بدين سان، بين اعتياد و شخصيت فرد دور باطلي ايجاد مي شود كه مبارزه با آن مستلزم تغيير شرايط بيروني و دروني، يعني ايجاد اراده و روحيه اي قوي و آسيب ناپذير است. شناخت شخصيت و ويژگي هاي رفتاري معتادان به منظور مبارزه با اعتياد و نيز پيشگيري و درمان آن، از اهميت ويژه اي برخوردار است.23

برخي از اختلالات مربوط به شخصيت كه منجر به شكل گيري و ايجاد زمينه انحرافات اجتماعي و گرايش فرد به اعتياد مي شود عبارتند از: شخصيت «پارانويايي» و «شخصيت ضد اجتماعي».

ويژگي هاي خاص شخصيت «پارانويايي» اين است كه اين افراد اعمال ديگران را تحقيرآميز يا تهديدآميز تفسير مي كنند; به ديگران اعتماد ندارند و روابط اجتماعي آن ها در اثر همين بي اعتمادي مختل شده است. اين افراد خود بزرگ بين هستند و به ديگران ظلم و ستم مي كنند.

ضعف «شخصيت ضداجتماعي» نوعي به هم ريختگي ارتباط ميان انسان و جامعه است. اين افراد نسبت به هنجارها و مقرّرات اجتماعي بي اعتنا و بي تفاوت هستند و سعي مي كنند به هر نحو كه شده به هوا و هوس خود پاسخ دهند. اين افراد ارزش هاي اخلاقي را پايمال مي كنند و به علت جستوجوي لذت و نيز ضعف اراده به آساني گرفتار مواد مخدّر و الكل مي شوند. از نشانه ها و ويژگي هاي شخصيت ضد اجتماعي مي توان به خودمحوري، فقدان احساس گناه و فريبندگي سطحي و ظاهري اشاره كرد.24

 

راهكارهاي پيشگيري از اعتياد در زمينه علل فردي

1. ايجاد تقويت و معرفي مراكز مشاوره روان شناسي به منظور آنكه افراد بتوانند به راحتي و بدون پرداخت هزينه مشكلات رواني خود را با آن مراكز در ميان بگذارند.

2. خانواده ها بايد با تشريح كامل اعتياد و عوارض مصرف مواد مخدّر به فرزندانشان، مشكلات رواني و افسردگي هايي كه پس از اعتياد رخ مي دهد (همچنين عوارضي كه بر زيبايي و ظاهر افراد ايجاد مي شود) به آن ها متذكر شوند و از اين طريق مانع گرايش و كنجكاوي افراد خانواده به سمت اعتياد گردند.

3. آموزش به خانواده ها در جهت رفع مشكلات رواني فرزندانشان و اهميت قايل شدن به خواسته هاي آن ها.

4. حمايت از بيماران رواني و توجه به مراكزي مانند بهزيستي، تيمارستان ها و

5. توسعه همه جانبه امكانات و مراكز درماني اعتياد از نظر شرايط و علوم روان شناختي.

6. با تبليغ و گوشزد كردن اين مطلب كه حتي يك مرتبه مصرف كردن مواد مخدّر ممكن است منجر به اعتياد شود، ميل به استفاده از مواد مخدّر را، حتي براي يك مرتبه هم در افراد از بين ببرند.

7. افراد خانواده نبايد در مهماني هايي كه در آن ها به طور تفنّني از مواد مخدّر استفاده مي شود، شركت نمايند.

8. ايجاد سرگرمي هاي مثبت و سازنده براي اينكه افراد به دلايل تفنّني به اعتياد روي نياورند.

9. عضويت بخشي فرزندان در گروه هاي هنري، ورزشي و مانند آن، تا از اين طريق آن هايي كه روحيه ضعيف و افسرده دارند، نقاط مثبت خود را بشناسند و استعدادهاي خود را شكوفا نمايند.

1. آموزش همگاني و همه جانبه افراد جامعه به لحاظ شناخت خويشتن انساني و تقويت عزّت نفس.

11. از بين بردن تصورات باطل در خانواده ها مانند اين تصور كه «با مصرف مواد مخدّر، مشكلات زندگي فراموش مي شود و زندگي به نحوي زيبا تغيير مي يابد!»

12. خودداري از طبابت خانگي با استفاده از مواد افيوني.

13. تقويت مراكز درماني و بهداشتي، بخصوص در روستاها و شهرهاي دورافتاده.

14. مراقبت هاي ويژه از افرادي كه به لحاظ روحي و شخصيتي آمادگي بيشتري براي گرايش به اعتياد دارند.

15. شناسايي افرادي كه از نظر شخصيتي متعادل نيستند (مثلا در مدارس، توسط معلمان و) و آموزش آن ها براي دوري از اعتياد.

16. خانواده ها سعي نمايند فرزندانشان را اجتماعي پرورش دهند، به نحوي كه فرد با روحيه و شخصيت برون گرا و فعال تربيت شود.

 

خانواده اصلي ترين نقش را در تربيت فرزندان دارد. يك خانواده سالم خانواده اي است كه همه امور و فعاليت هاي آن منطبق با موازين و معيارهاي حاكم بر جامعه باشد. يافته هاي تحقيقات حاكي از آنند كه 44 درصد بزهكاران جامعه ما در خانواده هاي بي بند و بار زندگي مي كرده اند. بي توجهي والدين به تربيت فرزندان عواقب وخيمي در آينده فرزندان به دنبال خواهد داشت.

نوع شغل پدر و مادر، وضعيت مسكن، كثرت يا قلّت اولاد، همسايگان، ساكنان ديگر منزل، ويژگي هاي اخلاقي پدر و مادر، نحوه رفتار با كودكان، طلاق، وجود ناپدري و ادري، تعدد ازدواج، فرهنگ خاص حاكم بر خانواده، ميزان تحصيلات والدين، پدرسالاري يا مادرسالاري، وضع اقتصادي خانواده، از هم پاشيدگي و سردي خانواده، جدايي والدين و عدم پيوستگي اعضاي خانواده، و سست بودن اركان خانواده از عوامل مهمي مي باشند كه زمينه انحراف و كجروي را در فرد ايجاد مي نمايند.25

تحقيقات نشان مي دهند كه افراد معتاد بيش از افراد غيرمعتاد به خانواده هاي از هم پاشيده و بي ثبات تعلّق دارند. يكي ديگر از زمينه هاي اعتياد فرزندان اعتياد پدر، مادر و يا اعضاي خانواده مي باشد.

امروزه نهاد خانواده در غرب از جايگاه اصلي خود دور شده است. به هم خوردن نظم خانوادگي، سست شدن پايه اين نهاد اساسي، شانه خالي كردن جوانان از قبول مسئوليت ازدواج، منفور شدن مادري، كاهش علاقه پدر و مادر و به ويژه مادر به فرزندان، جانشين شدن هوس هاي سطحي به جاي عشق، و افزايش طلاق، سبب گرديده اند كه در اين جوامع، نهاد خانواده كاركرد خود را در مورد كنترل آسيب هاي اجتماعي از دست بدهد.26

اما در جامعه ما كه يك جامعه اسلامي است و تعاليم اسلامي ارزش هاي خانوادگي را به بهترين وجه بيان كرده و مورد تأكيد قرار داده است، نبايد شاهد سست شدن پايه هاي خانواده باشيم. به طوري كه بيش از چهار هزار دستورالعمل به صورت مستقيم درباره خانواده و ارزش هاي حاكم بر آن از طرف معصومان بيان شده است.27

در نتيجه پژوهشي كه از 8 كودك بزهكار به عمل آمده، معلوم شد كه 65 درصد مادرانشان طلاق گرفته يا در حال جدايي بوده اند. بررسي ديگر نشان مي دهد كه 88 درصد كودكان مجرم داراي پدر و مادري بوده اند كه از هم جدا زندگي كرده و بين آن ها اختلاف نظر و ستيزه وجود داشته است.28

در ذيل به برخي عوامل زمينه ساز گرايش فرد به اعتياد در خانواده اشاره مي گردد:

الف. كمبود محبت در خانواده: بسياري از صاحب نظران در مسئله بزهكاري، كمبود محبت و ضعف عاطفي را ريشه اصلي جرم و انحراف دانسته اند. تحقيقي از غرب درباره بزهكاران نشان داده است كه 91 درصد مجرمان در ارتباط با جرم به نحوي دچار مشكل عاطفي بوده اند.29

فرد در خانواده زماني كه نيازهاي عاطفي اش برآورده نشود، مجبور مي شود دست نياز به سوي ديگران دراز نمايد. در اين زمان است كه شكارچيان از اين موقعيت ها سوء استفاده مي كنند و با ارتباط عاطفي دروغين افراد را به سوي انحراف مي كشانند.

ب. افراط در محبّت: زياده روي در محبت نيز خود مانند كمبود محبت اثر منفي بر تربيت فرزندان دارد، به نحوي كه فرزند هميشه متكي به پدر و مادر مي باشد و هيچ گاه احساس استقلال و بزرگمنشي نخواهد كرد. زماني كه چنين فردي وارد جامعه شود و در اين موقعيت از محبت هاي پدر و مادر به دور باشد، احساس كينه و عقده جويي مي نمايد و براي جبران اين مسئله دست به هر خلافي خواهد زد.

ج. تبعيض بين فرزندان: اين مسئله نيز يكي ديگر از مواردي است كه فرد در خانواده احساس حقارت و حسادت مي نمايد. توجه نكردن به اين امر خود مي تواند زمينه اعتياد در اعضاي خانواده را ايجاد نمايد.

د. محدود كردن فرزندان: همان گونه كه آزادي بي حد و حصر منجر به گرايش فرد به انحرافات اجتماعي مي شود، محدود بودن نيز مي تواند عامل گرايش فرد به انحرافات اجتماعي باشد; زيرا از سويي، محدود بودن منجر به فعال شدن حس كنجكاوي فرد و از سوي ديگر، منجر به بروز مشكلات عاطفي مي شود. كنترل بيش از حدّ فرزندان سبب مي شود كه فرد وابسته به كنترل خارجي (زور) باشد; يعني تا زماني كه از طريق اعمال زور رفتارش تحت كنترل است دست به عمل منحرفانه نمي زند، اما به محض اينكه كنترل والدين ضعيف شود و يا والدين به دليل اشتغالات فرصت كنترل را نداشته باشند، خود را رها مي يابد و به رفتارهاي انحراف آميز روي مي آورد; زيرا از كودكي حس كنترل دروني (وجدان) او خاموش بوده و هميشه به كنترل خارجي و احتمالا زور وابسته بوده است.

هـ. اعتياد يكي از اعضاي خانواده: افرادي كه در خانواده هاي معتاد زندگي مي كنند، ترس و قبح معتاد شدن برايشان از بين رفته است و عادي شدن مصرف مواد در خانواده موجب سهولت گرايش ديگر اعضا به مصرف مواد مخدر مي شود.

اگر پدر و مادر در خانواده معتاد باشند اعتياد آن ها از يك سو، كنترل و تسلط آن ها را بر فرزندان كاهش مي دهد و از سوي ديگر، عامل انتقال اين عادت به فرزندان مي شود. البته گاهي اوقات برخي فرزندان به دليل انزجار از رفتار پدر و مادر و عبرت گرفتن از آن ها، از اين صفت دوري مي جويند، اما چنين والديني در گرايش به اعتياد فرزندانشان نقش مؤثر دارند.

نتايج تحقيقات نشان مي دهند كه بسياري از معتادان در خانواده، افراد معتاد، از قبيل پدر، مادر، پدربزرگ و داشته اند.3

و. رفاه اقتصادي خانواده: در خانواده هايي كه رفاه و درآمد اقتصادي زياد است، روابط انساني بر اثر كثرت كار و يا سرگرمي ضعيف مي گردد. ضعف روابط انساني نيز به نوبه خود عامل مساعدي براي كشش فرد به مواد مخدر است. بهترين دليل اين مدعا افزايش روزانه درصد معتادان در جوامع صنعتي غرب است كه با رشد صنعت، روابط انساني ضعيف تر مي گردد.

همچنين افرادي كه درآمد بيش از حد دارند موقعيت و زمينه مساعدتري براي شركت در كلوپ هاي شبانه و يا تفريحات متنوع در داخل يا خارج از كشور دارند و بديهي است كه اين قبيل امكانات و تفريحات، زمينه را هم براي مصرف و هم براي فروش مواد مخدر بسيار مساعد مي نمايد.

«خداوند در قرآن كريم، رفاه طلبي و “اتراف” را به شدت مورد حمله و نكوهش قرار مي دهد و آن را عامل مستقيم در ايجاد طغيان، فساد و ظلم و كژي ها معرفي مي نمايد. همچنين در متون ديني آمده است كه رفاه طلبي و زندگي مرفّهانه سبب طغيان در برابر خداوند، سيطره شهوات بر انسان، همراهي با ظالمان، فاسقان و كافران، لذت گرايي، غرق شدن در كاميابي ها و نيز اقدام به كجروي ها مي شود. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در فرازي مي فرمايند: من از ثروت بيش از حد، بيش از فقر براي شما هراسان هستم و آن را موجب هلاكت و سقوط مي دانم، و نيز امام علي(عليه السلام) فزوني ثروت را مايه هلاكت، طغيان و فنا دانسته است.»31

ز. بي سوادي يا كم سوادي والدين: تحصيلات پايين يا بي سوادي نقش مهمي در فرهنگ عمومي جامعه و همچنين در حريم خانواده و تربيت فرزندان دارد. بي سوادي و كم سوادي عامل بسياري از مسائل، مشكلات، نارسايي هاي اجتماعي و انحرافات است. روشن است كه پدر و مادر باسواد بسيار بهتر و با ديد باز نسبت به دنياي پيرامون، مسائل و مشكلات خانواده را حل مي كنند. والدين تحصيل كرده با روش هاي علمي و منطقي مي توانند فرزندان را كنترل نمايند. آنان اغلب به دليل آگاهي و شناخت مسائل و نياز زندگي خود، شرايط مادي و معنوي و عاطفي مناسبي را براي فرزندان ايجاد مي كنند. حال آنكه، بي سوادي والدين منجر به مسائلي از قبيل: روش هاي غيرمنطقي در تربيت فرزندان، پي نبردن به نيازهاي رواني فرزندان، نپذيرفتن تغييرات در نگرش هاي جوانان و تأكيد بر روش ها و اعتقادات سنّتي خود مي شود كه تمامي اين مسائل موجب مي گردند فرد نوعي احساس تنهايي و كمبود نمايد و در نتيجه، در پي يافتن همدرد و همدل، به هر شخص و هر موادي روي آورد.

غالب تحقيقات نشان مي دهند كه بيشتر معتادان، والدينشان بي سواد و كم سوادند. «پدرِ 64 درصد معتادان و مادرِ 83 درصد آن ها بي سواد مي باشند و علاوه بر آن، 51 درصد معتادان خود بي سواد بوده اند و يا داراي تحصيلات قديمي و ابتدايي هستند. همچنين 4 درصد همسران ايشان نيز بي سواد بوده اند.»32

ح. فقر خانواده: فقر و انحرافات اجتماعي از جمله پديده هايي هستند كه به نظر بسياري از صاحب نظران با هم مرتبط مي باشند. آنان پديده هاي مزبور را در دو طبقه خرد و كلان تبيين كرده اند. در سطح خرد، فقر را معلول ويژگي ها و استعدادهاي فردي شخص مي دانند و عواملي همچون ضعف جسماني و اختلالات رواني و بي استعدادي را از جمله مواردي مي دانند كه در رابطه با ايجاد فقر مؤثرند.

اما در سطح كلان، فقر و انحرافات هر يك معلول تلقّي شده، در يك چرخه علّي و معلولي قرار مي گيرند. بر اساس اين گونه تبيين ها، مشخص مي شود كه در سطح نهادها، سازمان ها، روابط اجتماعي و خصايص ساختاري جامعه مشكلي وجوددارد و سبب ايجاد يك معضل در جامعه شده است.

تحقيقات و پژوهش ها در عين حال كه مؤيد وجود رابطه مستقيم بين فقر و انحرافات نيست، اما وجود همبستگي ميان آن دو را تأييد مي نمايد. بر اين اساس، فقر به عنوان يكي از مسائل اجتماعي، در وقوع انحرافات و افزايش ميزان آن، به ويژه در زمينه جرايم زنان، اعتياد و سرقت تأثيرگذار است. در رويكرد ديني نيز اين همبستگي ميان فقر و انحرافات اجتماعي مورد تأييد است; بر اين اساس، فقر انگيزش روي آوري به كجروي را افزايش مي دهد. همچنان كه رفاه طلبي و ثروتمند بودن در گرايش فرد به سوي انحرافات اجتماعي، انگيزه اي بسيار قوي مي باشد.33

همان گونه كه فقر مي تواند فرد را به سوي قاچاق مواد مخدر و اعتياد بكشاند، خود نيز يكي از عواقب اعتياد مي باشد; يعني رابطه اي دوسويه بين فقر و اعتياد وجود دارد، به گونه اي كه هرگاه فرد فقير به دليل مشكلات مالي به اعتياد روي آورد، اعتياد باعث فقر هر چه بيشتر او مي شود; زيرا از سويي، مصرف مواد مخدر نيازمند به صرف هزينه مي باشد و از سوي ديگر، فرد معتاد ضعيف شده است و اراده كار كردن ندارد.

آمارهاي موجود تأييدكننده ارتباط بين اعتياد و فقر مي باشند. به عنوان نمونه، بر طبق آماري كه در بين سال هاي 1371ـ1377 انجام گرفت، اين نتيجه به دست آمد كه بين تغييرات نسبت خانواده هاي زير خط فقر نسبي و تعداد دستگير شدگان مرتبط با مواد مخدر همبستگي بالايي وجود دارد.34

ط. ستيزه والدين: خانواده، حريم امن و آرامش است. ستيزه و اختلاف در خانواده از علل مهم گرايش افراد به ناهنجاري ها و اعتياد است. افراد پرورش يافته در خانواده نابسامان و از هم گسيخته زمينه هاي بيشتري در گرايش به انحراف و اعتياد دارند. طبق يافته هاي تحقيقي 44 درصد بزهكاران جامعه ما در خانواده هاي لاابالي زندگي مي كنند. همچنين در پژوهش ديگري نشان داده شده است كه 82 درصد معتادان، ستيزه هاي خانوادگي را در فرار فرزندان و روي آوردن به اعتياد مؤثر مي دانند.35

زماني كه محيط خانواده، محيط مناسبي براي زندگي نباشد، فرد سعي مي كند بيشترين وقت خود را در خارج از خانه صرف نمايد و اين كار، ارتباط افراد را با شكارچياني كه به دنبال شكار مي گردند مهيا مي سازد. بايد توجه داشت كه هر قدر ستيزه هاي خانوادگي بيشتر باشد، احتمال كشش افراد به طرف مصرف مواد مخدّر و ديگر انحرافات اجتماعي بيشتر است.36

1. والدين بايد ارتباط با فرزندانشان را بهبود بخشند و به آن ها استقلال رأي و دخالت در امر تصميم گيري بدهد.

2. انتخاب يك مشاور، براي خانواده و گرفتن راهنمايي از او براي ابراز محبت و علاقه به فرزندان و همچنين رفع نيازهاي عاطفي آن ها.

3. جلوگيري از بحث و مجادله والدين و تقويت روحيه گذشت و ايثار در خانواده.

4. والدين بايد پشتوانه مادي و معنوي فرزندان در موقعيت هاي شغلي، تحصيلي و باشند.

5. تمامي خواسته هاي فرزندان را نبايد بدون چون و چرا برآورده ساخت، بلكه اجازه دهند فرزندان سختي زندگي را كمي احساس نمايند تا زماني كه در اجتماع قرار گرفتند و با مشكلي روبه رو شدند، بتوانند با آن مقابله كنند.

6. خانواده ها بايد عيوب فردي و اجتماعي فرزندان را به آنان تذكر دهند تا فرزندان كمبودها و نقص هاي دوران كودكي خود را به دوران بزرگسالي منتقل نكنند و در پي رفع عيوب خود باشند.

7. والدين بين فرزندان خود تبعيض قايل نشوند.

8. توجه و كنترل فرزند از نظر چگونگي مصرف پول و سعي در رفع نيازهاي مالي فرزندان در حدّ معقول.

9. نظارت بر وضعيت تحصيلي و شغلي فرزندان و توجه به آن ها در موقع ترك تحصيل و .

1. تحكيم پايه هاي اعتقادي و آموزش فرزندان و آشنا كردن آنان با عوارض اعتياد به جاي محدود كردن آنان.

11. اجراي طرح قانوني، كه از كودكان بي سرپرست حمايت شود.

12. حمايت از خانواده هاي فقير توسط دولت (تقويت مراكزي مانند كميته امداد امام خميني(قدس سره)).

13. ايجاد بازار كار براي جوانان و نوجوانان.

14. ايجاد شغل در شرايط خاص براي افراد معتاد، به نحوي كه هم جنبه درآمدي براي آن ها داشته باشد و هم اينكه با كنترلوبره ريزي براي آن ها زمينه ترك اعتياد پي ريزي گردد.

15. از طريق رسانه هاي همگاني بايد بره هايي را پخش كرد كه بر كانون گرم خانواده تأكيد كند و از خانواده با الگوي غربي در بره ها انتقاد شود، به نحوي كه بر زندگي خانوادگي همراه با محبتوبه حضوروهمدلي والدين تأكيد نمايد.

 

از آن رو كه انسان طبعاً موجودي اجتماعي مي باشد و براي زندگي كردن نياز به حضور در اجتماع دارد، با يكسري علل اجتماعي روبه رو مي گردد كه برخي از آن ها در گرايش فرد به اعتياد مؤثرند.

برخي از علل اجتماعي كه در گرايش به سوي اعتياد زمينه ساز و مؤثر مي باشند عبارتند از:

در دسترس بودن مواد مخدر علتي مي باشد كه به همراه علل ديگر زمينه گرايش فرد را به اعتياد ايجاد مي نمايد، به گونه اي كه اگر در فرد زمينه كجروي وجود داشته باشد و مواد مخدّر به آساني در دسترس او قرار گيرد، از مصرف و توزيع آن دريغ نمي نمايد.

دسترسي به مواد مخدر به عوامل گوناگوني بستگي دارد; از جمله: وضعيت جغرافيايي كشور، استان و محله جغرافيايي، نقش قوانين، نحوه اجرا و قاطعيت قوانين، و بره ريزي هاي مسئولان براي مهار مواد مخدّر.

 

عامل بيكاري به طور غيرمستقيم به گرايش فرد به سوي اعتياد مي انجامد. بيكاري از سويي، به فقر شخص و از سوي ديگر، سبب ايجاد بيماري هاي رواني، افسردگي، ضعف اعتماد بنفس، و از بين رفتن اميدواري مي شود كه در نهايت، به اعتياد شخص منجر مي گردد. فرد به دليل بيكاري و نداشتن درآمد آبرومند به خريد و فروش مواد مخدر روي مي آورد و براي خود شغلي كاذب ايجاد مي نمايد. يكي از نتايج اشتغال، فقدان فرصت براي ارتكاب جرم است. بيكاري منجر به افزايش اوقات فراغت فرد مي شود و چنانچه براي اوقات فراغت افراد بره ريزي هاي منطقي و مناسبي اتخاذ نشده باشد زمينه گرايش به اعتياد براي آنان مهيا مي شود، چرا كه در اين فرصت فرد با منحرفان و معتادان آشنا مي گردد و به آن ها مي پيوندد.

پس مي توان نتيجه گرفت كه بيكاري يك عامل زمينه اي مي باشد كه مي تواند در كنار عوامل ديگر، مانند فقر، موجب روي آوري فرد به سوي اعتياد گردد.

 

نابرابري هاي اقتصادي، اجتماعي جنبه هاي وسيعي دارد، كه نابرابري ها در توزيع منابع مادي، نابرابري در قدرت، نابرابري در حيثيت، نابرابري هاي جنسي و نژادي را شامل مي شود.

عامل نابرابري به طور مستقيم منجر به اعتياد فرد نمي گردد، اما مي تواند زمينه ساز فقر و مشكلات عاطفي گردد. از اين رو، به طور غيرمستقيم عاملي در گرايش افراد به اعتياد مواد مخدر محسوب مي شود.

اختلاف طبقاتي در هر جامعه، به بي ايماني بيشترين افراد آن جامعه نسبت به شرايط اقتصادي موجود منتهي مي شود. همين بي ايماني نسبت به شناخت اجتماعي در گرايش به اعتياد تأثير بسزايي دارد.

مطالعات اجتماعي نشان مي دهند در كشورهايي كه توزيع ثروت به صورت عادلانه صورت نمي گيرد، هر روز فقرا فقيرتر و اغنيا ثروتمندتر مي شوند، فاصله طبقاتي فزوني مي يابد و به علت عدم آموزش هاي اجتماعي و ضعف فرهنگي و فقدان احساس همبستگي ناشي از مادي گرايي و فردگرايي ـ كه از ويژگي هاي جوامع در حال توسعه است ـ افراد قادر به هدايت درست ستيز عليه اين بي عدالتي اجتماعي نيستند. در نتيجه، ارزش هاي اجتماعي فاقد اعتماد مي شوند، نظارت اجتماعي سست مي گردد و بزهكاري و تبهكاري عموميت پيدا مي كنند.37

 

نقش محيط جغرافيايي شهر، از جمله شهرهاي مرزي كه امكان انتقال مواد مخدر به راحتي صورت مي گيرد، و نيز محل سكونت در گرايش افراد به اعتياد نقش بسزايي دارد.

در مورد محل سكونت، اين مسئله اهميت دارد كه غالب افراد معتاد در مناطق حاشيه اي و مناطق قديمي كه داراي كوچه هاي پر پيچ و خم و خانه هاي مخروبه مي باشد، زندگي مي كنند. واقعيت اين است كه محيط هاي آلوده مي توانند زمينه مساعد شكوفايي استعدادهاي موجود در افراد براي ارتكاب به جرم و اعتياد را ايجاد نمايند. در اين گونه مناطق كه اغلب مناطق فقيرنشين مي باشند، امكانات رفاهي و مراكزي مانند سينما، پارك و امكانات رفاهي كمتر وجود دارند و جوانان براي گذران اوقات فراغت خود به اجبار به طرف اعتياد كشانده مي شوند. از سوي ديگر، غالباً اين گونه مكان ها از طرف نيروي انتظامي كمتر نظارت مي شوند. همچنين اغلب روستاييان و مهاجران خارجي در محله هاي قديمي، شلوغ و مخروبه ها كه از مراكز شهرها به دور هستند اسكان مي يابند و به دليل آنكه اين افراد، اغلب شغلي ندارند و در بين مردم شناخته شده نيستند، خيلي راحت و بهتر مي توانند به توزيع مواد مخدّر و در نهايت، مصرف آن روي آورند.

عضويت در گروه همسالان براي نخستين بار كودكان را در فرايندي قرار مي دهد كه بيشترين ميزان جامعه پذيري به صورتي ناخودآگاه و بدون هرگونه طرح سنجيده اي در آن انجام مي پذيرد. گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه، كاملا حول محور منافع و علايق اعضا قرار دارد. اعضاي اين گروه مي توانند به جستوجوي روابط و موضوع هايي بپردازند كه در خانواده و مدرسه با تحريم مواجه است.38

تقريباً در 6 درصد موارد، اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ مي دهد.

ارتباط و دوستي با همسالان مبتلابه سوء مصرف مواد، عامل مستعدكننده قوي براي ابتلاي نوجوانان و جوانان به اعتياد است. مصرف كنندگان مواد براي گرفتن تأييد رفتار خود از دوستان سعي مي كنند آنان را وادار به همراهي با خود نمايند. نظريه همنشيني افتراقي مؤيد اين دليل مي باشد. در اين نظريه، كجروي و انحراف اجتماعي ناشي از آن است كه فرد رفتار نابهنجاري را در خلال فرايند جامعه پذيري و يادگيري فراگرفته و آن را از طريق همانندسازي يا دروني كردن ارزش ها، در درون خود جايگزين كرده است و به صورت رفتار بروز مي دهد. در اين تحليل، خانواده، دوستان و گروه همسالان بيشترين نقش را برعهده دارند.39

گروه همسالان، بخصوص در شروع مصرف سيگار، بسيار مؤثرتر است. بعضي از دوستي ها صرفاً حول محور مصرف مواد شكل مي گيرد.

در پايان مي توان به عواملي چند در گرايش به اعتياد اشاره كرد كه به دليل ضيق مجال توضيح آن ها امكان پذير نمي باشد:

ـ نقش توسعه صنعتي و مهاجرت و حاشيه نشيني;

ـ نقش ضعف اجراي قوانين و مقررات;

ـ نقش بي سوادي و عدم آگاهي فرد;

ـ نقش زندان و عدم تأثير آن;

ـ نقش وسايل ارتباط جمعي.

 

1. ايجاد روحيه امر به معروف و نهي از منكر و همدلي بين مردم، به نحوي كه در مواقع ديدن توزيع مواد مخدر در جامعه، مسئولان را در جريان امر قرار دهند.

2. ايجاد زمينه اشتغال براي همه اقشار جامعه.

3. ارتقاي فرهنگي افراد جامعه از طريق ارتقاي سطح آموزش.

4. كنترل شديد مرزهاي كشور.

5. توجه به امكانات مورد نياز مردم ساكن محيط هاي دورافتاده و پايين شهر، و ايجاد امكانات رفاهي، تفريحي (سينما، استخر، شهربازي و) كه متناسب با نياز و وضعيت مردم آن مناطق باشد.

6. نظارت هر چه بيشتر مأموران انتظامي در مناطق پايين شهر و دورافتاده.

7. ايجاد امكانات رفاهي و مشاغل مورد نياز روستاييان در روستاها براي جلوگيري از مهاجرت آن ها به شهرها.

8. مبارزه شديد با قاچاقچيان مواد مخدر و برخورد اصلاحي با معتاد.

9. قاطعيت در اجراي قوانين و مبارزه با مواد مخدر.

1. جداسازي معتادان در زندان ها از بقيه مجرمان.

11. تشكيل ستادهاي هماهنگ با يكديگر در موردمبارزه با مواد مخدّر، كه تحت نظارت يك واحد خاص و مشخص باشند.

12. آگاه سازي خانواده ها در زمينه هاي علايم فرد معتاد و عوامل گرايش فرد به اعتياد، نحوه تهيه و محل مصرف مواد، موارد شايع در منطقه زندگي، و عوامل و موقعيت هايي كه سبب مصرف مواد مي شود، تا از اين طريق خانواده ها بتوانند از اعتياد اعضايشان خودداري نمايند.

13. نمايش دادن دوستي هاي ناباب و عواقب حاصل از آن، از طريق فيلم و رسانه هاي ديگر.

14. حمايت از دانش آموزان معتاد و تربيت و اصلاح آنان، به منظور بازگشت به جامعه.

15. شناسايي كانال هاي ارتباطي و روش هاي جذب افراد به اعتياد و طرز نفوذ ميان نوجوانان.

16. تلاش صدا و سيما براي بيان عواقب اعتياد به مواد مخدّر از طريق ساختن فيلم، ميزگرد، جلسات مشاوره اي و .

17. نمايش دادن فيلم ها و سريال هاي سازنده كه رابطه دينداري و دوري از اعتياد را مشخص مي سازد.

پي‌نوشت‌ها

1ـ هدايت اللّه ستوده، آسيب شناسي اجتماعي، تهران، آواي نور، 138، ص 191و192.

2ـ محمد معين، فرهنگ فارسي، پيشگيري.

3ـ علي سليمي و محمد داوري، جامعه شناسي كجروي، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 138، ص 46.

4ـ هدايت اللّه ستوده، پيشين، ص 16ـ11 / بروس كوئن، درآمدي بر جامعه شناسي، ترجمه محسن ثلاثي، تهران، توتيا، 1378، ص 163.

5ـ سوسن رضايي، «ساخت شخصيت معتادان»، مجله حيات سبز، ش سوم، ص

36ـ37، 1382 / ژان برژه، اعتياد به شخصيت، تهران، آموزش انقلاب اسلامي، 1378، ص 21ـ39.

6ـ محمد داوري، پيشگيري و كنترل اعتياد با نگرش اسلامي، قم، نقش كلك، 1381، ص 48ـ5.

7ـ همان، ص 47و48.

8ـ فريده ممتاز، انحرافات اجتماعي، نظريه ها و ديدگاه ها، تهران، سهامي انتشار، 1381، ص 37 و 38.

9ـ هدايت اللّه ستوده، پيشين، ص 89ـ91.

1ـ بروس كوئن، پيشين، ص 162و163.

11ـ هدايت اللّه ستوده، پيشين، ص 89ـ11.

12ـ علي سليمي و محمد داوري، پيشين، ص 425.

13ـ محمد داوري، پيشين، ص 54ـ56.

14ـ بروس كوئن، پيشين، ص 164ـ166.

15ـ محمد داوري، پيشين، ص 54ـ57.

16ـ سعيد مدني، خانواده و اعتياد، مجموعه مقالات دومين همايش ملي آسيب هاي اجتماعي در ايران، تهران، آگاه، 1381، ص 179.

17ـ همان، ص 178ـ184.

18ـ محمد داوري، پيشين، ص 51 / محمدحسين فرجاد، عوامل رواني ـ اجتماعي مؤثر در ايجاد اعتياد، اولين سمينار بررسي مسائل اعتياد، تهران، اميركبير، 1365، ص 143.

19ـ علي موسي نژاد، نگاهي به عوامل مؤثر بر گرايش نسل جوان به مواد مخدّر، مجموعه مقالات دومين همايش ملي آسيب هاي اجتماعي در ايران، تهران، آگاه، 1381، ص .218

2ـ محمدرضا قنبري، مطالعات مردم شناسانه در گرايش به مصرف مواد مخدّر، همايش بين المللي علمي، كاربردي جنبه هاي مختلف سياست جنايي در قبال مواد مخدّر، تهران، 1379، ص 184.

21ـ همان، ص 187.

22ـ ويليام ل. كولب و جوليوس گولد، فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمه مصطفي ازكيا و همكاران، تهران، مازيار، 1376، ص 848.

23ـ هدايت اللّه ستوده، پيشين، ص 194ـ195.

24ـ همان، ص 118ـ121.

25ـ علي اصغر قربان حسيني، پژوهشي نو در مواد مخدّر و اعتياد، تهران، اميركبير، 1368، ص 197.

26ـ محمد داوري، پيشين، ص 126ـ127.

27ـ همان، ص 128/ شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 14 و 15.

28ـ هدايت اللّه ستوده، پيشين، ص 41.

29ـ نرگس عربيان، «اعتياد و راه هاي پيشگيري از آن با تأكيد بر تربيت و خانواده»، مجله حيات سبز، ش سوم، 1382، ص 23.

3ـ سعيد مدني، پيشين، ص 187و188.

31ـ اسماعيل اسفندياري، «فقر و انحرافات»، كتاب زنان، ش 21 ص 64و65 / ر.ك: سوره هاي (سبا: 34 / زخرف: 24 / بني اسرائيل: 16 / انبياء: 13ـ11 / واقعه: 45ـ41.

32ـ محمدحسين فرجاد، بررسي مسائل اجتماعي ايران، تهران، اساطير، 1377، ص 297 / سعيد مدني، پيشين، ص 188و189.

33و34ـ اسماعيل اسفندياري، پيشين،ص47،53/ ص67/ ص 68.

35ـ سعيد مدني، پيشين، ص 185و186 / علي اصغر، قربان حسيني، پيشين، ص 197.

36ـ اسماعيل اسفندياري، پيشين، ص 54ـ47.

37و38ـ هدايت اللّه ستوده، پيشين، ص 8 / ص 45.

39ـ محمد داوري، پيشين، ص 68ـ63.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

مقالۀ پژوهشی با عنوان

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

 

پیشگیری از گرایش به خشونت

 

 

نگارش

 

 

 

آذر ماه 1395

 

 

 

 

 

 

 

تقدیم به

پدر و مادر عزیز و مهربانم

که در سختی‌ها و دشوار‌ی‌های زندگی همواره یاوری دلسوز و فداکار

و پشتیبانی محکم و مطمئن برایم بوده‌اند.

       

 

 

پیشگفتار

 بررسی وضعیّت خشونت و خشونت در خانواده در مقاله  بر آن است كه تنگناهاي زندگي زنان فراوان و متنوع است اما برخي از آنها از اهميت بيشتري برخوردار است مهمترين اين مشكلات شامل موانع مربوط به اشتغال و آموزش محدوديتهاي ارتباطي، عدم حمايتهاي قانوني، بالاخره خشونت و بد رفتاري با زنان است كه از پديده هاي رايج در جامعه است كه به صورت فيزيكي و كلامي و ساير اشكال انجام مي گيرد. در مقابل خشونتهاي فيزيكي مرد تنها كاري  كه زن مي تواند انجام دهد اين است كه در صورت بروز ضرب وجرح به پزشكي قانوني مراجعه و طول درمان دريافت كند در آن صورت مرد تعهد مي كند كه همسر خود را نزند و در صورت تكرار جريمه اي به او تعلق مي گيرد اما طي اين مسير طولاني با چند مشكل اساسي از جمله ترس از شكايت كردن، عدم اطلاح زنان از حق قانوني خود و نحوه انجام آن، عدم مجازات لازم براي شوهر در قبال بد رفتاري با زنان مواجه است اما خشونت كلامي كه هيچ مرز وحدي ندارد و چون آثاري از خود بر جاي نمي گذارد قابل شكايت هم نيست در نتيجه به صورت فراوان در خانواده هاي ما رواج دارد در كشورهاي خارجي از دهه هفتاد خشونت خانوادگي به عنوان يك مسئله اجتماعي مطرح و مورد پژوهش قرار گرفت به همين علت تحقيقات خارجي انجام شده درباره خشونت خانوادگي به ويژه خشونت همسران عليه زنان در خانواده فراوان است كه هر چند هر پژوهشي به جنبه خاصي از اين مسئله و از زاويه اي خاص به آن نگريسته است اما به طور كلي تمام ابعاد و جنبه هاي مختلف آن مورد پژوهش قرار گرفته است كه مروري بر آن خواهيم داشت .

 

 

چکیده:

خشونت رفتار است که منجر به صدمه زدن به طرف مقابل صورت می گیرد . خشونت خانوادگی ریشه در تاریخ و فرهنگ غلط ما دارد. خشونت جسمی و فیزیکی نسبت به گذشته کاهش یافته، اما حالت روانی و تحقیر کردن آن در حال گسترش است. مهم ترین زمینه های گرایش به خشونت در جامعه ما زمینه های اجتماعی و زمینه های فرهنگی می باشند. در بعد اجتماعی، محرومیت های ساختاری عمده ترین نقش را در گرایش افراد به خشونت های  فردی و به ویژه خشونت های گروهی و شورش های اجتماعی دارد. در بعد فرهنگی، تحقیقات فراوانی بر روی تاثیر رسانه های جمعی بر گسترش خشونت در سرتاسر جهان انجام شده است. نتیاج این تحقیقات نشان از وجود همبستگی مثبت میان میزان استفاده از رسانه های جمعی و گسترش خشونت دارد. زمینه های روانی در میان زمینه های گرایش به خشونت به طور عمده داریا نقش واسطه ای بوده و در مواقع بسیاری معلول زمینه های اجتماعی. مهم ترین کارهای مقابله با زمینه های گرایش به خشونت در جامعه در بعد اجتماعی، راهکارهایی هستند که هدف آنها کاهش سطح محرومیت های ساختاری است. این راهکارها به طور عمده در دو شاخه ی سیاسی و اقتصادی جای می گیرند.

روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و فرا تحلیل نظری می باشد که از نتایج آخرین تحقیقات درباره موضوع مذکور استفاده شده است.

هدف این پژوهش بررسی عوامل (فردی، تعادل بین فردی و اجتماعی، اقتصادی)، ابعاد و میزان خشونت، پیامدهای خشونت (روانی، ذهنی، جسمی، اخلال درآمدی خانواده و روابط اجتماعی) وشیوع این پدیده است.

 

 

 

 

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات

فهرست مطالب

پیشگفتار.. .. ت

چکیده ث

مقدمه .1

روش تحقیق.. ..1

تعاریف .. .1

نتیجه گیری . ..4

اظهار نظر 4

فهرست منابع .. .5

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                                                                      

 

 

مقدمه:

 

خشونت را باید موضوعی مبهم تلقی کرد که برخلاف اجماع نظری در رد و انکار آن، در حیات اجتماعی انسان، گستره ای بسی وسیع دارد. انسان ها طی سالیان طولانی از خشونت، آسیب دیده و متضرر شده اند، با این وجود بشر همواره خشونت را تحمل یا اعمال نکرده است. لحظاتی ممتاز در تاریخ به چشم می خورد که آدمی به خشونت خود نسبت به همنوعش اطلاع یافته و در صدد پیدا کردن راهی برای غلبه  بر آن برآمده است. آنچه امروزه نگرانی جوامع مختلف را باعث شده است، همانا وسعت و گسترش روز افزون خشونت است، کمتر روزی پیش می آید که رسانه ها ستون های چندی از صفحات خود و یا بخش هایی از اخبار خود را به شرح اعمال خشونت آمیز اختصاص ندهند. همه روزه شاهد ارتکاب رفتارهای خشونت آمیز در سطح فردی و اجتماعی هستیم. افزای نرخ قتل، ضرب و جرح و تجاوز، نزاع، گسترس جنگ ها و نزاع های داخلی، درگیری های قومی و مذهبی، و شورش های اجتماعی همگی نشان دهنده این واقعیت است که سطح گرایش به خشونت همه روزه در حال افزایش و تغییر الگو است. تا یک دهه پیش، زمانی که درباره خشونت صحبت می شد، ذهن افراد عمدتا معطوف به برخی گونه های خاصی از خشونت، نظیر خشونت علیه زنان و یا خشونت علیه کودکان می گشت، اما امروزه دیگر صحبت از یک یا چند گونه ی خاص از خشونت معنادار نیست. آنچه امروز توجه همگان را به خو معطوف نموده گسترش خشونت در تمامی اشکال و مظاهر آن است. حال این سوالات به ذهن خطور می کند که اصولا خشونت چیست؟ چه عواملی در شکل گیری خشونت دخیل اند؟ راهکارهای مقابله با خشونت کدامند؟ این پرسش ها تنها بخشی از سوالاتی است که در نگاه نخست ممکن است در ذهن ما پیرامون مسئله خشونت شکل بگیرد؛ پاسخ به این سوالات می تواند مسیری را ترسیم نماید که حرکت در آن مسیر، در نهایت ما را به جایگاهی می رساند که با شناخت صحیح عوامل موثر در گرایش به خشونت، قادریم راهکارهایی را برای مقابله با آن ارائه کنیم.  

 

روش تحقیق

 

شیوه تحقیق در این پژوهش توصیفی و تحلیلی می باشد . جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است ، منابع اصلی شامل : پایان ه ها،  کتب و مقالات می باشد و منابع فرعی شامل : روزه ها، مجلات موجود در کتابخانه ها و اینترنت بوده که مورد  بررسی و استفاده قرار گرفته اند.

 

خشونت

 

در واقع رفتاری است که در همه ی کشورها مشاهده می شود و بر قربانیان فراوان آن همه روزه افزوده و موجب اضطراب مردم و احساس ناامنی آنها و به ویژه گروههای ضعیف تر و آسیب پذیرتری می شود.(سروستانی، 114:1386). در کل به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال آسیب و رنج می باشد . به عبارت دیگر رفتاری است که به قصد صدمه رساندن جسمانی یا روانی به فرد دیگر است.(آزاد ارمکی، 1377: 77-76).  مگزواشتروس : از دید این دو محقق خشونت رفتاری با قصد و نیت آشکار یا رفتاری با قصد و نیت پنهان اما قابل درک برای وارد کردن آسیب فیزیکی به فرد دیگر می باشد. محقق دیگر یلو در سال 1983 خشونت را چنین تعریف کرده است : خشونت رفتاری آگاهانه در نظر گرفته می شود که نتایج احتمالی آن، ایجاد آسیب فیزیکی یا درد در فرد دیگر است . همچنین خشونت را می توان از نظر مفهومی کنشی در نظر گرفت که از جانب فرد یا افرادی و از روی اراده و آگاهی به منظور آسیب رساندن فیزیکی یا روحی – روانی به دیگری انجام می پذیرد.

 

عوامل گرایش به خشونت:

 

الف: تاثیر عوامل محیطی در برانگیختن خشونت

 

از جمله عواملی که می توانند در زمینه های گرایش به خشونت موثر قلمداد شوند، عوامل محیطی هستند. پژوهش های بسیاری ارتباط میان عوامل محیطی مانند سطوح صوتی و ویژگی های آب و هوایی با پرخاشگری انسانی را تایید کرده اند. برخی از این عوامل مانند:

1-    رابطه میان متغیرهای آب و هوایی و خشونت

2-    رابطه ی میان محیط خانوادگی و گرایش به خشونت

 

ب) زمینه های فرهنگی

 

رفتارهای جمعی افراد جامعه متاثیر از فرهنگ  آن جامعه است، یعنی فرهنگ یک جامعه می تواند هنجاری را تقویت و یا تضعیف نماید، و آرامش طلبی نیز در بطن فرهنگ قرار دارد. به هر حال آنچه مستفاد می گردد آن است که ریشه پرخاشگری و خشونت را می توان در میان اجزای  فرهنگی یک جامعه جستجو کرد. چندان جای تردید نیست که پیشه ی فرهنگی می تواند تاثیر بسیار مهمی بر رفتار و تفکر افراد داشته باشد. در حقیقت کیفیت زندگی ما تحت تاثیر پشینه ی فرهنگی ما قرار دارد؛ قطعا این کیفیت می تواند تحت تاثیر احساس هویت ما و درکی که  از وابستگی به گروه هایی که خود را یکی از اعضای آنها می دانیم نیز قرار بگیرد. (سن، 1387 :396)

 

ج) تاثیر رسانه های جمعی در گرایش به خشونت:

 

نگرانی ها در رابطه با رسانه های جمعی، تاریخی طولانی دارد. افلاطون پیشنهاد کرده بود که در جامعه ی آرمانی او شعر باید ممنوع باشد، چرا که او می ترسید محتوای غیر اخلاقی اشعار، ذهن جوانان را فاسد سازد. تحقیقات بسیاری در رابطه با تاثیر رسانه های جمعی بر روی خشونت در سطح جهان انجام شده است؛ با نگهای به کلیت این مطالعات، نکاتی به دست می آید که لازم است در ابتدای این گفتار به آن اشاره شود. نخست آنکه، خیلی دشوار است که خشونت رسانه ای را تعریف واندازه گیری کنیم، برخی کارشناسان که تاثیر خشونت را در بره های تلویزیونی دنبال می کردند، خشونت را به عنوان اقدام به کشتن یا مجروح کردن کسی، مستقل از روش استفاده شده یا شرایط پیرامونی تعریف کرده اند. دوم آنکه، محققان بر سر نوع ارتباطی که داده ها اثبات می کنند، با هم اختلاف نظر  دارند، برخی استدلال می کنند که نمایش خشونت در رسانه ها باعث پرخاشگری است. دیگران می گویند، این دو باهم مرتبطند؛ اما ارتباط علی و معلولی بین آنها وجود ندارد، وعده ای نیز می گویند که کلا ارتباطی بین این دو وجود ندارد. سوم آنکه، حتی آن هایی که به ارتباط بین خشونت رسانه ای و بروز رفتارهای پرخاشگرانه نظر دارند، درباره آن که چگونه یکی بر دیگری اثر می گذارد، با هم اختلاف نظر دارند، بعضی اع تقاد دارند که ساز و کار روان شناختی در راه و رسمی که ما یاد می گیریم ریشه وانده است، برخی دیگر از محققان استدلال می کنند که این اثرات فیزیولوژیکی خشونت رسانه ای است که رفتار پرخاشگرایانه را ایجاد می کند، نمایش تصاویر خشن با افزایش ضربان قلب، تنفس سریع تر و فشار خون بالا ارتباط دارد، برخی فکر می کنند که این عکس العمل ها، مردم را مستعد می کند تا در دنیای واقعی به طور پرخاشگرانه عمل کنند.

 

راهبردهای مقابله ای وپیشگیرانه خشونت:

روشهای زیر می تواند به زوجین کمک نماید تا از بروز خشونت پیشگیری کنند ودر خانواه آرامش برقرار نمایند: گسترش مراکز مشاوره دولتی و تشویق افراد برای مراجعه، آموزش مهارتهای زندگی به زوجین، تشویق افراد به استفاده از روشها ی مؤثر جهت کاهش عصبانیت و کسب آرامش روانی، تدارک بره های آموزشی در محل کار یا مراکز بهداشتی-درمانی جهت آشنایی جوانان با الگوی همسرگزینی. با تقسیم نقشها یر اساس تعاون و همکاری بین زن و مرد و حرکت از الگوی مرد سالاری به سمت تعاونگرایی، مشاوره گروهی.

ارتقا وبهبود آگاهی افراد جامعه بخصوص آموزش مهارتهای قبل از ازدواج، بالا بردن فرهنگ زناشویی و احترام متقابل به یکدیگر، ایجاد سیستم های پیگیری عوامل ایجاد کننده خشونت و اجرای قوانین حمایت از زنان در معرض خطر و اصلاح ساختارهای ناسالم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می تواند در کاهش این پدیده هولناک و پنهان اجتماعی کمک نماید(معاشری،1391: 139)

 

راهکارهای مبارزه با خشونت:

 

جملات زاییده اندیشه های ما هستند. در هنگام خشم از جملاتی که بار احساسی شدید دارند استفاده نکنید. مثلاً نگویید از تو متنفرم یا این یک فاجعه بود. بلکه بگوئید ناراحتم می کنی. میزان خشم تان را ارزیابی کنید. دانستن اینکه آیا دیوانه وار خشمگین هستید یا تنها ناراحتید می تواند در نوع واکنش تان مؤثر باشد. هر گاه به حد انفجار خشمگین شدید، پیش از هر عملی ده نفس عمیق بکشید. این زمان چند ثانیه ای، نه تنها فرصت تفکر منطقی را به شما می دهد بلکه موجب تخلیه هیجانی و حواس پرتی تان از موضوع نیز می شود.به خود بگوئید چرا مردم نباید بد رانندگی کرده یا حتی به من خیانت کنند؟ دیگران در طرز رفتارشان آزادند. این ما هستیم که باید رفتارمان را برحسب شرایط تغییر دهیم.کمی فکر کنید. آیا این موضوع ارزش این همه ناراحتی را دارد یا دارید مسأله را بزرگ می کنید.به جای شعله ور ساختن آتش ماجرا، به دنبال راهی جهت خاموش کردن آن باشید و در این میان هر کاری که از دستتان برمی آید انجام دهید.بدترین کار این است که همه چیز را در خودتان بریزید این کار می تواند موجب طغیان احساسی و خرابکاری شود. با صراحت به او بگوئید که ناراحتتان کرده است. اما متهمش نکنید. به او هم فرصت صحبت کردن بدهید.با انجام فعالیت های بدنی مانند ورزش، تمرین های ذهنی مانند یوگا یا ریلاکسیشن انرژی حاصل از خشم را تخلیه نمائید.منطقی باشید. قسمت بزرگی از خشم و ناراحتی به این خاطر است که ما نمی خواهیم کوتاه بیائیم. این بایدها و نبایدها هستند که ما را دچار خشم می کنند.اگر نمی توانید جلوی خشمتان را بگیرد، لااقل میزان آن را برآورد کرده و براساس آن به دیگران هشدار دهید یا محیط را ترک کنید.از دید دیگران هم به موضوع نگاه کنید. شاید طرف مقابل کار دیگری از دستش برنمی آمده تا شما خشمگین نشوید.بخشنده باشید. این کار به معنای فراموش کردن ماجرا نیست بلکه بزرگ منشی شما را می رساند. فراموش نکنید که شهامت کسی که می بخشد از کسی که انتقام می گیرد بیشتر است.در هنگام خشم همیشه سعی کنید که آهسته تصمیم گیری کنید. چرا که هر تصمیم احیاناً احساسی می توانید اوضاع را خراب تر نمائید.مواظب رفتارتان باشید. هتک حرمت، فحاشی، کت ک کاری دور از شأن شماست و از سوی دیگر پل های پشت سر شما را هم خراب می کند و جای بازگشتی باقی نمی گذارد.اعتماد به نفس داشته باشید چرا که کمبود احساس اعتماد به نفس اغلب ما را به سوی رفتارهای غیرمنطقی مانند پرخاشگری های شدید سوق می دهد.یادداشت بردارید. وجدان شما بهترین مرجع جهت بررسی رفتارتان است. این کار رفتارهای عقول و معقول را به شما نشان می دهد. برای رفتارهای معقول به خود پاداش داده و جلوی رفتارهای عقول را بگیرید.بچه بازی در آورید. اگر نتوانستید جلوی خشم تان را بگیرید، بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنید یعنی به جای آسیب رساندن به دیگران یا به خطر انداختن موقعیتتان به چیزی لگد بزنید یا در خلوت فریاد بکشید تا آرام شوید.فراموش کنید. چه بخواهید و چه نخواهید این اتفاق رخ داده و پس این قیافه را به خود نگیرید.ایده آل گرا نباشید. هیچ کس بهترین نیست. اگر بخواهید نقش بهترین را بازی کنید، چون نیستید عصبانی می شوید.نسبت به خشم و رفتارهای پرخاشگرایانه تان هوشیار باشید. این شما هستید که باید رفتارتان را تحت کنترل درآورید در غیر اینصورت رفتارهایی از شما سرخواهد زد که پشیمان کننده هستند. به منظور مقابله  با اثرات منفی رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون در گرایش به خشونت راهکارهای زیر پیشنهاد می شود:

الف- گسترش نظارت بر تولید و ساخت بره ها

ب- گسترش نظارت خانواده ها بر دسترسی فرزندان به رسان های جمعی

 

نتیجه گیری:

 

در این مقاله با بیان عوامل گوناگون موثر درگرایش افراد به خشونت، آشکار شد که خشونت موضوعی پیچیده است که با وجود اجماع نظری در رد و انکار آن، در حیات اجتماعی انسان گستره ای بس وسیع را در بر می گیرد. افراد به دنبال آن هستند که از طریق وسایل و امکانات مشروع به اهداف مشروع خویش دست یابند و زمانی که نتواند میان این دور ارتباطی منطقی برقرار سازند، به دنبال منبع بی تعادلی می گردند. اگر میزان نارضایتی افراد بالا رود و افراد نتوانند منبع مسئول وضع حاضر را در محیط اجتماع بیابند، به شدت مستعد رفتارهای پرخاشگرانه و خشونت آمیز خواهند شد، این امر در رابطه با خشونت های فردی و به خصوص در ارتباط با خشونت های اجتماعی صادق است. در حقیقت در سطح جامعه میان اهداف و وسایل دست یابی به آنها تناسبی وجود ندارد از سویی دائما تلاش می شود سطح انتظارات ارزشی افراد بالا نگه داشته شود. این اقدامات به تدریج باعث بالا رفتن سطح انتظارات ارزشی افراد می شود؛ اما افراد در عمل ملاحظه می کنند که اقدامات موثری در راستای پاسخگویی به این انتظارات صورت نمی گیرد، به تدریج افراد به دنبال منبع وضع موجود می گردند و تمام تلاش خود را می نمایندتا به هر طریق ممکن با آن مقابله کنند، خشونت محصول این تقابل است.

 

اظهار نظر

مسئله دیگری که در رابطه با پیشگیری از خشونت دارای اهمیت فراوانی است و متاسفانه کمتر مورد توجه واقع شده، بحث آموزش است. یکی از معروف ترین جملاتی که در زمینه پیشگیری وجود دارد، آن است که «همواره پیشگیری بهتر از درمان است» . آموزش مهارت های زندگی به ویزه مهارت های مرتبط با کتنرل و مهار خشم می تواند گامی اساسی در راستای مقابله کنترل و مقابله با خشونت باشد. واقعیت مسلم آن است که کودکان و نوجوانان ما از مهارت های لازم جهت کنترل و مقابله با فشارهای روانی و موقعیت های تنش زا برخودار نیستند. تقریبا در هیچ یک از مراحل آموزشی، از دبستان تا دانشگاه، مهارت های زندگی آموخته نمی شود، کودکان و نوجوانان آموزش های لازم را در این باره دریافت نمی کنند؛ حتی در زمینه مدرس و کارشناسان آموزشی در این زمینه کمبودهای اساسی وجود دارد، به همین دلیل کودکان و نوجوانان ما از توانایی تحلیلی مناسب برای درک شرایط و اوضاع تنش زا و نیز تصمیم گیری منا سب در موقعیت های حساس برخودار نبوده و به علت این ناتوانی ها دست به ارتکاب  خشونت می زنند، بنابراین توجه به مباحث آموزشی در این باره، گامی اساسی در جهت مقابله با خشونت است.

 

فهرست منابع:

http://tahqigh.blogfa.com/

 

كار.مهرانگيز، پژوهش درباره ي خشونت عليه زنان در ايران، تهران، چاپ سوم، نشر: روشنگران و مطالعات زنان .

ارمکی. آزاد و بهار.مهری (1377)، بررسی مسائل اجتماعی ایران، تهران،موسسه نشر جهاد،چاپ اول.

بگرضايي . پرويز، (1382)، « بررسي عوامل موثر بر خشونت مردان نسبت به زنان در خانواده (موردي شهر ايلام) »، پايان ه كارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، گروه مطالعات زنان .

پورافکاری، نصرالله(1378)، پرخاشگری و فرهنگ، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان، شماره1

عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات
عکس در مورد پیشگیری از گرایش به دخانیات
9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *