روش درمان سوء ظن



بدبین‌ها و بدگمان‌ها، مردم را بدخواه و فریبکار می‌دانند و بر این باورند که آنان قصد خیری ندارند و نمی‌توان از آنان در امنیت بود. بر این باورند که هر کسی دنبال کلاه گذاری است. در این میان برخی از خطاها و اشتباهات دیگران، این بدبینی و بدگمانی را تقویت می‌کند و شخص شکاک و بدگمان را دچار نگرانی بیش‌از دیگران می‌کند.

خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا/ سرویس صفحات فرهنگی:یکی از بیماری‌های روانی که تاثیر زیانباری بر شخصیت و رفتارهای فردی و اجتماعی بجا می‌گذارد، بدگمانی یا سوء ظن است. با نگاهی به آثار زیانبار آن که در آیات و روایات بیان شده به روشنی دانسته می‌شود که بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی و حتی اختلالات شناختی و بیماری‌های روانی چون اضطراب و تشویش و افسردگی می‌تواند با خاستگاه بدگمانی باشد. بنابراین، شناخت علل و عوامل، آثار و درمان آن برای دستیابی به شخصیت سالم و متعادل و جامعه سالم مفید و سازنده خواهد بود.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبه قلم: محسن فیروزیانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــظن، یکی از حالات نفس است. در اصطلاحات فلسفی و نیز اصولی، ظن حالتى است كه از اماره‌اى حاصل مى شود كه اگر قوى شود منجرّ به يقين مى شود و اگر ضعيف شود از حدّ «وهم» تجاوز نمى كند.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 539، «ظن».) پس حدّ فاصل بين يقين و وهم، ظن است. البته به طرف راجح از دو طرف اعتقاد غير جازم نیز ظن می‌گویند. (لغت‌ه، دهخدا، ج 9، ص 13791، «ظن».)انسان در حوزه ترس و خوف، وقتی شک داشته باشد، اقدام به کاری نمی‌کند و همان احتمال پنجاه پنجاه برای ایجاد تردید کافی است. پس اگر ظن ایجاد شود، بطور طبیعی به آن کار اقدام نمی‌کند. از این روست که بسیاری از مردم به احتمال و ظن اینکه قیامتی است و باید پاسخگو باشند، از گناه اجتناب کرده و براساس احکام شریعت عمل می‌کنند.(بقره، آیات 46 و 249) از آیه 12 سوره حجرات به دست می‌آید که ظن به دو دسته مثبت و منفی تقسیم می‌شود. از این برخی از مصادیق ظن، گناه دانسته شده است. پس برخی از مصادیق آن جایز و روا و قابل عمل بلکه واجب عمل است؛ زیرا قيد «كثيراً» از آن جهت در آیه آورده شده كه بعضى از ظنون لازم است به آنها عمل شود و مخالفت با آن جايز نيست.(مجمع البيان، ج 9 – 1، ص 25)بدبینی و خوش بینیتفسیر ما از واقعیت‌های زندگی چیست؟ بی‌گمان سبک تبیینی امور از سوی ما نقش تعیین‌کننده در رفتارهای ما دارد. افراد را از نظر تفسیر جهان و واقعیت‌های زندگی می‌توان به دو دسته افراد: 1. خوش بین؛ 2. بدبین تقسیم کرد.خوش‌بینی مانند خوش گمانی، تفسیر مثبت از زندگی به دست می‌آید و توجیه صحیح و درستی از رفتارهای خود و  دیگران دارد و اجازه نمی‌دهد تا سرزنش درونی و برخی از جنبه‌های منفی، تشدید و غیرقابل مهار و کنترل شود. وجود شرور و بدی‌ها را عنصر اصلی و اصل حاکم بر جهان هستی نمی‌داند، بلکه آن را طفیلی وجود و خیر می‌داند و اصالتی برای آن قایل نیست؛ از این رو، جنگ، کشتار، خیانت، بی‌وفایی، دروغ و مانند آنها را امری عارضی دانسته و حرکت کلی جهان را به سوی خیر و صلح ارزیابی می‌کند و امید به تغییرات مثبت در جهان، جامعه و جان دارد و بدان امید زندگی می‌کند و حرکت‌های منفی و شرور را موردی می‌داند و در همین چارچوب با آن تعامل می‌کند. بر همین اساس نه تنها به هستی و زندگی و جامعه خوش بین است، بلکه خوش گمان نسبت به رفتار دیگران بوده و آن را مثبت ارزیابی می‌کند.اما بدبینی، نگرشی منفی نسبت به هستی و زندگی است و انسان بدبین همانند بدگمان نسبت به همه چیز نگرشی منفی دارد. لذا در زندگی گرفتار درماندگی است. شخص بدبین، بدبینی روانی خود را به همه زندگی و به تبع آن درماندگی را به همه جنبه‌های آن گسترش می‌دهد و این گونه از نظر روانی و روحی درهم ریخته و دچار اضطراب و پریشان حالی است و به کسی اعتماد ندارد و هیچ گاه احساس امنیت نمی‌کند و همواره دلهره دارد که اتفاقات ناخوشایند و بدی روی دهد. چنین افرادی رفتار دیگران را نادرست، کینه توزانه و خطرناک می‌دانند و این گونه خود را در موقعیت‌های نادرست قرار می‌دهند.این در حالی است که انسان خوش بین، همواره در انتظار وقوع اتفاقات خوب برای خود است و زندگی سالمی دارد و کمتر بیمار می‌شود و در صورت بیماری، می‌تواند آن را درمان کند و با مثبت نگری از بحران‌ها عبور کرده و مسئولیت مراقبت خود را به عهده بگیرد و برای تغییر مثبت تلاش کند و اعمالی را به قصد تاثیرگذاری مفید و مثبت انجام دهد. از همین رو چنین افرادی، کم‌تر از بدبین‌ها دچار آسیب می‌شوند؛ زیرا مشکل آنان تنها همان بحران و یا بیماری است؛ اما بدبین‌ها دچار همزمانی دو مشکل بیماری و ناامیدی هستند. بدبین‌ها باور دارند که اعمال آنان پیامد ناچیزی دارد و همین نیز تاثیر منفی در انگیزه و حرکت و انجام اعمال آنان داشته و از ثبات، استقامت، صبوری، شکیبایی و بردباری برخوردار نبوده و آستانه تحمل آنان به شدت سست، ضعیف و پایین است. آنان به سبب همان برداشت منفی از تاثیر اعمال و یا کم تاثیری آن، دنبال تغییر دادن رفتارشان نیستند و می‌گویند: تغییر رفتار و اعمال، چه تاثیری در کلیت امر دارد؟!باید توجه داشت خوش بینی و خوش گمانی همیشه درست و ارزشی نیست؛ زیرا گاه خوش‌بینی، غیرواقع بینانه خواهد بود؛ چنان که بدبینی غیرواقع بینانه است. به سخن دیگر، اگر بدبینی، همواره غیرواقع بینانه است؛ گاه خوش‌بینی هم در مواردی غیرواقع بینانه است و از همین جهت می‌تواند بسیار آسیب زا باشد؛ زیرا خوش بینی به شکل گرایش افراطی می‌تواند تفسیر و توجیه غیرواقعی از واقعیت باشد. این نظر غیرواقع بینانه می‌تواند شخص را در موقعیت‌های خطرناکی قرار دهد. حقیقت گرایی که خوش بینی دارد، باید با چاشنی واقع بینی همراه باشد. اگر حقیقت، جبر تاریخی به سوی خیر و عدالت است، ولی واقعیت این است که در هر دوره تاریخی یا جغرافیای مکانی و زمانی، ممکن است واقعیت ضد خیر و عدالت باشد که هست. بنابراین، واقع بینی در کنار خوش بینی قرار می‌گیرد و رفتارهای متعادل و مفید را سازمان می‌دهد؛ اما اگر خوش بینی بدون چاشنی واقع بینی باشد، می‌تواند آسیب‌پذیر باشد؛ چرا که خوش بینان، نظر غیرواقع بینانه‌ای درباره آسیب پذیری نسبت به عواقب رفتار خود و دیگران دارند. این مطلب در ادامه در توضیح جواز بدبینی و بدگمانی در برخی از موارد توضیح داده شده  است.اصولا گرایش بدبینی از جهتی ضد حقیقت و از جهتی غیرواقع بینانه است؛ زیرا اولا هرگز اکثر واقعیت‌ها، منفی نیست و اگر چنین بود جهان و جامعه متلاشی می‌شد؛ بلکه جنبه‌های حقیقت گرایی واقعیت‌ها قوی‌تر است؛ هر چند که جنبه‌های باطل واقعیت‌ها روشن‌تر و چشم پرکن‌تر است؛ چرا که یک لکه سیاه از باطل و بدی در میان سپیدی حقیقت به شدت به چشم می‌آید و روشن‌تر دیده می‌شود.بدبینی غیرواقع بینانه در صورت رو به رو شدن با بدبیاری‌ها مانند بیماری جدی، می‌تواند زیانبار باشد و شخص را به سمت و سوی عدم تحرکی سوق دهد؛ زیرا تاثیر مثبتی برای اعمالش نمی‌یابد و یا آن را کم تاثیر می‌داند. از این رو، باید گفت افسردگی در افراد، اوج بدبینی است؛ چون شخص در این حالت، احساس درماندگی شدید و بدگمانی قوی دارد و هیچ‌گونه حرکت و تحرکی را نمی‌پذیرد و مسئولیت مراقبت از خود را کنار می‌گذارد.بدبینی با بدگمانی نسبت به دیگران نیز همراه است؛ چنان که خوش بینی با خوش گمانی و حسن ظن نسبت به دیگران جمع می‌شود.بدبین‌ها و بدگمان‌ها به همه چیز شک دارند، آنان مسئولیت اشتباهات خود را نمی‌پذیرند؛ بلکه در عوض با سرزنش دیگران، فرافکنی کرده و بار مسئولیت خطا و اشتباه خود را به دوش دیگران می‌اندازند. به سبب کاهش آستانه تحمل و فقدان شکیبایی و بردباری، در هنگام مواجهه با انتقاد، متخاصم می‌شوند و آمادگی دارند حتی اظهارات بی‌غرض و رویدادهای جزیی را به عنوان چیزی سوء تعبیر ‌کنند که معنای پنهان و تهدید کننده‌ای دارد. پس اشارات و سخنان بی‌غرض را دارای کنایاتی نهان و تعریض به خود ارزیابی کرده و با آن به شدت برخورد می‌کنند. اهل گذشت و عفو از خطا و اشتباه دیگران نیستند و به شدت کینه‌ای هستند. زندگی عاطفی آنان منزوی و مقید به قیود بسیار است. روابط اجتماعی آنان هماره مشکل آفرین است؛ چون بطور غیرمنطقی می‌ترسد دیگران به آنان آسیب برسانند و یا مقاصد بدی را در نظر دارند و همین امر موجب می‌شود تا دیگران از ایشان فاصله بگیرند.بدبین‌ها و بدگمان‌ها، مردم را بدخواه و فریبکار می‌دانند و بر این باورند که آنان قصد خیری ندارند و نمی‌توان از آنان در امنیت بود. بر این باورند که هر کسی دنبال کلاه گذاری است. در این میان برخی از خطاها و اشتباهات دیگران، این بدبینی و بدگمانی را تقویت می‌کند و شخص شکاک و بدگمان را دچار نگرانی بیش‌از دیگران می‌کند. شخص گمان می  کند که همواره در معرض خطر از سوی دیگران است و باید همواره مراقب باشد. احساس بی‌اعتمادی نسبت به دیگران، خود عامل انزواگرایی، ترس، اضطراب، پریشان حالی، افسردگی و مانند آنها می‌شود. پس باید احساس بی‌اعتمادی آنان را درمان کرد و از میان برد؛ زیرا بسیار آسیب زا و خطرناک است.نشانه‌ها و آثار این شکاکیت، بدبینی و بدگمانی را می‌توان در اموری از جمله موارد زیرشناسائی کرد: 1. آسیب رسانی و فریب کاری دیگران؛ 2. اشتغال ذهنی به تردیدهای وجه نسبت به اموری چون وفاداری و یا اعتماد به دیگران؛ 3. نهان کاری از ترس سوء استفاده دیگران؛ 4. برداشت‌های نادرست، تحقیر آمیز و تهدید‌کننده پنهان از امور و تفسیر نادرست و ناروا از واقعیت‌های موجود در زندگی؛ 5. کینه توزی؛ 6. مقابله با دیگران به احتمال تهدید؛ 7. سوءظن جنسی نسبت به دیگران و تقویت بدگمانی خیانت.اين افراد بدون هيچ دليل، يا بر پايه شواهد ناچيز و بي اهميت، دچار اين شک هستند که ديگران بـر ضد آنان توطئـه مي کننـد. درباره وفاداري همسر، بستگان و دوستان خويش هميشه تـرديـد دارند و اعمال آنان را به دقت مورد ريزبيني قرار مي دهند تا شواهدي حاکي از نيات خصمانه آنان بيابند و در اغلب موارد حتي تشويق و تمجید و تعریف، مورد سوءتعبيـر قـرار مي‌گيـرد.اين افراد به صورت بيمار گونه، حسود هستند. اغلب بدون اينکه شواهدي موجود باشد، نسبت به خيانت همسرشان دچار شک و گمان هستند. از آنجا که قادر به اعتماد کردن به ديگران نيستند، نياز شديد به خودکفايي و استقلال دارند و از فعالیت‌های اجتماعی و گروهی دوری می‌گزینند.بررسی‌ها نشان می‌دهد که عوامل ارثي در ايـن اختلال دخيل است، اما به نظـر مي رسد نقش محيط اوليه پرورش کودک نيز بسيار مهم است. محيط‌های تربیتی و خانوادگي سرد، انزواجو، بي‌اعتمادي و سوءظن، موقعيت هاي برانگيزنده حسادت و کاهنده احترام به نفس، بدرفتاري از سوي والدين و رفتار و گفتار طعنه آميز و داراي معاني دوگانه از سوي آنان همه در ايجاد شخصيت شکاک نقش دارند.آثار سوءظنبدگمانی حالتی است که در شخص به شکل ملکه و یا مقوم در آمده است. اینکه شخص گاه گاهی درباره امری بدگمان باشد، نمی‌توان وی را در گروه بدگمان طبقه بندی کرد و این عنوان را به او اطلاق کرد؛ بلکه زمانی می‌گوئیم که شخص بدگمان است که به شکل غالب یا ملکه یا مقوم در آمده باشد.البته باید توجه داشت که بدگمانی حتی اگر موردی باشد، جایز نیست و شخص باید نسبت به آن موارد دست از بدگمانی بردارد و به جای بدگمانی، خوش گمان باشد. از نظر قرآن، مومنان نسبت به یکدیگر باید حسن‌ظن داشته باشند و بر همین اساس اصالت صحت و مانند آن را در رفتار و اعمال خود جاری کنند.(حجرات، آیه 12) از نظر قرآن حتی در مواردی که احتمال بدگمانی است و شرایط و موقعیت بگونه‌ای است که انسان را دچار بدگمانی می‌کند، باید خوش گمانی را مقدم دارند و از بدگمانی پرهیز کنند؛ زیرا این رویه انسان را از گرفتار شدن به بدگمانی و آثار آن دور نگه می‌دارد و جامعه در امنیت روانی و روحی قرار می‌گیرد و از میزان تنش و درگیری و مانند آن کاسته می‌شود.(نور، آیات 11 و 12)بدگمانی به عنوان ملکه و مقوم موجب می‌شود تا شخص نه تنها نسبت به مردم بلکه نسبت به خدا نیز بدگمان شود که خود گناهی بزرگ است.(حجرات، آیه 12) پیامبر(ص) می‌فرماید: مَن أساءَ بأخِيهِ الظَّنَّ فَقَد أساءَ بِرَبِّهِ، إنّ اللّهَ تعالى يقولُ: «اجْتَنِبُوا كَثيرا مِنَ الظَّنِّ»؛ هركه به برادر خود گمان بد برد، به پرودگارش گمان بد برده است؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «ازبسيارى گمانها بپرهيزيد».(كنز العمّال: 7587.)همچنین بدگمانی به این شکل موجب می‌شود که انسان با چیزی که به مرتبه قطع و یقین نرسیده، به عنوان حقیقت رفتار کند که خود بسیار خطرناک است. کسانی که به بیماری ترس گرفتارند، گاه امری موهوم را حقیقت دانسته و از آن وحشت می‌کنند. همین حالت در بدگمان پدید می‌آید. این گونه است که با امر مظنون به عنوان حقیقت و واقعیت برخورد می‌کند و براساس آن قضاوت کرده و کنش و واکنش نشان می‌دهد. از همین رو پیامبر(ص) از چنین برخوردی نهی می‌کند و می‌فرماید: إذا ظَنَنتُم فلا تُحَقِّقُوا؛ وقتی گمان کردید، پس آن را حقیقت ندانید.(كنز العمّال: 7585. )از مهمترین آثار بدگمانی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:1. بستر گناه: بدگمانی از نظر فردی و شخصی، زمینه و بستر گناه را فراهم می‌آورد؛ از همین رو، خداوند در آیه 12 سوره حجرات آن را به عنوان «اثم» (گناه) دانسته و نهی کرده است.2. تهدید اخوت ایمانی: چنانکه گفته شد، بدگمانی از نظر اجتماعی، تهدید به شمار می‌آید؛ زیرا جو روانی جامعه را به هم می‌ریزد و در روند انسجام اجتماعی و همدلی اختلال وارد می‌سازد و برادری اسلامی را تهدید می‌کند.(حجرات، آیات 1 و 12)3. دروغ‌ترین‌ها: بدگمانی از مصادیق دروغ‌ترین دروغ‌ها است که باید از آن پرهیز کرد. پيامبر خدا(ص) می‌فرماید: إيّاكُم و الظَّنَّ؛ فإنَّ الظَّنَّ أكذَبُ الكَذِبِ؛ از گمان بپرهيزيد؛ زيرا گمان دروغترين دروغ است.(بحار الأنوار: ج 75، ص195، حدیث8.)4. جبن و بخل و حرص: از آثار بدگمانی ترس و بخل‌ورزی و حرص است. پیامبر(ص) می‌فرماید:  همانا ترس و بخل و حرص، [جلوه‌هاى] يك خصلتند كه بدگمانى، آنها را فراهم آورده است.( بحار الأنوار: ج 73، ص34، حدیث21.) از آیات و روایات به دست می‌آید که بخل ریشه در بدگمانی نسبت به خدا دارد؛ چنانکه حرص، زیاده خواهی بیش از استحقاق نیز ریشه در همین بدگمانی دارد. حضرت امیرمومنان(ع) به مالک اشتر می‌نویسد:  همانا بخل و ستم و آزمندى خصلتهاى گوناگونى هستند كه بد گمانى به خدا فراهم آورنده آنهاست و در نهاد مردمان بد‌كردار نهفته‌اند.( نهج البلاغه: ه 53).5. سرزنش: کسی که گمان بد دارد، براساس آن، دیگران را سرزنش می‌کند که خود موجب گمراهی و دور شدن از راه حق می‌شود. جالب این است که ما درباره خودمان یقین به فکر و عمل بد و نادرست داریم و خودمان را سرزنش نمی‌کنیم، ولی براساس بدگمانی خودمان، دیگران را به چیزی که یقین نداریم و بلکه تنها گمان یا بدگمانی داریم، سرزنش می‌کنیم که بسیار نادرست است. حضرت امیرمومنان علی(ع) نیز می‌فرماید: چونان كسى مباش كه در آنچه گمان مى برد، نفْسش بر او چيره مى آيد و در آنچه يقين دارد، بر نفْس خود چيره نمى شود. (نهج‌البلاغه: الحكمه 15.)6. از دست رفتن سرمایه اعتماد دو سویه: بدگمانی مهم‌ترین سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد را از میان می‌برد و به اشکال گوناگون بحران عدم اعتماد را به وجود می‌آورد. امام على(ع) می‌فرماید: بدترين مردم كسى است كه به سبب بدگمانى به هيچ كس اعتماد نمى كند و ديگران نيز به سبب بد كرداري‌اش به او اعتماد نمى‌كنند.( غرر الحكم: 5748.)7. از دست رفتن صلح و آشتی: بدگمانی چون خوره، شخص را از درون می‌خورد و سلامتش را دگرگون می‌کند طوری که دیگر جایی برای صلح و صفا و آشتی باقی نمی‌ماند. شخص، دیگر نمی‌تواند کینه‌ها را از خود دور کند و دست صفا و صمیمیت به سوی کسی دراز کند و از در آشتی در آید. امام علی(ع) می‌فرماید: هر كه بد گمانى بر او چيره شود، جاى آشتى با هيچ دوستى باقى نگذارد. (غرر الحكم: 895.)8. از دست رفتن دوستان شفیق: از دیگر آثاری است که امام على(ع) ـ در سفارش به فرزند خود حسن(ع) ـ به آن اشاره کرده و فرموده است: لا يَعدَمُكَ مِن شَفيقٍ سُوءُ الظَّنِّ؛ بد گمانى، تو را از دوست دلسوز محروم نكند.( بحار الأنوار: ج77، ص211، حدیث1.)9. مرگ زودرس: انسان دارای اجل معلق و اجل مسمی است. اجل معلق به رفتار انسان وابسته است و خوب و بد اعمال چون صله رحم و ترک آن یا صدقه و ترک آن می‌تواند در تقدیم و تاخیر آن نقش داشته باشد. از نظر قرآن، شکاکیت و بدگمانی بویژه نسبت به خداوند موجب می‌شود تا شخص گرفتار مرگ زودرس شود؛ چنانکه ترک شک و بدگمانی می‌تواند مرگ را تا اجل مسمی به تاخیر اندازد(ابراهيم، آیات 9 و 1)1. ناتوانی از درک حقایق: چنانکه گفته شد بدبینی و بدگمانی موجب می‌شود که واقعیت‌ها و حقایق آنچه که هست برای شخص قابل درک نباشد و برداشت‌های ناروا از آن داشته باشد. خداوند در قرآن نیز غوطه‌وری در شکاکیت وبدگمانی را مايه محروميّت انسان از درك حقايق دانسته است.(دخان، آیات 7 تا 9؛ تفسير التحريروالتنوير، ج 12، جزء 25، ص 284 – 285)عوامل بدگمانیچنانکه گفته شد عوامل چندی در ایجاد بدگمانی نقش دارد که از جمله آنها بدگمانی نسبت به خدا است. همچنین در روایات، عاملی چون ریب نیز مطرح شده است. از نظر اسلام، ریب تاثیر بسزائی در ایجاد بدگمانی در اشخاص دارد. ریب حالتی از شک است که در عمل نیز خودنمایی می‌کند. از این امام على(ع) نسبت به این گونه از شکوک هشدار و می‌فرماید: شكّ، موجب بدگمانى است.( غرر الحكم: 346.) ایشان در جایی دیگر نیز فرموده است: المُرِيبُ أبدا عَلِيلٌ؛ شكاك، همواره بيمار است.( غرر الحكم: 839.) بنابراین، برای رهایی از انواع بیماری‌ها باید از شک و ریب دوری کرد تا سلامت خود را به دست آورد.از جمله آثار ریب می‌توان به گرایش شخص به غیبت اشاره کرد. امام على(ع) می‌فرماید: مَن كَثُرَت رِيبَتُهُ كَثُرَت غِيبَتُهُ؛ هر كه شكّش زياد باشد، غيبتش [از مردم يا مردم از او] زياد شود.(غرر الحكم: 894.)موارد جواز بدگمانیالبته در برخی از موارد بطور مصداقی و موردی جایز است که انسان بدگمان باشد نه خوش گمان؛ زیرا اگر این گونه عمل نکند؛ زیان خواهد کرد و آسیب می‌بیند. خوش گمانی زیاد موجب سوء استفاده دیگران می‌شود و شخص از جایی که خوش گمان است، ضربه می‌خورد.

امام على(ع) می‌فرماید: هر گاه درستى و پاكى بر روزگار و مردمش حكمفرما شد، اگر كسى به ديگرى بى آنكه گناهى از او آشكار شود گمان بد برد ستم كرده است و هرگاه فساد و نا راستى بر روزگار و مردم آن چيره شد، اگر كسى به ديگرى گمان نيك برد و خوش بين باشد، فريب خورده است.( نهج البلاغة: الحكمة 114.)انسان با دشمن اگر پیمان صلح بست و آشتی کرد نباید از مکر او خود را ایمن بداند، بلکه باید هوشیار باشد و نسبت به او سوء ظن داشته باشد. امام على(ع) ـ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر ـ نوشت: بعد از صلح با دشمنت، از او سخت برحذر باش؛ زيرا گاه دشمن، خود را به تو نزديك مى كند، تا غافلگيرت سازد؛ پس دورانديش و محتاط باش و خوش بينى به دشمن را متهم كن.( نهج البلاغة: ه 53.)در برخی از محیط‌ها و زمان‌ها، رفتارهای زشت و بد ارزشی می‌شود و هنجار دانسته شده و براساس آن عمل می‌شود. در چنین محیط‌هایی نیز نباید خوش گمان بود. امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر روزگار، روزگارِ ستم باشد و مردمش اهل نيرنگ؛ اطمينان كردن به تمام افراد درماندگى است. (تحف العقول:ص 357)اصولا خوش گمانی خوب است ولی نه تا جایی که همه اسرار و رازها را به دیگران گفت، بلکه یک رگه‌ای از بدگمانی لازم است تا برخی از اسرار حفظ شود.  امام صادق(ع) می‌فرماید: به برادرت اعتماد كامل و تمام مكن؛ زيرا زمين خوردن ناشى از اطمينان كردن، بخشودنى نيست.( تحف العقول:ص 357.)راه درمان بدگمانیاز راه‌های اصلاح بدگمانی و درمان آن، اینکه بداند و با تقویت حسن ظن و تاکید بر جنبه خیرخواهی دیگران و تصدیق آنان به خیرخواهی می‌توان از بدگمانی رست. همان طوری که پیامبر(ص) «اذن خیر» بود(توبه، آیه 61) آن حضرت با اینکه می‌دانست منافقان سخنانی که بر زبان می‌رانند مقاصد دیگری را در نظر دارند، ولی خوش بینانه با آنها برخورد می‌کرد و سخنانشان را حمل بر جنبه‌های مثبت و سازنده می‌نمود تا جایی که آنان، حضرت را به عنوان «اذن» یعنی حرف شنو و شخص ساده‌ای که هر چیزی را می‌پذیرد و باور می‌کند، یاد می‌کردند. خداوند در آیه 61 توبه بیان می‌کند که ایشان برای خیر خواهی نسبت به آنان این گونه عمل می‌کرد؛ چرایی این رفتار را باید در حرص شدید آن حضرت(ص) برای هدایت مردم و رهایی از آتش دوزخ دانست.(توبه، آیه 128؛ نحل، آیه 37) این گونه بود که خودش را به رنج می‌انداخت(شعراء، آیه 3) و سخنان یاوه و درشت منافقان را گوش می‌داد و مقاصد نهان آنها را که به آن علم قطعی و شهودی داشت، به رویشان نمی‌آورد و به همان ظاهر کلامشان مستند می‌کرد و می‌پذیرفت؛ چرا که ایشان بر خلق عظیم و دنبال هدایت مردم بوده است.(قلم، آیه 4)اصولا سنت و سیره چهارده معصوم(ع) این بود که همواره خوش گمان به دیگران بوده و براساس این اصل رفتار می‌کردند. اگر بخواهیم بیماری بدبینی و بدگمانی را درمان کنیم باید همین رویه را در پیش گیریم و نسبت به هستی و خدا خوش بین و نسبت به رفتار دیگران خوش گمان باشیم و بدگمانی و شکاکیت را کنار بگذاریم. امیرمؤمنان على(ع) می‌فرماید: من ظن بک خیرا فصدق ظنه؛ هر كه به تو گمان نيك بُرد، چنان كن كه گمانش به تو واقعيت پيدا كند.(بحار الأنوار: ج 74، ص417، حدیث39.)اگر بخواهیم بدگمانی خود و دیگران را درمان کنیم باید به اصل ایمان به عنوان مهمترین عامل درمانی توجه کنیم. ایمان به خدا و قیامت و حساب و کتاب آن، موجب می‌شود تا انسان همواره جنبه مثبت را مورد توجه قرار دهد؛ زیرا حکمت الهی اقتضا می‌کند که خیر از شر بر جهان و جامعه حاکم باشد. بنابراین، اصل، با خیر و خوبی است و جنبه خیر در هر چیزی قوی‌تر و برتر است. پس براساس اصالت صحت در رفتار دیگران و جنبه خیرگرایی در آن، رفتارهای حتی مشکوک دیگران را بر رفتار صحیح حمل می‌کنیم تا این گونه از بدگمانی و بدبینی رها شویم.(نور، آیه 12)عامل تقوای الهی نقش بسیار مثبتی برای خوش بینی و خوش گمانی دارد. از این رو انسان متقی هرگز نسبت به دیگران بدگمان نخواهد بود و جنبه‌های منفی و احتمالی را به جنبه مثبت و درست حمل می‌کند.(حجرات، آیه 12)برداشت مثبت از سخن دیگران، موجب می‌شود تا خوش بینی و خوش گمانی در انسان ایجاد و تقویت شود و از بیماری بدگمانی رهایی یابد. خداوند می‌فرماید:  اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چون در راه خدا سفر مى ‏كنيد [خوب] رسيدگى كنيد و به كسى كه نزد شما [اظهار] اسلام مى ‏كند مگوييد تو مؤمن نيستى [تا بدين بهانه] متاع زندگى دنيا را بجوئيد چرا كه غنيمت‌هاى فراوان نزد خداست قبلا خودتان [نيز] همين گونه بوديد و خدا بر شما منت نهاد، پس خوب رسيدگى كنيد كه خدا همواره به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است.(نساء، آیه 94)خوش‌بینی و خوش گمانی نسبت به رفتار دیگران، از عوامل رهایی از بدگمانی است. خداوند می‌فرماید: چرا هنگامى كه آن [بهتان] را شنيديد مردان و زنان مؤمن گمان نيك به خود نبردند و نگفتند اين بهتانى آشكار است (نور، آیه ۱۲) در این آیه به مومنان یاد داده می‌شود تا در برابر موارد مشکوک، گمان نیک برده و با خوش گمانی با مطلب مواجه شوند و موارد مشکوک را بر جنبه صحیح و درست آن بار کنند تا این گونه از بیماری بدگمانی و بدبینی رهایی یابند و دچار تبعات و پیامدهای زشت چون افک و افترا نسبت به دیگران نشوند و خود را دچار مشکلات دیگر و تبعات و پیامدهای آن نکنند.پرهیز از ایجاد بستر بدگمانیاگر دیگران نسبت به برخی از ماها و یا رفتار ما نگاه منفی دارند و دچار بدگمانی می‌شوند، به سبب قرار گرفتن در محیط‌ها و یا موقعیت‌هایی است که این بدگمانی را ایجاد یا تقویت می‌کند. بنابراین، برای رهایی از چنین امری باید موقعیت‌ها را بسنجیم واز قرار گرفتن در مواضع تهمت خودداری کنیم و با پرهیز از این موقعیت‌ها، بدگمانی رااز دیگران دور سازیم. امام على(ع) می‌فرماید: مَن وَقَّفَ نفسَهُ مَوقِفَ التُّهَمَةِ فلا يَلُومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظَّنَّ؛ هر كه خود را در جايگاه تهمت و بد گمانى نهد، نبايد كسى را سرزنش كند كه به او گمان بد برده است. (الأمالي للصدوق: ص38، حدیث483.)

آن حضرت(ع) در جایی دیگر می‌فرماید: هركه به جاهاى بد آمد و شد كند، متهم مى شود و هر كه خود را در معرض تهمت قرار دهد، نبايد كسى را كه به او گمان بد برده است، سرزنش كند.( كنز الفوائد: ج 2، ص182.) . پایان پیام/ 167


نظرات *

روش درمان سوء ظن



کپی رایت © ۲۰۱۶ .کلیه حقوق متعلق به «مؤسسه ابناء الرسول (ص) تهران» است





برای درمان بیماری سوظن چه کار کنیم؟

روش درمان سوء ظن

در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :

1- سوء ظن مطرح شده در آیات قرآن به طور کلی در دو محور است :

الف- سوء ظن به وعده های الهی مانند وعده نصرت در جنگ احزاب و مانند ان که ناشی از عدم ایمان به خدا است مانند آیه 6 سوره فتح که می فرماید : وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً

و نیز مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد مى‏برند مجازات کند، حوادث سویى (که براى مۆمنان انتظار مى‏کشند) تنها بر خودشان نازل مى‏شود، خداوند آنها را غضب کرده، و آنها را از رحمت خود دور ساخته، و جهنم را براى آنها آماده کرده، و چه بد سرانجامى است .

ب- سوء ظن نسبت به افراد و اشخاص و اهل ایمان مانند آیه 12 سوره مبارکه حجرات که می فرماید :

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است،

3- به طور کلی سوء ظن داراى چند قسم است و هر یک حکم خاص خود را دارد:

1- شخصى به مسلمانى سوء ظن دارد و بر مبناى این سوء ظن ترتیب اثر مى‏دهد و آن را در رفتار و یا گفتار خود آشکار مى‏کند. این قسم از سوء ظن قطعا حرام است و مورد اتفاق فقها است.

2- سوء ظن این گونه باشد که نسبت به مسلمانى، گمان بدى به ذهن انسان خطور کند (بدون اختیار و ناخودآگاه) و خود شخص از این حالت ناراحت بوده و ابدا این گمان را در رفتار و گفتار خود نشان ندهد؛ بلکه در صدد رفع آن برآید. این قسم از سوءظن قطعا حرام نیست؛ چون چنین حالت و خطورى براى ذهن غیراختیارى است و نهى کردن از امر غیراختیارى قبیح است (المیزان، ذیل آیه 12، سوره حجرات)

3- انسان نسبت به مسلمانى گمان بدى ببرد و به این امر عقیده داشته باشد. هم‏چنین بدون یقین حکم به بدى او کند و از این حالت ناراحت هم نباشد؛ اما این حالت را در رفتار و گفتار خود بروز ندهد و تنها قلبا از او متنفّر باشد. این قسم از سوء ظن مورد بحث است؛ برخى مثل شهید ثانى و مرحوم مجلسى(ره) این قسم را حرام مى‏دانند و سوء ظن را به همین قسم معنا مى‏کنند ، (مرآه العقول، ج 11، ص 16). به نظر ما این قول قوى و محققانه است؛ چرا که سوء ظن اگر از مرحله عقیده فراتر رود و در گفتار ظاهر شود، غیبت یا تهمت بوده و این گناه جداگانه‏اى غیر از سوء ظن خواهد بود و اگر در رفتار ظاهر شود، ایذاء مسلمان بوده و گناه دیگرى محسوب خواهد شد. سوء ظن نسبت به دیگران موجب وارد شدن ضررهای فراوان معنوی و حتی مادی به انسان می گردد: حضرت علی (علیه السلام ) فرمود: »مراقب باش که سوء ظن بر تو غلبه پیدا نکند به درستی که بدگمانی هیچ رفاقتی را بین تو و دوستت باقی نمی گذارد« (بحارالانوار ج 77 ص 27)


پیشوایان دینی و امامان (علیهم السلام ) از ما خواسته اند که کارهای برادران مسلمان خود را بر بهترین شکل حمل نماییم و حتی اگر حمل بر صحت و درستی آن مشکل است تلاش کنیم تا وجه خوبی برایش پیدا کرده واز هرگونه بدگمانی تا قبل از مرحله علم بپرهیزیم


در اسلام شدیداً از ترتیب اثر دادن به گمان های بیهوده و بی اساس منع گشته و از انسان ها خواسته شده تا زمانی که به مسأله ای یقین و علم پیدا نکرده اند درباره آن قضاوت نکنیدچرا که عمل به ظن أ و گمان رابطه بین آدمیان را دچار تشویش و سستی کرده و اعتماد را در جامعه از بین می برد.

حضرت علی (ععلیه السلام) فرمود: «گمان بد کارها را فاسد کرده و انسان را بر کارهای زشت وامی دارد»(غررالحکم  حرف سین  لفظ «سوء»). حتی در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) وارد شده است : «کسی که به برادر خود سوء ظن داشته باشد به تحقیق به خداوند بدی نموده است  زیرا خداوند فرموده : «از بسیاری از گمان های بی اساس دوری کنید»(میزان الحکمه  ج 5 ص 625)

پس به مجرد این که کلام و یا عملی را از دوست خویش مشاهده کردیم  نباید آن را بر بدی و سوء قصد وی حمل نماییم . هم چنین نباید دیگران را بدون دلیل و مدرک  متهم به کارهای زشت کنیم و .

پیشوایان دینی و امامان (علیهم السلام ) از ما خواسته اند که کارهای برادران مسلمان خود را بر بهترین شکل حمل نماییم و حتی اگر حمل بر صحت و درستی آن مشکل است تلاش کنیم تا وجه خوبی برایش پیدا کرده واز هرگونه بدگمانی تا قبل از مرحله علم بپرهیزیم (بحارالانوار ج 75 ص 196) در غیر این صورت همیشه انسان از دیگران و گفتار و کردار آنان وحشت داشته و چنین خواهد پنداشت که هر عملی که انجام می دهند علیه او صادر گردیده است .

آثار بدگمانی به دیگران:

سوء ظن و بدگمانى آثار فردى و اجتماعى و معنوى زیانبارى به دنبال دارد و به همین دلیل در دین مقدس اسلام، به آن توجه ویژه‏اى شده و اهل ایمان را سخت از آن برحذر داشته‏اند. بدگمانى به دیگران سرچشمه گناهان بزرگى چون تجسّس از کار و حال دیگران، غیبت، تهمت، حسادت و کینه‏توزى نسبت به دوستان و اهل ایمان مى‏گردد و لذا خداوند متعال در قرآن کریم مى‏فرماید: «اى مۆمنان! از بسیارى از گمان‏ها بپرهیزید. به راستى که برخى از گمان‏ها، گناه مى‏باشد و نیز تجسس و غیبت نکنید، آیا کسى از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»(حجرات، آیه‏ى 12)

البته در ابتدا ممکن است سوءظن بى‏اختیار حاصل شود و اگر در این مرحله باقى بماند و به مرحله عمل کشیده نشود حرمتى ندارد و زیان آن محدود مى‏باشد، ولى اگر به آن ترتیب اثر داده شود، گناه و حرام مى‏باشد و ترتیب اثر دادن به آن در دو مرحله مى‏باشد:

1ـ مرحله قلبى: یعنى در درون خود این گمان بدش را تصدیق کند و آن را در درون انکار و نفى ننماید و احتمال اشتباه ندهد. علماى اخلاق این مرحله را غیبت قلبى مى‏ند و آن را حرام دانسته‏اند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در این باره فرموده است: به هر کس بدگمان شوى، آن را تصدیق و باور مکن(نقطه‏هاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیة‏الله مهدوى کنى، ص 165)

2ـ مرحله عملى: یعنى بیان این گمان بد براى دیگران و یا اتهام وارد نمودن به کسى به صرف این احتمال و غیبت کردن از او بر این اساس. در روایتى از پیامبر بزرگوار اسلام(صلی الله علیه وآله) مى‏خوانیم: خداوند، خون و مال و آبروى مسلمان را محترم شمرده و بدگمانى به او را حرام نموده است(نقطه‏هاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیة‏الله مهدوى کنى، ص 168)

 

الف ) مطالعه آیات واخباری که در مذمت سوء ظن آمده است .

برای این منظور به کتاب های اخلاقی از قبیل : 1- نقطه های آغاز در اخلاق عملی مهدوی کنی 2- معراج السعاده مرحوم نراقی 3- اخلاق اسلامی  ترجمه جامع السعادات مرحوم نراقی

توجه به مضرات بدبینی از جمله: ترس، بخل، حرص، سلب اعتمادف و زوال امنیت مردم، پراکندهشدن دستان و آشنایان از اطراف فرد بد ظن، اشتهار به داشتن مشکل روحی و روانی


ب ) هرگاه به کسی سوء ظن پیدا کردید در عمل هیچ تأثیر و نقشی به آن ندهید بلکه سعی کنید با فرد مورد سوء ظن رفتاری آمیخته با حسن ظن داشته باشید. در این صورت این خوی ناپسند ضعیف شده و از بین خواهد رفت .

ج ) هرگاه که مورد حمله سوء ظن واقع شدید به خدا پناه ببرید و با استعاذه و استغفار از او مدد بطلبید. شناخت بیماری خود نیمی از درمان است . اگر کسی این صفت ناپسند را شناخت و معنای آن را دانست در صدد معالجه آن برخواهد آمد و در این راه  توفیق خواهد یافت .

 

1- بی اعتنایی به گمان های بدی که به ذهن می آید.

2- توجه به فواید خوش بینی : سلامت و نشاط بدنی و روحی ، جلب محبت ودوستی، زندگی شادتر وکاهش غم واندوه.

3- توجه به مضرات بدبینی از جمله: ترس، بخل، حرص، سلب اعتمادف و زوال امنیت مردم، پراکنده شدن دستان و آشنایان از اطراف فرد بد ظن، اشتهار به داشتن مشکل روحی و روانی.

4- استفاده از خود گویی های مثبت مثل: من خوش بین هستم، مردم دوست داشتنی اند.

روش درمان سوء ظن

5- جمع آوری اطلاعات در زمینه ی مورد سوظن وبه تعویق انداختن تصمیم وقضاوت در مورد دیگران

و اما در مورد دعا برای مقابله با سوء ظن باید عرض نمایم که چون سوء ظن منفی از وسوسه های شیطان است، دعای زیر می تواند در هنگامی که ظنون بد بذهن خطور می‌کند برای رهایی از آنها بسیار مفید و کار ساز باشد بدین طریق که شما یک کشی به دور مچ دستتان بیندازید و هنگامی که ظن بدی به ذهنتان هجوم آورد، آن کش را گرفته و رها سازید بطوری در مچتان سوزشی احساس نمایید و انگاه این دعا را با توجه به معنای عمیق ان با خود بارها و بارها زمزمه نمایید« آمَنتُ بالله و بِرسُلِهِ مُخلِصاً لَهُ الدین و لا حول و لا قوتَ الا بالله العلی العظیم و اللهم صل علی محمد و آل محمد»

 

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان



منبع :سایت پرسمان


 



باز نشر مطالب بیتوته تنها با ذکر و آدرس سایت مجاز می باشد .




خانه

موبایل

بدگمانى به معناى سوء ظن، بدخیالى، خیال و اندیشه بد داشتن درباره کسى است. به عبارت دیگر، بدگمانى آن است که انسان، درباره رفتار و گفتار دیگران، افکار و خیال هاى ناروا کند و به آن ترتیب اثر دهد و آن خیال را، به صورت یک واقعیت ببیند.

روش درمان سوء ظن

1. معنای بدگمانیبدگمانى در لغت به معناى سوءظن، بدخیالى، خیال و اندیشه بد کردن درباره دیگران آمده است. به عبارت دیگر، بدگمانى، آن است که انسان، درباره رفتار و گفتار دیگران، افکار و خیال های ناروا داشته و به آن ترتیب اثر دهد و آن خیال را به صورت یک واقعیت ببیند. به عنوان مثال، مردی را در حال گفت و گو با زنی دیده و به ذهنش خطور کند که این دو با هم رابطه نا مشروع دارند، گفت و گوى آنها، عاشقانه است و در عمل، با آن شخص، معامله یک انسان بدکار، بدعمل و بدچشم بکند و از او سلب اطمینان نماید. به چنین حالتی بدگمانی و به آن که درباره دیگران این گونه اندیشه بد دارد، بدخواه، بدگمان و بداندیش گویند.2. قلمرو بدگمانیالف) بدگمانی به خدا: بدگمانى نسبت به خدا، همان حالت یأس و نومیدی از رحمت واسعه الهی است، که از گناهان بسیار بزرگ، محسوب می شود.ب) بدگمانى به مردم: بدگمانى نسبت به مردم آن است که انسان نسبت به افراد جامعه بدون آن که واقعاً کار ناشایستى انجام داده باشند، فکر و خیال بد کند و به آن ترتیب اثر دهد. ج) بدگمانى به خود: بدگمانى نسبت به خود، آن است که انسان همواره خود را در برابر انجام حقوق خدا و بندگانش مقصّر ببیند. 

3. زیان هاى بد اندیشى‏بدبینى، پیامدهاى طلوبى در زندگى فردى و اجتماعى انسان دارد که برخى در زیر مى‏ آید:

الف) آثار فردىاول مردم گریزى: زندگى اجتماعى بر اساس انس و الفت میان انسان ها و اعتماد متقابل است، اگر انسان ها به یکدیگر بدگمان شوند، اعتماد متقابل خدشه دار مى ‏شود و انس و الفت به تنفّر و دیگر گریزى مبدل مى‏ شود و فرد بدگمان از دیگران مى ‏گریزد، فاصله مى ‏گیرد و تنها مى ‏شود.دوم تباهى عبادت: بدگمانى به دیگران و ترتیب اثر دادن به آن، عبادت انسان را فاسد مى ‏کند و کوله ‏بارى از گناه براى انسان به ارمغان مى ‏آورد. 

سوم هلاکت: بدگمانى یکى از بیماری هاى خطرناک روحى است و شخص بدبین و بدگمان، همواره عذاب مى ‏کشد و آیینه دلش بر اثر افکار و خیال هاى باطل تیره شده و از این رهگذر سلامت خود را نیز با گذشت زمان از دست مى‏دهد و به واسطه یأس و ناامیدى ناشى از سوء ظن، خود را به هلاکت مى ‏رساند.ب) آثار اجتماعىاول عدم اعتماد متقابل: بدگمانى، روح اعتماد جمعى را خدشه دار کرده و امنیت ‏اجتماعى را از بین مى‏ برد، به گونه ای که هیچ کس به دیگرى اعتماد و اطمینان نمى ‏کند. افراد با دیده خیانتکار به هم مى ‏نگرند و از هم دیگر مى ‏گریزند.دوم فساد کارها و بر انگیختن دیگران بر شرارت ها: از جمله آثار بدگمانى این است که کارهاى شایسته به فساد کشانده شود؛ زیرا بدگمانى، بى اعتمادى پدید مى‏ آورد و بى اعتمادى، واکنش هاى منفى را در دیگران بر مى‏ انگیزد و به جاى انجام کارها از روى دلسوزى و علاقه، آنان را به برخوردهاى تصنّعى-براى جلب اعتماد- یا به کار شکنى، مشکل تراشى و پیچیده ساختن انجام کارها وادار مى ‏سازد. به عبارت دیگر؛ بدگمانى، انسان هاى قابل اعتماد و درستکار را به استفاده از روش هاى نادرست مى ‏کشاند.

5-بهترین روش درمان بدبینیبدبینی یکی ازمخرب‌ترین رفتارهایی است که بر تمام جوانب زندگی فرد بدبین تأثیر می‌گذارد و در رده اختلالات روانپزشکی به حساب می‌آید و نوعی اختلال شخصیت معرفی می‌شود که به طور افراطی و بیمارگونه افراد دارای این اختلال به همه جوانب و مسائل زندگی خود سوءظن و شک پیدا می‌کنند.افراد بدبین اغلب به وسواس فکری و عملی نیز مبتلا می‌شوند و مستعد اختلالات رفتاری دیگر هستند. این افراد ابتدا به رفتارهای همسر خود در زندگی مشترک شک می‌کنند و سوء ظن افراطی نسبت به همسر یکی از مشخصه‌های اصلی این بیماری به شمار می‌رود.یکی از مواردی که در طول زندگی مشترک این افراد، اطرافیان را آزار می‌دهد این است که به تعاملات اجتماعی همسر و فرزندان خود مشکوک می‌شوند تا جایی‌که به نحوه پوشش همسر خود ایراد می‌گیرند. در زندگی فردی و اجتماعی افراد بدبین مشکلات زیادی دیده می‌شود. تعاملات و روابط اجتماعی شان ضعیف است و همین امر موجب می‌شود تا تنها و منزوی شوند.

بهترین روش درمانی این است که تحت نظر روانشناس یا روانپزشک باشند و تحت دارو درمانی و رفتار درمانی قرار گیرند. این افراد اغلب از پذیرش بیماری خود امتناع می‌ورزند و در مراحل اولیه از ادامه درمان صرف نظر می‌کنند و همین امر موجب می‌شود تا بنیان خانواده و زندگی خانوادگی شان از هم پاشیده و در نهایت تصمیم به طلاق و جدایی بگیرند. بدبینی مانند آفتی است که تمام اعضای خانواده را مبتلا کرده و زمانی که به همه جوانب زندگی یک فرد نفوذ پیدا کند فرد بیمار آینده‌ای روشن را در مقابل خود نخواهد دید، بنابراین یکی از راهکارهای پیشنهادی این است که آنها را به درمان تشویق کنیم.بدبینی به عنوان بیماری شایع جوامع شرقی ، یک نوع اختلال شخصیت است که به واسطه آن فرد بطور بیمارگونه ‏ای نسبت به همسر خود ، رفتارهای او و روابطش دچار کج فهمی است. بدبینی مثل یک ویروس در تمام اعضای خانواده نفوذ می کند و فرزندان خانواده بدبین در آینده به این بیماری مبتلا خواهند شد.

آیا بدبینی در زندگی مشترک به هر شکل و میزانی محکوم است؟برای ریشه ‏یابی بدبینی و توضیح این بیماری در ابتدا باید تعریفی از شخصیت سالم ارائه دهیم. شخصیت سالم را کسی دارد که از انواع بیماری‏های روانی مقدار کمی داراست. به این معنی که کسی که شخصیت سالم دارد به موقع کم حرف ، برونگرا ، درونگرا ، بدبین و مضطرب است، ولی هیچکدام از این حالت‏ها بر دیگری غلبه نمی‏کند و جزو رفتارهای دائمش نیست. شخصیت سالم اضطراب دارد که به موقع سرقرارش برسد، بدبین است چرا که فورا به هر شخصی اعتماد نمی‏کند، درونگرا و کم حرف است چرا که ممکن است در مراسم عزاداری شرکت کرده باشد. برونگرا و شاد است چرا که در عروسی و جشن است.

نقش خانواده در بروز بدبینی در فرد به چه صورت است؟در یک خانواده که والدین آن بطور وراثتی مبتلا به بدبینی بوده باشند، اگر مسائل بدبینی و نگرش اطرافیان کودکی که در این محیط پرورش می‏یابد، مورد ارزیابی بررسی و اصلاح قرار نگیرد، باتوجه به عامل توارث و بودن در محیط متشنج و بیمارگونه شرایط برای بروز بدبینی بسیار مهیاست و فرزند یا فرزندان آن خانواده به آن مبتلا خواهند شد.

انسان‏های بدبین دارای چه ویژگی‏هایی هستند؟انسان‏های بدبین دارای شخصیت کنترل‏گر هستند. یعنی این که دائم همسر خود را چک می‏کنند و تمام حرکات ، رفتار و ارتباط ‏های او را زیر ذره ‏بین می‏گذارند و مدام در حال تست کردن لحظه به لحظه همسرشان هستند. آنها دچار تفکرات هزیانی هستند و در ذهنشان پازلی می‏ سازند که با تکمیل آن همسر محکوم خواهد شد. آنها خیلی زیرکانه و ماهرانه پازل را تکمیل می‏کنند و طوری استدلال می‏کنند که گاه برخی از درمانگران تازه کار را نیز به اشتباه می‏اندازند. معمولا افراد بدبین دارای ظاهری آراسته و در مسائل اخلاقی خیلی مبادی آداب هستند و گاه بدبینی‌شان را با اخلاقی بودن و متعصب بودن توجیه می‏کنند.

بدبینی پدر و مادر بر یکدیگر و تاثیر آن در فرزندانبدبینی در خانواده مثل ویروس است و سریع انتقال می‏ یابد. یعنی اگر مثلا پدر خانواده به مادر بدبین باشد، این بدبینی به پسر سرایت کرده و در دوره نوجوانی ابتدا نسبت به خواهر کوچکتر یا حتی بزرگترش بدبین است و در آینده به همسرش شکاک می‏شود. سقراط در یکی از کتاب‏هایش می‏گوید که وقتی به شرق سفرکردم، 2 بیماری را زیاد دیدم یکی بدبینی در مردان و وسواس در زن‏ها. بدبینی گاه به صورت یک ویژگی بارز دیده می‏شود، ولی در خیلی از موارد در متن بسیاری از بیماری‏های شایع روانی دیگر وجود دارد. مثل افسردگی یا اسکیزوفرنی.

آیا تعصب با بدبینی رابطه ‏ای دارد؟تعصب یعنی این که بطور کورکورانه نسبت به یک مطلب یا قضیه ‏ای اظهارنظر کنیم یا آن را باور کنیم. تعصب در واقع یک سری باورهای افراطی و بیمارگونه در رابطه با مطالب است که فرد جای هیچگونه نقد یا استدلال را برای خود یا دیگران نمی‏گذارد. او یک باور را به عنوان معیار یا ملاک محک قرار می‏دهد و اگر در باور بیمار گونه ‏اش چند آیتم باشد که او را به استدلال برساند، سریع نتیجه ‏گیری می‏کند.

برای نجات جوانان از این که در دام بدبینی گرفتار نشوند چه باید کرد؟ما باید برای جوانان شرایطی را فراهم کنیم که قبل از ازدواج معیارهای صحیح را بشناسند. به عبارت بهتر این که ما به جوان فرصتی بدهیم که ارزش و معیارهایی را که تاکنون پذیرفته است، بازنگری کند. تا معیارهایش با نرم و سلامت جامعه همخوانی پیدا کند و با مشاوره قبل از ازدواج و با روان‌درمانی و مشاوره به بازپروری ساختار فکری و باورهایش اقدام کنیم.

 

گردآوری: بخش روانشناسی بیتوته

منابع:

islamquest.net

salamatnews.comroshd.ir

 


مطالب برای زندگی بهتر

باز نشر مطالب بیتوته تنها با ذکر و آدرس سایت مجاز می باشد .

.

سوءظن در روابط خانواده را می توان در سه حیطه مورد بررسی قرار داد :

1- سوءظن و بدگمانی در روابط همسران: گاهی علاقه میان زن و شوهر به عاملی برای سوءظن تبدیل می شود. گاه افراد وقتی وارد زندگی مشترک می شوند، متوجه می شوند طرف مقابل از لحاظ سلیقه و نگرش با ذهنیت ایده آل آنها متفاوت است و این باعث ایجاد حس نفرت و بدبینی در افکار شخص مقابل می شود و با گذشت زمان به خیال پردازی و درون گرایی و سرانجام به گمان های ناروا و سوءظن می انجامد. نوع تربیت خانوادگی در تعیین مسیر زندگی مشترک نقش بسزایی دارد. اگر محیط خانوادگی پیش از ازدواج مثبت نگری، امنیت و حس اعتماد را در طول زندگی تقویت نکرده باشد و در الگوپذیری از پدر و مادر فقط به نکات منفی زندگی توجه شده باشد، زندگی مشترک چنین زوج هایی به بدگمانی ختم می شود. آنها پیوسته نکات منفی یکدیگر را می بینند. گاهی دخالت ها و حسادت های بیجا از سوی اطرافیان و خبرها و تحلیل های دروغین آنها، در ایجاد حس بدبینی و سوءظن همسران کاملاً موثرند.

2-  سوءظن والدین به فرزندان: در دوران نوجوانی و بلوغ که ثقل توجه نوجوانان در بیرون از خانواده شکل می گیرد، این امر منجر به هر چه شدن فاصله میان والدین و نوجوانان می شود و همین فاصله ها باعث می شود والدین، ناخواسته به رفتارهای فرزندان خود واکنش نشان دهند و به بدگمانی روی آورند. همین سوءظن میان والدین و فرزندان موجب اختلالات رفتاری از جمله سوءظن و بدبینی در بستر خانواده می شود.

3-  سوءظن فرزندان به والدین: در اثر همان فاصله به وجود آمده در دوران بلوغ، نوجوانان بسیاری از افکار، عقاید و رفتارهای والدین خود را نمی پذیرند، همچنین اگر فضای دوران کودکی فرزندان مبتنی بر عدم صداقت بین والدین باشد همین امر نوجوان را نسبت به والدینش بی اعتماد می کند و نتیجه آنکه سوءظن بین والدین و فرزندان متقابلاً و می شود.

روش درمان سوء ظن

● سوءظن چرا و چگونه به وجود می آید

به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر یا در برخی موارد به خاطر مخفی کردن واقعیت، سوءظن در خانواده و در روابط بین همسران حاصل می شود. از لحاظ علت شناختی، عوامل مختلفی در ایجاد بدبینی دخالت دارد. وجود فضای شک و تردید، ترس، تظاهر، بی اعتمادی، دروغگویی و زورگویی در خانواده و محیط از عوامل زمینه ساز این بیماری است. تجربه های ناخوشایند فردی، خانوادگی و اجتماعی می تواند در ایجاد بیماری نقش داشته باشد. ویژگی های ارثی و سرشتی و عوامل زیست شناختی نیز نقش مهمی در شکل گیری و بروز این بیماری دارد. همچنین استرس یکی از دلایل عمده سوءظن است، چرا که در پیشینه زندگی تمام کسانی که دچار سوءظن بیمار گونه هستند، زندگی پر فشار و استرسی دیده می شود. از طرفی با توجه به فرهنگ تاریخی ما ایرانی ها ما نمی توانیم مسائل و مشکلات و عقیده هایمان را به راحتی بیان کنیم، بنابراین به توجیه گری و فرافکنی می پردازیم و این باعث ایجاد برداشت های مختلف در افراد مقابل می شود.

سوءظن در خانواده ها گریبانگیر زنان و دختران است، چرا که به زعم بعضی خانواده ها آنها در معرض آسیب های اجتماعی قرار دارند. ابراز سوءظن خانواده نسبت به پسر خانواده با توجه به روحیات پسران در سنین جوانی باعث ایجاد درگیری و مشکلات عدیده در خانواده می شود. این در حالی است که سوءظن در خانواده نسبت به دختران کمتر به سرکشی آنها می انجامد و معمولاً دختران گوشه گیر و منزوی می شوند، بنابراین اگر سوءظن به رفتار یک پسر در خانواده باشد، کمتر ابراز می شود.

● سوءظن چه عواقبی دارد

بدبین از دیگران غمگین، خود خور و ناراحت است و به علت گمان های بدی که درباره اشخاص و پدیده ها دارد از همنشینی با دوسـتـان و رفـت و آمـدهـای مـفید اجتناب می ورزد و به تنهایی و عزلت تمایل دارد. شاید کار به جایی برسد که از همه کس و همه چیز هراس پیدا کند و هر تحرکی را از سوی هر کس به ضرر خود ببیند و چنین تصور کند که همگان کمر به نابودی و حذف او بـسـته اند. در چنین فضایی شاهد آن هستیم که بسیاری از معضلات خانوادگی از جمله طلاق با توجه به آمار به دست آمده و مشاهدات میدانی در دادگاه ها، از سوءظن نشات می گیرد.

● راه های درمان سوءظن

ارتباط کلامی خود با افراد خانواده را باید افزایش دهیم و موارد ابهامی را که در ذهن ما به عملکرد افراد خانواده به وجود آمده است، با گفت وگوی صحیح و خواستن توضیح از آنها برطرف کنیم. همچنین در قضاوت دیگران، بیش از آنکه به تحلیل های ذهنی خود تکیه کنیم به واقعیت های عینی و خارجی توجه کنیم و همواره به یافته های ذهنی خویش با سوءظن بنگریم، نه به رفتار دیگران.

● حرف آخر

شاهدیم افراد در جامعه کمتر از در اطمینان نسبت به یکدیگر وارد می شوند و این حقیقت ناشی از سوءظن افراد نسبت به یکدیگر است و این امر مطمئناً در خانواده ها نیز وجود دارد. این مساله باعث ایجاد مشکلات فراوانی در سطح اجتماع شده است و باعث ایجاد معضلات اجتماعی می شود. گاه سوءظن ها و تردیدها در خانواده ها نسبت به فرزندان باعث فرار فرزندان و طرد آنها از خانواده می شود و گاهی باعث جدایی زوج های جوان از یکدیگر، گاه بعضی از دوستی های عمیق از بین می رود. شاید بتوان گفت روانشناسان اجتماعی در تحلیل و ارزیابی این مساله، ضعیف عمل کرده اند و باید پیرامون مسائل فرهنگی در جامعه مان انرژی بیشتری صرف کرد و برای حل این رفتار درونی انسانی چاره ای اندیشید.

© تمامي حقوق براي موسسه السلطان علي بن موسي الرضا محفوظ است. 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *