خواص دارویی و گیاهی
Jump to navigation
اكنون ببینیم كه قرآن كریم دربارهی عمل منافی عفت چه نظری دارد، و حكم زنا در قرآن چیست؟
درآخرین سالی كه پیامبر در مكه بود، یعنی چندماهی پیش از هجرت به مدینه، آیهی تحریم زنا نازل گردید؛ و هشدار داده شد كه زنا «زشتكاری» و «بدروشی» است:
وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلاً [سورهی الإسراء، آیهی 32]
ترجمه: به زنا نزدیك مشوید كه آن همانا زشتكاری و بدترین راه بوده است.
اندكی پیش ازآن، دریك آیهی قرآن كریم كه در وصف مؤمنین آمده بود، زناكاری در كنار بتپرستی و آدمكشی نهاده شده، هشدار داده شده بود كه هركس زنا كند گناهكارِ شایستهی كیفر است:
وَالَّذِینَ لاَ یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلاَ یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَلاَ یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِكَ یَلْقَ أَثَامًا [سورهی الفرقان، آیهی 68]
ترجمه: كسانی كه با الله هیچ خدائی را نمیخوانند، و جانی كه الله محترم داشته است را جز بهحق نمیكشند، و زنا نمیكنند؛ و هركس چنان كند كیفر سختی [در قیامت] خواهد دید.
درسال هفتم یا هشتم هجری حكم مجازات زن و مرد زناكار در قرآن بهروشنی بیان شده گفته شد كه مجازات زن و مرد زناكار، یكصد تازیانه در ملأ عام است. و دردنبال این آیه، آیهی دیگری تصریح كرد كه ازدواج با زناكار بهكلی حرام است و هیچ مرد یا زنی نباید با زن یا مرد زناكار ازدواج كند.
الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ. الزَّانِی لاَ یَنكِحُ إلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِیَةُ لاَ یَنكِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ [سورهی النور، آیات 2- 3]
ترجمه: زن زناكار و مرد زناكار، به هركدامشان صد تازیانه بزنید، و اگر به الله و روز دیگر ایمان دارید نباید كه شما را نسبت به ایشان ترحمی بگیرد؛ و باید كه شكنجهشان را گروهی از مؤمنین نظاره كنند.
مرد زناكار بهجز با زن زناكار یا زن مشرك نكاح نمیكند، و زن زناكار را جز مرد زناكار یا مشرك نكاح نمیكند؛ این برای مؤمنین حرام است.
دربارهی زن شوهرداری كه مرتكب عمل منافی عفت شود، در قرآن تصریح شده كه شوهرش باید چهار گواه بیاورد كه عمل را به چشم دیدهاند، و آنوقت زن را درخانه نگاه دارد. و تأكید شد كه مرد و زنی كه مرتكب فحشاء میشوند باید مجازات بدنی بشوند، ولی اگر توبه كردند كسی حق ندارد مجازاتشان كند:
وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّى یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً. وَاللَّذَانِ یَأْتِیَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِیمًا [سورهی النساء، آیات 15- 16]
ترجمه: آنهائی از زنانتان كه مرتكب فحشاء میشوند چهار گواه ازخودتان بر آنها بگیرید. پس اگر گواهی دادند [كه عمل را به چشم دیدهاند] ایشان (یعنی زنان مرتكب فحشاء) را درخانه نگاه دارید تا ایشانرا مرگ برگیرد یا الله برایشان راهی ایجاد كند. و دوتنی كه مرتكب آن میشوند آزارشان بدهید؛ ولی اگر توبه كردند و اصلاح شدند دست از آنها بدارید كه الله توبهپذیر و مهربان است.حکم زنای زن شوهردار در قران
چنانكه میبینیم، درآخر این آیه گفته شده است كه كسی كه مرتكب فحشاء بشود، اگر پشیمان شود و ازكردهاش توبه كند، یعنی تصمیم بگیرد كه دیگر مرتكب چنان عملی نگردد، نباید مجازات بشود.
در یك آیهی قرآن نیز گفته شده كه چنانچه یك زنِ طلاقیافته كه هنوز درخانهی شوهر زندگی میكند مرتكب فحشاء شد و كسانی به چشم دیدند، شوهرش كه اورا طلاق داده حق دارد كه پیش از موعد مقررشده، ویرا از خانهاش بیرون كند (وَلاَ یَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ [سورهی الطلاق، آیهی 1])؛ ولی برای چنین زنی مجازات دیگری مقرر نشده است.
كیفر زناكار در حدیث و
پیامبر اكرم دوماه پیش از وفاتش، درخطبهی حجه الوداع- كه آخرین سخنرانی عمومی پیامبر است- مجازات زنان شوهرداری كه مرتكب عمل منافی عفت شوند را چنین مقرر كرد:
أما بعد: أیها الناس، فإن لكم على نسائكم حقاً، ولهن علیكم حقاً. لكم علیهن أن لا یوطئن فرشكم أحدا تكرهونه، وعلیهن أن لا یأتین بفاحشة مبینة. فإن فعلن فإن الله قد أذن لكم أن تهجروهن فی المضاجع وتضربوهن ضربا غیر مبرح. فإن انتهین فلهن رزقهن وكسوتهن بالمعروف.
ترجمه: ای مردم! شما را بر زنانتان حقی است و ایشان را بر شما حقی است. حق شما برآنها آنست كه بر گلیمتان كسی را كه اكراه داشته باشید راه ندهند، و برآنها است كه مرتكب فحشای قابل اثبات نشوند؛ اگر شدند الله به شما اجازه داده است كه بسترشان را ازخودتان دور كنید و بزنیدشان به نحوی كه آسیب جسمی نبینند. پس اگر دست برداشتند حق دارند كه روزی و رختشان را طبق عرف دریافت دارند.
این آخرین حكمی است كه پیامبر دربارهی زنان شوهرداری كه مرتكب زنا شوند صادر كرده است. پس ازاین سخنرانی، نزول وحی برای همیشه متوقف گردید؛ و دراینجا بود كه آخرین آیهی قرآن نازل شده تأكید كرد كه امروز دین اسلام به پایهی كمال رسیده است (الیَومِ اَكمَلتُ لَكُم دینَكُم). تنها حكمی كه برای زن شوهردارِ مرتكب خطای منافی عفت دراین سخنرانی مقرر شده آنست كه شوهرش باید به او فشار بیاورد تا دست از خطاكاری بردارد.
ما وقتی آیات قرآن و سخنان پیامبر اكرم دربارهی زنا و فحشاء را دركنار هم میگذاریم، و فرمان تحریم مطلق ازدواج با زناكار را یكبار دیگر ازنظر میگذرانیم، و درعین حال آن مجازاتهای خفیفی كه دربارهی ارتكاب به فحشای زنان شوهردار به بیان قرآن و زبان پیامبر اكرم مقرر شده است را دربرابر خودمان مینهیم، شاید به این نتیجه برسیم كه آن زناكارانی كه باید صد تازیانه بخورند و ازدواج كردن با آنها نیز حرام است، كسانیاند كه زنا را به حرفهشان تبدیل كردهاند، نه زن یا مردی كه خطائی ازاو سرزده باشد.
ولی اگر چنین است، پس حكم سنگسار كردن زناكار (رَجمِ زانی و زانیه) ازكجا آمده است؟ اكنون در همة كتابهای فقهی ما- از شیعه و سنی- تأكید میشود كه زن شوهردار یا مرد زنداری كه مرتكب زنا شد باید سنگسار گردد. فقهای ما میگویند كه سنگسار در زمان حیات پیامبر اكرم به دستور شخص پیامبر انجام گرفته و حكمی است كه پیامبر اكرم داده بوده و باید مثل هركدام از دیگراحكام اسلامی، تا دنیا باقی است بهقوتِ خودش باقی باشد؛ زیرا كه یكی از «حدود الله» (خط سرخ خدائی) است و نباید ازآن گذشت. این درحالی است كه حكم سنگسار در قرآن نیامده، بلكه سختترین مجازاتی كه قرآن برای زناكار مقرر كرده یكصد تازیانه درملأ عام است. در حدیث نیز از زبان پیامبر گفته نشده كه زناكار را باید سنگسار كرد. حكم سنگسار مبتنی بر چند روایت است كه دونسل بعد از وفات پیامبر اكرم، یعنی در زمان خلافت اموی، روایت كردهاند.
درسیره میخوانیم كه پس ازآنكه پیامبر اكرم و مؤمنین به مدینه هجرت كردند، اتفاق افتاد كه یك زن و مرد از یهودان مدینه مرتكب زنا شدند. یهودان به نزد پیامبر رفتند و گفتند تو كه ادعا میكنی آمدهای تا احكام تورات را اجرا كنی، اكنون بیان كن كه حكم تورات دربارهی زن و مرد زناكار چیست؟ پیامبر اكرم به «بیت المدراس» (مدرسهی دینی یهودان) رفت و از خاخامها خواست كه تورات را بیاورند و حكم زناكار را برایش بخوانند. ولی هركدام از خاخامها گفت حكم تورات آنست كه زن و مرد زناكار را باید وارونه بر خری سوار كنند و با روی سیاه در شهر بگردانند تا عبرت دیگران شوند. وقتی پیامبر به آنها سوگند داد كه تورات را بیاورند و حكم زناكار را بخوانند، خاخام جوانی به نام عبدالله ابن صوریا تورات را آورد و خواند و گفت: حكم زناكار در تورات آنست كه سنگسار شود. پیامبر اكرم گفت: من شایستهترین كس به اجرای حكم تورات هستم كه حكم خدا است؛ و دستور داد آن زن و مرد زناكار را سنگسار كردند. [سیره ابن هشام: 2 / 206- 207. تفسیر طبری: 4 / 572- 575]
این واقعه میتواند مربوط به سال اول یا دوم هجری بوده باشد. ولی البته در هیچجا گفته نشده كه آن زن و آن مرد از چه قبیله و از چه خاندانی بودند! فقط گفته شده یك زن و مرد یهودی كه مرتكب زنا شده بودند. عادت سیرهنویسان است كه وقتی دربارهی رخدادی سخن میگویند همهی شخصیتهای رخداد را با نام و نشان معرفی كنند؛ ولی در این داستان، هم مرد یهودی و هم زنِ یهودی، هردو مجهول الهویه ماندهاند.
احكامی كه قرآن برای زناكاران بیان كرد چندین سال بعد از این واقعه نازل گردید، و هچ سخنی از سنگسار به میان نیاورد.
در گزارشها از دومورد دیگر سنگسار در اواخر عمرِ پیامبر سخن رفته، كه هیچكدام مربوط بهكسی از مردم مدینه نبوده، بلكه هردو متعلق به دوتا از قبایل بدوی بیابانگرد است. یكی این دومورد را ضمن رخدادهای سال نهم هجری چنین نقل كردهاند:
«عبدالله ابن بریده از پدرش روایت كرده كه من نزد پیامبر نشسته بودم؛ یك زن از قبیلهی بنیغامد آمد و گفت: یا نبی الله من زنا كردهام و ازتو میخواهم كه تطهیرم كنی. پیامبر بهاو گفت: بهخانهات برگرد. روز دیگر باز آمد و نزد او بهزنا اعتراف كرده گفت: یا رسول الله من زنا كردهام و میخواهم كه تطهیرم كنی. پیامبر بهاو گفت: بهخانهات برگرد. چون روز دیگر شد باز هم آمد و نزد او بهزنا اعتراف كرده گفت: یا نبی الله مرا تطهیر كن. شاید میخواهی همانگونه كه ماعز ابن مالك را دست بهسر كردی مرا دست بهسر كنی. بهخدا سوگند كه من حاملهام. پیامبر بهاو گفت برگرد تا وقتی كه بچهات را بزایی. چون زایید پسربچه را درآغوش گرفته آمد و گفت: یا نبی الله آنك زاییدهام. گفت: برو بهاو شیر بده تا اورا از شیر برگیری. چون اورا از شیر برگرفت پسربچه را در حالی كه پارهنانی دردست داشت بهنزد پیامبر برد و گفت: یا نبی الله آنك اورا از شیر گرفتهام. پس پیامبر آن پسربچه را بهیكی از مسلمانان سپرد و دستور داد تا گودالی برای زن كندند و اورا تا سینه در گودال ایستاندند، و بهمردم دستور داد تا اورا سنگسار كردند». [منتظم ابن الجوزی: 3 / 374]
مورد دوم كه مربوط بهمردی از قبیلهی بدوی بنیاسلم بوده اینگونه نوشتهاند:
«از ابوسعید [خدری] روایت شده كه مردی از اسلم بهنام ماعز ابن مالك بهنزد پیامبر آمد و گفت: مرتكب فحشاء شدهام؛ مرا كیفر بده. پیامبر چندینبار اورا بیرون كرد. سپس از قومش جویا شد. گفتند: فكر نمیكنیم كه او چیزیش باشد، ولی كاری كرده است و میبیند كه جز با كیفردیدن ازآن بیرون نخواهد شد. بازهم بهنزد پیامبر برگشت. پس بهما فرمود كه سنگسارش كنیم. اورا به بقیع فَرقَد بردیم. نه دستش را بستیم و نه برایش گودال كندیم. استخوان و كلوخ و خُرده سفال بهاو افكندیم. پا بهگریز نهاد و بهدنبالش دودییم، تا بهكنارهی حَرّه رسید و ایستاد. با سنگریزههای حره بهاو سنگ پراندیم، تا خاموش شد». [صحیح مسلم: حدیث 1694]
و درحدیث دیگری از روایت «بریده» چنین نوشتهاند:
«ماعز ابن مالك بهنزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله مرا تطهیر كن. گفت: تورا چه شده است! برگرد و از الله آمرزش بطلب و به درگاهش توبه كن. او رفت و باز برگشت و گفت: یا رسول الله مرا تطهیر كن. پیامبر گفت: تورا چه شده است! برگرد و از الله آمرزش بطلب و بهدرگاهش توبه كن». باز رفت و باز برگشت و گفت: یا رسول الله مرا تطهیر كن. باز هم پیامبر مثل دفعهی قبل بهاو گفت. چهارمینبار كه آمد و همان حرف را تكرار كرد، پیامبر گفت: برای چه تورا تطهیر كنم؟. گفت: برای زنا. پیامبر پرسید: آیا دیوانگی دارد؟. بهاو پاسخ دادند كه دیوانگی ندارد. پرسید: آیا خمر ننوشیده است؟ مردی برخاست و دهانش را بویید، و بوی خمر ازاو نَشَمید. رسول الله گفت: آیا زنا كردهای؟ گفت: آری. پس فرمود اورا سنگسار كردند». [صحیح مسلم: حدیث 1695]
دربارهی توجه پیامبر بهحفظ خانواده و جلوگیری از پاشیدگیش درصورت خطاكاریِ زن، دستكم یك مورد را ضمن سخن ازجنگ خیبر میبینیم. نوشتهاند كه پیامبر درراه بازگشت پیروزمندانهاش ازخیبر درمنزلی نزدیك مدینه در همراهانش ندا زده گفت: پس از نماز عشاء سرزده وارد خانههایتان مشوید. یكی از اصحاب پیامبر بهاین دستور عمل نكرد و شبانه سرزده وارد خانهاش شد و چیزی را دید كه دلش نمیخواست ببیند؛ یعنی زنش را با مردی دیگر هماغوش دید. اینرا مردم شنیدند، ولی او چونكه زنش را دوست میداشت و ازاو دارای اولاد بود، نه اورا طلاق داد و نه تنبیهش كرد. [البدایه والنهایه: 2 / 608]
همچنین در حدیثی آمده كه كسی بهنزد پیامبر شكایت برد كه زنش را در خانهاش با مردی گرفته است. پیامبر گفت: گواه بیاور. مرد گفت: یا رسول الله! آیا كسیكه در خانهاش ببیند كه مردی برروی زنش خفته است باید برود و دنبال گواه بگردد؟ پیامبر گفت: یا گواه بیاور یا كمرت را برای تازیانه آماده كن. [صحیح بخاری: حدیث شمارهی 2671]
یك گزارش صریح و روشن در دست است كه نشان میدهد در اواخر خلافت عمر ابن خطاب برسرِ اینكه آیا باید زناكار را سنگسار كرد یا نكرد اتفاقِ نظر وجود نداشته، و كسانی معتقد بودهاند كه چون حكم سنگسار در قرآن نیامده، پس در اسلام سنگسار وجود ندارد.
از عبدالله ابن عباس روایت شده كه عمر در مسجد پیامبر سخنرانی كرده چنین گفت:
«اما بعد! من امروز میخواهم چیزی را بهشما بگویم كه گفتنش برمن واجب است؛ و نمیدانم، شاید اینرا هنگامی میگویم كه مرگم نزدیك شده است. هركس آنرا دریافت و درك كرد باید بگیرد و تا هرجا كه شترش برود آنرا برساند. و اگر كسی آنرا درك نكرد هیچكس حق ندارد كه پشت سر من دروغ بسازد. الله تعالی محمد را برگزید و كتاب را براو فروفرستاد، و ازجملهی چیزهائی كه براو نازل شد آیهی سنگسار بود. ما آنرا خواندیم و درك كردیم. پیامبر سنگسار كرد و ما نیز بعد ازاو سنگسار كردیم. میترسم كه اگر مدتی برمردم بگذرد كسی بگوید: والله ما [حكم] سنگسار را در كتاب الله نمییابیم؛ و بهآن وسیله با ازدست نهادن یك فریضه كه الله نازل كرده بوده است گمراه گردند. [حكم] سنگسار در كتاب الله برای زنان و مردان همسرداری مقرر شده است كه زنا كرده باشند و كسانی گواهی دهند، یا خودشان اعتراف كنند، یا حاملگی پدیدار شود». [سیره ابن هشام: 4 / 309]
چنانكه میبینیم، عمر دراینجا، درواقع درصدد توجیه حكمی است كه خودش برای زنان و مردانِ همسردارِِ زناكار صادر كرده بوده و حتما با مخالفت كسانی از اصحاب پیامبر مواجه شده بوده است. ولی آیا بهراستی چنین آیهئی در قرآن وجود داشته و كسی جز عمر ازآن خبر نداشته است؟ این پرسش هیچگاه پاسخی نخواهد یافت.
بالاتر دیدیم كه قرآن كریم مقرر كرد كه برای اثبات وقوع زنا باید چهارنفر گواهی بدهند كه عمل را به چشم دیدهاند. اینكه عمل را چگونه باید به چشم دیده باشند، یك داستان دیگر كه مربوط به عمر ابن خطاب است بیان میدارد:
مغیره ابن شعبه (از اصحاب پیامبر) درسال 17 هجری بعنوان فرمانده جهادگران مسلمان در محل تجمع قبایل جهادگر در جائی كه به زودی پادگانشهر بصره شد، مستقر بود. او با زنی از قبیلهی بنیهلال به نام ام جمیل رابطهی نامشروع داشت. شوهر این زن مردی از ثقیف (همقبیلهی مغیره) به نام حجاج ابن عتیك بود. چهار برادرِ جوان به نامهای شِبل و نافع و زیاد و ابوبكره (فرزندانِ نومسلمانِ یك روسپی معروف حجاز به نامِ سُمَیّه) كه همسایهی مغیره بودند از این موضوع بو بردند و دركمین نشستند تا او به خانهی مورد نظر- كه یك كپر بود- وارد شد. پس در حالیكه مغیره و زن هردو برهنه شده بودند و مغیره برشكم زن خفته با او درآمیخته بود بهآنان نگریستند تا بتوانند طبق حكم قرآن برضد او گواهی بدهند. آنها موضوع را برای عمر گزارش فرستادند. ابوموسا اشعری را عمر به جای او به فرماندهی نیروهای منطقه فرستاد، و به او دستور داد كه مغیره و گواهان را به مدینه بفرستد؛ و به مغیره نوشت: «خبر بسیار بزرگی دربارهات شنیدهام؛ اینك ابوموسا را بعنوان فرمانده میفرستم؛ مسئولیتت را به او واگذار و بشتاب».
عمر درمدینه در حضور مغیره از شاهدانی كه واقعه را به او گزارش كرده بودند یكییكی جداگانه تحقیق و پرسش كرد. نافع گفت: «من به چشم خود دیدم كه مغیره برشكم زن خفته بود و میل در او فرومیكرد؛ و دیدم كه میل او همچون میل سرمهدان كه در سرمهدان كنند و ازآن بر كشند فرومیرفت و خارج میشد». شبل و ابوبكره نیز چنین اقوالی را تكرار كردند. چون نوبت به شهادت برادر چهارمشان «زیاد» رسید و او از در وارد شد، عمر تا اورا دید گفت: «چهرهئی را مینگرم كه امیدوارم گواهیش سبب نشود یكی از اصحاب رسول الله سنگسار و بدنام گردد». و چون ازاو پرسید كه چه دیده است، زیاد گفت: «من منظر قبیحی دیدم و نفسهای تندی شنیدم ولی میل را ندیدم كه به داخل سرمهدان فرورود و ازآن بیرون آید».
چونكه زیاد ندیده بود كه میل در سرمهدان فروبرود و ازآن برآید، شرط اصلیِ گواهی زنا تحقق نیافت و مغیره از مجازات رَست. سه برادر دیگر متهم به گواهی ناحق بقصد بیآبرو كردن یك مسلمان شدند و عمر دستور داد به هركدامشان هشتاد تازیانه زدند. [انساب الاشراف بلاذری: 10 / 387- 388. فتوح البلدان 335- 336. وفیات الاعیان: 5 / 311- 313. همچنین بنگرید: تاریخ یعقوبی: 2 / 146. تاریخ طبری: 2 / 492- 494]
كیفر زناكار در
از امام جعفر صادق روایت شده كه در تفسیر حكم تحریم ازدواج با زناكار كه در قرآن امده، چنین گفته است: «اگر كسی زنا كند و سپس توبه كند، هرجا دلش خواست میتواند ازدواج كند» [الكافی، جلد 5 ، باب الزانی والزانیه، حدیث 6[
درحدیث دیگری در تفسیر حكم تحریم ازدواج با زناكار از زبان امام جعفرر صادق چنین گفته شده است: «اینها مربوط به زنهای مشهور به زنا و مردان مشهور به زنا است كه زنا میكردند و شهرت داشتند و شناخته شده بودند و مردم اكنون درآن خانه هستند. هركس حدِ زنا براو اقامه شده باشد یا متهم به زنا باشد كسی نباید با او مناكحه كند تا توبهاش معلوم گردد.»
هرکی میخواد بکنه صیغه کنه
خیلی کار سختیه؟!!
سوره نور همه چیزو توضیح داده
فک کنم بعضی از دوستان تجاوز رو از زنا تفکیک نکردن.
شاید
آره شاید توبه کنه من الان یک سال نیمه نمیزنم پس شتید کسی که توبه میکنه واقعا توبه کنه
آقا حالتونو بکنین ولی زنا نکنین
این پسره تو عکس…دستبندو زدن کجاش؟ دماغش؟ دهنش؟ 😐
کاش همون اول اون …قطع بشه که کسی به زنا رو نیاره
البته يه شرايطى واسه اثبات زنا گذاشته شده كه خيلى سخته،تاكيد شرع به حفظ ابروى افراد و توبه قبل مجازاته،جز موردى كه زن شوهردار باشه كه كارى به شرع ندارم ولى ته نامرديه
چنانكه میبینیم، درآخر این آیه گفته شده است كه كسی كه مرتكب فحشاء بشود، اگر پشیمان شود و ازكردهاش توبه كند، یعنی تصمیم بگیرد كه دیگر مرتكب چنان عملی نگردد، نباید مجازات بشود.
در اسلام، به رابطه جنسی مقعدی یا مهبلی با شرایط خاص حقوقی رابطه جنسی میان زن و مرد بدون وجود رابطه ازدواج میان آنها زنا گفته میشود. مردی که مرتکب زنا شدهاست را «زانی»، و زن زناکار را «زانیه» میخوانند.
زنا به نزدیکی بین زن و مرد (شامل آمیزش جنسی مهبلی و مقعدی) در شرایط تأهلی برای یک یا طرفین رابطه اطلاق میشود. یعنی آلت مرد در آلت زن داخل گردد و دخول هم به مقدار ختنهگاه صورت بگیرد. اگر نزدیکی و دخول صورت نگیرد، به آن زنا نمیگویند؛ بنابراین هر چند لمس یا دیدن بدن دختر نامحرم، حرام است اما حکم زنا را ندارد و حد زنا جاری نمیشود.[۱]
در قرآن نیز آیاتی وجود دارند کهشان نزول آنها دربارهٔ تحریم زنا میباشد.
خداوند در قران فرموده به زنا نزدیک نشوید که خطرناک و حرام است.
زنا دارای موارد مختلفی است که برای هر کدام از آنها کیفرها و حدود جداگانهای در اسلام وجود دارد.
زنا با محارم به معنای آن است که مثلاً یک مرد با یکی از زنهایی که جزو محارم نَسَبی وی هستند و ازدواج کردن با آنان ممنوع (حرام) است، زنا کند. محارم نسبی مانند: مادر، خواهر، دختر، دختر خواهر، دختر برادر، عمه یا خاله.
حکم زنای زن شوهردار در قران
مجازات زنای با محارم: کیفر آن بنابر نظر بعضی از فقها اعدام است، ولی مفاد بعضی از روایات این است که با شمشیر یک ضربه به گردن او بزنند و اگر زنده ماند او را در حبس نگه دارند تا بمیرد، و احوط رعایت این دستور است. حکم اعدام در زنا با زنانی که بواسطه شیر خوردن محرم شدهاند یا به سبب ازدواج محرم شدهاند – مانند مادر زن – محل اشکال است، ولی نسبت به زن پدر جاری است. همچنین در این حکم فرقی نمیکند که مرد زناکننده مجرد باشد یا متأهل.
در زنای با محارم، در صورتی که زن به انجام عمل زنا راضی بوده، آن زن نیز اعدام میشود.[نیازمند منبع]
زنای به عنف به معنای آن است که مثلاً زنی به عمل زنا راضی نباشد و مرد با زور و ارعاب و تهدید با او زنا کند.
مجازات زنای به عنف: کیفر آن برای مرد زناکننده «اعدام» است، هرچند احوط آن است که یک شمشیر به گردن او بزنند، گرچه نمیرد.
زنای محصنه به معنای آن است که شخص زناکننده دارای همسر دائمی باشد به گونهای که هرگاه بخواهد با همسر خود نزدیکی کند مانعی در کار نباشد و با این حال تن به زنا داده باشد. به زبان سادهتر اگر یک زن متأهل زنا کند، به زنای آن شخص زنای محصنه گفته میشود و اگر زانی مرد باشد زنای محصن گفته میشود.
مجازات زنای محصن در مورد چه مرد و چه زن زناکاری که متأهل است، اگر پیر است ابتدا یکصد ضربه شلاق و سپس سنگسار است، و اگر جوان است فقط او را سنگسار میکنند و بنابر احتیاط واجب شلاق نزنند، اگر فردی که متأهل است و همسرش در او در اختیار اوست اما هنوز با او زناشویی نکرده، اگر زنا کند او را صد ضربه شلاق میزنند و سر او را هم میتراشند و به مدت یکسال او را از شهرش تبعید میکنند؛ ولی برای زن زنا کار حکم تراشیدن سر و تبعید جاری نمیشود.
به زنایی گفته میشود که شخص زناکار (زن یا مرد) فاقد همسر و مجرد باشد و به اختیار خود زنا کرده باشد. به زبان سادهتر به زنای شخص مجرد، زنای غیر محصنه گفته میشود.
مجازات زنای غیر محصنه در این نوع از زنا، کیفر شخص زناکار درمرتبه اول یکصد ضربه شلاق است، و اگر سه مرتبه زنا کند و در هر مرتبه حد خورده باشد، کیفر او در مرتبه چهارم اعدام است. مرد را در حالی شلاق میزنند که ایستاده باشد، و نباید ضربات شلاق بر سر و صورت و عورت او وارد شود. اگر مرد را هنگام زنا برهنه یافتهاند، جز عورت بقیه بدن او باید برهنه باشد و اگر با لباس یافتهاند بنابر احتیاط به هر نحو که او را یافتهاند شلاق خواهد خورد. زن را در حالی شلاق میزنند که نشسته باشد و بدن او با لباس پوشیده باشد، و از شلاق زدن به سر و صورت او خود داری نمایند.
در اسلام بهطور کلی دو راه برای اثبات زنا وجود دارد
اگر چنانچه زنای محصنه یک شخص بهوسیله هر یک از راههای فوق ثابت شود، آنگاه مجازات سنگسار در حق شخص زنا کار، با توجه به اینکه زنای وی بهوسیله کدامیک از راههای فوق ثابت شده باشد متفاوت خواهد بود.
سوره نساء’آیات ۱۵٬۱۶٬۲۲٬۲۴٬۲۵،
﴿وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۱۵)
و از زنان شما کسانی که مرتکب زنا میشوند چهار نفر از مسلمانان به عنوان شاهد بر آنان بطلبید پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانهها (ی خود) نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی برای آنان قرار دهد.
﴿وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا ۖ فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۱۶)
و از میان شما آن دو تن را که مرتکب زشتکاری میشوند آزارشان دهید پس اگر توبه کردند و درستکار شدند از آنان صرفنظر کنید زیرا خداوند توبهپذیر مهربان است.
﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۚ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۲۲)
و با زنانی که پدرانتان به ازدواج خود درآوردهاند نکاح مکنید مگر آنچه که پیشتر رخ داده است چرا که آن زشتکاری و [مایه] دشمنی و بد راهی بودهاست.
﴿وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۖ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ ۚ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۲۴)
و زنان شوهردار [نیز بر شما حرام شده است] به استثنای زنانی که مالک آنان شدهاید [این] فریضه الهی است که بر شما مقرر گردیده است و غیر از این [زنان نامبرده] برای شما حلال است که [زنان دیگر را] به وسیله اموال خود طلب کنید در صورتی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید و زنانی را که متعه کردهاید مهرشان را به عنوان فریضهای به آنان بدهید و بر شما گناهی نیست که پس از مقرر با یکدیگر توافق کنید مسلماً خداوند دانای حکیم است
﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ ۚ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ۚ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ ۚ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۲۵)
و هر کس از شما از نظر مالی نمیتواند زنان [آزاد] پاکدامن با ایمان را به همسری [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما که مالک آنان هستید [ازدواج کند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسری [خود] درآورید و مهرشان را بهطور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار و دوستگیران پنهانی نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمی از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویی با کنیزان] برای کسی از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.
سوره مائده آیه ۵،
﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾(سورهٔ مائده-آیهٔ ۵)
امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده؛ و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است؛ و طعام شما برای آنها حلال؛ و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند؛ هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید؛ و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه میگردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.
سوره اسراء آیه ۳۲،
﴿وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا﴾(سورهٔ اسراء-آیهٔ ۳۲)
و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است!
در تفسیر نمونه این آیه اینطور تفسیر شدهاست: میگوید به این عمل نزدیک هم نشوید، و اشاره به این است که آلودگی به زنا غالباً مقدماتی دارد که انسان را تدریجاً به آن نزدیک میکند.[۲]
همچنین در تفسیر المیزان اینطور آمدهاست: این آیه از زنا نهی میکند و در حرمت آن مبالغه کردهاست چرا که این عمل فاحشه است، و زشتی و فحش آن صفت لا ینفک و جدایی ناپذیر آن است، بهطوریکه در هیچ فرضی از آن جدا نمیشود، و با تعلیل وَ ساءَ سَبِیلًا فهماند که این روش، روش زشتی است که به فساد جامعه، آن هم فساد همه شئون اجتماع منجر میشود، و به کلی نظام اجتماع را مختل میکند.[۳]
سوره نور آیات ۲٬۳٬۸
﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾(سورهٔ نور-آیهٔ ۲)
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند!
﴿الزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾(سورهٔ نور-آیهٔ ۳)
مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند؛ و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمیآورد؛ و این کار بر مؤمنان حرام شده است!
و سوره فرقان آیه ۶۸،
حکم زنای زن شوهردار در قران
﴿وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا﴾(سورهٔ فرقان-آیهٔ ۶۸)
و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند؛ و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمیکشند؛ و زنا نمیکنند؛ و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید!
در فرقهها و مذاهب مختلف اسلامی احادیث و روایات بسیاری در باب تحریم زنا و آثار سوء زنا بر جامعه وجود دارد .
در قرآن، سوره نور، آیات ۲ الی ۹، در بارهٔ مجازات زناکار و شرایط اثبات گناه و شرایط اثبات بی گناهی، مطالبی بیان شدهاست:
به هر زن زناکار و مرد زناکاری صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید در [کار] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزی نکنید و باید گروهی از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند (۲) مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار جز مرد زناکار یا مشرک را به زنی نگیرد و بر مؤمنان این [امر] حرام گردیدهاست (۳) و کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار میدهند سپس چهار گواه نمیآورند هشتاد تازیانه به آنان بزنید و هیچگاه شهادتی از آنها نپذیرید و اینانند که خود فاسقند (۴) مگر کسانی که بعد از آن [بهتان] توبه کرده و به صلاح آمده باشند که خدا البته آمرزنده مهربان است (۵) و کسانی که به همسران خود نسبت زنا میدهند و جز خودشان گواهانی [دیگر] ندارند هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعاً از راستگویان است (۶) و [گواهی در دفعه] پنجم این است که [شوهر بگوید] لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد (۷) و از [زن] کیفر ساقط میشود در صورتی که چهار بار به خدا سوگند یاد کند که [شوهر] او جدا از دروغگویان است (۸) و [گواهی] پنجم آنکه خشم خدا بر او باد اگر [شوهرش] از راستگویان باشد (۹)[۴]
پرونده زنا با محارم فریتزل
www.irantarikh.com
تاريخوفرهنگايرانزمين
بازخواني
حكم
مجازات مرتكبان زنا و فحشاء در قرآن و
سنت
به
بهانهی انتشار خبرِ اعدامِ دختر
مازندرانی
به اتهام ارتكاب عمل منافی عفت
حکم زنای زن شوهردار در قران
در
خبرها آمده كه يك دختر اهل نكاي
مازندران، به جرم «عمل منافي عفت»،
محكوم به اعدام گشته و برفراز جرثقيل
به طناب دار آويخته شده و خفه كرده شده،
و گويا مجري حكم نيز شخص قاضي بوده است.
اين خبر تا چه حد ميتواند صحت داشته
باشد؟ من نميدانم. ولي باوركردنِ چنين
خبري براي ما دشوار است؛ زيرا در
نظامي كه ناظر دستگاه قضائيش شرع
اسلام باشد، يك فقيه آشنا به احكام
شرعي هيچگاه و درهيچ صورتي و تحت هيچ
فشاري حكم اعدام دختري كه يكبار
مرتكب خطاي «منافي عفت» شده باشد را
نخواهد داد.
پيش ازآنكه وارد مبحث شوم، شايسته است
توضيح بدهم كه مقصود از عبارت «منافي
عفت» دراينجا عملي است كه در بيانِ
قرآني، «فحشاء» و «فاحشه» و «سِفاح» و
«زنا» گفته ميشود.
حكم زناكار در قرآن
اكنون ببينيم كه قرآن كريم دربارهي
عمل منافي عفت چه نظري دارد، و حكم زنا
در قرآن چيست؟
درآخرين سالي كه پيامبر در مكه بود،
يعني چندماهي پيش از هجرت به مدينه،
آيهي تحريم زنا نازل گرديد؛ و هشدار
داده شد كه زنا «زشتكاري» و «بدروشي»
است:
وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَى إِنَّهُ
كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلاً [سورهي
الإسراء، آيهي 32]
ترجمه: به زنا نزديك مشويد كه آن همانا
زشتكاري و بدترين راه بوده است.
اندكي پيش ازآن، دريك آيهي قرآن
كريم كه در وصف مؤمنين آمده بود،
زناكاري در كنار بتپرستي و آدمكشي
نهاده شده، هشدار داده شده بود كه
هركس زنا كند گناهكارِ شايستهي كيفر
است:
وَالَّذِينَ لاَ يَدْعُونَ مَعَ
اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلاَ
يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي
حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ
وَلاَ يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ
ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا [سورهي
الفرقان، آيهي 68]
ترجمه: كساني كه با الله هيچ خدائي را
نميخوانند، و جاني كه الله محترم
داشته است را جز بهحق نميكشند، و زنا
نميكنند؛ و هركس چنان كند كيفر سختي [در
قيامت] خواهد ديد.
درسال هفتم يا هشتم هجري حكم مجازات
زن و مرد زناكار در قرآن بهروشني
بيان شده گفته شد كه مجازات زن و مرد
زناكار، يكصد تازيانه در ملأ عام است.
و دردنبال اين آيه، آيهي ديگري
تصريح كرد كه ازدواج با زناكار بهكلي
حرام است و هيچ مرد يا زني نبايد با زن
يا مرد زناكار ازدواج كند.
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي
فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ
مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ
تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي
دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ
الآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا
طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ.
الزَّانِي لاَ يَنكِحُ إلاَّ
زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً
وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَا إِلاَّ
زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ
عَلَى الْمُؤْمِنِينَ [سورهي النور،
آيات 2- 3]
ترجمه: زن زناكار و مرد زناكار، به
هركدامشان صد تازيانه بزنيد، و اگر به
الله و روز ديگر ايمان داريد نبايد كه
شما را نسبت به ايشان ترحمي بگيرد؛ و
بايد كه شكنجهشان را گروهي از
مؤمنين نظاره كنند.
مرد زناكار بهجز با زن زناكار يا زن
مشرك نكاح نميكند، و زن زناكار را جز
مرد زناكار يا مشرك نكاح نميكند؛ اين
براي مؤمنين حرام است.
دربارهي زن شوهرداري كه مرتكب عمل
منافي عفت شود، در قرآن تصريح شده كه
شوهرش بايد چهار گواه بياورد كه عمل
را به چشم ديدهاند، و آنوقت زن را
درخانه نگاه دارد. و تأكيد شد كه مرد و
زني كه مرتكب فحشاء ميشوند بايد
مجازات بدني بشوند، ولي اگر توبه
كردند كسي حق ندارد مجازاتشان كند:
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ
مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا
عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ
فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ
فِي الْبُيُوتِ حَتَّى
يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ
يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً.
وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا
مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا
وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا
إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا
رَحِيمًا [سورهي النساء، آيات 15- 16]
ترجمه: آنهائي از زنانتان كه مرتكب
فحشاء ميشوند چهار گواه ازخودتان بر
آنها بگيريد. پس اگر گواهي دادند [كه
عمل را به چشم ديدهاند] ايشان (يعني
زنان مرتكب فحشاء) را درخانه نگاه
داريد تا ايشانرا مرگ برگيرد يا
الله برايشان راهي ايجاد كند. و دوتني
كه مرتكب آن ميشوند آزارشان بدهيد؛
ولي اگر توبه كردند و اصلاح شدند دست
از آنها بداريد كه الله توبهپذير و
مهربان است.
چنانكه ميبينيم، درآخر اين آيه گفته
شده است كه كسي كه مرتكب فحشاء بشود،
اگر پشيمان شود و ازكردهاش توبه كند،
يعني تصميم بگيرد كه ديگر مرتكب چنان
عملي نگردد، نبايد مجازات بشود.
در يك آيهي قرآن نيز گفته شده كه
چنانچه يك زنِ طلاقيافته كه هنوز
درخانهي شوهر زندگي ميكند مرتكب
فحشاء شد و كساني به چشم ديدند، شوهرش
كه اورا طلاق داده حق دارد كه پيش از
موعد مقررشده، ويرا از خانهاش بيرون
كند (وَلاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ
يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ [سورهي
الطلاق، آيهي 1])؛ ولي براي چنين زني
مجازات ديگري مقرر نشده است.
كيفر زناكار در حديث
و سيره:
پيامبر اكرم دوماه پيش از وفاتش،
درخطبهي حجه الوداع- كه آخرين
سخنراني عمومي پيامبر است- مجازات
زنان شوهرداري كه مرتكب عمل منافي عفت
شوند را چنين مقرر كرد:
أما بعد: أيها الناس، فإن لكم على
نسائكم حقاً، ولهن عليكم
حقاً.
لكم عليهن أن لا يوطئن فرشكم أحدا
تكرهونه، وعليهن أن لا يأتين بفاحشة
مبينة.
فإن فعلن فإن الله قد أذن لكم أن
تهجروهن في المضاجع وتضربوهن ضربا
غير
مبرح.
فإن انتهين فلهن رزقهن وكسوتهن
بالمعروف.
ترجمه: اي مردم! شما را بر زنانتان حقي
است و ايشان را بر شما حقي است. حق شما
برآنها آنست كه بر گليمتان كسي را كه
اكراه داشته باشيد راه ندهند، و
برآنها است كه مرتكب فحشاي قابل اثبات
نشوند؛ اگر شدند الله به شما اجازه
داده است كه بسترشان را ازخودتان دور
كنيد و بزنيدشان به نحوي كه آسيب جسمي
نبينند. پس اگر دست برداشتند حق دارند
كه روزي و رختشان را طبق عرف دريافت
دارند.
اين آخرين حكمي است كه پيامبر دربارهي
زنان شوهرداري كه مرتكب زنا شوند صادر
كرده است. پس ازاين سخنراني، نزول وحي
براي هميشه متوقف گرديد؛ و دراينجا
بود كه آخرين آيهي قرآن نازل شده
تأكيد كرد كه امروز دين اسلام به پايهي
كمال رسيده است (اليَومِ اَكمَلتُ
لَكُم دينَكُم). تنها حكمي كه براي زن
شوهردارِ مرتكب خطاي منافي عفت دراين
سخنراني مقرر شده آنست كه شوهرش بايد
به او فشار بياورد تا دست از خطاكاري
بردارد.
ما وقتي آيات قرآن و سخنان پيامبر
اكرم دربارهي زنا و فحشاء را دركنار
هم ميگذاريم، و فرمان تحريم مطلق
ازدواج با زناكار را يكبار ديگر ازنظر
ميگذرانيم، و درعين حال آن مجازاتهاي
خفيفي كه دربارهي ارتكاب به فحشاي
زنان شوهردار به بيان قرآن و زبان
پيامبر اكرم مقرر شده است را دربرابر
خودمان مينهيم، شايد به اين نتيجه
برسيم كه آن زناكاراني كه بايد صد
تازيانه بخورند و ازدواج كردن با آنها
نيز حرام است، كسانياند كه زنا را به
حرفهشان تبديل كردهاند، نه زن يا
مردي كه خطائي ازاو سرزده باشد.
ولي اگر چنين است، پس حكم سنگسار كردن
زناكار (رَجمِ زاني و زانيه) ازكجا
آمده است؟ اكنون در همة كتابهاي فقهي
ما- از شيعه و سني- تأكيد ميشود كه زن
شوهردار يا مرد زنداري كه مرتكب زنا
شد بايد سنگسار گردد. فقهاي ما
ميگويند كه سنگسار در زمان حيات
پيامبر اكرم به دستور شخص پيامبر
انجام گرفته و حكمي است كه پيامبر
اكرم داده بوده و بايد مثل هركدام از
ديگراحكام اسلامي، تا دنيا باقي است
بهقوتِ خودش باقي باشد؛ زيرا كه يكي
از «حدود الله» (خط سرخ خدائي) است و
نبايد ازآن گذشت. اين درحالي است كه
حكم سنگسار در قرآن نيامده، بلكه سختترين
مجازاتي كه قرآن براي زناكار مقرر
كرده يكصد تازيانه درملأ عام است. در
حديث نيز از زبان پيامبر گفته نشده كه
زناكار را بايد سنگسار كرد. حكم
سنگسار مبتني بر چند روايت است كه
دونسل بعد از وفات پيامبر اكرم، يعني
در زمان خلافت اموي، روايت كردهاند.
درسيره ميخوانيم كه پس ازآنكه پيامبر
اكرم و مؤمنين به مدينه هجرت كردند،
اتفاق افتاد كه يك زن و مرد از يهودان
مدينه مرتكب زنا شدند. يهودان به نزد
پيامبر رفتند و گفتند تو كه ادعا
ميكني آمدهاي تا احكام تورات را
اجرا كني، اكنون بيان كن كه حكم تورات
دربارهي زن و مرد زناكار چيست؟
پيامبر اكرم به «بيت المدراس» (مدرسهي
ديني يهودان) رفت و از خاخامها خواست
كه تورات را بياورند و حكم زناكار را
برايش بخوانند. ولي هركدام از خاخامها
گفت حكم تورات آنست كه زن و مرد زناكار
را بايد وارونه بر خري سوار كنند و با
روي سياه در شهر بگردانند تا عبرت
ديگران شوند. وقتي پيامبر به آنها
سوگند داد كه تورات را بياورند و حكم
زناكار را بخوانند، خاخام جواني به
نام عبدالله ابن صوريا تورات را آورد
و خواند و گفت: حكم زناكار در تورات
آنست كه سنگسار شود. پيامبر اكرم گفت:
من شايستهترين كس به اجراي حكم
تورات هستم كه حكم خدا است؛ و دستور
داد آن زن و مرد زناكار را سنگسار
كردند. [سيره ابن هشام: 2 / 206- 207.
تفسير طبري: 4 / 572- 575]
اين واقعه ميتواند مربوط به سال اول
يا دوم هجري بوده باشد. ولي البته در
هيچجا گفته نشده كه آن زن و آن مرد از
چه قبيله و از چه خانداني بودند! فقط
گفته شده يك زن و مرد يهودي كه مرتكب
زنا شده بودند. عادت سيرهنويسان است
كه وقتي دربارهي رخدادي سخن ميگويند
همهي شخصيتهاي رخداد را با نام و
نشان معرفي كنند؛ ولي در اين داستان،
هم مرد يهودي و هم زنِ يهودي، هردو
مجهول الهويه ماندهاند.
احكامي كه قرآن براي زناكاران بيان
كرد چندين سال بعد از اين واقعه نازل
گرديد، و هچ سخني از سنگسار به ميان
نياورد.
در گزارشها از دومورد ديگر سنگسار در
اواخر عمرِ پيامبر سخن رفته، كه
هيچكدام مربوط بهكسي از مردم مدينه
نبوده، بلكه هردو متعلق به دوتا از
قبايل بدوي بيابانگرد است. يكي اين
دومورد را ضمن رخدادهاي سال نهم هجري
چنين نقل كردهاند:
«عبدالله ابن بريده از پدرش روايت
كرده كه من نزد پيامبر نشسته بودم؛ يك
زن از قبيلهي بنيغامد آمد و گفت: يا
نبي الله من زنا كردهام و ازتو
ميخواهم كه تطهيرم كني. پيامبر بهاو
گفت: بهخانهات برگرد. روز ديگر باز
آمد و نزد او بهزنا اعتراف كرده گفت:
يا رسول الله من زنا كردهام و
ميخواهم كه تطهيرم كني. پيامبر بهاو
گفت: بهخانهات برگرد. چون روز ديگر
شد باز هم آمد و نزد او بهزنا اعتراف
كرده گفت: يا نبي الله مرا تطهير كن.
شايد ميخواهي همانگونه كه ماعز ابن
مالك را دست بهسر كردي مرا دست بهسر
كني. بهخدا سوگند كه من حاملهام.
پيامبر بهاو گفت برگرد تا وقتي كه
بچهات را بزايي. چون زاييد پسربچه را
درآغوش گرفته آمد و گفت: يا نبي الله
آنك زاييدهام. گفت: برو بهاو شير
بده تا اورا از شير برگيري. چون اورا
از شير برگرفت پسربچه را در حالي كه
پارهناني دردست داشت بهنزد پيامبر
برد و گفت: يا نبي الله آنك اورا از شير
گرفتهام. پس پيامبر آن پسربچه را بهيكي
از مسلمانان سپرد و دستور داد تا
گودالي براي زن كندند و اورا تا سينه
در گودال ايستاندند، و بهمردم دستور
داد تا اورا سنگسار كردند». [منتظم ابن
الجوزي: 3 / 374]
مورد دوم كه مربوط بهمردي از قبيلهي
بدوي بنياسلم بوده اينگونه نوشتهاند:
«از ابوسعيد [خدري] روايت شده كه مردي
از اسلم بهنام ماعز ابن مالك بهنزد
پيامبر آمد و گفت: مرتكب فحشاء شدهام؛
مرا كيفر بده. پيامبر چندينبار اورا
بيرون كرد. سپس از قومش جويا شد. گفتند:
فكر نميكنيم كه او چيزيش باشد، ولي
كاري كرده است و ميبيند كه جز با
كيفرديدن ازآن بيرون نخواهد شد. بازهم
بهنزد پيامبر برگشت. پس بهما فرمود
كه سنگسارش كنيم. اورا به بقيع فَرقَد
برديم. نه دستش را بستيم و نه برايش
گودال كنديم. استخوان و كلوخ و خُرده
سفال بهاو افكنديم. پا بهگريز نهاد
و بهدنبالش دودييم، تا بهكنارهي
حَرّه رسيد و ايستاد. با سنگريزههاي
حره بهاو سنگ پرانديم، تا خاموش شد».
[صحيح مسلم: حديث 1694]
و درحديث ديگري از روايت «بريده» چنين
نوشتهاند:
«ماعز ابن مالك بهنزد پيامبر آمد و
گفت: يا رسول الله مرا تطهير كن. گفت:
تورا چه شده است! برگرد و از الله
آمرزش بطلب و به درگاهش توبه كن. او
رفت و باز برگشت و گفت: يا رسول الله
مرا تطهير كن. پيامبر گفت: تورا چه شده
است! برگرد و از الله آمرزش بطلب و بهدرگاهش
توبه كن». باز رفت و باز برگشت و گفت:
يا رسول الله مرا تطهير كن. باز هم
پيامبر مثل دفعهي قبل بهاو گفت.
چهارمينبار كه آمد و همان حرف را
تكرار كرد، پيامبر گفت: براي چه تورا
تطهير كنم؟. گفت: براي زنا. پيامبر
پرسيد: آيا ديوانگي دارد؟. بهاو پاسخ
دادند كه ديوانگي ندارد. پرسيد: آيا
خمر ننوشيده است؟ مردي برخاست و دهانش
را بوييد، و بوي خمر ازاو نَشَميد.
رسول الله گفت: آيا زنا كردهاي؟ گفت:
آري. پس فرمود اورا سنگسار كردند». [صحيح
مسلم: حديث 1695]
دربارهي توجه پيامبر بهحفظ
خانواده و جلوگيري از پاشيدگيش
درصورت خطاكاريِ زن، دستكم يك مورد
را ضمن سخن ازجنگ خيبر ميبينيم.
نوشتهاند كه پيامبر درراه بازگشت
پيروزمندانهاش ازخيبر درمنزلي
نزديك مدينه در همراهانش ندا زده گفت:
پس از نماز عشاء سرزده وارد خانههايتان
مشويد. يكي از اصحاب پيامبر بهاين
دستور عمل نكرد و شبانه سرزده وارد
خانهاش شد و چيزي را ديد كه دلش
نميخواست ببيند؛ يعني زنش را با مردي
ديگر هماغوش ديد. اينرا مردم شنيدند،
ولي او چونكه زنش را دوست ميداشت و
ازاو داراي اولاد بود، نه اورا طلاق
داد و نه تنبيهش كرد. [البدايه
والنهايه: 2 / 608]
همچنين در حديثي آمده كه كسي بهنزد
پيامبر شكايت برد كه زنش را در خانهاش
با مردي گرفته است. پيامبر گفت: گواه
بياور. مرد گفت: يا رسول الله! آيا كسيكه
در خانهاش ببيند كه مردي برروي زنش
خفته است بايد برود و دنبال گواه
بگردد؟ پيامبر گفت: يا گواه بياور يا
كمرت را براي تازيانه آماده كن. [صحيح
بخاري: حديث شمارهي 2671]
يك گزارش صريح و روشن در دست است كه
نشان ميدهد در اواخر خلافت عمر ابن
خطاب برسرِ اينكه آيا بايد زناكار را
سنگسار كرد يا نكرد اتفاقِ نظر وجود
نداشته، و كساني معتقد بودهاند كه
چون حكم سنگسار در قرآن نيامده، پس در
اسلام سنگسار وجود ندارد.
از عبدالله ابن عباس روايت شده كه عمر
در مسجد پيامبر سخنراني كرده چنين گفت:
«اما بعد! من امروز ميخواهم چيزي را بهشما
بگويم كه گفتنش برمن واجب است؛ و
نميدانم، شايد اينرا هنگامي ميگويم
كه مرگم نزديك شده است. هركس آنرا
دريافت و درك كرد بايد بگيرد و تا هرجا
كه شترش برود آنرا برساند. و اگر كسي
آنرا درك نكرد هيچكس حق ندارد كه پشت
سر من دروغ بسازد. الله تعالي محمد را
برگزيد و كتاب را براو فروفرستاد، و
ازجملهي چيزهائي كه براو نازل شد
آيهي سنگسار بود. ما آنرا خوانديم
و درك كرديم. پيامبر سنگسار كرد و ما
نيز بعد ازاو سنگسار كرديم. ميترسم كه
اگر مدتي برمردم بگذرد كسي بگويد:
والله ما [حكم] سنگسار را در كتاب الله
نمييابيم؛ و بهآن وسيله با ازدست
نهادن يك فريضه كه الله نازل كرده
بوده است گمراه گردند. [حكم] سنگسار در
كتاب الله براي زنان و مردان همسرداري
مقرر شده است كه زنا كرده باشند و
كساني گواهي دهند، يا خودشان اعتراف
كنند، يا حاملگي پديدار شود». [سيره
ابن هشام: 4 / 309]
چنانكه ميبينيم، عمر دراينجا،
درواقع درصدد توجيه حكمي است كه خودش
براي زنان و مردانِ همسردارِِ زناكار
صادر كرده بوده و حتما با مخالفت
كساني از اصحاب پيامبر مواجه شده بوده
است. ولي آيا بهراستي چنين آيهئي
در قرآن وجود داشته و كسي جز عمر ازآن
خبر نداشته است؟ اين پرسش هيچگاه
پاسخي نخواهد يافت.
بالاتر ديديم كه قرآن كريم مقرر كرد
كه براي اثبات وقوع زنا بايد چهارنفر
گواهي بدهند كه عمل را به چشم ديدهاند.
اينكه عمل را چگونه بايد به چشم ديده
باشند، يك داستان ديگر كه مربوط به
عمر ابن خطاب است بيان ميدارد:
مغيره ابن شعبه (از اصحاب پيامبر)
درسال 17 هجري بعنوان فرمانده
جهادگران مسلمان در محل تجمع قبايل
جهادگر در جائي كه به زودي پادگانشهر
بصره شد، مستقر بود. او با زني از
قبيلهي بنيهلال به نام ام جميل
رابطهي نامشروع داشت. شوهر اين زن
مردي از ثقيف (همقبيلهي مغيره) به
نام حجاج ابن عتيك بود. چهار برادرِ
جوان به نامهاي شِبل و نافع و زياد و
ابوبكره (فرزندانِ نومسلمانِ يك
روسپي معروف حجاز به نامِ سُمَيّه) كه
همسايهي مغيره بودند از اين موضوع
بو بردند و دركمين نشستند تا او به
خانهي مورد نظر- كه يك كپر بود- وارد
شد. پس در حاليكه مغيره و زن هردو
برهنه شده بودند و مغيره برشكم زن
خفته با او درآميخته بود بهآنان
نگريستند تا بتوانند طبق حكم قرآن
برضد او گواهي بدهند. آنها موضوع را
براي عمر گزارش فرستادند. ابوموسا
اشعري را
عمر به جاي او به فرماندهي نيروهاي
منطقه فرستاد، و به او دستور داد كه
مغيره و گواهان را به مدينه بفرستد؛ و
به مغيره نوشت: «خبر بسيار بزرگي
دربارهات شنيدهام؛ اينك ابوموسا
را بعنوان فرمانده ميفرستم؛ مسئوليتت
را به او واگذار و بشتاب».
عمر درمدينه در حضور مغيره از شاهداني
كه واقعه را به او گزارش كرده بودند
يكييكي جداگانه تحقيق و پرسش كرد.
نافع گفت: «من به چشم خود ديدم كه
مغيره برشكم زن خفته بود و ميل در او
فروميكرد؛ و ديدم كه ميل او همچون ميل
سرمهدان كه در سرمهدان كنند و ازآن
بر كشند فروميرفت و خارج ميشد». شبل و
ابوبكره نيز چنين اقوالي را تكرار
كردند. چون نوبت به شهادت برادر
چهارمشان «زياد» رسيد و او از در وارد
شد، عمر تا اورا ديد گفت: «چهرهئي را
مينگرم كه اميدوارم گواهيش سبب نشود
يكي از اصحاب رسول الله سنگسار و
بدنام گردد». و چون ازاو پرسيد كه چه
ديده است، زياد گفت: «من منظر قبيحي
ديدم و نفسهاي تندي شنيدم ولي ميل را
نديدم كه به داخل سرمهدان فرورود و
ازآن بيرون آيد».
چونكه زياد نديده بود كه ميل در سرمهدان
فروبرود و ازآن برآيد، شرط اصليِ
گواهي زنا تحقق نيافت و مغيره از
مجازات رَست. سه برادر ديگر متهم به
گواهي ناحق بقصد بيآبرو كردن يك
مسلمان شدند و عمر دستور داد به
هركدامشان هشتاد تازيانه زدند. [انساب
الاشراف بلاذري: 10 / 387- 388. فتوح
البلدان 335- 336. وفيات الاعيان: 5 / 311- 313.
همچنين بنگريد: تاريخ يعقوبي: 2 / 146.
تاريخ طبري: 2 / 492- 494]
كيفر
زناكار در نخستين منابع فقهي شيعه:
از امام جعفر صادق روايت شده كه در
تفسير حكم تحريم ازدواج با زناكار كه
در قرآن امده، چنين گفته است: «اگر كسي
زنا كند و سپس توبه كند، هرجا دلش
خواست ميتواند ازدواج كند» [الكافي،
جلد 5 ، باب الزاني والزانيه، حديث 6]
درحديث ديگري در تفسير حكم تحريم
ازدواج با زناكار از زبان امام جعفرر
صادق چنين گفته شده است: «اينها مربوط
به زنهاي مشهور به زنا و مردان مشهور
به زنا است كه زنا ميكردند و شهرت
داشتند و شناخته شده بودند و مردم
اكنون درآن خانه هستند. هركس حدِ زنا
براو اقامه شده باشد يا متهم به زنا
باشد كسي نبايد با او مناكحه كند تا
توبهاش معلوم گردد». [همانجا، حديث
1].
درحديثي
نيز در الكافي آمده كه «زني به نزد عمر
[ابن خطاب] آمد و گفت: من زنا كردهام
مرا تطهير كن. عمر دستور داد كه
سنگسارش كنند. علي اينرا شنيد و از
زن پرسيد: چگونه زنا كردهاي؟ زن گفت:
از بياباني ميگذشتم، شديدا تشنه شده
بودم، از يك عرب بيابانگرد آب خواستم،
او از دادن آب به من خودداري كرد مگر
آنكه خودم را به او تسليم كنم، و چون
تشنگي برمن زورآور شد و ترسيدم بميرم
او به من آب داد و من تنم را به او
سپردم. علي گفت: سوگند به خداي كعبه كه
اين ازدواج است.
[الكافي،
باب النوادر، حديث 8]
همچنين
در الكافي از زبان يكي از شيعيان آمده
كه از امام جعفر صادق دربارهي مردي
پرسيدم كه در عراق زن دارد و در حجاز
مرتكب زنا شده است؛ امام گفت: به او صد
تازيانه ميزنند ولي نبايد سنگسار
بشود
.[الكافي، جلد 7 ، باب ما يحصن و ما لا
يحصن]
دربارهي
چگونگي اثبات وقوع زنا، در روايتي از
زبان امام جعفر صادق چنين آمده است:
«چهار مرد گواهي بدهند كه اورا به چشم
خود ديدهاند كه وارد ميكند و بيرون
ميآورد» [الكافي، 7 / باب ما يوجب
الرجم، حديث 1]
و در حديث ديگري از زبان امام جعفر
صادق گفته شده كه «مرد يا زن تا وقتي
كه چهار مرد گواهي نداده باشند كه
داخل و خارج كردن را به چشم ديدهاند
نبايد سنگسار شوند» [همان: حديث 2]
و در حديث مشابهي از زبان امام جعفر
صادق گفته شده كه «زن يا مرد نبايد
سنگسار شوند مگر آنكه چهار مرد گواهي
بدهند كه جماع و داخل و خارج كردن، مثل
داخل و خارج شدنِ ميل سرمهدان، را به
چشم ديدهاند» [همان، حديث 4]
دربارة
چگونگي سنگسار كردن نيز در الكافي
چنين آمده است:
ماعز
ابن مالك به نزد پيامبر آمد و گفت كه
زنا كرده است. پيامبر دستور داد اورا
سنگسار كنند. او گريخت و زبير ابن عوام
اورا گرفته باز آورد و سنگسارش كردند
تا مرد. چون موضوع را به پيامبر گفتند،
پيامبر گفت: وقتي گريخت اگر رهايش
ميكرديد كه برود بهتر بود [همان، باب
صفت رجم، حديث 5]
نتيجهي
بحث:
آنچه
مسلم است آنست كه اسلام براي مردان زندار
و زنانِ شوهرداري كه مرتكب عمل منافي
عفت شوند، يعني به همسرانشان خيانت
كرده با غير همسرشان همبستر شوند
كيفرهائي درنظر گرفته است. هدف از وضع
اين كيفرها حفظ نهاد خانواده و روابط
خانوادگي و پيوند زناشوئي است نه
تخريب نهاد خانواده. در كيفردهي
خطاكار همهي جوانب احتياط را مراعات
كرده است تا خانواده از هم نپاشد و به
جامعه آسيب نرسد.
همچنين آنچه
مسلم است آنست كه اسلام براي پسران و
دختراني كه ازدواج نكردهاند و مرتكب
عمل منافي عفت شوند مجازات سبك جسمي
درنظر گرفته كه شايد فقط تازيانه
خوردن باشد (اينكه ميگويم شايد، ازآنرو
است كه هيچ آيهئي درقرآن و هيچ حديث
و روايتي منسوب به پيامبر يا يكي از
خلفاي پيامبر دربارهي پسر يا دختر
خطاكار وجود ندارد؛ و ظاهر قضيه آنست
كه چنين خطاهائي بايد با اغماض روبرو
شود نه با مجازات).
حكم صدتازيانه كه درقرآن آمده است،
چنانكه در آيه ديديم، فقط براي
زناكاران است نه همسردارانِ مرتكب
عمل منافي عفت. زناكار كسي است كه به
عمل زنا عادت دارد، ولي خطاكارِ مرتكب
فحشاء ممكن است توبه كند. كسي كه مرتكب
خطا شود و توبه كند نيز مجازاتي ندارد.
اثبات توبه نيز آنست كه اگر يكبار
خطائي كرده است نزد خودش و خدايش
تصميم بگيرد كه ديگر آن خطا را تكرار
نكند.
و سومين چيزي كه مسلم است آنست كه نه
در قرآن و نه در حديث از زبان پيامبر
اكرم گفته نشده كه زناكار بايد سنگسار
شود. رواياتي كه دربارهي سنگسار شدنِ
زناكار آمده بود را نيز دربالا ديديم؛
و اينرا نيز ديديم كه درزمان خلافت
عمر ابن خطاب معلوم نبود كه آيا اسلام
با سنگسار كردن، كه يك رسم قبيلهئي
مربوط به قبايل بيابانگرد بود و در
مكه و مدينه رواج نداشت، موافق است يا
نيست! و عمر براي توجيه اين حكم گفت كه
آيهي سنگسار درقرآن وجود داشته است.
ولي اگر اين ادعاي خليفه عمر را قبول
كنيم، آنگاه اينرا نيز بايد قبول
كنيم كه دستكم يك آيهي قرآن كه عمر
شنيده بوده است اكنون درقرآن نيست؛ و
اين به مفهوم گمشدنِ برخي از آيات
قرآن است، كه هيچ مسلماني اكنون
نميتواند قبول كند.
دربارهي حكم اعدام زناكار نه آيهئي
در قرآن هست نه حديثي از پيامبر و نه
روايتي از خلفاي پيامبر.
دربارهي چگونگي سنگسار كردن نيز
ديديم كه ماعز ابن مالك را نبستند و در
فضاي باز به او سنگريزه پراندند و او
توانست بگريزد. بعد هم كه اورا گرفتند
و باز به ميدان مردم آوردند و آنقدر
سنگرزه زدند تا كشته شد، پيامبر اين
عمل را تأييد نكرد و گفت كاش
ميگذاشتند ميرفت. در دنبالهي همين
حديث، كه دربالا از الكافي بيان گرديد،
آمده است كه پيامبر دستور داد خونبهاي
ماعز را به خانوادهاش پرداختند؛
يعني كشته شدن اورا قتل غير عمد تلقي
كرد نه اجراي يك حكم شرعي.
در سخنراني حج وداع نيز ديديم كه
پيامبر دربارهي زن شوهرداري كه
مرتكب عمل منافي عفت شود به مؤمنين
سفارش كرد كه به چنين زني بايد شوهرش
فشار بياورد و بزند تا دست از عملش
بردارد. همين؛ و اين آخرين دستور
پيامبر دربارهي مجازات مرتكب چنين
خطائي توسط زنان شوهردار بود.
اشارهي
پاياني:
اكنون
كه اينها را گفتم، اينرا نيز بگويم
كه مجازات كسي كه تهمت زنا و عمل منافي
عفت به زني بزند، درقرآن بسيار شديد
است:
وَالَّذِينَ
يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ
يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ
فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً
وَلاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً
أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمْ
الْفَاسِقُونَ. إِلاَّ الَّذِينَ
تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ
وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَحِيمٌ [سورة النور، آيات 4 و
5]
ترجمه: به كساني كه به زنهاي شوهردار
تهمت عمل منافي عفت بزنند سپس چهار
گواه نياورند هشتاد تازيانه بزنيد و
هيچگاه گواهيشان را قبول مكنيد؛
فاسق همآنهايند. مگر كساني كه پس
ازآن توبه كنند و اصلاح شوند، زيرا كه
الله آمرزگار و مهربان است.
كدام سفارشي ازاين سختتر را براي
حفظ كيان خانواده ميتوان سراغ داشت،
كه تأكيد ميكند چنين تهمتي به جز با
آوردنِ چهار گواه كه عمل را بهچشم
ديده باشند قابل اثبات نيست؛ و هركس
تهمت بزند و نتواند چهار گواه بياورد
بايد مجازات گردد؟
و اما اگر تهمتزننده شوهر زن باشد
نيز قرآن چنين مقرر ميدارد:
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ
وَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ
أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ
أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ
إِنَّهُ لَمِنْ الصَّادِقِينَ.
وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ
اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كَانَ مِنْ
الْكَاذِبِينَ. وَيَدْرَأُ عَنْهَا
الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ
شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ
الْكَاذِبِينَ. وَالْخَامِسَةَ أَنَّ
غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِنْ كَانَ
مِنْ الصَّادِقِينَ [سورهي النور،
ايات 6- 9]
اين
آيهها مقرر ميدارد كه اگر مردي به
همسرش تهمت منافي عفت بزند و نتواند
چهار گواه بياورد كه عمل را به چشم
ديده باشند، بايد چهار نوبت به الله
قسم بخورد كه راست ميگويد و دروغ
نميگويد، و در نوبتِ پنجم بگويد اگر
دروغگو است لعنت خدا براو بادا. در عين
حال، درصورتي كه زن چهار نوبت به الله
قسم بخورد كه مردش دروغ ميگويد و در
نوبت پنجم بگويد كه اگر مردش راست
ميگويد او (يعني زن) به غضب خدا گرفتار
گردد، در اينصورت نبايد مجازاتي
متوجه زن بشود.
آيا چنين حكم شديدي جز تأكيد برضرورت
حفظ آبروي افراد و حفظ نهاد خانواده
است؟ و آيا جز براي آنست كه زني كه
مورد اتهام چنين عملي واقع شد در
جامعهي قبيلهئي طرد نشود و بتواند
بازهم به زندگي عادي با شوهر ديگري
ادامه بدهد؟
اميرحسين خنجي
برگشت
زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و تصمیم جدی بر ترک گناه و جبران بدی خود بگیرد، امید بخشش و آمرزش او از طرف خدای مهربان بسیار زیاد است.
بنا براین اگر خواهان نجات هستید با امید به عفو و بخشش الهی باید بدون اینکه کسی را از گناه خود باخبر سازید هر چه زودتر بین و خود و خدای خود اقدام به توبه کنید.
بسیاری از مراجع معظم تقلید زنا با چنین زنی را موجب حرمت ابدی او بر شخص زانی دانسته اند.
زنا و رابطه نا مشروع با زنان یکی از مفاسد بزرگ اجتماعی است که باعث خسارت های جبران ناپذیر است به همین جهت اسلام آنر ا حرام دانسته و با آن شدیداًً مبارزه نموده است .حکم زنای زن شوهردار در قران
خداوند در قرآن فرموده است: …و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهى است![1]
در این بیان کوتاه به سه نکته اشاره شده:
الف- نمىگوید زنا نکنید، بلکه مىگوید به این عمل شرمآور نزدیک نشوید، این تعبیر علاوه بر تاکیدى که در عمق آن نسبت به خود این عمل نهفته شده، اشاره لطیفى به این است که آلودگى به زنا غالبا مقدماتى دارد که انسان را تدریجا به آن نزدیک مىکند، چشمچرانى یکى از مقدمات آن است، برهنگى و بى حجابى مقدمه دیگر، کتاب هاى بدآموز و” فیلم هاى آلوده” و” نشریات فاسد” و” کانون هاى فساد” هر یک مقدمهاى براى این کار محسوب مىشود.
هم چنین خلوت با اجنبیه (یعنى بودن مرد و زن نامحرم در یک مکان خالى و تنها) عامل وسوسهانگیز دیگرى است.
بالأخره ترک ازدواج براى جوانان، و سخت گیری هاى بى دلیل طرفین در این زمینه، همه از عوامل” قرب به زنا” است که در آیه فوق با یک جمله کوتاه همه آنها را نهى مىکند، و در روایات اسلامى نیز هر کدام جداگانه مورد نهى قرار گرفته است.
ب- جملۀ” إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً” که مشتمل بر سه تاکید است (انّ و استفاده از فعل ماضى و تعبیر به فاحشه) عظمت این گناه آشکار را آشکارتر مىکند.
ج- جملۀ” ساءَ سَبِیلًا” (راه زنا بد راهى است) بیانگر این واقعیت است که این عمل راهى به مفاسد دیگر در جامعه مىگشاید.
آثار شوم زنا در کلام معصومین
پیامبر اکرم (ص) فرمود: زنا داراى زیانهاى دنیوى و اخروى است،امّا در دنیا: از بین رفتن نورانیّت و زیبایى انسان، مرگ زودرس و قطع روزی و امّا در آخرت: درماندگى، هنگام حساب قیامت غضب الاهى و جهنّم همیشگى.
از پیامبر (ص) نقل شده است: هر گاه زنا زیاد شود، مرگ ناگهانى هم زیاد مىشود.
زنا نکنید، تا همسران شما نیز به زنا آلوده نشوند. هر که به ناموس دیگران تجاوز کند، به ناموسش تجاوز خواهد شد. همان گونه که با دیگران رفتار کنید، با شما رفتار خواهد شد.[2]
امام على بن ابى طالب (ع) در حدیثى مىگوید: از پیامبر شنیدم چنین مىفرمود:
در زنا شش اثر سوء است، سه قسمت آن در دنیا و سه قسمت آن در آخرت است.
اما آنها که در دنیا است یکى این است که صفا و نورانیت را از انسان مىگیرد روزى را قطع مىکند، و تسریع در نابودى انسان ها مىکند و اما آن سه که در آخرت است غضب پروردگار، سختى حساب و دخول- یا خلود- در آتش دوزخ است[3].
على (ع) ترک زنا را مایۀ استحکام خانواده و ترک لواط را عامل حفظ نسل مىداند.
در یکى از سخنان حضرت رضا (ع) برخی مفاسد زنا عنوان شده، از جمله:
1- ارتکاب قتل به وسیلۀ سقط جنین.
2- بر هم خوردن نظام خانوادگى و خویشاوندى.
3- ترک تربیت فرزندان.
4- از بین رفتن موازین ارث.
به خاطر همین آثار سوء و مفاسد دیگر است که اسلام شدیداً آنرا محکوم کرده و آنرا گناهی بزرگ می داند، اما اگر انسان، مرتکب این عمل زشت خصوصا زنا با زن شوهر دار بشود و واقعا از عمل خود پشیمان باشد و در پی توبه و بازگشت واقعی باشد راه توبه برای او باز است.
قرآن کریم در توصیف عباد الرحمن (بندگان راستین خدا) یکی از اوصاف آنان را عدم ارتکاب زنا دانسته و فرموده است: “…و (آنان) زنا نمىکنند و هر کس چنین کند، مجازات سختى خواهد دید! عذاب او در قیامت مضاعف مىگردد، و همیشه با خوارى در آن خواهد ماند! مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مىکند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است و کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، به سوى خدا بازگشت مىکند.”[4]
در جای دیگر در معرفی پرهیزکاران فرموده است: “…و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مىافتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىکنند – و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمىورزند، با این که مىدانند. آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشت هایى است که از زیر درختانش، نهرها جارى است جاودانه در آن می مانند چه نیکو است پاداش اهل عمل”[5].
در روایت معتبری آمده است:”جوانى گریان خدمت پیامبر (ص) آمد و سخت ناراحت بود و مىگفت از خشم خدا مىترسم.
فرمود: شرک آوردهاى؟! گفت: نه.
فرمود: خون ناحق ریختهاى؟
عرض کرد: نه.
فرمود: خدا گناه تو را مىآمرزد هر قدر زیاد باشد.
عرض کرد: گناه من از آسمان و زمین و عرش و کرسى بزرگتر است.
فرمود: گناهت از خدا هم بزرگتر است؟! عرض کرد: نه خدا از همه چیز بزرگتر است.
فرمود: برو (توبه کن) که خداى عظیم گناه عظیم را مىآمرزد.
بعد فرمود: بگو ببینم گناه تو چیست؟
عرض کرد: اى رسول خدا ص از روى تو شرم دارم که بازگو کنم.
فرمود: آخر بگو ببینم چه کردهاى؟! عرض کرد: هفت سال نبش قبر مىکردم، و کفن هاى مردگان را برمىداشتم تا این که روزى به هنگام نبش قبر به جسد دخترى از انصار برخورد کردم، بعد از آن که او را برهنه کردم دیو نفس در درونم به هیجان در آمد … (سپس ماجراى تجاوز خود را شرح مىدهد)
هنگامى که سخنش به این جا رسید پیامبر اکرم (ص) بسیار ناراحت شده و فرمودند:”حکم زنای زن شوهردار در قران
این فاسق را بیرون کنید، و رو به سوى او کرده اضافه نمود: تو چه قدر به دوزخ نزدیکى؟! جوان بیرون آمد سخت گریه مىکرد، سر به بیابان گذاشت و عرض مىکرد:
اى خداى محمد (ص)! اگر توبه مرا مىپذیرى پیامبرت را از آن با خبر کن و اگر نه آتشى از آسمان بفرست و مرا بسوزان و از عذاب آخرت برهان، اینجا بود که پیک وحى خدا بر پیامبر نازل شد و آیۀ: قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا… را بر آن حضرت خواند.[6] ای پیامبر بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همۀ گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است[7].
بنا براین اگر خواهان نجات هستید با امید به عفو و بخشش الهی باید بدون اینکه کسی را از گناه خود باخبر سازید هر چه زودتر بین و خود و خدای خود اقدام به توبه کنید.
بنا بر نظر بسیاری از مراجع معظم تقلید چنین زنی بر شخص زانی حرام ابدی خواهد شد. و حتی اگر این از شوهر خود طلاق بگیرد مردی که قبلا با او زنا کرده نمی تواند با او ازدواج نماید.[8]
[1] اسراء،32.
[2] نک: قرائتی، محسن، تفسیر نور ، ج 8، ص 193، چاپ یازدهم ،انتشارات مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، تهران سال 1383.
[3] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12 ، ص 102، چاپ اول ، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران، سال 1374.
[4] فرقان ، 68و 69و70 و 71.
[5] آل عمران ، 136و 135.
[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 507.
[7] زمر ،53.
[8] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 471
مسأله 2401،2402،2403
آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید.
حاضرین در سایت :
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.
Copyright 2018 – All Rights Reserved
زنا به رابطه جنسی میان زن و مردی بدون وجود رابطه زوجیت میان آنها گفته میشود. مردی که مرتکب زنا شده است را زانی، و زن زناکار را زانیه میخوانند. در این نوشته قصد داریم به مجازات زنای مرد مجرد با زن شوهردار بپردازیم.
در اسلام، زنا از گناهان بزرگ است و در شریعت ممنوع گشته است. در قرآن نیز آیاتی وجود دارند که شان نزول آنها درباره تحریم زنا میباشد.
زنا نه فقط زنای مرد مجرد با زن شوهردار است بلکه دارای موارد مختلفی است که برای هر کدام از آنها کیفرها و حدود جداگانهای در اسلام وجود دارد.
ما در این قسمت به توضیح این موارد می پردازیم:
حکم زنای زن شوهردار در قران
زنای با محارم به معنای آن است که مثلاً یک مرد با یکی از زنهایی که جزو محارم نسبی وی هستند و ازدواج کردن با آنان حرام است، زنا کند. محارم نسبی مانند: مادر، خواهر، دختر، دختر خواهر، دختر برادر، عمه و یا خاله.
کیفر آن بنابر نظر بعضی از فقها اعدام است، ولی مفاد بعضی از روایات این است که با شمشیر یک ضربه به گردن او بزنند و اگر زنده ماند او را در حبس نگه دارند تا بمیرد، و احوط (احتیاط واجب) رعایت این دستور است. حکم اعدام در زنا با زنانی که بواسطه شیر خوردن محرم شدهاند یا به سبب ازدواج محرم شدهاند مانند مادر زن محل اشکال است، ولی نسبت به زن پدر جاری است. همچنین در این حکم فرقی نمیکند که مرد زنا کننده مجرد باشد و یا متاهل.
در زنای با محارم، در صورتی که زن به انجام عمل زنا راضی بوده، آن زن نیز اعدام میشود.
زنای غیر محصنه به زنایی گفته میشود که شخص زناکار (زن یا مرد) فاقد همسر و مجرد باشد و به اختیار خود زنا کرده باشد. به زبان ساده تر به زنای شخص مجرد، زنای غیر محصنه گفته میشود. زنای مرد مجرد با زن شوهردار در این دسته محسوب نمی شود.
در این نوع از زنا، کیفر شخص زناکار درمرتبه اول یکصد ضربه شلاق است و اگر سه مرتبه زنا کند و در هر مرتبه حد خورده باشد، کیفر او در مرتبه چهارم اعدام است. مرد را در حالی شلاق میزنند که ایستاده باشد، و نباید ضربات شلاق بر سر و صورت و عورت او وارد شود.
اگر مرد را هنگام زنا برهنه یافتهاند، جز عورت بقیه بدن او باید برهنه باشد و اگر با لباس یافتهاند بنابراحتیاط به هر نحو که او را یافتهاند شلاق خواهد خورد. زن را در حالی شلاق میزنند که نشسته باشد و بدن او با لباس پوشیده باشد، و از شلاق زدن به سر و صورت او خود داری نمایند.
زنای محصنه به شرط وجود احصان محقق می شود و احصان اصطلاحی فقهی است.
احصان بر دو قسم است: احصان مرد و احصان زن.
اجماع سه شرط زیر است در مرد:
فقهاء شرط بلوغ و عقل را هم افزوده اند و در آن خلاف است. مردی که دارای شرایط بالا باشد محصن (بر وزن مسلم) نامیده می شود. شرط های بالا اگر در شخص بالغ جمع شود و صاحب این شرط ها زنا کند آن زنا را زنای محصنه می نامند.
عبارت است از اجتماع سه شرط زیر در زن :
چنین زنی را محصنه نامند و زنای او را در این شرایط پس از بلوغ، زنای محصنه گویند. احصان از کیفیات مشدده قانونی است.
احصان مذکور بالا در مورد زنا به کار می رود و در قانون کیفری ایران دیده نمی شود و به جای زنای محصنه عنوان «روابط نامشروع زن شوهردار و مرد زن دار» و یا زنای مرد مجرد با زن شوهردار به کار رفته است.
در مساله زنای مرد مجرد با زن شوهردار و در مورد جرم قذف، احصان از اجتماع عقل و بلوغ و حریت و اسلام و عفت در یک فرد حاصل می شود. احصان به این معنی از اصطلاحات فقهاء است و در نصوص شرعی دیده نشده است.
بنابر تعریف قانون مجازات اسلامی جدید، موارد مربوط به زنای مرد مجرد با زن شوهردار بر این قرارند:
ماده ۲۲۱ قانون مجازات اسلامی: زنا عبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آن ها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد.
ماده ۲۲۲ قانون مجازات اسلامی: جماع با میت، زنا است مگر جماع زوج با زوجه متوفای خود که زنا نیست. لکن موجب سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش می شود.
ماده ۲۲۳ قانون مجازات اسلامی: هرگاه متهم به زنا، مدعی زوجیت یا وطی به شبهه باشد ادعای وی بدون بینه یا سوگند پذیرفته می شود مگر آن که خلاف آن با حجت شرعی لازم ثابت شود.
ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی: حد زنا در موارد زیر اعدام است:
ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی درباره زنای مرد مجرد با زن شوهردار : حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم است. در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه ی قضاییه چنان چه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر این صورت موجب صد ضربه شلاق برای هر یک می باشد.
ماده ۲۲۶ قانون مجازات اسلامی: احصان در هر یک از مرد و زن به نحو زیر محقق می شود:
ماده ۲۲۷ قانون مجازات اسلامی: اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماری ای که موجب خطر برای طرف مقابل می گردد مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج می کند.
ماده ۲۲۸ قانون مجازات اسلامی: در زنا با محارم نسبی و زنای محصنه، چنان چه زانیه بالغ و زانی نابالغ باشد مجازات زانیه فقط صد ضربه شلاق است.
ماده ۲۲۹ قانون مجازات اسلامی: مردی که همسر دائم دارد، هرگاه قبل از دخول، مرتکب زنا شود حد وی صد ضربه شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید به مدت یک سال قمری است.
ماده ۲۳۰ قانون مجازات اسلامی: حد زنا در مواردی که مرتکب غیرمحصن باشد، صد ضربه شلاق است.
ماده ۲۳۱ قانون مجازات اسلامی: در موارد زنای به عنف و در حکم آن، در صورتی که زن باکره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می شود و در صورتی که باکره نباشد، فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می گردد.
ماده ۲۳۲ قانون مجازات اسلامی: هرگاه مرد یا زنی کمتر از چهار بار اقرار به زنا نماید به سی و یک تا هفتاد و چهارضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم می شود. حکم این ماده در مورد لواط، تفخیذ و مساحقه نیز جاری است.
عدّه زن شوهردارى که از زنا آبستن شده، سپس از شوهر خود طلاق گرفته، همچون عدّه زن غیر آبستن است.
اگر از زن شوهردارى که زنا کرده، فرزندى به دنیا آید، به شوهرش ملحق میشود نه به مرد زناکار؛ مگر آنکه شوهر با لعان نوزاد را از خود نفی کند. در زن شوهردار احصان با یک بار نزدیکى شوهر با او از قُبُل تحقق مییابد. در این صورت اگر زن زنا کند، حد رجم بر او جارى میشود.
در زنای مرد مجرد با زن شوهردار اگر مردى به اشتباه با زنى آمیزش کند، زن باید عدّه نگه دارد و اگر شوهر داشته باشد، شوهرش در زمان عدّه نمیتواند با او هم بستر شود. در جواز دیگر بهره هاى جنسی اختلاف است. در هر صورت در مدت عدّه، نفقه زن بر عهده شوهر است.
آمیزش به شبهه با زن شوهردار، حکم زنا با او را ندارد؛ بدین معنا که زن بر چنین مردى حرام ابدى نمىشود.
کسی که تجاوز به عنف می کند و با زنی به زور و اکراه زنا نماید، محکوم به اعدام می شود.حکم زنای زن شوهردار در قران
یاسا همان قانون است.
سلام
من یه سوال داشتمرخدمتتون اگر زنی به عقد مردی در بیاید ولی باکره باشد و با شوهرش رابطه دخول نداشته باشد و بکارت او توسط مرد دیگری برداشته شود و بعد از ان نیز باز با شوهر خود که در عقد او است رابطه جنسی نداشته باشد و جدا شود حکم جیست؟ایا به ان مرد یا کس دیگری که در طول عقد با شوهرش رابطه داشته حرام میشود؟
بعله چون رابطه زوجیت بر قرار نبوده و طبق قانون ملاک محرمیت برداشتن بکارت توسط شخصی نیست.
سلام
اگه پسری بازن شوهر دار رابطه داشته باشه ایا میتونه بعد طلاق زن با او ازدواج کنه
رابطه نامشروع بله ولی زنا خیر.
منظور از رابطه نامشروع یعنی جی و زنا منظور چیست
زنا رابطه جنسی و دخول است و رابطه نامشروع مصادیق زیادی دارد و میتواند صحبتهای عاشقانه دختر و پسری که رابطه محرمیت ندارند باشد.
سلام اگر فردی با زن شوهر داری رابطه ای داشته باشد و شوهر زن از این شخص شکایت کند اما مدرک درستی نداشته باشد باید چکار کند
در صورت نداشتن مدرک قرار منع تعقیب صادر میشود.
سلام.حکم رابطه بازن شوهردارچیست
مجازات زنا بار اول ۱۰۰ ضربه شلاق حدی است.
دوست عزیز در صورت اثبات زنان محصنه با زن شوهر دار، دادگاه نی تواند حکم اعدام زن را بدهد
صد ضربه شلاق برای موارد غیر اثباتی یا در حد لوث است.مگر اینکه شرایط خاصی پیش آید که اعدام جایز نباشد.
زنای محصنه بار اول شلاق حدی دارد.
اگر زن شوهرداری خود را صیغه مرد مجردی در بیاورد ومرد مجرد از شوهرداربودن ان خبر نداشته باشد حکم ان چیست
حسب مورد میتواند زنا و یا رابطه نامشروع اثبات شود.
سلام اگه زنی شوهرش ترکش کرده باشد و با مرد متهل رابطه بر قرار کند جرم زن چیست و جرم مرد چیست ممنون از رهانمایتان
اگر زنا اثبات شود شلاق حدی خواهد داشت. لذا در صورت ترک شوهر زن میتواند برای طلاق اقدام کند.
سلام.اگر زن شوهر داری با مرد مجردی سکس داشته باشد.مجازات مرد و زن هر کردام چیست.مدرک هم فقط چت های بین ان دو باشد.
در صورتیکه زنا اثبات شود شلاق حدی خواهند داشت.
اگرمردناآگاه باشدحسب حدیث رفع جرمی بروی نیست.
تا خود متهم اقرار نکند هیچ جرمی ندارد از نطر قاضی مگر اینکه درحال رابطه آنها را دیده باشند و شهادت بدهند وگرنه چت هیچ چیزی را ثابت قطعی نمیکند
زنا مرد شوهر دار بازن همسردار که هم زن ازهمسرش که هر۱ماه بااو نزدیکی میکند ناراضی هست وهم مردزنش درچندهفته یه بار بااو نزدیکی خیلی ساده داشته وآنچه مرد میخواهد رو درنزدیکی انجام نمیدهد و اوراراضی نمیکند که این نزدیکی بازن شوهر دار هم علت همین مشکل هست.حکم این نزدیکی چیست.ولی بازهم میگم هم زن از همسرش و هم مرد بازنش مشکل خیلی زیاددارند.ممنون میشم زود راهنماییم کنید
در صورتیکه دخول انجام شود زنا میباشد.
سلام
اگرمردمجردبازن همسردار ازمقعدرابطه داشته باشد حکمش چیست؟
زنا و ۱۰۰ ضربه شلاق حدی
منظور از حدی چیست؟
حد مجازاتی است که شرع آنرا تعیین و مشخص کرده است و تعزیر مجازاتی است که قانون آنرا تعیین کرده.
سلام.اگر با زن شوهر دار رابطه سکس داشته باشی ولی زن گفته باشد من مجردم و شوهر ندارم و گفته باشدوزن گفته باشد من مسیحی هستم و در دین من دوطرف راضی باشند مشکلی نیست حکمش چیست؟؟
اگر زنا اثبات شود شلاق حدی و اگر رابطه نامشروع اثبات شود شلاق تعزیری.
اگر شوهری نسبت به زنش بی توجه باشد و هیچ رابطه ی احساسی و جنسی(هیچگونه رابطه )نداشته باشد و خود نیز با توجه به شواهد به رابطه با دیگر زنان مشغول باشد و حاضر نباشد (ب دلیل فرض شخصی) همسرش را طلاق دهد و زنش مجبور به رابطه (سکس) با فرد دیگری شود حکم چیست ؟
اینها دلیل برای رابطه جنسی زوجه نخواهد بود و حکم دادگاه همان زنا است.
لازم به ذکر است مبلغ زیادی پول از طرف مرد به زن داده شده و چک وسفته به مرد داده است.الان از این طریق رابطه مرد را تهدید میکند لطفا راهنمایی کنید.
باید به صورت حضوری با وکیل مشورت کنید.
سلام اگ مرد مجردی به زن متاهلی تجاوز کند و ان زن را با ترساندن مجبور کرده باشد زن از او حامله شده مجازات انها چیست؟
زن مجازاتی ندارد ولی مجازات مرد اعدام است.
اگر زنی شوهر دار باشد و بیشتر از یک سال برای طلاق اقدام کرده باشه بعد از یک سال با مردی اشنا شود و به قصد ازدواج و برای اشنایی بیشتر با او فقط برای ناهار بیرون برن اگه اونارو در فضای عمومی بگیرن بدون هیچ رابطه زنا ایا جرمی متوجه خانم یا اقا میشه حکم دادگاه چیه ایا شوهر زن میتونه شکایت کنه
صرف اینکه با کسی محرم بوده اند خیر.
در مورد سوال فوق در صورت شکایت کردن شوهر زن آیا برای پسر سابقه کیفری حساب میشود؟
سلام.. رابطه با زن شوهر دار در صورت راضی بودن شوهرش حکمش چیست
زنای محصنه محسوب خواهد شد و شلاق حدی دارد.
سلام. اگه مرد مجردی با زن متهل رابطه جنسی و… داشته باشد و زن ۲سال از شوهرش دور و در حال طلاق باشد. اگر روزی این ۲را شوهرش گیر بیندازد. مجازات مرد چیست؟؟ جواب کامل میخواهم. مچکر
مجازات زنا شلاق حدی است.
سلام اولا معانی بیشتر کلمات را بلد نیستم
دوم متوجه نشدم یعنی مرد مجردی با زن کسی رابطه نامشروع داشته باشد آبرویی برای. شوهر زن نمیمونه اونوقت مجازات فقط شلاق است؟ این چه قانونی است دیگه
بله اگر زنا باشد شلاق حدی دارد و اگر صرفا رابطه نامشروع غیر زنا باشد شلاق تعزیری.
سلام من به تازگی از کشور آمریکا به ایران آمدم. من هر روز با زن دایی خودم سکس داشتم و او رو می کردم من به درستی قانون ایران رو در این مورد نمیدانم لطفا راهنمایی ام کنید
با سلام و احترام . در تمامی پاسخهای بای شما حکم زنا محصنه حد ۱۰۰ ضربه شلاق اومده . پس حکم سنگسار کجا رفت ؟؟؟؟!!!!
ن
حکم سنگسار معمولا نمیدهند مگر اینکخپه بالای سخپه بار ثابت شده باشد و یا اینکه سه نفر عاقل شهادت بدهند
متاسفانه سنگساری دیگر در کار نیست . با وضع بیحجابی و تحریک آمیز بودن بطن جامعه فکر کنم تا مدتی دیگر به زانی و زانیه پاداش و تشویقی هم بدهند .
اصلا حکم سنگسار نداریم.متاسفانه دشمنان اسلام برای بد جلوه دادن قانون اسلام این قانون الکی رو به اسلام نسبت میدن.
خداوند تو قران فرموده اگه زن توبه کرد حق ظلم و ستمی ندارید که خداوند آمرزنده و مهربان است
سلام.سکس با زنی که از شوهرش طلاق گرفته و بیوه هس و الان از مرد مجرد طرف حاملس .حکمش چیه؟درصورت شکایت؟
در صورتیکه در حال حاضر مجرد باشد و رابطه محرمیت نداشته باشند زنا محسوب خواهد شد.
اگه مردی با زن شوهر دار فقط پول داده باشد و مرد بارها از زن پرسیده باشد که شوهر داری و طلاقنامه خواسته باشه ولی زن دروغ گفته باشه حکمش چیه
در صورت زنا حتی در این حالت نیز شلاق حدی دارد.
بخدا سوگند اگه روزی من متوجه زنا بشم هردورا گردن میزنم
سلام اگر چنانچه یک جوان ۲۳ ساله با یک زن ۳۸ ساله با هم دستگیر شوند که جوان مجرد و زن متاهل ولی در حال طلاق گرفتن است منتها طلاق نگرفته هنوز جرمشان چیست
اگر رابطه نامشروعی داشته باشند مجازات شلاق دارد.
اگر رابطه نامشروعی داشته باشند مجازات شلاق خواهند داشت.
سلام،،،درسته اگه پسر مجردی با زن شوهر داری رابطه جنسی داشته باشه حتی در صورت طلاق گرفتن اون زن دیگه نمیتونه باهاش ازدواج کنه؟
به یکدیگر حرام ابدی خواهند شد.
سلام میشه حکم رابطه جنسی زن شوهر دار با مرد مجرد رو هم بگین که دقیقا چی حساب میشه این رابطه نامشروع هست یا زنا و حکمش چیه؟؟؟؟؟
زنا است و شلاق حدی دارد.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
وبسایت
۸۷۱۳۲ (۰۲۱)
ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/13 10:27:49 ق.ظ
| دلیل ویرایش: key word
ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/24 02:31:16 ب.ظ
| دلیل ویرایش: Edit
ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/21 11:21:02 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
ویرایش بوسیله کاربر 1398/01/20 05:47:55 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
اگر زن شوهردار با پسر مجردی رابطه جنسی داشته باشد حکم زن و حکم پسر از نظر اسلام چیست؟
زنای مرد یا زن همسردار، زنای محصنه بوده و در این مورد چنانچه شرایط دیگر احصان آن زن فراهم باشد [مثلاً شوهر در دسترس او بوده است، شوهر او ناتوان جنسی نبوده است، با میل و رضایت او زنا صورت گرفته است و….] و این زنا در دادگاه اسلامی اثبات شود (چهار شاهد عادل آن را به عینه ملاحظه و مشاهده کرده باشند و یا خود چهار بار اعتراف کند) آن زن سنگسار می شود و آن پسر در صورت اعتراف (با شرائط خاص) و یا گواهی گواهان معتبر، صد ضربه شلاق خواهد خورد. همچنین این دو نفر نمی توانند با یکدیگر ازدواج کنند و ازدواج ایشان با یکدیگر حرمت ابد دارد.
آیا پیامبر(ص) با دختری 9 ساله ازدواج کرده است؟آیا پیامبر(ص) با دختری 9 ساله ازدواج کرده است؟ اگر آری، چگونه؟
یکی از تحریفهای بزرگی که در تاریخ اسلام توسط حکومت بنی امیه و برخی از مورخان دنیاپرست و مت…
حکم زنای زن شوهردار در قران
مسألة بدحجابی زنان از پدیده های جدید اجتماعی نیست، بلکه از دیرباز این عنصر ضد اخلاقی در جامعه وجود داشته است، لکن در سالهای اخیر و به ویژه سالهای پس از دفاع مقدس به موازات تحولات اجتماعی و سرازیر شدن …
همه ما انسانها برای آنکه بتوانیم در مسیری که خداوند متعال برای ما ترسیم کرده، حرکت کنیم نیاز است که به دنبال کسانی برویم که مسیر را شناخته و در آن گام برداشتهاند، آنان جز معصومین علیهم السلام و اولیا…
علت تمایل به جنس موافقمن 4 سال است که ازدواج کرده ام. شوهرم را خیلی دوست دارم؛ ولی تمایل به جنس موافق دارم، امّا هیچ وقت با کسی رابطه نداشته ام؛ ولی تمایل به عکس و فیلم های زنان دارم. لطفا مرا راهنمای…
زن و خانوادهعلامه طباطبایی مسأله زن و خانواده را چگونه طرح کرده و عناصر اصلی این مسأله در نظر ایشان چگونه بوده و چطور به آن پاسخ داده است؟
علامه طباطبایی به واسطه شخصیت جامع علمی و فلسفی ای که دارد، …
عقل زنانآيا طبق حديث شريف علوى كه فرمود: «عقول النساء فى جمالهنّ و جمال الرّجال فى عقولهم» عقل زن در جمال او و جمال مرد در عقل او خلاصه مىشود، تا وسيلهاى براى سرزنش زن و بر…
همچنین
http://www.leader.ir/fa/istifta
سلام.
كاربر گرامی شما می توانید مسئله مورد نظر خود را از دفاتر مراجع تقلید استفتاء نمایید:
https://makarem.ir/index.aspx?typeinfo=3000
همچنین
http://www.leader.ir/fa/istifta
همچنین
http://www.leader.ir/fa/istifta
سلام.
كاربر گرامی شما می توانید مسئله مورد نظر خود را از دفاتر مراجع تقلید استفتاء نمایید:
https://makarem.ir/index.aspx?typeinfo=3000
همچنین
http://www.leader.ir/fa/istifta
معنای اختلاس در لسان روایات و فقه به معنای ربودن و قاپ زنی به کار رفته است و آنچه امروز متداول است که اختلاس به معنای دزدی از بیت المال به کار می رود، در گذشته کاربردی نداشته است. از سوی دیگر دزدی از …
علائم نهایی پیش از ظهور امام زمان(ع)علائم نهایی پیش از ظهور امامان زمان (عج) چیست؟
علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:
الف: علائم حتمی و قطعی؛
ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که ال…
خواندن قرآن هنگام عادت ماهانهبا سلام و تشکر از زحمات شما سوال: آیا هنگام عادت ماهانه می شود قرآن خواند (مثل سوره یاسین به طور کامل )؟ من در این مدت از خداوند دور می شوم آیا راه کاری برای این مواقع دار…
طریقه ی انجام غسل از طریق دوش حمام
آیا می شود با دوش حمام غسل کرد؟
1)- غسل به دو صورت انجام می گیرد ارتماسی و ترتیبی، ارتماسی یعنی اینکه انسان به نیت غسل تمام بدن را در آب فرو ببرد مثلاً د…
0