چکیده :
طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن زن و شوهر از یک دیگر است طلاق معمولاً وقتی اتفاق می افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می رود و میان زن و شوهر ناسازگاری و تنش وجود دارد طلاق اجتماعی تغییرات در دوستی ها سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن ها سرو کار دارد طلاق روانی ، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن در دهد .
یکی از تاثیرات رفتاری حاصل از طلاق اضطراب است به نحوی که پس از طلاق بلافاصله میزان اختلالات عاطفی و روانی کودکان بالا می رود پسران از دختران تحت تاثیر اضطراب ناشی از طلاق قرار می گیرند و چنین فرزندانی اغلب به اختلالات روانی و افت تحصیلی دچار می شوند .
تحقیقات به نقل از لاندیس و هاوینز انجام شده که همگی پیرامون افت تحصیلی و طلاق والدین می باشد که نشان دهنده این است که خانواده هایی که از هم دور باشند و کودکانی که در پرورشگاهها زندگی می کنند چقدر افت تحصیلی پیدا می کنند .
عموماً ماهیت وجودی فرزندانی که در محیط پیرامونی خالی از محبت بزرگ می شوند بوسیله سنجش میزان عقب ماندن آنها سیر تکاملی رشد تبیین می شود در این سنجش این موضوع شایسته توجه است که عامل ترس در این نوع کودکان بیش از کودکان معمولی است و در چنین کودکانی افت تحصیلی دیده می شود .
تاثیر طلاق والدین بر تحصیل فرزندان
عواقب عاطفی طلاق بر روی کودکان در مقایسه با آثار عاطفی خانواده های متعارض از جنبه های تخریبی کم تری برخوردار است .
ازدواج های وفق بیش از طلاق برای کودکان مشکلات روان ایجاد می کنند (لاندیس ،1962). بعضی از محققین کوشیده اندآثار طلاق های معقول را از کودکان بیان کنند در چنین مواردی کودک هم با پدر و مادر رابطه دارد هر چند می داند که آنها از هم جدا شده اند ولی احساس می کند که هم پد رو هم مادر را دوست دارد .
کودکان محروم از پدر و مادر به علت کمبودهای عاطفی و اقتصادی دچار افت تحصیلی بیشتری نسبت به سایر کودکانی که پدر و مادر را در کنار خود دارند می باشند (اسمیت).
علل و عوامل طلاق
1- عدم تفاهم 2- ازدواج اجباری 3- توقعات بی جا 4- عوامل ارتباطی
5- اختلالات عاطفی و روانی 6- اعتیاد 7- ازدواج مجدد توسط زوج
8- تدلیس در ازدواج 9- ازدواج تحمیلی 1- ترک زوج یا زوجه از منزل
گستره مسئله پژوهش (طرح تحقیق)
فهرست مطالب
کلیات پژوهش
مقدمه
بیان مسئله
سوال پژوهش
اهمیت و ضرورت پژوهش
فرضیه پژوهش
متغیرهای پژوهش
تعریف متغیر مستقل
تعریف متغیر وابسته
تعریف متغیر مزاحم
تعریف اصطلاحات و واژه (تعریف تئوریک متغیرها)
تعریف طلاق و افت تحصیلی
تعریف لغوی طلاق
تعریف لغوی افت تحصیلی
مقدمه :
طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن زن و شوهر از یک دیگر است طلاق معمولاً وقتی اتفاق می افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می رود و میان زن و شوهر ناسازگاری و تنش وجود دارد طلاق اجتماعی تغییرات در دوستی ها سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن ها سرو کار دارد. طلاق روانی ، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن در دهد .
طلاق شعله ی محبت را خاموش می کند ، عشق ها را به کینه و دشمنی بدل می سازد ، ضعف های یکدیگر را در برابر چشم هم بزرگ می نماید.
حتی سبب می شود که آنان فقط نقاط منفی یکدیگر را ببینند ، هر کدام سعی دارد دیگری را متهم سازد و زمینه را برای سقوط او فراهم نماید ، زنی مهربان یک باره لجباز می شود و مردی با چنان عظمت و وقار یک باره عیب جو می شود و این همه برای پاره کردن رشته ی الفت هاست .
یکی از بزرگترین خطراتی که در زندگی همه ی انسانها وجود دارد طلاق است ، جدایی و طلاق متوجه کودکان خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین گرم داشته و خانه را مرکز امید و پناهگاه خویش می شناسند ، اگر پدران و مادران بدانند طلاق و جدایی چه محرومیتی را برای فرزندان پدید می آورد و دل نازک طفل را چگونه شکند و او را از چه لذاتی محروم می سازد ، شاید هرگز تن به این کار در ندهند ، جدایی پدر و مادر از یکدیگر کودک را به اختلال عاطفی دچار می سازد ؛ حالت افسردگی برای او پدید می آورد و در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او باز می ستاند و در کل او را چنان پریشان می سازد که اثرات شوم آن مادام العمر عارض کودک است . جدایی از والدین به خاطر طلاق در وضع تحصیلی کودک هم اثر می گذارد ، توان فعالیت حتی ورزش را از او می گیرد .
ستیزه های خانواده که سرانجام به جدایی و طلاق می انجامد ، رفتاری است نابهنجار و غیر طبیعی ، گاهی کسانی که به چنین کاری دست می زنند تصورش هم برای آدمی چندش آور است . برای یک زوج تحصیل کرده و بالغ با داشتن فرزندانی که در کنار ، فرزندانی که همین والدین کم احساس و کم عاطفه آنها را به این جهان هستی آورده و اکنون با یک تصمیم نابخردانه آنها را تنها و بی کس رها می کنند و دنبال هوس های جدیدی با فرزندان جدیدی می روند . به هم ریختن کانون گرم خانواده ، گناهی نابخشودنی و غیر قابل توجیه ناسازگاری خطایی است فردی ، تعرضی است از جانب انسانی به انسانی دیگر که با قدری گذشت و تساهل در موارد بسیاری قابل جبران است ، چه بسا خطا کننده ، خود بر سر عقل آید از کرده پشیمان شود ، ولی ستیزه و طلاق ، خطا و گناهی است اجتماعی ؛ گسستن سنگ بنای اجتماع است ، در هم ریختن شالوده زندگی است ، ازدواج امری است مربوط به دو فرد ، ستیزه و نهایت طلاق امری است اجتماعی که صدمه و زیان آن به جامعه می رسد ، عشق جوان ها را به تشکیل خانواده سست می کند و اعتماد اجتماعی را سلب و مخدوش می سازد . پس طلاق امری است وجه می توان خانواده را در دو جهت عام و خاص در نظر گرفت ، خانواده به معنی عام آن در قدیم مورد توجه بوده است و پدر و مادر ، فرزندان و تمام افرادی را شامل می شود که در قانون مدنی به ترتیب اولویت می توانند از ماترک دیگری سهم الارثی داشته باشند ، اما خانواده به معنی خاص عبارت است از شوهر ، زن و فرزندان آنها با وجود اینکه قوانین ما خانواده را دقیقاً تعریف نکرده و برای اعضای خانواده ، شخصیت حقوق متساوی قایل نیست . خانواده قدیمی ترین و کهن ترین هسته طبیعی است که از بدو پیدایش بشر وجود داشته است . در واقع خانواده حکم سلول را در ساختمان اندام موجودات دارد . خانواده کانون حفاظت خانوادگی و اجتماعی است که بسیاری از نویسندگان و حقوقدانان درباره ی آن سخن گفته اند ، حاصل جمع پدید آمده از خلاق خانواده هایی است که آن جامعه از آنها تشکیل یافته است . نیمی از جمعیت ایران به واسطه ی تنگ نظری های مردانه از فعالیت اجتماعی دور مانده اند ، به طوری که از قدرت فکری و توان بانوان کمتر در جهت بهسازی و سازندگی کشور استفاده می شود امید است مسئولین و دست اندرکاران متوجه این نقیصه ی بزرگ در روند بکارگیری نیرو و توان های اجتماعی ، در ساختار بهتر جامعه استفاده نمایند و از تنگ نظری و بد اندیش ها دست بردارند و راه را برای ورود هر چه بیشتر بانوان در کوشش های اجتماعی باز کنند . اگر به این جنبه های انسانی حقوق زن توجه بیشتری شود ، منشا ستیزه های خانواده کمتر شده و از جدایی زن و مرد و انحراف فرزندان رها شده جلوگیری می شود و درنهایت به جامعه ای از سلامت جسم و روان خواهیم رسید که کمتر دچار ستیزه و جدایی می گردد . بر اساس تحقیقات و مطالعات انجام شده ، دو عامل وراثت و محیط سهم بسزایی در میزان بزهکاری دارند ، اما سوابق نشان می دهد که نه وراثت و نه محیط هیچ کدام به تنهایی نمی توانند عامل ایجاد جرم باشند ، بلکه زمینه ی ارثی فرد ، همراه با خصوصیات خلقی و محیطی و تاثیری که افراد دیگر در زندگی انسان دارند ، می تواند سبب بروز جرم باشد . خانواده مهمترین نهاد اجتماعی موجود در جوامع انسانی است از نظر تکوین شخصیت و پرورش آن در فرزندان و نحوه ی کیفیت آن از حیث تطابق بعدی فرد در جامعه دارای آثار وسیعی می باشد ، میزان سازگاری و کیفیت روابط عاطفی زن و شوهر و دیگر کسانی که هسته اصلی خانواده را تشکیل می دهند و نیز نقش آموزشی خانواده و اهمیت آن در رشد شخصیت ، ورابط عاطفی فرزند و خانواده مسایل روانی – جسمی ناشی از حیات خانوادگی – هر یک از جنبه ها در ساختن قالب کلی شخصیت کودک موثر هستند و امروزه طرح هر کدام از این مباحث اختصاص به یکی از رشته های جامعه شناسی و روان شناسی پیدا کرده است .
بیان مسئله :
تاثیر طلاق والدین بر تحصیل فرزندان
مطالعات نشان می دهد در خانواده های مرفه و تحصیلکرده ، طلاق والدین آمار مردود شدن بچه ها در امتحانات پایانی سال را بیش از دو برابر افزایش می دهد .
در خانواده های کارگری و بویژه خانواده هایی که مادر خانواده سواد ندارد ، از هر دو بچه یک نفر ترک تحصیل می کند . همچنین در خانواده های کارمندی که مادری با سواد حضور دارد بچه های طلاق قبل از دریافت دیپلم مدرسه را ترک می کنند .
البته هنوز به دقت مشخص نیست که آیا این شکست های تحصیلی ناشی از جدایی والدین و ضربه ناشی از طلاق است یا جو خانوادگی متشنج پیش از جدایی ، اما به هر حال آنچه مسلم است طلاق موضوعی صرفاً مربوط به بزرگ تر ها نیست و همیشه فرزندان را نیز به شدت تحت تاثیر قرار می دهد که باید به این موضوع ها نیز توجه جدی داشت .
سوال پژوهش :
1- آیا طلاق والدین بر افت تحصیلی همه فرزندان تاثیر دارد ؟
2- آیا رابطه ی بین طلاق و افت تحصیلی دیده می شود ؟
ضرورت و اهمیت تحقیق :
سنجش اثرات جدایی والدین بر کودکان بسیار دشوار است و عواملی چون میزان ستیزه میان پدر و مادر قبل از جدایی ، سن کودکان در آن زمان ، تعداد خواهر و برادران ، وجود پدر بزرگ و مادر بزرگ و سایر خویشاوندان ، روابط آن ها با هر یک از والدین ، و یا این که تا چه حد پدر و مادر را می بینند ، بر میزان اثرات و فرایند سازگاری با شرایط جدید تاثیر خواهند داشت .
یکی از تاثیرات رفتاری حاصل از طلاق اضطراب است به نحوی که پس از طلاق ، بلافاصله میزان اختلالات عاطفی و رفتاری در کودکان بالا می رود و پسران از دختران تحت تاثیر اضطراب ناشی از طلاق قرار می گیرند و چنین فرزندانی اغلب به اختلالات روانی تنی ، افت تحصیلی ، به ویژه آسم و کولیت دچار می شوند . آسیب طلاق بر نوجوانان هم کمتر از آسیب بر کودکان نیست هر چند که این دو آسیب از نظر کیفیت تفاوت های آشکاری دارند .
فرضیه پژوهش :
1- بین افت تحصیلی با طلاق والدین رابطه ی معناداروجود دارد.
متغیرهای پژوهش :
الف ) متغیر مستقل : به متغیری گفته می شود که از طریق آن متغیر وابسته تبیین یا پیش بینی شود . به این متغیر ، متغیر محرک یا درون داد نیز گفته می شود و متغییری است که توسط پژوهشگران اندازه گیری ، دست کاری یا انتخاب می شود تا تاثیر یا رابطه آن با متغیر دیگر اندازه گیری شود متغیر مستقل متغیر پیش فرض است به این معنی که این متغیر مقدمه و متغیر وابسته نتیجه آن است .
ب ) متغیر وابسته : متغیر وابسته ، متغیر پاسخ ، برون داد یا ملاک نیز یده می شود و عبارت است از وجه یا جنبه ای از رفتار ارگارنیزم که تحریک شده است متغیر وابسته متغیری است که مشاهده یا اندازه گیری می شود تا تاثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود .
ج ) متغیر مزاحم : متغیر مزاحم به متغیری گفته می شود که به صورت فرضی ، بر پدیده مشاهده شده تاثیر می گذارد ، اما قابل مشاهده ، اندازه گیری و دست کاری نیست و تاثیر آن باید از طریق تاثیر متغیرهای مستقل و تعدیل کننده و رویدادهای قابل مشاهده مشخص شود .(تاکمن ، 1978).
در تحقیق ما متغیرهای مستقل ، وابسته و مزاحم به قرار زیر می باشند :
متغیر مستقل طلاق والدین
متغیر وابسته افت تحصیلی
متغیر مزاحم سواد خانواده – اعتیاد خانواده
طلاق[1] :
طلاق یک پدیده شوم اجتماعی است یکی از نویسندگان می نویسد طلاق برای آن دسته از کودکانی که پیش از طلاق خرسندی داشته اند آسیب عاطفی ایجاد می کند تا آنهایی که پیش از طلاق خانواده ناخرسندی داشته اند .
افت تحصیلی[2] :
کاهش نسبی فعالیت درس و مطالعه یک دانش آموز در یک دوره سنی در مقایسه با دوره سنی قبل از آن را افت تحصیلی گویند به بیان دیگر شکستها و ناکامی دانش آموزان در تحصیل که با بی علاقگی به مسائل تحصیلی و کاهش نمرات درس شروع می شود افت تحصیلی دارد ..
معنای لغوی طلاق و اصطلاحی طلاق[3] :
در کتاب ارزنده حقوق مدنی زوجین چنین آمده طلاق در لغت اسم از برای اطلاق و تطبیق است یعنی از بین بردن هر گونه قیدی و در شرع مقدس اسلام عبارت از برداشتن قید نکاح است و همچنین طلاق در لغت رها شدن از قید نکاح است و در عرف عام معانی جدائی از آن در ذهن متبادر می شود .
صاحب جواهر گوید طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است و در اصطلاح شرع عبارتست از زائیل کردن قید نکاح به لفظ (طالق) و صاحب بشرح لعمه قید بدون عوض را هم ذکر کرده اند و این قید برای احتراز از خلع و مبارات است که ازله در آن دو در مقابل بذل مهر است .
جامعه و اجتماعی شدن مهم است . بنابراین نباید نمره را به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی دانش آموز در نظر داشته باشند ، بلکه هدف یادگیری است . از این رو والدین و مربیان باید انعطاف کافی را در زمینه نمره دانش آموزان داشته باشند ، تا مشکلاتی را در این زمینه برای دانش آموز به وجود نیاورند ، پس همه تلاش مربیان و والدین باید جلوگیری از افت تحصیلی دانش آموز باشد ، زیرا چنانچه افت تحصیلی ادامه یابد به بزهکاری و انحراف دانش آموز منجر می شود و در نتیجه ترک تحصیل به وجود می آید ، که یکی از مهم ترین عوامل فساد در جامعه می باشد .
تعریف لغوی افت تحصیلی
افت از نظر لغوی به معنی کمبود ، کمی ، کم و کاست و نقصان است . منظور از افت تحصیلی «کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموز از سطح رضایت بخش به سطحی طلوب است » همچنین افت در لغت به معنای ضایعات ، ضایع کردن که در نظر اقتصاددانان مطرح شده است . اما در بعضی از متون فارسی کلمه ترک تحصیل نیز معادل افت تحصیلی در نظر گرفته شده است . به عبارتی افت تحصیلی عبارت است از نزول از یک سطح بالاتر به سطح پایین تر در تحصیل و آموزش . افت تحصیلی به معنای دقیق آن ، زمانی است که فاصله قابل توجهی بین توان و استعداد بالقوه و توان بالفعل فرد در فعالیتهای درسی و پیشرفت تحصیلی مشهود باشد . گرچه این تعریف می تواند همه کسانی را که به دنبال شکستهایی پی در پی تحصیل ، از تحصیل عقب مانده و عمدتاً به اصطلاح تجدید یا مردود شده اند را در بر گیرد اما مفهوم افت تحصیلی صرفاً در رفوزگی و تجدیدی خلاصه نمی شود و می تواند شامل هر دانش آموز و دانشجویی شود که اکتسابهای آموزشگاهی و پیشرفت دانشگاهی او کمتر از توان بالقوه و حد انتظار اوست . لذا بر اساس این تعریف دانش آموزان تیز هوش نیز ممکن است دچار افت تحصیلی و کم آموزی بشوند . لذا افت تحصیلی مسئله ای است عام و نسبی .
1. Fatherles children
2. سایت گوگل
3. حقوق مدنی زوجین – دکتر محقق – ص 288
۱۳۹۶/۰۱/۰۳
زن خانواده, مطالب جدید
نظر بگذارید :
طلاق و تأثیر آن بر دانشآموزان
پیمان آزاد ( دانشجوی رشته دبیری علوم اجتماعی دانشگاه فرهنگیان ایلام )
چکیده
نهاد خانواده در دنیای کنونی به طور گسترده ای طلاق را تجربه میکند. تغییرات خانواده و افزایش نرخ طلاق در جامعهی ایران نیز نگرانیهای اجتماعی را به وجود آورده است. مسئلهی طلاق، به ویژه به جهت پیامدهای نظیر افسردگی، پرخاشگری، افت تحصیلی، بزهکاری، رشد اجتماعی که برای فرزندان طلاق در پی دارد و آیندهی آنان را متأثر میسازد، بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اجتماعی پیامدهای طلاق بر دانشآموزان انجام شده است. تمرکز مطالعه بر ۵ متغیر مختلف که میتوان به افسردگی، افت تحصیلی، پرخاشگری، بزهکاری، رشد اجتماعی برد بوده است. مطالعه موردی ما بر دانشآموزان استان فارس و بالاخص منطقه گله دار بوده است. اطلاعات این مقاله از طریق پرسشهای که بین ۲۰۰ نفر از فرزندان محصل طلاق (دختر – پسر) در مقطع متوسطه دوم پاسخ داده شده است و همچنین اساتید بزرگوار و برداشتهای شخصی تقریر شده است.
تاثیر طلاق والدین بر تحصیل فرزندان
ما با بررسی پرسشه های پر شده توسط محصلین و همچنین تحقیق هایی که در گذشته صورت گرفته است توانستیم به این نتایج برسیم که طلاق در ۵ بعد ذکر شده اثر مستقیمی بر دانش آموزان می گذارد.
تاثیر متغیر ها بر طور نسبی بر پسر و دختر متفاوت است. مثلا در متغیر های عملی مانند پرخاشگری پسر تاثیر طلاق بر پسر زیاد تر از دختر بود ولی در متغیر های احساسی مانند افسردگی تاثیر بر دخترزیاد تر بوده است.
بررسی شرایط علی طلاق نشان میدهد که طلاق پدیدهای تک عاملی نیست، بلکه مجموعهای از عوامل در پیوند با هم منجر به طلاق میشوند. میزان تأثیر هر عامل در طلاق بر عامل دیگر است و نکته دیگر این که تعداد عوامل مهم نیست بلکه به شدت هر عامل بستگی دارد.
نتایج تحقیق به ما نشان داد که طلاق علاوه بر اینکه بر زوجین تاثیر بسزایی دارد و آینده آنها را مورد تاثیر قرار خواهد داد ، بر رفتار و عملکرد فرزندان تاثیر می گذارد و فشار آن بر جنس دختر از جنس پسر می باشد.لذا حساس است که مسئولین محترم توجه بیشتری به این معظل نشان دهند و تمام دستگاه های مرتبط باالاخص آموزش و پرورش به عنوان مهم ترین دستگاه تربیت فرزندان و انتقال فرهنگ ،تمام تلاش خود را برای روشن کردن ذهن خانواده ها از این معظل انجام دهند .
مطمئن هستیم که با مطالعه این مقاله به عمق فاجعه طلاق و تاثیر آن بر فرزندان طلاق پی خواهید برد. تمام سعی ما بر این بوده است که با امار و توضیحی روشن و واضح تاثیر هر متغیر را توضیح و تبیین نماییم و مشخص نماییم که هر طلاقی ، مشکلات آن فقط دامنگیر زوجین نمی باشد بلکه طلاق دارای پس لرزه ای هست به مراتب ویرانگر تر از خود زلزله اصلی که متاسفانه از دید جامعه ما مخفی مانده و به طور غیر علنی در جامعه ما در حال رواج هست و فرزندان طلاق فقط از دید ترحم دیده می شوند و افت تحصیلی و پرخاشگری و منزوی شدن و تحقیری که باعث پایین امدن شان اجتماعی فرزندان می شود و در اینده آنها تاثیر میگذارد مخصوصا در جامعه ایرانی که خانواده رکن اساسی بسیاری از فعالیت ها می باشد( به طور مثال در انتخاب عروس برای فرزند ، دختری که از خانواده طلاق است شانس کمتری برای ازدواج دارد.
واژههای کلیدی: طلاق – افسردگی کودکان – تأثیر طلاق بر افسردگی کودکان –تأثیر طلاق بر تحصیل کودکان
۱- مقدمه
خانواده نخستین و بنیادی ترین نهادی است که برای پاسخگویی به نیازهای فطری بشر، به ویژه نیاز به زندگی اجتماعی شکل گرفته است و نزدیکترین و عمیق ترین تعامل بشر در بستر خانواده تحقق مییابد؛ به گونهای که هیچ یک از انسانها خود را بی نیاز از عضویت در این نهاد اولیه ندانستهاند.
صاحب نظران معتقدند که خانواده از نخستین نظامهای نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد.[۱] روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل میگیرد و هراندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده و به تبع آن جامعه از ثبات و استحام بیشتری برخوردار است.[۲]
هیچ جامعهای بدون داشتن خانوادهای سالم نمیتواند ادّعای سلامت کند و هیچ یک از آسیبهای اجتماعی بیتأثیر از خانواده پدید نیامدهاند. کیفیت روابط درون خانواده نقش بسزایی در شکل گیری نگرشها و بازخوردهای اجتماعی اعضای خانواده داردو پایه و اساس روابط درون خانواده بر محور روابط زن و شوهر استوار است.[۳]
یکی از مشکلاتی که از درون خانواده به پا میخیزد و علت آن هم مشکل در ارتباط سالم و صحیح بین زن و شوهر است طلاق میباشد. این مشکل (طلاق) میتواند در جامعه نیز شیوع وگسترش یابد و ارتباط انسانی را مختل نماید. وقتی بنیان خانواده دچار تزلزل شود، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی متزلزل شده و جامعه به سوی مشکلات گوناگون سوق داده میشود.
خانواده یک نهاد است که اعضای پدید آورنده آن بوسیله رشته زناشوئی، خون، یا فرزندخواندگی با یکدیگر پیوند مییابند ودر یک مجموع با هدفی مشترک ودر زیر سقفی با یکدیگر زندگی میکنند[۴] ویا در تعریفی دیگر خانواده گروهی از افراد است که با ارتباطات خویشاوندی مستقیماً به هم پیوند خوردهاند، و اعضای بزرگسال آن مسئولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند.[۵]
افراد از طریق ازدواج به هم پیوند میخورند. ازدواج به عنوان پیوند جنسیِ از نظر اجتماعی به رسمیت شناخته شده و پسندیده بین دو فرد بزرگسال تعریف میشود.[۶]
واقعیت این است که خانواده زمینه ساز بسیاری از انحرافات و یا شرافتمندیهاست وبه طور قطع میتوان گفت که وضع متزلزل جهان امروز تا حدود زیادی ناشی از وضع نابسامان خانوادههاست. واگر بنا باشد دنیای تعادل و اوضاع بحرانی امروز بشر تا حدودی سروسامان یابد ناگریز باید تجدید نظری در وضع خانواده بعمل آید واین نهاد مهم اجتماعی ارزش و قداست الهی خود را بازیابد.
طرز فکر ما بر اساس بینش اسلامی آن است که کودک با زمینه فطری پاک و الهی به دنیا میآید. فطرت او خدا آشنا، امین و صادق است. اما اینکه چه چیزی باعث میشود کودکی با چنین فطرتی از انحراف و آلودگی سر در آورد باید گفت که عوامل بسیاری دخالت دارند که در راس و مهمترین آنها خانواده از هم گسیخته (طلاق گرفته) میباشد.[۷]
شرایط نابسامان خانواده طلاق گرفته، جهل و غفلت والدین و سهل انگاری آنها و از اموری هستند که زمینه ساز تأثیرات زیادی بر فرزندان خود هستند که ما در اینجا بر این۵ بعد (پرخاشگری – افسردگی – افت تحصیلی – رشد اجتماعی – بزهکاری) تحقیق میکنیم.
به هنگامی که آدمی آینده چنین فرزاندانی را در نظر مجسم میکند، بی اختیار از خود خواهد پرسید که: فرجام این طفل چه خواهد شد؟ درد نابسامانی او را چه کسی درمان خواهد کرد؟ عقدههای ناشی از نابسامانی را چه کسی خواهد گشود؟ درد و مصیبت او را چه کسی تسلیت خواهد داد؟
ما در اینجا به بحث و بررسی وضع فرزندانی پرداختهایم که در خانواده طلاق گرفته رشد کردهاند و میخواهیم دورنمای حیات این افراد را در عرصه حیات اجتماعی بر اساس آن ۵ بعد ذکر شده و براساس تحقیقات و آمار و اعلام نظر صاحب نظران ارائه دهیم و سعی خواهیم کرد مطالب را به گونهای عرضه نماییم که قابل درک برای همگان باشد.
مقصد ما در این بررسی آن است که پدران و مادران محترم جامعه ما بیش از پیش بیدار و هشیار شوند و به این نکته ایمان بیاورند که هرگام و حرکات آنها در عرصه حیات خانواده برای فرزندان درس آموز و برای مسیر زندگی شان راه ساز و زمینهساز است. بدین سان پیش از وارد شدن در این مسیر (طلاق) بکوشند عاقبت این کار خود را لااقل برای فرزندان خود در نظر بگیرند و جنبههای مثبت و منفی آن را در نظر بگیرند.
در این بحث مابه دنبال آن نبودهایم که ویژگی ایده آل یک خانواده اسلامی را بیان کنیم بلکه به دنبال آن بودهایم که ثابت کنیم که طلاق که بین زن و مرد صورت میگیرد تأثیر بسیار زیادی بر فرزندان که خوشههای آینده جامعه هستند میگذارد.
۲- بیان مسئله
از نظر جامعه شناسان یک پدیده زمانی به مسئله اجتماعی تبدیل میشود که بخش وسیعی از افراد جامعه را در بر بگیرد و اکثر افراد از آن رنج ببرند. امروزه طلاق، ناسازگاری، عدم رعایت هنجارهای اجتماعی، بزهکاری و خشونت جوانان، و از جمله نگرانیهای عمدهای است که در محافل مختلف مورد بحث قرار گرفته است که همایشهای مختلف آسیب شناسی جوانان یا همایشهایی با موضوعات طلاق و خانواده از آن نمونه است. عدم سازگاری فرزندان با والدین، جدایی والدین از یکدیگر، پرخاشگری دانشآموزان، بزهکاری دانشآموزان و مهمترین مبحث طلاق که تأثیر بسیار زیادی بر بخشهای دیگر جامعه میگذارد نمونههایی از مهمترینمعضلات اجتماعی جامعه میباشند. طلاق به دلیل پس لرزههای زیادی که در جامعه دارد همواره کانون توجه بسیاری از دانشمندان اجتماعی و مسئولین بوده است. مهمترین تأثیری که طلاق میگذارد طلاق بر فرزندان خود افراد جدا شده است.
۲-۱- ضرورت و اهمیت بررسی
انسان ذاتا موجودی اجتماعی میباشد و به طور حتم از بسیاری از وقایع تاثر میگیرد. یکی از این موارد بسیار مهم تاثر پذیری طلاق میباشد که تأثیر عمدهای بر فرزندان طلاق میگذارد به حدی که ممکن است آینده یک جوان از این رو به آن رو شود و حتی این جوان تأثیر عمده ی بر جامعهای که در آن زندگی میکند بگذارد و این تاثر پذیری در دراز مدت ممکن است شیرازه نظام اجتماعی را بر هم زند. داشتن روابط سالم و بدون دغدغه بین والدین و فرزندان و ابراز محبت صحیح والدین به فرزندان کلید رشد و سعادت فرزندان میباشد. به طور قطع دانشآموزانی که از نظر ۵ بعد گفته شده دارای مشکل هستند در درون خانواده از کیفیت روابط خوبی برخوردار نیستند. لذا انجام چنین تحقیقی به طور حتم ضروری به نظر میرسد تا از طریق این تحقیق بتوانیم والدین و مسئولین را از پیامدهای این خطر بزرگ (طلاق) آگاه کنیم و به آنها هشدار دهیم که نسل آینده ما به عنوان آباد کننده این جامعه در چه خطر برزگی قرار دارند.
تاثیر طلاق والدین بر تحصیل فرزندان
۲-۲- چارچوب نظری و تحقیقات صورت گرفته
در ابتدا به منظور درک بهتر طلاق به تعریف آن و عوامل موثر بر طلاق در ایران به طور مختصر میپردازیم.
در حقیقت همانگونه که پیوند بین افراد طبق آیین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار میشود. چنانچه طرفین نتوانند به دلایل گوناگون شخصیتی، محیطی و اجتماعی و با یکدیگر زندگی کنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطی از هم جدا میشوند.
شاخصههای اصلی رشدطلاق در ایران را میتوان نداشتن شناخت کافی، دخالت خانواده ها، مشکلات جنسی در زندگی، خیانت، نبود تفاهم در زندگی اشاره کرد.
نظریهها و تحقیقات در موضوع طلاق و تأثیرات آن صورت گرفته است که در این مقاله به طور مختصر آنها را بیان میکنیم
در تحقیقی که توسط “جی هبر (۱۹۹۰) صورت گرفت مشخص گردید ازدواجهایی که به طلاق منجر شدهاند، کاهش شدیدی در اعتماد به نفس اعضای خانواده به وجود میآورد. چنین کمبودی میتواند ماهیتی اجتماعی، روانی یا جسمی باشد. کاهش اعتماد به نفس درنتیجه طلاق منشا مهم اختلالات اعضای خانواده در حین و بعد از طلاق میباشد.
در این تحقیق همچنین مشخص شد نه تنها طلاق سطح اعتماد اعضای خانواده را کاهش میدهد، بلکه باعث میگردد یکی از طرفین یا هر دو به طور قابل ملاحظه ای احساس پوچی کنند. این تحقیق مدلی را نشان میدهد که در آن افراد از هم جدا شده به علت کاهش اعتماد محتاج همیاری و کمک هستند. گذشته از این طلاق پدیده ای است که بر تمامی جوانب جمعیت یک جامعه اثر میگذارد، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر مینهد، یعنی واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم میپاشد، از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت نیز اثر میگذارد، زیرا موجب میشود فرزندانی محروم از نعمتهای خانواده تحویل جامعه گردند که احتمالاً فاقد سلامت کافی روانی در احراز مقام شهروندی یک جامعهاند. بنابراین آسیب اجتماعی ناشی از این اقدام نه تنها متوجه اعضای خانواده، بلکه متوجه کل جامعه و نسل آینده میباشد.
۲-۳- هنجارهای توافق نشده در جوامع ایران
در جامعهی ایران، ریشهی بسیاری از مسائل اجتماعی و ناهنجاریهای رفتاری، چه آنچه در سطوح فردی است و چه آنچه در رفتار گروهها، جریانها و اقشار اجتماعی میباشد ناشی از حالت عدم تعیین و سیال بودن و طیف گونگی نظام ارزشهاست. به همین دلیل، دامنهی بسیاری از ناهنجاریها را بیش از آنکه هنجارشکنی بیم، باید هنجاریابیهای توافق نشده ید. منظور از هنجاریابیهای توافق نشده این است که افراد بیش از آنکه هنجارشکنی کرده باشند، هنجارهای ویژهای را برگزیده و به نحوی هنجارمند عمل نمودهاند، ولی این هنجارها مورد توافق و دارای بار معنایی یکسانی برای مخاطبان یا طرفهای تعاملات این کنشگران نبوده است و از منظر آن مخاطبان، این تصور ایجاد میشود که کنشگر هنجارشکنی کرده است. پارهای از این نارساییها از طریق فروپاشی حلقهی به هم پیوستهی یک مجموعه هنجارها، که به نحو مکمل کارکردهای ویژهای داشتهاند، ایجاد شده و پارهای دیگر از جامعه پذیری وزون و تعارض مفهومی و معنایی ارزشها ناشی شدهاند.[۸]
در هنگامهی بحران ارزشها، ارزشهای اساسی یک جامعه بر لذت طلبی، تمتع آنی، مصلحت گرایی فردی، سودگرایی، ماده گرایی و ابزارگرایی استوارند و انسانها صرفاً به تمتع میاندیشند و مصالح خویشتن را در نظر میآورند و حتی، ارتباطات انسانی نیز از این شرایط تأثیر میپذیرند. روابط انسانها از بعد معنوی تهی میشود و صرفاً در راه التذاذ آنی است. این نوع روابط، بسیار سست و آسیب پذیر و شکنندهاند و به محض آنکه مصلحت دیگری روی نماید یا بر اثر مرور زمان یا عوامل دیگر، رابطهها از درون تهی شده و به بهانههای مختلف میشکند، در این شرایط روابط زوجیت نیز از این قاعده مستثنی نبوده و آمار طلاق روز به روز افزایش خواهد یافت.[۹]
اودری کاهش پایبندی به ارزشهای مذهبی و دینی را در افزایش طلاق مؤثر میداند و به نقش دین به عنوان عاملی در راه جلوگیری از طلاق اشاره میکند. به نظر او افرادی که ایمان مذهبی دارند، کمتر به طلاق روی میآورند تا آنان که چنین ایمانی ندارند. با تضعیف ایمان و عدم پایبندیهای مذهبی در اکثریت افراد و تغییر ارزشها، میزان طلاق در جامعه افزایش مییابد.[۱۰]
۳- تئوری آنومی
از جامعه شناسان، آنومی به مفهوم فقدان اجماع در مورد اهداف اجتماعی، انتظارات جمعی و الگوی رفتار برای اعضای جامعه است. این حالت منجر به محو و غیبت تدریجی آتوریته و ضابطهی اخلاقی میشود و جامعه کنترل اجتماعی خود را از دست میدهد. هنگامی که جامعه در حال گذار و دگرگونی است، بسیاری از انسانها دچار سرگردانی میشوند و قواعد و ارزشهای جامعه، برای آنها بی اهمیت و کم ارزش میشود. از سوی دیگر، ارزشهای جدید و منطبق با شرایط نیز، هنوز در جامعه جا نیفتاده است. در واقع، جامعه دو ساخت دارد. در این جامعه برخی از ساخت کهن و برخی از ساخت نوین تبعیت میکنند.[۱۱]
از هم پاشیدگی هنجارها و آنومی، وضعیتی را ایجاد میکند که آرزوهای بی حد و حصر ایجاد میشود و از آنجا که طبعاً این آرزوهای بی حد نمیتوانند ارضا شوند، درنتیجه وضعیت نارضایتی اجتماعی پدید میآید که در جریان اقدامات منفی اجتماعی نظیر طلاق، خودکشی و غیره ظاهر میشود، که از نظر آماری قابل سنجش است.[۱۲]
۴- نظریه کانگر (مشکلات اقتصادی)
به نظر کانگر، دورانهای سخت اقتصادی در جامعه نتایج زیان باری بر خانوادهها دارد؛ از جملهی آنها، احتمال وقوع گسیختگی خانواده و بی سامانی آن است. محرومیت اقتصادی تعاملات مثبت زوجین را کاهش میدهد و آنها را به سوی طلاق سوق میدهد. مشکلات اقتصادی در بین زوجینی که منافع خانوادگی آنها برای بقای زندگی در سطح استاندارد مناسب نمیباشد، زندگی زناشویی آنها را بی ثبات میکند و مردان در این خانوادهها، تعامل منفی دارند.
کاهش درآمدها و تورم در ایران، موجب افزایش تنشها و ستیز در داخل خانواده شده است و علیرغم آنکه هنوز نگرش منفی نسبت به طلاق در جامعه وجود دارد، اما میزان آن رو به افزایش است. طلاق، نتیجهی جامعهایی است که هیچ رابطهی نرمالی بین درآمد و هزینه برقرار نکرده است. از سویی، مانور تجمل در جامعه سر داده میشود و از سوی دیگر، برهی تعدیل اقتصادی ارائه میشود که موجب شکاف بین مطالبات و امکانات گردیده و معضلات اقتصادی منجر به افزایش طلاق شده است.[۱۳]
۴-۲- جوامع مورد بررسی در این تحقیق
مقیاس جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق در قالب مقیاس شهری میباشد و شهر مورد مطالعه شهر شیرازمی باشد و پرسشه ها، در بین مدارس دخترانه و پسرانه شهر شیراز در مقطع متوسطه دوم پخش شده است.
جدول (۱) مقیاس بررسی جامعه آماری
۱۰۰ پسر
متغیر مستقل و متغیرهای وابسته در این تحقیق
متغییر مستقل
از آنجائی که موضوع پژوهش، پیامدهای طلاق بر روی دانشآموزان بوده است طبیعی است که متغییر مستقل خود طلاق درنظر شده تا تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم بر ابعاد مشخص شده که در ادامه ذکر خواهد شد را پیدا کنیم.
متغییر وابسته
همان طور که قبلا هم گفته شده ما در این تحقیق از ۵ متغییر وابسته یا به عبارتی دیگر ۵ پیامد را برای متغییر مستقل (طلاق) در نظر گرفتهایم.
جدول (۲) متغیر وابسته
همان طور که در جدول بالا میبینید با «افسردگی» با نسبت حدود ۹۲/۲۵ رایج ترین متغییر در این پژوهش میباشد. پس از آن، متغییر «بزهکاری» با ۲۲/۲۲ و بعد از آن «پرخاشگری و رشد اجتماعی» با ۵۱/۱۸ درصدو بعد از ان «افت تحصیلی» با ۸۱/۱۴ در صد در رتبههای بعدی قرار دارند.
قرار گرفتن هر یک از این موارد به عنوان متغییر وابسته که متغییر مستقل آن طلاق میباشد عموما دارای پستوانه نظریهای و ادله اثباتی است که در ادامه به آن میپردازیم
معرفی خانواده
خانواده از دیدی یک نهاد حقوقی است که اعضای پدید آورنده آن بوسیله رشته زناشوئی، خون، یا فرزند خواندگی با یکدیگر پیوند مییابند و در یک مجموعه با هدفی مشترک و در زیر سقفی با هم زندگی میکنند. این مجموعه میتواند کوچک و محدود، شامل زن وشوهر یا شامل زن و شوهر و فرزندان یا شامل چند خانوار باشد. آن را مجموعهای پویا از نظامات متعمامل معرفی کردهاند که هر فرد نقش منحصر به فرد خود را ایفا میکند.[۱۴]
اهمیت خانواده
خانواده را مهمترین نهادی دانستهاند که جامعه خود را تغذیه کرده و در سلامت و عدم سلامت، شرافت و انحراف آن، در سازگاری و ناهنجاری آن، موثر است. رکن اساسی و طبیعی اجتماع است و دولت و ملت به حمایت آن نیازمندند.
خانواده نخستین مهد و مدرسه اصلی تربیت است، کارگاه الگو سازی است، زمینه ساز تحول و تکامل است، محیط رشد است. فرزند درسهای اصلی و اساسی خود را از خانواده میگیرد و هر سازندگی یا اشتباهی که در آن واقع گردد در فرزند اثر میگذارد.[۱۵]
خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، ادب و سنن است و اهمیت آن همیشگی است و برای دوام و بقای جامعه و تمدن و فرهنگ راهی جز آن وجود ندارد. از لحاظ واحد مییابیم که خانواده کوچک است ولی از لحاظ اهمیت بسیار مهم و بزرگ است، زیرا هسته اصلی و زیر ساز جامعههای بشری است.[۱۶]
تأثیرات خانواده بر فرزند
خانواده دو تأثیر را بر فرزند دارد: وراثتی – محیطی
در بحث وراثتی کودکان وارث بسیاری از صفات و ویژگی هائی از والدین خویشند از جمله: اسکلت بندی بدن، مسائل مربوط به جنبههای هوشی و استعدادی، بیماریهای جسمی و روحی.
درجنبه محیط میتوان گفت فرزند به طور حتم و اجتاب ناپذیر تحت تأثیر محیط زندگی و فرهنگ و شیوه زندگی آن محیط و مکانی است که در آن زندگی میکند.طبیعی است که جسم و روح فرزند انساندر چنین محیطی شکل گیرد و نتواند از جبر محیط لااقل در کودکی رهائی یابد.
افراد یک خانواده ساخته و پرداخته عوامل محیطی و ارثی هستند و به همین دلیل شخصیت شان شدیدا تحت تأثیر این عوامل است تا حدی که میتوان گفت: کودک ائینهای تمام نما از معجون و ترکیب شخصیت والدین است. شرایط عادی و یا بحرآنهای خانوادگی مثل طلاق در او شدیدا اثر گذاردهو رشد آنان را تحت نفوذ قرار خواهد داد.[۱۷]
خانواده و سازندگی
خانواده میتواند عامل سازندگی جسمی، روانی، عاطفی، ذهنی، و فرزند باشد یا ویرانی آن. میتواند شرافت و سلامتی ایجاد کند یا انحراف و اختلال.
خانواده در تهذیب اخلاق و جهت دادن افراد به سوی انسانیت و پرورش تکوین شخصیت آنان میتواند نقشی فوق العاده ایفا کندو خطوط اساسی و اصلی رفتار آنها را پدید آورد.
اعتبار اخلاقی و تربیتی و فرهنگی خانواده در توانایی تربیت کودکان و پروراندن آنها از اهمیت فوق العادهای برخوردار است و در صورت انجام وظیفه خانواده میتواند فرزندانی عاری از هرگونه مشکل و مفید برای جامعه را تربیت نماید.[۱۸]
تأثیر نوع روابط درون خانواده بر رفتار فرزندان
نوع روابط پدر و مادر با یکدیگر و طرز رفتار و موضعگیری در قبال فزندان خودمی تواند از عوامل سعادت یا لغزش فرزندان به حساب بیاید. تحقیقات روان شناسان در مورد فرزندانی که نابهنجار شده بودند یا دچار افسردگی بودند نشان میداد که اکثر این مشکلات و عصبیتها و پرخاشگریها، عدم رغبت به تحصیل و افسردگی فرزندان به دلیل وجود خانواده از هم گسسته یا نابسامان است.[۱۹]
عالمی اظهار داشته اغلب فرزندان به جای اینکه از اختلالات روانی رنج ببرند از زمینههای اجتماعی و جریاناتی که ریشه در جمع دارند رنج میبرند.[۲۰]
طلاق چیست؟
جریان فسخ یک قرارداد بین دو زوج را اصطلاحاً طلاق گویند. از آغاز پیدایش و ظهور انسان بر روی زمین همواره زن و مرد با هم تشکیل یک کانون را میدهند که در آن فرزندان رشد میکنند اما گاهی این کانون دچار اختلال میشود. متأسفانه اغلب فرزندان در این راه صدمه میبینندو حتی گاهی خود را مقصر و محکوم میبینند. طلاق نوعی پریشانی منحصر به فرد در زمینه تربیت کودکان به شمار میرود که متفاوت از فقدان والدین بر اثر مرگ، بیماری یا جدایی ناشی از مسافرت و یا کار است.
عوامل زمینه ساز طلاق
عوامل فرهنگی اجتماعی
اختلاف تحصیلات زوجین، تفاوت سطح فکری و آگاهی زوجین، انگیزهی ازدواج، نوع همسرگزینی (عدم استقلال در انتخاب شریک زندگی)، نحوهی آشنایی زوجین، شناخت کم نسبت به خصوصیات همسر قبل از ازدواج، شناخت ناکافی خانوادههای زوجین نسبت به یکدیگر، ضعف در آگاهی از نقش زوجین پیش از ازدواج، نظر مثبت خانوادهی فرد نسبت به طلاق، حمایت خانواده از طلاق فرد یا بی تفاوتی نسبت به طلاق فرد، تصور مثبت از پیامدهای طلاق، وجود طلاق در میان بستگان، برآورده نشدن انتظارات از نقش همسری، عدم مشورت مردان با زنان در امور زندگی، اختلاف دربارهی محل سکونت، وجود اختلافات عقیدتی و مذهبی، پایبند نبودن همسر به مسائل دینی، توجه بیش از حد همسر به فرزندان، تفاوتهای قومیتی زوجین، زندانی بودن مرد، تفاوت با همسر در نحوهی گذران اوقات فراغت، اختلاف در فرزندپروری، ازدواج تحمیلی، دخالت مستقیم و غیر مستقیم وابستگان و اطرافیان و دوستان در زندگی، سن پایین ازدواج، تفاوت سنی زیاد زوجین، تعداد فرزندان، سوءاستفاده از مواد و ارتکاب جرم، خشونت خانوادگی از عوامل فرهنگی و اجتماعی طلاق هستند که در تحقیقات مهدی خانی سروجانی (۱۳۸۳)، علی اسماعیلی(۱۳۷۴)، بهرامی (۱۳۸۶)، قطبی ودیگران (۱۳۸۳)، شعبانی (۱۳۸۲)، جعفر طباطبایی (۱۳۸۳) کریمی تهرانی (۱۳۵۸)، جلیلیان (۱۳۷۵) بررسی شده است. (کتاباندیشههای راهبردی زن و خانواده، ۱۳۹۱، ص ۹۷۲)
عوامل روانشناختی
عوامل روانشناختی و فردی شامل عوامل ارثی و فیزیولوژیک، ویژگیهای شخصیتی، روانی و مانند آن میباشد که از مهمترین این عوامل، میتوان به وجود اختلالات و ناهنجاریهای روانی در خانواده و زندگی زناشویی، احساس تنفر و پایان عشق و علاقهی طرفین به یکدیگر، ویژگیهای روانی و عصبی غیر قابل تحمل، خلق بی ثبات، عصبی بودن همسر، دلواپسی مزمن و بدبینی مفرط همسر، احساس افسردگی، ترس مرضی، تصورات پارانوئیدی، روان پریشی، حساسیتهای روحی، وسواس فکری و عملی، اضطراب، خصومت با یکدیگر، عدم علاقه، تفکر غیرمعمول و باورهای غیرمنطقی اشاره نمود که در تحقیقات جعفری (۱۳۸۶)، رستمی (۱۳۸۸)، خجسته مهر (۱۳۸۴)، یوسفی و همکاران (۱۳۸۹) مطرح شده است.[۲۱]
ویژگیهای شخصیتی
هر چند بسیاری از تفاوتهای شخصیتی طبیعی است و به تفاوت زیادی در رضایتمندی از رابطه منجر نمیشود، ولی دو مورد خاص وجود دارد که مشخص شده است تاثیر زیادی بر مشکلات ارتباطی و طلاق دارندو به نوعی این مشکلات را پیش بینی میکنند: یکی ناتوانی در تنظیم عواطف منفی)عصبی بودن (و دیگری سبک دلبستگی همراه با ناامنی. عامل شخصیت روان رنجورخویی و رضایت زناشویی با هم رابطه منفی دارند و در مقابل عوامل شخصیتی شامل برونگرایی، توافق و وجدانی بودن با رضایت زناشویی رابطه مثبت دارند. سطح هیجان خواهی زن و شوهر صرف نظر از همسانی و ناهمسانی هیجان خواهی آنها، سازگاری زناشویی را به طور منفی تحت تأثیر قرار میدهد. از آنجا که ازدواج قراردادی طولانی مدت است که با انعقاد آن محدودیتهایی برای افراد ایجاد میگردد، این محدودیتها برای افراد هیجان خواه به راحتی قابل پذیرش نیست و لذا سازگاری و رضایت از ازدواج در این افراد کاهش مییابد.[۲۲]
عوامل جنسی
وجود عادات جنسی ناپسند در مردان، انحرافات جنسی مرد، عدم تمکین زن، ضعف عملکرد جنسی، کوتاهی در انجام وظایف زناشویی، عقیم بودن مرد یا زن، اختلاف در سلایق جنسی، خیانت مرد به زن، خیانت زن به مرد، مراجعه به مشاورین مرد در امور جنسی، عدم آراستگی جنسی زن، تنوعطلبی جنسی مردان، مقایسهی فعالیت جنسی همسر با زنان دیگر از طرق مختلف، عدم تفاهم جنسی زن و مرد، ناتوانی جنسی زن یا مرد، سردمزاجی جنسی زن یا مرد، ازدواج مجدد، چندزنی بودن مرد و وجود شخص ثالث، از جمله عوامل جنسی هستند که در تحقیقات فروتن و جدید میلانی (۱۳۸۷)، نیکبخت (۱۳۸۲)، داداش زاده فهیم (۱۳۸۶) بدآنها اشاره شده است.[۲۳]
حال که تعریف طلاق، آمار طلاق و عوامل مؤثر بر طلاق را فهمیدیم وارد مبحث اصلی این پژوهش یعنی تأثیر طلاق بر دانشآموزان در پنج بعد (افسردگی، پرخاشگری، افت تحصیلی، رشد اجتماعی، بزهکاری) میشویم.
تأثیر طلاق بر افسردگی دانشآموزان
طی دو دهه گذشته، افسردگی فرزندان طلاق مورد توجه فزاینده یی قرار گرفته است. طبق برآوردهای صورت گرفته، ۵/۲ تا ۴ درصد از کودکان به لحاظ بالینی افسرده هستند و این نکته که متوسط اختلال افسردگی فرزندان و نوجوانان ۷ الی ۹ ماه است، بسیار اهمیت دارد چرا که ممکن است افسردگی یک کودک در تمام طول سال تحصیلی بهبود نیابد و در یادگیری وی ایجاد اختلال کند. به طور کلی علائم هیجانی افسردگی در فرزندان به صورت غمگینی، کنارهگیری یا انزوای اجتماعی، شکایتهای جسمانی، کم اشتهایی یا پراشتهایی، بی اختیاری ادرار یا بی اختیاری مدفوع، بی میلی برای رفتن به مدرسه و کاهش عملکرد مدرسه بروز مییابد. در مورد علل افسردگی میتوان گفت گاه ممکن است علت افسردگی به سادگی شناسایی شود، مثلاً هنگامی که والدین یک فرزند، طلاق میگیرند. یا ممکن است علت، کمتر آشکار باشد و تشخیص آن نیز دشوار باشد. ممکن است افسردگی برخی فرزندان واکنش به یک عامل استرس زای خاص نباشد بلکه افسردگی مزمن باشد که این افسردگی میتواند یک سال به طول انجامد. در اینجا آنچه بسیار حائز اهمیت است، این است که افسردگی میتواند تاثیر بسزایی بر نارساییهای یادگیری و عملکرد تحصیلی کودک داشته باشد و اغلب کودکان افسرده دورههای افت تحصیلی را تجربه میکنند. از سوی دیگر، نارساییها و اختلالات یادگیری که شامل نارسایی در زبان شفاهی، نارسایی در خواندن، نارسایی در نوشتن و نارسایی در ریاضی است نیز میتواند پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را تحت تاثیر قرار دهد و منجر به اختلال هیجانی چون افسردگی در دانشآموز شود. امروزه بسیاری از پژوهشگران دریافتهاند که دانشآموزان مبتلا به نارساییهای یادگیری در مقایسه با همکلاسیهای خود، افسردگی بیشتری را تجربه میکنند. طبق تحقیقات به عمل آمده، کودکانی که برای درمان افسردگی به مراکز سلامت روانی ارجاع میشوند، به طور مشابهی در مقایسه با سایر فرزندان بدون افسردگی، دارای میزان بالاتری از ناتوانیهای یادگیری هستند. در مورد علل وجود افسردگی در دانشآموزان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری میتوان گفت زمانی که این دانشآموزان قادر نیستند شکستهای ناشی از نارساییهای یادگیری خود را تحمل کنند یا با این نارساییها سازگاری پیدا کنند، احساس درماندگی و ناامیدی میکنند مثلاً دانشآموزی که اطرافیان، وی را «تنبل» یا «کودن» میخوانند، نهایتاً ممکن است به خودانزجاری برسد و همین امر باعث افسردگی در وی شود. علاوه بر این، دیگران به فرزند مبتلا به ناتوانی یادگیری نیز میتواند بر شدت احساس شرمندگی و در نتیجه افسردگی دانشآموز بیفزاید. گاه ممکن است آموزگاران و همچنین مشاوران حمایتی با دانشآموز مبتلا به نارسایی یادگیری به گونه یی صحبت کنند که حاکی از ناتوانی او باشد یا گمان کنند نارساییهای فرزند توانایی انجام فعالیتهای کلاسی همانند همسالانش را به وی نمیدهد. این گونه توجه منفی به نقاط ضعف دانشآموز میتواند بر سایر همکلاسیها نیز اثر بگذارد که به نوبه خود منجر به انزوا یا طرد شدن دانشآموز ناتوان میشود. به طور کلی دریافت خدمات خارج از کلاس به علت نارساییهای یادگیری، برچسب خوردن و شناسایی شدن به عنوان دانشآموزی متفاوت، از جمله عواملی هستند که احساس افسردگی و انزوای دانشآموز را افزایش میدهند. همچنین نوع نارسایی یادگیری نیز بر احتمال افسردگی تاثیر دارد. برای نمونه ممکن است نارساییهای اساسی زبان در ارتباطهای اجتماعی مداخله کند که این امر مشکلاتی را در مهارتهای اجتماعی موجب شده و اعتماد به نفس دانشآموز را به همراه خواهد داشت. اذیت و آزار همکلاسیها از ویژگیهای طبیعی دوران کودکی است.
داشتن یک تفاوت بارز با سایر کودکان مانند یک نارسایی یادگیری خود میتواند زمینه دائمی آزار و اذیت و تمسخر همکلاسیهایش را فراهم کند. روی هم رفته افسردگی نه تنها یک حالت عاطفی هیجانی مربوط به احساس غمگینی، ناکامی و کمبود انرژی است بلکه یک حالت شناختی است که الگوهای فکری آن به تداوم افسردگی میانجامد. به عنوان مثال احساس ناامیدی دانشآموز توسط افکاری همچون «هیچ کس مرا دوست ندارد» یا «من هرگز دوستی نخواهم داشت» تداوم مییابد. در نتیجه دانشآموز ممکن است از بقیه کناره گیری کند که این امر حالت انزوای وی را شدت میبخشد. گاه این احتمال وجود دارد که دانشآموز ناتوان در یادگیری در مورد خود استدلال نادرست به کار برد و مثلاً نتیجه گیری کند که «کودن» است، در نتیجه دست از تلاش برداشته و نمرات پایینی دریافت میکند که این امر به خودی خود دانشآموز ناتوان را تایید میکند و موجب افسردگی در وی میشود. به طور کلی اغلب کودکان افسرده یی که دچار نارسایی یادگیری نیز هستند، در زمینه تحصیلی ادراک پایینی از خود دارند که همین ادراک ضعیف از خود پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش میدهد. دانشآموزان افسرده مبتلا به نارساییهای یادگیری معمولاً بر پیشرفتهای خود تمرکز نمیکنند یا خودشان را بر آنچه به درستی انجام میدهند «تکالیف درسی» تشویق نمیکنند که این موضوع نتیجتاً باعث میشود دانشآموز دارای نارسایی یادگیری از تواناییهای خود ناامید شود.[۲۴]
با توجه به مطالب بالا، طی پرسشههایی که بین ۱۰۰ نفر از دختران و ۱۰۰ نفر از پسران دوره متوسطه که از فرزندان طلاق بودهاند پخش گردید و پاسخهایی که داده شد، ما فهمیدیم که در بین دخترانحدود ۴۵ درصد آنها در پاسخگویی به سوالات بخش افسردگی گزینه خیلی زیاد، ۳۰ در صد گزینه زیاد، ۲۰ درصد گزینه متوسط، ۴ درصد گزینه کم و ۱درصد گزینه خیلی کم را پاسخ دادهاند. دربین پسران ۲۰درصد گزینه خیلی زیاد، ۱۰درصد گزینه زیاد، ۴۵ درصد گزینه متوسط، ۱۵درصد گزینه کم، ۵ درصد گزینه خیلی کم را پاسخ دادهاند.
جدول (۳) سؤالات افسردگی
طبق تفسیری که ما از این آمارها داشتیم فهمیدیم که تأثیر طلاق در بعد افسردگی بر جنس مؤنث از جنس مذکر میباشد.
این اختلاف در بعد افسردگی به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز به خاطر این است که زنان از مردان میکوشند تا ارتباط خود را با دیگران توسعه دهند و حفظ کنند، اما در فرهنگی که به استقلال و خودکفایی بها میدهد، تمایل به دلبستگی نوعی ضعف تلقی میشود و همین امر، یعنی ناهماهنگی بین رفتارهای زنان و ارزشهای فرهنگی منجر به کاهش عزت نفس و حس ارزشمندی در زنان میشود. در برخی موارد نیز این طور به نظر میرسد که زنان بیش از مردان علایم و شکایات خود را از افسردگی بیان میکنند و یا آنکه مردان در برابر مشکل افسردگی خود مقاومت میکنند و راه حلهای دیگری غیر از مراجعه به پزشک برای درمان خود برمی گزینند. به لحاظ محیطی نیز، زنان بیش از مردان در معرض انواع استرسها و اضطرابهایی قرار میگیرند که تأثیر خود را بر سیستم عصبی آنان و هورمونهای بدن شان میگذارد. تجربههای روزمره نیز میتوانند همچون شوکها و فشارهای عصبی مولد استرس باشند و موجب ابتلای افسردگی در زنان- نسبت به مردان- شوند.
به همین دلایل دخترانی که به علت طلاق والدین افسرده میشوند، طول درمان و بهبود آنها بسیار از پسران میباشد.
البته ممکن است در بحث پاسخ به پرسشها، پسران به دلیل غروری که دارند گزینه مناسبی که وضع روحی آنها را نشان میدهد را انتخاب نکنند.
پرخاشگری
اما آمارهایی که دراین بعد به دست آمد تفاوتهایی با بعد قبلی (افسردگی) داشت.
دراین بین پسران ۵۰ درصد به گزینه خیلی زیاد، ۲۵درصد به گزینه زیاد، ۲۰درصد به گزینه متوسط و ۵ درصد به گزینه کم پاسخ دادند و گزینه خیلی کم را هیچ یک از جنسهای مذکر علامت نداد.
اما در بین دختران همان طور که در بعد افسردگی انتظار داشتیم، دختران به دلیل منزوی شدن، آمار پرخاشگری کمی را به خود نسبت دادند. در این میان گزینه خیلی زیاد اصلا هیچ علامتی نخورده بود و گزینه زیاد ۱۰ درصد، گزینه متوسط ۲۵ درصد، گزینه کم ۴۰ درصد و گزینه خیلی کم ۲۵ درصد علامت خورده شده بود.
جدول (۴) سؤالات پرخاشگری
ایجاد روحیه پرخاشگری و عصیان در نوجوانان که نتیجه محرومیتهای مداوم از مهر و محبت پدری است. در این نوع بیماری چون نوجوان امکان مذاکره حضوری و مستقیم و متقابل با پدر و مادر خود را نمییابد و از طرفی سؤالهای خود را بی جواب میبیند، روحیه عصیان و پرخاشگری در او به وجود میآید. رفتارهای پرخاشگرانه در اعمال و گفتار نوجوانانی که خانوادههای آنان از همدیگر جدا شدهاند کاملاً مشهود است.
حسادت سوءظن و سماجت، در نوجوانان خانوادههایی که والدین آنها از هم جدا شدهاند این حساسیتها دیده شده است. این گروه از نوجوانان در مقابل همراهان و همسالان خود حساسیت و زیاده از حد نشان میدهند.
طلاق و مسائل روان شناختی که همراه با ان وارد زندگی میشوند، موجب میشوند تا کودک یک سری حالات غیر متعادل را از خود بروز دهد. سوء رفتار و بی انضباطی در خانه و محل تحصیل افزایش پیدا میکند. رفتارهای تعارفی که باید مراقب آنها بود.
افت تحصیلی
طبق پاسخهایی که در این بعد داده شد آمارهای به دست آمده به شرح زیر است:
در پسران حدود ۱۵ درصد به گزینه خیلی زیاد، ۴۰ درصد به گزینه زیاد، ۲۰ درصد به گزینه متوسط، ۱۰درصد به گزینه کم و ۱۵ درصد هم به گزینه کم پاسخ دادهاند.
در دختران ۲۵ دردصد به گزینه خیلی زیاد، ۳۰ درصد به گزینه زیاد، ۱۵ درصد به گزینه متوسط ۱۰ درصد به گزینه کم و ۲۰ درصد به گزینه خیلی کم پاسخ دادهاند.
جدول (۵) سؤالات افت تحصیلی
پایان یافتن زندگی زناشویی، آغاز شروع مشکلات اجتماعی فرزندان بوده ودر صورت بی توجهی والدین به فرزندان، آنها در برابر عوامل محیطی آسیبپذیر تر خواهند شد. جدید ترین پژوهشها نشان میدهند، فرزندان در ۲ سال نخست پس از جدایی، آسیب پذیر تر بوده و معضلات اجتماعی، روان و جسم آنها را تحت تأثیر مخرب خود قرار میدهد.
پژوهشگران کاهش تمرکز ذهنی فرزندان، و افزایش احتمال ابتلا به اختلال یادگیری به ویژه در دروسی که نیازمند تفکر و استدلال است را از تبعات منفی جدایی والدین میدانند.
آمارها نشان میدهد افت تحصیلی، به ویژه در دروس استدلالی، اختلال در برقراری تعاملات اجتماعی و عاطفی و افزایشاحتمال ابتلا به مشکلاتیمانند اضطراب و افسردگیتا ۲ سال پس از جدایی پدرو مادر بیش از هر زمانی سلامت ذهنی و روانی فرزندان را تهدید میکند. به عقیده محققان، جدالهای زن و شوهری و مشکلات خانوادگی به طور چشمگیری بر روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و مهارتهای اجتماعی آنها تأثیر نمیگذارد، اما به محضجدایی والدین، کودکان تحت تأثیر آسیبهای طلاق قرار گرفتهو تا ۲ سال پس از جدایی، تأثیرات این پیامدهای منفی قابل توجه خواهد بود. روانشناسان معتقدند، در صورتی که والدین تصمیم به جدایی دارند، باید تبعات این تغییر را در زندگی فرزندان شان مورد توجه قرار داده و آنها را برای پذیرش چنین تغییراتی آماده کنند.
تحقیقی که روی ۴۰۰۰ کودک پیش دبستانی و دبستانی انجام گرفت نشان داد آن گروه از کودکانی که تجربه جدایی والدینشان را در سالهای اول دارند تحت تأثیر آسیبهای محیطی قرار گرفته و اختلال یادگیری در آنها مشاهده میشود.[۲۵]
رشد اجتماعی
در بعد رشد اجتماعی آمارهای ذیل به دست آمد که به شرح ذیل است:
در پسران به گزینه خیلی زیاد ۱۵ درصد، گزینه زیاد ۳۰ درصد، گزینه متوسط ۳۰ درصد، گزینه متوسط ۱۵ درصد، گزینه کم ۱۰ درصد و گزینه خیلی کم علامتی زده نشده ود.
در دختران، گزینه خیلی زیاد ۵ درصد، گزینه زیاد ۱۵ درصد، گزینه متوسط ۴۰ درصد، گزینه کم ۳۰ درصد و گزینه خیلی کم ۱۰ درصد علامت زده شده است.
جدول (۶) سؤالات رشد اجتماعی
طی تحقیقاتی که در سرتاسر جهان به ویژه در ایران صورت گرفته است مشخص شده است که فرزندانی که خانواده از هم گسیخته دارند به طور معنا داری از فرزندانی که خانواده منسجم دارند در سطح اجتماعی پایینتری قراردارند. به طور مثال تحقیقاتی که خانم فهیمه شریعت در سال ۱۳۶۶ و علی اکبری قمصری در این زمینه کردهاند قابل توجه میباشد.
مسئله رشد اجتماعی انسان از ۳ متفاوت زیست شناختی، روانشناختی و جامعه شناختی که به ترتیب ناظر بر ابعاد سه گانه زیستی، روانی، اجتماعی حیات انسانی است بررسی شده است. نظریه زیست شناسی به ساخت جسمانی و ویژگیهای ژنتیکی افراد و رابطه آن بر رشد اجتماعی میپردازند. نظریههای روان شناسی میکوشند تا تأثیر ویژگیهای شخصیتی و روانی افراد که از فردی به فرد دیگری متفاوت است را در رشد اجتماعی بررسی کنند و بالاخره اینکه نظریههای جامعه شناسی، نقش عوامل محیطی و اجتماعی نظر دارند و بر خلاف دو دیگاه دیگر معتقدند که این محیط است که رشد اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار میدهند نه ویژگی جسمانی و شخصیتی افراد. این دسته از نظریهها (جامعه شناسانه) به نقش و تأثیرات خانواده، مدرسه، همسالان و هم بازی ها، رسانههای جمعی و دیگر نهادهای اجتماعی میپردازند.[۲۶]
روزن باوم معتقد است که اجتماعی شدن کودک قبل از هر چیزی توسط خانواده صورت گرفته و در واقع اجتماعی شدن افراد توسط خانواده را تداوم بخش نظام اجتماعی دانسته است.[۲۷]
گود بر این عقیده است که انسان باید مهارتهای اجتماعیو آداب ویژهای را یاد بگیرد و خانواده وظیفه دارد آنچه را که جامعه از نسل جوان تر تقاضا میکند، به کودک یاد دهد و آنچه والدین تلاش میکنند به فرزندان خود یاد دهند، همان چیزی است که جامعه آن هارا برای رفتار یک فرد بزرگسال در آینده کافی میداند.[۲۸]
خانواده اولین و مهمترین نقش را در رشد شخصیت و اجتماعی شدن کودک بر عهده دارد. اولین تماس و ارتباط کودک با محیط از طریق پدر و مادر، خواهران و برادران است و تقلید از رفتارهای آنان شیوه زندگی او را مشخص میسازد. چنان چه رفتار افراد خانواده در محیط خانواده متکی بر محبت و احترام متقابل باشد، فرزندان در محیطی با امنیت و آرامش رشد مییابند و باعث تقویت اعتماد به نفس و رشد اجتماعی فرزندان میشوند.[۲۹]
با توجه به مطال گفته شده، خانواده مهمترین رشد برای رشد اجتماعی کودکان میباشد. پس اولین کانونی که فرد باید در آن رشد کند و خو بگیرد خانواده است. اگر محیط خانواده بر پایه احترام و محبت متقابل بین والدین باشد فرزندانی که در آن محیط رشد میکنند از نظر سطح اجتماعی و معاشرت در بهترین سطح قرار میگیرند اما اگر محیط خانواده بنا بر ناسازگاری باشد و یا خانواده از هم گسیخته باشد کودک به دلیل اینکه از یک منبع محبت دور شده است و فردی با اصالت برای تقلید کارهای خود ندارد دچار کمبود رشد اجتماعی میشود.
بزهکاری
آمارهایی که از پاسخگویی دانشآموزان در بعد بزهکاری به دست آمد به شرح زیر است:
نکته: باید توجه داشت که سوالات این بخش به صورت نظر سنجی بوده است، یعنی ما به دلیل حسایت بالا در این زمینه، سوالات را به صورت سوال در آوردهایم که نظر فرزندان محصل طلاق را در این زمینه بفهمیم
جدول (۷) سؤالات بزهکاری
همان طور که میبیند سوالات این بعد به صورت سوال و نظر سنجی میباشد و در صد هر سوال به تنهایی ۱۰۰ میباشد.
جدول (۸) پاسخگویی جامعه آماری به سؤالات
۳۰ درصد جواب منفی
۱۰ درصد جواب منفی
باید توجه کرد که طلاق و گسستگی خانواده تاثیری مستقیم و قطعی در بروز رفتار بزهکارانه در جوانان دارد.[۳۰] بولبی معتقد است جدایی از والدین به خصوص مادر که موجب ناتوانی در برقراری رابطهی عاطفی سالم و صحیح به هنگام بلوغ میشود. هویر نشان داده است که نزدیک به۹۰ درصد از جوانان بزهکاران، منحرف و یا مجرم از خانوادههایی هستند که طلاق باعث شده است تا شیرازه زندگی آنان از هم گسیخته شده و سایه شوم خود را بر سایبان زندگی جوانان طلاق افکنده است.[۳۱]
از جمله مهمترین کاربردهای نظریهها جهت بررسی زمینههای رشد و توسعه، مهار بزه دیدگی بالاخص در نظام خانواده است. چرا که خانه جایی است که زندگی در آن آغاز میگردد و بعنوان روابط طلوب و همبستگیهای خانوادگی اثرات مخربی روی جوانان میگذارد و یا بر اثر اعتیاد و یا طلاق و عوامل دیگر نابسامانیهای زیادی به چشم میخورد که در این مورد متخصصان علوم اجتماعی معتقدند برای ایمن سازی افراد جامعه و تقلیل آسیبهای اجتماعی باید به بررسی علتها و عاملهایی پرداخت که تحت تاثیر آن علتها، افرادی زمینه سوء استفاده و تحمل و پذیرش بزه را پیدا میکنند که باید راهکارهایی برای اصلاح آن ارائه کرد.[۳۲]
تئوری فرزندان طلاق جودیت والرستین و جون کلی، به این مطلب اشاره داردکه « جدایی والدین از همدیگر در گرایش فرزندان به بزهکاری موثر میباشد.» و کودکان پس از جدایی پدر و مادر در اغلب موارد دچار اضطراب عاطفی آشکار شده و از آن رنج میبرند. این نظریه پردازان همچنین میگویند کودکانی که تجربه طلاق در زندگی خود را میبینند دچار اضطراب و فرار از خانه میشوند و در نتیجه به ورطه ی انحرافات و بزهکاریهای مختلف میافتند. بدون تردید بعضی از منحرفان جوان به خانوادههایی تعلق دارند که دچار مشکلات خانوادگی هستند.[۳۳]
وجود مسائلی چون متارکه، جدایی و طلاق که باعث میشود کودک نزد مراقبین مختلف دست به دست بگردند. لاقیدیهای والدین نسبت به زندگی و فرزندان و سر و سامان زندگی کیفیت روابط زوجین و والدین بر اساس تضاد و یا هماهنگی بر بزهکاری جوانان تاثیر دارد.[۳۴]
راهکارهای اجرایی
ساماندهی نظام ثبت ازدواج و طلاق خاصه در مناطق محروم حاشیهای کشور که خرده فرهنگها حاکم میباشند؛
ایجاد و گسترش مراکز مشاوره و مداخله در بحرآنها و اختلافات خانوادگی؛
کاهش و کنترل آسیبهای اجتماعی تهدیدکننده نهاد خانواده خاصه اعتیاد، بیکاری، فقر، خشونت و در سطح جامعه؛
توانمندسازی اقتصادی خانوادهها به منظور کاهش فشارهای اقتصادی حاکم؛
کنترل مهاجرت بی رویه از مناطق روستایی و شهرهای کوچک به کلان شهرها؛
توانمندسازی و ایجاد فرصتهای اشتغال و گسترش حمایتهای بیمهای از زنان به منظور کاهش تبعات سوء طلاق.
نتیجه گیری
بررسی شرایط علی طلاق نشان میدهد که طلاق پدیدهای تک عاملی نیست، بلکه مجموعهای از عوامل در پیوند با هم منجر به طلاق میشوند. میزان تأثیر هر عامل در طلاق بر عامل دیگر است و نکته دیگر این که تعداد عوامل مهم نیست بلکه به شدت هر عامل بستگی دارد.
با توجه به روشن سازی تبعات منفی طلاق بر فرزندان، لازم است که خانوادهها چشمهای خود را باز کنند و نسبت به این خطر بزرگ طلاق که دامن سوز هر دوطرف قظیه (والدین و فرزندان) خواهد شد توجه بیشتری کنند و قبلا از طلاق تمام راهکارهای لازم را بسنجند. جهت بهبود شاخصهای طلاق در جامعه عوامل و راهکارهای متعددی وجود دارند که بسته به هر منطقه میبایست مورد مطالعه و پایش قرار گیرند و راهکارهای اصلاحی تعیین و اجرایی گردند.
منابع
[۱] – شرفی،۱۳۸۳،ص ۳۷
[۲] – اعزازی،۱۳۸۷، ص ۱۲
[۳] – افروز، ۱۳۸۹، ص ۲
[۴] – دکتر علی قائمی، ۱۳۸۱، ص ۳۴
[۵] – گیدنز، ۱۳۹۰، ص ۴۲۴
[۶] – گیدنز، ۱۳۹۰، ص ۴۲۴
[۷] – دکتر علی قائمی، ۱۳۸۱، ص ۱۷
[۸] – حاضری، ۱۳۸۰، ص ۴۵ با تغییرات
[۹] – ساروخانی، ۱۳۷۶، هفت
[۱۰] – Udry. R. 1971.p.456
[۱۱] – ساروخانی،، ۱۳۷۶ص ۱۲۸
[۱۲] – رفیع پور، ۱۳۷۸، ص ۱۸
[۱۳] – بابایی، ۱۳۸۰، ص ۱۶۳
[۱۴] – دکتر علی قائمی، ۱۳۸۱،ص ۳۴
[۱۵] – دکتر علی قائمی، ۱۳۸۱، ص ۳۵٫
[۱۶] – همان
[۱۷] – دکتر علی قائمی، ۱۳۸۱، ص ۳۷
[۱۸] – دکتر علی قائمی، ۱۳۸۱، ص ۳۸
[۱۹] – دکتر علی قائمی، ۱۳۸۱، ص ۵۱، با تغییرات
[۲۰] – همان
[۲۱] – کتاباندیشههای راهبردی، زن و خانواده، ۱۳۹۱، ص ۹۷۳
[۲۲] – طلاق چالشها و رویکردها، خیرالنساء رنجبر، ص ۱۶
[۲۳] کتاباندیشههای راهبردی، زن و خانواده، ۱۳۹۱، ص ۹۷۳
[۲۴] – روزه اعتماد پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۸
[۲۵] – روزه ایران زندگی، سال هفدهم، شماره ۴۸۱۷
[۲۶] – مقاله بررسی تاثیر خانواده بر رشد اجتماعی دانشآموزان استان کرمانشاه، امین زارعی و کاظم حسنی، ص ۷
[۲۷] – روزن باوم، ۱۳۷۰
[۲۸] – گود، ۱۹۹۰
[۲۹] – شفیع آبادی، ۱۳۷۳، با تغییرات
[۳۰] – فدایی۱۳۶۸:۳۶
[۳۱] – روانپزشکی۱۳۶۳:۹۷
[۳۲] – افسری۱۳۷۵:۱۲
[۳۳] – کی نیا، ۱۳۷۳، ۴۹۵
[۳۴] – قائمی، ۱۳۷۰، ۱۴۴
برچسب ها: آرامش خانواده خانواده دانش آموز طلاق
۱۳۹۷/۱۰/۲۴
۱۳۹۷/۰۹/۲۶
۱۳۹۶/۱۰/۲۵
بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *
+
شش
13
.hide-if-no-js {
display: none !important
}
برای دریافت و باخبر شدن از مطالب جدید مشترک خبرهی ما شوید.
امروزه بیش از گذشته شاهد طلاق در خانوادهها هستیم ؛ به ویژه خانوادههایی که دارای فرزندان خردسال و کودک هستند. کودکان به شدت در معرض آسیب هستند و رویدادهایی از قبیل طلاق و جدایی والدین تاثیرات بسیار زیاد و گاه جبران ناپذیری بر آنها باقی میگذارد.
اولین واکنش کودکان در موجهه با طلاق والدین، ترس در کودکان است. این موضوع که کودک تنها خواهد شد، یکی از اضطرابهای جدی کودکان طلاق است. بسیاری از کودکان طلاق دچار افسردگی میشوند و یا عصبانی و گوشهگیر میشوند.
طبق بررسیهای صورت گرفته طلاق و جدایی والدین می تواند منجر به آسیب روانی، کاهش سلامت روان، مشکلات سازگاری و افسردگی و در پی آن افت تحصیلی کودکان شود.
افت تحصیلی کودکان تا حد زیادی وابسته به خانواده است و این وابستگی باعث میشود بخش مهمی از عکس العملها، مهارتها و تواناییهای فرزندان عمیقا از نظام تربیتی و آموزشی خانواده متأثر شود.
تاثیر طلاق والدین بر تحصیل فرزندان
همچنین بین روابط خانوادگی و پیشرفت تحصیلی کودک رابطه ی چشمگیری وجود دارد. کودکانی که محیط خانوادگی بسیار گرم و صمیمی دارند انگیزه و نگرش مثبتی نسبت به مدرسه و درس خواندن دارند. در مقابل دانش آموزانی که با وجود بهره ی هوشی خوب پیشرفت تحصیلی مطلوبی ندارند اکثرا متعلق به خانواده هایی هستند که روابط عاطفی پایداری بین اعضا وجود ندارد.
برای اینکه تا حد ممکن از افت تحصیلی کودک و آسیب روانی او پس از طلاق پیشگیری شود، لازم است والدینی که تصمیم به جدایی دارند به نکات زیر توجه کنند:
به هیچ وجه کودک خود را به دلیل افت تحصیلی اش سرزنش نکنید، افت تحصیلی کودک پس از طلاق والدین تا حدودی طبیعی است، بهتر است کودک را حمایت کنید و در خصوص مشکلات تحصیلی اش از مشاور کمک بگیرید.
وقتی کودک مضطرب و نگران است او را وادار به مطالعه نکنید. همچنین او را به مطالعه مستمر و بی وقفه مجبور نکنید.
روی نقاط قوت و توانایی های فرزند خود تأکید کنید، به فرزندتان کمک کنید تا هدف خودش را مشخص کند، داشتن هدف به او انگیزه می دهد.
کودک هر دو والد را دوست دارد و از مدت زمانی که با هریک از والدین صرف می کند لذت میبرد، پس والدین نباید نسبت به این موضوع حسادت و عکس العمل منفی نشان دهند. همچنین کودک دوست ندارد از هیچ یک از والدینش طرفداری کند، بنابراین او را تحت فشار قرار ندهید.
کودک ممکن است پس از طلاق و جدایی والدین احساس گناه کند باید به کودک اطمینان داده شود که او در این ماجرا تقصیری ندارد.
کودک دوست ندارد واسطه ی رساندن پیامهای والدین باشد، بهتر است والدین خودشان مستقیم با هم صحبت کنند و کودک را واسطه قرار ندهند. او نیاز دارد که پدر و مادر هر دو در زندگی او درگیر باشند و حس کند که دوستش دارند و مورد توجه است.
کودکان را از تعارض مصون نگهدارید
کودک نباید تعارض شدید والدین را مشاهده کند بنابراین اگر یکی از والدین بر ابراز خصومت اصرار میکند بهتر است والد دیگر عینا پاسخ ندهد.
تا جایی که میتوانید، شرایط زندگی کودکان را باثبات و قابل پیشبینی کنید
در صورتی که زندگی کودکان باثبات باشد، مثلا مدرسه، اتاق خواب، پرستار بچه، همبازیها و بره روزانه آنها تغییر نکند، در مدتی که طلاق روی میدهد بهتر میتوانند خود را سازگار کنند.
طلاق را برای کودکان توضیح دهید و به آنها بگویید چه انتظاری داشته باشند
بهتر است که کودک برای جدایی والدین آمادگی داشته باشد، به او باید گفته شود که پدر و مادرش دیگر با هم زندگی نخواهند کرد، کدام والد خانه را ترک خواهد کرد و چه موقعی میتواند آن والد را ببیند. در صورت امکان، مادر و پدر باید طلاق را با هم برای بچه توضیح دهند. والدین باید برای طلاق دلیلی بیاورند که کودک بتواند آن را درک کند.
بر دائمیبودن طلاق تاکید کنید
خیالپردازی درباره اینکه والدین سرانجام دوباره در کنار هم خواهند بود مانع از آن میشود که کودکان واقعیت زندگی جاری خود را بپذیرند. به کودکان باید گفته شود که طلاق قطعی است و آنها نمیتوانند این واقعیت را تغییر دهند.
با احساسات کودکان همدردی کنید
کودکان برای احساسهای غم، ترس و خشم خود به پاسخهای حمایتکننده و قابل فهم نیاز دارند. باید به هیجانات کودک توجه کرد نه اینکه آنها را نادیده گرفت و از آنها اجتناب کرد.
به تربیت مقتدرانه بپردازید
به کودکان محبت کنید و آنها را بپذیرید و رفتار پخته و باثبات را از آنها انتظار داشته باشید. والدینی که به تربیت مقتدرانه میپردازند خطر ناسازگاری فرزندان خود را بعد از طلاق به مقدار زیاد کاهش میدهند.
رابطه مستمر با پدر و مادر ایجاد کنید
زمانی که والدین از خصومت مداوم خود با همسر سابق خلاص میشوند و به نیاز کودک برای ادامهدادن رابطه با والد جداشده توجه میکنند، کودکان بهتر سازگار میشوند. پدربزرگ-مادربزرگها و سایر اعضای خانواده با جانبداری نکردن، میتوانند به این امر کمک کنند.
مشکلات فرزندان طلاق
این احتمال وجود دارد که کودکان طلاق خود را در جدایی پدر و مادر مقصر بدانند و احساس کنند چون به اندازهی کافی فرزندان خوبی نبودهاند، والدینشان قصد ترک یکدیگر را دارند. مشکل دیگری که میتواند برای فرزندان طلاق پیش آید این اضطراب و دغدغه است که وی باید از بین پدر و مادرش یکی را انتخاب کند و این موضوع میتواند باعث بروز ترس و اضطراب در کودکان شود.
بچه های طلاق در بزرگسالی
مانند هر رویداد استرسزایی که در زندگی به وجود میآید ، اگر طلاق والدین به خوبی کنترل و مدیریت نشود ، میتواند باعث بروز مشکلات روانی جدی در آینده شود و بر روابط عاطفی فرزندان طلاق تاثیر منفی بگذارد . والدینی که قصد طلاق از یکدیگر را دارند باید در مطلع کردن فرزندانشان از این اتفاق نهایت تلاششان را بکنند و در این راستا از مشاوران و متخصصان روانشناسی کمکهای حرفهای و جدی بگیرند.
برخورد با کودکان طلاق
· حتی زمانی که در اوج عصبانیت هستید این موضوع را در نظر داشته باشید که فرزند شما بیگناه است و ناخواسته به این دنیا پا گذاشته است و شما مسئولیت او را برعهده دارید. سعی کنید جلوی کودکتان جر و بحث و دعوا نکنید.
· زمانی که میخو اهید خبر طلاق را به کودکتان بدهید هم شما و هم همسرتان باید حضور داشته باشید.
· سعی کنید رفتار دوستانه در حضور فرزندتان با یکدیگر داشته باشید.
· از فرزندتان نخواهید که از همسرتان متنفر باشد تا حس خودخواهی و نفرت خودتان را ارضا کنید.
· قوانین در هر دو خانه یکی باشد ؛ این که پدر سختگیر باشد و مادر آسانگیر و بالعکس باعث بروز مشکلات تربیتی و رفتاری در کودک میشود.
موضوع طلاق در صورتی که به درستی مدیریت نشود باعث بروز مشکلات جدی در فرزندان میشود.
لطفاً درباره این مطلب نظر بدهید؛ نظرات و سوالات شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.
تمامي حقوق مادي و معنوي سايت براي ني ني نما محفوظ مي باشد و استفاده از مطالب فقط بادرج و لينک سايت مجاز است.
9