بردگی ایرانیان توسط اعراب

%PDF-1.6
%
46 obj
&gt
endobj

67 obj
&gt/Filter/FlateDecode/ID[]/Index[46 44]/Info 45 R/Length 12/Prev 14922/Root 47 R/Size 9/Type/XRef/W[1 3 1]&gt&gtstream
hbbd“`b“6

نشانه‌های سجاوندی

عجب سازنده ی این علامت عرب دولاب است



در خطبه 146 نهج البلاغه نوشته شده است که امام علی (ع) به عمر روش جنگ با ایران را آموزش داد و عمر به دستور او گوش کرد . این نشان میدهد که امام علی هنگام حمله به ایران یکی از صاحب نظران سپاه اسلام بوده است و میتوانسته درباره چگونگی حمله موثر باشد . در تعدادی کتاب های تاریخی ایران نوشته شده است که در زمان حمله اعراب به ایران ،اعراب زنان ایرانی را برای کنیزی به اسارت بردند و کودکان را برای بردگی بردند و اموال ایرانیان را غارت کردند . حتی در بعضی از آنها نوشته شده است که در زمان خلافت حضرت علی و در حمله به شهر استخر زنان و کودکان را برای اسارت و بردگی بردند . اگر باور ندارید کتابها و شماره صفحه شان را بدهم .

سوال 1 )اگر دین اسلام دین بر حقی است چرا راه گسترش آن به جای گفتگوی مسالمت آمیز حمله و خونریزی و اعمال زور به کشور های همسایه بوده است ؟

سوال 2 ) حتی اگر راهی جز حمله برای گسترش اسلام نبود چرا اعراب زنان و کودکان را برای بردگی و کنیزی میبردند ؟ چرا اموال مردم را غارت میکردند ؟

سوال 3 ) شما حداقل یک کتاب تاریخی معرفی کنید که در آن نوشته شده باشد که علی اعراب را از اسارت زنان و کودکان و غارت اموال ایرانیان باز داشته باشد؟ شماره صفحه مربوطه را هم بدهید . چون اگر کتاب تاریخی معرفی نکنید حرف هایتان بی اساس و غیر قابل قبول خواهد بود و معلوم خواهد شد قصد شما فقط یک توجیه بی منطق است . اگر میتوانید چند کتاب تاریخی معرفی کنید .بردگی ایرانیان توسط اعراب

پرسش: اسیر کردن زنان ایرانی توسط اعراب
شرح : 1- در خطبه 146 نهج البلاغه نوشته شده است که امام علی (ع) به عمر روش جنگ با ایران را آموزش داد و عمر به دستور او گوش کرد . این نشان میدهد که امام علی هنگام حمله به ایران یکی از صاحب نظران سپاه اسلام بوده است و میتوانسته درباره چگونگی حمله موثر باشد .
پاسخ:

نمي‏توان چنين سخني را پذيرفت كه امام علي(ع) به طور مطلق جنگ هايي را كه در دوره خلفا، اتفاق افتاد، تأييد و يا طرد نمودند.
به صورت حكم كلي و به مقتضاي ضوابط و ايدئولوژي اسلام؛ يعني با توجه به محتواي دين اسلام (كه مشتمل بر جهاد، دفاع، امر به معروف، نهي از منكر، دادخواهي و كمك به مظلومان و استضعاف زدايي و است) و سيره پيامبر(ص) و امامان(ع) مي‏توان گفت: جهاد و دفاع و اتخاذ شيوه جنگي براي زدودن موانعي كه در مسير گسترش اسلام وجود دارد، تا حدودي، آن هم با وجود يك سري ضوابط و شرايط پذيرفته است.
جنگ هايي كه مورد تأييد اسلام است، جنگ‏هاي كشور گشايي و فتوحات پادشاهان با اهداف مادي نيست، بلكه مبارزاتي رهايي بخش است. شعار پيامبر اسلام(ص) شعار رستگاري، آزادي و آزادگي بشريت بود «قولوا لا اله الاّ اللَّه تفلحوا» و مي‏كوشيد با اقدامات فرهنگي مردم را به راه رستگاري رهنمون سازد. جنگ‏هاي پيامبر(ص) تنها براي رفع موانع بود، چون كه دشمنان در مسير فعاليت‏هاي سازنده آن حضرت موانع ايجاد مي‏كردند، حال اگر پيامبر(ص) موانع را از مسير راه بر نمي‏داشت، نمي‏توانست به هدف‏هاي والاي خويش -كه همان هدايت و رستگاري بشر بوده- نايل گردد؛ به ناچار از استراتژي جهاد و دفاع بهره مي‏گرفت تا مانع‏هاي مسير رشد زدوده و راه، براي سعادت و رستگاري هموار گردد.
اسلام استفاده از قدرت نظامي را تنها در سه مورد روا مي‏داند:
1. براي نابودي آثار شرك و بت پرستي. چون از نظر اسلام شرك و بت پرستي، انحراف و بيماري و خرافه است. از اين رو پيامبر اسلام(ص) اوّل بت پرستان را از راه تبليغ به سوي توحيد دعوت مي‏كرد، آن گاه كه مقاومت كردند، به زور متوسّل شد.
2.كساني كه نقشه نابودي و حمله به مسلمانان را مي‏كشند، اسلام دستور جهاد و توسل به قدرت نظامي بر ضد اينان را صادر كرده است.
3. هر آييني حق دارد آزادانه و به صورت منطقي خود را معرفي كند و اگر كساني مانع اين كار شوند، مي‏توان با توسل به زور اين حق را به دست آورد.(1)
اما مشروعيت جهاد ابتدائي منوط به اذن امام معصوم(ع) مي‏باشد.
مي‏توان همه اين موارد سه گانه را در دايره دفاع از رشد و تعالي و كمال انسان‏ها قرار داد. دفاع يكي از ضروريات در زندگي بشر است به عبارت ديگر: دفاع در زندگي بشر همانند غرايز است كه از دورن انسان مي‏جوشد، اسلام اين ويژگي را هدايت نموده و با بره خاصي، به آن جهت داده است.
هر كس دين اسلام را بپذيرد بر اساس آن، بره دفاعي خود را تنظيم مي‏كند. اين بره دفاعي خردمندانه است و با منطق و برهان مي‏توان از آن دفاع نمود.
امام على(ع) كه به سبب مهارت‏هاى فراوان جنگى و فداكارى‏هاى بى نظيرش در جنگ‏هاى بدر، احد، خندق و خيبر كاره بسيار درخشانى از خود به يادگار گذاشته بود، نمى‏توانست مورد غفلت و بى توجهى خليفه و كارگزارانش در اين برهه حساس قرار گيرد. عدم شركت حضرت در فتوحات و انزواى وى مى‏توانست اين سؤال را در اذهان مسلمانان برانگيزاند كه چرا آن حضرت با آن همه سابقه درخشان، اكنون كه زمان انتشار اسلام در سرزمين‏هاى كفر و شرك رسيده است، بى‏اعتنا يا منزوى باشد؟ همه مى‏دانستند كه علّت اين امر، ترس او از مرگ يا سستى از جهاد نبوده و خودش هم متذكر شد كه اگر تمامى عرب با او به نبرد برخيزند، او نمى‏ترسد و ميدان نبرد را رها نمى‏كند.(2)
از اين رو خليفه و يارانش مى‏كوشيدند با ورود و شركت حضرت در فتوحات از يك سو زمينه طرح چنين پرسش و ابهامى را از بين ببرند، نيز با ورود امام(ع) به عرصه فتوحات، اعتبار و مشروعيت چنين اقدامى را در اذهان بسيارى از هوادارانش مستحكم سازند و از سوى ديگر از مهارت‏هاى جنگى آن حضرت در فتح شهرها بهره گيرد.
سياست حضرت در اين جريان، سياست بينابين بود. از سويى امام نمى‏خواست با حضور خود در جنگ‏ها بر سياست‏هاى خليفه مهر تأييد بزند و مؤيد خلفا باشد؛ و از جهتى هم نمى‏خواست سپاهيان اسلام شكست بخورند، حضرت در اين ماجرا موضعى «بى طرفانه» و يا حداكثر «مشاورانه» را اتخاذ نمود.
دردوره ده ساله خلافت عمر، موضعى كه امام در برابر فتوحات اين دوره اتخاذ نمود، همانند موضعى بود كه در دوره خلافت ابوبكر اتخاذ نمود؛ يعنى نه تأييد مشروعيت حكومت و نه موضعى كه موجب تضعيف روحيه سپاهيان اسلام گردد.
عمر كوشيد امام را به شركت در فتوحات وا دارد، ولى موفق نشد. بنا به نوشته مورخ دار، مسعودى: چون عمر درباره جنگ با ايرانيان از عثمان نظر خواهى كرد، عثمان گفت: مردى را بفرست كه در كار جنگ تجربه و بصيرت داشته باشد. عمر گفت: آن كيست؟ عثمان گفت: على بن ابى طالب است. عمر گفت: پس ببين كه او به اين كار تمايل دارد؟ عثمان با على(ع) مذاكره كرد، امّا على(ع) اين را خوش نداشت و رد كرد.(3)
عمر كه نمى‏توانست على(ع) را به طور مستقيم به همكارى و شركت در فتوحات حاضر كند، تلاش كرد از ديدگاه‏ها و راهنمايى‏هاى آن حضرت بهره‏مند گردد. حضرت چون نمى‏توانست نسبت به سرنوشت اسلام و مسلمانان بى‏اعتنا باشد، تنها در قالب مشاوره و ارائه ديدگاه‏هاى خويش، همانند يك كارشناس برجسته نظامى آنان را در اين امر همراهى كرد. هرگاه عمر از حضرت نظر مشورتى مى‏خواست، حضرت از ارائه رهنمودها دريغ نمى‏ورزيد.(4)
براى توضيح بيشتر مى‏توانيد به تاريخ در آيينه پژوهش، جلد دوّم، مراجعه نماييد.
پى نوشت‏ها:
1. تفسير نمونه، ج 2، ص 26 و 27.
2.نهج البلاغه، صبحى صالح، ه 45.
3. مسعودى، مروج الذهب، ج 2، ص 31، قم، دار الهجرة، چ دوم، 149.
4. درباره مشاوره خلفا با حضرت على(ع) به نهج البلاغه، خ 146 رجوع شود.

پرسش: 2-در تعدادی کتاب های تاریخی ایران نوشته شده است که در زمان حمله اعراب به ایران ،اعراب زنان ایرانی را برای کنیزی به اسارت بردند و کودکان را برای بردگی بردند و اموال ایرانیان را غارت کردند . حتی در بعضی از آنها نوشته شده است که در زمان خلافت حضرت علی و در حمله به شهر استخر زنان و کودکان را برای اسارت و بردگی بردند . اگر باور ندارید کتابها و شماره صفحه شان را بدهم . سوال 1 )اگر دین اسلام دین بر حقی است چرا راه گسترش آن به جای گفتگوی مسالمت آمیز حمله و خونریزی و اعمال زور به کشور های همسایه بوده است ؟ سوال 2 ) حتی اگر راهی جز حمله برای گسترش اسلام نبود چرا اعراب زنان و کودکان را برای بردگی و کنیزی میبردند ؟ چرا اموال مردم را غارت میکردند ؟ سوال 3 ) شما حداقل یک کتاب تاریخی معرفی کنید که در آن نوشته شده باشد که علی اعراب را از اسارت زنان و کودکان و غارت اموال ایرانیان باز داشته باشد؟ شماره صفحه مربوطه را هم بدهید . چون اگر کتاب تاریخی معرفی نکنید حرف هایتان بی اساس و غیر قابل قبول خواهد بود و معلوم خواهد شد قصد شما فقط یک توجیه بی منطق است . اگر میتوانید چند کتاب تاریخی معرفی کنید .
پاسخ:
نسبت به بردگي بايد دانست:
جنگ هاي امروزي و اقتضائات آن با جنگ هاي پيشين تفاوت هاي بسياري دارد؛ شما بايد خود را در ظرف زماني و مكاني آن عصر قرار داده و به قضاوت بنشينيد. نه آنكه با اصول و قوانين جنگ امروزي به قضاوت در باره جنگ هاي آن دوران بنشينيد. اسارت و بردگي و كنيزي از امور طبيعي تمامي جنگ هاي آن دوران بوده. جنگ اقتضائاتي دارد در جنگ هاي حق در برابر باطل طبيعي است كه تعدادي از افراد دشمن كشته و تعدادي اسير گردند و اين امر مورد پذيرش هر دو طرف است. اين احتمال وجود دارد چنين عاقبتي براي مسلمانان هم بوجود آيد؛ مگر در جنگ اعراب با ايران تنها ايرانيان كشته شدند و خوانواده آنان از هم پاشيده شد؟ اين امر نير در لشكر اسلام رخ داده است و تلفات طرفيني بوده و از طرفين متناسب با آداب و رسوم جنگ آن زمان افرادي به بردگي يا كنيزي برده مي شدند.
برای آگاهی به کتاب های :
– نگاهی به بردگی ، محمد علی گرامی.
– بردگی در اسلام ،صادق ایرجی. مراجعه نمائید .
نسبت به ماجراي استخر
اما استخر یکی از شهرهایی بوده که برضد حاکمان خود، در زمان های مختلف شورش های فراوان کرد . گزارش های متعدد از این شورش ها در تاریخ ضبط شده است. برای فرو نشاندن شورش ها گاه با شدت با آن ها برخورد می کردند. گاه به نرمی. بنا به گفته محققان در ارائه آمار کشته ها مبالغه هایی دیده می شود.(1)
در کتاب تاریخ طبری در حوادث سال 39 به شورش استخر اشاره شده اما سخن از کشتار فراوان آن ها از سوی نماینده امام علی(ع) به چشم نمی خورد.(2)
به عكس چنين نقل شده كه پيرى از مردم استخر گويد: پدرم مى‏گفت: «زياد را ديدم كه سالار فارس بود و ولايت يك پارچه آتش بود، زياد چندان مدارا كرد كه مانند پيش به اطاعت و استقامت آمدند و به جنگ نپرداخت. مردم فارس مى‏گفتند: رفتار اين عرب همانند رفتار خسرو انوشيروان بود كه نرمش و مدارا مى‏كرد و مى‏دانست چه كند.
هیچ حکومتی در هیچ جای دنیا اجازه شورش علیه خود و سرنگونی را نمی دهد. حتی در کشورهایی که کاملاً لیبرال دارند و نشانه های آن نیز مشهود است، آزادی ها حد و مرزی دارند. اجازه عبور از خط قرمز را نمی دهند.امام علي در برابر شورشيان چه عرب و در مدينه باشند مانند خوارج و ناكثين و چه در استخر باشند و عجم، يك سياست را اتخاد نموده كه فرو نشاندن آتش فتنه و شورش است.
در مورد این قضیه (استخر)زمانی می توانیم قضاوت درست در مورد کشتار داشته باشیم که اطلاعات قابل اعتماد و نسبتا زیاد از قضایا در اختیارمان باشد. صرف اینکه در کتابی دیدیم که در فلان تاریخ در فلان شهر عده ای کشته شدند، نمی توانیم فوری قاتل را جنایتکار بخوانیم و کسانی را که او را مجازات نکردند، مقصر بدانیم.
مطالبی که مورخان در باره جنگهای صدر اسلام نوشته اند، هر کدام نیاز به بررسی دقیق دارد.بر این اساس اگر در برخی از منابع سخن از شرکت امام حسن و امام حسین (ع) در جنگ ایران و مسلمانان آمده است، واقعیت ندارد.
پرسشهاي ديگرتان را به دليل محدوديتهاي موجود و ترافيك پرسشها در مراحل بعدي ارسال نماييد. حتما بررسي خواهد شد.
پي نوشت ها :
1. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 8، مدخل استخر.
2. تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى (م 31)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش،ج‏6،ص:2674 .

با توجه به عدم امکان پاسخگویی در بخش نظرات لطفا سوالات خود را در سامانه «ارسال پرسش» یا بخش «پاسخگویی آنلاین» مطرح نمائید

درباره ما

کلیه حقوق متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی می باشد ©

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر چه قصد آنها از این نتیجه‌گیری بی‌شرمانه مشخص است و بغض آنها نسبت به اسلام و پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت علیهم السلام در فحوای کلام آنها موج می‌زند، اما جهت تنویر اذهان عمومی و به ویژه نسل جوان، به نکات مهم ذیل اشاره می‌گردد:

یک – لقمه و نطفه، نقش به سزایی در شکل گیری شخصیت و تربیت انسان‌ها دارد، و این دشمنی‌ها با اسلام و مسلمین و سادات و مؤمنین و ایرانی‌های اصیل، از افراد سالم و با سلاله‌ی پاک، کمتر سر می‌زند. حال آیا می‌دانند که خودشان از کدام سلاله هستند؟!

دو – چند نفر پیدا می‌کنید که بتواند اجداد خود را دست کم تا ده یا هفت نسل بشمارد؟! دست کم سلاله‌ی سادات تا رسیدن به یک امام معصوم روشن است.

سه – قتل‌عام، تخریب، غارت و تجاوز و نیز به اسارت و بردگی کشیدن زنان و مردان و حتی کودکان، فجایع اجتناب‌ناپذیر هر جنگی است؛ و تاریخ ایران، در هیچ برهه‌ای مصون و خالی از جنگ نبوده است:

●- اگر تاریخ ایران را [که از زمان کوروش شناخته است] تا زمان خسروپرویز [آغاز اسلام]، مطالعه کنند، سراسر حکایت از جنگ‌های گسترده و طولانی ایران به روم و روم به ایران دارد و بارها رومیان غلبه کردند.بردگی ایرانیان توسط اعراب

●- دختر کُشی چند قبیله در اعراب (نه همه آنها)، به خاطر حملات ایران در دوره خسرو پرویز و تجاوز و برده‌کِشی دختران و زنان آنها بود. گفتند: پس دخترانمان را می‌کشیم تا در جنگ‌ها اسیر و برده ایرانی‌ها نشوند.

حمله اعراب:

●- پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله، 23 سال پس از بعثت و دعوت عمومی‌اش رحلت نمود، پس از او ابوبکر دو سال و سه ماه حکومت کرد و پس از او عمر به حکومت رسید و به ایران حمله کرد و آن جنایات رخ داد.

البته پس از آن گروه‌های بسیاری به ایران مهاجرت کردند. برخی انگیزه‌ی اعتقادی داشتند و برای رساندن پیام اهل بیت علیهم السلام می‌آمدند – برخی دیگر بر همین انگیزه، برای یاری امام رضا علیه السلام آمدند – برخی دیگر به همراه حضرت معصومه علیها السلام آمدند – برخی دیگر برای فرار از ظلم و جنایت اعراب علیه سادات علوی و فاطمی (ع)، به ایران فرار کردند – برخی دیگر برای تجارت آمدند – برخی دیگر برای کسب علم آمدند و ، و البته در میان آنها، فقط نسل ساداتش مشخص است، اما چنین نبوده که غیر سادات نیز در ایران ازدواج نکرده باشند.

حمله مغول‌ها:

●- پس از اسلام، دیگر از رومیان و حملات آنها به ایران خبری نبود، اما مغول‌ها حمله کردند.

چنگیزخان، پس از سیطره و سلطه بر اقوام و سرزمین‌های مغولستان و بخش بزرگی از چین، مایل به روابط سیاسی و تجاری با ایران بود، خوارزم شاه را به پکن دعوت کرد و .

چنگیز یک هیئت بازرگانی متشکل از تجار مسلمان مغول را به ایران فرستاد و به دستور والی خوارزمشاه، گردن زده شدند و حمله مغول‌ها آغاز شد. بهانه‌ی حمله، فقط به خاطر دستیگری «غایر خان»، حاکم شهر اتزار بود که دستور قتل بازرگانان را داده بود، اما به بهانه‌ی جستجوی برای یافتن او، ابتدا به خراسان و بعد به سایر مناطق ایران حمله کردند و چیزی باقی نگذاشتند.

حمله عثمانی‌ها:

●- پس از آن، به غیر از جنگ‌های کوچک و بزرگ داخلی (شورشیان قزلباش و )، شاهد حمله‌ی «عثمانی»های ترکیه به ایران در زمان صفوی‌ها بودیم.

15 سال پس از حمله اول و شکست عثمانی‌ها، برادر شاه طهماسب در ایران علیه او شورش کرد، اوضاع داخلی نا آرام شد و سلطان سلیمان عثمانی، دوباره حمله کرد. پس از دو سال جنگ و گریز عقب نشینی کرد. در حمله سوم، قزلباش‌ها به طرف لرستان عقب نشینی کردند، و سپاهیان عثمانی که پیشروی کرده بودند، به خاطر کمبود آذوقه و ، بارها به شهرها و روستاها شبیخون زدند.

●- پس از آغاز حکومت پرقدرت صفویه با شاه اسماعیل اول، شاهد حمله افغان‌ها در دوره‌ی آخرین پادشاه این سلسله بودیم که بسیار نالایق بود.

در زمان شاه صفی، تزلزل ثبات داخلی کشور، بی اخلاقی درباریان و نظامیان علیه ملت خود و ضعف سیاست خارجی به اوج خود رسید. ازبک‌ها از شرق و عثمانی‌ها از غرب به ایران می‌تاختند و قتل و تجاوز و ویرانی را به ارمغان می‌آوردند و  بالاخره در زمان فرزندش شاه سلیمان، قحطی، طاعون، وبا و فقر و بیچارگی، سرتاسر ایران را فرا گرفته بود.

در ایران دوران، جزیزه قشم برای سه سال به اشغال هلندی‌ها درآمد. ازبک‌ها به خراسان تاختند و قزاق‌های روسی به تحریک تزار آلکسی، به گیلان یورش بردند.

حمله افغانی‌ها:

عبدالله خان، از سوی سلطان حسین، حاکم قندهار بود، غارتگری و تجاوزات او و سپاهیانش مردم را به ستوه آورد و شاه نیز به شکایات آنها هیچ توجهی نداشت.

این بی‌توجهی‌ها، سبب شورش‌ها و یا به نوعی کودتاها در درون افغان‌ها شد، تا این که محمود افغان قدرت را به دست گرفت. به ایران تاخت، سیستان و کرمان را به راحتی فتح کرد و به اصفهان تاخت و .

حمله روس‌ها:

●- پس از آن، روس‌ها در زمان فتحعلی شاه قاجار، دوبار به ایران حمله کردند و در هر دو جنگ موفق و پیروز میدان بودند. تنش میان ایران و روسیه در دوره آقامحمدخان قاجار و در پی حمله سهمگین سپاه ایران به گرجستان که با تلفات بالای غیرنظامی همراه بود آغاز شد و پس از آن در زمان زمامداری فتحعلی‌شاه ادامه یافت. قفقاز و ترکمنستان به قلمروی روس‌ها پیوست و سپس گرجستان که والی‌اش با حمایت روس‌ها اعلام استقلال از ایران را کرده بود، هدف قرار گرفت و از خاک کشورمان جدا شد.

محمدخان قاجار، حکمران ایروان، تسلیم روس‌ها شده بود، حکمرانان شوشی و قره باغ نیز تسلیم روسیه شدند . و شکست ایرانیان در اقصی نقاط اوج گرفت. سرزمین‌های پهناوری از ایران جدا شد، روس‌ها حتی عازم تهران شدند و اقتصاد و ثروت این مملکت نیز با گفتگوها، مذاکرات و قراردادهای ننگین ترکمنچای، گنجه و گلستان به غارت رفت.

*- اگر تاریخ را بخوانیم، متوجه می‌شویم که پادشاهان، والیان و حکمرانان، اغلب خودفروخته، خائن و ظالم بودند و این کشور را از ابتدا تا کنون، مردم حفظ کرده‌اند.

حمله انگلیس‌ها:

●- در جنگ جهان دوم، تمامی سرزمین ایران، به اشغال انگلیس‌ها درآمد و سربازان هندی انگلیس در ایران نیز به هیچ کس رحم نکردند.

●- در دوره‌ی اول سلسله ننگین پهلوی، اشغال ایران توسط انگلیس‌ها ادامه داشت، رضا میرپنج را که یک نادان و جلاد نظامی بود را به پادشاهی رساندند و آن چه خواستند بر سر کشور، ملت و سرمایه‌های مادی و معنوی آن آوردند.

سلطه‌ی امریکا:

●- در دوره‌ی دوم سلسله ننگین پهلوی، حاکمیت انگلیس در ایران، به امریکا واگذار شد که بنیان خودش نیز انگلیسی بود.

در این مدت، خاک بحرین به راحتی از ایران جدا شد، اگر چه سرتاسر ایران، نه تنها یک ایالت، بلکه یک پادگان امریکایی بود، پادگانی با ثروت هنگفت.

در این مدت، تمامی مواضع قدرت و منابع ثروت کشور، در اختیار و مالکیت بهایی‌ها و سایر خودفروختگان قرار گرفت تا در خدمت و نوکری اسرائیل درآید.

نتیجه:

●●●- خب حالا چه می‌گویند؟ ایا می‌خواهند تمامی ملت و اقوام ایرانی را به خاطر این حملات [العیاذ بالله]، زنازاده بخوانند؟! یا می‌گویند: جنگ و حمله به ایران فقط از ناحیه‌ی اعراب بود و دیگران اگر حمله‌ای کردند، با دسته گُل و شیرینی ، به دست بوسی و سیاحت آمده بودند و هیچ قتل و تجاوزی در کار نبود؟!

●●●- اگر آماری از قتل‌ها، تجاوزات و غارت‌های انگلیس و امریکا طی همین یک قرن اخیر (از جنگ جهانی به این طرف) را رقم بزنند، به مراتب از حمله اعراب و مغول‌ها بوده است.

جمهوری اسلامی ایران:

مردم ایران، با شعار “الله اکبر” قیام کردند و به این سلطه‌ی خفت‌بار اجانب، قتل و تجاوز، استعمار و استثمار و غارت تمامی ثروت‌ها و نوامیس مادی و معنوی کشور پایان دادند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی ایران استقرار یافت و به رغم تحمیل جنگ‌های داخلی و جنگ خارجی از سوی عراق و با پشتیبانی همه آنها، و نیز ترورها، تحریم‌ها، توطئه‌ها و فتنه‌ها هم چنان پابرجاست و پیش می‌رود.

دشمنان ما، این پیروزی و استقلال و استقامت عجیب را از “اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله” می‌دانند، نه از شناسه‌ی ایرانی.بردگی ایرانیان توسط اعراب

*** – پس، دشمنان ما، باید هم عصبانی باشند و در جنگ نرم و سخت علیه اسلام و ایران اسلامی و ملت شریف ایران (اعم از مسلمان و غیر مسلمان، سادات و غیر سادات) از هیچ تاکتیک و ترفندی فروگذار نکنند.

 

مشارکت و هم‌افزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)

می‌گویند: اعراب در حمله به ایران، به دختران و زنان تجاوز کردند و نسل ؟

http://www.x-shobhe.com/shobhe/743.html 

 

عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)»

https://telegram.me/x_shobhe

 

 

 

و خانوادگی


نظر


کد امنیتی

ولایت ، امامت، غدیر

کربلا ، محرم ، عزاداری

غیبت ، قیام ، انتظار

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به «پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – ایکس شبهه – ‌x-shobhe» می باشد.
استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

اکتبر 5, 29 بدست کاوه آهنگر

در یادداشتی سوالی مطرح کردم بدین شرح که » آیا حسین بن علی همان سردار سپاهیست که مردم گرگان را قتل عام کرد ؟ « بحثهای بسیار پر محتوی و جالب توجهی در گرفت که از برآیند کلی آنها برداشت شخصی بنده به این سمت متمایل شد که متاسفانه چنین امر تاریخی صحت دارد ، البته هنوز شرکت مستقیم ایشان  در قتل عام ناجوانمردانه مردم شهر تمیشه برای بنده اثبات نشده است ، اما در حضور ایشان در حمله به ایران به عنوان یکی از سرداران سپاه شبهه ای ندارم .

کسانی که معتقد به حضور ایشان و برادر بزرگترشان در تجاوز به ایران هستند ، اسناد و مدارک مستدل تاریخی محکمی ارائه کردند که شامل روایات ، نقل قولها و تحلیلهای تاریخیست . اما در طرف مقابل تقریبا هیچ سند تاریخی در رد حضور ایشان ارائه نشد ، اما موارد تحلیلی بسیاری ارائه گردید ، بخشی از این تحلیلها متاسفانه از روی تعصب و احساسات بیان شده بودند اما تحلیلهای قابل تاملی نیز ارائه شدند که بنده سعی کردم به بررسی صحت و سقم آنها بپردازم .

در 3 منبع تاریخی معتبر حضور امامان حسن و حسین در حمله به ایران و یا سرکوب قیامهای مردمی ایران زمین ذکر شده است که مورد اول را که در کتاب تاریخ طبری نوشته محمد بن جریر طبری جلد پنجم صفحه 2116 آمده است قبلا در همان نوشتار مورد اشاره ذکر کردم . اما اسناد دیگر :

فتوح البلدان نوشته احمد بن یحیی بلاذری صفحه 33 :بردگی ایرانیان توسط اعراب

« عثمان در سال ۲۹ هجری سعید بن عاص را  والی کوفه کرد و عبدالله بن عامر کریز را والی بصره. مرزبان طوس به این دو نفر نوشت و آنها را به خراسان دعوت کرد که هر کدام فاتح شدند مالک آنجا شناخته شوند. هر دو نفر حرکت کردن عبدالله از او پیشی گرفت و سعید بسوی طبرستان رفت که آنجا را فتح کند و در سپاه او حسن وحسین هر دو بودند . »


مختصرالبلدان نوشته ابن فقیه صفحه ۱۵۲ :

مردم گیلان و تبرستان و دیلمستان سال ها در برابر هجوم سپاهیان اسلام پایداری و مقاومت کردند و  در حقیقت٬ اعراب مسلمان هیچگاه نتوانستند گیلان و تبرستان و دیلمستان را تصرف نمایند. در زمان عثمان اعراب برای فتح تبرستان تلاش بسیار کردند و سعید بن عاص بدستور عثمان بسوی تبرستان روانه شد. در این هجوم امام حسن و امام حسین (فرزندان حضرت علی) نیز با سعید بن عاص همراه بودند.


تاریخ طبرستان  نوشته بهاء‌الدین محمد بن حسن ابن اسفندیار صفحه  ۱۵۴ – ۱۵۵

تا لشکر اسلام نصر هم الله بر یزدگرد ظفر یافتند و او منهزم بری افتاد « باو» با او بود٬‌ اجازت طلبید که بطریق طبرستان بگذرد و بکوشان آتشکده را که جد او کیوس بنیاد نهاد زیارت کند و بکرگان بدو پیوندد٬ یزدگرد اجازت داد. چون مدت مقام و مکث او دراز شد خبر واقعه یزدگرد و غدر ماهوی سوری بدو رسید٬ فردوسی را معجز است در نظم سخن شاهه .

اما « باو» سر بتراشید و مجاور بکوسان بآتشگاه بنشست٬ ترکان جمله خراسان و طبرستان خراب کردند و از جانب عراق لشکر عمر با امام حسن بن علی علیهما السلام و عبدالله بن عمر الخطاب و حذیفّهّ الیمانی و قثم بن عباس با مالک اشتر نخعی به آمل امدند و هنوز معسکر ایشان باقی است٬ مالکه دشت میگویند. اهل طبرستان از زحمت صدمه ستوه شدند و اتفاق کرده که اول ما را پادشاهی بزرگ قدر باید تا همه منقاد او شویم و از زحمت او عیب و عار نداریم. گفتند جز باو این کارا نشاید٬ پیش او رفتند و ماجرای او را گفته٬ بعد الحاح بسیار بدان شرط قبول کرد که مردان ولایت و زنان ببندگی او را خط دهند و حکم اموال ایشان و دماً نافذ باشد٬ بدین عهد از آتشکده بیرون آمد و ولایت از دشمنان پاک کرد. پانزده سال پادشاهی او بود .

شاهین آزاد در این باره میگوید :


زین العابدین رهنما در کتاب زندگانی امام حسین جلد دوم – فصل سوم آورده است :

در سال سی ام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش(عثمان) آن فرمانده ماجراجوی عرب(سعید بن عاص) را با نیروی تازه نفس از کوفه بسوی تبرستان فرستاد. دو فرزند علی امام حسن و امام حسین هم بسمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای خاندان مسلمان وظیفه و شعاری بشمار میامد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند..

این نیروی تازه نفس بحدود تبرستان رسید و نخستین دژ مستحکم و قلعه ناگشودنی آن برخورد کرد و سعید بن عاص دانست که تصرف این دژ مکن است.

سعید هییتی را به قلعه فرستاد و تقاضای صلح و تاديه جزیه نمود. پس از گفتگوی بسیار اسپهبد قلعه برای جلوگیری از خونریزی پیشنهاد صلح او را پذیرفت بشرط اینکه نیروی تازیان بمردم قلعه و دفاع کنندگان این دژ آسیبی نرسانند. این شرط پذیرفته شد و اسپهبد برده دستور گشودن دروازه های کوه پیکر قلعه را داد.

هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه که چندین گز طول و عرضش بود و با کبکبه و وقاری آهسته آهسته روی پایه های قطور آهنی میچرخید و باز میشد عربها به تماشای آن ایستاده و حیرت زده بودند. سعید بن عاص فرمانده عرب با تمام نیروی خود درون قلعه آمد و مطابق نقشه ای که قبلا طرحریزی کرده بودند دستور داد بی درنگ نقاط بلند و سخت  قلعه را اشغال کنند و نیروی ایران را  خلع سلاح نمایند. فردای آن روز یکایک مدافعان قلعه را گرفت٬ بعضی را در زنجیر نگاه داشت و آنها را کشت. کشتاری بیرحمانه در قلعه انجام داد

البته ایشان در پایان  نقل میکنند که امامان با این کشتار مخالف بوده و در آن شرکت نکرده اند و بعد از این واقعه نزد خلیفه رفته و از کارهای صورت گرفته گله میکنند. تا این لحظه بنده هیچ سند تاریخی در رد یا قبول این ادعای آقای رهنما ندیده ام . متاسفانه آقای رهنما در جای دیگری در کتاب خود ایرانیان را دشمن و فرمانده سپاه اعراب را ماجراجو خوانده اند ، که برای بنده جای سوال دارد و در عدم تعصب ایشان در تحلیل  را دچار شبهه میسازدد .

بنابر انچه ذکر شد میتوان نتیجه گیری نمود که :

در جای دیگری در کتاب سفینه البحار و مدینه الاحکام  نوشته شیخ عباس قمی آمده :

ابو عبدالله فرمود: « ما از تبار قریش هستیم و شیعیان ما (پیروان  ما) عرب و دشمنان ما عجمان (ایرانیان) هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است. (العجم المذموم من کان عدونا) ایرانیان را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت. (الرجال عبید العرب) »

البته اینجا این نوشته ی شیخ عباس قمی را در کتاب «سفینه البحار و مدینه الاحکام و آثار» نادرست و جعلی خوانده که در این مقاله به آن پاسخ داده شده است.

بنده بازهم قصد نتیجه گیری ندارم و صرفا سوالی که ذهنم را بسیار مشغول کرده عنوان میکنم : حتی با فرض اینکه حسین بن علی تنها و تنها در جنگ با ایران شرکت کرده اند و در هیچ کشتار و سرکوب غیر نظامیان دست نداشته اند و هیچ غنیمت جنگی و برده و کنیزی نیز نبرده اند و شاهزاده ایرانی دختر یزدگرد سوم را نیز بزور به عقد خود در نیاورده اند ، چگونه فردی که در تجاوز به آب و خاک و فرهنگ و آئین یک ملت شرکت داشته ، تبدیل به نماد مظلومیت ان ملت شده است !؟

پیگیری بحثهای مطرح شده در اینجا نیز خالی از لطف نیست .

کاوه آهنگر

نوشته شده در آزادی | برچسب‌ها حمله به ایران, حسین بن علی | 69 دیدگاه

كتب تاريخي يا تاريخ روايي هستند و يا تاريخ تحليلي. در كتب تاريخ تحليلي مورخ تحقيق مي كند تا صحت و سقم روايات را تشخيص داده و بعد دسته بندي كند و در كتاب تاريخ ثبت كند يا خير. در مورد جزئيات وقايع و ميزان صحت و سقم آنها هم نظر مي دهد. اما در كتب تاريخ روايي هدف نويسنده فقط جمع آوري هر چه بيشتر روايات از منابع مختلف صرفنظر از دقت در صحت و سقم آنهاست. روايات را مي نويسد و منبع را درج ميكند تا محققين ديگر بررسي كنند صحيح است يا غلط. كتاب تاريخ طبري هم يك كتاب تاريخ روايي است. به عنوان مثال داستان حضرت يوسف با دو روايت كاملا مختلف و متناقض در آن ارائه شده است! بسياري وقايع تاريخي ديگر هم با چند روايت كه حتي اصل واقعه را نيز تغيير مي دهد و كاملا متناقض در آن درج شده اند. دليل هم قصور و سلايق نويسنده نيست بلكه هدف ايشان جمع آوري مطالب بوده است و نه تاريخ تحليلي. داستان مذكور در بالا نيز با سند بسيار ضعيفي درج شده است اما ايراد به طبري وارد نيست كه چرا آنرا درج كرده چرا كه هدفش جمع آوري روايات صحيح و ناصحيح بوده است. هيچ سليقه و غرضي هم نداشته چرا كه اگر داشت كتابش مثل بسياري كتب ديگر نا معتبر مي شد. اما روايت صحيح نيست. در هر حال آنچه از رفتار امام حسن و حسين بااستفاده از منابع معتبر بدست مي آيد مغاير با قتل و آدمكشي بخاطر نپرداختن خراج است و قطعا هرگز چنين وقايعي رخ نداده است.

مردم ايران هم در عاشورا به خاطر امام حسين بر سر و سينه نمي زنند. كسي ايشان را نديده و نمي شناسد كه بر سر و سينه بزنند. به خاطر شخص نيست. به خاطر نفس عملي است كه بايد با تمام قوا و تعداد هرچند كم باشد در مقابل ظلم ايستاد. ان شالله امسال عاشورا روز تيره بختي كودتاگران و دجالان زمان خواهد بود تا بدانند با استفاده از دين نبايد مردم را به سلابه كشيد. نه تنها عزاداري امام حسين را رها نكنيد بلكه با سرمشق گرفتن از ايشان به جنگ “سپاه ظلم و كودتا برويد همانطور كه امام حسين به جنگ سپاه يزيد رفت. تعداد آنها كم بود اما ما بيشماريم و پيروز هم مي شويم.

اما اين كه مي گوييد چطور امام حسين در حمله به ايران شركت داشته و نماد مظلوميت هم شده؟ فرض كنيد در اين شرايط اوباما دستور حمله به ايران را بدهد و مردم را از اين وضعيت نجان دهد! آيا محبوب ايرانيها نخواهد شد؟ يكي از دلايل محبوبيت امام حسين در ايران هم همين است!

از پاسخ شما شکه شدم !!!!؟؟؟؟ یعنی اگر خدای ناکرده آمریکا یا هر کشور دیگری به ایران حمله کند .. رهبر آن مملکت محبوب ملت ما خواهد بود و بدتر انکه در ان حمله و تصرف جان و مال و وس مان به عنوان غنائم جنگی به انها تعلق گبرد مردانمان را به عنوان برده و زنانمان را به عنوان کنیز متاسفم .. دوست من متاسفم

شما نوشتيد

«با فرض اينكه حتی با فرض اینکه حسین بن علی تنها و تنها در جنگ با ایران شرکت کرده اند و در هیچ کشتار و سرکوب غیر نظامیان دست نداشته اند و هیچ غنیمت جنگی و برده و کنیزی نیز نبرده اند»

بنده هم جواب دادم. حالا خودتان فرضتان را باطل مي كنيد و چيز ديگري مي فرما ييد؟ اگر آمريكا به ايران حمله كند و ما را مثل افغانستان از اين وضعيت نجات بدهد و كه سال 29 بالاترين رشد اقتصادي جهان را داشته است رييس جمهور آن مملكت محبوب من خواهد بود. حالا اگر آمريكا حمله نمي كرد افغانستان الان كجا بود؟ نبايد محبوب باشد؟ محبوب بنده كه خواهد بود شما را نمي دانم.

بنده گفتم فرض کنیم شخص ایشان در این کارها دخالت نداشته اند . به هر حال که غارت ایران و کنیز شدن زنان و برده شدن مردان صورت گرفته حال به صورت شرعی و به عنوان غنائم جنگی .. با این حال بازهم شیفتگی قابل درک است ؟

آقاي محمد رضا: يه سئوال ازتون ميپرسم لطفا بدون غرض جواب بدين: چه فرقي بين تقدسي كه يك هندو براي گاو قائل است و تقدسي كه شما براي حسين و علي قائل هستيد وجود دارد؟؟؟؟؟برادر من تقدس يه موضوع تلقيني ست و اصلا وجود ندارد حتي قرآن و اسلام و محمد هم مقدس نيستند به آنها بي احترامي نبايد كرد ولي مقدس هم نبايد آنها فرض كرد. دوست عزيز تمام آن چيزهايي كه فكر ميكنيم باور و اعتقاد هستند فقط عادات روزانه اي هستند كه طي قرنها تبديل به باور شده اند.كسي كه عادت كرده هرروز صدقه بدهد اگر يه روز صدقه ندهد و برحسب اتفاق آن روز زنبور نيشش بزند يا ماشينش خراب شود يا چكش برگشت بخورد يا دست فرزندش زخمي شود او اين موضوع را به آن صدقه ندادن ربط ميدهد اما آيا خداوند واقعا چون او آنروز صدقه نداده برايش گرفتاري مقدر كرده؟؟؟؟؟؟ دين فقط وسيله اي براي حكوت عده بر مردم بوده و هست و خواهد بود دين زاييده ذهن بشر است انسانهايي باهوشتر از هم نسلان خود مانند محمد و عيسي و موسي
شايد به نظرت من آدم ماترياليستي باشم ولي نه من عقل گرا هستم بهت توصيه ميكنم
بدون غرض كتاب 23 سال علي دشتي را بخوان و كمي فكر كن در باره دين تقدس و خط قرمزي كه دين بر مبناي حديث وروايت برايمان ايجاد كرده است

جناب ناشناس عزيز! در مورد بسياري از افرادي كه كوركورانه و بدون تفكر فقط امامان را مي پرستند هيچ فرقي با هندوي گاو پرست ندارند فقط اين يكي چيز خوبي را مي پرستد كه ممكن است از صفات خوبش درس بگيرد و بهتر زندگي كند و گاو پرست نه! همين (البته گاو پرستان هم برخي عقايد خوب و بسيار سالم دارند كه مستوجب عيب و ايراد گرفتن نيست)

بنده هم تقدسي براي كسي قائل نيستم برادر عزيز! امام علي و حسين افرادي از بشر هستند مثل سايرين. كتابي كه گفتيد هم خوانده ام. دين راهم قبول دارم و به نظرم زاييده ذهن بشر نيست. صدقه هم بدهم و دستم زخمي بشود فكر مي كنم دستم زخمي شده نه اينكه فكر كنم صندوقش خراب بوده . فرمايش ديگري داريد در خدمتم.بردگی ایرانیان توسط اعراب

با سلام دين من از خانواده ام به ارث گرفتم همه انسانها يه جورهايی از فكر كردن فرار ميكنند و به تخيلات (دين) پناه ميبرند خلاصه كلام انسان يا به علم و آگاهی احتياج دارد و يا دين وخرافات

avalan dorane hamle be iran be zamane omar barmigardad ke dar anzaman in bozorgan kodakani bish nabudand 2 emam hosain dokhtare yazd gred ra be hamsari migozinad ta uo ra dar aman negah darad 3 hookoomati ke zalem ast bayad berizad che khodi che bigane

در جواب شما باید عرض کنم که در نبرد طبرستان که در زمان عثمان اتفاق افتاده و پررنگ ترین حضور ایشان هم هست ایشان 18 سال داشته اند .. لطفا با سند و مدرک حرف بزنید..
در مورد دوم من چنین چیزی در کتب تاریخ ندیدم .. لطفا ارجاع دهید

بنظرم ما ایرانیها باید از دوباره و اینبار به دور از خرافه و جهل و بر اساس تحقیق باورمان را بسازیم.

بنظرمن شاید درست است.ولی شاید دلایلی توده است.

کاوه آهنگر عزیز
وقایع تاریخی مربوط به گذشته دور به علت مدرن نبودن گردش اطلاعات پیچیده تر از آن است که بتوان با تکیه بر چند کتب تاریخی نتیجه گیری کرد. ولی یک راه مناسب برای ارزیابی گذشتگان رجوع به فهم عمومی جامعه از افراد تاریخی است. برای مثال علی در حال حاضر در پیش تمام مسلمانان عزیز است چه سنی و چه شیعه که این نشاندهنده رفتار مناسب این فرد است حال ممکن است چند کتب تاریخی یافت شود که کاملا علی را نکوهش نماید.
به هرحال من فکر نمی کنم که حسن و حسین در ریختن خون بی گناهان شریک بوده باشند زیرا در این صورت محال است که شعور جمعی ایرانیان به حمایت از این افراد بپردازد. به فرض مثال خامنه ای در حال حاضر به عنوان یک جنایتکار در ذهن اکثر ایراینان نقش بسته در حالی که در بسیاری از رسانه های ایرانی عکس این منعکس می شود ولی در آینده بعد از سرنگونی این نظام همه صراحتا بر جنایتکاری خامنه ای گواهی خواهند داد.
در آخر به نظر من ما نباید در صدد حذف هیچ یک از جنبه های تاریخی خود باشیم. پس از انقلاب متاسفانه بعضی ها در صدد حذف و سیاه نمایی شاهان ایرانی برآمدند و پیش بینی می شود بعد از این رژیم گروهی در صدد حذف گذشته اسلامی خواهند بود. که بنده عرض می کنم هر دو گروه در اشتباهند و آرزوی خود را به گور خواهند برد رژیمی موفق خواهد بود که به حمایت از تمامیت تاریخی این ملت گام بردارد و این رژیم همان دموکراسی مردمی خواهد بود.
به امید آن روز

دوست عزيز در آخر پست قبلي تان در مورد امام حسين به كتابي به امام حسين و ايران اشاره كردم. چون در حال حاضر به اين كتاب دسترسي ندارم نميتوانم مطلبي از آن نقل كنم. خواندنش را توصيه ميكنم. اما در مورد اين پست. متاسفانه شما و عده اي ديگر شروع به بيرون كشيدن روايات تاريخي و سپس نتيجه گيري بر طبق معيارهاي قرن بيست و يكمي ميكنيد. حتي قرن بيستم هم نميگم. چون بسياري از اعمالي كه توسط بعضي دولتهاي مدعي بشر دوستي در قرن بيستم انجام شد ذكرشان در حال حاضر به روحيه لطيف من و شما گران ميآيد. مثلا فرانسويان تا همين چند ده سال پيش با گيوتين سر مجرمين را قطع ميكردند. البته اين دليل نمي شود اگر امروز آنها صحبت از دمكراسي و بشر دوستي كنند منكوبشان كنيم. اما درمورد امام حسين. دوست عزيز شما يك طرفه به قاضي ميرويد. من طرفدار لشكر كشي هاي مسلمانان به ايران و آفريقا و حتي قلب اروپا نيستم كه هيچ جنگي بدون خونريزي ممكن نيست حتي كشورگشايي هاي شاهان ايران از جمله كوروش و داريوش. حال اگر شما دوست داريد قضيه فتح بابل را به همه جا تعميم دهيد با خودتان است. بهتر است شرايط آن زمان ايران و حتي ريشه دشمني ايرانيان و اعراب را هم كمي عميق تر مرور كنيم. مثلا بلايي كه بعضي از شاهان ايران مثل شاپور ذوالاكتاف بر سر اعراب آوردند هم خواندني است شايد نمونه زياد باشد. من هميشه خسرو پرويز احمق را نفرين ميكنم كه چرا ه محمد(ص) را پاره كرد. آيا نميتوانست رفتار معقول تري مثل امپراتور روم يا حاكم مصر ميداشت. آه كه چقدر ما ايرانيان ار تكبر مان ضربه خورديم. خسرو پرويز ,محمد خوارزمشاه و از قضا اخيرا دوباره اين رگه هاي تكبر و نژاد پرستي در حال سر باز كردن است. اگر ملتي با نژادپرستي در تاريخ به جايي رسيد بگوييد ما هم در ميزان وطن دوستيمان تجديد نظر كنيم.
حضور امام حسين در جنگ هيچ دليل بر حضور در كشت و كشتار كه در هر جنگ به خصوص دردوران بي در و پيكري آن زمان نيست. صرف سرباز يا حتي سردار بودن در خدمت كشور مطبوع شريك جرم بودن محسوب نميشود. يك روز خالدبن وليد بر ضد اسلام شمشير ميزد(آدم ميكشت) روز بعد سردار لشكر اسلام بود. چرا به دور برويم. معروف ترين ژنرال ارتش آلمان, فيلد مارشال اروين رومل سخت ترين ضربات (از كشتن حرف ميزنيم) را بر متفقين وارد كرد در تصرف فرانسه و لهستان و بلژيك نقش كليدي داشت اما دشمنان او مانند مارشال مونتگمري و خيلي هاي ديگر از او به نيكي ياد ميكنند!! چون او را يك سرباز واقعي ديدند. او تنها ژنرال نازي است كه در آلمان بناي يادبود دارد! در همين جنگ خودمان اين همه سپاهي و ارتشي وبسيجي بعد از ورود
به خاك عراق چطور است آنان را هم متجاوز بيم؟ عزيز در جنگ نون و حلوا پخش نميكنند. به خصوص در 14 سال پيش كه مثلا گردن زدن امري عادي و پذيرفته شده بود. سورنا سردار ايراني بعد از شكست كراسوس چنان بلايي سرش آورد كه آدم چندشش ميشود به زبان آورد.
در آخر. قبل از آنكه با اشاره به چند منبع نيم بند به نتيجه گيري برسيد و خلقي را هم به شك بيندازيد به منابع بي طرف تر هم مراجعه كنيد و سپس به آناليز بعضي از سوالات بپردازيد و به نتيجه گيري منصفانه برسيد. مثلا به يك سوال جواب دهيد. چرا علي و حسن و احمد سرداران ايراني (آل بويه) كه از ديلمان بودند و از من شما به واقعه به قول شما كشتار ايرانيان نزديك تر و احتمالا از من و شما بيشتر با اعراب مشكل داشتند, مذهب شيعه را به عنوان مذهب رسمي پذيرفته و با استفاده از آن به جنگ اعراب رفتند؟

شهرام عزیز . ممنون بحث جالبی را پیش کشیدید . اما به چند نکته دقت نفرمودید :
دوست عزیز کدام ملت را سراغ دارید که نماد مظلومیتشان کسی باشد که در نبرد با کشورشان حضور داشته است !؟ من هیچ مخالفتی با انچه شما گفتید ندارم اعراب به ایران حمله کردند . پیروز شدند و سایر اتفاقات . سوال مربوط به عملکرد ماست . چرا ما نیاز به کسی مانند حسین داریم تا بفهمیم که باید از مظلوم از حق از انصاف دفاع کرد . ؟

در جواب سوال پایانی شما هم باید عرض کنم . یزرگی میگوید : وقتی باوری در جامعه ای شکل گرفت با هیچ سلاحی نمیتوان با آن جنگید مگر با یک باور دیگر . شاید (تاکید میکنم شاید چون این مسئله قابل تامل است)ایرانیان آن زمان سعی کرده اند با استفاده از این موضوع .. نظام فکری و سیاسی جدیدی ایجاد کنند تا بتوانند در مقابل سلطه خلفای عباسی و اموی بیاستند ..

دوستان تاریخ را نباید قاطعانه رد یا تایید کرد بلکه باید با بررسی منابع گاها متخاصم به سمت کشف جوهر واقعی اون حرکت کرد.همیشه نویسندگان تاریخ تحت تاثیر منافع طبقاتی و موقعیت احساسی خودشون بودند مثلا یک کاهن مذهبی تحت تاثیر منافع طبقه و باور خودش در تاریخ دست نمی بره؟ مردم ایران هوشمندانه سعی کردن با استفاده از تمام ابزارهای موجود هویت خودشونو حفظ کنن و خیلیها معتقدن شیعه در واقع اسلام ایرانی شده هست و شاید لازم بوده با استفاده از ابزار حسین و حسن و غیره در جهت حفظ هوینت اصیل خودشون تلاش کنن.خ.وندن کتابهای زرین کوب رو توصیه میکنم.

باز هم عرض ميكنم هر چيزي را در زمان خود بايد بررسي كنيم. كنيز و برده داري امري عادي و پذيرفته شده در آن زمان به شمار ميرفته. امري ناپسند اما پذيرفته شده كما كه ايرانيان , روميان و غيره نيز اين كار ميكردند. حتي امروزه نيز اقوام و مللي هستند كه امور غير قابل پذيرش را انجام ميدهند. مثل چند همسري بعضي فرقه ها در آمريكا! بعضي امور را در يك جامعه ظرف چند سال نميتوان تغيير داد بايد زمينه پذيرشش فراهم شود حتي اگر امر مذموم كنيزي و غلامي باشد.
اما شيفتگي, دوست عزيز گاهي ما از مردم عادي حرف ميزنيم, گاه از نخبگان يا علما. اگر شنيده باشيدسنيان از ما ايراد ميگيرند به خاطر ارادتمان نسبت به
امامان و آنرا شرك ميند. گاهي هم صحيح است حتي بعضي از عالمان شيعه نسبت به رفتار مردم نسبت به امامان و امامزاده ها هشدار ميدهند. خط شرك و ارادت باريك است حتي سفارش ميشود در دعاهايتان از آنان چيزي نخواهيد بلكه آنان را واسطه و شفيع با خداوند قرار دهيد. هدف خداوند است نه بندگان خدا. حال اگر در فرهنگ عامه دچار تفريط شديم (كما اينكه در مورد بسياري امور ديگر هم دچار تفريط ميشويم) امري است كه جاي بحث خود را دارد. آنچه به عاشورا و تاسوعا امروز ميبنيد توسط آل بويه سپس صفويه براي تقويت مذهب شيعه آنهم براي تقويت احساسات ايرانيان به خصوص در برابر سنيان رواج داده شد. پس آنرا ميتوان آن امري سياسي يا مردمي يد, آخوند ها هم براي گرم كردن منبرشان در آن دميدند. هيچ امامي توصيه نكرده براي فوت پدرش مسلمان حد را در سوگواري بگذراند. اين امري است كه در فرهنگ ما ريشه دارد. آيا تا بحال به ختم رفته ايد؟ خانواده شخص فوت شده مخصوصا يا طبق يك فرهنگ به نوحه و گريه و از عزيزشان حرف زدن ميپردازند. مردم برايشان آزادگي و رفتاري كه در زمان خودش استثنا بوده جذابيت دارد و به آن استناد بيشتري ميكنند. مثلا مسلما مارتين لوتر كينگ تنها سياه پوستي كه به جنگ نژادپرستي رفت نبوده اما معروفيت يا يونيك (يكتا) بودن حركتش علاوه به معروفيت خود شخص آنرا به يك آيكون تبديل كرد. همانگونه كه امام حسين شايد تنها مظلوم تاريخ كه با عده اي قليل به جنگ حاكم وقت رفت نبوده. بنابراين اين شيفتگي را ميتوان نوعي رفرنس سمبليك از طرف مردم دانست.

damet gharm bishak inha doroste

man jaye dighari khondam ke emam sadegh migofte ke zanane irani ro be bardeghi beghirid

man kehili jaha goftam kasi natoonest rad kone va ta rad nashe dar zehne man kahhad mand

damet gharm bazam begahm

iey val

کاوه عزیز
ممنون از تو که چنین موضوعی را پیش کشیدی
هر چقدر که بر درازای این صفحه افزوده می شود و دیدگاههای دیگران به چشم می آیند،درد بیشتری در دل احساس میکنم.
از ملتی که سرانۀ کتابخوانی اش به یک ساعت نمیرسد چه انتظار داری؟
قران و مفاتیح را با چه متونی میشود جایگزین کرد؟
آن یکی مقبولیت اجتماعی علی را نشانۀ جوانمردی او میداند و تیغ های برکشیده در دوران صفوی را برای تلقین این محبوبیت فراموش کرده است.
دیگری میگوید که به عزاداری ادامه دهید که حسین مظهر مبارزه با ظلم است!! به این ترتیب باید هرروز نه عزاداری که خودکشی کنیم از غم مردمانی از همین خاک (و نه عده ای عرب)که با ظلم و تحجر و پلیدی در یک صف مبارزه کردند و هیچ پهلوانی هم زیر علم بیست و چند شاخه شان نمیرود!
خاطره ای ازپانزده سال پیش بگویم که با هم زهرخندی بزنیم. مشغول خدمت زیر پرجم بعد از دانشگاه بودم در بلوچستان.با یکی از دوستان صحبت از مرخصی بود.برای من جای شک نبود که از سهمیۀ ماهی دوروز خود عمدتا برای تعطیلات نوروز استفاده کنم.اما ایشان مصر بود بر ماه محرم(که از قضا عدۀ زیادی نیز چنین بودند!).پرسیدم دلیل این همه پافشاری را.جواب شنیدم و دریافتم که محرم تنها فرصتی است برای جوانان شهرستانی که بدون دغدغه دیدار با دختران(و البته پسران) محله خود تازه کنند.
هر قومی لایق آن چیزی است که واجد آنست و هرتغییراساسی هم تنها با انقلاب در خیابان به دست نمی آید.انقلاب در تفکر،نیاز امروز مردم ماست.
به همۀ دوستان،مطالعۀ کتاب»بر روی شانۀ بزرگان» نوشتۀ استفن هاکینگ را توصیه میکنم.
بسیاری را میشناسم که با خواندن چنین آثاری از حوض دین و مذهب بیرون آمدند و رهسپار دریای حقیقت شدند.

آقای قلندر هیچ گاه با تیغ و زور نمی توان برای کسی محبوبیت پایدار بدست آورد. و در ضمن علاوه بر تعداد ساعات مطالعه کیفیت مطالعه نیز مهم است.

در ضمن لینکی که بشه کتاب بر روی شانۀ بزرگان نوشتۀ استفن هاکینگ رو دانلود کرد بدی ممنون می شم فرق نمی کنه که انگلیسی باشه یا فارسی

اگر به چرایی علل عقب ماندگی ما به شکل منطقی بنگرید چند عامل بزرگ در آن خواهید یافت.
1- در هر هجومی که به ایران بزرگ آنزمان انجام گرفت، مهاجمان به نابودی ساختارهای اجتماعی اقتصادی دست زدند. این ساختارها شامل مراکز علمی (کتابخانه های بزرگ موجود آنزمان) سیستم آبرسانی، به اسارت بردن پیشه وران و کارآمدان، از بین بردن شهرها که نماد مدنیت یک تمدن هستند.
2- اولین حمله را آشور بانیپال انجام داد و بسیاری از آثار آبادانی وتمدن را از بین برد.
3- حمله اسکندر که تمامی آثار علمی و فلسفی را دستور داد به یونانی برگرداندند و به کشور خود ارسال کرد و اصل آن را نابود کرد و پس از آن پارسه را به آتش کشید.
4- حمله اعراب که کلیت تمدن ایران را نشانه گرفت و با این ادعا که اسلام ناسخ ادیان پیش از آن و قرآن ناسخ کننده همه کتابهاست ، دست به کشتار و نابودی انسان ها و کتابها و در کلیت خود از بین بردن یکی از تمدن های بشری کردند (اینکار را در مصر هم انجام دادند)
5- حمله ترکان سلجوقی و غزنوی که از قبایل ترک نشین بودند به نابودی سازه های جدید کردن.
6- حمله مغول ها که ضربه ای عظیم بر کل سازه ها و ساختار جدید و حتی نابودی شهرها زد و انسان های بسیاری را نابود کرد.
7- حمله تیمور لنگ که آخرین ضربه را به این کشور بلا دیده زد. البته به اینجا ختم نشده است

این را نوشتم که بگویم هر کدام از این قبایل بدوی (بجز یونانیان) که به سودای گنجی گران و برده گیری و زنان و کودکان به مذهب و نژاد و چه و چه، کشورهای امثال ما را به تاراج بردند و نابود ساختند تا پس از آن حکومت هایی ضعیف و یا متعصب و عقب افتاده بر مسند قدرت بنشینند تا آنچه را هم مانده بود بر باد دهند. همانند صفویان که برای مقابله با عثمانیان با اشاعه احادیث و روایات که در هر مذهبی خوراک فکری برای تحمیق انسان ها بکار میرود،گسترش امام و امامزاده ها در هر گوشه ایران و گستردن خرافه به عقب ماندگی ما کمک شایانی کردند، آنچنانکه وقتی اشرف افغان با لشگریانش به دروازه های پایتخت آنزمان ایران، اصفهان رسید، آخری شاه صفوی شاه دستور داد آش نذری درست کنند و آیه و دعا بخوانند تا که بلا بدور باشد از ذات الهی ایشان، آنحال که خاک ایران به توبره کشیده شد. یا شاهان قاجار که در گستردن مذهب و خرافه چنان از دیگران پیشی گرفتند که برای تصیمیم گیری های مهم مملکتی به رمل و اصطرلاب و استخاره پناه میبردند. چنان بود که یکی ظل والسلطان بود و دیگری سایه خدا. آنچنان شد که حتی این مسلمین باور به شیعه 12 امامی خمینی را از نایب امام به امامت رسانیدند کسی نپرسید آیا این با همین باور مسلمین «شرک» نیست؟
نه درد در این است که ما خود باور نیستیم، بلکه ملتی هستیم با فرهنگ و تاریخ گسیخته و پراکنده، پر از استبداد و خشونت، تقیه و سکوت، بت ساز و خود شکن، تملق و تعارف و مرده پرست که حتی نمیدانند بر سر گور چه کسی است که به عذا نشسته اند. که آیا مرده ای در این گور هست یا نه؟ نمیپرسند که نقش حسن و حسین و یا عمر و یزید در تاریخ ما چیست و آیا درد امروز ماست؟
این همه مبارز و عالم و فرهیخته در همین تاریخ پراکنده داریم ، آیا شده یک صدم آن اعراب و اجانب، یادشان کنید و احترام بگذارید؟ حسین که بر سر قدرت با پسر دایی پدرش به دعوا برمیخیزد کجای تاریخ ماست که بابک خرمدین که برای عذت و آزادی ایران وایرانی جنگید و کشته شد در آن جایی ندارد؟ حلاج، نسیمی، مزدک و مانی و
تا کی غیر پرستی و خود رانی؟ تا کی بی هویت بودند؟ چرا به خودتان احترام نمیگذارید؟
چرا؟ تا کی؟

از نوشته شما لذت بردم. 15 نفر در بالاترين به لينک شما امتياز دادند که از اين ميان 28 نفر منفی بوده است. کسانی آنجا گفته اند که لينک شما توهين به مردم اکثرأ شيعه ايران است. اين را اينجا ميگويم چون عضو بالاترين نيستم که اکثريتی که آنجا ازآن دم زده اند در جامعه کوچکتری مانن بالاترين مصداق نداشته و اين مرا بياد لوده دهانی های سران حکومت در اين 3 سال می اندازد که همواره خواست اقليتی حداکثر 15 درصدی از مردم را خواسته و اراده ملت ايران ميند. پايدار باشيد

بابا یه مشت {ویرایش شد} حسن و حسین ..

بنده بازهم قصد نتیجه گیری ندارم و صرفا سوالی که ذهنم را بسیار مشغول کرده عنوان میکنم : حتی با فرض اینکه حسین بن علی تنها و تنها در جنگ با ایران شرکت کرده اند و در هیچ کشتار و سرکوب غیر نظامیان دست نداشته اند و هیچ غنیمت جنگی و برده و کنیزی نیز نبرده اند و شاهزاده ایرانی دختر یزدگرد سوم را نیز بزور به عقد خود در نیاورده اند ، چگونه فردی که در تجاوز به آب و خاک و فرهنگ و آئین یک ملت شرکت داشته ، تبدیل به نماد مظلومیت ان ملت شده است !؟

یه سئوال آقای آهنگر مگر کوروش به بابل و لیدی حمله نکرد پس چرا محبوب آن ملل شد هرخارجی که حمله میکند لزوما متجاوز نیست. بله اعراب با رفتارشون به ایران ضربه زدن که مورد اعتراض همین امامان واقع شد ولی کسی بهشون گوش نکرد. حقیقت اینه که ایران عهد حمله عرب بسیار با زمان درخشان خود که مظهر عدالت و حقوق بشر بود فاصله داشت انصاف بده انوشیروان با شیرویه قابل مقایسه است. ایران در عهد حمله عرب به وسیله حکام و موبدان منحرف شده در حال سقوط بود و ملت ایران چندان ضرری از تغییر حاکمیت نکرد در زمان خسروپرویز هم هر زن زیبایی حق شاه بود و بس و حتی اگر شوهر داشت ازش میگرفتن و به قصر میبردن شدت قتل و غارت هم به این صورت نبوده
شما بزرگترین ضربه رو ول کردی هی از قتل میگی بزرگترین ضربه که به شدت با اعتراض علی و ترک دارالخلافه همراه شد کتابسوزی بود
نیت حسن و حسین نجات مردم از ظلم بوده ظلمی که در اواخر ساسانی وجود داشته جای بحث هم نداره وقتی هم که ظلم خود اعراب رو دیدن جنگ رو ترک کرده برگشتن همون طور که نیت کوروش نجات مردم بابل و لیدی بود و نجات هم داد اگه منحرف هم نشد چون فرمانده کل خودش بود اما حسن و حسین خودشون فرمانده اصلی و تصمیم گیرنده نبودن
بازم میگم ایران حمله عرب خیلی با ایران ماد و هخامنشی و اشکانی و ساسانی قبل خسروپرویز فرق داشته و در حاکمیتش نشانی از عدالت و تمدن نبوده که اگر بود در کمتر از 1 سال 2 نفر شاه نمیشدن
اگه مردم ایران رضایت عهد انوشیروان رو داشتن به یه عرب حتی اجازه عبور از حیره رو هم نمیدادن چه برسه به تصرف ایران
پس هر کسی که حمله میکنه لزوما متجاوز نیست با این که منم قبول دارم ایران از عرب ظلم دیده ولی مگه چند سالش ائمه حاکم بودن 5سال فقط 5 سال بقیه اش دست دشمنان ائمه بوده و هر کاری شده دشمنان ائمه کردن
ایرانی هم اگه این قد نابود میشد که شما گفتین هرگز نمیتونست اموی رو نابود کرده عباسی رو سر جاش بیاره
خودمونیم تو سئوال نپرسیدی حرفهای منم اثری روت نداره پس ادای یه پرسشگر بیطرف که میخواد تردیدش رو رفع کنه رو در نیار
شاهپور هم که ما این قد دوستش داریم هر شهری رو میگرفت 3 روز مال شهر در اختیار سپاهش بود(البته وس نه این یکی رو هیچ شاه ایران باستان مجاز نکرده)
کوروش هم خیلی کشوره رو گرفت ولی متجاوز نبود هنوزم همه دوستش دارن

دوست من قصد واقعا پزوهش بی طرف است و.. و ممنون که وارد بحث شدید . صحبتهای شما متین . ببینید مقایسه کوروش و داریوش با شخصی مثل اسکندر .. شاید درست باشد . اسکندر برای بسیاری از مردم دنیا نماد عظمت و صلابت و خرد است آیا برای ما ایرانی ها هم اینگونه است ؟ .. در زمان حمله اسکندر هم ایران دچار فساد حاکمیت و موبدان بود باید بگوئیم دست اسکندر درد نکند که تخت جمشید را به اتش کشید ؟
اما من جائی را سراغ ندارم که حتی یکروز در فرهنگ کشوری برای داریوش یا کوروش بر سرو سینه خودشان بزنند ..

فاجعه نابودی تمدن ایران در سوزاندن کتابخانه ها را کاملا با شما موافقم و از نظر بنده این بیگانگی فرهنگی از آثار همان است .

اسکندر که اصلا کسی نیست وجودش و باقی ماندنش در تاریخ فقط برای این بود که غرب بی کس نباشد اسکندر فقط یک سردار جنگی بود که حتی خود غربی ها قبول کرده اند که پایه گذار اصلی هم جنس گرایی بوده تازه چیزه خوبی هم برای ما نیاورد و فقط غارت کرد(در حالی که این بار اسلام اومد که برخلاف خود اعراب چیز بدی نبود) داریوش و کوروش در همه جای دنیا محترمند نه برای فتوحات بلکه به خاطر فلسفه حکومت داری آنها مگر نه خسروپرویز فتوحات کمی نداشت اما از آنجا که قدرت طلبی مثل اسکندر بود جایگاه مثبتی ندارد انصاف بده انحرافات اواخر هخامنشی با ساسانی قابل مقایسه نیست باز هم میگم اعرابی که ایران را نابود کردند هیچ قرابتی با ائمه نداشتن حسن وحسین برای گسترش اسلام و مبارزه با ظلم جنگیدن و وقتی انحراف و قدرت طلبی اونه برای ائمه ثابت شد ائمه اونها رو تنها گذاشتن و حتی از حق ایرانی ها دفاع کردن جریان قتل هرمزان وزیر بوسیله پسر عمر که علی گفته بود باید پسر عمر رو قصاص کرد وبالاخره تو صفین این کار رو کرد رو که شنیدی منم یه رویت محکم از علی دارم که گفته بود ایرانی ها رو به بردگی نگیرید چون ایرانی ها اصیل و یکتاپرستن و شکستن این حکم و درجه دوم شدن ایرانی ها در زمان معاویه و اموی صورت گرفت که اگه دقت کرده باشی در زمان علی قیامی در ایران نبود و ایران آرام بود شورشها عهد اموی شروع شد که به نابودی اموی منجر شد
در مورد کوروش و داریوش هم این قد محبوب بودن که حتی یونانی ها به فیلم 3 اعتراض کردن هم به دلیل توهین به خودشون هم به دلیل توهین به شاهان و سرداران هخامنشی

آسوی گرامی .. بخشهائی از صحبتهای شما را قبول دارم .. اما گاهی چیزهائی میگوئید که با منطق من سازگار نیست لطفا این واژه را در گوگل سرچ کنید ALEXANDER THE GREAT و چند مورد را مطالعه کنید برای ما ایرانی ها اسکندر نماد یک متجاوز است اما در این سرچ شما آیا آثاری از انچه گفته بودید ، مشاهده کردید ؟

تعریفهای خود غربی ها از اسکندر مثل تعریف از چرچیل است برای اونا ناجی بوده ولی برا ما مصیبت این که اونا چی از خودشون بگن مهم نیست چرا چون کوروش و اسکندر قابل مقایسه نیستن و حتی یه غیر ایرانی منصف هم اینو میتونه بگه اسکندر فاتح بود باهوش بود کاردان و باعرضه هم بود ولی جنایتکار بود شهر آتش میزد کتابخانه پارسه رو تو آب رود کر ریخت سعی در از بین بردن فرهنگهای مغلوب میکرد گی بود فقط به عشق ثروت و قدرت میجنگید مردم از سپاهش میترسیدن و به استقبالش نمیرفتن و اما کوروش درست برعکس بود این حرف من نیست حرفهای مورخین یونانی است دفاع من از کوروش رو به حساب تعصب نذار کوروش کاملا قابل دفاعه
ژولیوس سزار هم خیلی از نظر اوروپایی ها بزرگه ولی مشهور به زن بارگی بوده به خاطر قدرت همه رقبا رو کشته کوروش پانته آ که بهش میگفتن الهه زیبایی رو بعد اسیری در حالی که در اختیار خودش بود ازش حفاظت کرد و نگذاشت کسی به حرمش پا بزاره تا شوهرش برگشت و کوروش پانته آ رو پاک و مطهر به شوهرش برگردوند سپاه کوروش به هیچ زنی دست نمیزد حالا برو ببین ژولیوس سزار و سپاهش چه کثافت کاریهایی تو گل کردن هنوزم که هنوزه ایتالیایی ها باتمسخربه فرانسوی ها میگن شما حرومزاده مردان ما هستین کوروش شاه لیدی ایلام و ماد رو نکشت هیچ مقام هم بهشون داد ولی سزار با پومپی و باقی رقبا چه کرد اینها تعصبات من نیست سند تاریخ که اتفاقا از خود رومیها و یونانیها به جا مونده(ما که چیزی برامون نمونده از دست اسکندر و عرب و مغول)
تعریف اونا از اسکندر طبیعیه اگه تعریف نکنن لخت میمونن چون دیگه کسی رو در مقابل ما ندارن مجبورن هندونه زیر بغل اسکندر بزارن
اسکندر و سزار فاتحانی بزرگ بودن که برای غرب افتخار آوردن و حتی امروز هم الگوی استعمار گری غربن و اگه تعریفشونو نکنن فلسفه فعلیشون زیر سئوال میره ولی زندگی این دو آدم پر از فساد و جنایته
طبری رو قبول داری هرودت و گزنفون رو چی من از خیلی شاهان دفاع این جوری نکردم مثلا شاهپور از نظر ما خوبه ولی از نظر روم یه متجاوزه اینو حق دارن چون شاهپور به خوبیه کوروش نبوده ولی چون به نفع ایران فتح کرده من دوستش دارم ولی کوروش یه چیز استثناییه

خدا ناشناس – بخوانیم و بیاندیشیم -(از سعیدی سیرجانی /یکی از بزرگترین دلاوران این سرزمین و قربانیان قتلهای زنجیره ای)
..
خدا ناشناس ( علی اکبر سعیدی سیرجانی)
خبر داری ای شیخ دانا که من
خداناشناسم، خدا ناشناس
نه سربسته گویم دراین ره سخن
نه ازچوب تکفیردارم هراس
زدم چون قدم ازعدم در وجود
خدایت برم اعتباری نداشت
خدای تو ننگین و آلوده بود
پرستیدنش افتخاری نداشت
خدائی بدینسان اسیر نیاز
که برطاعت چون توئی بسته چشم
خدائی که بهر دو رکعت نماز
گه آید به رحم و گه آید به خشم
خدائی که جز در زبان عرب
به دیگر زبانی نفهمد کلام
خدائی که ناگه شود در غضب
بسوزد به کین خرمن خاص وعام
خدائی چنان خودسر و بلهوس
که قهرش کند بی گناهان تباه
به پاداش خشنودی یک مگس
ز دوزخ رهاند تنی پرگناه
خدائی که با شهپر جبرئیل
کند شهرآباد را زیرو رو
خدائی که در کام دریای نیل
برد لشگر بیکرانی فرو
خدائی که بی مزد و مدح و ثنا
نگردد به کار کسی چاره ساز
خدا نیست بیچاره، ورنه چرا
به مدح و ثنای تو دارد نیاز!
خدای تو گه رام وگه سرکش است
چو دیوی که اش بایدافسون کنند
دل او به»دلال بازی» خوش است
وگرنه «شفاعتگران» چون کنند؟
خدای تو با وصف غلمان و هور
دل بندگان را بدست آورد
بمکر و فریب و به تهدید و زور
به زیر نگین هرچه هست آورد
خدای تو مانند خان مغول
«بتهدید چون می کشد تیغ حکم»
ز تهدید آن کارفرمای کل
«بمانند کر و بیان صم و بکم»
چو دریای قهرش بر آید بموج
نداند گنه کاره از بیگناه
به دوزخ فرو افکند فوج فوج
مسلمان و کافر، سپید وسیاه
خدای تو اندر حصارریا
نهان گشته کز کس نبیند گزند
کسی دم زند گربه چون وچرا
به تکفیر گردد چماقش بلند
خدای تو با خیل کروبیان
بعرش اندرون بزمکی ساخته
چو شاهی که از کار خلق جهان
به کار حرمخانه پرداخته
نهان گشته در خلوتی تو بتو
به درگاه او جز ترا راه نیست
توئی محرم او که از کار او
کسی در جهان جز تو آگاه نیست
تو زاهد بدینسان خدائی بناز
که مخلوق طبع کج اندیش توست
اسیر نیاز است و پابند آز
خدائی چنین لایق ریش توست
نه پنهان نه سربسته گویم سخن
خدا نیست این جانور، اژدهاست
مرنج از من ای شیخ دانا که من
خدا ناشناسم اگر»این» خداست !

البته حرف محمد رضا رو هم در مورد حمله آمریکا قبول ندارم ایرانی فقط وقتی موفق بوده که به خودش تکیه کرد یانکی های بی سرو پا گه میخورن به کشور ما حمله کنن اوباما محض رضای خدا به افغانستان کمک نمیکنه کلی سود میبره تازه ایران و افغانستان هم تفاوت دارن
آمریکایی ها هم یه بار شهریور 2 ومدن دیدیم چه گلی به سرمون زدن محمرضا جانبا این که خیلی از حرفاتو قبول دارم ولی انگار تو کودتای 28 مرداد یادت رفته که اگه نمیشد الان 99%مشکلات فعلی رو نداشتیم
آقای کاوه حرفات در مورد سکولاریسم تو ایران رو اکثرش رو قبول دارم البته ما باید در تنظیم سکولاریسم تو ایران مسائل خاص کشور خودمون رو هم در نظر بگیریم و چشم بسته سکولاریسم غربی رو تقلید نکنیم

روشنگری راجع به این دروغ عظیم تاریخی که ایرانیان با آغوش باز به اسلام گرویدند بسیار مهم است.
فکرش را بکن در کجای دنیا مردم بعد از لشگر کشی یک قوم بیگانه با اغوش باز دین خود را کنار میگذارند و به دین بیگانه می پیوندند.
5 قرن طول کشید تا اسلام با ضرب و زور و تحمیق و استفاده از قوانین نابرابر برای ذرتشتیان و مسلمانان و به مردم ایران حقنه شد.
ببین مریدان این دین در قرن 21 چگونه با زور در صدد نفی ابتدایی ترین حقوق مردم هستند. آنوقت 14 قرن پیش یک مشت قبیله عرب بی فرهنگ امدن و بطور دمکراتیک ایرانیان را تشویق کرده اند تا به اسلام بپیوندند!!!!!!!!!!!!!!!!!

من می خواهم با استفاده از یک سند تاریخی اشاره کنم که در خانه ما ایرانی ها یافت می شود. نهج البلاغه. در قسمت ه های امام علی، ایشان در پاسخ به ه عمر درباره فرماندهی مستقیم سپاه عرب در حمله به ایران، راهنمایی بسیار خردمندانه ای می کند و می نویسد تو نباید بروی چون اگر بروی و در جنگ شکست بخوری می گویند تمام عرب شکست خورده است. در حالی که اگر تو نباشی می گویند یک گروه از اعراب شکست خورده. (قریب به مضمون)
حال چند نکته:
1. ترس از جنگ با ایرانیان کاملا در وجود اعراب بوده است. یادمان نرود که عمر در نبرد با روم تشریف بردند و الاغی وارد اورشلیم شدند.
2. امام علی برعکس کسانی که قصد عزیز کردن او را در نزد ایرانیان دارند هیچگاه مخالف حمله به ایران نبوده است.
3. راهنمایی زیرکانه و سیاستمدارانه امام علی نشان می دهد که او هیچ حسی نسبت به ایرانیان نداشته است و دربست به پیروزی اعراب بر ایرانیان می اندیشیده است.

و درباره این که افرادی را از عرب ما برای خود مقدس کرده ایم و آنها هیچ حسی نسبت به ما نداشته اند هیچ شکی نیست.

درباره امام حسین نیز همین گونه است. اسنادی که شما آورده اید به درستی در تاریخ ثبت شده اند و مورخین درباره آنها خواهند نوشت.

دوستانی که نظر میدهند سعی در لاپوشی و ماستمالی نداشته باشند. بله باید به همه اعتقادات احترام گذاشت ولی آیا شک در درستی یا نادرستی یک سری باور خلاف ادب است؟

فراموش نکنیم که تا همین چند سال پیش شهربانو (دختر یزدگرد) زن امام حسین بود. ولی امروزه خبری نیست. پس چی شد؟ همین نوشتن ها و اندیشیدنهاست که جلوی خرافه سازی را می گیرد.

دوستان اینهمه جنگ و دعوا نکنید برخی از صحبتهای نقل شده از روایات بالا بوی نژاد پرستی می دهد که رفتار امامان ما با آن منافات دارد ضمنا فراموش نکنید که احادیث بیش از 9% جعلیات است که همینک با آن و به اسم اسلام به ما ملت ایران ستم می کنند حسن و حسین دو آزاد مرد بودند که رفتارشان نه با کشتار بیگناهان می خواند و نه با نژاد پرستی و برتر دانستن عرب بر عجم شرکت آنها هم در جنگ دلیلی بر این نیست که آنها ضد ایرانی بودند همه می دانند که سیستم پادشاهی ساسانیان بر پایه تبعیض بود و همین عامل شکست آنان و فتح ایران توسط اعراب شد ساسانیان هم مانند امروز سیستمی مذهبی بر پایه تبعیض بنا گذاشتند که مردمان آن زمان نمی توانند با آن موافق باشند چون کاملا طبقاتی بود من به عنوان یک ایرانی با این سیستم مخالفم و اگر آن زمان بودم با این سیستم می جنگیدم ( با سیستم و نه با ایران همانگونه که همینک با این سیستم آخوندی می جنگم و اگر بتوانم نابودش می کنم و به هیچ عنوان فکر نمی کنم که جنگ با آن جنگ با ایران است بلکه بالعکس اینان را ضد ایرانی می دانم ) پایه گذار تبعیض بین ایرانی و عرب امویان بودند و نه ائمه.

دوست عزیز بخش میانی صحبت شما درست است حاکمان کنونی غاصب هستند .. اما در بخش ابتدائی بازهم خواهش میکنم با دلیل صحبت کنید . این کتابها مرجع بسیاری از تاریخ نویسان بوده اند در کتابهای درسی ما منبع بوده اند .. در کتب دانشگاهی منبع و مرجع هستند اخر شما بر چه مبنائی میگوئید جعلی هستند و بی اعتبار. باور کنید بسیار علاقه مندم سندی مبنی بر درستی گفته شما ببینم

در بخش پایانی هم شما یک ایرانی هستید .. با درک و شعور و منطق خود به این نتیجه رسیدید که حاکمان کنونی که در لوای مذهب پنهان شده اند ، ظالمند من هم مثل شما و مبارزه میکنیم .. این با هجوم بیگانه فرق دارد دوست من حرف شما مثل این است که بگوئی آمریکا به ایران حمله کند تا ما را از دست این حکومت رها کند این که شد حقارت و وابستگی .

آزاد عزیز، امیدوارم همیشه آزاد باشی

آرش جان اسم کتاب هست:on the shoulders of giants by Stephen Hawking
برای افزایش سطح بینش عمومی به واقعیتهای جهان ابتدا باید با مطالعه خو گرفت.متاسفانه جامعۀ ما هنوز در این مرحله است.لطفا اقلیت بلاگ پرداز را از فوج فوج آحاد ملت جدا کنید که قیاسی است مع الفارق.کافیست دو هفته وقت بگذاری و دور تا دور این مملکت را بگردی و سری به کتابخانه ها و کتابفروشی ها بزنی و با مردم صحبت کنی.

رضای عزیز،آیا فقط 15 درصد از مردم ما به زیارت امامزاده ها میروند؟پس این که می گویند روزانه 5 نفر فقط به صورت غیر قانونی از مرز عراق می گذرند تا به عتبات برسند دروغ است؟
آیااگرشما در یک جمع 1 نفری (مثلا اعضای فامیل)از تردید خود به مقدسات سخن بگویید فقط 1-2 نفر با شما مخالفت میکنند؟

سیاوش عزیز ممنون از اینکه یاد سعیدی سیرجانی را اینگونه زنده کردی.

مگه هر متنی که پیدا بشه درسته؟ چطور به این متنها توجه می کنید اما به متنها و کتابای دیگه نه؟ آدم نباید هرچی می خونه فوری و دربست بپذیره چرا شیعه شیعه می کنید ایا آدم نباید یکذره فکر کنه؟ یکم تاریخ بخونید ببینید امام حسین اون موقع کجا بود و چیکار می کرد؟آیاکسی که وقتی در گودال قتلگاه سرشو می بریدند و داشت برای اون قوم رد دعا می کرد قاتله؟آیا ندیدین یا اون و خاندانش چه رفتاری شد؟کسی که به ایران حمله کرد عمر بود یا امام حسین؟

بنده ملی گرا نیستم. میتوان مرا یک انترناسیونالیست ید. نژاد و ملیتی را برتر نمیدانم و به حکومت جهانی معتقدم. البته برخی ملل به علل تاریخی و جغرافیایی و حتی آب و هوایی گذشته باشکوه‌تری داشته‌اند و در این شکی نیست ولی این به انسانیت و نژاد آنها بر نمیگردد. علت به نظر من همان است که گفتم.

علیرغم همه چیزها، هنوز خود را مسلمان میدانم و بالطبع کشور خود را دوست دارم چون جایی است که بدنیا آمده‌ام. اگر در ژاپن متولد میشدم آنجا را دوست داشتم و پیرو مذهب شینتو بودم !! آقای خامنه‌ای اگر ۱۰۰۰ کیلومتر آنطرفتر متولد شده بود الان سرش را تراشیده بود و با لباس نارنجی جلو دالایی لاما دولا و راست میشد! روحانیت حتی صدایش را در نمیآورد که تا پیش از صفویه اکثر مردم ایران سنی بوده‌اند (البته با تعلقات شیعی ولی در هر حال سنی بوده‌اند). اگر صفویه به آن صورت نیامده بود ما بجای حسین الان داشتیم در مورد خوبی یا بدی عمر صحبت میکردیم! روحانیت نمیگوید که مسلمانان در همین یزد و کرمان روستاهای زرتشتی آتش زدند! نمونه امروزی‌اش پیش چشم ماست. بهاییت. بهاییت ممکن است توسط انگلیس و برای تفرقه بوجود آمده باشد (شاید) ولی آن بچه بهایی امروز چه تقصیری دارد!؟ آیا میدانید که در این ۳۱ سال چه جنایاتی در حق این هم میهنان ما کرده‌اند و ما سکوت کردیم؟ بچه‌ای که در خانه بهایی متولد میشود و پرورش می‌یابد و باور میکند آنچه را که اگر در جای دیگری بود باور نمیکرد، چرا باید تحقیر شود؟ چرا باید پدرش سلاخی شود؟ چرا باید از تحصیل دانشگاهی محروم شود؟ چرا باید ۳۱ سال بلرزد؟ حالا از من بپرسید چرا من مسلمان شده‌ام و روز عاشورا قمه میزنم!!؟ آیا این از شناخت واقعی من است یا تاثیر محیط و عادت. هیچ پاداشی برای این نوع اعتقاد وجود ندارد، چون مساوی است با خریت. بدون اینکه بخواهم تایید یا ردشان کنم، شریعتی و مطهری آمدند تا ما را با شناخت، مسلمان واقعی کنند ولی پس ار پیروزی دوباره شمشیر اسلام بالای سر ما قرار دادند و هیچ شریعتی و مطهری دیگری با این همه اسلام‌بازی کردن بوجود نیامد (باز هم اینجا جمهوری اسلامی دروغ دیگری میگوید: شریعتی عامل اصلی تئوریک انقلاب بود. در آن زمان مردم کتابهای او را میخواندند و به خیابان میرفتند و نه کتاب ولایت فقیه امام خمینی یا کتابهای مطهری را)

بهر حال، در عین مسلمان بودن پرسشهایی زیادی در مورد آن برای من هم مطرح شده است که امیدوارم روزی روحانیت از خفقان و تقلیدی که ایجاد کرده خود را رها سازد و به فکر فرو رود تا پاسخی برای آنها بیاید و اگر پاسخی نداشت از آنهمه بیهوده گویی پوزش بخواهد و راه درست در پیش گیرد.

یکی از موارد همینهاست که شما گفتید. مدتها پیش سندی را دیدم که حضرت علی هم در سرکوب مردم فارس نقش داشته‌اند. نشانی سند را یادم نیست. علیرغم چیزی که روحانیون سعی در تزریق به مردم دارند، مردم ایران در زمان حمله اعراب مقاومت کرده‌اند. در مورد عدم کتاب سوزی صریحا دروغ میگویند. کتاب سوزی اعراب در ایران از خوزستان تا خوارزم مستند است و شکی در آن وجود ندارد. مسلمانان به تصور اینکه کتب مربوط به اهل کفر است آنها را میسوزادند. مستند است که یکی از فرماندهان عرب کتابخانه خوارزم را نابود و دانشمندان آنجا را آواره نمود. با جستجویی دقیق در اینترنت میتوانید این اسناد را بیابید. در واقع روحانیت سالها برای توجیه خود به ما دروغ گفته است.

ادامه:

میگوییم اسلام و قرآن برای هدایت بشر آمدند. این یعنی دقیقا برای زور، اسیر و بنده کردن نیامدند.
میگویند کسی که اشهد را بگوید، مسلمان شده است. خوب، به زور نمیتوان کسی را وادار به گفتن این جمله کرد و اسلام هم چنین چیزی را نخواسته است. این موضوع یعنی همان آزادی. یعنی هر کس در پذیرش یا عدم پذیرش اسلام آزاد است. منطقی و عقلی است و راهی جز این هم وجود ندارد و اصلا نشانه خوبی اسلام هم نیست، چون جز این امکان ندارد.

با توجه به موارد بالا، از میان پرسشهایی که برای بنده مطرح است یکی این است که مسلمانان چه حقی داشته‌اند که به ملل دیگر تجاوز و قوانین خود را بر آنها مستولی نمایند. حمله به ایران به دین انجام شده است. اگر دین برای هدایت آمده، این چه نوع هدایتی است که با جنگ و خونریزی انجام شده است. مسلمانان، میسیونر مذهبی به ایران نفرستادند تا ایرانیان را به اسلام دعوت کنند، بلکه به ایران حمله کردند، خون ریختند و کشتند. مردم ایران تحت ستم ساسانیان و روحانیت زرتشتی بودند. اگر اسلام به ایران وارد نمیشد، شاید ایرانیان خسته از آن حکومت و آن روحانیون، مزدکی، مسیحی یا بودایی میشدند. نشانه‌هایی این گرایشها هم وجود دارد. ولی مسلمانان با جنگ وارد شدند و این حق را به خود دادند که سرمایه‌های همان ملت تحت ستم ساسانی را به عنوان غنیمت به یغما ببرند. جایی ندیده‌ام که مثلا حضرت علی از این موضوع شکایت کنند . مثلا بگویند که: امت اسلام! ما برای هدایت آمده‌ایم، ایرانیان را آزاد بگذارید، سرمایه‌هاشان را به یغما نبرید، بلکه آنها را از پادشاه و دربار بگیرید و بین خودشان قسمت کنید. ۱۰۰ نفر عرب را آموزش دهید و به اقصا نقاط ایران بفرستید تا مردم ایران را به اسلام دعوت کنند. آیا شما چنین سخنی یا مانند آن را از علی سراغ دارید؟ (شاید هم بوده و ثبت نشده است). تردیدی نیست که در جنگ حلوا خیر نمیکنند و آنچه بر کشور مغلوب میآید نمونه‌های زیاد دارد، از جمله از پادشاهان خودمان. ولی مگر قرار بود اسلام هم آنگونه باشد؟

موضوع این است که چه مسلمان شدن ایرانیان را از روی اجبار یا شرایط و چه از روی اراده و خواست قلبی بدانیم (البته بنده معتقدم که مخلوطی از هر دو بوده است) نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که اسلام با جنگ، خونریزی و یغما وارد ایران شد. در حالی که میتوانست با صلح وارد شود. هر چه باشد در این موضوع شکی وجود ندارد. و پرسش بزرگ این است که چرا؟ به ظاهر هدف اصلی مسلمانان در آن موقع نه هدایت و گسترش اسلام، بلکه کشور گشایی و کسب ثروت بوده است. بویژه که ایران هم از لحاظ اقتصادی و هم از نظر طبیعی بر خلاف عربستان کشوری ثروتمند و متنوع بوده است. مسلمانی که آن موقع وارد ایران شده با شمشیر وارد شده است و نه کتاب و هدفش غنیمت بوده است و همانطور که تاریخ نشان میدهد به آنچه که خواسته هم رسیده است.

خلاصه اینکه هر چه بگوییم واضح است که اسلام با جنگ وارد ایران شد. طرف پیروز همیشه بر طرف مغلوب تسلط می‌یابد. مثلا طرف پیروز پس از پیروزی، طرف مغلوب را فرماندار نمیکند. مثلا نمیگوید که ای دهقان ایرانی که مخالف ساسانیان و سو استفاده آنها از دین بوده‌ای، برو و فرماندار ری شو. اسلام را هم مطالعه کن. اگر دوست داشتی مسلمان شو. اگر هم نخواستی آزادی. برو و بر مردمت حکومت کن ولی اگر به آنها ظلم کنی من اینجا هستم و جلوت را میگیرم. اسلام اینگونه وارد ایران نشد. در عوض میدانید که مثلا حکومت ری را به چه کسانی داد و بعدا وعده میداد! این تفوق خود باعث میشود که عقیده طرف پیروز بر باور طرف مغلوب مسلط شود و برای گسترش خود صاحب رانت گردد. این کاملا با وضعی که شما با کتاب، سخن و دعوت ملتی را هدایت کنید متفاوت است. مسیونر را روحانیون ما مبلغ میگویند که هم ریشه با تبلیغ است. از کجای واژه‌ی مبلغ و تبلیغ، شمشیر بیرون می‌آید؟! ساسانیان باید نابود میشدند چون خود راه نابودی تمدن خود را در پیش گرفته بودند ولی به نظر من آنچه برای نابودی آنها انجام شد راه درست و حق نبود و با چیزی که روحانیت (دست کم در ظاهر) موعظه میکند تطبیق ندارد. روحانیت ما صحابه عمر را برای پهلوی شکسته زهرا البته مینوازد ولی همین روحانیت حمله وی را به ایران کاملا تایید میکند و نمیپرسد که اگر درد هدایت و درد اسلام بود، چرا به جای جنگ مسیونر مذهبی نفرستادند؟

البته مسائل دنیا پیچیده‌تر از این است و در این مورد چیزی نمیگویم. مثلا همانطور که محمد رضا گفتند شاید چیزهای بدون سند موثق در طبری نوشته شده است. این اصلا بعید نیست. یا شاید چیزهای دیگری نقل نشده است که اگر شده بود به تصمیم ما کمک میکرد. این پیچیدگیهاست که هنوز مرا مسلمان نگه داشته است. حتی روایات و احادیث امامان هم سالم به دست ما نرسیده است. برای همین یک علم به علم حدیث بوجود آمده تا معتبر بودن آنها را چک کند. خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! تنها قرآن است که سالم به دست ما رسیده و نه سنت و حدیث و روایت. به سه مورد آخر اعتمادی نیست مگر اینکه موثق بودن آنها ثابت شود. این تست وثوق هم که کار انسان است و انسان هم در معرض اشتباه و بدتر از آن گناه‌کار، خطا‌کار و درغگو و منفعت طلب! کاریهایی که بسیاری از روحانیون کرده‌اند و میکنند.

چرا پیام من پاک میشود؟ هیچ توجیه محتوایی و رایانه‌ای برای آن نمی یابم. در هر حال مختارید.

برای بار آخر میفرستم:

بنده ملی گرا نیستم. میتوان مرا یک انترناسیونالیست ید. نژاد و ملیتی را برتر نمیدانم و به حکومت جهانی معتقدم. البته برخی ملل به علل تاریخی و جغرافیایی و حتی آب و هوایی گذشته باشکوه‌تری داشته‌اند و در این شکی نیست ولی این به انسانیت و نژاد آنها بر نمیگردد. علت به نظر من همان است که گفتم.

علیرغم همه چیزها، هنوز خود را مسلمان میدانم و بالطبع کشور خود را دوست دارم چون جایی است که بدنیا آمده‌ام. اگر در ژاپن متولد میشدم آنجا را دوست داشتم و پیرو مذهب شینتو بودم !! آقای خامنه‌ای اگر ۱۰۰۰ کیلومتر آنطرفتر متولد شده بود الان سرش را تراشیده بود و با لباس نارنجی جلو دالایی لاما دولا و راست میشد! روحانیت حتی صدایش را در نمیآورد که تا پیش از صفویه اکثر مردم ایران سنی بوده‌اند (البته با تعلقات شیعی ولی در هر حال سنی بوده‌اند). اگر صفویه به آن صورت نیامده بود ما بجای حسین الان داشتیم در مورد خوبی یا بدی عمر صحبت میکردیم! روحانیت نمیگوید که مسلمانان در همین یزد و کرمان روستاهای زرتشتی آتش زدند! نمونه امروزی‌اش پیش چشم ماست. بهاییت. بهاییت ممکن است توسط انگلیس و برای تفرقه بوجود آمده باشد (شاید) ولی آن بچه بهایی امروز چه تقصیری دارد!؟ آیا میدانید که در این ۳۱ سال چه جنایاتی در حق این هم میهنان ما کرده‌اند و ما سکوت کردیم؟ بچه‌ای که در خانه بهایی متولد میشود و پرورش می‌یابد و باور میکند آنچه را که اگر در جای دیگری بود باور نمیکرد، چرا باید تحقیر شود؟ چرا باید پدرش سلاخی شود؟ چرا باید از تحصیل دانشگاهی محروم شود؟ چرا باید ۳۱ سال بلرزد؟ حالا از من بپرسید چرا من مسلمان شده‌ام و روز عاشورا قمه میزنم!!؟ آیا این از شناخت واقعی من است یا تاثیر محیط و عادت. هیچ پاداشی برای این نوع اعتقاد وجود ندارد، چون مساوی است با خریت. بدون اینکه بخواهم تایید یا ردشان کنم، شریعتی و مطهری آمدند تا ما را با شناخت، مسلمان واقعی کنند ولی پس ار پیروزی دوباره شمشیر اسلام بالای سر ما قرار دادند و هیچ شریعتی و مطهری دیگری با این همه اسلام‌بازی کردن بوجود نیامد (باز هم اینجا جمهوری اسلامی دروغ دیگری میگوید: شریعتی عامل اصلی تئوریک انقلاب بود. در آن زمان مردم کتابهای او را میخواندند و به خیابان میرفتند و نه کتاب ولایت فقیه امام خمینی یا کتابهای مطهری را)

بهر حال، در عین مسلمان بودن پرسشهایی زیادی در مورد آن برای من هم مطرح شده است که امیدوارم روزی روحانیت از خفقان و تقلیدی که ایجاد کرده خود را رها سازد و به فکر فرو رود تا پاسخی برای آنها بیاید و اگر پاسخی نداشت از آنهمه بیهوده گویی پوزش بخواهد و راه درست در پیش گیرد.

یکی از موارد همینهاست که شما گفتید. مدتها پیش سندی را دیدم که حضرت علی هم در سرکوب مردم فارس نقش داشته‌اند. نشانی سند را یادم نیست. علیرغم چیزی که روحانیون سعی در تزریق به مردم دارند، مردم ایران در زمان حمله اعراب مقاومت کرده‌اند. در مورد عدم کتاب سوزی صریحا دروغ میگویند. کتاب سوزی اعراب در ایران از خوزستان تا خوارزم مستند است و شکی در آن وجود ندارد. مسلمانان به تصور اینکه کتب مربوط به اهل کفر است آنها را میسوزادند. مستند است که یکی از فرماندهان عرب کتابخانه خوارزم را نابود و دانشمندان آنجا را آواره نمود. با جستجویی دقیق در اینترنت میتوانید این اسناد را بیابید. در واقع روحانیت سالها برای توجیه خود به ما دروغ گفته است.

میگوییم اسلام و قرآن برای هدایت بشر آمدند. این یعنی دقیقا برای زور، اسیر و بنده کردن نیامدند.
میگویند کسی که اشهد را بگوید، مسلمان شده است. خوب، به زور نمیتوان کسی را وادار به گفتن این جمله کرد و اسلام هم چنین چیزی را نخواسته است. این موضوع یعنی همان آزادی. یعنی هر کس در پذیرش یا عدم پذیرش اسلام آزاد است. منطقی و عقلی است و راهی جز این هم وجود ندارد و اصلا نشانه خوبی اسلام هم نیست، چون جز این امکان ندارد.

دوست عزیز پیام شما پاک نمیشود .. فقط باید تائید شود

ادامه ..

با توجه به موارد بالا، از میان پرسشهایی که برای بنده مطرح است یکی این است که مسلمانان چه حقی داشته‌اند که به ملل دیگر تجاوز و قوانین خود را بر آنها مستولی نمایند. حمله به ایران به دین انجام شده است. اگر دین برای هدایت آمده، این چه نوع هدایتی است که با جنگ و خونریزی انجام شده است. مسلمانان، میسیونر مذهبی به ایران نفرستادند تا ایرانیان را به اسلام دعوت کنند، بلکه به ایران حمله کردند، خون ریختند و کشتند. مردم ایران تحت ستم ساسانیان و روحانیت زرتشتی بودند. اگر اسلام به ایران وارد نمیشد، شاید ایرانیان خسته از آن حکومت و آن روحانیون، مزدکی، مسیحی یا بودایی میشدند. نشانه‌هایی این گرایشها هم وجود دارد. ولی مسلمانان با جنگ وارد شدند و این حق را به خود دادند که سرمایه‌های همان ملت تحت ستم ساسانی را به عنوان غنیمت به یغما ببرند. جایی ندیده‌ام که مثلا حضرت علی از این موضوع شکایت کنند . مثلا بگویند که: امت اسلام! ما برای هدایت آمده‌ایم، ایرانیان را آزاد بگذارید، سرمایه‌هاشان را به یغما نبرید، بلکه آنها را از پادشاه و دربار بگیرید و بین خودشان قسمت کنید. ۱۰۰ نفر عرب را آموزش دهید و به اقصا نقاط ایران بفرستید تا مردم ایران را به اسلام دعوت کنند. آیا شما چنین سخنی یا مانند آن را از علی سراغ دارید؟ (شاید هم بوده و ثبت نشده است)

موضوع این است که چه مسلمان شدن ایرانیان را از روی اجبار یا شرایط و چه از روی اراده و خواست قلبی بدانیم (البته بنده معتقدم که مخلوطی از هر دو بوده است) نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که اسلام با جنگ، خونریزی و یغما وارد ایران شد. در حالی که میتوانست با صلح وارد شود. هر چه باشد در این موضوع شکی وجود ندارد. و پرسش بزرگ این است که چرا؟ به ظاهر هدف اصلی مسلمانان در آن موقع نه هدایت و گسترش اسلام، بلکه کشور گشایی و کسب ثروت بوده است. بویژه که ایران هم از لحاظ اقتصادی و هم از نظر طبیعی بر خلاف عربستان کشوری ثروتمند و متنوع بوده است. مسلمانی که آن موقع وارد ایران شده با شمشیر وارد شده است و نه کتاب و هدفش غنیمت بوده است و همانطور که تاریخ نشان میدهد به آنچه که خواسته هم رسیده است.

خلاصه اینکه هر چه بگوییم واضح است که اسلام با جنگ وارد ایران شد. طرف پیروز همیشه بر طرف مغلوب تسلط می‌یابد. مثلا طرف پیروز پس از پیروزی، طرف مغلوب را فرماندار نمیکند. مثلا نمیگوید که ای دهقان ایرانی که مخالف ساسانیان و سو استفاده آنها از دین بوده‌ای، برو و فرماندار ری شو. اسلام را هم مطالعه کن. اگر دوست داشتی مسلمان شو. اگر هم نخواستی آزادی. برو و بر مردمت حکومت کن ولی اگر به آنها ظلم کنی من اینجا هستم و جلوت را میگیرم. اسلام اینگونه وارد ایران نشد. در عوض میدانید که مثلا حکومت ری را به چه کسانی داد و بعدا وعده میداد! این تفوق خود باعث میشود که عقیده طرف پیروز بر باور طرف مغلوب مسلط شود و برای گسترش خود صاحب رانت گردد. این کاملا با وضعی که شما با کتاب، سخن و دعوت ملتی را هدایت کنید متفاوت است. مسیونر را روحانیون ما مبلغ میگویند که هم ریشه با تبلیغ است. از کجای واژه‌ی مبلغ و تبلیغ، شمشیر بیرون می‌آید؟! ساسانیان باید نابود میشدند چون خود راه نابودی تمدن خود را در پیش گرفته بودند ولی به نظر من آنچه برای نابودی آنها انجام شد راه درست و حق نبود و با چیزی که روحانیت (دست کم در ظاهر) موعظه میکند تطبیق ندارد. روحانیت ما صحابه عمر را برای پهلوی شکسته زهرا البته مینوازد ولی همین روحانیت حمله وی را به ایران کاملا تایید میکند و نمیپرسد که اگر درد هدایت و درد اسلام بود، چرا به جای جنگ مسیونر مذهبی نفرستادند؟

البته مسائل دنیا پیچیده‌تر از این است و در این مورد چیزی نمیگویم. مثلا همانطور که محمد رضا گفتند شاید چیزهای بدون سند موثق در طبری نوشته شده است. این اصلا بعید نیست. یا شاید چیزهای دیگری نقل نشده است که اگر شده بود به تصمیم ما کمک میکرد. این پیچیدگیهاست که هنوز مرا مسلمان نگه داشته است. حتی روایات و احادیث امامان هم سالم به دست ما نرسیده است. برای همین یک علم به علم حدیث بوجود آمده تا معتبر بودن آنها را چک کند. خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! تنها قرآن است که سالم به دست ما رسیده و نه سنت و حدیث و روایت. به سه مورد آخر اعتمادی نیست مگر اینکه موثق بودن آنها ثابت شود. این تست وثوق هم که کار انسان است و انسان هم در معرض اشتباه و بدتر از آن گناه‌کار، خطا‌کار و درغگو و منفعت طلب! کاری که بسیاری از روحانیون کرده‌اند و میکنند.

کاوه گرامی، در ضمن هر چه در این کتابها هست، لزوما صحت ندارد. البته آنها ارزش فوق‌العاده تاریخی دارند. مثلا هم اکنون فهمیده‌اند که بخشی از آنچه که در کتابهای ابن‌بطوطه آمده بعدها اضافه شده و او اصلا به برخی از مکانهایی که در کتاب خودش اشاره شده نرفته است!

لعت به اسلام لعنت به دین لعنت به این مردم که همیشه دنبال دستاویزند تا خودشون رو بهش اویزون کنند و کثافت کارهاشون را با پدیده ی دروغینی به دین لاپوشونی کنند دینی که ساخته ی دست بشر بوده و خدایی که مسلما وجود خارجی نداشته و نداره اون وجدان انسانهاست که به جای اون که از وجدان به عنوان حق و حقانیت یاد بشه از چیزی که نه وجود داره نه دیده میشه فقط شنیده شده که هست یاد میشه.دین فقط عامل نابودیه ما ایرانیها شده من اگر ادم دینداری هم بودم هیچ وقت دین مزخزف و متقاصبی مثل اسلام رو نمی پذیرفتم دینی که با کشت و کشتار وحشیانه و حمله به میهنم همه رو وادار به پیروی کرد دینی که به هیچ ایرانی رحم نکرد من دین اعراب و دین محمد مزخرف رو قبول ندارم!!من حسین و حسن و علی خونخوار سفاک رو قبول ندارم که تشنه ی خون مردم بودند من برای کشته شدن علی و حسین شیون نمیکنم اوننها اسطوره ما ایرانیها نیستند باید اسطوره عربها باشند البته چندان وقعی هم بهشون نمیذارند این ایزانیها هستند که به این فلاکت افتادند اسطوره ی من بابک خرمدین کاوه آهنگر و تمام انسانهای آزاده و مبارز و حقق طلبند نه ادمهایی که برای اسم و رسم به دین هر غلطی خواستند کردند.

تقدس یعنی خط قرمز.یعنی ورود ممنوع.برای من تقدس یعنی لاپوشانی کردن ضعفها و اشتباهات.غرب با گذار از تقدس بعد از قرون وسطا به پیشرفتهای علمی دست یافت.زیرا دیگر چیزی نبود که سد راه بشر در تکامل و بدست آوردن حقیقت شود.مشکل خط قرمزهاست.در ضمن دوستان آنچه که در طی تاریخ ما باعث شد که شیعیان در ایران رشد و محبوبیت بدست آورند حکومت خلفای عرب بود که شیعیان عرب به خاطر دور ماندن از قدرت توسط خلفا با آنها جنگ قدرت میکردند و همین علتی شد که در تاریخ نکبت بار بعد از اسلام مردم ایران به سمت شیعیان سوق پیدا کنند.در ضمن یادمان نرود فلسفه مهدی گری در شیعه توسط ایرانیان باب شد زیرا در دین زرتشتیت نجات دهنده نهایی سوشیانس بوده است که ماهیت بعدی مهدی گری از آن ریشه میگیرد.

مريم خانوم چطور كتابهايی كه شما ميخوانيد معتبرتر از كتابهايی كه ميخوانيم دور و بره خودت را باز كن كه جنايتهايی ميشه هزاران برابر غمناكتر از داستان امام حسين خت را بيخود به صحرای كربلا نزنيد

واقعا سرسختی بعضی از دوستان در نشان دادن حماقت از خود واقعا شگفت انگیزه. آخه آقای محقق، آقای بافرهنگ، می فهمی با این نوشته های ضدمذهبی که قربونش برم روزی یه دونه هم می ذاری بالا چه صدمه ی بی خودی داری به جنبش می زنی؟ هدف چیه؟ اگه از عاشورا خوشت نمیاد خوب نیاد، نظرت محترم. چی کار داری به عقیده ی مردم؟
شما یا از روی نادانی و حماقت و یا از روی قصد داری بدجوری سبزهای محیط سایبر رو خراب می کنی؛ با این نوشته هایی که اصولا معلوم نیست با چه هدفی نوشته می شن.
به نظر من در این شرایط حساس و بحرانی، توهین به اعتقادات مردم احمقانه ترین کار ممکن است. یادمون نره که یکی از وظایف اصلی امروز ما جذب نیرو و نه ریزش نیروهامون هستش. کمی درایت.

دوست عزیز . بفرمائید کجا توهین شده !؟ واقعه تاریخی اتفاق افتا ده که بنده با ارجاع به یکسری اسناد و مدارک تاریخی .. عنوان کردم و در پایان هم نتیجه گیری نکردم و سوال طرح کردم .. و این هم نظر شماست که طرح این مسائل باعث تفرقه میشه . خیر دوست عزیز .. تا همین لحظه بنده روابط بسیار نزدیکی با چند تن از دوستان مخالفم پیدا کردم و بیش از پیش در کنار هم به مقاوت سبز مردم عزیز کشورمان چه مذهبی و چه غیر مذهبی کمک خواهیم کرد . بازهم میگم چیزی که باعث تفرقه میشه .. تمامیت خواهی است .. نه نقد و پرسش آزاد

به مریم عزیز و هم کیشانش
به نظر من ،و در نگاهی کلی تر، فرقی بین حسین و عمر و ابوبکرو..نیست.
صحبت از تحجر است و بت سازی،صحبت از تفکر است و تقلید، از اسطوره است و کینه ورزی.

تاریخ سرشار است از قهرمانان و بدان.
هر کشورگشایی برای تاریخ خود قهرمان است و برای همسایگان دور و نزدیک،غارتگر.

از این مقال شیعه و سنی و کاتولیک و پروتستان و بهایی و کلیمی و .چه نصیب من و تو و پدرانمان شده که هنوز سالی ده بار بر عمر و خاندانش(که قرابتش با حسین بس بیش از شما با مولایتان است) لعنت میفرستی؟

آیا هیچوقت با خودت فکر کرده ای که اینهمه که بر بشریت رفته باید اسباب تکاملش را فراهم کند تا واپس گرایی اش را؟
این هم چالش دیگریست برای بشریت.روزی بقای انسان در گرو یافتن غاری بود تا از سرمای زمستان جان سالم به در ببرد،،،،روزی دیگر لزوم کشاورزی احساس شد ،،،،،،،،،روزی هم باید همزیستی و بی تعصبی و تفکر جمعی بیاموزد،،،،،،و روزی هم باید زیستگاه خود را حفظ کند تا این مجموعه ای که در طی چندین میلیون سال به این تعادل رسیده در چند دهه از هم نپاشد که در آن روزها نه حسینی هست و نه حسنی،نه محمدی هست و نه موسایی..ماییم و فرزندانمان که شاید حتی مجال بوییدن نسیم دریا را از ورای ماسک ضد آلودگی نداشته باشند

از قفس ناخود ساختۀ تعصب بیرون بیا و مدام سناریوی کهنۀ سر بریده و خیمۀ سوخته را نشخوار نکن که آن سری که بریده شده جایگاه تفکر من و توست و آن خیمۀ سوخته مامن آرامش ما.

درود من هم قبلا در مورد این موضوع در کتابهای دیگری خوانده بودم شکی نیست که اعراب بدترین بلاها را سر ایران آوردند و این بدترین قسمت تاریخ ایران است حتی از حمله ی مغول هم بدتر ! مطمئنا امامان هم در این حمله حظور داشتند ! اصلا فروش زنان ایرانی در اغلب کتابهای تارخی ذکر شده و هیچ جای دفاعی باقی نمی گذارد !! واقعا ناراحت کننده است !!
فکر کنم همه توی تاریخ خوندیم که کوروش در نبرد با بیگانگان همیشه به اعتقاد آن ها احترام گذاشت ( نبرد بابل و..) و هرگز به بهانه ی دین به کشوری حمله نکرد اما برعکس این در مورد شخصیتهای اسلامی وجود داره ! همیشه با دین جنگ کردند و هرگز به اعتقادات دینی کشورهای دیگر احترام نگذاشته و آن را نابود کردند و هر کس با آنان مخالفت می کردند آن را کافر می دانستند و خونش را حلال !
از این گذشته ایرانیان همیشه به دنبال اسطوره های دینی بودند تا قبل از اسلام مراسم سیاوشون برای شخصیت باستانی وجود داشت که خیلی شبیه همین مراسم عاشورا بود و مردم ناله و سوگواری می کردند بعد از اسلام هم به جای آن یک شخصیت اسلامی جای آن را گرفت !

از احمدی نژاد میپرسند چرا زندانی سیاسی دارید در پاسخ میگوید آمریکا 3میلیون زندانی دارد .پرسش این است آیا مسلمانان برای گسترش دادگری وآزاد سازی ایرانیان از ستمکاری پادشاهان و موبدان با کشور ایران در چنگ شدند یا آرزوهای دیگری در سر داشتند .پرسش نباید پاک شود .همین وآژهای « غنیمت و غنایم و خمس برای خلیفه » میتواند راه گشا باشد . ما والا ترین رفتار وگفتار را در پیروزی بر بابلیان از کورش در 1 سال پیش از اسلام میبینیم . نه دین نه زبان نه آئین آنها به زور دگرگون شد نه دارائیهای آنها به باد رفت و نه زنان ومردان وکودکان به بردگی گرفته شدند . بنابراین رفتاری جز این از سوی هر شاه یا خلیفه یا سرداری باهر ی که باشد آدم کشی است چه فرمانده این آ دمکشان پیامبر باشد و یا امام چه چنگیز یا خمینی . یک زمینه دیگر برای بررسی دانستن وشناختن رفتار مسلمانها واژه ی « جزیه »است . شما بادادن باجی 2 در صدی همراه با خفت خواری خویش به آستان خلیفه میتوانید دین خود را داشته باشید . پس تهیدستان برای زنده ماندن میباید باورهای خود را زیر پا میگذاشتد و یا آواره در هندوستان .ایرانیان خوش باور گمان کردند که دیگر شاه و گدا از میان برداشته و بیگانگان برای آنها « اخوت » خواهند آورد . آیا چنین شد /

یه مشت بدبخت جمع شدید! هر چرندی میخواید میگید و هر چی می خواد رو هم حذف میکنید!
اونوقت ادعای منطق هم میکنید.
فقط چرندیات خودتون رو قبول دارید و بس!
نه میخواهید و نه می تونید حرف غیر خودتون رو قبول کنید چون بر دل و عقل و هوش تون مهر زده اند اونهم یه مهر خدایی!
چرا عجله میکنید؟
بلاخره همه ما میمیریم!
اونوقت حقیقت معلوم میشه ! زیاد خودتون رو در مخالفت با حق و حقیقت اذیت نکنید!
صبح صادق نزدیک است و به زودی با ظهور حق مجبور به تصدیق خواهید شد!
.
.
.
.
میتونی نظرم رو حذف کنی ولی حقیقت رو چه کار میکنید!
لاییک بودن و اموی بودن و یزیدی زیسنتن شاخ و دم نداره!
زمان امام حسین علیه السلام والصلوه هم بودند و الان هم نوادگان همون نسل و تا قیام قیامت هم هستند تا اونی که باید تیغ به گردنشون بزاره میاد! یا که تصدیق کنند یا بمیرند!

دقت بفرمائید هم نطرات مخالف هست و هم موافق . منجمله نطر شخص شما که اصلا هم توهین امیز نیست .. !

با درود به شما :
1 – پایتخت ایران در هنگام حمله اعراب در میان اقوام غیرایرانی (آرامیها -سریانیها – ودر قسمت جنوب اعراب)بود. درهنگام حمله ـ اعراب با دشمن همکاری و اقوام دیگربرای نجات خود تسلیم میشدند ( بعضی از غربیها از روی ناآگاهی و. استقبال ایرانی از اسلام دانسته اندومسلمان
مۀمن ایرانی دوست دارد که چنین باشد ) برای آگاهی :

http://www.irantarikh.com/tarikh/froupaashi1.pdf
و
http://www.irantarikh.com/tarikh/froupaashi2.pdf

2 – ایرانیان تا قبل از شمشیرصفویه هیچگاه شیعه 12 امامی نبوده جز درمناطق قم واطراف
کاشان و طالقان که عربهایی ازقبایل » مذحج و طوایف اشعری و نخع که بعدازحمله عرب و
کشتار ایرانی ساکن شدند اینها گرچه ایرانی زبان شده بودندولی طرفدار اشرافیت عرب وو 12
امامی .. در حمله بکتاشیهای آناتولی وقزلباشان کمال همکاری ..

http://www.irantarikh.com/tarikh/safavi1.pdf

و
http://www.irantarikh.com/tarikh/safavi2.pdf

3- در مورد تعصب در دین و .باید به مسایل روانی و خاصیت ذهن و چسبندگی آن توجه
کرد که چگونه ذهن نسبت به از دست دادن داشته هایش مقاومت میکند !
مثال : دوست داشتن گوشت سگ در کشور کره و اکراه ایرانیان

برای nerd of the nerds عزیز
گمان نمیکنم که غرض از این بحث ها یارگیری برای جنبش سبز باشد، حد اقل آنکه من با این نیت به این محفل نیامدم.
نیرو جذب میکنی به هر قیمتی؟ چندصد بلاگ با این موضوع هست، به آنها برس.

به غیر از تعدادی از دوستان که اندکی احساساتی شدند و تنفره نوشتند،موضوع اصلی در این صفحه مذمت تعصب است و چشم و گوش بسته رفتار کردن.که میتواند دامن هر جنبشی از هر رنگی را ،حتی بعد از پیروزی اش،بگیرد.هرچند که شخصا امیدی به این پیروزی ندارم!
صحبت ،حداقل از نقطه نظر من،اینست که چرا عقاید متعصبانه،از هر رنگی و شکلی،دردی از این مردم درمان نمیکند،که از هیچ قومی نکرده است.

شاید پرداختن به ریشه های این قضیه اندکی کلی گویی به نظر بیاید اما بالاخره باید از جایی شروع کرد.باید به حرفهای دیگران گوش کنیم و دوستان خود را به مطالعه تشویق کنیم،نه فقط تاریخ که تاریخ خوانی برای ما حکایت غریبی شده است.تحریف شده ترین و ضد و نقیض ترین تاریخ را داریم و هرکداممان با استناد به گوشه ای ازآن، دیگران را میکوبیم.

برای دو نسل بعد از ما چند طرز فکرمتخاصم به ارث خواهند رسید تا بر سر آنها به جان هم بیافتند؟

آیا وجود بشر گرانیگاه دیگری جز دین و مذهب ندارد؟
آیا هیچ قانون دیگری بر این جهان حاکم نیست که دانستنش به نزدیکی و همفکری ابنا بشر بیانجامد تا جنگ و آدم فروشی ؟
2-1 سال از عمر کوتاه بشر، چه در پس تکامل و چه حاصل خلقت، کافی نبود تا ناکارآمدی خرافه پرستی و تعصب حاصل از آنرا درک کند؟

برای یاس خوشبخت
اسم قشنگی داری

چرا خدا باید بر دل عده ای مهر بزند؟آنهم مهر خدایی؟!
میخواهی بگویی که لاییک بودن(که بعید میدونم معنی اش رو درست بدونی) به ارث میرسد؟همانگونه که حق و حقیقت به شما به ارث رسیده است؟(و البته دیگران از آن محروم اند)

صبح صادق را چطور رصد کردی دوست من؟
و لطف کن و بگو چه چیز را باید تصدیق کنیم تا نمیریم؟هر چند که به قول خود شما
«بلاخره همه ما میمیریم!»

دوستان مثل اینکه فراموش کردن وروداسلام به ایران از همان ابتدا با جنگ وخونریزی بوده وهمه ی ایرانیها این فاجعه رادر(خاطره ی تاریخی مشترکشان)دارند»حتا تندروهای مذهبی». طبیعی است که سرداران این هجوم تاریخی ومهم از نزدیکان:خانواده ویاران نزدیک پیامبراسلام بوده اند.

درست که ما با این دولت مشکل داریم ولی دیگه چرا به اعتقاداتمون پشت می کنیم.

با درود و سپاس از روشنگري شما دوست گرامي
هم بايد از ديدن اين صفحه خرسند بود و هم نا خرسند
خرسند از اين روي كه ميبينم پس از سده ها فرو رفتن مردم در تاريكي باورهاي كور و گمراه اسلامي ، هم اكنون موج روشنگري پديد آمده از دل خود مردم بوده و نه صرفا از جانب بخش روشنفكر جامعه كه شوربختانه مردمان عادي به پند و اندرز ايشان توجه ندارند . اين روشنگري مردمي تا آينده اي نه چندان دور بسياري از جوانان و نوجوانان را خواهد گرفت و اميدواريم تا نسل آينده ريشه باورهاي خرافي را از جاي برون آورد
از چه روي نا خرسند بايد بود؟ ناخرسندي از اين روست كه بسياري از دوستان بزرگوار ما كه خويش رو روشنفكر و اصلاح طلب دانسته و يا دست كم دوستدار اصلاح ميهن ميدانند ، به اين نكته توجه ندارند كه يكي از بزرگترين و مهم ترين موانع پيش روي بهسازي و اصلاح اين جامعه همين باورهاي ناپسند و خشونت طلبانه اسلاميست . باورهايي كه در آن انسانيت را به دو پاره بخش ميكنند : مسلمان تازي : كه هر چه هست بر وي حلال است و نا مسلمان : كه هر چه هست بر وي حرام است . حتي خون خويش .
دوستان من ، بزرگترين مانع پيشرفت ميهن ما همين اسلام است
خواهشمندم بدون غرض و از روي چشم خرد به اين پرسه بنگريد

یاس عزیز از رویا بیرون بیا.صبح صادق ظهور یک آدم خیالی نیست.ظهور پیروزی ملت عقب افتاده ایران است.یکم دنیارو اونجوری که هست ببین نه اونجور که دوست داری.

اینکه شما میگی همچین هم بیسابقه نیست. اسکندر، زد و تمام ایران رو نابود کرد اونوقت حتی فردوسی اونو به یکی از شاهان توی شاهه ارتقا داده.(بقیه که تا مرحله پیامبری بالاش اوردن!)
الان هم همین قضیه واسه عربها (!) پیش اومده، پدر مارو در آوردن حالا هم عزیز شدن.
اصلا چیز عجیبی نبود اینکه شما گفتی حسن و حسین هم با اینکه چها که نکردن شدن عزیز ایرانیا. گویا شما هنوز متوجه نشدی، که ما (نمیخوام خودمو مجزا کنم) عادتمونه که کسایی رو که بهمون بد کردن رو عزیز کنیم. اگه اوباما هم بیاد ایرانو داغون کنه و مثلا!!! آزاد، باور کن یه صد سال دیگه بازم تو ایران میشه اسطوره! اونوقت اونایی که واقعا جونشونو به خاطر وطنشون میدن همشون به سرعت برق و باد میرن زیر خاکستر و فراموش میشن.

موفق باشی.

جریان عزاداری امام حسین برمی گردد به مبارزه ی ایرانیان با اعراب. ایرانیان از هر عاملی برای این مبارزه استفاده می کردند. مثلا حاجی فیروز که امروز ممنوع شده، یادآور حمله فیروز به عمر و کشتن وی است. ایرانیان پیش از اسلام در مورد مرگ سیاوش مراسم روضه خوانی داشتند. با کشته شده حسین بدست حکومت اموی، روضه خوان های ایرانی آن را بجای سیاوش مطرح کردند تا وسیله ای باشد برعلیه نظام حکومتی اعراب. بنابراین گذشته از این که حسین با لشگر اعراب به ایران آمده و در کشتار مردم ایران شرکت داشته است، کشته شدنش بدست اعراب دیگر، وسیله ای شد تا ایرانیان آن را نماد درستی و راستی – همچون سیاوش – برای مبارزه ی خودشان علیه حکومت اعراب قرار دهند.

با اجازه شما ميخواستم در مورد مقاله ي «حسين چگونه در غارت» مطلبي را به اطلاع برسانم. در كلام امام علي مي خوانيم كه حق را از اهل باطل بگيريد و قبول كنيد و باطل را از اهل حق ترك كنيد و نپزيريد. بر طبق همين توصيه كه از بزرگترين اموزشهاست بايد متذكر شد كه مطالب آن مقاله از هرجا كه آمده باشد در صورت اشكال عقلايي، نبايد پذيرفته شود. اما برخي ازاشكالات اساسي اطلاعات آن مقاله به قرار زير است:
1- در زمان حمله ي اعراب به ايران كه در زمان خليفه ي دوم اتفاق افتاد امام حسين حداكثر در حدود 14سال و امام حسن در حدود 17 سال داشتند . لذا حضور آنها در چنين جنگ عظيمي ميان اعراب و ايرانيان آنهم در جايي كه هزاران كيلومتر از محل سكونت آنها فاصله دارددور از ذهن است
2- در حالي كه امام علي شخصا با انجام جنگ با ايرانيان مخالف بود ، چگونه فرزندانش كه مطلقا گوش به فرمان او بودند امكلان داشت در چنين جنگي شركت كنند؟
3- يكي از بهترين ياران پيامبر سلمان فارسي است. وي كه از خانواده ي مغان ايران بود در جستجوي حقيقت بسياري از سرزمينها را پيموده بود و به اسارت يك نفر يهودي در آمده بود و نهايتا با خريد بهاي بردگي خود به مدينه آمده و پس از تحقيق بسيار به رسالت پيامبر معتقد شده بود. پيامبر در مورد هيچيك از اعراب اين كلمه را نگفته است كه » سلمان منا اهل البيت – سلمان از خانواده ي ما است». اگر پيامبر ديدگاه ن‍ادپرسانه داشت چنين كلامي نمي گفت و در مورد بلال كه آفريقايي تبار و برده اي بود رانده شده با اينكه داراي لهجه اي بود كه حتي ش را س تلفظ مي كرد نمي گفت شين بلال همان سين است. پيامبر همواره مورد طعن مخالفينش بود كه ميگفتند اطرافيان او را بردگان پر كرده اند
3- شما ميدانيد كه مادر امام چهارم ( زين العابدين ) يكي از دختران يزدگرد سوم و همسر امام حسين است . اگر اما حسين نسبت به ايرانيان چنين ديدگاهي داشت چگونه فرزندش امام شد؟ بدين ترتيب ائمه ي اسلام پس از امام چهارم همه تبار ايراني دارند
در مورد مقاله ي شما مطالب بسياري قابل طرح است . دوستان عزيز را به مطالعه ي كتابهاي زير ارجاع ميدهم
شيعه در مسير تاريخ ( دكتر جعفري)
سلمان پاك ( دكتر شريعتي)
نقد بيست و سه سال ( حسيني طباطبايي – موجود در اينترنت به صورت سه جلد)
موفق باشيد

فاتح عزیز ممنون بابت نظراتت .. اما در باب نکاتی که ذکر فرمودید :
نکته 1 : آنچه فرمودید در مورد نبرد قادسیه صحت دارد و در هیچ سند و مدرک تاریحی هم نیامده که این امامان در آن شرکت داشته اند و بحث ما هم نبوده ( کاش دقت میکردید) بحث در مورد شکستن مقاومت مردم طبرستان در زمان خلیفه سوم است که امام حسین در ان زمان حدودا 18 سال داشته و از لحاظ اعراب .. عاقل و بالغ بوده اند و اکثر جوانان در این سن در جنگها شرکت میکرده اند پس فرض شما باطل است .
2 – لطفا منبع ذکر کنید تا آنجا که من میدانم ایشان حتی با عمر برای جنگ مشورت هم میکرده اند و راهکار ارائه میدادند .. از جمله اینکه گفته اند .. خود عمر در جنگ شرکت نکند البته در مطلبی جدا به این موضوع خواهم پرداخت .
3 – در این مورد مطالعه نداشته ام .. ممنون که ذکر کردید فقط میدانم که ارتباط ایشان با شاهزاده ایرانی حدیثهای گوناگونی دارد

ممنون بابت منابع

کاوه عزیز با اجازه شما مطلبتان را در وبلاگم کپی کردم..
دوم برویم سر اصل مطلب و بحثها.دوستان با مطالعاتی که در تاریخ شیعه و سنی داشتم و با صرف اینکه در کشور سنی مذهب زندگی میکنم..باید بگویم این خیال خامی است که ما ایرانی ها فکر میکنیم اگر علی و یا حسین به جای عمر خلیفه بود راه کار دیگری جز حمله به ایران و کشور های اطراف را پیش رو قرار میدادندتمام خلفا عمر و ابوبکر و عثمان و علی که هر کدام با بیعت مردم خود خلیفه شده بودند ..همگی در سیاست خارجی شیوه ای یکسان داشتند و تنها اختلاف انها(در سیاست داخلی) بر سر قدرت و خلیفه شدن خود بود ..در هیچ متن تاریخی وجود ندارد که علی مخالف حمله ایران بوده و یا حسین از گرفتن غنایم به دست امده در جنگهای ایران سرباز زدهتقریبا انها اقا زاده هایی بودند که با سرازیر شدن غنایم و کنیز های زیبای ایرانی ادعای خلافت هم داشتند..در هیچ نص تاریخی پیدا نمی کنید که علی و یا حسنین ..با عمر و عثمان در خواباندن شورش ها در ایران و کشتار ایرانی ها مخالفت ورزیده باشندو از ایرانیها طرفداری کرده باشند..زهی خیال باطلما ایرانیها متاسفانه حافطه تاریخی خود را گم گرده ایم..
اصلا دلیل منطقی برای ان اعراب اقازاده برای سر باز زدن از این قضیه پیدا نمیشود.
دوستی میگفت از خسرو انو شیروان متنفرم چون ه محمد را پاره کرد.خوب دوست عزیز مصر و روم که ه محمد را پاره نکردند ایا از دست وحشیگری خلفا ی اربعه مصون مانند..انها هم مانند ایرانیها به بردگی و خراج دادن در مملکت خود وادار شدند..
دوستی میگفت پس چرا ما ایرانیها مذهب شیعه را برای مبازه با عربها انتخاب کردیمباید بگویم که متاسفانه شیعه همه چیز هست جز اسلام.این بلا را هم ایرانی های متنفر از اسلام بر سر اسلام اوردندیک ایین مسخ شده و مسخره و سراپا خرافه ای به اسم شیعه درست کردند که که پایه های اسلام را به نابودی بکشند و اختلافی عمیق در ان ایجاد کنند که کردندیعنی از ایین شیعه به عنوان یک اپوزیسون بر علیه اسلام استفاده کردند..(ایرانی ها از علی طرفداری میکردند برای اینکه در صف دشمن اوای اختلاف بلند شده بود و ایرانی ها باید از کسی طرفداری میکردند که مخالف همه انها از دم باشد و یک تنه خیلی از عربها را به دست خود کشته باشداین کاملا منطقی است ). و پیروز شدند و استعمار عرب را به دور انداختند ..ولی متاسفانه همان همان اپوزیسون که زمانی باعث نجاتشان شد ..کم کم یر اثر مرور زمان مثل یک پارادوکس تاریخی طناب داری شد بر گردن خودمان..تا به امروز که همه را خفه کرده است

dostan tebgh ejma moekhan in jarian haghighat dare. va ama jarian azadari barai hosain in bode ke irani ha barai siavash azadari mikardan ta zaman hamin shah ismail ke azadari hosain copy bardari az hamin siavash khodemon hastesh. kave jan age mishe mail bezan be man ketab 23sal ali dashti ro link bede khili dost daram be khonam

jalebe in eskandar doshman iran bode in hame jenaiat karde bad bebinid chand nafar esmeshon skandar hastesh to iran

pishnehad midam darbare pedareshon ali ke to iran 2ta ghatl am bozog karde barai gerftan maliat az mardom iran benevisi kave. man age farsi type nemikonam bara in ke program instal daram age farsi berizam to pc program kar nemikone

kheyli jaleb bood aghaye (shahram) shahab ensan e farhikhte
باز هم عرض ميكنم هر چيزي را در زمان خود بايد بررسي كنيم. كنيز و برده داري امري عادي و پذيرفته شده در آن زمان به شمار ميرفته. امري ناپسند اما پذيرفته شده كما كه ايرانيان , روميان و غيره نيز اين كار ميكردند. حتي امروزه نيز اقوام و مللي هستند كه امور غير قابل پذيرش را انجام ميدهند. مثل چند همسري بعضي فرقه ها در آمريكا!

shoma aval tasob ra kenar begozarid va ba kherade khod be masael bengarid. bad ezhare fazl befarmaeed.
avalan ke be katibeh haye kashf shode dar morede hagh o hoghoghe kargaran (be gholi bardegan) rojoo konid. male hata 8-12 sal pish az hamleh araab ast.

ama jaleb tar inke shoma be CHAND hamsari dar ferghehay amrika mipardazid, ama CHANDIN hamsari e mohamad ra nadideh migirin?

begzarim jaleb bood.

kaveh jan dorood va sepas az poste jaleb e shoma. baes shod chand ketab dl konam

با سلام خدمت همه عزیزان


Comments RSS

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی شمایل‌ها کلیک نمایید:

شما در حال بیان با حساب کاربری WordPress.com خود هستید.
( بیرون رفتن / 
تغییر دادن )

شما در حال بیان با حساب کاربری Google+ خود هستید.
( بیرون رفتن / 
تغییر دادن )

شما در حال بیان با حساب کاربری Twitter خود هستید.
( بیرون رفتن / 
تغییر دادن )

شما در حال بیان با حساب کاربری Facebook خود هستید.
( بیرون رفتن / 
تغییر دادن )

درحال اتصال به %s


Subscribe in a reader

بدینوسیله همبستگی خود را با هموطنان دربند رژیم جنایتکار اسلامی ابراز داشته و از همه انسان دوستان میخواهم که برای آزادی بدون قید و شرط کاوه ها از زندانهای ضحاکان زمانه و توقف مجازات اعدام محمد رضا علی زمانی, آرش رحمانی پور ، رضا خادمی, حامد روحي نژاد و ناصرعبدالحسینی به طور اخص اقدام نمایند.

وبلاگنویسان علیه اعدام معترضین

WPThemes.

دی ۳۰, ۱۳۹۷
برده داری در اسلام, دروغ پراکنی, فتح ایران به دست مسلمانان

۶۱ نظرها
14 بازدید

به قلم مدیر سایت
فراوان می گویند: عرب ها در نبرد قادسیه زن و بچه های ایرانی را به بردگی گرفتند.
فرض کنیم ایران بزرگ در آن زمان صد میلیون جمعیت داشته است. (هرچند گفته اند) می گویند: مسلمان ها زن و بچه های ایرانی را به اسارت بردند. اگر نیمی از بزرگسالان، زن باشند و بچه ها را هم بیفزاییم و عادتا باید مردهایی را هم به اسارت گرفته باشند، حداقل باید هفتاد میلیون ایرانی به اسارت در آمده باشند.
جمعیت عرب های مهاجم را حدود شصت هزار نفر تخمین زده اند و جمعیت کل جزیره العرب را حدود پانصد هزار.
آیا معقول است شصت هزار نفر قدرت به بردگی گرفتن هفتاد میلیون انسان را داشته باشند و این جمعیت را به جزیره العرب برده در اختیار پانصد هزار نفر قرار دهند؟ به فرض چنین اتفاقی قابل عملی شدن باشه اما چگونه می شد شکم این جمعیت را سیر کرد؟ آن هم به دست عرب هایی که خودشان گرسنه بودند!
پس افراد اندک و خاص ـ یعنی کسانی که از نظر عرب ها مجرم بوده اند ـ را به اسارت برده اند نه اینکه از دم همه را به بردگی گرفته باشند.

یادآوری:
ما در مجموع حرکت مسلمانان در عصر خلفا برای سرنگونی حکومت ساسانی را مثبت می دانیم زیرا خیرات و برکات فراوان برای ایران داشت اما توجه داشته باشیم که وقتی حرکتی با این عظمت و گستردگی صورت می گیرد، طبیعی است که تخلفاتی در ضمن آن صورت گرفته باشد مخصوصا با توجه به اینکه در رأس این حرکت، امام معصوم(ع) قرار نداشته است.


اسفند ۱۳۹۱

Tags برده داری دروغ فتح ایران

بردگی ایرانیان توسط اعراب

بهمن ۲۷, ۱۳۹۷

بهمن ۲۵, ۱۳۹۷

بهمن ۵, ۱۳۹۷

به قلم مدیر سایت موبد دکتر اردشیر خورشیدیان ـ رئیس انجمن موبدان تهران ـ در

سلام .هیچ شکی نیس مسلمانان به وس ایرانیان تجاوز کردن و حاسلش افراد عرب پرست شدن .مهم نیس تعداد اعراب چقد بوده ولی حق این است که متجاوز بودن حالا مسلمانان هر جور بخواهند توجیه کنند .یک سوال چرا تعداد سادات اینقد زیاده!

مگر آمار نسل دیگران را دارید که از آمار فراوان سادات در تعجبید؟

چقدر خشک مغزی، چقدر بدبختی، چقدر تعصب، چقدر جنون، چقدر نفهمی، آقا فرزاد اگر من بخام از انیشتین طرفداری کنم و درباره ی مطالب علمیش صحبت کنم، ازش تجلیل کنم، شما به من انگ آلمان پرست و نازی میزنید، البته با منطقی که شما پیش گرفتید حتما همینو میگید بابا ول کنید، تا کی آدمیزاد باید خودشو به نفهمی بزنه.

تعداد سادات به دو دلیل زیاده : یکی بخاطر اینکه خواست خداست و دلیلشم سوره ی کوثر قرآن کریمه، و دومین دلیل، علاقه و محبت ایرانیان به فرزندان حضرت زهرا بوده ،چرا زیادی تعداد سادات عزیز و گرانقدرو میبینی، ولی زیاد بودن امام زاده هارو در ایران نمیبینی که به دست حکام جور بنی امیه و بنی عباس شهید شدند، همون امامزاده هایی که یه جورایی جزو پیشروان مبارزه با حاکمان آن زمان(به قول شما عرب ها) بودند.

از جمع و تفریق کردنتون معلومه شما با نفس بردگی گرفتن ایرانیان توسط اعراب مشکلی ندارین . در یکی از جنگها که منجر به پیروزی اعراب شد کشتار به حدی بود که ششصد هزار زن و دختر ایرانی به اسارت گرفته شدند از این تعداد شصت هزار زن و دختر را به همراه نود شتر طلا و جواهر به عنوان خمس به دارالخلافه فرستادند . اینکه شما حرکت اعراب را تایید میکنید یا نه مهم نیست مهم اینست که پس از ورود اعراب کشتار زیادی صورت گرفت به صورتی که آنها هر جنبش ملی گرایانه یا اجتماعی و اقتصادی را با دین بشدت سرکوب میکردند . دین اسلام در دوره ای آنهم به خاطر همراهی و خواست خود ایرانیان توانست بخشی از مشکلات ایران را حل کند مثلا باعث اتحاد ایرانیان در مقابل اعراب گردید یا اختلاف طبقاطی را محدود کرد . ولی در دوره هایی هم بوده که به دلیل وجود قوانین و دستورات لایتغیر دینی در برابر تغییرات از خود مقاومت نشان داده  در بسیاری از موارد منجر به از دست رفتن فرصت های پیشرفت و رشد جامعه شده است این مشکل از زمان رضا شاه شروع شده و روز به روز خود را نشان میدهد . نکته قابل توجه این است که حاکمان دینی برای حفظ حاکمیت از هیچ کاری دریغ نمیکنند حتی در بسیاری موارد از خطوط قرمز دین گذشته اند تا خطری متوجه حاکمیت دینی نشود .حاکمیت دینی فقط در یک مورد انعطاف نشان می دهد آنهم به جهت حفظ منافع حاکمیت است .

مدرک به بردگی گرفتن ششصد هزار زن و دختر ایرانی از سوی اعراب را ذکر کنید

سلام پس شما چه مدرکی دارید که عرب ها به زنان و دختران ایرانی تجاوز نکردند؟

یا چه مدرکی دارید که ایرانی ها را به بردگی نبردند؟

اگر اینطوره، من هم هر نسبتی دوست داشته باشم به شما می دم و بعد میگم مدرک بیار که این کارهارو نکردی!
کسی که ادعای انجام شدن کاری رو داره باید مدرک نشون بده

دوست عزیز چرا فوری جبهه میگیری؟من سوال کردم ازت منظورم اینه که شما چقدر از گفته ها و نوشته هاتون مطمئن هستید؟

هر تهمتی به ایرانیان باستان بزنند اشکال نداره چون مسلمون نبودند من که نمیگم همه چیزشون خوب بوده بی عیب مطلق فقط خداست اما این درست نیست خوبی ها و فرهنگ های صحیحی که داشتند هم خودمون نابود کنیم و در مقابل اعراب چون مسلمان بودند بگوییم همه کارهاشون درست بودند خیلی بدی در حق ایرانیان نکردند.چه بسا مسلمانانی که در ادوار تاریخ چه جنایت هایی که کردند که هیچ کافر نکرد و بالاعکس و این جریانات در این دنیا هم چنان ادامه دارد و خواهد داشت.خداوند خودش بهتر از هرکس دیگر به احوال تمام مخلوقاتش آگاه است قضاوت رو میسپاریم به خدا.

http://www.raherasti.ir/1522/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/ 

با عرض پوزش متن دقیق را بدست آوردم :

فاتحان گریختگان را پی گرفتند . کشتار بیشمار و تاراج گیری به اندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند . شصت هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند. با زنان دربند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته بسیار بر جای نهادند .

عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت.

اصلاحات :  1 – سیصد هزار زن و دختر.

۲ – نهصد بار شتری زر و سیم.

کتاب دو قرن سکوت نمی تونه منبع تاریخ باشه. زرینکوب از چه کتابی نقل کرده؟ هرچند گاهی در سایتها به این کتابها هم نسبت دروغ می دهند. از کتاب دو قرن سکوت عکس بگیرید و بفرستید
http://www.raherasti.ir/category/%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86/%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%86%DA%A9%D9%88%D8%A8/

مورخ کلیسا، فیلیپ اسکاف اسلام را به عنوان خشونت و تعصب گسترش و تولید انواع مشکلات اجتماعی در مناطق آن را فتح توصیف می کند. در ادامه می گوید :

اسلام بخش منصفانه ترین از زمین را با شمشیر فتح و آنها را با تعدد “زوجات، “برده داری، “استبداد و “ویرانی نفرین کرد. قدرت در حال حرکت از ماموریت های مسیحی عشق به خدا و انسان بود. قدرت در حال حرکت اسلام تعصب و نیروی بی رحم بود.
و همینطور می گوید :
اسلام دین جدید نیست یک ترکیب یا آمیزه ای از عناصر موجود ، تلاش بی ادب به ترکیب ایین کفار ، یهودیت و مسیحیت، و محمد در عربستان پیدا شده است ، اما در یک فرم بسیار ناقص است.

جواهر لعل نهرو، اولین نخست وزیر هند، در کتاب خود کشف هند “، توصیف اسلام به ایمان برای فتوحات نظامی بوده است. او نوشت: اسلام یک دین سفت و سخت تر به فتوحات نظامی و نه از فتوحات از ذهن مناسب تبدیل شده بود، و مسلمانان هیچ چیز جدیدی به کشورشان به ارمغان نیاوردند.
و چنین می گوید :
مسلمانانی که از خارج به هند آمد هیچ روش جدید و یا ساختار سیاسی یا اقتصادی به ارمغان نیاوردند.با وجود اعتقاد مذهبی در اخوان اسلام آنها نظام طبقاتی و فئودالی در چشم انداز بود.

علت شیوع زنده بگور کردن دختران و سند به بردگی گرفتن و اسیری دختران عرب توسط مجوسی ها

شروع این فرهنگ غلط به جنگ بنى تمیم با کسراى ایران باز می‌گردد، در آن جنگ عده‌‏اى از زنان قبیله، اسیر لشکر کسرى شدند و آنان را به اسیرى به دربار کسرى بردند، در آن‌جا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتن والمیزان فی تفسیر القرآن علامه طباطبایی ج ۱۲ ص ۴۰۱

اول مجوسی ها زنان دیگران رو اسیر کردن و بعد هم دیگران زنان مجوسی هارو اسیر کردن چیزی که عوض داره گله نداره میخواستند زنان دیگرانو به اسیری نبرن که بعدها هم کس دیگه باهاشون این کارو انجام بده  !!

(ضمنا منبعش  مطلب همون کتابی هست که ذوالقرنین رو به احتمالا کوروش میدونه )

خیلی تخم حرومی عرب زاده

در مورد قتل و غارت و بردگی گرفتن توسط اعراب در ایران در تاریخ طبری جلد پنجم اشاره شده است .


اینطور حرف زدن علمی نیست

اشاره به جنگ قادسیه در تاریخ طبری جلد پنجم:

پس از آن پارسیان از دیر قره سوی مداین گریختند و آهنگ نهاوند داشتند . طلا و نقره و دیبا و پرند و حریر و سلاح وجامه های کسری و دختران وی را ببردند و جز این هر چه بود به جا نهادند .

زرین‌کوب می‌نویسد:

بردگی ایرانیان توسط اعراب

استیلای عرب بدون غارت و انهدام و کشتار انجام نیافت.[]دختران و زنان ایرانی را در بازار مدینه فروختند و سبایا و اسرا خواندند. از پیشه وران و برزگران که دین مسلمانی را نپذیرفتند باج و ساوگران بزور گرفتند و جزیه نهادند. همه این کارها را نیز عربان در سایه شمشیر و تازیانه انجام می‌دادند.[] حد و رجم و قتل و حرق، تنها جوابی بود که عرب خاصه در عهد امویان به هرگونه اعتراضی می‌داد.[]خشونت و قصاوت عرب نسبت به مغلوب شدگان بی اندازه بود.[] بیداد و فشار دستگاه حکومت سخت مایه نگرانی و نارضایی مردم بود. مولی نمی‌توانست بهیچ کار آبرومند بپردازد. حق نداشت سلاح بسازد و بر اسب بنشیند. اگر یک مولی نژاده ایرانی، دختری از بیابان نشینان بی و نشان عرب را به زن می‌کرد، یک سخن چین فتنه انگیز کافی بود که با تحریک و سعایت، طلاق و فراق را بر زن و تازیانه و زندان را بر مرد تحمیل نماید. حکومت و قضا نیز همه جا مخصوص عرب بود و هیچ مولی ای باینگونه مناصب و مقامات نمی‌رسید. حجاج بن یوسف بر سعید بن جبیر که از پارساترین و آگاه ترین مسلمانان عصر خود بود منت می‌نهاد که او را با اینکه از موالی است، چندی به قضا کوفه گمارده‌است. نزد آنها اشتغال به مقامات و مناصب حکومت در خور موالی نبود؛ زیرا که با اصل سیادت فطری نژاد عرب منافات داشت.

دراین عبارت طبری سخنی از اسارت سیصد هزار زن و دختر ایرانی نیست!
اگر خود کتاب را دیدید چرا شماره صفحه را ذکر نکردید؟
http://www.raherasti.ir/category/%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86/%D8%B2%D8%B1%DB%8C%D9%86%DA%A9%D9%88%D8%A8/

جلد پنجم تاریخ طبری .

ترجمه : ابوالقاسم پاینده

 

این طریقه ی آدرس دادن نیست. چه صفحه ای؟ و بهتره تصویر از کتاب ارسال کنید

فرصت پیدا کردن صفحه رو ندارم هر کسی مطالعه بیشتری بخواد با یه سرچ ساده میتونه فایل آماده تاریخ طبری رو دانلود کنه .

شما چرا اینقدر طرفداری از عرب ها میکنید؟عرب هایی که به امام حسین و کل ائمه که هم دین و ملیت خود بودند چه ظلم هایی کردند اونوقت میخوای با به قول خودشون اجنبی کافر با ملایمت رفتار کرده باشند؟

طرفدار اسلام هستم نه عرب ها اما باید حق را گفت.

به گفته زرینکوب «کسانی که نمک را از کافور نمی‌شناختند، و توفیر بهای سیم و زر را نمی‌دانستند از آن قصرهای افسانه آمیز جز ویرانی هیچ برجای ننهادند.» این غارت فاتحان دنباله غارت لشکریان یزدگرد هنگام گریز بود.

ترجمه تاریخ طبری جلد پنجم : حبیب ابن صحبان گوید وارد مداین شدیم و به یک قلعه ترکی رفتیم که پر از سبد هایی بود که مهر سربی داشت و پنداشتیم خوردنی است ولی ظرفهای طلا و نقره بود که پس از آن میان کسان تقسیم شد .

گوید یکی را دیدم که بهر سو میرفت و میگفت : ( کی سفید میدهد که زرد بگیرد ؟) مقدار زیادی کافور گرفتیم و پنداشتیم نمک است و به خمیر زدیم وتلخی آن را در نان یافتیم .

 

■- نبرد خونین ایرانیان در قادسیه

سپاه عرب به فرماندهی سعدبن ابی وقاص درزمینهای مرزی ایران اردو زده بود ودر روستاهای مرزی تاخت و تاز می کرد.رستم فرخزاد سپهسالارارتش ایران نیزدرپادگان نظامی منطقه بلاش آباد اردو زده بود واز آنجا حرکات سپاه عربان را زیر نظر داشت تا جلوی پیشروی عربها به داخل ایران را بگیرد. رستم جهت جلوگیری از جنگ و برگرداندن عربان به سرزمینشان حجاز، با عربها گفتگو کرد که خاک ایران را ترک کنند ولی آنها قبول نکردند. ایرانیها می دانستند عربان آدمهای گرسنه وفقیری هستند لذا فکر کردند که اگر به آنها غذا بدهند و آنها را سیر کنند شاید به حجاز برگردند.پیشنهاد آذوقه به عربان داده شد ولی آنها به آن رضایت ندادند. رستم از اوضاع ایران به خوبی آگاه بود و خوب میدانست که درگیری های داخلی، ارتش ایران را ضعیف کرده است. بنابراین  یزدگرد شاهنشاه ایران را در جریان خطرعربها قرارداد.

رستم فرخزاد در محرم سال ۱۶ هجری با سپاهی ۶۰ هزار نفری از فرات عبور کرد و درکنارشعبه ای ازرودخانه فرات اردو زد. آن سرزمین قادسیه داشت.

به گفته طبری، رستم چندین مذاکره با فرماندهان عرب کرد ولی آنان تنها سه راه را پیش ایرانیان گذاشتند :

– یا مسلمان شوید.

–      یا خراج بدهید (ایران باج گذار و زیرنظرعربان شود)

– یا بجنگید.

هدف شما از نقل این عبارت چیست؟ آیا این دلیل می شود که عربها هفتاد میلیون زن و بچه و مرد را اسیر کردند؟!

بعد از این پیشنهادات رستم با فرماندهان ارتش و شاهنشاه گفتگو نمود . ولی هیچ کدام حاضر به باج دادن به عربها نشدند. یزدگرد در فکر شکوه و جلال گذشته ایران بود از طرفی روحیه ملی و وطن پرستانه اش اجازه این را به او نمیداد که تن به خواستهای عربهای وحشی بدهد . او میدانست که عربها ملتی بدبخت و گرسنه هستند و ایران چندین بار به آنان کمک نموده و آنان را از قحطی بیرون آورده است و همیشه از آنان در برابر کشورهای متجاوز محافظت نموده . لیکن هرگز تصور نمی کرد روزی آنان قصد تجاوز به امپراتوری ایران را داشته باشند .طبری میگوید: رستم از رود حیره عبور کرد و دربرابر لشکر اعراب صف آرایی نمود . فریادهای لشکر عرب از دور به گوش میرسید که سپاه را تشویق نموده تا اگر پیروز شوید زمینها – ثروتها – پسران و دختران مجوسان (ایرانیان) از آن شما خواهد شد و اگر شکست بخورید بهشت و پاداش اخروی در انتظار شما خواهد بود . به گفته طبری در نبرد قادسیه ۳۳ قبیله عرب با لشکر سعد ابی وقاص همراهی نمودند . عرب چیزی برای از دست دادن نداشت . او آمده بود تا یا به سرزمینهای پر نعمت ایران دست پیدا کند و یا در راه خدا کشته شود.

 

 

هدف شما از نقل این عبارت چیست؟ آیا این دلیل می شود که عربها هفتاد میلیون زن و بچه و مرد را اسیر کردند؟!
ذکر منبع (با شماره جلد و صفحه) نکردید!

اگر اجازه دهید جهت آگاهی خواننندگان ،ادامه مطالب را خواهم آورد. وذکر خواهم کرد که عربها هفتاد میلیون اسیر نبردند بلکه دهها هزار زن و دختر و پسر ایرانی را گرفتند و به عربستان فرستادند. 

محمد بن شهاب زهری عالم بزرگ اهل سنت می‌گوید: به مجلس عبدالملک بن مروان (خلیفه‌ی اموی) وارد شدم، پرسید: ای زهری! از کجا آمدی؟

گفتم: از مکه.

گفت: چه کسی را در آن‌جا به جای گذاشتی که پیشوایی مردم آن‌جا را می‌کند؟

گفتم: عطاء بن ابی رباح.

گفت: از عرب است و یا از موالی (بردگان آزاد شده یا برده‌زاده)؟

گفتم: از موالی.

گفت: به چه چیزی پیشوایی مردم آن‌جا را یافته است؟

گفتم: با دین‌داری و روایت (احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم).

گفت: پیشوایی و سروری شایسته‌ی دین‌داران و راویان حدیث است. چه کسی پیشوای اهالی یمن است؟

گفتم: طاووس بن کیسان.

گفت: عرب است یا موالی؟

گفتم: از موالی است.

گفت: به چه چیزی سروری آن‌ها را می‌کند؟

گفتم: به همان چیزی که عطاء پیشوایی مردم مکه را می‌کند.

گفت: او شایسته است که سروری آنان را داشته باشد، پیشوای مصریان کیست؟

گفتم: یزید بن ابی‌حبیب.

گفت: از عرب‌هاست یا از موالی؟

گفتم: از موالی.

گفت: پیشوای اهل شام کیست؟

گفتم: مکحول.

گفت: از عرب‌هاست یا از موالی؟

گفتم: از موالی. برده‌ای نوبی (حبشی) است که زنی از قبیله‌ی هُذَیل او را آزاد نمود.

گفت: چه کسی سرور اهل جزیره‌ است؟

گفتم: میمون بن مهران.

گفت: از عرب‌هاست یا از موالی؟

گفتم: از موالی.

گفت: سرور اهل خراسان کیست؟

گفتم: ضحاک بن مزاحم.

گفت: از عرب است یا از موالی؟

گفتم: از موالی.

گفت: سرور اهل بصره کیست؟

گفتم: حسن بن ابی الحسن

گفت: از عرب‌هاست یا از موالی؟

گفتم: از موالی.

گفت: وای بر تو! سرور اهل کوفه کیست؟

گفتم: ابراهیم نخعی!

گفت: از عرب است یا از موالی؟

گفتم: از عرب.

گفت: وای بر تو ای زهری! سختی را از من دور ساختی. سوگند به خدا! موالی بر عرب سروری می‌کنند، تا جایی که بر فراز منبرها خطبه می‌خوانند، در حالی که عرب‌ها پای منبر، شنونده‌ی سخنرانی آن‌ها هستند.

گفتم: ای امیر! این کار دین خداست، هر کس آن را محافظت کند، سروری می‌یابد و هر کس آن را ضایع سازد، به زیر می‌افتد.

منهج النقد فی علوم الحدیث: ۱۷۶-۱۷۷.

من بر روی تعداد و ارقام بحثی ندارم .ولی از افرادی که خلیفه و رهبرانشون به خانه پیامبر اسلام در مدینه حمله می برند و دختر پیامبر اکرم را در حالی که ایشان باردار هم بوده به شهادت میرسونند و حتی حضرت علی ایشان رو شبانه دفن میکنند.هیچ بعید نمیدونم که افراد دون پایه تر که زیر دست این افراد بودند با زنان و مردان وکودکان ایرانی غیر مسلمان هر جنایتی کرده باشند.

خب پس نیک تصدیق کردید که جنایات اینها را نباید به اسلام خواند !
اکثر جنایت هایی هم که اینان کرده اند در ایران اعم از کشتار وغیره به دستور مغان زرتشتی بوده !!!!
چون اهالی ایران که زرتشتی بوده اند در حکم اهل کتاب وخانه،مال ،وس و اینان محترم بوده !
لکن غیر زرتشتیان اعم از مانوی و که ازمنحرفین خوانده شده اند به فتوی مغان !
مورد کشتار وقرار گرفته اند که در همین کشتار و نیز بعضی از تاریخ دانان این اعمال را رد کرده اند !
واین هارا دروغ هایی واهی خوانده اند!

آیه ۲۹ سوره توبه کشتار و غارت اهل کتاب را مباح دانسته. پس کشتار و غارت ایرانیان ربطی به مغان و زرتشتیان نداشته. در تاریخ ابن اسحاق نیز از غارت بنی قریظه و غیره آمده. در کل ۷۰ میلیون نبوده این واضحه ولی در گذشته صنعت اغراق وجود داشته برای نشان دادن وخامت اوضاع و این دلیلی بر انکار اوضاع بد و دهشتناک اون زمان نیست. بلکه باید با همان دید کشتار و غارت وسیع که در نوشته ها آمده درک شود نه انکار. در ضمن علم هرمنوتیک یا علم تفسیری علمی متون که همچون جاگزاری قطعات یک پازل عمل می کند از قطعات آیات و سیره ها و .برای درک درست وقایع تاریخی سود می برد. علم هرمنوتیک متاسفانه دلایل زیاد و رد نخوری برای جنایات اعراب در ایران و دارد


در ادامه ی آیه آمده : مگر اینکه جزیه بدهند

جزیه هم نوعی مالیاته که باید بدهند همانطور که مسلمانها باید خمس و زکات بدهند

چرا جزیه بدن؟خب از اول حمله نکنن.مگه مریضن؟لا اکراه فی الدین کجا رفت؟

جزیه مالیات شخص است و حکومت اشغالگر هر مبلغی که میخواست از زرتشتیان طلب میکزد و انها را روزبروز فقیرتر میکرد
بعلاوه زرتشتیان علاوه بر جزیه باید خراج سنگین هم پر داخت میکردند چون وقتی تازیان ایران رو گرفتند تمام ملک و زمینهای متعلق به ایرانیان در اختیار انان قرار میگرفت و انها مجبور بوذند برای حفظ و از دست نرفتن زمینهایی که قبلا مالکشان بودند خراج سنگین شخص بپردازند که در حقیقت همون اجاره الان حساب میشه وگرنه زمین را حکومت ازشون میگرفت ، درصوزتیکه خود مسلمانان فقط مالیات مشخص و زکاتی که مبلغش هم مشخص بود پزداخت میکردند،
این شخص بودن مبلغ جزیه و خراج دست حکومت را برای دوشیدن زرتشتیان ایران باز میگذاشت.

بقول دکتر زرینکوب، آنچه زرتشتیان به حکومت عربها می دادند کمتر از آن چیزی بود که به ساسانیان می دادند

اگر اینطور بود الان زرتشتیان ایرانیان که جد اندر جد بهشون خوش گذشته و کم مالیات دادن باید مولتی میلیادر باشن نه اکثرا فقیر .
چیزی که من از زرتشتیان ایران به چشم دیدم چیز دیگری بود و من به چشمام اعتماد دارم.
بعلاوه زرتشتیان چرا باید بابت ملک ابا و اجدادی غصب شده توسط اعراب پول پرداخت می کردن؟
چون اگه نمی پرداختن مکلشون میرفت.
اعراب انچه با ایران کرد در حد مغول بود و بلکه بدتر


http://www.raherasti.ir/3625

با سلام و درود فراوان
ایران در زمان حمله اعراب از گستره و پراکندگی قابل توجهی برخوردار بوده و در آن زمان به دلایلی از جمله جنگ های پی در پی با بیزانس و وجود حاکمان پی در پی در سال های اندک و کم سال بودن پادشاه وقت حکومت رو به ضعف نهاده بود و ایران به صورت ایالتی و توسط فئودال ها یا برخی سرداران به صورت پراکنده اداره می شد و فاقد حکومت مرکزی بود.
ضمن این که اعراب به تمامی نواحی ایران حمله نکردند که بخواهیم بگوییم همه جمعیت ایران را اسیر و کشته اند. اعراب به قسمت های مهم ایران حمله کردند به شهرهای بزرگی که امکان دفاع داشتند حمله کردند که با کشتار شدید و تجاوز همراه بود.
با تشکر

پیروزی اعراب بخاطر ضعف شدید ایران بعد از جنگهای پیاپی با روم (روم شرقی) بود و بی عرضگی یزد گرد سوم و گرنه امپراطوری ایران کجا و حکومت وحشیان بیابانگردها کجا ، اعراب آنچه کردند که به چشم خود دیدیم که داعش با کردهای آریائی و بقیه کرد و می کند ، بیدار شویم و عربزده نباشیم.

در استنباط و استدلال منطقی قیود و عطوف بسیار مهم هستند . مثلا اگر می گویند داعش زنان و کودکان ایزدی را به بردگی گرفتند این به معنای همه زنان و کودکان ایزدی نیست . می تواند اقل باشد می تواند اکثر باشد . می تواند منقطع باشد یا مستمر . در عرف کلامی خواننده قید بعضی را از این جمله به صورت بدیهی برداشت می نماید . یا حداکثر اینکه ابهام دارد .لذا کل منطق شما در این مبحث اشتباه است .
معمولا در مباحثات منطقی به اصول دقت نمی فرمایید و منابع را هم ذکر نمی کنید .
به سند بسیار از جمله از خود عرب ، بسیاری از ایرانیان به بردگی گرفته شدند و البته بعضی هم که جزیه دادند یا توافق کردند نجات یافتند نه همه و نه حتی اکثر ایرانیان ولی تعدادشان کم نبوده

داداش چه هفتاد میلیونی شما ها چرا از حال هپلوتی
بیرون نمیاین ،کل آسیا اون موقع با چین و هند
این قد جمعیت نداشته. همه چیرو بزرگ میکنی.
در اون زمان برا خیلی از ایرانیا چیزی ب وس
وزن تعریف نشده بوده وبا دختر یا مادرشون بچه
دار میشدن یا زناشونو بهم قرض میدادن .اصلا
معنی دختر می دونیئ د چیه یعنی شیر دوش.
ایرانیان خیلی بدتر از عرب‌ها بودن ،اونها دختر
رو زنده به گور می کردن ولی کار بعضی ایرانیان
بدتر و کثیف تر بود .

عجب این اقا اسم بابک رو گذاشته ولی تابلو عربه من اسم عربی گذاشتم ولی مخالف این حرفاشم مدرکت کجاست بابک ادرس بده ماهم بخونیم البته منم میگم هفتاد ملیون بدور از عقله ولی شما فقط هفت نفر رو حساب کن ایا کار درستی بوده یا خیر؟ ایرانی ام نمیتونم راضی بشم حتی یک نفر رو برده باشند. و نظرم هم اینه که اسلام رو اعراب برای ما نیاوردن که بخایم طرفشونو بگیریم مسلمان شدن ایرانیها بدلایل دیگری بود نه حمله عربهای سقیفه

سلام، سعی کنیم همیشه واقعیت رو بفهمیم، لطفا فکر کنین،واضحه که حمله اعراب به ایران کشور را به خاک و خون کشیدن، لطفا مطالعه کنین بعد مطلب بزارین

سلام علیکم ازنظربنده اسلام هیچ ربطی به وحشی گرعربها نداره اینها کلا کج فهم جاهلن اینها همان کسانی بودن بارها به پیامبر تهین کردن زدنش وحتی دخترش راشهید کردن اینها انقد جاهل بودن که قرآن کلام خدابود وهست توجه به آن نداشتن پیامبراسلام وازحضرت علی علیه السلام تا امام زمان( عج ) تابه این حال هیچ مدرک محمکی وجود نداشته دستور حمله داده شده باشه اگرپیامبر قصد تعروض وقدرت طلبی داشت انقد زجرنمیکشید تا اسلام را معروفی کند خیلی راحت میفرمود مثال اعراب بیاید اسلامی را که من ساخته ام را بهانه کنیم وبافرماندهی من مردم راگول بزنیم تا به قدرت برسیم اگر قبول نکردن به نا اسلام حمله کنیم درحالی درقرآن کریم امده لا اکراه فی دین دوستان پیامبر ودین اسلام وامام ها موافق حمله نبودن ونیستن مگر به دادخواهی مظلومان حمله عمر برای کشور گشایی بوده نه اسلام وهیچ وقت حضرت علی وفرزندانشان دراین جنگ حضور نداشتن بهتره گول دشمنان اسلام رانخورید وجنگ بابک برسردین نبود بابک خودش وبرادرش عبدالله ویارانش مسلمان بودن اینها جنگشو ن بااعراب بوده یک جنبش ملی بوده

درود،دوستان عزیز الان دیگه کسی به زور نمیتونه حرف یا فهمشو به کسی تحمیل کنه جای بحث نیست ما حالا از تاریخ گذشته منابع داریم طبق همون فقه عرب احادیث و روایات باید متواتر باشه یعنی یک روایت از قول چند منبع معتبر ذکر بشه خوب حالا از زرین‌کوب تا طبری یا کتاب الفتوح عثمان کوفی .اینه اعراب بمانند مغولان حمله وحشیانه کردند و زنان و مردان به بردگی بردن حالا تعداد نه هفتاد م پونصد هزار که بوده ،آقای مدیر سایت خودش یکجا زرین‌کوب رو قبول ندارن بجای دیگه از قولش می‌نویسه ،مگه ای نیست در دین هیچ اجباری نیست چرا زور چرا خراج چرا بردگی فقط قدرت ،گرسنگی و بدبختی تازیان بوده در ضمن کسانی که در حمله به ایران بودن آدمهای بد بودن و پیامبر رو زدن چرا دختر یزدگرد شهربانو از طرف عمر به امام حسین هبه شد و چرا ایشون قبول کرد!!

http://www.raherasti.ir/category/%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85/%D8%A7%D8%AD%DA%A9%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA%DB%8C/%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%B1%D8%AA%D8%B4%D8%AA%DB%8C/

■- نبرد خونین جلولا
به گفته طبری سپاه اعراب ۸۰ بار به شهر جلولا حمله کرد.- جلولا یکی ازشهرهای ایران آن زمان در داخل خاک عراق بود- نیروهای ایرانی از شهر دفاع می کردند . فرمانده ایرانیان شخصی به هرمزد ( پسر عموی رستم ) بود که تا آخرین دم جنگید . به دلیل طولانی شدن جنگ نیروهای اعراب چندین ماه در نزدیکی جلولا منتظر ماندند . در همین اثنا چندین لشکر به شمار عربها اضافه شد . آنان شروع به آتش کشیدن مزارع و روستاهای اطراف کردند تا رعب و وحشت در دل مردمان شهر جلولا ایجاد شود. طی جنگ سختی ایرانیان شکست خوردند و جلولا به رسم دیرینه عرب تاراج شد و غنائم بسیاری بدست آمد . به طوری که به هر مسلمان ۹۰۰۰ درهم رسید . خمس گاوها و گوسفندان شهر که به مدینه فرستاده شد بالغ بر ۶ میلیون درهم شد . ایران به دلیل آنکه هزار سال در مقام امپراتوری منطقه قرار داشت و قبل از آن بزرگترین کشور آسیا به حساب می آمد دارای ثروتهای بیکرانی بود که به دست اعراب افتاد. در جنگ جلولاحدود صد هزار نفر کشته شد که بیشترشان از ایرانیان بودند. به گفته طبری مهران جان سالم بدر برد ولی در جنگ دیگری کشته شد . ولی فیروز از دیگر مبارزان ایرانی خود را به شادفیروز رساند تا لشکری برای مبارزه مهیا کند.
پس از این اوضاع یزدگرد پادگان شادفیروز را بدست خسروشنوم سپرد و خود راهی ری شد تا لشکری از مناطق اطراف جمع آوری کند و بازگردد .
●- هدف عربها از شرکت در جنگها،بدست آوردن غنایم بود. آنها بعد از پیروزی بر ایرانیان،علاوه بر برداشتن شمشیر،سپر واسلحه، لباسها وکفشهای کشته گان ایرانی را از تن آنان بیرون میآوردند و با خود می بردند. در یکی از جنگها که مهران فرمانده ایرانی کشته شد، دو تن از فرماندهان عرب بر سر غصب لباس و کمربند مهران با هم نزاع کردند.

■- تاراج خوزستان
خوزستان از سال ۱۷ هجری زیر یورش اعراب قرار گرفت . مهمترین قبیله تاراجگر عرب ، بنی تمیم داشت . هرمزان از خاندان قدیمی خوزستان بود . او لشکری را مهیا ساخت تا جلوی هجوم عربها را بگیرد. سپاه تازیان پس از رسیدن به بازار خوزی ها آنجا را تاراج نمود و هرمزان در مناطق اطراف شکست خورد و حاضر به تسلیم شد . طبق قراردادی که منعقد شد مناطق مهرگان کدک و هرمزاردشیر در دست وی باقی ماند و او والی شهر شد و او یکی از باجگذاران مدینه شد . ولی قرارداد صلح چند ماهی دوام نیافت وهرمزان دست به شورش زد . دوباره لشکری عازم شهر شد . برای بار دوم قرارداد منعقد شد . ولی باز هم دوام نیافت و هرمزان مجبور به عقب نشینی به شوشتر شد .به گفته طبری بیش از ۸۰ حمله به شوشتر برای نابودی هرمزان صورت گرفت .وی با هوادارانی که داشت به درون دژی قرار گرفت و مبارزه کرد . اعراب دژ را محاصره کردند ولی او حاضر به تسلیم نشد با ادامه محاصره و اتمام آذوقه در نهایت وی مجبور به درخواست امان ه شد . او را دست بسته به مدینه بردند . وی اولین سرداری بود که زنده تحویل خلیفه عمر ابن خطاب میشد . در نتیجه عمر به وی گفت که اسلام بیاورد وگرنه کشته می شود . وی با پذیرفتن اسلام جان خود را حفظ کرد . بعدها که عمر ابن خطاب امیرالمومنین توسط ایرانیان بقتل رسید، معلوم گشت هرمزان یکی از تهیه کنندگان نقشه آن قتل بوده است . هرمزان بعدها توسط عبدالله پسر عمر کشته شد . از اموال شوشتر به هر سوار ۳۰۰۰ درهم رسید و هر پیاده ۱۰۰۰ درهم ( سال ۲۱ هجری )

این که حکومت ساسانیان به علت های مختلف افول کرده بود شکی نیست . اما در مورد جنایات مسلمانان در ایران هم با توجه به که سرداران سپاه اسلام کسانی مانند : سعد ابی وقاص ، ابو موسی اشعری ، خالد ابن ولید ، نعیم ابن مقرن ، ورقا ابن نصر، یزید ابن مهلب ،اشعث ابن قیص ، عبدالله عامر و . بودند کاملا درست به نظر می رسد . جنایات داعش تایید کننده جنایات مسلمانان در ایران است .

درود و سلام
جناب مدیر سایت
شما که حمله ی اعراب وحشی و بدوی را به سرزمین پاک ایران تایید کرده و ابراز خوشحالی می کنید
یک کلام و گفته از اهل بیت در تایید این جنایت وحشیانه و اشغالگری بدویان اعراب را ذکر بفرمایید ؟
پیامبر و امام اول شیعه در زمان حکومتشان به کجا حمله کردند ؟
صحبت آیت الله قزوینی درباره ی حمله ی اعراب جاهل :
این حمله یک جنایت بزرگ تاریخی می باشد و به طور قطع و یقین مورد تایید اهل بیت نبود و فقط در یک مورد جنایت بیش از ده ها کیلومتر اسیر و برده ی ایرانی را به که صورت سرپا نگه داشته بودند قتل و عام کردند ( حساب کنید ده ها کیلومتر زنجیره ی انسانی به صورت سرپا بایستد چند ده هزار نفر میشود )
چرا در زمان حمله ی عقب افتادگان اعراب وحشی به ایران هیچ کدام از اهل بیت حضور نداشتند ؟
چرا امام اول برخی از یاران خاصش از حمله سلمان فارسی و مالک اشتر را با اعراب وحشی روانه ی ایران کرد ؟
تا بتوانند تا حدی از جنایت و وحشی بازی اعراب بی وجدان بکاهند .
در کجای قران خداوند به انسان های عادی و فاقد عصمت و معصومیت اجازه ی حمله و هجوم و قتل و کشتار به یک سرزمین دیگر را داده اند ؟
پس از نظر شما حمله ی گروهکهایی همچون داعش و جبهه النصره به سوریه و برای مبارزه با حکومت نصیری آن که از نظر داعش و النصره کافر و مرتد هستند درست و جایز می باشد !!!!
دریغ از منطق و عقلانیت و انصاف و حقیقت و وطن دوستی در توجیه این جنایات وحشیانه .

در جایی گفتم که زمانی چنین جنگی، مشروع است که از امام معصوم(ع) ـ که آن زمان امام علی(ع) بوده ـ اجازه گرفته باشند و عادتا اینها چنین نکردند پس مشروعیت این اقدام زیر سواله. حتی عمر در ابتدا می خواست فرماندهی را به امام علی ع بسپاره اما حضرت نپذیرفت
اما این جنگ خیرات و برکاتی برای ایران داشت
آیت الله قزوینی کیه؟ متن سخنش کجاست؟

درود و سلام
آیت الله قزوینی مدیر شبکه جهانی ولایت و از روحانیون سرشناس قم هستند .
در یک سخنرانی ایشان در شبکه ی ولایت همین نظر خودشان درباره ی حمله ی وحشیانه ی اعراب بدوی به ایران پاک را به عنوان یک جنایت بسیار بزرگ مرقوم فرمودند .
فرمودید خیر و برکات جنگ وحشیانه اعراب برای ایران !!!؟؟؟؟
محبت بفرمایید چند نمونه از ان خیر و برکات را ذکر بفرمایید ؟؟؟
حمله ی اعراب وحشی جاهلی چیزی جز ویرانی و غارت و کشتار و تجاوز و عقب ماندگی برای ایران پاک به ارمغان نگذاشته است .
امپراطوری ایران در زمان باستان جزیی از پیشرفته ترین و با شکوه ترین و متمدن ترین کشورهای دنیا بود اما متاسفانه در حال حاضر از بابت بسیاری ازشاخص های انسانی و علم و پیشرفت و تکنولوژی و اقتصاد و فرهنگ فاصله ی بسیار زیادی با کشورهای جهان صنعتی و توسعه یافته دارد .
مثال روشنتر شکوه و عظمت ایران آریایی در زمان حکومت ملی گرای دودمان صفویه و دوره ی شکوهمند شاه عباس کبیر که ایران پاک را از یوغ بردگی و بندگی اعراب بدوی آزاد نموده و ضمن حفظ شایسته ی تمامیت ارضی سرزمینی ایران بزرگ جلال و شکوه را برای ایران پاک به ارمغان اوردند .
این جنگ کاملا شروع و یک جنایت بسیار بزرگ بوده و هیچگاه مورد تایید اهل بیت نبوده و چیزی جز خرابی و ویرانی و هتک حرمت برای نوامیس ایران پاک به ارمغان نیاورده است .
بفرمایید چگونه ممکن است جنگی که نه تنها مشروعیتی برای ان از جانب خدا و قران و اهل بیت
وجود ندارد بلکه با ابتدایی ترین اصول انسانی و عقل و منطق و وجدان بشری سازگاری ندارد می تواند منشا خیر و برکت برای سرزمین غارت و هتک حرمت شده بشود ؟؟؟!!!!

http://www.raherasti.ir/category/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/

زائر
جناب مدیر سایت مثل اینکه کلا خودت رو به نفهمیدن زدیوقتی آیت الله قزوینی رو نمیشناسی ونمیدونی متن سخنانش کجاست چی باید بهت گفت..حمله اعراب جز جنایت چیز دیگری نبوده..این اسلامی که امروز به جهان حاکمه حاصل جنایت اعراب بی فرهنگ هستآیا از خودت پرسیدی که چرا حاکمیت خاندان پیامبر بعد از او کلا تمام شد..؟چون همان منافقینی که به ایران وجاهای دیگر حمله کردند اول خانواده پیامبر را بایکوت کردندقوم وحشی عرب وحشی به این دلیل که اسرا را می کشتند وتجاوز می کردندشما که کتاب دکتر زرین کوب را قبول نداری بفرما تا با منابعی که خودت ذکر می کنی با شما صحبت کنیم..حتی یک منبع هم پیدا نمی شود که اعراب وحشی را برحق بداند..حمله اعراب جنایتکار هیچ ربطی به اسلام ندارد آنها همان قوم گمراه وظالم ومنافق وکافر هستندمشمئز کننده هست که از خیر وبرکات حمله اعراب صحبت می کنید..

http://www.raherasti.ir/category/%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c%d8%aa-%d9%87%d8%a7/%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d8%a7%d9%86/%d8%b2%d8%b1%db%8c%d9%86%da%a9%d9%88%d8%a8/

قابل توجه نویسنده بیسواد. برادرمن فقط کافیه یه نگاه به کتابهای خود اعراب بیندازید خود مورخین اسلام که این حرامزاده ها چه جنایتها کرده اند.پس خواهشن واقعیتی را که خودشون معترف و بهش افتخار میکنن. پس تو اگه ایرانی هستی و وطن ووس سرت میشه الکی ماسمال نکن

بحث بر سر آمار بردگان ایرانی هنگام فتح ایرانه. در کدام کتاب عربها از آمار بردگان ایرانی سخن به میان آمده؟

نشانی شما منتشر نخواهد شد.


تصویر امنیتی
*

         

 

بردگی ایرانیان توسط اعراب

 


RSS 

بی‌بی‌سی

ایران‌گلوبال در تلگرامtelegram.me/IranGlobalinfo

آدرس ما در تلگرام:telegram.me/iranarchive

ایران گلوبال نشریه اینترنتی خبری – سیاسی – اجتماعی – فرهنگی و مبتنی بر منشور حقوق بشر می باشد.مدیریت سایت ، در گزينش و نشر مطالب ارسالی آزاد است.نشر و تکثیر تمامی و یا قسمتی از مطالب نوشته شده در این سایت آزاد است. آدرس تماس: info@iranglobal.info 

ظاهرا چیزی درست کار نمی کند. ما تاثیرات این خطا را لاگ کرده ایم.

تا در کوتاه ترین زمان ممکن مشکل را برطرف سازیم.


رفتن به صفحه اصلی

9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *