مجازات بی حجابی در زمان پیامبر

مجازات بی حجابی در زمان پیامبر
مجازات بی حجابی در زمان پیامبر

نشانه‌های سجاوندی

عجب سازنده ی این علامت عرب دولاب است



حجاب در اسلام هرگز اجباري نبوده و نيست

کاوه احمدی علی آبادی

حجاب چه در دوران پيامبر اسلام و چه در دوران پس از آن اجباري نبوده است. حجاب، نه از اصول دين و نه فروع دين و نه واجب است. نه حجاب، بلكه حجب و حياء از توصيه هاي ديني است، نه اجباري است و نه واجب است. آنچه توسط خداوند و در دين اسلام (با شريعت اسلام اشتباه نشود) واجب و ضروري نيست، در صورتي كه واجب و ضروري سازيم، حقي را ضايع كرده ايم و بدين سبب، ضد دين و ضد اسلام، و بنا بر سفارشات ديني در دنيا و آخرت بايد بابت آن مجازات شويم؛ چون حق ضايع شده مردم را حتي خداوند نيز اگر مردم نبخشند، نمي بخشد. اساساً چيزي كه واجب نشده يا تنها سفارش شده، بدين سبب است كه حقي را از ديگران ضايع مي سازد، از اين روي يا سخني از آن نرفته و يا حتي با وجود اخلاقي بودن، چون به حق مردم مربوط مي شود، اجبار و الزامي ندارد.

در دوران پيامبر همچنان كه خودتان نيز مي دانيد، كنيزان حجاب را اصلاً رعايت نمي كردند؛ چون در زمره حقوق فردي شان بوده و نه حقوق اجتماعي، از اين روي در آن دوران نگفتند كه بي حجابي زنان باعث فساد ديگران مي شود. حتي آياتي را كه مربوط به حجاب مي دانيد، معطوف به حجاب نيست، بلكه معطوف به حجب و حياست. از اين روي، از خبر داشتن خداوند نسبت به آنچه در درون دل ها مي گذرد، سخن رفته است: «به زنان مومن بگو دیدگان شان را فرو گذارند و ناموسشان را محفوظ بدارند و زینت شان را جز آنچه از آن آشکار است، آشکار نکنند، و روسری های شان را بر گریبان هایشان بیاندازند و زینت شان را آشکار نکنند…». سوره نور، بخشی از آیه 31. ببینید حتی می فرمايد، زینت هایشان را جز از آنچه آشکار است؛ یعنی چیزی که به زینت آرایی و جلب توجه مربوط نشود و خصایصی را که زنان به شکلی طبیعی دارند، شامل پوشش نمی شود! چون در دوران جاهلیت زنان زیورآلات مختلف و به شکلی افراطی برای جلب نظر مردان از خود آویزان می کردند، قرآن آن افراط را منع کرده است، نه زیبایی متعادل و حتی زیور متعادل-بلکه تنها افراط در زیورآلایی و جلب نظر- و گرنه زن یکی از زیبایی های خلقت خداست که نه تنها زیبایی های طبیعی او، بلکه حتی زیبایی ها و زیورآلاتی که در حد متعادل باشد، هیچ اشکالی ندارد. درست همچون بسیاری از سفارش های قرآنی و دینی که افراط در بسیاری از امور را نهی کرده است، نه انجام متعادل آن را. مثل نهی از اسراف و پرخوری و مصرف بی حساب و کتاب، اما خود مصرف و خوردن که نهی نشده و ضروری نیز هست. به عبارتی، حقیقت پشت آیات مذکور حجاب این است که یک زن نباید هویت و شخصیت اش را در حدهویت جنسی و جلب نظر مردان تقلیل دهد، بلکه او انسانی است که زیبایی و جلب نظر تنها بخشی از شخصیت اش را می سازد و نباید از اعتدال خارج شده و دچار افراط شود. جالب این که بسیاری از متشرعینی که بر حجاب اصرار و تأکید دارند، چون حقیقت آیه را نفهمیده اند، هویت زن را در حد جنسی، آن هم حتی همسر خود را در حد ارضای جنسی می بینند! وقتی می گویم، حقیقت پشت کلام خدا را باید فهمید، منظور اضافه کردن یک واژه-حقیقت- به همان تفاسیر سابقتان نیست، بلکه همچون مورد گذشته، درک نفس سخن کلام خداست.مجازات بی حجابی در زمان پیامبر

بايد جامعه صدر اسلام را بشناسيد. اين توضيح المسائل من در آوردي تان را كه شما را به افكار جاهليت اعراب 14 قرن پيش برگردانده، بياندازيد دور، و معرفت اسلامي تان را علمي كنيد، به جاي اين كه بخواهيد علم را اسلامي كنيد. در صدر اسلام، بسياري از امور دچار افراط و تفريط بودند. اسلام آمد و افراط و تفريط را برداشت و اعتدال را جايگزين كرد. در مورد حجاب، در حالي كه اعرب باديه نشين، نقاب زده و با پوشش خمار تمامي روي خود را مي گرفتند (يعني افراط همچون امروز)، زنان اعراب اعيان مكه و مدينه، با سينه هاي پر از زيورآلات و طلسم و غيره، سعي مي كردند، از زنانگي شان براي جلب نظر مردان استفاده كنند (تفريط، همچون كساني كه امروز هويت زن را در حد زنانگي تقليل مي دهند). اسلام آمد نقطه تعادلي را سفارش (نه اجبار) كرد، كه نه نقاب بزنند و با خمار سر و صورت شان بپوشانند و تنها انداختن بر گريبان كافي است، از اين روي گفت دستارشان را بر گريبان هايشان (نه مو، صورت و سر) بياندازند و نه از زيورآلات مبالغه آميز و اوراد، طلسم ها آويزان بر گردن استفاده كنند و شخصيت شان را در حد هويت جنسي تقليل ندهند، چون زنان نيز چون مردان، يك انسان اند و نه ابزاري براي استفاده آنان. حتي اصطلاح شنيدن صداي پاي زنان نيز كه ذكر شده، منظور صرف صداي پاي شان نيست، بلكه توصيف شخصيتي است كه با تلق و تلوق راه اندختن مي خواهند جلب نظر جنسي كنند؛ امري كه امروزه بسيار از مذهبيان متعصب با نقاب مي كنند و شده وسيله اي براي توجه بيشتر مردان! آن آياتي را نيز كه درخصوص حجاب زنان پيامبر آمده نيز بسياري از متعصبان، به عنوان پرده نشيني زنان تعبير كرده اند، باز بي توجهي به شأن نزول اش را نشان مي دهد. در آن دوران عده اي مي خواستند تعصبات و اجبارهاي جاهليت و غيرت عربي را باز در دين اسلام با عناويني ديني بازآفريني كنند كه آيات خداوند جلوي آنان را گرفت و به ايشان فهماند كه اگر كساني حتي چشم چراني مي كنند، از بيماريشان است و به جاي برخورد و تنبيه آنان، كساني كه ايمان دارند، حجب و حياي را رعايت كنند تا برساند كه وقاحت در نزد مومنان نيست، بلكه حجب و حيا اصل است و به جاي اجبار به ديگران بايد خود حجب و حيا را رعايت كنيد. تازه همان آيات، زيبايي طبيعي زنان را بلامانع مي داند و تنها افراط در زيور آلات را -كه برخي از حاج خانم ها زير حجاب، دستان شان پر از طلاست و اين مخالف سفارش خداست- نكوهش (نه اجبار) مي كند؛ حالا شما اين مجسمه هايي را كه مانكن مي ناميد، بابت انحناي بدن داراي اشكال مي دانيد! اسلام انحناي بدن زن كه جزو زيبايي طبيعي آن است، بدون اشكال مي داند و شما به يك مجسمه گير مي دهيد!؟! همين امروزه بسياري حتي اسم زنشان را نمي برند و آن را بد يا بي غيرتي تعبير مي كنند -مثلاً مي گويند حاج خانم يا منزل و غيره- در حالي كه پيامبر هم از زنان اش سخن مي گفت و هم از دوست داشتن شان و هم از زيبايي شان، تا به اعراب جاهليت بفهماند كه تعصبات و غيرت دوران جاهليت در 1400 سال پيش باطل است، چه رسد انسان قرن بيست و يك. اينك يك نگاهي به سر و وضع تان بياندازيد، در قرن بيست و يكم! شده ايد، بدتر از اعراب جاهلي 1400 سال پيش و همان حجاب افراطي را كه اسلام باطل كرده بود، اجباري كرده ايد و براي مردان هم شروط حجاب گذاشته ايد!؟ مسخره تر از آن، اصطلاح من درآوردي “بدحجابي” است كه اصلاً محلي از اعراب در دين ندارد. سر برآوردن ناگهاني اخبار درگيري فيزيكي به خاطر بدحجابي و حتي تجاوز – به خاطر حجاب تجاوز را سازماندهي مي كنند!؟ – كه پس از مدتي نيز مشخص شد، برخي از درگيري ها به خاطر حجاب نبوده، حكايت از كاري سازمان يافته از طرف متعصبان و جاهلاني است كه در رأس نهادهاي حكومتي و امنيتي قرار دارند و توطئه اي شيادانه براي ترساندن مردم كه آمران و عاملان شان نيز مشخص اند كه براي رعايت حجاب، فتواي خون صادر كردند و انسان ها را به شكل هيولا ديدند، كه احتمالاً چهره تعصب و جهل خودشان را در آينه ديده اند، اگر چشم بصيرت داشتند، مي فهميدند!؟ آنان به همراه كساني كه براي محدود كردن زنان به حجاب اجباري، تجاوز به ايشان را به سبب بي حجابي ذكر كردند، شريك جرم و ياور آن تجاوزكاران اند. فضاي مختلط نيز از احكام من درآوردي تعدادي روضه خوان است كه حرف هاي خوب اين و آن را بالاي منبر مي زنند، ولي چون كساني را كه بر مسند مي گذارند، از متعصب ترين انسان ها و بي سوادترين اند، پيداست كه آن حرف هاي خوب را نفهميده اند، و گرنه در عمل برخلاف گفتار، رفتار نمي كردند يا اين كه شياد اند و بنا به تعبير خداوند حتي پيامبران نيز نمي توانند شفاعت شيادان و فتنه گران كنند، چه رسد امامان و بيخود مظلوم نمايي هم نكنند كه عذري از ايشان پذيرفته نيست. مگر در خيابان، محل كار، مجلس و حتي منازل، فضاي زن و مردم تفكيك شده است؟ آنان مدام در اين فضاها همديگر را مي بينند و در دانشگاه نيز تفكيك جنسيتي خلاف اسلام است، چون سفارش اسلام نيست، بنابراين افراط است، ديني كه نيست هيچ، بلكه افراطي و به اين سبب، ضد دين است. مردم نيز نمي توانند چيزي را بخواهند كه به حقوق فردي ديگران مربوط است و افراطي را كه اسلام نكوهش كرده، تحت عنوان سفارش اسلامي، اجباري سازند!؟ اين كه هر كسي چه پوششي داشته باشد، در حوزه حقوق جمعي نيست، به همين سبب توسط اسلام حجاب واجب و الزامي شمرده نشده است. در اسلام، هر كس آزاد است كه چون كنيزكان صدر اسلام، يا اصلاً حجاب نداشته باشد، يا چون صدر اسلام، حجب و حيا، بدون پوشش سر و صورت داشته باشد و با وجود اين كه گذاشتن نقاب و افراط و تفريط در پوشش نكوهش شده، با وجود آن، باز اجباري نيستند و تنها توصيه اند و افراد آزاداند.

دكتر كاوه احمدي علي آبادي

دكتراي فلسفه و اديان از آمريكا

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

منبع:پژواک ایران

*راز پیروزی رعدآسای انقلابیون عراقی در استان های سنی نشین؛رهبری، فرماندهی و مدیریت میدانی [2014 Jul] *نقاب هاي دجال كبير انقلاب [2014 Jun] *وقتي مفسدان مبلغ دين خدا مي شوند!  [2014 Jun] *تحليلي بر رازهاي تداوم شكست اصلاح طلبان؛ ثمره والاس رقصيدن پنهاني با شيطان! [2014 May] *تحليلي بر انتخابات عراق؛ خوانش سناريوهاي پيش رو در عراق [2014 May] *مبارزات منفي و مثبت ايرانيان با رژيم كه تداوم دارد [2014 Apr] *تحليلي بر تحولات شتابان خاورميانه و شمال آفريقا؛در آستانه فوران توفاني ديگري در منطقه ايستاده ايم [2014 Apr] *همگام با سنفوني حقوق بشري بر ضد رژيم ايران؛ [2014 Apr] *حملات حقوق بشري به رژيم ايران بايد ادامه يابد؛ بي وقفه و پي در پي [2014 Apr] *در كوران بحران ها در اينجا و آنجا؛ [2014 Apr] *تحليلي بر انتخابات شهرداري هاي تركيه؛ پيروزي كه مي تواند فريبنده باشد! [2014 Apr] *سنفوني ايرانيان به هم مي پيوندد؟ [2014 Mar] *روسيه كريمه را تصاحب كرد، اما اوكراين را از دست داد! [2014 Mar] *چرا اسلامگرايان امروز بدتر از جاهلان صدر اسلام اند؟ [2014 Mar] *تحليلي بر شطرنج سناريوهاي پوتين-اوباما؛ از اوكراين تا سوريه [2014 Mar] *بحران كنوني اوكراين، نشان دهنده دورنماي ژئوپالتيك آينده؛ هنوز هيچ چيز از دست نرفته [2014 Mar] *تغيير و اصلاح در اينجا و آنجاي خاورميانه؛ [2014 Feb] *معاملات شيطاني؛ براي يك آرماگدون شيطاني  [2014 Feb] *خاورميانه به كدام سوي؟ مصالحه يا محاربه! [2014 Feb] *كردها به سوي كنفدراسيون به جاي تشكيل كشور يا تجزيه؛ [2014 Feb] *تحليلي بر انقلاب ها و جنبش هاي خاورميانه [2014 Jan] *ايران در سياست هايش در منطقه مي سوزد [2014 Jan] *شكست 9 دي پس از چهار سال [2014 Jan] *تحليلي بر چرخش پازل سوريه؛ با ريزش و تكميل توأمان [2013 Dec] *رنگين كمان جنبش هاي خاورميانه؛  [2013 Dec] *پرده اول: مرگ يك دستفروش [2013 Dec] *تحليلي از توافق ژنو تا مذاكرات ژنو 2 [2013 Dec] *ماندلا افسانه خود را گفت و زيست؛ [2013 Dec] *آن يك بمبي كه مي تواند تمام سيستم هاي دفاعي يك كشور را نابود كند، چيست؟ [2013 Dec] *سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است [2013 Nov] *سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است [2013 Nov] *تقويت زبان هاي مادري و گويش هاي محلي؛ [2013 Nov] *از شاه تا برژينسكي؛ شاه قرباني «فتنه بزرگ» [2013 Oct] *حركات صلح آميز در صفحه شطرنج خاورميانه [2013 Sep] *جنگ و صلح در اديان؛ چرا در سوريه مسئول ايم؟ [2013 Sep] *صلح طلبي به قيمت قتل عام همگان؟ يعني بگذاريم تا باز بكشند! [2013 Sep] *بخوان؛ تاريخ دروغ هاي شيرين يك ملت را! [2013 Aug] *در كوران قيام هاي خاورميانه؛ آيا صداي يكديگر را مي شنويد؟ [2013 Aug] *كودتا با تيمي امنيتي و نه نظامي [2013 Aug] *ديگر كافي است، اينك زمان اقداماتي عملي است [2013 Aug] *بهاييان و بابيان جزو اهل كتاب اند [2013 Aug] *ماندلا افسانه خود را گفت و زيست؛ و اين است ماندلا [2013 Aug] *تمام ابعاد شطرنج سوريه را دريابيم [2013 Jul] *چرخش بهار منطقه از ضد ديكتاتوري نظامي به ضد ديكتاتوري مذهبي [2013 Jul] *آن كسي كه بايد ثابت كند، اسلام و دموكراسي تضادي ندارند، اسلام گرايان اند؛ [2013 Jul] *جامعه مبتني بر “جنايات و مكافات” ايران؛ [2013 Jun] *جامعه مبتني بر “جنايات و مكافات” ايران؛ [2013 Jun] *دولت جديد پاكستان از تهديد تا فرصت؛ [2013 May] *چرا حق حاكميت از منظر ديني با انسان هاست [2013 Apr] *تكميل پازل پيروزي نهايي در سوريه [2013 Apr] *مسلمانان مسلماني ز سر گيريد؛ [2013 Apr] *قرن بيست و يكم عصر مرگ ايدئولوژي ها [2013 Apr] *در شبه جزيره كره چه مي گذرد؟ [2013 Apr] *اين يك رستاخيز است [2013 Mar] *اميدي براي كاتوليك ها [2013 Mar] *نماينده ايران بدون اين كه بداند، گزارش احمد شهيد را تأييد كرد [2013 Mar] *تحليلي بر بازي هاي شيطاني در خاورميانه!؟ [2013 Feb] *قواعد بازي در دنيا و منطقه اي را كه زندگي مي كنيم، بشناسيم [2013 Jan] *خاورميانه پيش از آرماگدون [2013 Jan] *آخرين تحولات در بهار عربي؛ عراق دوباره در بهار عربي برخاست [2012 Dec] *حقوق انساني و دموكراسي را در خاورميانه نمي شناسند! [2012 Dec] *افسانه ها را اين گونه واقعيت مي بخشند [2012 Nov] *چگونگي اقدامات رسمي و غيررسمي در خاورميانه؛ تداوم فرار شتابان از الگوي متحجر ايران [2012 Nov] *ستار بهشتي؛ از قهرمانان معنوي ما [2012 Nov] *خاورميانه پس از آخرين تحولات [2012 Nov] *چه موقع منجي ظهور مي كند؟! [2012 Oct] *نبرد با اشباح در جنگ جهاني دوم [2012 Oct] *به سوی ژئوپولتیکی چند قطبی در خاورمیانه [2012 Sep] *تحلیلی از کنفرانس غیرمتعهدها- مقامات ایران، منزوی حتی در پایتخت خود!  [2012 Sep] *چرا دموكراسي در جهان سوم تنها با نظام جمهوري شدني است [2012 Aug] *گرداب سوريه عميق تر مي شود [2012 Jul] *دانشگاه قرن هاست كه كابوس متعصبان و سطحي انديشان ديني بوده است [2012 Jul] *رژيم فاسد به مثابه “شخصيت حقوقي”  [2012 Jun] *قيامي جهاني كه از ايران آغاز شد [2012 Jun] *جاه طلبي معنوي خطرناك ترين فريب عالمان [2012 Jun] *امروز نياز به تفكري استراتژيك به جاي تفكر نظامي [2012 May] *جنايتكاران هم مي ميرند! [2012 May] *حكم قتل براي ارتداد در صدر اسلام نيست [2012 May] *كمپين هاي بين المللي جنبش ها گسترش يابد [2012 May] *از نفرين فرعون تا نفرين مادران عزادار [2012 May] *روضه خوان هاي ايران چه خوابي براي عراق ديده اند؟ [2012 Apr] *سخنان كسي كه مي پندارد، عيار عوام فريبي دست اش است! [2012 Apr] *شخصيت يك دين چيست؟ شخصيت ديني خود را بشناسيم [2012 Apr] *هر كشوري سود يا ضرر تفكرات حاكمان اش را مي برد [2012 Apr] *در صفحه شطرنج ايران چه مي گذرد [2012 Apr] *مديريت منطقه اي با مشاركت جهاني براي بحران سوريه [2012 Mar] *آئين‌هايي‌ نوروزي‌ [2012 Mar] *جنبش با اعتراضات نامتقارن و فرسايشي زنده است [2012 Mar] *بخوان؛ تاريخ مي تواند بسيار بي رحم باشد [2012 Mar] *قانون مجازات ضد اسلامي و جاهلي [2012 Mar] *به مبارزان راه آزادي در سوريه نفس متفاوت راه حق و باطل [2012 Mar] *در سوداي دوران جنگ سرد! [2012 Feb] *جهاني شدن با رسانه هاي ديجيتال و مجازي؛ اينجا و اكنون- دکتر کاوه احمدی علی آبادی  [2012 Feb] *بصيرت زير برف! [2012 Feb] *جنگ؛ از تور تا شبكه [2012 Jan] *فحواي كلام در كتب مقدّس كدام است؟ [2012 Jan] *او ما را از جنگ به دور داشت [2012 Jan] *قدرت سرد و قدرت نرم در جنگ  [2012 Jan] *فتنه گران در حال سقوط! فتنه در تاريخ اسلام چه بود؟ [2012 Jan] *«و من از شر این که سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم» [2011 Dec] *چراغ ها را ما به موقع خاموش كرديم [2011 Dec] *چرا فرهنگ و دين با زور نمي شود؟ [2011 Dec] *رازهايي از عيسي منجي [2011 Dec] *به پيشواز شب يلدا: طلیعه پیروزی نور بر ظلمت [2011 Dec] *چرا در ماجراي پهپاد كسي حرف تان را باور نمي كند؟ [2011 Dec] *به سوي دموكراسي انساني، نه درگيري هاي مذهبي و قومي [2011 Dec] *نقش هاي جديد قدرت هاي منطقه اي خاورميانه [2011 Dec] *آنچه ما نمي بينيم، اما نسل امروز مي بيند [2011 Nov] *خشت هاي طلا براي امامان مردم يا پادشاهان زراندوز!؟ [2011 Nov] *ايران از سردرگمي تا نقشي منفي در منطقه! [2011 Nov] *آقايان «X» در پرونده هاي واتر گيت، ويروس هاي امنيتي و انفجار ملارد!؟ [2011 Nov] *گذر و نظري بر هويت ايرانيان؛ آريايي، عيلامي يا ايراني؟! [2011 Nov] *امواج جنبش ديني چگونه متحول مي سازند [2011 Nov] *حكومت ايران، منفور ملل منطقه و الگو گيري براي ديكتاتوري هاي منطقه [2011 Nov] *پيروزي صلح آميز بر دشمني با بمب هاي هسته اي [2011 Nov] *نظام پارلماني با تغيير يك پست تحقق نمي يابد [2011 Oct] *چرا محمد را با چنگيزخان عوضي گرفتيد!؟ [2011 Oct] *حجاب در اسلام هرگز اجباري نبوده و نيست [2011 Oct] *پژوهشی درباره حد رجم (سنگسار) در اسلام  [2011 Oct] *حقايق پشت ترور سفير عربستان [2011 Oct] *نقابي براي يك انقلاب!؟ [2011 Oct] *چرا موساد اصرار به هدايت گروه هاي تندروي فلسطيني دارد؟ [2011 Oct] *كشور فلسطين از بحر الميت (جنازه) تا نهر خون!؟ [2011 Oct] *شطرنج در خاورميانه عالي پيش مي رود [2011 Oct] *فساد، دزدي و قاچاق در جوامع مختلف و جامعه ما [2011 Oct] *جنبش تغيير دين، جنبش خاموش جوانان شده است [2011 Sep] *دانشگاه را به كابوسي براي متحجران بدل خواهيم كرد [2011 Sep] *ياغيگري حكومتي [2011 Sep] *از گنگ خواب ديده تا وقيح سر گردنه! [2011 Sep] *خطر حمله به ايران با سه سناريو! [2011 Sep] *تاريخ سياسي ما در دوران پيش از ماكياولي ست [2011 Sep] *چرا و چه وقت دزدي هاي حكومتي در كشور لو مي رود؟ [2011 Sep] *مشكلاتمان از بابت دشمنان است، يا جهان بينی خودمان؟! [2011 Sep] *محكوم به شكست بودند، چون دين و عقيده را اجباري ساخته بودند [2011 Sep] *مانيفستي براي يك رستاخيز [2011 Sep] *هويت اعتراضات و انقلاب ها در دنياي امروز [2011 Aug] *وضعيت خاورميانه پس از آخرين تحولات [2011 Aug] *‌ونداليسم ‌”بين نسلی” و علل ‌آن‌ در ايران [2011 Aug] *نقش كنش هاى اجتماعى در توسعه [2011 Aug] *چرا محمد را با چنگيزخان عوضي گرفتيد!؟ [2011 Aug] *كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ مانع‌ توسعه‌ [2011 Aug] *فقاهت در اسلام نيست  [2011 Aug] *پژوهشی درباره حد رجم (سنگسار) در اسلام  [2011 Aug] *حكومت ظالم اسلامي نيست! [2011 Jul] *مشكلات حقيقي دستگاه قضايي و انتظامي كشور كجاست؟ [2011 Jul] *اين هم شواهدي بر ادعاي ما [2011 Jul] *فتنه بزرگ قرن؛ ساختاري امنيتي براي نقاب [2011 Jul] *قايل توجه نوكيشان [2011 Jul] *استقلال ملت هاي دربند پس از نيم قرن امروز سودان، فردا فلسطين [2011 Jul] *جنبش خاموش ما دموكراتيك پيش مي رود [2011 Jul] *جنبش تغيير كيش در راه است؟ [2011 Jul] *در آستانه رستاخيز [2011 Jul] *به پيشواز 18 تير [2011 Jul] *كشتن نوكيشان قتل عمد است، تغيير كيش هرگز تغيير دين نيست [2011 Jun] 

مطالب مرتبط

شادی صدر

تاریخ اولین انتشار: ۱۳۸۲

موضوع حجاب در فقه شیعه از جمله امور مهمی است که مورد توجه فقها بوده است. از نظر آنها، حجاب یکی از واجبات مهم شرعی به‌شمار می‌رود که زنان مسلمان مکلف به رعایت آن هستند.
اگرچه در مورد اصول حجاب تا اندازه‌ای میان فقها اتفاق نظر وجود دارد، پاره‌ای فروع آن در حوزه‌های فقهی و اجتماعی همچنان محل تأمل و گفت‌وگو باقی مانده است. مصداق حجاب در زمان‌ها و مکان‌های معین، و حدود و ثغور اختیارات و استلزامات دولت دینی در ترویج و تثبیت حجاب از این دست مباحث نظری است. شاید فقدان سابقة دیرپا و مستمر حکومت شیعه در تاریخ اسلام از جمله عوامل مهمی باشد که باعث کمبود ادبیات علمی و کارشناسی روزآمد در این زمینه شده است. بی‌تردید تحولات گستردة اجتماعی دهه‌های اخیر طرح مباحث کارشناسی را در چنین موضوعاتی ایجاب می‌کند و می‌تواند به غنای فرهنگی جامعه‌ای نظیر ایران، که مفاهیم دینی در بنیان‌های فرهنگی آن تنیده شده است، کمک شایسته‌ای کند.
این مقاله طرح یک دیدگاه در مورد موضوع فوق است و مجلة زنان از طرح سایر دیدگاه‌ها در این زمینه استقبال می‌کند.

در آخرین روزهای شهریور امسال، رضوان نیری، مشاور استاندار تهران در امور زنان، در مصاحبه با یک خبرگزاری دولتی گفت: «حجاب اجباری در اسلام وجود ندارد و اصل بر پوشیدگی زنان است که آن نیز اجباری نیست و نمی‌توانیم حجاب را به زنان تحمیل نییم.»۱مجازات بی حجابی در زمان پیامبر

در واقع، مدت‌ها بود که بحث الزام هرچه بیشتر زنان به رعایت حجاب کامل (از میان بردن بدحجابی) از آن سوی گود آغاز شده بود، و چنین سخنانی نه‌تنها واکنشی غیرمستقیم به فشارهایی بود که در چندماه گذشته از جانب اصول‌گرایان برای برخورد با بدحجابی به دولت و سایر نهادهای مسئول وارد آمده بود، بلکه احتمالاً نشان از طرح مسئلة درستی یا نادرستی سیاست‌های نظام دربارة حجاب در عالی‌ترین سطوح حکومتی  داشت.

نیروی انتظامی نخستین نهادی بود که به خواست اصول‌گرایان برای وضع و اعمال مقررات و سیاست‌های جدید در مورد پوشش زنان پاسخ داد. در آغاز تابستان، فرمانده این نیرو در تهران به تلویزیون آمد و، ضمن نشان دادن تصویرهایی از زنان با مانتوهای کوتاه و تنگ، اعلام کرد که تولید، فروش و استفاده از مانتوهای تنگ، کوتاه و چاکدار ممنوع است. بخشنامة ادارة اماکن در این مورد به تولیدکنندگان و فروشندگان مانتو باعث شد که فاطمه راکعی، نمایندة مجلس، بگوید: «شکل، نوع و رنگ حجاب چیزی نیست که در قانون مطرح شود بلکه باید زنان خود اختیار انتخاب آن را داشته باشند. عمومیت یافتن روسری و چادر مشکی ربطی به اسلام و حجاب ندارد.»۲

هرچند اعمال محدودیت‌های شدید در مورد نوع پوشش زنان از جانب نیروی انتظامی ادامه نیافت، فشارهای اصول‌گرایان همچنان تداوم داشت. نشریة یالثارات، ارگان تندروترین طیف اصول‌گرایان، چندین شمارة خود را به این مسئله اختصاص داد و در یکی از شماره‌های خود پیش‌بینی کرد که اگر بی‌توجهی به وضعیت لباس زنان ادامه پیدا کند، بعید نیست قتل‌های زنجیره‌ای زنان که در مشهد و کرمان اتفاق افتاد در تهران هم تکرار شود. این نشریه همچنین گزارش داد که زنان در جادة چالوس، بدون روسری در ماشین می‌نشینند.۳

درست در همان روزهایی که اولین فستیوال زنان، به دلیل چاپ اخبار و مقالاتی در روزنامه‌های تندرو در اعتراض به آنچه آنها بدحجابی زنانِ شرکت‌کننده در فستیوال می‌نامیدند، در آستانة تعطیلی قرار گرفت، آیت‌الله خزعلی در رشت بخش اعظم سخنرانی خود را به وضعیت اسفبار حجاب زنان اختصاص داد و گفت: «دریا، خانم‌های جوان، لباس‌های نازک، چادر سیاه که افتاد، پیراهن‌ها، دامن‌های نازک بدن‌نما… پلیس زن درست کنید مرد نرود پیش زن‌ها، پلیس زن جلوی زن‌ها را بگیرند. فقط‌ تا مچ‌ دست می‌شود نگاه کرد، بدون انگشتر، انگشتر داشته باشد نمی‌شود نگاه کرد. در چهره یک مو هم نباید بیرون باشد. چادر رفته تا وسط سر. یا مسلمانی‌ یا غیرمسلمان؛ اگر مسلمانی قانون این است، اگر غیرمسلمان در کشور مسلمان، نیروی مسلمان دارد تو را یاری می‌کند. حق نداری با حجاب بد بیرون بیایی، ولو ارمنی، ولو یهودی‌ باشی…»۴

در آخرین روزهای آخرین ماه تابستان، نیروی انتظامی مشهد، در اجرای طرح ضربتی عفاف، در طول سه روز ۵۰ زنِ بدحجاب را دستگیر کرد۵ و فرمانده نیروی انتظامی ارومیه اعلام کرد که نیروهای تحت امرش در طول ۴۰ روز به ۱۳ هزار دختر و پسر بدحجاب تذکر داده‌اند.۶

هرچند به عقیدة علی مطهری، فرزند آیت‌الله مطهری نویسندة کتاب مسئلة حجاب، سیاست‌های اصلاح‌طلبان باعث پیش آمدن این وضعیت شده است؛۷ اما، صرف‌نظر از نزاع‌های سیاسی، فراموش نمی‌کنیم تغییرات اجتماعی، که تغییرات تدریجی در نوع و شکل لباس پوشیدن زنان نیز بخشی از آن بود، درست در سال‌هایی آغاز شد که هاشمی‌رفسنجانی، که اکنون بر مسند ریاست یکی از اصول‌گراترین نهادهای حکومتی تکیه زده است، رئیس‌جمهور بود. در واقع مسئلة حجاب، بیش از آن‌که یک مسئلة سیاسی باشد،‌ ناشی از تحولات اجتماعی است. با این‌همه، این قضیه همواره یک جنبة سیاسی هم داشته است. جنبه‌ای که، با روی کار آمدن احتمالی محافظه‌کاران در انتخابات آیندة مجلس، احتمالاً پررنگ‌تر خواهد شد.

یک برش از تاریخ

شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد نظام جمهوری اسلامی همواره و در تمام طول این سال‌ها درگیر بحثی بوده که در سال ۵۸ به نظر می‌رسید به نتیجه رسیده است.
در ۱۷ آبان ۵۷، در نوفل لوشاتو، پاسخ آیت‌الله خمینی به این سؤال خبرنگار گاردین که: «آیا زن‌ها قادر خواهند بود آزادانه بین حجاب و لباس غربی حق انتخاب داشته باشند؟» چنین بود که: «زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند.»۸ و در توضیح این موازین، در ۱۱ صبح ۱۵ اسفند همان سال، امام خمینی در مدرسة فیضیة قم و در جمع علما و روحانیون حوزة علمیة قم گفتند: «الان وزارتخانه‌ها، این را می‌گویم که به دولت برسد، آن‌طوری که برای من نقل می‌کنند باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانة اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند، زن‌ها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند، اما کار بکنند. لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند…»۹

همچنین آیت‌الله طالقانی، در مصاحبة رادیو تلویزیونی که در پاسخ به اعتراض و تظاهرات چندروزة گروهی از زنان صورت گرفت، گفت: «اسلام، قرآن و دین می‌خواهند شخصیت زن حفظ شود، مسئله این است که هیچ اجباری در کار نیست… اجباری حتی برای زن‌های مسلمان هم نیست… چه برسد به اقلیت‌هایی مانند زردشتی‌ها، یهودی‌ها، مسیحی‌ها و دیگر اقلیت‌ها…»۱۰ و دادستان وقت تهران با صدور اعلامیه‌ای اعلام کرد که با هرگونه مزاحمتی برای بانوان، به دلیل نوع لباس پوشیدنشان، مقابله خواهد کرد.۱۱ در سال ۶۳، رعایت کامل حجاب اسلامی برای زنان الزامی و بی‌حجابی و بدحجابی جرم و مستوجب مجازات شلاق دانسته شد. در سال ۷۵، با تصویب قانون تعزیرات، این مجازات به حبس یا جزای نقدی تغییر پیدا کرد. بر اساس تبصرة مادة ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»

در تمام طول ربع قرنی که از الزامی شدن پوشش شرعی برای زنان می‌گذرد، بحث‌های نظری و حتی سیاسی، بیشتر از آن‌که متوجه تبیین ضرورت‌های این الزام بوده باشد، بر فلسفة حجاب و بیان دلایل و فواید آن متمرکز بوده است. در کنار این مباحث، همواره بحث‌های پراکندة دیگری نیز عمدتاً از درون حاکمیت مطرح شده که نشان از آن داشته که حکومتی کردن حجاب الزاماً باعث پذیرش همگانی آن نشده است.

محبوبه امی، در مقاله‌ای که در سال ۷۰ در نشریة حضور (از انتشارات مرکز حفظ آثار و اندیشه‌های امام خمینیره) به چاپ رسید، به خصیصة اعتراضی حرکت بخشی از زنان در زیر پا گذاشتن مقررات مربوط به حجاب توجه کرده است. وی با وارد کردن اصطلاح «بدحجابی سیاسی» در برابر «بدحجابی رایج» نشان می‌دهد که در آن سال هم بدحجابی رواج داشته است و گروهی از زنان برای نشان دادن اعتراض سیاسی خود از بدحجابی استفاده می‌کردند. وی همچنین از برخوردهای قهرآمیز با جوانان در مورد مسئلة حجاب انتقاد کرده و می‌نویسد:
«برخورد خصمانه و قهرآمیز با بدحجابی (ولو با بدحجابی فرهنگی) باعث گرایش آنان به سوی بدحجابی سیاسی است. بالاتر از آن، عدم اعتماد و حمایت مردم به برنامه‌ریزی‌های مسئولان که ناشی از عدم موضع مشخص آنان در قبال مبارزه با بدحجابی است، باعث گسترش هرچه بیشتر بدحجابی سیاسی است. اما در سطحی گسترده‏تر «بدحجابی سیاسی» پاسخی غیرمستقیم و معترضانه به نارضایی‌هاست که اگر درصد بالایی از آن ریشه در تهاجم فرهنگی غرب و ترفندهای پشت پرده داشته باشد، درصدی از آن نیز بی‌اعتنایی به مسئلة جوانان، در سطح جدی آن است.»۱۲

کندوکاوی در مبانی نظری و منابع فقهی

هرچند در بررسی منابع نظری مربوط به حکم حجاب به زبان فارسی، از نظر زمانی، دو دورة تاریخی متفاوت (قبل و بعد از استقرار حکومت اسلامی در ایران) قابل بازشناسی است، اما از نظر تحلیلی و محتوایی، تفاوت چندانی میان نوشته‌های مدافعان حجاب در این دو دوره به چشم نمی‌خورد. در دورة اول، که پیش از انقلاب مشروطیت و با نوشته شدن رسالة ناصریة حاج‌محمد کریم‌خان کرمانی در ۱۲۳۶ شمسی آغاز می‌شود، تمامی سعی مدافعانِ حجاب مصروف مبارزه با کسانی بوده که از لزوم کشف حجاب، که در آن دوره به صورت چادر و پیچه و نقاب بوده و تمامی بدن زن را می‌پوشانده، دفاع می‌کردند، با این استدلال که مانع آموزش و تحصیل زنان و دختران می‌شود.

کار نوشتن رساله و مقاله در دفاع از حجاب با دستور کشف حجاب رضاخانی و در فضای خفقان آن دوره متوقف می‌شود، اما با پایان دورة سلطنت او دوباره آغاز می‌شود. در این دوره، بیشتر بحث‌ها حول محور محاسن و فواید و فلسفة حجاب می‌گردد و کتاب مسئلة حجاب آیت‌الله مطهری آخرین اثر مؤثر این دوره است.

بعد از پیروزی انقلاب، چنان‌که پیش‌تر گفته شد، کوتاه‌زمانی پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی، رعایت حجاب برای زنان الزامی شد و انتظار می‌رفت که کتاب‌ها و مقالاتی در بیان علل لزوم رعایت حجاب و تبیین فلسفة اجتماعی آن و بخصوص دلایل فقهی و شرعی الزامی شدن حجاب نوشته و منتشر شود. اما مرور منابع منتشر شده در بعد از انقلاب نیز نشان می‌دهد که اکثریت قریب‌به‌اتفاق نویسندگان به بیان حدود و ثغور حجاب از یک طرف و فلسفه و اهداف و مزایای آن از طرف دیگر پرداخته‌اند. البته در بعضی از کتاب‌ها و مقالات، با بیانی غیرمستقیم، حجاب حکمی اجتماعی شناخته شده و از لزوم قانونی بودن آن به همین دلیل سخن رفته است:
«مسئلة حجاب زن اگر در ارتباط با خودش باشد (در منزل، با محارم، در تنهایی و…) دخالت در آن شرعاً بی‌وجه و عقلاً نامعقول است و ورود دولت در این حدود نیز به نظام توتالیتری منجر می‌شود. اما از آنجا که مسئلة حجاب در ارتباط با دیگران موضوعیت داشته و تأثیر و تأثر و تبعات جدی بر آن بار است، بی‌توجه بودن قانون‌مداران و جامعه نسبت به آن معقول نیست.»۱۳
اما همان‌طور که دیده می‌شود، استدلال نویسنده نه بر پایة نص یا منابع فقهی که بر پایة منطق شخصی است. علاوه بر این، دو مسئلة مهم در منابع دینیِ مربوط به حجاب به چشم می‌خورد که باعث می‌شود نتوان استدلال‌هایی از این دست را برای داشتن پایه‌ای شرعی، به منظور اثبات اجتماعی بودنِ حکم حجاب، کافی دانست.

۱٫ استثنائات بر همگانی (فراگیر) بودن
تقریباً در همة کتاب‌های تفسیر قرآن آمده که دلیل نزول آیات حجاب، بخصوص آیة مربوط به الزام زنان به پوشاندن سر و گردن خود با پوششی به نام جِلباب (پوششی بلندتر از مقنعه و کوتاه‌تر از چادر که سر و گردن و بدن را تا موازات مچ دست می‌پوشانده)،۱۴ متمایز ساختن زنان آزاد از کنیزان برای جلوگیری از تعرض مردان مدینه به آنان بوده است.۱۵ بلاغی می‌گوید: «دستورِ گرفتن جلباب برای امتیاز بین زنان آزاد مسلمان با کافران و کنیزان بوده است که کافران و کنیزان سرهاشان باز بوده و پوشیده نبوده است و حجاب بر کنیزان نیست.»۱۶ همین مفسر شیعه سپس حدیثی از امام باقرع نقل می‌کند که بر کنیز واجب نیست حتی موی خود را در هنگام نماز خواندن بپوشاند.۱۷

صرف‌نظر از عقیدة برخی که به همین دلیل فلسفة حجاب را متمایز کردن زنان آزاد از زنان برده می‌دانند، تعداد زیادی از آیات و روایات حکایت از استثنائات فراوان بر این دستور دارد. رعایت حجاب برای زنان برده (کنیزان) و زنان پیر (که امیدی به ازدواج ندارند)۱۸ لازم نیست. «بر کنیزان واجب نیست که سرهای خود را بپوشانند و حال آن‌که بر زنان آزاد لازم است.»۱۹ «بسیاری از فقها پوشش را برای کنیز حتی نسبت به مردان بیگانه واجب ندانسته‌اند.»۲۰ نظر آیت‌الله مطهری این است که دلیل واجب نبودن حجاب برای کنیزان این بوده که «وضع کنیز معمولاً جالب و تحریک‌آمیز نیست و مورد رغبت کسی واقع نمی‌شود و به‌علاوه، کارشان خدمت بوده.»۲۱ انس بن مالک روایت می‌کند که روزی کنیزی سر و صورت خود را پوشانده بود، عمر او را تازیانه‌ای زد و گفت: وای بر تو! چرا به روش زنان آزاد درآمده‌ای؟۲۲ حماد لحام از امام صادق ع می‌پرسد: آیا کنیز می‌باید در نماز سرش را بپوشاند؟ می‌فرماید: نه، پدرم (امام باقرع) زمانی که می‌دید کنیزان در نماز مقنعه پوشیده‌اند، آنها را می‌زد تا زنِ آزاد از کنیز تمایز داده شود.۲۳

با توجه به منابع تاریخی باقی‌مانده از زمان پیامبر، نمی‌توانیم بگوییم همة این کنیزان وضعیت «جالب و تحریک‌آمیزی» نداشته‌اند و چون خدمتکار بوده‌اند، نمی‌توانستند شهوت مردان را تحریک کنند. زیرا شأن نزول آیة ۳۳ سورة نور حاکی از آن است که خداوند مردان مسلمان را نهی می‌کند که از راه وادار کردن کنیزان خود به فحشا کسب درآمد کنند، و از تفاسیر این آیه معلوم می‌شود که فحشا و تن‌فروشی در بین کنیزان رایج بوده است.۲۴
علاوه بر استثنای مطلق کنیزان از حکم حجاب، نگاه کردن به سر بدون موی بعضی از زنان هم برای مردان مجاز شمرده شده است.
ابوالبختری از امام علی ع نقل کرده که: «نگاه به سر زنان اهل ذمه جایز است.»۲۵ همچنین حدیثی از پیامبر وجود دارد که: «به مو و دست‌های اهل ذمه نگاه کردن حرام نیست.»۲۶
این حدیث از امام جعفر صادق ع نیز استثنائات فراوانی بر همگانی بودن وجوب حجاب وارد می‌کند: «نگاه کردن به سر زنان تهامه، بادیه‌نشینان، دهاتی‌های حومه و علج‌ها (غیرعرب‌های بی‌سواد که در حکم همان بادیه‌نشین‌های عرب هستند) مانعی ندارد زیرا ایشان را هرگاه نهی کنند فایده ندارد.»۲۷

آیت‌الله مطهری در کتاب مسئلة حجاب خود آورده است: «جمعی از فقها به مضمون این روایت فتوا داده‌اند. از مرحوم آیت‌الله آقا سید عبدالهادی شیرازی نقل شده است که ایشان این حکم را در مورد آن عده از زنان شهری که همچون زنان دهاتی نهی کردن ایشان مفید واقع نمی‌شود تعمیم می‌دادند و به همین علتی هم که در حدیث ذکر شده است (که نهی کردن ایشان اثر ندارد) استناد می‌جستند. بعضی از فقها و مراجع تقلید بزرگ معاصر نیز عیناً همین‌طور فتوا می‌دهند، و به همین علت که در حدیث ذکر شده استناد می‌کنند. ولی اکثر فقها چنین فتوا نمی‌دهند، حتی در مورد زنان بادیه‌نشین و دهاتی هم فقط به همین اندازه اکتفا می‌کنند که بر مردان واجب نیست رفت‌وآمد خود را از مکان‌هایی که این زنان وجود دارند قطع کنند. اگر گذر کردند و نظرشان افتاد مانعی ندارد، اما این‌که به صورت یک استثنای دائمی باشد، نه.»۲۸

همچنین آیت‌الله خویی در این‌باره فتوا داده است: «مرد می‌تواند به زنی که می‌خواهد با آن ازدواج کند نگاه کند و چنین است حکم نگاه به زنان اهل ذمه و زن‌های بی‌پوششی که با نهی متنبه نشده و از برهنگی دست برنمی‌دارند.»۲۹
سؤال این است که: آیا می‌توان با وجود این‌همه استثنا در مورد همگانی بودن حجاب، آن را یک امر اجتماعی به شمار آورد؟

۲٫ شواهدی بر حکومتی نبودن
آنچه حقوق را از اخلاق و حکم حقوقی را از حکم اخلاقی مجزا می‌کند، ضمانت اجرای دنیوی است. «قاعدة حقوقی از طرف دولت تضمین شده و همراه با اجبار خارجی است ولی اخلاق ضمانت اجرای مادی ندارد.»۳۰
در مورد احکامی که جنبة اجتماعی و حکومتی دارند، آیات و روایات و رویه‌های فراوانی وجود دارد که تأیید می‌کند این‌گونه احکام ضمانت اجراهای حقوقی داشته‌اند. برای مثال، ما می‌دانیم که احکامی مثل قصاص به‌عنوان ضمانت اجرای قتل نفس یا ضرب و جرح بدنی در زمان حکومت پیامبرص با دقت و جدیت اجرا می‌شدند. اما در مورد احکام مربوط به حجاب، نه‌تنها شواهدی مبنی بر حکومتی بودن این «واجب» وجود ندارد، بلکه نگارنده در جریان تحقیقات خود به هیچ موردی در تاریخ شیعه برنخورد که زنی به دلیل رعایت نکردن حجاب مجازات شده باشد (اگر چنین شواهدی وجود داشته باشد، از اطلاع یافتن از آن با کمال میل استقبال می‌شود).

همچنین دربارة جرایمی که در متون اسلامی (قرآن و سایر منابع) پیش‌بینی شده، آیین دادرسی بسیار مفصلی نیز آمده که از نحوة اثبات جرم تا شکل اجرای مجازات را دربرمی‌گیرد. کافی است به آیات و روایاتی توجه کنیم که جرم زنا را تعریف و حدود آن را روشن می‌کنند و نحوة رسیدگی به آن را، از تعداد شهود گرفته تا کمیت و کیفیت اقرار، و نحوة اجرای مجازات را، حتی این‌که مثلاً در سنگسار سنگ‌ها باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند، به‌طور واضح شرح می‌دهند، و آنها را با آیات و روایات مربوط به احکام و واجباتی مثل نماز، روزه و حجاب مقایسه کنیم. نتیجه این خواهد بود که نه‌تنها حکمی صریح در فقه برای مجازات زن بی‌حجاب وجود ندارد، بلکه احادیث زیادی وجود دارد که الزام زنان به رعایت حجاب و تقصیر آنها را در رعایت نکردن حجاب به گردن مردانشان می‌اندازد، نه حکومت.

حدیثی از امام علی ع ـ که می‌توانسته در دوران حکومت خود ضمانت اجراهایی برای حجاب پیش‌بینی کند ـ نقل شده که: «ای گروه مردان، زنان خود را ضبط نمایید.»۳۱ و این‌که: «حیا نمی‌کنید که زن‌هاتان به بازارها می‌روند؟!»۳۲
با وجود این‌که رعایت حجاب، به‌عنوان یک واجب، الزام‌آور است و از این حیث یکی از خصوصیات قواعد حقوقی را دارد، به نظر می‌رسد هرجا که در طول تاریخ اسلام، حکومت شیعی تشکیل شده، هیچ‌گاه رعایت حجاب از سوی دولت تضمین نشده و دارای ضمانت اجرا نبوده است. در حالی‌که، برای مثال، احکام مربوط به حدود و قصاص در مورد سارقان یا قاتلان یا سایر مجرمان اجرا می‌شده است.

هرچند بر اساس این قاعده که هر فعل حرامی قابل تعزیر است و تعزیر نیز با نظرِ حاکم است، برقراری مجازات برای بی‌حجابی قابل توجیه است؛ اما در هر صورت، چنین مجازاتی فاقد سابقه و پیشینة فقهی و تاریخی شیعی است. بنابراین هرچند حاکم اسلامی می‌تواند برای هر معصیتی که صلاح بداند تعزیری برقرار سازد اما چون مبنای این تعزیر تشخیص حاکم است و نه نص، این تشخیص می‌تواند به‌سادگی بنا به مصلحت تغییر کند. همچنان که حکومت جمهوری اسلامی هیچ‌گاه برای تراشیدن ریش مردان که مشهور فقها آن را معصیت و حرام می‌دانند تعزیری تعیین نکرده است.

همان‌طور که گفته شد، بر اساس قانون مجازات اسلامی، ظاهر شدن زنان بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی جرم است و حبس و جزای نقدی دارد. اما بنابر آنچه آمد، این مجازات، برخلاف مجازات‌ها و ضمانت اجراهایی که در بخش حدود و قصاص قانون مجازات اسلامی آمده است، هیچ پیشینه‌ای در متون فقهی و تاریخی اسلامی ندارد. همین که جرم «بی‌حجابی» در فصل مربوط به تعزیرات قانون مجازات اسلامی آمده نشان می‌دهد که این جرم جزء مباحث مربوط به حدود و قصاص، که جرایم و مجازات‌های آنها را از دید شارع نشان می‌دهند، نیست.۳۳

حتی در کتاب حکومت اسلامی و ولایت فقیه آیت‌الله خمینی، در چندین‌باری که بر اجرای حدود و قوانین اسلامی در زمان استقرار حکومت اسلامی تأکید شده، و همچنین در مثال‌های آن در مورد اجرای حدود، قصاص و حتی مقرراتی مثل خمس و ذکات، از حکومتی شدن حکم حجاب اصلاً سخنی به میان نیامده است. هرچند در بیشتر رساله‌های عملیه و حتی کتاب‌های تحلیلی فقهی، احکام مربوط به حجاب به‌عنوان یکی از واجبات دین ذکر شده است، اما درست مثل احکام مربوط به واجباتی چون نماز، روزه و حج، هیچ‌گونه ضمانت اجرای دنیوی برای انجام ندادن آن ذکر نشده است رعایت نکردن آن «گناه» خوانده شده است. «بی‌اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است.»۳۴

همچنین در کتاب‌های دینی آمده که بی‌حجابی زن از جملة گناهان کبیره نیست؛ در حالی‌که، برای مثال، دروغ گفتن یا بدگویی پشت سر دیگران از گناهان کبیره محسوب می‌شود.۳۵ در واقع، احکام مربوط به حجاب، همچون احکام مربوط به نماز و روزه، فاقد مهم‌ترین وجه تمایز دستورات اخلاقی از دستورات حقوقی، یعنی ضمانت اجرای اجتماعی است. در رساله‌های عملیه و کتاب‌های فقهی پیش و پس از استقرار حکومت اسلامی در ایران، ذکری از مجازات برای بی‌حجابی یا بدحجابی و، در نتیجه، الزامی و حکومتی بودن حجاب به میان نیامده است. در یک مورد آیت‌الله سیستانی در پاسخ به این سؤال که: «چرا حجاب زنِ غیرمسلمان در یک کشور اسلامی واجب است ولی کشف حجاب زنِ مسلمان در یک کشور غیراسلامی ممنوع؟» نوشته است: «بر زن حجاب واجب است. مسلمان باشد یا غیرمسلمان، در کشور اسلامی باشد یا غیراسلامی.»۳۶

هرچند در این پاسخ مسئلة حکومت اسلامی و حجاب الزامی بی‌پاسخ مانده است، اما از پاسخ ایشان به این سؤال که: «آیا مرد اجازه دارد که حجاب را به همسر خود تحمیل کند؟» کاملاً معلوم است که از نظر این مجتهد، حجاب امری است مربوط به خودِ زن که حتی شوهرش، که زن وظیفة شرعی تمکین از او را دارد، نمی‌تواند آن را به او اجبار کند: «مرد نمی‌تواند همسر خود را مجبور کند به رعایت کردن حجاب، ولی می‌تواند او را از بیرون رفتن منع کند حتی با حجاب. پس می‌تواند شرط کند که اگر حجاب کامل پوشید حق دارد خارج شود.»۳۷

پاسخی به یک سؤال

شادی صدر

این مقاله پیشتر در ادرس زیر در مجله زنان به چاپ رسیده بود که متاسفانه اکنون در دسترس نیست.

www.zanan.co.ir/social/000159.html

Tags: بی حجابی, حجاب, حجاب اجباری, حکومت, فقه اسلامی


نام (لازم)

مجازات بی حجابی در زمان پیامبر


ایمیل (پنهان می‌شود) (لازم)


وبلاگ

حق کپی © 2010 تمام حقوق متعلق به سایت “زنان و قوانین در جوامع مسلمان” میباشد

مجازات بی حجابی در زمان پیامبر
مجازات بی حجابی در زمان پیامبر
9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *