عوامل ابتلا به لقمه حرام

عوامل ابتلا به لقمه حرام
عوامل ابتلا به لقمه حرام

مقدمهیكی از سوگندهای موجود در قرآن كریم، سوگندی است كه شیطان برای گمراهی انسانها خورده است. قرآن كریم، سوگند شیطان را این گونه بیان می كند: «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعینَ»؛ (1) «گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد.» تأكیدهای پی در پی در این آیه (قسم از یك سو، لام و نون تأكید ثقیله از سوی دیگر و كلمه اجمعین از سوی سوم) نشان می دهد كه او نهایت پافشاری را در تصمیم خویش داشته و دارد و تا آخرین نفس بر سر گفتار خود ایستاده است. البته این سوگند در یك گروه كارساز نیست. كه قرآن كریم با جمله «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ»؛ (2) «مگر بندگان خالص تو، از میان آنها!» از آنها یاد می كند آنان تمام تلاش خود را برای دوری از دام شیطان به كار می گیرند و از خداوند در این راه استمداد می جویند. یكی از این راههای نفوذ شیطان، تلاش برای وارد كردن مال حرام در زندگی انسانها است.درآمد حرام در هر شغلی امكان پذیر است و هر كسی امكان غوطه ور شدن در این گرداب را دارد. در مقاله گذشته (3) به بررسی برخی از راههای ابتلای انسان به لقمه حرام در معاملات پرداختیم. در این نوشتار نیز به مواردی از راههای ابتلا به لقمه حرام در غیر معاملات اشاره می كنیم:1. كم كاریكم كاری و اتلاف وقت و فرصت سوزی، یكی از آفات مشاغل در كشورمان است. این آفت علاوه بر زیانی كه متوجه اقتصاد كشور و افراد ذی نفع می كند، فرصتهای بسیاری را هدر می دهد و گاه درآمد حاصل از كار را نیز با مشكل مواجه می سازد؛ چرا كه در برخی كارها، فرد یا افراد خاص و یا بیت المال مسلمانان صاحب نفع است و هر نوع كم كاری به ضرر آنان منتهی می شود.نمونه ای از كم كاری در كارهای مختلف عبارت است از:كارمند یك اداره كه كارهای روزانه را با آرامی انجام دهد تا برخی از كارها در ساعت اضافه كار انجام پذیرد.كارمند یك شركت یا اداره كه حقوق می گیرد تا كار ارباب رجوع را انجام دهد؛ اما به هر دلیلی كه از دید مسئولان آن اداره غیرموجه است كار مراجعان را به روزی دیگر می اندازد.بنّا یا كارگری كه كار یك روزه خود را چند روزه انجام می دهد تا درآمد بیش‏تری كسب كند. این مثال در همه كارهای ساعتی یا روزانه صدق می كند.كم كاری یا كم دقتی برخی كارگران كارخانه ها كه عاملی برای متضرر شدن دولت یا صاحب كارخانه شود.طلبه یا روحانی كه در قبال گرفتن شهریه موظف است به تحصیل یا تدریس و تبلیغ بپردازد؛ اما از وقت خویش در راه انجام این وظیفه استفاده نمی كند.معلمی كه به خاطر كارهای دیگر با كسالت و خستگی بر سر كلاس درس حاضر می شود و از بازگو كردن بسیاری از نكته های درس باز می ماند؛ به تعبیر دیگر برخی فرهنگیان بهترین وقتشان را در جاهایی همچون تدریس خصوصی یا مدارس غیرانتفاعی و… صرف می كنند؛ در حالی كه وظیفه اصلی آنها تدریس در مدارس دولتی است.البته برخی از كم كاریها، با بهانه هایی توجیه می شود كه قابل پذیرش نیست؛ مثلا برخی می گویند این شركت یا اداره و… حقوق را به اندازه نمی دهند یا به موقع نمی پردازند؛ در حالی كه باید به این نكته توجه داشت كه هر كس با اراده و اختیار و با علم به میزان درآمد، وارد آن كار می شود و تأخیر در پرداخت حقوق نمی تواند دلیل موجهی برای كم كاری باشد.2. كم فروشییكی از گروههایی كه مورد تهدید خداوند متعال قرار گرفته اند، كم فروشان می باشند. قرآن مجید در سوره مطففین به كم فروشان می فرماید: «وَیلٌ لِلْمُطَفِّفینَ»؛ (4) «وای بر كم فروشان!»این آیه توبیخی است از ناحیه خداوند نسبت به كم فروشان كه حق مردم را به طرز ناجوانمردانه ای پایمال می كنند. «ویل» در اینجا به معنای شر یا غم و اندوه یا هلاكت یا عذاب دردناك و یا وادی سخت و سوزانی در دوزخ است، و معمولا این واژه، هنگام نفرین و بیان زشتی چیزی به كار می رود. (5)نكته قابل توجه آنكه گرچه آیه فوق تنها از كم فروشی درباره كیل و وزن سخن می گوید؛ بدون شك،  مفهوم آیه وسیع است و هر گونه كم فروشی را شامل می شود؛ چنان كه می تواند با استفاده از الغای خصوصیت، كم گذاردن در خدمات را نیز فرا گیرد؛ حتی بعضی برای آیه، توسعه بیش‏تری قائل شده و هر گونه تجاوز از حدود الهی و كم گذاشتن در روابط اجتماعی و اخلاقی را مشمول آن دانسته اند؛ (6) از اینرو از عبد الله بن مسعود، صحابی معروف نقل شده است كه گفت: «نماز نیز قابل پیمانه است! كسی كه كیل آن را به طور كامل ادا كند خداوند پاداش او را كامل می دهد، و هر كس از آن كم بگذارد درباره او همان جاری می شود كه خداوند درباره مطففین (كم فروشان) فرموده است.» (7)بنابراین كم فروشی در همه مشاغل قابل بررسی است.3. رشوهیكی از بارزترین مصادیق مال حرام، رشوه است. رشوه معمولا شامل هر چیزی است كه برای باطل كردن حق دیگران داده می شود. جایگاه رشوه در اسلام به حدی است كه رسول خدا صلی الله علیه وآله رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین دهنده و گیرنده را لعن و نفرین می كند: «لَعَنَ اللَّهُ الرَّاشِی وَ الْمُرْتَشِی وَ الْمَاشِی بَینَهُمَا؛ (8) خدا لعنت كند رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آنها را.»گرچه از بارزترین مصادیق رشوه، دادن پول یا چیز دیگر به قاضی است؛ اما منحصر به آن نمی شود. به طور كلی هر چیز و با هر نامی كه باعث جلب اعتماد دیگران شود و به واسطه آن، حق و حقوق دیگران پایمال شود رشوه به حساب می آید؛ برای نمونه:هدیه ای كه به كارمند اداره داده می شود تا بررسی پرونده را بر پرونده های دیگر كه در نوبت هستند مقدم كند.هدیه ای كه به بازرس شهرداری برای تأیید پایان كار و… داده می شود.هدیه ای كه به كارمند بانك داده می شود تا احداث خانه و… را در ازای وام بانكی تأیید كند.هدیه ای كه به افسر پلیس و كارمند بیمه داده می شود تا طرف مقابل را به عنوان مقصر معرفی كند.هدیه به پلیس برای عدم جریمه یا تخفیف در آن.هدیه ای كه به قاضی داده می شود تا زمان دادگاه به تعویق افتد.هدیه ای برای استخدام خارج از ضوابط اداری یا طراحی برای برنده شدن در مناقصه و… .در نهج البلاغه در داستان هدیه آوردن «اشعث بن قیس» می خوانیم: اشعث برای پیروزی بر طرف دعوای خود در محكمه عدل علی علیه السلام به رشوه متوسل شد و شبانه،  ظرفی پر از حلوای لذیذ به در خانه علی علیه السلام آورد و نام آن را هدیه گذاشت. امیر مؤمنان علیه السلام برآشفت و فرمود: «هَبِلَتْكَ الْهَبُولُ أَ عَنْ دِینِ اللَّهِ أَتَیتَنِی لِتَخْدَعَنِی أَمُخْتَبِطٌ ام ذُو جِنَّةٍ ام تَهْجُرُ وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِی اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ وَ إِنَّ دُنْیاكُمْ عِنْدِی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِی فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا مَا لِعَلِی وَ نَعِیمٍ یفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى‏؛ (9) زنان بچه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده یا جن‏زده شدی؟ یا هذیان می‏گویی؟ به خدا سوگند!  اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهای آنهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم كه پوست جوی را از مورچه ای [به ظلم] بگیرم، چنین نخواهم كرد. همانا دنیای شما از برگ جویده ای در دهان ملخ برای من پست تر است. علی را با نعمتهای فانی و لذتهای ناپایدار چه كار؟»بنابراین اسلام، رشوه را در هر شكل و قیافه ای محكوم كرده است. اسلام حتی برای اینكه قاضی، گرفتار رشوه‏های مخفی و ناپیدا نشود، دستور می دهد قاضی نباید شخصا به بازار برود مبادا تخفیف قیمتها به طور ناخودآگاه روی قاضی اثر بگذارد و در قضاوت، از تخفیف دهنده جانبداری كند. چه خوب است مسلمانان از كتاب آسمانی خود الهام بگیرند و همه چیز خود را در پای بت رشوه خواری قربانی نكنند. (10)4. توجه نكردن به بیت المالزندگی در اجتماع و داد و ستد با مردم، انسان را ناگزیر از تصرف در بیت المال می كند. مكانهای عمومی، پاركها، وسایل نقلیه عمومی، مساجد، مدارس و… همه با بیت المال ساخته شده اند و انسان در زندگی روزمره خویش از آنها استفاده می كند؛ اما هر گونه استفاده غیر‏مجاز از بیت المال سبب داخل شدن مال حرام در زندگی انسان می شود؛ چرا كه هر گونه ضرر و زیان به بیت المال سبب می شود ارزش آن شیء كم شود و انسان در قبال آن ضرر و زیان، بدهكار شود و نپرداختن آن بدهی باقی ماندن مال بیت المال در اموال محسوب می شود و حرام است.چند نمونهصحنه سازی برای دریافت حق بیمه، دستكاری كنتور برای كم نشان دادن مصرف واقعی و صدها مورد مشابه، از مصادیق اضرار به بیت المال و جذب مال حرام است؛ چرا كه در این موارد به میزان مصرف از بیت المال،  استفاده كننده، مدیون بیت المال است و عدم واریز این وجوه به حساب بیت المال به معنای مخلوط شدن این پول كه مربوط به همه ملت است با در آمد اوست و در این صورت، حق تصرف در اصل پولش را نخواهد داشت. (11)همچنین استفاده از دفترچه بیمه دیگران، استفاده شخصی از وسایل نقلیه دولتی و عمومی، استفاده شخصی از وسایل اداری مثل تلفن، فتوكپی و… بدون اجازه مسئولان (12) نمونه های دیگری از استفاده از بیت المال است كه در قبال آن وجهی به حساب بیت المال واریز نمی شود.نامه امیرمؤمنان علیه السلام به كارگزاران خویش، تابلویی ماندگار برای همه مسلمانان است كه در استفاده از بیت المال دقت لازم را به خرج دهند: «أَدِقُّوا أَقْلَامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَینَ سُطُورِكُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّی فُضُولَكُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِی وَ إِیاكُمْ وَ الْإِكْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ؛ (13) نوك قلمهای خویش را تیز كنید، میان سطرهای نوشته زیاد فاصله نیندازید، حرفهای زیادی را حذف كنید [و روی كاغذ نیاورید]، به بیان اصل معنا بپردازید، از زیاده روی در مصرف پرهیز كنید؛ زیرا بیت المال تحمل این گونه ضررها را ندارد.»آنچه قابل ملاحظه است آنكه این اخطار امام علیه السلام درباره استفاده از بیت المال،  در راستای اجرای برنامه‏های حكومت و دولت است و به یقین،  استفاده‏های دیگر از بیت المال – كه در بالا به آن اشاره شد – دقتی دیگر می طلبد.5. بی توجهی به مال یتیمیكی از راههای مبتلا شدن به مال حرام، استفاده از مال یتیم است. اهمیت این موضوع تا بدانجاست كه اسلام تأكید می نماید كه نباید اموال آنها را با اموال خویش مخلوط ساخت؛ به  گونه ای كه نتیجه آن، تملك همه آنها باشد و نیز نباید اموال خوب آنان را با اموال بد خود مخلوط كرد؛ زیرا نتیجه اش پایمال شدن حق یتیمان است. قرآن كریم می فرماید: «وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبیثَ بِالطَّیبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى‏ أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبیراً»؛ (14) «و اموال بد [خود] را،  با اموال خود [آنها] عوض نكنید و اموال آنان را همراه اموال خودتان [با مخلوط كردن یا تبدیل كردن] نخورید؛ زیرا این گناه بزرگی است.» و نیز در جای دیگر می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یأْكُلُونَ فی‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعیراً»؛ (15) «كسانی كه اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند،  [در حقیقت] تنها آتش می خورند و به زودی در شعله های آتش [دوزخ] می سوزند.»متأسفانه در بعضی خانواده ها پس از فوت پدر، خواهران و برادران بزرگ تر بدون توجه به برادر و خواهر نابالغ خود، ارث را بین خود تقسیم می كنند و ارثی برای آنان باقی نمی گذارند و یا بدون در نظر گرفتن حكم اسلام،  مبلغ ناچیزی را برای آنها كنار می گذارند؛ در حالی كه اسلام برای جنین در رحم مادر كه پدرش فوت شده نیز همانند دیگران ارث مقرر فرموده است. (16)اینجاست كه رسول خدا صلی الله علیه وآله  می فرماید: «یبْعَثُ نَاسٌ عَنْ قُبُورِهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ تَأَجَّجُ أَفْوَاهُهُمْ نَاراً فَقِیلَ لَهُ یا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ الَّذِینَ یأْكُلُونَ أَمْوالَ الْیتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیصْلَوْنَ سَعِیراً؛ (17) در قیامت، عده ای از گورهایشان بیرون می آیند؛ در حالی كه از دهان آنها آتش زبانه می كشد. عرض شد یا رسول الله صلی الله علیه وآله! آنها چه كسانی هستند؟ فرمود: كسانی كه اموال یتیمان را به ناحق می خورند،  آنان در شكمهایشان آتش می ریزند و به زودی در جهنم افكنده می شوند.»و نیز فرمود: «شَرُّ الْمَأْكَلِ أَكْلُ مَالِ الْیتِیم‏؛ (18) بدترین خوردنیها، خوردن [ظالمانه] مال یتیم است.» (19)6. خمس و زكاتخمس و زكات نیز از جمله واجبات و ترك آن باعث حرمت تصرف در اموال است. (20) بنابر صریح آیات و روایات،  فقیران در اموال ثروتمندان شریك اند (21) و نپرداختن زكات [برای كسانی كه زكات بر آنان واجب است] به معنای تصرف در حق فقیران است. به همین سبب امام صادق علیه السلام  تصریح می فرماید: «كسی كه در پرداخت زكات كوتاهی می كند، هنگام مرگ، مسلمان از دنیا نمی رود.» (22)ثروتی كه زكات،  خمس، حق سائل، حق محروم و دیگر حقوق شرعی آن پرداخت نشده،  حلال مخلوط به حرام است و تصرف در آن جایز نیست،  و خوراندن حرام یا حلال مخلوط به حرام به زن و بچه و دیگران،  خود معصیتی غیر از معصیت به دست آوردن حرام است.امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «شَرُّ الْأمْوَالِ مَا لَمْ یخْرَجْ مِنْهُ حَقُّ اللهِ سُبْحَانَهُ؛ (23) بدترین اموال، آن مالی است كه حق خدا (خمس ـ  زكات) از آن خارج نشده است.»7. عدم تخصصهمان‏طور که در نوشتار عوامل ابتلا به مال حرام در معاملات گفته شد، نداشتن تخصص، یکی از بارزترین عوامل کسب مال حرام است. متأسفانه این مسئله که ناشی از نداشتن توانایی بر ابراز ناآگاهی است، باعث مخلوط کردن مال حلال و حرام می شود؛ برای نمونه بسیار اتفاق افتاده است كه دكتری علت یك بیماری را متوجه نشده است؛ اما به علت اینكه حق ویزیت را به بیمار بر نگرداند یا بیمار را به متخصص دیگری ارجاع ندهد و یا به سبب ابراز ناآگاهی از این بیماری، برای اینكه بیماران دیگر خود را از دست ندهد، نسخه ای می نویسد و علاوه بر حق ویزیت،  هزینه خرید دارو را نیز بر دوش بیمار می گذارد. یا نویسنده ای كه درآمد خود را در نوشتن موضوعی می بیند كه تخصصی در آن ندارد و عده ای با خواندن این نوشته در انتخاب راه درست به تردید می افتند و یا منحرف می شوند. (24) و بسیاری دیگر از درآمدهایی كه از راه عدم تخصص به دست می آید از عوامل درآمد حرام است.خلاصه آنكه لازم است همه مؤمنان در درآمدهای خود علاوه بر آگاهی، دقت بیش‏تری داشته باشند و از هر كار مشكوكی كه انسان را در این ورطه قرار دهد بپرهیزند و روحانیان و مبلغان نیز عوامل ابتلا به مال حرام را كه در این نوشتار به چند نمونه آن اشاره شده شناسایی و به مؤمنان معرفی كنند.این سخن را با شعری از مرحوم الهی قمشه ای به پایان می‏بریم كه:به روزی در پی كسب حلال اند                  به حشر، آسوده زاندوه و وبال انددهد رزق حلال آسایش دل                        شود بر طاعت دلدار مایلستمكاری كه جویای حرام است                 ز خون مردمش عیش مدام استببیند روی آسایش شب و روز                     بسوزد عاقبت آن آتش افروزحرام از دل بَرَد مهر و وفا را                         كند ناپاك، قلب با صفا راخرد را داور بیداد سازد                              روان شاد را ناشاد سازدحرام آرد به دل صد فكر باطل                      كند جان را ز یاد دوست غافلهر آن كو بیشه ناپاك دارد                          به محشر،  جان خود غمناك داردنیفتد طائر دولت به دامش                         بریزد زَهر حسرت در مذاقشحرام  اندوه و غمناكی فزاید                        به جان پاك، ناپاكی فزایدحرام است آنچه یابی یا حلال است             به تقدیر است و بیش و كم محال استهمان بِه جز طریق دین نبویی                     حلال از سفره تقدیر، جویی

پی نوشـــــــــــــت ها:

(1). ص / 82.(2). ص / 83.(3). مبلغان، مجله شماره 133.(4). مطففین / 1.(5). تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازی، دار الكتب الاسلامیة، تهران،  چاپ اول، 1374 ش، ج 26، ص245.(6). برگرفته از تفسیر نمونه، ج 26، ص 247.(7). مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران،  1372 ش، ج10، ص 687.(8). جامع الاخبار، تاج الدین شعیری، انتشارات رضی، قم،  1363 ش، ص 156.(9). نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مؤسسة تحقیقاتی امیر المؤمنین علیه السلام،  بوستان كتاب،  قم،  خطبه 224.(10). تفسیر نمونه، ج 2، ص 8.(11). شبیه چنین موردی در مسئله خمس دیده می شود؛ چنان كه همه علما بر این امر اتفاق دارند كه تا خمس مال داده نشود،  نمی توان در آن مال تصرف كرد. اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشد (مگر اینكه حاكم شرع اجازه تصرف داده باشد). توضیح المسایل مراجع، سید محمد حسن بنی هاشمی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1377 ش، ج 2، ص 35، مسئله 1790.(12). اجازه مسئولان یك اداره نیز به شرطی قابل قبول است كه خود به احكام شرع،  آگاه و مقید باشند.(13). الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم،  چاپ دوم، 1403 ق، ج 1، ص 310.(14). نساء / 2.(15). همان / 10.(16). توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 615، مسئله 2785.(17). بحار الأنوار، علامه مجلسی،  مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق، ج 72، ص 10.(18). من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم،  1413 ق، ج 4، ص 377.(19). مجله مبلغان،  ش 122.(20). ذكر این نكته ضروری است كه وجوب خمس و زكات،  شرایط خاصی دارد كه لازم است با مراجعه افراد به رساله مرجع خود از وجوب و عدم وجوب خمس یا زكات در مال خود آگاهی یابند.(21). من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 7؛ و التفسیر المنسوب الی الامام العسكری، مدرسه امام مهدی علیه السلام، قم،  چاپ اول، 1409 ق، ص 364.(22). روضة الواعظین، محمد بن حسن فتال نیشابوری، انتشارات رضی، قم، ج 2، ص 356.(23). غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم،  1366 ش، ص 369.(24). البته سخن درباره نویسندگان متعهد به مبانی اسلامی است؛ و گرنه نویسندگان غیرمتعهد كه به طور عمدی عقاید مردم را متزلزل می كنند از محل بحث خارج اند.

.

تمامی حقوق برای پاسخگویان محفوظ می باشد. نقل قول و کپی مطالب با ذکر سند و آدرس سایت آزاد است + این سایت به صورت جهادی اداره می گردد و تبلیغات های موجود جهت تامین بخشی از هزینه هاست.

(در معاملات)مقدمهدر مقالة «لقمة حلال و حرام» (مجله شماره 132) تأثیرات لقمه بر زندگی انسان مورد بررسی قرار گرفت. در این میان عوامل ورود لقمة حرام به زندگی انسان و بیان مصادیق آن، امری مهم و ضروری به نظر می رسد. تصور برخی بر این است كه لقمة حرام در زندگی آنها جایگاهی ندارد؛ چرا كه آنان از دسترنج خود بهره می‏برند و به مال دیگران دست اندازی نمی کنند؛ در حالی كه شیطان از راه هایی انسانها را گمراه می كند كه تصور نمی شود.بنابراین،  تشخیص درآمد حرام از حلال، مهم ترین راه برای دوری از لقمة حرام است؛ بسیاری از افراد از حرام بودن درآمد خود آگاهی ندارند و یا در قبال آن بی تفاوتند، این بی توجهی آنان را وارد حرام خوری می کند.برخی از عوامل ابتلاء به درآمد حرام (1)1. عدم آگاهی به احكام معاملاتآگاهی از مسائل شرعی، كمك بسیار زیادی در شناخت لقمة حلال و حرام دارد. برخی افراد؛ به خصوص اهل بازار،  از احكام معامله مطلع نیستند و ناخواسته مال حرام یا شبهه ناك را وارد زندگی خویش می نمایند؛ در حالی كه در روایت آمده است كه امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ اَرَادَ التِّجَارَةَ فَلْیتَفَقَّهْ فِی دِینِهِ لِیعْلَمَ  بِذَلِكَ مَا یحِلُّ لَهُ مِمَّا یحْرُمُ عَلَیهِ، وَمَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فِی دِینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرَّطَ الشُّبُهَاتِ؛ (2) هر كس بخواهد تجارت كند، باید احكام دین خود را بیاموزد تا حلال را از حرام بازشناسد. كسی كه احكام دین خود را نیاموزد وتجارت كند، در كام شبهات فرو خواهد رفت.»«اصبغ بن نباته» می گوید: «از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم كه بالای منبر می فرمود: «یا مَعْشَرَ التُّجَّارِ! اَلْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ وَاللهِ لَلرِّبَا فِی هَذِهِ الْاُمَّةِ دَبِیبٌ اَخْفَی مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَی الصَّفَا؛ (3)  ای صنف تاجر و كاسب! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! به خدا سوگند، «ربا» در این امّت جنبنده‏ای است که [حرکتش] مخفی‏تر از [اثر] حرکت مورچه بر سنگ صاف می‏باشد.»باید توجه داشت كه درآمدهای ناشی از ربا،  رشوه، دروغ گفتن در مورد جنس یا قیمت،  كم گذاردن از كار، مخلوط نمودن جنس بد با جنس خوب (غِشّ در معامله)، كم فروشی،  تعریف و مذمت بیجا از جنس، احتكار و… از جمله مواردی است كه مال حرام را به زندگی انسان وارد می نماید.پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: «اِنَّ اَخْوَفَ مَا اَخَافُ عَلَی اُمَّتِی مِنْ بَعْدِی هَذِهِ الْمَكَاسِبُ الْحَرَامُ وَالشَّهْوَةُ الْخَفِیةِ وَالرِّبَا؛ (4) همانا چیزی كه بیش‏تراز هر چیز دیگر برای بعد از خودم نسبت به این امت خوف دارم، مكاسب حرام و شهوت پنهان و رباخواری است.»به همین علت آن بزرگوار بر دقت در كسب و به‏دست آوردن كسب حلال سفارش می نمود: «اَطِبْ كَسَبَكَ تُسْتَجَبْ دَعْوَتُكَ، فَاِنَّ الرَّجُلَ یرْفَعُ اللُّقْمَةَ اِلَی فِیهِ (حَرَاماً) فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ دَعْوَةٌ اَرْبَعِینَ یوْماً؛ (5) در آمدت را پاك كن تا دعایت مستجاب شود؛ زیرا هر گاه آدمی لقمه [حرام] به دهان خود ببرد، تا چهل روز دعایی از او پذیرفته نمی شود.»متأسفانه در زمان كنونی، بیش تر سنتهای حسنه رو به فراموشی است و وظیفة روحانیان است تا به بهترین نحو به ترویج سنتهای حسنة گذشته اقدام نمایند. در گذشته در شهرهای مذهبی یك حوزه علمیه ای درون بازار قرار داشت. در این حوزه ها علاوه بر آنكه طلاب به درس مشغول بودند، روحانیون در مكانی در دسترس مردم و بازاریان قرار داشتند، تا به مسائل شرعی آنان پاسخ گویند، ساعتی از روز (مثل صبح قبل از باز شدن بازار) بازاریان در حوزة علمیه جمع می شدند و احكام تجارت و خرید و فروش را می آموختند و پاسخ سؤالات خود را می گرفتند.گرچه احكام معاملات و تجارت بسیار است؛ اما در این مختصر تنها به چند مصداق از مصادیق كسب مال حرام اشاره می نماییم.الف. غش در معاملهغِشّدر لغت به معنای خیانت، نیرنگ، ناراستی و تقلّب است. (6) و در معامله، عبارت است از مخفی كردن عیب چیزی و فروختن آن به اسم صحیح و سالم. با كمال تأسف امروزه برخی از افراد،  با اطلاع از این كه جنس معیوب است،  آن را به مشتری عرضه می كنند و به او تأكید می كنند كه جنس فروخته شده پس گرفته نمی شود. در این میان مشتری كه از عیب جنس آگاهی ندارد، و ظاهر سالم آن را می بیند، جنس را خریده و زمانی از عیب جنس آگاه می شود كه راهی برای برهم زدن معامله ندارد.مخلوط كردن برنج خارجی با ایرانی، فروختن جنس ایرانی به اسم خارجی، تبلیغ و تخفیفویژه برای فروش بیش تر (در حالی كه تخفیفی ندارد)،  دست چین كردن میوة مرغوب روی جعبه (برای اینكه تصور كنند میوه های زیر نیز مرغوب است)، استفاده از برچسب تقلبی، آب زدن به سبزی مانده برای اینكه تازه جلوه كند، برخی از مصادیق غِشّ در معامله است.شاعری دربارة چنین معاملاتی می گوید:گفت پیغمبر سرافراز انام                             غش مسلم هست بر مسلم حرامهر كه غشی با مسلمانی كند                     نامسلمانی است سلمانی كندهر كه بفریبد مسلمانی بفن                        نیست او را بهره از اسلام منهر كه بدهد یك مسلمان را فریب                  باشد از اسلام یكسر بی نصیبنیست در ما غش و از ما نیست غاش            چون كه از ما نیست نابود است لاشچون مسلمانی است مقصود از وجود            نامسلمان را ببین بودش نبوددر مسلمانی است چون حس مآل                 نامسلمان را بگو بر خود مبالب. كم فروشیدر اسلام مكرر بر مسئله مبارزة با كم فروشی در وزن و پیمانه تكیه و تأكید شده است. در یك جا رعایت این نظم را در ردیف نظام آفرینش در پهنة جهان هستی گذارده می گوید: «وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ اَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ»؛ (7) «خداوند آسمان را برافراشت و میزان و حساب [در همه چیز] گذاشت، تاشما در وزن و حساب تعدی و طغیان نكنید.»اشاره به اینكه مسئله رعایت عدالت در كیل و وزن، مسئله كوچك و كم اهمیتی نیست؛ بلكه جزئی از اصل عدالت و نظم است كه حاكم بر سراسر هستی است. علامه طباطبایی رحمه الله ذیل این آیه می فرماید: «خداوند میان شما میزان وضع كرده،  معنایش این است كه شما باید در كشیدن و سنجیدن سنگینیها رعایت عدالت را بكنید،  و در آن طغیان روا مدارید، (كه وقتی جنس را می خرید،  با سنگی سنگین تر بكشید، و چون می فروشید، با سنگی سبك تر بفروشید) (8).»قرآن در جایی دیگر،  و با لحنی شدیدتر می گوید: «وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ اِذَا اكْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یسْتَوْفُونَ * وَاِذَا كَالُوهُمْ اَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ * اَلَا یظُنُّ اُولَئِكَ اَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیوْمٍ عَظِیمٍ»؛ (9) «وای بر كم فروشان!  آنها كه به هنگام کیل و وزن کردن [در زمان خرید]، حق خود را به‏طور كامل می گیرند،  و به هنگام کیل و وزن کردن [در زمان فروش] كم می گذارند. آیا آنها گمان نمی كنند كه در روز عظیمی (روز رستاخیز در دادگاه عدل خدا) برانگیخته خواهند شد؟»حتی در حالات بعضی از پیامبران در قرآن مجید می خوانیم كه لبه تیز مبارزه آنها بعد از مسئله شرك متوجه كم فروشی بود،  و سرانجام آن قوم ستمگر اعتنایی نكردند و به عذاب شدید الهی گرفتار و نابود شدند. (10)لازم به ذكر است كه از نظر حقوقی، كم فروش ضامن بوده و به خریدار بدهكار است؛ و لذا توبة كم فروش جز به ادای حقوقی كه غصب كرده،  ممكن نیست؛ حتی اگر صاحبانش را نشناسد، باید معادل آن را به عنوان رد مظالم از طرف صاحبان اصلی به مستمندان بدهد. (11)فروختن بیش از اندازه استخوان همراه با گوشت، كم كردن از متراژ پارچه، آب در شیر كردن و در آب گذاردن مرغ و ماهی و میوه،  سبزیجات و… برای افزایش وزن،  برخی از نمونه های كم فروشی است.ج. احتكار«مال اندوزی» یك بلای اجتماعی است و بدتر از آن «حرص» است و بدتر از آن «احتكار» و پنهان كردن اجناس مورد نیاز مردم؛ چرا كه محتكر برای گردآوری مبلغ بیش تری از مال دنیا،  مشكلات بسیاری را برای جامعه فراهم می كند. گرچه احتكار كننده به ظاهر درآمدی به دست می آورد؛ ولی خداوند از منافع دیگری او را محروم می كند. امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: «اَلْمُحْتَكِرُ مَحْرُومٌ [مِنْ] نِعْمَتِهِ؛ (12) احتكاركننده از نعمتهای الهی كه قسمت خودش بوده،  محروم است.»از نظر اسلام احتكار و انبار كردن مواد غذایی مورد نیاز و ضرورت مسلمانان، برای گران شدن و بالا رفتن قیمت آن حرام است. در سخنان معصومین علیهم السلام احتكار به خوی اشرار و خصلت فاجران معروف، و محتكر فردی ملعون (13) معرفی شده است. امام علی علیه السلام می فرماید: «الاِحْتِكَارُ شِیمَةُ الْفُجَّارِ؛ (14) احتكار خصلت فاجران است.»د. دروغدر دین اسلام دروغ به عنوان یكی از بدترین گناهان معرفی شده است. رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: «كُلُّ خَصْلَةٍ یطْبَعُ اَوْ یطْوَی عَلَیهَا الْمؤْمِنُ اِلَّا الْخِیانَةَ وَالْكَذِبَ؛ (15) مؤمن به هر خصلتی ممكن است خو بگیرد، و در باطن وی باشد، جز خیانت و دروغ.»حسن بن محبوب می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: ممكن است شخص مؤمن بخیل باشد؟  فرمود: بله. گفتم: ممكن است شخص مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: بله. گفتم: امكان دارد شخص مؤمن دروغ بگوید؟ فرمود: «لَا وَلَا جَافِیاً  ثُمَّ قَالَ جُبِلَ الْمُؤْمِنُ عَلَی كُلِّ طَبِیعَةٍ اِلَّا الْخِیانَةَ وَالْكَذِبَ؛ نه و جفا کننده نیست سپس فرمود: مؤمن [ممکن است] بر هر طبیعتی خو بگیرد مگر خیانت و دروغ.»متأسفانه برخی از افراد به خاطر كم‏ترین درآمدی به هر وسیله ای متوسل می شوند و نه تنها برای جلب نظر مشتری دروغ می گویند؛ بلكه برای فروختن یك كالا حتی از گفتن قسم دروغ نیز ابایی ندارند. به قول شهید مطهری: «برخی افراد اخلاق را مصرف می كنند تا پول بگیرند.» (16)به عنوان مثال: برخی به دروغ می گویند: این جنس بهترین جنس است،  یا می گویند: این جنس مربوط به فلان منطقه یا فلان كشور است؛ در حالی كه می دانند از آن منطقه نیست. یا می گویند: این وسیله سالم است؛ در حالی كه می دانند معیوب است. یا بازگو می كنند: تمام شهر را بگردید،  ارزان تر از اینجا پیدا نمی كنید. برخی نیز قسم می خورند كه در این جنس، این مبلغ بیش تر سود ندارد یا اصلاً به قیمت خرید فروخته می شود.رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «وَیلٌ لِتُجَّارِ اُمَّتِی مِنْ  لَا وَاللهِ وَبَلَی وَاللهِ؛ (17) وای بر بازرگانان و كاسبان امّت من از [قسم خوردن در خرید و فروش] «نه به خدا قسم» و «آری به خدا قسم» گفتن.»هـ. خرید و فروش چیزی كه منافع معمولی آن حرام باشداز نظر شارع مقدس اسلام،  هر چیزی كه منفعت و استفاده از آن حرام باشد، خرید و فروش آن نیز حرام است. بر این اساس،  خرید و فروش: مشروبات الكلی، آلات قمار (18)، مال دزدی، عكس و فیلمهای مستهجن، كتابهای گمراه كننده، اجرت جهت تكثیر فیلم و نوارهای مبتذل (19)، و… از آن نمونه می باشد.همچنین طبق فتاوای علما: خرید و فروش انگور به افرادی كه یقین داریم آن را برای تهیة شراب خریداری می كنند (20)، و خرید و فروش سگ غیر شكاری نیز حرام است. (21)نكته مهمی كه نباید از آن غفلت نمود این است كه علاوه بر حرمت كسبهای حرام و آثار فردی و اجتماعی آن،  حق الناس متوجه انسان می گردد؛ چرا كه انسان حق ندارد در قبال كار حرام پول بگیرد، و اگر پولی بگیرد، مالك آن پول نمی شود و حق استفاده از آن را ندارد. و باید توجه داشت كه حق الناس سخت تر از حق الله است؛ زیرا می توان امید داشت كه در حق الله با توبه و راز و نیاز، خداوند به لطف و كرمش از حق خود در گذرد و انسان را مورد عنایت خویش قرار دهد؛ لكن از حق مردم در هیچ حالتی صرف نظر نمی كند. (22)و. رباربا نیز یكی دیگر از مصادیق لقمة حرام است. ربا، در لغت به معنای زیادی و افزایش است (23) و در شریعت اسلام به معنای زیاده گرفتن در وام یا بیع است. دین مبین اسلام به شدت با پدیدة رباخواری به مبارزه پرداخته است. قرآن كریم می فرماید: «الَّذِینَ یأكُلُونَ الرِّبَا لَا یقُومُونَ إِلَّا كَمَا یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِاَنَّهُمُ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبَا وَاَحَلَّ اللهُ الْبَیعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا»؛ (24) «كسانی كه ربا می خورند، (در قیامت) برنمی خیزند؛ مگر مانند كسی كه بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده [و نمی تواند تعادل خود را حفظ كند؛ گاهی زمین می خورد، گاهی بپا می خیزد]. این، به خاطر آن است كه گفتند: داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.)؛ در حالی كه خدا بیع را حلال كرده، و ربا را حرام! [زیرا فرق میان این دو، بسیار است.].»مورد ربا، یا پول است یا جنس. گاهی پول قرض داده می شود و بیش از آنچه داده شده، پس گرفته می شود، كه این ربای قرضی است و گاهی جنسی را می دهد و مقدار بیش تری از همان جنس را تحویل می گیرد، كه این نیز در مواردی ربا می شود. با كمال تأسف باید اعتراف كنیم كه در روزگار ما،  رباخواری از حالت آن گناه بسیار زشت و پلید بیرون آمده است و حتی برخی انسانهای به ظاهر مؤمن و با تقوا، با اسمهای مختلف، ربا می گیرند و یا ربا می دهند؛ در حالی كه رباخواری در میان همة پیروان ادیان و از نظر همة كتابهای آسمانی حرام بوده است. (25) از دیدگاه اسلام رباخواری موجب اعلام جنگ خدا و پیامبر با رباخوار است. (26) در روایات اسلامی تعبیراتی بسیار تكان دهنده در این زمینه دیده می شود. در روایت است كه پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «إِنَّ الدِّرْهَمَ یصِیبُهُ الرَّجُلُ مِنَ الرِّبَا أعْظَمُ عِنْدَ اللهِ فِی الْخَطِیئَةِ مِنْ سِتٍّ وَثَلَاثِینَ زَنْیةً یزْنِیهَا الرَّجُلُ…؛ (27) درهمی كه انسان از ربا به دست می آورد، گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگ تر است…!!»چند نمونه از موارد ربا:1. در معاوضاتاگر مقداری از جنسی را كه با وزن یا پیمانه می فروشند، به زیادتر از همان جنس بفروشند، ربا و حرام است. مثلاً یك من گندم را به یك من و نیم گندم بفروشد،  ربا و حرام است؛ بلكه اگر یكی از دو جنس سالم و دیگری معیوب، یا جنس یكی خوب و جنس دیگری بد باشد، یا با یكدیگر تفاوت قیمت داشته باشند، چنانچه بیش تر از مقداری كه می دهد بگیرد، باز هم ربا و حرام است. پس اگر مِس درست را بدهد و بیش تر از آن، مِس شكسته بگیرد، یا برنج صدری را بدهد و بیش تر از آن برنج گرده بگیرد…، ربا و حرام می باشد. (28)همچنین معاوضه طلای شكسته باطلای ساخته شده به همراه اجرت ساخت، ربا است؛ مثلاً 500 گرم طلای شكسته به زرگر داده می شود و 500 گرم طلای ساخته شده گرفته می شود و مبلغی به عنوان اجرت ساخت به زرگر پرداخت می شود. این گونه موارد لازم استجنس معیوب به قیمت خودش فروخته شود و در معامله جداگانه جنس سالم خریداری شود. (29)جو و گندم در ربا یك جنس حساب می شود، پس اگر یك من گندم بدهد ویك من و پنج سیر جو بگیرد، ربا و حرام است. (30)2. پول نزولبرخی، پولی را به شخصیقرض می دهند و در تاریخ معینی اصل پول و مقدار معینی پول اضافه بازپس می گیرند؛ مثلاً یك میلیون تومان می دهد و پس از مدتی یك میلیون و صد هزار تومان می گیرد. این پول اضافه، از مصادیق بارز ربا می باشد.3. سود ماهیانه بدون عقد قرار داد شرعیبرخی، مقداری پول به كاسب می دهند و گیرنده متعهد می شود كه ماهیانه مبلغ معینی را به صاحب پول به عنوان سود پول بپردازد؛ اما شرط نمی كنند كه این پول را در كسب هزینه نماید و مقداری از سود حاصل از كسب را به آنان بدهد. در این صورت اگر كاسب پول را در جای دیگری هزینه كند و درصدی سود به پول دهنده بدهد، سود این پول ربا و حرام است. بنابراین وقتی گرفتن سود جایز است كه در قالب یكی از عقود شرعی مثل مضاربه، مزارعه و… باشد و مقدار معین و مشخصی را به عنوان سود ماهیانه و یا سالانه تعیین نکرده باشد. (31)2. عدم آگاهی به احكام الهیالف. خمسیكی از مواردی كه به عنوان حق الله مطرح شده و در قرآن و در سخنان اهل‏بیت علیهم السلام بر آ ن تأكید بسیار شده، خمس است. قرآن كریم می فرماید: «وَاعْلَمُوا أنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاكِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ»؛ (32) «بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا،  پیامبر صلی الله علیه وآله ، ذی القربی، یتیمان، مسكینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و… ایمان دارید.»آنچه در این آیه شریفه به خوبی بیان شده است، یك پنجم از اضافة سود درآمد یكسال هر شخص، مربوط به دیگران می باشد كه لازم است در اختیار رهبر حكومت اسلامی و مراجع تقلید قرار گیرد تا در راستای ترویج دین اسلام و كسانی كه در آیه به آن اشاره شده است، صرف نمایند. حال كسی كه خمس مال خویش را نمی دهد، به این معنی است كه در حق دیگران تصرف كرده و حاضر نیست حق فقیران و دیگرانی كه در اموال او شریكند به آنان بدهد. به همین خاطر است كه همة علما بر این حكم اتفاق نظر دارند كه تصرف در مالی كه خمس به آ ن تعلق گرفته است؛ حتی به عنوان قرض جایز نیست؛ مگر آنكه حاكم شرع اجازة تصرف داده باشد. (33) گاهی شخص مال حرام كسب نمی كند و در به دست آوردن لقمه حلال تلاش می نماید؛ اما پس از كسب مال و وجوب خمس، حقوقی را كه خداوند واجب نموده است، فراموش می كند و سبب می گردد كل تصرفات در اموالش، حرام گردد.عمران بن موسی می گوید: نزد امام موسی بن جعفر علیه السلام آیه خمس را تلاوت نمودم. حضرت فرمود:… «لَقَدْ یسَّرَ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ اَرْزَاقَهُمْ بِخَمْسَةِ دَرَاهِمَ جَعَلُوا لِرَبِّهِمْ وَاحِداً وَاَكَلُوا اَرْبَعَةً اَحِلَّاءَ ثُمَّ قَالَ: هَذَا مِنْ حَدِیثِنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یعْمَلُ بِهِ وَلَا یصْبِرُ عَلَیهِ اِلَّا مُمْتَحَنٌ قَلْبُهُ لِلْاِیمَانِ؛ (34) همانا خداوند روزی مؤمنان را در پنج درهم میسر كرده است، آنان یك درهم را برای خدا قرار می دهند و چهار درهم را حلال مصرف می كنند سپس فرمود: این مطلب از گفتار ما و [عمل به آن] سخت و دشوار است که تنها کسی به آن عمل می‏کند و صبر را پیشه می‏نماید که قلبش امتحان ایمان را [خوب] داده باشد.»ب. حجابمتأسفانه استفادة ابزاری از زن كه برگرفته از فرهنگ غرب می باشد، به روشی معمول درآمده است. برخی از افراد برای جلب مشتری، از دختران و زنان استفاده می كنند و از آن بدتر آنكه برخی از بانوان می خواهند با آرایش و یا ظاهری غیر اسلامی مشتریان را به سوی محل كسبشان بكشانند. حجة الاسلام نقویان نقل می كردند:  «در كیش خانمی از من پرسید: من در جایی كار می كنم كه صاحب آن شرط نموده كه برای جذب مشتری مقداری از موهایت را بیرون بگذاری، من نیز ناچاراً مقداری از موهایم را بیرون می گذارم.»این رویه كه انسان با گناه و به شرط انجام كار حرام،  درآمد كسب نماید، باعث حرام نمودن لقمه هایی است كه گاه با زحمت بسیار به دست می آید.ج. عدم تخصصیكی دیگر از راه های كسب لقمة حرام، ضرر زدن به دیگران به خاطر عدم تخصص در كارها است. به عنوان نمونه: تعمیركاری كه از عیب دستگاه سر در نمی آورد و به این خاطر چند جنس را تعویض نموده و هزینة مضاعفی علاوه بر اجرت تعمیر بر دوش صاحب وسیله می گذارد، به نوعی مرتکب کسب حرام شده است.خلاصه آنكه كاسب مؤمن، بر دوری از مال حرام دقت می كند و برای كسب درآمد از دین خود مایه نمی گذارد و از تعریف و مذمت بی جا پرهیز می نماید. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ بَاعَ وَاشْتَرَی فَلْیجْتَنِبْ خَمْسَ خِصَالٍ وَاِلَّا فَلَا یبِیعَنَّ وَلَا یشْتَرِینَّ الرِّبَا وَالْحَلْفَ وَكِتْمَانَ الْعَیبِ وَالْمَدْحَ اِذَا بَاعَ وَالذَّمَّ اِذَا اشْتَرَی؛ (35) هر كس بفروشد یا بخرد، باید از پنج چیز خودداری كند، وگرنه، نه بفروشد و نه بخرد؛ ربا خوردن، سوگند یاد كردن، عیب كالا را پوشیده داشتن، ستودن كالا به هنگام فروش، و بدگویی از كالا به هنگام خرید.»

پی نوشـــــــــــــت ها:

(1). بحث درباره هر یك از عوامل ابتلاء به حرام نیاز به نوشتاری مجزا دارد و بیان آن در این نوشتار تنها به منظور بیان مصادیق درآمد حرام است.(2). المقنعة، شیخ مفید، انتشارات كنگره جهانی شیخ مفید، قم، 1413 ق، ص 591.(3). تهذیب الاحكام، شیخ طوسی، دار الكتب الاسلامیة، تهران، چهارم، 1365 ش، ج 7، ص6.(4). النوادر، سید فضل الله راوندی، مؤسسه دارالكتاب،  قم، ص 17.(5). مكارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسی، شریف رضی، قم، چهارم، 1412 ق، ص 275.(6). ترجمۀ المنجد، مصطفی رحیمی، انتشارات صبا، تهران، 1377 ش، چ اوّل، ص 773.(7). الرحمن/7 – 8.(8). المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، دفتر انتشارات اسلامی،  جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم،  پنجم، 1417 ق، ج 19، ص 97.(9). مطففین/1 – 4.(10). تفسیر نمونه، ناصر مكارم شیرازی، دار الكتب الاسلامیة، تهران،  اوّل، 1374 ش، ج 6، ص 249 ذیل آیه 85 سوره اعراف.(11). برگرفته از تفسیر نمونه، ج 12، ص 112 – 113.(12). مستدرك الوسائل،  میرزا حسین نوری، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، اول،  ج 13، ص 276.(13). الاستبصار، ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، دار الكتب الاسلامیة،  تهران،  1390 ق، اوّل، ج3، ص 114.(14). مستدرك الوسائل، ج 13، ص 276.(15). الاختصاص، شیخ مفید،  انتشارات كنگره جهانی شیخ مفید، قم،  1413 ق، اوّل،  ص 231.(16). مجموعه آثار استاد مطهری، ج 15، ص 441.(17). من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 160.(18). توضیح المسائل،  مراجع، ج 2، ص 202.(19). همان،  ص 195.(20). توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 212.(21). برخی از علما خرید و فروش سگ گله و محافظ باغ و بستان را كه به قصد همین كار خرید و فروش شود جایز دانسته اند و گفته اند: در غیر این صورت خرید و فروش سگ برای استفاده های دیگر حرام و درآمد حاصل از فروش این حیوان، حرام و مصادیق لقمه حرام است.(22). برگرفته از كتاب روزی حلال، محمد علی قاسمی، نور الزهراء،  قم،  دوم،  1388 ش،  ص118 و 122.(23). مصباح المنیر، مادة «رَبَوَ»؛ ترجمۀ المنجد، ص344.(24). بقره / 275.(25). روزی حلال، ص 104.(26). بقره / 278 – 279.(27). مجموعه  ورام، ورام بن ابی فراس، انتشارات مكتبة الفقیه، قم، ج 1، ص 116.(28). توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 215،  مسئله 2072.(29). درآمدهای حلال و حرام، ص 252.(30). توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 219، مسئله 2079.(31). برای اطلاع از چگونگی هر یك از عقود شرعی و احكام مختص به آ نها، رجوع هر یك از مؤمنین به رساله توضیح المسائل مرجع تقلید خویش ضروری است.(32). انفال / 41.(33). درآمدهای حلال و حرام، ص 37.(34). وسائل الشیعة، حر عاملی، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، اول، 1409 ق، ج 9، ص 485.(35). الخصال،  شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، دوم، 1403 ق، ج 1، ص 286.

.

تمامی حقوق برای پاسخگویان محفوظ می باشد. نقل قول و کپی مطالب با ذکر سند و آدرس سایت آزاد است + این سایت به صورت جهادی اداره می گردد و تبلیغات های موجود جهت تامین بخشی از هزینه هاست.

 


.


Ґ
ی

مقدمه در مقاله «لقمه حلال و حرام» (مجله شماره 132) تأثیرات لقمه بر زندگی انسان مورد بررسی قرار گرفت. در این میان عوامل ورود لقمه حرام به زندگی انسان و بیان مصادیق آن، امری مهم و ضروری به نظر می‌رسد. تصور برخی بر این است که لقمه حرام در زندگی آنها جایگاهی ندارد؛ چرا که آنان از دسترنج خود بهره می‏برند و به مال دیگران دست‌اندازی نمی‌کنند؛ در حالی که شیطان از راه‌هایی انسانها را گمراه می‌کند که تصور نمی‌شود. بنابراین،‌ تشخیص درآمد حرام از حلال، مهم‌ترین راه برای دوری از لقمه حرام است؛ بسیاری از افراد از حرام بودن درآمد خود آگاهی ندارند و یا در قبال آن بی‌تفاوتند، این بی‌توجهی آنان را وارد حرام خوری می‌کند. برخی از عوامل ابتلاء به درآمد حرام (1) 1. تت آگاهی از مسائل شرعی، کمک بسیار زیادی در شناخت لقمه حلال و حرام دارد. برخی افراد؛ به خصوص اهل بازار،‌ از احکام معامله مطلع نیستند و ناخواسته مال حرام یا شبهه‌ناک را وارد زندگی خویش می‌نمایند؛ در حالی که در روایت آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «مَن اَرَادَ التِّجَارَةَ فَلیَتَفَقَّه فِی دِینِهِ لِیَعلَمَ‌ بِذَلِکَ مَا یَحِلُّ لَهُ مِمَّا یَحرُمُ عَلَیهِ، وَمَن لَم یَتَفَقَّه فِی دِینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرَّطَ الشُّبُهَاتِ؛ (2) هر کس بخواهد تجارت کند، باید احکام دین خود را بیاموزد تا حلال را از حرام بازشناسد. کسی که احکام دین خود را نیاموزد وتجارت کند، در کام شبهات فرو خواهد رفت.» «اصبغ بن نباته» می‌گوید: «از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که بالای منبر می‌فرمود: «یَا مَعشَرَ التُّجَّارِ! اَلفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ الفِقهَ ثُمَّ المَتجَرَ وَاللهِ لَلرِّبَا فِی هَذِهِ الاُمَّةِ دَبِیبٌ اَخفَی مِن دَبِیبِ النَّملِ عَلَی الصَّفَا؛ (3) ای صنف تاجر و کاسب! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! به خدا سوگند، «ربا» در این امّت جنبنده‏ای است که [حرکتش] مخفی‏تر از [اثر] حرکت مورچه بر سنگ صاف می‏باشد.» باید توجه داشت که درآمدهای ناشی از ربا،‌ رشوه، دروغ گفتن در مورد جنس یا قیمت،‌ کم گذاردن از کار، مخلوط نمودن جنس بد با جنس خوب (غِشّ در معامله)، کم فروشی،‌ تعریف و مذمت بیجا از جنس، احتکار و… از جمله مواردی است که مال حرام را به زندگی انسان وارد می‌نماید. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «اِنَّ اَخوَفَ مَا اَخَافُ عَلَی اُمَّتِی مِن بَعدِی هَذِهِ المَکَاسِبُ الحَرَامُ وَالشَّهوَةُ الخَفِیَّةِ وَالرِّبَا؛ (4) همانا چیزی که بیش‏تراز هر چیز دیگر برای بعد از خودم نسبت به این امت خوف دارم، مکاسب حرام و شهوت پنهان و رباخواری است.» به همین علت آن بزرگوار بر دقت در کسب و به‏دست آوردن کسب حلال سفارش می‌نمود: «اَطِب کَسَبَکَ تُستَجَب دَعوَتُکَ، فَاِنَّ الرَّجُلَ یَرفَعُ اللُّقمَةَ اِلَی فِیهِ (حَرَاماً) فَمَا تُستَجَابُ لَهُ دَعوَةٌ اَربَعِینَ یَوماً؛ (5) در آمدت را پاک کن تا دعایت مستجاب شود؛‌ زیرا هر گاه آدمی لقمه [حرام] به دهان خود ببرد، تا چهل روز دعایی از او پذیرفته نمی‌شود.» متأسفانه در زمان کنونی، بیش‌تر سنتهای حسنه رو به فراموشی است و وظیفه روحانیان است تا به بهترین نحو به ترویج سنتهای حسنه گذشته اقدام نمایند. در گذشته در شهرهای مذهبی یک حوزه علمیه‌ای درون بازار قرار داشت. در این حوزه‌ها علاوه بر آنکه طلاب به درس مشغول بودند، روحانیون در مکانی در دسترس مردم و بازاریان قرار داشتند، تا به مسائل شرعی آنان پاسخ گویند، ساعتی از روز (مثل صبح قبل از باز شدن بازار) بازاریان در حوزه علمیه جمع می‌شدند و احکام تجارت و خرید و فروش را می‌آموختند و پاسخ سؤالات خود را می‌گرفتند. گرچه احکام معاملات و تجارت بسیار است؛ اما در این مختصر تنها به چند مصداق از مصادیق کسب مال حرام اشاره می‌نماییم. الف. غش در معامله غِشّدر لغت به معنای خیانت، نیرنگ، ناراستی و تقلّب است. (6) و در معامله، عبارت است از مخفی کردن عیب چیزی و فروختن آن به اسم صحیح و سالم. با کمال تأسف امروزه برخی از افراد،‌ با اطلاع از این که جنس معیوب است،‌ آن را به مشتری عرضه می‌کنند و به او تأکید می‌کنند که جنس فروخته شده پس گرفته نمی‌شود. در این میان مشتری که از عیب جنس آگاهی ندارد، و ظاهر سالم آن را می‌بیند، جنس را خریده و زمانی از عیب جنس آگاه می‌شود که راهی برای برهم زدن معامله ندارد. مخلوط کردن برنج خارجی با ایرانی، فروختن جنس ایرانی به اسم خارجی، تبلیغ و تخفیفویژه برای فروش بیش‌تر (در حالی که تخفیفی ندارد)،‌ دست چین کردن میوه مرغوب روی جعبه (برای اینکه تصور کنند میوه‌های زیر نیز مرغوب است)، استفاده از برچسب تقلبی، آب زدن به سبزیِ مانده برای اینکه تازه جلوه کند، برخی از مصادیق غِشّ در معامله است. شاعری درباره چنین معاملاتی می‌گوید: گفت پیغمبر سرافراز انام غش مسلم هست بر مسلم حرام هر که غشی با مسلمانی کند نامسلمانی است سلمانی کند هر که بفریبد مسلمانی بفن نیست او را بهره از اسلام من هر که بدهد یک مسلمان را فریب باشد از اسلام یکسر بی نصیب نیست در ما غش و از ما نیست غاش چون که از ما نیست نابود است لاش چون مسلمانی است مقصود از وجود نامسلمان را ببین بودش نبود در مسلمانی است چون حس مآل نامسلمان را بگو بر خود مبال ب. کم‌فروشی در اسلام مکرر بر مسئله مبارزه با کم‌فروشی در وزن و پیمانه تکیه و تأکید شده است. در یک جا رعایت این نظم را در ردیف نظام آفرینش در پهنه جهان هستی گذارده می‌گوید:(وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ المِیزَانَ اَلَّا تَطغَوا فِی المِیزَانِ)؛ (7) «خداوند آسمان را برافراشت و میزان و حساب [در همه چیز] گذاشت، تاشما در وزن و حساب تعدی و طغیان نکنید.» اشاره به اینکه مسئله رعایت عدالت در کیل و وزن، مسئله کوچک و کم اهمیتی نیست؛ بلکه جزئی از اصل عدالت و نظم است که حاکم بر سراسر هستی است. علامه طباطبایی رحمه الله ذیل این آیه می‌فرماید: «خداوند میان شما میزان وضع کرده،‌ معنایش این است که شما باید در کشیدن و سنجیدن سنگینیها رعایت عدالت را بکنید،‌ و در آن طغیان روا مدارید، (که وقتی جنس را می‌خرید،‌ با سنگی سنگین‌تر بکشید، و چون می‌فروشید، با سنگی سبک‌تر بفروشید) (8).» قرآن در جایی دیگر،‌ و با لحنی شدیدتر می‌گوید: ‏(وَیلٌ لِلمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ اِذَا اکتَالُوا عَلَی النَّاسِ یَستَوفُونَ * وَاِذَا کَالُوهُم اَو وَزَنُوهُم یُخسِرُونَ * اَلَا یَظُنُّ اُولَئِکَ اَنَّهُم مَبعُوثُونَ لِیَومٍ عَظِیمٍ)؛ (9)«وای بر کم‌فروشان!‌ آنها که به هنگام کیل و وزن کردن [در زمان خرید]، حق خود را به‏طور کامل می‌گیرند،‌ و به هنگام کیل و وزن کردن [در زمان فروش] کم می‌گذارند. آیا آنها گمان نمی‌کنند که در روز عظیمی (روز رستاخیز در دادگاه عدل خدا) برانگیخته خواهند شد؟» حتی در حالات بعضی از پیامبران در قرآن مجید می‌خوانیم که لبه تیز مبارزه آنها بعد از مسئله شرک متوجه کم‌فروشی بود،‌ و سرانجام آن قوم ستمگر اعتنایی نکردند و به عذاب شدید الهی گرفتار و نابود شدند. (10) لازم به ذکر است که از نظر حقوقی، کم‌فروش ضامن بوده و به خریدار بدهکار است؛ و لذا توبه کم فروش جز به ادای حقوقی که غصب کرده،‌ ممکن نیست؛ حتی اگر صاحبانش را نشناسد، باید معادل آن را به عنوان رد مظالم از طرف صاحبان اصلی به مستمندان بدهد. (11) فروختن بیش از اندازه استخوان همراه با گوشت، کم کردن از متراژ پارچه، آب در شیر کردن و در آب گذاردن مرغ و ماهی و میوه،‌ سبزیجات و… برای افزایش وزن،‌ برخی از نمونه‌های کم‌فروشی است. ج. احتکار «مال اندوزی» یک بلای اجتماعی است و بدتر از آن «حرص» است و بدتر از آن «احتکار» و پنهان کردن اجناس مورد نیاز مردم؛ چرا که محتکر برای گردآوری مبلغ بیش‌تری از مال دنیا،‌ مشکلات بسیاری را برای جامعه فراهم می‌کند. گرچه احتکار کننده به ظاهر درآمدی به دست می‌آورد؛ ولی خداوند از منافع دیگری او را محروم می‌کند. امیر المؤمنین علیه السلام می‌فرماید: «اَلمُحتَکِرُ مَحرُومٌ [مِن] نِعمَتِهِ؛ (12) احتکارکننده از نعمتهای الهی که قسمت خودش بوده،‌ محروم است.» از نظر اسلام احتکار و انبار کردن مواد غذایی مورد نیاز و ضرورت مسلمانان، برای گران شدن و بالا رفتن قیمت آن حرام است. در سخنان معصومین علیهم السلام احتکار به خوی اشرار و خصلت فاجران معروف، و محتکر فردی ملعون (13) معرفی شده است. امام علی علیه السلام می‌فرماید: «الاِحتِکَارُ شِیمَةُ الفُجَّارِ؛ (14) احتکار خصلت فاجران است.» د. دروغ در دین اسلام دروغ به عنوان یکی از بدترین گناهان معرفی شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «کُلُّ خَصلَةٍ یُطبَعُ اَو یُطوَی عَلَیهَا المؤمِنُ اِلَّا الخِیَانَةَ وَالکَذِبَ؛ مؤمن به هر خصلتی ممکن است خو بگیرد، و در باطن وی باشد، جز خیانت و دروغ.» حسن بن محبوب می‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ممکن است شخص مؤمن بخیل باشد؟‌ فرمود: بله. گفتم: ممکن است شخص مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: بله. گفتم: امکان دارد شخص مؤمن دروغ بگوید؟ فرمود: «لَا وَلَا جَافِیاً‌ ثُمَّ قَالَ جُبِلَ المُؤمِنُ عَلَی کُلِّ طَبِیعَةٍ اِلَّا الخِیَانَةَ وَالکَذِبَ؛ (15)نه و جفا کننده نیست سپس فرمود: مؤمن [ممکن است] بر هر طبیعتی خو بگیرد مگر خیانت و دروغ.» متأسفانه برخی از افراد به خاطر کم‏ترین درآمدی به هر وسیله‌ای متوسل می‌شوند و نه تنها برای جلب نظر مشتری دروغ می‌گویند؛ بلکه برای فروختن یک کالا حتی از گفتن قسم دروغ نیز ابایی ندارند. به قول شهید مطهری: «برخی افراد اخلاق را مصرف می‌کنند تا پول بگیرند.» (16) به عنوان مثال: برخی به دروغ می‌گویند: این جنس بهترین جنس است،‌ یا می‌گویند: این جنس مربوط به فلان منطقه یا فلان کشور است؛‌ در حالی که می‌دانند از آن منطقه نیست. یا می‌گویند: این وسیله سالم است؛ در حالی که می‌دانند معیوب است. یا بازگو می‌کنند: تمام شهر را بگردید،‌ ارزان‌تر از اینجا پیدا نمی‌کنید. برخی نیز قسم می‌خورند که در این جنس، این مبلغ بیش‌تر سود ندارد یا اصلاً به قیمت خرید فروخته می‌شود. رسول خدا صلی الله علیه و آلهفرمود: «وَیلٌ لِتُجَّارِ اُمَّتِی مِن‌ لَا وَاللهِ وَبَلَی وَاللهِ؛ (17)وای بر بازرگانان و کاسبان امّت من از [قسم خوردن در خرید و فروش]«نه به خدا قسم» و «آری به خدا قسم» گفتن.» هـ . خرید و فروش چیزی که منافع معمولی آن حرام باشد از نظر شارع مقدس اسلام،‌ هر چیزی که منفعت و استفاده از آن حرام باشد، خرید و فروش آن نیز حرام است. بر این اساس،‌ خرید و فروش: مشروبات الکلی، آلات قمار (18)، مال دزدی، عکس و فیلمهای مستهجن، کتابهای گمراه کننده، اجرت جهت تکثیر فیلم و نوارهای مبتذل (19)، و… از آن نمونه می‌باشد. همچنین طبق فتاوای علما: خرید و فروش انگور به افرادی که یقین داریم آن را برای تهیه شراب خریداری می‌کنند (20)، و خرید و فروش سگ غیر شکاری نیز حرام است. (21)

نکته مهمی که نباید از آن غفلت نمود این است که علاوه بر حرمت کسبهای حرام و آثار فردی و اجتماعی آن،‌ حق الناس متوجه انسان می‌گردد؛ چرا که انسان حق ندارد در قبال کار حرام پول بگیرد، و اگر پولی بگیرد، مالک آن پول نمی‌شود و حق استفاده از آن را ندارد. و باید توجه داشت که حق الناس سخت‌تر از حق الله است؛ زیرا می‌توان امید داشت که در حق الله با توبه و راز و نیاز، خداوند به لطف و کرمش از حق خود در‌گذرد و انسان را مورد عنایت خویش قرار دهد؛ لکن از حق مردم در هیچ حالتی صرف نظر نمی‌کند. (22) و. ربا ربا نیز یکی دیگر از مصادیق لقمه حرام است. ربا، در لغت به معنای زیادی و افزایش است، (23) و در شریعت اسلام به معنای زیاده گرفتن در وام یا بیع است. دین مبین اسلام به شدت با پدیده رباخواری به مبارزه پرداخته است. قرآن کریم می‌فرماید:(الَّذِینَ یَأکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ مِنَ المَسِّ ذَلِکَ بِاَنَّهُمُ قَالُوا إِنَّمَا البَیعُ مِثلُ الرِّبَا وَاَحَلَّ اللهُ البَیعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا)؛ (24)«کسانی که ربا می‌خورند، (در قیامت) برنمی‌خیزند؛ مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده [و نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهی زمین می‌خورد، گاهی بپا می‌خیزد]. این، به خاطر آن است که گفتند: داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.)؛ در حالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! [زیرا فرق میان این دو، بسیار است.].» مورد ربا، یا پول است یا جنس. گاهی پول قرض داده می‌شود و بیش از آنچه داده شده، پس گرفته می‌شود، که این ربای قرضی است و گاهی جنسی را می‌دهد و مقدار بیش‌تری از همان جنس را تحویل می‌گیرد، که این نیز در مواردی ربا می‌شود. با کمال تأسف باید اعتراف کنیم که در روزگار ما،‌ رباخواری از حالت آن گناه بسیار زشت و پلید بیرون آمده است و حتی برخی انسانهای به ظاهر مؤمن و با تقوا، با اسمهای مختلف، ربا می‌گیرند و یا ربا می‌دهند؛ در حالی که رباخواری در میان همه پیروان ادیان و از نظر همه کتابهای آسمانی حرام بوده است. (25) از دیدگاه اسلام رباخواری موجب اعلام جنگ خدا و پیامبر با رباخوار است. (26) در روایات اسلامی تعبیراتی بسیار تکان‌دهنده در این زمینه دیده می‌شود. در روایت است که پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّ الدِّرهَمَ یُصِیبُهُ الرَّجُلُ مِنَ الرِّبَا أعظَمُ عِندَ اللهِ فِی الخَطِیئَةِ مِن سِتٍّ وَثَلَاثِینَ زَنیَةً یَزنِیهَا الرَّجُلُ …؛ (27) درهمی که انسان از ربا به دست می‌آورد، گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگ‌تر است!‌… !» چند نمونه از موارد ربا: 1. در معاوضات اگر مقداری از جنسی را که با وزن یا پیمانه می‌فروشند، به زیادتر از همان جنس بفروشند، ربا و حرام است. مثلاً یک من گندم را به یک من و نیم گندم بفروشد،‌ ربا و حرام است؛ بلکه اگر یکی از دو جنس سالم و دیگری معیوب، یا جنس یکی خوب و جنس دیگری بد باشد، یا با یکدیگر تفاوت قیمت داشته باشند، چنانچه بیش‌تر از مقداری که می‌دهد بگیرد، باز هم ربا و حرام است. پس اگر مِس درست را بدهد و بیش‌تر از آن، مِس شکسته بگیرد، یا برنج صدری را بدهد و بیش‌تر از آن برنج گرده بگیرد…، ربا و حرام می‌باشد. (28) همچنین معاوضه طلای شکسته باطلای ساخته شده به همراه اجرت ساخت، ربا است؛ مثلاً 500 گرم طلای شکسته به زرگر داده می‌شود و 500 گرم طلای ساخته شده گرفته می‌شود و مبلغی به عنوان اجرت ساخت به زرگر پرداخت می‌شود. این گونه موارد لازم استجنس معیوب به قیمت خودش فروخته شود و در معامله جداگانه جنس سالم خریداری شود. (29) جو و گندم در ربا یک جنس حساب می‌شود، پس اگر یک من گندم بدهد ویک من و پنج سیر جو بگیرد، ربا و حرام است. (30) 2. پول نزول برخی، پولی را به شخصیقرض می‌دهند و در تاریخ معینی اصل پول و مقدار معینی پول اضافه بازپس‌می‌گیرند؛ مثلاً یک میلیون تومان می‌دهد و پس از مدتی یک میلیون و صد هزار تومان می‌گیرد. این پول اضافه، از مصادیق بارز ربا می‌باشد. 3. سود ماهیانه بدون عقد قرار داد شرعی برخی، مقداری پول به کاسب می‌دهند و گیرنده متعهد می‌شود که ماهیانه مبلغ معینی را به صاحب پول به عنوان سود پول بپردازد؛ اما شرط نمی‌کنند که این پول را در کسب هزینه نماید و مقداری از سود حاصل از کسب را به آنان بدهد. در این صورت اگر کاسب پول را در جای دیگری هزینه کند و درصدی سود به پول دهنده بدهد، سود این پول ربا و حرام است. بنابراین وقتی گرفتن سود جایز است که در قالب یکی از عقود شرعی مثل مضاربه، مزارعه و… باشد و مقدار معین و مشخصی را به عنوان سود ماهیانه و یا سالانه تعیین نکرده باشد. (31) 2. عدم آگاهی به احکام الهی الف. خمس یکی از مواردی که به عنوان حق الله مطرح شده و در قرآن و در سخنان اهل‏بیت علیهم السلام بر آ‌ن تأکید بسیار شده، خمس است. قرآن کریم می‌فرماید: (وَاعلَمُوا أنَّمَا غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی القُربَی وَالیَتَامَی وَالمَسَاکِینِ وَابنِ السَّبِیلِ إِن کُنتُم آمَنتُم بِاللهِ)؛ (32) «بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا،‌ پیامبر صلی الله علیه و آله، ذی القربی، یتیمان، مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و … ایمان دارید.» آنچه در این آیه شریفه به‌خوبی بیان شده است، یک پنجم از اضافه سود درآمد یکسال هر شخص، مربوط به دیگران می‌باشد که لازم است در اختیار رهبر حکومت اسلامی و مراجع تقلید قرار گیرد تا در راستای ترویج دین اسلام و کسانی که در آیه به آن اشاره شده است، صرف نمایند. حال کسی که خمس مال خویش را نمی‌دهد، به این معنی است که در حق دیگران تصرف کرده و حاضر نیست حق فقیران و دیگرانی که در اموال او شریکند به آنان بدهد. به همین خاطر است که همه علما بر این حکم اتفاق نظر دارند که تصرف در مالی که خمس به آ‌ن تعلق گرفته است؛ حتی به عنوان قرض جایز نیست؛ مگر آنکه حاکم شرع اجازه تصرف داده باشد. (33) گاهی شخص مال حرام کسب نمی‌کند و در به دست آوردن لقمه حلال تلاش می‌نماید؛ اما پس از کسب مال و وجوب خمس، حقوقی را که خداوند واجب نموده است، فراموش می‌کند و سبب می‌گردد کل تصرفات در اموالش، حرام گردد.

عمران بن موسی می‌گوید: نزد امام موسی بن جعفر علیه السلام آیه خمس را تلاوت نمودم. حضرت فرمود: … «لَقَد یَسَّرَ اللهُ عَلَی المُؤمِنِینَ اَرزَاقَهُم بِخَمسَةِ دَرَاهِمَ جَعَلُوا لِرَبِّهِم وَاحِداً وَاَکَلُوا اَربَعَةً اَحِلَّاءَ ثُمَّ قَالَ: هَذَا مِن حَدِیثِنَا صَعبٌ مُستَصعَبٌ لَا یَعمَلُ بِهِ وَلَا یَصبِرُ عَلَیهِ اِلَّا مُمتَحَنٌ قَلبُهُ لِلاِیمَانِ؛ (34) همانا خداوند روزی مؤمنان را در پنج درهم میسر کرده است، آنان یک درهم را برای خدا قرار می‌دهند و چهار درهم را حلال مصرف می‌کنند سپس فرمود: این مطلب از گفتار ما و [عمل به آن] سخت و دشوار است که تنها کسی به آن عمل می‏کند و صبر را پیشه می‏نماید که قلبش امتحان ایمان را [خوب] داده باشد.» ب. حجاب متأسفانه استفاده ابزاری از زن که برگرفته از فرهنگ غرب می‌باشد، به روشی معمول درآمده است. برخی از افراد برای جلب مشتری، از دختران و زنان استفاده می‌کنند و از آن بدتر آنکه برخی از بانوان می‌خواهند با آرایش و یا ظاهری غیر اسلامی مشتریان را به سوی محل کسبشان بکشانند. حجه الاسلام نقویان نقل می‌کردند:‌ «در کیش خانمی از من پرسید: من در جایی کار می‌کنم که صاحب آن شرط نموده که برای جذب مشتری مقداری از موهایت را بیرون بگذاری، من نیز ناچاراً مقداری از موهایم را بیرون می‌گذارم.» این رویه که انسان با گناه و به شرط انجام کار حرام،‌ درآمد کسب نماید، باعث حرام نمودن لقمه‌هایی است که گاه با زحمت بسیار به دست می‌آید. ج. عدم تخصص یکی دیگر از راه‌های کسب لقمه حرام، ضرر زدن به دیگران به خاطر عدم تخصص در کارها است. به عنوان نمونه: تعمیرکاری که از عیب دستگاه سر در نمی‌آورد و به این خاطر چند جنس را تعویض نموده و هزینه مضاعفی علاوه بر اجرت تعمیر بر دوش صاحب وسیله می‌گذارد، به نوعی مرتکب کسب حرام شده است. خلاصه آنکه کاسب مؤمن، بر دوری از مال حرام دقت می‌کند و برای کسب درآمد از دین خود مایه نمی‌گذارد و از تعریف و مذمت بی‌جا پرهیز می‌نماید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَن بَاعَ وَاشتَرَی فَلیَجتَنِب خَمسَ خِصَالٍ وَاِلَّا فَلَا یَبِیعَنَّ وَلَا یَشتَرِیَنَّ الرِّبَا وَالحَلفَ وَکِتمَانَ العَیبِ وَالمَدحَ اِذَا بَاعَ وَالذَّمَّ اِذَا اشتَرَی؛ (35) هر کس بفروشد یا بخرد، باید از پنج چیز خودداری کند، وگرنه، نه بفروشد و نه بخرد؛ ربا خوردن، سوگند یاد کردن، عیب کالا را پوشیده داشتن، ستودن کالا به هنگام فروش، و بدگویی از کالا به هنگام خرید.»



نویسنده: فجری، محمد مهدی؛

آبان و آذر 1389 – شماره 134 (10 صفحه – از 81 تا 90)

عوامل ابتلا به لقمه حرام
عوامل ابتلا به لقمه حرام
9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *